205
09125597116
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
زمزمه
(به سبك داداش،هدیه هامو)
حسن ، ای نازنین سبط پیمبر
فرزند دلربای حیدر، نور دل زهرای اطهر
حسن ، پاره جگر ای بی قرینه
نام تو خیلی دلنشینه، کریم ترین مرد مدینه
وقتی که شمشیر تو ، میوندار جمل شد
ذکر تو بر ملائک ، احلی من العسل شد
تو فاتح دل ما ، تو عشق عالمینی
تو مرجع تقلید ، ابالفضل و حسینی
یا مجتبی یا حسن
******
بذار ، بگم چطور تو رو آوردن
به خونتون هجوم آوردن ، کشون کشون باباتو بردن
آقا ، اونا که بی حیا و پستن
تو کوچه ها راه تو بستن ، غرورتو بد جور شکستن
دیدی که سر مادر ، می خورد به سنگ دیوار
صدا میزد حسن جان ، گوشواره هامو بردار
دنیا به دور سر ، مادر تو می چرخید
افتاده بود و با دست ، دنبال تو می گردید
یا مجتبی یا حسن
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
زمینه - واحد
(به سبك الا ای شهیدی که)
حسن جان ، تو سوز قلب مبتلایی
غریب شهر مصطفایی
امام دلها ، بمیرم آقا ، گرفتار درد و بلایی
قرص قمر حسن جان ، نور بصر حسن جان
پاره جگر حسن جان
یا مولا یا حسن جان
******
حسن جان ، مُطهّر دل از پاکی ِ تو
غمم سوز افلاکی
گل پیغمبر ، شفیع محشر ، فدای قبر خاکی تو
دریای جود و کرم ، ای امام محترم
ای غریب بی حرم
یا مولا یا حسن جان
******
حسن جان ، شرار روضه هات همینه
غمِت عظما و بی قرینه
بمیرم آقا ، که تو جان دادی ، میان کوچه ی مدینه
تو و داغی تحمیلی ، مادر و روی نیلی
دشمن و ضرب سیلی
یا مولا یا حسن جان
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
نوحه
ای امام ِ همه یا حسن ِ مجتبی
پسر فاطمه یا حسن ِ مجتبی
ای دلت پر شرر ، پاره پاره جگر
یبن الزهرا یبن الزهرا
******
ای به قربان آن طلعت چون ماه تو
تو کریمی و ما سائل درگاه تو
بده ای باوفا ، صدقه بر گدا
یبن الزهرا یبن الزهرا
******
دم آخر به قلب ِ بر بلا مبتلا
گریه کردی به غمهای شه کربلا
بر حسین ِ غریب ، شاه شیب الخضیب
یبن الزهرا یبن الزهرا
نوحه امام حسن علیه السلام
سبک نسیمی جانفزا می آید
هم کریمی تو هم آقایی
تو بزرگ بنی الزهرایی
حسن جان حسن جان یامولا
اگرچه بی حرم هستی تو
ولی رب الکرم هستی تو
شک ندارم به جان زهرا
شفیع محشرم هستی تو
حسن جان حسن جان یامولا
مثل خورشیدِ پشت ابری
تکه سنگی به روی قبری
بین کوچه تو ثابت کردی
بعد حیدر خدای صبری
حسن جان حسن جان یامولا
ضربه ای طاقتت را برده
دیده ای روی سیلی خورده
چونکه تنها تو می دانستی
علت صورت خون مرده
حسن جان حسن جان یامولا
مادر تو سرش پایین بود
آنکه زد ضربه را بی دین بود
صورت از هردو پاشیده
دست آن بی حیا سنگین بود
حسن جان حسن جان یامولا
خون و تشت و نگاه زینب
می کشد کجا راه زینب
شهر شام حسن جایت خالی
خنده ها شد به آه زینب
حسن جان حسن جان یامولا
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
یا امام حسن علیه السلام
کیست آقام ، شاه ذوالمنن است
به همه گفته ام که عشق من است
بنویسید روی بابِ نجف
کنیهٔ مرتضی ابوالحسن است
او فقط صاحب کرمخانه است
سفره دارِ تمام پنج تن است
ناقهٔ ام فتنه را پی کرد
پسرِ کعبه زاده ، بت شکن است
خطبه می خواند عین ِ پیغمبر
از همان کودکی چه خوش سخن است
با وجودیکه بی حرم شده است
صاحبِ این همه گدا حسن است
مظهر ِ اسم ِ یا کریم ِ خداست
