به نام عشق که زیباترین سر آغاز است چرا که #سنگ_صبور است و محرم راز است #آدرس_ما_در_اینستگرام: Instagram.com/_u/sange3abur #ارتباط با مدیر @m_sabor . .
یا زیاد بخوانید یا اصلا نخوانید!
کسانی که چند کتاب محدود خواندهاند به متوهمترین و خطرناکترین انسانها تبدیل میشوند، زیرا تعصب شدیدی روی دانش اندکشان پیدا میکنند!
🤟@sange3abur
🌐
🤟@sange3abur
متولدین عزیز و
دوست داشتنی شهریور
تولدتون مبارک باد🎊🎉
یک دنیا شادی
یک دنیا سلامتی
یک دنیا آرامش و
یک دنیا خوشبختی
یک دنیا آرزوی زیــبا
تقدیم بہ شما عزیزان 🎁 🍃
.
🤟@sange3abur
🌺 سلام مهربانان 🌺
🌹 ؛...............؛ 🌺
🌹 صبح بخیر 🌺
🌹 سرتون سبز 🌺
🌹 لب تون گل 🌺
🌹 چشماتون نور 🌺
🌹 کام تون عسل 🌺
🌹 لحن تون مهر 🌺
🌹 حرفاتون غزل 🌺
🌹 حس تون عشق 🌺
🌹 دل تون گرم 🌺
🌹 لب تون خندون 🌺
🌹 حال تون خوب 🌺
🌹 خوب، خوب 🌺
🌹 روزگارتون زلال 🌺
🌹 امروزتون گلبارون 🌺
🌹 فرداتون قشنگ 🌺
🌹 زندگی تون بی حسرت
🕊
🤟@sange3abur
اشکالی ندارد!
بگذار تمام دنیا پشتت را خالی کنند
بگذار هیچ کس هوایت را نداشته باشد
بگذار بی پناه و بی پشتوانه رهایت کنند
شانه هایت را بالا بینداز
باخودت تکرارکن؛
فدای سرم...
فدای سرم اگر برایشان خوب خواستم و خوبِ مرا نمی خواستند..
فدای سرم که دنیایشان با دنیای من فرق داشت..
نفسی عمیق بکش
به اهدافت خیره شو..
خودت را گول نزن!
تو تا همین جایش هم کسی را نداشتی
اما توانستی..
ادامه اش برای تو؛
هیچ کاری ندارد..
دیگران را بیخیال...
باز هم روی پاهای خودت بایست..
هرگاه باور کنی "هیچ شانه ای امن تر از شانه های خودت نیست" ؛
به قله خواهی رسید
همه چیز به خودت بستگی دارد
خودت را باور کن!
✨
✨🤟@sange3abur
اين متن قشنگ كمي آرامش ميده💕🌱
آیا هنوز هم نیاموختی ؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند و خدا نخواهد ،
" نمی توانند "
پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او ”قدمی بردار : سکوت گورستان رامیشنوى؟
دنیا ارزش دل شکستن را ندارد ...
میرسد روزی که هرگز در دسترس نخواهیم بود ...!
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ غصه ﻫﺎﯾﺖ
ﺑﯽ ﺧﯿﺎﻝ ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻪ ﺧﯿﺎﻟﺖ ﺭﺍ ﻧﺎﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ
ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﮕﻮ ﺑﺒﯿﻨﻢ
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺍﯼ؟
ﭘﺲ ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ
ﻋﻤﯿﻖ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺶ
ﻋﻤﯿﻖ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ بودن را
ﺑﭽﺶ ﺑﺒخش
ﻟﻤﺲ ﮐﻦ ﻭﺑﺎﺗﮏ ﺗﮏ
ﺳﻠﻮﻟﻬﺎﯾﺖ لبخند بزن
✨
🤟@sange3abur
آغوشِ یک "مــرد" ؛ دنیای امنی ست ؛ که هر زنی دوست دارد یکی برایِ خودش داشته باشد و هر بار که دلش گرفت ، خودش را به آنجا تبعید کند ...
