savalan_jr | Unsorted

Telegram-канал savalan_jr - 🌞 جمله-comleh🌞

18

برا آشنایی با دلنوشته ها، شعرترکی وفارسی، شعر ملل و موسیقی و هنر مردم جهان کانالی فرهنگی و غیر سیاسی.

Subscribe to a channel

🌞 جمله-comleh🌞

‍ 🥀✒️🌞🖌🥀

هر یک از ما جهانی هستیم،
ما با این جهان چه کردیم و چه می‌کنیم؟


7،000،000،000،000،000،000،000،000 اتم در بدن ما وجود دارد که میلیارد ها سال قدمت دارند.
در واقع ما خود جهانی هستیم که به شکل یک انسان نمایان شده‌ایم!
بزرگترین پرسش پیش روی بشر قرن بیست و یکم می‌تواند این باشد:

ما با این جهان چه کردیم و چه می‌کنیم؟ آیا توانسته ایم در راه تنظیم و هماهنگ کردن خود به عنوان یک جهان با جهان بیرون کارهای مثبتی انجام دهیم؟ و یا جهان خود را ویران و تخریب کرده و جهان بیرون را- آنهم به خیال خود، آباد کرده ایم؟ و یا جهان بیرون را ویران کرده ایم با این خیال باطل که، جهان درون را آباد سازیم؟!...
اگر اندکی منصفانه بیندیشیم، خواهیم دید که، تنها کاری که در طول هزاران سال انجام داده ایم، جز ویران کردن جهان درون و بیرون-توامان هیچ کاری نکرده ایم. ما حتا کمترین تلاش را به کار نبرده ایم تا روابط و مناسبات کلی جهان درون و جهان بیرون را هماهنگ و تنظیم نماییم.
در این راه بشر همواره دچار خطا و اشتباه شده و می‌شود. ما همواره بر طبق تئوری «اراده ی معطوف به قدرت» تلاش کرده ایم دنیا را اداره و مدیریت کنیم، و اکنون نیز بر چنان باور عبثی پای اصرار می‌ فشاریم...
تا زمانی که پاشنه ی اندیشه ها و تفکرات ما بر همان محور می چرخد، و «باید» و «نباید»
سرلوحه ی همه گونه روابط و مناسبات ما است، «جهان درون» و «جهان بیرون» هر روز ویران تر و خراب تر و خطرناک تر از روز قبل خواهد شد، و فضای نفس کشیدن برای این عزیزترین مخلوق خدا تنگ و تنگتر خواهد شد...
بشر باید برای بقای جهان درون و جهان بیرون، در تمام زمینه های تفکر و تعامل بازنگری و تجدید نظر ماید!...


ر. پوراکبر خیاوی-



@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

انسانها تنها موجوداتى در زمين هستند كه درخت رو قطع ميكنند
تبديل به كاغذش ميكنند و بعد روش مينويسن :
« درختان را نجات دهيد
با طبیعت ، و در اصل با خودمان ، مهربان باشیم!» .



@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

جنگ را تمام کنید!
خون ریزی را پایان دهید!
دیگر اشک خدا درآمده!

@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

جنگ را تمام کنید!
خون ریزی را پایان دهید!
دیگر اشک خدا درآمده!

@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
آلبرت اینشتین:
دو چیز بی پایان هستند:
۱.«جهان هستی»
۲.« نادانی بشر»
اما «در مورد اول زیاد مطمئن نیستم!»

@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🍃✒️🌹🖌🍃

@savalan_JR

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

دکلمه ترانه زیبای
قارئه افنجان از
عبدالحلیم حافظ
توسط منیژه افشار

کانل #عبدالحلیم_حافظ
و
#ام_کلثوم

@umkalthum

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

«وصیت نامهِ خواندنی و زیبای آلبرت انیشتین» :


روزی فرا خواهد رسید که جسم من آنجا زیر ملحفه سفید پاکیزه ای که از چهار طرفش زیر تشک تخت بیمارستان رفته است، قرار می گیرد و آدم هایی که سخت مشغول زنده ها و مرده ها هستند از کنارم می گذرند.

آن لحظه فرا خواهد رسید که دکتر بگوید مغز من از کار افتاده است و به هزار علت دانسته و ندانسته زندگیم به پایان رسیده است.

در چنین روزی ، تلاش نکنید به شکل مصنوعی و با استفاده از دستگاه زندگیم را به من برگردانید و این را بستر مرگ من ندانید. بگذارید آن را بستر زندگی بنامم. بگذارید جسمم به دیگران کمک کند که به حیات خود ادامه دهند.

چشمهایم را به انسانی بدهید که هرگز طلوع آفتاب ، چهره یک نوزاد و شکوه عشق را در چشم های یک زن ندیده است.

قلبم را به کسی هدیه بدهید که از قلب جز خاطره ی دردهایی پیاپی و آزار دهنده چیزی به یاد ندارد.

خونم را به نوجوانی بدهید که او را از تصادف ماشین بیرون کشیده اند و کمکش کنید تا زنده بماند تا نوه هایش را ببیند.

کلیه هایم را به کسی بدهید که زندگیش به ماشینی بستگی دارد که هر هفته خون او را تصفیه می کند.

استخوان هایم ، عضلاتم ، تک تک سلول هایم و اعصابم را بردارید و راهی پیدا کنید که آنها را به پاهای یک کودک فلج پیوند بزنید.

هر گوشه از مغز مرا بکاوید ، سلول هایم را اگر لازم شد بردارید و بگذارید به رشد خود ادامه دهند تا به کمک آنها پسرک لالی بتواند با صدای دو رگه فریاد بزند و دخترک ناشنوایی زمزمه باران را روی شیشه اتاقش بشنود.


آن چه را که از من باقی می ماند بسوزانید و خاکسترم را به دست باد بسپارید تا گلها بشکفند. اگر قرار است چیزی از وجود مرا دفن کنید بگذارید خطاهایم ، ضعفهایم و تعصباتم نسبت به همنوعانم دفن شوند.

گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید. عمل خیری انجام دهید یا به کسی که نیازمند شماست ، کلام محبت آمیزی بگویید.

اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید ، همیشه زنده خواهم ماند…


🆔@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞



بیزیم دۆنێا دیدرگینلرین دۆنێاسؽدؽر!...

بیزیم دۆنێا...
هرکیمسه بیر جۆر، بیر آدی ایلن:
سۆرگۆن دۆشمۆش اینسان!
دیدرگین دۆشمۆش اینسان!
قاپازلانمؽش، قوْۉولموش اینسان!
آۉاره اینسان!...
دیدرگین اینسانلار-
هارادان ۉ نئجه قوْۉولوب ۉ دیدرگین دۆشۆبلر؟!...
جاۉاب آێدؽندؽر: ۉطندن، اؤز ۉطنین دن!
ایندی سوْرقو-سوۉال بودور:
هانسؽ ۉطن دن؟ نئجه ۉطن دن؟
ۉ جاۉاب: آنادان دوْغولموش، توْپراق ۉطن دن!
بو دیشارؽ، چؤل ۉطن دیر، توْپراق ۉطن دیر،
آما باشقا ۉطن ده ۉار:
ایچ ۉطن، ایچری ۉطن!
اؤزل ۉطن، اؤزۆنه مخصوص ۉطن:
گزیب، آختاردؽغؽ، تاپدؽقلارؽ ۉطن دن-
دوێغو، دۆشۆنجه، آنلاێؽش ۉطنیندن،
تاپؽب سئۉدیێی، سئۉگیلی ۉطنیندن،
عئشق ۉطن دن! عئشقینین ۉطنین دن!...

بیزیم عصریمیز دیدرگینلیک، سۆرگۆنلۆک عصریدیر،
بیزیم عؤمرۆمۆز دیدرگینلیکده، سۆرگۆنلۆکده آلؽشدؽ، کئچدی!...
بیز فنا اوْلدوق! بیز اؤز عئشقیمیزده هلاک اوْلدوق!
اؤز ایچ دۆنێامؽزدا ێوْخ اوْلدوق، فنا اوْلدوق!

ایندی، هربیر کیمسه، آنجاق ۉ فقط آختارؽر،
اؤز دۆنێاسؽن، اؤز چؤل دۆنێاسؽن، توْپراق دۆنێاسؽن، ۉ-
اؤز ایچ دۆنێاسؽن! اؤزل-شانلؽ دۆنێاسؽن!

ۉطنه نی دئێیرم، ۉطنی!...هرکیمسه نین دۆنێاسؽن!
بیرین مۆحاریبه ۉطنیندن قوْۉور...
بیرین ێوْخسوللوق...
بیرین عئلم دالؽجا دۆشۆب، حقیقتی آختارما...
بیرین ایتیردیێین دۆشۆب چؤللره آختارما،
بیرین دۆشۆب داغلاردا-قاێالاردا قؽزؽل، گۆمۆش، آلماس آختارما...
بیرین باش قوْێوب ێاد ائللرده خوْجاسؽن آختارما،
بیریسینده لئێلی سین آختارما...
قئێس اوْلوب، دیێار با دیێار، شهر به شهر،
سئۉگیسین آختارما...
ایندی...
بیری ایتیردیێی مسجیدی آختارؽر،
بیری ایتیردیێی قیبله سین آختارؽر،
بیری کؤنلۆنۆن کعبه سین آختارؽر،
بیری کرمین آختارؽر،
بیری ساراسؽن آختارؽر،
بیری نیگارؽن آختارؽر،
بیری ده، ده لی سین آختارؽر، ده لی جئێرانؽن!...
بیری سارؽ گلینین آختارؽر...
بیری ده طاهیره سین،
بیری ثۆرێێاسؽن، ۉێا قره العین نین!...
آما بیریسی ده «اؤز کئفینین سولطانؽن» آختارؽر!...

بیری سوْقراط اوْلالؽ، دۆشۆنجه نی، آنلامؽ آختارؽر!...
بیری افلاطون اوْلالؽ، کؤهۆللرده میثال دۆنێاسؽن، حقیقت دۆنێاسؽن آختارؽر!...
بیری اریسطاطالؽس اوْلالؽ، «سیێاست حئێۉانؽن» آختارؽر!...
فیری فلوطین اوْلالؽ، شوهود دۆنێاسؽندا حقیقتی آراێؽر...
بیری کانت اوْلالؽ، اخلاقؽ دوْغرولدور، ۉ عاغؽلؽن ایزین هر اوْلاێدا گؤرۆر!...
بیری هئگئل اوْلالؽ، خالقؽلارؽن ۉارلؽغؽن، حێاتؽن اوْنلارؽن روحوندا آراێؽر!...
ۉ دۆنێانؽ «دیێالئکتیک» چرچیۉه سینده ێوْرور ۉ آلچالؽب، اوْجالماقؽ بو قاێدا قانوندا گؤستریر!...
بیری نیچه اوْلالؽ، دۆشۆر چؤللره ۉ تانرؽنؽ آختارؽر!...
ۉ بیری ده، هاێدگئر اوْلالؽ، ۉارلؽغؽ اونودولموش گؤرۆر،
ۉ دۆنێانؽ ۉارلؽغؽن اؤرپێین آتؽب، ۉ-
«جانؽن گۆنۆن آێاقلارؽ آلتؽندا سریلمه سؽن» سؤێله ێیر!...
ۉ «دیلی ۉارلؽغؽن ائۉی» آدلاندؽرؽر!...

«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🌺🌞🌺


عندما تغفو ،
ينتهي العالم بالنسبة لي،
ويصبح كل شيء بلا معنى ...
یا جمیلتی المجنونه!...

