تراوشات افکار یک ذهن بیمار بود یک ذهنِ بیمار، سالم پنداشته شده بود یک بیمارِ روانی، یک روحِ دردناک آزاد شده بود. جسمی لرزان گوشه ی دیوار بود دستی خونین لرز لرزان مینوشت. دهن پر از سکوت و سر پر از جیغ و فریاد بود...