دولت بایدن، ادعای دولت ترامپ مبنی بر اجرایی شدن مکانیزم ماشه و اعمال مجدد همه تحریمهای شورای امنیت بر علیه ایران را رسما و طی نامه کتبی به شورای امنیت، پس گرفت.
Читать полностью…حسرت واقعی را
روزی خواهی خورد
كه میبينی به اندازه سنات
زندگی نكردهای.
گابریل گارسیا مارکز
"بعد تر ها "
وقتی موهای جو گندمی یا سفیدت را (اگر تا آن زمان مانده باشند) از پیشانیات کنار میزنی
و قرص های رنگارنگت را به ضرب آب پایین میدهی،
وقتی انگیزهای برای مسافرت رفتن نداری،
وقتی فرقی نمیکند ماشینی که برایش انقدر تلاش کردی پراید باشد یا لکسوس یا هر ماشین خوبی که آن موقع میآید،
وقتی با کسی که عادت کردهای به بودنش، کنار شومینهی رنگ و رو رفتهی خانه مینشینی و به جای دوستت دارم، از پا دردت شکایت میکنی و...
وقتی دیگر برایت فرقی نمیکند موهایت سپید باشند یا بلوند! نسکافه ای باشد یا هر رنگ دیگری!
وقتی پسر یا دخترت، روز پدر و مادر برایت عصا میآورد ،
متوجه خواهی شد
که زندگی آنقدر ها ارزش قناعت نداشت،
کاش زندگی را زندگی کرده بودی، مسافرت رفته بودی،
لباسهایی را که میخواستی میخریدی،
کفشهای رنگارنگ،
مهمانی های دوستانه میرفتی
از ته دل میخندیدی و .....
به زودی وارد روزمرگی هایت خواهی شد
به زودی متوجه خواهی شد
که چه کلاه بزرگی سرت گذاشت این زندگی!
که هر روزت را به بهانهی روز بهتر از تو ربود
و تو چه ساده لوح بودی که حرفش را باور کردی!
زندگی تو همین امروز است!
همین ساعت !
کاری که دوست داری انجام بده!
"دوستت دارم" را به هرکس که لازم است بگو
هر از گاهی را با دوستانت بگذران، فارغ از هر فکر
سفر کن ...!
بعد تر ها متوجه خواهی شد
اما... زندگی ات را،
همین امروز زندگی کن !!!
زندگی را زندگی کن
* این آخرین زمستان قرن است و دیگر هیچ پائیز و زمستانی با پسوند "هزار و سیصد" تکرار نمیشود این پایان یک داستان بلند است. صد سال دیگر در آخرین زمستانِ قرنِ سالِ 1499 دیگر هیچکدام از ما نخواهیم بود! همهی ما رفتهایم و آنچنان فراموش میشویم که انگار هیچوقت نبودهایم!
باورش سخت است ولی حقیقت دارد پس تا میتوانیم خوب زندگی کنیم و خوب باشیم و مهربانی کنیم *
رویترز: بایدن دادن امتیازات محدود به ایران را بررسی میکند
سه منبع آگاه که نخواستند نامشان فاش شود اعلام کردند:
🔹دولت بایدن در حال بررسی تمامی گزینهها برای ترغیب ایران به مذاکره است.
🔹یکی از این گزینهها این است که دو طرف گامهای کوچکی برداشته و راه برای مذاکره هموار کنند.
🔹این منابع افزودند: یکی از طرحهای دولت بایدن تسهیل محدود تحریمها و انتفاع کم اقتصادی ایران از برداشته شدن بخش کوچکی از تحریم هاست نه همه آن تا تهران برای مذاکره درباره مسائل دیگر پای میز مذاکره بیاید.
🔹دولت آمریکا به طور جدی در حال فکر کردن بر روی دادن امتیازات محدود موقت به ایران است.
🔹با این حال، این منابع تاکید کردند: اگر آمریکا به این جمع بندی برسد که بازگشت به پایبندی کامل به برجام زمان زیادی طول میکشد، رویکرد متعادل تری را در پیش خواهد گرفت.
.
برگشت آمریکا به برجام به ما بستگی داره
و
برگشت ما به برجام به آمریکا بستگی داره
هرچند،در تفسیر این کلام
غیاث الدین جمشید کاشانی هم گیربکس خرد میکنه
ولی
بوی بهبود میدن طرفین
🌅کشور من جاییست که در آن، دانشآموزان را تنبیه میکنند تا یاد بگیرند "خوب بنویسند"
و هنگام بزرگسالی، به جرم "خوب نوشتن"، قلمهایشان را شکسته و آنها را اعدام میکنند!
#خسرو_قشقایی
✅ مکالمۀ تلفنی جواد و جو!
✍️ احمد زیدآبادی
#طنز
جواد: جو! این تحریمها را چرا لغو نمیکنی؟
جو: اول بگذار عرق ما خشک بشه!
جواد: الان یه هفته است وارد کاخ سفید شدی هنوز عرقت خشک نشده؟
جو: نه، این عرق شماست که اینقدر زود خشک میشه عرق ما برای خشک شدن حداقل چند ماهی طول میکشه!
جواد: اینجوری که تو میگی داستان میافته به بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران!
جو:خب بیفته، مگه چطور میشه؟
جواد: در آن صورت ممکنه پاستور افتاده باشه دست تندروها!
جو: افتاده باشه، مگه چی میشه؟
جواد: اونوقت شما با شرایط سختتری روبرو میشید!
جو: دقیقاً چه شرایط سختتری؟
جواد: میدونی که اونها آمریکا ستیزند و علاقهای به توافق با شما ندارند!
جو: یعنی شما میانهروها آمریکا نستیزید! و میخواین با ما توافق کنین؟
جواد: نه. ما هم با آمریکا مشکل اساسی داریم اما میکوشیم تحریمهای ظالمانه را علیه کشورمان لغو کنیم!
جو: یعنی چون میکوشین تحریمها را علیه کشورتان لغو کنین، میانهرو هستین؟
جواد: در واقع بعله! ولی تندروها نمیخوان این اتفاق بیفته!
جو: خب این چه آسیبی به ما میزنه؟ اگر تندروی اینه که میخوان تحریمها ادامه داشته باشه تا روز قیامت تندرو بمونن!
جواد: بعد سرنوشت مردم ایران این وسط چی میشه؟
جو: این پرسشی است که حکومت شما باید پاسخش را بده نه من!
جواد: ببین! بحث از مسیر خودش منحرف شد...
جو: خب شما برش گردونین به مسیر درست...
جواد: ببین! تندروها ممکنه کلاً از برجام خارج بشن!
جو: این تازه میشه مثل شرایطی که برجام نبود! مگه قبل از برجام چه کار کردن؟
جواد: بله. اون موقع با شما وارد مذاکره شدن، اما این بار ممکنه نشن!
جو: اگه نشن چه اتفاقی میافته؟
جواد: غنیسازی را با تمام قوا از سر میگیرن!
جو: این غنیسازی را با تمام قوا از سر میگیرن که چی بشه؟
جواد: هیچی! همینجوری! چون ما به دنبال ساخت بمب که نیستیم!
جو: خب اگه همینجوری ست و بمبی در کار نیست ادامه بدن!
جواد: ولی ممکنه تو منطقه هم براتون دردسر ایجاد بشه!
جو: مگه الان نمیشه؟
جواد: ممکنه بیشتر بشه!
جو: یعنی اگه ما الان تحریمها را لغو کنیم؛ سیاست شما در منطقه تغییر میکنه؟
جواد: این چیزی نیست که من بتونم در بارهاش صحبت کنم!
جو: پس در بارۀ چی میتونی صحبت کنی؟
جواد: من بیشتر در رابطۀ بین ایران با چین و روسیه ابتکار عمل داشتهام. در مورد سیاست منطقهای جمهوری اسلامی نقشی ندارم!
جو: مخالف این سیاست هستی؟
جواد: نه، به هیچوجه! من به عنوان وزیر خارجۀ جمهوری اسلامی موظفم در مجامع خارجی از تمام سیاستهای نظام دفاع کنم!
جو: یعنی از سیاست تندروها دفاع کنی؟
جواد: نه آنها تندرو نیستند! برادران ما هستند که در جبههای دیگر اهداف نظام را دنبال میکنند!