بازوانِ یک "مـرد" ؛ تنها حصارِ دلچسبی ست ؛ که یک زن ، هرگز آن را نخواهد شکست ...
گرمای آغوشِ مردانه ؛ شبیه کرسیِ خانه ی مادر بزرگ ، آرام ترین نقطه برای خوابیدن است ...
اصلا آدم ، غم هایش را فراموش می کند ، وقتی به امنیت و استحکامِ یک "مــرد" پناه می برد ... !
چه تناقضِ شیرینی !
این که زمختیِ دستان و چهره ی "مــردان" احساسِ لطافت و زیباییِ "زنان" را دوچندان میکند ،
و صدای بم و خش دارِ مـردانه ؛ تنها خشونتِ مجاز و دوست داشتنیِ دنیاست ...
اصلاً خدا مردها را آفرید ؛
تا زن ها ؛
با خیالِ راحت ، دلبرانه باشند و شیطنت کنند ... !
✨
🤟@sange3abur
۱۸ سال صبوری برای رسیدن به عشق
داستان از این قرار بوده که «حاج مهدی»، یگانه پسر حاج سید حسن نطنزی یک دل نه صد دل عاشق «ماهرخ بانو» دختر حاج طباطبایی میشود و لیلی خود را از وی خواستگاری میکند.
پدر عروس شرط وصال این دو جوان را ساخت خانهای باشکوه و در شان دخترش بیان میکند، حاج مهدی بدون چون و چرا شرط را پذیرفته و از فردای آن روز ساخت خانه عشق را شروع میکند.
ساخت خانه بروجردی ها ۱۸ سال آزگار طول میکشد ولی در نهایت این دو جوان عاشق پیشه به وصال هم میرسند و داستان به خوبی خوشی تمام میشود.
الان طرف ظرف ۱۸ دقیقه قرار ملاقات میذاره ! به همین کشکی !
🤟@sange3abur
بچه که بودیم خواهرم شیطونی میکرد گهگداری هم ممکن بود چیزی این وسط بشکنه
مامانم هر دومون رو دعوا میکرد!
من با صدای آروم میگفتم من که کاری نکردم مامانم بغلم میکرد و می گفت میدونم ولی نمیشه فقط اونو دعوا کنم جمع میبندم که خیلی ناراحت نشه!
بزرگ که شدم با مردی ازدواج کردم که بددهن بود و دست بزن داشت یه روز خواهرش بهم گفت باهاش صحبت کردم که جفتتون برای گرفتن قرص برید پیش روانپزشک گفتم من چرا؟
گفت برای اینکه اگه فقط به اون می گفتم بهش برمی خورد!
درست عین کودکی تازه متوجه شدم چرا این همه مدت توی یک رابطه غلط مونده بودم!
خلاصه مواظب آدمهای اشتباه زندگیتون باشید کنار اون ها شما هم بنده سراپا تقصیر می شوید و بدهکار اشتباه آنها!
بدهکار اینکه اگر شما را کتک زدند ببیند چه کاری کردید که کتکت می خورید؟
اگر بهتون بدو بیراه گفت ببینید چقدر عصبانیش کردید که بدو بیراه می گه؟
و درنهایت ببین تو چقدر بدی!
کاسه کوزه تان را جمع کنید و از رابطه اینچنینی فرار کنید و آنها را به جریان زندگی بسپارید!
وگرنه باید بابت کتک های که خوردید فحش های که شنیدید، و بی مسئولیتهای که داشتند، از آنها معذرت خواهید کنید.
