مردم به طور کلی ترجیح میدهند بمیرند تا عفو کنند ؛ تا این اندازه سخت است ...
اگر خداوند به زبان ساده میگفت : من به تو حق انتخاب میدهم ، ببخشای یا بمیر ؛ خیلی از مردم میرفتند تا تابوتهایشان را سفارش دهند!
📚زندگی اسرار آمیز زنبورها
#سومانک_کی
@savadnameh
هر کسی
یک امید، یک عُصیان،
یک از دست دادن،
یک درد، یک اندوه،
در خود دارد.
زیرا از درونِ هر کسی
یک نفر رفته است،
و هر کاری که میکند
نمیتواند او را بدرقه کند...
#فاتح_پالا
@savadnameh
در دلم جایی برای پنهان شدن نیست
من همهی زاویهها را فرسودهام
#الهام_اسلامی
@savadnameh
«أَنتِ قَطعة سکر، بَین الأشیاء المُرّه.»
«تو در میان همهی چیزهای تلخ، یک حبه قندی.»
#نزار_قبانی
@savadnameh
دیشب، ۲۶ جولای ۱۹۷۸:
به من یاد داد: «تو نمیتوانی کسی را که دوست داری رنج بدهی.»
📚خاطرات سوگواری
#رولان_بارت
@savadnameh
پی روستایی هستم
که در آن خانهای باشد
و در آن اتاقی باشد و تختخوابی و
در آن زنی.
و در آن زن، آغوشی.
بیرون خانه، رودی تن بکشد
تا دوردستها برود، پولکنقرهای
ماهیخیز، قایقبهدوش
پابرجا و دریاجو.
به همان سیاق که تشبیه
جویای شعری است برای شبی
مردی برای معشوقهای
جوی آبی برای چوبالفی.
شب اما میبندد کتاب را.
#هرمان_دکونینک
Oda with Lamp
By Christian Krohg
@savadnameh
ترسویی
میخواهی میانه باشی
نه دوستم داری ونه نبودم را میخواهی...
#غسان_کنفانی
@savadnameh
اگر دیدی میان ویرانههای خانهای
گل سرخی قد کشیده است؛
هرگز تعجب نکن
ما اینطور دوام آوردهایم.
#مصعب ابوتوبه
@savadnameh
آرامتر حرف میزنم، هر سال کمی آرامتر. شاید. کندتر هم، هر سال کمی کندتر. شاید. گفتنش سخت است. اگر اینطور بود مکثها طولانیتر بود، بین کلمهها، جملهها، بخشها، اشکها، با هم اشتباه میگیرمشان، کلمهها و اشکها را، کلمههایم اشکهایم هستند، چشمهایم دهانم. و در هر مکث کوتاهی، باید میشنیدم، که آیا اینکه میگویم سکوت است یا نه، اینکه میگویم تنها کلمات میشکنندش. اما اصلاً چنین چیزی نیست، اصلاً این چنین نیست، همیشه همان زمزمه است، که بیوقفه جاری است، مثل کلمهای بیپایان و به همین دلیل بیمعنا، زیرا آنچه به کلمات معنا میدهد پایان است.
📚متنهایی برای هیچ
#ساموئل_بکت
@savadnameh
از چشم خود مرا گله هست و ز یأس نیست
دانم که هرچه کرد به جانم، امید کرد
#طالب_آملی
@savadnameh
چه کاری می توانی انجام بدهی! رنج بکشید و شکایت نکنید، این تنها درسی است که باید در این زندگی آموخت.
#ونسان_ونگوگ به برادرش تئو،
مارس ۱۸۹۰
@savadnameh
وقتی به درون خودم نگاه میکنم، آنقدر چیزهای مبهم و درهمبرهم میبینم که حتی نمیتوانم بیزاری خودم را از خودم، دقیق مستدل کنم و به طور کامل بپذیرم.
#کافکا
📚نامه به فلیسه
@savadnameh
سوگ، بهای جرات دوست داشتن است، همانگونه که افسردگی میتواند نتیجه نگریستنِ رو راست به زندگی باشد.
#اروين_يالوم و #مریلین_یالوم
📚مسئله مرگ و زندگی عشق فراق و آنچه در پایان عمر اهمیت دارد
@savadnameh
اگر تو مرا نخواهی محو و ناپیدا خواهم شد. گویی که هرگز نبودهام و وجود هم نداشتهام. اگر تو مرا نخواهی از تو آنقدر دور میشوم که حتی به خاطرم نیاوری و این تنها برای احترام به تو و دوستداشتنات است.
#کافکا
📚نامه به فلیسه
@savadnameh
«كل شيء ثقيل اليوم…
حتى قلبي…أثقل من المُعتاد…»
«امروز همه چیز سنگین است…
حتی قلبم…سنگینتر از معمول است…»
#آية_أسامة
🖼️سونیا باتونی
@savadnameh
گفتند: چگونهای؟
گفت: زخمی عظیم خوردهام.
گفتند: بر کجا؟
گفت: بر جان.
#تذکرة_الاولیاء
📷Jean Dieuzaide
@savadnameh
عادت، بیرحمترین زهر زندگیست. زیرا آهسته وارد میشود، در سکوت، کمکم رشد میکند و از بیخبری ما سیراب میشود و وقتی کشف میکنیم که چطور مسموم ِ آن شدهایم، میبینیم که هر ذرهٔ بدنمان با آن عجین شده است، میبینیم که هر حرکت ما تابع شرایط اوست و هیچ داروئی هم درمانش نمیکند.
#اوریانا_فالاچی
@Savadnameh