sedayemoallem_ir | Unsorted

Telegram-канал sedayemoallem_ir - صدای معلم

4031

صدای معلم یک رسانه مستقل است و به شماره ثبت 78039 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کند . هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها و گروه ها جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد . sedayemoallem.ir ارسال مطلب : smiedu1@gmail.com

Subscribe to a channel

صدای معلم

سخنی با مخاطبان و همکاران محترم ؛

درخواست همیاری


از زمانی که این رسانه فعالیت خود را آغاز کرده است سعی کرده ایم تا تریبونی برای انعکاس مطالبات و مشکلات فرهنگیان و نیز برخورد کارشناسی و ریشه ای با چالش ها و مشکلات عدیده آموزش و پرورش باشیم .

در سال های گذشته رسانه های قابل توجهی تاسیس شدند اما بسیاری از آن ها تعطیل شده و از ادامه فعالیت باز ماندند .

« صدای معلم » همان گونه که در شناسنامه خویش تاکید کرده است وابسته به هیچ جریان و یا گروه سیاسی ، اقتصادی و... نیست .

این رسانه از هیچ گونه کمک و یارانه دولتی ، شبه دولتی ، رانت و... استفاده نمی کند و سعی کرده است تا استقلال رسانه ای خویش را حفظ کند .

نوع همکاری در این رسانه داوطلبانه بوده و بر خلاف خبرگزاری ها و برخی رسانه ها نه کادر ثابت دارد و نه بودجه ای که به آن اختصاص یابد ؛ با این حال هزینه های اداره سایت مانند پشتیبانی ، سرور ، امنیت و... بالا بوده و حقوق معلمی مدیر این رسانه چه بسا آن را کفایت نکند .

کمک های مالی شما هر چند اندک می تواند ما را در ادامه فعالیت های رسانه ای با رویکرد استقلال و پی گیری فراگیر و مطلوب مطالبات معلمان و مشکلات آموزش و پرورش دلگرم و ما را در ادامه مسیر یاری کند .

در صورت تمایل می توانید این کمک ها را به شماره کارت :

6104337468266703

به نام علی پورسلیمان واریز نمایید .

سپاس و پایدار باشید .

Читать полностью…

صدای معلم

« درد زخم هایی که انگار هرگز خوب شدنی نیستند و باید تا همیشه برایمان باز باشند »

گذر و نظری بر " زخم " های نظام آموزشی و تحصیل کرده های موفقی که در درون فسرده و خسته اند

بیت الله محمودی



* ویژگی روان شناختی این دوران از یک طرف و وقوع رخدادها و تجارب زیسته غیر متعارف تحصیلی از طرف دیگر، باعث شده است تا این دوران و خاطرات آن برایمان ماندگار و نوستالژیک باشد. نوستالژیی از حجم وسیعی از دردها و رنج های تحمیلی سیستم آموزشی در کنار نسیمی کوتاه و گذرا از خوشی های با هم بودن هایمان در کلاس های درس، در خوابگاه دانش آموزی، در سلف غذاخوری و در برنامه های فوق برنامه.


* سیستم آموزشی دبیرستان نمونه و ارکان مدیریتی و اجرایی آن، صرفا از ما نمی خواست که به چیزی به غیر از درس فکر نکنیم، بلکه فراتر از آن، انتظار داشت که به آداب و مناسک علم آموزی در چنین مدرسه ای تمام قد احترام بگذاریم. مناسکی که در اغلب اوقات، اثر معکوس داشت و از درس و درس خواندن بیزارمان می کرد و چه دوستانی که با انصراف، عطای درس رو به لقایش بخشیدند و رفتند و دیگر بازنگشتند.


* بخش مهمی از دردهای وجودی امروزمان مرهون اتفاقات همان دوران است. درد زخم هایی که انگار هرگز خوب شدنی نیستند و باید تا همیشه برایمان باز باشند. امروز هر کدام مان جایی مشغولیم. اما یک چیز اتصال گر و پیوند دهنده بین ماست و آن هم همین زخم هاست. زخم ها و دردهای مشترک، همدلی عجیبی بین ما ایجاد کرده است که بازگویی آنها به این همدلی عمق بیشتری نیز می بخشد.


* ما امروز از علایق دورنی و سرکوب شده خود با هم سخن می گوییم که در پستوی دکتر و مهندس بودن مان، محصور مانده اند و دیگر جرأت و فرصت و حوصله تحقق بخشیدن شان را نداریم. ما را نمونه می شناختند؛ اما ما عاشق معمولی بودن بودیم. ما از این می گوییم که دوست داشتیم بچگی کنیم و داد بزنیم و بلند بخندیم. دوست داشتیم نشسته در سلف غذا بخوریم نه بشقاب به دست و سرپا. دوست نداشتیم یک هفته حمام نرویم. دوست نداشتیم تحقیر می شدیم و کتک می خوردیم. دوست نداشتیم با صدای کلید درب خوابگاه بیدار شویم. ما دوست نداشتیم با زور و تهدید نماز صبح بخوانیم و ... .

* ما با هم از سیستم آموزشی ای سخن می گوییم که علوم انسانی را برای درس خواندن نمونه ها به رسمیت نمی شناخت! سیستمی که به زور می خواست ما مهندس یا دکتر باشیم. بله سیستم موفق بود و به اهدافش نیز رسید و ما امروز اغب مهندس و دکتریم. اما ما خودمان نیستیم ؛ از خود بیگانه ایم. ما با تحصیلات مان و شغل هایمان غریبه ایم. ما تحصیل کرده های موفقی هستیم که در درون فسرده و خسته ایم.


* امروز به آن سیستم آموزشی مثلا هوشمند و دقیق می خندیم. حتی به زجرهایی هم که کشیدیم می خندیم. اما به معلمان و مسئولان اجرایی مدرسه نمی خندیم چون می دانیم که آنها نیز اسیر همان سیستم معیوب بودند و امروز برای سلامتی تک تک شان که در قید حیات اند دعا می کنیم و برای رفتگان طلب رحمت داریم.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26393-/گذر-و-نظری-بر-زخم-های-نظام-آموزشی-و-تحصیل-کرده-های-موفقی-که-در-درون-فسرده-و-خسته-اند

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« بسیاری از بحران ها به همین دلیل به وجود می آید که هر کس در جای خود کار خود را انجام نمی دهد یا تعداد تصمیم گیری های آنان نامتعارف و بسیار زیاد است»

نگاهی به پدیده خستگی تصمیم گیری و بحران ناکارآمدی ساختگی ؟!

مینو امامی




* احتمالا تنها گروهی که از بار سنگین و فشرده تصمیم گیری آزاد و رها هستند، کودکانند. کودکان در لحظه و با توجه به میزان هوش و حوصله خود قادرند با هر چیزی بازی کنند. انتخاب بازی آنان بستگی به امکانات موجود در اطراف اوست. اما نوجوانان و جوانان نیز همانند بزرگسالان ممکن است از زیادی تعداد تصمیمات خود احساس خستگی کنند. حجم زیاد تصمیمات به دلیل کم تجربه بودن باعث سردرگمی نوجوانان می شود و گاه امکان دارد آنان را با مخاطرات جبران ناپذیری مواجه سازد. آنان در حال کسب تجربه و تمرین مهارت ها و یادگیری برای زندگی کردن هستند. مثلا دادن پاسخ مثبت به یک دعوت مهمانی مختلط یا پُک زدن به اولین سیگار و... می تواند آغازی برای تباه یک عمر باشد.

کنترل غیرمستقیم و نظارت بر رفتار نوجوانان از اهم وظایف هر پدر و مادری است. همچنین معلمان نیز بهترین مأخذ برای توجه به تغییرات رفتاری و حالات پریشان دانش آموزان در کلاس درس هستند. همه ما بزرگسالان وظیفه داریم که راهنمای مناسبی برای هر نوع تصمیم گیری نوجوانان باشیم. اما تحمیل نظر یا استبداد در رأی، همراهی آنان با ما را برای همیشه تهدید می کند.


* « در حالت کلی 9 روش ساده برای مقابله با خستگی تصمیم و بازیابی اراده و افزایش بهره وری عبارتند از:
1. تصمیم‌های کمتری بگیرید.
2. تصمیم‌گیری را واگذار کنید.
3. فرآیندی برای تصمیم‌گیری طراحی کنید.
4. تصمیم‌های بزرگ را هنگام صبح بگیرید.
5. گزینه‌های خود را محدود کنید.
6. برای تصمیم‌گیری، ضرب‌الاجل تعیین کنید.
7. زندگی را ساده بگیرید.
8. از تردید در تصمیم‌های خود، پرهیز کنید.
9. فهرستی از کارهای روزمره تهیه کنید تا وظایف کم‌اهمیت را بدون تلاش، انجام دهید.»


* در جریان طبیعی زندگی همه چیز با یکدیگر در ارتباط است و همانند یک سیستم آثار و نتایجی دارد که بر دیگر اجزا اثر می گذارد و اثر می پذیرد. لذا خستگی تصمیم گیری در هر یک از سازمان ها و توسط مسئولان نیز بسیار زیاد است از جمله وزرای آموزش و پرورش که در باور خود دائما در پی اتخاذ تدابیری بهترند اما در واقع به ناکارآمدی و بی نظمی در امر آموزش دامن می زنند. یا فراوانی تصمیمات رئیس کل بانک مرکزی که وقتی با سلیقه، دانش و خط فکری متفاوت رؤسای آن ترکیب می شود به ایجاد بحران، وخامت شدید اقتصادی و افزایش تورم و کاهش ارزش پول ملی منجر می شود.

تعداد جلسات، همایش ها، سمینارها، گردهمایی های هئیت دولت با زیرشاخه های خود در دولت چهاردهم در حد افراط تقریبا هر روز در حال برقراری است. اما کمتر بهره ای از نتایج آن در زندگی اقشار گوناگون جامعه نمود عینی می یابد. جامعه که فقط از سه دهک پایین قاعده هرمی تشکیل نشده است. سیاست متعارف یعنی به نیازهای همه اقشار جامعه توجه کردن. کارگران، پزشکان، پرستاران، اساتید دانشگاه های گوناگون، معلمان، تولید کنندگان، بازرگانان و... این گروه ها نیز مشکلاتی دارند که انتظار حل یا کاهش تعداد آن ها از نیازهای ضروری هر قشر و جامعه است.


* قوه مجریه به جای انجام وظایف خود یعنی اداره، سیاست‌گذاری و نظارت بر امور، بیشتر مشغول تصمیم گیری های تکانشی و پراکنده است. اگر در یک سیستم جای اجزا با یکدیگر عوض شود نظمی باقی نمی ماند.



* هر سازمانی اگر طبق اصول استاندارد و مدیریت علمی هدایت شود نیازی به تصمیم گیری بر اساس شتاب زدگی، پریشانی فکری و خستگی ذهنی نخواهد داشت.

مسئولان ما حتی خود رئیس جمهور هر دائم در حال تصمیم گیری برای وضعیتی هستند که چون قارچ خودرو، در حال رویش هستند. سیستم اداری و سازمانی ما چون از نظمی سیستماتیک برخوردار نیست و از آشوب و بحران تغذیه می کند برای همین هر لحظه در آن باید تصمیمی جدیدتر اتخاذ شود. شتاب زدگی در این کار، بعضا از بس زیاد است که تصمیمات بخش های گوناگون با یکدیگر در وضعیت تضاد و تناقض قرار می گیرند. به همین دلیل هر چند رجل سیاسی به اقرار خود بیشترین ساعت شبانه روز کار می کنند اما از نتیجه مثبت، مفید، ارزنده و همه گیر هیچ خبری نیست. گویی آب در هاون می کوبند.



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/26383-/نگاهی-به-پدیده-خستگی-تصمیم-گیری-و-بحران-ناکارآمدی-ساختگی-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« حتی در رگه هایی از اقشار برخوردار و با سواد جامعه بی اعتنایی به قانون و یا بی اعتمادی به اجرای صحیح عدالت پر رنگ است »

ظهور" نسل نو قیصرها " در ناکارآمدی قانون ، آموزش و دادگاه ؟!

سیدکاظم موسوی جراحی



* بسیاری از منتقدان سینما فیلم سینمایی قیصر با بازی هنرمندانه بهروز وثوقی و مرحومان ناصر ملک مطیعی و جمشید مشایخی و چند بازیگرزن و مرد دیگر را نقطه عطفی در تاریخ سینمای قبل از انقلاب می دانند چون با تغییر ژانرهای تکراری فیلم های فارسی آن دوره ذائقه فرهنگی نسل سینما روِ آن زمان را با ژانری جدید آشنا کرد.

این ژانر جدید اگر چه به دلیل فروش بالا با استقبال مثبت خیلی از منتقدان و تولید کنندگان فیلم قرار گرفت و فیلم فارسی را از یک نواختی به در آورد اما در همان زمان منتقدانی هم داشت که جدی گرفته نشدند.

منتقدان معدودی که به درستی عنوان می کردند که سناریوی این فیلم کپی برداری از یک وسترن امریکایی بود که داستان آن مربوط به دوره هایی از وجود بی قانونی ، زورگویی و هفت تیر کشی در غرب وحشی بود که انتقام و انتقام کشی در آن منطقه از جهان سکه رایج بود و با ذائقه فرهنگی جامعه نوپای ایرانی که بعد از انقلاب مشروطه و ایجاد نهاد دادگستری نوین به دنبال قانون گرایی و نهادینه کردن قانون در روابط اجتماعی بود؛ از لحاظ زمان و مکان اصلا سازگار نبود و در واقع نقش اول و جذاب آقای بهروز وثوقی که در سناریو به عنوان قهرمان به بیننده القا می شد برای نسل جوان آن دوره بد آموزی مهلکی داشت چون آنان را تشویق می کرد در حل اختلافات بین خود و دیگران کاری به قانون نداشته و ترجیح دهند شخصی را که فکر می کنند که حقی از آنها را پایمال یا مثلا به ناموس آنها بی احترامی کرده را راسا تادیب و تنبیه کنند.


* به نظر می رسد این تفکر بعد از چند دهه هنوز در ضمیر ناخودآگاه بعضی از اقشار جامعه جدا از سطح سواد و موقعیت اجتماعی و اقتصادی که دارند ؛ نه تنها کم نشده بلکه به لحاظ بروز و ظهور عوامل دیگری مثل فضای مجازی در کنار مشکلات فزاینده اقتصادی تشدید شده و همچنان فعال مایشاء است .


* به خبر تاسف بار زیر دقت کنید تا ببینید که آن معدود منتقدان سینما و مرحوم کبری امین واقعیتی را در خشت خام دیده اند که بسیاری از مدعیان صاحب نام آن را در آیینه ندیده اند .