«آیمارا-Aymara»

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
۱۴۰۰/۳/۲۰
تقدیم به حضرت دوست،
و به یاد هفته نامه ی بی جایگزین «ۉراۉی»

«ۉراۉی-Vəravi»

نگاهی به معنا و ریشه شناختی-Etymology آن

رحمان پوراکبر خیاوی-روشن خیاوی
فیلولوژی .Ph.D

در منابع قدیمی از جمله ی نام هایی که برای «مشکین شهر»، یا «خی ێوْ-Xiyo» ذکر کرده اند، یکی هم نام «ۉراۉی-Vəravi» است. در این نوشته ی کوتاه تلاش میکنیم معنا و ریشه ی این نامواژه را در حد مقدور روشن سازیم. این نامواژه از دو قسمت زیر تشکیل شده است:

۱-ور-vər
۲-آۉ-ی-av,i

۱-ۉر-vər: ما در باره ی این واژه در جلد اول و دوم «فرهنگ سومر» بطور مشروح سخن گفته ایم، خلاصه ی سخن این است که، «ۉر- vər» در زبان کنگری- سومری، به معنای شهر و آبادی و سرزمین است، این کلمه در پروسه ی زمانی بسیار طولانی و چند هزار ساله، دچار دگرگشت های فونتیکی-Phonetic شده و صورت های مختلفی پیدا کرده است، در روزگار ما نامواژه های زیر را می‌توان نشان داد که صورت‌های گوناگون واژه «ۉر-vər» هستند:

ۉر-vər: ۉره غول-Vərəğul، ۉرگه هان(ۉرگهان)-Vərgəhan، ۉرآمین، ...

اور-Ur: اورامان، اور: روستایی در جنوب غربی مشکین...

ۉیله- Vilə: ۉیله دره و...

بیل- Bil: بیلۉئردی، بیلقان، و...

بیله- Bilə: بیله سوۉار، و...
این بخش از نام مورد بحث را اینک در زبان های اروپایی، در قالب کلمات ویلا-villa، به معنای خانه ی ییلاقی و ویلا، و همچنین «ویلیج-village: روستا و آبادی ... می‌بینیم.

پس بخش نخست نامواژه ی «ۉراۉی-Vəravi»، یعنی «ۉر» در زبان کنگری-سومری، یعنی: شهر، آبادی، زمین، منطقه، ولایت...

اما بخش دوم: از نامواژه ی ۉراۉی، عبارت است از «آۉ-av»، آۉی-avi
در بررسی لغتنامه ها و فرهنگ هایی که تا کنون به دنبال رمزگشایی و قرائت الواح متعلق به مردم کنگر-سومر، تدوین و تالیف شده است، و البته این کار سترک علاوه بر زبانشناسان بنام کشورهای مختلف جهان، از طرف دو دانشگاه معتبر پنسیلوانیا و میشیگان صورت گرفته و اینک نتایج کار آنها به صورت فرهنگ‌ها و لغتنامه‌ها در اختیار پژوهشگران علاقمند قرار دارد، به لغت های زیر برمی‌خوریم:
۱-آ. او، ها. او- a. u, ha. u=هااو=هوۉ= هوْۉلاماق: هوْۉ: التهاب، ورم، باد...هوْۉخورماق: گرم کردن انگشت ها به وسیله ی دمیدن نفس، گرم کردن با نفس(مرحوم استادبهزادی).
اگر دقت کنیم مفهوم «هوْۉ-hov» یعنی سرما، سوزش سرما، در معنای واژه ی «هوۉلاماق» نهفته است. اما نکته ی مهم و جالب توجه برای علاقمندان دانش ریشه شناسی-Etymology، یک قاعده ی تاریخی- تطبیقی فونتیکی است، و آن دگرگشت و تحول فونم «ه-h» به فونم «س-s» است، این تحول هم اکنون در بین گویش های مختلف ترکی و حتا در زبان های هند و اروپایی هم دیده میشود، به عنوان مثال:
هند= سند، ده= دست، و... چند مثال در گویش های ترکی:
ساغ-sa: دیری، سلامت،
در ترکی باشقرد: هاۉ-hav: ساغ
ساغلؽق
در ترکی باشقرد: هاۉلؽق-havlıq:
ساغلؽق
در ترکی باشقرد: هاۉیۉ-haviv
ساغمال
در ترکی باشقرد: هاۉؽلقان- havılqan
ساققال
در ترکی باشقرد: هاکال، هاقال- hakal
سؽخؽنماق
در ترکی باشقرد: هاقلانیۉ- haqlaniv(-نیۉ-niv علامت مصدر در ترکی باشقرد است)
ساققؽز
در ترکی باشقرد: هاقؽز- haqız
برای نشان دادن چنین دگرگشت فونتیکی، میتوان صدها مثال آورد.
حالا اگر این معنی را بپذیریم، معنای «ۉراۉی-Vəravi» می‌شود: شهر سرما، شهر یا آبادی که آب و هوایش سرد است.
اما به واژه ای دیگر در زبان کنگری- سومری برمی‌خوریم، و آن به صورت زیر است:

«آ.او، آ. ۉ-a.u , av=آۉ-av»: جایی که آب ها فوران میکند، سرزمینی که آب‌ها از زیر زمین می‌جوشد و فوران میکند، سرزمین آب‌های زیرزمینی...spring flood water, high water from under earth

اگر این معنا را بپذیریم، معنای نامواژه ی «ۉراۉی-Vəravi» می‌شود:
«سرزمین، یا شهر، یا محل آبهایی که از زیر زمین فوران می‌کند!»
به باور نگارنده، این معنای دوم، نزدیک ترین و درست ترین معنای نامواژه ی «ۉراۉی-Vəravi» میتواند باشد.

-------------------------------
منابع و مآخذ این نوشته به قرار زیر است، در ضمن علاقمندان به مباحث ریشه شناسی-Etymology، می‌توانند به همین کتاب‌ها مراجعه نمایند و استفاده کنند:
1. PSD, 2005
2. Sumerian Lexicon, Johnn A. Halloran, 1997,
3. Peter Chong, Ural-Altaic Etymology, 1998
4. A. Toth, Hungarian Etymology, 2007
5. Patrik Ryan, 1992, Nostratic Etymology,
6. F. Hamori, Sumerian Lexicon,...
7. Starostin, Altaic Etymology....

