ای جماعت اویانین
گزیده اشعار و شرح حیات و افکار
محمد عاکف ارسوی
به اهتمام دوست فاضل ارجمند
مسعود صدرمحمدی؛
عثمانی پژوه و همکار مجله سفینه تبریز
@safinehyetabriz
گزارشی از
مواضع سیاسی پروین اعتصامی(2)
یادداشتی از:
محمد طاهری خسروشاهی
مجله صدای زنان / اسفند 1397/ چاپ تبریز
@safinehyetabriz
طلب حلالیت صمد بهرنگی از هوشنگ ابتهاج در نامه ای منتشر نشده خطاب به غلامحسین فرنود
فرنود عزیز:
گفتی که چیزی در این دفتر بنویسم تا بماند یادگار!
من هم این چند بیت شعر را از ه.ا.سایه برایت می نویسم. این بیت ها از قطعه کاروان است...
نمی دانم این ها را درست نوشتم یا نه. اگر غلط نوشته باشم، باید شاعر و تو مرا ببخشید...
ص.بهرنگی
41/5/11
@safinehyetabriz
این تصویر آشنایی برایم از تو بود. کتابی در دست به خواب می رفتی. خوابت سبک بود. همین که وارد خانه میشدم، چشمانت را باز میکردی و می گفتی: نمی دانم کی خوابم گرفت.
هیچ وقت قبول نکردی دیگر پیر شدی و طبیعی است این استراحت ها.
چایی خانه حتی بعد نبود مادر همیشه به راه بود. دو فنجان چای می ریختی و سر صحبتی از مطلبی که تازه خوانده بودی باز می کردی.
یک سال از نبودت گذشته و من خیال می کنم در خانه را باز خواهم کرد و تو را خواهم دید. ولی نیستی. به همین سادگی و تلخی.
#اولین_سالگرد_نبود_پدر
#غلامحسین_فرنود
سخنرانی محمد طاهری خسروشاهی؛سردبیر مجله سفینه تبریز
در همایش بینالمللی بزرگداشت مجاهد مشروطه شهید شیخ محمد خیابانی
با عنوان:
" نقش نهضت خیابانی در بنیادگذاری مبانی تجدد ادبی در تاریخ ادبیات ایران"
شنبه 23 اسفند تالار وحدت دانشگاه تبریز
ان شا الله در این همایش، پیرامون نقش شاعران حلقه ادبی تبریز در دوران مشروطیت، در پی ریزی بنای نوگرایی ادبی در شعر ایران صحبت خواهیم کرد.
@safinehyetabriz
به نام خدا
گفت و گوی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران با محمد طاهری خسروشاهی؛ سردبیر مجله سفینه تبریز؛
به مناسبت روز ملی بزرگداشت حکیم نظامی گنجه ای
https://www.irna.ir/news/84260021/
@Safinehyetabriz
اسنادی مهم و منتشر نشده
درباره احمد کسروی
دکتر منیژه صدری
مدیر انجمن زنان پژوهشگر تاریخ / تبریز
@safinehyetabriz
عبدالمجید تبریزی یادداشتی از دکتر علیرضا قوجه زاده / مجله دانشکده ادبیات فارسی دانشگاه تبریز / بهار 1398/ @safinehyetabriz
Читать полностью…دکتر رحمان مشتاق مهر برنده جایزه «نقد زرین» شد
با خبر شدیم استاد عزیز ما، جناب آقای دکتر رحمان مشتاق مهر؛ مولوی پژوه نامدار و استاد گروه ادبیات فارسی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، به خاطر نگارش مقاله «بازخوانی تعلیقات شفیعی کدکنی بر غزلیات شمس» برگزیده نخستین دوره جایزه دوسالانه نقد زرین شناخته شده است.
نظر به اعتبار علمی این جایزه، استاد شفیعی کدکنی، پیامی به مناسبت برگزاری و اهدای جایزه زرین صادر کرده اند.
انتخاب شایسته استاد مشتاق مهر عزیز را خدمت ایشان تبریک می گوییم.
مجله سفینه تبریز
@safinehyetabriz
☝️☝️☝️ (ادامه از فرسته قبلی)
نامه تاریخی استاد فقید دانشگاه تبریز به مرحوم دکتر رضا انزابی نژاد
دربارِۀ علامه سیّدحسن آقا قاضی طباطبایی(رحمه الله علیهم)
استاد محترم آقاي دكتر رضا انزابينژاد
دوست عزيز، نميدانم نويسندگي شما را بستايم يا وفاداري و حق شناسي شما را...
