ارتباط با ادمین @Sedaye_kargaran_tamas 🚩کارگران مبارز 🚩زحمتکشان آگاه 🚩زنان آزادیخواه 🚩معلمان پیشرو 🚩دانشجویان برابری طلب 🚩مردم انقلابی #صدای_کارگران تریبون شماست اینستاگرام https://instagram.com/sedaye_kargaran تلگرام https://t.me/sedaye_kargaran
*سه شنبه ۲۶ دی ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع متحد بازنشستگان کشوری(فرهنگیان) و تامین اجتماعی درب استانداری خوزستان-اهواز*
*در تداوم وپیگیری خواست های عمومی بحق ،دادخواهانه و انسانی تمامی بازنشستگان و شاغلین،*
*و در اعتراض به بی توجهی دولتمداران حکومت اسلامی و پایمال کردن معیشت،منزلت و زندگانی و حیات کلیت جامعه ایران*
*و با یاد از دست دادن جان های عزیزی چون "اقبال تامرادی" در این راه،*
*معلمی شریف ، مبارز ، تلاشگری خستگی ناپذیر و مدافع زحمتکشان جامعه ایران.*
✅ تصویر فوق : وصیت نامه ی #یسنا_شجاعی دانشآموز ۱۱ساله ی پایه ی شش دوره ی ابتدایی ، اهل یاسوج است ؛ که مورخ چهاردهم دی ماه ۱۴۰۲ هجری شمسی ، توسط طناب دار ، خودکشی کرده است ؛ نامبرده و خواهراش یکتا با خانوادهی عمویش زندگی میکردند ؛ پدراش که یک کارگر ساده بود : براثر سانحه ی برق گرفتگی شدید در محل کاراش ، فوت می کند ؛ و متاسفانه مادرشان نیز ، طلاق می گیرد
✅ دیگر : بی فایده و ناسود است که ، از رنج ها و حسرت هایت ، سخن بگویم یا حرفی بزنم ؛ دیگر : بدون حضور تو این سرزمین فلاکت زده و مصیبت وار ، چگونه می تواند رنگین کمان را در شعاع زندگی ، مشاهده و لمس کند ؛ فقط ! می توان قاطعانه نوشت و صادقانه فریاد برآورد که : ای دختر ایران زمین ، تو در قلب و ذهن ات ، پیغام نهنگ ها را که مملو از دریا و دریچه است : آشکار کردی تا باری دیگر جهان ، با تعفن بی داداش ، آشنا و آگاه شود ؛ عاقبت یا ناگزیر ! تو سمت باران و نغمه ، کوچ کردی ... و اکنون ما ، شهروندانی از تبار بی تکلیفی و از جنس بی تفاوتی هستیم که : بازهم باید ، اندوه تابوت ها و گورستان ها را بر دوش مان ، تحمل و حمل کنیم ؛ به راستی وصیت نامه ات ، چونان شرم گاهی برای سراسر بشریت ، باقی خواهد ماند ؛ آری فرزندام ( دخترک ارغوان صفت و زیبا سرشت ) تا ابدیت یک واژه یا یک عدم ( همانا عدالت ) بدرود ...
🌹 #یسنا_شجاعی
✅ #نهنگ_ها_خودکشی_می_کنند
📝 #یادداشت_های_فراموش_شده
✍ #امید_آدینه
دو عنصر مهم در گفتمان آل احمد، بهعنوان چهرهی شاخص روشنفکری منتقد وضع موجود و متمایل به طیف دینی، به چشم میخورد:
۱. عنصر نخست مخالفت با اقتصاد «مصرفی» و «وابسته» است که آن را زیر عنوان فقدان قدرت «ماشینسازی» در کشور توصیف میکند، چیزی که دیرتر در هنگامهی انقلاب ۵۷ به جامهی شعار خودکفایی اقتصادی و کسب استقلال سیاسی از آمریکا درمیآید،
۲. عنصر دوم گفتمان او مخالفت با «ول گشتن» زنان «صفا داده به سر و رو» در کوچه و خیابان است که به جهت نداشتن یک «کارکرد اقتصادی» مشخص، حق خودآرایی و «جلوه دادن به فضای شهر» را هم ندارند.
از عنصر اول فعلاً درمی گذریم تا به دومی بپردازیم.
