صدای معلم یک رسانه مستقل است و به شماره ثبت 78039 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کند . هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها و گروه ها جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد . sedayemoallem.ir ارسال مطلب : smiedu1@gmail.com
عبدالرسول عمادی در نشست « ضرورت تحول و اصلاحات در آموزش و پرورش » :
سند تحول بنیادین از حیز انتفاع ساقط است . آسیبشناسی آموزش و پرورش در خلاء صورت نمیگیرد !
گزارشگر : رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم
* گفتمان اصلاحطلبی و تحولخواهی :
شالوده این گفتمان بر تفکر انتقادی استوار بوده و در این روش هیچ احدی بری از نقد و انتقاد نیست. طبیعی است که عمل ما در انتخابات اخیر بر پایه گفتمان تحولخواهی بوده و اصلاحطلبی را نوعی تعمیرکاری تلقی میکنیم.
* تحول بنیادین یعنی انقلاب و دگرگونی کلی، در حالی که ما دنبال اصلاحات در بخشهای فرسوده سیستم هستیم چرا که معتقدیم فرهنگ در بستر زمان و به مرور تغییر مییاید لذا مقولاتی چون انقلاب فرهنگی و تحول بنیادین عملا در آموزش و پرورش محلی از اِعراب ندارند.
مطابق فصل ۸ سند تحول بنیادین پنج سال بعد از اجرای سند ؛ باید نتایج در شورای آموزش و پرورش تحلیل و در شورای انقلاب فرهنگی مورد بازبینی قرار میگرفت در حالی که بعد از گذشت دو دهه هنوز سند اجرا نشده است.
اصلاحات در آموزش و پرورش از زمان محمدعلی نجفی با الحاق مهارت آموزی آغاز شده و در دوره خاتمی جدیتر گرفته شد ولی نهایتا ابتر ماند.
معتقدم اصلاحات در دستگاه تعلیم و تربیت به نتیجه نمیرسد چون حاکمیت با تحولات همراهی نمیکند.
* دوم خرداد یک جنبش اجتماعی بود با این حال اصلاحات درخوری شامل حال آموزش و پرورش نشد.
البته نباید از دو اتفاق مهم زمان وزارت حاجی مبنی بر ارتقای ادارات به سازمان و همچنین ادغام برخی از بخشهای زائد همانند نهضت سوادآموزی و پرورشی در سازمانها چشم پوشید چرا که با سازمان شدن ادارات کل عملا بودجه استانی، تصمیمات منطقهای و اقدامات مستقل تر گردید.
ما در دولت معجزه هزاره سوم عملا در سند تحول بنیادین شش زیر نظام ساختیم تا با پیش بینیهای کلی و چرخشهای تحول آفرین منجی آموزش و پرورش باشیم.
این سند در قالب کتابچه به ادارات ارسال گردید ولی در عمل دیدیم که سند تحول بنیادین حرکتی مبهم و بیحاصل است.
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25161-/سند-تحول-بنیادین-از-حیز-انتفاع-ساقط-است-آسیبشناسی-آموزش-و-پرورش-در-خلاء-صورت-نمیگیرد
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
تهدید به قتل
بخشی از فایل صوتی تهدید به قتل اینجانب که برای نخستین بار از شبکه دو تلویزیون در تاریخ شانزده دی ماه پخش شد. تصمیم به انتشار این فایل بعد از آن گرفته شد که دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی علیرغم چهار شکایت و چندین گزارش کامل از باند سازماندهی شده ای که سر دسته آنها ادعا می کرد خودش اطلاعاتی است، اقدامی نکردند. من یک استاد دانشگاهم که انتخاب کردم در وطنم زندگی کنم. آیا یک عده اوباش باید آزادانه من را تهدید به قتل کنند؟ ادرس وتلفن من را منتشر کنند و به مراسم تجلیل از من لشکر کشی کنند و آب از آب تکان نخورد!
فرد یاغی همچنان در حال انجام اعمال مجرمانه خود است و گویا خود را در حاشیه امن می بیند.
من اینجا اعلام می کنم اگر روزی از ایران رفتم، دلیل آن فقط و فقط امنیت جانی من و خانواده ام است که از سوی گروهی که خود را حامی سگ و گربه می دانند به شدت تهدید شده است.
لطفا این پست را برای هر کس در هر نهاد قضایی و امنیتی می شناسید بفرستید. این جماعت حامی حیوان نیستند و معلوم نیست اعمال خشونت بار را خود را به چه هدفی انجام می دهند.
/channel/environ_concerns
« آیا شما واقعا وزیر دولت وفاق و همراه دکتر پزشکیان و دلسوز آموزش و پرورش هستید یا صرفا به بقای خود می اندیشید؟ »
نامه دریافتی : قدر زر، زرگر شناسد آقای کاظمی!
محمد عبادی
* نگذارید فرهنگیانی که با هزاران امید به دکتر پزشکیان رای دادند، بیشتر از این از شما مایوس شوند و فکر کنند بقای شما فقط به خاطر نگرانی های امنیتی است.
قدر گوهرهای مدیریتی آموزش و پرورش و فرصتی که به دست آورده اید را بدانید آقای وزير.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25155-/نامه-دریافتی-قدر-زر،-زرگر-شناسد-آقای-کاظمی
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« برنامه و راهبرد مجتبی هاشمی برای تبدیل حراست به خانه ی امن معلمان که البته شعار خوب و معلم پسندی می تواند باشد چیست ؟ »
رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش پاسخ گویی و شفافیت را از خود و مجموعه اش شروع کند !
صدای معلم گزارش می کند ؛
* پرتال وزارت آموزش و پرورش در خبری به نقل از سید مجتبی هاشمی، رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش و با عنوان : « حراست باید به خانه امن معلمان تبدیل شود می نویسد :
« حراست تنها به حفاظت از اسناد و دادهها محدود نمیشود، بلکه صیانت از مأموریتهای اصلی وزارتخانه، حمایت از معلمان و ایجاد فضای امن برای آنها از اولویتهای ماست. حراست باید به خانه امن معلمان تبدیل شود تا آنها بتوانند در فضایی ایمن و مناسب مسائل خود را پی گیری کنند.
* همانند « گزینش » ؛ « حراست » هم از جمله بخش هایی است که در این مدت هیچ گاه به صورت رسمی و شفاف در مورد نقدهای مطرح شده در « صدای معلم » پاسخ گو نبوده اند .
« صدای معلم » این اظهارات آقای هاشمی را نمی تواند جدی بگیرد و یا به آن اعتمادی نماید چرا که پیشینه ی ایشان در دولت سیزدهم و در زمانی که مدیریت دو جایگاه مهم در آموزش و پرورش یعنی :
- مدیرکل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش
- رئیس مرکز برنامه ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش
را عهده دار بود به این آموزه ها عمل نکرد .
* « صدای معلم » در آخرین گزارش خود با عنوان : « مبنای کارشناسی انتصاب " مجتبی هاشمی " به عنوان رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش چیست ؟ نوشت :
« شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران » در خبری عنوان کرده است که : « مدیر کل ارزیابی عملکرد وزارت آموزش و پرورش مجتبی هاشمی که در سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۲ مسئول ارزیابی عملکرد وزارت آموزش و پرورش بوده، نقش اساسی در تغییرات گسترده در مدیریت مدارس کشور داشته است. هاشمی در حذف و جایگزینی بیش از ۲۰ هزار مدیر مدارس، نقش اساسی داشته است » .
آیا آقای هاشمی این ادعا را می پذیرد ؟
آیا پاسخی دارد ؟
رئیس جدید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش با توجه به پیشینه و عملکرد خود واقعا چه طرح و برنامه ای برای بازسازی اعتماد معلمان و کاهش نارضایتی فراگیر فرهنگیان دارد ؟
* « صدای معلم » برای نخستین بار « محمدحسین کفراشی » رئیس وقت مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش پیشنهاد گفت و شنود و طرح پرسش داد و ایشان هم با گرمی از آن استقبال کردند .
بخوانید :
- گفت و گوی صدای معلم با رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ( 1 )
کفراشی : خرید اعتماد کار سختی است/ ما باید آستانه تحمل مان را بالا ببریم/ ما دنبال امنیتی کردن فرهنگ نیستیم/ ما دانش آموز عبوس و ضعیف و افسرده و توسری خور نمی خواهیم ( این جا )
- گفت و گوی صدای معلم با رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ( بخش پایانی)
کفراشی : اگر فضا امنیتی شود و معلم جرات بیان نظر نداشته باشد چطور می تواند نسل آینده را تربیت کند/ در سال جاری کل بخش های استانی و مناطق خود را ارزیابی و نظارت می کنیم/خبرنگار زبان گویای جامعه است ( این جا )
* آیا رئیس جدید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش می تواند برای « راستی آزمایی » سخنانش و نخستین گام برای « اعتماد سازی » ؛ همانند رئیس پیشین ، جلسه ی پرسش و پاسخی را ترتیب داده و پاسخ گوی پرسش های جامعه ی معلمان پرسش گر و کنش گر باشد ؟
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25152-/رئیس-مرکز-حراست-وزارت-آموزش-و-پرورش-پاسخ-گویی-و-شفافیت-را-از-خود-و-مجموعه-اش-شروع-کند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« این مسیر بدون تغییر رویکرد نهاد تعلیم و تربیت و تغییرات لازم محتوایی و ساختاری در وزارت آموزش و پرورش میسر نخواهد شد »
ضرورتهای استقرار عدالت آموزشی : عدالت آموزشی فقط با مدرسه ساختن به وجود نمیآید !
سید هادی عظیمی/ عضو انجمن اسلامی معلمان ایران
* یکی از مهمترین نقصانهای موجود در قوانین ؛ عدم تاکید بر آموزش اجباری کودکان و نوجوانان لازم التعلیم تا پایان دوره متوسطه اول است.
تا ابتدای دهه هشتاد، برنامههایی برای اجباری بودن آموزش در دست اجرا بود که به فراموشی سپرده شد .
* عمده فعالیت ها و برنامههای فعلی نهاد تعلیم و تربیت صرف امور عادی و تکراری میشود و تشکیل قرارگاه و ستاد برای عدالت آموزشی نشانه فقدان رویکرد مشخص و کارآمد در مورد عدالت آموزشی است .
در ساختار موجود ؛ معاونت پرورشی بیشترین تعداد برنامه ها را دارد در حالی که ارزیابی کاملی از موفقیت برنامههای فوق انجام نمیشود .
گام اول در تامین عدالت آموزشی ، تغییر رویکرد کلان وزارت آموزش و پرورش از آموزش های ایدئولوژیک به تامین عدالت آموزشی برای همه است . این به معنای تخفیف بخش پرورشی نیست بلکه ضرورتی است که جهت گیری اصلی نهاد متولی تعلیم و تربیت را نشان میدهد .
عدالت آموزشی باید از یک شعار به یک اولویت تغییر کند و کلیه برنامهها در جهت تامین عدالت آموزشی و تامین آموزش رایگان ، با کیفیت ، فراگیر و ایجاد فرصت های برابر یادگیری باشد .
تغییر رویکرد کلان آموزش و پرورش نیازمند توجه نهادهای تصمیم گیری و سیاست گذاری در جهت تغییر جایگاه آموزش و پرورش به اولویت اول کشور است . یکی از مهمترین عوامل این تغییر رویکرد، افزایش سهم آموزش و پرورش در بودجه و درآمد ناخالص داخلی خواهد بود .
* در گزارش ملی آموزش برای همه 1393-1379 که از طرف کمیسیون ملی یونسکو منتشر شده است تاکید میشود که سهم آموزش از تولید ناخالص داخلی در سال 1379 معادل 3.5 درصدGDP بوده ولی در سال 1390 به دو درصد رسیده است . این گزارش سهم آموزش و پرورش را در سال 1400 معادل 3.6 اعلام میکند.
* گزارشهای مختلف نیز نشان میدهند که سهم بالایی از بودجه سالانه آموزش و پرورش نیز صرف حقوق معلمان و پرسنل می شود و به برنامههای کیفیت بخشی توجه اندکی میشود.
یکی از مهمترین ضرورتهای عدالت آموزشی افزایش بودجه آموزش و پرورش به ویژه در مورد کیفیت بخشی و توجه خاص به مناطق محروم و حاشیهای است .
* در طول سالهای گذشته طرحهایی به عنوان مدرسه محوری اجرا شده است که ناکام ماندهاند و نهاد مدرسه نحیفتر شده است . تغییرات محتوایی و ساختاری وزارت آموزش و پرورش باید در جهت کارآمدتر کردن مدرسه باشد. کارکرد وزارتخانه ، ادارات کل و ادارات در مورد مدرسه نامشخص و مبهم است ؛ در صورتی که محدوده فعالیت هر سطح در مرکز ، استان و شهرستان مشخص شود ، ساختار اداری چابکتر خواهد شد و امکان فعالیت بیشتری خواهد داشت.
از زمان تصویب قانون اساسی معارف که پس از انقلاب مشروطه به تصویب اولین دوره مجلس شورای ملی رسیده است ، قوانین متفاوتی برای ساماندادن به نهاد تعلیم و تربیت تصویب شدهاند.
در حال حاضر قوانین موجود جوابگوی نیازهای آموزش و پرورش عادلانه نیست. یکی از مهمترین موانع در این مسیر، عدم الزام قانونی برای ثبت نام در مدرسه است . در صورتی که دانشآموزی ترک تحصیل کند یا فردی از ثبت نام فرزندش در مدرسه استنکاف نماید ، مورد پیگرد قانونی قرار نخواهد گرفت. قوانین خاصی که عدالت آموزشی را الزامی نماید در حال حاضر وجود ندارند و دولت به راحتی وظیفه تامین آموزش رایگان را کنار گذاشته است .