ترديدي نيست كه جنابعالي نويسنده هستيد، شايد كسي ايراد بگيرد كه اين چه ستودني است؟! به معناي اعم، نامهنويس دمِ پستخانه هم نويسنده است! بلي، ولي به معني اخص چطور؟! جمالزاده و حجازي و هدايت كجا و نامهنويس كجا؟! شنيدهايد كه در پيري چشمۀ چشم خشک مي شود و به راستي هنر مي خواهد طوري بنويسي كه سرشک از چشم پيرمردي چون من سرازير كني! نوشتۀ شما چنين بود. خانهات آبادان و خامهات هماره پرتوش و توان!
هزاره عقده ز دل اي سرشگ وا كردي / بيا بيا كه چه خوش آمدي، صفا كردي
عارف قزويني
تعريف و تمجيد نوشتۀ شما را دربارۀ شادروان استاد قاضي شنيده بودم. ديروز پسرم مجله آينده را آورد (تير ـ شهريور 65) خواندم و به خامۀ احساس آفرين شما صد احسنت گفتم: سخن كوتاه و فشرده، ولي از دل برآمده، نغز و پرمغز، گيرا و شيوا...
ديگر از ويژگيهاي نوشتۀ آن استاد محترم، توجه به توصيف و تصوير ظاهري است كه در ادبيات ما سخت كمياب بوده است و در ادبيات ديگران فراوان: «پلهها را سنگين بالا ميآمد، دوست داشت به دوستي يا دانشجوئي تكيه كند...» در ادبيات ما به روح و درون بيش از سيما و برون اهميت دادهاند. شايد خواستهاند بگويند:
روان را بپرور كه پروردني است / چه ميپروري تن كه تن مُردني است!
ولي تصديق ميفرمايند كه توصيف ظاهر هم در حد خود اهميتي بسزا دارد. چنان كه «تصويراسماعیل اميرخيزي» استاد شهريار از اين نظر نيز بسيار جالب و ابتكاريست:
سر و سيما موقر و موزون / چهره مردانه و سيهچرده
چشمها نافذ و سياه و درشت / پلك بالا كمي ورم كرده...
ده نوشته ميخواني، يكي را ميپسندي، و اين براي عاشقان كتاب و مقاله به راستي مصيبتي است! ولي بيتعارف عرض ميكنم كه نوشتۀ شما مرا سخت منقلب كرد، بخصوص اوايل آن كه طرز آمدن استاد به دانشكده و اواسط آن آخرين روز حيات استاد را ماهرانه نقاشي فرمودهايد. اي كاش اين دو بيت را نيز ميافزوديد:
جان به فردا نكشد، دردسر من بكشيد / به يك امروز ز من سيــر ميائيد همه!
الوداع! اي دمتان همره آخر دم من! / باركالله چه بآئين رفقائيد همه!
گرچه مصراع دوم در مورد استاد قاضي صدق نمي كند. او اگر صد سال ديگر ميزيست كسي از صحبتش سير نمي شد. ولي بيت دوم را گوئي استاد براي دانشجويان مهربان و وفادار خود سروده است كه دست حق پشت و پناهشان باشد! اگر شيوۀ مرضيّۀ كوتاهنويسي شما ر ا در نظر نمي گرفتم درازتر مي نوشتم و بيشتر ميستودم، «اين زمان بگذار تا وقتي دگر.»
خوب است يك نسخه از نوشته تان را به استاد منوچهر مرتضوي بفرستيد كه به فرمودة شيخ اشراق: «سخن از اهل دريغ نبايد داشت.» به نظر بنده پاكي و دانش براي استاد لازم است ولي كافي نيست. استاد بايد نويسنده هم باشد وگرنه نور دانش و بينشش به همه نمي رسد و محدود مي شود به سي سال خدمت و چند صد دانشجو و ديگر هيچ! «تو گوئي فرامرز هرگز نبود!» بنده هم با جنابعالي هم عقيده هستم كه اغلب استادان ما كم نوشته و دانش را با خود به گور بردهاند. صد حيف! ولي به هر حال زياد دانستن و كم نوشتن به كه كم دانستن و زياد نوشتن.
درود بر روان پاك و تابناك استاداني كه شما و امثال شما به زيردست آنان باليدهايد...