درگفتمان آل احمد بدبینی شدیدی نسبت به آزادی جنسی بهطور کلی و سکسوالیتهی زنان بهطور خاص به چشم می خورد، چیزی که از دهان رهبری آیندهی حکومت اسلامی هم در قم به سال ۱۳۴۲، باقدرت هراسانگیزی بیان میشود. جایی که انتقاد به اصلاحات ارضی و کاپیتولاسیون دست در دست انتقاد به «خوابیدن دختر و پسرها در بغل هم، و افتادن زنان زیردست مردان در مدارس، و فرستادن زنان به مجلس که مایهی فساد خواهد شد» پیش میرود. در این گفتمان، رابطهی زن و مرد بیگانه با هم به همان اندازهی از دست رفتن استقلال کشور، فقدان خودکفایی اقتصادی و تسلیمطلبی سلطنت پهلوی در مقابل آمریکا اهمیت مییابد و به نماد انحطاط عمومی کشور و ملت تبدیل میشود.آل احمد هم در همین رابطه مینویسد: «یک تضاد دیگر: از واجبات غربزدگی یا مستلزمات آن، آزادی دادن به زنان است. ظاهراً لابد احساس کرده بودیم که به قدرت کار این ۵۰ درصد نیروی انسانی مملکت، نیازمندیم که گفتیم آبوجارو کنند و راهبندها را بردارند تا قافله نسوان برسد…. ما فقط به این قناعت کردیم که به ضرب دگنک، حجاب را از سرشان برداریم و در عدهای از مدارس را به رویشان باز کنیم و بعد؟ دیگر هیچ. همین بسشان است… قضاوت که از زن برنمیآید شهادت هم که نمیتواند بدهد رأی و نمایندگی مجلس هم که مدتهاست مفتضح شده است.. طلاق هم که بسته به رأی مرد است. به زن تنها اجازهی تظاهر در اجتماع را دادهایم، فقط تظاهر یعنی خودنمایی. یعنی زن را که حافظ سنت و خانواده و نسل و خون است به ولنگاری کشیدهایم، به کوچه آوردهایم، به خودنمایی و بیبندوباری واداشتهایم که سرورو را صفا بدهد و هرروز ریخت یک مد تازه را به خود ببندد و ول بگردد. آخر کاری، وظیفهای، مسئولیتی در اجتماع، شخصیتی؟ ابداً. یعنی هنوز بسیار کمند زنانی از این نوع. تا ارزش خدمات اجتماعی زن و مرد و ارزش کارشان (یعنی مزدشان) یکسان نشود و تا زن همدوش مرد، مسئولیت ادارهی گوشهای از اجتماع (غیر از خانه که امری داخلی و مشترک میان زن و مرد است) را به عهده نگیرد و تا مساوات به معنی مادی و معنوی، میان این دو مستقر نگردد ما در کار آزادی صوری زنان، سالهای سال پسازاین هیچ هدف و غرضی جز افزودن به خیل مصرفکنندگان پودر و ماتیک – محصول صنایع غرب- نداریم».
گذشته از اینکه معلوم نیست این «ما» که قرار است به زنان شغل بدهد، از خانه بیرونشان بکشد و یا به همانجا پسشان بفرستد، کیست، بوی تند نوعی اکونومیسم خام التقاطی هم از این جملات بلند است. اگر به کار زنان، آنهم نه در قلمرو خصوصی خانه، بلکه در قلمرو تولید و کار عمومی، نیازمان افتاد و توانستیم از آنها «خدمات اجتماعی»، – چون خانه به بیان آل احمد امری داخلی و مشترک میان زن و مرد است و امری اجتماعی نیست، – استخراج کنیم، آن گاه میتوانیم آزادی پوشش و حق رسیدن به سر و روی خود را هم به آنها اعطا کنیم. شعار قدیمی ورکریستی: هر کس که کار میکند حق خوردن دارد، تبدیل میشود به اینکه هر کس کار میکند حق آزادی پوشش و «ول گشتن» دارد. این همان آموزهی اولویت زیربنا بر روبنا در «ماتریالیسم تاریخی» عامیانه نیست که جلال کمی پیشترک تودهای حالا علیه آزادی جنسی و آزادی پوشش زنان بهعنوان عنصری از «روبنا» استفاده میکند؟ هر وقت که زیربنای اقتصادی اجازه بدهد زیربنای زنانه هم حق خواهد داشت به یک زندگی از آن خود دست یابد. اما تا آنوقت زنان را نباید به کوچه راه دهیم که مبادا مصرف پودر و ماتیک و تقلید از مد مینیژوپ و نظایر این به غربزدگی بیشتر منجر شود. در ضمن معلوم نیست چرا باید ابتدا حق طلاق به زنان داده شود و در ادامه آزادی پوشش و رفت و شد آنان به رسمیت شناخته شود. چرا این تقدم و تأخر و دوگانهانگاری حتماً به لحاظ زمانی هم باید رعایت شود؟ نخواهیم دانست.