معضل نیروی انسانی نیز موجب شده است به کیفیت نیروی انسانی کم توجهی شود . جذب ، آموزش و توسعه منابع انسانی باید مورد تجدید نظر قرار گیرند و برای تامین عدالتآموزشی بازسازی شوند .
آموزش ضمن خدمت نیز با تبدیل به آزمونهای بی کیفیت قابلیت خود را از دست داده است.
* ساختار آموزشی فعلی کشور اثری جز افزایش تعداد ترک تحصیل و فرار از مدرسه ندارد . نتایج آزمون های تیمز و پرلز اندکی از وضعیت بحرانی آموزش در دروههای ابتدایی و متوسطه اول را نشان میدهد .
نتایج آزمونهای نهایی نیز نمایانگر وضعیت وخیم آموزش در دوره متوسطه دوم است . تاکید ساختار آموزشی بر حفظیات، حاصلی جز فرار از مدرسه ندارد.
تغییر اساسی در دوران ابتدایی و آموزشهای آن و تمرکز بر خواندن و نوشتن ، علوم ، ریاضی و مهارتهای زندگی و برگزاری آزمونهای استاندارد از همه دانش آموزان به منظور فهم میزان پیشرفت تحصیلی از جمله نیازهای دوره ابتدایی است .
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25149-/ضرورتهای-استقرار-عدالت-آموزشی-عدالت-آموزشی-فقط-با-مدرسه-ساختن-به-وجود-نمیآید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اینکه رئیس جمهور کشورمان نود دقیقه برای آموزش و پرورش و چنین دیدار و گفت و گوهایی وقت می گذارد در واقع هم نشان از نگاه باز و قابل ستایش و مثبت رئیس جمهور دارد و هم موفقیتی برای وزیر آموزش و پرورش است »
نامه ی دریافتی : چشم ها را درباره اقدامات اخیر وزیر آموزش و پرورش بشوییم!
سعید خادمی
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25147-/نامه-ی-دریافتی-چشم-ها-را-درباره-اقدامات-اخیر-وزیر-آموزش-و-پرورش-بشوییم
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
به جایِ این نمایشهایِ زودگذر، به فکرِ زیرساختها باشید
وزیران و مقاماتی از جنس نمایش و خلق صحنههای " ماندگار " !
طهماسب کاوسی
* وزیری بود که نه در بندِ وزارت، بلکه اسیرِ نمایش بود. هر بامداد، نقشی نو میآفرید تا نامش ورد زبانها شود و تصویرش، دستاویزی برای لایکهای مجازی. روزی جامهی رفتگران میپوشید و خیابانها را جولانگاه خود میساخت، روزی دیگر، قامتِ آتشنشانان را بر نردبانهای بلند به نمایش میگذاشت و گاه نیز با ردای بنایی، خود را در کسوتِ سازندگان نشان میداد.
* این بار، خبرِ عزیمتِ جناب وزیر به دیاری محروم، دهان به دهان میگشت؛ سفری برای همّت در ساخت مدرسهای نوساز. دوربینها و خبرنگاران، چون سپاهی بیقرار، در پیِ او روان بودند. وزیر، با لبخندی تصنعی که گویی ماسکی بر چهرهاش بود، بیل را در دست گرفت و چند بیل خاک را با ژستی نمایشی جا به جا کرد. سپس، آجری را با وسواسی تصنعی برداشت و بر آجرِ دیگر نهاد. صدای شاترِ دوربینها، چون رگبارِ گلوله، فضا را پر کرد و فیلم برداران، این صحنههای «ماندگار» را با ولعی سیری ناپذیر ثبت میکردند.
در میانِ این هیاهو، پیرمردی با چهرهای آفتابسوخته و چشمانی نافذ، چون عقابی تیزبین، وزیر را زیر نظر داشت. نه از این نمایشها به وجد آمده بود و نه قصدِ تشویق داشت. او، معلمِ بازنشستهای بود که سالها عمرِ خود را وقفِ تعلیم و تربیتِ فرزندانِ این خاک کرده بود؛ گنجینهای از تجربه و دانایی.
* دردِ ما، نه کمبودِ آجر و سیمان، که فقدانِ معلمِ دلسوز، کتابهای مناسب و نظامِ آموزشیِ کارآمد است. مشکلِ ما، دانشآموزانی است که انگیزهشان را در لابهلای بیتوجهیها گم کردهاند و مدارسی که چون خانههای ارواح، فرسودهاند.
* به خاطرِ دانشآموزانی باشید که در کلاسهایِ درسِ شلوغ و فرسوده، نه درس، که رنج میآموزند. این چند آجر، نه مشکلی را حل میکند، بلکه تنها برایِ شما، تبلیغی ارزان است.»
وزیر که دیگر تابِ شنیدنِ این سخنانِ گزنده را نداشت، با بیاعتنایی روی برگرداند و به سویِ خودرویِ لوکسِ خود رفت. اما سخنانِ پیرمرد، چون پتکی سنگین بر سرش فرود آمد و در اعماقِ وجودش رسوخ کرد. او میدانست که پیرمرد، حقیقت را بر زبان آورده است.
* این داستانِ کوتاه، بر اهمیتِ تمرکز بر مسائلِ اصلی و زیربنایی در مقابلِ نمایشهایِ سطحی و تبلیغاتی تأکید دارد و همچنین، به نقشِ روشنگرانه و انتقادیِ مردم در برابرِ مسئولین اشاره میکند؛ نقشی که میتواند مسیرِ جامعه را به سویِ تعالی و پیشرفت هدایت کند.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25142-/وزیران-و-مقاماتی-از-جنس-نمایش-و-خلق-صحنههای-ماندگار
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« هر چه ابعاد مسئله بزرگ تر شود، مشاغل بیشتری ایجاد می شود. مشکل آلودگی و ناترازی بنزین هم شبیه مشکل فیلترینگ است »
فیلترینگ ، آلودگی هوا و مساله اشتغال !
حسین آخانی/ کنش گر محیط زیست و استاد دانشگاه تهران
* برای حل مشکل آلودگی و ناترازی بنزین باید حمل و نقل عمومی را درست کند. حل حمل و نقل عمومی از هر کاری ساده تر است. حتی بسیاری از کشورهای کم توان و فقیر هم به راحتی با بالا بردن تعداد اتوبوس ها، حمل و نقل مردم را آسان کرده اند.
* به جز سه کشور در دنیا (ایران، ونزوئلا و لیبی) ؛ قیمت بنزین در بقیه کشورهای جهان از لیتری ۰.۳ دلار (یعنی حداقل ۲۵ هزار تومان) بیشتر است. آیا این کشورها دارای تولید ناخالص ملی (GDP) بیشتر از ایرانند؟
ایران در ردیف ۳۶ مین کشور جهان از نظر جی دی پی است. به عبارتی اگر بخواهیم قیمت بنزین با تولید ناخالص ملی همسان باشد، قیمت بنزین باید حدود ۱ و نیم دلار در لیتر باشد، مانند قیمت بسیاری از اقلام ضروری و غذایی که قیمت آنها در کشور ما در مواردی حتی از کشورهای اروپایی هم بیشتر است و ما اصلا به آنها معترض نیستیم.
اما چرا حمل و نقل عمومی فشل و بنزین ارزان است؟ چرا حکمرانی حاضر است سالیانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار بنزین و گازوییل به مردم بدهد و هوا را آلوده کرده و مردم در ترافیک بمانند و دسته جمعی بمیرند؟
* پاسخ:
۱) همین الان اسنپ و تپسی، ۸ میلیون راننده دارد. با اینها چه کنند؟ در این روزهای آلوده ، شهر تهران پر از تبلیغات اسنپ و تپسی است.
۲) ۱۰۰ هزار نفر در شرکت های خودروسازی مشغولند.
۳) مشخص نیست چند میلیون نفر در تعمیرات خودرو و فروش و واردات و تولید لوازم یدکی مشغولند.
۴) سالی ۲۰ هزار کشته و ۲۰۰ هزار زخمی حوادث رانندگی یک بازار پر سود برای صنعت پزشکی و درمان است.
۵) در کشور ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار وانت مشغول به کارند.
۶) فقط ۱.۵ میلیارد ساعت وقت مردم تهران در ترافیک تلف می شود که اگر اینها در ترافیک نباشند معلوم نیست چگونه می توان مشغولیت کم خطر برای آنها ایجاد کرد ؟
۷) در کشور نزدیک به ۱۳ میلیون موتور سیکلت فعال هستند که یک تجارت بسیار پر سود برای وارد کنندگان آن و تعمیرات و لوازم یدکی آنهاست.
۸) فقط در تهران چهار و نیم میلیون موتور سیکلت است که حداقل یک چهارم آنها از موتور به عنوان وسیله کسب درآمد استفاده می کنند.
۹) بلبشوی حمل و نقل و تک و کم سرنشینی باعث حفظ امنیت می شود. چرا؟ چون مردم خود در سلول های متحرک آهنی حبس شده اند و خودشان را در ترافیک شکنجه می دهند.
۱۲) آلودگی هوا و تعطیلی های آن سبد جدیدی به زنجیره منافع و مشاغل اضافه می کند و از همه مهم تر میلیون ها دانش آموز، دانشجو و کارمند را شاد می کند.
متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25134-/فیلترینگ-،-آلودگی-هوا-و-مساله-اشتغال
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« پرسش صریح و شفاف آن است که چرا حداقل مانع تردد آن 70 درصد منبع آلودگی هوا نمی شوند ؟ و از دم دستی ترین تصمیم یعنی تعطیلی استفاده می کنند که مطلوب بسیاری و از جمله کارمندان دولت و در آموزش و پرورش مورد رضایت دانش آموزان و اولیای آنان و معلمان است ؟ »
مواضع دوگانه استانداری در برابر تعطیلی ها ! کدام مقام باید پاسخ گو باشد ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* استاندار تهران گفت: تعطیلیها موجب افزایش مسافرت و افزایش مصرف بنزین و افزایش ترافیک در برخی مناطق سطح شهر تهران شد .
* چارت زیر وضعیت آلودگی هوا را نشان می دهد که با توجه به تعطیلی ها باز هم« وضعیت ناسالم » را گزارش می کند :
حال پرسش « صدای معلم » آن است که اگر معیار برای ارزیابی درست و منطقی نتایج یک تصمیم حرف های همان استانداری باشد که امروز برای تعطیلی مدارس و سایر جاها اطلاعیه صادر کرده است ؛ این تناقض بسیار بزرگ را چگونه باید پاسخ گفت ؟
وقتی استاندار به صراحت عنوان می کند که تعطیلی ها نقشی در کاهش آلودگی هوا ندارد چرا دوباره یک تصمیم غلط اتخاذ و اجرا می شود ؟
چرا این استاندار حتی یک کلمه در مورد « قانون هوای پاک » نمی گوید ؟
* « رضا قاسم پور ؛ خبرنگار صدای معلم » در خبری با عنوان : « برخورد سلیقه ای و غیرمسئولانه استانداری البرز در تعطیلی مدارس ؟! می نویسد :
« معیار و ملاک شما در اعلام تعطیلات مدارس دقیقا چیست؟
اگر معیار برودت یا آلودگی هواست بین دوشنبه و سهشنبه این هفته چه تفاوت محسوس و ماهوی حس کردهاید؟
دانشآموزان در ایام امتحانات دو ساعت در مدرسه حاضر شده و پس از دادن امتحان راهی منزل خواهند شد. ایجاد اختلال در کار آموزش و پرورش هنر نیست؛ اگر هنری دارید ، گره از مشکلات بیپایان دستگاه تعلیم و تربیت استان باز کنید.
آیا میدانید با تصمیمگیریهای آبکی و سلیقه ای امثال شما مملکت روزانه ۲۱ هزار میلیارد تومان متضرر میشود؟
آیا استاندار البرز به عنوان « رئیس شورای آموزش و پرورش استان » هنوز نمی داند که سیستم پیش دانشگاهی بیش از یک دهه پیش منسوخ شده است ؟ »
* حال پرسش « صدای معلم » آن است که چرا مطابق قانون کسانی در مورد وضعیت نظام آموزشی و آینده آن تصمیم گیری می کنند که هیچ گونه اطلاع و یا سر رشته ای از ماهیت و کارکرد تعلیم و تربیت ندارند و با تصمیم های خود وضعیت را بدتر و بدتر می کنند ؟
* اگر وضعیت هوا واقعا خطرناک است و برای سلامتی شهروندان مضر ؛ چرا وزیر آموزش و پرورش اعلام می کند که به هیچ وجه امتحانات نهایی تعطیل نخواهد شد ؟
این گونه برخوردهای دوگانه در برخورد با مقوله آزمون و امتحان بر کدام مستند آموزشی – تربیتی ، ذهن منسجم و حس مسئولیت پذیری استوار است ؟
چرا همین وزیر آموزش و پرورش و سایر مدیران منصوب وی یک کلمه در مورد اجرای قانون هوای پاک صحبت نمی کنند ؟
واقعا تفاوت دولت پزشکیان با دولت قبل در چیست ؟
* مگر نمی گویند که اولویت حفظ جان شهروندان است . اگر واقعا چنین است چرا باید سلامتی و حقوق مدنی و شهروندی آنان توسط افرادی دیگر به راحتی نقض شود ؟
چرا جلوی تردد اتومبیل های تک سرنشین ، موتور سیکلت ها و خودروهای دود زا گرفته نمی شود و همه چیز به تعارف و مثل معروف « از این ستون به آن ستون فرج است » می گذرد ؟
واقعا مسئولان در این میان چه کاره هستند ؟
* فروش مجوز طرح ترافیک یعنی چه ؟
مگر می شود هوا را فروخت ؟ کجای دنیا این کارها را می کنند ؟
این تصمیم ها و اقدامات منفعت طلبانه توسط کدام مقامات و مسئولان گرفته می شود و چرا در برابر اقدامات خود پاسخ گو نیستند .
