sedayemoallem_ir | Unsorted

Telegram-канал sedayemoallem_ir - صدای معلم

4031

صدای معلم یک رسانه مستقل است و به شماره ثبت 78039 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کند . هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها و گروه ها جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد . sedayemoallem.ir ارسال مطلب : smiedu1@gmail.com

Subscribe to a channel

صدای معلم

آیا « زمان » آن فرا نرسیده که فرد ایرانی پاسخی عقل نگرانه بر این همه « تناقض اندیشی » و « انبوه تناقض های رفتاری » خویش داشته باشد ؟

فلسفه و میراث " هالووین " و ایرانیان همیشه بر باد رفته !

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم



« گفت آن را جمله می‌گفتند خوش

مر مرا هم ذوق آمد گفتنش

مر مرا تقلیدشان بر باد داد

که دو صد لعنت بر آن تقلید باد »

مولانا


* فلسفه ی مراسمی مانند « هالووین » چیست و قرار است چه پیامی برای جامعه و جهان داشته باشد ؟

دمیدن این همه هیجان و ترس در زندگی انسان قرن بیست و یکمی که به شدت از « تنهایی » رنج می برد ، از هم نوعان خویش فرسوده و ناامید شده و برای پر کردن خلاء « تنهایی مزمن » خود به ارتباط با « حیوانات » که قدرت تفکر ندارند ، چنگ انداخته تا چه حد می تواند به حل مساله نهایی کمک کند ؟


* جامعه برای کسب « تنوع » دنبال « هیجان » می گردد تا بتواند نیازهای روانی و روحی خویش را کاملا تامین کند و به این بهانه بتوانند با یکدیگر ارتباطی « متفاوت » پیدا کنند و به این جهت است که این گونه مراسم در این جوامع محبوب است و مردم از آن استقبال می کنند .

اما پرسش « مهم » این است که نسبت به این گونه مراسم با جامعه ی ایرانی چیست ؟

جامعه ای که در آن مانند جوامع غربی ؛ « قانون » در روابط و مناسبات اجتماعی چندان موضوعیتی نداشته و معمولا مردم حقوق شهروندی و اجتماعی همدیگر را به رسمیت نمی شناسند و به راحتی آن را با توجیهات و بهانه های مختلف زیر پا می گذارند و به قول معروف هنوز در « همان توحش ابتدایی » به سر می برند ؛ برپایی خرافات غربی مانند « هالووین » چه مشکلی از این جامعه می تواند بگشاید ؟

جامعه ای که آمارهای رسمی از شیوع اختلالات روانی تا میزان 30 درصد و آمارهای غیررسمی بسیار بالاتر را اعلام می کنند ؛ تزریق ترس و هیجان به چنین جامعه ای که از زمان بیدار شدن تا زمان خوابیدن دائما در ترس و اضطراب و هیجان های خود ساخته و دولت ساخته به سر می برد و از آینده ناامید است ؛ آیا اساسا با « منطق و عقل » سازگاری دارد ؟




* این که نظام آموزشی ایران در هویت سازی برای جوان ایرانی دچار کژی کارکرد و رویکرد شده و برنامه ای برای بازسازی و احیای آن ندارد ؛ تردیدی نیست .

این که برخی و شاید بسیاری از برنامه ریزان و سیاست گزاران هنوز « هویت ایرانی » را نمی شناسند و با تاریخ و هنر ایرانی بیگانه اند اما آرزوها و رویاهای بزرگ در سر دارند که جامعه را در عمل و از هر سو به « بن بست » رسانده هم تردیدی نیست .

اما پرسش راهبردی آن است که نقش خود مردم و کارکرد آنان در این بحران هویت چه بوده است ؟

آیا می توان همه قصورات و بدبختی ها را به « بالا » و « دیگران » فرافکنی کرد ؟

آیا سایر رویدادهای فرهنگی و تاریخی که در تقویم رسمی ثبت شده است ؛ از سوی جامعه و روشنفکران به آن توجه کافی می شود ؟


* فی المثل ؛

آیا واقعا نوروز ، نوروز است ؟ و با آمدن آن افراد به دنبال تحول و نیک بودن در سه بعد « اندیشه ، گفتار و کردار » خود هستند ؟

نتیجه ی واقعی تعطیلات طویل المدت « عید نوروز » جز جدال خونین در جاده ها و شکستن رکورد کشته ها و مصدومین و مجروحان ؛ آیا چیز دیگری بوده است ؟

آیا چهارشنبه سوری با فلسفه ی آن چقدر هماهنگی دارد ؟ جز ایجاد رعب و وحشت و دامن زدن به تنفر از یکدیگر ؟

ره آورد روز « سیزده به در » جز تخریب و انهدام طبیعت برای ایران چه بوده است ؟


آیا این جشن ها توسط خودایرانی ها و بدون دخالت بیگانگان ؛ « لوث و بی محتوا » نشده است ؟


* این نکته را نباید از نظر دور داشت که بر اساس شواهد و مستندات تاریخی ؛ « بیگانه پرستی » و « تقلید کورکورانه » ریشه ای طولانی و عمیق در فرهنگ ایرانی ها دارد .


* برای من همیشه جای سوال و ابهام است که چرا ایرانی ها از عادت های خوب غربی ها و ممالک توسعه یافته در ارزش هایی مانند « قانون گرایی و احترام به ارزش ها و قراردادهای اجتماعی » همواره « عقب » هستند و برخی اوقات آن را ناشنیده و نادیده می نگرند اما در برقراری ارتباط و تقلید با چیزی که اصلا تناسبی با فرهنگ و تاریخ و مهم تر از همه « شرایط اجتماعی » آنان ندارد ؛ تا این اندازه «پیش قدم و پیرو » هستند .


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26275-/فلسفه-و-میراث-هالووین-و-ایرانیان-همیشه-بر-باد-رفته

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آمار نشان می‌دهد مصرف سیگار به‌ویژه در میان زنان و جوانان ایرانی در سال‌های اخیر به‌طور چشم گیری افزایش یافته است »

" مالدیو " نخستین کشور جهان که " ممنوعیت نسلی سیگار " را اجرا می‌کند



* مالدیو از روز شنبه، یکم نوامبر (دهم آبان)، اجرای قانونی را آغاز کرد که هرگونه خرید، فروش و مصرف دخانیات را برای افرادی که پس از ژانویه ۲۰۰۷ متولد شده‌اند ممنوع می‌کند.

به این ترتیب، این کشور جزیره‌ای کوچک در اقیانوس هند نخستین کشور جهان است که به‌طور رسمی «نسل بدون سیگار» را تعریف کرده است.

وزارت بهداشت مالدیو اعلام کرد هدف این طرح که از سوی رئیس‌جمهوری محمد مویزو پیشنهاد و تصویب شد، «حفاظت از سلامت عمومی و پرورش نسلی عاری از دخانیات» است.

بر اساس این قانون، فروشندگان موظف‌اند پیش از فروش، سن خریداران را بررسی کنند و این محدودیت برای تمام اشکال دخانیات از جمله سیگار و تنباکو اعمال می‌شود.

این ممنوعیت حتی شامل گردشگرانی هم می‌شود که به مجمع‌الجزایر مالدیو سفر می‌کنند.


مالدیو با ۱۱۹۱ جزیره و با آب‌وهوای استوایی، بیشتر با اقامتگاه‌های لوکس و سواحل مرجانی‌اش شناخته می‌شود.

دولت این کشور همچنین واردات، توزیع و استفاده از سیگارهای الکترونیکی و دستگاه‌های ویپ را برای همه گروه‌های سنی ممنوع کرده است.

فروش دخانیات به افراد زیر سن مجاز جریمه‌ای معادل ۵۰ هزار روپیه مالدیوی (حدود ۳۲۰۰ دلار) دارد و استفاده از ویپ ۵ هزار روپیه (۳۲۰ دلار) جریمه خواهد داشت.




* در قدیمی‌ترین مورد، ترکمنستان از اواخر دههٔ ۱۹۹۰ سیاست‌های سخت گیرانه‌ای علیه دخانیات اعمال کرده است. این کشور در سال ۱۹۹۸ تبلیغ و ترویج سیگار را ممنوع کرد و در سال ۲۰۰۰ استعمال دخانیات در اماکن عمومی را غیرقانونی دانست. در سال ۲۰۱۳ نیز قانونی جامع برای «حفاظت از سلامت شهروندان در برابر دود تنباکو» تصویب شد که واردات، فروش و تبلیغات محصولات دخانی را محدود کرد.

امروزه ترکمنستان یکی از محدودکننده‌ترین قوانین ضد دخانیات در جهان را دارد. مصرف، فروش و حمل سیگار در مکان‌های عمومی و به افراد زیر ۲۱ سال ممنوع است و استفاده از سیگارهای الکترونیکی و ویپ نیز تحت ممنوعیت کامل قرار دارد. دولت اعلام کرده هدفش ایجاد «کشوری بدون دخانیات» تا سال ۲۰۲۵ است، هرچند گزارش‌ها از گسترش بازار سیاه سیگار در پی این محدودیت‌ها خبر می‌دهند.


* بنابر گزارش خبرگزاری‌های داخلی ایران، بر طبق آمارهای قبلی ۱۴ درصد از ایرانیان دخانیات مصرف می‌کنند و سالانه حدود ۵۰ هزار نفر در ایران بر اثر مصرف دخانیات جان می‌بازند.


متن کامل خبر را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26272-/مالدیو-نخستین-کشور-جهان-که-ممنوعیت-نسلی-سیگار-را-اجرا-می‌کند

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

محمد درویش ؛ کنش گر محیط زیست :

" انتقال آب از طالقان یا لار ممکن است امروز عطش تهران را کمی فرو بنشاند، اما فردا همان بحران به شکل شدیدتر دوباره بازمی‌گردد ! مدیریت کشور باید خردمندانه باشد ! "

گزارشگر : سعیده علیپور


گروه رسانه/

استاندار تهران دیروز از تکمیل طرح انتقال آب طالقان به تهران خبر داد و برنامه بعدی را انتقال آب لار به تهران عنوان کرد که تا سال آینده به بهره‌برداری می‌رسد؛ طرحی که قرار است بحران تشنگی پایتخت را التیام بخشد و وعده‌ی پایداری در تأمین آب شهر را محقق کند. اما آن‌سوی این خبر پرطمطراق، زخم تازه‌ای بر پیکر حوضه‌های آبریز کشور نشسته است.

طالقان، یکی از آخرین دشت‌های نسبتاً زنده البرز مرکزی، حالا باید بخشی از جان خود را به پایتختی بدهد که بیش از هر زمان دیگری از نفس افتاده است.

در نگاه رسمی، انتقال آب راه‌ حلی فنی و فوری است؛ پروژه‌ای که با خطوط لوله میلیاردها تومانی، قرار است عطش میلیون‌ها نفر را فرو بنشاند. اما در واقعیت، همان نسخه‌ای است که دهه‌هاست در اصفهان، یزد و کرمان اجرا شده و هر بار تنها بحران را جابه‌جا کرده است.

بر اساس آخرین آمار، تهران سالانه حدود 1.1 میلیارد مترمکعب در بخش خانگی و ۱.۸ میلیارد مترمکعب در بخش کشاورزی مصرف آب دارد، مصرفی که می‌باید طبق سند ملی امنیت غذایی هر ساله 10 درصد از آن کم شود، اما این مصرف نه تنها کم نمی‌شود که با نقب‌زدن به سدهای بیشتر، بحران مصرف وارد ابعاد وسیع‌تری خواهد شد.

انتقال آب از طالقان در این مرحله و مرحله بعد لار، نه فقط زخمی بر پیکره‌ی حوضه‌های مبدأ است، بلکه در عمل به چرخه‌ی معیوب تمرکز جمعیت و امکانات در پایتخت دامن می‌زند. وقتی شهری همواره آب و برق و سوختش را از استان‌های دیگر می‌کشد، طبیعی است که مردم آن مناطق، برای زنده‌ماندن به سوی پایتخت مهاجرت کنند.

تجربه‌ی اصفهان شاهدی روشن است. موضوعی که محمد درویش، پژوهشگر و کنشگر نام‌آشنای محیط‌زیست به آن اشاره کرده و در گفت‌وگو‌ با «توسعه ‌ایرانی» تصویری روشن از این منطق وارونه می‌دهد:

«شهری که برای زنده ماندن، شهرهای دیگر را می‌کُشد».


* درویش :

مسئله این است که ما باید بتوانیم از امکانات درون تهران، تهران را بسازیم. باید کاری کنیم که با توزیع عادلانه‌ی ثروت و امکانات، مردم مجبور نباشند برای زندگی بهتر به تهران هجوم بیاورند. این اتفاقی است که اگر دنبال توسعه‌ی پایدار هستیم، باید روی دهد.

اما متأسفانه ما درگیر روزمرگی شده‌ایم؛ درگیر «فعلاً بحران»، «فعلاً مقطع حساس کنونی»، «فعلاً شورش اجتماعی در پایتخت»! و نتیجه این نگاه کوتاه‌ مدت این است که به هر قیمتی می‌خواهیم مشکل امروز را مهار کنیم و بگوییم دولت‌های بعدی با فراغ بال خواهند آمد و مشکل را حل می‌کنند. اما چنین فراغی هیچ‌وقت به‌وجود نمی‌آید؛ هر بار شرایط سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شود.

راهکار واقعی در مدیریت آب،‌ تقاضاست، نه در توسعه‌ی عرضه. بازچرخانی آب، اصلاح شبکه، نصب شیرهای هوشمند، کولرهای پلیمری و کنتور مستقل در تمام ساختمان‌ها، نه تنها مصرف را کاهش می‌دهد، بلکه پایداری را ایجاد می‌کند و فشار بر حوضه‌های مبدأ را از بین می‌برد. اگر دولت به جای لوله‌کشی‌های میلیاردی، از شهروندانی که رفتار مسئولانه دارند حمایت کند؛ آن‌هایی که شیرهای هوشمند در منازل نصب می‌کنند یا کولرهای پلیمری می‌خرند که تا ۴۰ درصد مصرف آب را کاهش می‌دهد حمایت کند، این‌ها می‌توانند راه‌حل‌های پایدار باشند، نه اینکه چند هزار میلیارد تومان هزینه کنیم تا آب را از طالقان یا لار به تهران بیاوریم. اگر همین چند هزار میلیارد تومان را صرف تشویق شهروندان مسئولیت‌پذیر کنیم یک معادله‌ی برد-برد شکل می‌گیرد: هم مصرف کنترل می‌شود، هم نیاز به تخلیه‌ی حوضه‌های دیگر از بین می‌رود.

این دیگر از «اظهر من الشمس» است. ما نباید برای آباد کردن یک منطقه، منطقه‌ی دیگری را ویران کنیم. بهترین و خردمندانه‌ترین راه، توزیع عادلانه‌ی ثروت و امکانات در سراسر کشور است تا هیچ نقطه‌ای به بهای نابودی نقطه‌ی دیگر آباد نشود. اما این اتفاق فقط وقتی می‌افتد که مدیریت کشور خردمندانه باشد؛ یعنی آدم‌های اشتباهی روی صندلی‌هایی که لیاقتش را ندارند ننشینند.

وقتی کسی صرفاً به این دلیل مدیر می‌شود که «خودی» است، عضو حزب ماست یا رفیق سیاسی ما، نه به‌خاطر تخصصش، نتیجه‌اش همین می‌شود: تصمیم‌های غلطی که فاجعه‌های زیست‌محیطی و انسانی به بار می‌آورد.



متن کامل گفت و شنود را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26270-/انتقال-آب-از-طالقان-یا-لار-ممکن-است-امروز-عطش-تهران-را-کمی-فرو-بنشاند،-اما-فردا-همان-بحران-به-شکل-شدیدتر-دوباره-بازمی‌گردد-مدیریت-کشور-باید-خردمندانه-باشد

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« مقامات کشور از ارباب مطبوعات بامعرفت‌تر بودند »

هوشنگ نهاوندی ؛ خبرنگاران و تحول در دانشگاه تهران

سیروس علی‌نژاد



گروه رسانه/

* راه نسبتاً طولانی بود و حتی گمان می‌کنم هنوز آسفالت نشده بود و جاده خاکی بود. من یک کت و شلوار سورمه‌ای به تن داشتم و مثل همه‌ی خبرنگاران مبتدی قلم و کاغذ هم در دستم بود. در حالی که نیازی به قلم و کاغذ نبود.