جو: پس این داستان تندرو - میانهرو که تا حالا میگفتی چی شد؟
جواد: اون مربوط به خود ماست نه شما!
جو: پس تمام این مکالمه برای چیه؟
جواد: برای اینکه تحریمها را زودتر لغو کنی!
جو: و اگر نکنیم؟
جواد: با تندروها طرف خواهید شد!
جو: متوجه شدم! به نظرم بهتره شما اول برید تکلیف خودتان را در داخل کشورتان روشن کنید بعد بیایید برای لغو تحریمها صحبت کنیم! من که نفهمیدم در کشور شما کی چه کاره است! بیش از هر چیز نفهمیدم خودت اصلاً چه کارهای و راجع به چه حرف میزنی!
✅وضعیت باخت – باخت در تولید گاز ایران
✍️به مناسبت بیست و پنجمین نمایشگاه بین المللی نفت و گاز تهران
🔸فازهای پارس جنوبی را توسعه دادیم وظرفیت تولید گازکشوردر رکوردی بی سابقه به یک میلیارد متر مکعب در روزافزایش یافت.بسیاری از تصمیم گیرندگان امیدوار بودند حالا که در بازار جهانی گازنقش بسیار ناچیزی داریم حداقل با این میزان تولید نیازهای داخلی کشور به گاز را به صورت کامل پوشش دهیم؛اما نشانه ها و آمارهای موجود می گوید که این استراتژی در نهایت به وضعیت باخت – باخت منجر شده است.
🔸وزارت نفت ایران اعلام کرده، در نخستین روز زمستان امسال، مقدار گاز تزریقشده به شبکه خطوط سراسری ۸۱۰ میلیون مترمکعب بود که این مقدار نسبت به دوره مشابه پارسال افزایش بیش از ۱۰ درصدی را نشان میدهد.این میزان مصرف به قدر کل اتحادیه اروپا یا به روایتی ۴۳ % مصرف این اتحادیه است.
🔸این آمار به ما می گوید اگر امروز برای نان شب محتاج صادرات نفت هستیم ، فردا نیز برای زنده ماندن از دست سرمای سوزناک زمستان محتاج واردات گاز خواهیم شد.
🔸منابع تولید گازکشورمحدود است و ما یک پارس جنوبی بیشتر نداریم.از طرفی مطابق گزارش اوپک، ایران سهمی معادل ۶.۷ % تقاضای گاز جهان را به خود اختصاص داده و این در شرایطی است که فقط ۱.۱ % جمعیت دنیا را دارا است. این اعداد نشان میدهد که سرانه مصرف گاز در ایران ۶ برابر جهان است.پس هرگز دور از ذهن نیست با این سیاست های فعلی ، علیرغم اینکه تقریبا تمام گاز تولیدی را در داخل مصرف می کنیم بازهم در آینده نزدیک، به این انرژی وابسته تر خواهیم بود.
🔸اکنون که به نیمه زمستان نزدیک شده ایم آمار جدیدی ثبت شده است ونگرانی ها جدی تر مانده است.معاون وزیر نفت و مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران گفته است" رکورد فرآورش گاز در کشور شکسته شد و از ۸۱۰ میلیون در ابتدای زمستان به مرز ۸۴۰ میلیون مترمکعب در روز رسید".از طرفی رابطه تولید با مصرف به زودی رابطه ای معکوس می شود؛یعنی همینطور که سالانه مصرف داخلی گازدر کشور افزایش می یابد تولید گاز نیز با افت محسوسی روبرو خواهد شد.
🔸اکنون نیز افت فشار مخزن پارس جنوبی عامل مهم چالش گازی کشور است.بر اساس برآوردهای انجام شده، افت فشار گاز در مخزن پارس جنوبی باید از سال ۱۴۰۶ آغاز شود اما به عقیده برخی کارشناسان، به دلیل افزایش مصرف خانگی شاهد تشدید در روند این افت فشار هستیم و از سال ۱۴۰۶ شاهد افت تولید روزانه ۲۸ میلیون مترمکعبی از پارس جنوبی هستیم که بر اساس پیش بینیها این روند کاهش ادامه داشته و در سال ۱۴۱۲ به رقم ۲۶۶ میلیون مترمکعبی میرسد.
🔸 سیاست وابستگی شدید کشور به گاز هم اکنون به وضعیتی باخت – باخت منجر شده است.حجم گاز نه تنها در عرصه بین المللی به ما قدرت نداد بلکه در آینده ای نزدیک در عرصه داخلی نیز با چالشی جدی مواجه خواهیم بود. نه تنها از سرما بر خود خواهیم لرزید بلکه برق کشور نیز تحت تاثیر بی گازی قطع خواهد شد.وزیر نیرو می گوید هم اکنون برای تأمین برق ۳۷ میلیون مشترک، نیروگاههای ما به سوخت نیاز دارند و این سوخت به اشکال مختلف و بیشتر گاز تامین میشود.
🔸یک طنز تلخ تاریخی می شود وآیندگان که امروز ما سهم انرژی آنها را نیز مصرف می کنیم ما را نخواهند بخشید؛ وقتی بدانند کشوربیشترین ذخائر وبزرگترین تولید کننده گاز جهان داشته است اما نه تنها در بازار جهانی گاز نقشی ندارد بلکه وارد کننده گاز شده وحتی در تولید برق نیز درمانده شده است.
🔸به دلیل ناتوانی در استفاده از انرژی های تجدید پذیر مانند انرژی خورشیدی ، گسترش مصرف گاز به ویژه در بعد خانگی را با شعار محرومیتزدایی انجام دادیم و با هر قیمتی هزاران کیلومتر خطوط لوله گاز را به صدها شهر کوچک و حتی روستاهایی با جمعیت اندک رساندیم و نام آن را توسعه یافتگی گذاشتیم.
🔸تا گاز و نفت هست بر روی توسعه منابع تجدید پذیر کاری نمی کنیم و به قول احمد شاملو اعتقاد داریم " چو فردا بیاید فکر فردا کنیم." چند روز گذشته دوباره یک پالایشگاه گازی دیگر در غرب کشور افتتاح شد. رئیس جمهور در آیین افتتاح این پالایشگاه آرزو می کرد "بخشی از قدرت ملی خود را در سایه قدرت انرژی خود ببینیم".مانند خط انتقال گاز روسیه به اروپا ، مانند صادرات نفت عربستان و دیگر کشورهای عربی ،مانند دیپلماسی گازی آمریکا در جهان.اما آمارها می گوید در حالی که بزرگترین ذخایر انرژی جهان را در چنگ داریم این آرزو به دلیل فرهنگ مصرف داخلی ، نوع برنامه ریزی و سیاست ورزی در کشور، منزوی بودن در جهان و نداشتن سرمایه برای توسعه مخازن ، روز به روز دست نیافتنی تر می شود. ما گرفتار یک وضعیتی باخت – باخت در تولید انرژی هستیم.
✅ اول توافق تعليق موقت؛بعدا برجام
✍️هادي خسروشاهين
جولیان لی، استراتژیست خبرگزاری بلومبرگ مي گويد: جو بایدن لغو تحریم نفتی ایران را در فهرست امور فوری دولت خود قرار نداده است.
اين خبر شايد براي بسياري در ايران شوكه اور باشد ولي تحليلگران سياست خارجي آمريكا از انتشار چنين ارزيابي متعجب نشدند.
وقتي ايران غني سازي ٢٠% را آغاز كرد و از عزم خود براي توليد اورانيوم فلزي سخن گفت،پيش فرض اش اين بود كه با اين اقدامات اهرم مذاكراتي را بدست خواهد اورد تا دولت بايدن را براي بازگشت هرچه سريع تر به برجام و لغو كليه تحريم هاي هسته اي تحت فشار بگذارد.تمام گزارشات و مواضع بايدن و تيم سياست خارجي اش نيز گواهي مي داد كه آن ها اشتياق زيادي براي چنين بازگشتي و همينطور همكاري دوباره با ايران دارند.به همين دليل هدف سياست سازان ايراني اين بود كه با در دست گرفتن اهرم مذاكراتي جديد گفت و گوها با آمريكا را به جاي نقطهA(غني سازي٤،٥ %)از نقطه B(غني سازي٢٠ % ) آغاز كنند.