او بزرگِ همه بنی الزهراست
جلوات خدا نماست حسن
اولین شبهِ مصطفاست حسن
شیر خورده ز سینهٔ زهرا
مَحرَمِ عصمتِ خداست حسن
پسرِ ارشدِ امیرِ نجف
شاهِ ما بعدِ مرتضاست حسن
همه حاجت روا روید امشب
دست هایش گره گشاست حسن
در دو دنیا نگاهِ قاسمِ او
چاره سازِ امورِ ماست حسن
ظاهراً در مدینه بی حرم است
مالکِ کُلِّ کربلاست حسن
بی جهت نیست پرچمش بالاست
حسنی کیست ؟! سیدالشهداست
حلم دارد به وسعت عالم
در کرم دست بوسِ او حاتم
گیسوانِ سپید ِ او دارد
خاطراتی ز روزهای غم
ای بمیرم چه زود پیر شده
روزگارش گذشته با ماتم
قاتلش گشته کوچه ای باریک
کوچه ای تنگ و پُر ز پیچ و خم
دست در دست مادرش می رفت
آمد از روبرو یکی کم کم
جلو آمد دو سه قدم نامرد
مادرش رفت عقب یکی دو قدم
مانده ام من چه نسبتی دارد
رویِ حوریه....سیلی ِ محکم
صورتی که تمام عصمت بود
غرقِ خون شد به دست نامَحرم
یک طرف دست و یک طرف دیوار
چهره از آن به بعد شد درهم
تا قیامت برای ما بد شد
پا به چادرگذاشت و رد شد
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
ای آقای کریم
لطیفی چون نسیم
اسیر تو شده
دل ما از قدیم
میان سینه ها حرم داری حسن
توهم مثل خدا کرم داری حسن
به نفس استاد:
#حاج_منصور_ارضی
به قلم :
#قاسم_نعمتی
@ghasemnemati_ir
https://www.instagram.com/tv/CiEbyt0oUAo/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️ روضهخوانیِ امام حسن برای سیدالشهداء «علیهماالسلام» در لحظات احتضار...
در نقلی آمده است:
وقتیکه سیدالشهداء علیهالسلام بر بالین برادر گریه میکردند، امام حسن علیهالسلام به او فرمودند:
یاأخاهُ لاتَحزَن عَلیَّ فإنَّ مُصابَکَ أعظَمُ مِن مُصیبَتی و رُزْئُک أعظمُ مِن رُزئی
▪️ای برادر بر من غمگین مباش که همانا مصیبت های تو عظیم تر از مصیبت من است و سختی تو بزرگ تر از سختی من است.
فإنَّك تُقتَلُ يا اباعبداللهِ الحسينُ بشَطِّ الفُراتِ بأرضِ كربلا عَطشانا لَهيفا وَحيدا فَريدا مَذبوحا
▪️همانا ای اباعبدالله تو کشته میشوی در کنار نهر فرات در زمین کربلا، در حالی که تشنه و غمگین و تنها هستی تو را ذبح میکنند.
و يَعلو صَدْرَكَ أشقي الأُمّة و يُحَمْحِمُ فَرَسُكَ و يقولُ في تَحَمْحُمِهِ الظَّليمةَ الظَّليمةَ مِن أُمَّةٍ قَتَلَتْ إبْنَ بِنتِ نَبيِّها
▪️و شقی ترین این امت بر سینهات بالا میرود؛ و در آن هنگام اسب تو فریاد میدهد: الظَّليمةَ الظَّليمةَ ؛ شکایت از ظلم امتی میکند که پسر دختر پیغمبرش را کشتند.
و تُسْبي حَريمُكَ و يُؤتَمُّ أطفالُك و يَسيرونَ حريمُكَ علي الأقتابِ بِغَيرِ وُطاءٍ و لا فِراشٍ و يُحمَلُ رأسُكَ يا أخي علي رأسِ القنا بعدَ أنْ تُقتَلُ و يُقْتَلُ أنصارُك
▪️ و اهل و عیالت به إسارت میروند و فرزندانت یتیم میشوند و عیالت را بر شترانی بدون جهاز حمل میکنند و بعد از اینکه تو و یارانت را کشتند، سرِ تو را ای برادر بر سر نیزه میکنند.
فيالَيْتَني كنتُ عندَكَ أَذُبُّ عَنْكَ كما يَذُبُّ عنكَ أنصارُكَ بِقَتلِ الأَعداءِ و لكِن هذا الأَمرُ يَكونُ و أنتَ وحيدٌ لا ناصِرَ لكَ مِنّا
▪️ پس ای کاش آن روز نزد تو میبودم و از تو دفاع مینمودم همانطور که یارانت با کشتن دشمنانت از تو دفاع خواهند کرد ولی این واقعه اتفاق خواهد افتاد درحالی که تو تنها هستی و یاوری از جانب ما برایت نیست.