خبرهای مربوط به شاه از طریق خبرگزاری پارس می‌آمد و نوشته‌ی هیچ خبرنگاری مستقیم چاپ نمی‌شد.


* شاه و نهاوندی در جلوی صف به سمت کتابخانه راه افتادند. من هم قاطی جمعیت می‌رفتم. اما طولی نکشید که دیدم در جلوی صف دوشادوش شاه و نهاوندی می‌روم. قلم و کاغذ به دست دارم و حواسم به این است که نهاوندی چه می‌گوید و شاه از او چه می‌پرسد. خوف برم داشت. من خبرنگار تازه‌وارد و ناشناسی بودم و از زمان ورود به شیراز کسی از من و البته هیچ کس دیگر بازرسی بدنی نکرده بود. هیچ کس از من نپرسیده بود شما کی هستید؟ از کجا آمده‌اید؟


* کنفرانس انقلاب آموزشی در رامسر تشکیل شد.

رؤسای دانشگاه‌ها همه گرد آمدند. جلسات بحث و بررسی تشکیل شد. انتقادها بالا گرفت و زمزمه‌ها و پچ‎پچ‌ها شروع شد. دیگر همه می‌دانستند که دکتر عالیخانی رئیس دانشگاه تهران تغییر خواهد کرد. دو سه هفته بعد اعلام شد که نهاوندی رئیس دانشگاه تهران شده است. عالیخانی، آن مرد خدمت‌گزار که هفت سال وزارت اقتصادش، اقتصاد ایران را زیر و رو کرده بود، متأسفانه برای همیشه از پست‌های دولتی کنار رفت.


* من نمی‌دانم که در بخش آموزشی دانشگاه چه تغییراتی پدید آمد، در این باره باید استادان دانشگاه نظر بدهند اما فعالیت‌های فوق برنامه‌ی دانشگاه تحولات عظیمی به خود دید. دانشگاه دو نوع برنامه‌ی آموزشی دارد یا داشت و بعد از انقلاب دیگر ندارد. یکی آموزش رسمی یعنی همان که دانشجویان در رشته‌های مختلف درس می‌خوانند و لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا می‌گیرند و دیگر آموزش عمومی که مخصوص دانشجویان نیست بلکه به ارتقای سطح دانش و معلومات جامعه می‌پردازد.

این بخش از آموزش که مرسوم تمام دانشگاه‌های جهان است، تا آن زمان مغفول افتاده بود و چندان به آن اهمیت داده نمی‌شد.

با آمدن نهاوندی و با حضور ایرج افشار این نوع آموزش وسعت گرفت. کنگره‌ی تحقیقات ایرانی نخستین جلساتش را در دانشگاه تهران برپا کرد و در پی آن، هر سال در یکی از دانشگاه‌های کشور تشکیل شد.


* دانشگاه دیگر جدای از جامعه و مخصوص دانشجویان نبود، بلکه بخشی از بدنه‌ی جامعه، و در واقع سر آن بود. دانشگاه مال همه بود. هر کس علاقه‌مند بود از برنامه‌های آن بهره‌مند می‌شد. در این جلسات بسیاری از دانشوران که از بیرون دانشگاه دعوت می‌شدند، سخنرانی می‌کردند و در آنها سخنانی گفته می‌آمد که قاعدتاً دستگاه رسمی را خوش نمی‌آمد. اما نهاوندی تحمل می‌کرد و به این نوع مجالس میدان می‌داد.


* دانشگاه تهران در دوره‌ی ریاست او بسیار زنده‌تر و فایده‌مندتر شد. من شک دارم که دانشگاه تهران پیش یا پس از او این همه فایده‌مندی عمومی به هم رسانده باشد.


بعد از او و به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی سالن‎ها و آمفی‌تئاترهای دانشگاه تهران بی فایده ماندند و خاک خوردند. با اینکه تعداد جلسات فرهنگی در سطح شهر گسترش یافته و در این سوی و آن سوی شهر تشکیل می‌شود، اما دانشگاه تهران در این زمینه‌ها احساس وظیفه نمی‌کند و بخش آموزش‌های عمومی خود را تعطیل گذاشته است. حالا در دانشگاه و بیرون دانشگاه سخنران زیاد داریم. موضوعات بحث و فحص زیادتر شده است، شنوندگان و تشنگان دانستن و فهمیدن افزون شده‌اند، اما مکان‌های مناسب در سطح کتاب فروشی‌ها و کافه‌ها محدود شده است، و مسئولین دانشگاه چشم خود را بر این فعالیت‌ها بسته‌اند و ترجیح می‌دهند که مثلاً تالار فردوسی دانشکده‌ی ادبیات یا آمفی‌تئاتر کتابخانه‌ی مرکزی و سالن‌های متعدد درهایشان بسته بماند و کسی را پذیرا نشود. در حالی که هوشنگ نهاوندی در دوره‌ی ریاستش بر دانشگاه تهران، از امکانات دانشگاه برای فرهنگ عمومی بهره می‌گرفت و سبکی از زندگی فرهنگی دانشگاه به یادگار گذاشته بود که می‌بایست ادامه می‌یافت.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :


https://sedayemoallem.ir/چهره‌های-ماندگار/item/26263-/هوشنگ-نهاوندی-؛-خبرنگاران-و-تحول-در-دانشگاه-تهران

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« چرا در کشور ما ؛ فرهنگ احترام به طبیعت و محیط زیست تا این حد عقب مانده و ارتجاعی است ؟ »

" محمد درویش " نماد و سمبل کنش گری و مطالبه گری موثر و منطقی در ایران

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم


محمد درویش :

« چقدر دوست داشتم ایران برخوردار از مدیران خردمندتری بود که مانند پنجاه و چهار سال پیش که افتخار ثبت نخستین کنوانسیون محیط‌ زیستی جهان را به نام ایران در رامسر ثبت کردند، چنین کرده و در حمل و نقل پاک هم پیشگامانه و تحول‌خواه حرکت می‌کردند ... اما نه‌تنها آن گونه نشد که حالا در پایتختش شهرداری چون علیرضا زاکانی دارد که آشکارا می‌گوید:

روز تاریک است و در برابر ترویج دوچرخه‌سواری ایستاده است ... بدتر آن که عزم خود را جزم کرده که ایران را تهران کند!

اما ما یادش می‌اندازیم: بزرگ که باشی، مترسک‌ها لو می‌روند! مترسک، هر قدر هم که پرهیبت، عظیم و باوقار به نظر رسد، عاقبت در پیشگاهِ آن که ترس را کناری نهاده و او را لمس کند، چوبِ خشکی بیش نیست!


* انسان ها وقتی طبیعی زندگی می کنند با طبیعت اطراف شان یک رنگ می شوند . وقتی به لباس ها و چهره و حتی طرز راه رفتن و سخن گفتن شان دقت می کنی پیوندی عمیق و ناخود آگاه بین آن ها و طبیعت می بینی .

تا کنون ندیده ام و یا نشنیده ام کسی کنش گر و دوستدار محیط زیست و طبیعت باشد اما دزد و کلاهبردار و یا موجب اذیت و آزار مردم باشد .

این موهبتی است که فقط « طبیعت » به هواداران خود عطا می کند و نعمتی است که نصیب هر کسی نمی شود و به قول معروف « لیاقت و شایستگی » می خواهد .


* « دوازدهمین شکایت علیه محمد درویش!


با این که از محتوای شکایت ها خبری ندارم اما می دانم و باور دارم که درویش و امثال او دغدغه محیط زیست دارند و به چیزی جز آینده ایران نمی اندیشند و در کنار او و وظیفه ی انسانی و عالی او می ایستم .

اما پرسش این است که چرا باید یک فرد با این دانش و سواد غنی و انگیزه های عالی انسانی این چنین تحت فشار و مضیقه قرار گیرد ؟

افراد و یا نهادهایی که از او شکایت کرده و می کنند خودشان برای « محیط زیست ایران » چه کرده اند و آیا اساسا آینده ی این کشور و سرنوشتی که برای آن رقم می خورد ؛ مهم است ؟


* به باور نگارنده و در شرایط فعلی ایران بحران زده ؛ مهم ترین و راهبردی ترین مساله باید « محیط زیست » باشد و به قول معروف :

« محیط زیست از نان شب هم واجب تر است » .

مهم ترین و آشکارترین وجه بی توجهی و سخیف شمردن محیط زیست همین « بحران آب » است که همه کشور را درگیر خود کرده و آینده ای تاریک و وحشت زا را برای « همه » رقم زده است .


* چرا در مدارس ما صحبت چندانی از « محیط زیست » نمی شود ؟ تاکنون چند مدیر و معاون و مربی امور پرورشی را دیده اید که سر صف برای دانش آموزان از « محیط زیست » و ارزش و اهمیت آن سخن بگویند و برای دانش آموزان در این حوزه « حس نیاز » ایجاد کنند ؟

وزیر آموزش و پرورش ما هم دغدغه و هم و غمش این است که چرا در مدارس دانش آموزان در مورد نماز ؛ مشارکت ندارند و یا اهمیتی به آن نمی دهند ؟


تاکنون در مدرسه چند شورای انجمن اولیا و مربیان را دیده اید که به « محیط زیست » و چگونگی نمود آن در مدرسه و ایجاد انگیزه برای دانش آموزان جلسه گذاشته و یا حتی در مورد آن گفت و شنود داشته باشند ؟

چند درصد معلمانی که در حوزه « محیط زیست » در مدارس تدریس می کنند خودشان درد محیط زیست و آینده را دارند و یا حداقل دانش تخصصی و تجربه در این زمینه دارند ؟ آیا حتی یک یادداشت کوتاه در عمرشان در مورد « محیط زیست » نوشته اند ؟


* برای نسلی که به « زد » مشهور شده و مسئولان برای این که خود را امروزی نشان دهند و خود را مطلع در امور جلوه دهند دائما در مورد آن نظر داده و سخنرانی می کنند ؛ وقعا این نسل چه شناخت و یا دردی نسبت به محیط زیست دارد ؟

در کلیپ زیر ؛ « نسل زد » ایرانی کجاست در حالی که تصور می کند منجی ایران است ؟



* در میان این همه برندگان المپیادی در رشته های مختلف که گوی سبقت را برای « دیده شدن » در شعاع دید بیگانگان در جهت توجه و التفات حداقلی به آنان و جذب آنان برای ساختن یک زندگی مرفه در خارج ربوده اند ؛ چند نفر مانند « گرتای سوئدی » دیده و یا شنیده اید ؟


* واقعیت آن است که هم مسئولان بی خرد و هم جامعه بی تفاوت و غیر کنش گر ما همچون سایر حوزه ها ؛ فاقد «سواد محیط زیست » هستند و حتی هشدارها و تذکرات دلسوزانه افرادی چون محمد درویش را جدی نمی گیرند و بی تفاوت و غیر مسئولانه از کنار آن رد می شوند .

برای چنین جامعه ای با این مختصات فرهنگی و اجتماعی چه آینده و سرنوشتی در انتظار است ....



متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/چهره‌های-ماندگار/item/26252-/محمد-درویش-نماد-و-سمبل-کنش-گری-و-مطالبه-گری-موثر-و-منطقی-در-ایران

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

آیا نشستن پشت درهای بسته در یک الگوی سازمانی سلسله مراتبی و بدون دریافت بازخورد را می توان « گفت و گو » اطلاق کرد ؟

حرف های رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش و مساله ی مهم " خرید اعتماد " ؟!

صدای معلم گزارش می کند ؛



* « آیا رئیس جدید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش می تواند برای « راستی آزمایی » سخنانش و نخستین گام برای « اعتماد سازی » ؛ همانند رئیس پیشین ، جلسه ی پرسش و پاسخی را ترتیب داده و پاسخ گوی پرسش های جامعه ی معلمان پرسش گر و کنش گر باشد ؟ ( 1 )

این پیشنهادی بود که رسانه ی « صدای معلم » در تاریخ شنبه 14 دی 1403 خطاب به « سید ‌مجتبی هاشمی، رئیس مرکز حراست وزارت آموزش‌ و پرورش‌ » مطرح کرد و تاکنون پاسخی از جانب ایشان دریافت نکرده است .

با این حال ؛ رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش ترجیح می دهد همان رویه پیشین خود را استمرار دهد .


* برای ما به عنوان یک رسانه در حوزه ی عمومی آموزش ایران مشخص و شفاف نیست که منظور دقیق و عملیاتی آقای هاشمی از مفهوم « گفت و گو » چیست و کجا و چگونه باید عینیت یابد ؟


* پرسش « صدای معلم » از رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر باور دارید پیشرفت واقعی با بخشنامه و دستور حاصل نمی‌شود ؛ پس چرا همچنان این رویه ی غلط و غیرعلمی و کلیشه ای همچنان استمرار دارد ؟


اگر به زعم رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش مشکل فرهنگی امروز، نتیجه بی‌عملی سال‌های گذشته است ؛ عملکرد شما در 14 ماه گذشته پس از انتصاب چه بوده است ؟


* یک سال پیش « صدای معلم » پرسشی را خطاب به آقای هاشمی مطرح کرد :

« رئیس جدید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش با توجه به پیشینه و عملکرد خود واقعا چه طرح و برنامه ای برای بازسازی اعتماد معلمان و کاهش نارضایتی فراگیر فرهنگیان دارد ؟ »

آیا رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش می تواند گزارشی از ارزیابی و نظارت از کل بخش های استانی و مناطق خود را به « رسانه ها » و « افکار عمومی » ارائه کند ؟


* « صدای معلم » کماکان آمادگی خود را برای برگزاری نشست با رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش در دولت مسعود پزشکیان اعلام می کند .


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26250-/حرف-های-رئیس-مرکز-حراست-وزارت-آموزش-و-پرورش-و-مساله-ی-مهم-خرید-اعتماد-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آن‌ها در عمل یاد گرفتند که برای پیروزی یک تیم، انعطاف‌پذیری یک الزام است »

هنر معلمی: از سکوت تا شکوفایی پرسش*

طهماسب کاوسی



* کلاس درس اغلب به یک جعبه‌ی سیاه می‌ماند؛ معلم در یک سو و دانش‌آموزان در سوی دیگر، همگی در انتظارند تا دانش مانند آبی روان و یک‌طرفه به مغزها سرازیر شود. اما اگر جسارت کنیم، اندکی سکوت کنیم، پرسشی قدرتمند مطرح سازیم و فضایی برای تنفس ذهن بگشاییم، این جعبه‌ی بسته به یک کارگاه خلاقیت شگفت‌انگیز دگرگون می‌شود. اینجا دیگر دانش انتقال نمی‌یابد؛ بلکه تولید می‌شود. ذهن‌ها چون چراغ‌هایی کوچک روشن می‌شوند، ایده‌ها بال می‌گیرند و خلاقیت نه فقط تماشا، بلکه عمیقاً زیسته و تجربه می‌گردد.


* در آن لحظه، حقیقت درخشان معلمی را دریافتم: هنر ما صرفاً در گفتن و دانستن نیست؛ بلکه در ساختن محیطی است که ذهن‌ها در آن آزادند، اشتباه کردن مجاز است و آموزش‌پذیری، ستون فقرات موفقیت تیمی می‌شود. هر پرسش، نه برای گرفتن پاسخ، بلکه برای گشودن یک دریچه است؛ و هر سکوت من، یک دعوت نامه برای شکوفایی اندیشه‌های بزرگ و کوچک.

من در آن لحظه، تنها یک راهنما بودم، نه یک پاسخ‌دهنده؛ و این، آغاز واقعی یادگیری و درک عمیق کار تیمی بود.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26238-/هنر-معلمی-از-سکوت-تا-شکوفایی-پرسش

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

در نشست خبری مطرح شد ؛

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش : وزارتخانه در باب نگهداشت معلمان بازنشسته با برنامه و صادقانه عمل کرده است . مدیر صدای معلم : خیر ! این طور نیست !