اين اقدام بدون واكنش دولت بايدن نخواهد ماند(صرف نظر از محدويت هاي بوروكراتيك و قانوني رفع تحريم ها در آمريكا و موانع فني بازگشت برنامه هسته اي ايران به سال٢٠١٥كه هر دو زمان بر است)؛در واقع آنها بازگشت به برجام و مذاكرات در اين زمينه را به زمان مناسب موكول خواهند كرد.اين به معناي آن است كه آنها يك گام به جلو برمي دارند و به جاي نقطهBايران از نقطهCخود شروع خواهند كرد.چرا كه مي دانند سرعت تاثيرگذاري تحريم هاي ثانويه بيشتر از اهرم هاي فشار جديد ايران جهت كوتاه تر كردن نقطه گريز هسته اي است.اما اين نقطه Cمي تواند توام با عدم اشتياق براي بازگشت فوري اما گام به گام به برجام و مطرح كردن يك توافق موقت تعليق و توقف برنامه هسته اي ايران به عنوان شرط بازگشت به برجام باشد.در اين سناريو آمريكا با همكاري ٣كشور اروپايي از ايران خواهد خواست تمامي فعاليت هاي فراتر از تعهدات برجامي خود را متوقف يا تعليق كند.طبق اين برنامه ايران مي بايست به سطح پايين غني سازي اورانيوم يعني همان غني سازي در سطح ٣،٦٧بازگشت كند؛فعاليت هاي غني سازي در فردو را متوقف و فعاليت سانتريفيوژهاي پيشرفته خود را در نطنز متوقف سازد.البته ايران مجوز اين را خواهد داشت كه ذخاير افزايش يافته اورانيوم خود در غلظت پايين را براي دور بعدي مذاكرات به عنوان اهرم مذاكراتي حفظ كند.بايدن براي اين مرحله موقت كه احتمالا تا اواخر فوريه و اوايل مارس به طول خواهد كشيد حاضر است اين امتيازات را به ايران واگذار كند(احتمالا مذاكرات در اين زمينه از طريق ديپلماسي محرمانه و مستقيم در نيويورك انجام خواهد شد):حذف محدوديت سفر ايرانيان به آمريكا،همكاري با اروپا براي افزايش حجم تجارت بشردوستانه از طريق مكانيسم اينستكس و همچنين تضمين هاي بيشتر در اين زمينه بر اساس مجوز عمومي ٨يعني كانال سوئيس.اين مجوز در فوريه٢٠٢٠توسط اوفك صادر شد كه بايدن مي تواند عدم قطعيت ها در اين زمينه را كاهش دهد.در اين دو مورد خاص بايدن هيچ نيازي به كاهش يا لغو تحريم هاي ثانويه آمريكا نخواهد داشت،بايدن براي تقويت انگيزه ايران جهت تداوم مذاكرات مي تواند مكانيسم اينستكس را برسميت بشناسد؛كاهش برخي از محدوديت ها در مورد سفر مقامات ايران به آمريكا بخصوص محمد جواد ظريف؛تعليق برخي محدوديت ها در زمينه ماموريت هيات هاي ديپلماتيك ايران در حوزه سازمان ملل؛صدور معافيت هاي اجرايي كه محدوديت هاي دسترسي ايران به درامدهايش كه در بانك هاي خارجي بويژه در چين،اروپا،هند،ژاپن،كره جنوبي و عراق بلوكه شده است،كاهش مي دهد.اين پول ها بايد در موارد غير تحريمي مورد استفاده قرار گيرد؛و سه گزينه خوش بينانه يعني صدور مجدد معافيت هايي براي خريد نفت و ميعانات گازي و فراورده هاي پتروشيمي از ايران و بازگرداندن شرايط به مي سال٢٠١٩.از اين معافيت ها دو كشور خاص يعني چين و كره جنوبي مي توانند بهره مند شوند.يونان و ايتاليا نيز مي توانند به اين فهرست اضافه شوند ولي بدليل ريسك بازگشت تحريم ها احتمال ورود آنها به بازار انرژي ايران بسيار بعيد به نظر مي رسد؛تعليق تحريم هاي ٨اكتبر در مورد ١٨بانك ايراني و در نهايت خروج بانك مركزي ايران از دايره تروريسم طبق مصوبه سپتامبر٢٠١٩.
گاهي اوقات محاسبات درست از آب درنمي آيد؛آمديم زمان بازگشت به برجام را جلو بيندازيم؛اما ناخواسته با مرحله اي مواجه مي شويم كه نقش حلال را براي احياي برجام احتمالا ايفا خواهد كرد.بنابراين بسيار بعيد به نظر مي رسد كه بايدن و تيم اش زودتر از مي و اوايل جون عزمي براي بازگشت به برجام داشته باشند.بلينكن و ساليوان مي دانند بهترين زمان مذاكره چه زماني است؛ آيا ما هم می دانیم؟؟
جمله حیرانند و سرگردان عشق
ای عجب این عشق سرگردان کیست
جمله مهمانند در عالم ولیک
کم کسی داند که او مهمان کیست
مولانا
یک جا در مثنوی و در داستان موسی و شبان، همان موقع که شبان در نهایت تردید نسبت به خودش سر به بیابان گذاشته، موسی خطاب به او میگوید همین که جهانی از تو در امان است یعنی که کفر تو از جنس ایمان است.
اینها که محصول ایمانشان، نا امنی، اضطراب و رنج دیگران است، اینها ایمان ندارند،.
ایمانی که امنیت نیاورد ایمان نیست.
(((دفترت را میفروشی دخترم ؟)))
باز شد درب کلاس و همچو رخش ..
قامت استاد زد بر دیده نقش ..
گفت بر پا مبصر و ، کلِّ کلاس ..
پر شد از یک ترس و یک بیم و هراس ..
درب را مبصر پس از یک لحظه بست ..
دست بالا برد و در جایش نشست ..
دیده گانی خشک و سرد و سخت گیر ..
بود در سیمای این استاد پیر ..
با تحکّم گفت برجا ای کلاس ..
یک صدا گفتند آنها هم سپاس ..
بعد از آن استاد با لبهای ریز ..
گفت دفترهای انشا روی میز ..
یک به یک سر زد به کل میزها ..
باز گشت از پشت رخت آویزها ..
سر زد و دید و سر جایش نشست ..
چانه را انداخت در چنگال دست ..
گفت جمعا از شماها راضی ام ..
راضی از تدریسهای ماضی ام ..
درس انشای شماها خوب بود ..
هم مرتب بود و هم مرغوب بود ..
گر چه این یک درصد از بین صد است ..
این وسط اما یکی خیلی بد است ..
آخرین بار تو باشد یاسمن ..
مادرت فردا بیاید پیش من ..
دفترت کلا سیاه است و کثیف ..
با چه رویی می گذاری توی کیف ؟..
گر چه انشای تو زیبا بود و بیست ..
نمره ات اما به جز یک صفر نیست ..
زودتر بیرون برو از این کلاس ..
تا نبینم صورتت را ناسپاس ..
یاسمن اما فقط لبخند زد ..
بغض را با خنده اش پیوند زد ..
شرمگین بود و نگاهش غصه دار ..
پشت لبخندش نگاهی بی قرار ..
گفت بابایم پریشب گفته است ..
دفتری در آرزویم خفته است ..
آرزو دارد که مال من شود ..
دفتر انشای سال من شود ..
گر که قسمت بود و او کاری گرفت ..
دستهایش را به دیواری گرفت ..
چون حقوقش را بدادند و نخورد ..
مثل آن قبلی که یکجا خورد و برد ..
پول صاحب خانه را باید دهیم ..
بعد از آن هم نانوا آقا رحیم ..
مانده ی بقالمان حاجی حبیب ..
ذیحسابی های این مرد نجیب ..
بعد از اینها هم که مادر ناخوش است ..
کوره ی آجر پزی پشتش شکست ..
بس که آجر برده در سرما و سوز ..
شب نشد بی ناله هایش وصل روز ..
کاش دارویی به مادر می رسید ..
درد جانکاهش به آخر می رسید ..
بعد از آن دیگر منم با دفترم ..
مطمئنا دفترم را می خرم ..
چون خریدم می نویسم توی آن ..