امروزها كه براي من هردَم «جرس فرياد ميدارد كه بربنديد محملها!» تنها مايه خوشدلي اينست كه مي بينم خوشبختانه وفاداري و حقشناسي هنوز بالّمَره از اين سرزمين رخت برنبسته است و هنوز هستند كساني كه بزرگان خود را قدر ميدانند و بر صدر مي نشانند. چه در تبريز و چه در تهران، شاگردان وفادار استاد قاضي، كه هماكنون از استادان مبرّز دانشگاههاي ما هستند، قدرداني خود را به نحو اتّم و اكمل به ظهور رسانيدند و با تشكيل مجالس يادبود در بزرگداشت استاد بزرگوار خود ذرهاي فروگذار نفرمودهاند:
نام نيك رفتگان ضايع مكن / تا بماند نام نيكت برقرار
سعدي
از سوي بازماندگان و نيزبه نام يكي از ارادتمندان ديرين روانشاد زندهياد استاد قاضي طباطبائي به خاطر نوشتۀ گرانقدرتان از تهِ دل سپاسگزارم. خدايتان سزاي خير دهاد!
مهدي روشن ضمير / فرديس ـ كرج/مهر1365
@safinehyetabriz
به مناسبت سالروز درگذشت دکتر رضا انزابینژاد، استاد پیشکسوت دانشگاه فردوسی مشهد، در چهارم اسفندماه، سخنان شمارى از اهالی علم و ادب را درباره ایشان منتشر مي كنيم:
دکتر منصور ثروت عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی تهران: "استاد انزابی نژاد با تمام دانش و استعداد، انسانی بسیار ساده، دوستی بسیار صمیمی و فاقد هر نوع غرور و تکبر است. از آن ادیبانی است که دانستة خویش را بی هیچ بخل و خسّتی در اختیار دیگران و به ویژه دانشجویان میگذارد و کلامش با توجه به حافظه قوی و دانش وسیع و سخنوری و خوشذوقی مایه علاقهمندی هر دانشجویی است."
دکتر بهروز ثروتیان (عضو هیأت علمی پیشین دانشگاه تبریز): "ترجمة فرهنگ الفبایی الرّائد کافی است که این چهرة ماندگار را از بزرگان علمی جهان به شمار آورد و اگر ایشان یا هر کس دیگر چنین کار عظیمی را در کشوری دیگر به جای میآوردند بیگمان در همة عمر از همه چیز بینیاز میشدند.
سخن گفتن دربارة نویسندهای چون دکتر انزابینژاد آسان نیست. استادی که به خاطر تشویق دانشجویان با دوچرخه به دانشگاه میآمد، معلم ورزشکار و کوهنوردی که در زیّ فقر استادی لحظهای از کمک به دوستان و نیازمندان، از خویش و بیگانه، چشم پوشی نکرده"
@Mafakherferdowsi
میلاد عظیمی استاد زبان و ادبیات فارسی در کانال نورسیاه از ابتلای علی دهباشی مدیر نشریه بخارا و مجله نگار سختکوش به بیماری کرونا خبر داده است.
در همین رابطه استاد محمدعلی موحد؛ ادیب نامدار معاصر یادداشتی کوتاه خطاب به دهباشی نوشته اند که اینک در بستر بیماری است.
سفینه تبریز برای دهباشی عزیز که سالهاست با تنگی معاش و تنگی نفس دست به گریبان است دعا می کند و دستخط استاد موحد را تقدیم او می نماید که از خوانندگان سفینه تبریز است:
آقای دهباشی عزیز
شنیدم که بالأخره تصمیم گرفتی مردانه به مصاف کرونا بروی و رویدر روی با او پنجه درافکنی.
شک ندارم که پیروز خواهی شد. به محض اینکه عرق جبینت خشک شد تلفن بکن تا صدایت را بشنوم.
دست و بازویت نیرومند باد و زانوانت استوار.
هر صبح و شام برایت و ان یکاد میخوانم. دعات میکنم و بیصبرانه منتظرخبرهای خوشم .
محمدعلی موحد
پنجم اسفند 99
@safinehyetabriz
مقدمهها و مقالههای اُستاد احمد ترجانیزاده؛
استاد فقید دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز
گردآورنده و ویراستار:
محمّد عبدلی
چاپ اول، 1399، جلد سخت، 480 صفحه.
انتشارات میراث مانا
@safinehyetabriz
قدردانی رئیس مجلس شورای اسلامی و استاندار آذربایجان شرقی از تحقیقات تاریخی و فعالیت های فرهنگی دکتر رحیم نیکبخت مدیر موسسه تاریخ و فرهنگ دیار کهن در همایش بزرگداشت شهید شیخ محمد خیابانی در دانشگاه تبریز
@safinehyetabriz
گزارشی از
مواضع سیاسی پروین اعتصامی(1)
یادداشتی از:
محمد طاهری خسروشاهی
مجله صدای زنان / اسفند 1397/ چاپ تبریز
@safinehyetabriz
یادداشت زنده یاد غلامحسین فرنود
در دفتر خاطرات محمد طاهری خسروشاهی؛ سردبیر مجله سفینه تبریز
من هرگاه بمیرم، گله ای از هیچ چیز و هیچ کس ندارم...
