حالا که دیگه قرار نیست هیچی مثل قبل بشه به خودم ی امشبو فرصت فکر کردن به گذشته میدم.
@sadenabin
آن مسافر كه سحر گريه در آغوشم كرد
آتشم زد به دو تا بوسه و خاموشم كرد
خواستم دست به مويش ببرم خوابشود
عطر گيسوش چنان بود كه بیهوشم كرد
@sadenabin
11
هرچقدم بد بوده باشم برات،
برام مهم بودی
وگرنه کسی برام مهم نباشه کلاً نیستم براش(چه خوب چه بد؛
روزگاری را سپری میکنیم که مردم دو گروهاند:
عدهای هرروز لاشی تر میشوند
عدهای هرروز متلاشی تر میشوند.
تنها توصیه ای که بهتون میتونم بکنم اینه که:
آخر شب وصل شین به ضبط ماشین و پاره شین با این آهنگ.
@sadenabin