تانباشد از سیاهی ها نشان ..
نیست لازم تا کنم من بعد از این ..
پاک مشق قبلی ام را نازنین ..
بعد از آن بر دفتر و بر یاسمن ..
آفرین میگویی ای استاد من ..
با اجازه میروم پیش مدیر ..
رو سیاهم من ، ببخش استاد پیر
اشک در چشم معلم حلقه بست ..
نرم نرمک بغض قلبش را شکست ..
روی خود را برگرفت از بچه ها ..
شانه می لرزید و بغضش بی صدا ..
با همان چشمان بغض آلود گفت .
وای از شهری که وجدانش بخفت .
یاسمن بانو نمی خواهد نرو ..
جای خود بنشین ودیگر پا نشو ..
عینکم را شست اشک پاک تو ..
سوختم از سینه ی صد چاک تو
دفترت خوب و قشنگ است و تمیز ..
حیف باشد مانده باشد روی میز ..
مثل قران می گذارم بر سرم ..
دفترت را می فروشی دخترم ؟
طنز کرونایی
*کرونایِ ایرانی از نوع هوش مصنوعی !؛*
غربزده ها چشم تان را بازکنید هوش مصتوعی کار گذاشته را در کرونا منطبق بانقشه ژنتیک ایرانی را ببینید لامصب گویا با تقویم هماهنگ شده
در محرم ازبین میره!
وقت دورهمی و یلدا که مردم دور هم می شینند وحرف مفت ضددولت می زنند زیادمیشه!
برای انتخابات کم میشه!
حوالی آبان که هوا نا جوانمردانه سرد است زیادمیشه!
هرچی به۲۲بهمن نزدیک میشیم، کمترمیشه!
که سخنگوی کرونا اعلام می کند نه تنها دوهفته است که مرگ کرونایی نداریم که خیلی از اموات در خواست زنده شدن داده اند!
دوباره برای عید زیاد میشه!!!
لامسّب ویروس نیست یک پارچه هوش وزمان شناس است !!!
به کوری چشم فایزر آمریکایی !😁😁
✋🏼😉
شرکت بزرگی، کارمندان خود را به همراه همسرانشان ، به تور بازدید از دریاچه ای می برد که پر از تمساح است. رئیس شرکت برای تفریح و سرگرمی، می گوید هر کس بتواند داخل آب پریده و خود را به ساحل دریاچه برساند یک میلیون دلار جایزه می گیرد و اما اگر خوراک تمساح ها شود، یک و نیم میلیون دلار به ورثه می رسد.
در حالی که به ذهن هیچ یک از کارمندان این ریسک خطرناک نمی رسد، ناگهان همه می بینند که یک نفر پریده و نفس زنان و با شتاب و سرعت و در حالی که تمساح ها در تعقیبش بودند ، سالم به آخر دریاچه می رسد.
آن کارمند بدبخت فلک زده سابق، حالا میلیونر شده و در بین خانواده و بستگان، سرشناس می شود.
در پایان کار، مردم از او سوال میکنند نترسیدی خوراک تمساح شوی .واومیگوید قصد پریدن در آب نداشته بلکه همسرش از پشت اورا هل داده از آن واقعه به بعد بود که این مطلب سر زبانها افتاده که:
پشت هر مرد موفقی، یک زن هست.😂
✅ امروز یکی از دانش آموزانم به من فهماند؛ که باید فاتحه اقتصاد کشورم را بخوانم !
او به جای کپی عکس هزار تومانی، اصل آنرا در یکی از صفحات تحقیقش چسبانده بود!!
گفتم چرا پرینت یا کپی از هزار تومنی نگرفتی و بزنی؟!!
گفت؛ آقا اونجوری دو هزار تومان میشد!
یعنی؛ یک هزار تومان تقلبی ارزشش از یک هزار تومان اصلی بیشتر است!!
این یعنی فاجعه، و من نمیدانستم!!
🔴نامه یک بانو به بانوان عزیز ایران (خیلی قشنگه از دستش ندین👌)
مهربانوی عزیز سلام!
روز مرد نزدیکه.به نظرم اومد، چند جمله ای هم از مردها بگیم...
کلی عکس و متن دیدم اینروزا برای روز مرد... خانمی که کیکی به شکل جوراب درست کرده یا دسته گلی از جوراب... جملاتی مثل جوراب پاره هاتو تحمل کن روز مرد نزدیکه همسرم. در ظاهر شاید تمام اینا شوخی به نظر برسن اما...
توی این زمونه مرد بودن جرات میخواد. واقعا مردانگی میخواد که برای رفاه حال زن و بچه صبح زود بزنی بیرون و تو تاریکیه شب برگردی... مردهای این دوره جوانی و زندگی کردن رو فراموش کردند، فشار مخارج و مسئولیت زندگی، بی سر و صدا دونه دونه موهای تیره شون رو سفید میکنه...
راستی خانما، تا حالا همسراتون از آرزوهاشون براتون گفتن؟
بی انصافیه که اینهمه گذشت و مظلومیت و تلاش مردها رو نبینیم.
بانو....! گاهی نگاهی به دستهای همسرت بنداز... و به خطوطی که در اطراف چشم ها و پیشونی همسرت داره عمیق میشه... گاهی به جای اینکه تو آغازکننده باشی، سکوت کن و اجازه بده که لحظاتی او هم گوینده باشه و از خودش بگه...
بانو..! گاهی عکسهاشو از جوانی تا الان کنار هم بچین و باور کن فقط تو جوانیتو توی این خونه نذاشتی...
مرتب تلاششو در ترازو قرار نده و باعرضه بودن و نبودنش رو با کمتر و بیشتر داشتن دارائیهاش قیاس نکن...
سعیش رو ببین... و تغییراتشو بخاطر تو و زندگی مشاهده کن...
موهای سفیدش را ببین...
بانو! باور کن جهان هرگز به صلح نمیرسه اگر ما غرق مظلومیت خودمون باشیم...
تربیت کامل نمیشه، اگر یاد نگیریم که تمسخر مردان و زنان، در حقیقت تمسخر بخش مهمی از خودمونه...
کاش یاد بگیریم بزرگ کردن و بزرگ دیدن همسرمونو... پدری کردن هاش رو... از بزرگیش برای بچه هامون بگیم
کاش به جای هدیه دادنها و گرفتن ها، زمانی رو صرف شنیدن بدون قضاوت کنیم.
اصلا فکر کردیم که چرا اینهمه هدیه که این روزا رد و بدل میشه، ولی نتونسته عشق رو در جامعه بیشتر کنه؟
بانو جان بیا امسال کنار هر هدیه ای که برای همسرت گرفتی، توی یه برگ کاغذ حداقل 20 تا ویژگی همسرت رو هم بنویس و ازش بخاطر این ویژگی هاش تشکر کن... (اون رو هم ضمیمه ی هدیه ات کن)
مطمئن باش نتایج شگفت آوری در وجود خودت و او خواهی دید...
یادمون باشه بین ما، سپاسگزاری و مشاهده همه جانبه ی افراد خیلی کم شده...
و نوشته ی تو سپاسگزاری بزرگی خواهد بود برای جهان و جهانیان.
🌺 🍃پیشاپیش روز مرد مبارک🥰🍃🌺
ابتدا برای سادگی فرض کنید در اقتصاد فقط یک بانک وجود داشته باشد و پول هم فقط از جنس سکهی طلا باشد، مثل گذشتهها. مردم طلاهایشان را پیش بانک به امانت میگذارند و در مواقع نیاز برای برداشت سپرده به بانک مراجعه میکنند. در شرایط عادی احتمال خیلی کمی وجود دارد که همهی مردم همزمان به پول احتیاج داشته باشند، بنابراین همیشه مقدار زیادی طلا در انبار بانک خاک میخورد.
فرض کنید شما در چنین اقتصادی برای خرید خانه احتیاج به پول دارید، اما آه در بساط ندارید. یک گزینه این است که به بانک مراجعه کنید و وام بگیرید. بانک میداند که قرار نیست همهی مردم به یکباره سراغ سپردههایشان بیایند؛ بنابراین میتواند بخشی از پولها را وام بدهد که کار ملت راه بیفتد.