📚معالی السبطین ص۶۲
دروازۀ شام
چرا شـامیان چنگ و دف میزنند
چـه رخ داده این قدر کف میزنند
همـه ایستـادنـد چشـم انتظــار
به هر بام و هر کوچه صف میزنند
ز هر نقطه بانگ نوید آمده
خدایـا مگر روز عید آمده؟!
زنان جامۀ نو به تن کردهاند
درون کینـۀ کهنـه پروردهاند
اگـر پیشبـاز کسـی آمـدند
چـرا سنـگ همراه آوردهاند
چـرا دستـهای بـر لب بـامها
گشوده همه لب به دشنامها؟
چـه میبینم آیـا بـه شـام خـراب
کف و رقص و دشنام چنگ و رباب!
بـه یـک آسمـان هیجده قرص ماه
بـه یـک شهـر هفتـاد و دو آفتـاب
که دیدهست خورشید خاکستری
کنــد از سمــاواتیــان دلبــری
حسیـن دگــر در دل قــافلـه
به تن جامه پوشیده از سلسله
سرش زخمی از سنگ بالای بام
دلش پـاره از خنــدۀ حـرملـه
به سویش همه سنگ میافکنند
بـر او تهمـت خـارجـی میزنند
که دیدهست خورشید را نی سوار؟
که دیـدهست بر صـورت مه غبار؟
که دیده است بـر نوک نی مادری
ببینـد ســر کــودک شیـرخـوار؟
که دیـده پـدر بـر سر نی سرش
کند گـریه بـر غتربت دخترش؟
که دیدهست خورشید در خون خضاب؟
که دیـدهست ده حـور در یـک طناب؟
کـه دیدهست وجـه خـدا زیـر چـوب؟
که دیـدهست قـرآن بـه بـزم شـراب؟
کـه دیدهست حـوریهای بینقاب؟
کـف دست خـود را نماید حجاب؟
بـــرآرم ز دل نــالـۀ آتشیــن
زنم شعلـه بـر بـال روحالامیـن
که دیدهست از سنگ بالای بام
سـر از نیـزه افتد به روی زمین
دلم گشته از چنگ غم چنگچنگ
که دیده زخون روی خورشید رنگ
الا شامیان چشم خود وا کنید
جمــال خـدا را تـمـاشـا کنید
بـه زینـب نخنـدید نـامـردها
کمـی شـرم از روی زهـرا کنید
چرا طعن و دشنامتان بر لب است
بـه قـرآن اسیـر شمـا زینب است
شرار ستـم بـر فلـک مـیزنیـد؟
به زخم محمد نمـک مـیزنیـد؟
ســر کـودک شـیـر بــالای نـی
به طفل سه ساله کتک میزنید؟
بتول بتـول خــدا را زدیـد
به قرآن رسول خدا را زدید
ای مردم شام
به گریه ما دگر نخندید ای مردم شام
به روی زخمم نمک نپاشید ای مردم شام
جانم رسیده برلبم من زینبم من زینبم
از بار داغ هجده عزیزم پشتم شکسته
من زائر این سرهای پاکم با دست بسته
جانم رسیده برلبم من زینبم من زینبم
غمی ندارم گر بازویم را از کینه بستید
با سنگ از چه فرق حسین من را شکستید
جانم رسیده برلبم من زینبم من زینبم
روی کبود واشک یتیمان دیدن ندارد
ای مردم شام ناموس یزدان دیدن ندارد
جانم رسیده برلبم من زینبم من زینبم
آتش زکینه بر بال و پرهای ما نریزید
خاکستر از بام بر روی سرهای ما نریزید
جانم رسیده برلبم من زینبم من زینبم
از هیچ ظلمی برآل عصمت پروا ندارید
ای مردم شام شرم وحیا از زهرا ندارید
جانم رسیده برلبم من زینبم من زینبم
#سیدهاشم_وفایی
گفتگوی ابوالفضل با علی اکبر ع
دیدم از کودکیت چرخش شمشیرت را
دوست می داشتم این گفتن تکبیرت را
مشق شمشیر تو با من چه تماشایی بود
به زمین می زدی آخر عموی شیرت را
فاتحانه به کمر دست زده می گفتی
کودکانه به پدر جنگ نفس گیرت را
به زمین خورده ام امروز که شمشیرت نیست
در صف هلهله ها نعره ی تکبیرت نیست
کافها یا پدرت دورسرت می خواند
قطعه قطعه تر از این قدرت تقصیرت نیست
پدرت هست کنار توودیگرنفسی
تا که تعریف کنی جنگ نفس گیرت نیست
گل خندان حسینی که تنت می ریزد
پیش چشمان حسود چمنت می ریزد
یوسف قافله باز از دهن هر گرگی