* چرا مردم برای حل مشکلات این چنینی سراغ قانون و محکمه و دادگاه نمی روند تا مثل اکثر مردم متمدن جهان حل مشکلات و اختلافات خود با طرف مقابل شان را به قانون و داوری بی طرف بسپارند در حدی که مشکل آن قدر طولانی و لاینحل نشود که مجبور به جنایت شوند؟!


* متاسفانه آمار رو به تزاید ناهنجاری های این چنینی را در فقدان آموزش های کلان اجتماعی و یا بهتر بگویم کم کاری نهادهای فرهنگی که اتفاقا بودجه های هنگفتی را هم هزینه می کنند باید جست و جو کرد.



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26376-/ظهور-نسل-نو-قیصرها-در-ناکارآمدی-قانون-،-آموزش-و-دادگاه-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آمارها شکوه مند به نظر می‌رسند اما با واقعیت میدانی فاصله بسیار دارد ! »

نامه دریافتی : آمارهای خان‌ محمدی رئیس سازمان نوسازی مدارس : مرکز زمین ئی که تنها خودش می‌بیند!

صدای معلم منتشر می کند ؛



گروه استان ها و شهرستان ها/

نامه ی زیر توسط یکی از فرهنگیان برای صدای معلم ارسال گردیده است .

این رسانه آمادگی خود را برای انتشار پاسخ مسئولان اعلام می کند .


* بر اساس سند نهضت توسعه عدالت در فضاهای آموزشی و تربیتی با مشارکت مردم (dres.ir، صفحه ۲۰)، حدود ۷۲۰۰ پروژه در نهضت تعریف شده بود. از این تعداد، ۲۸۸۵ پروژه بیش از ۵۰ درصد پیشرفت فیزیکی داشته‌اند، که از همین تعداد، ۸۵۲ پروژه در مرحله تجهیز و بهره‌برداری قرار داشته اند. از ۲۸۸۵ پروژه با بیش از ۵۰ درصد پیشرفت، ۱۳۴۰ پروژه در مرحله بالای ۸۵ درصد و ۸۶۸ پروژه در مرحله ۹۸ درصد بوده‌اند؛

پروژه‌هایی که تکمیل آنها نیاز چندانی به تلاش نداشته و عمدتاً برای افزایش آمار تحویل به حساب آمده‌اند. در مقابل، پروژه‌هایی که واقعاً در مرحله اسکلت و سقف بوده یا پیشرفت فیزیکی کمی داشته‌اند و یا شروع نشده اند، هنوز باقی مانده‌اند و حتی شروع نگردیده اند، و متاسفانه باید گفت وعده‌های اصلی تحقق نیافته است.

اگر مشارکت دستگاه‌ها و خیرین با فرض هزینه هر کلاس درس حدود ۲ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۳ محاسبه شود ( با همه الزامات لازم در یک مدرسه نه صرفا کلاس تنها) ؛ محاسبات نشان می‌دهد که برای تحقق واقعی اهداف نهضت طبق سند یاد شده، باید حدود ۲۵۰۲۱ کلاس درس تحویل داده می‌شد.


* واقعیت این است که تحویل ۲۴۰۰ پروژه در مهر ۱۴۰۴ عمدتاً شامل پروژه‌هایی بوده که پیشرفت فیزیکی قابل توجه داشته‌اند و تکمیل آنها نیاز چندانی به تلاش نداشته است. پروژه‌هایی که واقعاً نیمه‌ تمام بوده و نیاز به پیگیری و تلاش جدی داشتند، هنوز باقی مانده‌اند.

اما نقد به عملکرد خان محمدی تنها کافی نیست؛ تعلل وزیر آموزش و پرورش در تغییر مدیریت ناکارآمد نیز قابل توجه است . علی‌رغم وعده‌ها، آمار واقعی و اسناد موجود، تا امروز هیچ اقدام جدی برای تغییر مدیریت سازمان نوسازی مدارس انجام نشده است. سکوت و تعلل وزیر، نه تنها موجب ادامه ناکارآمدی می‌شود، بلکه اعتماد فرهنگیان، خیرین و افکار عمومی را نیز خدشه‌دار کرده است.

متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26371-/نامه-دریافتی-آمارهای-خان‌-محمدی-رئیس-سازمان-نوسازی-مدارس-مرکز-زمین-ئی-که-تنها-خودش-می‌بیند

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« به همین دلایلِ ساده و مهم، باید شایسته سالاری مقدم بر بومی­ گرایی باشد »

ملی­ گرایی ایرانی، مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران است

علیرضا کاشفی



* - یکی از پیام های شاهنامه :

داوری دربارۀ ارزش های تمدن و فرهنگ ملتی دیرین که میراثش در طی هزاره ­ها پا فراتر از مرزهای سیاسی خود نهاده و آثار آن را بر فرهنگ و تمدن جهانی نمی­ توان نادیده گرفت، کار آسانی نیست.


* لازم به تذکر است که مردم سالاری یک پدیدۀ مستقل و قائم به ذات است و در آن رأی دادن و تشکیل دولتِ اکثریت، اصل نیست بلکه آنها ابزار مردم سالاری هستند.

اصل در مردم سالاری دو چیز است:

1 پاسخ گو بودن حکومت در برابر شهروندان که در این صورت وکالت نامۀ بلاعزل به وکالت نامۀ با عزل در دست مردم تبدیل می­ شود.

2- برابری همه در مقابل قانون و اینکه نمی­ توان حقوق شهروندی را با رأی اکثریت پایمال کرد.


* امروز تجزیه طلبان، نقش حزب توده را در ایران ایفا می­ کنند و افراد بدنام و معلوم­ الحالی همچون شادی امین و رامین پرهام و . . . نقش سخنگوی آنها را در بیرون کشور دارند. نمی­ فهمند یا خود را به نفهمی می­ زنند که حزب توده، نیابتی­ های استالین و حزب مادر در کرملین بود. حزبی خزیده در پناهگاه انترناسیونالیسم و سوسیالیسم که با شعار ضد امپریالیسم به قدرت رسید و دیر نپایید خود به امپریالیسم خونخوار تبدیل گشت.


* ملی­ گرایی ایرانی مختص ملت ایران است. یکی دانستن ناسیونالیسم در ایران با ناسیونالیسم دولت – ملت­ های اروپایی غلط محض است. در اروپا با انقلاب­ های 1848 مسیحی که به بهار مردم اروپا نیز مشهور شد، حاکمیت کلیسا فرو ریخت و برای نخستین بار دولت- ملت­ هایی بر پایۀ حاکمیت­ های سیاسی- اقتصادی پدید آمدند. بر خلاف حاکمیت قرون وسطی که اُمت مسیحی تعریف کرده و آن را با درفشِ فقه در گرداب خرافات و تحمیق فرو برد، دولت- ملت­های جدید نخست چهره­ای سکولار به خود گرفتند و دخالت­ های فقه را در دولت پس زده و سپس در سال های پایانی سدۀ نوزدهم حکومت­ هایشان را به سوی لائیسیته ( آزادی نهادهای مدنی به ویژه آموزش ) سوق دادند. در این مسیر برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی خود نیازمند سست جلوه دادن بنیادهای فرهنگی ملل دیگر بودند.


* جامعۀ ایران هزاران سال است ملی­ گرایی را به طور پیوسته درون خود پرور­انده و از دل آن، حقوق بشر، سکولاریسم، محوریت انسان و انسانیت، کرامت انسانی، حاکمیت قانون، مسئولیت پذیری در قبال جهان هستی و انتخاب اندیشه و گفتار و کردار نیک بدون درخواست پاداش بهشت، برخاسته است. هیچ کدام از این مفاهیم از آسمان نازل نشده­ اند. بلکه در طول تاریخ در متن جامعه پرورده شده و پادشاهان بزرگی همچون کورُش و داریوش تنها به نگاشتن آنها فرمان داده­ اند.


* یکی از پیام های شاهنامه که از کل آن برمی­ آید، « مسئولیت پذیری در برابر سرنوشت بشر و سرنوشت ایران است » . هرگاه حاکمان ایران به هر دلیلی از این بنیاد دور شدند، ایران را در مسیر قهقرا انداخته و ایرانیان گرفتار استبداد و توتالیتریسم و امت سازی آنها گشتند. به عبارت دیگر ملی­ گرایی ایرانی پناهگاهی برای ملت ایران در برابر استبداد و توتالیتریسم و هر گونه امت سازی است.

به همین دلایلِ ساده و مهم، باید شایسته سالاری مقدم بر بومی­ گرایی باشد. گلوبالیست­ ها و چپ­ های غیر ملی نخست از فدرالیسم حرف می­ زدند. وقتی دیدند جامعۀ ایران پیشروتر از آنها است و به درستی می­ فهمد که فدرالیسم از جزء به کل است و نه برعکس و ملت صحبت از فدرالیسم را توطئه­ ای برای تجزیه می­ دانند، به زعم خود حرف­ هایشان را تلطیف کرده و در بازی با کلمات به جای فدرالیسم ( یا خودمختاری ) خودگردانی به کار بردند.

در واقع مقصود این بود که مفاهیم را از معنی اصلی خود دور کنند. باز فهم ملت آنها را در بن بست قرار داد و بار دیگر در بازی با کلمات به جای خودگردانی، چماق بومی ­گرایی را بالا بردند.


* پنج ستون هویت ملی که مهم ترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کرده­ و به گفتۀ سعدی آن را آخرالزمانی کرده ­اند ( هر کس به زمان خویشتن بود / من سعدی آخرالزمانم ) و در یک کلام راز جاودانگی ایران و ایرانی هستند عبارتند از:

تاریخِ پیوسته و مشترک هزاران ساله
زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی
جشن های ملی
عرفان ایرانی، منظور بزرگانی همچون بایزید بسطامی و سهروردی است.
فرهنگ خسروانی، محوری که ریشه در تاریخ و فرهنگ هزاران سالۀ ایران دارد و پاسدار چهار بند بالا و تمامیت ارضی ایران است.



متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26368-ملی%C2%AD-/گرایی-ایرانی،-مسئولیت-پذیری-در-برابر-سرنوشت-بشر-و-سرنوشت-ایران-است

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در نشست خبری : اگر قرار باشد پژوهشگاه پژوهش انجام دهد و وزارتخانه و زیرمجموعه های این نهاد و بقیه راه خود بروند ؛ اساسا فلسفه وجود و ادامه پژوهشگاه برای چیست ؟!

محبی رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش : تقریبا می توانم بگویم در آموزش و پرورش تصمیم کلانی گرفته نمی شود مگر آن که پژوهشگاه پیوست پژوهشی آن را آماده می کند

صدای معلم گزارش می کند ؛



* نشست خبری علی محبی رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش با موضوع برنامه های هفته پژوهش در وزارت آموزش و پرورش یکشنبه ۹ آذر ساعت ۱۰ صبح در سالن این پژوهشگاه برگزار گردید .

« صدای معلم » نخستین رسانه ای بود که پرسش های خود را مطرح کرد .

به جز صدای معلم و روزنامه بازار کار ؛ بقیه خبرنگاران ترجیح دادند به صورت « اختصاصی » پرسش های خود را با رئیس پژوهشگاه مطرح کنند .

مشخص نیست این شیوه برگزاری نشست خبری بر چه اساس و منطقی بوده و قرینه ی آن در کجا یافت می شود ؟

« صدای معلم » همواره نشست خبری را فرصتی برای بیان مشکلات و مسائل عمومی و مهم آموزش و پرورش دانسته و این شیوه برگزاری نشست که با مدیریت زهرا علی اکبری معاون رسانه مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش صورت گرفت را به نوعی لوث کردن این رویداد دانسته و با آن مخالف است .

« علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » پرسش های خود را در چند محور مطرح نمود .

پورسلیمان گفت :

« نهم اردیبهشت 1398 ؛ آقای فرهاد کریمی رئیس وقت پژوهشگاه گفته بود :

« پژوهشگاه باید بتواند براساس یافته‌های پژوهشی خود خط ‌مشی‌های عملیاتی به آموزش و پرورش پیشنهاد کند.

یافته‌های پژوهشی باید به تولید خط ‌مشی وفعالیت‌های اجرایی ختم شود. برهمین اساس «پژوهشگاه مطالعات آموزش وپرورش» تأسیس شد تا به این قسم موضوعات پاسخ دهد .

برنامۀ چهارم پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، تمرکز بر مسأله‌های آموزش و پرورش وحل آن‌هاست.

می‌دانید که پژوهشگاه، تنها پژوهشگاه تعلیم و تربیت کشور است که مأموریت آن وابسته به وزارت آموزش و پرورش است » .

جناب عالی در نشست خبری پیشین گفته بودید :

« ماموریت اصلی این پژوهشگاه تصمیم سازی در حوزه آموزش و پرورش و مسئله محوری در این حوزه خواهد بود » .

در حال حاضر ؛ پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش نسبت به دهه 70 کوچک تر شده و بسیاری از نیروهای خود را از دست داده است .

به نظر می رسد این پژوهشگاه آن گونه که قبلا بیان شده در فرآیند تصمیم گیری ها حضور و دخالت چندانی ندارد .

پرسش این است کدام مساله و یا مسائل در حال حاضر از طریق پژوهش از مسیر پژوهشگاه حل شده اند ؟

کدام تصمیم های راهبردی در آموزش و پرورش از طریق یافته های پژوهشی این نهاد اتخاذ شده اند ؟

اگر قرار باشد پژوهشگاه پژوهش انجام دهد و وزارتخانه و زیرمجموعه های این نهاد و بقیه راه خود بروند ؛ اساسا فلسفه وجود و ادامه پژوهشگاه برای چیست ؟


اگر مستنداتی برای رد این ادعا وجود دارد ؛ ارائه کنید .

موارد زیادی مرتبط با این مساله قابل طرح هستند .

به فرض ؛ سازمان نهضت سوادآموزی بر چه اساس و منطق پژوهشی به کار خود ادامه می دهد ؟

سازمانی که 46 سال پیش بر اساس فرمان رهبر انقلاب و بر اساس یک ضرورت و متناسب با شرایط و مقتضیات اتخاذ شد و ادامه کار آن فاقد منطق کارشناسی و عقلانی است .

تداخل وظایف و ماموریت های سازمان ملی تربیت کودک با آموزش ابتدایی .

