roozdabireh | Unsorted

Telegram-канал roozdabireh - روز دبیره

-

نوشته های کوتاه

Subscribe to a channel

روز دبیره

باغ وحش صفادشت با انتشار ویدیویی در اینستاگرام از تولد نخستین توله جگوار سیاه در ایران خبر داده و نوشته است:

تنها جگوارهای سیاه در ایران که در باغ وحش صفادشت نگهداری می‌شوند، صاحب فرزند شدند.
سال گذشته، دو توله جگوار ماده نرمال در باغ وحش صفادشت متولد شده بودند که به باغ وحش سیرجان کرمان فرستاده شدند و توله نر تازه متولد شده، اولین جگوار مشکی تکثیر‌ شده در ایران است. safadasht_zoo
@VahidOOnLine

📡 @VahidOnline

Читать полностью…

روز دبیره

فلک خوانی با صدای زیبای استاد دولتمند و شعر مولانا

Читать полностью…

روز دبیره

روز جهانی قهوه (۱ اکتبر) پیشاپیش مبارک

گویند روزي استادی از دیار فرنگ از شيخ پرسید: شما در ایران چای بیشتر می‌خورید یا کافی ؟
شيخنا بگفتا: چایی بیشتر می‌خوریم ولی كتابي در باره طرز تهیۀ قهوه در کشورمان داریم که 4 جلد است و هر جلدش به چه حجمی!
برق 360 ولت از سر استاد فرنگی پرید و گفت: وای، نام آن کتاب چیست ؟
شیخ بگفتا: اصول کافی!!
پس از شنيدن اين جمله مريدان يكي در ميان سر در دیوار کوفتند.

Читать полностью…

روز دبیره

الان توی واتیکن نشستن میگن خوش به سعادتش شبِ سال نو رفت!

Читать полностью…

روز دبیره

سرنوشت او از همه مشابهانش ابلهانه تر خواهد بود. چیزی حدود 50°14 و 56°43

Читать полностью…

روز دبیره

امروز صحنه عجیبی جلوی چشمم اتفاق افتاد:

میهمان داشتم برای خداحافظی با مهمان‌ها تا دم در رفتم. چند دقیقه جلوی در ایستادیم. یک گربه شکولاتی دقیقا این رنگی 🐈 چند دقیقا اطراف ما چرخید. برایم جالب بود که انگار ما را نمی‌دید. همانجا خیلی آرام حرکت می‌کرد. مهمان‌ها خداحافظی کردند و سوار ماشین شدند. درست لحظه‌ای که حرکت کردند گربه حرکت کرد و از وسط ماشین به سمت چرخ عقب رفت. من فریاد زدم اما دیر شد. ماشین از روی گربه عبور کرد! صدای قرچ قرچ گربه آمد و فریاد بلندی که کشید. ماشین متوقف شد. گربه خیلی آهسته شروع به دور شدن کردن. درحالی‌که احتمالا یک پایش شکسته بود بدون هیچ شکایتی رفت. نه تند و نه کند!

ما خیلی تعجب کردیم. مهمانم گفت:‌ببریمش دکتر؟ اما گربه همانطور با یک پای آویزان راهش را مستقیم گرفت و رفت.

Читать полностью…

روز دبیره

امروز روز ملی شعر و ادب فارسی است

داستان از این قرار بود که احمد شاملو در دوم مرداد ۱۳۷۹ درگذشت. هنوز چهلم شاملو نرسیده بود که شورای عالی انقلاب فرهنگی دستپاچه روز درگذشت شهریار را بعنوان روز ملی شعر و ادب فارسی انتخاب کرد! شهریار شاعر بدی نبود ولی در این اندازه‌ها هم نبود. این اقدام سریع بیش از آنکه برای ادبیات یا برای شهریار باشد برای تقلیل دادن جایگاه شاملوی بزرگ بود.

البته پیش از آن شعر «علی ای همای رحمت و داستان خواب آیت‌الله مرعشی» اعتبار غرور آمیزی برای قشر مذهبی ساخته بود هرچند آن هم دوام نیاورد.

آیت الله مرعشی خوابش را اینگونه تعریف کرده:‌

«حضرت امیرالمومنین را در کنار جمعی در مسجد کوفه دیدم. امام علی (ع) فرمودند:
شاعران اهل بیت را بیاورید. دیدم چند تن از شاعران عرب را آوردند!
امام دستور دادند که شاعران پارسی گوی را نیز بیاورید!
آن گاه محتشم کاشانی و چندتن دیگر آمدند حضرت امیر فرمودند:
شهریار را بیاورید, او از همه بهتر سروده است!»

