sad_sada | Unsorted

Telegram-канал sad_sada - سَدا

954

هر بار که نامه‌ای برایت می‌فرستم جسد پستچی‌ای را در خیابان پیدا می‌کنند. بهراد @behrad_mohammad

Subscribe to a channel

سَدا

https://castbox.fm/va/5327488

https://instagram.com/dastane_jomeh

/channel/dastane_jomeh

Читать полностью…

سَدا

رفته‌ای
و مرگ؛ پوست مرا از تنهایی پُر می‌کند.

#شهرام_میرشکاک

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

من...بعد از هزار سال تمام حتی
باز روزی مرده ام به خانه باز خواهد گشت
تو از این تنبوره زنان توی کوچه نترس
نمی گذارم شب های ساکت پاییزی
از هول و ولای لرزان باد بترسی...!
هر کجا که باشم
باز کفن بر شانه از اشتباه مرگ می گذرم
می آیم مشق های عقب مانده تو را می نویسم

#سید_علی_صالحی

@sad_sada
@mabadaaa

Читать полностью…

سَدا

‏درونِ حنجره‌ام قارچ‌های زهر
روییده‌ست،
دهانم از خزه انباشته‌ست
و در نگاهم
آواز حسرتی‌ست
که استخوانم را می‌ترکاند؛
ببار بر من ای ابر،
ببار
که بردباری ویرانم کرده است...

#محمد_مختاری

@sad_sada
@mabadaaa

Читать полностью…

سَدا

شعر‌ تهی از کتاب مقدس به یاد علیرضا نوری

خوانش: فریاد ناصری
گیتار: محمد بهراد

دوست دیرینم بهراد که دلتنگش هستم.

@sad_Sada
@andaromidvari

Читать полностью…

سَدا

زمین که هار می شود
قلب اعماق می گیرد
انقباض
رگ به رگ شدن
شبیه شدن به مفهوم گور به گوری
به کابوس قهقهه نوزادان
با بندهای متصل هنوز به اسب
به شیهه
به تاختن در میان ابرهای سفید
یا به اشکال درخت در وزش آرام باد
گفته بودم گرفتار می شوی به این همه فعل گرفت
شدی
تو
همراه آذرخش و چشمه های روشن رام شده بودی
در کنج اول کلمات خاموش می نشستی
سوگوار زنی منتظر که اسب و سردار را در نشت خیال درهم می آمیزد
یا کنار دیوارهایی
که همیشه به آرامی بر سر سایه های خنک می ریزد
اما تابستان هم آمده بود
آفتاب داغ
دریا
امواج سخنگو
و او که کسی دیگر بود
هر از گاه استخوانی از مرا می کند می لیسید
خوی سگ را داشت
عاشق
وفادار
تحریک کننده !
چه می توانستم بکنم ؟
فرزند انقلاب بودم من هم
باز آمده از غرور خوشبوی چوب قنداق تفنگ
شکفته در کلمات بزرگ
عاشقی به شیوه جملات قاطع
و اینکه استاندارد همه چیز را خون سرخ و دهان روشن تعیین می کند
استخوان می دادم عاشقم شوند
شهید
و هر آن چیزی
که استعاره اتفاق را متورم می کرد...



#مظاهرشهامت


@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

ابریشم سیاه دو چشمت
‏یادآور شبی زمستانی است
‏من بی‌رَدا
‏بدون وحشت دشت
‏شادمانه خواب می‌رفتم

‏ابریشم سیاه دو چشمت
‏خانه‌ی من است
‏آن خانه‌ای
‏که در آن خواب می‌روم
‏و می‌میرم

‏‌ #خسرو_گلسرخی⁩

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

بعضی مردم خوشبخت هستند ...
در یک خواب بارانی متولد می‌شوند و قبل از صبح می‌میرند.
باید بگویم که وسوسه شده‌ام!


#ساموئل_بکت

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

و باز بنویسیم
که ما همچنان می‌نویسیم
که ما همچنان در اینجا ماندیم
مثلِ درخت که مانده است
مثل گرسنگی که اینجا مانده است
و مثل سنگ‌ها که مانده‌اند
و مثل درد که مانده است...
و مثلِ هر چیزی که از ما نشانه‌ای دارد
و ما از آن نشانه‌ای داریم...


