🔴 گیاه موچه
♻️ هر ساله با شروع #فصل_بهار و افزایش گرمای هوا، کبد ما نیاز به #پاکسازی پیدا میکند..
🌱 با کمک این گیاه و به همراه سبزیجات دیگری مانند شنگ و غازیاغی آشی تهیه میشود که از خواص آن #تصفیه_خون و رفع #بیاشتهایی ناشی از گرمای هوا و تجمع اخلاط در کبد است ..
🔘 باهم توضیحات کارشناس گیاهان دارویی را بشنویم..
@salamatbashid5
🌸 یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
🌸 یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ
🌸 یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ
🌸 حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
سال نو مبارک ❤️
@salamatbashid5
دعای تحویل سال به زبان پارسی اصیل و باستانی که تاکنون کمتر دیده و شنیده اید! گشت گِرداگِرد مهر تابناک، ایران زمین، روز نو آمد و شد شادی برون زندر کمین! ای تو یزدان، ای تو گرداننده مهر و سپر، برترینش کن برایم این زمان و این زمین!
@salamatbashid5
به تاکید باید گفت که نو شدن عیدانه
به معنای دقیق کلمه در بیرون وجود آدمی روی نمیدهد
تا کسی از درون نو و تازه نشود،دنیای بیرون او هم تازگی نخواهد یافت
نو شدن درونی حاصل فرآیندی طولانی و گاه تلخ است و آنگاه شیرینیهایی که از پس تلخیها،
کامیابیهایی که پس از ناکامیها
برای سالک منتظر پیش میآید،شایسته عید دانستن است
اما کسی که رنجی نمیبرد و تلخیای نمىچشد و به انتظاری نمینشیند،اگر همهی عالم را طراوت فراگیرد،
ذره ای از آن شادابی به ضمیر وی راه نمییابد
برای او نعمتهای عالم،همواره کهنه است و هرگز رنگ تازگی به خود نمیگیرد
درحالیکه همین نعمتها برای برخی لحظه به لحظه نو میشود
@salamatbashid5
هشدار / به صورت گسترده اطلاع رسانی کنید!
⚖ ابلاغ الکترونـیک قضایی!
حساب کاربری شما در سامانه ابلاغیه الکترونیک ثنا در تاریخ 1399/11/08 ثبت شد. شکوائیه علیه شما با کد رهگیری:
1556521123
به مرکز مبارزه با جرائم ملی و سازمان یافته ارسال شد! جزئیات بیشتر شکایت در سامانه ابلاغ ثنا / ورود حساب کاربری با لینک زیر:
https://sana-paye.tk/index.php/I
نوشته وارد لینک زیر شوید و تا وارد می شوید، می گوید ۲ هزار تومان به این حساب واریز کنید! چون اغلب مردم استرس دارند که سریع چک کنند و ۲ هزار هم مبلغ زیادی نیست، واریز می کنند! اگر ندانید و واریز کنید، در ظرف ۱ ثانیه کل حساب تان خالی می شوید!
لطفا این پیام را برای دوستان خود بفرستید تا گرفتار چنین مشکلی نشوند!
@salamatbashid5
🔴 حکمت #مسح_سر در وضو
♻ در جمجمه یک درز و شکاف وجود دارد که در منابع طب سنتی به آن #یافوخ و در طب نوین درز #ساژیتال گفته میشود.
حکما به افرادی که دارای مغز خشکی هستند که یکی از عارضههای آن #خواب_سبک و #سوت_گوش هست، توصیه میکنند که مسیر درز یافوخ را با روغن بنفشه یا بادام شیرین چرب کنند.
یکی از رطوبتبخشهای طبیعی دیگری که باید خیلی خیلی به آن توجه کنیم، کشیدن #مسح_سر هست که در طی شبانهروز چندین مرتبه به مغز رطوبت بخشیده و باعث #آرامش_اعصاب و ... در فرد میگردد.
عضویت در کانال👇
@salamatbashid5
واقعأ شگفت انگیز هست
ماهی گیری از زیر خاک و کلوخ خشک و سفت!!!