هر طرف گوشه ای ازپیرهنت می ریزد
روی دوش پدرت از هم کم وزن تری
چون که در هر قدمی هی بدنت می ریزد
قلب این طایفه سنگ است برادرزاده
دینشان تشنه ی جنگ است برادرزاده
فرصتی نیست که بنشینم وجمعت بکنم
وقت عموی تو تنگ است برادرزاده
باهم زخم وخراشی که به رویت زده اند
صورتت باز قشنگ است برادرزاده
تا که افتاده ای از پا کمرم می لرزد
دستم از بسکه کرخت است علم می لرزد
جگرم پاره شد از درد که دیدم زینب
هم بسر می زندازداغ توهم می لرزد
من کنار تونماندم که نبینند این قوم
دست وبازوی نگهبان حرم می لرزد
پدرت آیه ی نور است ولی می شکند
عمه ات کوه غرور است ولی می لرزد
پای هر زخم تو هر لحظه دل مادر من
گر چه از معرکه دور است ولی می شکند
هیچ کس از دل طوفانه ی عباس نگفت
دل عباس صبور است ولی می شکند
آیه آیه نسب نور به لشکر گفتی
هرچه بایست بدانند سراسر گفتی
چقدر حی علی خیر عمل می گویی
آی پیغمبر مبعوث مکرر گفتی
بی سبب نیست تورازخم دوچندان زده اند
در رجزهات علی رادوبرابرگفتی
اشهدو آن محمد ص نشده باورشان
رسم این قوم شده کشتن پیغمبرشان
اشهد وان علی ولی الهی تو
می روی تاشکنی هیمنه ی خیبرشان
نوازان هستی وباید همه جا پخش شوی
اسب بی هوده نبردش به دل لشکرشان
لشکر فتنه پر از ابن زیاد است عمو
با اذان سر به طواف تو نهاد است عمو
به پراکندگی وزخم تنت فکر نکن
زود برگرد علی کار زیاد است عمو
تاابدکار دفاع از حرم وبانگ اذان
روی دوش من ودوش تو فتادست عمو
صبح فردا به سر نیزه معما من وتو
کار داریم در این بادیه فردا من وتو
بعد ازاین کرببلا مکتب انسان سازیست
هر گروهی که بخواهد برسدتا من وتو
عضو گیری وفرستادنشان با زینب
بیعت وبردن اموزششان با من وتو
سیده اعظم حسینی
شعر زیبا برای شب هشتم محرم 👆
#امام_سجاد_ع_مصائب
خیال کن که پر از زخم، پیکرت باشد
شکسته در غل و زنجیرها پرت باشد
خیال کن هدف سنگهای کوفه و شام
به روی نیزه سر دو برادرت باشد
فقط تو باشی و هشتاد و چار ناموست
و جملههای "حواست به معجرت باشد"
خیال کن حَرمت بیپناه مانده و بعد
به روی نی سر سردار لشگرت باشد
کنار عمهی سادات، یکطرف شمر و
سنان و حرمله هم، سمت دیگرت باشد
خیال کن که علی باشی و به مثل علی
دو دست بسته کماکان مقدرت باشد
یزید باشد و بزم شراب باشد و وای
به تشت زر سر بابا برابرت باشد
و بدتر از همه اینکه میان بزم شراب
نگاه باشد و باشیّ و خواهرت باشد
و باز از همه بدتر که مدت سیسال
تمام آن جلوی دیدهی ترت باشد
به اشک حضرت سجاد میخورم سوگند
که دیده هر چه که گفتیم، باورت باشد
✍ #مهدی_مقیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
#تنور_خولی
@shere_aeini
خاک و خاکستر از سر و رویت
مادری قد خمیده می گیرد
بوسه اندازه جراحاتت
ز گلوی بریده می گیرد
جای بهتر نداشت این کوفه
که سرت به تنور آوردند
از سر و وضع درهمت پیداست
که سرت را به زور آوردند
خون نشسته به روی لبهایت
چقدر زخم خورده بر رویت
به روی دامنش درون تنور
فاطمه شانه میزند مویت
جای سالم که نیست دور و برت
از جراحت پر است این سر تو
میشود از نگاه تو فهمید
چقدر زخمی است پیکر تو
برضریح شکسته لبهات
میشود دید عمق فاجعه را
جبرئیل و ملائکه شستند
جای چنگال شمر و حرمله را
مانده رد دوازده ضربه
به روی رگ رگ گلوی تو
چقدر جای سم مرکب ها
