Telegram-канал roshanaye_rah - 🌹روشنای راه🌹: Unsorted

🌹روشنای راه🌹

26 Sep 2021 19:30

#تاابد_باحسین ✋🏻

🔸 #قسمت_آخر

مسیر عاشقی با تمام عجایبش تمام شده و به مقصد معشوق رسیده ایم.خادمان این بار خانه هایشان را در طبق اخلاص گذاشته اند و با بهترین غذاهایشان از زوار استقبال میکنند.دعوت یکی از عراقی ها را لبیک میگوییم.مثل پروانه دور ما میگردند و مراقبند که به ما سخت نگذرد.حقیقتا شرمنده ی‌ این همه لطفشان میشوم.غذایی نمیخورند تا مطمئن شوند ما سیر شده ایم.بعد از ما هرچه مانده را میخورند،آنقدر با عشق که گویی این غذا را از دستان مبارک امام حسین گرفته اند.طبق تصمیم خانواده،شب را میخوابیم تا اندکی خستگی پاهایمان کم شود و بتوانیم قبل از اذان صبح برویم حرم.خیلی ناراحت میشوم.کاش میشد قبل از خواب میرفتیم و سلامی میدادیم و برمیگشتیم تا قلب ناآرامم آرام شود.با خودم میگویم شاید آنموقع که میخواهیم برویم خلوت تر باشد.دلم را به سختی راضی میکنم و چشم بر هم میگذارم.آنقدر زیر لب یاحسین میگویم تا روحم توسط خواب از بدنم دزدیده میشود.

« زهراسادات،زهراسادات،پاشو که وقت رسیدن به آرزوته.»

آنقدر سریع از جایم بلند میشوم که پایم پیچ میخورد و آهم بلند میشود.تاولهای فراوان و پیچش پا،چه شود؟غصه ی پاهایم را میخورم ولی فعلا حکم حکم دل است.این سالها به اندازه ی کافی آتش طلبیده نشدن دلم را سوخته،موعد آن است که آب زیارت را بر سوختگی هایش بریزم تا اندکی خنک شود.
خلاف معمول که ربع ساعت طول میکشد برای آماده شدن،سه دقیقه ای کنار در منتظر بقیه میمانم.همسرم که نگاهم میکند،خوشحالی را از چشمانش میخوانم.همیشه میگوید زهرابانو تو هروقت شاد باشی دلم شاد میشود و حالا من از همیشه خوشحال تر بودم.
شروع به حرکت میکنیم.در راه زیر لب میخوانم:
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
گشته‌ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده‌ام که مپرس
مدام فکر میکنم وقتی ضریح را دیدم چه بگویم که درد این همه سال دوری مرهم بیاید،چه بخواهم که ارزش این همه راه آمدن را داشته باشد.
میرسیم روبروی حرم.نه فکرم کار میکند نه اشکی از چشمم میچکد.شاید حتی نفس هم نمیکشم.
دستم را روی قلبم میگذارم که مطمئن شوم هنوز میزند.آرام میزند،آرامتر و باآرامش تر از همیشه.
قدم هایم را به سختی برمیدارم.خیلی شلوغ است ولی انگار من تنهای تنهایم.نه منی نیست.گویی هرچه هست حسین است.بین الحرمین را که میگذرانیم و دستم به ضریح میرسد،تنها یک چیز از امامم میخواهم:از حسین،حسین را تا ابد میخواهم.تا ابد....
به سرم غیرِ شما نیست هوایی ابداً
غیرِ درگاه شما ، دستِ گدایی ابداً
سینه میکوبم و در میزنم و ، غیر "حسین"
نبود بر لب من هیچ نوایی ابداً

🔸 #پایان

#تااربعین1400

@rahianabbaspour