sarayesheroghazal | Unsorted

Telegram-канал sarayesheroghazal - سرای شعرو غزل

1977

کانالی بدون تبلیغ و تبادل با ما همراه باشید https://t.me/sarayesheroghazal

Subscribe to a channel

سرای شعرو غزل

از پشت شیشه های مه آلود با من حرف می زدی
صورتت را نمی دیدم
به شیشه های مه آلود نگاه کردم
بخار شیشه ها آب شده بود
شفاف بودند ، اما تو نبودی
صدای تو را از دور می شنیدم
تو در باران راه می رفتی
تو تنها در باران زیر یک چتر به انتهای خیابان رفتی
از یک پنجره در باران صدای ویلن سل شنیده می شد
سرد بود
به خانه آمدم
پشت پنجره تا صبح باران می بارید

#احمدرضااحمدی 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل


‌‌‌‌‌ 

مرا سرمه کن
به چشمهایت
بگذار ببینمت نگاهت کنم
بوسه باران
بنوشمت....!
باور کن من عشق را
همان اندازه که تویی
میخواهم...

#امید_آذر🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

امروز
کدام‌یک از
لبخندهایت را پوشیده‌ای
که این‌قدر
دلنشین‌تر شده‌ای ؟!

#عادل_دانتیسم🌴

@sarayesheroghazal
‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‎‌

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

غم مرا به غم دیگران قیاس مکن
که‌ من نشانه‌ی غم‌های بی‌قیاس شدم

#هلالی_جغتایی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

تو را دوست دارم
بدون آن‌که علتش را بدانم!
محبتی که علت داشته باشد
یا احترام است یا ریا.🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

دل ما به دور رويت، ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد

سر ما فرونيايد به کمان ابروی کس
که درون گوشه‌گيران ز جهان فراغ دارد

#حافظ🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

استیک: اون زنو واسم توصیف کن
متیو: اضطراب داره، عرق کرده، استرس شدید و ضربان قلب بالا.

استیک: اون داره می میره؟
متیو: بدتر از اون، اون "عاشقه🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

آییـــــنــه ی مــــــاه در مقــــــابل داری

در قصــر صــدف، هــوای سـاحل داری

گفتــم که دلــم تنــگ شــده، خندیــدی

گفتی چه عجب! مگر تو هم دل داری؟

#شهراد_میدری☘

سلام و درود. صبح پنجشنبه ی سرورانم بخیروپرفروغ🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

شب غم تو نیز بگذرد ولی...

در این میان، دلی ز دست می رود...

#هوشنگ_ابتهاج 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

باز افتاده به کویت امشبی چون راه ما
می شوی ای ماه بانو بی معما ماه ما

هر قدم آرام تر دل می بری با صد ادا
بی صدا ای دلربا دل کرده ای همراه ما

گشته زینت یاد تو بر دیده و دل خوب من
با منی در هر کجا ای یاورِ دلخواه ما

حرف رفتن را نزن سهم دلم شد دلهره
بشنو از رخسار من معنای تلخ آه ما

دست هایت شاعر رویای تنهاییِ ماست
می شود مرهم شبانه برغمِ جانکاه ما


#محسن_اسکندری🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

دلم کافر شد و گفتم: خدا تو
بهشت ِ زندگانی را صفا تو
غم ِ پنهان خود را با که گویم؟
تو با من بی‌من و من بی‌تو با تو...

#فریدون_مشیری🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

‍ .


دانستم خیلی چیزها در اختیار انسان نیست؛
زندگی خواب‌‌های گذشته است که تعبیر می‌شود.
زندگی تاب خوردنِ خیال در روزهایی است که هرگز عمرمان به آن نمی‌رسد.
زندگی آغاز ماجراست...


پیکر فرهاد/ #عباس_معروفی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

و گلدان ها به شوق دست هایت آب می‌نوشند
و دریا ها برای دیدنت مهتاب می‌نوشند

صدای خنده ات در تور ماهیگیر می‌پیچد
و ماهی ها به عشقش طعمه از قلاب می‌نوشند

تو مثل موریانه رخنه کردی در دل دیوار
و حالا عکس هایت جرعه جرعه قاب می‌نوشند

لبت را_رنگ قرمز را_ بپاشان روی لب هایم
که لب هایم به رنگ خنده ات سرخاب می‌نوشند

تو ای مضمون تازه! در غزل هایم شکوفا شو
وگرنه شعر هایم آب از مرداب می‌نوشند

تویی دریا تویی آتش تو از جنس خدایانی
و ساحر ها به دستت رمل و اسطرلاب می‌نوشند

بیا افسانه‌زن! وردی بخوان تا که بیارامم
که شب هایم کنار چشم هایت خواب می‌نوشند


#طه_محتشم 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

آه آزادی، آزادی
عمر تنها بر تن می‌گذرد
و پوست را تغییر می‌دهد
تو نمی‌آیی
و قلب‌ها بی‌دلیل جوان می‌مانند...

#غلامرضا_بروسان🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

ترا مقصود آن باشد که قربان رهت گردم
ربائی دل که گیری جان ز من آهسته آهسته

سپردم جان و دل نزد تو و خود از میان رفتم
کشیدم پای از کوی تو من آهسته آهسته

#فیض_کاشانی🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

تا بوده همین بوده نگاهی به نگاهی

می افتد و می سوزد دل در تب آهی


من را به تو این نذر و دعاهـا نرساندند

ای کاش مـهیـا بشود گاه گناهی


من لالـم و ایـن حجـم ورم کرده دهان نیست

زخمـی است که وا می شود از عشق تو گاهی


دو بافـه کن و بر دو سر شانه بیاویز

مـن باشم و تردید بر آغاز دوراهی


بر زلزلـه جـامـانده کسی خرده نگیرد

می ترسد از دیدن هر سقـف و پناهـی


لبخند بزن سرخ لب من که منوط است

زیبـایـی هر تنگ به رقصیـدن ماهی

 #حامدعسکری🌴


@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

نگفت دوستت دارم،
اما گفت: با من حرف بزن!
حوصله‌ی هیچ‌کَس جز تو را ندارم...🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

تو به خورشيد فکر کن
من به ماه
زمانی مي‌رسد که هر دو در يک آسمان ايستاده‌اند
روبروی هم

به شبی فکر کن
که نه ماه دارد، نه خورشيد
تو را دارد

#عباس_معروفی 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

‏من سر نمینهم مگر آنجا که پای یار..

‏‌ #سعدى⁩ 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

صبحی تو مرا ترانه کن امروزم
من چشم به چشم عاشقت می دوزم

گلواژه ی مهر از لبت می ریزد
بر صفحه ی قلب و صحنه ی هر روزم
#محسن_اسکندری 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

من زخم‌های بی نظیری به تن دارم اما
تو مهربان ترین‌شان بودی
عمیق ترین‌شان
عزیزترین شان 

#رویا_شاه_حسین_زاده🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

خوشا دردی!که درمانش تو باشی
خوشا راهی! که پایانش تو باشی
خوشا چشمی!که رخسار تو بیند..

#عراقی 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

عقل بیهوده سر طرح معما دارد
بازی عشق مگر شایدو اما دارد
 
با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت
سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد
 
در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست
آینه تازه از امروز تماشا دارد
 
بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند
قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد
 
تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است
چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد
 
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد

#فاضل_نظری ☘

#شبتان_بخیروعاشقانه 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

دمبدم تنگ کنم دایره ی خلوت خویش
تا بدانجا که دَهَم دل به دلِ صحبتِ خویش

دوری و دوستی و حرفِ کم و رنجش کم
با چنین‌شیوه توان‌داشت نگه عزّت خویش

پای بوسی شده سرلوحه ی بزم آرائی
آه از اینگونه زبون ساختنِ همّت خویش

من از این قائده بیرونم و زین مایه تهی
بجهانی ندهم سابقه ی حرمت خویش

لذت از بزم بزرگان نبرد مردِ فقیر
بعد از این ماَوو باندازه می و لذّت خویش

حرصِ مُنعم ز پیِ مکنتِ روز افسونست
دولتِ سرمدِ ما، عسرتِ بی حسرت خویش

زود رنجیدن اگر جرمِ منِ ساده‌دلست
جمعِ یاران ابدی باد و، مرا عُزلت خویش

جرعه ای آب و لبی نان چو شوَد مایه‌ی عمر
چه‌بهشتی به‌از این کلبه‌ی بی منّتِ‌خویش

با خدا باش و اگر قدرت عالم به‌تو تاخت
بحقارت منگر بازویِ بی‌قوّتِ خویش

شمع‌گریان‌شده میسوخت ولی روشن بود
نازم آن سر که فتد در قدمِ غیرت خویش

آفرین بر شرفِ جوهر خودجوئیِ من
تا ابد پشت من و، تکیه بر این فطرت خویش

حاجتم شد ز خدا، در حرم پاک رضا
که بجز او نبرم پیش کسی حاجت خویش

از چه کرمانشه از این زاده‌ی خود بیخبر است
به کجا شکوه بَرَد بختِ من از غُربت خویش

تهران ۱۳۴۹/۰۲/۰۶

#معینی_کرمانشاهی 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

پـری رخسـارِ پردیــسِ بریـنی

یکی یکدانه یِ این سرزمیـنی

جهانی را بهم می ریزی از ناز

تو زیبــا نیـستی زیبـــاتریــنی

#شهراد_ميدرى🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

حقیقت دارد
تو را دوست دارم
در این باران
می‌خواستم تو
در انتهای خیابان نشسته
باشی
من عبور کنم
سلام کنم
لبخند تو را در باران
می‌خواستم

#احمدرضااحمدی 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

یک عمر اگر به عشق پرداخته‌ای
انگار که با خودت مچ انداخته‌ای


در بازی سخت زندگی بیت به بیت
شاعر که شدی قافیه را باخته‌ای

#امیرخشایار_جوادی🌴

@sarayesheroghazal

‌‌‍‌‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

هر کس زبان حال خودش را ترانه گفت:
گل با شکوفه،
خوشه‌ی گندم به دانه‌ها
شبنم به شرم
و صبح به لبخند
و شب به راز
دريا به موج
و موج به ريگ کرانه‌ها
باران قصيده‌ای است تر و تازه و روان
آتش ترانه‌ای به زبان زبانه‌ها
اما
مرا زبان غزل‌خوانی تو نيست
شبنم چگونه دم زند از بی کرانه‌ها؟

#قیصر_امین_پور 🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

دیشب به خودم گفتم :
شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی‌آید، از بهاری می‌آید که فرا می‌رسد ...
گیاه به روزهایی که رفته نمی‌اندیشد،
به روزهایی می‌اندیشد که می آید،
اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد ...
چرا ما انسان‌ها باور نداریم
که روزی خواهیم توانست
به هر آن چه می‌خواهیم، دست یابیم ؟!

#جبران_خلیل_جبران🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…

سرای شعرو غزل

خبر داری؟؟
هزار بار تو را سروده‌ام
و گاه و بی گاه خوانده‌ام
شعری با ردیف "تو"
یا "تویی" با جامه شعر
هزار بار تو را رقصیده‌ام
رقصی در هیئت "تو"
یا "تویی" در شکلک رقص
نمی‌دانم
آن‌قدر هستی که خوب نمی‌بینمت


#طه_محتشم🌴

@sarayesheroghazal

Читать полностью…
Subscribe to a channel