داده تغییر رنگ و روی تو
ای سر از بدن جدا مانده
خواهرت از غم تو پیرشده
سر تو میهمان کنج تنور
بدنت جمع در حصیر شده
خوب شد زینبت نبود وندید
اینهمه زخم خورده بر سر را
خوب شد زینبت نبود و ندید
در تنوری غریب مادر را
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام
@Shere_aeini
ظلمها بسیار دیدم بعد تو
دم به دم آزار دیدم بعد تو
این طناب دستهایم را ببین
صد گره در کار دیدم بعد تو
از شب شام غریبانت حسین
این جهان را تار دیدم بعد تو
منکه بودم سر مستور خدا
کوچه و بازار دیدم بعد تو
سایه های شوم شمر و حرمله
بر سرم آوار دیدم بعد تو
با ابالفضلت بگو ای با وفا
مجلس اغیار دیدم بعد تو
من کجا و مجلس بزم شراب
لحظه ها دشوار دیدم بعد تو
رفتی و امنیتم بر باد رفت
روزگاری زار دیدم بعد تو
سنگها از روی بام و طعنه ها
از در و دیوار دیدم بعد تو
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#مناجات_با_امام_حسین
=======================
@shere_aeini
ذکر شریف ارباب ، تسبیحِ مستجاب است
پس یاحسین گفتن ، اصلیترین ثواب است
یک قطره اشک ما را ، هفتاد حج نوشته
اربابِ دستودل باز ، از بس که خوشحساب است
یک بیت گریه کردیم ، صد جِلد معرفت شد
شوریِ اشکِ هیئت ، شیرینترین کتاب است
جُونِ حسین باشی ، بوی بهشت داری
عطر لباس نوکر ، خوشبو تر از گلاب است
این منصبی که داریم ، با انتخابِ زهراست
مادر برای فرزند ، دنبالِ انتصاب است
ذکرِ مصیبتِ او ، تضمین خانه ی ماست
کاخ بدون روضه ، کاشانهای خراب است
ما شهروندهایِ ، جمهوریِ حسینیم
خونِ شهید گودال ، تضمینِ انقلاب است
تا کارمان گره خورد ، گفتیم:یا رقیّه
این نازدانه نامش ، در هر زمان جواب است
دوری وَبالمان شد ، زخمی به بالمان شد
یک سالِ بی زیارت ، بالاترین عذاب است
خرجیِ کربلا را ، پایِ نجف نوشتند
بانیِ اربعینش ، شخصِ ابوتراب است
اربابِ آبها را ، لبتشنه سر بُریدند
از داغ حنجرِ او ، دلهای ما کباب است
زینب میان کوفه ، جانش به لب رسیده...
سَرآستینِ پاره ، آخر کجا حجاب است؟!
آزار پشتِ آزار ، بازار پشتِ بازار
آل علی گرفتار ، دست همه طناب است
آن بانویی که گریان ، دنبالِ نیزهداران
هِی می دَوَد پریشان ، حس می کنم رباب است!
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#دیر_راهب
با وفا بوده خدا خیر به راهب بدهد
شستشو داده دو چندان شده زیبائی تو
#سعید_خرازی
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
سبک نوحه امام حسن ع.سعیدجعفری👆👆👆👆👆
Читать полностью…
سبک نوحه امام حسن ع.سعیدجعفری👆👆👆👆👆
Читать полностью…
نوحه امام حسن (ع)
به سبک حاج ناظم
اى پسر ارشد زهرا حسن
نام تو شد زينت دنيا حسن
آینه على و طاها حسن
پور شير خدا _ بانى کربلا
تو مهربان تر از نسيمی _ اقا کريم بن کريمى
نام تو ارام دل مادر است
شجاعتت شجاعت حيدر است
جلوه رزم تو على اکبر است
تویی اشجع الناس _ مربى عباس فتاح جنگ جملى تو _ مثل على بى بدلى تو
در رگ تو خون على جارى است
ضربه ذولفقارى ات کارى است
صلح تو هم حاصل بيدارى است
صبر تو فاطمى _ اى يل هاشمى
تو مظهر صبر خدايى _ فرزند شاه لا فتايى
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
سبک
سلام آقا من الان روبروتونم
تقدیم به امام حسن مجتبی علیه السلام