بیایید با عدد و رقم ادامه بدهیم؛ فرضاً در انبار بانک ۱۰۰ سکه وجود داشته باشد. شما برای خرید خانه ۱۰ سکه نیاز دارید، این مقدار را وام میگیرید و سکهها را به فروشندهی خانه میدهید. احتمالا فروشنده به پول نیاز ندارد و ۱۰ سکه را میبرد پیش بانک سپرده میگذارد.
چه اتفاقی افتاد؟ در این فرایند یک خانه معامله شد، ۱۰ سکه وام داده شد، ۱۰ سکه به سپردهها اضافه شد (حساب فروشنده خانه)، اما انبار بانک ثابت ماند! قبلا ۱۰۰ سکه سپرده و ۱۰۰ سکه در انبار داشتیم، حالا ۱۱۰ سکه سپرده و ۱۰۰ سکه در انبار داریم! به همین سادگی «نقدینگی» خلق میشود؛ یعنی بدون اینکه سکههای فیزیکی زیاد شده باشد، مقدار سپردههای مردم افزایش مییابد.
بانک خیالی ما تا کجا میتواند به وام دادن و خلق نقدینگی ادامه دهد؟ مثلا اگر هزار دفعه وام ۱۰ سکهای بپردازد، سپردهها بیش از ۱۰ هزار سکه میشود. حالا اگر بیشتر از ۱۰ نفر برای برداشت سپردههایشان به بانک مراجعه کنند، یعنی فقط ۱٪ از سپردهگذاران، انبار خالی میشود و بانک ورشکسته!
بانکها برای اینکه دچار این ریسک نشوند، همواره درصدی از سپردههای جدید را به عنوان ذخیره نگهداری میکنند. مثلا ۱۰ درصد. در مثالِ ما بانک با ۱۰۰ سکهی اول فقط میتواند ۹۰ سکه وام بدهد. این ۹۰ سکه دوباره سپردهگذاری میشود و بانک میتواند ۸۱ سکه (۹۰٪ ۹۰ سکه) را وام بدهد و به همین ترتیب. بنابراین در هر دور مقدار وام جدیدی که بانک میتواند اعطا کند کمتر میشود. با ادامهی روند، در نهایت ۱۰۰۰ واحد سپرده یا همان نقدینگی ایجاد خواهد شد.
این مثال بسیار ساده تقریباً همان اتفاقی است که در دنیای امروز میافتد. بانکها با دادن وام نقدینگی خلق میکنند؛ اما نمیتوانند تا بینهایت به این کار ادامه دهند و باید برای کنترل ریسک خود، به ازای هر مقدار سپرده (یا همان وام) ذخیره نگهداری کنند. این ذخیرهگیری روی سپردهها دقیقا همان ذخیرهای است که در یادداشت قبل اشاره کردیم. همانطور که گفتیم، این ذخیرهها نزد بانک مرکزی امانت گذاشته میشوند.
حداقلِ درصد ذخیرهگیری معمولا از طرف بانکهای مرکزی تعیین میشود و بستگی به نوع سپرده دارد. مثلا سپردههای جاری چون زیاد جابجا میشوند، ذخیرهی بیشتری دارند. برعکس در مورد سپردههای مدتدار (مثلا یکساله)، چون تا زمان مشخصی قرار نیست برداشت شوند، ذخیرهی کمتری دارند.
پیشتر گفتیم بانک مرکزی برای چاپ پول فقط کافی است حساب ذخیرهی بانکها را شارژ کند. برای مثال فرض کنید دولت برای پرداخت حقوق کارمندان پول کم آورده است. عجالتاً از بانک مرکزی قرض میگیرد، به این صورت که بانک مرکزی حساب ذخیرهی بانک ملی را ۱۰۰ میلیارد تومان شارژ میکند، بانک ملی هم حساب دولت را به همین مقدار زیاد میکند. در نهایت دولت پول را به حساب کارمندان واریز میکند. حالا بانک ملی ۱۰۰ میلیارد سپرده و ۱۰۰ میلیارد ذخیره دارد؛ اگر نرخ ذخیره ۱۰ درصد باشد، بانک میتواند تا جایی وام بدهد که سپرده ۱۰ برابر ذخیره باشد! به این ترتیب ۱۰۰۰ میلیارد نقدینگی خلق میشود.
طبق آمارهای بانک مرکزی در شهریور ۱۳۹۹ نقدینگی حدودا ۲۹۰۰ هزار میلیارد تومان و پایه پولی ۳۷۲ هزار میلیارد تومان بوده است. نسبت این دوتا یعنی پایه پولی تقسیم بر نقدینگی تقریباً همان نرخ ذخیرهی سپردهها است؛ حدوداً ۱۳ درصد. به معکوس این عدد «ضریب فزاینده» میگویند که برابر ۷.۸ است، یعنی به ازای هر یک تومان پایهی پولی ۷.۸ واحد نقدینگی خلق میشود.
/چرتکه
به لاس وگاس ایران خوش آمدید
|علی سرزعیم
منتشره در نشریه آینده نگر، شماره 102، آذر 1399
لاسوگاس مرکز قمارخانه های آمریکاست و ظاهرا ترامپ بخشی از ثروت خود را از ایجاد و اداره این قمارخانه ها کسب کرده است. قمارخانه ها طوری طراحی می شوند که در مجموع به نفع صاحبان قمارخانه باشند یعنی اگرچه افراد از روی شانس هر از چندگاهی درآمدهایی کسب می کنند اما در مجموع قمارخانه داری فعالیتی سودآور است و کسانی که وارد این بازی میشوند در مجموع بیشتر پول می دهند تا پول به دست آورند.
در ایران نیز در فرصتهای مختلف سیاستهایی اتخاذ می شود که بخشهای مختلف جامعه در شرایط تصادفی قرار گیرند که در مجموع برنده و جامعه بازنده شود. این وضعیت مشابه شیر یا خطی است که در آن اگر شیر بیاید بخشهای کوچکی از جامعه برنده و اگر خط بیاید کل جامعه بازنده شود. چه شیر یا خط و قماری از این بهتر که اگر شیر بیاید شما برنده و اگر خط بیاید دیگری هزینه شما را بدهد. کسی هست که از این شیر یا خط استقبال نکند؟
دسته اول برخی صنعتگران هستند که دنبال رانت هستند. این جماعت کسانی هستند که اقسام تصورات درست و غلط دارند و بر اساس آن از بانکها وامهای کم بهره و یارانهای میگیرند. اگر تصوراتشان درست از آب درآمد که خوب ثروتمند می شوند اما اگر تصوراتشان نادرست بود زمین و زمان را به هم میدوزند که وام بانک را پس ندهند و پیش مسئولان قضائی یا رسانه ها گریه و لابه میکنند که نظام بانکی خونآشام است و خون تولیدکننده را میمکد. تمام هدف آنها این است که منابع نظام بانکی که پول مردم است را یا پس ندهند یا آنقدر دیر پس دهند که ارزش آن با توجه به تورم بسیار کم شده باشد.
دسته دوم کسانی هستند که وام ارزی کم بهره (از صندوق توسعه ملی یا حساب ذخیره ارزی و ...) میگیرند. اگر نرخ ارز ثابت بماند که به دلیل بهره کم آن منتفع میشوند اما هر وقت جهش نرخ ارز پیش میآید مدعی میشوند که دولت باید با نرخ ارز سابق این وامها را تصفیه کند در حالیکه ارزش کسبوکارها و ماشین آلاتی که با آن وامهای ارزی ایجاد کردهاند همسو با نرخ ارز افزایش مییابد. بخش بزرگی از ثروتی که برخی میاندوزند در دوره های پس از جهش نرخ ارز است زیرا ماشینآلات و کارخانجات وارداتی را با نرخ سابق تصفیه میکنند.
دسته سومی که اخیرا اضافه شده اند برخی بورسبازان هستند. هر وقت بازار سهام رشد خوب و قابل توجهی دارد و آنها سود میکنند ادعا میکنند این سود منصفانه است زیرا مزد ریسکی است که برداشتهاند. هر وقت بازار سهام منفی و نزولی میشود اقسام توجیهات مطرح میکنند که دولت باید از منابع عمومی بازار بورس را نجات دهد و نگذارد که بازار بورس افت کند.
