ارتباط با ادمین @Sedaye_kargaran_tamas 🚩کارگران مبارز 🚩زحمتکشان آگاه 🚩زنان آزادیخواه 🚩معلمان پیشرو 🚩دانشجویان برابری طلب 🚩مردم انقلابی #صدای_کارگران تریبون شماست اینستاگرام https://instagram.com/sedaye_kargaran تلگرام https://t.me/sedaye_kargaran
🔸نشریه "جهان امروز"
🔹نشریه سیاسی "حزب کمونیست ایران" منتشر شد.
🔸شماره ۴۹۴
🔸نشریهی "جهان امروز" هر ۱۵ روز یکبار منتشر میشود.
🔹لینک نشریه:
http://cpiran.org/wp/wp-content/uploads/2024/02/JE494.pdf
... آخ
قهقهه نزن ! ترسو نباش
که ما چونان پرتویی نمناک بر دریا
بیشمار زندگانیم
آری
تو
و من
با تباری از امیدواری
و حتا
با زنجیرها به پاهامان
اراده کردهایم
تا احتمال یک پنجره در مفهوم زیبایی
باشیم
زیرا پردهها
اگر
گفتمان ظالمان با وحشت
شوند
بامها و بومها نیز
آشیان هر جرقه
خواهند شد
📚 #برشی_کوتاه_از_یک_شعر_بسیار_بلند
✍ #امید_آدینه
🔴 #زن_زندگی_آزادی
🔴 #سکینه_پروانه
🔴 #شریفه_محمدی
✅ #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
✅ #سقف_کتاب_گندم_قدرت_بدست_مردم
مگر نمی دانید
هنوز هم بَردگان
میلاد گندم اند
لغت ها وقتی
آونگ حسرت ها
می شوند
هر گرسنه
داس را در پناه تشنگان
می نوشد
... این هراس دائم ... این بیم مداوم
نای حادثه از کومه های فقر است
آینه اگر
صافی آیندگان از نَسلی غایب
باشد
تو
و من
حتا
با دهانی به مانند اسکلت نیز
حکایتی طولانی از اعتراف
خواهیم داشت
📝 #برشی_کوتاه_از_یک_شعر_بسیار_بلند
📚 #هندسه_ای_ناموزون
✍ #امید_آدینه
✅ #زن_زندگی_آزادی
✅ #برای_کارگر_زندانی_عثمان_اسماعیلی
✅ #سقف_کتاب_گندم_قدرت_بدست_مردم
✅ #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#مریوان
#اعتصاب گسترده بازاریان در شهر مریوان به نشانه محکوم کردن اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کُرد و افزایش روزافزون شمار اعدامها در کُردستان توسط جمهوری اسلامی ایران.
سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ / مریوان
#اعتصاب_عمومی
اعتصاب گسترده بازاریان شهر سنندج به نشانه محکوم کردن اجرای حکم اعدام چهار زندانی سیاسی کُرد توسط جمهوری اسلامی ایران.
سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ / سنندج
#کامیاران
#مهسا_امینی
#جوانان_انقلابی_محلات_کامیاران
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#اعتراضات_سراسری
#نه_به_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
بی گمان
ترانه ای باید خواند :
ابیاتی مختصر از یقین چندین شیپور یا طبل
بی حاصل
ابیاتی بیات مانده از قرون
ابیاتی با خوی ناکی حماسه ها و قفس ها
همان ابیات !
که تلاوت اش
خلوت مهتاب را ،
سفرگاه یاران
می کند
یاران ...
میراث دار وجدان ها
بودند
آن رسولان که بغض ناک
تا کویر آذین بسته با خیمه ها ،
می شتافتند و
آوای برف را ،
مژده می دادند
این گونه :
هجرت پرستوها در بهاران
نبض تاوان ها ،
شد
مکث کن !
در عصر ما
نیکی ،
تکلم با گلوگاه خونین است
📝 #برشی_کوتاه_از_یک_شعر_بسیار_بلند
📚 #هندسه_ای_ناموزون
✍ #امید_آدینه
✅ #نامشان_را_به_خاطر_بسپاریم
🌹 #محمد_فرامرزی
🌹#پژمان_فانحی
🌹#محسن_مطلوم
🌹 #وفا_آذربار
تداوم اعتصاب و اعتراض کارگران گروه ملی فولاد اهواز برای هفتمین روز
امروز دوشنبه نهم بهمن ماه، کارگران اعتصابی در گروه ملی صنعتی فولاد اهواز، با راهپیمایی اعتراضی از محل شرکت تا میدان بقایی، خواستار رسیدگی فوری به مطالبات خود شدند.
🔺چیزی ،
بر نازکای این ساقه
لمیده است
باغ بان ...
شبیه توده ای از ماتم
به لطافت گنجشک در فلات دشواری
می اندیشد :
ساقه
و گنجشک
یک خزان با دو نیم رُخ اند
که فصول را بی قتل اقاقی ،
آرزو می کنند
سمت تگرگ : پشت قافیه
سیمایی از تفنگ
و کوه
نیست
تا شاید !