البته این حکایت از همان ابتدا مضحک است! محتشم کاشانی؟ بین این همه شاعر بزرگ محتشم کاشانی!!! به هر حال این خواب تا زمانی جذاب بود که شاعر اصلی همای رحمت یعنی «مفتون همدانی» پیدا نشده بود! جناب شهریار پای بساط تریاک دستی بر سر و روی شعر مفتون همدانی کشیده و به اسم خودش ارائه می‌کند!

وقتی چند سال پیش گند این داستان در آمد که شعر دزدی بوده طرفداران حکومت شروع به ماستمالی کردند و گفتند نه این سرقت ادبی نیست، این برداشت ادبی است! حافظ و سعدی هم می‌کرده‌اند. درحالی که برداشت ادبی فقط برای یکی دو بیت مجاز است نه شعر داستان از ابتدا تا انتها!

از این کثافت‌کاری‌های انسان‌های حقیر که بگذریم، روز شعر و ادب فارسی گرامی‌باد.

Читать полностью…

روز دبیره

چرا بابا طاهر عریان همه جا لباس تنشه؟!

Читать полностью…

روز دبیره

خیام شعری در مورد خدمات بیمه دارد که زیاد آن سر در نمی‌آوردم. انگار می‌گوید بیمه‌های درست و حسابی دیگر کارشان تمام است یا همچین چیزی 🤨

«من بیمه‌ی ناب، زیستن نتوانم»

Читать полностью…

روز دبیره

حسین منزوی آخرین کسی بود که فکر می‌کردم ممکن است سراینده این آهنگ باشد!

Читать полностью…

روز دبیره

یک ماه پیش شیوه دریافت ایمیل‌هایم را عوض کردم. تا آن زمان همه ایمیل‌هایم را چک کرده بودم. چند روزی گذشت و دیدم ایمیل خاصی نیامده. من هم با خیال راحت به کارهایم می‌رسیدم.

بعد گاهی فکر می‌کردم چه جالب که دیگر کسی درخواستی نداده. بعد می‌گفتم لابد همه چیز سر جایش است. منتظر خبرهایی از دوستان بودم. گفتم لابد آن‌ها هم سرشان شلوغ است. چند کتاب و محصول هم خریدم که ایمیلش نرسید ولی چند روز بعد خودشان به دستم رسید. خوشحال هم بودم که بعضی از این سایت‌ها که روزی ۲-۳ تا ایمیل می‌زدند چند وقت است پیدایشان نیست! 🤨

چند روز بعد یکی از دوستان می‌خواست ایمیل برایم بفرست و باید همان موقع می‌خواندمش. چون نرسید به آدرس دیگری برایم فرستاد!

خلاصه اینکه برای چند همایش و پروژه دیگر هم منتظر ایمیل بودم ولی چون خبری نبود حدس زدم همه خوش و خرم هستند و راحت به کارهایم رسیدم.

امروز متوجه شدم که دیروز جلسه‌ای بوده و من از دست داده‌ام! اول ناراحت شدم که چرا کسی به من چیزی نگفت! بعد ایمیل زدم که من جلسه را از دست دادم و لطفا ویدیوی ضبط شده‌اش را برایم بفرسید!

بعد کمی فکر کردم چرا این همه وقت است ایمیل برایم نیامده؟! 🧐

خلاصه اینکه متوجه شدم ۴۵۰ تا ایمیل در پوشه دیگری ذخیره شده است که من ندیده بودمشان. از سفارش‌های نرم افزار و تماس‌های مشتریان تا قرارها و پیشنهادها و ... 😒

با سرعت شروع به پاسخ دادن کردم. شرمنده بعضی‌هایشان هم شدم. اما درس‌هایی هم برایم داشت.

- وقتی هیچ اتفاقی نمی‌افتد یک جای کار ایراد دارد!‌
- خیلی وقت‌ها همه چیز در جریان است اما تو نمی‌بینی!
- دنیا به اندازه توانایی‌ات از تو توقع دارد(پرالابد کارما) اگر باری روی دوشت نیست یعنی چیزی اشتباه است!
- چیزی که نمی‌بینی و از آن خبر نداری جای دیگری انباشته می‌شود. (سانچیت کارما)

Читать полностью…

روز دبیره

وقتی فردوسی دلگیر می‌شود پنیرِ سویا به آسمان پرتاب می‌کند...

