🗣 Roozbeh Bemani
🎵 Tarik
#RoozbehBemani
من بمیرم ، تو با خودت چه کردی؟
تویی که مطمئنم، قرار برنگردی
من میمیرم ، ازین همه جدایی
تمام آرزوهام، بمن بگو کجایی؟
چه کنم با خاطره هات، تو بگو
چه کنم با فکر چشات، تو بگو
منو باید اینهمه درد، بُکُشه
دل من تنها به همین غصه خوشه
نَفَست مونده تو این خونه
تو هوای منِ دیوونه
مگه بی تو از من چیزی میمونه
همه چی بعدِ تو تاریکه
بمن این مرگه که نزدیکه
یعنی دنیا واقعا اِنقد کوچیکه
🆔 @savealbum
من حذف شدن آدمها رو به غریبه شدنشون ترجیح میدم، واقعاً ترجیح میدم بدونم که فلان آدم از زندگیم رفته و دیگه هیچ نسبتی باهام نداره تا اینکه بدونم همچنان هست ولی بود و نبودش فرق چندانی نداره، دوست دارم از آدمها خاطره به جا بمونه ، نه صرفاً یه چهره و اسم آشنا.
@savealbum
#AliAbdolmaleki
توی هر گوشه ی این شهر با تو من خاطره دارم
تو جلو چشممی هرجا که میخوام پامو بزارم
خیلی دلتنگمو از عالمو آدم گله دارم
تو همین شهری و یه دنیا ازت فاصله دارم
من دلم تنگه برا تو
چه جوری پاک کنم از توی سرم خاطره هاتو
من گرفتارمو غم دارمو میمیرم از این فکر
نکنه هر جا که رفتیم یه نفر راه بره با تو
نمیتونم که ببخشم اونی که ما رو جدا کرد
منو آواره ی این شهره پر از خاطره ها کرد
من دلم تنگه برات آدم عشق کش خونسرد
جوری رفتی که نتونم بگم حتی دیگه برگرد
🆔 @savealbum
Goloole Khordan
#RoozbehBemani
همین که اول پاییز رفته ای یعنی
هجوم غربت من را کشانده ای تا دشت
به جان هر دوی ما را قسم نخور عشقم
به جان هردوی ما باز برنخواهی گشت
بارون نیاد پاییز نخواد
بغض منو کی میتونه خالی کنه
بی زخم و زهر به کل شهر
حال منو کی میتونه حالی کنه
هم گریه می هم خنده می
چشای تو مرز بین مرگ و بودنه
میفهممت قد غمت
فهمیدن تو مث گلوله خوردنه
نه جونمو بگیر نه پای من بمیر
منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس
چرا همیشه حال ما بده
تو فرصت کمت نفس کشیدمت
که زندگیتو زیر و رو کنم
به خاطر خودم شبیه تو شدم
که آرزوتو آرزو کنم
ماهارو بغضمون یه شب میکشه
ببین دل من و تو به چی خوشه
به چی خوشه
ته سکوت ما به چی میرسه
صدای ما به گوش کی میرسه
به چی میرسه
نه جونمو بگیر نه پای من بمیر
منو همیشه زندگی زده
صدا اگه صداس خدا همون خداس
چرا همیشه حال ما بده
تو فرصت کمت نفس کشیدمت
که زندگیتو زیر و رو کنم
به حاطر خودم شبیه تو شدم
که آرزوتو آرزو کنم
🆔 @savealbum
بابک جهانبخش
دل من
@savealbum
منو کشتی و هیچی نگفتم خون من پاته
اگه بی خبر از پا بیوفتم کار چشماته
یکی ماته یکی امشب مات عکساته
غم من غم سادگیامه که الان اینم
سر عشق و دیوونگیامه اگه غمگینم
نمیبینم تورو وقتی سرد و سنگینم
دل من دل من دل ساده باز بد آوردی
دل ساده دل بی اراده از خودی خوردی
دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق
تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق
دل من دل من دل ساده باز بد آوردی
دل ساده دل بی اراده فکر نکن بردی
دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق
تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق
خودمو میبرم زیر بارون اشکمو نبینه کسی آسون
وای اگه بغضم به وعده هاش عمل نکنه
گم میشم با غمت تو خیابون چی میشن حالا خاطره هامون
وای اگه پیرهنت یه شب منو بغل نکنه بغل نکنه
دل من دل من دل ساده باز بد آوردی
دل ساده دل بی اراده از خودی خوردی
دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق
تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق
دل من دل من دل ساده باز بد آوردی
دل ساده دل بی اراده فکر نکن بردی
دل من دل من دل کوچیک دل بکن از عشق
تو حوالی این شب تاریک دم نزن از عشق
چندوقتی بود یک بازی روانشناسی واسه خودم درست کرده بودم؛
وقتی از بیرون غذا سفارش میدادم، و پیک غذا رو برام میآورد، کارت عابربانک رو بهش میدادم و میگفتم لطفا انعام رو هم به مبلغ فاکتور اضافه کنین و یکجا کارت بکشین.