فعالیت های « مدارس بین الملل » بر چه اساسی و منطق آموزشی است و رشد قارچ گونه ی آن اکوسیستم آموزشی را مختل کرده است ؟


آیا صحیح است که در سال گذشته تنها ۳ قرارداد پژوهشی در پژوهشگاه منعقد شده است؟

آیا پژوهش های انجام شده با نیازهای واقعی آموزش و پرورش همسو است ؟ نتایج چند درصد این اندک پژوهش ها در نظام آموزشی ساری و جاری است ؟ از کدام پژوهش استفاده شده است و چه تعبیری حاصل شده است؟

آیا برای تعیین اولویت های پژوهشی 1404 تا 1405 به صورت علمی و فنی از سوی شورای های پژوهشگاه مساله شناسی (و نه نیاز سنجی که با پرسشنامه الکی انجام می شود ) شده است ؟ یا اینکه صرفا حوزه های ستادی براساس نشانه های مشکل و نه مساله ای که واقعا با آن چالش دارند این اولویت ها را به پژوهشگاه تحمیل کردند ؟ مستندات مساله شناسی ارایه شود ؟


* محبی :

من چنین چیزی نگفتم !

گوش کنید !

ما که با هم دعوا نداریم .

بر اساس زیر نظام پژوهش و ارزشیابی ؛ تصمیمات کلان و مهم آموزش و پرورش باید پیوست پژوهشی داشته باشد .....



گزارش کامل این نشست را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26365-/محبی-رئیس-پژوهشگاه-مطالعات-آموزش-و-پرورش-تقریبا-می-توانم-بگویم-در-آموزش-و-پرورش-تصمیم-کلانی-گرفته-نمی-شود-مگر-آن-که-پژوهشگاه-پیوست-پژوهشی-آن-را-آماده-می-کند

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« عدم حضور رسانه های حوزه آموزش و پرورش و پر رنگ نبودن بخش تریبون آزاد ؟ »

چهارمين كنگره مجمع فرهنگيان ايران اسلامی برگزار شد

صدای معلم گزارش می کند ؛




* چهارمین کنگره مجمع فرهنگیان ایران اسلامی جمعه 7 آذر در اردوگاه فرهنگی تربیتی ابوذر تهران برگزار گردید .

منتخبین شورای مرکزی چهارمین کنگره مجمع فرهنگیان ایران اسلامی 31 نفر هستند و 5 نفر هم به عنوان بازرس معرفی شده اند .

مطابق روال و انتظار ؛ فرج کمیجانی که سال هاست دبیر کلی این تشکل را بر عهده دارد این بار نیز رای نخست مجمع را کسب کرده است .

نگاهی به لیست منتخبان شورای مرکزی نشان می دهد که اکثریت آن را مدیران و مسئولان فعلی و پیشین تشکیل می دهند .



* مجمع فرهنگيان ايران اسلامي با مجوز رسمي از كميسيون ماده ١٠ احزاب مستقر در وزارت كشور از سال ١٣٨٢ تاسیس شده و با وجود گذشت 22 سال از فعالیت آن تاکنون هیچ تجمعی را برگزار نکرده و عمده فعالیت های آن در برگزاری نشست با مسئولان و مقامات و صدور بیانیه محدود شده است .


* طبق اعلام قبلی ؛ 91 نفر کاندیدای انتخابات شورای مرکزی مجمع فرهنگیان ایران بوده اند .

با فرض این موضوع که برگزاری تجمع یکی از ابزارهای مهم یک تشکل برای پیشبرد برنامه ها و اهداف است ؛

نخستین پرسش « صدای معلم » از مسئولان این تشکل آن است که چرا تاکنون به این مهم پرداخته نشده است ؟

آیا مجمع فرهنگیان اسلامی که نزدیک به 100 نفر برای عضویت در شورای مرکزی کاندید می شوند ؛ توانایی برگزاری یک تجمع به همین تعداد را در برابر مراکز رسمی و قانونی کشور را دارد ؟


* پرسش دیگر که البته در مورد سایر تشکل ها هم مصداق دارد این است که چرا در چنین مجامعی ؛ حضور رسانه ها به عنوان نمایندگان افکار عمومی بسیار کم رنگ است ؟


* وزیر اسبق آموزش‌ و پرورش در ادامه سخنانش به وضعیت بودجه آموزش ‌و پرورش پرداخت و با انتقاد از کاهش سهم این وزارتخانه از منابع عمومی کشور گفت: در سال ۱۳۸۲ سهم آموزش ‌و پرورش از بودجه عمومی دولت ۱۷.۷ درصد و سهم آن از تولید ناخالص داخلی ۴.۹ درصد بود، اما طبق گزارش رسمی مرکز مطالعات استراتژیک کشور، این سهم در سال ۱۴۰۳ به ۹.۸ درصد از بودجه عمومی کاهش یافته؛ یعنی تقریباً نصف شده است .

حاجی اضافه کرد: سهم آموزش ‌و پرورش از تولید ناخالص داخلی نیز از ۴.۹ درصد در سال ۸۲ به ۳.۲ درصد در سال ۱۴۰۳ رسیده است .

وی این روند را «سقوط آزاد» توصیف کرد و گفت: کاهش صرفا مالی نیست و همه ارکان آموزش ‌و پرورش را به پایین می‌کشد .

حاجی با اشاره به نشست مشترک وزرای سابق آموزش ‌و پرورش بیان کرد: در آن جلسه هیچ نکته مثبتی درباره وضعیت این حوزه مطرح نشد و همه از سیر نزولی و «وحشتناک» آموزش ‌و پرورش سخن گفتند .

او خطاب به رئیس‌جمهور خواستار چاره‌اندیشی جدی شد و گفت: برگزاری جلسات متعدد درباره آموزش ‌و پرورش، هرچند ارزشمند است، اما باید به خروجی عملی منجر شود » .


* علی رغم اعلام پیشین دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی اما خبری از « تریبون آزاد » و نظرات احتمالی مطرح شده به چشم نمی خورد . بر خلاف دوره های پیشین و در تشکل ها که این بخش همواره پر رنگ می شد .

می شد در این کنگره از حاجی پرسش کرد که اگر نقش معلمان در اصلاح امور کشور از نظر ایشان «بی‌ بدیل» توصیف و ارزیابی می شود ؛ پس چرا آموزش و پرورش هیچ گاه و در هیچ دولتی اولویت نخست نبوده است و ده ها پرسش دیگر ...


* کمیجانی با بیان اینکه «ایران خانه ماست، آموزش سقف این خانه و معلم ستون آن»، شعار چهارمین کنگره را «با فرهنگیان، برای ایران» عنوان کرد و آن را به معنای بازگرداندن معلم به کانون تصمیم ‌سازی، آغاز اصلاح از پایین با مردم و برای مردم، بازسازی امید و آفرینش نسلی تازه از کنش گری حرفه‌ای دانست؛ نسلی که با دانش و اخلاق بایستد و بگوید آینده ایران باید از کلاس درس بگذرد » .

دبیر کل مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در حالی این سخنان را بیان می کند که هنوز در مورد « میثاق نامه معلمی » مرتبط با دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی پاسخ نبوده اند ؟


متن کامل گزارش را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26363-/چهارمين-كنگره-مجمع-فرهنگيان-ايران-اسلامی-برگزار-شد

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« اگر آموزش و پرورش به جای تغییر مکرر شرکت بیمه‌گر ؛ به سمت طراحی الگوی پایدار، مشارکتی و شفاف مبتنی بر واقعیات مالی حرکت کند، امکان سامان‌ یافتن این حوزه وجود خواهد داشت »

بیمه تکمیلی فرهنگیان همچنان بر مدار بی‌ ثباتی و نارضایتی ؟!

حسین کیان ارثی/ فعال حوزه آموزش


* بیمه تکمیلی فرهنگیان طی سال‌های اخیر یکی از پرچالش‌ترین حوزه‌های خدمات رفاهی در وزارت آموزش و پرورش بوده است. یک سال زمان بود که تمدید شود. با سوء مدیریت دو ماه تمدید شد و دوباره یک ماه دیگر یعنی تا اول آبان. اکنون بعد از گذشت نزدیک به یک ماه ، هنوز هیچ سر و سامانی نیافته است.

نارضایتی گسترده فرهنگیان، تأخیرهای مکرر در پرداخت‌ها، محدود بودن مراکز طرف قرارداد، ماهیت ناپایدار پیمان‌سپاری و گزارش‌های مکرر از کیفیت پایین خدمات، این پرسش را به‌ طور جدی مطرح می‌کند که چرا این خدمت مهم، همچنان از سامان‌ یافتگی و ثبات برخوردار نیست؟

بررسی دقیق‌تر نشان می‌دهد مشکل نه در یک عامل، بلکه در مجموعه‌ای از متغیرها و نارسایی‌های ساختاری، مدیریتی و مالی ریشه دارد.



* .... ۷. نارسایی در سامانه‌ها و فرآیندهای الکترونیک

بخش زیادی از فرآیندها همچنان نیمه‌کاغذی، غیرهمسان یا فاقد یکپارچگی است. در عصر تحول دیجیتال، بیمه‌ای که نتواند سامانه‌ای ساده، شفاف و قابل پیگیری ارائه دهد، نمی‌تواند رضایت عمومی را تضمین کند.

چالش‌های فنی از جمله گم شدن مدارک، خطای اطلاعاتی و تأخیرهای غیرمنطقی، پیامد همین کاستی زیرساختی است.

به نظر می‌رسد راهکار اصلی، اصلاح ساختاری و نه صرفاً تغییر پیمان‌کار است.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26358-/بیمه-تکمیلی-فرهنگیان-همچنان-بر-مدار-بی‌-ثباتی-و-نارضایتی-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

رحیم افکارِ عقب مانده ای داشت . استقلال را « تنهایی » می دانست نه تعاملِ سازنده با دیگران

کوزه گرِ کوزه شکن

ودود فتحعلی زاده ملاباشی( شاهین )/ دبیر زبان و ادبیات پارسی


* رحیم با شهردار شهر اختلاف داشت زیرا شهردار می دانست نه به سربازی رفته است نه مالیات می دهد نه با هر گونه نوآوری و آبادانی سرِ سازگاری دارد و به هر یک از مشتری هایَش چه آنانی که برای درمان با روش هایِ سنّتی به خانه اَش می آمدند و چه آنهایی که در مرگِ عزیزانشان در مسجد یاسین می خواند و لا به لایِ مرثیه یِ مرثیه خوان ها اِفاضه یِ فاتحه می نمود می گفت : شهر دار مُرتَد است زیرا به توصیه هایِ آبا و اجداد مان عمل نمی کند و اعتقادات مان را زیرِ پا می گذارد .

کسی نفهمید دخترانش چگونه و با چه امکاناتی راهیِ فرنگ شدند و هر یک با یک مو طلاییِ چشم آبی ازدواج کردند و دیگر نه پبشِ پدر باز گشتند و نه به خانه یِ پدری !


متن کامل داستان را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26356-/کوزه-گرِ-کوزه-شکن

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« از پشت میز نشینی چه خبر ؟ بیش از یک سال از برنامه هفته پیشرفت گذشت ! »

شاخص تحول در نظام آموزشی رکورد زدن تعداد جلسات نیست ! چه برنامه ای برای اعتمادسازی و کاهش نارضایتی فراگیر معلمان دارید ؟

صدای معلم گزارش می کند




* 28 آبان بیست و ششمین جلسه وبیناری رئیس و معاونان مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش با مدیران حراست استان‌ها، معاونت‌ها و سازمان‌های وابسته برگزار شد .

در این جلسه برخط و مجازی اسماعیل بحری‌زاده مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی و سیدمجتبی هاشمی مشاور وزیر و رئیس مرکز حراست حضور داشتند .


* مشخص نیست بر اساس کدامین اصل مدیریت و رهبری در سازمان ها ؛ برگزاری تعداد جلسات در یک سازمان موجب ارتقای آن سازمان می شود در حالی که همچنان شکاف و فاصله میان « صف » و « ستاد » برقرار است و برنامه ی مشخصی برای « تقریب نگرش ها » و رسیدن به یک فهم مشترک میان اداره و مدرسه همچنان مشاهده نمی شود .


* آیا در جهت شفاف سازی عملکرد بهتر نیست این مسئولان مستقر در وزارت آموزش و پرورش توضیح دهند که در این مدت که حدود یک و نیم سال از ابلاغ برنامه هفتم می گذرد برای اجرای همین برنامه پر نقص که البته نقدهای بسیاری بر آن وارد است دقیقا چه کرده اند ؟


* « صدای معلم » در گزارش پیشین خود با عنوان : « حرف های رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش و مساله ی مهم " خرید اعتماد " ؟! نوشت :

« آیا نشستن پشت درهای بسته در یک الگوی سازمانی سلسله مراتبی و بدون دریافت بازخورد را می توان « گفت و گو » اطلاق کرد ؟ »


* یک سال قبل از آن هم نوشتیم :

« رئیس جدید مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش با توجه به پیشینه و عملکرد خود واقعا چه طرح و برنامه ای برای بازسازی اعتماد معلمان و کاهش نارضایتی فراگیر فرهنگیان دارد ؟ »

آیا رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش می تواند گزارشی از ارزیابی و نظارت از کل بخش های استانی و مناطق خود را به « رسانه ها » و « افکار عمومی » ارائه کند ؟

« صدای معلم » کماکان آمادگی خود را برای برگزاری نشست با رئیس مرکز حراست وزارت آموزش و پرورش در دولت مسعود پزشکیان اعلام می کند » .


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26354-/شاخص-تحول-در-نظام-آموزشی-رکورد-زدن-تعداد-جلسات-نیست-چه-برنامه-ای-برای-اعتمادسازی-و-کاهش-نارضایتی-فراگیر-معلمان-دارید-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« حاکمیت حتی اگر بخواهد کاری کند نه متخصص دلسوزی در بدنه دارد و نه نهاد قانون‌گذاری و یا قضایی و پلیس قادر به پیشگیری و ارائه راه‌ حل‌ اند »

آتش در هیرکانی و ده ها پرسشی که هیچ کدام شان دغدغه ی " حاکمیت " نیست !

حسین آخانی/ کنش گر محیط زیست و استاد دانشگاه تهران




* ایران خشک که آسمان و زمین و رود و تالاب و آبخوانش خشک شده، اگر این لکه‌های سبز را از دست بدهد، چه از آن می‌ماند؟

حاکمیت خودش را غرق مشکلاتی کرده که آتش و زباله و موتورسیکلت و حوادث رانندگی و آلودگی و هاری و سگ ولگرد در اولویت‌هایش نیست.


* همین نیمه‌ اول امسال تعداد کشته‌های حوادث رانندگی در تهران ۴۰ درصد افزایش داشته است؛ این یک فاجعه انسانی است. شهرهای بزرگ در قرق موتورسیکلت و اطراف و داخل بقیه‌ شهرها در قرق سگ است و کسی نیست به داد مردم برسد.

مسائل پیچیده راه علمی و چندوجهی می‌خواهد. باید بین دولت و مردم رابطه‌ سالمی باشد که بتوان مسائل پیچیده را حل کرد.