سلام آقا. عزیز حضرت زهرا
حسن جانم. فدای غربتت آقا
رو اسم تو . دارن سینه زنا غیرت
بااسم تو . بهم میریزه هرهیات
حسن جانم
حسن جانم . کی گفته بی کس و یاری
ببین آقا . توی دلها حرم داری
همه میگن . توخیلی مادری هستی
پس از کوچه. یه عمره مشتت و بستی
حسن جانم
توی گوشت . صدای سیلی پیچیده
چی شد کوچه . چه تصویری چشات دیده
بایک سیلی . دوتا گوشواره افتاده
میگه مقتل. دوتایی تون و هل داده
حسن جانم
میگه مقتل . نمیدید چشمای مادر
میگه مقتل به دیوار خورده محکم سر
یه کاری کرد. برای غیرتت بد شد
گذاشت نامرد. پاشو رو مادر و رد شد
حسن جانم
ببین حالا. یه تشتی روبروتونه
خون دلها. بجاتو روضه میخونه
جگرپاره. بریز بیرون همه حرفات
میگن کوچه . چرا می لرزه دست و پات
حسن جانم
پیشه زینب . لبات غرقه به خون میشه
لب خونی . عذابه خواهرت میشه
یه تشت اینجا.یه تشتم میبینه تو شام
یزیده مست . میده بر اهل بیت دشنام
حسن جانم
شراب میخورد. باچوبش روی لب میزد
شکست دندون . صدای فاطمه اومد
نبود عباس . ببینه محشری برپاست
یکی پاشد. ردخترها کنیزی خواست
حسن جانم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
شور امام حسن علیه السلام
به سبک
وصلی الله و علی الباکین علی الحسین عطشان
حسن ای آقا _عزیز زهرا_کریم آل الله
زبس می بخشی _نگین عرشی_امام ثارالله
ز بس تنهایی_نداری جایی _برای سوز و آه
پا به پای حق -تو کرم داری
این کرم رو تا -محشرم داری
تو دل نوکر-ها حرم داری
ای حسن جانم
از اون روزی که _دیدی تو کوچه_زمین خورده مادر
می لرزید دستات_جلوی چشمات_شده خاکی معجر
توواون گیر و دار_به سنگ دیوار_چه بد خورده باسر
با یه ضربه شد-هر دو گوش پاره
رو زمین افتاد-دوتا گوشواره
بعد از اون دیگه-شدی بی چاره
ای حسن جانم
مسیری باریک_یه وقت شدتاریک _جلوتون تا سد شد
یه هو سیلی زد_گذاشت پا نامرد_روی چادر رد شد
الا با غیرت_کبود شد صورت_برات خیلی بد شد
چشمای مادر-بعد از اون تاره
جای یک صورت -روی دیواره
بردن مادر-درد سر داره
ای حسن جانم
حالاتوی تشت _ورق هابرگشت _چه حرفاریخت بیرون
می گفتی لا یوم_به پیش زینب_بالب های پر خون
میشه دلواپس_غریب و بیکس_اسیر و سرگردون
مجلسی توو شام-جای زینب شد
صورت آقا -نامرتب شد
خیزران کوب اون-صورت و لب شد
ای حسن جانم
#قاسم_نعمتی
@karimegharib
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
◾️ سیدالشهداء علیهالسلام در لحظات احتضار إمام حسن علیهالسلام، از شدّت گریه از هوش رفتند ...
در نقلی آمده است:
امام حسن علیهالسلام در لحظات آخر عمر مبارک خود، به برادران و فرزندان واهل بیت و پیروان خود دستور فرمود که از برادرش حسین بن علی علیهماالسلام تبعیت کنند سپس خطاب به برادر فرمود:
ای برادر من به تو در مورد اهل و عیالم به نیکی سفارش میکنم و تبعیت نما از همان سفارشاتی را که جدّت رسول خدا و پدرت امیرالمومنین ومادرت فاطمه علیهمالسلام نموده اند.
ثُمَّ إنَّ الحسینَ بَکٰی بُکاءاً شدیداً حتّی غُشیَ علیه
▪️سپس امام حسین علیه السلام شدیدا گریه نمود تا اینکه از هوش رفت.
هنگامی که به هوش آمد امام حسن علیهالسلام به برادر خود فرمود: ای برادر! بر من غم مخور؛ همانا مصیبت تو عظیمتر از مصیبت من است و سختیهای تو بزرگتر از سختیهای من است.