فروغ اسدپور
فرازی از مقاله ی
«چرا چپ ۱۷ اسفند ۵۷ زنان را در خیابان تنها گذاشت؟»
🌐 #رهایی_زنان
♦️http://t.me/rahayizanan
*یکشنبه ۱۰ دی ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی و راهپیمایی تا میدان فرهنگ-شهر (فلکه کارگر) توسط بازنشستگان تامین اجتماعی در دادخواهی حقوق حقه انسانی خود*
*و در اعتراض به بی توجهی و عدم رسیدگی تمامی دولتمداران و مسئولین حکومت اسلامی.*
@amookhtan
🔴خودکشیِ ۶ کارگرِ یک کارخانه در ایلام
دو کارگرِ پیمانکاریِ پتروشیمیِ چوار ایلام، داخل کارخانه خود را به دار آویختند!
مدتی است که نامِ چوارِ ایلام با خودکشیِ کارگرانش تیتر رسانهها میشود:
#محمد_منصوری، #علیمحمد_کریمی، #آرش_تبرک، #حیدر_محسنی و حالا هم #جواد_نوروزی و #مصطفی_عباسی.
اینها اسامیِ شش کارگرِ پتروشیمیِ چوار ایلام است؛ کارگرانی که در فاصلهی کمتر از دو سال به یک دلیلِ مشخص دست به خودکشی زدهاند: اخراج.
کارگرانِ کارخانه ناامیدند و میگویند مدیرِ کارخانه دست به یک اخراجِ دستهجمعی زده؛ به ۱۳ کارگر گفتهاند دیگر به شما نیاز نداریم.
میگویند از یک ماه پیش در کارخانه صحبت از اخراجِ این ۱۳ کارگر بوده و پنجشنبه کار را نهایی کردهاند.
همان پنجشنبه جواد و مصطفی، داخلِ کارخانه خود را دار میزنند.
داخلِ کارخانه دار میزنند تا مدیران نگویند دلیلِ خودکشیشان، مشکلاتِ خانوادگی بوده...
🔹 ۸ تا ۱۸ سال سابقه کار دارند و حقوقشان بین ۱۰ تا ۱۲ میلیون تومان است.../ایلنا
🟣 تداوم بازداشت شریفه محمدی، فعال کارگری در رشت
شریفه محمدی، فعال کارگری ساکن رشت که از ۱۴ آذرماه در بازداشت نیروهای امنیتی بهسر میبرد، کماکان با کارشکنی دادسرای رشت در پذیرش قرار وثیقه و فشار ضابطین پرونده در محرومیتهای حقوقی روبهروست.
شریفه محمدی طی ۱۶ روز گذشته تنها دوبار تماس تلفنی کوتاه مدت داشته است و این سلب حق از ارتباط با خانواده، نگرانیها پیرامون سلامت وی را افزایش داده است.
از سوی دیگر، علیرغم صدور نامه تودیع قرار وثیقه و تامین آن از سوی خانواده، بازپرس شعبه ۴ دادسرای رشت، با کارشکنیهای متعدد، از پذیرش سند، جلوگیری بهعمل آورده است، این فشارهای امنیتی شامل جلوگیری از ورود همسر شریفه محمدی به داخل ساختمان دادسرای عمومی و انقلاب رشت نیز هست.
شریفه محمدی از فعالان کارگری ساکن رشت، در تمامی روزهای گذشته از حق دسترسی به درمان و دیدار با فرزند خود نیز محروم بوده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
*سه شنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۲*
*اهواز خوزستان*
*تجمع متحدانه جمعی از بازنشستگان کشوری(فرهنگیان) و تامین اجتماعی درب استانداری خوزستان اهواز*
*در ادامه پیگیری خواست های بحق و دادخواهانه خود و در اعتراض به بی توجهی و لگدمال کردن حقوق قانونی خود توسط دولتمداران و حاکمان حکومت اسلامی!*
روایتی از وضعیت کارگران زن فروشگاههای زنجیرهای!
سه شنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲
برگزفته از نشریه جهان امروز
به اسم کارگر ساده دهها حقوق از ما ضایع میشود!