متن کامل گزارش صدای معلم را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25132-/مواضع-دوگانه-استانداری-در-برابر-تعطیلی-ها-کدام-مقام-باید-پاسخ-گو-باشد-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آیا استاندار البرز به عنوان « رئیس شورای آموزش و پرورش استان » هنوز نمی داند که سیستم پیش دانشگاهی بیش از یک دهه پیش منسوخ شده است ؟ »
برخورد سلیقه ای و غیرمسئولانه استانداری البرز در تعطیلی مدارس ؟!
رضا قاسمپور / خبرنگار صدای معلم
* معیار و ملاک شما در اعلام تعطیلات مدارس دقیقا چیست؟
* ایجاد اختلال در کار آموزش و پرورش هنر نیست؛ اگر هنری دارید ، گره از مشکلات بی پایان دستگاه تعلیم و تربیت استان باز کنید.
* آیا میدانید با تصمیمگیریهای آبکی و سلیقه ای امثال شما مملکت روزانه ۲۱ هزار میلیارد تومان متضرر میشود؟
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25130-/برخورد-سلیقه-ای-و-غیرمسئولانه-استانداری-البرز-در-تعطیلی-مدارس-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« گزارشی که توسط آقای دکتر کبیری ارائه شد نشان می داد که بیش از هفتاد مصوبه در مورد آزمون های تیمز و پرلز بیرون آمده ولی هیچ یک از آن مصوبات اجرایی و یا عملیاتی نشده اند ! »
آقای کاظمی ! تیمز و پرلز کار گروه و جلسه و... نمی خواهد . همان مصوبات قبلی را اجرا کنید !
صدای معلم گزارش می کند ؛
* پس از انتشار نتایج شرکت دانش آموزان ایرانی در آزمون های بین المللی تیمز ؛ سرانجام وزیر آموزش و پرورش به آن واکنش نشان داد .
این رسانه در گزارش نخست خود به تاریخ جمعه 30 آذر با عنوان : « گزارش « صدای معلم » در آذر 1398 : « از زمانی که زمان آموزش مان را کم کردیم عملکرد آموزش مان هم در مطالعات تیمز و پرلز به شدت کاهش پیدا کرده است ؛ ما در کل دنیا یکی مانده به آخر هستیم » کارنامه ی تاسف بار دانش آموزان ایرانی در آزمون بینالمللی تیمز 2023 ... چه کسی در مورد پایین بودن " زمان آموزش " پاسخ گوست ؟ به این مساله پرداخت .
یک روز بعد ؛ این رسانه در گزارش دیگری از سکوت رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش انتقاد کرد .
* جمعه 20 مرداد 1402 ؛ « صدای معلم » در گزارشی با عنوان : « بیش از هفتاد مصوبه در مورد آزمون های تیمز و پرلز بیرون آمده ولی هیچ یک از آن مصوبات اجرایی و یا عملیاتی نشده اند ! از قول علی زرافشان نوشت :
« نفس شرکت در این آزمون ها قابل دفاع است اما پس از این آزمون ها باید همراه با « مداخلاتی » باشد .
مثلا آزمون تیمز برگزار شد و آمریکا در سال 1995 شرایط خوبی را نداشت بلافاصله این کشور مطالعاتی را انجام داد . این مطالعه توسط مرکز امور بین الملل به اسم « مدارس برتر جهان » ترجمه شد.
آمریکا به دنبال این بود که ده کشور آزمون تیمز چه ویژگی هایی دارند و یا چه اقداماتی انجام داده اند و به این جا رسیده اند .
و یا آن کتاب « آموزش به مثابه ی فرهنگ » آقای دکتر سرکارآرانی بعد از برگزاری آزمون های تیمز و پرلز بود که می خواستند ببینند کشورهای موفق مانند ژاپن ، آلمان و.. چه کار کرده اند که موفق بوده اند ؟
لذا نفس آزمون خوب است چون کارنامه ای به دست مسئولان کشور می دهد و به او می گوید که عملکرد تو این است .
و اگر مسئول آن کشور به این کارنامه توجه کرد و آن را تجزیه و تحلیل کرد ، نقاط قوت و نقاط ضعف را شناسایی کرد و برای رفع و بهبود نقاط ضعف اقدامی انجام داد در آزمون بعدی ؛ تجربه و وضعیت بهتر می شود اما اگر مانند ایران ، کاری انجام نداد نمی شود .
گزارشی که توسط آقای دکتر کبیری ارائه شد نشان می داد که بیش از هفتاد مصوبه در مورد آزمون های تیمز و پرلز بیرون آمده ولی هیچ یک از آن مصوبات اجرایی و یا عملیاتی نشده اند ! » .
* « صدای معلم » از زرافشان پرسید :
« منظور شما این است که با وجود مشاهده نتایج ضعیف دانش آموزان ایرانی در این آزمون های معتبر بین المللی ؛ دولت های مستقر در جمهوری اسلامی در آن شرکت می کنند ، نتایج بیرون می آیند . پس از آن به گفته ی آقای کبیری این همه مصوبه صادر می شوند . کسی هم به آن مصوبات توجهی نمی کند . فرد و یا مقامی هم آن را پی گیری نمی کند و دوباره در این آزمون ها شرکت می کنند ؟!
این بر چه منطقی استوار است ؟ »
* این که پس از هر مساله ، چالش و بحرانی و صرفا برای گذر از وضعیت و خالی نبودن عریضه ؛ مقامات و مسئولان سخن از تشکیل کار گروه ، کمیته ، نشست و... به میان می آورند چیزی است که سال ها و دهه هاست تکرار می شود بدون آن که بهبود و یا تغییر معناداری در وضعیت مورد نظر حاصل شود و این چرخه و دور باطل همچنان ادامه دارد .
* با برجسته کردن و بزرگ کردن موضوعاتی مانند المپیادهای جهانی و مدال آوری برخی دانش آموزان که در شرایط ویژه ( گلخانه ای ) آموزش دیده اند ؛ نمی توان مشکلات و چالش های اساسی و بنیادین نظام آموزشی ایران را حل کرد .
* برای حل مساله باید ابتدا وضعیت را پذیرفت و آن را به صورت دقیق تعریف کرد .
« برنامه » و مهم تر از همه داشتن مدیران علمی ، پای کار و دلسوز که دغدغه ی آنان فقط حفظ میز و مقام در هر شرایطی و به هر قیمتی نباشد ؛ شرایط راهبردی برای حل مساله هستند .
گزارش کامل « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25125-/آقای-کاظمی-تیمز-و-پرلز-کار-گروه-و-جلسه-و-نمی-خواهد-همان-مصوبات-قبلی-را-اجرا-کنید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« تغییر یعنی فروتنی و مسئولیت پذیری ؛ در قبال بشریت، محیط زیست و میهن »
پیش کشی برای شب یلدا ، نوزایی مهر : اعدام و شکنجه، چرخۀ انتقام و کینه است و ظلم و استبداد را باز تولید می کند
علیرضا کاشفی
من مردی هستم شریک دیگران در گناه
(بایزید بسطامی)
* یشینۀ مردم به این نتیجه رسیده اند که این سرنوشت برون زا است و از ژرفنای فرهنگ و تاریخ ملت دیرین ایران نجوشیده است. لذا نا آشنا، دژخیمانه و کینه توزانه است؛ مذموم عقل و مکروه شرع است. سرنوشتی که نه با هویت ملی ایرانی، نه با اعتبار تاریخ و فرهنگ هزاران ساله ایران، نه با ادبیات جهانگیر پارسی، نه با حقوق شهروندی، نه با رگه های ریز و درشت آزادی[1]، نه با ارزش های تمدن بشری، نه با مسئولیت پذیری در برابر میهن، نه با پاسخ گو بودن به ملت و نه با علایق و سلایق آنها، هیچ پیوندی ندارد. سرنوشتی که منشأ آن ژرفنای فرهنگ و تاریخ ملت ایران نیست، عاملی برون زا دارد و جز جنگ و کشتار و تباهی چیزی از آن برنخیزد.
منظور از عامل برون زا گرد غباری است که به گاه درست، غبار روبی نشده و با سهل انگاری در طول تاریخ بر روی رگه های فرهنگ ماسیده است.
تیجۀ چنین سرنوشتِ بدنهادی؛ افسردگی، بی انگیزگی، بی روحیگی، گسترش مادی گرایی و راحت طلبی و عدم اعتماد به نفس در جامعه است.
در یک کلام ، سرنوشت برون زا نخوت نفس به بار می آورد. چرا که روح تجاوز شده، روحی که از قضاوت شدن وحشت دارد، نمی تواند استقلال اندیشه داشته باشد. چنین سرنوشتی محکوم به توقف و گذار از آن است.
اما سرنوشت درون زا که از ژرفنای تاریخ و فرهنگ دیرین ایران می جوشد، عزت نفس به بار می آورد. هر چه شناخت و آگاهی از بی مایگی سرنوشت برون زا بیشتر شود، بسته به ارادۀ هر ملت، مبارزه با سازه های تباهی و بردگی افزایش می یابد.
تنها راه گریز از تباهی و ویرانی، خروج از انزوا و بازگشت به جامعۀ جهانی و درک جهان امروز است؛ البته با شناخت فرهنگ و تمدن روزگاران ایران در هزارگان تاریخ پیوسته و مشترک ملت.
* به گفتۀ بهرام بیضایی ؛
« فقط ایرانی بودن کافی نیست، گرچه ایرانی بودن مهم است و بار بزرگی بر دوش ما می نهد. وقتی دربارۀ هزاران سال تاریخ حرف می زنیم، مسئولیتی بر دوش ما قرار می گیرد که چگونه آن را باید حفظ کرد، بازسازی کرد و پیش برد؟
در یک کلام ما با آنچه می سازیم ایرانی هستیم نه با آنچه از دست می دهیم . . . »
* اگر سیاست را علم می دانستیم و سیاست ورزی عاقلانه ای داشتیم، بیگانگان خود را در برابرِ سیاست ورزانِ عاقل می دیدند نه یک مشت وطن فروش و یا سفیه.
* برخورد غیر علمی با « تاریخ » و « سیاست » به علت آفت راحت طلبی به ناتوانی در تجزیه و تحلیلِ تجربه های انسان در طول تاریخ و حتی به حذف تجربۀ تاریخ و فرهنگ از زندگی انسان می انجامد.
* انسان دو بار متولد می شود؛ بار نخست از مادر و بار دوم هنگامی که مسئولیت پذیری را درک کند. به عبارت دیگر با مسئولیت پذیری، انسان زندگی خود را می آفریند و از آن پس چون می اندیشد، خطا می کند؛ چرا که هر کنشی دارای ضریب خطا است. کنش انسان بر پایۀ آزمودن و تجربه اندوختن است. هر چه بنیادهای تجربه مستحکم تر باشد، ضریب خطا کاهش می یابد. اما انسانی که موانع اندیشه را کنار نزده و بر خویشتن تاریخی خود چیره نگشته بلکه اسیر و بندۀ آن است، هیچ گاه مسئولیت پذیری را درک نخواهد کرد و از او جز تقلید و سر سپردگی و دنباله روی کاری ساخته نیست. مأمور و معذور بودن، ما را از گناه و مسئولیت مبرا نمی کند. فرمانبردار محض و مجری دستورهای غیر قانونی شدن و خود را ماشین کشتار و شکنجه کردن و در یک کلام، نیندیشیدن بزرگترین بزه و گناه است. آنی درنگ و تمرکز کنیم آیا اعدام و شکنجه، برای تأمین امنیت مردم و میهن بوده یا برای بسط خفقان و ترس در جامعه؟
* امروز وظیفۀ نخست ما دفاع از منافع ملی ( نه منافع ایدئولوژی و منافع قبیله گریان ) و حفظ تمامیت ارضی است که مقدم بر هر چیز است. سپس پی ریزی و بسط بنیادهای دموکراسی است تا در دل و جان مردم ریشه بیفکند.
- پاسخ گو بودن حکومت در برابر شهروندان؛
- « دیگری عین من است. » این جمله باید در اذهان ملت و قانون نهادینه شود. افراد فقط در عقاید با هم فرق دارند و نمی توان حق شهروندی حتی یک فرد را با رأی اکثریت پایمال کرد.
بیش از دوازده دهه است ایرانیان پی برده اند که تنها راه حل برون آمدن از عقب ماندگی و مقابله با استبداد، « قانون» است. اما آنچه در انقلاب مشروطیت اتفاق نظر نبود و موجب اختلاف گردید این بود که این قانون آیا باید برآمده از شریعت الهی باشد یا بر آمده از تجربه و خرد بشریت.
https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25123-/پیش-کشی-برای-شب-یلدا-،-نوزایی-مهر-اعدام-و-شکنجه،-چرخۀ-انتقام-و-کینه-است-و-ظلم-و-استبداد-را-باز-تولید-می-کند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
گزارش « صدای معلم » در آذر 1398 : « از زمانی که زمان آموزش مان را کم کردیم عملکرد آموزشمان هم در مطالعات تیمز و پرلز به شدت کاهش پیدا کرده است ؛ ما در کل دنیا یکی مانده به آخر هستیم »
کارنامه ی تاسف بار دانش آموزان ایرانی در آزمون بینالمللی تیمز 2023 ... چه کسی در مورد پایین بودن " زمان آموزش " پاسخ گوست ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* آزمون بینالمللی تیمز (درسهای علوم و ریاضی در پایههای چهارم و هشتم) از سال ۱۹۹۵ توسط مؤسسۀ بینالمللی ارزیابی پیشرفت تحصیلی اجرا میشود.
اخیراً گزارش آزمون ۲۰۲۳ منتشر شده است. در این دوره بیش از ۱۲۳۰۰ دانشآموز از ایران شرکت داشتهاند. در آزمون تیمز نمرۀ ۴۰۰ بهعنوان معیار عملکرد پایین لحاظ میشود .