صدای معلم گزارش می کند ؛



گروه گزارش/

آن چه در زیر می آید ؛ مشروح پرسش و پاسخ « صدای معلم » با « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » است که پیش تر در دبستان دخترانه شهید رحمانی منطقه ۱ شهر تهران واقع در شهرک نظامی شهید چمران برگزار گردید .

در گزارش پیشین به برخی نکات و موضوعات مطروحه این نشست اشاره گردید .

مدیر صدای معلم از سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پرسید که مرجع بلاواسطه و پاسخ گو در مورد رتبه بندی و فرآیند آن کیست ؟

مدیر صدای معلم در نشست پیشین به ضرورت تشکیل « سازمان نظام معلمی » اشاره و تاکید کرد اما سخنگوی وزارت آموزش و پرورش با برجسته کردن نقش « هیات های ممیزی » از کنار این موضوع گذشت .



صدای معلم :

روز خبرنگار را خدمت همه تبریک می گویم به خصوص به مقامات و مسئولین پاسخ گو و مسئولیت پذیر.

امیدوارم که امسال وزارت آموزش و پرورش دولت پزشکیان برخلاف دوره ی دولت قبل ( ابراهیم رئیسی ) مراسم درخور و شایسته ای برای خبرنگاران به عنوان چشم و چراغ جامعه تدارک ببیند.

در برنامه پرسشگر گفته بودید:

« حالا چرا این کمبود به صورت یک پیک به این زمان خودش را نشان داد ؟ و حتی برای مهر 1403 می توانست باشد و الحمدالله با روش هایی که عرض کردم تامین شد ...

ورود وزارت آموزش و پرورش بیش تر از دو در نیست بر اساس قانون .

یکی دانشگاه فرهنگیان است و یکی هم دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی .

یک در سوم و یک در مخفی که می شود گفت وجود دارد بر اساس ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان .... »

پرسش من این است که « در مخفی » یعنی چه و چه مولفه هایی دارد ؟ و چند تا از این درهای مخفی در آموزش و پرورش وجود دارند ؟

دوشنبه 26 خرداد 1404 در نشست وبیناری با رؤسا و معاونان رفاه و پشتیبانی استان ها گفته بودید :

« شفافیت و شبکه‌سازی؛ رمز موفقیت در اجرای برنامه‌های ادارات رفاه و پشتیبانی است. »

در آستانه ی آغاز سال تحصیلی 1404 ؛ علی باقر زاده رئیس مرکز برنامه‌ریزی منابع و امور اداری وزارت آموزش و پرورش خبر از کمبود 335 هزار نیرو می دهد .

باقرزاده می گوید :

از طریق تجمیع کلاس‌های هم پایه و هم نام این موجودی و نیاز را می‌توان مدیریت کرد .

چیزی که رئیس مرکز برنامه‌ریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان تجمیع کلاس‌های هم پایه و هم نام به آن اشاره می کند نتیجه ای جز افزایش شدید نخواهد داشت. تراکم کلاسی

در واقع ؛ سیاست بر این است که کلاس ها به هر ترتیبی با « معلم » پر شوند و این که تکلیف « کیفیت بخشی » در آموزش چه می شود فعلا در دستور کار نیست .

این که تکلیف قوانین و آیین نامه های شورای عالی آموزش و پرورش در مورد « تراکم کلاس » چه می شود هم مشخص و شفاف نیست .

بر اساس قانون ، تشکیل کلاس درس با تعداد بیشتر از «حداکثر تراکم» تعیین شده، تحت هر شرایطی ممنوع است .

پرسش این است که چرا وزارت آموزش و پرورش خودش به قانونی مصوب کرده احترام و شانی قائل نیست ؟

پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر سیاست جذب « معلمان بازنشسته » برای پر کردن کلاس ها کارآمد و علمی و مفید است ؛ چرا آن معلمان ( کارآمد ) را بازنشسته می کند و یا آن که اگر تشخیص بر این است که این معلم هنوز کارآمد است و می تواند در کلاس مفید باشد ؛ چرا اقدامی برای نگهداشت این معلمان باتجربه انجام نمی دهد و همه چیز در شعار و تبلیغات خلاصه می شود ؟

بیش از یک دهه است که با شروع‌ سال‌‌ جدید تحصیلی، فریاد کمبود معلم‌ در کلاس های‌ درس‌ توسط این مسئولان سر داده می‌شود .

پرسش « صدای معلم » آن است که آیا داشتن آمار دقیق ‌ داشتن آمار ‌ از نیروی‌ انسانی‌ در حوزه‌ های اداری‌ و آموزشی آن هم در عصر فن آوری ارتباطات کار شاق و دشواری است ؟

امروزه، زبان آمار‌، مهمترین‌ زبان‌ مدیریت‌‌ روز‌ دنیا می باشد که به نظر می رسد در آموزش و پرورش ایران فاقد جایگاه و شان برای فرآیندهای « تصمیم سازی » و « تصمیم گیری » است .

بارها در رسانه ی « صدای معلم » بیان شده که جایگاه « برنامه » و « مدیریت زمان » در محلی به نام مرکز برنامه ریزی منابع انسانی کجاست ؟

آیا پیش بینی تراز نیروی انسانی در یک بازه زمانی 5 ساله تا 20 ساله و برنامه ریزی بر اساس « نیاز » کار سختی است که هر ساله این بحران کمبود معلم به کرات تکرار می شود ؟

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25956-/سخنگوی-وزارت-آموزش-و-پرورش-وزارتخانه-در-باب-نگهداشت-معلمان-بازنشسته-با-برنامه-و-صادقانه-عمل-کرده-است-مدیر-صدای-معلم-خیر-این-طور-نیست

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« صدای معلم » بر اساس دکترین و پروتکل های حرفه ای خود که همانا تاسیس و تثیبت » تفکر انتقادی » و » فرهنگ گفت و شنود » است این « جوابیه » را منتشر می کند

جوابیه ی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به " صدای معلم " در مورد یک گزارش

صدای معلم منتشر می کند ؛




گروه تشکل ها/

« صدای معلم » گزارشی را به تاریخ 19 مرداد 1404 با عنوان : « اسماعیل عبدی ؛ شبکه‌ای با پوشش " معلمان در خطر " و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ؟ » منتشر نمود .

این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران ضمن نقل یک گزارش از یک کانال تلگرامی از این تشکل صنفی پرسشی مطرح کرده و درخواست کرده بود تا برای تنویر و اقناع افکار عمومی از محورهای مطروحه شفاف سازی کند .

« صدای معلم » در پایان گزارش خود چنین آورده بود :

« انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند » .


آن چه مهم و قابل تامل در انتشار این گزارش بوده آن است که « صدای معلم » هیچ حکم و یا گزاره ایجابی را در مطلب خود نسبت به هر شخصیت حقیقی و حقوقی منتشر نکرده و همان گونه که ذکر گردید فقط خواهان پاسخ گویی شده است .

اما « شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران » به جای پاسخ و اقناع مطابق روال پیشین خود حتی اتهاماتی را متوجه این رسانه کرده است .

باید به این موضوع اذعان کرد که در تاریخ فعالیت رسانه ای « صدای معلم » و « مدیر مسئول این رسانه » حتی یک مورد نبوده که مسئول و یا مقامی در جمهوری اسلامی ایران چه به صورت رسمی و یا غیررسمی و آن هم به صورت تحکم از یک رسانه رسمی بخواهد که خبر و یا گزارش منتشر شده را حذف کرده و یا حتی آن را سانسور کند .


با این حال ؛ « صدای معلم » بر اساس دکترین و پروتکل های حرفه ای خود که همانا تاسیس و تثیبت » تفکر انتقادی » و » فرهنگ گفت و شنود » است این « جوابیه » را منتشر می کند .

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25952-/جوابیه-ی-شورای-هماهنگی-تشکل‌های-صنفی-فرهنگیان-ایران-به-صدای-معلم-در-مورد-یک-گزارش

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

در هر دو جا، دانش‌آموزان از کودکی یاد می‌گیرند که «درس خواندن» به معنای «آماده شدن برای یک روز بزرگ» است

از پکن تا تهران: مافیای کنکور چگونه نفس آموزش را برید

محمد راعی/ معلم


* در نگاه اول، کلاس درس در چین و ایران دو تصویر متفاوت دارد:

در یکی، انبوهی از دانش‌آموزان با یونیفورم منظم پشت میزهای ردیف‌شده نشسته‌اند و چشمشان به تخته‌ای است که پر از فرمول و کلمات انگلیسی‌ست. در دیگری، همان ردیف‌هاست، همان نگاه‌ها، فقط رنگ لباس‌ها و زبان متفاوت است.

اما اگر کمی دقیق‌تر شویم، زیر این ظاهر دو کشور، یک روح مشترک نفس می‌کشد:

آزمون‌ محوری و رقابت فرساینده.


* چین، با جمعیتی سرسام‌آور، سال‌هاست که تمام مسیر تحصیلی دانش‌آموزانش را به آزمون Gaokao (آزمونی همانند کنکور خودمان و به مراتب رقابتی تر و شدید تر ) گره زده؛ آزمونی که نتیجه‌اش تا حد زیادی آینده دانشگاهی، شغلی و حتی موقعیت اجتماعی فرد را تعیین می‌کند. ایران هم، هرچند با جمعیتی بسیار کمتر، مسیری مشابه را با آزمون سراسری خود طی می‌کند. در هر دو جا، دانش‌آموزان از کودکی یاد می‌گیرند که «درس خواندن» به معنای «آماده شدن برای یک روز بزرگ» است :

روز موعود و روز کنکور.


* این فشار، به تدریج، فضای آموزشی رسمی را ناکافی جلوه داده است. در هر دو کشور، شبکه‌ای عظیم از کلاس‌های خصوصی، آزمون‌های آزمایشی و کتاب‌های کمکی شکل گرفته که فقط یک هدف دارد: شکستن دروازه کنکور. اینجا است که وارد قلمرو آن‌چه «مافیا» نامیده می‌شود، می‌شویم.


* چین در سال ۲۰۲۱ با طرح «کاهش مضاعف» سعی کرد این چرخه را بشکند: کلاس‌های خصوصی دروس اصلی ممنوع شد، تبلیغات محدود شد، و موسسات موظف شدند غیرانتفاعی فعالیت کنند. اما نتیجه؟ مافیا فقط زیرزمینی شد. کلاس‌ها به خانه‌ها و پلتفرم‌های پیام‌رسان مهاجرت کردند، قیمت‌ها بالا رفت، و شکاف طبقاتی شدیدتر شد. ثروتمندان همچنان بهترین آموزش را خریدند و فقرا فقط به مدرسه اکتفا کردند.

از این تجربه می‌شود فهمید که صرفاً محدود کردن یا ممنوع کردن، بدون جایگزین باکیفیت، فقط مافیا را پنهان‌تر و گران‌تر می‌کند.


* راه برون‌رفت، نه در تخریب کامل بازار موازی، بلکه در ارتقای آموزش عمومی است:

- مدارس باید همان کیفیت و عمق آموزشی را ارائه دهند که امروز موسسات خصوصی ادعایش را دارند.

- نظام سنجش باید از «یک آزمون سرنوشت‌ساز» به مجموعه‌ای از سنجش‌های چندمرحله‌ای و مهارت‌محور تغییر کند.

-آموزش مهارت‌های زندگی، تفکر انتقادی و خلاقیت باید جایگزین بخشی از حجم حفظیات بی‌پایان شود.



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/25950-/از-پکن-تا-تهران-مافیای-کنکور-چگونه-نفس-آموزش-را-برید

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« بیشتر معلمان به طور سنتی به تک سخن گویی خود عادت کرده اند »

نگاهی به چیدمان و انواع نحوه نشستن دانش آموزان در کلاس درس ... آیا مهم است ؟

مینو امامی


* موزش و پرورش ایران از آغاز فعالیت خود تاکنون در همان شیوه سنتی ردیفی ثابت قدم بوده است که این امر خود گواهی بر تغییرناپذیری آموزش و پرورش و ایستایی بی ثمر آن طی دهه های گذشته بوده است.

مصداقی بر متکلم الوحده بودن معلمان در کلاس درس و تسرّی یا انتقال تک روش تدریس توسط معلمان در طول تاریخ آموزش و پرورش. یا نشانگر عدم تغییر سیاست های خرد و کلان آموزش و پرورش علیرغم تغییر غیرعادی وزرا به دلیل بی کفایتی و استیضاح زودهنگام برخی از آنان یا ثبات کانال ها و سیاست ها در مراکز تربیت معلم بوده است.


* کار گروهی همه اعضا را به فعالیت وامی دارد. روش بارش مغزی توسط اعضای گروه اجرا می شود. آنان به بررسی و سنجش بهترین پاسخ توسط تک تک اعضا و نهایتا سرگروه می پردازند تا به عنوان نماینده گروه پاسخ سئوال را به همکلاسی ها و معلم انتقال دهند. و معلم با یادداشت پاسخ هر گروه در تخته سیاه یا تخته وایت برد، با نظر خود دانش آموزان به بررسی پاسخ ها و انتخاب بهترین و کامل ترین از بین آن ها می پردازد.


* طراحان مدرسه « بدون کلاس درس » سوئد با ایجاد یک محیط باز که باعث رشد انگیزه، خلاقیت و کنجکاوی فکری می‌شود، خواسته‌اند تا با رها ساختن دانش آموزان در یک محیط زیبا، راحت، امن، آزمایشگاهی، تفریحی و ... آنها را تشویق به یادگیری و آموزش کنند. برای این کار نه تنها از هنر طراحی مدرن و دیجیتالی استفاده کرده‌اند، بلکه از رسانه‌های دیجیتالی چون لپ تاپ، تلویزیون‌های لمسی، بازی‌های ویدیویی و... نیز در سالن‌های زیبا با طراحی مدرن و فضای کافی برای مطالعه بهره کامل برده‌اند.

هوشمندسازی مدارس با مدرسه بدون کلاس درس سوئد که به « ویتارا » و به عنوان « مکتب ویتارا » معروف شده است. اساس کار تحریک کنجکاوی و ایجاد اعتماد به نفس در کودکان با گذاردن آنها در یک فضا و محیطی که دارای طراحی‌های انتزاعی ، توپوگرافی‌ها و نوعی کلاسیک خاص دارد، است.


* چیدمان مناسب برای هر درس خاص، به کاهش رفتارهای ناشایست یا اختلالات کنشی و ایجاد یک محیط یادگیری آرام‌ کمک می کند. راحتی فیزیکی دانش‌آموزان موجب کاهش خستگی ناشی از نشستن طولانی‌ مدت می شود. که صد البته باید در انتخاب نوع صندلی و تناسب قد آن با سن دانش آموزان، نیز دقت کرد. خصوصا در دوره ابتدایی، دانش آموزان قادر باشند پاهای خود را بر زمین بگذارند تا کمتر خسته شوند.


* برخورد با روش ها و شیوه های جدید برای بزرگسالان نیز بیشتر مواقع، غافلگیر کننده است و حتی در برابر آن مقاومت یا اعتراض نیز می کنند. با در نظر داشتن این واکنش طبیعی، باید در قبال برخورد همکاران یا کادر دفتر، دانش آموزان و حتی اولیای آنان به دلیل سر و صدای بیشتر که زائیده نحوه جدید چیدمان کلاس است، زود تسلیم و نومید نشویم و با تقویت جنبه های مثبت که متعاقب آن روش های نوین تدریس نیز ارائه خواهد شد، به همه فرصت بدهیم تا بجای قضاوت عجولانه، صبورانه به درک موقعیت جدید برسند.