دوست عزیز؛
قرار است چیزی بنویسم که مثلا بماند. تا کی؛ لابد تا وقتی که این تقویم از چشمتان بیفتد و دورش بیندازید.
ماندن؛ درد قدیمی انسان است که شما در ادبیات کلاسیک، با "جاودانگی" از آن پیام می گیرید.
باری روزنامه نگاری راه را به جاودانگی هدایت نمی کند مگر اینکه شهید راهش شوی! اما نفس زندگی و کار صادقانه، به نظر من تنها راه جاودانه شدن است. چون وقتی می اندیشی و عکس العملی مکتوب از خود صادر می کنی، و آن سند، پیامش را انتقال می دهد، انگار افتاده ای در راه جاودانه شدن!
اجازه بدهید درد جاودانه شدن را ول کنم و بگویم که من به شخصه راحت و خوشبخت زیسته ام. هر وقت بمیرم گله ای از هیچ چیز و هیچ کس ندارم. همین
با ارادت
غلامحسین فرنود
1380/12/18
@safinehyetabriz
دیوان عبدالمجید تبریزی؛
از سخنوران گمنام آذربایجان در سده هشتم هجری و معاصر حافظ
به اهتمام نسخه پژوه ارجمند، دکتر علیرضا قوجه زاده و از سوی انتشارات مولی (آیدین) در تبریز منتشر شد.
@safinehyetabriz
به نام خداوند جان و خرد
از طریق جمعی از دوستان فرهنگی در تبریز، با خبر شدیم که در آستانه عیدنوروز، ادیب و محقق نامدار ایران زمین؛ استاد مهری بهفر در اقدامی ارزشمند، نسبت به تجهیز سه کتابخانه عمومی در شهرهای مرزی آذربایجان عزیز اقدام کرده اند.
بر اساس آنچه به دست ما رسیده، خانم بهفر به نشانی هر یک از معلمان منطقه سیه رود جلفا و شهر مرزی خداآفرین یک نسخه کلیات سعدی چاپ مرحوم فروغی و یک دوره کامل خمسه نظامی ارسال نموده اند.
همچنین از باب الاکرام بالاتمام، ایشان کتاب هایی در حوزه کودک و نوجوان به سه کتابخانه در دو شهرستان سیه رود و خداآفرین ارسال و نسبت به تجهیز این کتابخانه ها اقدام نموده اند.
سفینه تبریز از اقدام فرهنگی و جاودان ادیب ارجمند و نیک اندیش؛ استاد مهری بهفر؛ این شارح صاحبنام شاهنامه فردوسی قدردانی می کند.
محمد طاهری خسروشاهی
سردبیر سفینه تبریز
@safinehyetabriz
نامه تاریخی استاد فقید دانشگاه تبریز به مرحوم دکتر رضا انزابی نژاد
دربارِۀ علامه سیّدحسن آقا قاضی طباطبایی(رحمه الله علیهم)
یادداشتی از:
محمّد طاهری خسروشاهی
سردبیر مجلّه سفینه تبریز
از شواهد و قرائن چنین پیداست که مرحوم دکتر رضا انزابی نژاد در میان استادان خود در گروه ادبیات دانشکده قدیمی دانشگاه تبریز، به استاد فقید علامه سیّدحسن قاضی طباطبایی(1295-1364) علاقه ویژه ای داشت.
مرحوم انزابی نژاد در مقدمۀ تصحیح «ثمارالقلوب» ثعالبی نیشابوری می نویسد:
«...اما اندیشه ترجمه «ثمارالقلوب» در دوره فوق لیسانس (تبریز 1350) پای درسِ شوق انگیز زنده یاد استاد حسن قاضی طباطبایی در دلِ من افتاد. مراجعات مکرّر در سال های پس از آن، و این که همواره با دستِ پر، از این گلگشت برمی گشتم و این کلام قاطع با آن لهجۀ ترکانه و صمیمیِ استادم که: «آقااین کتاب باید ترجمه بشود!» سبب شد که تخم آن اندیشه جوانه بزند» (مقدمه ثمارالقلوب : نوزده).
