sad_sada | Unsorted

Telegram-канал sad_sada - سَدا

954

هر بار که نامه‌ای برایت می‌فرستم جسد پستچی‌ای را در خیابان پیدا می‌کنند. بهراد @behrad_mohammad

Subscribe to a channel

سَدا

آنچه زبان می‌خورَد
همیشه همان چیزی‌ست
که زبان را می‌خورد :
امیدِ آمدنِ لغتی
لغتی که نمی‌آید
تو آنسوتر   آنجا‌تر
برابر من  ایستاده‌ای
برابر بامن
و چهره‌ام
چیزی به آینه از من نمی‌دهد
چیزی  از آینه   درمن می‌کاهد
و انتظار صخرۀ سرخ
                      - نوکِ زبانِ تو -
 امیدِ آمدنِ لغتی‌ست
لغتی که نمی‌آید

#یدالله_رویایی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

ضیا آتابای/ سیاوش قمیشی

این اثر اولین تجربه‌ی آهنگسازی
سیاوش قمیشی است که در آن
زمان ۱۴ سال داشت.

#ضیا
#سیاوش_قمیشی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

سیزدهمین نشست فرهنگی اوسان:
رونمایی کتاب "جهان در بوطیقای نیما یوشیج" نوشته فریاد ناصری، شاعر و نویسنده.
از متن کتاب: سرنوشت تازه یا جهان در بوطیقای نیما یوشیج تلاش می‌کند تا گام‌به‌گام دیگر شدن تعاریف کلی در جهان نیما را پی بگیرد و نشان بدهد با هر تغییری در مفاهیم چه تغییرات مادی‌ای در جهان هنری او ایجاد می‌شود...

در این نشست بخش کوتاهی از فیلم "احمدرضا احمدی در نگاه بهرام دبیری" ساخته‌ی وحید میرزایی؛ عکاس و مستندساز نمایش داده خواهد شد.
#نشر_حکمت_کلمه
#موسسه_اوسان
#نشست
#جلسه_ادبی
#کامیار_عابدی
#حافظ_موسوی
#طلایه_رویایی
#وحید_میرزایی
و
#بهرام_دبیری
@hekmatkalame
/channel/osanschool

Читать полностью…

سَدا

پاییز پشت پنجره 
استوار ایستاده است 
مرا نظاره می‌کند 
که چرا من 
هنوز جهان را ترک نکرده‌ام 
من که قلبِ فرسوده دارم.


#احمدرضا_احمدی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

مراسم تشییع و خاکسپاری #فروغ_فرخزاد
در این مراسم بسیاری از نویسندگان، ادیبان و
هنرمندان آن دوران شرکت داشتند.

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

ارکستر اعجوبه‌ها (تنهایی)

رحیم معینی کرمانشاهی/ عمادرام/ نیمه نخست دهه۱۳۴۰

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

کس نمی‌داند کدامین روز می‌آید
کس نمی‌داند کدامین روز می‌میرد..‌.

برای مهدی امامی
رفیقی که سفر دیگری را آغاز کرد... 🖤

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

با گفته‌های ماه اما
  دیدی که پشت چهره‌ی غمگین،
     جوانی تو مرده است
     دیدی که نام گل‌ها را از یاد می‌بری دیگر
 
     با گفته‌های ماه
     دیدی از تو جدا نمی‌شود اندوه
     دیدی برای گریه آمدی اینجا
 
     با گفته‌های ماه
     اکنون کنار چهره‌ات
     می‌چرخد مرگی که دوست دارد
     به نام کوچکت صدا کند.

#هرمز_علیپور

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

علیرضا قربانی در این روزگار که موسیقی ایران جان خوبی ندارد نفسی‌ست دلپذیر...

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

جهان مرده‌ی بی‌بال و بی‌پرنده‌ی من
به جاودانگی آفتاب شکاک است
من از کرانه‌ی سایه
به سوی خانه نرفتم
من از میانه‌ی ظلمت
درون تیره‌ترین عمق‌ها فرو رفتم
و نور را نشنیدم
چرا؟

#رضا_براهنی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

سرتاسر زندگی قصه و حکایت است!
باید خوشه انگور را بفشارم و شیره آنرا قاشق قاشق در گلوی خشک این سایه پیر بریزم!