و هرچقدر ازم سوال میکرد چه مبلغی رو باید برای انعام درنظر بگیره، من مطلقا عدد و رقم خاصی رو نمیگفتم و فقط میگذاشتم بعهده خودش تا هرمبلغی رو که دوس داره بعنوان انعام اضافه کنه.
نکته جالب بازی برای من این بود که ببینم:
آیا آدمها وقتیکه هیچ سقف و محدودیت خاصی براشون تعیین نشده باشه، چه مبلغی رو بعنوان دستمزد و حقطبیعی خودشون درنظر میگیرن؟!
بعضیا که خجالتی بودن صرفا مبالغ اندکی رو درحد هزار تومان برای خودشون اضافه میکردن، اگرچه مشخص بود ته دلشون به این مبلغ اندک راضی نیستن.
بعضیام که آدمهای سواستفادهگری بودن لابد با خودشون میگفتن حالا که با یه مشتری لارژ و احمق سروکار داریم پس چه بهتر که بالاترین مبلغی رو که میتونیم ازش بگیریم! اینا ده بیست هزار تومان واسه خودشون اضافه میکردن!
بازی معمولا وقتی جذابتر میشد که مبلغ فاکتور یک عدد غیر رند باشه! مثلا اگه مبلغ فاکتور ۹۲ هزار تومان بود و شخص تمایل داشت برای خودش ده هزارتومان بعنوان انعام درنظر بگیره، در اینصورت با عدد غیر رند ۱۰۲ هزار تومان به مشکل برمیخورد! و بنابراین میزان انعام رو کاهش میداد تا رقم مجموع تبدیل به یکعدد رند مثل ۱۰۰ هزارتومان بشه!
ظاهرا آدما اصرار عجیبی دارن که حتما یک توجیه عرفی برای منافع شخصیشون پیدا کنن!
این بازی ادامه داشت تا دیروز که یک غذای ۹۵.۵۰۰ تومانی سفارش دادم، و طبق معمول به پیک گفتم هر مبلغی رو که دوست داره بعنوان انعام اضافه کنه.
مردجوان نگاهی بهم انداخت و گفت لطفا خودتون بفرمایید چه مبلغی بزنم؟
من باهمون لبخندِ شیطنتآمیزِ همیشگیم گفتم هیچ فرقی نمیکنه، هر مبلغی رو که خودت دوس داری اضافه کن.
یک مرد جوان و لاغراندام و قدبلند بود. موهای بلند و مشکیش به شکل وحشیانهای بخش عمدهای از پیشونی و صورتش رو پوشونده بود.
دومین نگاه رو بهم انداخت و دیگه چیزی نگفت. کارت کشید. قبض رو بمن داد. سوار آسانسور شد و رفت.
وقتی نگاه کردم فقط همون ۹۵.۵۰۰ تومان رو کشیده بود، بدون یک ریال اضافهتر!
درب آسانسور هنوز نیمهباز بود، صداش کردم:
- آقا واستا، پس چرا هیچی برای خودت نزدی!؟
پشتش به من بود، بدون اینکه حتی نگاهم کنه صرفا گفت:
- ببخشید آقا، درب آسانسور داره بسته میشه. خدانگهدار.
آدمها اسباببازیِ ما نیستند!
ما حق نداریم هرجور که دلمون میخواد با آدمها بازی کنیم.
مرد جوان به من یاد داد وقتی که میبینیم در یک بازی، غرور و عزتنفسم داره زیر سوال میره، خیلی ساده، بازی رو ترک کنم.
چون هیچ چیزی در این دنیا ارزش شکستن غرور و عزتنفسمون رو نداره.