«تُفو» بر تو ای چرخ گردون «تُفو»

Читать полностью…

روز دبیره

واژه معادل pandemic را گذاشته اند «همه‌جا‌گیر!» فکر کنم کار محمد غرضی بوده!

Читать полностью…

روز دبیره

اولی: شنیدی زن بیل گیتس می‌خواد جدا بشه!؟
دومی: عه! چرا؟
اولی: فک کنم فهمیده شوهرش قراره توی واکسن کرونا تراشه بذاره!😒

Читать полностью…

روز دبیره

عزیزه مصطفی زاده - Take Five

Читать полностью…

روز دبیره

به دنیایی که عهدش کاغذین بود
دروغش هم شگفتا، راست‌چین بود

دو کس حسرت‌به‌دل ماندند و مردند
یکی B Zar یکی B Nazanin بود

احمد عبدالله‌زاده مهنه

#زبان_فارسی | #شعر | #آرایه‌های_ادبی | #ایهام | #فونت | #ورد | #ویرایش | #ویرایش_صوری | #صفحه‌آرایی

💠 | مهنه‌وِشت؛ زبان، ترجمه، ویرایش |

@mehnevesht

Читать полностью…

روز دبیره

فکر کنید زمان مظفر‌الدین شاه لحظه سال تحویل کفش‌های رجال دولت را می‌دزدیدند

Читать полностью…

روز دبیره

به یزدان روز محشر برهمن گفت
فروغ زندگی تاب شرر بود

ولیکن گر نرنجی با تو گویم
صنم از آدمی پاینده تر بود

اقبال لاهوری

Читать полностью…

روز دبیره

همیشه آخرش خوب تمام می‌شود. اگر خوب تمام نشد بدان هنوز آخرش نرسیده.
«چارلی چاپلین»

Читать полностью…

روز دبیره

یک زمان به مسیحی و یهودی و زردشتی می‌گفتند اقلیت دینی! حالا خودشان شده‌اند اقلیت دینی 😊

Читать полностью…

روز دبیره

یادی کنیم از همسر دکتر شریعتی اسلام شناس و تئوریسین انقلاب که به حجاب اعتقادی نداشت

Читать полностью…

روز دبیره

امروز برای ساعتی از منزل بیرون رفتم تا امانتی را دریافت کنم. از میدان آرژانتین و از کنار فضای امنیتی عبور کردم، از خیابان وزرا و ساختمانی که #مهسا_امینی در کشتند عبور کردم.

به این فکر می‌کردم که چطور می‌شود سربازی بداند چرا این روز و این ساعت اینجا ایستاده و هنوز بایستد؟ در همان زمان گوشی‌ام را چک کردم و دیدم کسی پیام تسلیت اربعین برایم فرستاده! احساس کردم فرستنده مسخره‌ام کرده است! این حجم از تناقض برایم عجیب بود!

از کوچه کنار آن ساختمان پلید به سمت ولیعصر پیچیدیم. در همان کوچه دختری را دیدم که لباس سبز زیبایی تنش بود و با موهای زیبایش کنار درختی ژست گرفته بود و پسری داشت از او عکس می‌گرفت! به پدرم گفتم این‌ها را ببین! دارند عکس جدید می‌گیرند تا توی دهن این ظلم بزنند. خیلی جالب اینکه چند کوچه آن طرف تر دوباره همان صحنه تکرار شد! دو پسر و یک دختر جوان دیگر مشغول عکس گرفتن بودند! عکس‌هایی که نشان بدهد دختران خودشان می‌خواهند پوشش‌شان را انتخاب کنند.

به یاد شعر احمد شاملو افتادم:

بچه خسته مونده
چیزی به صبح نمونده
غصه نخور دیونه
کی دیده شب بمونه
زهره تابون اینجاست
تو گره مشت مرداست
وقتی که مردا پاشن
ابرا زهم می پاشن
خروس سحر می خونه
خورشید خانم می دونه
که وقت شب گذشته
موقع کار و کشته
خورشید بالا بالا
گوشش به زنگه حالا

بارون میاد جرجر
رو گنبد و رو منبر
رو پشت بوم هاجر
رو خونه های بی در
ساحل شب چه دوره
آبش سیاه و شوره
جاده کهکشون کو؟
زهره آسمون کو؟
آفتاب و روشنش کن
فانوس راه منش کن
گم شده راه بندر
بارون میاد جرجر

Читать полностью…

روز دبیره

وقتی پیرمردی می‌میرد، کتابخانه‌ای در آتش می‌سوزد...

