سلامی روشن و گرم از من دوست روان سوی تو چون گل از تو خوش بوست سلامی از ته دل بی بهانه ادا بر دوستی چون تو یگانه سلامی قاطع از عمق وجودم قوی تر از نیایش در سجودم سلامی با تمنای الهی بر آن روی گل ات زان رو که ماهی @sdayedeleman
من از تکرار بیزارم
من از تکرار هر تکرار بیزارم
من از هر جمله ی تکراریم بسیار بیزارم
نمی دانم چرا تکرار کردم من!
که از تکرار بیزارم
منی که روز و شب تکرار میگویم
چرا از واژه ی تکرار بیزارم !?
از این هر مررگی ها گشته ام بیزار و دل چرکین ( مثل روز مررگی )
من از دنیای طوطی های شب بیدار بیزارم
خدایا طاقتی و صبر و هشیاری عطا کن تا نگویم من
که از زلف چلیپا و کمان ابروی خمار بیزارم
ولی هر بار میگویم
که من از یاور غدار بیزارم
رسیده کار من آخر
به آنجایی که از فرط سبک بالی
دمادم میکشم آهی و در افکار خود از تمر و از تمار بیزارم
شدم محصور مشتی عاقل و فرزانه و دانا
که ناهنجار و گنگ اند و من از هنجار بیزارم
به دنبال قلم گشتم , که نیشش هم خنک باشد
دگر از شعر طنز و نغز و از هر نکته ی تب دار بیزارم
منم راقب نگهبان سخن در عالم مستی
که امروز از خود و از مست و از هشیار بیزارم
#رامین_راقب
#آوا_مطهره_جهانگیری
@sdayedeleman
اجرای قصیده شماره ۳۲ جیهون یزدی توسط هنرجوی خوبم بانو مطهره جهانگیری 🌹❤️
@sdayedeleman
تضمینی از استاد فرامرز عرب عامری
"وای اگر کار من و عشق به یلدا بکشد "
"یا که دیدار من و یار به فردا بکشد"
رسم عاشق کشی از اول شب پیدا بود
این چه رسمی ست که هجران به بلندا بکشد
من و آن زلف کمند و شب و پیمانه ی می
یاد ایام شبابی که به شیدا بکشد
نکند یار به خوابی برود تا دم صبح
رنگ سرخی ست به رویم که به زردا بکشد
ای خوش آن دل که به این چله نشینی ها شد
قابل و منت بیهوده مبادا بکشد
بر ره ات سر بنهد راقب اگر زود آیی
وای اگر کار من و عشق به یلدا بکشد
#شاعر_رامین_راقب
#آوا_زهرا_کریم_نیا
@sdayedeleman
روزگاریست که دل راهی بازار شده
اهل ولخرجی و لجباز و دل آزار شده
مشق عشقش شده سر دفتر هر لات و گدا
یاس هر گلکده و گلشن و گلزار شده
نسترن تا که سر از خواب سحر بردارد
ریشه اش خشک و سپس خار چمنزار شده
از زمانی که زلیخا به هوس یوسف خواست
قدرت شعر و غزل مایه ی ابزار شده
باد از آن بیشه خزید از بغل کوچه گذشت
از کنار تو گذر کرد و به نیزار شده
ناله های نی از این حادثه بر می خیزد
زاری نایی از این ناله پر از زار شده
لحظه بر این دل بی یار چه سان می گذرد؟
یاد دوران چمن خوش که چه شنزار شده
چاه یوسف بنما تا که خودم غرق کنم
یارب این راقب دل از همه بیزار شده
#بداهه_رامین_راقب
#خوانش_بهار(برگ خزان)
•┈••𓋜•🍂✾🍂•𓋜••┈•
@sdayedeleman
همون غروب سردی که ، پا تو حرم گذاشتم
تو گرمای پاک حرم ، قلبمو جا گذاشتم
الان یه مدتی شده ، از سفرم گذشته
دلم کبوتری شده ، دور حرم رو گشته
