در سفر مدیرکل ورزشوجوانان استان خراسانرضوی انجام شد
کاشمر، میزبان همایش تجلیل از خادمان، حامیان و هادیان ازدواج بود. در این همایش که با حضور مدیرکل ورزشوجوانان استان خراسانرضوی، امام جمعه شهرستان کاشمر، فرماندار و شهردار کاشمر برگزار شد، از خیّران حوزهی ورزش سیدامیر حسینی و خانم نصرت فرزانه (مرکز نیکوکاری نرجسخاتون) و نیز از دستگاههای اجرایی برتر، آقایان حسین دهقانی (فرمانده ناحیه مقاومت بسیج کاشمر) و مجید حسینزاده (رئیس کمیتهامداد امام خمینی «ره») تقدیر و تجلیل بهعمل آمد. همچنین در این همایش که با هدف ترویج ازدواج آسان و موفق برگزار گردید از دو زوج موفق نیز تقدیر بهعمل آمد.
در این سفر نیز، تاجفیروز، مدیرکل ورزشوجوانان استان خراسانرضوی، از پروژهی در حال ساخت مجموعهی ورزشی روستای قوژد بازدید کرد و بیان داشت: «این پروژه پس از 16 سال، در دولت شهید رییسی پیگیری و ساخته شد و ابراز امیدواری کرد که این پروژه تا چهارم مردادماه، با حضور وزیر ورزشوجوانان افتتاح خواهد شد. در ادامهی این سفر، تاجفیروز، از روستای زلزلهزدهی زندهجان، واقع در بخش مرکزی کاشمر، بازدید نمود و با اهدا بستههای ورزشی به مجموعهی ورزشی این روستا، از جوانان و نوجوانان ورزشکار تقدیر کرد.
در این سفر همچنین باشگاه تخصصی وزنهبرداری که بهیاد مرحوم «مسعود شفیعینژاد» بازسازی و احداث گردیده، توسط مدیرکل ورزشوجوانان استان خراسانرضوی افتتاح گردید.
#پایگاه_خبری_طرثیث_نامه
#خبر
#خبر_ورزشی
#سرو_کاشمر
#پایگاه_خبری
/channel/sarvekashmar
جمهوریت نظام نیازمند حضور حداکثری است
سید علیرضا نبوی ثالث
خدای متعال، دلهای مردم را انشاءالله هدایت خواهد کرد به بهترین گزینه و انشاءالله یک رئیس جمهور شایسته، برای ملت ایران تعیین خواهد شد.
مقام معظم رهبری
تا برگزاری چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری یک هفته بیشتر وقت نداریم، مایلم به اختصار نیم نگاهی به محور سخنان مقام معظم رهبری در خطبه های نماز عید فطر و همچنین در اجتماع پرشور مردم قزوین در 27 آذر سال 1382چند ماه مانده به برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در آن دوران داشته باشم،فرمایشات ایشان در حال حاضر پس از گذشت 21 سال از آن تاریخ و گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب اسلامی روشنترین چراغ راه و برترین سرمشق است تا هم مردم و هم مسئولان سر لوحه ی اقداماتشان قرار دهند، اجازه می خواهم با اقتباس از سخنان و با استفاده از توصیههای ایشان بر ضرورت حضور آگاهانه، مومنانه و صادقانه مردم در صحنه انتخابات تاکید مجدد را به مردم بیدار و مسئول دیار ترشیز بنمایم، انتخابات یکی از عرصههای حضور ملی مردم است، صلاح کشور و آینده ی کشور به این است که یک انتخابات پرشور و با علاقه و حضور قاطبه ی ملت انجام بگیرد، انتخابات اگر خوب و باشکوه برگزار شود مردم حضور مومنانه و صادقانه ی خود را درانتخابات نشان دهند آن وقت دشمن خواهد فهمید که نمی تواند نسبت به آینده ی مصالح این کشور تصمیم گیری نماید، حضور مردم در صحنه باعت کمک به یکدیگر و کمک به پیشرفت کشور است، انشاءالله، به توفیق الهی، مردم این انتخابات را علی رغم دشمنان، بسیار بزرگ و با شکوه برگزار خواهند کرد، توجه داشته باشید که دشمنان کشور و ملت ما نمیخواهند انتخابات خوبی در کشور برگزار گردد و همیشه همینجور بوده است در اغلب انتخاباتها دشمنان ما همه ی تلاش خود را به کار میگرفتند، تا شاید انتخابات با گرمی و پرشور صورت نگیرد، بعضی از وابستگان به دشمن هم در داخل کشور، به طرق مختلف سعی میکردند مردم را از حضور در پای صندوقهای رای منصرف کنند، البته حالا چون فضای عمومی کشور، فضای میل به انتخابات است و همه مسئولین متفق الکلمه مردم را دعوت به حضور در انتخابات کرده اند، جرأت نمیکنند و از فضای عمومی و افکار عمومی می ترسند که صریحا بگویند در انتخابات شرکت نکنند.
ملت باید با یک انتخابات پرشور و پرشکوه، حضور و ایستادگی خود را در صحنه به اثبات برساند، نگاه ملت به انتخابات به چشم یک حادثه ملی میتواند ملت را با استحکام هرچه بیشتر در راه بنای کشور خود مجهز و مسلح کند، در این دوره با حضور کاندیداهای متعلق به اکثر سلایق و مورد قبول دو جریان سیاسی عمده در کشور، شرایط برگزاری یک انتخابات پرشور از هر نظر فراهم است، انتخابات اگر خوب و باشکوه برگزار شود و مردم حضور مومنانه و صادقانه خود را در این انتخابات نشان دهند دشمن خواهد فهمید که نمیتواند نسبت به آینده مصالح این کشور تصمیم گیری نماید و قطعا برگزاری چنین انتخاباتی که سالم، آزاد، و طبق قانون انجام گیرد کمترین فایده اش تضمین آینده و تامین امنیت حاضر است و شرکت بیشتر مردم در انتخابات موجب بالارفتن کارآمدی و اعتبار رئیس جمهور منتخب مردم می شود و توان خدمت رسانی بیشتری برای رئیس جمهور مهیا می گردد،
ادامه مطلب را در سایت #طرثیث_نامه بخوانید
https://torsisnameh.ir/post/269/%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%AD%D8%AF%D8%A7%DA%A9%D8%AB%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA
سناریوهای انتخاباتی چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از چند منظر
محبوبه وزیری
س از خبر ناگوار شهادت رئیس جمهوری سیزدهم در ارتفاعات استان آذربایجان شرقی و برگزاری مراسمهای تشییع وی همانگونه که قانون اساسی پیش بینی کرده اداره امور اجرایی برعهده معاون اول گذاشته شد و کشور مسیر خود را ادامه داد و باتاکیدات رهبر انقلاب هیچ خللی در کارهای کشور ایجاد نشد.
با فرمان رهبری روند برگزاری انتخابات آغاز شد و حدود 80 نفر برای ورود به پاستور ثبت نام کردند. از این بین 6 نفر تایید صلاحیت شدند که از میان آنها نیز یک نفر وابستگی به جناح اصلاحات دارد و 5 نفر دیگر وابستگی به اردوگاه اصولگرایان دارند.
با اعلام اسامی کاندیدا موج نظرسنجی ها و تحلیل ها شروع شد و هر کس به سبک و سیاق خود و با توجه به گرایشات فکری و سیاسی یاوابستگی به جناح و گروه خاص خود نتایج انتخابات را پیش بینی کرد و یا سناریوهای مختلفی برای آن چید.
اما در این خصوص گفتنیهایی وجود دارد:
بی شک با توجه به شرایط پیش آمده، مشارکت مردم ایران در روز هشتم تیر ماه بیش از مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری خرداد 1400 و نیز بیش از مشارکت در انتخابات 11 اسفند 1402 مجلس شورای اسلامی خواهد بود. انتخاباتي كه به دليل فوت ريیسجمهور پيشين زود هنگام شكل گرفته و تقريبا همه بخشهاي سياسي و اجتماعي در آن به صورت مساوي در برابر فرصتها قرار گرفتهاند و اقدامات خاص از پيش تعيين شده نيز براي تبليغ و ترويج ديدگاههاي جريانهاي سياسي حاكم صورت نگرفته است.
محمدباقر قالیباف، علیرضا زاکانی، مسعود پزشکیان، سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی، سعید جلیلی و مصطفی پورمحمدی ۶ کاندیدای تایید صلاحیت شده انتخابات ۱۴۰۳ هستند. در این بین زاکانی و قاضی زاده هاشمی در انتخابات ۱۴۰۰ هم حضور داشتند و رای چشمگیری در رقابتها کسب نکردند. بیشترین نامهایی که برای انتخابات پیش رو ذکر می شود و ظاهرا شانس بیشتری نسبت به بقیه دارند، قالیباف، پزشکیان و جلیلی است. در این بین هنوز موج دو قطبی و یا حتی سه قطبی در کشور به راه نیفتاده است.