وقتی خواسته کار در این فروشگاه را بهعنوان کارگر ساده شروع کند، به او گفتهاند که باید تعهد کتبی از همسر یا پدرش بیاورد وگرنه از کار خبری نیست. اول به نسیم برمیخورد؛ مگر وقتی جیبش خالی است و توان خرید یک دست لباس برای خودش را ندارد، شوهرش کاری برایش کرده که حالا باید رضایت کتبی بدهد. چند هفته مقاومت کرده و تعهدنامه را نیاورده، اما بعد مجبور شده تن به این جبر غیرقانونی بدهد؛ «این کار را با همه زنان در اغلب سوپرمارکتهای زنجیرهای میکنند؛ یک جور تناقض زشت در رفتارهایشان است. چطور وقتی از ما هزار جور کار سخت و سنگین میکشند، نگاه جنسیتی ندارند، ولی ما باید هنوز از پدر و شوهر و برادرمان برای دیرتر رفتن به خانه رضایتنامه بیاوریم؟«
نسیم تا حالا در چندین فروشگاه کارگری کرده و هنوز بهعنوان یک کارگر معمولی مشغول بهکار است. «کرامت کارگران فروشگاهها، مغازهها، لباسفروشیها و… اغلب حفظ نمیشود و برای کسی هم مهم نیست. شما بروید ببینید کارگران این فروشگاههای بزرگ که آنقدر شیک و مجلل هستند، در کجا مجبورند ناهار بخورند و یا چند دقیقه استراحت کنند، کجا باید بروند. اغلب فروشگاهها هیچ جایی برای این کار درنظر نگرفتهاند و کارگر باید در انبار بین جعبهها و کارتنها غذایش را بخورد. برای زنان که اوضاع بدتر است. یک زن اگر روزی دچار دلدرد ناشی از عادت ماهانه بشود، حتی جایی نیست که چند دقیقه دراز بکشد. چهکسی این کمبودها را میبیند؟ مأمور اداره کار؟ فعالان حقوق زن؟ شده یکبار درباره حقوق کارگران بهاصطلاح ساده در مراکز خرید در روز کارگر یا نشست با مدیران وزارت کار صحبت کنند و صدای ما باشند؟«
نسیم معتقد است که اطلاق کارگران ساده به گروهی از کارگران که در تولیدیهای کوچک، فروشگاهها و مغازهها مشغول به کارند، باعث شده حقوق زیادی از آنها تضییع شود؛ «اصلا کارگر ساده یعنی چه؟ کارگر اسمش رویش است؛ کسی که باید بیشترین تحرک بدنی و فکری را برای انجام درست یک کار عینی داشته باشد. وقتی یک پسوند ساده به کارگر میچسبانید، یعنی او را از دهها حقوق و مزایا محروم میکنید. به او میگویید تو کسی هستی که چون هیچ مهارتی نداری، پس حق خاصی هم نداری؛ درحالیکه اینطور نیست و از کارگر فاقد مهارت انواع و اقسام کارهای سخت و زیانآور را بدون هیچ محدودیتی میکشند و وقتی هم به مهارت رسید، باز هم او را نادیده میگیرند.»
نسیم، متولد۱۳۷۴ لیسانس معماری دارد و علاقهمند به مسائل زنان، کارگری و پیگیر حقوق تضییع شده همکاران کارگر خود در فروشگاهها؛ اصلا به همینخاطر است که تا حالا از ۴سوپرمارکت و هایپرمارکت اخراج شده و هنوز نتوانسته سر و سامان بگیرد؛ «هیچ نهاد و صنفی نیست که از کارگران روزمزد در بخش خصوصی حمایت کند. ما به معنای واقعی کلمه جلوی چشم همگان استثمار میشویم، اما کسی حتی ما را نمیبیند. خودمان هم توانایی دفاع از حقوق خودمان را نداریم؛ چون همه از اقشار ضعیفی هستیم که به نان شب محتاجیم و همین نیاز باعث شده زبانمان سر جایش باشد و نتوانیم پایمان را از گلیم پارهای که برایمان پهن کردهاند، درازتر کنیم.»
او میگوید، ابایی از این ندارد که بار سنگین بلند کند، یا صبح تا شب طعنه و کنایه بیدلیل بخشی از مشتریان را بشنود و در معرض کرونا باشد، اما دوست دارد او را بهعنوان یک کارگر در روزها و هفتههایی که به این نام، اسمگذاری شده، ببینند و در تعریفهای رسمی بگنجانند؛ «شما ببینید چطور بچههایی که پشت کانتر تبلیغات برای فروش محصولات سفارشی ایستادهاند را رهگذران با دست پس زدن، چشم و ابرو آمدن یا مسخره کردن، آزار میدهند؟ آن فروشنده چرا باید تحقیر شود؟ چرا بخشی از مردم احترام گذاشتن به او را یاد نگرفتهاند؟ چرا باید ماهانه بین ۵۰۰ تا ۷۰۰هزار تومان دستمزد بگیرد؟ مگر غیر از این است که ما بهدنبال کسب روزی حلال هستیم؟ یا در دوره کرونا فروشگاههای مواد غذایی برای تامین مایحتاج مردم هر روز باز بوده و هستند و بیشترین تماس را با مردم دارند، ولی شما دیدید که یک فعال کارگری از ما دفاع کند و بگوید کارگران و فروشندگان این فروشگاهها باید در اولویت تزریق واکسن قرار بگیرند؟ یا یکسومشان دورکار شوند؟ اتفاقا کار ما در این دوره بیشتر و سختتر هم شد؛ چون باید دائم نظافت و ضدعفونی کنیم.»