* مدیرانی سر کارند که اغلب یا از متوسط هوش جامعه پایین‌ترند و یا به دلیل آن که پیگیر منافع اقتصادی و جناحی هستند، نیازهای بقیه‌ مردم را کتمان می‌کنند و همه را رها گذاشته‌اند. هر که زورش و پولش بیش، راهش بازتر. گزینش‌ها و دخالت نهادهای امنیتی به حدی بدنه‌ دستگاه‌های اجرایی و قانون‌گذاری و نظارتی را ضعیف و نفوذپذیر کرده که نمونه‌ تأثیرات وحشتناک آن را در جنگ ۱۲ روزه دیدیم.


* آیا مجلس حاضر است که برای آتش‌سوزی در جنگل جریمه‌های ۱۰ هزار دلاری مانند کالیفرنیا وضع کند؟

آیا مجلس حاضر است ایجاد آتش در طبیعت را ممنوع کند؟

آیا دستگاه قضایی حاضر است دنبال آتش‌افروزان برود و آن‌ها را مجازات کند؟


آیا سازمان منابع طبیعی که بودجه‌ آبخیزداری‌اش را ۱۹ برابر کرده است حاضر است از فساد آبخیزداری دست بکشد و ناوگان مجهز اطفای حریق درست کند؟

آیا رئیس سازمان حفاظت محیط‌ زیست حاضر است برای حفاظت از مناطق حفاظت‌ شده از محل خارج از شمول درخواست پول بکند؟

آیا کسی هست جلوی آفرودبازان را بگیرد که تا نوک کوه و وسط لوت را خلوتگاه خود کرده‌اند؟

آیا کسی هست قانون منع زباله‌ریزی را تصویب و اجرا کند؟


آیا کسی هست جلوی کسانی را بگیرد که گونه‌های مهاجم را وارد کرده و یا به اسم حمایت از حیوان و یا کاشت درخت به جان ایران انداخته‌اند؟


* بارها نوشته‌ام که ما باید قوانین محکمی در ممنوعیت آتش‌افروزی داشته باشیم، باید آموزش را جدی بگیریم، باید منابع طبیعی به‌جای ساخت‌ و ساز در طبیعت با آموزش و استفاده از نیروهای اجتماعی سطح آگاهی مردم را بالا ببرد.

باید دارای یک سیستم نظارتی قوی و اطلاعاتی باشد که افرادی که عمدی و یا سهوی آتش می‌کنند به مجازات‌های سنگین شامل جریمه و حبس محکوم شوند.


* از همه مهم‌تر حاکمیت باید به داخل مرزها برگردد و برای درمان دردهای کهنه‌ اقتصاد، اعتماد و اقتدار ملی تلاش کند. رابطه‌ حاکمیت با مردم باید به گونه‌ای باشد که همه هر سانتی‌ متر ایران را از آن خود بدانند و خود حافظ سرزمین‌شان باشند، نه آنکه حتی افراد خانواده‌ بالاترین مقامات هم درصدد رفتن و فرار از کشور باشند. آتش وطن‌ گریزی را باید درمان کرد.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26351-/آتش-در-هیرکانی-و-ده-ها-پرسشی-که-هیچ-کدام-شان-دغدغه-ی-حاکمیت-نیست

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« صدای معلم » در گزارش پیشین خود به تاریخ 22 فروردین 1401 ادامه فعالیت سازمان نهضت سوادآموزی را فاقد منطق کارشناسی دانسته و بر آن تاکید دارد

بازگشت سوادآموزی به مدارس و چند پرسش تکراری اما راهبردی از رئیس سازمان نهضت سواد آموزی ؟!

صدای معلم گزارش می کند ؛



* عبدالرضا فولادوند، معاون وزیر و رئیس سازمان نهضت سوادآموزی در اظهاراتی جدید از تغییر رویکرد و ماموریت سازمان متبوعش گفته است .


* فولادوند می گوید که در حال حاضر نرخ باسوادی 5 / 97 درصد است اما چه کسی باید پاسخ گوی حداقل 44 درصد فقر یادگیری در میان دانش آموزان ایرانی باشد ؟

وقتی 50 درصد دانش آموزان ایرانی قادر به همان سواد اولیه یعنی « خواندن و نوشتن » هم نیستند ؛ چگونه رئیس سازمان نهضت سوادآموزی سخن از آموزش سوادهای دیگر به دانش آموزان می دهد ؟



* رئیس سازمان نهضت سوادآموزی باید بداند که ارائه تعاریف و رویکردهای جدید اما در عین حال غیر مستند و نامرتبط نمی تواند مشروعیت و یا مقبولیتی برای استمرار نهادهایی مانند نهضت سواد آموزی باشد .


* اگر قرار است سازمان نهضت سوادآموزی در معاونت آموزش ابتدایی در راستای چابک سازی سازمانی که مورد تایید و تاکید رئیس جمهور هم می باشد ادغام شوند ؛ این امری کاملا منطقی و گامی به پیش است اما اگر منظور ایجاد واحدهای جدید و شبکه سازی های زائد و دخالت و تزاحم و موازی کاری در امور و کارکرد « سازمان مدرسه » باشد به هیچ وجه قابل تایید و اعتنا نبوده و باید به این رویکرد خاتمه داده شود .


* پرسش « صدای معلم » از آقای فولادوند آن است که اساسا و حتی در صورت آماده بودن شرایط چنین پتانسیلی در سازمان نهضت سوادآموزی وجود دارد ؟ سازمانی که 46 سال پیش و بر اساس یک فرمان و بر اساس شرایط و ضرورت شکل گرفت و اکنون از نظر این « رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران » فایده و یا فلسفه ای برای ادامه کار آن مشاهده نمی شود و باید که منحل شود .


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26348-/بازگشت-سوادآموزی-به-مدارس-و-چند-پرسش-تکراری-اما-راهبردی-از-رئیس-سازمان-نهضت-سواد-آموزی-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« در بیش از 9 ماه هنوز یک چمن مصنوعی برای مدرسه نصب نکردند ... همه مسئولان هم در جریان هستند ! »

در استان البرز مدرسه ویژه دانش آموزان اوتیسم نداریم !

احمد کریمی/ رئیس انجمن اولیاء و مربیان مدرسه اوتیسم کرج




* در بین دانش آموزان استثنایی کشور بچه های اوتیسم مشکلات بیشتری را متحمل می شوند.

در سایر شاخه های استثنایی دانش آموزان یکی از بیماری های زیر را دارند :

ناشنوایی ، کم شنوایی ، نابینایی ، کم بینایی ، سندرم نقص عضو عدم تکلم ، اختلالات یادگیری و ....اما کودکان اوتیسم همزمان چندین مشکل دارند و بزرگترین مشکل آنها زود رنجی و عدم ارتباط با دیگران هست.

بعضی از بچه های اوتیسم تعادل راه رفتن ندارند . بعضی ها گفتار ندارند . اکثر آنها حرکات کلیشه ای دارند . بعضی از آنها خودزنی می کنند ، وسایل منزل را می شکنند . بعضی ها با مسافرت و جا به جایی به هم می ریزند.

اکثر آنها صبر و تحمل انجام کار را ندارند .

همه بچه های اوتیسم دارو‌های روان گردان و قرص های اعصاب به تعداد بالا مصرف می کنند. به دلیل طیف گسترده اوتیسم و ناشناخته بودن این بیماری هنوز هیچ داروی مخصوصی ساخته نشده است .


* کودکان اوتیسم موش آزمایشگاهی روان پزشکان و متخصصان مغز و اعصاب شدند .

متاسفانه سال به سال تعداد کودکان اوتیسم بیشتر می شوند و افزایش چشم گیری دارند .


* در سال تحصیلی جدید فقط در پیش دبستانی و آمادگی در مدرسه اوتیسم نزدیک به 30 نفر ثبت نام کردند و حداقل همین تعداد به دلیل نبود فضا ثبت نام نشدند. این آمار فقط مختص مدرسه دولتی اوتیسم هست اما در مدارس غیر دولتی پذیرش بیشتر است.


* تنها مدرسه اوتیسم استان در خوش بینانه ترین حالت فقط برای انباری مدارس کاربرد دارد نه برای آموزش آن . از این تیپ مدارس حداقل 20 مورد در استان البرز دیده می شوند که تخلیه می باشد و متاسفانه در چنین مدرسه ای چند سال است که بچه های اوتیسم در حال تحصیل هستند .


* در این چند سال من به عنوان مسئول انجمن اولیای اوتیسم بارها و بارها با مسئولان استان ارتباط گرفتم . جز چشم چشم الکی چیز دیگری نصیب مان نشد !


* تا کی این کلنگ به زمین بخورد خدا داند و بس .

در همان جلسه ای که در مدرسه برگزار شد کف‌ پوش حیاط مدرسه خیلی بسیار خراب و فرسوده بود . از اسفند ماه تا حالا در مدت بیش از 9 ماه ، عالی جنابان مسئول در کرج نتوانستند 270 متر چمن مصنوعی نصب کنند . این را همه می دانند ....

سایر مسئولان مانند شهرداری کرج دفتر آقای شیرین زاد ؛ اداره ی استثنایی اداره کل آموزش و پرورش و از چند هفته پیش جناب فرماندار هم در جریان نصب چمن مصنوعی قرار گرفتند !


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه و مشاهده فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/26341-/در-استان-البرز-مدرسه-ویژه-دانش-آموزان-اوتیسم-نداریم

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« بازگشت به مدیریت حرفه‌ای با نگاه بلندمدت و متکی بر نیازهای واقعی میدان و فارغ از ملاحظات صرفاً اداری تنها راه جلوگیری از تعمیق آسیب‌هاست »

نگاه و نقدی بر مدیریت آموزش و پرورش " منطقه آزاد کیش "

حسین کیان ارثی/ فعال حوزه آموزش



* در شرایطی که یک نهاد آموزشی – حتی برای مدت کوتاه – بدون مدیریت مؤثر و مسئولیت‌پذیر رها شود، آسیب‌های آن بسیار فراتر از یک دوره اداری خواهد بود. امروز شاهد هستیم که آموزش و پرورش منطقه ی کیش در حالی با خلأ مدیریت صحیح مواجه شده که در چندین دوره‌ی مدیریتی پیشین نیز مدیران به جای تمرکز بر اصلاح زیرساخت‌ها، کیفیت‌بخشی و پاسخ‌گویی به نیازهای واقعی مدارس، فرهنگیان و دانش‌آموزان، اولویت خود را جلب رضایت مدیران بالادستی قرار داده‌اند.

این رویکرد سال‌هاست که اصلِ مأموریت آموزش و پرورش را نه تنها در کیش بلکه در خیلی از نقاط کشور تحت‌الشعاع قرار داده است.

زیرساخت‌های آموزشی در هر واحد آموزشی، شالوده کیفیت یادگیری و تربیت دانش‌آموزان است. نپرداختن به این بنیان‌ها مانند آموزش آنلاین تجهیز آزمایشگاه‌ها، توانمندسازی نیروی انسانی، رفع نگرانی‌های معیشتی و ... تأثیری فوری ندارد، اما پیامدهای آن به‌تدریج انباشته شده و امروز چهره خود را نشان می‌دهد.

این غفلت مزمن اکنون با کفالت اداره توسط فردی که چهره‌ی محبوب و قابل اعتمادی در بین فرهنگیان نیست تشدید شده و امکان برنامه‌ریزی میان‌مدت و بلندمدت را گرفته است.


* نبود مدیریت صحیح امروز، تنها یک خلأ اداری نیست؛ ادامه یک روند طولانی غفلت از زیرساخت‌ها و فاصله گرفتن از مأموریت اصلی آموزش است. دانش‌آموزان، فرهنگیان و اولیا امروز با آثار این وضعیت مواجه‌اند و آموزش و پرورش آینده نیز ناگزیر همین پیامدها را با خود حمل خواهد کرد.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26338-/نگاه-و-نقدی-بر-مدیریت-آموزش-و-پرورش-منطقه-آزاد-کیش

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« فقدان آموزش و فشارهای اقتصادی این معضل را عمیق‌ تر می‌سازد و جامعه را از انسجام به پراکندگی می‌کشاند »

بیانیه‌ای در محکومیت تیراندازی‌ های سنتی در جشن های عروسی در مناطق عشایری و زاگرس‌ نشین : نماد نادانی‌ است !

زهرا نجاتی/ دکترای جامعه‌شناسی گرایش مسائل اجتماعی



* جامعه‌شناسی ما را می‌آموزد که هر جامعه‌ای، همچون بدنی زنده، بر پایه تعاملات اجتماعی و هنجارهای فرهنگی استوار است. در مناطق عشایری زاگرس ؛ این تعاملات، نماد شادی و همبستگی‌ست،از رقص‌های دسته‌ جمعی تا نوحه‌های دلنشین. اما تیراندازی، این سنت تحریف‌ شده که ریشه در دوران‌های بسیار دور دارد، به ابزاری برای نمایش قدرت بدل شده است، ابزاری که نه شادی می‌آورد، بلکه ویرانی در پی دارد.

از منظر آسیب‌شناسی اجتماعی، این عمل، چرخه‌ای از خشونت را می‌سازد از جمله استرس‌های روانی بر مردان جوان تحمیل می‌کند، خانواده‌ها را از هم می‌پاشد، و کودکان را در سایه ترس بزرگ می‌کند.


* آیا جامعه‌ای که جان فرزندانش را قربانی افتخار می‌کند، می‌تواند هویت پایداری حفظ کند؟


* هر گلوله‌ای که شلیک می‌شود، نه تنها به تن می‌خورد، که به پیوندهای اجتماعی، به اعتماد میان طوایف، و به آینده‌ای روشن زخم می‌زند.

آسیب‌هایش فراتر از جسم است. باعث افسردگی مادران داغدیده، یتیمی کودکان، و شکاف میان نسل‌ها می گردد .


* جامعه‌ شناسان چون دورکیم هشدار می‌دهند که چنین انحرافاتی، آنومی یا بی‌هنجاری اجتماعی می‌آفریند، جایی که هنجارهای نیک، جای خود را به ویرانی می‌دهند.


* آینده‌مان در گرو آموزش، گفت و گو و جایگزینی سنت‌های سالم و بی‌ضرر است. بهتر است به جای سلاح، آوازهای موسیقی و رقص‌های سنتی را به عنوان نمادهای همبستگی و شادی جایگزین کنیم.


* و یک نکته مهم اگر انجام شود بی نظیر است که ؛

طی یک مراسم نمادین یک نفر از بزرگان عشایر آن منطقه تفنگ خود را حین مراسم‌ عروسی بشکند تا برجسته و پررنگ گردد .

و همچنین با نهادهای قانونی برای ممنوعیت و مجازات کسانی که این عمل ناپسند را مرتکب می‌شوند همکاری نمایند.