#محمد_مختاری


@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

گفته بودم:
"فراموشی زمان می‌خواهد"
اشتباه می‌کردم.
زمان نه،
فراموشی دل می‌خواست
که آن‌هم
پیش تو ماند...

#ییلماز_گونی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

اگر باران هم می‌بودی
در میان هزاران قطره
تو را می‌یافتم و می‌گرفتمت.
می‌ترسیدم،
چرا که خاک
هرچیزی را که بگیرد
پس نمی‌دهد

#جمال_ثریا


@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

I'm hooked on داستان جمعه شماره 06 - چند روایت معتبر درباره عشق با اجرای حمید سلیمی on Castbox. Check out this episode! https://castbox.fm/vb/583227772

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

بیا
بیا برویم کمی از ماه را در خانه پنهان کنیم
آسمان این همه زیبایی را برای چه می‌خواهد؟!

#بهراد

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

از این به بعد داستان جمعه رو در تلگرام هم به اشتراک میذارم برای عزیزانی که موفق به شنیدنش نشدن.
قسمت اول با صدای #لیلی_رشیدی
#داستان_جمعه

@sad_sada
@dastane_jomeh

Читать полностью…

سَدا

#داستان_جمعه

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

در خیابان چهار صبح
هر کسی بامی دارد بر سر
هر کسی باغی از خواب نهان دارد در سر
لیک من مثل تو هستم - تنها -
ای درخت، ای قفس خشک بهاری مدفون!
سیم پر خار و درخشانی از اخترها،
دور من، دور تو پیچیده از آفاق جهانی مجهول
و در این ساعت خاموشی،
ماه، موجود غریبی‌ست که شخصیت بی‌نامی دارد:
گاه چون صورت نورای قدیسان است
گاه پستان بلورین زنی است
خال‌کوبی شده با نام هزاران مرد
گاه چون دایره‌ی پوستی کولی‌هاست
ماه در خواب مرا می‌بیند:
پنج انگشت بپیچیده به پنچ انگشت
و دو بازو که گرفته‌ست دو زانو را تنگ
(بغلی از تنهایی)
در خیابان چهار صبح
ماه، سبکی‌ست به مقیاس جدید شعر
که ز تنهایی شب می‌شکفد الهامش
و در این ساعت خاموشی،
هر کسی بامی دارد بر سر
هر کسی باغی از خواب نهان دارد در سر
هر کسی نام و نشانی دارد
اما من،
روی این نیمکت سرد خیابان چهار صبح
پنج انگشت بپیچیده به پنج انگشت
و دو بازو که گرفته‌ست دو زانو را تنگ
بغلی دارم از تنهایی
(بغلی از تنهایی)
دیگران نام و نشانی دارند.

((از دفتر مصیبتی زیر آفتاب))

#رضا_براهنی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

بدون تو گریستم
تمام شب‌ها را
تمام روزها را
نمی‌توانم برای تو سالگردی بگیرم
تمام تاریخ عزادار توست
تمام روزها
خورشید را ندیدم بعدتو
پشت ابرها مانده بود
مرا هم بسوی خودت دعوت کن
زمین یخ کرده است
مردم سالهاست صبح را ندیده‌اند
تا اشکهای من هست
دریاها خروشانند...

#نزار_قبانی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت.
سه حرفی که عزیزترین داراییِ تمامِ روزم شد:
«پس تا فردا»

ریش تراشیدم دوبار
کفش‌هایم را برق انداختم دوبار.
لباس‌های رفیقم را قرض گرفتم
با دو لیره
که برایش کیکی بخرم .
قهوه‌ای خامه‌دار.

حالا تنها بر نیمکتم
و گرداگردم عشاق، لبخند زنانند
و برآنم که
ما را نیز لبخندی خواهد بود.
شاید در راه است
شاید لحظه‌ای یادش رفته
شاید… شاید..