🚩🚩🚩🚩🚩
شماره ۱۴ ماهنامه ستیز منتشر شد
در این شماره میخوانید👇👇👇
_بدهی دولت به تامین اجتماعی از کجا سرچشمه میگیرد؟
_ارتباط صادق هدایت با کمونیست ها
_در حالیکه سرمایه داران اسپانیایی سلاحهای خود را روی مردم غزه آزمایش می کنند،کارگران بارسلونا برای توقف جنگ مداخله می کنند
_انباشت زباله در دل جنگل ، راه حل به روش جمهوری اسلامی
_جان های رها شده ؛روایتی از یک بیمار کمپ <<گام اول رهایی>>لنگرود
_از مسئله یهود تا فاشیسم صهیونیستی
و خواندنی های دیگر ...
#آزادی کارگران زندانی
@setizmonthly
*یکشنبه ۱۲ آذر ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع و راهپیمایی دادخواهانه بازنشستگان تامین اجتماعی و اعتراض به بی توجهی و عدم رسیدگی دولت و مجلس حکومت اسلامی به خواست های بحق معیشتی و رفاهی خود.*
*تجمع درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان-اهواز و راهپیمایی تا میدان کارگر (فرهنگ-شهر)*
*سه شنبه ۷ آذر ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع همزمان بازنشستگان کشوری، فرهنگیان و تامین اجتماعی ،درب استانداری خوزستان اهواز*
*در اعتراض به بی توجهی و عدم رسیدگی دولتمردان حکومت اسلامی به خواست های داد خواهانه مشترک درمان رایگان،معیشت،منزلت و سلامت و رفاه و طلب های متعدد و عقب افتاده.*
*و همزمانی تجمع اعتراضی "پرستاران شاغل" در اهواز جهت خواستهای خود و "کارکنان شهرداری شهرستان اندیکا" در عدم پرداخت ۱۴ ماه حقوق عقب افتاده خود درب استانداری خوزستان-اهواز*
🔻پرستاران معترض اهوازی جلو استانداری بر سر سفره خالی خود نشستند!
تصویر دیگری از تجمع اعتراضی پرستاران اهواز در مقابل استانداری خوزستان.
سه شنبه ۷ آذر ۱۴۰۲
#اعتراضات_سراسری_پرستاران_و کادر درمان
راشل کوری: حس میکنم اونچه تو غزه شاهدش هستم؛ تخریب سازمانیافته توانایی مردم برای ادامه حیاته
برشی کوتاه از مستند «راشل کوری»
کانال زباله دان تاریخ
@zobaledanetarikh
*سه شنبه ۳۰ آبان ماه ۱۴۰۲*
*اهواز- خوزستان*
*درب استانداری خوزستان-اهواز*
*تجمع اعتراضی مشترک بازنشستگان کشوری(فرهنگیان) و تامین اجتماعی*
*در پیگیری دادخواهانه حق و حقوق انسانی و معیشتی خود و در اعتراض به بی توجهی و لگدمال کردنشان توسط دولتمداران حکومت اسلامی و در اعتراض به تهدید،دستگیری و زندانی کردن بازنشستگان حق خواه.*
*یکشنبه ۲۴ دی ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع پیگیرانه دادخواهی حق و حقوق انسانی خود توسط بازنشستگان تامین اجتماعی اهواز درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان در اهواز و راهپیمایی اعتراضی تا میدان کیان-شهر (کارگر)*
*و سپس حضور در سالن اداره کل تامین اجتماعی جهت پیگیری و طرح مستقیم خواست های بحق و قانونی خود با مدیر کل سازمان تامین اجتماعی.*
🔻درباره مزد( ۲)
مزد بهای نیروی کار و بازسازی نسل نیروی کار یا به عبارت دیگر بها یا قیمت ابتدایی ترین هزینه های زندگی ای است که نظام سرمایه داری در ازای زمان کار مشخص باید به کارگران برای تامین نیروی کار و بقای نسلشان پرداخت نماید.
افزایش یا کاهش مزدها ارتباط معکوس با کاهش یا افزایش سود سرمایه داران دارد. بنابراین تا آنجا که کاهش سطح مزدها و ناتوانی کارگران در تامین هزینه زندگی و گسترش فقر از عرضۀ نیروی کار کم نمی کند ذهن سرمایه داران را به خود مشغول نمی سازد و موجب رنجش خاطر آنان نمی گردد. آنچه برای سرمایه داران حائز اهمیت است انباشت سود و ثروت اندوزی حاصل از کار کارگران است.