* روش تدریس یک معلم؛ لزوما جای پای برف نیست که برای فرو نرفتن در عمق برف، ترجیح دهیم پاهای خود را بر روی جا پاهای از قبل ایجاد شده بگذاریم. روش های نوین تدریس دیگر کشورهای برتر آموزشی صرفا به عنوان یک راهکار برای نظامی است که قابلیت ایجاد کردن شیوه های جدید تدریس را ندارد. اما یک معلم واقعی، یقین بر حسب مقتضای کلاس خود که ترکیبی از درجات گوناگون یادگیری دانش آموزان است، روشی خلاقانه خواهد داشت.

روش تدریس لزوما مسیری پیچیده یا شگفت انگیز نیست. بلکه با تغییر یک حلقه از روال عادی تدریس نیز می توان نتایج مطلوب تری به دست آورد.

https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25946-/نگاهی-به-چیدمان-و-انواع-نحوه-نشستن-دانش-آموزان-در-کلاس-درس-آیا-مهم-است-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

🟢 بنام خدا

🔹در روز بیست ودوم مردادماه ۱۴۰۴، همزمان با روز ملی تشکل‌ها و مشارکتهای اجتماعی، رسانه اختصاصی سازمان معلمان ایران شعبه استان تهران، فعالیت رسمی خود را در فضای مجازی آغاز میکند.

🔹سازمان معلمان ایران همواره بر این اصل پایبند بوده که در راستای تحقق اهداف مندرج در اساسنامه خود گام بردارد و با رعایت اصول تشکیلاتی، مسیر پیشِ رو را به‌درستی طی کند.

سازمان معلمان استان تهران نیز می‌کوشد با تحلیل عملکرد گذشته و بهره‌گیری از تجربیات پیشکسوتان این تشکل فرهنگی، راهبردهای آینده خود را تدوین نماید.

🔹این سازمان در پی جذب همکاران فرهنگی خوشنام و توانمند در حوزه تخصصی است که به فعالیتهای تشکیلاتی علاقه‌مند باشند، تا با مشارکت این اعضای فرهیخته، مسیر دستیابی به اهدافش را بر اساس واقع‌بینی طراحی کند.

🔹وجود بیش از ۱۰۰ هزار فرهنگی فرهیخته در استان تهران، با توجه به توانمندیهای فرهنگی و جایگاه اجتماعی آنان، یک ظرفیت ارزشمند انسانی است و
امید است این قشر تأثیرگذار، بتواند تمام توان خود را برای سربلندی ایران عزیز به کار گیرد.

با احترام محمد صیدلو
رئیس شعبه تهران سازمان معلمان ایران


🆔@sokhanemoallem_Tehraan

Читать полностью…

صدای معلم

رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور در نشست خبری : تا کی می خواهیم مملکت را این طوری اداره کنیم ؟ تا کی پارتی ؟ تا کی نامه آوردن ؟

مدیر صدای معلم : آقای میرزاده ! سازمان نظام معلمی چه شد ؟ معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش : نیمه پُر لیوان را ببینید !

صدای معلم گزارش می کند ؛



* میرزاده بر خلاف سایر مسئولان سعی کرد ابتدای نشست را با پرسش و پاسخ با خبرنگاران شروع کند .

معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش از خبرنگاران پرسید :

به نظر شما خبرنگار باید به دنبال خبر بگردد و یا خبر دنبال خبرنگار ؟ کدام یک ؟

یک سوال همیشه در ذهن من بوده است که روی آن بحث باید بشود :

کجاها خبرنگار باید به دنبال خبر بگردد و اگر خبری هم دید که کسی را ندارد و خبرنگار دنبالش نمی آید بگوید بیا من را بخور . بیا حرفم را گوش کن ...

پس از پاسخ دو خبرنگار ؛ « علی پورسلیمان ، مدیر صدای معلم » در پاسخ بیان داشت که وظیفه « رسانه ( خبرنگار) » ؛ دروازه بانی خبر است .


* میرزاده :

من احساس می کنم بحث « قانون گرایی » یکی از چیزهایی است که واقعا انتظار داشتم از هفته ی گذشته تا به امروز « یک رسانه » ای از من بپرسد .

آیا ما به « قانون » نیاز داریم ؟

آیا « قانون » می تواند فصل الخطاب باشد ؟

تا کی خواهش می کنم ؟

تا کی در اداره ها التماس کنیم ؟

تا کی تو را به خدا ؟

تا کی پارتی ؟

تا کی نامه آوردن ؟

تا کی می خواهیم مملکت را این طوری اداره کنیم ؟

و حتما برای کار جزئی و شماره زدن و دنبال آشنایی گشتن در اداره ؟

و آن سفارش بکند و نامه اش را من بزنم ؟

چه کسی باید از حقوق انسان ها دفاع کند ؟

کرامت انسانی کجاست ؟

این که در قانون ما عالی است .

قانون شکنی تا کی ؟

در برابر چشم و دیدگان رسانه در داخل و خارج خیلی می بینیم و گاهی هم تحمل می کنیم .

و خودمان برخی اوقات هم آتش بیار معرکه شویم !

..... خواهش می کنم برای « قانون گرایی جامعه » اول خود ما خبرنگاران ، خودمان عامل باشیم . گفتم ساعت 9 یعنی ساعت 9 . نه و دو دقیقه ، نه نیست !

دو دقیقه فرق دارد .

از آن گرفته تا چیزهای دیگر .

بعد بیاییم و از قانون دفاع کنیم » .


* میرزاده در بخشی از سخنان خود گفت : « اینجا نیامده‌ایم فقط سخنرانی کنیم. هر حوزه آموزش و پرورش، انتظارات مشخصی تدوین کرده که پس از اجلاس، ملاک ارزیابی عملکرد مدیران خواهد بود. برای نخستین‌بار، شاخص‌هایی عینی برای سنجش تحقق این انتظارات تعریف شده‌اند » .

اما در ابتدا و در بخش تبیین به مدت 47 دقیقه سخنرانی کرد .

با وجود آن که موضوع نشست خبری تبیین و تشریح اهداف سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور بود اما میرزاده بارها از جایگاه « معاون حقوقی و امور مجلس » سخن گفت و البته مجری نشست به خبرنگاران تاکید می کرد که حتما پرسش های خبرنگاران منحصرا در این بخش مطرح گردد .


* مدیر صدای معلم خطاب به معاون حقوقی و امور مجلس با بیان این که شعار محوری این اجلاس « کیفیت، عدالت برای ایران، برای مدرسه » است گفت که در همین نشست محدود شما 6 میکروفون دارید و من هیچ میکروفونی ندارم .

پورسلیمان در مورد سخنان میرزاده در مورد توجه ویژه شخص رئیس جمهور به آموزش و پرورش و مسائل آن و بی نظیر خواندن آن پرسید که اگر چنین است چرا آقای پزشکیان در نخستین نشست خبری خود به عنوان رئیس جمهور هیچ دعوتی از رسانه ها و خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش به عمل نیاورد ؟

مدیر صدای معلم با به چالش کشیدن میزان توجه علیرضا کاظمی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان به رسانه ها پرسید که چرا وزیر آموزش و پرورش در این یک سال هیچ نشستی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش نداشته است ؟

این به نظر شما « بی نظیر » نیست ؟!


مدیر صدای معلم خطاب به رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور گفت که اگر شما انتظار تبیین و همراهی رسانه ها در این حوزه را دارید در نخستین گام برای نشان دادن حسن نیت ؛ از وزیر آموزش و پرورش بخواهید که نشستی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش داشته باشد و آقای پزشکیان هم او را همراهی کند .

این می تواند سرآغاز اعتماد من به عنوان یک معلم و روزنامه نگار به شما و دولت پزشکیان باشد .




* حال پرسش من این است که من به عنوان یک روزنامه نگار و معلم چرا و چگونه باید به شما اعتماد کنم در حالی که چیزی به این مهمی را به سرانجام نرساندید ؟


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25942-/مدیر-صدای-معلم-آقای-میرزاده-سازمان-نظام-معلمی-چه-شد-؟-معاون-حقوقی-و-امور-مجلس-وزارت-آموزش-و-پرورش-نیمه-پُر-لیوان-را-ببینید

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« مسئولان به وظیفه اخلاقی و حرفه ای خود عمل کنند »

خودسوزی یک نیروی خدماتی در بجنورد و سکوت آموزش و پرورش ؟!

صدای معلم گزارش می کند ؛



* با گذشت چند روز از این حادثه تلخ، نه گزارش روشنی به افکار عمومی ارائه شده، نه مسئولیتی پذیرفته شده، و نه دلجویی‌ای از خانواده داغدار صورت گرفته است .


* « صدای معلم » ضمن ابراز پیام تسلیت به خانواده این همکار محترم فرهنگی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا ضمن اطلاع رسانی صحیح و مسئولانه در مورد ابعاد و زمینه‌های بروز این فاجعه و دلجویی و جبران مادی و معنوی برای خانواده داغدار این نیروی خدماتی فقید با مسئولان، مدیران و تمامی عواملی که به‌ صورت مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد این وضعیت نقش داشته‌اند ، برخورد قانونی و قاطع صورت بگیرد .

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25934-/خودسوزی-یک-نیروی-خدماتی-در-بجنورد-و-سکوت-آموزش-و-پرورش-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

بیانیه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران؛

تقویت رسانه‌های مستقل نه تهدید که تضمینی برای دوام و اصلاح‌پذیری نظام است

صدای معلم منتشر می کند ؛



* هفدهم مرداد، روز خبرنگار ؛ فرصتی است برای تجلیل از کسانی که حرفه‌شان را پیمانی پُرمخاطره با «حقیقت» و «مسئولیت اجتماعی» می‌دانند؛ آنان که با تکیه بر عقل و درایت، همراه با شور و ذوق، استعداد و عشق، در مسیر آگاهی‌بخشی و روشنگری گام نهاده‌اند و در میان رخدادها، همواره در کنار مردم ایستاده‌اند.


* در جهان امروز، ساختار رسانه‌ای در هر نظام حکمرانی، نه تنها ابزاری برای اطلاع‌رسانی بلکه رکن چهارم قدرت و یکی از پایه‌های ثبات، شفافیت و سلامت در جامعه است. رسانه‌های حرفه‌ای و مستقل با افشاگری فساد، تبیین تصمیمات حاکمیتی، پیوند با افکار عمومی و بازتاب صدای جامعه، به اصلاح سازوکارها و افزایش کارآمدی حکومت کمک می‌کنند.

حال، نظام‌هایی که از این کارویژه‌ها استقبال کنند و به رسانه به چشم شریک در حکمرانی بنگرند، مسیر توسعه پایدار را هموار می‌کنند. در مقابل، نادیده گرفتن نقش واقعی رسانه و تکیه بر رسانه‌های فرمایشی و تبلیغاتی، گرچه در کوتاه‌مدت، همچون مخدر سکوت و رضایت خاطر می‌آفریند، اما در بلندمدت مشروعیت، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را فرسوده می‌کند.

امروز بیش از هر زمان، نیاز به آن است که حاکمیت با بازنگری در رویکرد خود بپذیرد که تقویت رسانه‌های مستقل نه تهدید که تضمینی برای دوام و اصلاح‌پذیری نظام است و تا دیر نشده، باید به ساختاری تن داد که صدای حقیقت را پژواک دهد. این مسیری است ممکن، امیدبخش و سازنده، اگر اراده‌ای برای بازگشت به عقلانیت و ساختار درست نظام رسانه‌ای وجود داشته باشد.

حال، نظام‌هایی که از این کارویژه‌ها استقبال کنند و به رسانه به چشم شریک در حکمرانی بنگرند، مسیر توسعه پایدار را هموار می‌کنند. در مقابل، نادیده گرفتن نقش واقعی رسانه و تکیه بر رسانه‌های فرمایشی و تبلیغاتی، گرچه در کوتاه‌مدت، همچون مخدر سکوت و رضایت خاطر می‌آفریند، اما در بلندمدت مشروعیت، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را فرسوده می‌کند.


* رسانه‌ها باید بتوانند، بدون ملاحظه‌کاری‌های رایج، زخم‌های مزمن مدیریت کشور را بازگو کنند، زبان مردم باشند و در برابر ناکارآمدی و بی‌کفایتی، سکوت پیشه نکنند. تحقق این نقش خطیر، نیازمند فضایی است که رسانه را ارج نهد.


* باید بپذیریم که رسانه‌ها، همچون هر نهاد زنده و پویایی، ممکن است اشتباه کنند؛ اما حق اشتباه‌کردن، جزئی جدایی‌ناپذیر از فرآیند یادگیری و رشد اجتماعی است. راه علاج، محدودسازی و کیفر نیست، بلکه اصلاح، تعامل و ارتقای سواد رسانه‌ای است.


* حمایت یک‌سویه و بی‌حاصل از رسانه‌های فرمایشی و تزیینی، تیشه بر ریشه شفافیت، اعتماد عمومی و جریان آزاد اطلاعات زده است. زمان آن فرارسیده است که منابع عمومی به جای تزریق به بنگاه‌های کم‌مخاطب و وابسته، به تحریریه‌هایی اختصاص یابد که با حفظ استقلال، شرافت حرفه‌ای و رسالت اجتماعی خود، در برابر فشار، سانسور و خریدن قلم ایستادگی کرده‌اند.


* یکی از آفت‌های جدی رسانه در ایران، رشد رسانه‌هایی‌ست که باج‌خواهی را جایگزین مسئولیت کرده‌اند؛ رسانه‌هایی که در ازای منافع مالی، به تطهیر مدیران ناکارآمد و تحریف افکار عمومی می‌پردازند. برخی مدیران نیز با نگاه نادرست، می‌کوشند با پول، رضایت رسانه‌ها را بخرند.

انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران با هشدار نسبت به این روند خطرناک، از رسانه‌ها می‌خواهد مراقب سرمایه اعتبار و اعتمادشان باشند و در برابر «باج‌نیوزها» با هوشیاری و همراهی صنفی بایستند.


* انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران، در پایان بار دیگر بر مسئولیت تاریخی خود در دفاع از آزادی مطبوعات، امنیت شغلی خبرنگاران و استقلال رسانه‌ها تأکید می‌کند و از همه نهادهای مسئول می‌خواهد که به تقویت آن بیندیشند.

آینده این سرزمین، در گرو صداقت، شفافیت و گفت‌وگوی آزاد است .

https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25930-/تقویت-رسانه‌های-مستقل-نه-تهدید-که-تضمینی-برای-دوام-و-اصلاح‌پذیری-نظام-است

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آنان نعمت بزرگی به نام بها دادن به طبیعت را دارند و رفتار خصمانه، بی رحمانه و حتی مجرمانه بسیاری از ما را نسبت به هر ذرّه از طبیعت ندارند »

آقای " عراق چی " ... فنلاند را رها کن ؛ فکری به حال ما کن !

مینو امامی


* بیان افسردگی مردم فنلاند به دلیل موقعیت جغرافیایی و اقلیمی یعنی شش ماهه بودن شب و روز و سرمای شدید زمستان از سوی وزیر امور خارجه با توجه به ضرورت اِشراف نسبی ایشان به اطلاعات لازم، بسیار بعید است. بیانی وارونه از حقیقت توسط وزیری که می باید با تمامی کشورهای جهان به لحاظ برقراری روابط بین المللی و دیپلماسی، به خوبی آشنا باشند، غیرقابل قبول است. امید در شناسایی پتانسیل های مطلوب و مناسب بین المللی، هرگز دچار چنین قضاوت هایی نادرست یا غیرواقعی نشوید که انتظار را نشاید.

آن هم در جمعی با عنوان: « نشست منطقه ای دیپلماسی استانی » !