#محمود_درویش


@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

موسیقی، رقص و آواز فلامنکو همیشه برای من لذت خاصی رو داشته.
شما هم همراه باشید در این لذت ♥️

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

هر روز خودش را بلند می‌کند
می‌گوید بایست
نمی‌ایستد خود

خودش را می‌برد دشت
می‌گوید سبز شو
نمی‌شود خود

می‌برد خیابان به گشت
نمی‌گردد خود

خود سجده کرده در جهت امواجِ زمین به شکل فرادی
خودی رفته تا فنا

در راه‌های استخوانی سینه‌ام
سواری گفت:
حیوان زود باش
قلبم دوید
قلبم دوید و‌ آمد به دهانم

خود‌ می‌خواست که نظر کند
به قلم گفت مرا نگه دار

حرکت که کرد

دست افتاد
پا افتاد
سر افتاد


به علف سبز گفت مرا نگه دار

_ای محزون
سخت می‌گذرد باد

به شهر گفت نگهم دار
شهر در راه‌های بلندش برگشت و گفت: بیا
بیا بگردانمت

خود سرش را برداشت
دستش را برداشت
پایش را برداشت
و نظر کرد و دید
زمین موج برداشته می‌دود به شکل فرادی

پرسید: آنکه ایستاده با نامش در اول حیوان و ‌حیات
چگونه دوست ندارد انسان را؟

و زمین خطوط باریکی بود انگار رشته‌های نازک نخ
انگار گیس‌های زنی جوان
که می‌شود با آن‌ها در جهات زیادی خیال کرد.

#شعر
#فریاد_ناصری
از کتاب مقدس
@andaromidvari

Читать полностью…

سَدا

اگر لطافت ضعف بود، گل‌ها هرگز نمی‌روئیدند.

#آمنا_دانانی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

ما دیگر ز راه رفته بر نمی‌گردیم...

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

بی‌عزت است وطنی که در آن
زنان و مادران تحقیر شوند.



#نوال_السعداوي
ترجمه: #سعید_هلیچی


@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

I'm hooked on داستان جمعه شماره 07 - باغ ملی با اجرای پژند سلیمانی on Castbox. Check out this episode! https://castbox.fm/vb/585517642

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

راضيه، راضيه، راضيه
‏نامه‌ای كه در جيب من هست
‏گلوله خورده
‏و من هنوز به خانه برنگشته‌ام
‏و تو با تمام لبخندت
‏در پاكتی بی‌مرز
‏هنوز به من نرسيده‌ای.


#‏امان_میرزایی
‏شاعر افغانستانی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

کمی با من مهربان باش⁣
ای فرشته‌یِ کوچک صورتی رنگ⁣
اندکی دگر خواهم رفت ⁣
تنها، گمگشته⁣
با قدمهایِ اندوهگینی⁣
که به آسمان روی برمی‌گردانند
و گریانند...⁣

#محمد_الماغوط⁣
برگردان: #سعید_هلیچ

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

خاک از گروه‌های موسیقی راک ایرانی است که اولین آلبومشان را در سال ۱۹۹۹ میلادی منتشر کردند...

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

اگر اندکی پايين‌تر بود آسمان
مثل ديگر شاعران
آرزو نمی‌کردم که چيزی برآن بنويسم
می‌بريدم و
پيش بند پرنده‌هايش می‌کردم.
اگر اين رودها ادامه نمی‌يافتند
به خيالشان ته دنيا را ببينند
بر ساحل نمی‌نشستم
( مثل پرنده‌ها، قايق‌ها)
و به شور ابد
نمی‌انديشيدم،
تقطيرش میکردم
در قلمم می‌ريختم.
اگر اين قدر ماه
جدی نبود
که طی هزاران سال
حتا يک قدم به سمت خانۀ من بردارد
بر می‌داشتم و
صافش می‌کردم روی ميز
می‌نوشتم: چه ارزش دارد زندگی
که اين همه چيز داشته باشی و بگذاری بميری.
حيف
هيچ کدام‌شان مال ما نيست
و چه قدر دوستت دارم زندگی!
که همين فرصت کوتاه را، به علاوۀ او
به من هديه کردی.

#شمس_لنگرودی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

بزن باران
بهاران فصل خون است...

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

دستهایم را در باغچه می‌کارم
سبز خواهم شد،
میدانم، میدانم، میدانم
و پرستوها
در گودی انگشتان جوهری ام
تخم خواهند گذاشت.

#فروغ_فرخزاد

@sad_sada

Читать полностью…
Subscribe to a channel