در این دوره در ریاضی پایۀ چهارم و هشتم و علوم پایۀ هشتم تنها ۵۹ درصد دانشآزمون ایرانی موفق به کسب نمرۀ ۴۰۰ به بالا شدهاند که بین ۲۰ تا ۳۰ واحد درصد پایینتر از میانگین آزمون است. در دورۀ قبلی ۳۲ درصد دانشآموزان ایرانی موفق به کسب این معیار نشده بودند که در این دوره به ۴۱ درصد رسیده است.
در پایۀ هشتم حدود ۸ درصد دانشآموزان موفق به کسب نمرۀ ۵۵۰ به بالا شدهاند (دورۀ قبل حدود ۱۳ درصد) که این نسبت برای میانگین کل کشورها حدود ۲۸ درصد بوده است (تقریباً معادل دورۀ قبل).
در علوم، پایۀ چهارم ۱۴ درصد دانشآموزان ایران موفق به کسب نمرۀ ۵۵۰ به بالا شدهاند (دورۀ قبل ۱۱ درصد) که این نسبت برای میانگین آزمون حدود ۳۱ درصد (معادل دورۀ قبل) بوده است » .
* تاکنون مسئولان وزارت آموزش و پرورش موضع مشخصی در این مورد نداشته اند .
* « از زمانی که زمان آموزشمان را کم کردیم عملکرد آموزشمان هم در مطالعات تیمز و پرلز به شدت کاهش پیدا کرده است. این خودش یک هشدار بزرگ است برای ما که به هر حال زمان آموزش عامل تعیین کننده ای در عملکرد تحصیلی است. مثلا 190 روز را تبدیل می کنیم به 150 یا 160 روز که در مورد عملکرد دانش آموز می افتد.
ما هیچ چاره ای نداریم به جز این که زمان آموزش مان را نگوییم که افزایش دادیم برگردانیم به آن استانداردی که از قبل تعریف کردیم. استانداردی که از نظر ما تعریف می شود حداقل در مورد برنامه درسی هفتاد و پنج درصد از زمانمان را داریم اجرا می کنیم.
مقایسه بین المللی که داریم نگاه می کنیم کشورها در مطالعات تیمز و پرلز هستیم از لحاظ زمان آموزش . استانداردهای یونسکو هم برای دوره ابتدایی 1000 ساعت در 200 روز آموزش توصیه یونسکو برای کشورها است که زمان خودشان را می خواهند انجام بدهند ( مسعود کبیری ) » .
* و اما نکته ی مهمی که در این مساله باید به جد پرداخته شود آن است که وزیر آموزش و پرورش و سایر همکاران وی به هر قیمتی می خواهند تعطیلی مدارس به دلایل غیر موجه و نامتعارف را با « آموزش غیرحضوری » توجیه کنند و این در حالی است که : آموزشهای مجازی در بهترین حالت توانایی جبران تنها ۵۰ درصد از ظرفیت ها و قابلیت های آموزش های حضوری را دارا هستند » .
* در گزارش دیگری که « صدای معلم » با عنوان : « آقای وزیر ... احیا و به رسمیت شناختن مراسم صبحگاهی نیاز به هوای پاک دارد نه شعار ! » منتشر کرد ( این جا ) این پرسش را به جد مطرح کرد که :
« آیا فاجعه و شرم آور نیست که عنوان شود در یک سال تحصیلی از چهار ماه دانش آموزان فقط 40 روز در مدارس حضور پیدا کردند ؟ » ( این جا )
* این سکوت و انفعال نشانه ی چیست ؟
آیا زمان تغییرات اساسی در حکمرانی آموزش و الگوهای حکمرانی فرا نرسیده است ؟
گزارش کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25121-/کارنامه-ی-تاسف-بار-دانش-آموزان-ایرانی-در-آزمون-بینالمللی-تیمز-2023-چه-کسی-در-مورد-پایین-بودن-زمان-آموزش-پاسخ-گوست-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
در نشست مجازی « بررسی راهکارهای برون رفت از بحث عمومی غیر دولتی بودن صندوق ذخیره فرهنگیان »
هشدار معلمان کنش گر در مورد عمومی شدن و بی توجهی به اجرای ارزش مالکانه در صندوق ذخیره فرهنگیان
گزارشگر : رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم
« با عمومی شدن صندوق، ارزش مالکانه اعضا به خطر افتاده و زیر سوال میرود.
در صندوق ذخیره بدون احتساب مساعدتهای دولت در قالب هبه بیش از ۵۰۰ هزار میلیارد تومان ثروتِ معطوف به یک میلیون هشتصد هزار فرهنگی شاغل و بازنشسته بین فرصتطلبان دست به دست میشود .
اگر صندوق دولتی شود ما عملا مالباختهایم.
باید با راه اندازی کارزار مجازی محکم جلوی زیاده خواهی وزیر بایستیم. هیات امنای صندوق باید از بدنه معلمان ذینفع باشد.دادن وام با بهره ۴ درصد به مدیران از صندوق ذخیره استثمار ذینفعان است » .
* « با وجود اساسنامههای مصوب هیات امنا در سالهای ۷۴، ۹۲ ،۹۷ و ۱۴۰۰ وزیر دستور بازنویسی اساسنامه صندوق را صادر کرده است. کمیتهای چهار نفره متشکل از فرجی، لاشکی، امانی و فرهادی با مدیریت لاشکی ظرف یک هفته مسئول این مسئله شدهاند. متاسفانه تاکنون اساسنامه مصوب ۱۴۰۰ در خصوص ارزش مالکانه اجرا نشده و نخواهد شد. با عمومی شدن صندوق ذخیره کلاه گشادی بر سر ذینفعان گذاشته شده و اختیار داراییهای صندوق از دست صاحبانش در خواهد آمد » .
* چالش اصلی ما در ساختار اساسنامه و معطوف به ارزش مالکانه میباشد. مافیایی عظیم حول صندوق شکل گرفته و مدیران حاضر عموما خارج از صندوق در تاخت و تازند. خصوصی بودن صندوق ذخیره در اساسنامه ۱۴۰۰ به وضوح قید شده است.
ما امروز در صندوق ذخیره فرهنگیان درگیر بردهداری مدرن هستیم. پیشنهاد من در ابتدا کنش گری منطقی و تعاملی میباشد ؛ اگر موفق نشدیم مجبور به انتخاب راههای سختتر هستیم.
https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25119-/هشدار-معلمان-کنش-گر-در-مورد-عمومی-شدن-و-بی-توجهی-به-اجرای-ارزش-مالکانه-در-صندوق-ذخیره-فرهنگیان
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« نقش وزیر آموزش و پرورش در تعطیل کردن مدارس به دستور مقاماتی مانند استانداری چیست و آیا حاضر هستند تبعات و عواقب تصمیمات خویش را بپذیرند ؟ »
اظهارات مبهم و متناقض علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش در مورد تعطیلی مدارس ... از کدام فرهنگ سازی سخن می گویید ؟!
صدای معلم گزارش می کند ؛
به جز یک روز یعنی سه شنبه 20 آذر ماه که عدم تعطیلی مدارس مورد پرسش یک خبرنگار ( رکن چهارم دموکراسی ) و البته پاسخ های حکیمانه ؛ آموزش محور و اقناع گرایانه ی فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت پزشکیان قرار گرفت ؛ مدارس از 17 آذر تا به امروز و البته فردا چهارشنبه 28 آذر به دلایلی مانند آلودگی هوا و برودت هوا تعطیل شده اند .
مطالعه فرمایید :
صدای معلم :
فاطمه مهاجرانی سخنگوی فعلی دولت پزشکیان و رئیس وقت مدارس سمپاد در گفت و شنود با " صدای معلم " در اسفند 1396 : مگر غیر از این است که من حرف کارشناسی ام را می خورم مبادا که من جایم را از دست بدهم ؟! فراموش نکنیم !
راه حل خانم سخنگو برای رفع آلودگی هوا : بچه هایتان را به مدرسه نفرستید ... خانم مهاجرانی ! ما هم فراموش نکردیم ! ( این جا )
* البته مسئولان وزارت آموزش و پرورش و سایر مقامات ترجیح می دهند که به جای تعطیلی مدارس از « غیرحضوری کردن آموزش » بهره جویند .
* دوشنبه 26 آذر ؛ کاظمی دراولین کارگروه تحول دانشگاه های فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی چنین بیان کرد :
« آموزش و پررش به سبب این تعطیلات، بیشترین آسیب و خسارت را می بیند. بنابراین باید روی فرهنگ سازی میان دانش آموزان و خانواده ها جهت مصرف بهینه، سرمایهگذاری های لازم صورت پذیرد » .
وزیر آموزش و پرورش شنبه 24 آذر در مراسم تجلیل از دانشآموزان و معلمان پژوهشگر چنین عنوان می کند :
« ضروری است سیاستها و تصمیمات کلان آموزش پرورش براساس دادههای علمی و پژوهشی اتخاذ شود » .
پرسش « صدای معلم » آن است که مشخص شود بر اساس پژوهش و مستندات آیا فعالیت در شبکه شاد با مشکلات عدیده ای که دارد تا چه میزان با تعریف « آموزش » و الزامات ذاتی و تطبیقی آن مطابقت دارد ؟
* بارها و بارها گفته و نوشته ایم که « مدرسه » هیچ گاه نباید تعطیل شود .
مدرسه آخرین جایی باید باشد که تعطیل می شود اما تصمیم های مسئولان در دوران کرونا و نیز آلودگی هوا و ... به وضوح نشان می دهد که بر خلاف شعارها در مورد اولویت بودن آموزش و محور بودن مدرسه ؛ مدرسه معمولا نخستین جایی است که تعطیل می شود و هیچ فرد و مقامی هم تاکنون مسئولیت این اقدامات را نپذیرفته است در حالی که عواقب آن گریبان « همه » را گرفته است .
* « در حوزه ی آموزش ابتدایی آن چیزی که در برنامه درسی ملی ایران تدوین شده این است که ما 925 ساعت باید آموزش داشته باشیم .
به عبارت دیگر ؛ دانش آموزان باید سی و هفت هفته آموزشی در مدرسه تحصیل کنند .
اما در خوش بینانه ترین حالت دانش آموزان 155 روز به مدرسه می روند .
دانش آموزان ایرانی به ویژه در دوره ابتدایی حداقل در بین کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافته کمترین میزان آموزش را در مدرسه دریافت می کنند . ( این جا )
وقتی که « زمان آموزش » در ایران پایین رقم را دارد ؛ جدا از عواقب جبران ناپذیری که تعطیلی مدارس دارد ؛ آیا اساسا می شود روی مقولاتی مانند « فرهنگ سازی » کار کرد ؟
* آیا این نظام آموزشی با چالش هایی که دارد و فرد و مقامی در موردش پاسخ گو نیست ؛ اساسا فرصتی برای پرداختن به چنین موضوعاتی را دارد ؟
هزینه ی « آینده « را چه متقبل می شود .
* ***
اینجا شهر یاکوتسک در روسیه، دما ۴۰ تا ۴۵ درجه زیر صفر است .
دانش آموزان ابتدای صبح خیلی عادی در حال عزیمت به مدرسه هستند .
در این مستند مشاهده می کنید یکی از دانش آموزان که منتظر رسیدن سرویس مدرسه است، فقط با چند دقیقه انتظار ابروهایش منجمد می شود :
https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25117-/اظهارات-مبهم-و-متناقض-علیرضا-کاظمی-وزیر-آموزش-و-پرورش-در-مورد-تعطیلی-مدارس-از-کدام-فرهنگ-سازی-سخن-می-گویید-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
بیانیه ی سازمان معلمان ایران : آیا وقت آن نشده که مسئولین صدای این گنجینههای پنهان را بشنوند؟!
معلمان بازنشسته با برگزاری تجمع خواهان پرداخت کامل پاداش بازنشستگی خود شدند
صدای معلم گزارش می کند ؛
* در نشست خبری یکشنبه 16 دی ، این موضوع مورد پرسش خبرنگاران قرار گرفت . علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش از فراهم شدن شرایط برای پرداخت باقی مانده پاداش پایان خدمت فرهنگیان خبر داد اما تاریخ مشخصی را اعلام نکرد .
* « برابر و به استناد « قانون پرداخت پاداش پايان خدمت و بخشی از هزينههای ضروری به كاركنان دولت (مصوب ۱۳۷۵/۲/۲۶ با اصلاحات و الحاقات بعدی) ، میبایست به بازنشستگان ...هنگامِ بازنشستگی ... به ازای هر سال خدمت معادل يک ماه آخرين حقوق و فوقالعادههای دريافتی... به عنوان پاداش پايان خدمت پرداخت شود.. .
متاسفانه یک سال و اندی از هنگامِ بازنشستگیِ بازنشستگان ۴۰۲ گذشته است ولی هنوز ۶۰ در صد پاداش پایان خدمت خود را دریافت نکردهاند. در حالی که تازیانهی گرانیهای پی در پیِ روزانه و ماهانه و تورم کمرشکن، بیش از همه، بر پیکر اقشاری که درآمد ثابت دارند فرود میآید و از این میان، بازنشستگان وضعیت اسف بارتری دارند.
در جایگاه سخنرانی و نصیحتهای اخلاقی همهی مسئولین کشور از صدر تا ذیل بر جایگاه و مقام شامخِ بازنشستگان و ارزش و اعتبار آنان و گنجینهی تجربیات ارزشمندشان، منش و شخصیت شان سخنرانیها میکنند، مقالهها مینویسند و چه بسا فخرها میفروشند، اما هزار افسوس که در مقام اجرا و عمل پریشانیِ آنان دیده و صدایشان شنیده نمیشود.