اونم می خواد پر بکشه رو گنبد طلایی
خوب میدونه ، اونجا باشه ، نیست سر راش بلایی
یه عصری بود با التماس زیر ضریح فولاد
جوون معلولی دیدم ، عصاهاشو نشون داد
یادم میاد مُشتمو خوب گِره زدم به فولاد
رضا رضا من می زدم ، معجزه شو به اون داد
خوشحالم از اینکه دقایقی یه جایی بودم
کنار انفاسِ خوش و یه ردّ پایی بودم
من نمیگم ، همّه میگن ، مشتیا دل ندارن
چون پیش آقا که میرن همونجا جا میزارن
اون که میخواد مشتی بشه رو دنیا پا میزاره
هر کی یه بار اونجا بره قلبشو جا میزاره
#رامین_راقب
#آوا_باران 🎙
@sdayedeleman
🥀🥀
دلــم یک بـوسه میخواهد ؛ که مرد افکن بـُوَد جانا
مـــرا آن بـــوسه ای را ده ؛ کـــه بـنـیـادم ور اندازد
مــرا محکـم در آغـوشت ؛ بگیـر و مست و لالـم کن
پس از آن بوسه باران کن، که مستیم از سر اندازد
شـدم هم کیش عاشق ها ؛ سر از پا من نه بشناسم
همـی دانــم که معشـوقــی ؛ همـین مـا را در اندازد
من از شهد لب ات امشب ؛ بـنـوشــم آن شـرابی را
که غیر از من کسی نوشد ؛ وی اش را در شر اندازد
تو ای مستانه ای جـانـا ؛ مـکن منع ام ز بـوسیدن
که راقـب با لـب لعل ات ؛ جـهـانـــی را بر اندازد
✍بداهه_رامین_راقب
🎙سارگل
🥀🥀
🗣 صدا : #حسن پیلتن
❄️💐❄️💐
رسا تـــــریــــن کــلـــماتـــی ، به شـعــــر عـالــــیِ مــن
تــو تــک تــکِ گِـره هایی ، بــه دار قــالــــــــــیِ مــن
اسـاس هـــــر غـــــزلـی تو ، چـکـیـــــده ی ذهــنــــی
تــو سیــلِ جــاریِ آبـــــــی ، به خـشـک سـالـی من
...........
❄️💐❄️💐
🖋#رامین_راقب
بیستم دیماه 1402-تهران
🌿❄️🌿❄️🌿
@sdayedeleman
گوینده بانو اعظم ملکی
@sdayedeleman
اجرای مشترک بانو سیما خادمی و بانو فریده یوسفی از شاعران و دکلماتورهای برجسته آکادمی شعر و ترانه و دکلمه پایتخت شعر .
محل اجرا باغ زیبای گلهای شهر شیراز .
@sdayedeleman
خانه ی دوست کجاست
خانه ی دوست همانجاست که دل
خورده یک بار فریب
به دو تا حلقه ی آویز درش
زده یک قفل بزرگ
تو به سهراب بگو
هر کجا قفل بزرگی را دید
به در دوست رسید
بار دیگر تو به سهراب بگو
نزند دق الباب نزند دق الباب
چونکه راقب پس آن قفل بزرگ
پشت آن قلعه و دیوار بلند
یک نفر دوست ندید
دل تو پشت در خانه ی دوست
بغل نارون پیر بلند
کنج آن باغچه است
من دلت را دیدم
من دلت را دیدم
✍؛ #رامین_راقب
🎙؛ #مهری_سادات_مشعشع
🎬 #محمد_زنگانه
@sdayedeleman
🌺درود و خیر مقدم 🌺
خدمت دوستان و عزیزانی که به جمع ما پیوستید .
مفتخرم به حضور گرمتون
امیدوارم همراه ماباشید.
وازکانال خودتون حمایت کنید🙏
همچنین تقدیروتشکر
ازدوستان وهمراهان همیشگی
حضورتان ماندگار
مفتخریم که درکنارشماعزیزان هستیم
#رامین راقب
@sdayedeleman🌺🌺🌺
زلف مشکین نگارت شانه می خواهد بیا
جلد بام خاطراتت خانه می خواهد بیا
چون کبوتر بسته ام دل بر منار گنبدت
این اسیر دام عشقت دانه می خواهد بیا
.
#بداهه
#پـــونــہ_عرب
.