کارگران ایران برای افزایش مزد هیچ امیدی به قانون کار و شورای عالی کار ندارند. زیرا وظیفه هر دو نهاد به تمکین واداشتن کارگران برای استثمار بیشتر است. در مناسبات بین سرمایه و کار، دولت، وزارت کار، شورای عالی کار و قانون کار حامی و پشتیبان سرمایه داران اند. تنها چیزی که می تواند به کارگران برای افزایش مزد یاری رساند اتحاد عمل آنها در مبارزۀ مستقل، متحد و متشکل برای خواست های برحقشان است. برهمین اساس مبارزه برای افزایش مزد، مبارزه ای ضروری و دائمی است که طبقه کارگر، تا زمانی که سرمایه داری بر جامعه حاکم است، بتواند به عنوان یک شهروند برای حق حیات و کسب رفاه نسبی از مزدی برخوردار باشد که شرایط زندگی متوسط بدون دغدغه از محدودیت ها، تغذیه سالم و مکفی، آموزش و تحصیل، بهداشت و درمان کارآمد، پوشاک و مسکن مناسب، تفریح و پر کردن اوقات فراغت و غیره را تامین کند. معیاری اصولی که تشکل های مستقل کارگری برای تعیین مزد حداقل اعلام کرده اند عبارت است از:
مزد حداقل باید متناسب با هزینه متوسط خانوار شهری در سطح جامعه باشد. اکنون شرایط زیستی و تامین ضروریات زندگی با توجه به افزایش روزافزون و سرسام آور قیمت ها و تورم نزدیک به ۵۰ درصدی، هیچ چشم اندازی از سوی حاکمیت برای پر کردن این فاصله عمیق میان مزد حداقل و هزینه های زندگی وجود ندارد. البته این فاصله عمیق هرگز موجب نمی گردد که کارگران به افزایش هر مبلغی رضایت دهند. عدم تعادل میان تامین هزینه های زندگی و حداقل مزد، با توجه به رشد قیمت ها و تورم قابل انتظار در سال آینده، به عمیق تر شدن فاصله طبقاتی کمک می کند. طبقه کارگر برای تامین زندگی و تخفیف یافتن فقر موجود، نیازمند مزدی نزدیک به چهل میلیون تومان برای سال ۱۴۰۳ است. گرچه دولت و سرمایه داران با توجه به رشد ناخالص داخلی و افزایش نرخ استثمار، در همین شرایط هم قادر به پرداخت این مزد می باشند، لیکن با توجه به میلیتاریزه کردن اقتصاد و هزینه های سرسام آور برای بقای حاکمیت و فساد مفرط میان مسئولان، دولت طبق سنوات قبل هیچ تمایلی به پرداخت مزد مناسب برای تامین هزینه های زندگی و کاهش فشار بر خانوار کارگران ندارد. از این رو طبقه کارگر برای کاستن ستم طبقاتی و برون رفت از فلاکت موجود و نهایتاً برای تغییر سرنوشت خود تا نابودی استثمار، نیازمند مبارزه ای متحد و متشکل است.
گروه اتحاد بازنشستگان
*سه شنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع متحدانه و مشترک جمعی از بازنشستگان کشوری(فرهنگیان) و تامین اجتماعی درب استانداری خوزستان-اهواز*
*در ادامه و پیگیری خواست های معیشتی ،دادخواهانه و انسانی خود و در اعتراض به بی توجهی به خواسته ها و تهدید و سرکوب بازنشستگان توسط حکومت اسلامی.*
وقتی ساعت مبارزه فرا برسد : موقع بستن زخم دست نیست !
#کتاب_مادر
#ﻣﺎﮐﺴﯿﻢ_ﮔﻮﺭﮐﯽ
جیب هایم را : یک به یک ، وارسی کردم ؛ به آن اندازه که بتوانم از جلوی درب زندان اوین با وسیله ای مثل تاکسی ، تا میدان تجریش ( تهران ) بیایم : پول کافی نداشتم ؛ ناگزیر ! کل مسیر را ، با پای پیاده طی کردم ؛ و از آنجا به سوی مقصدی که ، نمی دانستم کجا باید باشد : روانه شدم ؛ دیگر نه از محیط دانشجویی ، خبری بود ؛ و نه حتی ، چشم انتظار ی شبیه خانواده داشتم ( از قبل مرا انکار کرده بودند ) دوستی هم برای ام باقی نمانده بود که از او : هرگونه حمایتی را ، دریافت کنم ؛ به ناچار ! هفته ها و ماه ها ، در پارک های گوناگون تهران ، آواره و بی پناه بودم ؛ با سوابق سیاسی و غیرو ... که من داشتم : هر کجا که برای شغل یابی ، مراجعه می کردم : با من همچون مجرمان خطرناک ، برخورد می کردند ؛ والخ ...اینک : از شمایان که در سایبان عاقبت اندیشی و عافیت طلبی ، به آرامش سالیان تان رسیده اید ؛ یک سئوال بسیار ساده دارم ؛ چرا من : از این دادخواهی ( همانا مقاومت و مبارزه علیه ظلم و ستم همگانی ) پشیمان و خسته نمی شوم ؟
#یادداشت_های_فراموش_شده
#امید_آدینه
*سه شنبه ۵ دی ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع جمعی از بازنشستگان کشوری(فرهنگیان) و تامین اجتماعی درب استانداری خوزستان-اهواز*
*در تداوم پیگیری خواستهای بحق همسانسازی و تامین معیشت،منزلت ،سلامت و درمان رایگان و دیگر خواستههای کلیه بازنشستگان و در عدم توجه کلیه دولتمداران حکومت اسلامی.*
رشت زنده است و همواره منشا تحولات سیاسی و فرهنگی است
رشت به عنوان یک نقطه مهم و قابل اتکا در تاریخ جنبش زنان آزادیخواه ایران مطرح است و نقش مهمی در توسعه و تقویت حقوق و توانمندیهای زنان داشته است.