📚معالی السبطین؛ ص۴۸
امام مجتبی(ع)-شهادت (دو دمه)
کار ما گریه کنان روز جزا با حسن است
صاحب ما حسن است
رجز ما به صف حشر فقط یا حسن است
صاحب ما حسن است
ما حسینی شده از روح قیام حسنیم
ما غلام حسنیم
ما مسلمان شده دست امام حسنیم
ما غلام حسنیم
#قاسم_نعمتی
@karimeghrib
نوحه دروازه شام
یک طرف زخم زبان یک طرف دشنام هایـک طــرف بــاران سنگ از فراز بام ها
آه از آزار شام داد از بازار شام
یک طرف سرها به نی دور محمل ها همهیک طرف کف می زنند پیش چشم فاطمه
آه از آزار شام داد از بازار شام
یک طرف قـوم یهـود گشته گرم هلهلهیک طرف پیش رباب خنده های حرمله
آه از آزار شام داد از بازار شام
یک طرف رأس حسین صوت قرآن بر لبش
یک طرف کف می زنند پیش چشم زینبش
آه از آزار شام داد از بازار شام
یک طرف طفلان شام دستشان دست پدر
یـک طرف کـودک کنــد بــر ســر بابا نظر
آه از آزار شام داد از بازار شام
یک طـرف ویـرانـه و یـک طـرف بزم یزیدیک طرف جام شراب یک طرف رأس شهید
آه از آزار شام داد از بازار شام
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
#مناجات_با_امام_زمان
@shere_aeini
این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش
جز در رضای حضرت صاحب زمان نکوش
چشمی به هم زدی و جوانی تمام شد
ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش
لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد
شرمندهام من از رُخ مولای پردهپوش
گویید با امام زمان از غم فراق
دیگر برای گریهکنانش نمانده هوش
گریه نکرد آنکه به جَدِ مطهرش
والله هست معرفتش کمتر از وحوش
بار گناه و معصیتش ریخت بر زمین
هر کس کشید بار غمش را به روی دوش
**
جانم فدای داغ امامی که بین تب
میسوخت بین خیمه و داغش نشد خموش
مقتل نوشته است که زین العباد را
بستند بین سلسله بر مرکبی چموش
لعنت به شمر، حضرت سجاد هرچه گفت:
از خیمه دور باش، حرامی نکرد گوش
تبدار بود و روضه ی ناموس را چشید
آمد میان سلسله خون در رگش به جوش
🔸شاعر:
#محمد_جواد_شیرازی
==========================
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#امام_سجاد_ع_مصائب
این نسخه را عمل کن و آویزه کن به گوش
جز در رضای حضرت صاحب زمان نکوش
چشمی به هم زدی و جوانی تمام شد
ای دل بگیر عبرت از آن مرد یخ فروش
لوح سیاه قلب مرا دید و دم نزد
شرمندهام من از رُخ مولای پردهپوش
گویید با امام زمان از غم فراق
دیگر برای گریهکنانش نمانده هوش
گریه نکرد آنکه به جَدِ مطهرش
والله هست معرفتش کمتر از وحوش
بار گناه و معصیتش ریخت بر زمین
هر کس کشید بار غمش را به روی دوش
**
جانم فدای داغ امامی که بین تب
میسوخت بین خیمه و داغش نشد خموش
مقتل نوشته است که زین العباد را
بستند بین سلسله بر مرکبی چموش
لعنت به شمر، حضرت سجاد هرچه گفت:
از خیمه دور باش، حرامی نکرد گوش
تبدار بود و روضه ی ناموس را چشید
آمد میان سلسله خون در رگش به جوش
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwv7gLSehSezj5Wmg
یا زین العابدین علیه السلام
من علمدار گریه کن هایم
وارث ناله های زهرایم
انقلابی ترین دعا خوانم
نعرهٔ حیدری ست نجوایم
روضه خوان ها همه غلام منند
به همه نوکران من آقایم
من گلوی بریده بوسیدم
خون رگهاست روی لبهایم
تنِ بی سر شده بغل کردم
جمع کردم ز خاک بابایم
هرچه چیدم تنش درست نشد
زائر ِ قطعه قطعه اعضایم
کمکم کرد بوریا آن شب
تا که برخواستم من از جایم
شاهدِ گریهٔ بنی اسد و
ناله های وحوش صحرایم
بعد ازاین ماجرا حسینی ها
بنشینید پای غمهایم
غیرتی ها بلند گریه کنید
شد اسارت بلای عظمایم
حیدر دسته بستهٔ شامم
جای زنجیر بر سروپایم
عمه ام را بهم نشان دادند
داد زد ای حسین تنهایم
دیدی آخر نمود ،آخرِ عمر
چشم نامحرمان تماشایم
وسط آن همه ارازل شهر
گفت عمه کجاست سقایم
سخت بر من گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام ، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
راسِ بابام زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکه های نان دادند
سرِ هر کوچه با سرِ انگشت
دخترِ فاطمه نشان دادند
بوسه گاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
#قاسم_نعمتی
#امام_سجاد_(ع)
#مرثیه_حضرت_زینب
#مصائب_شام
@Shere_aeini
می فشارم در گلویم بغض ِ سنگین را مدام
داغ دیدم! دلخوشی هایِ زیادم شد تمام
آمدم در محملی از نور؛ همراهِ حسین(ع)
میروم با دستِ بسته، بی برادر سمتِ شام
آمدم با غیرتُ اللهِ حرم، در کربلا
با أباالفضل(ع) آن علمدارِ یلِ والا مقام
دستهایم را گرفت و چادرم خاکی نشد
آمدم از ناقه پایین؛ در کمالِ احترام
داغِ مادر، داغِ بابا، آن حسن(ع)،این هم حسين(ع)
میروم با زخم هایی کهنه و بی التیام
در حدودِ چند ساعت؛ هستی ام را نیزه بُرد
پیش چشمم شد همه دار و ندارم قتلِ عام
تا که توهین و جسارت بعدِ غارت شد شروع
آتشی افتاد در جانِ من و جانِ خِیام
با اسارت میکشم غم را چهل منزل به دوش
میرسد در هر قدم عطرِ حسینم(ع) بر مشام
در تمام عمر، نامحرم ندیدم لحظه ای
وای از چشمانِ نحس ِ عده ای لقمه حرام
پشتِ سر؛ تلّ و تنی دور از وطن در قتلگاه
پیش ِ رو؛ یک شهرِ آذین بسته، جشن و ازدحام!