@savealbum
🎵 Man Delam Tange
من حالم خوب نیست من دلم تنگه
همه ی حرفام تو این آهنگه
آخه با عشقش کی میجنگه بگو
من دلم تنگه من حالم خوب نیست
حرف دارم اما تو میگی هیس
لااقل یه چیزی به این چشای خیس بگو
من بی علت شب و روز خیره به عکساتم
پشت پا بهم زدی اما هنوز پاتم نرو
توی هر جمعی بدون تو میرم یه گوشه
کسی نیست لباس دلخواه منو بپوشه نرو
من بی علت شب و روز خیره به عکساتم
پشت پا بهم زدی اما هنوز پاتم نرو
توی هر جمعی بدون تو میرم یه گوشه
کسی نیست لباس دلخواه منو بپوشه نرو
یادت افتادم هرکیو دیدم
من به دنیای بی تو تبعیدم
تو بدی کردی ولی بخشیدم تورو
بی تو این خونه مث تابوته
چشم من رو سقف شبا مبهوته
همه چی بازم به تو مربوطه نرو
من بی علت شب و روز خیره به عکساتم
پشت پا بهم زدی اما هنوز پاتم نرو
توی هر جمعی بدون تو میرم یه گوشه
کسی نیست لباس دلخواه منو بپوشه نرو
من بی علت شب و روز خیره به عکساتم
پشت پا بهم زدی اما هنوز پاتم نرو
توی هر جمعی بدون تو میرم یه گوشه
کسی نیست لباس دلخواه منو بپوشه نرو
🆔 @savealbum
*در سال ۱۹۳۷ بازی فوتبال بین دو تیم چلسی و چارلتون به علت مه شدید در دقیقه ۶۰ متوقف شد!
سام بارترام دروازبان چارلتون ۱۵ دقیقه تک و تنها در دروازه خود باقی ماند، و فقط به جلو خیره شده بود که اگر توپ به طور ناگهانی به سمت او آمد ، مهارش کند!!!
به علت صدای زیاد تماشاچیان، او هرگز متوجه سوت پایان بازی توسط داور نشد، بعد از این مدت پلیس ورزشگاه به سراغ او آمده و خبر لغو بازی را به او میدهد!!
او با اندوهی پر از غم گفت: چه غم انگیز است دوستانم مرا فراموش کردند در حالی که من داشتم از دروازه آنها حراست میکردم!!*
*در تمام این مدت فکر میکردم تیم ما در حال حمله است و اجازه نزدیک شدن حریف به دروازه ما را نمیدهد!!!*
*( در میدان زندگی، چه بسیار بازیکنانی بودند که از دروازه آنها حمایت کردیم و به محضِ مهآلود شدن شرایط،
در همان لحظه اول،
میدان را خالی کردند و
ما را تنها گذاشتند!!!
@savealbum
🎵 To Oomadi
#SiamakAbbasi
به خودم قول داده بودم بازم مثل قدیم
دیگه کسیو راه ندم بیاد تو زندگیم
تا اینکه تو اومدی
تا اینکه تو اومدی
همیشه ترس داشتم شبیه بقیه شم
الان فرق دارم با همه و دلیلشم
اینه که تو اومدی
عزیزم خوش اومدی
هر چی از عشق ترسیدم
بیشتر شدش تردیدم
تا وقتی که تو رو دیدم
فهمیدم
باید به تو میرسیدم
آیندهمو با تو دیدم
هر چی که طعنه شنیدم
بخشیدم
دنیا جای عجیبیه
بعضی وقتا آدم به خودش میاد و میبینه
یه جایی از زندگیش وایساده
که با همه گذشتهش در افتاده
دل داده به یه نگاه ساده
بعضی وقتا همین نگاه ساده
یه جوری زندگیتو زیر و رو میکنه
قصهی عجیبی رو شروع میکنه
تو رو با خودت روبهرو میکنه
هر چی از عشق ترسیدم
بیشتر شدش تردیدم
تا وقتی که تو رو دیدم
فهمیدم
باید به تو میرسیدم
آیندهمو با تو دیدم
هر چی که طعنه شنیدم
بخشیدم
🆔 @savealbum
🎵 Hame Raftand
#RezaBahram
همه رفتند
تا زمستان شد
خنده ها مردند
گریه ارزان شد
کو جوا نی
ارزو ها کو
رفته ایم از یاد
یادی از ما کو
شاید این بغض آخرم باشد
اخرین غمم باشد
عاشقانه ای آرام
بین درد غم باشد
هر اشنایی غریب است
هر نگاهی فریب است
با صدای هر باران
حال قلبم عجیب است
غم تقدیر هم قطار درد ما شده
دریا شبیه بغض ما شده
از ما چه مانده
غیر از آرزو
با قلب با خسته
ای خدا بگو
دنیای ما کو
دل تنهای ما کو
رویای ما کو
دنیای ما کو
فردای ما کو
ای ساحل غم
دریای ما کو
ای قاضی عشق
در بازی عشق
پس جای ما کو ؟
@savealbum
#MehdiYarrahi
یه گوشهی این شهر
یه قصهی کوتاه
یه کوچهی بن بست