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

تنها راه نجات زندگی  عشق ورزی است        🩷به همین سادگی و مهربانی🩷

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
(5)
«به نام حضرت دوست!»

اسطوره شناسی تطبیقی

حماسه ی «تپه گؤر» در کتاب دده قورقود،
حماسه ی «پولیفموس»(سیکلوپد) در کتاب اودیسه ی هومر،

رحمان پوراکبر خیاوی (روشن خیاوی)
فیلولوژی، Ph.D

«غول های اسطوره ای: تپه گؤز»در حماسه ی ترکان
«گرندل» در حماسه ی مردم آنگلوساکسون، و-
« پولیفموس» در کتاب اودیسه ی هومری

قبل از بررسی و نگاه تطبیقی به داستان های «باسات» و «بیوولف» و «پولیمفوس» در کتاب اودیسه، معرفی اجمالی این سه افسانه مفید به نظر می‌رسد.  افسانه باسات که پسر برومند و مردم دوست قوم اوغوز است، هشتمین داستان کتاب «دده قورقود » را تشکیل می دهد. «باسات» قهرمانی است که مردم اوغوز را از ویرانگری ها و خون آشامی های غول یک چشم و انسان خوار به نام «تپه گؤز» نجات می دهد.  در حالی که اوغوزها در تاریکی شب و هنگام حمله دشمن در حال فرار هستند، نوزاد پسر «اوروز کوجا» از اسب سقوط می کند.  یک گرگ خاکستری او را پیدا می کند و از او پرستاری می کند.  زمان می گذرد و اوغوزها به وطن خود باز می گردند.  پدر پسرش را پیدا می کند و او را به چادر خود می برد.  «دده قورقود» دانای ایل و حافظ سنت های ایل اوغوز خطاب به پسر می گوید: نامت را من باسات گذاشتم، خداوند سالهای عمرت را به تو عنایت کند.  (Sümer, Uysal, & Walker, 2013, p. 123)

اما «تپه گؤز» (مرکب از کلمات تپه (تپه، بالا، سر) + göz (چشم) (Sümer, Uysal, & Walker, 2013, p. 199) پسر نامشروع یکی از شبانان «اوروز قوجا» و یک پری است.  روزی چوپان یکی از پری ها را اسیر می کند و با او به زور می آمیزد، پری آبستن میشود، پس از آن پری خطاب به چوپان می گوید: "چوپان، در پیش من امانتی خواهی داشت. وقتی یک سال تمام شد، بیا و آن را بگیر، اما بدان که با کارت برای قوم اوغوز بدبختی به بار آوردی. (Sümer, Uysal, & Walker, 2013, p. 123) وقتی چوپان این کلمات را می شنود ترسیده و چهره اش از اضطراب رنگ پریده می شود.  زمان می گذرد و «تپه گؤز» از پری زاده می شود، در حالیکه یک چشم در بالای سر دارد.» به این صورت پیش بینی پری به وقوع می‌پیوندد.

در مورد داستان کتاب ادیسه هومر، داستان بر «اولیس» قهرمان اودیسه، و همسرش «پنه لوپه» و پسرشان «تله ماکوس» و غول اساطیری «پولیفموس» متمرکز است.  مهم ترین جنبه ای که این دو افسانه را به یکدیگر نزدیک می کند، شباهت تپه گؤز و پولیفموس است.  آنها غولهای اهریمنی و موجودات شیطانی افسانه ای هستند، اما «اولیس» و «باسات» قهرمانان مثبت و قدرتمندی هستند.  اما، «تپه گؤز» پسر یک پری و چوپانی از قوم اوغوز است. باسات خود در واقع موجودی نیمه انسان و نیمه افسانه‌ای است. پولیفموس نیز پسر خدای پوزئیدون (خدای جهان) است و توسا (پری دریایی) در اساطیر یونان باستان.  پولیفموس غول پیکر یکی از «سیکلوپ» هایی است که در کتاب نهم ادیسه هومر شرح داده شده است.  سیکلوپ (جمع Cyclopes) در یونانی به معنای "چشم گرد" است.  پولیفموس یک غول نیمه انسان یک چشم است که مانند «تپه گؤز» یک چشم در مرکز پیشانی خود دارد.

در مورد «بیوولف- Beowulf» که نام قهرمان افسانه ای مردم انگلیسی زبان آنگلوساکسن است، داستان مرد شجاع Beowulf و «گرندل» غول-اژدها و مادر گرندل است.  خانواده گرندل دارای جنبه های افسانه ای ماوراء طبیعی هستند.  پولیفموس، پدر و مادرش؛ و  تپگوز و مادر پری اش؛  (مادر پری بعد از تولد پسرش غایب است) و گرندل و مادرش شخصیت های ماوراء طبیعی هستند.  در حالی که پولیفموس و تپه گؤز در غارها زندگی می کنند. گرندل که یکی از نسل هیولاهای اهریمنی و نامقدس است، مورد لعن خداست، او در باتلاق ها و مرداب ها زندگی می کند، و موجودی است «که در چاله ها، حصارها و باتلاق های دور افتاده ساکن است.  از مردم دوری میکند و در زمانهایی به آدم های آسیب می رساند....»  (راگوزین، 1900، ص 222)
ادامه دارد👇👇👇