* « فنلاند برای هشتمین سال پیاپی به‌ عنوان شادترین کشور جهان موفق به کسب رتبه‌ اول شده است. زندگی نزدیک به طبیعت، داشتن یک سیستم رفاهی چندلایه، پیوندهای قوی خانوادگی، توجه به اهمیت مهربانی و کمک کردن به دیگران و داشتن روابط دوستانه، معیار های مهم‌ شادی عنوان گردیده است و به کسب درآمد بالا به عنوان انگیزه شادی، هیچ اشاره ای نشده است. » (1)

در حالی که بیشتر مردم ایران فاکتور درآمد بالا را اصلی ترین علت شادی خود می پندارند. روی همین بینش برای کسب بیشتر درآمد ؛ قاچاق کالا، مواد مخدر و سوخت و... سخت رواج دارد یا دیگر مفاسد اقتصادی چون رشوه و اختلاس کلان. یا علیرغم این که هر گونه خرید و فروش ارز در خارج از شبکه صرافی و بانکی دلالی محسوب می شود و جرم است، اما رونق زیرپوستی شدیدی در جامعه دارد. و دیگر مشاغل کاذب که چهره شهرها را زشت و جریان مبادلات و فعالیت اقتصادی را ناسالم می سازد. شاید برای همین، ما کمتر شاد هستیم و رتبه ای تأمل برانگیزی در بین ملل جهان نداریم!

دقت کنید انگیزه شادی نه پول زیاد است و نه سهام بورس یا خرید خودروی دست دوم خارجی! آنان همانند ما دغدغه گرفتن وام های مختلف برای رفتن و رسیدن به حداقل زندگی را ندارند و به اسارت سیاست های پولی و مالی دولت نیز در نیامده اند.

آنان نعمت بزرگی به نام بها دادن به طبیعت را دارند و رفتار خصمانه، بی رحمانه و حتی مجرمانه بسیاری از ما را نسبت به هر ذرّه از طبیعت ندارند. سه چهارم مساحت کشور فنلاند را جنگل فرا گرفته است که می تواند دلیل موجهی برای نشاط و شادی مردم باشد.


* آنان رفاه اجتماعی دارند چیزی که بسیاری از ما حتی معنای دقیق آن را نمی دانیم و جایگاه درک یا اهمیت دادن به آن برای ما نزدیک به صفر است.


آنان همانند ما به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیار آمار بالای طلاق ندارند و برعکس به روابط قوی خانوادگی اهمیت می دهند و انرژی لازم برای شادی خود را از آن می گیرند. آنان مهربانی و یاری کردن به همدیگر را انسانی تر بلدند. آنان همانند ما به کسانی که دوست می پنداریم خنجر از پشت نمی زنند و در انزوای اجتماعی به سر نمی برند. احترام و ادب به همنوع از شعور فرهنگی آنان برمی خیزد و ما با کبر و غرور، هر کسی را شایسته دریافت آن نمی دانیم پس حتی از نزدیک ترین کس خود آن را دریغ می داریم.

حال به نظر شما در این مقایسه کدام دو ملت، شرایط مساعدتری برای شادی دارند؟


* شاد بودن هنری است که نسبت مستقیمی با سطح فرهنگ و شعور اجتماعی افراد یک جامعه دارد. کیست که جای خالی آموزش فرهنگ رسمی را در مدارس نبیند؟ وزارتخانه ای که در سال 1343 از وزارت فرهنگ جدا گردیده است، ظاهرا دهه هاست از معنا و مفهوم فرهنگ بی نصیب مانده است.


* بهتر است ما نیز یاد بگیریم که یک کشور به چه شاخص هایی ممتازی از زندگی فردی و اجتماعی رسیده که به مدت هشت سال رتبه اول شاد بودن را به خود اختصاص داده است در حالی که کشور فنلاند باریکه ای بیش نیست و ما کشوری پهناور هستیم.

کشور و ملتی شاد شمرده می شوند که در آن شاخص های کیفیت زندگی، امید به زندگی، تولید ناخالص ملی، اعتماد اجتماعی، و آزادی در حد بسیار بالایی از معیارهای رایج باشد و نرخ فساد در پایین ترین مرتبت قرار بگیرد. سخاوت و بخشش نیز نسبت به همنوعان در هر جا و از سوی هر کسی موج بزند.


* ما شاد نیستیم چون نسبت به هم مهربان نیستیم یا در روابط اجتماعی به دیگران احترام نمی گذاریم یا با ادب بودن را فقط مختص سالمندان می دانیم. معیارهای درجه بندی اخلاقی در جامعه ما در دو بُعد کمی و کیفی نیازمند بازنگری و بازاندیشی است تا چشم ها را بشوئیم و طور دیگر اما متعالی تر ببینیم.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26274-/آقای-عراق-چی-فنلاند-را-رها-کن-؛-فکری-به-حال-ما-کن

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم در نشست خبری سخنگوی وزارت آموزش و پرورش :

معاونت برنامه ریزی در وزارت آموزش و پرورش باید تجسم و تعیّن نظم و دقت و برنامه ریزی باشد

صدای معلم گزارش می کند ؛




*با وجود آن که قرار بود نشست ساعت 13 برگزار گردد اما فرهادی 25 دقیقه زودتر در مدرسه حاضر شد و در صف برای دختران دانش آموز سخنرانی کرد .

آن چه در این مدرسه قابل تامل بود ؛ پوشش دختران دانش آموز به صورت « چادر و مقنعه » و هماهنگ بود در حالی که در سایر مدارس تنوع بیشتری دیده می شود .

و البته نکته ی مهم دیگر این که این گونه نشست های خبری تاکنون در مدارس از نوع « هیات امنایی » تاکنون برگزار شده است .

حضور مسعود پزشکیان در آغاز سال تحصیلی در یک مدرسه هیات امنایی هم مورد نقد و اعتراض « صدای معلم » به عنوان تنها رسانه در حوزه ی آموزش و پرورش قرار گرفت .



* پرسش یکی از خبرنگاران از ملکی در مورد « تنبیه بدنی دانش آموزان توسط معلمان » بود . هنگامی که معاون پرورشی و فرهنگی در این مورد در حال توضیح بود ؛ « علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » ضمن تذکری عنوان کرد که « خشونت » در حال حاضر فقط مختص به مدرسه نیست و در سطح جامعه به صورت عمومی و فراگیر مشاهده می شود و برای آن باید فکری شود .


* پرسش خبرگزاری رکنا در مورد « آمار دانش آموزان باز مانده از تحصیل » بود .

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش به صورت دقیق و شفاف به این پرسش پاسخ نداد اما مدیر صدای معلم در این نشست به گفت و شنود این خبرگزاری با نایب رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس اشاره کرد که در آن ضمن هشدار اعلام کرده بود این تعداد ممکن است به یک میلیون نفر برسد .


* پورسلیمان مدیر صدای معلم در پرسشی چنین مطرح کرد :

« با توجه به ادعای سخنگوی دولت در خبرگزاری ایسنا مبنی بر سهم 12 درصدی آموزش و پرورش از بودجه ی عمومی دولت و گزارش مرکز پژوهش های مجلس مبنی بر افزایش 8 / 8 سهم آموزش و پرورش ؛ مستندات سخنگوی وزارت آموزش و پرورش و تایید رشد 12 درصدی را ارائه نمایند. »

فرهادی اعلام کرد که این مستندات را در اختیار « صدای معلم » قرار می دهد اما تا پایان نشست و پس از آن خبری نشد .


* یکی دیگر از محورهای مطروحه توسط مدیر صدای معلم ، رتبه بندی معلمان بود که به صورت مشروح به آن پرداخته خواهد شد .

پرسش پایانی پورسلیمان در مورد وضعیت پرداخت پاداش بازنشستگان سال 1404 بود .

مدیر صدای معلم گفت :

« آقای کاظمی در خصوص پرداخت پاداش بازنشستگان سال ۱۴۰۴ می گوید : برای سال ۱۴۰۴ هنوز کسی بازنشسته نشده و بازنشسته ۱۴۰۴ یک نفر هم نیست ولی بودجه آن پیش‌ بینی شده که توفیق بزرگی در آموزش و پرورش است .

وزیر آموزش و پرورش در این مورد از عنایت ویژه‌ای آقای رئیس جمهور و سازمان برنامه و بودجه دارند سخن رانده است .

جناب عالی در گردهمایی مشترک شورای معاونین وزارت و مدیران کل آموزش و پرورش سراسر کشور که به میزبانی استان اصفهان برگزار شد گفته اید :

« بخش قابل توجهی از پاداش پایان خدمت بازنشستگان سال ۱۴۰۳ پرداخت شده و باقی‌ مانده آن نیز تا پایان سال تسویه خواهد شد » .

پرسش آن است که اگر بر اساس گفته های خود این مسئولان ردیف و اعتبار بودجه برای این موضوع پیش بینی شده است پس چرا پرداخت نمی شود ؟

این که آقای فرهادی ادعا می کند ساختار مالی این وزارتخانه بهبود پیدا کرده و یا درآمدهای اختصاصی وزارتخانه نسبت به سال گذشته دو برابر شده تا چه حد درست و به واقعیت نزدیک است ؟ این موضوع کجا باید خودش را نشان دهد ؟ و چه تاثیری در معیشت معلمان دارد ؟

آیا در ستاد وزارت آموزش و پرورش همچون معلمان پاداش پس از بیش از یک سال و آن هم به صورت « قطره چکانی » و با کلی منت و بوق و کرنای رسانه ای پرداخت می شود ؟

آیا طبق روال همیشگی ؛ معلمان بازنشسته برای همین مطالبه ی قانونی که روز به روز با تورم رنگ می بازد باید چندین بار در برابر وزارت آموزش و پرورش و مجلس و... تجمع کنند ، گاز فلفل به آنان پاشیده شود ، مورد تحقیر قرار بگیرند و سرانجام با کلی منت حق شان پرداخت شود ؟


آیا این منطقی و عقلایی است ؟ »

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد که خبر منتشر شده در اصفهان در این مورد صحیح نبوده و اعلام کرد که پاداش معلمان بازنشسته سال 1403 به صورت کامل پرداخت شده و پاداش معلمان بازنشسته سال 1404 تا پایان سال جاری پرداخت خواهد شد .

متن کامل گزارش را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26271-/معاونت-برنامه-ریزی-در-وزارت-آموزش-و-پرورش-باید-تجسم-و-تعیّن-نظم-و-دقت-و-برنامه-ریزی-باشد

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« کیست که نداند تاسیساتی مانند " ایران مال "و امثالهم به عنوان نماد مشخص این گونه سرمایه گذاری ها هیچ دردی از اقتصاد کشور را درمان نکرده اند و تنها مصداق پزِ عالی جیب خالی هستند »

بانک آینده رفت .... مواظب باقی مانده اقتصاد باشید!

سیدکاظم موسوی جراحی



* خبر انحلال بانک آینده و آثار مخرب فعالیت های این بانک بر اقتصاد خسته و تحریم زده کشور برای چندمین بار زنگ هشدار که نه ؛ بلکه به مثابه دود آتش سوزی بزرگی بود که به سراسر ایران رسید و به شکل تورم و گرانی و کاهش ارزش پول ملی به چشم همه مردم به ویژه اقشار فرودست جامعه رفت و عاملی شد تا برای چندمین بار چگونگی شکل گیری زیان بار این بانک و سایر موسسات مالی خلق الساعه را به دلسوزان کشور یادآوری کند.



* بانک ها و موسسات مالی ای که بعضا بدون در نظر گرفتن ظرفیت اقتصادی کشور مثل قارچ روییده و از بدو تاسیس در نبود نظارت کامل نهادهای تخصصی یا دور زدن آنها (3) (بانک مرکزی و شورای پول و اعتبار و وزارت امور اقتصادی و دارایی) با آزادی عمل عجیب در دستکاری نرخ بهره و جذب سرمایه های اقشار مردم ، سرمایه های کلان ملی را نه در توسعه اقتصادی و تولیدی بلکه در انواع تاسیسات پر زرق و برق ویترینی مثل ساخت « مال ها » به کار می برند که این عمل ضمن انحراف سرمایه ها از بخش تولید و کار آفرینی و هدایت به سمت و سوی اقتصاد غیر شفاف و رانتی باعث مرگ تدریجی بخش های سالم اقتصاد مولد کشور می شوند.


* در خبرها آمده بود که 4 یا 5 بانک دیگر هم مثل بانک آینده گذشته ای مغشوش و غیر شفاف دارند و در نتیجه گرفتار ناترازی و زیان انبوه شده اند .

لذا دولت و مجلس باید قاطعانه با اصلاح نظام بانکی و بستن مفرهای قانونی و فراقانونی مانع از پدید آمدن این بنگاه های شبه اقتصادی مرموز و مخرب شوند تا حداقل آنچه از اقتصاد کشور سالم مانده است در راه پیشرفت واقعی کشور به کار گرفته شود چون اگر چند بانک و موسسه دیگر مثل آینده داشتیم مثل آن روستایی بیچاره شکستنی سالمی برای کشور نمی ماند.



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/26269-/بانک-آینده-رفت-مواظب-باقی-مانده-اقتصاد-باشید

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

هوای به‌ شدت آلوده و سمی نوشهر و چالوس در روزهای اخیر، نتیجه استفاده نیروگاه نوشهر و صنایع مختلف از مازوت است.
شاید آلوده کردن هوای مازندران سخت‌ترین کار دنیا بود، اما مسئولین این یکی را هم به سرانجام رساندند

🌳  @Wateriran_Env 💧🇮🇷
🔹برترین کانال آب و محیط زیست ایران 👆

Читать полностью…

صدای معلم

« در ژاپن ؛ اولین ابرپنل خورشیدی جهان با فن آوری جدید و به کمک سلول‌های پروفسکایت می‌تواند به اندازه 20 راکتور هسته‌ای انرژی تولید کند ! »

الزامات بهره گیری از " انرژی خورشیدی " در ایران در سایه ی " کسوف فرهنگی " ؟!

مینو امامی



* برای استفاده از پنل های خورشیدی دولت به هر واحد مسکونی که به دنبال نصب آن برای تأمین انرژی خود باشد، تا سقف 200 میلیون تومان تسهیلات با نرخ سود 23 درصد و دوره بازپرداخت چهار ساله می دهد.

در حالی که بیشترین سود بانکی 22/5 درصد در سال 1404 برای سپرده های سه ساله است. یعنی به نوعی بعد از خصوصی سازی آموزش و غیرانتفاعی خواندن آن، نوبت به خصوصی سازی مصرف برق رسیده است.


* طی دهه هفتاد، هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت، ایران را سومین کشور سدساز دنیا با فن آوری خوب و مطمئن معرّفی کرد اما رونق سدسازی تا مرز از بین رفتن منابع آبی پیش می تاخت. در حالی که آنچه ایشان را تا سرحد دریافت لقب « سردار سازندگی » پیش می برد، موجب ایجاد بحران بسیار در کشور از جمله در دریاچه ارومیه گردید که با 72 سد ساخته شده در اطراف آن، کاملا خشکید.

امروز با حسرت به مقایسه آن با دریاچه وان ترکیه به عنوان دومین دریاچه بزرگ خاورمیانه نشسته ایم. یعنی آنچه که روزی رشد و توسعه خوانده می شد یا بانی آن را سردار سازندگی در کشور معرفی می کرد امروز « فاجعه زیست محیطی » خوانده می شود.


* « در دنیای کنونی یکی از عوامل تخریب محیط زیست را سدسازی ها عنوان می کنند که می تواند آسیب های جبران ناپذیری به جنگل ها، رودخانه ها، کوهستان ها، آبخیزها، دریاچه ها، تالاب ها، دشت ها و حتی دریاها وارد کند. حتی گروهی از اساتید دانشگاه ها پا را از این نیز فراتر گذاشته و معتقدند که سد سازی فعاليتی بيابان زا به حساب می آید. آن ها می گویند: هر سد سالانه بخشی از آب تجديد پذير كشور را تبخير می كند که این رقم تا بیش از 5 ميليارد متر مكعب نیز می رسد که موجب تبخیر آب تجديد پذير كشور در پشت سدها می شود. متأسفانه در کشور ما سدها سبب تخريب يا تهديد جدّی اكوسيستم های آبی و زيستگاه های وابسته به آن در تالاب ها و درياچه ها شده اند».

بیم آن می رود تلاش دولت چهاردهم با سرمایه گذاری و هدایت مدیریت بحران انرژی به سوی توسعه پنل های خورشیدی در منازل، مراکز اداری، تولیدی و آموزشی، بعد از چند دهه همانند هنر سدسازی! به بحرانی جدید در امر سرمایه گذاری یا هدایت راهبردی مصرف انرژی منجر شود. چون انقلاب جدیدی در تولید و مصرف انرژی برق شروع شده است که کشور ژاپن طلیعه دار آن است.