آداب سانسور و قامت ساتور
باجه ی دولت و عصمت قصاب ،
نباشند
📝 #برشی_کوتاه_از_یک_شعر_بسیار_بلند
📚 #هندسه_ای_ناموزون
✍ #امید_آدینه
✅ #زن_زندگی_آزادی
✅ #چشمانی_که_نابینا_شده_اند
✅ #زنان_ایران_زمین_را_دریابیم
✅ #برابری_بدون_مرز_میان_زنان_و_مردان
✅ #ایرانی_بدون_ستم_و_استثمار_و_تبعیض
✅ #انقلاب_همچنان_ادامه_دارد
یک نکته اساسی دیگر که نباید فراموش شود این است که در امر مبارزه برای افزایش مزد، مانند عرصه های دیگر مبارزه طبقاتی کارگران، همبستگی و اتحاد طبقه کارگر و ایجاد تشکل های پایدار اقتصادی و اجتماعی (سندیکا و یا سازمان های مشابه) دارای اهمیت درجه اول هستند. مبارزه کارگران در عرصه های اقتصادی- اجتماعی به تنهایی نمی تواند به نتایج مطلوب دست یابد. پس همزمان با مبارزه برای خواست های اقتصادی باید ترویج و آموزش و فعالیت عملی برای پی ریزی مبارزه مستقل سیاسی طبقه کارگر و تشکل های آن نیز صورت گیرد: زیرا مبارزه طبقاتی کارگران تنها در صورتی که به صورت متحدانه، متشکل و براساس اهداف دراز مدت و اهداف فوری طبقۀ کارگر و با شرکت وسیع و فعال توده ها انجام شود، بخت پیروزی خواهد داشت.
۶ بهمن ماه ۱۴۰۲
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
گروه اتحاد بازنشستگان
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کارگران بازنشسته خوزستان
سونامی خودکشی دانش آموزان
✍️فاطمه زندکریمی
از مهر ۱۴۰۲ شاهد خودکشی دانش آموزان بوده ایم،از ابتدای دی ماه در ایران ۸ دانش آموز ،خودکشی منجر به مرگ داشته اند.
هفته گذشته جزئیات خودکشی "یسنای"۱۲ ساله در ایلام که در نامه ای با ادبیاتی کودکانه نوشته بود،از زندگی سیر شده و خواهر کوچکش را به زن عمویش سپرده بود،رسانه ای شد.
متاسفانه این هفته سونامی خودکشی به سنندج رسید که منجر به مرگ پردیس کریمی دانش آموز و کودک کار ۱۴ ساله شد. پردیس، در یکی از روستاهای حاشیه سنندج زندگی می کرد، که فاقد مکان آموزشی(متوسطه اول)برای تحصیل بوده،و باید مسافتی طولانی را جهت رسیدن به یک مکان آموزشی دولتی طی می کرد،این دانش آموز برای تامین هزینه های تحصیل مجبور به کار در کارگاه قالی بافی بوده است.
فقر اقتصادی و نبود امکانات آموزشی از عوامل و فاکتورهای اصلی مرگ این کودک کار ۱۴ کار سنندجی می باشد.
این در حالیست که در هفته اخیر رضا مراد صحرایی به اجرای (طرح محراب) در مدارس اشاره کرده است و آن رابه مثابه"یکی از مهم ترین اقدامات وزارت آموزش و پرورش"دانسته است.
حال سوال این جاست،آیا مرادصحرایی چقدر به عدم دسترسی دانش آموزان ایرانی به مکان آموزشی اشراف داردکه در صدد اجرای چنین طرح هایی برآمده است؟آیا طرح محراب نیاز به مکان آموزشی ندارد؟آیا ایشان و مدیران کل ایشان آماری رسمی و دقیق از دانش آموزان کار،دانش آموزان بازمانده از تحصیل،دانش آموزان ترک تحصیل دارند؟یا همانند اخبار ضد و نقیض آبان ماه۱۴۰۲ ، وجود کلاس بدون معلم را تکذیب می کردند ،اما در برابر مصداق ها ی کلاس فاقد معلم که رسانه ای می شد سکوت می کردند.
سونامی خودکشی دانش آموزانی همچون یسنا از ایلام و پردیس از سنندج،جامعه را دچار شوک کرده ولی متاسفانه،واکنش اصولی از جانب مدیران ارشد آموزش و پرورش دیده نشده است؟
آگاهان به حوزه تعلیم و تربیت با تحلیل های درست و منطبق با واقعیت های روز اعلام کرده اند،که این نظام آموزشی کارایی لازم را نداردو قادر به ساختن یک انسان کارآمد،هدفمندو امیدوار نیست.صرفا در حیطه ظاهر عمل کرده و سعی می کند که یک انسان مطیع و غیر مطالبه گرو غیر منطبق با فطریات انسانی و روح قوانین بشری و الهی را تربیت کند.
متاسفانه متولیان آموزش و پرورش سالهاست که زحمت شنیدن نقدهای علمی و کارشناسانه را هم به خود نمی دهند. مشکلات اقتصادی،فرونشست طبقه متوسط و اثرات اجتماعی و عاطفی ناشی از آن ،ناکارآمدی آموزش و پرورش در تامین فضای آموزشی،تامین مشاوربرای مدارس،پولی و طبقاتی شدن آموزش،همه زنجیروار عامل ایجاد دومینوی خودکشی دانش آموزان بوده است.دیروز ایلام،امروز سنندج و فردا... .
جهت برون رفت از این بحران آموزش و پرورش باید از نیروهای متخصص در حوزه روانشناسی و مشاوره بهره گرفته،و با شناسایی دانش آموزان در معرض خطر ،همچون مددکاری اجتماعی بتوانند با مداخله بهنگام این بحران ر ا مدیریت کنند. این امر با افزایش آگاهی و دانش مسئولین به مسائل روز درحوزه آموزش و علوم تربیتی دانش آموزان میسر می شود.