تحلیل ها نشان می دهد اصلاح طلبان بیشتر تمایل دارند انتخابات به دور دوم کشیده شود. بخش اعظمی از جناح اصلاح طلب ، انتخابات مجلس شورای اسلامی که در اسفند 1402 برگزار شد را تحریم کردند . همین امر باعث شده تا تشکیلات آنان آسیب ببیند. خبرها حکایت از این دارد که در بسیاری از شهرها هنوز نتوانسته اند ستادی برای خود مهیا کنند و یا نتوانسته اند فردی را به عنوان رییس ستاد معرفی کنند. اصلاح طلبان نیاز به زمان دارند . به همین دلیل جناح اصلاح طلب در درجه نخست خواهان رقابت قالیباف و جلیلی هستند تا رای گروه اصولگرایان تقسیم شود.این گروه با تحلیل های متفاوت و ارائه نظرسنجی های مختلف گاهی رقابت را بین قالیباف و پزشکیان و گاه بین جلیلی و پزشکیان عنوان می کنند تا با بالانس کردن رقابت ها بتوانند حداقل 13 میلیون رای برای پزشکیان کسب نمایند و به دور دوم برسند.
انتخابات 11 اسفند 25 میلیون نفر شرکت کننده یا به عبارتی 37 درصد شرکت کننده داشته است. گفته می شود اصلاح طلبان برای پیروزی در دور اول نیاز به 23 میلیون رای دارند که با توجه به زمان باقی مانده، به نظر نمی رسد توانایی جذب این میزان رای را داشته باشند.
تاکنون یک مناظره برگزار شده و یک مناظره نمی تواند به طور قطعی مناظرات دیگر را پیش بینی کند ولی اولین مناظره نشان داد که بر خلاف مناظرات قبلی در دوره های گذشته، نه تنها کاندیدا قصد ایجاد دوقطبی را ندارند که در بسیاری موارد هم را تایید می کنند، آرامش دارند و تمایلی به بیان ضعف های یکدیگر ندارند. شاید جذابیت مناظرات دوره های گذشته در تقابلات دونفره بود که در اولین مناظره اثری از این نوع تقابل دیده نشد .به عبارتی اگر مناظرات به همین منوال پیش رود در جابجایی آرا تاثیر چندانی نخواهد گذاشت.
ادامه مطلب را در سایت #طرثیث_نامه بخوانید
https://torsisnameh.ir/post/267/%D8%B3%D9%86%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D8%AA-%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D9%86%D8%AF-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1
کاشمر، میزبان معاون میراثفرهنگی استان
کاشمر، امروز (31/3/1403) میزبان احسان زهرهوندی، معاون میراثفرهنگی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان خراسانرضوی بود. در این بازدید که با هدف بررسی و برآورد خسارتهای واردشده به بناهای تاریخی کاشمر از جمله «حوزهی علمیّه حاجسلطانالعلما، کاروانسرای امینالتّجار، مسجد حاجیجلال، مسجد جامع، امامزاده سیدمرتضی (ع)» انجام شد، مهندس کوهسرخی، شهردار کاشمر با حضور در محل امامزاده سیدمرتضی (ع) آمادگی شهرداری کاشمر برای همکاری و همراهی در حوزهی میراثفرهنگی و گردشگری را اعلام کرد. همچنین در گفتوگویی با احسان زهرهوندی، معاون میراثفرهنگی اداره کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان خراسانرضوی به بیان بعضی کمبودها در حوزهی گردشگری اشاره شد.
مهندس کوهسرخی، شهردار کاشمر، در این گفتوگو آمادگی کامل، برای هرگونه همکاری در حوزهی گردشگری را اعلام کرد و اذعان داشت: «اختصاص بودجه برای حفظ بناهای تاریخی و فرهنگی کاشمر، که دومین شهر زیارتی استان و چهارمین شهر زیارتی کشور بهحساب میآید و سالانه میزبان زائران و مسافران بسیاری از اقصانقاط کشور است، لازم و ضروری است و منطقهی کاشمر در این زمینه، ظرفیّتهای بسیاری دارد که این مهم را برجستهتر میسازد.»
در ادامه نیز زهرهوندی با قول پیگیری اظهار داشت: «در سال 1398 قانون حمایت از بناها و بافتهای تاریخی ابلاغ شده است که چند روز پیش نیز در وزارت راهوشهرسازی دوباره مطرح گردیده است؛ در ماده 13 این قانون صراحتاً آمده: بناهایی که در اختیار یا در تصرف دیگر دستگاهها است، میباید در بحث حفظ، مرّمت و نگهداری اقدمات لازم را انجام دهند؛ البته این حفظ و مرّمت و نگهداری باید تحتنظارت وزارت میراثفرهنگی انجام شود. با اینحال ما وظایف خود را در قبال بناهای آسیبدیده منجمله مدرسه علمیه حاج سلطان انجام خواهیم داد؛ اما انتظار داریم ادارهی اوقاف و امور خیّریه شهرستان و استان در این موضوع مشارکتهای لازم را انجام دهند. در نظر داشته باشید که چنانچه دستگاههای متولی به وظایف خود عمل نکنند این موضوع بهمنزلهی ترکفعل خواهد بود.»
#پایگاه_خبری_طرثیث_نامه
#میراث_فرهنگی
#ترشیز
#زلزله
#فرهنگی_تاریخی
/channel/sarvekashmar
آموزش موسیقی و دنیای تجارت!
حمید ضیایی
در چندین شماره به شیوه های آموزشی پرداخته ام. در این شماره قصد دارم با والدینی سخن بگویم که تصمیم گرفته اند فرزند خود را در کلاس های موسیقی ثبت نام کنند.
همانطور که می دانید، آموزش صحیح، رکن اصلی و بدنۀ هر جامعه است. موسیقی و هنر نیز در جامعه نقش بسزایی دارند. باید این تعریف را بیان کنم که جامعه ای پیشرو و پویاست که از آموزش صحیح بهرهمند باشد.
آموزش غیراصولی و به تعبیری ناشیانه، صدمه ای جبرانناپذیر به جامعه وارد می کند که می تواند نسلی را به بیراهه بکشاند. از همین رو باید به مقولۀ آموزش نگاهی جدی و مطالبهگر داشته باشیم. آموزشی که موتور محرک جامعه است و می تواند همین جامعه را به سمت تعالی و پیشرفت سوق دهد. در مقابل، آموزش غلط می تواند موجب ایستایی و سکون جامعه گردد. با توجه به جامعۀ امروز و در اختیار داشتن رسانه های جمعی مانند شبکه های مجازی، انتخاب مسیر درست برای والدین کمی دشوار است و باید همواره در حوزۀ اطلاع رسانی و شفاف سازی های مورد نیاز جامعه فعالیت شود. هرچه دامنۀ شبکه های مجازی گسترده تر شود، به همان میزان اطلاع رسانی در حوزه های مختلف امری ضروری است.
هنرجو و دانش آموز از لحظه ای که تصمیم می گیرد هنری را فرا بگیرد، از انرژی و انگیزۀ مطلوبی برخوردار است که اگر به بیراهه برود و مسیر درستی را که قرار است در آن گام نهد، انتخاب نکند و گرفتار افراد سودجو شود، ممکن است دلزده و خموده شود و در نهایت مسیری را که انتخاب کرده بوده، به کل رها سازد. به همین جهت است که هر کدام از ما باید در این راه برای آگاهی بخشی به جامعه گام برداریم و آنچه به نظرمان درست و منطقی می آید را به دیگران گوشزد کنیم. امر آموزش آنقدر مهم است که با آن می توانیم آینده ای روشن را به انتظار بنشینیم. از همین رو در این یادداشت سعی می کنم به صورت خودمانی با والدین و علاقه مندان هنر به دو مقولۀ مهم «مدرس خوب و ویژگی های مدرس خوب» اشاره کنم، به این امید که جلوی بسیاری از سودجویی ها گرفته شود و این آگاهی منجر به این شود که هنرجو و علاقه مند به هنر در مسیر بهتر و پویاتری قرار بگیرد.
قبل از هر چیز باید توضیح دهم که برای هنرجو روشن بشود تا بداند چه توقعی از مدرس خود باید داشته باشد. و همچنین روشن شود که مدرس واقعی کیست و چه ویژگی هایی باید داشته باشد. توجه داشته باشید که موضوع آموزش در تمام حوزه ها دارای اهمیت است؛ اما در اینجا تنها به حوزۀ هنر و موسیقی می پردازیم. اهمیت حوزۀ موسیقی هم از این جهت است که روز به روز به تعداد مخاطبان و علاقه مندان آن افزوده می شود و در مقابل هم بازار برای بعضی تبلیغات گرم می شود و می تواند زمینه ساز بسیاری از سودجویی های گردد. البته وظیفۀ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نظارت بر آموزش و شیوۀ آموزش است؛ اما باید اذعان کرد که ادارۀ فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به تنهایی نمی تواند در این راه گام بردارد. همراهی ما نیز در این مسیر بسیار مهم است. به هر جهت باید ذکر کنم که وظیفۀ ما در حد همین اطلاع رسانی است و در نهایت مسئولین امر باید نظارت در این حوزه را بیشتر کنند و از افراد صالح و کار بلد برای نظارت بر موسیقی شهرستان مدد طلبند.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1909-2021-03-11-19-01-05
کاش کاشمر بی کاش شود
حمیدرضا بی تقصیر
معنای کاش چیست؟
در معنای واژه «کاش» در لغتنامه دهخدا میخوانیم:«کاش. (ق) به معنی کاشکی بود. (صحاح الفرس). به معنی کاشکی است که کلمهای باشد از اسمای ترجی و تمنی که خواهش و آرزو و حسرت است و در محل طلب چیزی به طریق آرزو گویند و به معنی افسوس و تاسف هم آمده. (برهان). کلمه ای است جهت امید و ترس و شک. (منتهی الارب).