* هر وقت به تماشای فیلمی از کشورهایی که نزدیک قطب شمال هستند چون روسیه، کشورهای اسکاندیناوی، کانادا و غیره می نشینم و آن ها را با وضعیت مصرف انرژی و آب در ایران مقایسه می کنم، شکاف آسمان تا زمین، مابین ما و آنان متحیّرم می سازد.

آنان با نورِ کم یک یا دو آباژور در گوشه ای از اتاق زندگی می کنند. یعنی می خورند، گفت و گو می کنند، موسیقی گوش می دهند، تلویزیون تماشا می کنند، مطالعه می کنند و در موبایل، لپ تاپ یا کامپیوتر خود جست و جو می کنند. از مهمان خود نیز پذیرایی می کنند. با یک استکان آب دندان های خود را مسواک می زنند و در عرض چند دقیقه دوش می گیرند و در منزل و گاه حتی هنگام خواب لباسی کلفت و گرم می پوشند.

و ما با مهمان یا بی مهمان به تناسب تعداد اعضای خانواده و وسعت منزل، چراغ ها را روشن نگه می داریم و گاه خاموشی آن یا تهویه سرویس های بهداشتی را فراموش می کنیم. گاه تا یک ساعت مانده به طلوع یا غروب خورشید نیز چراغ ها را روشن می کنیم. هر چند دیگر از فصل زمستان خبری نیست اما به هنگام سرمای زمستان و در منزل لباسی نازک می پوشیم و حتی در ساعات گرم روز پنجره ها را باز می کنیم و خاموش کردن منبع گرمایش سخت ترین و حتی دور از عقل ترین کار ممکن برای تعدادی از ماست. وضعیت دوش و مسواک زدن و وضو گرفتن هم با وسواس تمیزی یا بی آن، فاجعه آمیز است. غفلت از آموزش و پرداختن به فرعیات غیرلازم، یقین باید چنین نتایجی در بر داشته باشد!


* انقلاب مشروطه که بیش از یک صد سال از آن می گذرد نتوانست ما را به این ریل گسیل دارد و انقلاب اسلامی نیز با عمری نزدیک به پنجاه سال از این توفیق ما را محروم نگه داشت. شاید چون سیاست بازی ما ایرانیان بیشتر و عاری از هر نوع درایت آموزشی و فرهنگی بود!


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26251-/الزامات-بهره-گیری-از-انرژی-خورشیدی-در-ایران-در-سایه-ی-کسوف-فرهنگی-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

نامه به وزیر علوم، تحقیقات و فن آوری : با ساختار سازمانی و تشکیلاتی پیشنهادی، تعداد زیادی از پست های مدیریتی بدون کارکرد واقعی و غیر ضروری در دانشگاه حذف خواهند شد

پیشنهادات جهت اصلاح نمودار سازمانی و ساختار تشکیلاتی دانشگاه ها

بیت الله محمودی/ مدیر اسبق امور اداری، معاون سابق پژوهشی دانشکده، مدیر سابق نظارت و ارزیابی، سرپرست سابق معاونت دانشجویی و مجری تهیه برنامه راهبردی دوم دانشگاه شهرکرد




* معاونت اداری، مالی و مدیریت منابع که در غالب دانشگاه ها چنین عنوانی دارد؛ به نام « معاونت پشتیبانی » تغییر یابد؛ تا در عمل پشتیبان و در خدمت فعالیت های آموزشی، پژوهشی و فن آوری دانشگاه ها قرار گیرد نه در وضعیتی که می بینیم معاونت های آموزشی و پژوهشی، فعالیت های خود را با معاونت اداری مالی هم سو می کنند. به طوری که آموزش و پژوهش باید در خدمت حوزه اداری- مالی باشد.


* 4- در دانشکده های کمتر از 50 عضو هیأت علمی و یا کمتر از 800 دانشجو، پیشنهاد می شود با توجه به موضوعیت آنها در هم ادغام شوند. در هر دانشکده دو « معاونت آموزش، پژوهش و فن آوری» و «معاونت پشتیبانی » ایجاد شود. این دو معاونت با هماهنگی معاونت های مربوطه دانشگاه و حضور در شوراهای تخصصی، امورات خود را انجام خواهند داد. در این شرایط بی تردید به پستی به نام « رئیس دانشکده » نیازی نیست. کما اینکه در وضعیت کنونی نیز چنین پستی کاملاً تشریفاتی و در بهترین حالت تسهیل کننده امورات و وظایف معاونت های دانشکده است.


* 8- پیشنهاد می شود با توجه به نقش نظارتی مدیریت نظارت و ارزیابی بر کلیه بخش های عملکردی دانشگاه، این مدیریت توسط شورای صنفی اعضای هیأت علمی و شورای کارکنان انتخاب و ابلاغ حکم آن توسط رئیس مرکز نظارت و ارزیابی وزارت صورت گیرد؛ تا بدون تضاد منافع با مدیریت کلان دانشگاه، قادر باشد نظارت مسئولانه ای را بر فعالیت های دانشگاه اعمال نماید.

9- پیشنهاد می شود دانشجویان نخبه و فعال به عضویت کلیه شوراهای تخصصی و کمیسیون هیأت امنا درآیند. این امر مشارکت واقعی دانشجویان در امور مدیریتی دانشگاه را به طور ملموسی فراهم خواهد ساخت.



* با ساختار سازمانی و تشکیلاتی پیشنهادی، تعداد زیادی از پست های مدیریتی بدون کارکرد واقعی و غیر ضروری در دانشگاه حذف خواهند شد. همچنین از آن جا که در وضعیت کنونی بیش از 40 درصد اعضای هیأت علمی یک دانشگاه، مسئولیت اجرایی دارند؛ با پیشنهادات ارائه شده، حداقل 50 درصد از مسئولیت های اعضای هیأت علمی کاسته خواهد شد و استادان محترم می توانند متمرکز بر فعالیت های آموزشی، پژوهشی و فن آوری خویش شوند و از طرف دیگر انگیزه فعالیتی اعضای محترم غیر هیأت علمی با آزاد شدن برخی از پست های مدیریتی، به طرز چشم گیری افزایش خواهد یافت.


* پیشنهادات مطرح شده صرفاً بر حسب وظیفه و به عنوان عضو کوچکی از جامعه بزرگ آموزش عالی کشور، برای چابک نمودن و حذف هزینه های مدیریتی و روندهای بوروکراتیک غیر ضروری دانشگاه هایی که عمدتاً با مشکلات مالی عدیده ای مواجه هستند؛ ارائه شده است.

هر چند مطمئن هستم مدیریت دانشگاه ها با توجه به تضاد منافع ای که خواهند این پیشنهادات را در بهترین حالت ناممکن و غیر عملی عنوان می کنند؛ اما اگر به طور واقعی و عملیاتی به دنبال بهبود عملکرد نظام آموزش عالی در بعد ساختاری آن هستید؛ قطعا به چنین تغییرات ساختاری نیاز خواهید داشت.

هر چند که شاید برای برخی مدیران ناخوشآیند؛ اما برای بدنه جامعه دانشگاهی و ایفای رسالت واقعی خویش، به شدت مورد نیاز است.



متن کامل این یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26249-/پیشنهادات-جهت-اصلاح-نمودار-سازمانی-و-ساختار-تشکیلاتی-دانشگاه-ها

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« در این وصیت‌نامه از معلمان سراسر کشور می‌خواهد که هر سال در سالگرد وفات وی به پاس زحماتش برای تعلیم و تربیت فرزندان کشور سه کلمه "خدا" ، "وطن" و "وجدان" را بر روی تخته بنویسند »

چهارم آبان ماه سالروز درگذشت "میرزا یحیی دولت‌آبادی " : محسود خلایق

صدای معلم منتشر می کند ؛


* یحیی دولت‌آبادی، شاعر، خوشنویس و نویسنده 4 آبان 1318 در دولت‌آباد اصفهان زاده شد. وی از پیشگامان فرهنگ نوین در ایران بود و با توجه به تحصیلاتش در مکتب‌خانه‌ها و شناخت آنها از نزدیک، در تأسیس مدارس جدید کوشش فراوان کرد و برای آموزش و پرورش در ایران زحمت‌های فراوان کشید که تأسیسات مدارس، مدیریت و نوشتن و نشر کتب درسی ابتدائی از آن جمله هستند.


* دولت‌آبادی به همراه دیگر مبارزان در مشروطه و ملی کردن نظام ایران قدم‌های فراوان برداشت. زندگی پر از فراز و نشیب داشت که در کتاب حیات یحیی به‌قلم آورد. از جمله دیگر آثار مشهور او می‌توان به شهرناز اشاره کرد که از جمله نخستین رمان‌هایی فارسی به حساب می‌آید.

«آئین در ایران»، «اردی بهشت»، «ارمغان یحیی»، «تاریخ معاصر یا حیات یحیی»، «تربیت اراده»، «حقیقت راجع به قرارداد مجلس»، «دوره زندگانی یا غضب حق اطفال»، «روان‌­نامه»، «سرگذشت درویش چنته»، «شجره طیبه»، «شرح حال میرزا تقی خان امیرکبیر»، «شهرناز»، «لبخند فردوسی» و «نهال ادب» مهمترین تالیفات دولت‌آبادی را تشکیل می­‌دهند.


* صدیق در اثر خود می­‌نویسد: «حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی اغلب اوقات با کمال وقار و با روی گشاده به مدرسه کمالیه می‌آمد و به اتفاق مرتضی خان مدیر مدرسه به کلاس‌­ها سرکشی می­‌کرد و از درس‌­هایی که داده شده بود سوال می­‌فرمود و کسانی را که نیکو از عهده جواب برمی‌آمدند مورد تشویق قرار می‌­داد و شاگردان را نصیحت می­‌کرد. در تمام کوچه­‌هایی که به مدخل مدرسه کمالیه ختم می­‌شد بر دیوارها با گچ و زغال به خط درشت نوشته بودند (مرتضی خان مدیر مدرسه کمالیه بابی است) ؛ بعضی از ارذل را نیز تحریک می­‌کردند که در موقع عبور از کوچه و بازار کلمات زشت بر زبان آوردند.»


* میرزا محمد ناظم‌الاسلام کرمانی در «تاریخ بیداری ایرانیان» می‌­نویسد: «متجاوز از 10 سال است که من با دولت‌آبادی­‌ها معاشرت داشته­‌ام و در این مدت حتی ترک اولی هم از حاج میرزا یحیی ندیده‌­ام و تنها تقصیر او کمالات صوری و معنوی وی می­‌باشد که او را محسود خلایق کرده است و شأن حاج میرزا یحیی اجل از آن است که از باب و ازل تبعیت کند.»

دولت‌آبادی خود در کتاب «حیات یحیی» درباره اتهام بابیت می­‌گوید: «از بعد ظهور باب هرکس که دم از آزادی و حریت زد و از علوم و معارف سخن به میان آورد فی­الفور دشمنان آزادی او را به فساد عقیده و لامذهبی متهم می­‌کنند.»



* دولت‌آبادی در آغاز اثر خود درباره فایده تاریخ می‌­نویسد: «تاریخ است که خزانه خیر و شر این عالم شمرده می­‌شود. تاریخ تغییرپذیر نیست چون‌که آئینه گذشته است و گذشته تغییرناپذیر است. تاریخ مانند صفحه عکس در برابر کردار نیک و بد هرکس صورت حقیقی آن را برمی‌دارد و با کسی خصوصیت و یا خصومت ندارد. تاریخ تهییج می‌نماید، تشویق می‌­کند، جرأت می‌­دهد، جلادت میفزاید، تسلی می‌بخشد و بالجمله حیات جاودانی داده، تثبیت قومیت و ملیت می‌نماید.»


* دولت‌آبادی بخشی از جلد نخست کتاب خود به دارالفنون اختصاص داده و درباره موانع پیشرفت این مدرسه می­‌گوید: «دارالفنون تهران در اوائل زندگانی خود به یک مانع بزرگ برمی­‌خورد که او را از سرعت بازمی­‌دارد و آن این است که درباریان بی­‌علم و بی­ خبر از اوضاع روزگار رفته رفته خاطر شاه جوان را از دارالفنون مضطرب ساخته به او می­‌گویند تحصیلات دارالفنون در مغز محصلین تولید افکار ضدسلطنت می­‌نماید و به این وسطه توجه باطنی شاه را از این موسسه کم می­‌نماید خصوصا که صحبت اصلاحات اساسی و محدود ساختن اختیارات سلطنت هم به میان آمده نظریات درباریان را نزد شاه تایید می‌­نماید.»


* به نظر می‌رسد یحیی دولت‌آبادی نخستین کسی است که برای اشاره به برخی اشخاص که در اثر نفوذ پدرشان در انقلاب مشروطه به نان و نوایی رسیدند از لفظ «آقازاده» استفاده می‌کند. در جلد چهارم خاطرات خود می‌گوید:

«میلیون بر دو قسمند ؛ یک قسم اشخاصی هستند غیررسمی به نام آقا و آقازاده سردسته‌ی مشروطه‌چی حزب‌ساز وزیر تراش کابینه‌آور و کابینه‌انداز این جمع در هر کار دخالت کرده و برای این و آن واسطه‌ی شغل شده و مداخل و معاش می‌کنند…»‌



متن کامل این گزارش را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/چهره‌های-ماندگار/item/26237-/چهارم-آبان-ماه-سالروز-درگذشت-میرزا-یحیی-دولت‌آبادی-محسود-خلایق

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« هدف اصلی تربیت فن آورانه، آماده کردن افراد برای زندگی در دنیای پیچیده و در حال تحول فن آوری است »

تربیت فن آورانه چیست ؟

حسین معافی/ دکتری برنامه درسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان


* رشد توانمندی افراد جامعه در راستای فهم و درک دانش‌های پایه و عمومی، کسب مهارت دانش‌افزایی، به‌کارگیری شیوه تفکر علمی و منطقی، توان تفکر انتقادی، آمادگی بروز خلاقیت و نوآوری و نیز کسب دانش، بینش و تفکر و تربیت فن آورانه برای بهبود کیفیت زندگی، در قلمرو این ساحت است.


* تربیت فن آورانه مفهومی چندوجهی است که تعاریف و تفاسیر مختلفی برای آن ارائه شده است. به طور کلی، تربیت فن آورانه به فرآیندی اطلاق می‌شود که در آن به افراد دانش، مهارت‌ها و نگرش‌های لازم برای درک، استفاده و خلق فن آوری به طور مسئولانه و خلاقانه آموزش داده می‌شود.