#بوف_کور
#صادق_هدایت

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

در نهضت عظیم دو بازویش
که نهضت عظیمی از زیبایی است
در عصر برگ ریز مسلسل‌ها
حرفی زده است
آیا پرنده‌وار؟
یا غنچه‌وار ؟
یا آفتاب‌وار؟
در نهضت عظیم دو بازویش
من گریه‌ام گرفته که آخر
آخر چرا پرنده به دنیا نیامدم؟


#رضا_براهنی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

حالا چی آقای احمدی؟

ما بدون شما خیلی غمگینیم... 🖤


@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

#داستان_زنان
#فراخوان
#جایزه
#نشر_حکمت_کلمه
#با_سیمرغ_واژه_ها
#خواندنی_ها_کم_نیست

در هیچ جای ایران کسی نباشد که می‌نویسد و از این جایزه بی‌خبر بماند.
سپاس

Читать полностью…

سَدا

‏غُربت با من همان کار را می‌کند‌ که
موریانه با سقف
ماه با کتان
سکته‌ی قلبی با ناظم حکمت.

گاهی به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم
که مرگ در آن رخ می‌دهد

پیراهَنم بی‌"تو" آه
سَرم بی‌"تو" آه
دَستم بی"تو" آه

دستم در اندیشه ی دستِ تو
از هوش می‌رود ...!

#غلامرضا_بروسان

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

دکلمه: احمدرضا احمدی
شعر: سهراب سپهری
موسیقی: فریبرز لاچینی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

افشین عظیمی/ داوود افشاری/ منوچهر چشم آذر

#منصور

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

رحیم معینی کرمانشاهی/ حبیب اله بدیعی/۱۳۳۸

#کوروس_سرهنگ_زاده

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

فردا دعوتید به حراج و افتتاحیه کتاب زندگی
لطفاً با دوستان خود تشریف بیارید.

@life_boook

Читать полностью…

سَدا

پس از سالها تلاش و آرزو امروز به کمک مدیریت هنرمند و فرهیخته کافه راه تونستیم کتاب زندگی رو در محیطی کاملاً فرهنگی و هنری دایر کنیم. همیشه در هر مسیری سختی وجود داره امّا این سختی برای ما بسیار شیرین بوده چون خواستیم سوار بر قطار فرهنگ و هنر این مملکت، یک چراغ باشیم برای مسیری روشن‌تر، چون بر این باوریم که کتاب خواندن لازمه سلامت یک جامعه است.
از اینکه ما رو در این راه همراهی می‌کنید سپاسگزاریم چون کسب و کاری مثل ما به حمایت شما نیازمنده.
دوست دار شما تیم کتاب زندگی❤️📚

آدرس: خیابان شریعتی، پایین تر از حسینیه ارشاد، خیابان کوشا، پلاک ۷، طبقه دوم


@life_bookofficial
@caferah_1401


@life_boook

Читать полностью…

سَدا

مرا ببخش،
ببخشید
که مرده‌ها همه می‌بخشند
که زنده‌ها همه در غفلت‌اند
و زندگانی انسان
-بدون مرگ-
حقیقتی است نه کامل
و عشق،
عشق شما -تنها-
نهایت همه عشق است
مرا ببخش،
ببخشید!
مرا به علت این فاصله
که مثل تیغ ظریفی است

دو گور کنده شده
و این دو‌ گور
-که تازه کنده شده،
یکی برای تو، آن دیگری،
برای یک توی دیگر-
نهایت همه عشق است
و عشق، عشق شماست
مرا ببخش،
ببخشید!

و مرگ
که چون طلای گدازان فرود می‌آید
در این حرارت هذیانی
عبور می‌کند از رگ
و سرو قامت عشق
و سرو قامت معشوق
و برگ کاج
و شیراز
و راه،
راه کویر
و قبله،
قبله‌ی قلب
و مرگ
در آن حرارت هذیانی
عبور می‌کند از مرگ

درود باد به گل!
به خون!
جنون!
درود باد به رؤیا
که شعر زیرزمینی است
درود باد به مرگ
-به آن حقیقت تنها-
درود باد
به انعکاس سپیده
کنار چشم شما
که احتضار مداوم دارید
کنار چشم خدا
درود باد به تو!
-رفیق من-
و آن تو، آن توی دیگر -رفیق تو-
به آن بلندی ایمان هوشیاری تو،
و آن تو، آن توی دیگر،
به آن بلندی تنها که در توانستن
رسیده بود
به آن حضور مداوم
به احتضار مداوم
و عشق، عشق مداوم
درود باد به تو!
و آن تو، آن توی دیگر!

(و زندگی
در این کرانه‌ی گندیده، راستی
چقدر مسخره است!)

و عشق، عشق شما -تنها-
نهایت همه عشق است
مرا ببخش
ببخشید
که مرده‌ها همه می‌بخشند
که زنده‌ها همه در غفلت‌اند
و زندگانی انسان
-بدون مرگ-
حقیقتی است نه کامل

درود باد به گل!
که خون قامت عشاق را نمایان کرد!