زلف افشان نگارم شانه میخواهد چکار ؟
کفتر جلد حصارم دانه میخواهد چکار ؟
تا که در بند نگاهم می زند پر دل خوش است
این پریوش یار من کاشانه میخواهد چکار ؟
#جوابیه_بداهه
#رامین_راقب
@sdayedeleman
غزل شماره ۷۴ حافظ
حاصلِ کارگه کون و مکان این همه نیست
باده پیش آر که اسبابِ جهان این همه نیست
از دل و جان شرفِ صحبتِ جانان غرض است
غرض این است، وگرنه دل و جان این همه نیست
مِنَّتِ سِدره و طوبی ز پیِ سایه مکش
که چو خوش بنگری ای سروِ روان این همه نیست
دولت آن است که بی خونِ دل آید به کنار
ور نه با سعی و عمل باغِ جَنان این همه نیست
پنج روزی که در این مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان این همه نیست
بر لبِ بحرِ فنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست
زاهد ایمن مشو از بازیِ غیرت، زنهار
که ره از صومعه تا دیرِ مغان این همه نیست
دردمندیِّ منِ سوختهٔ زار و نَزار
ظاهرا حاجتِ تقریر و بیان این همه نیست
نام حافظ رقمِ نیک پذیرفت ولی
پیش رندان رقمِ سود و زیان این همه نیست
#آوا_مطهره_جهانگیری
@sdayedeleman
تضمینی از #مهدی_بقایی
(من از اشکی که می ریزد ز چشم یار می ترسم)
رها میگردم از خود لحظه ی دیدار می ترسم
از این و آن نمی ترسم ز اِنس و جن نمی ترسم
من از برق نگاه نافذِ دلدار می ترسم
یکی آزرده دل باشد و من بر سفره ای الوان
نمی بخشم خودم را چون من از انکار می ترسم
رخ زرد نگار من نشان از بی کسی دارد
امان از بی کسی لیکن من از اغیار می ترسم
قلم تاب نوشتن را ندارد تا که بنویسد
به دلها می نگارم از شبِ تب دار می ترسم
هزاران ناوَک مِشکین نشد تا سد کند راهم
سر از پا من نه بشناسم که از پندار می ترسم
تمنای عبث راقب , مبر بر درگهٍ شاهان
من از درهای تودرتوی بس بسیار می ترسم
#رامین_راقب
🎙مونا
@sdayedeleman
سروده گیلکی سال 1368
با نگاهی آزاد به طرح شاعر گرانقدر
شهرستان بندر انزلی
جناب آقای علی زینتی 👇
( روزگاری من درختی سبز بودم ) 👉
"چاپ در روزنامه کادح " 1368
فورسته لوتکایم آب میان
ایتا من شلف خوایم تاس یا تیان
مره وا جه آب تو بیرون باوری
نخوایم می آبرویه بوبوری
من و می آبرو پره ماشک و لاکش
چی صفایی داشتیمی وقت کالش
سفید ماهی و کولمه زرده پر
بار زییم بوردیم مالا ر سر به سر
ولی افسوس کی الان پیرا بوم
جه روخان و پیله دریا سیرا بوم
منم اون لوتکای پیر بی نفس
کی الان دریا مره بوبو قفس
دوس دارم الان کی آفتاب میان
بوخوسم ای ور ببم فورش میان
دوس دارم آفتاب مره خوشکه کونه
ایتا بار هیزم خوب چاکونه
مالا کومه سرده من گرمه کونم
انه کومه گرمایه خوب چاکونم
جه بخاری هیزمی سوا ببم
دود ببم هوا میان رها ببم
#رامین_راقب
#آوا_آزاده_ناطق_سیف
@sdayedeleman
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
📚 ترم تابستانه 👇
🔸 تدریس خصوصی دستور زبان فارسی، تاریخ ادبیات، دروس فارسی و متون ادبی، عروض و علوم و فنون، شعر، تاریخ ادبیات و سبک شناسی ادبی و....
کلیه ی دروس تخصصی ادبیات و رشته ی هنر) 🔸
برای همه سنین و برای تمام سطوح و مقاطع تحصیلی توسط کارشناس 👈👈با تجربه ی 10 سال آموزش پذیرفته می شود
رفع اشکالات درسی، سوالات مهم امتحانی و.... به آسانترین روش ممکن و به زبان ساده تدریس خواهد شد 🔸
🔸هنر درمانی و بازی درمانی با هدف رفع اختلالات یادگیری مختص سنین پیش از دبستان و دبستان (عادی، اُتیسم و...)