* در دنیای امروز که به سرعت در حال تحول و پیشرفت تکنولوژی است، تربیت فن آورانه به یک ضرورت اساسی تبدیل شده است. دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

* آمادگی برای مشاغل آینده

* مشارکت مدنی

* ترویج نوآوری

* کاهش نابرابر

* توانمندسازی افراد

* آمادگی برای زندگی در دنیای دیجیتال

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25953-/تربیت-فن-آورانه-چیست-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آنچه به فکرمان خطور نمی­ کند بازگشت از اشتباه و قطع ریشۀ مشکلات است ! »

تصویرهای ناخوش و اندیشۀ رکیک [1]

علیرضا کاشفی



*وقتی ناقص می ­شنویم، ناقص می­ خوانیم و ناقص حرف می­ زنیم نه الزاماً غلط، چون نقص بهره ­ای از حقیقت دارد، فریب خورده و می­ پنداریم درست اندیشیده­ ایم. لذا در ارائۀ طرحی نو، با هزاران واژۀ اخته بر لب مواجه می­ شویم و به دو دلیل دوست نداریم نظر مخالفی بشنویم :

1- بسط راحت طلبی در جامعه؛

2- ترس از تزلزل اعتقاداتِ بت شده در اذهان؛



* این ترس یک دلیل واهی در مقابل عدم مطالعه در اذهان متبادر می ­کند . می ­گویند در کتاب­ ها افکار ضد و نقیض وجود دارند لذا مطالعه آرام و قرار ما را به هم می­ زند. این اوهام کور، شم سیاسی و تاریخی را در جامعه تنزل داده است. سیاست و تاریخ به مثابۀ علم نه با نگاه متحجری که یکی را بی پدر و مادر می ­داند و دیگری را نوشتۀ فاتحان. با واژگانی مثل گوزن و کرگدن و گاو گویی که شاخ دارند[2] حماقت شان را دست بر دهانت می­ نهند[3] و می ­گویند :

« تو که نمی ­توانی جهان را تغییر دهی. »


* نتیجۀ نقص در شنیدن و خواندن و حرف زدن، ما را به جایی رسانده که به قول شادروان دکتر منوچهر مرتضوی : « اگر قاعده و شیوه­ ای از روی جهالت یا به قصد خیانت در یکی از امور زندگی بر ما تحمیل شود و بدانیم نتایج و آثارش زیان­ بار و ناروا است، به جای اینکه بی­ درنگ آن را ملغا کرده و خط بطلان بر آن ابتکار موهوم و قاعدۀ مذموم کشیده از شرش رها شویم، آن شیوه و قاعدۀ مضر را که خود ساخته و پرداخته و چون طوق بردگی و اسارت به گردن انداخته­ ایم قاعدۀ مقدس و تغییر ناپذیر پنداشته و در چنگال غول خود آفریده اسیر و گرفتار می­ مانیم و برای رهایی از عواقب و نتایج اشتباه خود با تدوین و تنظیم مقررات و آیین­نامه­های گوناگون و سلسلۀ نامتناهی تعبیرها و تفسیرها و اضافات و الحاقات، پیچیده را پیچیده ­تر و طلسم را ناگشودنی­ تر و ناشکستنی­ تر می­ سازیم و آنچه به فکرمان خطور نمی­ کند بازگشت از اشتباه و قطع ریشۀ مشکلات است . . . »


* پنج ستون هویت ملی ایرانیان که مهمترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کرده­اند و به گفتۀ سعدی آن را آخرالزمانی کرده ­اند[7] و در یک کلام راز جاودانگی ملت هستند عبارتند از :

- تاریخ مشترک بیش از ده هزار سال

- زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی

- جشن های ملی

- عرفان ایرانی

محوری که ریشه در تاریخ و فرهنگ هزاران سالۀ ایران دارد و پاسدار این چهار بند و تمامیت ارضی ایران است.


* گرچه این اصول در دوره­ های گوناگون فراز و فرودهایی داشتند، امروز آنها بر چکاد هویت ایرانی برافراشته ­اند و ستون های اصلی و تغییر ناپذیر روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی هستند. در این روزگار وانفسا نباید آنها را با معیارهای جهان وطنی، فدای رویاپردازی های خود کنیم و با عجز و طمع و حماقت، تمدن با ریشه و با گوهر ایران را به تباهی بکشانیم.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25951-/تصویرهای-ناخوش-و-اندیشۀ-رکیک-1

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« چگونه سیستمی که خود را متولی تربیت می‌داند، در برابر چنین رفتارهایی تا این حد منفعل است و از ابزارهای بازدارندهٔ مؤثر استفاده نمی‌کند ؟ »

تحلیلی بر مشکلات مدیریتی آموزش و پرورش : از مقیاس شهرستان جم تا چشم‌انداز ملی

کاظم مظفری/ بوشهر



* سه سال پیش که کارم را به‌عنوان معلم آغاز کردم، با اولین نشانه‌های بحران روبه‌رو شدم. از یک کلاس تقریباً سی‌نفرهٔ رشتهٔ ریاضی، تنها هفت یا هشت نفر توانستند پس از امتحانات نهایی دیپلم بگیرند. میانگین نمرهٔ یکی از دروس تخصصی در همان کلاس حدود ۳ بود؛ درحالی‌که همین درس در مدرسه‌ای با شرایط ثبت‌نام سخت‌گیرانه‌تر، میانگین ۷ داشت. سال بعد اوضاع اندکی بهتر شد، اما هنوز در کلاس‌هایی تدریس می‌کردیم که میانگین نمرات نهایی دانش‌آموزانشان در هیچ درسی به ۹ نمی‌رسید.


* چگونه می‌توان پذیرفت دانش‌آموزی که سال‌ها مفاهیم اندازه‌گیری را خوانده، هنوز واحد حجم (لیتر) را با واحد طول (متر) اشتباه می‌گیرد؟


* جدای از بحث آموزشی، با مسائل رفتاری‌ای مواجهیم که شاید خطرناک‌تر باشند. در دورهٔ متوسطهٔ اول، گرایش دانش‌آموزان به مصرف سیگار، مشروبات الکلی و حتی مواد مخدر، پدیده‌ای رایج شده است. در سالی که در این مقطع تدریس می‌کردم، به‌گفتهٔ مدیر و معاونان، در یکی از کلاس‌ها حداقل نیمی از دانش‌آموزان سابقهٔ مصرف الکل داشتند و چندین بار از دانش‌آموزان موادی مانند ماری‌جوانا کشف شد. در همان سال، یکی از والدین که به دلیل رفتارهای پرخطر فرزندش به مدرسه فراخوانده شده بود، با مسئولان مدرسه درگیر شد و به اموال مدرسه آسیب رساند. مدیر آن مدرسه که خود را در برابر چنین حوادثی بی‌دفاع می‌دید، سال بعد از ادامهٔ مدیریت انصراف داد.


* هنگامی که در پایه‌ی هفتم تدریس می‌کردم، از گستردگی اطلاعاتی که دانش‌آموزان دربارهٔ انواع مشروبات الکلی داشتند شگفت‌زده می‌شدم. به نظر می‌رسید برخی والدین در منزل و در حضور فرزندانشان الکل مصرف می‌کنند. این مسئله این نگرانی جدی را پیش می‌آورد که مدرسه، محیطی که باید امن‌ترین فضا برای آموختن باشد، خود به بستری برای آشنایی با انواع مواد مخدر و محرک و گرایش به آن‌ها تبدیل شده است. این مشاهدات محدود به آن مقطع نبود؛ در دورهٔ متوسطهٔ دوم نیز در سال گذشته چندین بار از دانش‌آموزان سیگار الکترونیک گرفته شد و حتی یک دانش‌آموز در کلاس و در حضور دبیر از آن استفاده کرد.


* در یکی از اردوهای راهیان نور که با ادارهٔ آموزش‌ و پرورش همراه بودم، شاهد رفتارهای نگران‌کننده‌ای از سوی دانش‌آموزان برخی مدارس، به‌ویژه یک هنرستان کار و دانش، بودم؛ از پرتاب ترقه‌های خطرناک گرفته تا شکستن درِ خوابگاه‌ها و سیگارکشیدنِ بی‌پروا در مقابل مسئولان.



* ناتوانیِ دانش‌آموزان در سنین ۱۶ یا ۱۷ سالگی در رعایت آداب اولیهٔ کلاس درس، یکی دیگر از این چالش‌هاست. بسیاری از آن‌ها پس از ورود به دورهٔ متوسطهٔ دوم، همچنان نمی‌دانند چگونه باید در کلاس بنشینند یا با معلم خود سخن بگویند؛ گاهی در کلاس راه می‌روند و گاهی به‌راحتی صحبت‌های معلم را قطع می‌کنند. همان‌طور که بسیاری از همکارانم تأیید می‌کنند، بخش زیادی از انرژی ما به‌جای پرداختن به محتوای درس، صرف یادآوری آداب بدیهیِ حضور در کلاس می‌شود.


* مقطع متوسطهٔ اول، به دلیل ویژگی‌های سنیِ نوجوانان، دوره‌ای بحرانی است، اما مشکلات ساختاری، این بحران را عمیق‌تر می‌کند. ضعف مدیریتی در بسیاری از مدارس مشهود است؛ مدیران توانمندی که بتوانند اصول رفتاری را به دانش‌آموزان بیاموزند، کمیاب‌اند.


* از سوی دیگر، نمرات غیرواقعی که برخی دبیران برای دانش‌آموزانِ ضعیف‌تر ثبت می‌کنند، دانش‌آموز و خانواده را دچار خطای محاسباتی می‌کند. این روند در سال نهم، با وجود نهایی‌بودن امتحانات، همچنان ادامه دارد و این دانش‌آموزان با کارنامه‌هایی غیرواقعی، وارد رشته‌های نظری می‌شوند و با اولین امتحانات جدی، دچار سرخوردگیِ شدید تحصیلی و روحی می‌شوند.


* چرا اوضاع بهتر نمی‌شود؟

در چنین نظامی، مدیران به «آمارگرایی» پناه می‌برند؛ آمار بهترین دستاویز برای کسانی است که می‌خواهند کارنامهٔ موفقی از خود به نمایش بگذارند. برای یک مدیر آموزش‌ و پرورش ؛ ویترین موفقیت، تعداد قبول‌شدگان کنکور است، نه اینکه چند دانش‌آموز از آسیب‌های اجتماعی نجات یافته‌اند یا از مسیر تحصیلی خود رضایت دارند؛ فارغ از اینکه این موفقیتِ آماری حاصل تلاش مدرسه بوده یا سرمایه‌گذاری والدین.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25947-/تحلیلی-بر-مشکلات-مدیریتی-آموزش-و-پرورش-از-مقیاس-شهرستان-جم-تا-چشم‌انداز-ملی

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« پاسخ نامه های محدود، دانش آموزان پرتلاش را قربانی اختلاف برداشت می کند؛ راه حل فقط تنوع و انعطاف در کلید تصحیح است »

تصحیح امتحانات جامعه شناسی باید تخصصی شود

زهرا نجاتی / معلم جامعه‌شناسی متوسطه دوم



* متاسفانه درس جامعه شناسی نه خلاصه در چند واژه است و نه در یک خط؛ اما هنوز پاسخ نامه های سوالات نهایی فقط یک جواب را معیار قرار می‌دهند و با این کار حق خیلی از دانش آموزان ضایع می شود‌.

معلم ها نگاه تخصصی خودشان‌ را دارند و برداشت های منطقی و مختلف از مفاهیم دارند ؛ پس چرا باید دانش آموز صرفاً به خاطر ننوشتن عین جمله کتاب نمره از دست بدهد؟


* وقتی برداشت معلمان تخصصی متنوع است، نباید دانش آموزان صرفاً به خاطر اختلاف تعبیر یا نوشتن پاسخی صحیح اما غیرکلمه به کلمه با پاسخ نامه، بی دلیل نمره از دست بدهند. تنها راه حفظ عدالت آموزشی این است که پاسخ نامه ها جامع تر و منعطف تر باشند تا همه ی پاسخ های معقول و علمی، هرچند با ادبیات متفاوت، پذیرفته شوند.

اینکه دانش آموز به جای « تبیینی » بنویسد « اثبات گرایی » یا به جای «فرهنگی» بنویسد «دیدگاه دوم» نباید باعث ضایع شدن حقش شود فقط چون مصحح تخصص ندارد یا پاسخ نامه خشک و محدود نوشته شده است.


* تصحیح برگه ها وقتی به مدیر یا معلم غیرمرتبط یا بازنشسته سپرده می‌شود، یعنی تجربه و علم معلم های متخصص عملاً نادیده گرفته می شود و زحمت دانش آموزان هم پایمال می‌شود.

آیا انصاف است تدریس و سوال مفهومی باشد اما تصحیح، کلیشه ای؟

چرا حق الزحمه مصحح تخصصی آن‌قدر پایین است که هیچ رغبت و انگیزه ای باقی نمی ماند ؟

https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25945-/تصحیح-امتحانات-جامعه-شناسی-باید-تخصصی-شود

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

نشست صمیمی و البته انتقادی خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش با رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در باشگاه فرهنگیان تهران به مناسبت « روز خبرنگار » برگزار گردید

خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش : معاونت ها و دوایر پاسخ گو نیستند . وزیر می گوید من رسانه ای نیستم !

صدای معلم گزارش می کند ؛



* می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق خبرنگاران حوزه ی آموزش و پرورش نارضایتی خود را از « عدم پاسخ گویی » مسئولان ستادی به ویژه معاونت های این وزارتخانه اعلام کردند .


بیشترین انتقاد در این نشست حول عملکرد « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » و « رضوان حکیم زاده ، معاون آموزش ابتدایی » می چرخید .

برخی از این خبرنگاران بر این ایده متفق بودند که سخنگوی وزارت آموزش و پرورش توان و وقت کافی برای پاسخ گویی به خبرنگاران را ندارد و نمی تواند تعامل لازم و کافی را با « رسانه ها » داشته باشد . حتی پیشنهاد گردید که ایشان از سمت سخنگویی کنار گذاشته شود . یا این سمت حذف شده و وظایف آن به مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش محول شود و یا فردی برای تصدی این سمت انتخاب شود که کارش فقط سخنگویی باشد و به خبرنگاران و رسانه ها پاسخ گو باشد .


* صادقی وقتی که در برابر انتقاد خبرنگاران مبنی بر عدم برگزاری نشست رسانه ای علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش از ابتدای وزارتش قرار گرفت به اصحاب رسانه اعلام کرد که وزیر آموزش و پرورش گفته من رسانه ای نیستم .

این سخن وزیر آموزش و پرورش در مورد رسانه ای نبودن اش در حالی بیان می شود که ایشان در زمان تصدی مدیر کلی در اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی و هنگامی که معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش را در اختیار داشته نشست های خبری با رسانه ها داشته است .


* در بخشی از این نشست ؛ « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » به ارائه دیدگاه های خود پرداخت .


مدیر صدای معلم گفت :

« پرتال وزارت آموزش و پرورش ، ویترین این نهاد است .

در دولت قبل و به طور مشخص در زمان ریاست فردی که از شهرداری به آموزش و پرورش آمد ، ما در روابط عمومی دچار عقب گرد شدیم .

ایشان به دلایل کاملا نامشخص و من درآوردی پرتال را تغییر داد .

مسئولان قبلا اعلام می کردند که آموزش و پرورش باید به سمت « مردمی سازی » حرکت کند و صحبت از مشارکت واقعی و هدف مند می شد .

در سال های اخیر این مردمی سازی به چیزهایی مانند مشارکت خیرین مدرسه ساز در مدرسه سازی و یا افزایش بی دلیل و فاقد منطق « مدارس هیات امنایی » صرفا برای توجیه و دور زدن قانونی برای گرفتن پول از مردم محدود شده است .

در موضوع « مردمی سازی » در بخش پرتال وزارت آموزش و پرورش کاملا به صورت « معکوس » عمل شد .

بخش هایی مانند : « با رسانه ها » و یا پاسخ به رسانه ها ؛ بخش « دیدگاه » ؛ اخبار و رویدادهای منتخب ادارات کل استان ها و شهرستان ها که صورت دائم به روز آوری می شد ؛ همه و همه از پرتال حذف شدند .

« استودیو الفبا » که با ابتکار آقای « مرتضی نظری » راه اندازی شد به مرور حذف شده و یا لوث گردید .

همه این ها باعث شده که آموزش و پرورش ما از « مردمی بودن » فاصله گرفته و مهم تر از آن فاصله و شکاف « ستاد و صف » در این سال ها تشدید شود .

البته کاهش اقتدار و جایگاه روابط عمومی از زمان وزارت « محمد بطحایی وزیر پیشین » و به بهانه « چابک سازی و یا کوچک سازی » کلید خورد در حالی که در « صدای معلم » و در همان زمان به عواقب این کار غیرکارشناسی اعتراض و هشدار داده شد و اکنون آثار و عوارض آن ها را به طور محسوس مشاهده و حس می کنیم .

برای کارآمدی سیستم ما به دو مولفه مهم و راهبردی نیاز داریم :

نخست ؛ ساختار کارآمد و دوم مدیر کارآمد .


وقتی حتی یکی از این دو نباشد ؛ ما دچار افول و حتی سقوط می شویم و این امری کاملا محتمل و طبیعی است .