🤟@sange3abur
🌷مــتــولــد ۳۱ مرداد تولدت مبارک
🍰زيباترين چشم انداز
🌸تنديس نگاه توست
🍰و قشنگترين لحظه
🌸لحظه روييدن توست
🍰سالروز تــولــدت مبــارک باد
🤟@sange3abur
دعا ڪنیم خوشے ببارد
و صلح باشد و عشق
و زمین جاے قشنگے بشود
براے زندگی
صبح دوشنبه تـون پُــر امید🪴⚘
ز عشقت
بند بندِ این دلِ دیوانه
می لرزد
خرابم میکنی اما
خرابی با تو می ارزد...⚘
هوشنگ ابتهاج
🤟@sange3abur
🤟@sange3abur
🌼درود بر شما صبحتون بخیر ۱۴۰۱/۵/۳۱
🌺بیا امروز به هم قول بدیم که
🌼جانانه زندگی کنیم
🌺صبح ها دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد
🌼دنبالِ آدم هایِ خوبی که حالت را
🌺با نگاهشون و لبخندشون
🌼به روزگارت سنجاق کنی
🌺یک روزِ خوب ،
🌼اتفاق نمی افتد ساخته می شود
🌺من که فعلا میرم دنبالِ عطرِ چایی☕
🌼روزتون غرق در عشق و مهربانی
صبح بخیر دوست من 🌷🌹
واژه «دوست» را در فرهنگ لغت جستجو کنید! به شما میگوید ضد دشمن!
واژه «رفیق» را جستجو کنید و این بار به شما میگوید همراه! میخواهم بگویم واژه ها خودشان عالمی دارند.
هر کدام به اندازه کفایت، راه و چاه را به ما نشان میدهند! دوست،
در لحظه پیدا میشود و در لحظه ای هم ناپدید.
رفیق اما فرق دارد،
زمانی که می آید به ماندنش بیشتر دل میبندی تا اینکه منتظر رفتنش باشی! زندگی هرکدام از ما آمیخته ای از دوست و دشمن هاست،
اما کم پیش می آید که رفیق ها همدیگر را پیدا کنند! رفاقت های پایدار از وفاداری می آیند و دوستی های فراوان از چرب زبانی! انتخاب کنید که میخواهید کدام باشید،
یک وفادار یا یک تملق گو؟!
@sange3abur❄️
🤟@sange3abur
💜یـــکــــم شـــهــــریــــور مـــــاه
⚪️سالروز ولادت بزرگ دانشمند
💜و طبیب برجسته
⚪️نامدار ایرانی جهان اسلام
💜شیخ الرئیس ابوعلی سینا
⚪️و روز پزشک برتمامی
💜طبیبان فرزانه و جامعه پزشکی
⚪️تلاشگر ایران خجسته
💜و یاد شهدای سلامت گرامی باد
⚪️روز پـــــزشــــــکــــــــ
💜مــــــبــــــارکــــــ بـــــــاد
.
🤟@sange3abur
شهریورماهی عزیز
تولدت مبارک🎈✨
┄┅┅┄┅✶🎉✶┅┄┅┅┄
.🤟@sange3abur
_🌹_سلام به خدا
که آغاز گر هستی است
سلام به آفتاب
که آغاز گر روز است
سلام به مهربانی
که آغازگر دوستیست
سلام به شما که
آفتاب مهربانی هستید
سه شنبه اولین روز شهریورماه شما
شاد و بی نظیر
🤟@sange3abur
خدا نکند دلت بگیرد نازنین، خدا نکند غمگین باشی. خدا نکند نا امید شدهباشی از اینکه اوضاع بهتر شود، خدا نکند کم آوردهباشی.
خدا نکند دلت بگیرد از آدمها، از رفتارهای متناقضی که میبینی، که آدمها هم مثل تو هزار حرف نگفته در سینه دارند و هزار دریچه برای اندوه، که آدمها هم مثل تو غمگینند گاهی، اندوهگینند گاهی، دلشان گرفته و حواسشان به چینی نازک احساس تو نیست گاهی...
خدا نکند دلت بگیرد از دنیا، از شرایطش که به حال و هوای بهار میماند، نه ابری و بارانیاش تکلیف دارد، نه آفتابیاش! که نمیتوان به هوای بهار دل بست، که نمیتوان روی حضور مداوم خورشید حساب کرد... اما تو دلخوش به شکوفههای رو به بلوغ باش، دلخوش به جوانههای درحال رویش، دلخوش به اینکه آسمان، ابریاش هم خالی از خورشید نیست، گاهی ابرها به نیت باران، خورشید را کنار میزنند، آسمان غمگین میشود و دلها اندوهگین، ولی خورشید همیشه پابرجاست، پشت ابری پنهان و در انتظار تابیدن.