/channel/FARHANGIANKURDSTAN
اعدام قتل عمد دولتی است
برای لغو مجازات اعدام متحد و یکپارچه بپا خیزیم
کارگران، زنان و مردان آزاده و مبارز!
نفرت و انزجار عمومی از موج اعدام زندانیان، اعتصاب غذای ده ها زندانی سیاسی در اعتراض به اعدام ها و بیانیەهای قاطع و شجاعانه چندین تشکل کارگری، کانون نویسندگان ایران و دهها تشکل و نهاد دانشجویی در محکومیت مجازات اعدام نشان از آن دارد که زمینەهای عینی و ذهنی مناسب تری برای تودەای شدن و سراسری شدن جنبش مبارزه علیه مجازات اعدام فراهم آمده است. مجازات اعدام قتل عمد دولتی است، رژیم جنایتکار اسلامی برای مرعوب کردن جامعه ماشین قتل و کشتار زندانیان را سرعت بخشیده است. باید در مقابل موج اعدام ها و برای به عقب نشاندن رژیم اسلامی، از حق زندگی انسان قاطعانه دفاع کرد، باید برای لغو فوری مجازات اعدام متحد و یکپارچه بپا خیزیم! باید ماشین قتل و کشتار جمهوری اسلامی را متوقف کنیم!
زنده باد حاکمیت شورایی مردم در کردستان
کومه له - سازمان کردستان حزب کمونیست ایران
www.cpiran.org
www.komala.co
◾️حکم اعدام محمدقبادلو اجرا شد
#نه_به_اعدام
#اعدام_قتل_عمد_حکومتیست
#اعدام_نکنید
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
💢 سهشنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲
زنان بلوچ، از دو سوی مرز
🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩🚩
طبق اخبار رسیده، امروز یکشنبه اول بهمن ماه، زنان بلوچستان پاکستان در اعتراض به حملات مشابه و ظاهرا هماهنگِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ارتش جمهوری اسلامی پاکستان به مردم بلوچ در دوسوی مرز، راهپیمایی گستردهای برگزار کردند.
#در_ایران_چه_میگذرد
#بلوچستان
به افکار عمومی
دادخواست درباره چگونگی درگذشت احمد محمدی از شخصیتهای ادبی و فرهنگی
در تاریخ ۲۹ مهرماه سال جاری زنده یاد احمد محمدی در بیمارستان توحید شهر سنندج چشم از جهان فروبست. سه ماه از واقعهٔ درگذشت پدرمان میگذرد و از آنجایی که طی این مدت متأسفانه هیچگونه اقدام و پیگیری لازم در محل در راستای بررسی علت مرگ وی و انجام مراحل «قانونی» در این باره به عمل نیامده است٬ لازم است شرح مختصری از چگونگی این رویداد دردناک را به اطلاع عموم برسانیم.
احمد محمدی چهار روز قبل از فوت، به دلیل «تنگینفس» توسط فرزند بزرگ او در محل به اورژانس و سپس بیمارستان توحید برده میشود. در بیمارستان مشکل لختگی و انعقاد خون و عوارض آن در وی بروز مییابد. پدر به دلیل بیماری و نارسایی قلبی٬ مدام و به مدت چند سال از داروی مؤثر ضدانعقاد خون به نام «پلاویکس» و همچنین داروی معمولی «آسپرین» استفاده میکرد و در این میان مشکل حادی برای او وجود نداشت. سؤال این است که چنانچه در بیمارستان قرص پلاویکس به او داده شده باشد٬ پس چرا با وضعیت لختگی و انعقاد خون روبرو شده و چرا اقدام عاجلی برای برطرف نمودن آن انجام نشده است؟ در لیست مکتوبی از داروهای داده شده به او در طی مدت بستری بودن در بیمارستان، نام داروی پلاویکس دیده نمیشود! از سوی دیگر میزان کراتینین خون او نیز به درجات زیادی افزایش مییابد.
پزشک مربوطه، انجام سیتیاسکن ریه (واقع در بیمارستان کوثر) را برای او تجویز مینماید. برای انجام سیتیاسکن نیز لازم است که مادهٔ شیمیایی «کنتراست» از جمله از راه تزریق وارد بدن بیمار شود. مطابق دستورالعملهای پزشکی در شرایط وجود نارسایی حاد و مشکل تنفسی٬ نارسایی قلبی و عروقی٬ بالا بودن میزان کراتینین و ...٬ سیتیاسکن به دلیل عوارضی که تزریق مادهٔ مذکور در چنین شرایطی ایجاد و یا موجب افزایش علائم این نارساییها خواهد شد، تجویز نمیشود.
برای انجام سیتیاسکن پدر را با آمبولانس به بیمارستان کوثر انتقال میدهند. فرزند کوچکتر پدر او را همراهی میکند. پرستاران مربوطه در بخش سیتیاسکن با وجود مشاهدهٔ مشکل تنفسی او و استفاده از ماسک اکسیژن، ماده را به وی تزریق کرده، ماسک اکسیژن را از او برداشته و او را بدون اکسیژن به زیر دستگاه سیتیاسکن میبرند! لحظاتی بعد پدر در زیر دستگاه اعلام میکند که «حالم بد است٬ دارم خفه میشوم٬ مرا بیرون بیاورید٬ نمیتوانم نفس بکشم٬ به فریادم برسید...»٬ اما پرستار حاضر در آنجا بازهم بر خلاف تمامی قوانین و دستورات و حقوق ناظر بر امر مراقبت و درمان بیمار٬ به جای رسیدگی و توجه فوری به وضعیت و به درخواست و مطالبهٔ بیمار آنهم بیماری که اکسیژن از او سلب و در شرایط خفگی و مرگ قرار داده شده است، به او میگوید «چیزی نیست٬ تحمل کن٬ دو دقیقه طول میکشد...!»