رشت در انقلاب ژینا سرآمد بود
رشت در جنبش معلمان پویا و سرزنده است
در قاب تصویر اراده فعالین رشت برای مقابله با کالایی کردن آموزش و کوتاه کردن ساختار فضای ایدئولوژیک بر امر آموزش و نصب پوسترهایی بر خیابانهای شهر
#عادی_سازی_خیابان
#خیابان_از_آن_ماست
#ما_خاموش_شدنی_نیستیم
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
*اهواز-خوزستان*
*سه شنبه ۲۱ آذرماه ۱۴۰۲*
*بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی*
*درب استانداری خوزستان اهواز*
*تجمع در دادخواهی حق مسلم خود برای معیشت، منزلت و سلامت و اعتراض به پایمال کردن حق و حقوق و کرامت انسانی خود، توسط دولتمداران حکومت اسلامی.*
*سه شنبه ۱۴ آذر ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع پیگیرانه و مشترک بازنشستگان کشوری و تامین اجتماعی در حضور نیروهای امنیتی، درب استانداری خوزستان اهواز*
*در ادامه اعتراض به عدم رسیدگی و بی توجهی دولتمداران حکومت اسلامی به خواست های معیشتی ، رفاهی و دادخواهانه بازنشستگان.*
🔻بازنشستگان فولادی خوزستان در تجمع اعتراضی سراسری #یکشنبه_اعتراض.
یکشنبه ۱۲ آذر ۱۴۰۲
مستند «راشل کوری»
راشل کوری یک دختر جوان آرمانخواه اهل شهر المپیا از ایالت واشنگتن آمریکا بود که در دفاع صلحآمیز از فلسطینیان،توسط ارتش اسرائیل به طرزی فجیع به قتل رسید.او به عنوان یکی از اعضای جنبش همبستگی جهانی (ISM) که سازمانی مردمنهاد برای دفاع مدنی از فلسطینیان است با آرمان صلح و رفع فقر و تبعیض به غزه سفر کرد.کوری در مدت کمتر از دو ماهی که در غزه بود،مشاهدات خود از وضعیت دشوار زندگی فلسطینیها را طی ایملیلهایی که برای خانوادهاش ارسال میکرد به ثبت رساند.روز 16 مارس 2003 کوری در منطقه رفح،با ایستادن جلوی بولدوزر ارتش اسرائیل و ساختن سپر انسانی، کوشید جلوی تخریب خانه فلسطینیها را بگیرد اما راننده بولدوزر نظامی، ددمنشانه او را زیر گرفت،خانه را خراب کرد و با دوباره رد شدن از روی جسم این دختر بیست و سه ساله،جمجمهاش را شکست و دندههایش را خورد نمود.
ارتش اسرائیل هیچگاه مسئولیت قتل راشل کوری را به عهده نگرفت و کنگره آمریکا درخواست پدر و مادرش برای انجام تحقیقات مستقل را رد نمود.
زمان: هشت دقیقه
حجم: سی و شش مگابایت
کیفیت: 576p
با زیرنویس چسبیده فارسی (Hardsub)
کانال زباله دان تاریخ
@zobaledanetarikh
از کوچه پس کوچه های فضای مجازی
#پست_دریافتی
فرخ نگهدار ، خوش رقصی برای برادران اطلاعاتی و حزب الهی اش!
«کاسه ی از آش داغ تر»ی به نام فرخ نگهدار ، میگوید :
«حماس مثل چریک های فدایی خلق عمل کرد، غزه سیاهکل است» . چنین عبارت رذیلانه ای را تنها از زبان یک همدست سابق لاجوردی و یا یک «آژان پوتینی» میتوان شنید که هر کاری بهر قیمتی برایشان مجاز است !