روزهای خوب، به منزلهی خورشیدند در آسمان زندگی، که ابر باشد و باران بزند و طوفان بگیرد، آخرش از جایی سر بر میآورند.
قول میدهم شرایط عوض میشود، بهار میرسد و پرستوهای کوچیدهی زمستان، باز میگردند. قول میدهم آدمهای غمگین، بازهم شاد میشوند، ابرهای بلاتکلیف بهار، با آسمان دلها وداع میکنند, هرچند برای مدتی کوتاه.
به تو قول نمیدهم زمستان و پاییزی در کار نباشد، اما قول میدهم کوتاه باشند، همانطور که تابستان، همانطور که بهار...
قول میدهم فصل بعدی ما، آسمان صاف است و زمین سبز، هرچند زمستانهای دیگری در راه داریم، که سرزمین ما سرزمین چهارفصل است و ما به سرد و گرم و سبز و زرد مداومش عادت داریم...
🤟@sange3abur
🤟@sange3abur
خودم جانم! من به تو یک زندگی پر از عشق و لذت و زیبایی بدهکارم و دارم نهایت تلاشم را میکنم تا تو را به همان چیزهایی که همیشه دوست داشتی، نزدیکتر کنم. دارم تلاش میکنم فردای تو از امروزت بهتر باشد و بعد از این، دلایل بیشتری برای لبخند داشته باشی.
خودم جانم نگران نباش، این روزها «مسیر» ماست، ما هنوز به «مقصد» نرسیدهایم، ما هنوز در راهیم و راههای نرفتهی زیادی پیش رو داریم. هنوز مانده تا روزهای خوبمان، هنوز مانده تا رهایی، هنوز مانده تا پا را روی پا انداختن و درنهایت شعف، به دستاوردها نگریستن.
قول میدهم برایت همان خانهی سبز و روشن و رنگ اندودی که دوست داشتی، در یک گوشهی دنج، وسط یک باغ، دور از آدمها... بسازم، جایی که بهار از دیوارهایش بریزد و خورشید از سقف و پنجرههایش چکه کند. جایی که هیچ اندوهی راه خیابانش را بلد نباشد، جایی که آرام باشی. قول میدهم تا آن زمان دلخوشیهای بیشتری به دست آوردهباشی و بشود با خیالی آسوده و یک دل سیر، زندگی کنی. قول میدهم کتابهای بیشتری بخوانم و آگاهیات را بیشتر کنم، قول میدهم بیشتر مراقبت باشم، بیشتر دوستت داشته باشم و به توانمندیها و ویژگیهای منحصر به فردی که داری، تکیه کنم.
قول میدهم به کسی جز خودت وابسته نباشم و با کسی جز خودت از سختیهای راه، نگویم. قول میدهم فاصله بگیرم از تمام چیزها و آدمهایی که غمگینت میکنند و نزدیکتر شوم به هرچیز و هرکسی که به تو انگیزه و آرامش میبخشد.
خودم جانم! نگران آینده نباش، روی سختکوشی من حساب کن، من از پس همه چیز بر خواهم آمد.
تو فردا را همانگونه تصور کن که دوست داری، من تلاش میکنم و میسازمش،
قول میدهم...🌱
🤟@sange3abur
⚜
✨ 🤟@sange3abur
مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید.
هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد.
پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت!
آن فرد با دیدن این منظره
دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت:
خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی!
همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم....
✨
اگر شما در مقابل مقاومت، مقاومت نکنید، سریع از بین میرود. نرم میشود.
امتحانش کن. دفعه بعدی که شخصی به تو گفت: حق با من است. تو اشتباه میکنی،
بگو: پووف، حق با توست. حق با توست. حق با توست!
و البته واقعی این را بگو. یعنی آنها را مضحکه نکن، طعنه نزن!