پدر کماکان درخواست کمک میکند. فرزند همراه، نزد پرستار رفته و میگوید «از دو دقیقه بیشتر طول کشید...پدر حالش بد است...کاری بکنید...» پرستار به او میگوید «پانزده دقیقه طول میکشد، من برای این به پدر گفتهام دو دقیقه٬ که تحمل کند...» یعنی علاوه بر اینکه او را در چنین شرایط خطرناک و مرگباری قرار دادهاند، به طور آشکار به او نیز دروغ گفته و او را فریب دادهاند که بلکه کار سیتیاسکن به پایان برسد! به این ترتیب نه دو سه دقیقه٬ بلکه حداقل تا پانزده دقیقه پدر در آن حالت خفگی نگه داشته میشود و سپس با پایان کار٬ از زیر دستگاه بیرون آورده میشود.
در یک شرایط عادی مطابق دستورالعملهای موجود و نیز در واقع آنچه که همواره پس از تزریق مادهٔ مذکور در سیتیاسکن مورد توجه قرار میگیرد٬ وضعیت عمومی بیمار است که معمولاً تا حدود یک ساعت بعد از انجام سیتیاسکن در همانجا تحت نظر قرار داده میشود که چنانچه عوارضی در او بروز بنماید، به فوریت به معالجهٔ آن اقدام شود٬ همزمان نوشیدنی به او داده میشود که هر چه زودتر آن ماده از بدن بیمار دفع شود٬ پس از آن نیز به بیمار گفته میشود چنانچه ظرف ۲۴ ساعت علائمی در این باره در او بروز نمود، به پزشک اطلاع دهد. با وجود همهٔ این دستورات و وظایف اولیه رایج٬ اما پرستاران مربوطه علاوه بر آنگونه رفتار و عملکرد، در آن شرایط غیرعادی و مشاهدهٔ بروز وضعیت وخیم برای بیمار نیز حتی هیچ اقدامی به منظور تماس با بخش اورژانس بیمارستان محل کار خود (بیمارستان کوثر) و درخواست کمک فوری از آنان برای نجات جان او انجام نمیدهند.
پدر پس از بیرون آورده شدن از زیر دستگاه مرگ در حالی که با درد و رنج شدید آخرین لحظات زندگی خود را میگذرانده است٬ دقایقی تحت تنفس با اکسیژن قرار میگیرد و سپس توسط فرزند همراهش به تنهایی به داخل همان آمبولانسی که به وسیلهٔ آن از بیمارستان توحید به آنجا آورده شده بودند٬ برده میشود.👇👇👇
*یکشنبه ۱ بهمن ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع دادخواهانه بازنشستگان تامین اجتماعی درب اداره کل سازمان تامین اجتماعی خوزستان-اهواز*
*و راهپیمایی تا میدان فرهنگ-شهر (کارگر) در اعتراض به بی توجهی کامل تمامی ارگان های حکومت اسلامی به خواستهای بحق رفاهی، معیشتی و انسانی خود.*
🔴بۆ ئاگاداری و بەشداری:
♦️ژووری "شوورای هاوکاری هێزە چەپ و کۆمۆنیستەکان لە کوردستان" لە کڵاپهاوس کۆڕێک لەگەڵ هاوڕێ "سەلاح مازوجی" ئەندامی شوورای هاوکاری هێزە چەپ و کۆمۆنیستەکان لە کوردستان رێک خستوە لەژێر ناوی "دۆخی سیاسی و ئاسۆی بزووتنەوەی شۆڕشگێڕانە لە ئێران"
بەشداریتان ئەبێتە هۆی دەوڵەمەندتربوونی باسەکە.
لەگەڵ ڕێزماندا
کۆمیتەی میدیایی
شوورای هاوکاری هێزە چەپ و کۆمۆنیستەکان لە کوردستان
شوێن: کلاپهاوس
ژوری "هێزە چەپ و کۆمۆنیستەکان لە کوردستان"
بەروار:
ڕۆژی شەممە
٣ فوریە ٢٠٢٤
کات:
ساعەت ۱۹:۰۰ بە کاتی ئۆروپای مەرکەزی
جان باختن یک دانشجوی بلوچ پس از سه روز بازداشت توسط اطلاعات سپاه در زاهدان
یک نوجوان ۱۸ ساله دانشجوی بلوچ که روز سهشنبه ۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۲، بدلیل فعالیت در فضای مجازی توسط نیروهای اطلاعات سپاه در زاهدان بازداشت شده بود، جان خود را از دست داد.
هویت این نوجوان دانشجوی بلوچ، "سپهر شیرانی"، ۱۸ ساله، فرزند دکتر علی اهل فنوچ و ساکن زاهدان عنوان شده است.
نیروهای امنیتی هنگام بازداشت این شهروند، عنوان کردهاند که وی را بدلیل فعالیت در فضای مجازی و پرسیدن چند سوال به بازداشتگاه برده و سپس آزاد میکنیم.