🔸شاعر:
#مرضیه_عاطفی
=============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#تنور_خولی
@shere_aeini
مادر سلام خانهی خولی چه میکنی
ای گنج در خزانهی خولی چه میکنی
من آمدم درآرمت از کنج این تنور
با بازوی کبود ، عزیزم ، ولی به زور
مادر فدای چانهی آتش گرفته ات
لبهای خشک با سر نیزه شکفته ات
دست شکسته بر سر و رویت کشیده ام
خاکستر تنور ز مویت کشیده ام
با چوب یا وسیلهی دیگر بریده اند؟
این طور ناشیانه چرا سر بریده اند
پایت چقدر کار به دعوا کشیده ؟ ها؟
روی لبان تو چه کسی پا کشیده ؟ها؟
بر روی حنجری که از آن بوسه چیده ام
حالا دوازده اثر ضربه دیده ام
یک زخم نه دو زخم نه زخمت لبالب است
اینقدر نیزه خورده سرت نامرتب است
ای جان به لب رسیده بگو پیکرت کجاست
آن یار جان به لب شده آن خواهرت کجاست
او را به سوی کوفه پریشان میآورند
ناموس حق به ناقهی عریان میاورند
🔸شاعر:
#وحید_عظیم_پور
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_سجاد #مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
@shere_aeini
مونسی برمن نمانده بهتر از عمامه ام
راحتی اصلا ندارداین سر از عمامه ام
ازسرهرکوچه ای رفتم سرمن ریختند
جابه جا هرگزنشد خاکستر از عمامه ام
هرچه میگفتم مسلمانم مرامحکم زدند
میزبانی کرد اینجا منکر ازعمامه ام
غیراز اینکه دستمال گریه های من شود
برمیامد کاش کاردیگر از عمامه ام
عمه جان از آستین پاره بهتر پیشم است
درمی آید چندپاره معجر از عمامه ام
پیش چشمم به سکینه تهمت زشتی زدند
چه خجالت هاکشید این دختر از عمامه ام
از همان روزی که از ماروسری دزدیده اند
بهره بردم بین مردم کمتر از عمامه ام
🔸شاعر:
#حسین_قربانچه
==========================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini
#امام_حسین #دیر_راهب
#کاروان_اسرا
@shere_aeini
همین که کرد تجلی رخ منور تو.
به سجده آمدم ای شاه من به محضر تو
خوش آمدید.. قدم رنجه کرده اید امشب..
تو میزبانی و من تا به صبح نوکر تو
آهای بی کسِ بر نیزه رفته نامت چیست؟
کجاست اهل و عیالت کجاست خواهر تو؟!
سر تو سوخته اما چراغ دیر شده
گمان کنم که مسیح است نام دیگر تو
ببخش خون سرت با گلاب پاک نشد
عمیق وا شده پیشانی مطهر تو
بگو چرا عوض خانه ی مسلمانان
رسیده است به آغوش راهب این سر تو؟!
بگو چرا بروی نیزه گریه میکردی
مگر چه منظره ای بود در برابر تو
سر بریده زبان باز کرد ای راهب..
بس است..سوختم از این سوال اخر تو
شده مقابل تو دختری کتک بخورد؟
شده غریبه بیاید به سمت خواهر تو؟
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی
==============================
🔹اشعار ناب آئینے🔹
@shere_aeini