🆔@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

شناخت جهان اطراف و تنظیم هماهنگی و روابط بین نظم و انتظام حاکم بر جهان بیرون و درون، همان تجربه نامیده می‌شود...و همه ی این ها تاریخ و فرهنگ و طبق «فلسفه ی روح هگل»، همان روح ملی و روح جهانی نامیده می شود. این روح را حتا در حیوانات اهلی مناطق مختلف جهان می‌توان تشخیص داد.
در ویدئو ی بالا نیرو و توانی که از جهان بیرون به جهان درون یک اسب در حال غرق شدن، دمیده می‌شود، به او قدرت باز گشت دوباره به زندگی را می‌دهد. اسب در حال غرق شدن در گل و لای، از حرکات و تکاپوی اسب های اطراف خود نیرو می‌گیرد و دو باره سرپا می ایستد.
هر انسانی به مدت تقریبی 70 روز بدون نان و 40 روز بدون آب و بین 3 تا 7 دقیقه بدون هوا میتواند زندگی کند، اما هیچ آدمی بدون دریافت انرژی و توان زندگی از اطراف و اطرافیان خود نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. پس همدیگر را تنها نگذاریم، و باور داشته باشیم که همه ی انسان ها یک روح در جسم های مختلف هستیم...و روح همان انرژی واحد که در جسم های بیشمار پخش شده است...روحمان را نگذاریم از هم بیگانه شوند، بلکه روحمان را بهم پیوند زنیم و زندگی را دریابیم...


ر . خ

🆔@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀


کی ز سرم برون شود،
یک نفس آرزوی تو؟...


ح. مولانا

@meshkinAcadamyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

اجرای زندهِ سمفونیِ شماره پنج بتهوون
توسط دانش آموزان با ضربات بدن!👌


ببینید چقدر جالب اجرا می‌کنند
👍



💎💎💎💎💎💎💎💎💎💎
🧿💓@Kapfko22💓🧿

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

جنگ را تمام کنید!
خون ریزی را پایان دهید!
دیگر اشک خدا درآمده!
@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

"La felicidad no reside en las posesiones, ni en el oro, la felicidad habita en el alma."

- Demócrito -
"خوشبختی نه در دارایی است و نه در طلا، شادی در روح زندگی می کند."

- دموکریتوس -
Madre_Tierra_5D :منبع

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
🥀 بو آغاجؽ، چوْخ زامان بوندان اؤنجه، کسیبلر ۉ سوْنرا گازوْئیل ایله
ێوۉوبلار، ۉ ێاغلایؽب ۉ جلالاندؽرؽبلار،
عجبا!...بو ێاز فصلینده، گؤرۆنن کیمی، گؤۉه ریب ۉ جۆجه ریب!...
بو کؤکۆندن کسیلیب، آیرؽلمؽش آغاج،
ێاشاێؽشؽ، نه گؤزل دۆشۆندۆرۆر ۉ چیچکلندیریر!...
اۆمۆد...اۆمۆد...اۆمۆدۆمۆزۆ ایتیرمه ێه ک!...

@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
(7)
«به نام حضرت دوست!»

اسطوره شناسی تطبیقی

حماسه ی «تپه گؤز» در کتاب دده قورقود،
حماسه ی**«پولیمفوس»**(سیکلوپد) در کتاب اودیسه هومر،

رحمان پوراکبر خیاوی(روشن خیاوی)
فیلولوژی، Ph.D

ادامه ی «نگاهی تطبیقی و مقایسه ای به
دو حماسه و غول های اسطوره ای و قهرمانان افسانه ای»


«تپه گؤز» به خاطر آدمخواری و نقش ویرانگرش برای مردمان اوغوز مانند کابوسی وحشتناک است.  او بسیاری از جوانان و مردان اوغوز را می خورد.  به همین دلیل، «باسات» قهرمان قبیله، متعهد می شود که این غول انسان خوار را بکشد.
  اولیس اودیسه در بازگشت از جنگ «تروا» برای تهیه آذوقه در جزیره سیکلوپ فرود میاید.  صحنه غار در اینجا مانند داستان تپه گؤز است.  در داستان اودیسه، اولیس و افرادش غار پولیفموس را می بینند و تصمیم میگیرند از آنجا مقداری غذا بدزدند.  با این وجود، اولیس علاقه دارد که ببیند سیکلوپ ها چگونه زندگی می‌کنند؟ آنها در غار منتظر می مانند تا پولیفموس بازگردد.
پولیفموس به راحتی گفته های اولیس را باور می کند، اولیس می گوید که نام او «نومان» است، و معنای noman یعنی «هیچ کس»! همچنین اولیس غول را در مورد مکان کشتی خود گمراه می کند و غول را فریب می دهد، با این سخنش که کشتی شان در ساحل شکسته است، او پولیفموس را با ترفندی مست می کند.  هنگامی که سایر سیکلوپ ها با شنیدن فریادهای پولیفموس کور شده توسط اولیس، به کمک غول می آیند، از او می پرسند: چه کسی ترا کور کرد؟، پولیفموس پاسخ می دهد: هیچکس "Noman"، بنابراین سیکلوپ ها نمی توانند کاری انجام دهند، چون از این حرف سردر نمی آورند. سیکلوپ ها می‌پرسند: ای پولیمفوس ترا چه شده است که چنین فریادهایی می کشی؟ بی شک، هیچ مردی گوسفندت را ندوزدیده؟ مطمئناً هیچ دزدی اینجا نیست! آیا کسی می خواهد ترا بکشد؟  اما پولیفموس از داخل غار بر آنها فریاد میزند: «هیچکس» مرا با فریب میخواهد بکشد!».  (Homer, 2003, p. 56) سایر سیکلوپ ها فکر می کنند فریادهای او نتیجه ی مجازاتی از جانب خدایان است و ازآنجا دور می‌شوند.  اولیس غول را با نیرنگ شکست می دهد، اما نه با زور بازوهایش، مانند «تپه گؤز»