بازنشستگانِ مستأصل و ستم دیده فریاد خود را در کجا و به که استرجاع و استغاثه کنند؟! »
https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25160-/معلمان-بازنشسته-با-برگزاری-تجمع-خواهان-دریافت-کامل-پاداش-بازنشستگی-خود-شدند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« می توان واقعا این گزاره را جدی گرفت که آموزش و پرورش به اولویت دولت و جمهوری اسلامی تبدیل شده است ؟ »
گشت و گذار پزشکیان در مدارس ؛ چند پرسش و یک عکس ... آیا جایگاه آموزش و پرورش دیده شده است ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* این روزها ؛ مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم در حال سرکشی به مدارس می باشد . به میان معلمان و دانش آموزان می رود . صحبت می کند و عکس می گیرد .
برخی این رفتار پزشکیان را کم سابقه و یا بی نظیر خوانده و در تحلیل هایی که ارائه می کنند و توزیع می کنند سعی دارند از پزشکیان یک « قهرمان » بسازند و این که واقعا و بر خلاف رفتار غالب روسای پیشین جمهور به نقش « آموزش » در « توسعه پایدار » پی برده و در حال برنامه ریزی و فعالیت برای آن است .
* سرکشی کردن و سفر کردن به طور مشخص « رفتارهای پوپولیستی » از زمان دولت معجزه ی هزاره سوم در این کشور باب شد و گسترش پیدا کرد .
* برای این که بدانیم و متوجه شویم که آیا فرضیه آن دسته از کنش گران به واقعیت نزدیک است باید به چند مورد مهم و استراتژیک توجه و تامل داشته باشیم .
* سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی و تولید ناخالص داخلی ؟
بدون تردید ؛ توجه آن هم از نوع « ویژه » باید خودش را در « عدد و رقم » نشان دهد .
« علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » در نشست خبری سخنگوی وزارت آموزش و پرورش که یکشنبه 16 دی برگزار گردید از این مقام مسئول چنین پرسش کرد :
« صدای معلم » از فرهادی خواست تا سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی کشور را در سال 1404 مشخص کند که البته ایشان به این پرسش پاسخی نداد .
« ایسنا » در گزارشی به تاریخ 6 آبان 1403 با عنوان : « کاهش سهم ۳.۳ درصدی بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت » چنین نوشت :
« استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه سهم وزارت آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت در سال ۱۴۰۱، ۱۳.۱ درصد بود، گفت: در سال ۱۴۰۳ این رقم به ۹.۸ درصد رسیده یعنی شاهد کاهش سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت هستیم.
حال اگر در سال 1404 ؛ سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی متناسب با نیازهای واقعی این وزارتخانه تنظیم و نهایی شود و یا رئیس دولت به صورت مشخص و شفاف سهم آموزش و پرورش را از بودجه ناخالص داخلی ( GDP ) به صورت منظم و به فرض در یک دوره زمانی شش ماهه گزارش کند ؛ می توان واقعا این گزاره را جدی گرفت که آموزش و پرورش به اولویت دولت و جمهوری اسلامی تبدیل شده است .
* قول و قرارها چه شد ؟
مساله دوم برای راستی آزمایی این موضوع به حرف ها و قول هایی باز می گردد که پزشکیان در هنگام تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری در سال حجاب تهران بیان کرد و به نوعی پاسخ به پرسش و مطالبات علی اصغر فانی وزیر پیشین آموزش و پرورش بود .
پی گیری ها و رصدهای « صدای معلم » نشان می دهد که پزشکیان در این چند ماه اشاره به آن موارد نداشته و یا برنامه ای را به صورت عملیاتی و شفاف اعلام نکرده است .
آیا به عنوان مثال و به گفته ی فانی یک نظام استخدامی واحد برای کلیه متقاضیان شغل معلمی تدوین شده است ؟
* تعطیلی مدارس به هر بهانه ای نشانه اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش نیست و نمی تواند باشد
در این مدت که پزشکیان رئیس جمهور شده تغییری در وضعیت تعطیلی مدارس داده نشده و همچون دولت های پیشین ؛ « مدرسه » به هر بهانه ای تعطیل می شود .
در واقع ؛ منابع آلوده کننده هوا بدون هر گونه مانعی به فعالیت خویش ادامه می دهند و دانش آموزان و معلمان هم با عنوان « آموزش غیرحضوری » در حال اتلاف وقت و سرگرم کردن خود هستند .
هر گاه « مدرسه » آخرین جایی باشد که تعطیل می شود می توان دید و بازدیدهای آقای رئیس جمهور را کمی جدی گرفت و به آن فکر کرد .
* نخستین نشست خبری رئیس جمهور و غایب بزرگ !
در نخستین نشست خبری که مسعود پزشکیان برگزار کرد ؛ هیچ رسانه ای از جامعه یک میلیونی معلمان شاغل و یک میلیون معلمان بازنشسته و حدود 17 میلیون دانش آموز و مجموعا 50 میلیون مخاطب در کشور حضور نداشت و هیچ گونه مساله ای در حوزه ی تعلیم و تربیت هم در این نشست خبری مطرح نشد .
* عکسی ماندگار و البته نشان از فاجعه ؟
در بازدیدی که پزشکیان از مدارس شهر قدس تهران داشته عکسی پر بازدید شده و مورد توجه قرار گرفته است .
اما پرسشی که مطرح می شود آن است که چند دانش آموز در عکس زیر « غیر ایرانی » هستند ؟
آیا وظیفه ی نظام آموزشی ایران آن است که این حجم از دانش آموزان غیر ایرانی را با توجه به وضعیت شکننده ی اقتصادی کشور و منابع محدود ، سوبسید آموزشی داده و پوشش دهد .
متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25158-/گشت-و-گذار-پزشکیان-در-مدارس-؛-چند-پرسش-و-یک-عکس-آیا-جایگاه-آموزش-و-پرورش-دیده-شده-است-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
مدیر صدای معلم در نشست خبری سخنگوی وزارت آموزش و پرورش :
چرا به بهانه های مختلف مدارس را تعطیل می کنید ؟ چه کسی در مورد پایین بودن زمان آموزش باید پاسخ گو باشد ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* خبرنگار خبرگزاری مهر در ابتدای سخنان خویش از عملکرد مدیر کل فعلی آموزش و پرورش شهر تهران انتقاد کرد .
قدمی از این که اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران نسبت به پرسش های خبرنگاران و رسانه ها پاسخ گو نیست انتقاد کرده و خواهان توجه و تغییر رفتار ایشان گردید .
* سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در بخشی از سخنان خود ، میانگین سن بازنشستگی در آموزش و پرورش را 48 تا 54 سال عنوان کرد .
فرهادی این سن را برای بازنشستگی زود هنگام دانست و این که آموزش و پرورش در این مرحله از تجارب غنی این گروه از معلمان محروم می شود .
مدیر صدای معلم به وعده اعطای یک ماه پاداش حقوق توسط ایشان به معلمانی که استمرار خدمت داده اند اشاره کرد .
فرهادی با صراحت بیان کرد که این مبلغ به آن دسته از معلمان پرداخت خواهد گردید .
* علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در یکی از پرسش های خود چنین مطرح کرد :
انتشار نتایج بسیار ضعیف دانش آموزان در مطالعات ( آزمون ) تیمز واکنش های فراوانی داشته است .
ایران از جمله معدود کشورهایی در جهان است که کم ترین زمان آموزش را دارد .
خانم حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش در این مورد چنین گفته است :
« یکی از موضوعات کلیدی در بحث کیفیت آموزش، زمان واقعی آموزش است. در ایران، اگرچه زمان اسمی آموزش ممکن است زیاد به نظر برسد، اما تعطیلیهای مکرر این زمان را کاهش داده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهایی که در آزمون تیمز نتایج خوبی کسب کردهاند، حتی در مناطق سردسیر، مدارس بهندرت تعطیل میشوند » .
مدیر صدای معلم از فرهادی پرسید که چرا به بهانه های مختلف مانند آلودگی هوا ، برودت هوا و... مدارس را تعطیل می کنند ؟ با این که می دانند این تعطیلی ها تاثیر چندانی در کاهش و یا تعدیل آلودگی هوا ندارد ؟
این وضعیت قرار است تا کی ادامه داشته باشد ؟
پورسلیمان تصریح کرد که چرا وزارت آموزش و پرورش در چنین مواردی کاملا منفعلانه عمل می کند و مسئولیت را کاملا به دست کسانی سپرده که سر رشته ای در آموزش و تربیت ندارند ؟
فرهادی ضمن تایید مواضع مدیر صدای معلم گفت : یک روز تعطیلی مدارس هزار میلیارد تومان هزینه دارد و آموزش مجازی جای آموزش حضوری را نمیگیرد و روی این موضوع باید برنامهریزی کنیم .
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش عنوان کرد که در جلسات به صورت مکرر پیامدهای تعطیلی مدارس را به مسئولان تصمیم گیر در این زمینه گوشزد کرده اند .
مدیر صدای معلم گفت که آیا تاکنون جز نشست های پشت درهای بسته ؛ تذکری در فضای عمومی و یا رسانه ها بیان کرده اند ؟
آیا شما و وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در این وزارتخانه تاکنون نسبت به عدم اجرای « قانون هوای پاک » اشاره ای داشته اید ؟
پاسخ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش به این پرسش « صدای معلم » منفی بود .
* مشروح این پرسش و پاسخ به زودی در « صدای معلم » منتشر خواهد گردید .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25153-/چرا-به-بهانه-های-مختلف-مدارس-را-تعطیل-می-کنید-؟-چه-کسی-در-مورد-پایین-بودن-زمان-آموزش-باید-پاسخ-گو-باشد-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
حسین صادقی ؛ رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش پاسخ دهد :
کدام نمایندگان مجلس و به چه طریقی مانع انتصابات در روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش هستند؟
« کانال صدای فرهنگیان ایران »
* در اینکه آموزش و پرورش خصوصا در استان ها برای برخی نمایندگان مجلس حکم حیات و ممات را دارد و به مثابه گوشت قربانی می ماند تردیدی نیست. مضافاً نمایندگان در انتصابات حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش هم مثل گذشته دخالت می کنند و خواستار ابقای برخی معاونین و مدیران هستند و در مواردی هم گزینه هایی برای انتصاب دارند اما ادعای دخالت نمایندگان در مرکز روابط عمومی آموزش و پرورش قدری عجیب است !
* حوزه هایی همچون روابط عمومی و دفتر وزارتی معمولاً متاثر از دخل و تصرف نمایندگان نبوده و فعل و انفعالات این دو حوزه خط و ربطی به نمایندگان ندارد؛ چرا که باید نزدیک ترین افراد به وزیر آنجا منصوب شوند و به نوعی حق وزیر است که رسانه و دفترش را خودش چینش کند!
از اظهارات صادقی به عنوان رئیس مرکز روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش این نکته استنباط می شود که دخالت و تمامیت خواهی نمایندگان، علت العلل کُندی انتصابات در وزارت آموزش و پرورش است تا جایی که در انتصاب مدیران زیرمجموعه روابط عمومی هم دخالت می کنند!
اظهارات صادقی در حالی است که مجلس دوازدهم با اینکه موضع جدی روی وزرایی همچون ظفرقندی ، میدری و صالحی امیری داشت اما بدون هر گونه مخالفت و تنش، با ۲۶۸ رای به علیرضا کاظمی اعتماد کرد.
* اگر آقای صادقی ، صادقانه و شفاف بفرمایند که مشخصا کدام نمایندگان بیکار و به چه طریقی مانع انتصاب نیروهای زیرمجموعه ایشان در روابط عمومی هستند این رسانه یقینا به کمک ایشان خواهد شتافت و تمام قد مقابل آن نمایندگان خواهد ایستاد.
* چنانچه روابط عمومی یا معاونت پارلمانی حسن نیت نشان داده و اسامی نمایندگانی که در عزل و نصب ها دخالت می کنند را به دست این رسانه برساند بدون هرگونه تعلل و مماشات اسامی را منتشر می کنیم و صرف نظر از هرگونه هزینه با تمام وجود این موضوع را پی خواهیم گرفت.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25150-/کدام-نمایندگان-مجلس-و-به-چه-طریقی-مانع-انتصابات-در-روابط-عمومی-وزارت-آموزش-و-پرورش-هستند؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« وقتی مسئولیت پذیری و پاسخ گویی به یک فرهنگ غالب و پیش رونده تبدیل نشود ؛ خلاف و انحراف با روکشی از مصلحت سنجی به یک نرم فراگیر تبدیل می شود »
آقایان گزینش ! برای امر حساس و خطیر " حرفه معلمی " مساله فراتر از کد 19 است !
صدای معلم گزارش می کند ؛
* « صدای معلم » از معدود رسانه هایی است که با رویکرد استقلال حرفه ای تاکنون گزارش ها ، اخبار و یادداشت های متعددی را منتشر کرده که آخرین آن گزارشی تفصیلی با قلم « علیرضا طالب زاده » با عنوان : « نیم نگاهی به گزینش به سبک ایرانی - اسلامی در وزارت آموزش و پرورش (مدارس خارج از کشور و دانشگاه فرهنگیان) در این رسانه منتشر گردیده است .
و اما دریغ از یک پاسخ .