ما در این قرن ؛ تئوری « حداقلی » را در روابط عمومی ها داریم .

این تئوری می گوید سازمان باید اطلاعات لازم و کافی را در اختیار مخاطبان قرار دهند حتی اگر این داده ها و اطلاعات بر خلاف منافع سازمان باشد .

این تئوری بر اساس سه عنصر « شفافیت » ؛ « صداقت » و « پاسخ گویی » بنا گردیده است .

اما در آموزش و پرورش ما وضعیت چگونه است ؟

مشکل ما این است که در داخل این نشست ها خبرنگاران انتقاد می کنند اما انگار در بیرون با مسئولان تعارف دارند و همین نقدها معمولا در خروجی این خبرگزاری ها و رسانه ها قرار نمی گیرد ».


متن کامل را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25944-/خبرنگاران-حوزه-آموزش-و-پرورش-معاونت-ها-و-دوایر-پاسخ-گو-نیستند-وزیر-می-گوید-من-رسانه-ای-نیستم

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو باشند »

اسماعیل عبدی ؛ شبکه‌ای با پوشش " معلمان در خطر " و پرسش از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران ؟

صدای معلم گزارش می کند ؛



* در این گزارش آمده بود :

« اسماعیل عبدی دبیر کل پیشین کانون صنفی معلمان ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .

چندی پیش این فعال صنفی توسط هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش اخراج گردید که مورد واکنش و اعتراض « صدای معلم » قرار گرفت .

این رسانه در گزارش خود با عنوان : « چه کسی می گفت اجازه نمی دهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند ! » چرا اسماعیل عبدی و فعالان صنفی را اخراج می کنید ؟ » نوشت :

« و اکنون پرسش صریح « صدای معلم » از آقای پزشکیان آن است که آیا از آن چه در آموزش و پرورش می گذرد خبر دارید ؟

آن حرف ها و قول ها کجا رفت ؟

تعدادی از معلمان به شما اعتماد کردند و بر اساس همین سخنان به شما رای دادند و دیگران را هم تا حد امکان به مشارکت سیاسی ترغیب کردند .

آیا پاسخ اعتماد همین بود ؟

آیا پاسخ این بود :

وزیر آموزش و پرورشی برگزینید که نه تنها از گرامی داشت « روز جهانی معلم » طفره می رود اما در عوض چنین احکامی تحت وزارت ایشان برای معلمان منتقد صادر می شود ؟ و شما هم سکوت کنید ؟

مطالبه گری که می گفتید همین بود ؟ »


* عبدی در مصاحبه با رسانه های خارجی گفته است :

«نمی‌توانم بگویم خوشحالم یا ناراحت. مجبور به ترک آب‌ و خاک سرزمینم شدم اما خوشحالم کنار خانواده‌ام هستم. اخیرا سپاه پاسداران از من شکایتی کرد که منتظر بودم پرونده‌ای که به دیوان عالی کشور رفته، مورد بررسی قرار بگیرد و من آزاد شوم. اما متاسفانه پرونده به دادسرای امنیت برای تغییر کیفر خواست برگردانده شد. برای همین چون هم پرونده جدید تشکیل شده بود و هم به جای تبرئه، پرونده‌ام را به دادسرا برگشت دادند .

احساس کردم که بازداشت جدیدی در راه است. تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیت‌های خود در امنیت و هم‌دوش خانواده‌ام باشم، از ایران خارج شدم.

تاکنون این رخداد انعکاسی در کانال ها و گروه های کانون های صنفی معلمان کشور نداشته است » .


* به تازگی و در یک کانال تلگرامی ؛ « غزال مدیریان » مطلبی را در مورد اسماعیل عبدی و تعدادی از فعالان صنفی معلمان منتشر کرده است .

فدراسیون جهانی آموزش بین‌الملل (E I) که دفتر اصلی آن در بلژیک قرار دارد، در یک گزارش رسمی اعلام کرده است که ۶ نفر از رهبران انجمن صنفی معلمان ایران به همراه اعضای خانواده‌شان، با حمایت این نهاد به اروپا پناهنده شدند:

- اسماعیل عبدی

- اسکندر لطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- شعبان محمدی (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- تحسین مصطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- مسعود نیک‌خواه (انجمن صنفی معلمان مریوان)

- پیروز نامی (انجمن صنفی معلمان استان خوزستان)

طبق این گزارش، فدراسیون جهانی آموزش بین‌الملل (E I) اسپانسر خروج این افراد و خانواده‌هایشان از ایران و پناهندگی در یک کشور امن اروپایی بوده است؛ شامل هماهنگی با سفارتخانه‌ها، اخذ ویزا، تأمین محل اقامت و هزینه‌های زندگی.

مسیر خروج این افراد از طریق اربیل (کردستان عراق) انجام شده است.

در همین گزارش، احمد صبر، رئیس اتحادیه معلمان کردستان عراق گفته است:

«ما مسئولیت خود را به عنوان یک اتحادیه کارگری می‌پذیریم. معلمان ایرانی برای صدای معلمان مبارزه کرده‌اند و صداهای آزادی را در کشور بلند کرده‌اند.»



* تاکنون اسماعیل عبدی و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران به این موضوع واکنشی نشان نداده اند .


* اما پرسش « صدای معلم » از شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران آن است که به طور شفاف توضیح دهد چرا هزینه‌ای که طبق اسناد منتشر شده از اتحادیه معلمان، با عنوان «بودجه آموزش» دریافت می‌شود، به‌جای صرف در مناطق محروم یا حمایت از معلمان آسیب‌دیده صرف هزینه در امور دیگری شده است ؟


* انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند .


https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25935-/اسماعیل-عبدی-؛-شبکه‌ای-با-پوشش-معلمان-در-خطر-و-پرسش-از-شورای-هماهنگی-تشکل‌های-صنفی-فرهنگیان-ایران-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آقای مدیر کل ! آیا آن شبِ بی‌پایانِ نادانی هنوز به پایان نرسیده است ! »

چرا وزیر آموزش و پرورش دولت مسعود پزشکیان نسبت به عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان بی اعتناست ؟!

صدای معلم گزارش می کند ؛




گروه گزارش/

مسعود پزشکیان در رقابت های انتخاباتی :

« ما با هم می توانیم مملکت را درست کنیم. ما با هم می توانیم کاری را انجام بدهیم که بشود کارستان.

قطعا آن چیزی که در اختیار ماست اجازه نخواهم داد در مدرسه به هیچ معلمی بی احترامی شود یعنی به هیچ معلمی بی احترامی شود .

چهل سال است که داریم در این مملکت شعار می دهیم ولی کاری نکردیم. من نمی خواهم برای شما شعار بدهم می خواهم قول بدهم که هر چه بتوانم و در اختیارم باشد دنبال کار و مشکلات و گرفتاری های شما باشم. اگر شما خوب باشید .

شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند.


مطالبه گر باشید ولی کسی را نداشته باشید که بتواند حرف شما را در بالا بزند آن وقت با شما با باتوم و زندان برخورد می شود!

من می توانم این وعده را به شما بدهم که اجازه ندهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند. اگر شما بیایید می توانید این صحنه را تغییر بدهید. البته می توانید ادعا کنید ولی در کف خیابان هم می شود این ادعا را کرد بعد ممکن است آن رفتارهای ناشایست پیش بیاید. نتیجه و آینده کشور با مشکل مواجه خواهد شد.

با هم اگر دست به دست هم بدهیم ؛ اگر با هم باشیم ؛ اگر این وعده هایی که می دهیم وعده های دروغین نباشد ... یک عمر وعده می دهیم و این وضعیت را به وجود آوردیم !

اگر بخواهیم اینها را درست کنیم حتما باید به صحنه بیایید و دیگران را هم به صحنه بکشانید .

به ما کمک کنید.


من می توانم اینها را برای شما فراهم کنم و این را قول می دهم » .


* به تازگی ؛ چند تشکل فرهنگی در بیانیه ای اعتراض و انتقاد خود را نسبت به عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان اعلام داشته اند .

اما گویی اصلا چنین بیانیه ای نوشته نشده است .

سکوت و سکوت و سکوت .

مشخص نیست در ادارات کل آموزش و پرورش و در این « اصفهان » چه می گذرد و واحدی به نام « روابط عمومی » دقیقا به چه کاری مشغول است ؟


* بارها و بارها در « صدای معلم » بیان شده که تنها مسیر برای خروج از این بن بست بی اعتمادی و سوء ظن ؛ پاسخ گویی مسئولانه و موثر و اتخاذ رویه « صداقت » در برخورد با افکار عمومی است والا بیش از 4 دهه است که کار مسئولان شده است دادن شعارهای رنگارنگ و بی پشتوانه و خالی از واقعیت بدون آن که گشایش و توسعه ای در روندها و فرآیندها شکل بگیرد و حداقل در جامعه ، « امید به آینده » به معنای واقعی نضج و قوت بگیرد .


* در دولت سیزدهم ( ابراهیم رئیسی ) رسانه های مستقل و منتقد تحت انواع تضییقات و فشارها قرار گرفتند که از جمله ی آن محرومیت بیش از سه ساله حضور « صدای معلم » در نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش بود .

در اصفهان هم « نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم » فقط به دلیل انتشار چند گزارش نقادانه نسبت به عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان حتی تا مرز اخراج از آموزش و پرورش و حرفه ی معلمی پیش رفت .


* انتظار می رفت با آمدن دولت پزشکیان و قول و وعده هایی که در موضوع « آزادی بیان » و رفع « فرهنگ امنیتی » به معلمان داده بود ؛ این وضعیت بهبود یابد .


اما آسمان در اصفهان به رنگ دیگری است و به نظر می رسد آقای مدیر کل گوشی برای شنیدن و تغییر رویه و اصلاح ندارد .


* در نشست کوتاهی که هفته پیش از این ، « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » با حسین صادقی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش داشت ؛ قرار شد که وضعیت تغییر کند اما تا کنون روال سابق همچنان استمرار داشته است .

نکته قابل تامل و طنز ماجرا در پیامی هایی که است که این گونه مسئولان سر می دهند و صادر می کنند .


* پرسش « صدای معلم » از آقای نظریان آن است که واقعا به این چیزهایی که می نویسد و بیان می کند ، باوری دارد و یا صرفا بر حسب شرایط و اضطرار و هم سویی با دیگران آن ها را انجام می دهد ؟

آیا ادامه محرومیت حضور خبرنگار « صدای معلم » در نشست های خبری از مهم‌ترین رسالت‌های هر انسان آزاده و خردمند محسوب می‌شود ؟

آیا بیان نقد صریح در مورد عملکرد مسئول و مخالفت با گسترش فضای ایدئولوژیک به محیط آموزش و تربیت از نظر آقای مدیر کل :

« پلی می‌سازد باشد میان دیده‌ها و نادیده‌ها » ؟


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25933-/چرا-وزیر-آموزش-و-پرورش-دولت-مسعود-پزشکیان-نسبت-به-عملکرد-اداره-کل-آموزش-و-پرورش-اصفهان-بی-اعتناست-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« چرا تغییر ساختار بیمارگون نظام آموزشی ایران فرضی محال گردیده است؟ »

درس " آمادگی دفاعی " را حذف کنید و به جای آن " معرفی مشاغل " و " آداب و معاشرت " را قرار دهید !

مینو امامی



* شاید شما هم در پیرامون خود با افرادی بیکار و حتی تحصیل کرده یا یکی از نزدیکان برخورد داشته اید که به جای انجام کاری بر اساس مهارت و رشته تحصیلی خود، درگیر « شغل کاذب » شده اند. این افراد در ظاهر دارای درآمد و شغل هستند اما چون نتیجه فعالیت آنان در نظام اقتصادی مفید شمرده نمی شود به آنان « بیکار پنهان » می گویند.


* عدم تعادل و نا به سامانی در جامعه ما به دلیل نبود ثبات اقتصادی و اجتماعی بسیار است. جامعه هر روز آبستن زائیده های اضافی ناخوشایندی است که بر پیچیدگی معضلات قبلی اضافه می شود. یکی از دردهای بی درمان جامعه ما ارزش و اهمیت قائل نشدن به پول ملی و نبود قانون برای کنترل نقدینگی است.


* ناآگاهی عده ای در انجام چنین فعالیت کاذبی، موجب ایجاد عدم تعادل در جامعه می شود. مشاغلی که هیچ ارزش اقتصادی ندارند و فقط منافع معدود افرادی را برطرف می کنند اما در ساختار اقتصادی، آفت محسوب می شوند. دستفروشانی که تردد مردم در پیاده روها را مختل و چهره شهرها را کریه المنظر می سازند.

آنان فقط به منفعت شخصی و آنی خود می اندیشند و به عواقب یا بازخورد نتایج کار خود نمی اندیشند.


* به نظر می رسد جای واحد درسی « معرفی مشاغل » در مدارس ما خالی است. هر چند به طور نمایشی و جلب رضایت ساده باورانه، معرفی مشاغل در هفته اول اردیبهشت ماه هر سال در مدارس برگزار می‌شود، اما هرگز نمی توان به اهداف این هفته، یعنی آشنایی دانش‌آموزان با انواع مشاغل و کمک به آن‌ها در انتخاب رشته تحصیلی و شغلی مناسب رسید. چون زمان و محتوای برنامه، با توجه به ذهن کنجکاو نوجوانان جهت انتخاب رشته تحصیلی به عنوان پل رابط با شغل آینده، پاسخ گویی مناسب نیست.


* در کشورهای برتر آموزشی، برای تحقق این هدف طبق برنامه ای مشخص، پدران و مادران دانش آموزان هر کلاس از دوره ابتدایی، به معرفی شغل خود می پردازند. حسن این کار ، شکستن قباحت برخی از مشاغل در باور عامه است. دانش آموزان بدین طریق می فهمند که وجود هر شغلی در جامعه ضروری است و هر فرد بر اساس علایق و استعداد یا شرایط اجتماعی و اقتصادی خود برای انتخاب رشته تحصیلی و شغل آینده تصمیم می گیرد.


* وقت آن رسیده است که تغییرات اساسی در تعداد و عناوین کتب درسی داده شود.

باید قبول کرد که با ساز و کار فعلی به ناکجاآباد هم نمی رسیم.


* انتظار چیست؟

حداقل مسئول روابط عمومی آموزش و پرورش اهمیت موضوع و حساسیت آن را به گوش وزیر برساند. یا آموزش و پرورش یک واکنش مثبت - منفی نسبت به این پیشنهادات که حاصل یک عمر تجربه و دلسوزی برای آینده سازان و آینده ایران است از خود نشان بدهد. این همه بی تفاوتی نهایتا منجر به Overdose مکتب، ایدئولوژی و دین در مدارس می شود که نتیجه آن افت تحصیلی یا رسوایی آموزشی است.



* ظاهرا یک تفکر دگمی در عرصه آموزش و پرورش حاکم است که کتاب های درسی موجود را برای تحقق توسعه پایدار آموزشی لازم و کافی می داند. اما واقعیت آن که نتایج امتحانات نهایی و بین المللی ثابت می کند که آموزش و پرورش علیرغم تمامی تلاش های خود به بن بست رسیده است. آموزش و پرورش در نگارش اهداف، از فن نویسندگی بهره می جوید اما در عملیاتی کردن آن اهداف از فوت و فن و مهارت علم مدیریت، بی بهره است.


* ما که سپری شدن 20 سال زمان را برای نواندیشی در محتوای کتب درسی، کم یا غیرلازم می دانیم. تازه بعد از دو دهه، فقط چند پاراگراف، عکس و یا عنوان کوچکی در کتاب درسی خاص عوض می شود و از تغییرات کلی خبری نیست.

آموزش و پرورش می باید تابوزدایی کند و در به وجود آمدن یا تداوم و تثبیت هر نوع تابویی که منجر به فوبیای گفت و گو می شود پرهیز کند.

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25923-/درس-آمادگی-دفاعی-را-حذف-کنید-و-به-جای-آن-معرفی-مشاغل-و-آداب-و-معاشرت-را-قرار-دهید

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…
Subscribe to a channel