کنار یه ایستگاه
تنها تو با من همراه
تنها تو با من همراه
دردامو گرفتی
تا خوب باشه حالم
نذاشتی بگیره هوای خیالم
دستات آرامشم داد
دستات آرامشم داد
هیشکی نمیبینه
بعد از تو میپاشم
پُر میشم از خالی
دیگه نمیتونم
شکل خودم باشم
آیندمو بی تو
ندیده میفروشم
میترسم از دوریت
از اینکه برداری
دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه
بعد از تو میپاشم
پُر میشم از خالی
دیگه نمیتونم
شکل خودم باشم
آیندمو بی تو
ندیده میفروشم
میترسم از دوریت
نرو از آغوشم
تکرار اسمته تموم دفترم
این خونه بعد تو
میریزه رو سرم
سایهت کم شه
بارون میشم
خاموش میشه
آتیشم
هیشکی نمیبینه
بعد از تو میپاشم
پُر میشم از خالی دیگه نمیتونم
شکل خودم باشم
آیندمو بی تو
ندیده میفروشم
میترسم از دوریت از اینکه برداری
دستاتو از دوشم
هیشکی نمیبینه
بعد از تو میپاشم
پُر میشم از خالی دیگه نمیتونم
شکل خودم باشم
آیندمو بی تو
ندیده میفروشم
میترسم از دوریت
نرو از آغوشم
🆔 @savealbum
دنیا با آدماش با زیاد و کماش
واسه ی این دل من تو نمیشه نمیشه نمیشه
دنیارو بیخیال تا تو هستی باهام
اون بهشتی که میگن با تو همینجاست همیشه همیشه
تو که زیباترین شعری روی لبام
حتی مجنون مثل من لیلی رو انقد نمیخواست نمیخواست
آخه من از خدا غیر تو چی بخوام
اسممو از لب تو هرشب و هر روز شنیدن چه زیباست
چه زیباست ...
عشق تو قانونمه درده و درمونمه از تو ندارم دل رفتن
قسمت اگه دوری شه صد سال نوری بشه این چشا پای تو نشستن
عشق تو حس عجیبه قصه ی آدم و سیبه
خوبه با این که فریبه بودنت مثل طبیبه
عاشقی درد کمی نیست زخمی ام بال و پری نیست
رو به من جز تو دری نیست ...
عشق تو قانونمه درده و درمونمه از تو ندارم دل رفتن
قسمت اگه دوری شه صد سال نوری بشه این چشا پای تو نشستن
@savealbum
آرون افشار
سینا پارسیان
دیوار کجی بودم نزدیک فروپاشی
با تکیه ندادن هات آوار ترم کردی
عشق آمد و کورم مرد عشق آمد و لالم کرد
با عشق مرا کشتی با عشق کرم کردی
ما هر دو غمی داریم با هم صنمی داریم
ای نم نم باران چه خاکی به سرم کردی
هم بغض گلویم هم جو گندم مویم هم
هی تاول بی مرهم ماندی و ورم کردی
ای باز آ باز آ چو روح در تن باز آ
چون جان به بدن چو گل به گلشن باز آ
آخ گفتی که چه سان زنده ای دور از من
دور از تو فتاده ام به مردن باز آ
پرواز تو را زیباست پرواز تو را خوبست
انقدر قفس بودی بی بال و پرم کردی
ما هر دو غمی داریم با هم صنمی داریم
ای نم نم باران چه خاکی به سرم کردی
هم بغض گلویم هم جو گندم مویم هم
هی تاول بی مرهم ماندی و ورم کردی
🆔 @savealbum
🗣 Ali Montazeri
🎵 Chera Man
#AliMontazeri
دیروز یکیو دیدم چقدر شبیه تو بود
حتی خندیدنش شبیه خندیدن تو بود
منم طبیعتا خب دلم لرزید اصلا شد
یه جوری حال من داغون و عصبیم از تو
چرا من چرا من بین این همه آدم
دلم گیر یکی میشه که نباید شه واقعا
چرا من چرا من شده قرعه به نامم
که با دست خودم سر دلم بلا بیارم
یه روزی میگذره آب از سرو این دندون لق لامصبو
یه روزی میکشم من از سرم میپره عشقت
دلت با من نیست چی کنم چقدر چشامو من ابری کنم
داره خودمو حتی از خودم میگیره عشقت
من دیوونه ی مغرورو چطور کردی از خودت دورو
بس که انداختی زمین رومو شدی از تموم باورای من دورو
چرا من چرا من بین این همه آدم
دلم گیر یکی میشه که نباید شه واقعا
چرا من چرا من شده قرعه به نامم
که با دست خودم سر دلم بلا بیارم
یه روزی میگذره آب از سرو این دندون لق لامصبو
یه روزی میکشم من از سرم میپره عشقت
دلت با من نیست چی کنم چقدر چشامو من ابری کنم
داره خودمو حتی از خودم میگیره عشقت
🆔 @savealbum