وجه مشترک همه آنها این است که می خواهند در قماری شرکت کنند که همواره برنده باشند و هزینه تحولات مختلف را بقیه جامعه بپردازد. همه ادعا می کنند که اقدامات منفعتطلبانه آنها نهایتاً به نحوی از انحاء به نفع جامعه نیز خواهد بود.
همه آنها ادعا میکنند که تغییرات زمانه و خط آمدن سکهها خارج از کنترل و پیش بینی آنها بوده و چون دولت در این امر مقصر بوده است دولت باید هزینه خط آمدن سکه را بپردازد و آنها هیچ هزینهای نپردازند.
آنها میگویند اگر تحریم اول به اقتصاد ایران تحمیل شد و برخی بنگاهها زیانده شدند و در بازپرداخت وامهای بانکی ناتوان شدند، نتیجه رفتارها و سیاستهای جنجالی آقای احمدینژاد بود. اگر نرخ ارز دوباره پرید نتیجه رشد نقدینگی مستمر در دولت آقای روحانی بود و این خارج از کنترل بخش خصوصی بوده است. اگر بازار سهام نزولی شد نتیجه سردرگمی وزارت اقتصاد در امر واگذاری بوده است.
آیا ادعاهای گفته شده کاملا غلط است یا کاملا درست است؟ طبق معمول واقعیت چیزی بینابین است و نه صددرصد درست و نه صددرصد غلط است. دولت و حکومت به واسطه ریسکهای نظاممندی که برای اقتصاد ایران ایجاد میکنند مقصر هستند. شخص سیاستمداران معمولاً هزینهای بابت خطاهایشان نمیپردازند ولی صاحبان بنگاههای اقتصادی هستند که هزینههای مذکور را میپردازند.
تا اینجای کار درست است اما کل جامعه شود و هیچ سهمی نصیب گروههای یادشده نشود؟ آیا نباید مدیریت ریسک را جدی گرفت و آن را در تصمیمات اقتصادی لحاظ کرد؟ چه کسی مجوز آن را داده که همه ریسک متوجه بیت المال شود و از جیب مردم فقیر جبران ضرر و زیان کسب و کار دیگران صورت گیرد؟
کارخونه
آخوندی: وقتی کشوری #پنج_دولت داشته باشد، کارآمدی در آن بیمعنی است
عضو سابق کابینه حسن روحانی:
🔹اگر دولت بخواهد نهادهای درون قدرت را بدون شفافیت و مستقل از جامعه مدنی نمایندگی کند، تصمیماتش مبتنی بر تعارض خواهد شد.
🔹معکوس بودن رابطه دولت و ملت و اینکه ملت حقوق بگیر دولت شده مانع توسعه در ایران است.
🔹بزرگترین مشکل روحانی این است که توان همراه کردن جامعه با خود را ندارد و فکر میکند باید مساله را جای دیگری حل و فصل کند.
🔹در ایران تقریبا پنج دولت داریم و وقتی کشوری پنج دولت داشته باشد کارآمدی و کارآیی در آن بیمعنی است. آیا مجلس الان به وظیفهی قانونگذاریاش عمل میکند؟ یا کاملا به عنوان دولت رقیب عمل میکند؟
نه کنجکاو دیدن بهشتم،نه نگران جهنم
چرا که من هم خنده های مادرم را دیده ام
و هم گریه هایش را !
روز مادر مبارک
چالش بزرگ مصرف انرژی که این روزها حتی در نفس کشیدن ما ایرانیها خود را به رخ کشیده را باید در ابعادی بزرگتر از مشکل فرهنگی نگریست .موضوعی عجین شده با اقتصاد و محیط زیست که راهکارهایی جدید را می طلبد
این کلیپ بخوبی شرایط ساخت و ساز در نیویورک را برای مبارزه با همین چالش به تصویر کشیده است
دیوارهایی ضخیم در بین واحدها
استفاده بهینه از پرده در تابستان و زمستان
پنجره های سه لایه
سیستم های تهویه هوا همگی برای جلوگیری از اتلاف انرژی و همچنین ممانعت از آلودگی صدا
سیستم های نور ماورابنفش برای از بین بردن ویروسها و باکتریها
و طراحی جامع ساختمانهایی که تا ۸۵ % کاهش مصرف انرژی را بهمراه دارد
نیمی از مصرف انرژی و حدود نیمی از تولید دی اکسید کربن تولید شده در کشورها مربوط به گرمایش است
نقش حکمرانی ،دولت، شهرداریها و مردم در نظارت و ساخت ساختمانهایی با این رویکرد حالا برای کشورمان شاید حیاتی شده باشد
گلها اهمیتی نمیدهند که جوان هستی یا پیر
تنها میدانند چـطـور احساس جـوانـی را در تو
بیدار کنند ...
✅ چرا ارز دیجیتال چین مهم است؟
✍️دکتر مهدی نصرتی
🔸 ارزهای دیجیتالی به دلیل آنکه موجب تسهیل در مبادلات اقتصادی هستند، دیر یا زود راه خود را در مبادلات تجاری بازخواهند کرد. اگر این ارزها موفق بشوند که ارزهای قدرتمند موجود در بازار مانند دلار و یورو را شکست دهند، میتوان گفت در نظام پولی و بانکی جهان تغییرات زیادی رخ خواهد داد. اتفاقی که به نظر میرسد با پایان مراحل آزمایشی ارز دیجیتالی دولت چین، دور از دسترس نباشد. بر همین اساس سایر کشورهای جهان باید از هم اکنون به فکر سازگار کردن خود با این ساز و کار جدید پولی باشند.
🔸در حال حاضر بزرگترین مخالفان ارزهای دیجیتال در جهان دولت آمریکا، دولتهای اروپایی و سایر کشورهایی هستند که ارزهای سنتی معتبری دارند. آنها برای حفظ انحصار جایگاه ارز کشورهای خود در مراودات بینالمللی، خواهان حفظ وضع موجود هستند. بنابراین ارزهای دیجیتال عمدتا برای کشورهایی که ارزهای ملی قوی ندارند و برای مراودات بین المللی خود ناچار به استفاده از ارز سایر کشورها هستند، جذابیت بیشتری دارد و دقیقا از همین زاویه است که دولت چین که مشاهده میکند، یوآن به عنوان ارز سنتی این کشور توان رقابت کمی با دلار و یورو دارد، به فکر راهاندازی نسخه دیجیتال بر پایه یوآن، افتاده است.
🔸چین به دنبال آن است تا بتواند از این بستر جدید به نفع اقتصاد کشور خود بهره ببرد و علیه انحصار دلار وارد کارزار شود.
🔸 ویژگی ارز دیجیتال چین این است که نیاز به بانک به عنوان واسطه ندارند و مبتنی بر موبایل خواهد بود و از هم اکنون نیز یک بازار بسیار بزرگ به نام آفریقا و کشورهای کمتر توسعه یافته را هدف گذاری کرده است به گونه ای که مردم در مناطق دورافتاده بتوانند به راحتی با یکدیگر ولی برمبنای پول چین دادو ستد کنند.
🔸همچنین در حوزه تجارت بین الملل نیز از آنجایی که چین بزرگترین صادر کننده در دنیا است، می تواند از این مزیت در جهت رواج هرچه بیشتر پول خود و حذف سایر ارزها استفاده کند.
🔸در واقع چین در کنار طرح «کمربند و راه» که یک سرمایه گذاری سنگین در زیرساختهای جاده ابریشم است، به دنبال یک «جاده ابریشم دیجیتال» نیز هست که نقش اصلی را در آن، پول دیجیتال چین ایفا خواهد کرد.
🔸دولت آمریکا در این سالها از قدرت دلار در جهان سوءاستفادههای فراوانی کرده است که یکی از مشخصترین نمونههای این رفتار را در تحریمهای دونالد ترامپ علیه ایران شاهد بودیم. به واقع بسیاری از کارشناسان چه در ایران و چه در آمریکا انتظار نداشتند که دلار تا این حد توانمند باشد که دولت آمریکا بتواند به تنهایی تمامی راههای مبادلات تجاری ایران را مسدود کند. به همین دلیل در شرایط فعلی که در دنیا رقبای خصوصی و دولتی دیجیتالی برای دلار در حال سر برآوردن و قدرت یافتن هستند، این امیدواری ایجاد شده است که در آینده دیگر امکان تحریمهای یکجانبهای مشابه آنچه در دوره ترامپ رخ داد، برای هیچ قدرتی وجود نداشته باشد.
