sarayesheroghazal | Unsorted

Telegram-канал sarayesheroghazal - سرای شعرو غزل

1977

کانالی بدون تبلیغ و تبادل با ما همراه باشید https://t.me/sarayesheroghazal

Subscribe to a channel

سرای شعرو غزل

جمال ثریا راجع به عشق  خیلی قشنگ میگه:
«اگر از راه دور به کسی عشق نورزیده‌اید؛ اصلا ادعای عشق و عاشقی هم نکنید..!»🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

‏ﭼﺮﺍ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ مىﺗﺮﺳﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩﺍﺗﺶ ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ راهش ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ!؟
ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮ مىﮐﻨﺪ ﭼﻪﺟﻮﺭ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ‌ﺍﻡ اشتباه است!🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

مادر
كلام خانم طاهره اباذرى هريس
موسيقى جمشيد وحادى🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

لحظه ای با دل بی طاقتِ من راه بیا
ای خیابانِ پر از خاطره کوتاه بیا

#محمدرضا_طاهری🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

لبخنـد به هرچـه غصـه و غـم بزنی

بر چهره ی گل، بوسه ی شبنم بزنی

خورشیــدی و با آمــدنت بایـد هـم

از نـابتــریــن سپیـــده دم دم بزنی

#شهراد_میدری☘

سلام و ادب. صبح روز سه شنبه ی عزیزان بخیرو نيکي 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

#رهی از موج گیسویی
دلم چون اشک میلرزد

به مویی بسته امشب
رشته‌ی جانی که من دارم...

#رهی_معیری 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

در دل ِ تاریک ِ این شب‌های سرد
ای امید نا امیدی ‌‌های من!
برق چشمان تو،
همچون آفتاب
می‌درخشد، بر رخ ِ فردای من!

#فریدون_مشیری🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

تو ماجرای مستیِ فرهادی
تو داستان لیلی و مجنونی
تو یادگار ارگ همایونی
ای صفحه صفحه‌ی وطنت قرمز

تو حرف می‌زنی و سپس آتش...
لبخند می‌زنی و سپس آتش...
تو شعر می‌شوی و سپس آتش...
ای واژه واژه هر سخنت قرمز

#طه_محتشم 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست..

#هوشنگ_ابتهاج 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

گیسو بتکان، بهار خوش بو بشود
گل، بیخود و بیقرار و جادو بشود

بگذار ببینمت که این سالِ جدید
از یُمنِ تماشای تو نیکو بشود


#جواد_مزنگی🌴

@sarayesheroghazal

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

رشته تسبیح اگر بگسَست
معذورم بِدار

دستم اندر ساعدِ
ساقیِ سیمین ساق بود

در شب قدر اَر صبوحی کرده‌ام
عیبم مکن

سرخوش آمد یار
و جامی بر کنار طاق بود


#حافظ🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

‏عشق او
در جانِ ما
کاریده‌اند...

#مولانا🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

چنین گفت موبد که مردن بنام
به از زنده دشمن بر او شاد کام

اگر کشت خواهد تو را روزگار
چه نیکو تر از مرگ در کار زار

همه ی روی یکسر بجنگ آوریم
جهان بر بد اندیش تنگ آوریم

#فردوسی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

خدا بر بومِ هستی نقشِ ماهت را پدید آورد
تو را زیباتر از آنچه به فکرش می رسید آورد

چه تلفیقِ قشنگی، گرچه اندامِ تو موزون بود
وجودت را ولی در قالبِ شعرِ سپید آورد

چه آهویی! چه گلرویی! چه گیسویی! چه جادویی!
بنازم آن قلم مویی که نقشت را پدید آورد

چه رویایی ست خورشیدی که بعد از قرنها از دور
برایِ هر درِ بسته، به دستِ تو کلید آورد

به استقبالِ تو از آسمان تا خاک، فرشِ گُل
عجب نقش و نگاری بر شکوفه برگِ بید آورد

نسیم آرا و گندمگون، به باغِ سبزه و زیتون
خدا نامِ تو را پیش از شکفتن هایِ عید آورد