به نظر می رسد « پاسخ گویی » به عنوان تنها فصل مشترک میان صف و ستاد جایگاهی در ادبیات این وزارتخانه به ویژه نهادهایی مانند گزینش ندارد گویی مسئولان آن علی رغم تعارفات کلیشه ای ، خود را کاملا عاری از خطا و اشتباه می دانند .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا نهادهایی مانند گزینش تاکنون و در این چند دهه نشست خبری با رسانه ها داشته اند ؟
* و آیا مقامات مافوق آنان چنین مطالبه ای از آنان برای بستر گزینی جهت تنویر و گفت و شنود داشته اند ؟
بخوانید :
« پرسش های صریح صدای معلم از دبیر هیئت مرکزی گزینش وزارت آموزش و پرورش و سایر مقامات و مسئولان ؛
"گزینش عالمانه و هوشمندانه "یعنی چه ؟ دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته برای آموزش و پرورش چه بوده است؟
« دستاورد گزینش در بیش از 40 سال گذشته چه بوده است؟
آیا سیستم جذب کارمند از طریق گزینش سیاسی و اعتقادی داوطلبان موفق بوده است؟
آیا تربیت معلم حرفه ای اساسا با کارکرد نهاد گزینش و رویکردهای آن قابل جمع است ؟
معیارهایی که گزینش گران برای خود تعریف کرده اند چه نسبتی با « تفکر انتقادی » و « پرسش گری » دارند ؟
آیا نشست های که در ادارات آموزش و پرورش در حوزه گزینش و با صفت " تخصصی " برگزار می شوند واقعا تخصصی بوده و با معیارهای مدیریت علمی و رفتار سازمانی تجانس و سنخیت دارند ؟
با توجه به نقش بی بدیل نهاد گزینش و هسته های آن در تولید و فربه شدن آموزش و پرورش ایدئولوژیک ؛ آیا برنامه ای برای تحول واقعی و غیرشعاری در این وضعیت و پیروی از تجارب کشورهای توسعه یافته در امر جذب و تربیت معلم پیش بینی شده است ؟
پرسش « صدای معلم » از مقامات و تصمیم گیرندگان آن است که نحوه گزینش و جذب معلم در ایران واقعا چه شباهت و یا تجانسی با نظام های پیشرفته آموزشی و حتا کشورهای در حال توسعه دنیا دارد ؟
آیا وقت تغییر معیارهای گزینش معلم نرسیده است؟
آیا در این زمینه فردی و یا نهادی مسئولیتی را می پذیرد ؟
آیا گزینش عالمانه به این معناست که گزینش های ایدئولوژیک کنار گذاشته می شوند و یا همچنان در اولویت قرار دارند ؟
آیا این گونه گزینش ها در چهار دهه ی گذشته کمکی به ورود « معلم با کیفیت » به نظام آموزشی کرده و این گونه ساز وکارها به کیفیت بخشی آموزش منجر شده است ؟
آیا خروجی هسته های گزینش انتخاب معلمان با صداقت ، شرافت مند و پرسشگر بوده و یا آدم هایی وابسته و عافیت طلب ساخته شده اند ؛ انسانهایی که غالباً سکوت اختیار کردهاند و در بیشتر اوقات به صورت ستایشگران و تمدید کنندگان وضع موجود در آمده اند ؟
* بسیاری از نیروهایی که از کانال « گزینش ها » جذب آموزش و پرورش شده اند در ابتدا ظاهرا برای نظام جمهوری اسلامی مطلوب بوده اند اما با گذشت زمان این نیروهای مطلوب که از فیلترهای گزینش عبور کرده اند خود را با وضعیت « موجود » تطبیق داده و بعضا به نیروهای غیر مطلوب تبدیل شده اند .
آیا اعتقادات و اخلاق در این خرده سیستم و جامعه نهادینه شده است ؟
آیا معیارهای اعمال شده موجب شکل گیری « معلم حرفه ای » در نظام آموزشی شده و یا آن که فقط بر « نارضایتی فراگیر معلمان » افزوده است ؟
اگر در گزینش به گفته آن مقام « اعمال سلیقه شخصی » صورت گرفته چه برخورد و تمهید قانونی برای عدم تکرار آن در آینده صورت گرفته است ؟
آیا نظام جمهوری اسلامی در این چند دهه آن را ندیده است ؟
* مسئولان گزینش و سایر مقامات باید بدانند و بفهمند که معلمی هم مانند سایر مشاغل تخصصی یک « حرفه » است .
بدون تردید افرادی که وارد حرفه معلمی می شوند باید نسبت به آن علاقه داشته و آگاهانه وارد آن شوند اما پرسش آن است که نظام جمهوری اسلامی چه برنامه ای جز همین گزینش های سخت گیرانه و سلیقه ای برای شکل گیری مفهوم و الزامات « معلم حرفه ای » داشته است ؟
چرا مانع از شکل گیری « سازمان نظام معلمی » در این مدت شده اند و به نظرات کارشناسان مستقل و منتقد بی توجهی شده است .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25148-/آقایان-گزینش-برای-امر-حساس-و-خطیر-حرفه-معلمی-مساله-فراتر-از-کد-19-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« نظام آموزشی ایران نظامی ایدئولوژیک محور، سیاست زده و بسته و دست و پاگیر و بدون چابکی و تحرک است »
نیم نگاهی به گزینش به سبک ایرانی - اسلامی در وزارت آموزش و پرورش (مدارس خارج از کشور و دانشگاه فرهنگیان)
علیرضا طالبزاده
* فلسفه مراکز فرهنگی برون مرزی در کشورهای توسعه یافته با تمرکز بر مبادلات و تعاملات فرهنگی و آموزشی مانند برنامه تبادل دانش آموز و دانشجو بین کشورها طراحی و بنا شده است در حالی که فلسفه تاسیس این مدارس بر اساس آن چه از شیوه نامه و آییننام های آن برداشت می شود تربیت دانش آموز در فضایی جداگانه (لوله آزمایشگاهی یا گلخانه ای) بدون ارتباط یا ادغام و امتزاج با فرهنگهای دیگر خاصه فرهنگ غرب و تاثیر پذیرفتن از آنهاست به طوری که به سفیران تاکید و توصیه می شود که فرزندان خود را در مدارس ایرانی ثبت نام کنند.
* وضعیت نظام آموزشی و برون داد سازمان ها و نهادها نتیجه عملکرد مدیران، برنامه ریزان و کارشناسانی است که بر اساس معیارهای ایدئولوژیکی-سیاسی-عقیدتی نظام که ذکرش رفت پالایش و فیلتر شده و مسئولیت های محوله شده را بر عهده گرفته اند. این نیروها برای ایجاد تحولات و تغییرات بزرگ بنیادین در نظام آموزش و پرورش دوباره به همان روش های قدیمی و آزمایش شده ایدئولوژیک متوسل می شوند و سعی می کنند نظام مدارس را هر چه بیشتر به نظام حوزههای علمیه نزدیک تر کنند....
* لزوم بازنگری و تغییرات در برنامهها و سیاستهای گزینشی و آموزشی
بعد از بیش از ۴ دهه تجربه و آزمون و خطا با بررسی بیطرفانه و بدون سوگیریهای خاص و مشاهده نتایج عملکردها و نظرسنجی از کارشناسان و متخصصان، مدیران آموزشی و تربیتی، اولیا و مربیان و دانش آموزان و نگاهی به سیستمهای آموزش و پرورش کشورهای پیشرو مخصوصا در تربیت و گزینش معلمان در این حیطه میتوان به بازنگری در برنامه ها و سیاست های آموزشی دست یازید و به مطالعه و برنامه ریزی مجدد پرداخت.
برای خروج از این بن بست که گریبان آموزش و پرورش را گرفته و یافتن راه گریز و گزیر شاید بتوان با بازنگری در برنامه هایی که دهههاست به صورت تکراری و آمرانه و دستوری از بالا اجرا می شوند و تغییرات در آنها به گزینه های دیگری نیز فکر کرد.
گزینههایی مانند:
- تغییر در شیوه گزینش به سبک فعلی مانند حذف معیارها و شاخص هایی مانند نوع پوشش و تسلط بر شرعیات و عادات و عبادات روزانه که به زندگی خصوصی فرد مرتبط است و ربطی به تخصص و شایستگی او ندارد،
- مدنظر قرار دادن ادامه حیات و فلسفه وجودی یا محدود کردن ستادها و دوایر پرورشی، نظامی، مذهبی، سیاسی و امنیتی متعدد و متنوع در داخل وزارت آموزش و پرورش با در نظر گرفتن بودجه های اختصاص داده شده و برون داد آنها در طول این سالها.
- حذف تشکل ها و گروه های غیرمرتبط به آموزش و پرورش در داخل مدارس و آموزش و پرورش و محدود کردن و متعادل ساختن برنامه های ایدئولوژیکی و پرورشی مدارس که به حد اشباع رسیده است،
- بازنگری در کتابهای درسی که به اعتقاد بیشتر کارشناسان هر سال ایدئولوژیک تر شده و حذف کتابهای درسی زائد مانند «آمادگی دفاعی» که متولی و مربی خاصی ندارد و نتیجه نفوذ و میدان دادن به گروهای خارج از آموزش و پرورش است،
- مطالعه مجدد سند ۲۰۳۰ به دور از تعصب و یک طرفه و بدون توجه به هیاهویهای معمول و مدنظر قرار دادن نیازهای روز جامعه و امکان سنجی عملی ساختن آنچه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش آمده است،
- مدنظر قرار دادن گزینه آموزش سکولار و مطالعه و تحقیق درباره مثبتها و منفیهای آن و بازنگری در برنامه های آموزش ایدئولوژیک.
- محدود ساختن یا متعادل ساختن ورود نظامیان، سیاسیون، روحانیون و حوزویها به محیطها و حوزههای آموزشی و مدارس،
- حذف و زدودن سهمیهها و رانتهای علمی از پیکره آموزش و پرورش و آموزش عالی و کشیدن این دندان بدبو و فاسد برای همیشه و همچنین هزینه نکردن و پاداش ندادن از صندلی های دانشگاه برای گروه های خاص حکومتی،
- مرز قائل شدن بین حوزه و مدرسه و متوقف ساختن تلاش برای نزدیک کردن نظام مدرسه به نظام حوزه،
- انجام پژوهش ها و تحقیقات تخصصی در حوزه های ذکر شده در بالا توسط پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش و پژوهشکده های ذیربط و کاربست یافته های آنها به شرطی که پژوهش ها به صورت علمی و اکادمیک بدون سوگیری و با داده های واقعی و میدانی و بدون فشار از طرف گروه های ذی نفع باشد.
https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25146-/نیم-نگاهی-به-گزینش-به-سبک-ایرانی-اسلامی-در-وزارت-آموزش-و-پرورش-مدارس-خارج-از-کشور-و-دانشگاه-فرهنگیان
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« محصول نظام آموزشی ما بیشتر درس خوانده های عجول و محصور در دنیای خود ساخته ای هستند که ارتباط چندانی با محیط پیرامونی (جامعه و خانواده) ندارند و گاه برای رسیدن به اهداف خودخواهانه فردی دست به هر کاری می زنند »
کند و کاوی در حلقه های گم شده میان نظام آموزشی و جامعه
سیدکاظم موسوی جراحی
* فکر می کنم که تغییر نام وزارت « فرهنگ » به وزارت « آموزش و پرورش » در سال 1343 در راستای همین هدف مهم بوده.... البته شاید خیلی از نکات کمک آموزشی جزوه برای نظام آموزشی امروز و در سایه انفجار اطلاعات! ساده و پیش پا افتاده و آشنا به نظر برسد ولی صحبت از دهه 30 و 40 (شصت و چند سال قبل) است! دوره ای که معمولا بیشترین انگیزه یادگیری دانش آموزان صرفا ترس از تنبیه معلم و والدین بود و تنها خط ارتباطی بین معلم و دانش آموز قیافه جدی آقا معلم خط کش به دست در مقابل چهره هراسان دانش آموز و کف دست لطیفش تعریف می شد!
* البته این شیوه نگاه آموزشی و تربیتی به دانش آموزان خود معلول رسوبات به جا مانده از فرهنگ راکد چند صد ساله مکتب خانه داری و ملا باجی ها با ابزار تربیتی فیزیکی ( چوب ترکه و فلک کردن نوآموزان) بود که سایه سنگین آن همچنان بر نظام آموزش نوین ایران سنگینی می کرد و حتی در شهرها و روستاهای دور دست در کنار مدارس جدید ؛ هنوز مکتب خانه ها با مخلفاتش وجود داشت و کم و بیش داوطلب هم داشت (اصرار والدین) (2) . گذشته از این ها وجود تعداد زیادی معلم ابتدایی با مدارک تحصیلی زیر دیپلم بدون گذراندن دوره های آموزشی و دانشسرا ، اهمیت و ضرورت این دوره های آموزشی در آن ز
* در آموزش و پرورش نیز هدف هایی موجود است که عبارتند از:
1- آمادگی برای زندگی آینده
2- پرورش قوا و استعدادها
3- پرورش نیروی تفکر
4- پرورش افراد متعادل
5- پرورش نیروی معنوی و مذهبی
6- پرورش حس مسئولیت
* « شناخت های دوگانه و دل باختگی دوگانه » ؛ در درجه اول معلم باید به موضوعی که می آموزد احاطه کامل داشته باشد... دانش معلم مثلا در تاریخ نباید به همان اندازه باشد که می خواهد به دانش آموز بیاموزد. دانش او باید به میزان قابل توجهی از این مقدار تجاوز نماید....وی باید آنچه را می آموزد به نحوی با زندگی دانش آموز مرتبط کند » .
* از میان همه توصیه های علمی و روان شناسانه ای که در جزوه به آنها به درستی اشاره شده به نظر من توصیه ایجاد و یا تقویت و نهادینه کردن حس تعلق در ضمیر دانش آموزان یکی از مهم ترین سفارشات این جزوه است که متاسفانه این روزها به دلایل عدیده ای در ذهن و ضمیر دانش آموزان و دانشجویان کشور جایگاه چندانی ندارد.
صف طولانی متقاضیان مهاجرت گویای این واقعیت تلخ است!
* از این رو متاسفانه تمام همّ و غم نظام آموزشی صرفا متمرکز بر دروس و حفظیاتی شده که فقط به درد نمره آوری و قبولی در المپیادهای نمایشی و کنکور ... شده و جنبه پرورشی دانش آموزان به عنوان آینده سازان کشور تحت تاثیر این نگاه به شدت مغفول مانده است.