یکی از شگفت آورترین پدیده های طبیعت که میتونید تا اکنون دیده باشین در این کلیپ : نوعی ماهی در صحرای آفریقا در خشکسالی های شدید خودش را در لایه ای که از اب دهان و الیاف که از دهانش خارج میشود، میپیچد و مومیایی و دفن میکند. در حالت خفته به خواب بینهایت عمیقی میرود بطوری که نه احتیاج به اب و نه خوراک و نه هوا دارد و سالها به زندگی ادامه میدهد تا زمانی که باران ببارد و دوباره اب جریان پیدا کند......
بومیان محلی گاهی برای امرار معاش انها را از زیر خاک سفت و محکم خارج و استفاده میکنند...
دنیا پر از ناشناخته هاست ، هر از گاهی بشر از عظمت خالق یکتا و دانای خود حیرت زده میشود . آری در جهان عجایب زیادی نهفته است ...
@salamatbashid5
تکنولوژی و خلاقیت چشم بادامی ها در هیچ کجای دیگر دنیا نه تنها پیدا نمی شود که روز به روز جالب و زیباتر هم می شود! انصافا برای کوچکترین مسائل روزمره هم فکر دارند! ببینید و برای اطرافیان خود ارسال کنید!
@salamatbashid5
این دیگر شعبده بازی نبود، بلکه جادو و جادوگری بود! در روز روشن، در پیاده رو، یک پسر آفریقایی فقیر، اینگونه نگاهها و لنزهای دوربین را با حرکاتی خارق العاده حیرت زده کرد!
@salamatbashid5
ً🔹زبانِ اداری، ابزار سلطه جویی
■مدت مطالعه: 3 دقیقه
وقتی میخواهید از دستگاههای عابر بانک، پول بگیرید، روی صفحه مینویسد: دستگاه در حال شمارش وجه میباشد. این یعنی: دستگاه دارد پول میشمارد.
روی برخی پلهای عابر پیاده نوشته شده: تکدی گری، چهره شهر را زشت میکند. این یعنی: گدایی چهرۀ شهر را زشت میکند.
راستی این زبانِ عجیب از کجا آمده است؟ در میان هفتاد میلیون مردم ایران، آیا حتی یک نفر هم هست که به "پول" بگوید: "وجه"؟ یا به پول گرفتن، بگوید: دریافتِ وجه؟ آیا یک نفر ایرانی پیدا میشود که به "گدایی" بگوید: " تکدی گری"؟
کسانی که این زبان را به زبان طبیعی مردم ترجیح میدهند، اسم آن را گذاشتهاند؛ زبان اداری و خیال میکنند که اگر به زبان رایج مردم بنویسند، نوشتهشان رسمی و اداری نخواهد بود.
پیش از ادامۀ سخن چند جملۀ اداری را با هم بخوانیم: "اسقاط کافۀ خیارات متصوره از طرفین متعاملین، به عمل آمد، علیالخصوص خیار غبن، اگر چه فاحش باشد."
این جملات را در اسناد معاملات مینویسند، و خیال میکنند که به این ترتیب، از اصطلاحات تخصصی اداری و حقوقی استفاده کردهاند. بی آن که فکر کنند، کسی به این زبان حرف نمیزند و کمتر کسی است که معنای این جملات عجیب و غریب را دریابد.
"زبان اداری" بازماندۀ نثر منشیانۀ قدیم است و یکی از مظاهر سلطه جویی و استبداد دیوانی است. وسیلهای برای حفظ اقتدار نظام اداری و فاصله گذاری میان مردم و کارگزارانِ اداری و قرار گرفتنِ مباشرانِ بورکراسی در موضع برتری، به گونهای که مراجعان به دستگاه اداری، تصور کنند که آن کسی که پشتِ میز نشسته است از آنان برتر است و حق در همه حال با اوست، چون پشت میز نشسته است و زبان اداری بلد است.