به شوقِ دیدن و بوسیدنت صد سرمه نستعلیق
تو را تا قصرِ آیینه، به دید و بازدید آورد

جوانه در جوانه غرقِ گندم شد هوایِ شوق
دری وا کردم و یک قاصدک از تو نوید آورد

سرانجام انتظارم سررسید و با قدمهایت
زمین، اسفندِ زیبایی به برگِ "سررسید" آورد

به رویِ برگِ گُل، شعری نوشتم در شبِ جشنت
همین شعری که با هر بیتِ خود عشق و اُمید آورد

#شهراد_میدری 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

دوقدم مانده که پاییز به یغما برود...🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

با ساربان بگویید احوال آب چشمم



تا بر شتر نبندد محمل به روز باران

#سعدی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

دستانت را که می‌گیرم،
جهان آرام می‌شود،
باد،
نفسش را حبس می‌کند،
و زمان،
قدم‌هایش را آهسته برمی‌دارد.
چشمانت را که می‌بینم،
ماه حسادت می‌کند،
ستاره‌ها کم‌نور می‌شوند،
و شب،
رازها را در دل خود نگه می‌دارد.
عشق تو،
همچون رودخانه‌ای در من جاری‌ست،
بی‌آنکه بدانم،
از کجا آغاز شد،
و به کجا خواهد رفت...🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

@sarayesheroghazal

بر دوش من خسته مکن دست حمایل
عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته...

#ملهمی_اردبیلی 🌴

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

اندر دل من مها دل‌افروز تویی
یاران هستند لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی


#مولانا🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

شبی یاد دارم کـه چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

که من عاشقم گر بسوزم رواست
تو را گریه و سوز باری چراست؟

بگفت ای هوادار مسکن من
برفت انگبین یار شیرین من

چو شیرینی از من بدر می‌ رود
چو فرهادم آتش به سر می‌ رود

همی گفت و هر لحظه سیلاب درد
فـرو می‌ دویدش به رخسار زرد

که ای مدعی عشق کار تو نیست
که نه صبر داری نه یارای ایست

تو بگریزی از پیش یک شعله خام
من  استاده‌ام  تا  بسوزم  تمام

تو را آتش عشق اگر پر بسوخت
مرا بین که از پای تا سر بسوخت

همه شب در این گفت و گو بود شمع
بـه دیدار او وقت اصحاب ، جمع

نرفته ز شب همچنان بهره‌ای
که ناگه بکشتش پری چهره‌ای

همی گفت و می‌ رفت دودش به سر
همین بود پایان عشق، ای پسر...

#سعدی_جانم
#باب_سوم_بوستان☘

#دلتنگیهای_شبانه_راجدی_بگیرید 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

هیچ یاری، طاقت همدردیِ ما را نداشت
تا دمی بنشانمش چون‌جان، کنارِ خویشتن

#سخنسالار_معینی_کرمانشاهی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

‏خلاصه ۱۴۰۳:

صد بار اگر افتادم از پا ننشستم
صد شب غم آمد ولی من نشکستم🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

@sarayesheroghazal
دستم
به سمت تلفن می رود و
باز می گردد

چون کودکی که به او گفته اند
شیرینی روی میز
مال مهمان هاست

#سارا_محمدی_اردهالی 🌴

Читать полностью…

سرای شعرو غزل



وقتی به تو فکر می‌کنم، 
گویی شکوفه‌های گیلاس، 
با دست‌های نسیم، 
در قلبم باران می‌شوند. 

صدای پای بهار می‌آید 
و عشق تو مثل آفتاب 
بر دشت دلم می‌تابد. 

من، مثل سبزه‌های سفره، 
به سوی حضورت قد می‌کشم؛ 
و ماهی قرمز نگاهت، 
در تنگ آغوش من 
رقص شادمانه‌ای می‌گیرد. 