#رضا_براهنی
#غم‌_های_بزرگ_ما

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

من می‌دانم که اندوه من برابر است
با اندوه سواری که سم اسبش را
با صدای خرد شدن آهسته برگ‌ها
اشتباه می‌کند
با شب‌بویی
که تاریکیِ خود را از دست می‌دهد
با نارنجی
که تنها بر میز است.

#بیژن_الهی

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

تقدیم به زنان آزاده‌ی سرزمینم که در خط اوّل جنبش "زن زندگی آزادی" دلیرانه می‌درخشند.

تهیه، تنظیم موسیقی و کارگردانی: مهدی یراحی
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
@mehdiyarrahi
@sad_sada
۳ شهریور ۱۴۰۲

Читать полностью…

سَدا

"سگت می‌میرد"


ماشینی به او می‌زند،
کنار جاده پیدایش می‌کنی
و به خاک می‌سپاری‌اش.
حس بدی به تو دست می‌دهد، شخصا،
اما برای دخترت نیز غمگینی،
زیرا سگ او بود،
و بسیار دوستش می‌داشت.
عادت داشت برای سگ لالایی بخواند
تا خوابش ببرد.
تو شعری برای این رخ‌داد می‌نویسی.
و نامش را 'شعری برای دخترم' می‌گذاری.
و شرح می‌دهی که چگونه ماشین به سگ زد،
تو کار را به دست گرفتی
و او را به جنگل بردی
و در مکانی عمیق دفنش کردی.
شعر آن‌قدر خوب از آب در می‌آید
که تقریبا خوشحالی سگ بیچاره زیر ماشین رفت،
وگرنه چنان شعر خوبی نمی‌نوشتی.
بعد می‌نشینی
تا شعری راجع‌به شعر گفتن
برای مرگ سگ بنویسی.
اما هنگام نوشتن صدای زنی را می‌شنوی
که نامت را فریاد می‌زند
اسم کوچکت را
تمام هجاهایش را
و قلبت می‌ایستد.
اندکی بعد باز شروع به نوشتن می‌کنی،
زن دوباره فریاد می‌زند،
و تو می‌اندیشی که این تاکجا ادامه خواهد داشت.
#ریموند_کارور
#Jesse_Cook

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

تو چنان ز من رَمیدی که به خواب هم نیایی
‏به کدام امیدواری، بروم به خواب بی‌تو؟

#‏رفیع_خان_باذل

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

کاش منو تو می‌فهمیدم
اومدنی رفتنیه...

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

شعر و صدای شاعر
#منوچهر_آتشی
کجای جهان بگذارمت، تا زیباتر شود آنجا

@farzinparsikia
@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

ما مردمان خاور میانه‌ایم...

بعضی‌هایمان در جنگ كشته می‌شویم، 

بعضی در زندان...

بعضی‌هایمان در جاده می‌میریم، 

بعضی در دریا، 

حتی بلندترین كوه ها هم

انتقام تنهایی‌شان را از ما می‌گیرند، 

چرا كه ما شغل‌مان "مُردن" است.

#نشاط_حمدان

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

خانه‌مان را جنگ خراب کرد
مثل بمب ساعتی
که بسته باشند به سینه یک کفتر چاهی

حالا پدرم
غروب‌های جمعه
به جای دیدن فیلم سینمایی
می‌رود کنار دز
دنبال جمجمه‌اش می‌گردد
بعد راه می‌افتد
از رودبند تا پل قدیم
هی عصایش را می‌اندازد
و فکر می‌کند رود شکافته
می‌زند به آب
و تا جایی که ماهی‌ها دهانش را پر کنند
فریاد می‌زند
دشمن
دشمن

پدرم دیوانه نیست
شیشه‌های خانه‌مان را جنگ شکست
جنگ
که هر روز صبح
از دری مخفی
به خانه‌مان می‌آید
جیغ می‌کشد
سرفه می‌کند
و گاهی آنقدر مادرم را می‌زند که یکی از دنده‌هاش…

پدرم دیوانه نیست
قرص نمی‌خواهد
این روپوش‌های سفید به دردش نمی‌خورد
فقط
دنبال خودش می‌گردد
و نمی‌داند
ما با درصدهای گم شده‌اش
خانه‌مان را ساخته‌ایم

#سمیرا_قطب

@sad_sada

Читать полностью…

سَدا

شعر #اسماعیل_شاهرودی «تخمِ شراب» را #سیاوش_کسرایی در ده شب شعر #گوته می‌خواند. تهران ۱۳۵۶

@sad_sada

Читать полностью…
Subscribe to a channel