🔸سواستفاده دیگر آمریکا از موقعیت دلار، امتیاز چاپ بیحساب و کتاب پول بوده است به گونهای که صرفا به دلیل این موقعیت انحصاری، برای خود خلق ثروت کرده است.
🔸استقبال از ارزهای دیجیتال در جهان از جنبه دیگری هم میتواند برای ایران جالب توجه باشد، چرا که در این صورت دیگر ایران دغدغه عدم دسترسی به چرخه دلار (U-turn) را نخواهد داشت و به عنوان مثال با هماهنگی با دولت چین میتواند از ارز دیجیتالی این دولت برای مبادلات تجاری خود استفاده کند. این ابزار بهترین بستر برای خلاصی از تحریمهای بانکی میتواند باشد
همه کاره و همه چیز دان نباشید.
آنچه زندگی را غنی میسازد چیزهایی نیستند که به آن اضافه میکنید، بلکه چیزهایی هستند که از آن حذف میکنید. آنچه زمانه ما را تهدید میکند انفجار اطلاعات نیست، بلکه انفجار انواع نظرات مختلف است. آزادی واقعی یعنی اینکه، مجبور نباشید در مورد همه چیز و همه کس نظری داشته باشید، نگران این نباشید که بی نظر بودن نشانه ضعف شماست، برعکس این نشانه هوش و بلوغ شماست.
رولف دولبی
📌 نقدینگی کشور به بالای ۳۳۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، که بهترین حالت برای تعادل بین واردات و عدم خروج ارز از کشور و همچنین افزایش تولید نرخ ارز نمی تواند و نباید زیر ۲۳~۲۵ هزار تومان پایدار شود. هرچند از نظر روانی می تواند اعداد پایین را ببیند. اما واقعیت اقتصادی چیز دیگری است و برای میان مدت نمی تواند پایدار باشد.
Читать полностью… شاهزاده محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و رئیس هیئت مدیره «نیوم» روز یکشنبه پروژه عظیم «The Line» را در شهر نیوم شمال غرب عربستان سعودی افتتاح کرد.
محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی و رئیس هیئت مدیره «نیوم» روز یکشنبه پروژه عظیم «The Line» را در شهر نیوم شمال غرب این کشور افتتاح کرد.
این پروژه الگویی برای جوامع شهری آینده است و طرحی است که تعادل در زندگی با طبیعت را تضمین میکند.
شهر «ذا لاین» شامل جوامع شناختی متصل به هوش مصنوعی در طی ۱۷۰ کیلومتر در محیط بدون سر و صدا و عاری از آلودگی و ماشین و ازدحام است.
این شهر همچنین پاسخی مستقیم به چالشهای شهرنشینی که مانع پیشرفت بشریت، مانند زیرساختهای فرسوده، آلودگی محیط زیست و گسترش شهرها و جمعیت میشود.
این شهر با تأمین ۳۸۰ هزار فرصت شغلی به اهداف چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی از نظر تنوع اقتصادی دست مییابد.
این پروژه تا سال ۲۰۳۰ میلادی، ۱۸۰ میلیارد ریال (۴۸ میلیارد دلار) به تولید ناخالص داخلی اضافه خواهد کرد.
محمد بن سلمان روز یکشنبه گفت: «در دورههای گذشته، شهرها به منظور محافظت از مردم در فضاهای باریک ساخته شدهاند، و پس از انقلاب صنعتی شهرهایی ساخته شدهاند که دستگاه، و ماشین و کارخانه را قبل از بشر قرار دهند».
او در مراسم افتتاحیه این پروژه که هدفش بهرهبرداری از انرژی پاک و حفظ محیط زیست است گفت: «این انقلابی در شهرسازی است برای انسانها، جایی که انسانها در اولویتاند… چرا باید منابع طبیعی را برای توسعه قربانی کرد؟ و چرا سالانه ۷ میلیون نفر به دلیل آلودگی میمیرند؟ چرا باید سالانه یک میلیون انسان در تصادفات رانندگی جانشان را از دست بدهند؟ و چرا باید بپذیریم که سالها از عمر یک انسان در مسیر و تردد به هدر رود؟»
ولیعهد سعودی ادامه داد: «ما نیازمند بازتعریف شهر به شهرهای آینده هستیم».
او با افتتاح پروژه The Line، آن را «شهری میلیونی که ۱۷۰ کیلومتر طول دارد و ۹۵ درصد از طبیعت منطقه نیوم محافظت میکند»، توصیف کرد.
او همچنین اعلام کرد که The Line شهری است که در آن «هیچ خودرویی و هیچ خیابانی وجود ندارد و هیچ گاز گلخانهای هم تولید نخواهد شد».
مدیریت نیوم در بیانیه ای که روز گذشته صادر شد، تأکید کرد که The Line معنای جدیدی به زندگی در زمین میبخشد، و منعکس کننده رویکردی بی نظیر در توسعه شهرهای آینده در هماهنگی با طبیعت است، جایی که کاملاً به ۱۰۰ درصد انرژی پاک وابستگی خواهد داشت، در حالی که برای دستیابی به کربن مثبت تلاش خواهد کرد.
طبق وب سایت رسمی نیوم، طراحی The Line ابتدا بر اساس افراد است و از زیرساختهای پیشرفته ای استفاده میکند که شامل جدیدترین فن آوریها میباشد و به عنوان یک مدل مؤثر برای حل چالشهای پیش روی جهان امروز مؤثر است.
پروژه The Line همچنین از NEOM برای تبدیل شدن به یک موتور اقتصادی برای منطقه و جهان، از طریق نوآوری در توسعه بخشهای مختلف مانند تحرک، انرژی پاک، محیط زیست و فناوری (مانند هوش مصنوعی و رباتیک) با یک روش پایدار، پشتیبانی خواهد کرد.
در همین رابطه، نظمی النصر مدیرعامل پروژه NEOM به نوبه خود در اظهارات تلویزیونی خود که روز گذشته منتشر شد، اظهار داشت، پروژه The Line یک شاخه برای اقتصاد پادشاهی عربستان سعودی خواهد بود.
او با تأکید بر اینکه مشخصات این پروژه انقلابی در تجربه شهری آینده را رقم خواهد زد، افزود: «ما با شرکتهای محلی توافق نامه مشارکت امضا کردیم».
بیایید به یک جمع گرم خانوادگی سر بزنیم و به صحبت همهچیزدانان خانواده گوش کنیم:
شوهر عمه: میبینید هر روز جنسها گران میشود؟ همهاش زیر سر بازاریها است، همین دیروز موز کیلویی ۱۰ تومان بود، امروز میگوید ۴۰ تومان. باید فروشنده را به چهار میخ بکشند که حساب دستش بیاید.
شوهر خاله: آن بندگان خدا که گناهی ندارند، دلار گران شده و قیمت جنسهای خارجی بالا رفته.
شوهر عمه: موز از خارج میآید، چرا سیب را گران میکنند؟ آن را که خودمان تولید میکنیم!
شوهر خاله: دلار که گران میشود صادرات سود زیادی پیدا میکند. این دلالهای فلان فلان شده را باید دار زد. سیب را به خارج صادر میکنند و قیمتش در داخل بالا میرود. به نظرم همهاش تقصیر دولت است که دلار را گران کرده.
شوهر عمه: بله، دولت دوباره کفگیرش به ته خورده، دلار را گران کرده که بودجه را تامین کند.
شوهر خاله: از یک طرف دلار را در بازار گران میکنند، از طرف دیگر به نورچشمیهایشان دلار ۴۲۰۰ تومانی میدهند.
شوهر عمه: نه آقا، دلار ۴۲۰۰ دروغ است، الان کدام جنس در بازار با ۴۲۰۰ قیمتگذاری میشود؟ دولتی که بودجه ندارد احمق نیست که دلار را مفت بفروشد.
شوهر خاله: اصلا اینها علت اصلی تورم نیست، تورم به خاطر حجم زیاد نقدینگی در کشور است که بانکها ایجاد میکنند. باید دولت کنترل همهی بانکها را بگیرد و سودها را کم کند.