ای کاش. کاچ. کاج. خداکند. ان شااﷲ. چه بهتر بود. چه بهتر باشد. موفق شوید». در شبانه روز چند بار از واژه «کاش» استفاده م کنید؟ یک بار شمردم در یک ساعت 17 بار گفتم کاش! شما نشمارید، کار سختی است. ولی به طور قطع اهل گفتن واژه کاش هستید.
مکرر در مکرر از این واژه بهره می بریم. یقین در مراودات روزمره شاهد استفاده اطرافیان از این واژه هستید. در خیلی از داستانها و رمانها و سریالها و فیلمها هم این واژه عجیب و پرکاربرد را خوانده و شنیده اید. قبول بفرمایید زندگی ما مملو از کاش های ریز و درشت است. در ترحم و حسادت و عشق و انواع آرزوهای کوچک و بزرگ از این واژه استفاده میکنیم. وقت غبطه خوردن، وقت قیاس خود با دیگران و وقت بیان حالات و سکنات و امکانات دیگران، بارها و بارها از این کلمه خاص بهره می بریم. شاید حواسمان به استفاده از این کلمه نباشد، ولی می فهمیم که برخی از دوروبری ها به کرات از کاش استفاده می کنند.
چند کاش برای باغ سیاست کاشمر
بیایید با هم آرزو کنیم در دیار اهورایی کاشمر از واژه کاش برای بحث عمران و توسعه و پیشرفت استفاده نشود، این آرزو به این معناست که این شهر سیاست زده به مرتبه ای از پویایی و بالندگی برسد که دیگر از این واژه برایش استفاده نکنیم. تا آن زمان رخصت بدهید چند «کاش» را با هم مرور کنیم. در ابتداء کاش حُب و بُغض های سیاسی و خطی و جناحی از دیارمان رخت بر بندد. کاش سیاستمداران دیارمان از شعار فاصله بگیرند و از سر شعور مباحثی چون آمایش سرزمین، ساماندهی اسناد فرادستی، بازنویسی سند توسعه شهرستان، پایش آماری و تلاش برای ایجاد شغل را جدی بگیرند.
کاش محافل سیاسی دیارمان شناسنامه دارتر از همیشه اقدام به افتتاح دفاترشان بکنند و مرئی تر از همیشه فعالیتشان را در معرض دید مردم قرار بدهند. و کاش رجال سیاسی ادوار مختلف این خطه اقدام به نگارش خاطراتشان بکنند، دانستن حق مردم است و یقین همه دوست دارند بدانند فلان رجل سیاسی منطقه دارای چه زندگینامه سیاسی بوده و هست. کاش تاریخچه وقایع مختلف سیاسی دیارمان از قبل پیروزی انقلاب اسلامی تا دوران پیروزی انقلاب و دوران دفاع مقدس و سالیان بعد از آن تا کنون توسط مطلعین نوشته شود. کاش در حوزه سیاست دیارمان همه رک و راست باشند.
کاش کسی آفتاب پرست نباشد. کاش در باغ سیاست دیارمان کسی رنگ عوض نکند. کاش همه شفاف باشند و شفافیت یک شعار نباشد. دقت کردهاید برخی بسان هواشناسان هر روز در حال رصد اوضاع هستند تا از سر ریا و سالوس خود را به قدرت نزدیک کنند و شعار خدمت بدهند؟ اینان دقت نظری خاص برای ساختن بهترین رزومه ها برای خود دارند، افرادی را میشناسیم که با حمایت اصولگرایان به جایی رسیدن و راهنمای چپ زدند و یا با ارادت به اصلاحات به منصبی رسیدند و راهنمای راست زدند و در هر حال سعی کردن در صف جلو باشند و از سر تظاهر سینه ستبر کنند!
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1903-2021-03-10-17-20-22
چند حدس و نَقل و پیش بینی برای شورای شهر کاشمر
حمیدرضا بی تقصیر
مقدمه ای برای ورود به باغ سیاست کاشمر
کرونا با ماست. به زعم برخی شاید سالها با ما باشد. یقین در ششمین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا هم با ما خواهد بود. این گزاره ساده، کار تبلیغات را برای کاندیداهای انتخابات مذکور کمی تا قسمتی سخت خواهد کرد. اهل سیاست میدانند که در نقاط شهری کاندیداها در حال آماده شدن برای ثبت نام هستند
. دهه سوم اسفند ماه امسال شاهد ثبت نام ایشان خواهیم بود. برخی حدس می زنند در این دوره در شهر کاشمر بیش از صد نفر اعلام کاندیداتوری بکنند.
بگذارید قبل از ورود به بحث مورد نظر این یادداشت به تفاوت شوراهای اسلامی در شهر و روستا اشاره کنیم. بزرگترین تفاوت در حقوق هر عضو است. در شهر فرد عضو شورا حقالزحمه ای دارد. همین تفاوت باعث می شود در شهرها با تکثر کاندیدا و در روستاها بعضاً با کمبود کاندیدا مواجه باشیم. در بعض موارد شنیده می شود که در برخی روستاها از بعض نفرات استدعا میشود که کاندیدا بشوند! یقین همه باور داریم که؛ جاذبه شورای اسلامی در شهر بیشتر از روستاهاست.
با این مقدمه قصد بر آن است که رصدی از حال و هوای اردوگاههای سیاسیون دیارمان داشته باشیم. به باور همه ما در کشور دو طیف سیاسی اصلاح طلب و اصولگرا فعالیت می کنند. اینان هر یک به جناحهای محافظه کار و تندرو تقسیم می شوند. در هر انتخابات بعضی به اسم مستقل قد علم میکنند. اگر هم چیزی در باره تعادل میشنوید در عمل تعامل محافظه کاران دو طیف با هم هست که منتج به رنگ بنفش دولتی نظیر دولت تدبیر و امید میشود. انواع احزاب هم در سایه دو طیف سیاسی مذکور تقسیم بندی می شوند.
همه می دانیم هیچ حزب شناسنامه داری در دیارمان دارای تابلو و دفتر و دستک و محل نشاندار نیست. در موسم انتخابات مختلف بعض حمایتها را از برخی از کاندیداها شاهدیم. در انتخابات شوراهای اسلامی صرفاً در سطح شهر شاهد خودنمایی برخی لیستها میباشیم. این لیستها معمولاً نامهای نزدیک به باور اصلاحاتیان و اصولگرایان بر خود می نهند. معمولاً هر سال این نام ها عوض می شود. علت این تعویض نام نامکشوف است. البته لیستهای دیگری هم هست که مورد اشاره قرار خواهد گرفت.
آسمان سیاسیون اصلاحاتی؛ پر غبار
تا قبل از انتخابات مجلس یازدهم در اسفند ماه 98 با جرأت میشد کاشمر را شهری چپ و اصلاح طلب دانست. وقتی بنیادی توانست فاتح ماراتن انتخابات مجلس دهم بشود، برای همه مشخص بود که شهرستان کاشمر و خطه زرخیز ترشیز بار دیگر چپ شده است. بنیادی پای در تیم مدرن چپ دیارمان داشت. او که آمد فروزان فرماندار متمایل به اصولگرایان جای خود را به فرمانداری اصلاحات داد. البته فرمانداری کاشمر در دوره بنیادی چند فرماندار اصلاح طلب به خود دید.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1899-2021-03-09-17-59-55
سلام به اعضای محترم و بزرگوار گروه
وقتی مسابقه کتابخوانی را در گروه اعلام کردم تصورم این بود که حداقل ده نفر خانم در مسابقه شرکت کنند. پیش بینی می کردم آقایان کمتر شرکت کنند چون پاسخ دادن به سوالات از حوصله آقایان خارج است ولی انتظار حضور افراد بیشتری را در این مسابقه داشتم
بگذریم افراد ی که در مسابقه کتابخوانی کتاب سه شنبه ها با موری شرکت کردند
1. آقای مصطفی نعمتی
2. خانم ها محبوبه داوری _ساجده رمضان زاده_حبیبه امین طوسی_ سمیه طاهریان_عاطفه شریعتی_ زهرا صفریان_سمانه رمضان زاده
هدیه هم ناقابل است و فقط بهانه ای بود برای همراهی در کتابخوانی
شال
برنده مسابقه کتابخوانی خانم سمیه طاهریان
صدها نفر امروز در ارامش، زیر سایه نشسته اند
زیرا یکنفر سالها پیش یک درخت کاشت
روز درختکاری گرامی باد
.
