«چه خلوت است
خیابان جمعه
دمی که دور میشوی از خویش
و
باز میگردی در خویش
و هیچکس نخواهد دانست
که در دلت
چه گذشته است…»
#محمد_مختاری
@savadnameh
دیشب، ۲۶ جولای ۱۹۷۸:
به من یاد داد: «تو نمیتوانی کسی را که دوست داری رنج بدهی.»
📚خاطرات سوگواری
#رولان_بارت
@savadnameh
و من همیشه آن انتساب واقعی را کم داشتم، همان انتسابی که صبحگاهان وقتی از خواب بیدار میشویم بر ما فریاد میدارد: «در این جهان چیزی از آن توست، پس برخیز.»
از نامهی #غسان_کنفانی به #غادةالسمان
@savadnameh
«و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند»
#مولانا
@Savadnameh
«که همیشه
در اوجِ غم یک پنجره باز است
پنجرهای روشن
و همیشه هست…»
#پل_الوار
@Savadnameh
نفس بكش
عميق
آرام
شادمان
بگو غم رد شود
كه قلبت
آرامگاهِ اندوه نيست...
#نزار_قبانى
@savadnameh
همچون کشتیای سوراخ
به قلب خود مینگرم؛
آب، آرام آرام داخل میشود و
من بازش میگـردانم...
تا کاسەای غم کهنە
بیرون میریزم
کاسەای دیگـر غم تازه
جایگزین میشود!
آه! از این کشتی بی در و پیکــر
نه آن است که غرق شود
و نه آنکه در این گرداب
در ساحلی لنگر بگیرد...
#شیرکوه_بیکس
@savadnameh
وَالسَّلَامُ عَلَى صَبْرِنَا ؛
عِنْدَمَا كُنَّا نَبْتَسِمُ ،
لَكِنَّ الْحَنِينُ كَانَ يَمْزِقُ قُلُوبَنَا .
و سلام بر صبرِ مان
در آن هنگام که لبخند می زدیم
اما دلتنگی
قلبِمان را سلاخی می کرد .
@savadnameh
«و به راستی هیچ چیز هرگز جای رفیق گمشده را پر نخواهد کرد.»
#آنتوان_دوسنتاگزوپری
@savadnameh
«خیالِ من قاتل من است.
والا ممکن نبود من به این زودیها اینطور از پای درآمده و از دست بروم.
مرا خیال کشت.»
از نامهی #عارف_قزوینی به زنددخت شیرازی
📷 Maria Lax
@savadnameh
«از این بیش بیتابی سزاوار نیست.
آرام، آرام دلِ من، آرامتر!
تو باید دردهای بزرگتری را تحمل کنی.»
#لویی_آراگون
@savadnameh
مردی میانِ زندگی و مرگ، رفته بود
از زیرِ سنگ هم شده نان دربیاورد...
#محمد_شریف
#معدن_طبس و پنجاه و دو جان عزیز.
@savadnameh
یک عمر در انتظاری تا بیابی آن را که درکت کند و تو را همان گونه که هستی بپذیرد، و عاقبت درمییابی که او از همان آغاز «خودت» بودهای!
#ریچارد_باخ
📚یادداشتهای مرد فرزانه
@savadnameh
هر سخنی عادیست، جز یک سخن
هر اسمی ساده است، جز یک اسم
همهی روزها تکراریاند
جز یک روز
همەی مکانها شبیه هماند
جز یک مکان
عشقت و اسمت
و روزی که همدیگر را در میعادگاه دیدیم!
#شیرکو_بیکس
@savadnameh
اکثر رواندرمانگران باور دارند هدف نهایی درمان این است که هر فرزندی بتواند رنجشهایی را که از والدینش دارد ببخشد، من اعتقاد دارم که این نظر گمراه کنندهاست، هدف یک درمان موفق رهایی از یک وابستگی دردناک است نه آشتی که صرفا یک تقاضای اخلاقیست.
#آلیس_میلر
📚بدن هرگز دروغ نمیگوید
@savadnameh
«در این درگاه تا صبح ایستادهام که شايد شما از اين كوچه عبور كنيد، چراغ خانهام روشن است، نفس ديگر مدد نمیكند كه به كوچه بيايم و عبور عابران را ببينم. من از عابران دلسردم.
انسان هميشه منتظر مسافر است»
📨بخشی از نامهی احمدرضا احمدی به ابراهیم گلستان
@savadnameh
احساسات وسیله خودنمایی نیست، بلکه ابزار پیچیدهای است در مبارزه برای زنده ماندن.
#آنتونیور_داماسیو
@savadnameh
رویاهایی که در حد یک رویا باقی میمانند ما را نمیرنجانند، ما بابت چیزهایی که آرزویشان را داشتیم و محقق نشدند ناراحت نمیشویم.
اندوه عمیق ما برای چیزهایی است که تنها برای یک بار اتفاق افتادند.
و ندانستیم که دیگر تکرار نخواهند شد...
#احلام_مستغانمی
📚مشکی برازنده توست
@savadnameh
«من قوّت آن دارم که غم خود را نگذارم که به ایشان برود- که اگر برود، طاقت ندارند، هلاک شوند. شادی مرا طاقت ندارند، غم مرا کی طاقت دارند؟»
#مقالات_شمس
@savadnameh
من فکر میکنم که تو خواهی آمد
وقتی که باد نیست
وقتی که صبح میگذرد در دور
و بر دو راه ساکت خورشید و ماهتاب
روییده در تزلزل بیرنگی
روزی، درشت، شوم، پلاسیده
مثل پلاس برگ گلی بیرنگ
و خواب نیست
نیست
و بیخوابی
کفتاروار میخورد از لاشههای چشم
وقتی که باد نیست
وقتی که صبح میگذرد در دور
من فکر میکنم که تو خواهی آمد.
#رضا_براهنی
@savadnameh
آنچه در غیبتت اِی دوست به من میگذرد
نتوانم که حکایت کنم، اِلّا به حضور...
#سعدی
@savadnameh