برگزاری کارگاه‌های فرهنگی و آموزشی برای آگاهی‌ بخشی به نسل جوان و زنده نگه‌داشتن سنت‌های بدون خشونت، برای بازسازی سنت‌ها بدون خشونت راه اندازی گردد.

تشکیل کمیته‌های مشترک برای نظارت بر مراسم‌ و ترویج الگوهای مثبت و همبستگی سازنده میان طوایف تشکیل گردد.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26395-/بیانیه‌ای-در-محکومیت-تیراندازی‌-های-سنتی-در-جشن-های-عروسی-در-مناطق-عشایری-و-زاگرس‌-نشین-نماد-نادانی‌-است

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« انتظار نمی‌رود طرح نو درانداخته شود، ولی در چند روز آینده خواهیم دید که آیا دولت جسارت حذف بودجه‌های چندده و گاهی چند صد میلیاردی این نهاد و همچنین متناسب‌سازی قیمت حامل‌های سوخت مثل بنزین را خواهد داشت؛ یا محافظه‌کارانه به مسیر روزمرگی و ادامه راه گذشتگان خواهد رفت »

تحليلی بر لايحه بودجه 1405 کشور ( 1 )

سعید شهسوارزاده/ عضو شورای نویسندگان صدای معلم




* 2- - دستگاه‌های اجرایی از جمله دستگاه‌های دارای قوانین خاص:

الف- افزایش ضریب ریالی حقوق را نسبت به آخرین حکم کارگزینی سال ۱۴۰۴ با لحاظ بیست درصد رشد لحاظ نمایند. رقم قطعی ضریب به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.

ب- سقف اعتبار مربوط به سرانه مزایای عملکردی و پاداش یک‌ ماهه حقوق و مزایای کارکنان را در بودجه سال ۱۴۰۵ حداکثر معادل اعتبار سرانه سال ۱۴۰۴ (مبتنی بر موافقت نامه سال ۱۴۰۴) پیش‌ بینی نمایند.

ج- مبلغ پاداش پایان سال (عیدی) را مطابق ماده (۷۵) قانون مدیریت خدمات کشوری در بودجه خود پیش‌بینی نمایند. مبلغ قطعی پاداش پایان سال به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.

د- اعتبار مأموریت (داخلی و خارجی) کارکنان را حداکثر معادل پیش‌بینی عملکرد سرانه اعتبار سال ۱۴۰۴ (مبتنی بر موافقت نامه سال ۱۴۰۴) پیش‌بینی نمایند.

هـ- اعتبار سرانه کمک‌های رفاهی مستقیم و غیرمستقیم کارکنان، حداکثر معادل اعتبار سرانه سال ۱۴۰۴ (مبتنی بر موافقت نامه سال ۱۴۰۴) را در سقف اعتبارات پیش‌بینی نمایند.

و- تمامی شرکت های دولتی موسسات انتفاعی وابسته به دولت بانک ها و بیمه های دولتی شامل شرکت هایی که شمول قوانین و مقرررات عمومی بر آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است نظیر شرکت ملی نفت ایران بانک مرکزی، سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی شرکت ملی صنایع پتروشیمی، سازمان بنادر و دریانوردی، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و شرکت‌های تابعه آنها و سایر شرکت‌هایی که به نحوی دارای قوانین و مقررات خاص پرداخت حقوق و مزایا هستند موظفند اعتبار حقوق دستمزد و مزایای کارکنان خود را در بودجه پیشنهادی سال ۱۴۰۵ مطابق افزایش مندرج در جزء (الف) بند (۲) و با رعایت بخشنامه‌های شورای حقوق و دستمزد و مقررات تعیین شده در بودجه سال پیش‌بینی نمایند و هرگونه افزایش مازاد بر آن توسط هیچ مرجع و شورایی قابل قبول نمی‌باشد.

ز- مبنای محاسبه هزینه‌های کارکنان برای بودجه پیشنهادی سال ۱۴۰۵ صرفاً بر اساس آمار نیروی انسانی و اطلاعات پرداختی مندرج در سامانه یکپارچه نظام اداری ایران (سینا) سازمان اداری و استخدامی کشور می‌باشد.

در خصوص دستگاه‌ های اجرایی دارای قوانین و مقررات خاص و مستثنیات بند (الف) تبصره (۱۷) قانون بودجه سال ۱۴۰۴ کل کشور ارائه مستندات کامل در خصوص پرداختی نیروی انسانی به صورت تجمعی و با رعایت محرمانگی الزامی است.

۳- پیش‌بینی اعتبار برای اجرای تصویب نامه، بخشنامه، دستورالعمل‌ها، تغییر تشکیلات، تغییر ضرایب جداول حقوقی و طبقه‌ بندی مشاغل و افزایش مبنای حقوقی، هرگونه استخدام و به کارگیری نیروی انسانی و مصوبات هیأت امنا صرفاً با رعایت ماده (۷۴) قانون مدیریت خدمات کشوری، مفاد ماده (۷۱) قانون احکام ،دائمی بند (ح) ماده (۲۸) قانون الحاق (۲) و بند (الف) ماده (۱۰۶) قانون برنامه در صورت تأیید مکتوب سازمان مجاز است.....



* پرسش کننده:

آيا دولت جسارت حذف بودجه‌های چند ده و گاهی چندصد میلیاردی نهادهاي فرهنگي را دارد؟

پاسخ دهنده ( 1 ) :

البته که می‌توان با ارائه لایحه، برنامه پیشرفت را (در چهارچوب سیاست‌های کلی این برنامه) اصلاح کرد؛ اما تا آن زمان دولت موظف به تحقق شاخص‌های کمی این برنامه خواهد بود. راه دیگر حذف بودجه نهادهای به اصطلاح فرهنگی است که بدون ضرورت و نتیجه خاصی سال‌ها از بیت‌المال ارتزاق می‌کنند و رئیس‌ جمهور نیز مدتی قبل به آن اشاره داشت.




* همان‌گونه که بخشی از مردم در این شرایط دشوار، ناچارند سهم بیشتری از هزینه را بپردازند، دولت نیز باید شجاعت نشان دهد و ردیف‌ های پرهزینه، کم‌ا ثر و فاقد بازده اجتماعی را کاهش داده یا حذف کند. اصلاح قیمت بنزین و سایر حامل‌های انرژی اگر قرار است به عدالت منجر شود، باید با اصلاح هم‌ زمان سمت هزینه‌های بودجه حکمرانی همراه باشد.

مردم باید ببینند کدام هزینه‌ها کاهش یافته و کدام ردیف‌ها حذف شده‌اند و درآمدهای جدید چگونه به‌نفع کالاهای عمومی مانند آموزش، بهداشت و درمان، حمل‌ و نقل عمومی و سایر موارد مشابه، هزینه می‌شوند.




متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/اقتصاد/item/26392-/تحليلی-بر-لايحه-بودجه-1405-کشور-1

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« آن لحظهٔ مکاشفه، دیدگاهم را برای همیشه تغییر داد »

معلم ؛ ناظر زیست‌ بوم ذهن‌ ها و روح‌ ها

طهماسب کاوسی



* در لحظه‌ای که باید حواسم به تخته و تمرین بعدی می‌بود، نگاهم از روی نوک ماژیک سُر خورد و در کلاس چرخید. آن مکث کوتاه میان دو کلمه، ناگهان به پرده‌ای تبدیل شد که بالا رفت و مرا به صحنه‌ای کشاند که هر روز می‌ دیدم اما واقعاً نمی‌دیدم:

تنوع زیستی شگفت‌ انگیز انسان‌ها.

در آن لحظه، یک مکاشفهٔ عمیق اتفاق افتاد؛ اینجا یک محیط زنده و پویا بود که در پیچیدگی، غنا و ظرافت، از هر جنگلی فراتر می‌رفت. هر فرد نه یک دانش‌آموز با نام و نمره، بلکه یک گونهٔ منحصر به‌ فرد از حیات بود که در خاک مشترک کلاس ریشه دوانده بود.


* در طبیعت، بلوط با بلوط، و پیچک با پیچک ارتباط برقرار می‌کند. اما در این زیست بوم انسانی، بلوط باید می‌آموخت که چطور با پیچک، و سرخس با جلبک همزیستی کند. بقای مشترک آن‌ها و شکوفایی فردی‌ شان، نیازمند یادگیری یک زبان مشترک از درک متقابل، مدارا، و همدلی بود؛ در حالی که هر کدام، بذر و ژنتیک کاملاً متفاوتی را حمل می‌کرد.

و نقش من در این زیست بوم چیست؟


* من شبیه خاک هستم. وظیفه‌ام این است که شرایط را برای رشد هر گونه‌ای فراهم کنم. باید مواد مغذی (دانش و بینش) را به تساوی فراهم کنم، باید میزان آبیاری (توجه و حمایت) را با نیاز هر گیاه تنظیم کنم، و مهم‌تر از همه، محیط را از آفات (قضاوت، تبعیض، و سوءتفاهم) محافظت نمایم.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26381-/معلم-؛-ناظر-زیست‌-بوم-ذهن‌-ها-و-روح‌-ها

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

عشق در محاق فقر : برای تمام «دوستت دارم»هایی که در گلو خفه می‌شوند، برای تمام نگاه‌هایی که به جای عشق، درد معیشت را بازمی‌تابانند

در رثای " سرمایه عاطفی " .... و این بزرگ‌ترین تراژدی جامعه ما است

زهرا نجاتی



* در جامعه‌ای که فقر چون مورفینی کندذهن، احساس را فلج می‌کند، «دوستت دارم» دیگر یک اعتراف نیست، یک کالای لوکس است. کالایی که از سبد مصرف عاطفی طبقه فرودست حذف شده است. اینجا، عشق بی‌دغدغه، خاطره‌ای متعلق به گذشته‌های دور است، زمانی که باران بهاری محبت، بی‌منت بر دل‌ها می‌بارید، بی‌ آن که سایه سنگین «فردا» بر آن چیره شود.


* فقر صرفاً کمبود پول نیست، بلکه محیطی است که عواطف در آن می‌میرند. بر اساس نظریه‌های مارکس، روابط عاطفی نیز مانند هر پدیده دیگری، در چرخه تولید و سرمایه‌داری مستحیل می‌شود و وقتی پایه‌های مادی زندگی سست باشد، دیوارهای عاطفی آن نیز ترک برمی‌دارند. بوردیو نیز به درستی بر «سرمایه عاطفی» تأکید دارد؛ سرمایه‌ای که فقر، آن را به یغما می‌برد و جایگزین آن «خشونت نمادین» می‌کند. شکاف طبقاتی، تنها درآمدها را از هم جدا نمی‌کند، بلکه دل‌ها را نیز در دو سوی یک دیوار نامرئی اما غیرقابل نفوذ قرار می‌دهد.


* «دوستت دارم» های گفته‌ نشده، مانند پرنده‌هایی که هرگز پرواز نکرده‌اند، در قفس سینه زندانی می‌مانند و می‌میرند. فقر، دزد خاموشی است که نه تنها کیف پول، که توانایی لطافت را نیز می‌دزدد. در این جغرافیای ویران، عشق قربانی می‌شود تا شاید بقا ممکن گردد. و این بزرگ‌ترین تراژدی است. جامعه‌ای که در آن، مبارزه برای نان، جایی برای ابراز محبت باقی نمی‌گذارد و احساسات، نخستین قربانیان جنگ فقر هستند.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26373-/در-رثای-سرمایه-عاطفی-و-این-بزرگ‌ترین-تراژدی-جامعه-ما-است

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« همان‌قدر که نگران تعطیلی هستیم، مطالبه‌گر عملکرد دستگاه‌هایی باشیم که باید هوای سالم و شرایط پایدار آموزش را فراهم کنند »

آموزش و پرورش فقط محلی برای درخواست تعطیلی نیست !

محسن غفوریان/ مدرس دانشگاه فرهنگیان- پردیس شهید چمران تهران


* در روزهایی که آلودگی هوا شدت می‌گیرد، نگاه بسیاری از خانواده‌ها ناخودآگاه به سمت تعطیلی مدارس می‌رود؛ گویی ساده‌ترین راه برای حفظ سلامت دانش‌آموزان همین است.

اما در میان این موج مطالبه‌گری، موضوع مهمی کم‌رنگ می‌شود:

حق دانش‌آموزان برای برخورداری از آموزش پایدار و باکیفیت.

واقعیت این است که:

- حضور در کلاس درس، تعامل مستقیم با معلم و ارتباط چهره‌ به‌ چهره، اصلی‌ترین پایه‌های یادگیری مؤثر هستند.


* در واقع:

- دستگاه‌های محیط‌زیست مسئول پایش و کنترل منابع آلاینده‌اند.

- شهرداری‌ها و مدیریت شهری در توسعه حمل‌ و نقل پاک، فضای سبز و کاهش ترافیک نقش کلیدی دارند.

- صنایع باید به‌طور جدی در مسیر کاهش آلاینده‌ها و رعایت استانداردهای زیست‌محیطی حرکت کنند.

- نهادهای مرتبط با انرژی، سوخت و تولید نیز در برابر سلامت عمومی جامعه مسئول‌اند.

اجرای دقیق و مسئولانه این وظایف، مطالبه به‌حق خانواده‌هاست؛ و بخشی از حقوق مسلم دانش‌آموزان. دانش‌آموزان باید بتوانند در هوایی سالم، در مدرسه حاضر شوند؛ و این حق، تنها با همکاری و پاسخ‌گویی همه دستگاه‌ها محقق می‌شود.

در کنار این مطالبه، آموزش و پرورش نیز حق دارد از سایر نهادها بخواهد شرایط لازم را برای استمرار آموزش فراهم کنند.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26369-/آموزش-و-پرورش-فقط-محلی-برای-درخواست-تعطیلی-نیست

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« طبق تجربه ی ما ، اولش حضوری خواهد بود و بعد غیرحضوری می شود ! »

از تعطیلی 26 ماهه مدارس در کرونا تا تلویزیون آموزشی به مناسبت آلودگی هوا .... عقلم آرزوست ؟!

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم



« وقتی دیگران ما را نادان، زشت، یا شکست‌ خورده می‌نامند، نباید بلافاصله ناراحت شویم .

سقراط می‌گفت تنها قضاوت کسانی اهمیت دارد که دانا و اهل تأمل هستند .

اگر کودکی بگوید که شما پرواز نمی‌کنید، ناراحت نمی‌شوید؛ چون می‌دانید کودک نمی‌فهمد. پس چرا از قضاوت ناآگاهان رنج بکشید؟»

تسلی‌ بخشی‌های فلسفه - آلن دوباتن


* « پرسش خبرنگار ایکنا در مورد وضعیت بازگشایی مدارس در آغاز مهر سال 1404 بود .

