دفتر نشر روزگار: خ جمهوری- بین خ کارگر و خ اردیبهشت- پلاک 1105 - نشر روزگار- تلفن: 021-66416548 سایت👇 www.nashreroozegar.com برای چاپ کتاب👇 https://T.me/RoozegarPublication اینستاگرام 👇 www.instagram.com/roozegar_
این روزها
اندوه می آید سراغم
ابری عقیم از دور
می کوبد سرایم را
بار دلم را می کند سنگین
این جا کجا ؟ این جا کجا ؟
- من در کجا یم ؟
سوسو زنان
بالای کوه قاف می بینم چراغی را
در گوشه ای ، تاکی
دارد که خواب باغ می بیند
بی تو ؛
خیابان گله ی گرگ است
غم ، کرده آغوش خودش را باز
می خواندم ، اما ؛
درسینه نه شوری مرا دیگر ،
- نه ذره ای هم راز
…
این روزها
برگشته ام تا کودکی هایم
جویی کنار جاده و ، یک بید
ماه و ، ستاره ،آسمان ، خورشید
من کودکی هفت ساله را زادم
من ابرم و ، باران
شیداتر از بادم
با دختر همسایه
دارم خانه می سازم
در بین خشت و ، گل
دارم دلم را نیز می بازم
…
آه ای تمام خواب خوب
کودکی هایم
از بین انگشتان احساسم
کجا رفتید ؟
من باز تنهایم
- چرا رفتید ؟
…
محمد عزیزی / ۲ امرداد ۱۴۰۴
«خورده شدن بهتر است یا قربانی شدن؟»
دیوید بر سر این دوراهی ایستاده و باید انتخاب کند کدام یکی از این شیوهها برای مرگ خود و فرزندش مناسبتر است!
#مه
#استفن_کینگ
ترجمه ی #مهدی_احشمه
#نشرروزگار 💙
از کتابراه دانلود کنید 👇✨📗
http://ketabrah.ir/go/b94978
@roozegar_book
«اونا گرگهای معمولی نیستن. تعلیم دیدهان. باید هدایتشون کنی به سمت ویلا. فکر میکنی تو این فرصتکم بتونی ...»
ساکت میشود. خدابخش حرکتی کرده است که سیدجلال را به سکوت واداشته است
«تو فکر میکنی گرگها به چه زبونی حرف میزنن سید؟ حتم دارم زبونشون با زبون لوک فرق میکنه.»
#افسانه_شهر_سنگی
💙✨ یک رمان جذاب
📕ماجرای کتاب افسانهی شهر سنگی از حملهی گرگها به ویلای ییلاقی درهی قرهسو شروع میشود.
حادثهای که در یک شب سرد پاییزی رخ داده و به نظر نمیرسد که غریزهی حیوانی عامل آن بوده باشد. پس از آن به دل کویر شهداد کشانده میشویم.
این کتاب ماجرای چهار رزمنده را روایت میکند که زندگی شهری را ترک کرده و میخواهند در دل کویر، جامعهای عاری از گناه و ناپاکی بنا کنند...📗
نویسنده : #جواد_افهمی
💙 #نشر_روزگار
از کتابراه دانلود کنید✨👇
http://ketabrah.ir/go/b94838
@roozegar_book
بهترین رمان های خارجی #نشر_روزگار را
از #طاقچه دانلود کنین☺️✨👇🏻
https://taaghche.com/filter?filter-publisher=543&filter-category=59&filter-bookType=0&filter-target=0&order=7
@roozegar_book
اگه اون حشرههای صورتی و اون پرنده های گوشت خوار امشب هم برگردن، اون موقع باید نگران این باشیم که اونا می خوان چه کسی رو قربانی کنن. اون یه نفر شاید من باشم، شاید هم تو، یا شاید بچهت.»
گفتم: «این احمقانه س.»
اما آیا واقعاً احمقانه بود؟سرمایی که به آرامی بر کمرم می خزید، میگفت که لزوماً اینطور نیست.
#مه
💙✨ یک کتاب جذاب و معمایی و ترسناک
📚 صبح روز بعد از یک رعد و برق شدید، یک غبار غلیظ غیرطبیعی به تدریج شهر کوچک “بریجتون” را فرا می گیرد.
هنرمند “دیوید درایتون” به همراه پسرش “بیلی” و همسایه اش “نورتون” برای خرید مواد غذایی به سوپرمارکت محلی میروند. به محض ورود، با صدای آژیر، شک آنها برانگیخته می شود.
مِه به طور کامل سوپرمارکت را می پوشاند و موجودات عجیب و غریب و متخاصم را پنهان می کند. وضعیت با وقوع زلزله تشدید می شود که به ارتباطات آسیب می زند و فروشگاه را بدون برق می گذارد و.. 📚
#استفن_کینگ
ترجمه ی #مهدی_احشمه
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
بیرون دیوار شهر مانند قبرستان بابا رکن الدین سگ پرسه نمیزد. نه پاسبانی دم دروازه ظله بود نه دزدی نه بیکاره ای از دروازه که گذشتم وضع پشت دیوار هم چنگی به دل نمیزد.
خیابان را مستقیم گرفتم تا نزدیک پاقلعه اولین کسانی که دیدم مثل فراریهای دارالمجانین با سرعت میدویدند و فریاد میزدند! دو کوچه جلوتر سنگها و آجرهای کف جاده شده بودند سد راه درشکه ها و پیاده ها پنداری اصفهان را قشون خارجی غارت کرده بودند! حجره ها بی صاحب رها شده
بودند و متاع و اثاثیهشان ریخته بود کف گذرها یاد داستانهایی افتادم که در کودکی شنیده بودم؛ چنگیزخان گویی لشکر مغول شهر را فتح کرده بود! گفتند هفته ها در شهر هیچ گربه ای پیدا نمیشد
الان هم حیوان ولگردی دیده نمیشد...
#قوس_پنج_و_هفت
#علی_زهتاب
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
یه خواب رو دو بار دیدم، میبینم که انگار در حال محاکمه در یه خیابان هستم، از بین جمعیت رد میشم و اتهامم با صدای بلند اعلام میشه، اینکه گناهکارم و به من اتهام نامردی و دروغگویی زده میشه.
دیشب نیمههای شب از خواب بیدار شدم، پرده رو کنار زدم و چراغهای خونه اونو دیدم، حدس بزن چه کسی با لباس عروسی توی آشپزخانه ایستاده بود، داشت به اینجا نگاه میکرد، انگار میدونست من بیدارم.
مامان این زن منو زیرنظر گرفته، یه شب برام شام آورد ولی یک کلمه هم حرف نزد، حدود یک دقیقه پشت پنجره ایستاد و بیرون رو تماشا کرد، بعد برگشت و به من گفت، این دنیا چیزی جز سایه نیست. ازش پرسیدم منظورش چیه، به من نگاه کرد، لبخند زد و گفت دیر یا زود خودت میفهمی.»
#آواز_پیامبر
#پل_لینچ
ترجمه ی #سمانه_تیموریان
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
_میخوام خوب گوش کنی، برادر و پدرت برمیگردند.
_اگه برنگشتن چی؟
_اینقدر مسخره نباش، فکر میکنی وقتی همه اینها تموم بشه، پدر و برادرت قراره دقیقاً برن کجا؟
باید حرفم رو باور کنی، اونها برمیگردن، هرگز تو زندگیم چیزی حقیقیتر از این ندیدم، ولی فعلاً باید به بهترین شکل ممکن ادامه بدیم، میفهمی؟ اینه که گیسو دچار فراموشی شده. هیچی به یاد نمیاره.»
#آواز_پیامبر
💙✨ برنده جایزه بوکر2023
📚 در یک شب تاریک و بارانی ، آیلیش استک ، زنی دانشمند و مادر چهار فرزند, مقابل درب ورودی منزل با دو افسر از پلیس مخفی تازه تأسیس ایرلند روبرو میشود و آنها میگویند قصد دارند با شوهر او صحبت کنند.
پلیس مخفی همسر او را که از فعالان جامعه کارگری است احضار، و سپس سر به نیست میکند. همه چیز در حال فروپاشی است و ایرلند در چنگال دولتی مستبد گرفتار شده است. 📚
#پل_لینچ
ترجمه ی #سمانه_تیموریان
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
حوصلهی خوشمزگی هاشان را ندارم. مستاصل میروم سمت خانه، نگرانی بچهها نمیگذارد خیابان را بگردم. از در پارکینگ میروم داخل، همه جا را دوباره نگاه میکنم؛ نیست. وارد آسانسور میشوم.
بوی خیلی خوشی شبیه زن بسیار زیبا و سرحالی همه آسانسور را پر کرده است. انگار جایی برای من که خیس عرق و خستهام، نیست. از دیدن خودم توی آینه خجالت میکشم. شبیه زنی هستم که با خودش قهر کرده است.
به خودم پشت میکنم و به عطا فکر میکنم. اگر بفهمد پدرش گم شده است، چه میگوید. وقتی سوییچ ماشین را پیدا نمیکرد یا ایلهان اسباب بازیش را، من خدای گم کردن بودم. حتی اگر صدای مرد همسایه میآمد که جوراب هایم کجاست؛ مقصر من بودم که همهی زن ها شبیه من هستند.
اما الان نبود که بدود توی کوچه و برای کسی توضیح بدهد؛ "زنم الههی گم کردنه. امروز کارش خدایی تر بوده، یک پدربزرگ گم کرده".
#ری_را_در_آینه
💙✨ یک مجموعه داستان ایرانی زیبا
نویسنده: #شهناز_سمندوک
#نشر_روزگار
چاپ اول
راه های تهیه این کتاب:
https://nashreroozegar.com
@roozegar_book
سایت نشر روزگار 💙📚
https://nashreroozegar.com
@roozegar_book
راستی داریوش؛ من و مهناز وقتی میومدیم؛ بهروز وثوقییو دیدیم که اون جلو نشسته بود و دورشم حسابی شلوغ بود!
ـ آره خُب، همه جای دنیا هنرمنداشونو دوست دارن. بهروزم یکی از بهترین هنرپیشههای ایرانه! طبیعیه دورش شلوغ باشه.
در همین حین، باغ کمی شلوغ شد. اکثرا از سر میزا بلند شده و سمت در ورودی را نگاه میکردند. که مهناز و مهوش هم خیس عرق برگشتند. مهناز رو به سیامک گفت:" چی خبره؟"
سرهنگ نگاهی به سمت در ورودی کرد و جواب داد:" خان میگفت:" برادر شاهنشاه، شاهپور غلامرضام قراره تشریف بیارن!" حتما ایشون تشریففرما شدن!"
#عقل_سرخ
💙✨ یک رمان ایرانی زیبا
«عقل سرخ»، حکایت جوان روستایی است، که از شوق معشوق، آنقدر در کوره عشق میسوزد تا به تابش میرسد.
داستان از روستایی در حومه مشهد شروع میشود و در تهران، انگلستان، آمریکا و آفریقای جنوبی ادامه مییابد.
نویسنده: #حسن_موسوی
#نشر_روزگار
چاپ اول
راه های تهیه این کتاب:
https://nashreroozegar.com
@roozegar_book
همه چیز در این جمله بیان شده بود. شاید هم منِ احمق داشتم فکر و خیال میکردم. شاید واقعاً به من فکر نمی کرد.
شاید اگر آن فکر و خیال را نمی کردم، همه ی آن چه بعداً بود، پیش نمی آمد، و شارلیه هم من را دعوت میکرد. ولی تأسف نمی خورم. بابت هیچ چیزی افسوس نمی خورم.
یک شنبه ی هفته ی بعد کنار شارلیه روی تخت در اتاقش نشسته بودم. دیوانه وار باران میبارید.
دیتر پشت میز تحریرش نشسته بود و کار میکرد..
#غمهای_تازه_آقای_و_جوان
💙✨ یک رمان خارجی زیبا
ادگار جوانی امروزی است با احساسی عمیقاً انسانی و دردمند که علارغم اکراه اش از آثار کلاسیک، وقتی دیوانه وار عاشق دختر جوانی به نام شارلیه میشود، به ورتر گوته روی خوش نشان میدهد و به نوعی احساس مشابه انسان ها در تمامی ی قرون را اثبات میکند.
نویسنده: #اولریش_پلنتسدروف
ترجمه ی #ابوذر_آهنگر
#نشر_روزگار
چاپ دوم
https://nashreroozegar.com/
@roozegar_book
گفتگو با محمد عزیزی
مدیر نشر روزگار
در نمایشگاه کتاب
سی اردیبهشت ١۴٠٢
(با حجم و کیفیت کم تر)
@azizi_poet
میخوام تو حرف بزنی، من فقط بشنوم 🥺💙📚
#نشر_روزگار
نمایشگاه کتاب تهران - مصلی - شبستان - راهرو ٩ - غرفه ١٢ - نشر روزگار
منتظرتون هستیم 😍
@roozegar_book
بهترین رمان ها در #نشر_روزگار 💙
نمایشگاه کتاب تهران - مصلی - شبستان - راهرو ٩ - غرفه ١٢ - نشر روزگار
منتظرتون هستیم 😍
@roozegar_book
بطرف انتهای جنگل و کنار رودخونه راه افتادیم.آنجا محلی بود که قرار بود آتش سوختن و نابودی جنگل سبز ما شعله بگیرد و ما تصمیم گرفته بودیم جلوی اینکار را بگیریم با اینکه هنوز به خوبی نمی دانستیم چطور به این هدف خواهیم رسید...
#معجزه_نجات_جنگل
💙 یک رمان ایرانی جذاب
📕یاس دختری است مهربان و ماجراجو که با همسن و سالان خود تفاوتهای بسیاری دارد. او سرکش و نافرمان است و علاقه و وابستگی خاصی به جنگل دارد که خانه اوست و در آن زندگی می کند.
یاس حرفها و احساس درختان سبز و بلند جنگل را درک میکند و نگران آنهاست چراکه با صداهایی که از انتهای جنگل و کنار رودخانه شنیده میشود احساس خطر می کند.
یک شرکت تولید لوازم چوبی درختان را بریده و با کامیونهای بزرگ به کارخانه منتقل می کند و یاس به همراه یکی از دوستانش در صدد جلوگیری از این اتفاق ناگوار هستند.
آن دو تصمیم می گیرند برای مقابله با این رویداد ویرانگر سوار یکی از کامیونها شده و از مقصد درختان بی جان مطلع شوند تا شاید بتوانند کاری بکنند..📚
#مینا_ادگی
#نشر_روزگار
چاپ اول
#نشر_روزگار
@roozegar_book
جلال با چشمهای از حدقه بیرون آمده اش گفت: اگه میخوای اینجا کار کنی باید درس رو کنار بزاری با یک دست دوتا هندوانه نمیتونی برداری یا کار کن یا برو درست رو بخون.
#روزهای_کار_و_تحصیل
💙✨ یک رمان جذاب
📕حسین پسری نوجوان است که با پدر و نامادریاش زندگی میکند. او کلاس ششم ابتدایی را با نمرهی قبولی پشت سر گذاشته و حالا تصمیم دارد که در دبیرستان به تحصیلش ادامه دهد. اما پدر و نامادریاش با درسخواندن او مخالف هستند و از او انتظار دارند کار کند و کمک خرج خانه باشد.
حسین دنبال کار میرود؛ اما مصمم است که در کنار آن درسش را هم ادامه دهد و...
...
محمدرضا پورمحمد همه شانزده کتاب برای نوجوانان به رشته تحریر در آورده.
کتاب "نان و پنیر سبزی" انتشارات قدیانی چاپ 1400. اکنون چاپ دوم شده است.
دو کتاب " ترک تحصیل" انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و کتاب " ماهی پلو" انتشارات مهرداد در سال 1373 از طرف مجله سروش نوجوان جزو کتاب های منتخب سال برای نوجوانان برگزیده شد. 📗
نویسنده : #محمدرضا_پورمحمد
💙 #نشر_روزگار
از کتابراه دانلود کنید✨👇
http://ketabrah.ir/go/b94851
@roozegar_book
کتاب #قطارهای_منتظر ( دو جلدی )
جلد اول : (سفری پژوهشی از متون کهن تا قطارهای شهری)
#سیاست_نامه ، #مرزبان_نامه
جلد دوم : (سفری پژوهشی از متون کهن تا قطارهای شهری)
#قابوس_نامه ، #کلیله_و_دمنه
اثر #دکتر_طیبه_رحمانی
تفحص و تأمل در متون ادبی و بررسی میزان تأثیر آن در محیط مدرن و پرکاربرد سـامانه هـای حمل ونقل شهری که با ناهمگونی فرهنگی افراد نیز مواجه اسـت یکـی از نیازهـای اساسـی جامعـه است و این تلاش امری ضروری و شایان توجه میباشد.
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
به نظر من اینجا آدم بد وجود ندارد، با هم نان و نمک خوردهایم، همسایههای چندین سالهایم.
- پس کسانی که در زنگهزور کشته شدهاند با هم نان و نمک نخوردهاند؟! اونها هم همسایه بودند...میگن این ترکها دشمن ما هستند و این خاکها هم ما ماست. همسایهها یه شبه دشمن میشن...
- تو صبر کن، با مردها صحبت کن و بهشون بگو با خانوادههای ارمنی کاری نداشته باشن. حتی فردا ارمنیها رو هم دعوت کنین، بگین تو این خاکها هر دومون زندگی میکنیم، کی خاک رو با خودش به گور میبره؟
#زنی_شبیه_باران
💙✨ یک کتاب جذاب
📚در این رمان حوادث در جزیرهای ایزوله شده اتفاق میافتد. در این سرزمین شخصی به نام " آقا" رژیمی دیکتاتوری را بنیاد نهاده و رمان از انسانهایی که تحت سلطهی این رژیم زندگی میکنند بحث میکند..📚
#زومرودیاغمور
ترجمه ی #سحر_خیاوی
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
بیلگه کاراسو از نامهای برجسته ی ادبیات ترکیه است که با آثارش تاثیر ویژه ای بر ادبیات آوانگارد این کشور گذاشته است. برخی از آثار او پس از کسب جایزه ادبی پگاسوس در سال ۱۹۹۱ برای رمان شب به انگلیسی ترجمه و در سطح جهان شناخته شدند.
همه میدانیم در برابر کسی که قسمتی از بدنش درد میکند، درمانده ایم و وجودمان برایش بی معناست دستها و حرفهایمان برای آن شخص انسانی که دوستش داریم کاملا به درد نخور به نظر میرسند.
راهنما" حکایت پانزده روزه جوانی است به نام اوغور این پانزده روز با پذیرش در آگهی استخدام ییلماز نامی آغاز میشود که خواهان همراه مناسبی برای عمویش آقا ممتاز است رمان روایت روز اول روز سیزدهم ، و روزهای چهاردهم و پانزدهم از اقامت اوغور در این خانه است.
همه ی اینها در نهایت با نامه ی چند صفحه ای اوغور به ییلماز به پایان میرسد که خود اقرار قصه در قصه گی رمان است. این روند با مشارکت خواننده تکمیل می شود. "راهنما رمان" رفاقتهاست با رگه هایی از عشق
#راهنما
#بیلگه_کاراسو
ترجمه ی #علی_صادقی
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
باید گفت که نل به دام افتاده است. و در واقع موقعیت مکانی شوهرش است که کمتر شناخته شده و او میتواند هرجایی باشد.
شش سال از آشناییشان گذشته و از این مدت پنج سال است که ازدواج کردهاند؛ و از این پنج سال، نل چهار سال را مشغول آموزشهای فضانوردی بوده است و از این چهار سال فقط چند ماه را با هم گذراندهاند و شوهرش حتی یک سوم این مدت را در منزل خانوادگیاش در ایرلند سپری نکرده است،
جاییکه از خانواده به ارث برده و سال گذشته با چمدانی که حاوی خرتوپرتهایش بود به آنجا رفت، زیرا میخواست تنها باشد و آنجا بهتر از آپارتمانش در لندن بود که نه باغچه داشت و نه فضایی که بتواند با خودش خلوت کند.
بنابراین او اکنون زندگیاش را در دهکدهای میگذراند که نل تقریباً از آن بیخبر است. همانقدر که عکسهای کره زمین برای شوهرش اسرارآمیز است، زمین نیز برای نل افسانهای مینماید.
#مدار
#سامانتا_هاروی
ترجمه ی #سمانه_تیموریان
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
در مورد چیزهایی که دلشان برای آنها تنگ شده صحبت میکنند ـ
دونات تازه، خامه تازه، سیبزمینی کبابی. شیرینیهای دوران کودکیشان.
#مدار
💙✨ برنده جایزهی بوکر 2024
و کتاب پرفروش نیویورک تایمز
📚 شش فضانورد، یک فضاپیما و سفرشان به دور نقطه آبی رنگ.
سامنتا هاروی ماهرانه رمانی خلق کرده که به روانشناسی این افراد و رابطهشان با مادر زمین، حین گردش به دور این سیاره میپردازد.
این کتاب به توصیف بیستوچهار ساعت از زندگی شگفتانگیز فضانوردانی محبوس در یک کپسول میپردازد.
فضانوردانی با ملیتهای مختلف .📚
#سامانتا_هاروی
ترجمه ی #سمانه_تیموریان
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
رومینا دستش زیر چانهاش بود و غرق در حرفهای منصور با خود فکر میکرد، همیشه عاشق یک مرد رمانتیک بودم.
رومینا گفت: وای چه حرفهای قشنگی! زبونم بند اومده انقدر شما قشنگ صحبت میکنید! اصلاً خوابم یا بیدار؟!
منصور چشمکی زد و گفت: بیداری.
#رومینا
💙✨ یک رمان ایرانی جذاب
📚 رومینا دختری تحصیل کرده و مستقل که در خانواده ای سنتی ، کارمندی زندگی می کند . برای او آزادی فردی از هر چیزی مهمتر است . و برای رسیدن به این آزادی از محدودیتهای موجود فرار می کند که در یک بحران تازه گرفتار می شود . و آن تقابل بین رهایی و عشق است .
او درگیر عشقی دو طرفه می شود و با منصور که خواستگار اوست می خواهد برای یک اتحاد هم پیمان شود اما در آخرین لحظات اتفاقی شوم تمام معادلات را به هم میریزد و دست تقدیر سرنوشت دیگری رقم می زند..
#ریحانه_جاوید
💙 #نشر_روزگار
راه های تهیه این کتاب:
www.nashreroozegar.com
T.me/RoozegarPublication
@roozegar_book
بذار غرق بشم توی دنیای کتاب که زیباترین دنیاست💙📚
#نشر_روزگار
https://nashreroozegar.com
@roozegar_book
لحظات زیبای زندگی با کتابهای نشر روزگار 💙📚
https://nashreroozegar.com
@roozegar_book
کتابهای ما رو براحتی میتونید از سایت خودمون تهیه کنید💙😅👇
https://nashreroozegar.com
تازه هزینه ارسال هم نداره😎
@roozegar_book
نمایشگاه کتاب که داره تموم میشه🥺
اما بهرحال در کتابفروشی «نشر روزگار» همیشه در خدمت شما هستیم💙
www.digikala.com/brand/roozegar-pub/
@roozegar_book
آرزو میکنم کسانی که هیچ وقت ندیده ای، برایت جشن تولد بگیرند...💙
#نشر_روزگار
نمایشگاه کتاب تهران - مصلی - شبستان - راهرو ٩ - غرفه ١٢ - نشر روزگار
منتظرتون هستیم
www.digikala.com/brand/roozegar-pub/
@roozegar_book
کتابهایی ایرانی که این روزها در #نشر_روزگار استقبال خوبی داشتند 💙📚👏
نمایشگاه کتاب تهران - مصلی - شبستان - راهرو ٩ - غرفه ١٢ - نشر روزگار
منتظرتون هستیم 😍
@roozegar_book
مجموعه کتابهای داستایوفسکی
در #نشر_روزگار 💙
نمایشگاه کتاب تهران - مصلی -
شبستان - راهرو ٩ - غرفه ١٢
@roozegar_book