🍂🌻🍂 کانالی متفاوت،شامل : موسیقی ناب ایرانی، موسیقی ملل، کلیپ های رقص، موزیک ویدئوهای جذاب ، معرفی کتاب ، فیلم،، ومکانهای دیدنی و.... ارتباط با ادمین @ekarmmr 🍂🌻🍂
🔸
امروز را طوری بخند که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد،چنان عشق بورز...که حتی تنفر راهش را بگیرد و برود و طوری خوب زندگی کن که حتی مرگ از تماشای زندگیت سیر نشود...! این زندگی نیست که میگذرد
ما هستیم که رهگذریم پس با هر طلوع و غروب لبخند بزن مهربان باش و محبت کن.
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم....
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست .
زنده باش .
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
غم زمانه به پایان نمی رسد،برخیز!
به شوق یک نفس تازه در هوای بهار.
#فریدون_مشیری
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند
نگاه کن
هنوز آن بلنددور
آن سپیده آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیدهای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار
بیفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز
#هوشنگ_ابتهاج
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
صبح وجود را به جز این آفتاب نیست
بر ذره ذره وحدت حسنش مقرریست ...
#حضرت_مولانا
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند...
#حضرت_حافظ
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
دلم میخواد انتهای کرهی زمین بشینم، پاهامو از لبهش آویزون کنم، ستارههارو رو پام تاب بدم و خیره به عظمت ماه، جرعه جرعه آسودهخاطری بنوشم.
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
کمی حال خوب
بوی کاهگل و نم باران
عطر دیوار های کاهگلی
در پهنای کوچه باغ
در جوار شکوفه های بارن خورده
به یاد روزگار گذشته
و مردمان پر از مهر قدیم.
موسیقی : باران عشق
#ناصر_چشم_آذر
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
دریا گاهی از زیبایی شگفتش، هولناک میشود و با دلهرهاش دلبری میکند....خاصه در هوای ابری و آنگاه که آسمان به ملاقاتش میآید...آدمی هرچه از ترفندهای صنعت و هنر بهره ببرد تا تصویری از شکوه زیبایی خلق کند بازهم در مقابل قابی که طبیعت میسازد مغلوب میشود...شگرد هوش مصنوعی در برابر شکوه زیبایش، شوخیست که آن، هوش در سر مینهد و این، هوش از سر میبرد.....کافیست دریا و آسمان دست به دست هم دهند تا دودمان هرچه شکوه و شوکت است به باد دهند...کافیست بادی بوزد تا موج دریا تصویری زیبا در نگاه ما درج کند...کافیست تا کنار ساحل بنشینی و به سرود دریا گوش بسپاری تا هرچه هیاهوی هیچ است به نغمه خوش رهایی بدل شود...غرقش که بشوی پس میزند تو را...اما به تماشایش که بنشینی، تماشاگه راز میشود و نازت را میخرد...دریا به روی دنیای زیباییها در میگشاید....کافیست قلبت را به عمق همین قاب بسپاری، از قاب گوشی به گوشه دریا پرتاب میشوی و آرام میگیری....به قول شاعر: بايد پارو نزد وا داد....بايد دل رو به دريا داد ...خودش میبردت هر جادلش خواست...به هر جا برد بدون ساحل همونجاست....
#دکتر_رضا_صائمی
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
#صبح_امروزت_بخیر_وطن
لرستان زیبا❤️
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
یکی میگفت:
باران ، دلداری خداست ...
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
می صبوح و شکرخواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و ناله سحری
#حضرت_حافظ
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
از اصالت خود خجالت نکشیم
پرفسور حسابی نقل می کند:
در سالهای پیش از انقلاب در یکی از روستاهای نیشابور مشغول گدراندن دوران خدمت سربازی در سپاه بهداشت بودم.