همانطور که همه میدانیم، بحثها در جمع فامیلی سر دراز دارد. از دورهمی خارج میشویم تا کمی به مغزمان استراحت داده و فکر کنیم.
تورم یعنی چه؟ تورم یعنی ارزش ریالی که در جیب دارید، در طول زمان نسبت به کالاها و خدمات کمتر و کمتر میشود. در واقع این ارزش کالاها نیست که بالا میرود، پول است که بیارزش میشود.
چرا؟ آب در بیابان خیلی باارزش است، اما کنار دریا مفت نمیارزد. پول هم وقتی زیاد میشود، ارزشاش را از دست میدهد. پس برای ریشهیابی تورم باید ببینیم چه کسی پول چاپ کرده: بانک مرکزی.
یکی از وظایف بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است؛ بنابراین بانک مرکزی به میل خودش پول چاپ نمیکند؛ حداقل نه اینقدر زیاد! پس یا از جایی تحت فشار است، یا چارهای جز چاپ پول ندارد.
دولتهای ایران در دهه ۷۰ هر وقت (همیشه) بودجه کم میآوردند، از بانک مرکزی قرض میگرفتند. با این کار پول چاپ میشد و ارزش پول مردم کم میشد. بدون تعارف، دولت از جیب تکتک مردم پول برمیداشت.
از سال ۸۱ این شکل غارت ممنوع شد، اما بودجه کماکان کسری داشت. در همین زمان درآمد نفتی دولت خیلی زیاد شد. دولت نفت صادر میکرد، دلار را میفروخت، ریال میگرفت و صرف اوامر بودجهای میکرد. با فروش آن میزان دلار، قیمت ارز کم میشد و واردات ارزان؛ این یعنی ختم تولید ملی. بانک مرکزی طبق وظیفهی خود باید دلار را از بازار جمع میکرد تا قیمت خیلی پایین نیاید؛ بنابراین ناچار بود پول چاپ کند.
دولت با آن همه پول نفت باز هم کسری داشت! این بار سراغ بانکها رفت و وام گرفت؛ بانکها هم بلافاصله سراغ بانک مرکزی رفتند و قرض گرفتند. باز هم چاپ پول. نمونهی بارزش طرح مسکن مهر.
از سال ۹۰ به بعد وضع بانکها خراب شد؛ موسسههای غیرمجاز برای جذب سپرده سودهای نجومی میدادند؛ بانکهای مجاز هم برای حفظ سپردهها سود را بالا بردند. بانک مرکزی وظیفه داشت جلوی این رقابت برای سپرده را بگیرد، اما نه زور کافی داشت (موسسههای غیرمجاز به جاهای پرزور وصل بودند)، نه ابزار قانونی لازم را! بانکها به زیان افتادند و سراغ بانک مرکزی رفتند؛ باز هم پول چاپ شد. بانک مرکزی خواست موسسات غیرمجاز را منحل کند، اما سپردهگذاران پول خود را با همان سود نجومی طلب کردند. تریبونهای مجلس و صدا و سیما و نماز جمعه و... همه به بانک مرکزی حمله کردند، باز هم ناچار شد پول چاپ کند.
با این بانک مرکزی غیرمستقل و بلااختیار و با این حجم چاپ پول، انتظاری به جز تورم نمیتوان داشت. فقط بعضی وقتها که نفت زیاد داریم، دولت میتواند ارز را ارزان نگه دارد و با واردات، قیمتها را کنترل کند. با این کار تولید ملی که در شعار استادش هستیم، ضعیف و نحیف میشود؛ آن وقت فقط یک جرقه کافی است که قیمتها پرواز کنند به جایی که باید باشند. حماقتهایی مثل ارز ۴۲۰۰ و بگیر و ببندهای تعزیرات هم فقط به تولید کشور ضربه میزند.
اشتباه نیست که بگوییم رشد قیمت ارز تورم ایجاد میکند؛ همچنین اشتباه نیست که بگوییم تحریمها قیمت ارز را بالا برده. اما اینکه قیمتها تا کجا بالا برود به چاپ پول بانک مرکزی، سلامت بانکها و از همه مهمتر، کسری بودجهی دولت مربوط است
✅کنایه تمیز زیدآبادی به اصلاح طلبان!/سهم شما بیش از ۳دانه گردو نیست
🔷احمد زیدآبادی در مطلبی کنایه آمیز خطاب به اصلاح طلبان نوشت:بیوۀ سالخورده و متمولی که از پسِ کارهای خود برنمیآمد، در دوران کودکی مرا به همراه همبازیهایم به انجام کارهایش تشویق میکرد و وعدهمان میداد که "کراپایی"مان هم محفوظ است و فراموشش نخواهد شد!
🔷ما بچهها هم به امید دریافت کراپایی، برای انجام کارهای پیرزن با شوقی کودکانه به رقابت با هم برمیخاستیم و گاه تا زد و خورد با یکدیگر نیز پیش میرفتیم! نهایتاً یکیمان از دیگران سبقت می گرفت و کار را به انجام میرساند و کراپایی نصیبش میشد! بِرندۀ این مسابقه مثلاً دوان دوان به آن سرِ دهکده میشتافت تا بستهای سیگار اشنو برای خانم پیر بخرد!
🔷کراپایی اما همیشه سه دانه گردوی سوزنی بود که پیرزن نه با رویی گشاده و باز که با نگاهی پر از منّت و نخوت تحویلِ طرف میداد.
🔷هر کدام که سه دانه گردوی سوزنی را دریافت میکردیم سرخوشانه و پیروزمندانه به گوشهای دنج میخزیدیم تا دور از چشم اغیار، آنها را بشکنیم و دلی از عزا در آوریم!
🔷برای شکستن گردوها دو سنگ بزرگ، یکی در نقش چکش و دیگری در مقامِ سندان لازم بود! چه بسا هردو سنگ میشکست ولی گردوی جانسخت چون لاکپشتی رویینتن، خم به ابرو نمیآورد!
🔷اما کسی به دلیل سختی کار، دست از سر گردوها بر نمیداشت و سرانجام با پشتکاری در سطح جویندگان طماع طلا، پوست از سر آنها میکند.
🔷 این تازه نخستین مرحله از یک مبارزۀ طولانی بود چرا که مغز کوچک گردو، چنان در هزارتوی رگ و پیها و قوزکهای سوزنی شکل داخل آن، جا خوش کرده بود که با هیچ ابزاری قابل استخراج نبود!
🔷طرف گاه چند ساعت به گردوها ورمیرفت و چیزی عادیش نمیشد. او سرانجام حوصلهاش از این همه سماجت مغز کوچک گردو سر میرفت و ناسزاگویان هر دو پارۀ گردو را بین دو سنگ میگذاشت و له و لورده میکرد.
🔷تنها دستاورد این خشمِ مهار دررفته، ذراتی از پودر مغز گردو بود که مثل آرد به روی خاک میپاشید و قابل جمعآوری نبود.
🔷کودک مستأصل گاهی نوک انگشت سبابۀ خود را با آب دهانش خیس میکرد و به پودر گردوی پخش شده بر خاک میزد تا قدری از آن به انگشتش بچسبد و در دهان بگذارد تا لااقل مزۀ آن را چشیده و ناکام از دنیا نرفته باشد!
🔷گاهی هم با عصبانیت به سنگ و خاکِ آغشته به گردو تیپا میزد و سوگند میخورد که دیگر به طمع کراپایی به فرمان پیرزن گردن ننهد!
🔷این سوگند اما به اندازۀ باد هوا هم پایداری نداشت چرا که به رغم این تجربۀ ناخوشایند، همین که پیرزن دوباره به سراغ بچهها میآمد و درخواست انجام کار با وعدۀ کراپایی را میداد باز شوق رقابت برای گردن نهادن به فرمان خانمِ پیر در رگ آنها به جوش و جنبش میآمد و باز همان داستان سه گردوی سوزنی و عواقب آن تکرار میشد!
🔷با آنکه برای همه مثل روز روشن شده بود که پیرزن جز همان سه دانه گردوی سوزنی، هیچ چیز دیگری کراپایی نمیدهد اما بچهها هر بار به این امید واهی که او ممکن است کراپایی دیگری دهد و یا گردوهایش این بار سوزنی نباشد، برای فرمانبری او شتاب میکردند!