مدرس 👈بانو مریم عرفان
جهت هماهنگی لطفا پیوی پیام بگذارید
@M2476E
دلــم یک بـوسه میخواهد ؛ که مرد افکن بـُوَد جانا
مـــرا آن بـــوسه ای را ده ؛ کـــه بـنـیـادم ور اندازد
مــرا محکـم در آغـوشت ؛ بگیـر و مست و لالـم کن
پس از آن بوسه باران کن، که مستیم از سر اندازد
شـدم هم کیش عاشق ها ؛ سر از پا من نه بشناسم
همـی دانــم که معشـوقــی ؛ همـین مـا را در اندازد
من از شهد لب ات امشب ؛ بـنـوشــم آن شـرابی را
که غیر از من کسی نوشد ؛ وی اش را در شر اندازد
تو ای مستانه ای جـانـا ؛ مـکن منع ام ز بـوسیدن
که راقـب با لـب لعل ات ؛ جـهـانـــی را بر اندازد
#بداهه_رامین_راقب
#آوا _شقایق _بافرانی 💞💞
@sdayedeleman
با لمس کردن این لینک 👈 @sdayedeleman
وارد کانال سروده های رامین راقب شوید
از راہ دورے آمدے، آغوش من هم باز شد
از بخت و اقبال اے گلم، ڪارم برایت ناز شد
بنشستہ ام من در برت، دستے ڪشیدم بر سرت
آن لحظہ ے دیدارمان، بوسیدنم ابراز شد
─┅─═ঊঈ🍃🌸🍃ঊঈ═─┅─
#رامین_راقب
🎙رامین
@sdayedeleman
رسا تـریـن کــلـماتـــی ، به شـعــر عـالــــیِ مـن
تــو تــک تــکِ گِـره هایی ، بــه دار قــالــیِ مـن
اسـاس هـــــر غــزلـی تو ، چـکـیـده ی ذهــنـی
تــو سیـلِ جاریِ آبــــی ، به خـشـک سـالـی من
قـداستـی کـه تـنـیـدی ، به هـــر چــه در فکرم
تــو مالِـکِ همـــه مُلکی ، شـدی تـو والـــــی من
به سـاز من تو طـنـیـنـی ، تـویی صدای طپش
سکوت من ، تو شکستی ، در ایـن حـوالـی من
هــــدایــتــم بــه نــشانِ مکان نمای تو هست
فـرو چکـیـده ی اشکت ، ــود چــگالـــــی مــن
سـرت به روی دو کـِتفَـم ، تــو گـریـه کـــن اما
به شــــرط آنـکه بشویــی ، دل زغـــالــــی مـن
تـویـی کــه با همــه دنیا ، غـــریــبــگـی کــردی
شــدی تمـام قـــَـوافـــی ، تـــویـی تَعالــــی من
مـکــن به هـــق هـــق گــریه، گلــوی خـــود آزار
کــه نـای نـــــرم تــــو آنــی ، شــود زلالـــی مــن
منـــم کــه راقبِ اَشکـــَـــم ، به وقـت بـاریــــدن
تویی که حمد و سجودی، به وقت خــالــــی من
🖋️#رامین_راقب
🎤 #حبیب_ساغر_شاعرودکلماتورافغانستان
@sdayedeleman
👈حتما ویدیو را ببینید 👉
👇👇👇👇👇👇👇👇
رو بهشتی را که ایزد وعده اش را داده است
از هـمان جا جستجو کن ؛ زیر پای مادر است
میخوش آن آواز آرامی که جانبخش است و خوش
یــک صـدای نـرم و آن هـم ؛ لای لای مادر است
نیسـت حرفی بهتر از پند و نصیحت های او
رای آخر چون سند ، حتما که رای مادر است
از تــــمام اشربـه از طعم و نوع گونه گون
قیمتی تر نیست در عالم که چای مادر است
بـــی دفاع و بی کـلَک تنها صلاح سرد او
هر دم آن انگشت و آن یک تکه نای مادر است
سـاربان هم گر که باشی یک سفارش لازم است
تا کدامین بهتر است ؟ حکماً دعای مادر است
قبله گاه مردمان هر جای دنیا کعبه است
قبله گاه راقب اما جای پای مادر است
گر که دنیا هم نباشد مشکلی در بین نـیست
آنکه جای خالیش پیـداست ﺟﺎﯼ مادر است
#رامین_راقب
@sdayedeleman
دکلمه های عندلیب
@satkani
تضمینی از استاد فرامرز عرب عامری
"وای اگر کار من و عشق به یلدا بکشد "
"یا که دیدار من و یار به فردا بکشد"
رسم عاشق کشی از اول شب پیدا بود
این چه رسمی ست که هجران به بلندا بکشد
من و آن زلف کمند و شب و پیمانه ی می
یاد ایام شبابی که به شیدا بکشد
نکند یار به خوابی برود تا دم صبح
رنگ سرخی ست به رویم که به زردا بکشد
ای خوش آن دل که به این چله نشینی ها شد
قابل و منت بیهوده مبادا بکشد
بر ره ات سر بنهد راقب اگر زود آیی
وای اگر کار من و عشق به یلدا بکشد
#شاعر_رامین_راقب
#آوا_زهرا_کریم_نیا
@sdayedeleman