انزابی نژاد در پی درگذشت استاد حسن قاضی در 18 اسفند 64، در مجلۀ آینده (سال 12 شماره 6-4 تیر و شهریور 65) یادداشتی در رثای استاد با عنوان «درگذشت حسن قاضی» نوشت که بازتاب گسترده ای در میان استادان ادبیات آن زمان، به ویژه شاگردان مرحوم قاضی داشت. (از افادات شفاهی زنده یاد دکتررشیدعیوضی).
یکی از این بازتابها، از قلم استاد فقید دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تبریز، مرحوم دکتر مهدی روشن ضمیر و در کتاب «یاد یاران» جاری شد.
روشن ضمیر اگرچه استاد گروه فرانسه بود، لکن در وادی ادبیات فارسی چیزی کم از استادان کهن این رشته نداشت. كتاب هاي مولاناوشهریار، یادیاران، ترجمه فردوسی و حماسه ملّی(هانری ماسه)از جمله کارهای ادبی اوست. او از یاران نزدیک مرحوم استاد شهریار و از ارادتمندان مرحوم دکتر منوچهر مرتضوی و از کوشندگان چاپ اوّل منظومه حیدربابایه سلام شهریار بود.
باری این روانشاد در کتاب ارزشمند «یاد یاران»اقدام به بازنشر یادداشت مرحوم دکتر انزابی نژاد دربارۀ علامۀ فقیدحسن قاضی طباطبایی کرد و در ذیل آن نوشت:
«این نوشته از استاد جوان و کوشا آقای رضا انزابی نژاد است که در مجلّه آینده به چاپ رسیده و در من تأثیر بسزا کرد. با کسب اجازه از ایشان، در اینجا (کتاب یاد یاران) تجدید چاپ می شود. به ویژه از نظر توصیف ظاهری که متأسفانه در ادبیات ما فراوان نیست، شایان توجه می باشد» (یاد یاران: 106).
روشن ضمیر افزون بر این یادداشت در ذیل مقاله، نامه ای نیز به رضاانزابی نژاد نوشت و نثر او را ستود. با درود به روان جملۀ درگذشتگان، عین نامه روشن ضمیر خطاب به انزابی نژاد را که در مهر ماه 1365 نوشته شده است، در فرسته بعدی کانال مجلّه سفینه تبریز می آورم.
نظیر خویش بنگذاشتند و بگذشتند
خدای عزّوجل جمله را بیامرزاد
👇👇👇
@safinehyetabriz
پاسداشت هشتمین سالروز درگذشت استاد دکتر رضا انزابی نژاد جمعه، هشتم اسفندماه ۱۳۹۹،
ساعت ۱۹
پخش زنده اینستاگرام مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد
https://www.instagram.com/mafakher.fum
با یاد و نام خدا
کتاب ریاض الملوک فی ریاضات السلوک نظامالدین شامی به تصحیح و تحقیق دوست فاضل ارجمند؛ جناب دکتر بهروز ایمانی اثر برگزیدۀ جایزۀ کتاب سال شد. این موفقیت را به بهروز ایمانی؛ این آذربایجانی شریف و نجیب تبریک می گوییم.
مجله سفینه تبریز
@safinehyetabriz
درباره کتابت یک رباعی از سده هفتم هجری در مدرسه بهرامیه تبریز
یادداشتی از استاد علی میرافضلی
لکاتبه قاله فی لیلة عید الفطر لسنة سبع و عشرین و سبعمائه و کُتب؟ بتبریز حماها الله تع (تعالی) مع جمیع اماکن المسلمین فی المدرسة البهرامیه رحم الله بانیها
ای شیوۀ سنگیندل تو خون خوردن
تا کی دل و جانم به جفا آزردن؟
داند همه کس تو نیز دانم دانی
نتوان کردن هر آنچ بتوان کردن
رباعی بالا، سرودۀ کاتب ناشناسی است که آن را در عید فطر سال ۷۲۷ ق در مدرسۀ بهرامیۀ شهر تبریز در ظَهر دستنویس کهن کتاب دستور اللغة یا الخلاص ادیب نطنزی یادداشت کرده است.
اوراق آخر دستنویس افتاده ولی احتمال میرود در قرن هفتم کتابت شده است. این دستنویس هم اکنون به شمارۀ ۲۴۲۲ در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود.
رباعی را در منابعی که دم دست داشتم، نیافتم. اما مصراع چهارم آن در یک رباعی دیگر یافت میشود (جُنگ اشعار و مراسلات، ۷۴۲ ق، ۲۰۴پ)
جانا! دل دوستان پریشان کردن
بتوان ز سر فراغت آسان کردن
میبتوانی هرآنچه خواهی لیکن
نتوان کردن هر آنچ بتوان کردن
به نقل از کانال چهار خطی
@Xatt4
@safinehyetabriz