یکی از روزها سوار بر ماشین لندرور به همراه دکتر درمانگاه از جاده ای میگذشتیم که دیدم یک چوپان از دور چوبدستش را تکان میداد و به سمت ما میدوید، در آن منطقه مردم ماشین درمانگاه را می شناختند،
ماشین را نگه داشتیم، چوپان به ما رسید ونفس نفس زنان و با لهجه ای روستایی گفت آقای دکتر مادرم سه روزه بیماره…
به اشاره ما درب عقب لندرور را باز کرد و رفت عقب ماشین نشست…
در بین راه چوپان گفت که دیشب از تهران با هواپیما به فرودگاه مشهد آمده و صبح به روستایشان رسیده و دیده مادرش مریض است…
من و دکتر زیر چشمی به هم نگاه کردیم و از روی تمسخر خنده مرموزانه کردیم و به هم گفتیم: چوپونه برای اینکه به مادرش برسیم برای خودش کلاس میذاره…
به خانه چوپان رسیدیم و دیدیم پیرزنی در بستر خوابیده بود، دکتر معاینه کرد وگفت سرما خوردگی دارد دارو و آمپول دادیم و یکدفعه دیگر هم سر زدیم و پیرزن خوب شد…
دو سه ماه از این جریان گذشت و ما فراموش کردیم…
یک روز دیدیم یک تقدیرنامه از طرف وزیر بهداری آن زمان آمده بود و در آن از اینکه مادر پروفسور اعتمادی، استاد برجسته دانشگاه پلی تکنیک تهران معالجه نموده اید، تشکر میکنیم…
من و دکتر، هاج واج ماندیم، و گفتیم مادر کدام پروفسور را ما درمان کرده ایم؟
تا یادمان به گفته های چوپان و معالجه مادرش افتادیم…
#داستانک
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
چه فکر می کنی ؟
که بادبان شکسته زورق به گل نشسته ایست زندگی ؟
درین خراب ریخته
که رنگ عافیت ازو گریخته
به بن رسیده راه بسته ایست زندگی ؟
چه سهمناک بود سیل حادثه
که هم چو اژدها دهان گشود
زمین و آسمان ز هم گسیخت
ستاره خوشه خوشه ریخت
و آفتاب در کبود دره های آب غرق شد.
هوا بد است
تو با کدام باد می روی ؟
چه ابر تیره ای گرفته سینه ی ترا
که با هزار سال بارش شبانه روز هم
دل تو وا نمی شود.
چه دارها که از تو گشت سربلند
زهی شکوه قامت بلند عشق
که استوار ماند در هجوم هر گزند .
نگاه کن
هنوز آن بلند دور
آن سیپیده، آن شکوفه زار انفجار نور
کهربای آرزوست
سپیده ای که جان آدمی هماره در هوای اوست
به بوی یک نفس در آن زلال دم زدن
سزد اگر هزار بار بسفتی از نشیب راه و باز
رو نهی بدان فراز.
چه فکر می کنی ؟
جهان چو آبگینه ی شکسته ایست
که سرو هم درو شکسته می نمایدت
چنان نشسته کوه در کمین دره های این غروب تنگ
که راه بسته می نمایدت .
زمان بی کرانه را
تو با شمار عمر ما مسنج
به پای او دمی ست این درنگ درد و رنج
به سان رود
که در نشیب دره سر به سنگ می زند رونده باش
امید هیچ معجزی ز مرده نیست .
زنده باش .
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
در حسرت گذشته ماندن؛
چیزی جز از دست دادن امروز نیست.
تو فقط یکبار هجده ساله خواهی بود،
یکبار سی ساله،و یکبار هفتاد ساله.
در هر سنی که هستی،
روزهایی بی نظیر را تجربه می کنی.
چرا که مثل روزهای دیگر،
فقط یکبار تکرار خواهد شد.
هر روز از عمر تو زیباست
و جذابیتهای خودش را دارد.
به شرط آنکه زندگی کردن را شناخته
باشی و آن را بلد باشی....
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
من ایمان دارم زندگی ما در عمق کهکشان ها، جایی ورای زمین و زمانه ای که ما در آن ایستاده ایم، ادامه دارد، جایی آن سوتر از پهنه ی کرخت زمان. آنجا که ستاره ها حیاط خلوت آدم ها و سیاهچاله ها، پنجره های روشنی اند برای شکفتن. آنجا که می شود روی ایوان بلند سیاره هاش ایستاد و تمام کهکشان ها و هستی را به وضوح، تماشا کرد. من به شدت ایمان دارم که هستی ما به این زمین خاکی و محدود، خلاصه نخواهد شد. ما کوچ خواهیم کرد، قلب هامان را برخواهیم داشت، حافظه های غبار گرفته مان را باقی خواهیم گذاشت و خواهیم رفت.
من انگار میان کهکشان و ستاره ها گمشده ای دارم! گمشده ای دارم که عاشق تماشای تاریکیِ اسرارآمیز آسمانم. گمشده ای دارم که آسمان را دوست دارم، ستاره ها را دوست دارم، شب را دوست دارم.
عاشق اینم که خلوت ترین و دورترین اتوبان جهان را شبانه طی کنم. در عمق تاریکی شب، کنار جاده بایستم، به کهکشان و به ستاره ها نگاه کنم و با حسرت از خودم بپرسم که چرا نباید حیات ما کمی بالاتر و توی کهکشان دیگری باشد؟!
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
#برشی_از_یک_کتاب
دانستم خیلی چیزها در اختیار انسان نیست؛
زندگی خوابهای گذشته است که تعبیر میشود.