Читать полностью…

روز دبیره

بنای منارجنبان مقبره مرحوم «عمو عبدالله کارلادانی» است که در قرن هشتم قمری ساخته شده.

اسم مرحوم بیشتر از آنکه عارفانه باشد شبیه برند‌های فشن ایتالیایی است! اگر امروز زنده بود می‌توانست رقیب سرسختی برای کارلو پروجی یا ساباتالی و گوجی باشد.

Читать полностью…

روز دبیره

داشتم جست‌وجو می‌کردم. چشمم به دو عنوان مشابه در ویکیپدیا خورد: حمله اعراب به ایران و روم.

سمت راست «Arab raid against Rome»
سمت چپ «Muslim Conquest of Persia»

نکته ۱: از نظر ویکی‌پدیا آن‌هایی که به روم حمله کردند عرب بودند و آنهایی که به ایران حمله کردند مسلمان!

نکته ۲: به معنی فعل‌های بکار رفته از دیکشنری وبستر دقت کنید:

Raid: a hostile or predatory incursion
تجاوز وحشیانه یا خاصمانه

Conquest:
فتح، تصرف و غلبه


یعنی مثلا مسلمان ایران را به خوبی و خوشی«فتح» کردند یعنی مثلا ۲ لشکر با هم جنگیدند و بعد مسلمانان(نه عرب‌ها!) قوی تر بودند و با افتخار پیروز شدند اما در مورد روم عرب‌ها(نه مسلمانان) وحشیانه و خاصمانه تجاوز کردند و زدند و کشتند و ویران کردند.

جالب اینکه حمله به ایران از نظر آن‌ها «فتوحات مسلمانان» است نه اعراب اما حمله به روم که در کتاب آسمانی مسلمانان (سوره روم) از آن یاد شده است تجاوز اعراب نه مسلمانان!

خلاصه اینکه غربی‌ها کاملا حواسشان هست کجا بگویند عرب وحشی و کجا بگویند مسلمان فاتح!

Читать полностью…

روز دبیره

وقتی چینی‌ها میوه‌های سعدی را خورده بودند می‌سراید:

«تنگ چشمان نظر به میوه کنند»

Читать полностью…

روز دبیره

یه زمانی زندگی انقدر شاد بود که می‌گفتن داریوش گوش ندید افسردگی می‌گیرید! 😂😂😂

Читать полностью…

روز دبیره

در زمان قاجار و اوایل پهلوی القاب افراد بسیار طولانی بود. رضا شاه دستور می‌دهد همه القاب و تشریفات مثل آقا‌، حاجی، میرزا، خان و ... از شناسنامه‌ها حذف شود.

می‌گویند روزی شخصی به نام «حاجی میرزا آقاخان حاجی میرزا حاجی» می‌رود شناسنامه بگیرد. کارمند ثبت احوال شناسنامه را بدون نام به دستش می‌دهد!

Читать полностью…

روز دبیره

گفتم این عید به دیدار خودم هم بروم
دلم از دیدن این آینه ترسید چرا؟

Читать полностью…

روز دبیره

امروز یکی از «دراماتیک»‌ترین هدیه‌های زندگی‌ام را گرفتم.

هفته پیش خبر نشر این کتاب را شنیدم. از دوست بزرگواری که معرفی کردند خواستم دو نسخه برایم بفرستند. امروز وقتی قرار شد کتاب را بفرستند خواستم مبلغ کتاب‌ها را بپردازم اما گفتند استاد ایرج کابلی بزرگوار بدون اینکه بنده را بشناسند کتابشان را برایم هدیه فرستادند.

امروز کتاب با امضای جناب شروین پاشایی به نیابت از استاد ایرج کابلی به دستم رسید. با دوستم برای تشکر تماس گرفتم و خواستم هدیه‌ای بابت این بزرگواری برای ایشان بفرستم. جمله‌ای کوتاه گفتند:

«استاد کابلی سه شنبه درگذشتند.» 😞

روحشان شاد.

Читать полностью…
Subscribe to a channel