«به همان اندازه که روحِ بیجسم بودن در قلمرو مردگان سعادت است، جسمِ بیروح بودن در میان زندگان نیز هست؛ افسوس که هیچکس این را پیش از مرگ درنمییابد.»
📚نام من سرخ؛
#اورهان_پاموک
@savadnameh
چرا دلتنگیِ آدم مثل درخت خشک نمیشد؟ چرا نمیشد دلتنگی را مثل یک بلوط خشکاند و با تبر افتاد به جانش؟ چرا تبر بر شاخهی خیس زوزه میکشید اما صداش بر تنهی خشک، دهان باز میکرد؟ یک نیمه این طرف ، یک نیمه آن طرف ، آمادهی سوختن.
#عباس_معروفی
📚نام تمام مردگان یحیاست
@savadnameh
سَبُکپِی قاصدی باید، که چون غمنامهی ما را
به دستِ او دهد، کاغذ هنوز از گریه تَر باشد...
#کلیم_همدانی
@savadnameh
زندگی
آبتنی کردن در حوضچهی اکنون است.
#سهراب_سپهری
صدای زندهیاد #خسرو_شکیبایی
@savadnameh
«تا مدتها دلشکسته بودم، دلشکسته. این کلمه رو توی اون دفترچهات بنویس، دلشکستگی مثل غصه نیست که شب بخوابی و صبح بیدار بشی و تموم شده باشه، دلشکستگی مثل تجربهی یک مرگه، از دست دادن و تنها شدن، دلشکستگی تجربهی از دستدادنِ تکّههای بزرگی از قلبه.»
#ریموند_کارور
@savadnameh
نشستهام
با شب قُمار مىكنم
و هرچه مى بَرم
تاريكتر مى شوم
#گروس_عبدالملکیان
@savadnameh
زندگی یک وطن بهم بدهکاره که توش فقط به زندگی فکر کنم نه به وطن.
#کیانوش_سنجری
@savadnameh
چون کلاغ خستهای در این غروب
میبرم به آشیان خود پناه
در گریز ازین زمان بیگذشت
در فغان از این ملال بیزوال
رانده از بهشت عشق و آرزو
ماندهام همه غم و
همه خیال
#فريدون_مشيرى
@savadnameh
هرگاه زنی بهخاطر خود به پاخاست.
شاید بدون آنکه حتی خودش متوجه باشد، یا ادعایی داشته باشد.
برای همهی زنها به پاخاسته است.
#مایا_آنجلو
@savadnameh
«دیگر هیچ جادویی وجود ندارد
ما همدیگر را ملاقات میکنیم
مثل همهی مردم
تو هیچ معجزهای برایام نمیکنی
نه حتا زمانی که من برایات معجزهای دارم
تو باد بودی و من دریا…»
#سارا_تیسدیل
@savadnameh
وزنِ جهان عشق است.
زیرِ بارِ تنهایی
زیرِ بارِ ناخرسندی.
وزن،
وزنی که ما حمل میکنیم
عشق است...
آلن گینزبرگ - شاعر آمریکایی
@savadnameh
من دوستت دارم
و نمیخواهم تو را به حافظهی کارهای گذشته
و نه به حافظهی قطارهای سفر کرده
وصل کنم
تو آخرین قطاری که شبانهروز
روی رگهای دستانم
در حال سفر است.
تو آخرین قطار منی
و من آخرین ایستگاه تو
#نزار_قبانی
@savadnameh
تو را دوست دارم!
مانند هرچیزِ باارزش و پنهانی
که باید
مخفیانه دوست داشت!
درست، مابینِ سایه و روح...
#پابلو_نرودا
@savadnameh
«...عزیزم، غم و اندوه همیشه بوده است. _شاید روزی برسد که نباشد، امّا پیش از این برای بشر همیشه غم بوده است. نگاه کن، بشر از هر طرف در غم محاط است: خدا با جهنمش ـــ که وصفش را جابجا توی قرآن آورده ـــ بشر را میترساند، زلزلهها، آتشفشانها، سیلها، رعدو برق و... همگی بشر را میترسانند و زندگی را برایش تلخ میسازند. اما اینها هیچکدام مهم نیستند. آنچه بشر با دست خودش میآفریند و با آن زندگیش را تلخ و اندوهگین میکند بالاتر از اینهاست.
از وقتی که چشم گشودهایم با این کلمهها آشنا شدهایم: دروغ، فریب، حیله، ریا، خیانت، نامردی، پستی، بیوفایی، چاپلوسی، ناجوانمردی، نمکنشناسی، ناآدمی،... اینها را دیگر هیچ خدایی برای ما نفرستاده است. هیچ زلزله و آتشفشان دروغگو و خیانتکار نیست، اینها را ما خودمان میآفرینیم.
وقتی کسی از این کلمهها بدش آمد و خواست که همه بدشان بیاید و دید که همه دودستی چسبیدهاند به این کلمهها و آنها را ستایش میکنند، از همه بدش میآید. همانطور که تو و من از همه متنفّریم...»
۲۶ اسفند ۱۳۴۲ | نامه از #صمد_بهرنگی به برادرش اسد بهرنگی
@savadnameh
برای خیانت هزار راه وجود دارد
ولی هیچکدام به اندازهی تظاهر به دوست داشتن
کثیف نیست!
#بهومیل_هرابال
@savadnameh
«با اینکه پیش هیچکس اعتراف نمیکرد،
از دلتنگی تقریبا فلج شده بود.»
📚خاک غریب
#جومپا_لاهیری
@savadnameh
عشقت اندوه را به من آموخت
و من قرن ها در انتظار زنی بودم
که اندوگینم سازد
زنی که میان بازوانش چونان گنجشکی بگریمُ
او تکه تکههایم را چون پارههای بلوری شکسته گِرد آورَد!
#نزار_قبانی
@savadnameh
تا ابد نیستی و با این حال
تا ابد با تو روبهرو هستم...
#حسین_صفا
@savadnameh
يا أيها الموتى بلا موت ؛
تعبت من الحياة بلا حياة
وتعبت من صمتي
ومن صوتي
تعبت من الرواية والرواةِ
ای مردگان بیمرگ
از زندگی بیزندگی خسته شدم
از سکوت و صدایم خسته شدم
از قصه و قصهگو خسته شدم
#سمیح_القاسم
@savadnameh
تعریف کن! همهی تعریفها برای آنند که دستها تنها نمانند!
#یدالله_رویایی
@savadnameh