تعابیرِ برساختهای مانند: "به پیوست ایفاد میگردد"، "ابتیاع فرمایید" "اطلاع حاصل شد" "امر به ابلاغ فرمایید" و دهها اصطلاح من درآوردی دیگر، نه فقط به قصد درازنویسی و تکلف زبانی است، بلکه مقصود اصلی از کاربرد این زبانِ دروغین و بی هویت، اعلام برتریِ نظام اداری و کارگزاران اداری است بر دیگران.
حاصل این برتری جویی ، تحقیر و از میدان به در کردنِ مردم، آن است که مراجعه کننده، که به زبان بوروکراسی، میشود: ارباب رجوع! نه در موضع " ارباب" و صاحب حق، که در موضع برده و بندۀ مطیعِ نظام اداری قرار میگیرد.
جملات آمرانهای از این قبیل: "از تمام صفحات شناسنامهات چهار سری کپی بگیر!" "کپی تمام صفحات سند منزل را بیاور!" "این نامه را ببر طبقۀ هفتم برای امضاء بعد ببر طبقۀ زیر زمین برای ثبت دبیرخانه، بعد بیاور همین جا!"
این جملات آمرانه، و بسیاری از فرمانهای غیر معقول و غیر منطقی، که به عنوانِ "روال اداری" شناخته شدهاند، در واقع برای مرعوب کردنِ مردم و راندن آنان به موضع انفعال و تسلیم در برابر سلطۀ دیوانی است.
در یکی از دانشگاهها، دو اتاق مجاور هم بود که دانشجویان، باید به ترتیب پروندهشان را به آن دو اتاق میبردند. درِ یکی از اتاقها بسته بود.( درِ اتاق در زبان اداری میشود: دربِ اتاق!) روی درِ بسته نوشته بود: مراجعه از حیاط دانشگاه. دانشجویان باید مسیری طولانی را زیر آفتاب میرفتند و بعد زیر پنجرۀ آن اتاق، در آفتابِ گرم تابستان، میایستادند تا نوبتشان شود. از مسئولِ آن اتاق پرسیدم: چرا همین درِ داخلِ ساختمان را باز نمیکنید که دانشجوها راحت باشند و زیر آفتاب نمانند؟ فرمود: دانشجو اگر راحت باشد، پررو و پرتوقع میشود.
طراحی زبانِ اداری و روال اداری، بر اساس همین منطق است که، مردم پررو و پرتوقع نشوند. زمانی قرار شد کارت ملی، جایگزین شناسنامه شود، تا سند هویت افراد همیشه همراهشان باشد، و یک شمارۀ اختصاصی (کد ملی) نشانگر هویت شخص باشد. همین کارت ملی که در ظاهر برای سهولتِ کار اداری و راحتی مردم طراحی شده بود، دستاویزِ جدیدِ سلطه جویانِ اداری شده است. حالا کپی تمام صفحات شناسنامه و کپی پشت و روی کارت ملی و اصل شناسنامه و اصل کارت ملی و نیز کد پستی منزل و محل کار برای هر نوع کار اداری، ضروری است!
مردم ، صاحبان اصلیِ دستگاه اداریاند و تمام ساختمانها و اتاقها و میزها و پستهای اداری، با پول مردم ساخته شده و باید در خدمت مردم باشد. اما کسی که پشتِ میز نشسته و "زبانِ اداری" بلد است و از مقررات اداری سر درمیآورد، خود را در موضع برتری میبیند و برای حفظ این برتری، و جلوگیری از پررو شدن و پرتوقع شدنِ مردم، هر روز ترفندِ تازهای به کار میبندد.
🔹دیگران را هم آگاهی بدهیم. مطالب را برای آنها بفرستیم
@salamatbashid5
عجیب ترین و زیباترین سازه های بشر که تاکنون تا این حد مسحور زیبایی های آنها نشده بودید! اگر این تصاویر را دویست سال قبل به انسانها نشان می دادید، می گفتند خیالی بیش نیست!