امروز ١٢ بهمن ماه نیروهای امنیتی پس از تماس با خانواده سپهر اعلام کردهاند که وی جان خود را از دست داده است.
گفتنی است که تاکنون نیروهای امنیتی و دستگاه قضایی از علت اصلی جان باختن این نوجوان بازداشت شده به خانواده وی پاسخی ندادهاند و جسد وی تا لحظه تنظیم خبر در اختیار اطلاعات سپاه است.
لازم به ذکر است که در ٢٩ دی ماه و ١١ بهمن ماه ۱۴۰۲، دو تن از بلاگرهای معروف بلوچ در شبکه اجتماعی اینستاگرام به ترتیب با نام های ابراهیم مینگل و محمد توتازهی توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده و تاکنون از محل نگهداری و وضعیت آنها اطلاعی در دست نیست.
*سه شنبه ۱۰ بهمن ماه ۱۴۰۲*
*اهواز-خوزستان*
*تجمع و اعتراض متحد جمعی از بازنشستگان کشوری(فرهنگیان) و تامین اجتماعی در ادامه و پیگیری خواست های بحق ،معیشتی و انسانی خود*
*درب استانداری خوزستان اهواز*
بوکان اعتصاب سراسری مردم کردستان در اعتراض به قتل حکومتی فرزندانشان توسط رژیم
سهشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۲ /بوکان
#قیام_علیه_اعدام
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#یا_سوسیالیسم_یا_بربریت
چهار زندانی دیگر در چند قدمی مجازات
اعدام!
هنوز یک هفته از اعدام محمد قبادلو یکی از ده ها هزار گروگان خیزش شهریور 1401 و زندانی فرهاد سلیمی که چهارده سال پشت میله های زندان بود، نگذشته است، که ده ها زندانی دربند دیگر اعم از مجاهد کورکور، رضا رسایی، منصور دهمرده در چند قدمی مرگ هستند. گزارشها حاکی از اینست زندانیان محسن مظلوم، محمد فرامرزی، پژمان فاتحی و وفا آذربار که از تاریخ 1 مرداد ماه 1401 تحت شکنجه و بازداشت بسر می برند، جلادان امشب 7 بهمن ماه 1402 از درون دهلیزهای زندان اوین آنها را بسوی سلولهای مرگ راهی، و مقامات زندان طی تماس تلفنی به خانوادهایشان نیز ابلاغ کرده اند، سحرگاه 8 بهمن جهت آخرین دیدار با فرزندانشان آماده باشند! چقدر این لحظات برای زندانی وحشتناک است که کلیدها در درب زندان میچرخد! و اسیران در بند بدون اختیار، به جلادان خود مینگرند تا آنانرا راهی سلول مرگ کنند! این چهار زندانی هم امشب در حین اینکه دارند تیک تاک، تیک تاک به لحظات پایان زندگی خود بدست جلادان می اندیشند، تنها امیدشان به زنده ماندن و ادامه حیات به صف آزادیخواهی بیرون از باروهای زندان اوین است. آره صف آزادیخواهی اگر طی چند ساعت مانده به سحرگاه، و اذان مرگ، با تجمع خود زندان اوین را به محاصره درآورند، رژیم میداند باید هزینه بدهد و جرات نخواهد کرد آنها را اعدام کند. خانوادهایشان نیز بطور حتم به این امید دل بسته اند، قبل از رسیدن آنها به تهران و انداختن طناب دار بر گردن پاره های تنشان، تجمع صف آزادیخواهی جلو درب زندان اوین بتواند به دادشان برسد. شهر تهران و سایر شهرهای ایران از این تجربه ها در کارنامه درخشان مبارزاتی خود کم ندارند هر چند رژیم هر بار جهت رویارویی با آنان چنگ و دندان نشان داده باشد!
اما رژیم باید بداند، جامعه اگر جوخه های اعدام و چوبه های دار مرعوبشان میکرد، میبایست نه خیزشهای شکوهمند دی 96 و آبانماه 98 و شهریور 1401 و نه هزاران اعتصاب و اعتراض سالانه را تجربه نمی کرد! و اینک که ماشین اعدام هم بیش از پیش سرعت گرفته نزد جامعه هیچگاه نشان از قدرت این جانیان نیست بلکه بیانگر هراس آنان از هر چه توده ای تر و سراسری تر شدن مبارزات و اعتراضاتی است که بی وقفه در جریانست و بیم از اینکه نهایتا به انقلاب قهرآمیز ده ها میلیونی توده های کارگر و فرودستان مواجه گردند.
پیش بسوی متوقف کردن چرخه کشتار!
ناصر بابامیری 27.01.2024
تاران | شێرکۆ بێکەس
تهران به روی کسی نمی خندد
جز به روی مرگ
تهران از هیچ چیز خوشش نمی آید
به غیر مرگ
نام تمامِ زنان و دختران و پسرانِ تهران
مرگ است
و آن چه در تهران هرگز از مادر زاده نمی شود
زندگی ست
ترجمه شعر کردی شیرکو بیکس
حکومت آدمکش اسلامی سرمایه جان چهار انسان دیگر را با طناب دار گرفت!
صبح روز دوشنبه نهم بهمنماه، حکم اعدام محسن مظلوم، محمد فرامرزی، وفا آذربار و پژمان فاتحی، چهار زندانی سیاسی اجرا شد.
دوشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۲
#دانشجوی_زندانی_آزاد_باید_گردد
#زنده_باد_انقلاب
#اعتراضات_سراسری
#زنده_باد_جنبش_نان_کار_آزادی
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری
ای کاش ...
بی بهانه و بی پروا
غبار از رؤیا هامان
بروبیم :
تا جغرافیا
بَدَل به احکام عدالت ،
و بوسه شود بر موج کوب تاریخ
📝 #برشی_کوتاه_از_یک_شعر_بسیار_بلند
📚 #هندسه_ای_ناموزون
✍ #امید_آدینه
✅ #اعدام_نکنید
✅ #چوبه_های_دار_را_بشکنیم
✅ #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است
✅ #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
✅ #نامشان_را_به_خاطر_بسپاریم
✅#اعتراضات_و_اعتصابات_سراسری_را_آغاز_باید_کتیم
✅ #درد_واحد_عمل_مشترک_را_طلب_میکند
✅#این_نوع_بی_تکلیفی_و_بی_تفاوتی_در_شأن_انسانها_نیست
✅ #علیه_ماشین_کشتار_به_پا_خیزیم
گروه اتحاد بازنشستگان
🔻#بیانیه_مشترک_تشکلهای_مستقل
برای افزایش عمومی مزدها به پا خیزیم و تلاش های ضدکارگریِ دولت و کارفرمایان را خنثی کنیم!
افزایش مزد در شرایط فلاکتبار کنونی به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل شده است. دستمزدهائی که توسط دولت، وزارت کار و به اصطلاح نمایندگان کارگری منصوب آنها در شورای عالی کار تصویب می شوند نمی توانند هزینه های زندگی طبقه کارگر را تامین کنند. سال هاست که کارگران به این فقر و سیه روزی گسترده اعتراض دارند و کارخانه وکارگاه، مراکز آموزشی و درمانی و بهداشتی و حتی خیابان ها را به محلی برای انعکاس خواست های خود برگزیده و فریاد حق طلبی سر داده اند. مبارزات مستمر بازنشستگان – که بخش جدائی ناپذیری از طبقۀ کارگر را تشکیل می دهند- در هر هفته و اعتصاب کارگران ذوب آهن اصفهان و کارگران گروه ملی فولاد اهواز در هفته های اخیر، نمونه هائی از اعتراضات به حق و دامنه داری هستند که در آنها خواست اصلی کارگران معترض، افزایش مزد و مزایای شغلی است.
اما رژیم جمهوری اسلامی در طول ٤٥ سالی که روی کار است، همواره در نبرد میان کارگر و کارفرما، مدافع منافع استثمارگرانۀ سرمایه داران است چون از یکسو، خود این دولت، بزرگترین سرمایه دار است و از سوی دیگر، سردمداران آن به خاطر انحصار قدرت سیاسی، نبود ساز و کار پاسخگوئی، نبود حسابرسی و کنترل مردمی و با استفاده از اختناق و فساد حاکم، بخش های عظیمی از وسایل تولید و کار کشور را تصاحب کرده اند و هر صدای حق خواهی را با کشتار و زندان و اخراج از محل کار پاسخ می دهند. تا هنگامی که مقاومت و مبارزۀ سراسری طبقۀ کارگر صورت نگیرد، وضع کارگران و زحمتکشان جامعه هر روز بدتر خواهد شد. کسانی که مسبب فقر،سیه روزی و درماندگی اکثریت ٩٠درصدی افراد جامعه هستند،نمی خواهند و نمی توانند در جهت رفع محرومیت توده های زحمتکش گام بردارند.از این رو، کارگران خود باید به فکر منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خود باشند. دیگر نیروهای طبقاتی یا توان چنین کاری را ندارند و یا خواهان چنین تلاشی نیستند، زیرا منافعشان ضد منافع طبقۀ کارگر است.
کارگران درآمدی جز مزد خود ندارند؛ آن هم مشروط به اینکه کاری داشته باشند. اما مزدهای کارگران همواره چهار یا پنج برابر پائین تر از هزینه هایی بوده که برای معیشت خانوار متوسط کارگری لازم است. برای مثال، آخرین حداقل دستمزدی که دولت و شورای عالی کار برای سال ۱۴۰۲ تصویب کردند با کل مزایای شغلی – که به همه کارگران تعلق نمی گیرد - مبلغ ۷۴۰۰۰۰۰ تومان (هفت میلیون و چهار صد هزار تومان) بود. این مبلغ به زحمت هزینۀیک هفتۀ یک خانوار متوسط شهری در سال۱۴۰۲را تامین می کند زیرا براساس آمارهای رسمی، میانگین هزینۀ یک خانوادۀ چهارنفری در این سال از سی میلیون تومان در ماه بیشتر است. به همین طریق براساس پیش بینی نرخ تورم در سال ۱۴۰۳، میانگین هزینۀ زندگی یک خانوار شهری از چهل و پنج میلیون تومان در ماه کمتر نخواهد بود.
برای دستیابی به افزایش مزد راهی جز مبارزه و پنجه در افکندن با دولت، کارفرما و سرمایه داران قابل تصور نیست. زیرا دولت و کارفرماها نه تنها هیچ اراده ای برای افزایش مزد از خود نشان نمی دهند، بلکه با تمام امکانات قانونی و غیرقانونی خود می کوشند به بهانه های واهی مانند مبارزه با تورم، ضرورت اشتغال زائی،رقابت پذیری و ترغیب سرمایه داران به سرمایه گذاری و یا این دروغ فاحش که اقتصاد ایران توانائی تأمین مزدی بالاتر از مزدهای جاری را ندارد، از افزایش مزد جلوگیری کنند. دولت با بدعت گذاری های شیادانه افزایش و پرداخت هر سطحی از مزد را منوط به توافق با کارفرما زیر عنوان «مزدهای توافقی» می کند. این بدان معنی است که می خواهد همان قانون دست و پاشکسته حداقل دستمزد را هم دور بزند و برای اینکه مسیر بهره کشی و استثمار را بدون مقاومت کارگران هموار سازد، ماده قانونی جدیدی برایش تصویب می کند.
کارگران مزدی یدی و فکری در ایران با اعضای خانواده شان حدود ٦٠ در صد جمعیت کشور را تشکیل می دهند و بیش از ٨٠ درصد کل تولید جامعه محصول کار آنهاست. از این رو بدیهی است که مزد کارگران نباید از میانگین هزینۀ یک خانوار متوسط شهری کمتر باشد. چنانکه گفته شد میانگین هزینه های زندگی یک خانوار چهارنفرۀ شهری در سال ۱۴۰۳، حداقل معادل چهل و پنج میلیون تومان در ماه خواهد بود.
ما از تمام کارگران مزدی واحدهای صنعتی، خدماتی، کشاورزی، ساختمانی، معدنی و غیره در بخش های خصوصی و دولتی دعوت می کنیم در محیط کار خود و در سطح جامعه برای حداقل دستمزد چهل و پنج میلیون تومان در ماه مبارزه کنند. ⬇️⬇️
سامان, [26 Jan 2024 um 11:47]
✅ خانم معصومه احمدی (مادر جان فدا #محمد_قبادلو ) دو ساعت پیش از اعدام فرزنداش، به مقابل درب زندان قزلحصار میرود ؛ اما یکی از نیروهای یگان انتظامی زندان مزبور ، لحظه ای درب ورودی را باز می کند ؛ و مأمور اجرای احکام قوه ی قضائیه ، خطاب به مادر #محمد_قبادلو میگوید : «چرا الان آمدی؟ زود است ! ساعت چهار ، اعدام میشود »
✅ سخن کوتاه : ثقل کلام : اگر همچنان قتل عام ها و نیز سرکوب ها به شیوه های گوناگون و رایج ، توسط عوامل و عناصر سیستم سرمایه داری اسلامی ، در سطوح متفاوت و مختلف جامعه ی انسانی ایران زمین ، تداوم و ادامه دارند ، فقط ! متکی و مبنی بر یک برهان عقلانی و عاطفی می باشد ؛ و آن عدم آگاهی و اتحاد طبقاتی ما توده های زحمت کش و تحت ستم است ...
📝 #یادداشت_های_فراموش_شده
✍ #امید_آدینه ( دانشجوی اخراجی دانشگاه صنعتی شریف ، زندانی سابق سیاسی ، فعال و حامی کودکان کار ، و ... )
✅ #من_به_نوبه_ی_خویش_سکوت_نمیکنم
✅ #درد_واحد_یعنی_عدم_عمل_مشترک_میان_ما_و_تو
✅#شمایان_نیز_به_صفوف_این_انقلاب_بپیوندید
*سه شنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۲*
*اهواز - خوزستان*
*تجمع متحدانه جمعی از بازنشستگان کشوری(فرهنگی) و تامین اجتماعی درب استانداری خوزستان اهواز*
*در ادامه پیگیری خواست های بحق معیشتی، رفاهی و حقوق انسانی خود*
آناهیتا امیرپور، دانشجوی ۲۰ ساله، با شلیک ماموران امنیتی در بروجرد کشته شد
بهگزارش دادبان: «یک زن جوان دانشجوی اهل کوهدشت با هویت آناهیتا امیرپور، با شلیک مستقیم نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات در شهر بروجرد استان لُرستان کشته شد.
نهادهای امنیتی با اعمال فشار بر خانواده و دوستان این دختر دانشجو و همچنین ربط دادن این موضوع به انفجارهای کرمان میخواهند که این قتل عمد را با سناریوسازی به پرونده امنیتی تبدیل کنند.
بر اساس گزارش ههنگاو، شامگاه جمعه ۲۹ دی ۱۴۰۲، نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات بروجرد در منطقه نظامآباد این شهر سرنشینان یک اتومبیل پژو ۲۰۶ را به رگبار بستهاند که در نتیجه آن یک زن دانشجوی ۲۰ ساله به نام آناهیتا امیرپور دانشجوی ترم اول رشته تربیتبدنی دانشگاه آزاد بروجرد در دم جانش را از دست داده است.
"م. جلاییفر" اهل بروجرد و راننده اتومبیل که وی نیز دانشجو بوده، به شدت مجروح و هماینک در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان "شهید چمران" شهر بروجرد، تحت مراقبت و بستری میباشد.
به گفته یک منبع مطلع، نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات به سوی اتومبیل این دو دانشجو هجوم میبرند و از آنها میخواهند که اتومبیل را متوقف و پیاده شوند. از آنجایی که این افراد لباس شخصی بر تن داشتهاند، راننده ترسیده و اقدام به فرار کرده که در پی آن نیروهای لباس شخصی اداره اطلاعات اتومبیل این دو جوان را به رگبار بستهاند.
نهادهای امنیتی طی دو روز گذشته خانواده و دوستان این دو دانشجو را تحت فشار قرار دادهاند که نباید درباره این موضع اطلاعرسانی کنند.
در همین ارتباط، امروز یکشنبه دو نفر از پرسنل بیمارستان شهید چمران بروجرد توسط اداره اطلاعات این شهر احضار و به شدت مورد تهدید قرار گرفتهاند.»
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
👆👆اکسیژن ضعیفی که در داخل آمبولانس بوده است را به او متصل و از رانندهٔ آمبولانس میخواهد که هرچه سریعتر حرکت کند٬ پدر نیز خود هر طور که بوده به رانندهٔ آمبولانس میگوید که حالش بد است و از او میخواهد که حرکت کند. اما رانندهٔ آمبولانس به آنها میگوید «منتظر آمدن بیمار دیگری برای انتقال به بیمارستان توحید است و الآن نمیتواند حرکت کند»!
پس از گذشت حدود ۲۰ دقیقه بیمار دیگر که از وضعیت عمومی خوبی هم برخوردار بوده است، سر میرسد. پرستاری هم به داخل آمبولانس آمده و او نیز بدون اینکه توجهی به وخامت حال بیماری که اینچنین در آستانهٔ مرگ قرار گرفته بنماید و یا بنابه وظیفه در کنار بیمار اقدامات لازم و اولیهای را در کمک به نجات جان او تا رسیدن آمبولانس به بیمارستان انجام دهد؛ او را تنها گذاشته و خود در کنار دست راننده مینشیند. آمبولانس حرکت میکند. در اینجاست که پدر توان مقاومت را از دست داده٬ آخرین نفسهای خود را میکشد و پس از آن بیهوش میشود. برادرمان به «ماساژ قلب» او میپردازد. پدر دوباره چشم گشوده و به نفس میآید٬ اما لحظاتی بعد مجدداً بیهوش شده و برای همیشه از تنفس و حرکت بازمیایستد. علاوه بر آن معطلی مرگبار، حدود نیم ساعت هم طول میکشد که آمبولانس به بیمارستان توحید میرسد.
هنگام رسیدن به بیمارستان نیز پرسنل آمبولانس اقدام و یا کمکی برای پایین آوردن بیمار از آمبولانس و انتقال به داخل بیمارستان انجام نمیدهند! این فرزند همراه پدر است که به تنهایی او را از آمبولانس خارج و به داخل بیمارستان برده و درخواست کمک کرده تا اینکه سرانجام جسم بیحرکت پدر به بخش احیا رسانده میشود. متأسفانه عملیات احیا هم بینتیجه است و قلب او برای همیشه از تپش بازایستاده است.
احمد محمدی همهٔ عمر خود را در کمک و خدمت به دیگران و به جامعه سپری کرد، اما سرانجام رفتار غیرانسانی در متن یک سلسله خطا و بیمسئولیتی و عدم انجام وظیفه، موجبات مرگ این انسان شریف را فراهم آورد. وظیفهٔ انسانی و اخلاقی و خانوادگی حکم میکرد که متعاقب این مصیبت دردناک و بدون هیچ درنگی، فرزند بزرگتر ایشان در محل که روز اول او را به بیمارستان توحید برده و رسماً عهدهدار بستری شدن وی در آنجا بوده است، به طور «رسمی» و «قانونی» اقدامات لازم را در راستای پیگیری این امر به انجام برساند. اما متأسفانه با گذشت سه ماه از این واقعه و با وجود درخواست و تذکرات لازم خصوصاً از همان ساعت اول فوت پدرمان، علاوه بر اینکه هیچ اقدامی در این خصوص از جانب ایشان به عمل نیامده است، بلکه تلاش برای مسکوت گذاشتن آن در دستورشان بوده است و این نیز به نوبهٔ خود به درد و غم از دست دادن آن عزیز در میان ما و دیگر بستگان و دوستداران وی افزوده است.
بیوظیفهگی، سکوت و یا چشمپوشی در قبال چنین مرگ و چنین ظلم بزرگی نسبت به احمد محمدی به عنوان یک انسان، به عنوان یک پدر رنجدیده و به عنوان یک نویسنده و مترجم توانا و غمخوار و دلسوز مردم؛ به معنای رضایت به آن و برای هر انسان باوجدان و منصفی غیرقابل قبول است.
امید است یک مرجع صلاحیتدار که مورد تأیید ما نیز باشد، عهدهدار پیگیری جانباختن احمد محمدی باشد. نبایستی اجازه داد خطا و بیوظیفهگی و بازی با جان و هستی بیماران در مراکز پزشکی و درمانی به امری پذیرفته شده و رایج تبدیل شود.
فرید و پویا محمدی فرزندان زنده یاد احمد محمدی در خارج کشور
۲۹ دی ۱۴۰۲
۱۹ ژانویه ۲۰۲۴
✍️به افکار عمومی دادخواست درباره چگونگی درگذشت احمد محمدی از شخصیتهای ادبی و فرهنگی.
Читать полностью…مارل نصیری به عنوان بهترین هنرپیشه زن در سوید برگزیده شد، اما او به درخشش هنری اش در عرصه سینما محدود نماند و جایزه دریافتی اش را به زندانیان سیاسی در ایران تقدیم کرد! او با حک نام ۷۱ زندانی بر بدنش از فرصتی که برایش بوجود آمده بود آگاهانه بهره برد و پژواک صدای پدر جانباخته اش سعید سهرابی (نصیری) شد. درود مارل عزیز!ً
Читать полностью…