براستی یک مشت مادون بشر و مرتجع اسلامی که در این اقدام جنایتکارانه کوچکترین ملاحظات انسانی و اخلاقی را رعایت نکرده و به کودک و غیر نظامی و پیر و بیمار رحم نکرده و دست به قتل و جنایت زدند ، و نفرتی بغایت عظیم در سطح جهان علیه خود و متاسفانه فلسطینی ها ایجاد کردند و باعث آوارگی و اشغال بیشتر سرزمینشان شدند ، مثل چریکهای «اخلاق مدار» فدایی خلق عمل کرده اند ؟! او برای تایید چنین مزخرفی که ابراز داشته به « مشعوف کلانتری» استناد میکند که در زندان به او گفته « ما باید کشته بشویم ، تا حرفمان از طرف مردم شنیده شود »
ظاهرا نگهدار اینبار دروغ نمیگوید ، اما مشعوف کلانتری گفته است « ‘ما’ باید کشته بشویم» نه مردم بی دفاع و بی گناه ! این چه ربطی دارد به عمل تروریستی مشتی جنایتکار حزب الهی «از خدا بیخبر» که مردم عادی را کشتند و سوزاندند و بگروگان گرفتند ؟!
فرخ نگهدار که خودش هم احساس میکند پرت و پلا گفته ، اینبار به تئوری امیر پرویز پویان متوسل میشود، تا شاید شنونده متقاعد شود ؛ این تئوری اما چیزی ست که این حضرت قبلا بخاطر غلط دانستن اش ، سازمانی را به تلاشی کشاند ، تا به حزب توده بپیوندد . او میگوید : « امیر پرویز پویان گفته ؛ ما با عمل خودمون ، دو مطلق رومیشکنیم و مردم به قدرت خودشون وما پی میبرن و دیدیم که درست میگفت…» «جَلّ الله» از این میزان وقاحت ! «نخیر ایشان دیگر باید ملا بشود» !
او بخاطر ارزش بخشیدن به عمل یک مشت مرتجع اسلامی حماس ، و البته خوش رقصی برای برادران اطلاعاتی و حزب الهی اش ، حالا طرفدار تئوری پویان هم شده است ؟! اگر کسی او را نشناسد فکر میکند واقعا به این حرف ها باور هم دارد !
گر چه این اولین بار نیست که فرخ نگهدار دشمنی عمیق خود را نسبت به چریک های فدایی خلق بروز داده و حتی برای کشتن فداییان «غیرخودی» با لاجوردی جنایتکار همکاری کرده ، اما او در نقد چریک های فدایی خلق تاکنون بیشتر با بلغور کردن حرف های برادران بزرگتراش در حزب توده ، باصطلاح «تئوریک» به آنان حمله کرده ، و اینجا و آنجا ، در مراسم شکرگزاری سیاهکل ، چریک های فدایی خلق را به لحاظ اخلاقی و انسانی محترم شمرده بوده است ، اینبار اما در دفاع از برادران حماس اش از فرط پاچه خواری هذیان گفته ، و بر اخلاق و انسانیت چریک های فدایی خلق هم فاتحه خوانده است .
خوشبختانه هم در «جمعبندی یکساله» در مورد حمله به یک کلانتری و ضرورت اجتناب از کشته شدن یک پاسبان حتی و هم در نوارهای گفتگوی بین حمید اشرف و تقی شهرام که تقی شهرام از بمب گذاری در «فروشگاه کورش » میگوید وحمید اشرف تاکید دارد که ما از عملیاتی که مردم عادی در آن کشته شوند پرهیز میکنیم ، و هم درگیری های خیابانی چریک های بسیاری و از جمله رفیق صیاد «احمد زیبرم» و توجه و احساس مسئولیتی که به مردم عادی (کودکان و غیر نظامیان) در هنگام درگیری از خود نشان داده اند ، چنان متعدد و مشهور است که در ادبیات انقلابی ما ، آنهم به قلم شاملو به ثبت رسیده* و تلاش های مزبوحانه ی چنین سفلگانی نمیتواند آنها را پاکسازی و یا گُه مالی کند . فرخ نگهدار فقط چهره ی خود را بیش از پیش اینچنین آلوده است .
عباس هاشمی
۲۱ نوامبر ۲۰۲۳
• در شهادتِ احمد زِیبَرُم در پس کوچه های نازی آباد
…نگاه کن
چه فروتنانه بر درگاهِ نجابت به خاک میشکند
رخسارهیی که توفاناش
مسخ نیارست کرد.
چه فروتنانه بر آستانهی تو به خاک میافتد
آن که در کمرگاهِ دریا
دست حلقه توانست کرد.
نگاه کن
چه بزرگوارانه در پای تو سر نهاد
آن که مرگش میلادِ پُرهیاهای هزار شهزاده بود.
نگاه کن!
۱۳۵۲/ احمد شاملو
@W_I_Lenin
🌹💐🌹💐