زندگی تاب خوردنِ خیال در روزهایی است که هرگز عمرمان به آن نمیرسد.
زندگی آغاز ماجراست ...
📕 پیکر فرهاد
✍🏻 #عباس_معروفی
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
بچه بودیم گمان میکردیم که «تاب» اسبابِ بازی است، نگو که تمرین تابآوری بود برای بازیهای روزگار....برای تحمل بار هستی در پیچ و خمهای زندگی...برای تحمل زخم زمان و زبان که اولی تشویش میدهد و دومی نیش میزند..به گمانم اوج تابآوری، تحمل زمختیهای زمان نیست، تحمل زخم زبانهایست که یا نیش میزند یا تشر...فروید که معتقد است تمدن محصول تاب.آوریست گفته بود: «تمدن از آنجا آغاز شد که انسان به جای سنگ، کلمه پرتاب کرد.»....این سخنی گزاف نیست، گزافه آن است که بگوییم حرف باد هواست....حرف میتواند هوای نفس کشیدن را تنگ کند و سختی سنگ را بشکند، به همان اندازه که میتواند اعجاز کند و مرهم زخمها شود....تابآوری آدمی در تحمل حرف دیگری محک میخورد...کلمات را باید جزو جانداران حساب کرد...یا جان میگیرد یا جان میبخشد...سخن یا بیتابت میسازد و ویرانت میکند یا بر جانت میتابد و آرامت میکند....رستگاری شاید رهایی از سخن باشد وقتی که زخم میزند و رهایی در سخن باشد وقتی که مرهم میشود...در آغاز کلمه نبود، کلمه همیشه آغاز بود.
..آغاز شکفتن یا شکستن...
#دکتر_رضا_صائمی
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
ترا من چشم در راهم
ترا من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
ترا من چشم در راهم.
شباهنگام.در آندم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام
گرم یاد آوری یا نه
من از یادت نمی کاهم
ترا من چشم در راهم.
#نیما_یوشیج
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
بزرگان موسیقی اصیل ایرانی در یک قاب
#شهرام_ناظری
#جلیل_شهناز
#علی_اصغر_بهاری
#محمد_موسوی
#حسین_اسماعیلی
#فرامرز_پایور
انیمیشن : #بزرگمهر_حسین_پور
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
ما در جهانی که میسازیم، زندگی میکنیم...
بهشت یا جهنم، نام مکانی در فرادست دنیایی دیگر نیست، نام حالاتی در درون ماست که خود بازش میآفرینیم!
و عشق؟!
آن نمیدانم ِ عجیب...
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
بهار، پیش از آنکه حادثهای در طبیعت باشد، حادثهایست در قلب آدمی. و پیش از آنکه در طبیعت، محسوس باشد، در حسّی انسانی وقوع مییابد.
این، در بهاران گل نیست که باز میشود، گرههای روح انسان است.
#نادر_ابراهیمی
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
#برشی_از_یک_کتاب
گاهی دیوانگیام گل میکند، میخواهم بروم دور خیلی دور، یک جایی که خودم را فراموش بکنم.
فراموش بشوم، گم بشوم، نابود بشوم. میخواهم از خود بگریزم بروم خیلی دور،
مثلاً بروم در سیبریه، در خانههای چوبین زیر درختهای کاج، آسمان خاکستری، برف، برف انبوه میان موجیکها، بروم زندگانی خودم را از سر بگیرم.
یا، مثلاً بروم به هندوستان، زیر خورشید تابان، جنگلهای سر به هم کشیده، مابین مردمان عجیب و غریب، یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد، کسی زبان من را نداند.
✍#صادق_هدایت
📕زنده به گور
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
خوشا هر باغ را، بارانی از سبز
خوشا هر دشت را، دامانی از سبز
برای هر دریچه، سهمی از نور
لب هر پنجره، گلدانی از سبز
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr
🔸
زمان زخم ها را از بین نمی برد اما آنها را به تدریج ترمیم می کند و درد ها را التیام می بخشد. زمان نشان می دهد چه چیزهای کوچک و حقیری باعث رنجشم شده بودند و چه چیزهایی یا کسانی در زندگی ارزش جنگیدن دارند یا ندارند. در گذر زمان آموختم جنگ را باید اول از خودم و به خاطر وجود خودم شروع کنم. آموختم هرگز آنقدر با خودم قهر نباشم که اجازه دهم بی مهری و زبان تلخ دیگران روحم را فلج کند و رها بودنم را و شادمانه زندگی کردنم را از من بگیرد.
#نیکی_فیروز_کوهی
----⚜۰🔶۰⚜----
@royayemehr