و بعد ببین که چطور ناگهان از صرافتش میافتند. دیگر آن انرژیِ مقابله با تو را نخواهند داشت.
چون تو دقیقاً سوخت آن آتش را برداشتهای!
🤟@sange3abur
.🤟@sange3abur
من که میگم همه چیز توی یه جمله خلاصه میشه : “طرف باید اهلت باشه” ! خیلی حرف هست تو این یه جملهی کوتاه، اگه اهلت باشه یعنی میشناسه تو رو، اگه تو رو بشناسه خوب بلده کجا صداشو بالاببره برات کجا پایین بیاره، چه حرفایی رو درِ گوشت بگه و چه حرفایی رو جار بزنه! خوب میدونه چی حالتو خوب میکنه و چی بد، بلده کی باید دنیارو بخاطرت به هم بریزه و کی سرشو پایین بندازه و از کنارشون آروم بگذره، میدونه چه چیزایی رو باید به روت نیاره و حرفشم نزنه، چه چیزایی رو صاف تو چشات زُل بزنه و بگه. اهلت که باشه، اون سر دنیام که بره اهله، اهلت نباشه، بغل دستتم نا اهله... این روزا هر دوتا دستی رو که میبینم به هم قفلن، فقط یه چیز از خدا میخوام: “ خدا دست هیچ اهلی رو
تو دست نا اهلش نذاره ”
🌿 🤟@sange3abur
فیلم سینمایی *Mine* داستان سربازی است که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت ، یکی از پاهایش روی مین میرود، اما او بلافاصله متوجه شده و پایش را از روی مین برنمی دارد ، به همین دلیل مین عمل نمی کند.
با توجه به شرایط خودش نمی تواند مین را خنثی کند، پس مجبورست چندین روز در انتظار نیروی کمکی بماند.
اگر پا را بلند کند بلافاصله مین منفجر می شه و مرگ او حتمی است .
خستگی بیش از حد ، گرمای روز ، سرمای شب ، بی خوابی و ایستادنِ مداوم ، تشنگی و گرسنگی میتواند او را از پا دربیاورد.
در این حال و روز ، او به حالتی نیمه هوشیار فرو می رود و مدام خاطرات گذشته اش را مرور می کند.
مینِ رابطه عاطفی با همسرش ، مینِ دعوا و نزاع با دوستان و همکارانش ، مینِ درگیری در کافه با غریبه ها و... ...
این مین توی بیابان او را وادار می کند تا کاری را انجام دهد که قبل از این انجام نمی داده ، *مکث کردن* .
او چند روز مکث می کند تا نیروهای کمکی برسند و مین را خنثی کنند .
مکثی طاقت فرسا و بسیار دشوار .
مین توی بیابان ، استعاره از مین هاییست که او در روابط عاطفی ، خانوادگی ، اجتماعی و شغلی خود منهدم کرده است.
این مکثِ چند روزه در بیابان به او یاد میدهد که اگر فوراً و با عجله به آن حوادث و اتفاقات واکنشی نشان نمی داد ، زندگی بهتری رو تجربه می کرد.
و به ما یاد میدهد که این *مکث آگاهانه*، چیزیست که در زندگی پرتلاطم به آن نیاز داریم.
ما به رویدادهای امروزِ زندگیمان همان واکنشی را نشان می دهیم که تجربه کرده ایم. ما به ناشناخته های امروز بر اساس شناخته های دیروز عکس العمل نشان می دهیم .
مکث کردن موقع کنش ها و واکنش ها می تواند افقی از انتخاب های جدید را به روی ما باز کند.
آخر فیلم جالب تر است.
آخر فیلم متوجه میشویم پای سرباز روی هیچ مینی نبوده و فقط یک سر عروسک زیر پایش قرار داشته است،
موضوع همین است . توی زندگی، مینهای خودساختهی زیادی برای خودمان میتراشیم و گام بعدی را از دست میدهیم . خیلی از مینهایی که ما را فلج کردهاند وجود خارجی ندارند. زادهی خیالات ما هستند و آنقدر به آنها باور داریم که؟ حاضر نیستیم قدم بعدی را برداریم.
موفقیت و پیشرفت در زندگی هر یک از ما بستگی به نوع نگرش و احساس خودمان دارد.
🤟@sange3abur
🌹شهریور….
این ته تغاری
نازک نارنجی افتاب….☀️
دارد میرسد…
🌹نیامده
سر ناسازگاری
گذاشته است…
گرچه در کوله اش
گرما دارد و افتاب…☀️
اما هنوز نیامده ….
میخواهد بگوید..
که از جنس پاییز است...🍁🍂🍁
با خودش بادها را میاورد..
یکه تازی میکند…
🌹شهریور از دیر باز
حامل شکوفه های پاییزی بوده.🍂🍂
شکوفه هایی به رنگ…
سرخ.زرد.نارنجی..🍁🍂🍁
🌹شهریور….
تمام افتاب را ☀️
تقدیم پاییز میکند….🍁🍂
این ته تغاری بازیگوش با احساس…🥰
تقدیم به همه دوستان متولد شهریور 😊🌹
پیشاپیش تولد همه تون مبارک🎁
تو بودی که آواز را چیدی از پُشتِ مِه
تو بودی که گُفتی چَمَن می دَوَد
تو گُفتی که از نُقطه چین ها اگر بُگذَری
به اَسرار خواهی رسید
تو را نام بُردَم
و ظاهر شُدی
تو از شُعلهیِ گیسُوانَت
رَسیدی به من
من از نامِ تو
رَسیدَم به آن شَهرِ پیچیده دَر گِردباد
تو گُفتی سَلام
گل و سَنگ بَرخاستند...
سلام صبحتون بخیر
🤟@sange3abur
♥️😊
هیچکس نخواهد فهمید
در زندگی هر آدمی
یک نفر هست
که دوست داشتنی ترین پنهان دنیاست ..
🤟@sange3abur
❄️در این سرمای زمستانی
☕️گرما بخش باش
❄️با یه لبخند
U☕️یه چای گرم
❄️یک نگاه امید بخش
☕️و با یه حرف شیرین
❄️روزتون گرم و
☕️زندگیتون سرشاراز آرامش
@sange3abur🌟
🍄🍄🍄
*شوخی با شعرا*
🍄🍄🍄
*فردوسی در قرنطینه :*
چنین گفت فردوسی پاکزاد
چو خواهی که هر دم بیابی مراد
بزن ماسک بر چهره ، دستت بشور
سر و کار تو تا نیفتد به گور
🍄🍄🍄
*شهریار در قرنطینه :*
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
بی وفا حالا در این اوضاع وانفسا چرا؟
واکسنی و بعد از این که من گرفتم آمدی
سنگدل این زودتر
میخواستی، حالا چرا؟
🍄🍄🍄
*حافظ در قرنطینه :*
دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود
بینی اش بر اثر ماسک زدن سوخته بود
🍄🍄🍄
*ملک الشعرا در قرنطینه :*
برو ماسک می زن، مگو چیست ماسک
که خود مایهی زندگانی ست ماسک
🍄🍄🍄
*عراقی در قرنطینه :*
ای دوست، تو را به هر مکان میجستم
هر دم خبرت از این و آن میجستم
دیدم که بدون ماسک حاضر شدهای
خجلت زدهام کز تو نشان میجستم
🍄🍄🍄
*خیام در قرنطینه :*
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و شیر آرام گرفت
بهرام که ماسک خود نمیزد همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت ؟!
🍄🍄🍄
*رودکی در قرنطینه :*
گر داخل خانه ات نشستی، مردی
در بر دگران اگر ببستی، مردی
مردی نبود سفر در این وضع خراب
شاخ کرونا اگر شکستی، مردی
🍄🍄🍄
*مولوی در قرنطینه :*
در هوایت بیقرارم، بیقرارم روز و شب
ماسک خود را بر ندارم، برندارم روز و شب
@sange3abur❄️