* به زبان ساده محصول نظام آموزشی ما بیشتر درس خوانده های عجول و محصور در دنیای خود ساخته ای هستند که ارتباط چندانی با محیط پیرامونی (جامعه و خانواده) ندارند و گاه برای رسیدن به اهداف خودخواهانه فردی دست به هر کاری می زنند و متاسفانه آثار سوء این کم کاری و یا سردرگمی در برنامه ریزی های سلیقه ای و مقطعی و بعضا متضاد نظام آموزشی کشور در جای جای جامعه و در همه طبقات اجتماعی به اشکال مختلف خودنمایی می کند ؛ از نحوه رانندگی و مشاجرات روزانه جوانان بگیرید تا آمار بالای طلاق و اعتیاد و انبوه پرونده ای قضایی و جنایی و غیره.
* بی تعارف باید اعتراف کنیم که این کج رفتاری ها دیگر محدود به قشر کم برخوردار و کم سواد جامعه نیست و مثل یک اپیدمی بدخیم اجتماعی به نحو حیرت انگیزی به طبقاتی از جامعه متاستاز داده است که هم برخوردار هستند و هم تحصیل کرده .
خبر تاسف بار تزریق آب مقطر به جای داروهای گران قیمت شیمی درمانی به بیماران نگون بخت و فروش این داروها در بازار آزاد(4) را می توان از این زاویه تحلیل کرد چرا که موارد این چنینی را دیگر با هزاران تن چسب نمیتوان به خطا و مسامحه پزشکی و سهل انگاری و آنچه این روزها ترک فعل نامیده شود چسباند.
https://sedayemoallem.ir/معرفی-کتاب/item/25140-/کند-و-کاوی-در-حلقه-های-گم-شده-میان-نظام-آموزشی-و-جامعه
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« سهم هر ایرانی از این بودجه معادل 1123 دلار است . سهم هر سوئدی معادل 12095 دلار است »
بودجه سال 1404 ایران و بودجه 2025 سوئد ؟!
* ماه گذشته خانم الیزابت سوانتسون ، وزیر دارایی سوئد نیز بودجه سال جاری کشور ده و نیم میلیونی سوئد را تسلیم پارلمان این کشور ، ریکس داگ نمود .
بودجه سال جاری میلادی سوئد معادل 127 میلیارد دلار است . بودجه ی کشوری سردسیر در شمال اروپا که از نقطه نظر منابع معدنی اصولا قابل مقایسه با ایران نیست .
https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/25133-/بودجه-سال-1404-ایران-و-بودجه-2025-سوئد-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« این رسانه عملکرد رئیس این مرکز را موفق و موثر ارزیابی نمی کند »
مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در دولت پزشکیان و مساله پاسخ گویی ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* چندی پیش یادداشتی از « محمد عبادی » با عنوان : « نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش : مقبول نیست ! » در « صدای معلم » منتشر گردید .
انتشار این مطلب واکنش های متفاوتی را برانگیخت .
انتظار این بود که « حسین صادقی ؛ رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش » در جهت تنویر افکار عمومی و احترام به نظر مخاطبان به نقدهای مطرح شده در یادداشت پاسخ می داد .
سابق بر این و در دولت روحانی روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش به مطالب منتشره در رسانه ها « حساس » و « پی گیر » بود و بر اساس اصل « پاسخ گویی » برای آنان « جوابیه » هم ارسال می کرد .
* با روی کار آمدن دولت سیزدهم و تغییر وضعیت ظاهری پرتال وزارت آموزش و پرورش این بخش حذف شد و متاسفانه آن رویه غلط در دولت مسعود پزشکیان هم چنان استمرار یافته است .
* پرسش « صدای معلم » از حسین صادقی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش آن است که تعامل با رسانه و تنویر افکار عمومی به چه طریق و با کدام ساز و کار باید عینیت پیدا کند ضمن آن که نشست های خبری هم در این وزارتخانه تقریبا تعطیل است و اکثریت قریب به اتفاق محتوای دعوت از خبرنگاران به موضوعات سطحی مانند آیین بزرگداشت ، رونمایی ، آیین تجلیل و... محدود شده است .
* « صدای معلم » پس از انتصاب ایشان به سمت رئیس این مرکز نوشت :
« اخبار رسیده به « صدای معلم » نشان می دهد که انتصاب « حسین صادقی » به عنوان رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش با پذیرش و استقبال خوب معلمان کنش گر رو به رو شده است » .
پس از گذشت بیش از 3 ماه از فعالیت حسین صادقی در بخشی که باید مغز متفکر، شریان حیاتی، قلب تپنده و پیشانی نهاد مهم و حساسی مانند تعلیم و تربیت باشد ؛ « صدای معلم » به عنوان رسانه ای که تجربه سه دهه فعالیت رسانه ای را در کارنامه ی خود دارد و با استناد به گزارش هایی که منتشر کرده است ؛ عملکرد ایشان را موفق و موثر ارزیابی نمی کند .
متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25131-/رئیس-مرکز-اطلاع-رسانی-و-روابط-عمومی-وزارت-آموزش-و-پرورش-در-دولت-پزشکیان-و-مساله-پاسخ-گویی-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« هوش مصنوعی صرفاً باید به عنوان یک ابزار کمکی در کنار ارتباطات انسانی و عشق و محبت والدین به کار رود »
هوش مصنوعی و تربیت فرزندان
حسین معافی/ پژوهشگر هوش مصنوعی
* در حوزه آموزش، هوش مصنوعی میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند عمل کند. اپلیکیشنهای آموزشی شخصیسازیشده، با استفاده از هوش مصنوعی، سطح یادگیری کودک را تشخیص داده و محتواهای آموزشی متناسب با نیازهای او را ارائه میدهند. این سیستمها میتوانند به کودک در حل مسائل درسی کمک کرده، نقاط ضعف او را شناسایی و بر رفع آنها تمرکز کنند. همچنین، بازیهای آموزشی مبتنی بر هوش مصنوعی میتوانند به شیوهای جذاب و سرگرمکننده، مهارتهای مختلف کودک را تقویت کنند.
از سوی دیگر، هوش مصنوعی میتواند در بهبود ارتباط بین والدین و فرزندان نیز نقش ایفا کند. با استفاده از رباتهای چت هوشمند، والدین میتوانند با فرزندان خود به گفت و گو پرداخته و در مورد مسائل مختلف با آنها به تعامل بپردازند. این ابزار میتواند به عنوان یک واسطه برای برقراری ارتباط با فرزندان نوجوان و جوان که گاهی تمایلی به صحبت مستقیم با والدین خود ندارند، عمل کند. البته، لازم به ذکر است که استفاده از این ابزارها باید با احتیاط و هوشیاری همراه باشد تا از سوء استفاده از آنها جلوگیری شود.
با وجود مزایای بیشماری که هوش مصنوعی برای والدین به همراه دارد، باید به چالشهای آن نیز توجه داشت. مهمترین این چالشها، حفظ حریم خصوصی دادههای کودکان و اطمینان از امنیت اطلاعات است. همچنین، باید از وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی جلوگیری کرد و به نقش حیاتی تعاملات انسانی در تربیت کودکان توجه داشت.
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25129-/هوش-مصنوعی-و-تربیت-فرزندان
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
چند پرسش از رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش ؟
حضور رضوان حکیم زاده معاون آموزش ابتدایی در بین پراستنادترین اساتید دانشگاه تهران چه مشکلی از آموزش و پرورش و چالش های آن حل کرده است ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* نخستین پرسش آن است که آیا حضور رضوان حکیم زاده به عنوان استاد و عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران موجب ارتباط و یا اتصال میان نهاد « آموزش و پرورش » و « دانشگاه » شده است ؟
شواهد و نیز گفته های برخی اساتید دانشگاه نشان می دهد که این ارتباط قطع است .
* آیا معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش تاکنون به صورت شفاف مطرح کرده که تولیدات دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی در نظام تعلیم و تربیت به چه دردی می خورند ؟
* « صدای معلم » گفت و شنودی را در آذر ماه 1393 با « مظفر الدین واعظی » استاد دانشگاه ؛ در ارتباط با نقش مغفول دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی در ایران انجام داد و وضعیت مطلوب را در مقایسه با جوامع توسعه یافته مورد تدقیق کارشناسی قرار داد .
عضو هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی چنین می گوید :
« دانشگاه و آموزش و پرورش پس از ستاد انقلاب فرهنگی ، هر کدام راه خود را طی کردند و جدا شدند . در زمان ستاد انقلاب فرهنگی ، همواره دانشگاه و آموزش و پرورش از طریق این ستاد به هم پیوند می خوردند مخصوصا در زمان برنامه ریزی تربیت دبیر ، همواره حضور معاون آموزشی وزارت آموزش و پرورش در جلسات برنامه ریزی الزامی بود .
در مجموع ، برنامه طوری تنظیم می شد که مطابق با نیازهای آموزش و پرورش باشد و از طرف دیگر، معلم امکان ادامه تحصیل در رشته مورد نظر را داشته باشد . مثلا دانشکده علوم ، معلم فیزیک ، شیمی ، زمین شناسی تربیت می کرد ، همین طور مثلا دانشکده تربیت تربیت بدنی ، دبیر ورزش تربیت می کرد .
در همین دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی در زمان دکتر کاردان ، آزمایشگاه وجود داشت و دبیر تربیت می شد ، اما بعدا و تقریبا در سال 1380 و هم زمان با وزارت آقای مظفر ، کم کم آموزش و پرورش و دانشگاه از هم جدا شدند به ویژه دانشکده های علوم تربیتی که دیگر برای آموزش و پرورش کار نمی کنند .
این دانشکده ها و آموزش و پرورش ، هر دو از بودجه عمومی کشور تغذیه می کنند اما آموزش و پرورش متاسفانه پایش را در کفش دانشگاه کرده که موجب اتلاف بودجه می شود .
از نظر قانون هم این مشکل دارد ؛ چرا که از نظر قانون اساسی کار آموزش و پرورش ، تربیت دانش آموز از دوره ابتدایی تا پایان دوره متوسطه است و امر « تربیت دبیر »در حوزه ی آموزش عالی است .
اگر واقعا به وجود دانشکده های روان شناسی و علوم تربیتی نیازی نیست ، می توانند آن ها را تعطیل کنند !
دانشکده های علوم تربیتی رسالت خود را گم کرده اند . این دانشکده ها ، اقدام به تربیت نیروی انسانی می کنند که مورد پذیرش آموزش و پرورش نیست و عملا باری بر دوش دولت و جامعه می گذارند و عده ای ناراضی و بیکار تحویل جامعه می دهند .....
* پرسش « صدای معلم » از خانم حکیم زاده آن است که آیا ایشان هم مانند همکار دانشکده ای شان شجاعت و شهامت بیان چنین مسائلی را دارند ؟
* اخیرا نتایج شرکت دانش آموزان ایرانی در آزمون تیمز 2023 منتشر شده است .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران در گزارش خود با عنوان : « گزارش « صدای معلم » در آذر 1398 : « از زمانی که زمان آموزش مان را کم کردیم عملکرد آموزشمان هم در مطالعات تیمز و پرلز به شدت کاهش پیدا کرده است ؛ ما در کل دنیا یکی مانده به آخر هستیم » - کارنامه ی تاسف بار دانش آموزان ایرانی در آزمون بینالمللی تیمز 2023 ... چه کسی در مورد پایین بودن " زمان آموزش " پاسخ گوست ؟ به آن پرداخت .
حتی در پرتال آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش اشاره ای به این مساله نشده و واکنش خانم دکتر تاکنون سکوت بوده است .
چرا ؟
* بر خلاف دوران کرونا که حکیم زاده موضع مستقل و شفافی در مورد تعطیلی مدارس داشت اما در تعطیلی مدارس به دلایلی مانند آلودگی هوا ؛ پراستنادترین استاد دانشگاه تهران هیچ حرفی در این مورد نمی زند ؟
واقعا تاثیر آموزش های مجازی بر دانش آموزان ابتدایی در حالی که دچار فقر یادگیری بیش از 44 درصدی هستند ؛ چقدر موثر است ؟
* چرا خانم حکیم زاده از زمان انتصاب خود تاکنون حتی یک نشست خبری با رسانه های فعال و پی گیر برگزار نکرده است ؟
آن چه « صداقت » یک فرد را عیار و عیان می کند ؛ عملکرد او در مواجهه با « حوزه عمومی » است .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25124-/حضور-رضوان-حکیم-زاده-معاون-آموزش-ابتدایی-در-بین-پراستنادترین-اساتید-دانشگاه-تهران-چه-مشکلی-از-آموزش-و-پرورش-و-چالش-های-آن-حل-کرده-است-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« ما مهارت لازم برای نگهداشت سرمایهها را نداشته و با اینکه در حوزه آموزش مدرن پیشتازیم ولی در رواداری، گفت و شنود ، فنون مذاکره، جرات عذرخواهی، مهارت عقبنشینی و دیالوگ را بلد نیستیم »
فن آوری زبان فارسی در عصر کشاورزی جا مانده است ؛ قصه دموکراسی باید از خانه مادری و خانه زبانی شروع شود
رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم
* دکتر « محمود درگاهی » استاد دانشگاه ادبیات زنجان سال ۲۰۱۰ در پژوهشی عمیق تحت عنوان « تاثیر شاهنامه در تاخیر دموکراسیخواهی » که سال ۹۶ در ماهنامه بایرام متتشر شد مینویسد:
« شاهنامه فردوسی بزرگترین اثر کلاسیک فارسی به ویژه در عرصه اندیشه سیاسی و شیوههای کشورداری است ؛ شهرت گسترش این کتاب در میان مردم ایران موجبات راهیابی و رسوب درون مایههای سیاسی آن در اذهان طیفها و طبقات گوناگون آنان فراهم آورده است.
مهمترین این درونمایهها نوعی الگوی کشورداری است که در آن یک شاه بزرگ یا خدایگان در کانون یک اقتدار سیاسی جای میگیرد . این شاه بزرگ یکتنه تشخیص دهنده همه مصالح کشور و نیک و بد زندگی انسانها و تعیین کننده حیات و مرگ و زندگی آنهاست.