#ثریا_شجاعی_اصل🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

نسیــم و پـرده و مـاهـور تازه

سپیده غرق شوق و شور تازه

دم آمد آفتاب صبح خوشرنگ

بفـــرما استکــانی نـــور تــازه

#شهراد_میدری☘

عرض سلام و ارادت . صبح روز دوشنبه ی سرورانم بخیروسعادت 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

زلفت هزار دل به یکی تاره مو ببست

راه هزار چاره‌گر از چار سو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان

بگشود نافه‌ایّ و دَرِ آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو

ابرو نُمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست

ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت

این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صُراحی که خون خُم

با نعره‌های قُلقُلش اندر گلو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع

بر اهل وجد و حال، درِ های و هو ببست

حافظ! هر آن که عشق نَورزید و وصل خواست

احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست


#حافظ ☘

#شبانه_های_بایادتو 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

زلف آشٖفته و خوی کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش  عربده  جوی  و  لبش  افسوس کنان

نیم  شب  دوش  به  بالین  من  آمد  بنشست

#حافظ☘

#شبانه_های_بایادتو 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

.
سوختم در شوره زار عمر ، چون خودرو گياهي
ناله اي هم نيست تا سودا كنم با سوز آهي

نيستم افسرده خاطر هيچ از این افتاده پايي
صد هزاران روي دارد چرخ با چرخ كلاهي

ابر رحمت را گو ببارد ، تا بنوشد جرعه آبي
ساقه خشك گياه تشنه كام بي گناهي

من كيم ؟ جوياي عشقي ، از دل نامهرباني
من چه هستم ، هاله محو جمال روي ماهي

من چه ام ؟شمع شب افروزي بكوي بي وفايي
مشعل خود سوزي و تا سر نبرده شامگاهي

من كيم ؟ در سايه غم آرميده خسته صيدي
بال وپر بسته ، اسير و بندي بخت سياهي

جز صفاي خاطر محزون ، ندارم خصم جاني
جز محبت در جهان ، هر گز نكردم اشتباهي

مو مكن آشفته آخر بسته جان من بمويي
مگسلان پيوند ، بسته كوه صبر من بكاهي

يا سخن با من بگو ، تا خوش كنم دل را بحرفي
يا نوازش كن دلم را با نگاه گاه گاهي

هيچ مي داني چه هامي دانم از چشم خموشت
رازها خواند دل من ، از سكوت هر نگاهي

داروي دردم تو داري نا اميد از در مرانم
اي بقربان تو جان دردمند من الهي

#معینی_کرمانشاهی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

کی می دونه وقتی بارون می زنه
دیگه دور خنده ها تموم می شه
گلا پر می کشن از رو شاخه ها
طاقت پرنده ها تموم می شه
کی می دونه پای دیواری که نیست
یه روزی قرار می ذاشتیم من و تو
زیر این سقفی که افتاده رو خاک
چه شب و روزایی داشتیم من و تو
ما دو عکس رنگ و رو رفته ی تار
لای عکسای پر از گرد و غبار
تو پری قصه های کا غذی
من ولی شاهزاده ی یکه سوار
زد و مثل همه عاشقی ما رو
سر این کوچه یه روزی کاشت و رفت
مث دوس داشتنای دروغکی
زندگی هم ما رو قال گذاشت و رفت
واسه این شاهزاده ی برهنه پا
کی می خنده کی دیگه ناز می کنه
کی میاد پنجره های بسته شو
رو به ایوون طلا باز می کنه
من دوباره پای دیوار اومدم
دنبال خاطره های بی صدام
نکنه قرارمون یادت بره
من همون شاهزاده ی برهنه پام

#عبدالجبار‌کاکایی 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

@sarayesheroghazal

عشقت نه سرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضی است که جای دگر کنم

#میرزاده_عشقی 🌴

Читать полностью…
Subscribe to a channel