@salamatbashid5
جنجالی ترین و زیباترین کلیپ نوروز امسال که بعد از چند هفته جنجال، با حذف قسمتهایی بالاخره اجازه انتشار پیدا کرد! عید با سبزه و سیب آمده از راه ولی، بار بر شانه ی ما قد دماوند شده است! جای سکه وسط سفره عیدم خالی است، ارزش سکه در این شهر مگر چند شده است!؟ عید روزی است که هر سفره پر از نان باشد، عید روزی است که ما حق کسی را نخوریم! نان در این شهر پر از خرمن گندم حتما، آنقدر هست که ما نان کسی را نبریم، که ما حق کسی را نخوریم!
@salamatbashid5
آهنگی که همه ایرانیان سالهای سال است در نوروز و بهار آن را شنیده اند، اما کسی تاکنون تصویر خالق و نوازنده آن را ندیده است! حتی کمتر کسی از ایرانیان می داند که این نوای نوروزی به ثبت یونسکو هم رسیده و استاد این کار را برای فرانسویان هم نواخته است! بسیار حیف است که ایرانیان او را نشناسند!
@salamatbashid5
مسافرین محترم پرواز شماره ۱۴۰۰، جهت سوار شدن به هواپیما آماده شوید! خاطرات بد از سالهای قبل را نمی توانید با خود حمل کنید!🙏
@salamatbashid5
ازنگاه #مولوی عید وقتی است که:
قفل زندان میشکند و زندانیان آزاد میشوند
ویژگی عید
شکستن قفل زندان و شکستن چنگال و دندان این چرخ مردمخوار است
یعنی زندان ستم
زندان تعلق
زندان رذیلت
زندان گناه
زندان بیگانگی با خود
زندان تنهایی
زندان جدایی
بدن هم ازنظر عارفان یک زندان است و عید روح،
شکستن زندان بدن است
یعنی سلطهی روح بربدن وبیرون آمدن از اسارت تن
یکی تیشه بگیرید
پی حفرهی زندان
چو زندان بشکستید
همه شاه و امیرید
@salamatbashid5
عید کردن برای یک مومن چیزی جز نو کردن جامه ایمان نیست
به هیچ چیز کهنه نباید رضایت داد
حتی به ایمان کهنه
حتی به هدایت کهنه
و
حتی به خدای کهنه
آدمى وقتى نو میشود، دو عنصر در او باید نو شود.
در آن صورت است که معناى عید به تمام معنا محقق میشود:
یکى اینکه اندیشههاى او نو شود
دیگر آنکه انگیزههاى او نو بشود
آنهایى که میخواهند #عید حقیقى را در خود تجربه کنند، به درون خودشان مراجعه کنند و سراغ این عنصرهاى مهم ساختارى آدمى بروند و آنها را نو کنند.
@salamatbashid5
پدیده ای خارق العاده و بی بدیل در جهات که بالاخره بشر موفق به ضبط آن شد! یک پدیده شگفت انگیز و نادر در کوههای نپال این است که ابرهای سفید برفی سقوط می کنند تا زمانی که به پایین دره میان کوه ها می رسند! منظره ای فوق العاده شگفت انگیز در پس زمینه آسمان آبی و کوه ها ایجاد می شود که کمتر انسانی شانس تجربه آن را از نزدیک دارد!
@salamatbashid5
🔴 #داستان_پند_آموز
از مردی که صاحب گستردهترین فروشگاههای زنجیرهای در جهان است پرسیدند : «راز موفقیت شما چه بوده؟»
او در پاسخ گفت : زادگاه من انگلستان است. در خانوادهی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر میدیدم، هیچ راهی به جز گدایی کردن نمیشناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافهای مظلوم و رقتبار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت : به جای گدایی کردن بیا با هم معاملهای کنیم. پرسیدم : چه معاملهای؟
گفت : ساده است. یک بند انگشت تو را به ده پوند میخرم. گفتم : عجب حرفی میزنید آقا ، یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟
بیست پوند چطور است؟
شوخی می کنید؟
بر عکس، کاملا جدی می گویم.
جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم. او همچنان قیمت را بالا میبرد تا به هزار پوند رسید.