نتیجه
وقتی با شیوه ی اسطوره شناسی تطبیقی ​​این دو حماسه را با شباهت‌ها و تفاوت‌هایشان بررسی می‌کنیم، تنها به جای باورها و سنت‌های یونان باستان، به نوعی خویشاوندی ها در جهان بینی ها و فرهنگ عامه و شرایط اجتماعی یونانیان باستان و ترکان اوغوز پی می‌بریم. 
تقریباً در داستان‌های حماسی و قهرمانانه، با وجود شکست یا کشته شدن موجودات اهریمنی، متوجه میشویم که، دیدگاه‌ها و رویکردهای و نحوه ی روبرو شدن با حوادث در جوامع مختلف با یکدیگر متفاوت است.  برخی مانند اولیس هومر در جستجوی ماجراجویی های فردی هستند. برخی مانند باسات خود را وقف مردم و سرزمین خود میکنند. در این داستانها "تنش بین غول ها و قهرمانان، و نیروهای مختلف نظم و زندگی اجتماعی و اقتدار و فردیت" جریان دارد. (کنراد، 1999، ص 228)فردگرایی اولیس را در داستان باسات به صورت میهن پرستی مشاهده میکنیم. 
شخصیت‌های اسطوره‌ای و غول‌پیکر و فراطبیعی مانند تپه گؤز، پولیفموس و یا شخصیت‌های حماسی مانند باسات، اولیس، عناصر حماسی- فولکلوریک و اسطوره‌ای در فرهنگ‌ها و سنت‌های شفاهی و مکتوب برای تمدن‌های یونانی و ترکان اوغوز و آنگلوساکسون هستند.  این آثار از شاخص ترین آثار مکتوب دنیا هستند و در سراسر جهان شهرت دارند. 
مطالعات تطبیقی اسطوره ها، زمینه‌های وسیعی را برای مطالعه تاریخی-فرهنگی را ​​فراهم می‌کند، بر این اساس، پژوهش گران به بررسی و ارزیابی اینکه این متون از کدام منظر دارای وجوه مشابه و مشترک هستند، آثار حماسی- ادبی جهانی را در کنار هم قرار می‌دهند و با این کار به فرهنگ ها و ادبیات جهان کمک می‌کنند.  بنابراین، از طریق ادبیات تطبیقی، متون تحلیل میشوند و به این طرزق، روابط ملت ها در دنیای باستان و در بخش های مناسبات تاریخی و اساطیری و مضامین و موضوعات و روایات با یکدیگر روشن می شوند.
از جهت دیگر، همانطور که قبلا ذکر کردیم، بر اساس مقایسه این آثار و بررسی نقش پولیفموس و تپگوز ، شخصیت های اهریمنی و غیر انسانی، ما را به یاد داستان قابیل می اندازند که اولین قاتل انسان بوده است، قاتل برادرش هابیل در کتاب مقدس و  قرآن.  در کتاب مقدس و قرآن گفته شده است که خداوند آنها را برای همیشه به جرم قتل هابیل مجازات می کند. (راگوزین، 1900، ص 222) از این حیث می توان تپه گؤز و پولیفموسو گرندل و سایر سیکلوپ ها را فرزندان و تداوم نسل قابیل برشمرد!
پایان

🆔@meshkinAcademyRX

پایان

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

«عبدالحلیم حافظ» یکی از خوانندگان خوش صدای مصری بود. سرنوشت بسیار شگفت انگیزی داشت. ...می رود پیش فالبینی، فالبین می گوید: پسرم از حرفهای من نترس، تو به زودی عاشق خواهی شد و... عمر تو هم به زودی به پایان می‌رسد، خواننده ماجرا را به ترانه سرا و آهنگساز خود می گوید، این آهنگ و ترانه ساخته می‌شود و عبدالحلیم در چند کنسرت آنرا اجرا می کند، ... عبدالحلیم به زودی به بیماری سرطان دچار می‌شود و مدتی بعد در حالی که خیلی لاغر شده بود، در حین اجرای این ترانه روی صحنه می افتد و عمرش به پایان می رسد!...آهنگ طولانی است، اما خیلی شنیدنی!...

قارئة الفنجان
فالگیر


جلست
نشست

جلست و الخوف بعینیها
نشست (زن) و ترس در دیدگانش بود

تتامل فنجانی المقلوب
به فنجان واژگونم به دقت نگریست

قالت یا ولدی لا تحزن
گفت : پسرم اندوهگین مباش

فالحب علیک هو المکتوب یا ولدی
پسرم عشق سرنوشت توست

الحب علیک هو المکتوب یا ولدی
پسرم عشق سرنوشت توست

یا ولدی قد مات شهیدا
پسرم به یقین شهید می میرد

من مات فداءا" للمحبوب
آن که در راه محبوب جان بسپارد

یا ولدی ،یا ولدی
پسرم ، پسرم

بصرت ، بصرت و نجمت کثیراً
بسیار نگریسته ام و ستارگان بسیار را مرور کرده ام

لکنی لم اقرا ابدا" ،فنجانا" یشبه فنجانک
اما فنجانی شبیه به فنجان تو نخوانده ام

بصرت ، بصرت و نجمت کثیراً
بسیار نگریسته ام و ستارگان بسیار را مرور کرده ام

لکنی لم اعرف ابدا" ،احزانا" تشبه احزانک
اما غمی که مانند غم تو باشد نشناخته ام

مقدورک ان تمضی ابدا" فی بحر الحب بغیر قلوع
سرنوشتت ، بی بادبان در دریای عشق راندن است

و تکون حیاتک طول العمر ، طول العمر کتاب دموع
وسراسر زندگی ات کتابی ست از اشک

مقدورک ان تبقی مسجونا" بین الماء و بین النار
و تو گرفتار میان آب و آتش

فبرغم جمیع حرائقه
با وجود تمامی سوزش ها

و برغم جمیع سوابقه
و با وجود تمامی پی آمدها

و برغم الحزن الساکن فینا لیل نهار
و با وجود اندوهی که ماندگار است در شب و روز

و برغم الریح و برغم الجو الماطر و الاعصار
و با وجود باد ، گردباد و هوای بارانی

الحب سیبقی یا ولدی
پسرم ، پسرم عشق بر جای می ماند

احلی الاقدار یا ولدی
عشق زیباترین سرگذشت هاست

بحیاتک یا ولدی امراة عیناها سبحان المعبود
در زندگی ات زنی ست با چشمانی شکوهمند

فمها مرسوم کالعنقود
لبانش چون خوشه انگور

ضحکتها انغام و ورود
وخنده اش نغمه ی مهربانی

والشعر الغجری المجنون یسافر فی کل الدنیا
موی پریشان او چونان مجنون به اکناف دنیا سفر می کند

