سواد نامهی موی سیاه چون طی شد بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود
یک روز خودم را خواهم بخشید
از آسیبی که به خویش روا داشتم
از آسیبی که اجازه دادم دیگران بر من روا دارند
و چنان محکم خویش را در آغوش خواهم کشید
که هرگز ترک خود نکنم.
📚گزیده نامهها و اشعار
#امیلی_دیکنسون
@savadnameh
امروز بوسههای تو یادم آمد
در این زمین زیبای بیگانه
و کاکل کوتاه موهایت
و دستهایت
و شانههایت
و آن مورب نورانی از چشمهایت
چیزی میان مشکی و عسل و خرمایی
اینها تمام حافظهی من نیست
تنها اشارههایی از فاصله است
#رضا_براهنی
@savadnameh
ناگهان احساس میکنم که همه
تنهایم گذاشتهاند و رفتهاند
شاید نامِ دیگرِ مرگ همین باشد
هیچگاه نمیدانستم که از تنها مردن اینهمه میترسم
زمان چهگونه جای مرا خواهد گرفت؟
#شهرام_شیدایی
🖼️رویاها/ اثر متیوکورکوس
@savadnameh
هولناک مانند عکس کسی که میخندد
اما سالها پیش مُرده است.
#سیلویا_پلات
@savadnameh
«مرا باز میدارند از تو
و پروا ندارند
از ستارهی سرگردان بیمدار
که نظم آسمان را برآشوبد آخر...»
#منوچهر_آتشی.
Clarence H. White
@savadnameh
در نهایت تنها یک چیز ضروری است:
تنهایی، تنهاییِ درونیِ وسیع.
اینکه درون خودت قدم بزنی و تا ساعتها به کسی برنخوری.
این چیزی است که باید به آن دست پیدا کنی..
#راینر_ماریاریلکه
🖼️تابلوی جدایی اثر ادوارد مونک
@savadnameh
تا سیمای تو حادثهای باشد
در میان تاریکی .
#بیژن_الهی
@savadnameh
«ماجرا» را که گفتم، بغضِ انباشته ترکید. گاه کاری که «روایت»کردنِ ماجرا با آدم میکند، خودِ ماجرا نمیکند.
#ابراهیم_سلطانی
@savadnameh
چو کردی حلقه در گوشم، مکن آزاد و مفروشم
مکن جانا فراموشم، ز من یاد آر ، دستم گیر
#عراقی
📽️سکانسی از فیلم دشت گریان
اثرِ تئو آنجلوپلوس
@savadnameh
پرسید: چگونهای؟
گفت: چگونه باشد حال قومی که در دریا باشند و کشتی بشکند و هر یک بر تختهای بمانند؟
گفتند: صعب باشد.
گفت: حال من هم چنین است.
#عطار
@savadnameh
در من امیدیست
میآید و میرود
اما هرگز نمیگویمش بدرود.
#محمود_درویش
@savadnameh
روزی قصههایت را میشمارم
آوارگان
مجروحین
کشتگان
فرسودگان
و آنان که با یک چشم
از تو منزجرند
و بر قصههایت
نقطهی سرخ پایانی میگذارم
نام من وطن است.
#قباد_حیدر
@savadnameh
این ذرهذره گرمی خاموشوار ما
یک روز بیگمان
سر میزند ز جایی و خورشید میشود.
#سیاوش_کسرایی
@savadnameh
-و من خودم را با خستگی تمام از میان این فصل عبور میدهم
به این امیدِ نور کمسویی که در دوردستها میدرخشد.
#اولگا_کنیپر
@savadnameh
_که من برهنگیات را شبانه از بَر کردم
و انگشتهایی که از لذَّتی وحشی میلرزیدند؛
هنوز هم میلرزند
پدرسگها انگار حافظه دارند ..
#رضا_براهنی
@savadnameh
.
گاه بر گلو تیرند، گاه بر دهان مُشتند
میکُشند و میگویند: دیگران چرا کُشتند؟!
@savadnameh
باید کسی را پیدا کنم
دوستم داشته باشد
آن قدر
که یکی از این شبهاى لعنتی
آغوشش را برای من و یک دنیا خستگی بگشاید
هیچ نگوید
هیچ نپرسد
#نزار_قبانی
-𝐒𝐞𝐥𝐟 𝐏𝐨𝐫𝐭𝐚𝐢𝐭 1988,
-تابلوی نقاشی سلف پرتره/اثر بهرام حاجو
@savadnameh
آفتابی نی ز شرق و نی ز غرب از جان بتافت
ذره وار آمد به رقص از وی در و دیوار ما...
#مولانا
@savadnameh
تمام تنم تکههایی بود وصلهشده. تکهای خیس، تکهای مست، تکهای دست که وحشتناک بود، تکهای گوش که هولناک بود، تکهای دوستی با مرد انگلیسی که خیلی تسلیبخش بود، تکهای زانو که همینطوری ول میشد، تکهای گذشته که خوب به یاد دارم هنوز دنبال این بود که آویزانِ زمان حال شود و دیگر نمیتوانست ــ و بعد تکهای آینده که بیشتر از کل تکهپارههای دیگر مرا میترساند، و آخرسر هم تکهای مسخره که میخواست از ورای سایر تکهها ماجرایی برایم تعریف کند.
📚 جنگ
#لویی_فردینان_سلین
-𝐂𝐢𝐞𝐥𝐨 𝐞𝐦𝐩𝐞𝐝𝐫𝐚𝐝𝐨, 𝐮𝐧𝐝𝐚𝐭𝐞𝐝,
-تابلوی نقاشی آسمان سنگفرش شده/اثر کارلوس سانتیاگو
@savadnameh
من حامل زخمهای تمام نبردهایی هستم که از آنها طفره رفتم.
📚دلواپسی
#فرناندو_پسوا
@savadnameh
از آدمها بُت نسازید این خیانت است!
هم به خودتان، هم به خودشان!
خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند...
و شما در آخر، میشوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته!
📚غروب بتها
#نیچه
@savadnameh