خانم قربانی پرسید :

« در مورد شروع مدارس زمزمه هایی در برخی مدارس ابتدایی هست که شروع به کار مدارس به صورت مجازی خواهد بود .

در مورد این موضوع می خواستم بفرمایید که واقعا صحت دارد یا نه ؟ »

معاون وزیر آموزش و پرورش در پاسخ چنین اظهار کرد :

« همان گونه که آقای دکتر کاظمی تاکید فرمودند این صحت ندارد . مدارس برنامه ریزی شده که ان شاء الله با قوت و قدرت به صورت حضوری شروع به کار خواهند کرد ».

مدیر صدای معلم گفت : طبق تجربه ی ما ، اولش حضوری خواهد بود و بعد غیرحضوری می شود ! »


* به نظر می رسد ما از عِداد بسیار معدود ملل و جوامعی هستیم که با وجود آزمون و خطا سعی کرده و می کنیم بر سبیل « خطا » مسیر را طی کنیم .


* زمانی که در کسوت « معلم » در کلاس های درس حضور پیدا می کردم و مدرسه به این مناسبت ها تعطیل می شد ؛ دانش آموزان و خانواده هایی که به ندرت پی گیر مسائل آموزشی و درسی خود بودند اما در این مواقع دائما مدیر مدرسه را سین جیم می کردند که چرا فلانی در آموزش غیرحضوری ، حضور پیدا نمی کند .


* به هیچ وجه برای من قابل قبول نبوده و نیست در حالی که مطابق آمار رسمی بیش از 70 درصد آلودگی هوا با خودروها و موتور سیکلت ها مرتبط است و اراده ای هم برای « تغییر رفتار » در حاکمیت و نیز « تغییر سبک و الگوی زندگی » در قاطبه ی جامعه دیده نمی شود ؛ من به عنوان یک معلم باید و در حال اجبار ، خود را در سامانه های ناکارآمد و غیر آموزشی علّاف کنم و بخواهم تعدادی دانش آموز را سر کار بگذارم .


* اما همین « مردم » نه تنها در اعمال فشار برای وادار ساختن حاکمیت برای عمل کردن به تکالیف و وظایف قانونی ؛ مطالبه گری جدی و فراگیر ندارند بلکه از خدا خواسته و به محض اعلام تعطیلی ، جاده ها شلوغ و پرترافیک می شوند و با وجود آن که در 5 آذر 1404اعلام می شود شهری مانند « تهران » آلوده ترین شهر جهان شده اما هیچ گونه تغییری در رفتار شهروندان دیده نمی شود و حتی در خیابان ها مانند همیشه ترافیک سنگین مشاهده می شود .


* معلوم نیست این مردم با رفتارهای ضد عقلانی در این مسیر با چه کسی دارند مبارزه می کنند در حالی که مرگ و میر منتسب به آلودگی هوا در ایران سالانه بیش از 50 هزار نفر تخمین زده می شود .


* بهتر است وزارت بهداشت که همیشه در چنین مواقعی بر تعطیلی مدارس اصرار دارد به این پرسش پاسخ دهد که میزان سلامت روان دانش آموزان و حتی جامعه در چند سال اخیر به چه صورت بوده است ؟

آیا تعطیلی مدرسه در افزایش میزان اختلالات روانی دانش آموزان تاثیری ندارد ؟


* آن معاون وزیر بهداشتی که در نشست خبری ، خبرنگار را « یه الف بچه » خطاب می کند در این مورد چنین می گوید :

« کمیتۀ اضطرار هوای تهران باید به حرف کارشناسان وزارت بهداشت گوش کند؛ سلامتی مردم و دانش‌آموزان شوخی‌بردار نیست.

ما در استان‌های دیگر وقتی دستور تشکیل جلسۀ کمیتۀ اضطرار می‌دهیم مسئولان گوش می‌کنند و تصمیم به تعطیلی استان می‌گیرند اما در تهران این‌ طور نیست .

در تهران درخواست جلسه می‌دهیم و کارشناس ما درخواست تعطیلی می‌کند اما یکی بلند می‌شود و می‌گوید مدارس را تعطیل نکنید چون معدل بچه‌ها پایین می‌آید.

سلامتی مردم و دانش‌آموزان بیشتر از این مسائل برای ما اهمیت دارد. باید برای تعطیلی به حرف ما گوش کنند نه اینکه به متولی سلامت بی‌توجهی کنند. »


* سلامتی هم سنگری شده که مدیران و مقامات نالایق و بی کفایت خود را پشت آن پنهان می کنند و مردم تعطیل دوست ما هم بدون آن که به وضعیت و آینده بیندیشند که قرار است این « چرخه ی شوم فلاکت » تا کی و کجا ادامه پیدا کند ؛ به نوعی با آن همراهی می کنند .


* این عقب گرد و پسرفت در آموزش پس از بیش از سه دهه را در کجای جغرافیای عقلانی این جامعه با مسئولینش باید جست و جو کرد ؟


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26366-/از-تعطیلی-26-ماهه-مدارس-در-کرونا-تا-تلویزیون-آموزشی-به-مناسبت-آلودگی-هوا-عقلم-آرزوست-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« این شتاب‌ زدگی و بی‌ برنامگی نه تنها فرایند ارزیابی را تضعیف می‌کند، بلکه اعتماد حرفه‌ای معلمان را نیز خدشه‌دار می‌سازد »

نقدی بر فرآیند شناسایی معلمان نمونه سال ۱۴۰۵

سارم ظفری/ کردستان



* سال‌هاست برنامهٔ «شناسایی معلمان نمونه» با همهٔ نواقص و نقاط ضعف خود، دست‌کم در پایان سال تحصیلی اجرا می‌شد؛ زمانی که کلاس‌ها جان گرفته و رابطهٔ معلم با دانش‌آموزان و همکاران به شناختی واقعی و پایدار رسیده بود. اما امسال، در تصمیمی شتاب‌زده و بی‌پشتوانه، ارزیابی‌ها به آغاز سال تحصیلی منتقل شد؛ درست زمانی که بسیاری از معلمان هنوز نام همکاران و دانش‌آموزان خود را با اطمینان به زبان نمی‌آورند و هیچ شناخت واقعی شکل نگرفته است. این اقدام نه تنها اعتبار فرایند ارزیابی را مخدوش می‌کند، بلکه نشان‌ دهندهٔ سوءمدیریت و بی‌توجهی به اصول حرفه‌ای آموزش و معلمی است؛ گویی از بذری که هنوز در خاک ننشسته انتظار میوه دارند!


* سپردن بخشی از ارزیابی به دانش‌آموزان و والدین نیز هرچند ممکن است در ظاهر نشانی از مشارکت داشته باشد، ولی در عمل شأن حرفه‌ای معلم را تضعیف می‌کند و داوری را به برداشت‌های لحظه‌ای و گذرا محدود می‌سازد.


* ارزیابی حرفه‌ای باید مبتنی بر شواهد، معیارهای تخصصی و بازدیدهای کارشناسی باشد، نه رویه‌ای که شأن معلم را مخدوش کند و اعتماد حرفه‌ای را سست نماید!


* شاخص‌های این برنامه نیز سال‌هاست که دچار مشکل بنیادین هستند . شاخص‌هایی که اغلب نه با تجربه‌ی زیسته‌ی معلمی پیوند دارند، نه از عمق حرفه‌ی معلمی خبر می‌دهند و اغلب مدارک و مستندات را بر تجربهٔ واقعی و اثرگذاری آموزشی ترجیح می‌دهند و هیچ سنجشی از میزان خلاقیت، توانمندی یا اثرگذاری معلم در کلاس ارائه نمی‌دهند. و «معلم نمونه» بیش از آنکه در کلاس و میان نگاه‌های مشتاق دانش‌آموزان معنا پیدا کند، در پشت پوشه‌های امتیازآور تعریف می‌شود .


* همین است که بسیاری از معلمان، به‌ویژه توانمندترین و اثرگذارترین آنان، ترجیح می‌دهند در این طرح شرکت نکنند چرا که آن را فاقد اعتبار و بی تناسب با شأن و رسالت حرفه‌ی معلمی می‌دانند .


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26364-/نقدی-بر-فرآیند-شناسایی-معلمان-نمونه-سال-۱۴۰۵

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« عدالت آموزشی در کنار نهضت مدرسه سازی به اقدامات اساسی و ضروری برای کالازدایی از امر آموزش نیاز دارد »

عدالت آموزشی به مثابه کالازدایی از آموزش

سیدهادی عظیمی/ معلم و پژوهش گر مسائل ایران



* مسئله عدالت آموزشی آن چنان برای انقلابیون مهم بوده است که در پیش نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی یک اصل را به عدالت آموزشی اختصاص داده بودند. مطالعه مذاکرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی که در سال 1358 وظیفه بررسی و تصویب پیش نویس قانون اساسی را برعهده داشتند نشان می دهد که رایگان بودن آموزش به عنوان یک حق آن چنان بدیهی بوده است که چندان در مورد آن بحث و گفت و گویی صورت نمی‌گیرد.

بر اساس اصل 10 پیش‌ نویس فوق جمهوری اسلامی ایران باید امکانات آموزش و پرورش را برای همه مردم کشور به طور یکسان فراهم کند تا هر کس بتواند به فراخور استعدادش از آموزش و پرورش و رشد و شکوفایی برخوردار گردد و محدودیت امکانات سد راه پیشرفت او نشود. این اصل در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی تبدیل به اصل سی ام می شود . در هنگام بررسی اصل سی ام قانون اساسی یکی از نمایندگان اظهار می‌دارد که : « اول باید بگوییم ملت چنین حقی را دارد بعد دولت که من علیه الحق است باید اجرا کند. این عبارت مثل یک جمله سربریده است و بدون اینکه حق را بگوید من علیه الحق را گفته اید» .

در پاسخ به ایراد فوق نایب رئیس مجلس اظهار می‌دارد که به دلیل اینکه تنظیم یک عبارت فشرده به اشکال برخورد می‌کند و این ها مستحبات است اصل سی ام اینگونه تنظیم شده است. ( همان ) بدین ترتیب نایب رئیس مجلس نیز تاکید داشته است که آموزش یک حق است ولی چون تنظیم ادبی اصل با مشکل رو به رو می شده است به آن اشاره نمی‌شود .

از این رو آنچه در متن قانون اساسی و نگرش نویسندگان آن به وضوح مشخص است رایگان بودن آموزش به عنوان یک حق است .



* گام دوم : چهار نظریه پیرامون عدالت آموزشی

در مورد عدالت و عدالت آموزشی نگاه‌های متفاوتی وجود دارد ولی در اینجا چهار نظریه مهم در باب عدالت و عدالت آموزشی مورد بررسی قرار می‌گیرد و تلاش می‌شود با تلفیق آن‌ها به یک چارچوب در مورد عدالت آموزشی که بتواند تعریفی مستحکم از آن ارائه دهد دست یابیم :

1- پائولو فریره: یکی از مهم‌ترین رویکردهای به آموزش و پرورش رویکرد انتقادی است .پائولو فریره یکی از مهم ترین متفکران عرصه آموزش و پرورش انتقادی به شمار می رود. پائولو فریره (۱۹ سپتامبر ۱۹۲۱–۲ می ۱۹۹۵)، نظریه‌پرداز علوم پرورشی انتقادی، فیلسوف تربیتی و آموزگار برزیلی بود. او بیشتر به واسطه نوشتن کتابِ تأثیرگذارِ آموزش ستم‌ دیدگان شهرت یافت که به عنوان یکی از متون پایه در آموزش و پرورش انتقادی شناخته می‌شود.

( در مجموع تجارب وی از زندگی بیچارگان او را به کشف آنچه که « فرهنگ سکوت » محرومان خواند ، وادارنمود و به تدریج تشخیص داد که جهل و ضعف بیچارگان نتیجه مستقیم نظام‌های اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی حاکم و رویه به اصطلاح پدرانه ستمگران می باشد که آن ها را قربانی ساخته است .)


* چهار متفکری که به اندیشه های آن‌ها در مورد عدالت و عدالت آموزشی پرداخته شد از نگاه های متفاوتی به این مسئله می‌پردازند . پائولو فریره یک اندیشمند نزدیک به جریان انتقادی است در حالی که جان رالز یک لیبرال و مایکل والزر یک جماعت گرا محسوب می‌شود .این تنوع نگرش یافتن نقاط مشترک بین آن‌ها را سخت و دشوار می‌سازد .فریره بر رهایی‌ بخشی از آموزش و پرورش بانک گونه و شی انگاری دانش آموز تاکید دارد و خواهان آنست که آموزش ابزار آزادی و رهایی باشد. نگاه آمارتیاسن به مسئله توانمندی موجب می‌شود که عدالت آموزشی از منظر وی به برابری توانمندی ها باشد و آسیب‌های اجتماعی را جبران کند و برای گروه های محروم امتیازات و حمایت‌های هدف مند فراهم کند . جان رالز بخشی از نابرابری را می پذیرد مشروط بر اینکه برای همه گشوده باشد و بیشترین سود را برای محروم‌ترین طبقات جامعه به همراه بیاورد .

نقطه کانونی اندیشه فریره آزادی دانش‌آموز از شی شدن و مرکز اندیشه عدالت آموزشی آمارتیاسن برابری توانمندی‌ها است . براساس نگاه رالز باید آموزش و پرورش منصفانه را عادلانه دانست و براساس اندیشه های والزر ؛ هر چه میان حوزه آموزش و سرمایه فاصله بیشتری باشد عادلانه‌تر است .

دیدگاه‌های فوق با وجود اختلاف نظرهای جدی بر سر اینکه آموزش را باید امری غیر اقتصادی به شمار آورد با همدیگر هم دلی و هم سویی دارند . از این منظر ، غیر اقتصادی شدن و غیر کالایی بودن آموزش را می توان نقطه مشترک هر چهار متفکر فوق دانست .


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/26362-/عدالت-آموزشی-به-مثابه-کالازدایی-از-آموزش

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

فروغی : ملّت ایران باید صدا داشته باشد، افکار داشته باشد، ایران باید ملت داشته باشد… ایران ملت ندارد. افکار عامه ندارد. اگر افکار عامه داشت به این روز نمی‌افتاد و همه مقاصد حاصل می‌شد

5 آذر 1321 سال روز درگذشت " محمدعلی فروغی " ؛ معلم و سیاستمدار متفکر و غیر پوپولیست ایران و همکار " روزنامه تربیت "

صدای معلم گزارش می کند ؛



* محمدعلی فروغی در سال ۱۲۵۶ خورشیدی در تهران متولد شد. اجداد پدری او بازرگان و اهل فضل و علم بودند. پدرش، محمدحسین فروغی، مترجم عربی و فرانسه و مدیر دارالترجمه در دوران قاجار در (دوره ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه) بود و « هفته نامه تربیت » را منتشر می ‌کرد که به ترویج افکار تجدد خواهانه می‌پرداخت.


* محمد حسین فروغی «ذکاءالملک اول» از رجال فرهنگی و بنیانگذار هفته نامه تربیت در زمان مظفرالدین شاه (اولین روزنامهٔ غیر دولتی) بود.

وی افکار به شدت مذهبی داشت و جزو بنیانگذاران و مشوقین مدارس جدید بود و مقالات زیادی در خصوص مدارس جدید از او منتشر شده است. فرزندش، محمد علی فروغی نیز همراه با پدرش نیز کتاب های مشترکی در زمینه تاریخ چاپ کرده است که بعدها کتاب های تاریخی آنها جزء کتاب های درسی مدارس شد .


* فروغی علاوه بر دارالفنون، در مدارس صدر، مروی و سپهسالار نیز تحصیل کرد و با فلسفهٔ اسلامی و غربی آشنا شد. او زندگی نامه‌های فلاسفه غرب را به فارسی ترجمه کرد که بعدها کتاب « سیر حکمت در اروپا » را شکل داد .


*او در مدرسه سیاسی به تدریس پرداخت و کتاب‌هایی همچون « اصول علم ثروت ملل» و « حقوق اساسی » را ترجمه کرد که آثار مهم درسی زمان خود بودند .

محمدعلی فروغی با برگردان کتاب « اصول علم ثروت ملل » از فرانسوی به فارسی، پایه‌گذار علم اقتصاد به‌ صورت علمی و روش‌مند در ایران شد و معادل‌های فارسی جدیدی برای واژگان اقتصادی ارائه داد.


* محمدعلی فروغی در دوران فعالیت‌های سیاسی و دولتی خود به‌عنوان نماینده و رئیس مجلس شورای ملی نقش مؤثری در تدوین قوانین و سامان‌دهی نظام پارلمانی ایران ایفا کرد. همچنین، به‌عنوان مشاور نزدیک رضا شاه و نخست‌ وزیر، در مدرن‌سازی و پیشبرد سیاست‌های فرهنگی و آموزشی کشور تأثیرگذار بود .


* محمدعلی فروغی (پسر ذکاءالملک اول) که حضور فرهنگی و اجتماعی خود را در کنار پدر و از طریق روزنامه تربیت متجلی ساخته بود درباره نقش موثر قانون‌ خواهی و تجدد طلبی پدر خود در دوران ناصری و مظفری چنین اظهار نظر کرده است:

«... {در دوران ناصرالدین‌شاه} اگر کسی اسم قانون را می‌برد، گرفتار حبس،‌ تبعید و آزار می‌گردید؛ لیکن گواه در آستین باشد؛ چه همین پیشامد برای پدر خودم و جمعی از دوستان و همشهریان او واقع شد و آن داستان، دراز است...

همین که نوبت سلطنت مظفرالدین‌شاه رسید، آن پادشاه -از جهت اینکه ضعیف و بی‌حال بود یا واقعا متجدد و ترقی‌خواه بود - به هرحال آن سختی‌های زمان ناصرالدین‌شاه را سست کرد... در سال اول سلطنت مظفرالدین‌شاه، پدر من -که دست از طبیعت خود نمی‌توانست بردارد- اولین روزنامه غیر دولتی را در همین شهر طهران تاسیس کرده و مندرجات آن را مشتمل بر مطالبی قرار داد که کم‌کم چشم و گوش مردم را به منافع و مصالح خودشان باز کرد. آن روزنامه تربیت نام داشت.

من هم آن وقت به درجه‌ای رسیده بودم که در کار روزنامه با من گفت و گو می‌کرد. یک روز پرسید: مقاله‌ای که امروز برای روزنامه نوشته‌ام خواندی؟ عرض کردم: بلی. پرسید: دانستی چه تمهید مقدمه‌ای می‌کنم؟

من در جواب تامل کردم. فرمود: مقدمه می‌چینم برای اینکه به یک زبانی حالی کنم که کشور قانون لازم دارد.

مقصودم این است که این حرف را به صراحت نمی‌توانست بزند و برای گفتن آن، لطایف‌الحیل می‌بایستی به ‌کار {می} برد.. »


* در بخشی از نامه‌ای که ذَکاءالملک از پاریس به هنگام برگزاری کنفرانس صلح در سال ۱۹۱۹ (۱۲۹۸) نوشته است، پس از آن‌ که به سختی گله می‌کند که چرا ایران باید در مقابل انگلیسی‌ها «مُرده در دستان مُرده ‌شور» باشد، افسوس خود را از این فقدان هویت جدید این گونه نشان می‌دهد :

«ملّت ایران باید صدا داشته باشد، افکار داشته باشد، ایران باید ملت داشته باشد… ایران ملت ندارد. افکار عامه ندارد. اگر افکار عامه داشت به این روز نمی‌افتاد و همه مقاصد حاصل می‌شد. اصلاح حال ایران و وجود ایران متعلق به افکار عامه است و اگر بگویید تعلیق بر محال می‌کنی عرض می‌کنم خیلی متاسفم اما در حقیقت نمی‌توانم صرف نظر کنم » .



متن کامل زندگی نامه و گزارش را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/چهره‌های-ماندگار/item/26357-5-/آذر-1321-سال-روز-درگذشت-محمدعلی-فروغی-؛-معلم-و-سیاستمدار-متفکر-و-غیر-پوپولیست-ایران-و-همکار-روزنامه-تربیت

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« چه چیز را چگونه یادگرفتن در فلسفه نظام آموزشی ما پشیزی ارزش ندارد »

کویر " نظریه پردازی و نظریه پرداز " در سرزمین " چوخ بختیار" ها ؟!

مینو امامی



* دلیل اصلی این تفاوت ما بین دو گروه از کشورهای تولید کننده و مصرف کننده تفکرات علمی قابل اثبات در هر زمان و مکان، در نوع و نحوه آموزش نهفته است.


* با مقایسه چند فاکتور مهم دیگر متوجه می شوم بِستر آموزش در غرب از همان دوران مهدکودک و حتی پیش از آن در خانواده، بر مبنای سه اصل مهم استوار است:

1- آزمون و خطا

2- رابطه علت و معلولی

3- آموزش مهارت های زندگی


* در دانشگاه هم اوضاع فرقی ندارد. استاد می گوید و دانشجو نُت برمی دارد تا امتحانات معطّل نماند. گویی تنها دغدغه محصلان و دانشجویان ایرانی فقط همین روسفیدی در امتحانات آخر ترم هست.


* و آموزش مهارت های زندگی که ما در کل از آن بازمانده ایم. اگر من یا دیگری در این کشور توانایی ارائه تئوری یا نظریه جدیدی در هر حیطه علمی را نداریم بدان دلیل است که به ما مجموع مهارت های زندگی در خانواده و مدرسه آموزش داده نشده است.

مهارت زندگی یعنی: توانایی تصمیم‌گیری، حل مسأله، تفکر خلّاق، تفکر نقادانه، برقراری رابطه مؤثر با دیگران، برقراری روابط بین فردی سازگارانه، خودآگاهی و همدلی با دیگران.

جامعه ای پویا و زنده است که هر یک از افراد آن با این مهارت ها و توانایی ها آشنا باشد. چون هر نوع توانایی یعنی افزایش قدرت اعتماد به نفس، خودباوری، داشتن انگیزه برای خواستن و تلاش برای توانستن.


* و صدها نام دیگر که اگر در ایران مانده بودند شاید همانند بسیاری از ما کارمندی ساده و قانع به زندگی با دانسته های محدود، باقی می ماندند. چون در اسارت تار عنکبوت با ویژگی های چوخ بختیار دوران خویش گرفتار هستیم که توانایی دیدن واقعیت و فراتر از آن را نداریم. جبر ما بیشتر از اختیار ماست. کمتر کسی ماهی سیاه کوچولوست و محدودیت را می شکند و جبر زندگی را متلاشی می کند. که آنان نیز لزوما ترک وطن می کنند چون نخبه هستند و با ظرف موجود تناسبی ندارند.


* بهترین روش آن است که هم گام با توسعه فضاهای آموزشی و مدرسه سازی، معلمان سابق و جدید را به طور گسترده و کاملا جدّی آموزش ضمن خدمت دهیم تا با روش ها و شیوه های نوین آموزشی آشنا شوند و پس از کسب آگاهی، آن ها را در کلاس درس خود به کار بندند و معقولانه پیگیر اجرای این اهداف باشیم. در ضمن به طور هم زمان به تحولی بزرگ در محتوا و انتظارات کتب درسی بیندیشم و برای این کار تمامی مؤلفین غیرمستقل امروز را عزل و افراد کارشناس اهل فن آموزش دیده را به کار گیریم.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/26355-/کویر-نظریه-پردازی-و-نظریه-پرداز-در-سرزمین-چوخ-بختیار-ها-؟

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« این غم عمیق، آینه‌ای از زخم‌ های اجتماعی ماست »

بادهای بی‌رحم زاگرس، غم درختان

زهرا نجاتی



هر بادی که می‌آید مرا با خود می‌برد،
بادهای زاگرس بی‌رحم شده‌اند،
و سیب ‌زمینی‌کارانی که کمر به نابودی‌مان بسته‌اند!


* در دامنه‌های خشن زاگرس، جایی که کوه‌های سر به‌ فلک‌ کشیده چون مادرانی خسته، بر فرزندان‌شان - درختان بلوط و بنه - نگاه می‌کنند، بادهای داغ و تند، داستان غم‌انگیزی را زمزمه می‌کنند. این بادها، که از کویرهای مرکزی برمی‌خیزند و با غبار خشکسالی آمیخته، نه نوازش می‌کنند و نه آرامش می‌بخشند؛ آن‌ها ویرانگرند . ریشه‌های کم‌جان درختان را می‌لرزانند و با هر وزش، شاخه‌ها را به رقصی اجباری وامی‌دارند.

« هر بادی می‌آید مرا با خود می‌برد» ، این ناله خاموش بلوط‌های زاگرس است. درختانی که قرن‌ها ریه‌های سبز غرب ایران بودند، حالا در برابر طوفان‌های بی‌رحم، چون روح‌های سرگردان، از جایی به جایی رانده می‌شوند.


* این سرگردانی، فقط درد درختان نیست؛ زاگرس، این مهد حیات، حالا به گورستان سبز تبدیل شده. بی‌آبی، که از دهه ۱۳۹۰ با تغییرات اقلیمی شدت گرفته، ریشه‌ها را می‌پوساند و بادها را به همدستان ویرانی بدل کرده، درختانی که می‌افتند، نه با تبر انسان، بلکه با نسیم‌های مرگبار، و خاک را به لغزشی ابدی می‌سپارند. در این میان، حیوانات زاگرس هم قربانی‌اند: کل و بز وحشی، که زیر سایه بلوط‌ها پناه می‌بردند، حالا در جست و جوی علف‌های خشک، به دام طوفان می‌افتند و جان می‌سپارند، حيواناتی که با از دست رفتن پوشش گیاهی به حاشیه شهرها رانده می‌شوند و در تنهایی، غرش‌هایش به ناله تبدیل می‌گردد.


* در جامعه‌ای که ریشه‌های فرهنگی و طبیعی را نادیده گرفته، بادهای تغییر و دست‌های حریص، همه را به بی‌ثباتی می‌کشاند. درختان زاگرس، نماد استقامت بودند، آن‌ها که با هر بادی خم می‌شدند اما نمی‌شکستند، حالا در برابر خشکسالی، بادهای ویرانگر و هجوم انسان‌ها، فریاد می‌زنند: ما را نگه دارید، پیش از آنکه باد آخر، همه را ببرد.


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26352-/بادهای-بی‌رحم-زاگرس،-غم-درختان

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

پس از انتشار گزارش « صدای معلم » صورت گرفت ؛

مدرسه اوتیسم کرج در مسیر ساخت قرار گرفت

گزارشگر : رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم




گروه استان ها و شهرستان ها/

تنها به فاصله یک روز پس از انتشار یادداشتی در « صدای معلم » با عنوان : « چرا در استان البرز مدرسه ویژه اوتیسم نداریم » به قلم احمد کریمی (رئیس انجمن و اولیای مدرسه اوتیسم کرج) ( این جا ) ؛ مسئولان مرتبط در این مدرسه حضور یافته و قول ها و وعده هایی را برای عمل کردن ارائه نمودند .

« صدای معلم » ضمن سپاس و قدردانی از توجه این مسئولان و مسئولیت پذیری مشاهده شده ؛ بر اساس آن چه گفته شده است تا پایان پی گیر تحقق این قول ها و حمایت از دانش آموزان اوتیسمی خواهد بود .




* در پی انتشار مطلبی با عنوان : « چرا در استان البرز مدرسه ویژه اوتیسم نداریم » به قلم احمد کریمی (رئیس انجمن و اولیای مدرسه اوتیسم کرج) در « صدای معلم » ( این جا ) بلافاصله رضا خصالی (معاون برنامه‌ریزی و توسعه منابع مدارس استثنایی کشور) در حرکتی انسان دوستانه و خارج از عرف و تشریفات اداری همراه با مسئولین استانی برای دومین بار متوالی در مدرسه اوتیسم کرج حاضر و به صورت فورس‌ماژور مسائل این مجموعه آموزشی خاص و چالشی را مورد بررسی و مداقه کارشناسی قرار دادند.


* خصالی در پایان با تقسیم‌ بندی مشکلات مدرسه اوتیسم به دو بخش کوتاه مدت (اقدامات مسکنی و حمایتیِ فوری فوتی) و بخش میان مدت و راهبردی افزود: در نگاه میان مدت پیگیر ساخت مدرسه استاندارد و پیشرفته اوتیسم در شاهین‌ ویلای کرج هستیم . منابع لازم پیش بینی شده و انتظار می‌رود سال تحصیلی آتی مدرسه اوتیسم کرج افتتاح گردد.

اقدامات صورت گرفته در این خصوص عبارتند از:

- نقشه مدرسه اوتیسم البرز مطابق با استاندارهای لازم طراحی شده است.

- تشریفات قانونی انتخاب پیمانکار پروژه توسط اداره کل نوسازی معمول شده است.

- زمین مورد نظر از سوی اداره کل آموزش و پرورش مشخص شده است.

- خشت گذاری و فرآیند اجرا در حال انجام می‌باشد.


* اقدامات حمایتی و کوتاه مدت

در خصوص اقدامات کوتاه مدت مقرر گردید:

- چمن مصنوعی لازم حیاط مدرسه اوتیسم تا پایان آذرماه با پیگیری مدیر مجموعه و خانم سلیمانی (رئیس مدارس استثنایی) اجرایی گردد.

- دوربین‌های نظارتی برای مدرسه با پیگیری مدیر و آقای محمودی از مسئولین اداره کل آموزش و پرورش تا پایان آذرماه جانمایی و نصب گردند.

- مقرر گردید تن‌خواه لازم بابت روایی و روانی سرویس مدرسه و پیگیری امورات جاریه در اختیار مدیر مدرسه قرارگیرد.


متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/26349-/مدرسه-اوتیسم-کرج-در-مسیر-ساخت-قرار-گرفت

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« هر چه ابعاد مسئله بزرگ تر شود، مشاغل بیشتری ایجاد می شود. مشکل آلودگی و ناترازی بنزین هم شبیه مشکل فیلترینگ است »

فیلترینگ ، آلودگی هوا و مساله اشتغال !

حسین آخانی/ کنش گر محیط زیست و استاد دانشگاه تهران



* برای حل مشکل آلودگی و ناترازی بنزین باید حمل و نقل عمومی را درست کند. حل حمل و نقل عمومی از هر کاری ساده تر است. حتی بسیاری از کشورهای کم توان و فقیر هم به راحتی با بالا بردن تعداد اتوبوس ها، حمل و نقل مردم را آسان کرده اند.


* به جز سه کشور در دنیا (ایران، ونزوئلا و لیبی) ؛ قیمت بنزین در بقیه کشورهای جهان از لیتری ۰.۳ دلار (یعنی حداقل ۲۵ هزار تومان) بیشتر است. آیا این کشورها دارای تولید ناخالص ملی (GDP) بیشتر از ایرانند؟

ایران در ردیف ۳۶ مین کشور جهان از نظر جی دی پی است. به عبارتی اگر بخواهیم قیمت بنزین با تولید ناخالص ملی همسان باشد، قیمت بنزین باید حدود ۱ و نیم دلار در لیتر باشد، مانند قیمت بسیاری از اقلام ضروری و غذایی که قیمت آنها در کشور ما در مواردی حتی از کشورهای اروپایی هم بیشتر است و ما اصلا به آنها معترض نیستیم.


اما چرا حمل و نقل عمومی فشل و بنزین ارزان است؟ چرا حکمرانی حاضر است سالیانه بیش از ۶۰ میلیارد دلار بنزین و گازوییل به مردم بدهد و هوا را آلوده کرده و مردم در ترافیک بمانند و دسته جمعی بمیرند؟


* پاسخ:

۱) همین الان اسنپ و تپسی، ۸ میلیون راننده دارد. با اینها چه کنند؟ در این روزهای آلوده ، شهر تهران پر از تبلیغات اسنپ و تپسی است.

۲) ۱۰۰ هزار نفر در شرکت های خودرو‌سازی مشغولند.

۳) مشخص نیست چند میلیون نفر در تعمیرات خودرو و فروش و واردات و تولید لوازم یدکی مشغولند.

۴) سالی ۲۰ هزار کشته و ۲۰۰ هزار زخمی حوادث رانندگی یک بازار پر سود برای صنعت پزشکی و درمان است.

۵) در کشور ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار وانت مشغول به کارند.

۶) فقط ۱.۵ میلیارد ساعت وقت مردم تهران در ترافیک تلف می شود که اگر اینها در ترافیک نباشند معلوم نیست چگونه می توان مشغولیت کم خطر برای آنها ایجاد کرد ؟

۷) در کشور نزدیک به ۱۳ میلیون موتور سیکلت فعال هستند که یک تجارت بسیار پر سود برای وارد کنندگان آن و تعمیرات و لوازم یدکی آنهاست.

۸) فقط در تهران چهار و نیم میلیون موتور سیکلت است که حداقل یک چهارم آنها از موتور به عنوان وسیله کسب درآمد استفاده می کنند.

۹) بلبشوی حمل و نقل و تک و کم سرنشینی باعث حفظ امنیت می شود. چرا؟ چون مردم خود در سلول های متحرک آهنی حبس شده اند و خودشان را در ترافیک شکنجه می دهند.

۱۲) آلودگی هوا و تعطیلی های آن سبد جدیدی به زنجیره منافع و مشاغل اضافه می کند و از همه مهم تر میلیون ها دانش آموز، دانشجو و کارمند را شاد می کند‌.


( این یادداشت پیش تر در « صدای معلم » منتشر شده و دوباره بازنشر می شود )


متن کامل یادداشت را در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25134-/فیلترینگ-،-آلودگی-هوا-و-مساله-اشتغال

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

« سخنی با زامبی های طبیعت خوار و مسئولان بی خیال ! »

از " پارک جنگلی سرخه حصار " تا آتش سوزی " جنگل های هیرکانی " و سندرم فراگیر " مغزهای کوچک "

علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم



«چه کم تجربه است آن کس که گمان می کند نشان دادنِ عقل و هوش موجب محبوبیت در جامعه می شود .

برعکس، این دو خصوصیت نزد اکثریتِ غالبِ مردم خشم و نفرت ایجاد می کند. هر اندازه که نتوانند این خشم و نفرت را ابراز کنند و حتی آن را از خود هم پنهان کنند این احساس شدیدتر می شود ... »

شوپنهاور از کتاب: در باب حکمت زندگی

***

«کوچ فواد شمس، نمونه کوچکی است از رنج‌هایی که روزنامه‌نگاران و‌ نویسندگان و نخبگان این سرزمین می‌برند! ناامیدی مفرط از آینده، معیارها و گزینش‌های ناروا برای تامین لقمه‌ای نان، هراس از فردا و پوچی زمان و‌ زمانه است.

ما همگی مرده‌ایم؛ بدن مان سرد نشده ...»

پیام فیاض زاهد، رئیس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران به مناسبت خودکشی و در گذشت " فواد شمس "



* مطابق روال و انتظار ؛ اما کسی جدی نمی گیرد .

گویی در این مملکت تا زور و تهدید و ارعاب نباشد ؛ کاری از پیش نمی رود .



* این ها همان نسل زدی هستند که گفته می شود نماد جسارت و تهور و آگاهی هستند و قرار است این مملکت بحران زده را نجات دهند . اما یک لحظه فکر نمی کنند آیا کاری که انجام می دهند اصلا با « عقل » و « اخلاق » سازگاری دارد یا نه ؟


* لجبازی های کودکانه و واکنش های بی مایه در غیبت آموزش « تفکر انتقادی » در نظام آموزشی بی خاصیت ما متاسفانه در رفتار بسیاری از ایرانی ها نهادینه شده اما با این حال و بر خلاف ظاهری که به دیگران نشان می دهند بسیار ترسو ، بی مایه و پوشالی هستند .


* نکته ی قابل تامل و البته بسیار تاسف آن که آن قدر فضای عمومی و اجتماعی ایران آغشته به این گونه ولنگاری ها و پایمال کردن حقوق شهروندی و قانونی دیگران شده که به صورت یک نرم و هنجار عمومی درآمده و چون مقاومت مدنی در برابر آنان صورت نگرفته ؛ در این وضعیت اگر کسی چنان چه بخواهد از حقوق قانونی خود و یا حقوق عمومی دفاع کند با ذهنیت منجمد شده و متصلب با چاشنی پرخاشگرانه « دخالت » از سوی ناقضان و متخلفان رو به رو شده و در نهایت « منزوی » می شود .



* این پرسشی اساسی است که چرا پلیس که باید وظیفه ی خود را انجام دهد و مسئول برقراری « امنیت » است حضور نمی یابد ؟ پس وظیفه ذاتی پلیس چیست ؟

و چرا باید بودجه کشور صرف نیرو وافرادی شود که به مسئولیت های خود عمل نمی کنند ؟

اگر پلیس و نیروی انتظامی مانند سایر کشورهای ( توسعه یافته ) اقتدار داشته باشند ؛ آیا همان افراد متخلف و متجاوز به حقوق شهروندی دیگران به خود اجازه می دهند که طلبکارانه بر سر حماقت و خریَّت خویش بایستند ؟ و دیگران را دست مایه تمسخر خویش قرار دهند ؟

آیا اگر افراد متخلف از قانون در کنار جریمه های بازدارنده و موثر و البته بدون تبعیض و در صورت تکرار تخلف از « حقوق اجتماعی » محروم شوند – همان کاری که در کشورهای توسعه یافته انجام می شود – آیا کسی باز هم جرات تکرار کار غلط و غیر قانونی را به خود خواهد داد ؟

مشکل این است که همه چیز در تعارف و روزمرگی و بی خیالی و مسئولیت گریزی خلاصه شده و متاسفانه کسی چیزی را جدی نمی گیرد .


* بسیار بسیار کم دیده ام که از این جماعت کثیر ؛ فردی معترض دیگران شود و البته در کمال « بی تفاوتی » و به راحتی از کنار این ناهنجاری ها و تجاوزها می گذرند و البته بعدا برای تسکین وجدان فردی و اجتماعی استحاله شده به نوعی آن را ماستمالی و توجیه می کنند .

چیزی که اکنون در جنگل های هیرکانی الیت چالوس رخ داده و همان پیکر نحیف محیط زیست ایران را دچار فروپاشی و انحطاط کرده است ؛ بر اساس همان وضعیت و نمونه های کوچک نباید چیز عجیب و غریبی تصور شود .

اکنون از کسانی که خود را عزادار محیط زیست نشان می دهند باید این پرسش جدی را مطرح کرد که آیا تاکنون و قبلا تذکری به همان زامبی های طبیعت خوار داده اند و یا آن که خود را همواره همرنگ محیط کرده و با بی تفاوتی از کنارش رد شده اند ؟


این که عده ای در جهت فرافکنی ؛ مقصر را زمین خواران و برخی نهادهای حکومتی و... معرفی کنند ؛ تغییری در وضعیت سندرم فراگیر مغزهای کوچک شده در ایران رخ نخواهد داد .

کلیپ زیر مرتبط با اظهارات دکتر علیرضا طبیب خویی را مشاهده نمایید .

( نکته ی مهم این که منبع استرس در بسیاری اوقات همان هایی هستند که در یادداشت به آن اشاره شد )


متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مشاهده و مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26339-/از-پارک-جنگلی-سرخه-حصار-تا-آتش-سوزی-جنگل-های-هیرکانی-و-سندرم-فراگیر-مغزهای-کوچک

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…

صدای معلم

«مطالبه اصلی و مهم باید اجرای قانون هوای پاک بدون هر گونه تعارف و به دور از روزمرگی باشد »

تشکر و قدردانی " صدای معلم " از وزارت آموزش و پرورش به دلیل تعطیل نکردن مدارس به خاطر آلودگی هوا

صدای معلم گزارش می کند ؛




* « مدیر صدای معلم از فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پرسید که چرا به بهانه های مختلف مانند آلودگی هوا ، برودت هوا و... مدارس را تعطیل می کنند ؟ با این که می دانند این تعطیلی ها تاثیر چندانی در کاهش و یا تعدیل آلودگی هوا ندارد ؟

این وضعیت قرار است تا کی ادامه داشته باشد ؟

پورسلیمان تصریح کرد که چرا وزارت آموزش و پرورش در چنین مواردی کاملا منفعلانه عمل می کند و مسئولیت را کاملا به دست کسانی سپرده که سر رشته ای در آموزش و تربیت ندارند ؟

فرهادی ضمن تایید مواضع مدیر صدای معلم گفت : یک روز تعطیلی مدارس هزار میلیارد تومان هزینه دارد و آموزش مجازی جای آموزش حضوری را نمی‌گیرد و روی این موضوع باید برنامه‌ریزی کنیم .

سخنگوی وزارت آموزش و پرورش عنوان کرد که در جلسات به صورت مکرر پیامدهای تعطیلی مدارس را به مسئولان تصمیم گیر در این زمینه گوشزد کرده اند .

مدیر صدای معلم گفت که آیا تاکنون جز نشست های پشت درهای بسته ؛ تذکری در فضای عمومی و یا رسانه ها بیان کرده اند ؟

آیا شما و وزیر آموزش و پرورش و سایر مسئولان در این وزارتخانه تاکنون نسبت به عدم اجرای « قانون هوای پاک » اشاره ای داشته اید ؟


پاسخ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش به این پرسش « صدای معلم » منفی بود .

این پرسش و نیز تذکری بود که « صدای معلم » پیش تر و در نشست خبری علی فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در میان خبرنگاران بیان کرده بود .

و البته می توان گفت ؛

صدای معلم « تنها رسانه » ای است که با خط مشی مشخص و دلایل متقن ، علمی و کارشناسی شده همواره با تعطیلی مدارس به هر دلیلی مخالف بوده و آن را به صورت صریح و شفاف بیان کرده است .


* هر چند علامت تعجب های این خبرگزاری می تواند نشان از نارضایتی و یا خشم تلویحی در برابر این اقدام مناسب و منطقی وزارت آموزش و پرورش در تعطیل نکردن مدارس داشته باشد اما « صدای معلم » در این مورد وظیفه ی حرفه ای و اخلاقی خود می داند که از این تصمیم وزارت آموزش و پرورش در مورد حفاظت از حریم و شان مدرسه و جایگاه آن تشکر و قدردانی نماید .


* بارها و بارها در « صدای معلم » نوشته و گفته ایم که مدارس منبع و یا مولد آلودگی هوا نیستند که تصمیم به تعطیلی آن ها گرفته می شود .

تعطیل کردن مدارس در این موارد به نوعی تحقیر و تخفیف جایگاه راهبردی مدرسه در جامعه و آینده ی آن است و به نوعی پاک کردن صورت مساله است .


این که بودن و یا نبودن مدارس تفاوت چندانی ندارد .

و مدارس باید همیشه آخرین جایی باشند که تعطیل می شوند .


* نکته ی قابل تامل آن که در جلسه مدیریت بحران کشور برای اولین بار استاندار تهران اعلام کرده با دستگاه‌های متولی اجرای قانون هوای پاک که کم کاری یا ترک فعل کرده باشند برخورد خواهد شد و از محیط زیست خواسته است تا این دستگا‌ها را معرفی کند.

این گامی رو به جلو است .

اجرای قانون هوای پاک باید فصل الخطاب همه دستگاه ها و مقامات در توجه به سلامتی شهروندان و حقوق قانونی آنان باشد .


* این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران از وزارت آموزش و پرورش انتظار دارد تا از تعطیلی مدارس در سایر نقاط کشور هم جلوگیری شده و همچنان این رویه ی صحیح با جدیت و قاطعیت و به دور از هر گونه مسامحه و تعارف دنبال شده و مشمول « روزمرگی » نگردد .



متن کامل گزارش را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :

https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/26337-/تشکر-و-قدردانی-صدای-معلم-از-وزارت-آموزش-و-پرورش-به-دلیل-تعطیل-نکردن-مدارس-به-خاطر-آلودگی-هوا

https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw

Читать полностью…
Subscribe to a channel