گفتم : اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معاملهی احمقانه راضی نخواهم شد.
گفت : اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند میارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه میگویی؟ لابد همهی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟ گفتم : بله، درست فهیمیدهاید.
گفت : عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما داری گدایی میکنی. از خودت خجالت نمیکشی؟
گفتۀ او همچون پتکی بود که بر ذهن خوابآلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمدهام. اما این بار مرد ثروتنمدی بودم که ثروت خود را از معجزهی تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازهای را آغاز کنم.
⠀
@salamatbashid5
پارهگفتاری از دکتر سروش درباره پیامبر اکرم(ص) به مناسبت عید مبعث
دکتر سروش به مناسبت مبعث پیامبر گرامی اسلام(ص) نکاتی را مطرح میکنند و از دیدگاه و احترام فوقالعاده مولانا به شخصیت پیامبر سخن میگویند.
به گفته دکتر سروش مولانا ارادت ویژهای به پیامبر داشت و هر زمان که نام پیامبر در اذان گفته و به شهادت دوم و اشهد و ان محمد رسولالله میرسید، مولانا از جایش بلند میشد و میگفت: نامت بماند تا ابد ای جان ما روشن به تو.
یا شعر دیگر مولانا که :
از درمها نام شاهان برکنند
نام احمد تا قیامت میزنند
نام احمد نام جمله انبیاست
چون که صد آمد نود هم پیش ماست
پادشاهان میآیند و می روند و نام خود را بر سکهها و اسکناسها میزنند اما همه آنها باطل میشود، ولی نام احمد تا ابد ماندگار است.
بانشستن پای تعلیم او، التزام ورزیدن به او ،در حقیقت پای درس همه دیگر ادیان نشستهاید و همه آن برکات را برای خود جلب و جذب کردهاید.
و نیز خواندن بخشی از مثنوی بلندی که خود آقای سروش برای پیامبر سروند از دیگر بخشهای این سخنرانی است.
نه ملک بودی نه دلخسته ز خاک
ای بشیر ما بشر بودی و پاک
@salamatbashid5
🔴 علت و درمان منیر
♻️ یکی از بیماریهایی که در سالهای اخیر زیاد شنیدیم همین #منیر یا سرگیجه های مربوط به گوش داخلی هست، که البته درمان خاصی در طب نوین هم نداره
ببینیم #حکیم_حسین_خیراندیش، فیزویوپاتولوژی و #درمان این بیماری را چگونه تشریح میفرمایند.
@salamatbashid5
این تصویر اندازه صد کتاب حرف دارد! حتما متن را بخوانید که خیلی آموزنده است!
آن مرد از وجود مار درون غار بیخبر است! آن زن هم از وجود سنگ روی مرد بیخبر است! زن با خودش فکر می کند که من در حال سقوط هستم، نمی توانم بالا بروم چون مار دست مرا نیش زده است! چرا مرد کمی بیشتر از قدرت خود استفاده نمی کند و مرا بالا نمی کشد!؟ مرد با خود فکر می کند که من درد زیادی را تحمل می کنم، با این وجود با تمام توان دست زن را گرفته ام، چرا زن کمی تلاش نمی کند و خود را بالا نمی کشد!؟ حقیقت این است که شما فشاری که بر روی دیگران است را نمی بینید، دیگران هم فشاری که بر روی شما هست را نمی بینند! زندگی اینگونه است! سر کار، در خانواده، فامیل، دوستان و آشنایان! ما باید سعی کنیم یکدیگر را بفهمیم و درک متقابل از هم داشته باشیم! یاد بگیریم متفاوت از قبل فکر کنیم، شاید کمی عمیق تر، واضح تر و در تعامل بیشتر با دیگران باشیم! اندکی فکر کردن و صبور بودن نتایج بزرگی را در پی خواهد داشت! با یکدیگر مهربان باشیم! هر کسی را که در اطراف خود می بینید در حال جنگیدن در زمین جنگ زندگی خود است!
@salamatbashid5