آدمی را میتوان شناخت...
از کتابهایی که میخواند،
دوستانی که دارد؛
ستایشهایی که میکند و لباسها، سلیقههایش
از آنچه علاقهای ندارد...!
👤 رالف والدو امرسون
خواهشمند است در مسابقه کتابخوانی دو هفته نامه سرو کاشمر تا پانزدهم اسفند شرکت کنید و پاسخ را به شماره 09151365834 ارسال بفرمایید
لینک گروه
@gapsarvekashmar
پاسخنامه- در صورت عدم تمایل در استفاده از پاسخ نامه ، می توانید در متن یا به صورت دست نویس و عکس ارسال بفرمایید
Читать полностью…کتابی که پی دی اف آن برای مسابقه اولین سری از مسابقات کتابخوانی دو هفته نامه سرو کاشمر در نظر گرفته شده ، کتاب سه شنبه ها با موری نوشته میچ آلبوم است . یک رمان 99 صفحه ای جذاب و خواندنی ، کافی است شروع به خواندن کنید مطمئن هستم که تا پایان این رمان یک نفس و بدون وقفه خواهید خواند
لینک گروه سرو کاشمر
https://t.me/joinchat/VBfXOQEqabZkmtY3
کوتاه درباره رمان سه شنبهها با موری، نوشته میچ آلبوم
«آخرین کلاس زندگی استاد پیر من هفتهای یکبار در منزل او تشکیل میگردید، در کنار پنجرهای در اتاق مطالعه او، تا بتواند ازآنجا بوته کوچک بامیه را با برگهای صورتیرنگش تماشا کند. کلاس روزهای سهشنبه و بعد از صرف صبحانه تشکیل میشد. موضوع درس ما «معنای زندگی » بود. استاد آنچه را به تجربه میدانست، درس میداد.» اینها جملاتی است که میچ آلبوم کتابش را با آنها آغاز کرده است. سهشنبهها با موری کتاب بسیار تأثیرگذار این نویسنده است که داستان واقعی ارتباط و ملاقات میچ آلبوم با استادش موری شوارتس را روایت میکند. میچ آلبوم که نویسندهی کتاب مشهور «اولین تماس تلفنی از بهشت» نیز هست این کتاب را با لحنی روان و زیبا نوشته است که خواننده را وادار میکند همراه میچ آلبوم در جلسات ملاقاتش با موری شرکت کند.
سهشنبهها با موری را میتوان هم یک زندگینامه و هم یک رمان فلسفی دانست. این کتاب پر از درسهای آموزندهای است که میتواند نگاه خواننده را نسبت به جهان تغییر دهد. میچ آلبوم در سهشنبهها با موری دریچهای تازه بهسوی دنیا را برای خواننده باز میکند. دریچهای که از نگاه موری شوارتس کسی که میچ آلبوم به دیدهی مراد به او نگاه میکند نشات گرفته است.
بیش از 39 میلیون نسخه از رمان سهشنبهها با موری در سراسر جهان فروختهشده است.
یک قرمز عاشقانه
حمیدضیایی
این روزها بازار ولنتاین داغ است. هر کجا را نگاه می کنیم به رنگ قرمز درآمده. دیگر کمتر کسی با این روز احساس بیگانگی دارد. این قرابت فرهنگی با تکرار محقق شد. بسیاری اتفاقات دیگر نیز به همین شکل در میان توده رواج پیدا می کند، بی آنکه کسی به ریشۀ آن آگاه باشد.
این نزدیکی با ولنتاین موجب شده که بسیاری از فروشگاه ها، این روز را به فروش ویژه اختصاص بدهند. این روز، در گذشتۀ نه چندان دور، با انتقاد برخی کاربران شبکه های اجتماعی مواجه می شد؛ اما رفته رفته از حجم اعتراضات کاسته شد. شاید یکی از دلایل کاسته شدن اعتراضات، بی توجهی مردم به این مسأله بوده است. باید این نکته را بگویم! بسیاری از رفتارهای امروز که توسط شبکه های مجازی در میان مردم رواج می یابد و تقلید می شود، ماحصل اندیشه نیست. بلکه تقلیدی کورکورانه است. شاهد این مدعا را بارها شنیده اید که به طور مثال کلمه یا جمله ای توسط یکی از شاخ های مجازی گفته می شود و به طرفهالعینی تمام صفحه ها آن را بازتاب می دهند. به سرعت آن جمله، بی آنکه به آن اندیشیده شود، در میان کاربران رواج می یابد. این در صورتی است که فرد عقب مانده ای چون من، بسیاری از فرسته های مجازی را در نمی یابد. این تأثیر شبکه های مجازی بر روی افکار مردم است. به همین شیوه می توان بسیاری از فرهنگ های وارداتی را در میان مردم رواج داد. اگر چه شبکه های مجازی مزّیت هایی دارد، اما به جای خود، دل نگرانی هایی را هم فراهم می آورد. در این شبکه ها و بگذارید بگویم در میان مردم، هر آنچه را که یک سلبریتی و یا یک شاخ مجازی انجام بدهد، عین با فرهنگی تلقی می شود. یعنی هر چیزی خلاف آن بی فرهنگی و عقب ماندگی است. به عنوان مثال افراد در تلاشند تا در روز ولنتاین حتماً یکی فرسته و یا یک استوری از هدیۀ شان به نمایش بگذارند که مبادا به آن ها انگ عقب ماندگی و ارتجاع بخورد. شاید بعضی ها این زحمت را به خود بدهند که خودشان برای خودشان یک هدیه تهیه کنند و از معشوق خیالی شان هم تقدیر کنند. فرهنگ خودنماییِ مجازی هم یکی دیگر از معضلات این روزهای ماست که رواج یافته. حتا این رفتارهای مدرنیته به گذاشتن و انتشار تبریک در این روز هم دامن زده است. به طوری که اگر شما هر فرسته و استوری را نگاه کنید به رنگ قرمز درآمده و تبریک «ولنتاین» گفته اند. نمی خواهند از قافلۀ غافلان وطنی عقب بمانند. این یک حرکت پاندولی است؛ یکی به جلو و پنج تا به عقب. چرا پاندولی؟ چون همین کاربران، هم به نژاد آریایی مفتخرند و هم به ولنتاین غربی دلخوش. تکلیفشان با خودشان روشن نیست. این تشتت فرهنگی به وسیلۀ رسانه به افکار مردم تزریق می شود. رسانه هایی که خود را طرفدار ایران و ایرانی می نمایانند.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1894-2021-02-19-14-48-00
کرونا و گرانی و عطش کاشمر به گردشگری مجازی
حمیدرضا بی تقصیر
در این شماره در یادداشت « فرهنگ و هنر کاشمر در آرزوی درخشش در فضای مجازی» اشارتی به جایگاه تورهای مجازی برای معرفی فرهنگ و هنر دیارمان کرده ام. در آن یادداشت اشاره شده که می توان برای شکوفایی صنعت گردشگری و فروش صنایع دستی و معرفی میراث فرهنگی به مقوله توجه به تورهای مجازی به طور حرفه ای توجه بشود.
در این یادداشت پیشنهاد آن یادداشت مورد بررسی قرار می گیرد. امید شاهد توجه به این مقوله از سوی دفتر نمایندگی میراث فرهنگی در دیارمان و سایر نهادهای ذیربط باشیم.
بررسی و گردش در یک مکان را از کامپیوتر یا گوشی همراه خود تصور کنید. تور مجازی یک شبیهسازی از مکانی واقعی است که با کمک فایلهای رسانهای از جمله عکاسی بیجان (بدون تحرک)، تصاویر پانورامای ۳۶۰ درجه، ویدئو، متن، نریشن و موارد متعدد دیگر ساخته شده است. تورهای مجازی به افراد اجازه میدهند از یک مکان بازدید و آن را بدون اینکه واقعاً به آنجا رفته باشند، تجربه کنند. در واقع تور مجازی چندین نقطه نظر است که بین آنها میتوانید گردش کنید.
در هر نقطه نظر شما میتوانید با موضوعات مختلفی ارتباط برقرار کنید به عنوان مثال میتوانید تاریخچه مکانی که در حال مشاهده هستید را بخوانید یا به صدای یک راهنمای تور گوش کنید. یک تور مجازی از تصاویر ثابت و فریمهای ویدئویی متعددی تشکیل شده است تا یک نمای کلی از هر زاویه موضوع مختلف نشان دهد، به عنوان مثال میتوان مسجد جامع شهرمان را به عنوان یک اثر ملی از بخشهای مختلف نشان داد، یا یک منظره زیبا از کوهستان مجاور و یا کویر کنار شهرستان را از زوایای دید متفاوت در معرض دید بیینده قرار داد.
بد نیست بدانید؛ اولین استفاده از تور مجازی به سال ۱۹۹۴ بر میگردد، زمانی که یک موزه سعی کرد به گردشگران خود این حس را دهد که انگاری به یک قلعه انگلیسی در سال ۱۵۵۰ برگشتهاند. از آن تاریخ به بعد تورهای مجازی افراد زیادی را به سوی خود جلب کرد و به محبوبیت آن روز به روز افزوده شد. زمانی که به گردش در یک تور مجازی میپردازید، میتوانید با آن با استفاده از موس کامپیوتر یا تاچپد ارتباط برقرار کرده و نگاهی به اطراف محل بیاندازید.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1890-2021-02-19-14-18-46
در سفر مدیرکل ورزشوجوانان استان خراسانرضوی انجام شد
/channel/sarvekashmar
شرح خبر در ادامه
👇👇👇👇👇
لرزه در نیمهی تلخ روز
حمید ضیایی
ساعت حدود 13:24 دقیقه 29/03/1403 است. از پشت میز کارم بلند میشوم و برای استراحت به اتاق میروم. مشغول مطالعه میشوم و ناگهان صدایی مهیب مرا از جا بهدر میکند. تلاش میکنم اتاق را ترک کنم؛ زمان زیادی ندارم و حالت تهوع، سرگیجه، تکانهای شدید دیوارها مرا به چپ و راست میچرخاند. تمام نیرویام را در پاهایم جمع میکنم که تعادلم بههم نخورد. دیوارها را با چشمهای خسته از خیرهشدن به صفحهی کامپیوتر نگاه میکنم. تکانهای شدید؛ دو دیوار دالان اتاق استراحتم به هال پذیرایی، مانند اژدهایی گرسنه که گویی دندانهایش ریخته است، تقلای جویدن اندامم را در خود دارد. گامی بهپیش میگذارم و بازپس میروم. درست به پاندول ساعتی قدیمی میماندم. یکیپیش و دیگری پس... شدت تکانها آنقدر زیاد است که تعادلم را از دست میدهم و روی زمین پخش میشوم. گویی سربازی هستم که تمام گلولههایش را شلیک کرده و حالا نوبت تسلیم شدن است. تمام حواسم را جمع میکنم تا بهخاطر بیاورم که مواقع بحرانی و زلزله، کدام کار درستتر است؛ این را خوب میدانم که تمام آنچه تاکنون با خودم مرور کردهام و آموزش دیدهام، در بحران کاربرد ندارد. در مواقع بحرانی، انسان، تنها به یک چیز فکر میکند! چهطور خودش را از مهلکه نجات دهد!
بارها به موضوع بقا فکر کردهام. خلاصهاش این است که تمام موجودات، زندگی را با تمام رنجها و مشقتهایش، دوست دارند و نمیتوانند از آن دل بکنند؛ اما، وقتی انسان، تمام توان خود را از دسترفته میبیند، تنها کاری که میکند، تسلیم شدن است. با خودش میگوید بگذار تمام شود!
در فاصلهی زمینلرزه تا گریختن به حیاط، نمیدانم چهقدر زمان صرف شد! اما، همهچیز کش میآمد. خودم را میان بزاق دهان مرگ احساس میکردم. تکانها تمام میشود. دستم را روی صورتم میکشم، انگار واقعاً بزاق دهان مرگ را روی آن احساس میکنم. روی دو زانویم نشستهام و کف دستهایم را به زمین میفشارم! انگار میخواهم قسماش بدهم که آرام بگیر! ما خودمان هم زخمخوردهی زندگی هستیم. دیر یا زود این جهان فانی و بیاعتبار، ما را وضع حمل میکند. خودمان میرویم؛ طوری که با هفتهزارسالگان سربهسر شویم و گویی هرگز در این جهان نبودهایم. سرم را بالا میآورم. به دیوارها و سقف خانه نگاه میکنم؛ میخواهم ببینم این چهارتا خشتوآجر مهندسیساز با ما مهربانتر شدهاند یا قصد سقوط دارند؟ از جایم بلند میشوم. به سمت حیاط خانه فرار میکنم. دویدنم مانند کودکی است که در ازدحام جمعیّت مادرش را گم کرده و پس از ساعتها از دور پرهیبش را میبیند.
در حیاط، هوا را توی ریههایم میبلعم. به آسمان نگاه میکنم و همسایه را صدا میزنم. منتظر جواب میمانم و بعد به مهدکودک کنار خانه میاندیشم و آن کودکان سرزندهای که تا همین چنددقیقه ی پیش صدای بازیگوشیهایشان کلافهام کرده بود. به سمت مهدکودک میدَوم؛ چرا ساکت شدهاند؟ نکند، زبانم لال...
صدا میزنم حالتان خوب است؟ اوضاع روبه راه است؛ اما همه ترسیدهاند...
خب! حق دارند که بترسند! به چشمهای مربی مهدکودک خیره میشوم؛ هیچ ردّ و نشانی از خودخواهی در چشمهایش نمیبینم. فقط نگرانی و اضطراب است. اضطراب نه برای خودش، برای آن جگرگوشههایی که مسئولیتشان را بهعهده دارد؛ به شعر شاملو فکر میکنم! «انسان دشواری وظیفه است»... ما همه در قبال یکدیگر مسئولیم. در قبال کسی که سلاممان کرده و ما جواب ندادهایم، مسئولیم. من هم در قبال همسایهام مسئولیم.
اوضاع کودکان مهدکودک خوب است. همسایهمان حالش خوب است. روی نیکمت مقابل خانه مینشینم. بهفکر فرو میروم. چندساعت است که درگیر این حالتم که اینچنین پاهایم بیرمق شده و توان ایستادن ندارم؟ انگار زندگی یک هدیهی دوباره است که به ما دادند و ما هم از ذوق زیاد، دستهایمان یخ کرده؛ پاهایمان سست شده؛ و حالا ما با نگاهی پر از تمنا و تشکر و خواهش، چشم در چشم زندگی ایستادهایم و قدردانی کردهایم...
ادامه مطلب را در سایت #طرثیث_نامه بخوانید
https://torsisnameh.ir/post/268/%D9%84%D8%B1%D8%B2%D9%87-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D8%AE-%D8%B1%D9%88%D8%B2
نادرهمردان خراسان
حمیدضیایی
خراسان چون نگینی بر چکاد فرهنگ و هنر ایران می درخشد. بزرگان فرهنگ و هنر کم ندیده است به خودش. بزرگانی که نه تنها در هنر حرفی برای گفتن داشته اند، بلکه در راه و روش و منش زندگی نیز مثال زدنی بوده اند. این بزرگان نامشان چنان با خراسان تنیده است که جزوی از تار و پود این دیارند و آنان را از این نام گسست نیست.
هرکجا نام خراسان می آید، نام نادرهمردانی از این دیار هم دی پیاش می آید. از عهد قدیم چنین بوده و تا باد چنین بادا. خراسان مهد میراث های گرانبها بوده و هست. مهدی که می توان در سایۀ آن بالید و بدان مباهات کرد. مهد تاریخ و تمدن؛ زبان و فرهنگ؛ از فردوسی و ابوسعید و سنایی و عطار؛ تا بهار و غلامحسین یوسفی و شفیعی کدکنی و محمود دولت آبادی و اخوان ثالث. از بناهای ارزشمند سلجوقی و مدرسه و حوزه و مکتب؛ تا نوای دوتار و کلهفریادهای حاج قربان و شریف زاده و پورعطایی. از سرو ترشیز و آسبادهای خواف و دیار سربهداران و کاروانسرهای قاجاری؛ تا کویر و کوه و دشت و طاغستان ها. هر گوشه و کنارش را که بکاوی برگی از تاریخ است و سینه ای مالامال از رنج و عشق و دوستی و پایداری.
یکی از این نادرهمردان استاد « عثمان محمدپرست» است. نوازندۀ دوتاری از خطۀ خواف و تربت جام. او نه تنها یک نوازندۀ دوتار، که نمادی از عشق و شرف و انسانیت است. در چهره اش تاریخ و رنج و عشق را توأمان می توان دید. اما او همهٔ این ها و چیزی فراتر از این همه است. خراسان غول های دوتارنوازی به خود کم ندیده است و کم ندارد. هر گوشه و کنارش قصه ای و فسانه ای است که با زخمه های دوتار تقریر می شود. از داستان «مندسین نامراد(نوداماد)» تا عشق سهراب محمدی به «شاره جان» و تا «نواییِ» استاد عثمان محمدپرست، هر کدام بیانگر تاریخ این دیار است. تاریخی که تا ابد در سینه ها به یادگار خواهند ماند؛ چنانکه تاکنون مانده.
آنچه مرا بیش از همه شیفتۀ این خان و مان کرده، فرهنگی است غنی. چه فرهنگ شفاهیاش و چه فرهنگ مکتوبش و چه بناهای تاریخیاش. خراسان زیباست! خراسان چون فیروزه ای بر چمبر نقرهگون ایران است. اصلاً گِل خراسان را با فرهنگ و عشق و عرفان و موسیقی و شعر سرشته اند. حال می خواهد شطح و طامات عارفانۀ «قطب الدین حیدر» باشد، یا نغمه های دوتار عثمان محمدپرست. می خواهد موسیقی باشد یا خوشنویسی؛ شعر عارفانه باشد یا غنایی؛ هرچه باشد خراسان است و حرف ها برای گفتن دارد. اگر به موسیقی خراسان گوش دل بسپاری در می یابی که با جغرافیای منحصربهفردش همدوش و همخوان است. تلفیقی از کوه و کویر و خاک و تاریخ و افسانه. آنچه خراسان را رازآلود کرده همین افسانهگونگیاش است. اگر دل بسپاری در می یابی که هنوز از کوچه پس کوچه های تاریکروشن تاریخش، بانگ جرس ها به گوش جانمان طنین می اندازد. و هنوز آواز «سرحدی» ارج و قرب خود را حفظ کرده است.
آوازی که نفس به نفس با باد کویر می خواند و ما جرعه جرعه نوش می کنیم.
http://sarvekashmar.com/index.php/news/73-east/1904-2021-03-11-18-44-41
کرونا و مزه مزه کردن نوروز خوشمزه
حمیدرضا بی تقصیر
مشق یاریگری در محضر باباجی
باباجی (بابا حاجی) وقت تعریف کردن خاطراتش، آه می کشید. از نوروز می گفت و از جشن مردم فدافن. از دورانی می گفت که اهالی روستا حواسشان به هم بود. مراقب هم بودند. دستگیر هم بودند. حواسشان به غم و شادی هم بود. در هر حال مراقب بودند که حلال مشکلات هم باشند.
می گفت بزرگترها حواسشان به اطرافیان بود. کوچکترها هم با دقتی خاص حرمت بزرگترها را داشتند. به گفته باباجی، هر خانوادهای بزرگتر و ریش سفید و حتی گیس سپیدی داشت که حرف آخر را میزد. حرف آخر ختم کننده یک ناراحتی بود. آغاز یک شادی بود. اتمام یک قهر بود. شروع یک آشتی بود.
حرف آخر پایان یک اختلاف بود. مقدمه یک وصلت بود. می گفت بزرگ یک خاندان و فامیل حواسش بود که حال همه خوب باشد. حال خوب برای همه مهم بود. ابر و باد و مه و فلک دست در دست هم می دادند تا حال آدم خوب باشد. این را باباجی با تحکم می گفت. می گفت خدا کریم و جواد است. نیاز داشته باشی برطرف می کند. خوب باشی خدا بیشتر از نیازت هم بهت می دهد. اینجاست که به گفته باباجی باید حواسمان به همدیگر باشد. سر سال و ماه نو باید همه لباس نو داشته باشند. باید بوی برنج در مطبخ همه خانهها به مشام برسد. یا اگر کسی توان تهیه برنج نداشت باید اهل محل یا فامیل برنج شب عیدش را فراهم بکنند.
در علوم اجتماعی از این حس و حال تعبیر به فرهنگ یاریگری می شود. همه تلاش می کردند یار و یاور و مدد هم باشند. باباجی در میان خاندانش حسب جایگاه و مقامش تعلق خاطر خاصی به بقای فرهنگ یاریگری در اطراف خود و میان جمع عزیزانش داشت. نمی دانست اصطلاح علمی رفتار و کردار و پندارش چیست ولی در اجرای آن تبحری ناب داشت. تبحری که در بسیاری از زنان و مردان میانسال و کهنسال دیده میشد. و نوروز عرصه ای برای تلالوی این فرهنگ بود. نوروز از دید باباجی موسم شادی و مهر و محبت بود. ماه بچه ها بود. ماه آشتی و رفاقت و زدودن کدورت ها بود.
اسفند مقدمه یک نوروز پر خیر و برکت
باباجی برایم از زمستانهای پربرف فدافن در دهه بیست و سی شمسی بسیار گفته بود. از زمانی که برف آنقدر بود که عده ای کارشان شده بود برف پاروکردن، در این حال مردان فامیل به دستور ایشان برف پشت بام و حیاط و کوچه اقوام و همسایگان را به نوبت برابر نظر بزرگترها پارو میکردند. در این میان حرمت سادات هم واجب بود. حرمت افراد بی باعث و بانی هم واجب بود. واجب بود محل تردد اهالی به چهارباغ و مظهر قنات هم پارو بشود. واجب بود مسیر مسجد هم پارو بشود. فردی که مردان فامیل به کمکش رفته بودند برابر بضاعتش از یاریگرانش پذیرایی می کرد.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1908-2021-03-11-18-58-06
به مناسبت چهاردهمین سالروز انتشار دو هفته نامه سرو کاشمر
گپ و گفتی خودمانی با خوانندگان
محبوبه وزیری
فکر می کنید چقدر تصمیم ها و هدف سازی ها در زندگی ما موثرند و زندگی واقعی ما را می سازند. البته نمی توان تفکر، علایق و ذهنیات را نادیده گرفت ، ولی تصمیم قطعی و هدف گذاری اولیه در زندگی اکثر ما مردم وجود ندارد . در مسیر قرار می گیریم . گاهی در این مسیر رشد می کنیم و گاهی از مسیری که انتخاب کرده ایم دلزده می شویم .
ذکر خاطره ای از کیارستمی در اینجا خالی از لطف نیست . وی می گوید: « تلاش کنیم اما دست و پا نزنیم! وقتی از من میپرسند چه شد فیلمساز شدی؟ من میگویم تصادفی!! من کنکور هنرهای زیبا را دادم و رد شدم.بعد در ادارهی پلیسراه استخدام شدم. سال آیندهاش که به سراغ یکی از دوستانم به نام عباس کهنداری که کتابفروشی و خرازی داشت رفتم او به من پیشنهاد کرد برویم سر پل تجریش ؛ ولی من گیوه پام بود و نمیتوانستم همراه او بروم! او کفش های خودش را به من داد و پوشیدم و با هم رفتیم.سر پل، یکی از دوستانم را دیدم و او پیشنهاد کرد با هم به خانهی فرهاد اشتری شاعر برویم. به اتفاق رفتیم.در خانهی اشتری یک آقای نقاشی بود که وقتی فهمید من در کنکور رد شدهام، از من پرسید کلاس رفتی یا نه؟! او به من توصیه کرد در کلاس طراحی اسمم را بنویسم و سال بعد کنکور شرکت کنم. من در رودربایستی که داشتم در آن کلاس اسم نوشتم. سال بعد کنکور دادم و قبول شدم. بعد نقاشی تبلیغاتی کردم.بعد فیلم تبلیغاتی ساختم و به همین طریق با مکانیزم دوربین آشنا شدم و حالا فکر میکنم اگر سایز کفش های دوستم به پای من نخورده بود من الان بازنشستهی وزارت راه بودم! گاهی زندگی آدم به چیزهایی مانند مو بستگی دارد.» و البته او با نبوغ و انگیزه و تلاش خود توانست این مسیر را به طریقی طی کند که بهترین کارگردان جهان «گدار» در باره اش می گوید:«فیلم با گریفیت آغاز و با کیارستمی پایان می یابد.»
ما نیز در زندگی و در مسیری که قرار می گیریم درحد و اندازه استعداد، انگیزه و وسعت تفکرمان حرکت می کنیم . در مسیر کار فرهنگی قرار گرفتن شاید اگر با دید مادی به موضوع نگاه کنیم عقب افتادن از زندگی است ولی به قول شاملو باید ببینیم از زندگی چه می خواهیم و آن موقع است که می توانیم خشنود باشیم که در مسیر درستی قرار گرفته ایم.
دو هفته نامه سرو کاشمر مسیری بود که ما نه به عنوان هدف که به عنوان راه آن را انتخاب کردیم. در ابتدای امر حتی تصوری از ادامه راه نداشتیم چه برسد رسیدن به مقصد . و الان سیزده سال از آن زمان گذشته و وارد سال چهاردهم شده ایم . چه راه طولانی سپری کرده ایم.
از این که چقدر مثمر ثمر بوده ایم و چقدر توانسته ایم به فرهنگ شهر و دیارمان کمک کنیم آمار و ارقامی نداریم و زمان آن را در آینده ای دور مشخص خواهد کرد. اما از نظر شخصی همراهی با کتاب و مطبوعات و مطالعه کردن و نوشتن حس نابی است که ممکن است در مسیر زندگی انسان نصیب همه نشود وهمه تجربه خواندن و لذت بردن با این سبک زندگی را درک نکنند. شاید برای خیلی ها آزار دهنده باشد ولی برای من جالب است که افراد زیادی در مورد پربار شدن نشریه اظهار نظر می کنند و راه کار می دهند . بعضی از نظرات که طیف وسیعی را در بر می گیرد از توصیه به داشتن ستون جدول و نوشتن در مورد خواص میوه ها تا نوشتن در مورد قیمت ماشین ها و اقلام مواد خوراکی را شامل می شود . برخی نیز تخصصی تر است در مورد محتوای و کارکرد نشریه در فضای رسانه ای و رقابت در فضای مجازی، انجام کارهای تحقیقی ، انتشار کتاب از مقاله های نوشته شده و بسیاری از موارد دیگر که حتما درخور توجه اند. باید گفت بسیاری از پیشنهادات بار مالی دارند که از وسع ما خارج است .شاید هم انگیزه کافی را برای اجرای طرح های فرهنگی نداریم. شنیده ام دهباشی مدیر مسئول بخارا هزینه چاپ آخرین نشریه اش را با فروش کتاب های کتابخانه اش تامین کرده است. بله رسانه مکتوب در شکل درستِ آن، ایستادگی میخواهد، ماندگاری میخواهد، جستوجوگری میخواهد، سواد میخواهد، نگاه میخواهد، حقیقتطلبی میخواهد، پرسشگری میخواهد، آزادی بیان میخواهد، طرف مردم بودن میخواهد. اما میدانید چیست؟ مهمتر از تمام این ها، تداوم میخواهد و مداومت، بودن میخواهد و ماندن.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1901-2021-03-10-16-37-47
قانونگذار برگزاری انتخابات را بر دوش مردم نهاده است
سید علیرضا نبوی ثالث
جهان یادگار است و ما رفتنی
به گیتی نماند به جز مردمی
فردوسی
جمعه ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران و ششمین دوره شوراهای اسلامی شهر و روستا در سطح کشور برگزار خواهد شد، در برخی نواحی و مناطق نیز انتخابات میان دوره پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و اولین انتخابات میان دوره ای یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار می گردد.
در سطح استان خراسان رضوی علاوه بر انتخابات ریاست جمهوری و شوراها به لحاظ تعیین جایگزین آیتالله مصباح یزدی و آیت الله سید محمود شاهرودی نمایندگان پیشین مردم خراسان رضوی در خبرگان رهبری دومین انتخابات میاندورهای پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری را نیز خواهیم داشت.
ثبت نام داوطلبان عضویت در شورای اسلامی شهرها از تاریخ بیستم اسفند 99 و ثبت نام داوطلبان عضویت در شوراهای اسلامی روستاها و تیره های عشایری از تاریخ شانزدهم فروردین 1400 و تاریخ ثبت نام داوطبان سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از روز بیست و یکم اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ آغاز خواهد شد.
انتخابات در نظام جمهوری اسلامی فرآیندی است که از ابتدا تا انتهای آن به وسیله خود مردم انجام گرفته و در حقیقت در تمامی مراحل آن نقش اصلی را مردم ایفا می کنند. هیئت های اجرایی انتخابات از مهمترین ارکان برگزاری انتخابات از آغاز فرآیند ثبت نام تا صدور اعتبارنامه منتخبان و تایید نهایی سلامت روند انتخابات محسوب می شوند. در حقیقت قانونگذار اجرا و برگزاری انتخابات را بر دوش مردم به کمک وزارت کشور نهاده است. اصل داستان و هسته اصلی هیئت اجرایی آن ۷ نفر یا ۸ نفر منتخب بین معتمدین هیئت اجرایی هستند که موظفند بر اساس قبول مسئولیت با کمک اعضای رسمی و حقوقی، برگزاری انتخابات را تا انتها با حفظ اصل بی طرفی در چارچوب اجرای قانون انتخابات به بهترین نحو ممکن به پیش ببرند.
با یک جستجوی کوتاه در گوگل نیم نگاهی ساده به سخنان مجریان انتخابات در حوزه وزارت کشور بیندازید. اکثر استانداران و معاونین آنان، فرمانداران و معاونین و بخشداران معتقدند که تصمیم دارند انتخاباتی سالم با رعایت قانون مداری و حفظ اصل بی طرفی برگزار کنند. همه اذعان دارند که انتخابات چهار رکن اصلی دارد: «رقابت، مشارکت، سلامت و امنیت»، همه اذعان دارند که «اصل بیطرفی در انتخابات اعتماد مردم را به سیستم سیاسی کشور دو چندان میکند و مهمترین دغدغه مجریان انتخابات باید عمل به قانون، امانتداری با رعایت اصل بی طرفی باشد همه این بزرگواران معتقدند که هیچ احدی حق ندارد به این اصل مهم تحت هیچ شرایطی خدشه ای وارد کند. رعایت اصل بی طرفی حراست از حق الناس به عنوان یک وظیفه مهم و اساسی محسوب میشود، همه قبول دارند که باید عوامل برگزار کننده و مجریان انتخابات با نگاه بیطرفانه بسترهای لازم را برای افزایش مشارکت سیاسی و حضور پرشور مردم در پای صندوقهای رای فراهم کنند.
ادامه مطلب را در لینک زیر بخوانید 👇👇👇
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1898-2021-03-09-17-53-36
سیصد و ششمین شماره دو هفته نامه سرو کاشمر منتشر شد
#دو_هفته_نامه_سرو_کاشمر
#مطبوعات_محلی #مطبوعات_محلی_خراسان #کاشمر
#دو_هفته_نامه
یاد گرفتن حتی یک نکته کوچک از کتاب
ارزش خواندنش را دارد.
گاه تنها یک جمله
تمامی مسیر زندگی آدمی را تغییر می دهد.
خواهشمند است در مسابقه کتابخوانی دو هفته نامه سرو کاشمر تا پانزدهم اسفند شرکت کنید و پاسخ را به شماره 09151365834 ارسال بفرمایید
لینک گروه
gapsarvekashmar@
لطفا به سوالات زیر پاسخ دهید
1.موضوعات مطرح شده در کلاس
الف: معنای زندگی
ب: عشق و کار
ج: جامعه و خانواده
د.همه موارد
2. آخرین جلسه کلاس
الف: ارائه پایان نامه
ب: مراسم فارغ التحصیلی
ج:مراسم تدفین
د: سخنرانی
3. به نظر راوی داستان
الف : زمان متاع ارزشمندی است
ب: رسیدن به شهرت مهم است
ج:باید زندگی را به هر نحو گذراند
د: باید در خانه آهنگ هایی نواخت که دیگران نمی شنوند
4معنای زندگی از نظر موری
الف. دیگران را عاشقانه دوست داشتن
ب. خود را وقف دنیای پیرامون کردن
ج. چیزی خلق کنید که به شما هدف بدهد
د. همه موارد
5.کدامیک از سوالات موری از میچ نبود
الف. کسی را پیدا کرده ای که حرف دلت را با او بزنی ؟
ب.آیا به اندازه کافی پول جمع کرده ای؟
ج.آیا با خودت در صلح هستی؟
د.آیا می توانی به حدی که می توانی یک انسان واقعی باشی؟
6. موری چه حالت و موقعیت را ترجیح می داد
الف. سلامت بدون خشنودی
ب. احساس تاسف نسبت به وضعیت خود
ج. زندگی همراه با مهر و عشق
د. همه موارد
7. کدام عقیده موری در باره مرگ نیست ؟
الف: درباره مرگ خودمان را فریب دهیم.
ب:به مرگ باور داشته باشیم
ج: آمادگی واجهه با مرگ را داشته باشیم
د.هر روز از خود بپرسیم آیا همان کسی هستم که می خواهم؟
8. نظر موری در مورد خانواده
الف:پول و شهرت جای خانواده را می گیرد
ب: چیزی جای خانواده را پر نمی کند.
ج. دوستان خوب می توانند به جای خانواده قرار گیرند
د. تشکیل خانواده معضل دست و پا گیر است
9.موری در مورد پیری می گوید
الف: پیر شدن صرفاً زوال و تحلیل رفتن نیست. رشد هم هست
ب: من پیری را در آغوش می کشم
ج: آه اگر می توانستم روزی دوباره جوان شوم
د: الف و ب
10. مطلبی که موری در مورد ازدواج به آن اشاره کرد:
الف: ازدواج برای نسل جدید مقدور نیست
ب: تجربه نشان می دهد که متاهلان از زندگی خود رضایت ندارند
ج. اگر ازدواج نکنی، موهبت های بسیاری را از دست می دهی
د: افزایش آمار طلاق نشان دهنده ناخوشایندی ازدواج است
11.میچ به سفارش موری چه کتاب هایی را خریداری کرد؟
الف. هویت و بحران
ب. من و تو
ج. خویشتن تقسیم شده
د. همه موارد
12.جمله پیشنهادی موری برای سنگ قبرش چه بود؟
الف الف. معلمی تا مرز بی نهایت
ب. عشق برای زنده ماندن
د. بهترین ها هنوز وجود دارند
13.چند قانون ازدواج از نظر موری عبارت از
الف. احترام
ب. سازش
ج. شفافیت
د. همه موارد
14.تاریخچه زمان نوشته کیست؟
الف. اریک فروم
ب. استفان هاوکینگ
ج. میچ آلبوم
15.انسان ها چه زمانی بدجنس می شوند؟
الف. با از دست دادن شغل
ب. وقتی تهدید می شوند
ج. دوری از فرهنگ
مهلت ارسال پاسخ 15 /12 /99 پانزدهم اسفند
لطفا در پاسخ نامه علامت بزنید و به شماره 09151365834 ارسال بفرمایید
توجه: پی دی اف کتاب -پرسش ها و پاسخنامه در پست های بعدی ارسال می شود
با تشکر از سرکار خانم ملیحه طوسی طراح سوالات
کتابی که پی دی اف آن برای مسابقه اولین سری از مسابقات کتابخوانی دو هفته نامه سرو کاشمر در نظر گرفته شده ، کتاب سه شنبه ها با موری نوشته میچ آلبوم است . یک رمان 99 صفحه ای جذاب و خواندنی ، کافی است شروع به خواندن کنید مطمئن هستم که تا پایان این رمان یک نفس و بدون وقفه خواهید خواند
لینک گروه سرو کاشمر
https://t.me/joinchat/VBfXOQEqabZkmtY3
گذر نارفیقان در شب سمور و لب تنور
رضا بی تقصیر
دقت کردید برخی در ظاهر با شما صمیمی هستند و در باطن بر آنند تا با لطایفالحیل، بر علیه شما اقدامی بکنند؟ لابد فرق رفیق و نارفیق را می دانید! می دانید که رفیق می تواند نارفیق شود! و صد البته که نارفیق ذاتی خبیثانه دارد و باید باور کنیم که رفیق نمی شود، ولی امان از ساده دلی ما و باور این مهم که نارفیق می تواند رفیق بشود!
امیدوارم پدیده تبدیل رفیق به نارفیق برای شما خواننده گرامی پیش نیامده باشد. امید این پدیده چندش آور برای هیچکس رخ ندهد. واقعه دردناکی است. سلامت می کنند و «طناب دارت را در ذهن می بافند».
این واقعه ناجور در جاهای مختلف رخ می دهد. در حال تحصیل هستی و صمیمی ترین دوستت در راستای خود شیرینی برای دیگران در یک سلسله رقابت های مسخره، سعی می کند با سخن چینی و نَمامی و بدگویی، آبرو و اعتبارت را در نزد سایرین مخدوش کند. در میان فامیل یک حسود هست که نمی دانی دقیقاً همانی است که بیشترین رفت و آمد را باهاش داری و به تعبیری در عین روابط قوم و خویشی، باهاش رفیق هستی، ایشان هم در یک بزنگاه، از سر حسادت، سعی دارد دودمانت را بر باد بدهد.
دوستی تعریف میکرد؛« در محل کارم یک رئیس با گرایشات سیاسی خاص شروع به قلع و قمع طیف مقابلش کرده بود. دری به تخته خورد و آن رئیس عزل شد و رئیسی با گرایشات سیاسی دیگر آمد. قرار بود از سر تعادل با همه برخورد کند و هدفش ارتقای کمی و کیفی مجموعه باشد. ظاهر قضیه این بود که حضرتش بر این عهد خواهد ماند، ولی حسب دهان بینی و تسلیم شدن در برابر نظرات جمعی از همکاران طیف مقابل، جذب آن طیف شد و در میان بهت و حیرت همگان راهنمای راست زد و به سمت چپ پیچید!
این مهم باعث شد طرفدارانش منتقدش شوند و مخالفانش یار غارش گردند. زمان گذشت و حضرتش عزل گشت و بعد مدتی با چرخشهای سیاسی این بار با راهنمای چپ وارد عرصه شد. سعی داشت حسب زمان و مکان گردشهای به سمتهای مختلف داشته باش،د ولی این بار حنایش رنگ سابق را نداشت، ولی یاران غارش حواسشان به جایگاه خودشان بود و لذا بر آن شدن تا با سونامی تغییرات اوضاع را باب طبع خود بکنند. که کردند.» حکایت دوستم در باره محل کارش تا اینجا بسان موارد مشابه بود.
چه بسا شما هم مواردی اینچنینی را دیده یا شنیده و یا خوانده باشید. او میگفت: «تلخ اما دو رفتار دو گروه بود. یک گروه افرادی که برای ارضای جاهطلبیشان پا روی رفاقت گذاشته بودند و میخواستند از دوش افراد به عنوان پله بهره ببرند و بالا و بالا و بالاتر بروند. گروه دوم در اندیشه انتقام گرفتن بودند. برخی که در دوره قبلی حضور این رئیس جاه و منصبشان دستخوش تغییر شده بود این بار یار رئیس شده بودند و در صدد انتقام از افرادی بودند که میپنداشتند در عزل و سقوطشان نقشی داشتند. »
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1891-2021-02-19-14-22-36
فرهنگ و هنر کاشمر در عطش توجه بیشتر
حمیدرضا بی تقصیر
دوستی فعال در دفتر ارتباطات مردمی نماینده دیارمان خبر داد که پنجم بهمن ماه ساعت هجده، اهالی هنر در محل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی کاشمر دیداری با حجت الاسلام جواد نیک بین دارند و درخواست کرد در این جلسه شرکت کنم.
همان ابتدایی ورود متوجه یک نکته عجیب شدم. یک جا نوشته ای دیدم با این مضمون؛ «هم اندیشی اهالی فرهنگ، هنر و رسانه با نماینده»! خیلی عجیب بود چون تعداد حضار، گویای جماعت فرهنگ و هنر و رسانه کاشمر نبود! این موضوع به حدی عجیب بود که جناب نیک بین هم از نبود برخی از هنرمندان با ذکر نام اظهار تعجب کرد.
برخی از افرادی که برای بیان مسایلشان پشت تریبون رفتند هم به این مسئله اشاراتی داشتند. البته شاید مسئول اداره مذکور حواسش به طور ویژه معطوف پروتکل های مبارزه با کرونا بود! بعید حُب و بُغضی در عدم دعوت وجود داشته باشد. شاید هم کج سلیقگی شده بود. حضور اصحاب رسانه کنار اهالی فرهنگ و هنر جالب است و ستودنی، اهالی رسانه هم جزو اصحاب فرهنگ و هنر هستند ولی کاش هر یک هم اندیشی خاص خود را می داشتند. رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت هایش را در دو بخش آماده کرده بود. او با مراجعه به متن سخنانش چند پیشنهاد در حوزه قانون گزاری برای کلیت کشور مطرح کرد.
شاهبیت سخنان وی در بخش دوم سخنانش در باره دغدغه های اداره اش، وجود موازی کاری در حوزه فرهنگ و هنر، کمبود بودجه و ارائه گزارش از حال و هوای فرهنگ و هنر در دوران کرونا بود. بعد از سخنان وی نیک بین به محل استقرار احمد داودیان مجری توانای برنامه رفت و از وی خواست تاجایش را به وی بدهد. بدینسان نیکبین تلاش کرد تا فضایی راحت و خودمانی را در جمع هنرمندان و اهالی رسانه رقم بزند. بده بستان کلامی ایشان و مجری در نوع خود قابل تامل بود. نیکبین به عنوان عضو کمیسیون فرهنگی تمایل به نشست و برخاست بیشتر با اهالی فرهنگ و هنر و اصحاب رسانه دارد.
امید این قبیل نشستها از فرمت و قالب و قاب اداری خارج شود و تبدیل به سلسله جلسات صمیمانه اهالی هنرهای مختلف با نماینده در فضایی غیراداری و با حضور قریب به اکثریت هنرمندان هر رشته بشود. الغرض بعد از علی توکلی مسئولان انجمنهای؛ هنرهای نمایشی و موسیقی و تنی چند از هنرمندان به همراه مسئول کانون هنرمندان بسیج و دو نفر از اهالی رسانه صحبتهایی کردند. برخی از این افراد به بیان کلیاتی قناعت کردند. بعضی مطالبشان را بهطور مکتوب تقدیم نماینده کردند. بعضی بیلان کار دادند. یکی به طور مختصر اصلیترین حرف را زد و خواهان توجه بیشتر و بهدور از شعار به دغدغهها و مشکلات هنرمندان شد.
در کل فضای صحبتها در گلایه از عدم توجه و نبود بودجه و عدم نگاه یکسان به کلیت هنرمندان بود. یکی گفت در عرصه فرهنگ و هنر کاشمر همه برابرند و برخی برابرترند. یک شاعر اشارتی ناب به نبود نقشه راه در حوزه فرهنگ و هنر کاشمر داشت. اهالی رسانه هم خواهان توجه به مقوله اقتصاد رسانه شدند. این اقتصاد هم در حوزه فرهنگ و هنر و هم در حوزه رسانه نقشی مهم دارد. واضح و مبرهن است که فرهنگ و هنر الزاماً نمیتواند یک متولی به نام فرهنگ و ارشاد اسلامی داشته باشد. هر نهاد و مجموعهای دغدغه و ماموریتی دارد که بعضاً مستقیم و برخی غیر مستقیم در ساحت فرهنگ و هنر خود را نشان میدهد.
http://sarvekashmar.com/index.php/torshiz/1876-2021-02-05-18-02-56