قد تغدو امراة یا ولدی ، یهواها القلب هی الدنیا
پسرم زنی را اختیار کرده ای که قلب دنیا دوستدار اوست

لکن سماءک ممطرة و طریقک مسدود مسدود
اما آسمان تو بارانی ست و راه تو بسته ی بسته

فحبیبة قلبک یا ولدی نائمة فی قصر مرصود
و محبوبه ی قلب تو در کاخی که نگهبانانی دارد در خواب است

من یدخل حجرتها من یطلب یدها
هر آن که بخواهد به منزلگاهش وارد شود و هر آن که به خواستگاری اش برود

من یدنو من سور حدیقتها
از پرچین باغش بگذرد

من حاول فک ضفائرها
وگره ی گیسوانش را بگشاید

یا ولدی مفقود مفقود مفقود
پسرم ،ناپدید می شود ناپدید

یا ولدی
پسرم

ستفتش عنها یا ولدی ، یا ولدی فی کل مکان
پسرم به زودی در همه جا به جستجوی او خواهی پرداخت

و ستسال عنها موج البحر و تسال فیروز الشطآن
از موج دریا و مرواریدهای کرانه ها سراغش را می گیری

و تجوب بحارا" بحارا
و در می نوردی و می پیمایی دریاها و دریاها را

وتفیض دموعک انهارا
و اشک های تو رودها را لبریز خواهد کرد

و سیکبر حزنک حتی یصبح اشجارا" اشجارا
و غمت چون فزونی می یابد درختان سر بر می کشند

و سترجع یوما" یا ولدی مهزوما" مکسورا الوجدان
پسرم اما روزی باز خواهی گشت ، نومید و تن خسته

و ستعرف بعد رحیل العمر
و آن زمان از پس گذار عمر خواهی دانست

بانک کنت تطارد خیط دخان
که در تمامی زندگی به دنبال رشته ای از دود بوده ای(نخی سیگار)

فحبیبة قلبک یا ولدی لیس لها ارض او وطن او عنوان
پسرم معشوقه ی دلت نه وطنی دارد ،نه زمینی و نشانی

ما اصعب ان تهوی امراة یا ولدی لیس لها عنوان
وه چه دشوار است پسرم عشق تو به زنی که او را نام و نشانی نیست

یا ولدی ، یا ولدی
پسرم ، پسرم.............

منبع: کانال موسیقی عربی

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

عقل، دل را گفت:
چه درد داري؟
دل گفت:
درد عشق


@vasledoost

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

‍ 🥀✒️🌞🖌🥀
1400/4/7


بولاق-bulaq: چشمه
معنا و ریشه شناختی-Etymology:

یکی از کهن ترین واژه های زبان ترکی، واژه ی «بولاق» است. این واژه از زبان «کنگری(سومری)» تا به امروز و تقریباً بدون تحول سمانتیکی-معناشناختی و فونتیکی-آوایی همچنان در اکثر زبان های خانواده ی زبانی «اورال- آلتائیک-Ural-Altaic» متداول و مصطلح است. ما در زیر صورت های مختلف این واژه ی کهن را- آنهم از دیدگاه واژه شناسی-Lexicology «نوستراتیک-Nostratic» می‌آوریم، باشد که مورد توجه علاقمندان دانش زبانشناسی «تاریخی-تطبیقی-Historical-Comparative Phylology» واقع گردد.

کنگری-سومری: بول-آ-bul-a: جاری شدن، به هوا رفتن مثل فواره، فواره، نفس کشیدن، پریدن، جهیدن...
این واژه ی کنگری-سومری، بنواژه ی نخستین کلمه ی امروزی «بولاق» است.
پروتو افراسیا-p.Afra: بول-bul: بالا آمدن، طغیان کردن، تلاطم، خیزاب، swell، باز شدن، از هم باز شدن، expand، بخش شدن، ...سرریز شدن، سر رفتن، بیرون ریختن، سرازیر شدن، طغیان کردن، to sread, to overflow...
زبان چاد: bwal-: باران
زبان باچاما: bol-: باران-rain
آفریکن: بول-bol: جاری شدن، نشت کردن،
در همه ی زبان های افراسیا به صورت های: bul-bul, bəlul, bələl, ..و همه در معناهای: «باران، جاری شدن و سرریز شدن و فوران کردن» آمده است، ما برای دوری از اطاله ی سخن، به مثال‌های بالا بسنده می‌کنیم.

زبان ایلامی-Elamit: پولی- puli: آبی که از زمین فوران می‌کند،کسی که با آب چشمه آبتنی میکند
شاخه ی زبانی کارتویل-Kartvelian: بلوم- blom: در معانی بالا...
پروتو-هند و اروپایی-P.İndo-Eu: b,l.e: جریان یافتن-to blow, to flow...
لاتین-Latin-فلو-flo
O.İceland: blasa
O.English: blawan
O.Frisian: bla, blow, flow,
O.German: blasen,
P.Ger: balgi
Greek: flew
O.H.German: bolca, bhleg,

Uralic: pul,
Ostyak: pali: جاری شدن آب پیشاپیش
Xanty: poli: جاری شدن آب به صورت فواره از زمین
Vogul: polci
Magyar: foly, folyo: رودخانه، سیل، جاری شدن آب
.....

در زبان‌های آلتائیک:
پروتو آلتائیک: biulo: فواره آب، فوران آب، مکش، پرس آب به جلو،
پروتو تونقوز: bülkü: جاری شدن آب، پرتاب آب...
مانچو: بولخو-bulxu: فوران آب، پرش آب به بالا...
ائونکی: بیلکی- bilki: نشت آب، مکش آب، فوران آب...
نانای: بیلخو-bilxo: در معانی بالا...bolxo, bolqo
پرتو موغول: بولکا-bulka، bilka: در معانی بالا...
موغولی ادبی: بولقا-bulqa: کندن چاه برای آب، در آب فرو رفتن،
خالخا: بولخا-bulxa: نشت آب، و در معانی بالا...
بوریات: بولخا-bulxa: فوران آب، سرریز شدن آب...overflow
پروتو ترکی-P.Tk: بولاق.ک-bulaq.k: فوران آب...spring,
ترکی قدیم- O. Tk: بولاق-bulaq: فواره، چشمه،
قاراخانی: بولاق-bulaq
ترکی عثمانی: بولاک
ترکی آذربایجانی: بولاق، بولاغ
ترکمنی: بولاق
ترکی اؤزبکی: بولؽق-bulıq
ترکی اوێغوری: بولاق
ترکی تاتار: بوْلال-bolaq
ترکی قازاق-Kzk: بولاق، بولا
ترکی نوْقاێ: بولاق
ترکی توۉا: بؽلاق-bılaq

رحمان پوراکبر خیاوی(روشن خیاوی)
فیلولوژی. Ph.D
_________

(Starostin. P:632,
Belly. P: 430
Sevortyan,1971, 1984, vol:1.P:193
Dolgopolsky,2008, no:199
Bomhard, 1994, P: 205-206)

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀

«و عشق نور و جاذبه و قدرت است!...»

نامه آلبرت انیشتین به دخترش ،
که سالها مخفی نگهداشته شد،
سال ۱۹۳۸این نامه نوشته شده
@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀
۱۴۰۱/۱۲/۱


«...و نخستین پسر خورشید!»

مرا ملجا تجلی باش که تشنه ی شکفتنم،
من در تو جوانه خواهم زد،
من در تو خواهم شکفت،
من در تو به بار خواهم نشست!
و در تو ابدی خواهم شد،
و مگر نمیدانی که انسان نه در خاک-
که در انسان می شکوفد،
و در انسان به بار و بر می رسد،
و انسان زمین انسان است،
و زمین عرصه ی یادآوری انسان است،
ای باکره ی چهل هزار ساله ی معصوم من!
ای آذرخش کهکشان های نا آلوده به گناه!
کابین تو نهال درخت زیتونی از سرزمین فینیقیه است،
و من به پای پیاده که زخم های چهل هزار ساله را با خود دارم،
در سالروز تولد تو آن درخت را بر سینه ام خواهم کاشت،
و تو در سینه ی من ابدی خواهی شد،
و من فرشته گان هفت آسمان خدا را به جشن تولد تو-
و عروسی خود دعوت خواهم کرد!...
تولد تو عروسی من است،
و عروسی تو تولد من!
...و زمین هنوز باکره ای مرد نادیده و معصوم-
چشم به راه ظهور «انسان کامل» لحظه شماری می‌کند،
انسانی که «جان جهان» است و « جهان جان»!
و تو نخستین دختر زمین خواهی بود که-
از پسر خورشید بار خوهی گرفت-
و نخستین پسر خورشید را در یلدای-دیجور زمین-
به ظهور خواهی رساند،
زمینیان را بشارت ده که چشم براه فرزند خورشید باشند،
فرزندی از «ماه پدر»، و از «خورشید مادر»!


«آیمارا-Aymara

@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

‏یکی از مفهومی ترین عکس‌های دنیا!

🔹دخترک از دیدن چیزی ترسیده، اما دست خود را بر روی چشمان عروسکش گذاشته، تا او نترسد!!
😭😭😭😭

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

ودود موذن زاده،
زویا ثابت،

ساری گلین،

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

🥀✒️🌞🖌🥀


کلکسیونی از سرهایی که به دست استثمار و استعمارگران انگلیسی
از تن هاشان جدا شده اند و جلادی که دشنه به دست-
و مفتخرانه از جنایت خود، در مقابل سرهای انسان های بی گناه، عکس گرفته است!...
سرها به اهالی حقیقی و واقعی بومیان «نیوزلند» تعلق دارد، که در نبر با اشغالگران
انگلیسی، این چنین کشته شدند...سال 1895میلادی...


@meshkinAcademyRX

Читать полностью…

🌞 جمله-comleh🌞

حیوانات خدا به تفاهم رسیدند اما من و تو، ما و شما، آن ها و ما ، ما و آن ها در حداقل چهل هزار سال نتوانستیم به تفاهم برسیم!
آیا به راستی ما انسانیم؟ ما چیزی از انسان بودن داریم و چیزی به دست آورده ایم که به آن بنازیم؟
آیا ما می توانیم سرمان را بلند کنیم و بگوییم: ما اشرف مخلوقات هستیم؟!

تاریخ بشر دچار سکته ی ناقص شده است ، فریادرسی هم ندارد! تنها معجزه می تواند ذات گمشده و گمگشته ی بشر را به او بازگرداند و به راه راست هدایتش کند!

متأسفانه عصر ما، عصر غلبه ی نیروهای ضد تاریخ بر نیروهای تاریخ است! ریختن خون انسان به دست انسان، بالاترین گناه و گمراهی است!
...و مقدس ترین آفریده و عنصر، «خون انسان» است که ریخته شدنش بر زمین، آنهم به دست همنوع خود، امروزه موجب شادی و انبساط خاطر نیروهای ضد تاریخ می گردد، و...و...و بیچارگانی چون من که فریادمان به جایی نمی رسد، تنها کاری که از دستمان برمی آید، گریه های صبحگاهی و عصرگاهی و شبانگاهی مان است که آن هم هیچ تأثیری در «اراده های معطوف به قدرت تاجران خون و قلب کاخ نشینان» ندارد!...

انسان های جهان جلو خونریزی ها را بگیرید!


@meshkinAcademyRX

Читать полностью…
Subscribe to a channel