وقتی که چنین الگویی از یک قدرت سیاسی در درازنای سدهها پیش روی ملتی قرار گیرد و خطوط برجسته آن در ذهن یکایک آن حک شود راه را برای آشنایی با الگوهای بدیل و شیوههای دیگر کشورداری به ویژه شیوههای مخالف آن مانند دموکراسی و مشارکت سیاسی میبندد و نوعی نگاه سیاسی میآموزد که در آن هیچ جایی برای آحاد ملت و دخالت و مشارکت آنها در امور کشورداری نمیماند.
آموزه خطرناکی که به مرور تبدیل به خلق و خوی ملی میشود و در سدههای متوالی تاریخ در تکوین اندیشه ایرانی تغییر شکل میداد و با رسوخ تار و پود فرهنگ و حتی اعتقادات دینی مردم زیانهای هنگفتی را فراهم می آورد .... ».
* رنانی در سیر تاریخی توسعه و تجربیات معلمی خود معتقد است که مراحل توسعه عبارتند از:
1- سرمایهگذاری اقتصادی
2- سرمایهگذاری انسانی
3- سرمایه اجتماعی
4- سرمایه نمادین
5- سرمایه خانه کودکی
6- سرمایه خانه زبان
وی در ادامه سرمایه اقتصادی را شرط لازم و ناکافی توسعه معرفی کرده میافزاید: چین فقط در حوزه اقتصاد به مرز خلاقیت و دانش جهانی رسیده است ولی مفهوم توسعه توانایی و خلاقیت در تمام شئون توسعه از اقتصاد تا ادبیات، هنر، فلسفه، عرفان و...است.
رنانی از مشارکت، نوع دوستی، امید، چهرهها و شخصیتهای نمادینی مانند کوروش، علیدایی و آثار تاریخی و معنوی همانند تخت جمشید و شاهنامه فردوسی به عنوان لوازمات ناکافی مفهوم توسعه نام برده میافزاید:
« درآمد انگلیس از چهره کاریزماتیک دیوید بکام از کل آثار تاریخی ما بیشتر است در حالی که ما برای علیدایی جوک میسازیم و از ظرفیت جنازه هارون الرشید و رضا شاه و...غافلیم.
رنانی معتقد است که ما مهارت لازم برای نگهداشت سرمایهها را نداشته و با اینکه در حوزه آموزش مدرن پیشتازیم ولی در رواداری، گفت و شنود ، فنون مذاکره، جرات عذرخواهی، مهارت عقبنشینی و دیالوگ را بلد نیستیم .
خلق و خوی دیکتاتوری ما معطوف به خانه کودکی و تربیت دوره پیشامدرن ماست. ما ذاتا در زمان قدرت، ظالم و سرکوبگریم و در بیقدرتی کُرنشگر، چاپلوس و ساکتیم.
* قصه مادران ما واپس گرا و ضد توسعه است. ما همچنان از سوسک غول ساخته و اسیر تربیت کودکانه و ناکارآمد اولیا هستیم.
به باور رنانی ؛ آخرین ایستگاه توسعه، خانه زبان میباشد ؛ خانواده و مدرسه در خانه زبان مستقرند.
زبان فارسی به عنوان میراث مشترک ما بسته و نرم بوده و فاقد تیزی و ظرفیت لازم برای پذیرش وجوه مختلف توسعه است . فارسی، زبان استعاره، کنایه و دوپهلو گویی هاست . ایهام و ابهام و... برای شاعرانگی خوب است ولی لازمه توسعه ؛ شفافیت، خلق واژگان و تولید مفاهیم مدرن است.
فن آوری زبان فارسی معطوف به عصر کشاورزی است ؛ البته نباید از خیانتهای فرهنگستان زبان فارسی در نامگذاریها و انسداد زبانی غفلت نمود. اگر امروز شاهنامه فردوسی برای ما قابل فهم است افتخار نیست بلکه نشانه ایستایی و بسته بودن زبان است. زبان باز و خلاق لازمه و پیشران توسعه است.
* ما فاقد قصهایم . از شاهکشی قصه در نمیآید.
قصه دموکراسی باید از خانه مادری و خانه زبانی شروع شود . از این منظر پزشکیان فرصتی برای خلق قصههای جدید است. خلق قصه غیر از گفتمانسازیست . گفتمان مجموعه مفاهیمی است که فهم مشترک ایجاد میکند.
ماندگاری گفتمانها به اندازه عمر سازندگان سیاسیاش بوده و عمقی ندارند .
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25122-/فن-آوری-زبان-فارسی-در-عصر-کشاورزی-جا-مانده-است-؛-قصه-دموکراسی-باید-از-خانه-مادری-و-خانه-زبانی-شروع-شود
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« پوپولیسم از موانع اصلی دموکراسی است . راه حل آن هم مردم بسیار آگاه فعال است »
" پوپولیسم " پدیده پیچیده ای است که از " تربیت " ناشی می شود . سادهترین و ضروریترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند !
« پوپولیسم » از کلمه مردم است و به کلمه عام یا عوام ربط پیدا میکند. پس هر کدام از ما میتواند در پوپولیسم نقش داشته باشد : این نقش گاه مثبت و گاه منفی است. پس نقش ما فقط در صورت تامل میتواند مثبت گردد زیرا به صورت ناخودآگاه همه ما پوپولیست هستیم.
* در پوپولیسم یک فرد فقط میگوید من ناجی شما هستم و برای به قدرت رسیدن، ترس و هراس را گسترش میدهد تا خود را مطرح کند. ولی در نقطه تقابل، اشخاصی ناشناس میتوانند ارزنده ترین خدمات و دانش ها را گسترش دهند زیرا چشم داشتی فردی از این کار ندارند.
بلی، رضا بابایی باری به درستی نوشت تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگترها احترام بگذاریم . کلمات زشت نگوییم . پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم . حرفشنو باشیم . صبحها به همه سلام کنیم . دست و روی خود را با صابون بشوییم . لباس تمیز بپوشیم . دست در بینی نبریم و غیره.
* کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم ؛ چگونه اضطراب را در خود مدیریت کنیم تا گاه از یک تنفس در هراس و پنیک خفه نشویم ؟ یا موفقیت حقیقی و درازمدت چیست؟ ارزش های درازمدت و پایدار کدامند؟ هدف درازمدت از ازدواج چیست؟
یا در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم؟
در کودکی به ما آموختند که چموش (برای حال حاضر) نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوههای نقد را به ما (برای آینده مان) کجا آموختند؟
* داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برنده جایزه نوبل اقتصاد میگوید:
« اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانههای آن کشور نروید. اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. میتوان نفت فروخت و همه اینها را وارد کرد.
برای اینکه بتوانید آینده کشوری را پیشبینی کنید، بروید در دبستانها؛ ببینید آنجا چگونه بچهها را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند؛ ببینید چگونه آموزش میدهند.
اگر کودکان شان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظمپذیر، خطرپذیر، اهل گفتوگو و تعامل و برخوردار از روحیه مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت میکنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعه پایدار و گسترده است » .
* جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم میگفت: « اگر دست من بود، درس طراحی را در همه مدارس جهان اجباری میکردم تا بچهها قبل از این که به نگاههای سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیاء را بیاموزند. کسی که به کلاسهای طراحی میرود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیقتر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت میرود تا در طراحی پیشرفت کند » .
اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمیتواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است.
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25120-/پوپولیسم-پدیده-پیچیده-ای-است-که-از-تربیت-ناشی-می-شود-سادهترین-و-ضروریترین-مسائل-زندگی-را-به-ما-یاد-ندادند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« نظر به اینکه در آزمونهای بین اللملی همواره ۱۵ و ۲۵ درصد پائینتر از کشورهای شرکت کننده هستیم، متاسفانه نتایج نامطلوب امتحانات داخلی نیز خطر مضاعفی برای سیستم آموزشی تحمیل میکند »
افت میانگین نمرات نهایی دانش آموزان ... زنگ خطری برای آموزش !
حسین محرمی/ مدیر سابق آموزش و پرورش
* مقایسه نتایج معدل امتحانات نهایی بین سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۳ برای رشتههای مختلف نظری دوره دوم متوسطه در پایه دوازدهم نشاندهنده کاهش قابلتوجه میانگین نمرات است، این کاهش ممکن است به دلایل افزایش سختی سؤالات و به عبارتی دیگر تغییر در ساختار امتحانات و استانداردسازی سختگیرانهتر موجب سطح دشواری امتحانات شود.
این روزها تغییر قوانین امتحانات و تأثیر مستقیم نمرات نهایی در نتایج کنکور، فشار روانی بیشتری بر دانشآموزان وارد کرده است، و از طرفی دیگر تغییرات در شیوه آموزش، از جمله کاهش کلاسهای حضوری در سالهای اخیر بهویژه در دوران کرونا، کیفیت یادگیری را کاهش داده است؛ این موارد نیز در کاهش میانگین بیتاثیر نیستند.
* البته ناگفته نماند موارد زیر نیز میتواند از دیگر عوامل موثر در کاهش میانگین امتحانات نهایی محسوب شوند، یکی اینکه دسترسی نابرابر به منابع آموزشی و کلاسهای تقویتی در مناطق محروم کشور و همچنین افت کیفیت آموزش به دلیل کمبود معلمان متخصص، عامل دیگری که شاید به صورت ضمنی و مستتر موجب کاهش میانگین معدل در پایه دوازدهم باشد و نیاز به تحقیق بیشتری دارد مشکلات روانی و استرس میان دانشآموزان است.
* - کاهش میانگین معدلهای نهایی بین سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۳ زنگ خطری برای سیستم آموزشی است. برای جلوگیری از افت بیشتر، باید به مشکلات ساختاری، روانی و آموزشی دانشآموزان از سوی دستگاه تعلیم و تربیت توجه بیشتری شود.
https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25118-افت-میانگین-نمرات-نهایی-دانش-آموزان-زنگ-خطری-برای-آموزش/
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آقای وزیر، از راه اشتباه برگردید! »
نقدی بر عملکرد رئیس فعلی مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش : مقبول نیست !
محمد عبادی
* ساده انگاری نسبت به اداره ی یک ابر مجموعه مانند آموزش و پرورش، نشانه ی عدم شناخت فرد نسبت به این سازمان بسیار بزرگ است. قطعا اهرم ها و عاملان داخلی و خارجی زیادی مدیر مجموعه را در تنگناهای فراوان قرار می دهند، گویی که مجموعه تنها یک مدیر ندارد و مدیریت ابرچالش ها و بحران ها نیاز به همراهانی قدر، صادق و کاردان دارد.
* حسین صادقی رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی با سی و اندی سال سابقه در حوزه های دیگر از اولین انتخاب های علیرضا کاظمی بود.
چهره ی نامقبول و شایعاتی که در فضای مجازی، به ناحق از علیرضا کاظمی شکل گرفته و گاه به ناحق مواردی در حق او عنوان می شود، و علاوه بر آن مسائلی مانند حس منفی و نگرانی استان ها در امر انتصابات یا دلشوره های بازنشستگان در بحث مطالبات ، قطعا چالش هایی هست که در صورت مدیریت درست رئیس مرکز ، بخش زیادی از موارد تا به این میزان آسیب رساننده نمی شدند.
* اخبار هفتگی امید بخشش هم که مضحکه ی اصحاب رسانه شده است! عدم توانایی در استفاده از رسانهها، تحلیل اخبار و تولید محتوای مناسب، باعث شده که او نتواند در ایجاد ارتباط و تعامل مؤثر با رسانهها و جامعهی هدف خود موفق باشد.
* محبوبیت و اعتبار در بدنهی آموزش و پرورش برای یک مدیر روابط عمومی بسیار حائز اهمیت است. رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی نتوانسته اعتماد و احترام معلمان و کارکنان وزارت آموزش و پرورش را جلب کند و به سختی میتواند نظرات و خواستههای آنها را به مقامات بالاتر منتقل کند. این عدم محبوبیت متاسفانه به عدم همکاری و همدلی از طرف معلمان و دیگر کارکنان منجر شده است.
روابط عمومی قوی نه تنها نیازمند مهارتهای ارتباطی است، بلکه الزامات و استانداردهای فراوانی دارد. رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی نتوانسته به درستی وظایف خود را شناسایی کند و در ساده ترین شبکهسازی ها هم موفق نبوده چه برسد به ایجاد شبکه های مؤثر!
* یکی از وظایف اصلی روابط عمومی ایجاد شبکههای ارتباطی مؤثر بین ذی نفعان داخلی و خارجی مختلف است. رئیس فعلی مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی نتوانسته یک شبکهی ارتباطی قوی میان معلمان، مدیران مدارس و مقامات وزارتخانه برقرار کند و نظرات و نیازهای آنها را به درستی به وزیر منتقل کند. این امر همان گونه که عنوان شد منجر به عدم همدلی میان معلمان و وزیر آموزش و پرورش شده و موجب بروز نارضایتیها و چالشهای بیشتر هم خواهد شد.
با توجه به چالشهای فوق، رئیس فعلی مرکز در نقش خود به عنوان با مشکلات جدی مواجه شده و عدم آشنایی با ابزارهای ژورنالیستی، فقدان محبوبیت در بدنهی آموزش و پرورش، ناآشنایی با الزامات روابط عمومی و عدم توانایی در ایجاد شبکههای ارتباطی مؤثر، همگی عواملی هستند که مانع موفقیت او شده اند.
* آقای وزیر باید بداند گاهی اوقات با یک اشتباه نوزده نمی شوند ؛ صفر می شوند…!
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25116-/نقدی-بر-عملکرد-رئیس-فعلی-مرکز-روابط-عمومی-و-اطلاع-رسانی-وزارت-آموزش-و-پرورش-مقبول-نیست
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw