sariolghalam | Unsorted

Telegram-канал sariolghalam - دکتر محمود سریع القلم

30109

کانال رسمی دکتر محمود سریع القلم وبسایت رسمی www.sariolghalam.com

Subscribe to a channel

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-12-28

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-12-09

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-11-25

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-10-12

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-09-04

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-08-18

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-07-26

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-07-03

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-06-14

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-05-26

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"محور توسعه نخبگان اند یا مردم؟"

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم در روزنامه شرق

تبدیل مسئله توسعه ملی به یک دغدغه عمومی و مسئله جدی فکری در میان اندیشمندان حوزه‌های اجتماعی کشور و زمینه‌سازی برای تولید گفتارهای منظم در حوزه توسعه ملی یکی از دغدغه‌های «محسن رنانی» است. او به امید پدیداری تدریجی یک «گفتمان ملی توسعه» در ایران، تصمیم گرفته سلسله «گفت‌وگوهای توسعه» را. اندیشمندان حوزه‌های علوم اجتماعی ایران برگزار کند. بر‌این‌اساس و با همکاری پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت‌ مدرس، برگزاری سلسله‌گفت‌وگوهای توسعه از مهرماه سال جاری آغاز شده است.  در «گفت‌وگوهای توسعه»، پس از انتخاب صاحب‌نظر، تمامی نوشته‌ها، منشورات و مکتوبات او را یک «گروه بازخوان» مطالعه می‌کنند و آن‌گاه از مجموعه آنها «روایت توسعه» مبتنی بر نگاه آن صاحب‌نظر استخراج می‌شود. این روایت در یک نشست طولانی با صاحب‌نظر، بررسی و تنقیح و تکمیل می‌شود. سپس روایت استخراجی در اختیار ناقدان قرار می‌گیرد و آنان با مطالعه «روایت» در چند جلسه گفت‌وگوی مفصل با صاحب‌نظر به واکاوی نقد و تحلیل ابعاد مختلف آن نظریه می‌پردازند. در پایان این فرایند ما به یک «روایت نهایی و بسط‌یافته از مسئله توسعه‌نیافتگی ایران»‌ از نگاه یک صاحب‌نظر خاص دست خواهیم یافت.  دکتر محمود سریع‌القلم، نخستین متفکری بود که برای دور اول این گفت‌وگوها انتخاب شد. ناقدان «روایت محمود سریع‌القلم» نیز – که روایت او را از سه منظر آکادمیک، اجتماعی و سیاسی نقد می‌کردند- آقایان دکتر عباس حاتمی (دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان)، دکتر احمد توکلی (عضو هیئت‌علمی دانشگاه شهید بهشتی و نماینده سابق مجلس) و دکتر علیرضا علوی‌تبار (عضو هیئت‌علمی دانشگاه تهران و تحلیلگر مسائل مدنی ایران) بودند.  گزارش زیر چکیده‌ای از مباحث مطرح‌شده در دور اول «گفت‌وگوهای توسعه» است که در مهر و آبان سال جاری در پژوهشکده اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس برگزارشده است.

محمود سریع‌القلم بیشتر به بنیان توسعه‌نیافتگی در ایران توجه می‌کند؛ یعنی خلق‌وخوی شخصیت ایرانی و البته آنچه در ذیل «اقتدارگرایی» اکثریت ایرانیان قابل توضیح است. او درس‌گرفتن از تجربه‌های جهانی توسعه و حکمرانی را معیار و مبنا می‌داند. به روندهای «سیاست‌گذاری» اقتصادی و نیز «مباحث سیاسی، اجتماعی روز و در سطح ملی، جهانی و منطقه‌ای»، اهمیت بیشتری می‌دهد و به‌تبع‌آن، عملا بین‌المللی‌تر از بقیه نظریه‌پردازان توسعه فکر می‌کند.
سریع‌القلم به ایرانی جهانی‌شده می‌اندیشد که بتواند از پس‌ تاریخ ‌درآید و روبه‌سوی افق‌های آینده گذار کند. ازاین‌منظر می‌توان او را ذیل اندیشمندان گفتمان گذار قرار داد. گفتمانی که به تجربه‌های جهانی کشور- ملت‌های موفق نظر می‌کند: از چین و کشورهای آمریکای لاتین تا آلمان، ژاپن، ترکیه و کشورهای عربی حاشیه خلیج‌فارس؛ بنابراین تمام تلاش سریع‌القلم بر این است که اسباب و لوازم این گذار را فراهم آورد. او به نسل‌های آینده ایرانیان امیدوار است و تصویر مطلوب خود را از شهروند ایرانی شایسته، سیاست‌مدار، سیاست خارجی ایرانی و… ارائه می‌دهد. البته این کندن از گذشته و دل‌بستن به آینده او را از لحظه حال غافل نمی‌کند. الگو و نقشه راهی برای هیئت حاکمه سیاست‌مداران امروز جمهوری‌اسلامی ترسیم می‌کند تا شاید در پرتو چنین نقشه‌ای، جهت‌گیری این سیاست‌مداران را از:
– سیاست خارجی «تقابلی» و امنیت‌گرا که صرفا «حفظ تمامیت ارضی و [بقای] نظام سیاسی» را سرلوحه اهداف خود دارد؛
 – «کلی‌گویی‌های مبتنی‌بر اصول ثابت انقلاب ‌اسلامی، به‌سمت ریزنگری‌های دقیق و معطوف به توسعه‌خواهی» رهنمون کند. برای تحقق این نقشه راه، به جز حاکمان سیاسی، درهمین‌زمینه نقش نخبگان فکری یا همان «اندیشمندان دینی [یا متخصص] در توسعه‌یافتگی» نیز مهم است. پس هرچند در مسیر توسعه‌خواهی، او معتقد است «گفت‌وگو، تبادل افکار، میزگردگذاشتن یا راه‌انداختن بحث‌های دانشگاهی» میان این اندیشمندان بی‌فایده است، ولی به‌هرحال فراتر از بحث‌های دانشگاهی و انتزاعی، همچنان اولویت «نخبگان فکری حوزه دانشگاه، علم و نظریه‌پردازی» و نیز «نخبگان ابزاری سیاست‌مدار و تصمیم‌گیرنده» را در این می‌داند که در نقش «گروه‌های نافذ حکومت، پایه‌های  فلسفی- نظری توسعه‌یافتگی را در میان خود حل‌وفصل کنند» و به ‌این‌ هدف – آن‌طور که «از حکومت‌داری چوئن‌لای در چین مثال می‌زند» – در مسیر رسیدن توافق بر سر «پایه‌های فلسفی- نظری توسعه‌یافتگی»، «نظم جهانی را بپذیرند»؛ «قبول‌کردن نظمی که غرور ایرانی، تن ‌به ‌پذیرفتن آن نمی‌دهد»، نظمی که در ضمن آن فرقی میان «شانگهای، پاریس، نیویورک، فرانکفورت» و احتمالا در آینده تهران وجود ندارد و ایرانی هم ورای «بادگیرهای یزد و افتخارش به ساز ...

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر 👇
sariolghalam.com/?p=1586

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

" چرا اینقدر اشتباه می کنیم؟ "
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

اشتباه کردن مهم نیست. تعداد اشتباهات مهم است و بلکه تکرار اشتباهات مخرب است. به عنوان یک جامعه توانمند، به نظر می ­رسد تعدادی از اشتباهات را طی قرن گذشته مرتب تکرار کرده­ ایم:

۱) نیاموخته ­ایم که پیشرفت ژاپن، اروپا و آسیا تابع مدیریت بنگاه ها و سیستم­ هاست و نه ریاست افراد؛

۲) نیاموخته ­ایم که فهم حقیقت از طریق دیالوگ و وجود جامعه مدنی شکل می­ گیرد و در ذهن جزیره­ ای یک یا چند فرد نیست و بنابراین ضروری است که، یکدیگر را تحمل کنیم، برای یکدیگر جا بازکنیم، تفاوت های یکدیگر را به رسمیت بشناسیم و از خودخواهی­ های فکری بپرهیزیم؛

۳) نیاموخته ­ایم که با Fact، قضاوت کنیم و نه با تخیل و شنیده ­ها و شایعات؛

۴) نیاموخته ­ایم که حکمرانی، امری تخصصی است و لازمه آن دانش است؛

۵) نیاموخته­ ایم که قدرت، مسئولیت می ­آورد و اصل بر «مصلحت عامه» و تأمین رضایت­ مندی عامه شهروندان است؛

۶) نیاموخته ­ایم وقتی از درب منزل خود پا بیرون می­ گذاریم، در عرصه Public (عرصه عمومی) وارد شده­ ایم و در عرصه Public، نمی ­توانیم هر کاری انجام دهیم (مثل دوبله پارک کردن) و هر سخنی بگوییم و هر قضاوتی بنماییم؛

۷) نیاموخته ­ایم که توسعه، قبل از آنکه به سرمایه، فن ­آوری و تولید نیازمند باشد، به همکاری، هماهنگی، اعتماد و حمایت از یکدیگر محتاج است؛

۸) نیاموخته ­ایم برای آنکه دیگر ملت ها به هویت، استقلال و حاکمیت ما احترام بگذارند باید داخل خود را سامان دهیم، به یکدیگر در داخل خود احترام بگذاریم، پوپولیسم را تعطیل کنیم، پایگاه حاکمیت را نزد کارآفرینان و دانشمندان و خبرنگاران بنا کنیم و تولید و نوآوری را بنیان استقلال و حاکمیت ملی قرار دهیم؛

۹) نیاموخته ­ایم که در کنار دستور کار شخصی، به مسئولیت اجتماعی و به مفهومِ مقدس Publicاهمیت دهیم و

۱۰) نیاموخته ­ایم که نقد از فکر و رفتار را، از نقدبه شخص تفکیک کنیم، حرف منطقی را بپذیریم، یکدیگر را تخریب و تحریف و زخمی نکنیم و تلقی اینکه هر کدام، مرکز ثقل جهان هستیم را کنار بگذاریم (Self-obsession)، از هم حمایت کنیم و به قول هایی که می ­دهیم حتی­ المقدور عمل کنیم.

    طبیعی است تبدیل این نیاموختنی ­ها به آموختن­ ها با گفتار درمانیِ صرف، امکان­ پذیر نیست. اما فهم مشکل خود بخشی از حل مسئله است. مثل علم پزشکی است. شناخت بیماری خود مقدمه درمان است. یکی از دستاوردهای مهم انقلاب این بوده که بخش ­های وسیعی از جامعه متوجه شدند که ریشه مشکلات ما، در درون خود ماست و بهبود امور را باید از داخل شروع کرد. هر چند ملک ­الشعرای بهار یک قرن پیش این نکته را گوشزد کرده بود که از ماست که برماست، ولی جستجو کردن ریشه مشکلات در داخل، هم اکنون به یک ادراک عمومی رسیده است.

    اگر ریشه­ ها در داخل است، کدام عوامل در اولویت هستند؟ چرا نسل بعد از نسل، این اشتباهات را تکرار می­ کنند؟ آیا دانش، علم و داده ­های ما کمبود دارند؟ آیا در برنامه ­ریزی، سیاست­ گذاری و تعیین اولویت ­ها مسئله داریم؟ آیا برای فهم دقیق مشکلات، مؤسسات پژوهشی نداریم؟ منابع طبیعی نداریم یا منابع انسانی؟ آیا مشکل در فکر است؟ دانش است؟ ساختار سیاسی است؟ خلقیات است؟ فرهنگ است؟ ساختار تولید است؟ سبک زندگی است؟ و ده ها دلیل محتمل دیگر. علت ­العلل کانونی چیست؟

    به عنوان یک نظر در میان نظرات مختلف، این نوشتار نظریه ­ای برای تکرار اشتباهات مطرح می ­نماید: سه خوشه علّی (Causal clusters) به صورت یک مثلث که زوایای ان برهم تأثیر­گذارند را مطرح می­کنیم: فرهنگی، سیاسی و اقتصادی.

الف: عنصر فرهنگی که باعث می­شود ما بسیار اشتباه کنیم:  هر چند ما به عنوان یک جامعه دارای آداب جمعی هستیم، خصوصیات جمعی داریم، سنت­ هایی را پاس می­داریم، زبان مشترک داریم اما رسالت و هویت جمعی که بدان تعلق خاطری، فراتر ازفردیت خود داشته باشیم را نداریم و یا بسیار ضعیف است. از طرفی دیگر، اندیشه­ ها و رفتارهایی
(Code of conduct) که اکثریت مطلق جامعه را به هم وصل کند بسیار ضعیف است (قرارداد اجتماعی). به عبارت دیگر، دستور کار فردی باعث شده که جمع را فراموش کنیم، کوتاه ­مدت بیاندیشیم، به دنبال منافع خود و گروه خود باشیم و به عموم و مصلحت عامه فکر نکنیم. تقریباً هر فردی هر نوعی که دوست دارد عمل می­کند. بیشتر به شخصی احترام می­ گذاریم که در دایره ماست. کمتر فردی را به خاطر اینکه شهروند این جامعه است محترم می­ شماریم. شاید به همین دلیل اگر با اتوموبیلی تصادف کنیم که راننده ­اش را می ­شناسیم خوب برخورد می­ کنیم ولی به راننده ­ای که نمی ­شناسیم ناسزا می­ گوییم و با او نزاع می­ کنیم چون با او حس جمعی و هویت جمعی نداریم بلکه او را بیگانه می­ شماریم. برای کسانی جا

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر 👇

sariolghalam.com/?p=1566

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"چرا احساس بی ثباتی می کنیم؟"

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

به نظر می رسدتحلیل و شناخت از وضع موجود جامعه ما بسیار اندک است. مدیران کار طبیعی خود را انجام می ­دهند. این کار عمدتاً Propaganda است. در چنین شرایطی، وظیفه کانونی روشنفکران، تفکیک تحلیل از Propaganda  است. روی آوردن به نبض جامعه و Fact ها، بهترین روش علمی برای شناخت است. ۳ دلیل برای فهم وضع موجود جامعه قابل تصور است:

۱-کشور ما، کشور افراد است و نه سیستم­ ها
الفاظی مانند رویه، قاعده، قانون، آیین نامه و چارچوب در توسعه یافتگی کشورها مقدس هستند. اصولاً، سیستم ها هستند که توسعه را هدایت می ک­نند. اما در پیشبرد بسیاری از امور در جامعه ما، در نهایت باید رضایت افراد را جلب کنیم تا آنکه طبق مقررات و آیین نامه ها عمل کنیم. بی ­دلیل نیست در آلمان، ساعت پنج بعدازظهر همه محل کار خود را ترک می­کنند تا بروند و زندگی کنند. لزومی ندارد تا ۱۲ شب جلسه بگذارند. جلسات فراوان به معنای ناهماهنگی و معرف فقدان رویه و قاعده است. طی ۱۷۰ سال تجربه تحول در کشور، نتوانسته­ ایم مهم ترین فرآورده مدرنیته که سیستم­ سازی در همه عرصه­ ها است را ایجاد کنیم. تقریباً حل هر مسئله­ ای تابع رأی، سلیقه، خواسته­ ها، منافع و حتی مزاج افراد است. این وضعیت به صورت طبیعی فراز و نشیب دارد. انسان ها همیشه حالات ثابتی ندارند و افکار و تمایلات روحی آنها ممکن است در شرایط مختلف متفاوت باشد و تحت ­الشعاع منافع آنی باشد. متکی بودن به افراد، بی ­ثباتی می­ آورد. در حالی که رویه ­ها و سیستم­ ها ثبات دارند و شهروندان می­ توانند خروجی آنها را پیش بینی کنند. از ۱۳۵۰ به بعد نه تنها به طرف سیستم نرفته ­ایم بلکه به صورت مقایسه­ ای با کشورهای هم طراز خود، غلظت نقش فرد در تصمیم­ گیری، تصمیم ­سازی و حکمرانی را به شدت افزایش داده­ ایم. امروز در جهان، سیستم­ ها، خطاها را تشخیص می ­دهند و نه افراد. بنابراین، بی ­ثبات هستیم چون با درصد بالا، تحت تأثیر قضاوت افراد هستیم نه سیستم ­ها؛

۲- ابهام در سیاست­ گذاری ها
به­ طور اعجاب­ آوری، علاقه فراوانی داریم در خانواده، در ادارات، در جامعه، همه جا تقریباً، امور را و افراد را کنترل کنیم. کنترل را بر روابط قاعده ­مند ترجیح می­ دهیم. چون کنترل را بر مدیریت اولویت می ­دهیم، به یک خصلت ضد توسعه مجهزیم: ابهام. بدون شفافیت در سیاست­ گذاری ها، برنامه ­ریزی­ ها و قواعد نمیتوان پیشرفت کرد چون شفافیت، اطمینان خاطر می­ آورد. به همان دلیل که با افراد دمدمی مزاج نمی­توان، عمارت دوستی ساخت، در شرایط ابهام هم نمی­توان برنامه ­ریزی کرد و آینده ­ای مطمئن بنا کرد. شهروند و کارآفرین آلمانی به ثبات اندیشه ­ها و سیاست­گذاری ها در مدیریت کشور، اطمینان ذهنی، روانی و عینی دارد و می­ تواند طراحی کند و به ثبات روندها در سال های آتی، اعتماد داشته باشد. ما به ابهام علاقه داریم چون م ی­خواهیم کنترل کنیم.ابهام و کنترل کردن، نقش فرد را افزایش می­دهد و سیست م­سازی را مختل می ­کند. اکثر کشورها در حوزه­ های امنیتی قابل پیش ­بینی نیستند. اما در امور اقتصادی، مالی، مالیاتی، بانکی، شهری، اجتماعی، مدنی، فرهنگی و آموزشی بسیار شفاف هستند. این شفافیت، ثبات می ­آورد؛

۳- تأثیر سیاست خارجی بر زندگی مردم
دوره روابط دولت ها تقریباً پایان یافته است؛ امروز عصر شبکه ­سازی است. شبکه ­سازی با شرکت ها، مؤسسات، مراکز تحقیقاتی و بنیادها. شبکه­ ها کارها را پیش می­برند. اکثر دولت ها، ارتباط این شبکه ­ها را تسهیل می­ کنند. نگاه سنتی به روابط بین ­الملل و راضی کردن یا تقابل با دولتها اندیشه­ ای است که به قرن گذشته تعلق دارد. سیاست خارجی یعنی شبکه­ سازی با جهان، یعنی روان کردن ارتباطات میان شبکه های تولیدی، علمی، نوآوری داخلی با هم قطاران بین­ المللی خود. آن هایی که تولید می­ کنند می­ خواهند بیاموزند از هر فردی، از هر ملیتی، از هر قومی. توانایی مهم است و نه ملیت و محل تولد. در جهان شبکه ­ها، مهارت مهم است و نه جغرافیا. وقتی سیاست خارجی مبتنی بر رهیافت روابط بین الدول باشد، دچار فراز و نشیب می­ شود و به درگیری­ های لفظی و امنیتی منجر می­ شود. آلمانی ­ها اهمیت نمی دهند چه فردی و با چه روحیه­ ای در کاخ سفید است؛ آنها با هزاران شبکه تولیدی، علمی، آموزشی، فناوری و بازارها در جامعه آمریکا کار می­ کنند. این نوع رهیافت، ثبات می ­آورد، منافع مشترک تعریف می­ کند و از خصلت­ های منفی فردی مانند عصبانیت، مزاج، پیش ­داوری و سوء برداشت ....

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر:
sariolghalam.com/?p=1202

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

" آنچه از رئیس جمهور آلمان آموختم "

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

یک مؤسسه تحقیقاتی خصوصی آلمانی، ترتیب گفت و گوی تعدادی اساتید دانشگاه از ۱۴ کشور با رییس جمهور آلمان را طی هفته گذشته فراهم آورد. این ملاقات چند ساعته، هم ابعاد فکری قابل تأملی داشت و هم ابعاد خلقی و رفتاری قابل ثبت. در زیر به برخی از مشاهدات خود می­پردازم.

     رییس جمهور آلمان طی گفت و گو مطرح کرد:طی دو سال و نیم گذشته، آلمان یک میلیون و چهارصدهزار نفر سوری، عراقی و افغانی مهاجر را پذیرفته­ است. هزینه هر مهاجر در ماه برای اسکان، مواد غذایی، بیمه و آموزش زبان آلمانی، ۵۰۰۰ یورو می­باشد. (شما خودتان می­توانید ضرب و تقسیم کنید). مهاجرین در کل آلمان پخش شده ­اند و تمام دولت های محلی وظیفه دارند تا هم مهاجرین را نسبت به فرهنگ و سیستم آلمانی آگاه کنند و هم مردم آلمان را برای پذیرش اجتماعی و اقتصادی مهاجرین مسلمان، آموزش دهند. این یک پروژه دراز مدت است که براساس اصل هم­گرایی مهاجرین به جامعه و اقتصاد آلمانی طراحی شده، ضمن اینکه این گروه عظیم مسلمان باید حقوق مذهبی و مدنی خود را نیز داشته باشند.

     او گفت: دومین چالش ما حفظ اتحادیه اروپاست. باید همکاری­های خود را با دولت جدید فرانسه افزایش دهیم و به رشد اقتصادی، یکپارچگی و امنیت اتحادیه مساعدت بخشیم. نظر مهم­تر این بود که این خواست مردم آلمان است و نتیجه انتخابات فرانسه نیز گواه بر حفظ وحدت و توسعه اتحادیه اروپاست.

     چالش سوم این است که چگونه همانند دوره جنگ سرد، برای ایجاد یک نظم بین ­المللی مبتنی بر قواعد میان قدرتهای بزرگ،اروپا و قدرتهای منطقه­ ای تلاش کنیم. اگر رفتارها از قبل قابل پیش­بینی نباشند نمی­توان درصدد ثبات، رشد و امنیت باشیم.چه رفتار ملی و چه رفتار بین ­المللی تابع استخراج قواعدی است که بازیگران به آن پایبند باشند. برای کاهش تنش­های میان روسیه با غرب باید به دنبال تنظیم قواعد جدید باشیم. مجدداً تأکید شد که این خواسته مردم آلمان است.

     چالش چهارم حفظ محیط زیست آلمان، تعطیلی تدریجی نیروگاههای هسته­ ای و حرکت به سوی استفاده از تکنولوژی­های برتر برای تأمین انرژی­های تمدیدپذیر است. مجدداً نکته حائز اهمیت اینکه این خواسته اکثریت مطلق مردم آلمان است.

     طی گفت و گوها مطرح شد که در هیچ مقطع تاریخی به اندازه امروز، آلمان در این حد، امن، ثروتمند، موفق و الگو نبوده است. در شرایطی که اکثر کشورهای صنعتی، کسری بودجه قابل توجهی دارند، دولت آلمان باید نظام مالیاتی خود را ترمیم کند و از مردم کمتر مالیات بگیرد چون مازاد بودجه دارد و پول اضافه را باید به مردم برگرداند.

قدرت در آلمان در پارلمان این کشور متمرکز است و پارلمان نماد تمام اقشار اجتماعی و فکری از دست راست گرفته تا چپ می­باشد.تمام تصمیم­ سازی های اقتصادی،اجتماعی،امنیتی و نظامی در پارلمان صورت می­پذیرد که مظهر اراده ملت است. حتی دولت آلمان حق اعزام نیروی نظامی به خارج را ندارد و این اقدام نیازمند رأی اکثریت مطلق پارلمان آلمان است. در لابلای مباحث اساتید اقتصاد و روابط بین­ الملل با رییس جمهور آلمان گفته شد که در هیچ کشور دنیا به اندازه آلمان: اینقدر مردم به دولت، بخش خصوصی و رسانه ­ها اعتماد ندارند.این یک وجه تقریباً بی­ نظیر در مقیاس بین­ المللی است. هر فردی که سمت قبول می­کند مرتب باید به پارلمان و حوزه انتخابیه خود پاسخ بدهد. حکمرانی فقط انتخابات نیست.در جلسات منظم هفتگی میان مردم و نمایندگان پارلمان،شهروندان مطالبه می­کنند و نمایندگان باید پاسخگو باشند. این نزدیک­ترین نمونه قابل تصور به متون دموکراسی است.

     یک استاد دانشگاه مصری به این نویسنده چند سال پیش می­گفت: به عنوان ناظر سازمان ملل به یک کشور آسیای مرکزی برای حسن اجرای انتخابات ریاست جمهوری رفتم.دو روز قبل از انتخابات به آنجا رسیدم و متوجه شدم همه جا جشن و مهمانی است و مرا از یک مهمانی به مهمانی دیگری می­برند. وقتی دلیل جشن­ها را جویا شدم، گفتند برای آقای رییس جمهور است.پرسیدم کدام رییس جمهور؟ گفتند همینکه انتخاب شده.گفتم انتخابات دو روز دیگر است! گفتند: شما متوجه نیستید دموکراسی ما فرق می­کند؛ از قبل معلوم است چه کسی رییس جمهور می­شود.

     طی چند دهه اخیر،کشورهای جهان سوم، ایده دموکراسی را به استهزاء گرفته ­اند و تبلیغات وPropaganda را جایگزین شفافیت و پاسخگویی کرده­ اند و هر چند سال یکبار نمایش انتخاباتی به راه می­اندازند.رابرت موگابه، همچنان پس از ۳۰ سال، در انتخابات ریاست جمهوری زیمبابوه انتخاب می­شود.

     دموکراسی جز نمایندگی و تحقق خواسته ­های مردم،امر دیگری نیست. قدرت دولت آلمان ناشی از توانمندیهای بنگاه های تولیدی و تجاری و بانکی آلمانی است.دولت آلمان ...

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر:

http://www.sariolghalam.com/?p=1181

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"سی مزیت کار با جهان"

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

۱- شهروندان، فرصت مقایسه پیدا می‌کنند؛
۲- چون مقایسه می‌کنند، بیشتر فکر کرده و دقیق‌تر تحلیل می‌کنند؛
۳- حرف زدن، مسئولیت ایجاد می‌کند؛
۴- تاریخ مهلت، قداست پیدا ‌می‌کند؛
۵- دولت مجبور می‌شود سراغ متخصص برود؛
۶- فکر جای عصبانیت را می‌گیرد؛
۷- تخصص جای توصیه را می‌گیرد؛
۸- گفتار درمانی، دوام نمی‌آورد؛
۹- کیفیت صادرات و تولید داخلی سریع اصلاح می‌شود؛
۱۰- خبرنگاران حرفه‌ای رشد می‌کنند و منبع فکری می‌شوند؛
۱۱- سیستم‌ سازی جای مدیریت فردی را می‌گیرد؛
۱۲- جامعه به سخن دروغ سریع‌تر پی می‌برد؛
۱۳- نگهداری از محیط زیست برای همه واجب می‌شود؛
۱۴- با به روز شدن، مشکلات سریع‌تر حل می‌شوند؛
۱۵- افراد و بنگاه‌هایی که می‌توانند رقابت کنند، پایدارتر می‌مانند؛
۱۶- چون رقابت و تولید اولویت پیدا می‌کنند، حکمرانی با توسعه مساوی می‌شود؛
۱۷- تملّق، کاربرد خود را از دست می‌دهد؛
۱۸- fact جای نمایش مدیران را می‌گیرد؛
۱۹- زحمت بیشتر، جای حسادت را می‌گیرد؛
۲۰- به واسطۀ کار و تلاشی که افراد می‌کنند، وقت تخریب دیگران را پیدا نمی‌کنند؛
۲۱- کسانی که حرف نو نمی‌زنند، از صحنه خارج می‌شوند؛
۲۲- رسانه‌ها نمی‌گذارند مدیران عوام فریبی کنند؛
۲۳- شهروندان، تفاوت تحلیل از Propaganda را تشخیص می‌دهند؛
۲۴- جامعه متوجه می‌شود کار جمعی تعیین کننده‌است؛
۲۵- چون رقابت و یادگیری افزایش پیدا می‌کنند، ثروت تولید می‌شود؛
۲۶- دیگر نمی‌توان هم زمان ۱۵ شغل داشت؛
۲۷- مدیران مجبور می‌شوند مشکلات را حل کنند و نه مدیریت؛
۲۸- افراد Showman، نمی‌توانند طولانی فیلم بازی کنند؛
۲۹- حرف ناپسند زدن، هزینه پیدا می‌کند؛
۳۰- نمی‌توان طولانی مدت، اطلاعات و تحلیل غلط ارائه داد.

ارسال نظر در لینک زیر:
http://www.sariolghalam.com/?p=1155

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-12-25

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-12-07

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

telegra.ph/sariolghalam-10-28

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-09-21

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

سی ذهنیتِ غیرواقعی در دیپلماسی
محمود سریع القلم

1-که حقوقِ بین الملل بر سیاستِ بین الملل اولویت دارد؛
2-که سیاستِ بین الملل بر اقتصادِ بین الملل اولویت دارد؛
3-که سیاستِ خارجی یعنی روابط عمومی خارجی یک دولت؛
4-که بدون اجماع داخلی میتوان در سیاست خارجی موفقیتِ پایدار کسب کرد؛
5-که سیاست خارجی عمدتاً یعنی فضا سازی مجازی؛
6-که کشورهای اروپایی با توجه به عدالت خواهی و حق طلبی، باید موضع بگیرند؛
7-که آمریکا و اسراییل دو روی یک سکه نیستند؛
8-که آمریکا یعنی رئیس جمهور آمریکا؛
9-که جان بولتون باعث شد ترامپ از برجام خارج شود؛
10-که صرفاً مثلثِ ترامپ، پمپئو و مشاور امنیت ملی، سیاست خارجی آمریکا را شکل میدهند؛
11-که اِیپَک (AIPAC) صرفاً یک گروه لابی است؛
12-که مجموعۀ دستگاه نظامی- امنیتی آمریکا، حامی سیاست خارجی ترامپ نیست؛
13-که قوۀ مقننه آمریکا، حامی سیاست خارجی ترامپ نیست؛
14-که مهم ترین منطقه در سیاست خارجی آمریکا، خاورمیانه است؛
15-که دولت ترامپ برای دستیابی به یک قرارداد جدیدِ برجام، مستأصل است؛
16-که عموم رسانه های آمریکا، مخالف سیاستهای خاورمیانه ای دولت آمریکا هستند؛
17-که سیاست خاورمیانه ای آمریکا در کاخِ سفید شکل میگیرد؛
18-که منافع اسراییل یعنی مواضع بنیامین نتانیاهو؛
19-که تفاهم و همکاری کشورهای عربی با اسراییل پایدار نیست؛
20-که اعراب خلیج فارس از خود منافع و مصالحی ندارند؛
21-که ماهیتِ اصلی روابطِ آمریکا با کشورهای عربی خلیج فارس، صرفاً امنیتی است؛
22-که دورۀ غرب در جهت دادنِ به سیاست بین الملل پایان یافته است؛
23-که 900 صفحه تحریم را نباید خیلی جدی گرفت؛
24-که جو بایدن ادامۀ باراک اوباما است؛
25-که دولتِ احتمالی جو بایدن با مسایل خاورمیانه خیلی کاری نخواهد داشت؛
26-که نفوذ امنیتی در کشورهای دیگر بر نفوذ اقتصادی اولویت دارد؛
27-که در مذاکرات، اهرم امنیتی کارسازتر از اهرم اقتصادی است؛
28-که یک کشور جهان سومی میتواند بین منافع اروپا و آمریکا شکاف بیاندازد؛
29-که بدون مزیتِ نسبی اقتصادی، میتوان در سیاست خارجی امتیازاتِ گسترده گرفت؛
30-که خیلی ها تفاوتِ بین سیاست خارجی و پروپاگاندا را متوجه نمی شوند.

ارسال نظر

کانال تلگرام 👈 @sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-08-06

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-07-19

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-07-01

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-06-07

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

https://telegra.ph/sariolghalam-05-11

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

" چرا اینقدر ناپایداری؟ "
یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

پاراگراف زیر، دریایی از مطلب دارد:

 

     «نصرت­ الله معینیان، رییس دفتر مخصوص شاهنشاهی… مردی رازدار و متواضع بود. هیچ کس، حتی دشمنان دربار و مخالفان شاه در ذکاوت، دقت و به خصوص صحت عمل وی تردیدی ابراز نمی­ داشتند… در پایان رژیم، قطعاً با اجازه یا تأیید شاه، تمام بایگانی دفتر مخصوص شاهنشاهی را که مشتمل بر همه اسناد پنجاه ساله دوران پهلوی بود با دو هواپیمای نظامی به خارج از ایران منتقل کرد که اکنون قاعدتاً باید در صندوق­ های بانک یا بانک­ هایی باشد و مسلماً منبع بی ­نظیر و بدیلی برای مطالعه تاریخ این دوران خواهد بود.»

(منبع: هوشنگ نهاوندی و ایو بوماتی، محمدرضا پهلوی: آخرین شاهنشاه ایران. پاریس: نشر Perrin، ۲۰۱۳٫ ترجمه فارسی ۲۰۱۴، صص ۴۵۹-۴۵۸).

    

طی تحقیقات برای تدوین کتابِ در حال اتمام خود، «اقتدارگرایی ایرانی در عهد پهلوی،» به امثال این نقل قول و نقل قول­ هایی مشابه بسیار برخورد کرده­ ام. از منظر یک دانشجوی علوم انسانی، این سئوال به کرّات مطرح می­ شود: چرا تاریخ ما تکه تکه است؟ چرا در هر دوره، سیاست­ ها و اندیشه ­هایی در تناقض کامل با دوره قبل دیده می ­شود؟ چرا امتداد نداریم؟ چرا منحنی رفتاری ما در این حدّ، فراز و نشیب دارد؟

     در یک و نیم قرن گذشته، به جز دوره ­های کوتاه چند ساله آرامش، عموماً کشور از یک بحران به بحران دیگر مبتلا شده است: بحران­ های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و سیاست خارجی. آیا این فراز و نشیب­ ها، لازمه استقرار نهایی است؟ مانند آنچه در تاریخ کشورهایی مانند نروژ، سوئد، هلند و ژاپن مشاهده می­ کنیم. اگر این­طور است باید چه کار کنیم که به استقرار برسیم؟ چرا باید مهم ­ترین اسناد نیم قرن کشور به مکان نامعلومی در خارج برود؟ چرا نمی ­توانیم سیستمی بسازیم که حداقل به یک قرن برسد؟ آنهایی که ساخته­ اند چه کار متفاوتی نسبت به ما انجام داده­ اند؟ آیا مشکل در جغرافیا، یا فرهنگ یا نظام اقتصادی یا عوامل خارجی است؟ این نوع پاسخ­ ها خیلی کلّی هستند و گره­ ای را باز نمی­ کنند. باید ریز شویم. دقیق شویم. سراغ تجربیات بشری برویم. از دیگران بیاموزیم. مشورت کنیم. از همه مهم­ تر، قدری سئوال کنیم؛ این خصلت تعیین­ کننده ­ای که کانون بهتر شدن و رشد است.

     شاید لازم است به کلیدی ­ترین موضوع برسیم و آن تعریف انسان است.رفتار انسان ها بر اساس نیاز است. طیفی از نیازها. تا نیازهای او تأمین نشود آرام نمی­ گیرد. تا به نیازهای او توجه نشود، استقرار نمی ­یابد. نیازها طبقه ­بندی دارند. نیازی مقدم بر نیازی دیگر است. تا یک نیازی تأمین نشود، سراغ نیاز بعدی نمی­ رود. در کشور چاد، آزادی و دموکراسی خیلی مشتری ندارد. اولین نیاز، زنده نگاه داشتن بچه ­هایی است که بدنیا می­ آیند. در سال ۱۳۵۵ حدود صد هزار نفر ایرانی در اروپا، آمریکای شمالی و هند، دانشجو بودند. محمدرضا شاه نیاز به غذا، تا حدّی مسکن، آموزش زنان، تربیت متخصص در دانشگاه ها، دیده شدن محترمانه ایران در جهان را فراهم کرد. حتی در سال ۱۳۵۲، ایران ار به یکی از بهترین شرکت های هواپیمایی جهان تبدیل شد. اما بعد گفت: مشورت و مشارکت و نظرخواهی و تبادل آراء ممنوع. به نوعی به مردم گفته شد که مقدّرات کشور فقط در ملاحظات، محاسبات و منافع یک فرد تعیین می­ شود. او مانع از تأمین یک نیاز مدنی شد. نمی ­شود در یک جامعه صدها هزار متخصص تربیت کرد، بعد مستقیم و غیرمستقیم به آنها گفت شماها در جهت­ گیری کشور کاره­ ای نیستید. این کار درستی بود که ایران در دهه چهل شمسی سراغ صنعت، اقتصاد، تولید، شهرنشینی، نوسازی عمرانی، آموزش عمومی و ارتباطات گسترده بین ­المللی رفت اما وقتی شهروندان وارد مرحله بعدیِ نیازها شدند، نظام سیاسی مانع شد. استبداد فردی با شدت بالاتری از ۱۳۴۸ آغاز شد. نظام تصمیم­ گیری به نیازهای طیف وسیعی از شهرنشینان و تحصیل کرده ­ها بی ­تفاوت بود. بنابراین، بحران ها بر روی هم انباشته شدند.

     تداوم (Consistency) ناشی از انجام دادن هر کاری در زمان و مکان خاص خودش است. در خانواده، در بنگاه، در جامعه و در حکمرانی، اولین نشانه ­های مشکل، زمانی است که نیازهای طرفین نادیده گرفته شوند. چرچیل سه بار در زندگی سیاسی کاملاً شکست خورد ولی باز ظهور کرد. او تا آنجا پیش رفت که رفتار ناجوانمردانه سیاست ­مداران را علائم نیاز بعضی از آنان دانست. او انتظار رفتار اخلاقی از جانب عموم سیاست مداران را نداشت. چرچیل در اواخر عمر زمانی که یک خبرنگار از او پرسید: چه مسئله ­ای شما را در زندگی بیش از همه آزار داد و شما را رنجاند، گفت: بی­ خوابی. او معتقد بود افراد قوی، طیفی از نیاز دارند و افراد ضعیف، طیف دیگر.

     به رسمیت شناختن نیازهای دیگران، اولین شرط ....

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر 👇
sariolghalam.com/?p=1576

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"سیستم تصمیم گیری و فروپاشی پهلوی دوم"

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

به سه گزیده از صورتجلسات شورای اقتصاد با حضور محمدرضا شاه توجه فرمایید:

یک:

شهردار پایتخت (غلامرضا نیک­پی) بعرض رساند: با توجه به تأکیدی که در مورد ایجاد آپارتمانهای یک اطاقه فرمودند باید سطح زیربنای آنها نیز مشخص گردد.

شاهنشاه فرمودند: مساحت آپارتمانهای یک اطاقه باید در حد ۴۰ تا ۵۰ متر باشد و مساحت آپارتمانهای چند اطاقه نیز نباید کمتر از ۹۰ متر باشد. (۲/۱۲/۱۳۵۵، صفحه ۲۶، جلسه ع۱۳٫ دبیرخانه شورای اقتصاد، سازمان برنامه و بودجه).

دو:

سپس شاهنشاه سئوال فرمودند: در مورد دستوری که قبلاً داده­ایم مبنی بر اینکه به سوپرمارکتها بگویید برای ایجاد مزارع صنعتی که بدون خاک در آن می­شود سبزیجات تازه در تمام مدت سال تولید نمود چه اقدامی کرده­اند؟

وزیر کشاورزی و منابع طبیعی (منصور روحانی) بعرض رساند: اولین نوع آن در مرکز تحقیقات وزارت کشاورزی و منابع طبیعی در اوین مشغول آزمایش این نوع زراعت می­باشند (می­باشد) تا محصولش بدست آید و با نشان دادن محصول و قیمت آن معتقدشان کنیم که اگر کنار هر سوپرمارکت یک واحد ۳۰۰ متر مربعی بوجود بیاورند می­توانند سبزیجات تازه در تمام مدت سال در اختیار مشتریان خود بگذارند.

شاهنشاه فرمودند: زودتر اینکار را انجام دهید. قبلاً گفته بودیم که اتکا اقدام نماید (۱/۱۲/۱۳۵۵، صفحه ۳۰، جلسه ع۱۴).

سه:

شاهنشاه فرمودند:اولویت را به کارهای ساختمانی مربوط به مسکن دهید.

مجیدی (عبدالحمید مجیدی، وزیر مشاور و رییس سازمان برنامه و بودجه) بعرض رساند: قسمتی از کارهای ساختمانی که ضمن طرحهای عمرانی صورت میگیرد ضرورت و فوریت ندارد مثلاً در خیلی از طرحهای صنعتی و کشاورزی، هزینه­های ساختمانی از قبیل ساختمانهای اداری و محوطه­سازی و خیابان سازی و غیره خیلی سنگین است.

شاهنشاه فرمودند: لیست آنها را تهیه کنید تا ما دستور دهیم. (۲۹/۹/۱۳۵۵، صفحه ۱۰، شماره جلسه ع۱۰)

طبیعی است که می­ توان در باره صدها موضوعِ مربوط به نیروهای مسلح، سیاست خارجی، امنیت داخلی، تلویزیون و مطبوعات، ورزش و جوانان، دانشگاه ها و نظام آموزشی به این روش تصمیم ­سازی، مدیریت کرد.
آیا در حکمرانی جدید و مدرن می­توان، تصمیم­ سازی و تصمیم­ گیری در صدها موضوع را به یک گروه بسیار کوچک معطوف کرد؟ آیا دانش و اطلاعات عظیم بشری که ضرورتی اجتناب ناپذیر برای تصمیم­ گیری است را می ­توان در چند نفر محدود خلاصه کرد؟ آیا می ­توان بدون صدها کمیته، کمیسیون و سیستم ­های نظارتی، حکمرانی معقول، منطقی و همه جانبه اِعمال کرد؟ آیا می توان بدون پارلمان و قوه مقننه که تجمع افرادی با دانش، با تشخیص و استقلال فکری باشد، به حسن اجرای قوانین و سیاست گزاری ها امید بست؟ آیا می ­توان بدون رسانه­ های آزاد و مستقل که ناظر بر عملکرد مسئولان، مدیران و تصمیم ­گیرندگان یک کشور باشند، سلامت سیاسی جامعه را نهادینه کرد؟ به هر میزانی که شاه و گروه کوچک اطراف او، باهوش، بادرایت، آینده ­نگر و خوش ­نیت برای توسعه عمرانی کشور باشند، اما تصمیم­ گیری، مدیریت و اجرای طرح ها و برنامه­ ها محتاج یک بوروکراسی شفاف، کارجمعی، نهادسازی و نظارت رسانه­ ها می­باشد. حکمرانی خوب سیستم می­خواهد و نمی­تواند با افراد محدودی هدایت شود.

آیا می ­توان به تصمیمی منطقی رسید ولی در جلسات تصمیم ­گیری، فرصت طرح دیدگاه های مختلف و متعارض وجود نداشته باشد؟ آیا می­توان به تصمیمی منطقی رسید وقتی بخشی از داده­ ها و اطلاعات کلیدی، نادیده گرفته شوند؟ آیا می­توان به تصمیمی منطقی رسید وقتی اعضای جلسه نتوانند با شاه، بحث کنند، مخالفت کنند و دیدگاه ­های متفاوتی را مطرح کنند؟ آیا می­توان با مونولوگ، کشوری را مدیریت کرد؟ آیا می ­توان با یک تلقی از موضوعات به تصمیم ­گیری عقلانی رسید؟ افراد باید تصمیم بگیرند یا کمیته­ ها و کمیسیون ها؟ اگر قشر تحصیل کرده جامعه احساس کند نقشی در فرآیندهای تصمیم­ گیری کشورش ندارد به چه صورت باید از خود تعلقی نسبت به سیستم سیاسی نشان دهد؟ اگر مدارهای مشورت بسیار محدود باشند، چرا باید کارشناسان و متخصصین یک جامعه همکاری کنند یا حس کنند جزئی از یک نظام اجتماعی هستند؟ آیا می­ شود قشر متخصص تربیت کرد ولی به آنها بها نداد؟

مشارکت متخصصان، کارشناسان، محققان، خبرنگاران و اندیشمندان از مکاتب فکری گوناگون برای فهم، تصمیم ­سازی و مدیریت مسایل یک کشور شروع فرآیندی است که بلوغ آن به سیستم حزبی، آزادی رسانه­ ها و در نهایت بعد از دهه­ ها به دموکراسی منجر می­ شود. اگر حکمرانان نتوانند میان خود و این اقشار به فهم مشترک و صورت بلوغ یافته آن یعنی قرارداد  اجتماعی برسند، الگوها و افکار آنان نمی ­تواند تداوم  پیدا کند چون احساس تعلق از میان می­رود. در نهایت می شود یک ....

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر👇

sariolghalam.com/?p=1340

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"استراتژی آمریکا نسبت به ایران چیست؟"

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

آمریکا، کشور گروه های لابی است. نه تنها در سیاست خارجی بلکه تقریباً در تمامی موضوعات می­توان از طریق لابی بر تصمیم­ سازی ها­ و سیاست­ گذاری ­ها در آمریکا اثرات جدی گذاشت. در شهر واشنگتن، خیابانی است به نام K Street که مرکز مؤسسات حرفه ­ای در صنعت لابی است. عربستان رسماً اعلام کرده که در سال ۲۰۱۶، ۱۵۰ میلیون دلار صرف لابی در دستگاه های حکومتی و همچنین جامعه آمریکا کرده است. هر گروهی که تشکلِ قوی­تر، پول بیشتر و روان­شناسی مؤثرتر داشته باشد، ظرفیت اثرگذاری بر سیاست­­گذری ها را پیدا می­کند.

     با توجه به اینکه ایران کشور فرصت­ ها، زیبایی ­ها، طعم ­ها و توان­مندی ها است، چرا در این حدّ، ذهنیت نسبت به ایران منفی است؟ تقریباً هر خارجی که به ایران سفر می­کند بلافاصله متوجه میان ذهنیت قبل از سفر و واقعیت بعد از سفر می­شود. اصلی روان­شناسانه در روابط ­بین­ الملل وجود دارد که این شکاف را توضیح می­دهد: در صحنه جهانی، ذهنیت به مراتب مهم­تر از واقعیت است. ذهنیت نسبت به ایران و ایرانی کجا پردازش می­شود و شکل می­گیرد؟ در مسکو؟ در شانگهای و بی چینگ؟ یا در ریاض؟ هیچکدام. شاید ۹۰ درصد ذهنیت نسبت به ایران، در آمریکا و در ساخت قدرت آمریکا شکل می­گیرد. ما ایرانی ­ها انتظار داریم دیگران نسبت به ما منصف باشند و یا اخلاقی رفتار کنند. این انتظارات با واقعیات جهانی که مبتنی بر منافع است،  سازگار نیست.

     قوه مقننه آمریکا که نسبت به ایران قوانین متعددی را تصویب کرده است، سازنده ذهنیت در مورد ایران نیست بلکه مصرف­ کننده آن است. دو گروه لابی در آمریکا نسبت به ایران، ذهنیت می­سازند: ۱)تشکیلات نظامی که در تقابل با ایران در سطح منطقه خاورمیانه هستند و ۲) تشکیلات حامی اسراییل که عملکرد ایران را در مقابله با منافع و امنیت اسراییل می­دانند. دایره توافق، تفاهم و اجماع این دو گروه قدرتمند به مراتب بیشتر از اختلاف­ نظر آنهاست. طی چند سال اخیر نیز، عربستان سعودی، ضلع سوم این لابی درون حاکمیت آمریکا شده است. هر سه ضلع مثلث، از یک استراتژی کانونی تبعیت می­کنند: تفکیک ایران از جمهوری اسلامی ایران. آنها تبلیغ می­کنند که ایران کشوری است کهن، با تاریخی پرافتخار، صاحب سبک هنر و ادبیات و دارای منابع طبیعی و انسانی غنی. از این ایران باید حمایت کرد و با آن ارتباط داشت. به زعم آنها، جمهوری اسلامی ایران، مزاحم و در تضاد با منافع آمریکا، اسراییل و عربستان در منطقه خاورمیانه است.

     با شدت بیشتری از اواسط دهه 1380، استراتژی بر این مبنا استوار بوده که جمهوری اسلامی ایران را باید به صورت دائمی، زیر فشار اقتصادی و سیاسی قرار داد. در حدود سال ۱۳۸۲ و در دوره اصلاحات، آمریکا و اسراییل با متونی که منتشر کردند مطرح نمودند که نهاد دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران صرفاً اُپراتور است و قرائت­ های فرح ­بخش و دل­ نشین آن از روابط خارجی، ارتباط چندانی با واقعیت­های سیاسی و اقتصادی ایران ندارد. از دید آنها که در مراکز متعدد تحقیقاتی بحث و تفسیر و پخش می­شود، انتخابات ریاست جمهوری در ایران جهت تحکیم وضع موجود می­باشد و برای تغییر و یا اصلاح سیاست­گذاری ­ها، طراحی نشده است.

     از طرفی دیگر، ثبات سیاست خارجی جمهوری اسلامی طی چند دهه گذشته، زمینه­ ساز ثبات راهبردهای دوقطب قدرتمند و مؤثر لابی آمریکا نسبت به ایران بوده است. به نظر می­رسد این دو لابی، این استراتژی را نسبت به ایران طراحی کرده­ اند: فشار تدریجی و دائمی، تداوم تحریم ­ها، محدود کردن منابع مالی، ممانعت از انتقال دانش، ایجاد نگرانی در میان بنگاهها و بانکهای اروپایی و ژاپنی، جلوگیری از سرمایه­ گذاری خارجی و در حاشیه سیاسی گذاشتن ایران. خلاصه ­تر: حفظ ایران در حد بقا و ممانعت از رشد و توسعه و پیشرفت آن. جالب توجه این است که در یک موضوع با اهمیتی، دو کانون لابی آمریکا با هم توافق ندارند: بخش ­های سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا، تکه تکه شدن خاورمیانه را به نفع منافع ژئوپلیتیک آمریکا نمی­دانند و معتقدند که این جدایی­ طلبی­ ها (Balkanization) در نهایت به نفع روسیه، تروریست­ها و در آینده­ای دور به نفع چین است. تکه تکه شدن خاورمیانه، سطح اثرگذاری آمریکا در  منطقه را می­کاهد و هزینه های حضور را افزایش می­دهد. از این­رو، از منظر منافع ژئوپلیتیک و اقتصادی آمریکا، حفظ تمامیت ارضی ایران به نفع آمریکا تفسیر می­شود. این در حالی است که اکثریت قاطع کشورهای خاورمیانه، اگر بتوانند علیه تمامیت ارضی ایران ....

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر:

www.sariolghalam.com/?p=1188

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"نظام بین‌الملل و ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه"

مقاله ای از دکتر محمود سریع القلم

چکیده

این مقاله در دو سطح تحلیل سازماندهی شده است: ساختار قدرت سیاسی و اقتصادی در نظام بین‌الملل جدید و سپس پیامدهای این ساختار بر تحولات ژئوپلیتیکی خاورمیانه. فرضیه مقاله مطرح می‌کند که «خروجی‌های ژئوپلیتیک خاورمیانه عمدتاً تحت تأثیر اختلافات، رقابت‌ها و تفاوت‌‌های کشورهای قدرتمند خاورمیانه است، ولی درعین‌حال، رقابت‌های جهانی و اروپایی آمریکا و روسیه که قطب‌های موجود خاورمیانه‌ای را تقویت می‌کنند، بیشتر در پی مدیریت اختلافات هستند تا حل آن‌ها». آنان از ساختار دوقطبی برای فروش اسلحه و تعادل اقتصادی بهره‌برداری می‌کنند و آن را به‌عنوان اهرم در تشدید یا کاهش اختلاف‌های فیمابین، به‌کار می‌برند. مقاله چارچوب نظری رابرت کی‌گن[۱] را برگرفته است که براساس افزایش اهمیت جایگاه و نفوذ سیاسی در کنار تعاملات اقتصادی در نظام بین‌الملل بحث می‌کند. این مقاله از وضعیت جاری اقتصاد آمریکا، اهداف نوین روسیه، میراث عملکرد سیاست خارجی اوباما و سیستم انگیزشی اسرائیل در قالب‌بندی ژئوپلیتیک جدید خاورمیانه، بهره‌برداری می‌کند و در نتیجه‌‌گیری، به ظهور یک سیستم دوقطبی در خاورمیانه اشاره کرده است که با ائتلاف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود در پی تقابل و تضعیف یکدیگر هستند. تداوم این سیستم دوقطبی، از‌یک‌سو تابع امکانات مالی بازیگران منطقه‌ای و از سوی دیگر، پیرو نتایج مذاکرات آمریکا و روسیه در مورد اختلافات دوجانبه و اروپایی یکدیگر خواهد بود.

برای مطالعه متن کامل مقاله،دانلود pdf و ارسال نظر به لینک زیر مراجعه کنید.

http://www.sariolghalam.com/?p=1159

کانال تلگرام 👇

@sariolghalam

Читать полностью…

دکتر محمود سریع القلم

"تئاتر سیاست"

یادداشتی از دکتر محمود سریع القلم

بررسی تحولات جهانی، نکته‌ای کانونی را به ذهن متبادر می‌سازد: بسیاری از کشورها قفل شده‌اند؛ خیلی فرصت برای تغییر وجود ندارد؛ منافع گسترده در درون کشورها، فضای تحول را بسیار محدود کرده است؛ مدیریت مشکلات برحل آن‌ها اولویت پیدا کرده است. بنابراین، حفظ وضع موجود مبنای سیاست ورزی است.

اما حفظ وضع موجود نه عاقلانه است، نه اسباب مشروعیت را فراهم می‌آورد بلکه کسالت‌آور نیز هست. چون دامنۀ تغییر بسیار محدود است پس سیاست مداران باید چه کار کنند؟ سیاست مداران در شمال و جنوب قاره آمریکا، در آفریقا و اروپا و خاورمیانه. هر سیاست مداری که خیلی صحبت کند، کمتر موفق می ‍شود. سیاست مداری امروزی نیاز به تعدادی محدود جملات کوتاه و یک خطی در رابطه با موضوعات حساس لازم دارد تا ذهنیت بسازد (One Liners). اینکه کدام ذهنیت و با چه نوع پیغام رسانی انجام می‌گیرد مهم‌ترین امر سیاست‌ورزی شده‌است. محتوای این ذهنیت خیلی اهمیت ندارد. آنچه مهم است در ذهن و احساس مخاطب، منزل پیدا کند. شکل دادن به یک ذهنیت جدید که بتواند مخاطبان را برای مدتی مشغول کند و امید دهد، جدی‌ترین کار روانی-طراحی سیاست‌بازان امروز جهان شده است. اینکه چگونه مشکلات مردم، قالب‌ بندی شود ظرافت و دقت می‌خواهد (Framing). روان‌شناسی، ارتباطات و سیاست با هم برابر شده‌اند.

وقتی عموم مشکلات محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی قابل حل نیستند و یا مخالفان جدی دارند، پس سیاست‌مدار باید چکار کند؟ اولین هنر سیاست ورزان در صحنۀ تئاتر سیاسی، واژه‌هایی هستند که انتخاب می‌کنند. اگر واژه‌ها بتوانند اکثریت را دچار هیجان کنند کافی است. فضای مجازی جدید می‌تواند به این امر قالب‌بندی سیاست مداری بسیار کمک کند. در هر فرهنگی، واژه‌های خاصی در قلب افراد جای پیدا می‌کنند. در آمریکای لاتین، سیاست‌مداری که واژه‌های نزدیک به مبارزه با فقر استفاده کند، جلوتر می‌افتد. در کشور‌های صنعتی، واژه‌های نزدیک به رشد اقتصادی و کاهش تورم کاربرد دارند. در خاورمیانه، نمایشی از صداقت، فروتنی، شانه‌های افتاده و مبارزه با تبعیض، بسیار اثرگذار است. چون در خاورمیانه احساسات عمیق‌تر است، واژه‌ها و ظاهری که فروتنی را جلوه دهد بیشتر به درد تئاتر سیاست ‌می‌خورد. این نوع رهیافت در آلمان و سوییس خیلی جواب نمی‌دهد اما در مصر و عراق مؤثر است.

دومین هنر سیاست ورزان در تئاتر سیاسی، نحوۀ قالب بندی و جمله بندی مشکلات و موضوعات یک جامعه است. آنچه را که سیاست‌مدار نمی‌گوید مهم‌تر از آنچه می‌گوید است، زیرا به قالب بندی او برمی‌گردد. مغز سیاست در آلمان واژه "ثبات" است و خانم مرکل، به خوبی این مفهوم را در عمل اجرا کرده است. اکثریت قریب سیاست مداران در دنیا خیلی نمی‌توانند تغییر ایجاد کنند چون منافع و ساختار‌ها به هم قفل شده‌اند. هشت سال سیاست خارجی دولت اوباما در دو موضوع عادی سازی با کوبا از یک طرف و برجام از طرف دیگر خلاصه می‌شود، بقیه مدیریت وضع موجود بود. او در قالب بندی یکی از هنرمندترین سیاست‌ مداران تاریخ معاصر است. چندجانبه گرایی، عدم دخالت، محیط زیست، بیمه بهداشت برای اقشار ضعیف. او در بعضی از این موارد نیز موفقیت‌هایی کسب کرد.

در مقابل آنچه که گفته شد،آسیا به طور چشمگیری متفاوت است و تئاتر سیاست در آسیا در مسیر دیگری سیر می‌کند. اولین نکته‌ای که در آسیا اهمیت دارد اینست که مردم عموماً می‌دانند دولت صرفاً کارگزار است و هیچ پول و امکاناتی وجود ندارد؛ از ویتنام و کامبوج و اندونزی گرفته تا کره‌ جنوبی و چین و ژاپن. مردم هند از آقای مودی،نخست وزیر هند چه انتظاری می‌توانند داشته باشند؟ این وضعیت را مقایسه کنید با قطر که با ۲۵۰ هزار نفر جمعیت،دو برابر ایران از نفت و گاز درآمد دارد.ذهنیت مردم اینست که این امکانات عظیم باید در میان ما دویست و پنجاه هزار نفر تقسیم شود.این ساختار دولت در آسیا، مردم را مسئول زندگی کرده است و بسیار کم توقع و پرکار. چون جمعیت این کشورهای آسیایی نیز بسیار است این ساختار عینی اجتماعی باعث شده است افراد خود‌به‌خود به همت و تلاش و فکر و کار جمعی خود روی آورند. در تئاتر سیاست آسیایی،سیاست مدار باید ساختار‌ها را بسازد تا مردم آسان‌تر و روان‌تر کار و فعالیت کنند و بی دلیل نیست آسیایی‌ها در حد چشمگیری تولید می‌کنند. مردم از دولت و حاکمیت اشتغال و درآمد نمی‌خواهند بلکه خواستار روابط خارجی معقول، بازار برای صادرات، نرخ منطقی مالیات، امنیت سرمایه‌گذاری،قوانین مؤثر و ساختار عمرانی کارآمد تقاضا دارند. بنابراین طراحی appها در آمریکا صورت می‌گیرد ولی iPhone در چین ساخته می‌شود. Surface مایکروسافت در آمریکا طراحی می‌شود ولی در چین ویتنام و کره جنوبی ساخته ...

ادامه مطلب و ارسال نظر در لینک زیر:

http://www.sariolghalam.com/2017/05/06/تئاتر-سیاست/

کانال تلگرام 👇
@sariolghalam

Читать полностью…
Subscribe to a channel