صدای معلم یک رسانه مستقل است و به شماره ثبت 78039 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کند . هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها و گروه ها جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد . sedayemoallem.ir ارسال مطلب : smiedu1@gmail.com
« این است سرنوشت قومی که هرکس فقط خودش را میبیند و میخواهد خودش را حتی با تجاوز به حقوق دیگران نجات دهد و احساس زرنگ بودن کند »
خط ویژه، مالِ زرنگهاست!
دکتر نظام بهرامیکمیل
* و تهرانی لبریز از استرس، اضطراب، پرخاشگری، سروصدا و خوابهای آشفته.
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25692-/خط-ویژه،-مالِ-زرنگهاست
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
وزیر بهداشت فرانسه از تصویب این قانون خبر داد ؛
سیگار کشیدن در فرانسه در هر جایی که کودکان حضور دارند ممنوع می شود
گروه رسانه/
بر اساس این قانون، کشیدن سیگار در مکانهایی مانند سواحل، پارکها، باغها، مجموعههای ورزشی، ایستگاههای اتوبوس و اطراف مدارس ممنوع خواهد بود.
* فرانسه از اول ماه ژوئیه قانون جدیدی برای ممنوعیت کشیدن سیگار در فضاهای عمومی را اجرا میکند که بر اساس آن در چنین اماکنی که کودکان حضور داشته باشند افراد اجازه استعمال دخانیات را نخواهند داشت.
کاترین وترن، وزیر بهداشت فرانسه روز پنجشنبه در گفت و گویی با یک رسانه فرانسوی ضمن اعلام این مطلب افزود: «در هر جایی که کودکان حضور دارند، باید سیگار کشیدن ممنوع باشد.
نسلی بدون دود سیگار ممکن است و از حالا آغاز میشود.»
این ممنوعیت که بخشی از «برنامه ملی کنترل دخانیات» فرانسه است و در نوامبر ۲۰۲۳ معرفی شد و کسانی که آنرا رعایت نکنند ممکن است تا سقف ۱۳۵ یورو جریمه شوند.
بر اساس این قانون، کشیدن سیگار در مکانهایی مانند سواحل، پارکها، باغها، مجموعههای ورزشی، ایستگاههای اتوبوس و اطراف مدارس ممنوع خواهد بود.
هرچند این ممنوعیت شامل فضای باز کافهها و رستورانها نمیشود، اما وزیر بهداشت فرانسه احتمال اعمال ممنوعیتهای مشابه در این مکانها را در آینده رد نکرد.
* اقدامات دولت فرانسه همزمان با اعلام طرح مشابهی از سوی دولت اسپانیا مطرح شده است. طبق برنامه اسپانیا، قرار است استعمال دخانیات در مکانهایی مانند تراس رستورانها و کافهها، محوطه دانشگاهها، خودروهای کاری و رویدادهای ورزشی روباز ممنوع شود.
https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/25690-/سیگار-کشیدن-در-فرانسه-در-هر-جایی-که-کودکان-حضور-دارند-ممنوع-می-شود
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی مولد باعث میشود کارکنان مهارتهای اصلی مانند خلاقیت، قضاوت و حل مسئله را از دست بدهند »
هوش مصنوعی تفکر و زندگی ما را تغییر میدهد؛ چه چیزی هنوز ارزش یاد گرفتن دارد؟
آنتونی کاتبرتسون
* بزرگترین دروغی که یک معلم به من گفت این بود که باید یاد بگیرم چگونه عمل تقسیم [ریاضی] را دستی انجام دهم. کل یک نسل از دانشآموزان این ادعا را شنیدند، بر پایه این تصور اشتباه که وقتی بزرگ شویم، ماشینحساب در جیبمان نخواهیم داشت.
* آموزگاران بهسرعت در حال ادغام هوش مصنوعی با کلاسهای خود و بازطراحی برنامههای درسی برای در نظر گرفتن این تغییر بنیادیناند، اما برخی فیلسوفان و آیندهپژوهان خواستار بازنویسی کامل کل محتواهای آموزشی شدهاند.
به گفته شمار فزایندهای از طرفداران این دیدگاه، تمرکز باید به تفکر انتقادی، منطق و استدلال معطوف شود. بدون این مهارتها، خطر آن وجود دارد که بیش از حد به هوش مصنوعی وابسته شویم. اگر ابزارهایی مانند چتجیپیتی تمام وظایف استدلالی ما را انجام دهند و همه دانشی را که پیشتر مجبور بودیم به خاطر بسپاریم، در خود نگه دارند، آن گاه این خطر وجود دارد که مغز ما به دلیل کم استفاده شدن، حتی تحلیل رود.
* اوایل امسال، پژوهشگرانی در شرکت مایکروسافت و دانشگاه کارنگیملون در ایالات متحده دریافتند که وابستگی بیش از حد به هوش مصنوعی مولد باعث میشود کارکنان مهارتهای اصلی مانند خلاقیت، قضاوت و حل مسئله را از دست بدهند.
* پژوهشگران در مقالهای که یافتههای آنها را شرح میدهد، نوشتند: «فن آوریها در صورت استفاده نادرست از آنها ممکن است به زوال تواناییهای شناختی منجر شوند و [اتفاقا هم] میشوند؛ تواناییهایی که باید حفظ شوند.»
«یکی از تناقضهای کلیدی اتوماسیون این است که شما با مکانیزه کردن کارهای روتین و واگذاری رسیدگی به حالات استثنایی به کاربر انسانی، فرصت تمرینهای همیشگی را که برای تقویت قضاوت [استنباط] و توان شناختی فرد لازم است، از او میگیرید.»
* نیک باستروم، استاد دانشگاه آکسفورد، که اغلب بابت هشدار دادن به جهان درباره هوش مصنوعی مهارنشده در کتاب سال ۲۰۱۴ خود با عنوان «فراهوش» شناخته میشود، در کتاب اخیرش با عنوان «آرمان شهر عمیق: زندگی و معنا در جهانی با مشکلات حلشده» به این موضوع پرداخته است. او در این کتاب، آیندهای نزدیک را تصور کرده است که در آن، هوش مصنوعی و رباتها قادرند کارها را بهخوبی هر انسان دیگری انجام دهند.
او نوشت: «بهجای آن که کودکان را برای تبدیل شدن به کارگران مولد شکل دهیم، باید تلاش کنیم آنها را برای تبدیل شدن به انسانهایی شکوفا آموزش دهیم. انسانهایی با مهارتی بالا در هنر لذت بردن از زندگی.»
* این بدان معنا است که حتی در چنین سناریویی برای آینده، یادگیری همچنان جایگاه خود را حفظ میکند. پروفسور باستروم در «آرمانشهر عمیق» نوشت: «فکر میکنم اشتیاق به یادگیری میتواند زندگی در فراغت را بسیار غنیتر کند. گشودن ذهن به سوی علم، تاریخ و فلسفه، بهمنظور آشکار کردن زمینه گستردهتری از الگوها و معانی که زندگی ما در آنها جای دارد.»
این [اظهارات]، بازتابدهنده دیدگاههای مشابهی است که النئور روزولت، بانوی اول سابق و قدیمی [ایالات متحده آمریکا] و فعال اجتماعی، که بر ارزش ذاتی یادگیری تاکید داشت، نزدیک به یک قرن پیش بیان کرد. اینکه یادگیری صرفا وسیلهای برای نیل به هدف نیست، بلکه خود یک هدف است. او گفته بود: «موضوع اساسی این است که باید یاد بگیری. یاد گرفتن و زندگی کردن.»
https://sedayemoallem.ir/دیدگاه/item/25677-/هوش-مصنوعی-تفکر-و-زندگی-ما-را-تغییر-میدهد؛-چه-چیزی-هنوز-ارزش-یاد-گرفتن-دارد؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« در هیچ کشوری دیده نمی شود که در برابر قدرت، ابراز پَستی تا این حد زننده باشد »
انواع " مطهرات " در ایران !
علی مرادی مراغه ای
* زمانی که شخصی به تصادفی به مقامی می رسد، انبوهی از مفت خواران و انگل های بی شمار به طرفش سرازیر می گردند و «چنان می نماید که جزو خانواده او به شمار می آیند ؛ این مفت خواران هر جا که آن نو دولت یا صاحب قدرت برود به دنبال او هستند...در هیچ کشوری دیده نمی شود که در برابر قدرت، ابراز پَستی تا این حد زننده باشد...»
(ژوبر....ص۲۳۳)
و این اندیشه شوم یعنی «الحق لمن غلب» (حق با کسی است که غالب باشد) چنان در جان و روح ایرانیان، رسوخ داشته که حتی نابغه بزرگی چون امام محمد غزالی نیز آن را حق می شمرد و می نوشت:
«حق با کسی است که غلبه کند و حکومت هم از آن اوست و ما هم با حاکم غالب هستیم».
* وامبری می نویسد :
مردم ایران در «حضور زمامداران، خود را به پایین ترین درجه تعلق تن می دهند»
(وامبری، سیاحت درویشی دروغین...۸۲)
به خاطر همین روحیه بوده که گوبینو می نویسد : سلاطین در نزد ایرانیان، مقامی در حد خدا دارد! چرا که جان و مال و ناموس رعیت در ید قدرت اوست و به احدی نیز پاسخ گو نیست و مَثَلى مشهور است که:
«دستى را كه حاكم ببُرَد، ديه ندارد»!
البته این کرنش، بی حد و حصر تا زمانی ادامه دارد که شمشیرِ قدرت، بُرش دارد اما به محض کُندی شمشیر، و افتادن از عرشِ قدسی بر فرشِ ذلت، بلافاصله، نگرش مردم ۱۸۰ درجه متفاوت گشته و متضاد می گردد.
https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25674-/انواع-مطهرات-در-ایران
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
دریاچه ارومیه تشنهتر میشود؛ خشکسالی بیسابقه و چالشهای جدی برای تأمین آب منطقه
▫️رئیس حوضه آبریز دریاچه ارومیه اعلام کرد که خشکسالی شدید و کمسابقه در سال آبی جاری، منجر به کاهش چشمگیر منابع آبی این حوضه و افت محسوس حجم سدهای اصلی منطقه شده است.
🆔 @dizajkhalilnews
دیزج خلیل نیوز👆👆👆
« مخالفت با دیگران با توسل به زور و خشونت و فحاشی نامش اعتراض و اعتصاب نیست ؛ توحش است ! »
استبداد در اعتصاب ؟!
علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم
« من نمی دانم مردمی که هنوز روی خط کشی کفِ خیابان نمی توانند حریم و حرمت همدیگر را نگاه دارند، دموکراسی را برای چه می خواهند ...؟!
حسن نراقی
از کتاب "جامعه شناسی خودمانی" »
***
* چند روزی است که کامیون داران کشور به دلیل برخی مسائل و چالش های صنفی اعتصاب کرده و دست از کار کشیده اند .
اعتراض و انتقاد نسبت به عملکرد حکومت حق هر شهروندی است اما آن چه مرا به تامل و واکنش جدی در این مورد واداشت مشاهده برخی کلیپ هایی است که در آن رانندگانی که با کنش دیگران یعنی اعتصاب همراهی نمی کنند به شدیرترین وجه ممکن مورد تعدی و آزار و خشونت قرار می گیرند .
رانندگانی را که با دیگران همراهی نمی کنند را « اعتصاب شکن » معرفی کرده اند .
در این کلیپ بعضا وسیله نقلیه اعتصاب شکن مورد حمله قرار گرفته و آسیب های جدی به آن وارد شده است .
در برخی کلیپ ها ؛ رانندگانی که با جریان اعتصاب همراهی نکرده اند مورد فحاشی های رکیک و ناموسی قرار می گیرند و انواع اتهامات و نسبت ها به آنان و خانواده هایشان ابراز می شود .
حتی در یک کلیپ منتشر شده ، کامیون راننده ی مخالف به آتش کشیده می شود .
* این که یک نفر بخواهد و یا نخواهد با اعتراض و یا اعتصاب دیگران همراهی کند یک تصمیم شخصی است و باید به آن احترام گذاشت و البته اگر کسانی با هر دلیل و توجیه بخواهند با توسل به اعمال و اقدامات غیر انسانی و غیر اخلاقی او را با خود همراه کنند ؛ این کنش ها نامی جز « توحش » نداشته و این کارها دقیقا زیر پا گذاشتن حقوق شهروندی و اخلاقی افراد جامعه است .
* افراد و جریان هایی که این کارها را می کنند و یا به خشونت عریان دست می زنند نباید انتظار داشته باشند که سایر اقشار و گروه های جامعه با آنان همراهی کرده و آن ها را تایید کنند و برای آنان کف بزنند .
* اعمال خشونت از سوی هر فرد و نهادی باشد - چه حکومتی و چه غیر حکومتی- مطرود بوده و فصل الخطاب باید « قانون » باشد .
* هر چند در ایران ما اتحادیه ها و سندیکاهای قوی و فراگیر نداریم که مانند کشورهای توسعه یافته در پی برخی مخالفت ها و اعتراضات مدنی - نه آن چه که اکنون در جاده های ایران شاهد آن هستیم - با دولت وارد مذاکره شوند و بتوانند با گفت و شنود و تعامل به راه حلی مشترک برسند چرا که اساسا واژه و مفهومی مانند Negotiation و یا همان سازش و مذاکره در ادبیات و فرهنگ ما ایرانی ها بی معناست .
* چرا که ما معمولا و به گواهی « تاریخ » مسائل را سیاه و سفید می بینیم .
یا باید با « من » باشی و یا « علیه » من .
حالت دیگری وجود ندارد .
یا بی جهت و محافظه کارانه و منفعت طلبانه «سکوت » می کنیم و پس از طی مدت زمانی از این ساکت بودن ( مردگی موقت ) ، می خواهیم که به صورت آنی و یک شبه همه چیز حل و فصل گردد و به قول معروف « گل و بلبل » شود .
* وقتی هم نتیجه نمی گیریم که متاسفانه و به دلایل مختلف پاسخ همین است دوباره سر در لاک « روزمرگی » فرو می بریم تا زمان و شرایطی که وضعیت مجددا غیر قابل تحمل شود ... و دوباره روز از نو و روزی از نو .
* حاکمیت ما هم به دلیل همان ماهیت « استبدادی » و « غیر دموکراتیک » که در بطن جامعه و بسترهای فکری و فرهنگی آن نهفته است تصور می کند که اعطای کوچک ترین امتیاز مخالفان و منتقدان را پر روتر و جری تر خواهد کرد و نباید در برابر مخالفان و منتقدان « ذره ای » عقب نشینی کرد .
و این گونه می شود که جامعه در نهایت به بن بست و انسداد می رسد و مسیر کاملا برای « خوب شدن وضعیت » و استقرار الزامات دموکراسی و توسعه بسته می شود .
متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25671-/استبداد-در-اعتصاب-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« وهم کور تصویر ندارد »
لطیفه ای تقدیم اردوغان رئیس جمهور متوهم ترکیه !
علیرضا کاشفی
* اگر میان اندیشمندانی که در زیر نام می بریم، چپ وجود داشته باشد، کدام یک از آنها چپ غیر ملی بودند؟ این اندیشمندان هم وامدار و هم پاسدار فرهنگ و تمدن دیرین و گرانمایۀ ایران بوده و هستند.
محمود افشار یزدی، سعید نفیسی، محمد قزوینی، بدیع الزمان فروزانفر، ابراهیم پورداوود، ملک الشعرای بهار، احمد بهمنیار، جلال الدین همایی، مجتبی مینوی، مدرس رضوی، اقبال آشتیانی، قاسم غنی، محمد معین، پرویز ناتل خانلری، عبدالعظیم قریب، علی اصغر حکمت، حسن پیرنیا، رضازادۀ شفق، محمدعلی فروغی، علی اکبر دهخدا، صادق هدایت، احمد کسروی، حسن تقی زاده، ایرج افشار، عباس زریاب خویی، منوچهر مرتضوی، محمد علی اسلامی ندوشن، عبدالحسین زرین کوب و استادان بزرگوار که عمرشان دراز باد محمدرضا شفیعی کدکنی و هوشنگ طالع و بهرام بیضایی.
مگر روشنفکر بودن فقط شعر نو گفتن و در دانشگاه برکلی دربارۀ داستان ضحاک و کاوۀ آهنگر با تکبر سرسام گفتن است؟
* چهار ستون هویت ملی ایرانیان که مهمترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کرده و در یک کلام راز جاودانگی ملت هستند عبارتند از :
- تاریخ مشترک بیش از ده هزار سال
- زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی
- جشن های ملی
- عرفان ایرانی
گرچه این چهار اصل در دوره های گوناگون فراز و فرودهایی داشتند، امروز آنها بر چکاد هویت ایرانی برافراشته اند و چهار ستون اصلی و تغییر ناپذیر روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی هستند. در این روزگار وانفسا نباید آنها را با معیارهای جهان وطنی، فدای رویاپردازی های خود کنیم و با عجز و طمع و حماقت، تمدن با ریشه و با گوهر ایران را به تباهی بکشانیم.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25666-/لطیفه-ای-تقدیم-اردوغان-رئیس-جمهور-متوهم-ترکیه
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« نگاه وزارت آموزش و پرورش و آن هیئتوزیران به مدرسه نباید صرفاً به مثابه یک ساختمان مصرفکننده انرژی باشد، بلکه باید آن را بستر پرورش نسل تحولآفرین بداند؛ نسلی که فردای کشور را از همین امروز میسازد »
وقتی مدیریت بحران به تغییر ساعت مدارس خلاصه میشود ؟!
علی زینلی/ معلم - شهرستان خمیر
* وزارت آموزش و پرورش در روزهای پایانی اردیبهشت طی اطلاعیهای ساعت کار مدارس را از 6 صبح تا 13 اعلام کرد. به گزارش ایسنا، طبق مصوبه هیئتوزیران علت این تصمیم مدیریت بهینه مصرف انرژی و کاهش ناترازی موجود است.
مثل همان سند تحول بنیادین که از سال ۱۳۹۲ تاکنون هر وزیری برای برنامههایش به آن استناد میکند و هیچ خروجی قابلتوجهی نداشته است این تصمیم عجیب وزارت آموزش و پرورش هم معلوم نیست چگونه ناترازی انرژی را جبران میکند ؟
* نکته دوم اینکه بهجای دستور بر تعطیلی مدارس یا تأکید بر صبح خروسخوان در مدرسه حاضر شدن باید بر تربیت شهروندان آگاه، مسئول و متعهد از مسیر مدرسه توجه بیشتری کرد. رسالتی که فراموش شده است.
* اگرچه در استان هرمزگان، زمان امتحانات متوسطه اول از ۲۰ اردیبهشت تا ۱۳ خرداد اعلام شده و این بخشنامه تأثیری بر برگزاری کلاسها ندارد ؛ اما اگر آموزش و پرورش بهجای صدور چنین دستوراتی، سیستم سرمایشی مدارس را از کولرهای گازی فرسوده پنجرهای – که هم مصرف برق بالایی دارند و هم بازده خنککنندگی پایینی – به کولرهای اسپلیت با مصرف بهینه تغییر میداد، کاهش قابلتوجهی در مصرف برق حاصل میشد؛ هر چند اجرای چنین اقدامی به دلیل هزینههای بالا، دور از دسترس به نظر میرسد.
* دغدغه و درد بیشتر معلمان این است که نه در نمرات کمی و آماری شاهد رشد هستیم و نه دانش آموزان ما رشد فکری، اخلاقی و اجتماعی مؤثری را در مدارس میآموزند.
اگر در برههای از عمر یک اجتماع دچار بحران شدیم مردمان مسئولیتپذیر میتوانند به دولتها کمک کنند تا شرایط به حالت عادی برگردد نه اینکه در مقابل کمبود یک کالا دست به احتکار بزنند یا در زمان کمبود انرژی آنان که دسترسی و تمکن بیشتری دارند مصرف را دوچندان کنند.
* آموزش و پرورش بهجای اقدام فوری بر بستن درهای مدارس اگر سرمایهگذاری بیشتری بر تربیت انسانهایی توانمند، مشارکتجو و مجهز به آگاهیهای اجتماعی کند خود مهمترین راهکار برای حل بلندمدت بحران انرژی، کمآبی، آلودگی هوا و دیگر چالشهای ملی است.
***
ویدئو :
چه شد که به این حجم از « تباهی و مسئولیت گریزی » رسیدیم ؟
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25665-/وقتی-مدیریت-بحران-به-تغییر-ساعت-مدارس-خلاصه-میشود-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« حکایت گرفتن پول توسط مدارس به شدت موجب بی اعتمادی جامعه نسبت به دستگاه تعلیم و تربیت شده و وجهه مدرسه و ارکان آن را در افکار عمومی متزلزل کرده است »
هشدارهای از باب " رفع تکلیف " و حکایت "دریافت وجه در مدارس " وزارت آموزش و پرورش ؟!
صدای معلم گزارش می کند ؛
* نخستین و بدیهی ترین پرسش « صدای معلم » آن است که اگر وزارت آموزش و پرورش نیازهای مدارس را صحیح و به صورت کافی تامین و پشتیبانی کند ؛ چه نیازی است که مدارس سفره « گدایی » در برابر خانواده ها پهن کنند و اقتدار و اعتبار تعلیم و تربیت را خدشه دار کنند ؟
* این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران در گزارش خود به تاریخ 17 بهمن 1403 با عنوان : « صدای معلم » 18 آذر 1402 : سرمایه گذاری ترکیه طی سال 2022 در بخش آموزش به 20 میلیارد دلار رسید ...در ایران کسری بودجه آموزش و پرورش یک سوم ؟! دریافت پول توسط مدرسه برای ارائه کارنامه دانش آموزان و مساله سرانه مدارس که به جدیت در حال پی گیری است! » چنین می نویسد :
« این وضعیت برای سال هاست که ادامه داشته است و وزارت آموزش و پرورش در مورد دریافت وجه در مدارس همواره « سیاست های دو گانه » و یا « یک بام و دو هوا » را پیشه ی خود نموده و در نهایت توپ را حواله مدارس کرده و مدیران مدارس هم به نوعی با این روند غلط « سازگاری » پیدا کرده اند .
نتایج مطالعات مراجع رسمی نشان میدهد، مردم ایران بیش از ۲.۵ برابر میانگین جهانی برای آموزش و پرورش هزینه میکنند. درحالیکه دولت یکسیام میانگین جهانی در بودجه برای تعلیم تربیت هزینه میکند و وجهه همت خویش را مصروف آن داشته، تا آموزش و پرورش را به سمت خصوصیسازی و محدود کردن بودجه هدایت کند .
به گفته ی خبرگزاری ترکیه ؛ خانواده ها فقط ده درصد از هزینه های آموزشی را متقبل شده اند اما پرسش « صدای معلم » این است که در نظام آموزشی ایران وضعیت چگونه است و آیا جمهوری اسلامی به همان تعهدات حداقلی مصرح در قانون اساسی پای بندی دارد ؟
در سال ۲۰۱۹ حدود ۸۲ درصد منابع مالی آموزش و پرورش در جهان توسط دولت ها تأمین میشده است .
پرسش صریح « صدای معلم » آن است که در کدام کشور ؛ دولت به انحای مختلف از زیر بار وظایف خود اصلی و ذاتی خود در برابر مقوله ی آموزش تحت عناوینی مانند « برون سپاری » ، « خصوصی سازی » و... شانه خالی می کند و حتی مدرسه سازی و مقاوم سازی مدارس را به دوش مردم و خیرین می اندازد و نامش را هم می گذارد :
" مشارکت مردمی " ؟! »
* حال پرسش « صدای معلم » از مدیر کل ارزیابی عملکرد و پاسخ گویی به شکایات وزارت آموزش و پرورش آن است که اجبار هنگام دریافت وجه را چگونه می توان اثبات کرد ؟
اگر کمک ها یا مشارکت مردمی داوطلبانه باشد ؛ چه تفاوتی بین ایام ثبت نام و یا در طول سال تحصیلی وجود دارد؟
آن همه تبلیغات و دستور العمل هایی که وزارت آموزش و پرورش در مورد « پروژه ی مهر » به راه می اندازد ؛ آیا با جیب خالی و صندوق خالی مدارس چگونه قابل تحقق است ؟
* مچ گیری از مدیران مدارس در این موارد و سلب مسئولیت وزارت آموزش و پرورش از خود در مورد بودجه و اقتصاد مدرسه و تعریف نقش « وکیل مدافع برای دانش آموزان و خانواده ها » در برابر تخلفاتی که خودش تعریف می کند ؛ چه فرجامی را برای پیکر نیمه جان آموزش و تربیت رقم خواهد زد .
متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25663-/هشدارهای-از-باب-رفع-تکلیف-و-حکایت-دریافت-وجه-در-مدارس-وزارت-آموزش-و-پرورش-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« معلم نمیتواند بیطرف باشد بلکه باید همیشه در طرف درست بایستد »
ره آورد مکتب پائولو فریره برای آموزش : دموکراسی، تفکر انتقادی و به چالش گرفتن قدرت
مینو امامی
* از نظریات فریره به عنوان آموزش رهایی بخش یا رویکرد انتقادی به آموزش یاد میشود. او فلسفه فکری خود را در تعلیم و تربیت بر اساس بازنگری انتقادی نظام آموزشی موجود بنا کرد و نه تنها به فکر اصلاح نظام موجود نبود بلکه حتی نظام آموزشی را یکی از ابزارهای قدرتمندان و صاحبان زر و زور در به اسارت کشیدن مردم میدانست و از همان آغاز همت خود را نه بر اصلاح بلکه بر یک رویکرد انقلابی و انتقادی گذارد.
فریره بر این باور بود که نظام آموزشی به عنوان ابزاری برای جامعه پذیری و نگه داشتن مردم در قالبهای فکری سنتی عمل میکند و فاصله بین قدرت و عدالت را مرتبا در هر نسل باز تولید میکند. تعلیم و تربیت نقش بازدارنده و سرکوبگر دارد، دانشآموزان تنها به حفظ کردن مطالب درسی میپردازند بدون این که بیاموزند، مفاهیم درسی را بفهمند یا مورد پرسش قرار دهند و همین رویکرد به ظاهر ساده، با نهادینه شدن در فکر و ذهن کودکان، از آنان افرادی مطیع و سر به زیر میسازد که قادر به تحول اجتماع پیرامون خود و شرایط زندگی مشقت بار خود نیست. به نظر میرسد او در این افکار شدیدا ملهم از نظرات ایوان ایلیچ و طرح انتقادی او در نقد نظام آموزشی و برنامه درسی پنهان مدارس بود.
فریره نظام آموزشی نخبه پرور را نقد میکرد و معتقد بود که نظام آموزشی نباید تنها به نفع نخبگان عمل کند و با برقرار کردن رویکرد حذفی، اقشار محروم را از اندیشیدن و پیشرفت کردن محروم کند. در نظام آموزشی سنتی و اقتدارگرا، معلم در محور کلاس قرار دارد و مطالب درسی به عنوان تنها مرجع درست حقیقت تلقی میشوند و دانشآموزان باید خود را با دانش موجود وفق دهند و از طریق به خاطر سپردن، این باورها را هم ناخودآگاه هضم و جذب کنند. اما در فلسفه تعلیم و تربیت فریره، نظام آموزشی باید رویکردی کاملا متفاوت میداشت. رویکردی که به دانشآموزان قدرت و ابزار نقد وضعیت موجود را میدهد. ذهن آنها را از طریق به چالش گرفتن دانستههایشان به کار میاندازد و هیچ حکمی را حتی اگر از جانب معلم یا کتاب درسی مرجع صادر شده باشد، بدون تفکر انتقادی و آزمودن شخصی نمیپذیرد.
* بنابراین فریره به مانند فلاسفه آموزشی مهم دیگر ارزش و اعتبار چندانی برای دانش و علم موجود قائل نیست و آن را قابل اتکا نمیداند و معتقد است حقیقت چیزی است که انسانها از طریق صحبت و گفت و گو در یک فرایند آزاد و انتقادی نسبت به آن به تفاهم رسیدهاند و نسبی بودن دانش بخشی از ماهیت آن است. بنابراین در یک نظام آموزشی نه معلم و نه کتاب درسی هیچ یک نمیتوانند به عنوان نمایندگان مطلق حقیقت شناخته شوند بلکه حقیقت امری برساختی است و از طریق تبادل آرا در ذهن انسانها ساخته میشود. به نظر میرسد این دیدگاه فریره عمیقا تحت تأثیر فلسفه اگزیستانسیالیسم باشد.
* فریره باور داشت که رسیدن به آگاهی انتقادی و رهاییبخش باید از معلم شروع شود و او با به چالش گرفتن نظام قدرت در مدرسه، خود را از یوغ نظام و سلسله مراتبی که قصد سرکوب و شانتاژ او را دارند رها کند و در مرحله بعدی، این آگاهی را به دانشآموزان منتقل نماید.
واضح است که انتقال دیدگاهها نباید از طریق سخنرانی باشد بلکه انتقال آگاهی تنها و تنها از طریق بحث آزاد و مشارکت عمومی در بازسازی معنا صورت میگیرد. به طوری که معلم باید اطمینان حاصل کند که دانشآموزان آگاهی رهاییبخش را کسب کردهاند و قادرند راه درست و کار درست را انجام دهند.
* متوجه می شویم که ملت ایران هیچ مشکلی با روند فعلی جامعه پذیری ندارند و آن را کافی و شایسته تعلیم و تربیت فرزندان خود می بینند. راستی چرا باید فقط من معلم بار سنگین آگاهی اجتماعی را بر دوش بکشم و بخشی از فشار آن را بر مسئولیت والدین یا رسانه های جمعی نگذارم؟
چرا هیچ صدایی، حرکتی، جنبشی از والدین دانش آموزان برنمی آید تا با هم صدایی خود با معلمان، تبدیل به غرشی عظیم از نارضایتی از وضع موجود باشند؟
تاکنون کدام پدر و مادر خردمندی، به حجم، محتوا و یا حفظی بودن صرف کتب درسی، معترض بوده و آن را شایسته فرزند خود ندیده است؟ کجاست این همه کارشناس و متخصص علوم تربیتی و روانشناسی و جامعه شناسی که سکوت کشنده خود را محافظ و پشتیبان آموزش سنتی کرده اند؟ اگر آنان نیز موازی کاری کنند از خیل عظیم اولیای بیسواد یا کم سواد چه انتظاری باید داشت؟
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25661-/ره-آورد-مکتب-پائولو-فریره-برای-آموزش-دموکراسی،-تفکر-انتقادی-و-به-چالش-گرفتن-قدرت
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« استفاده مؤثر از هوش مصنوعی نیازمند آگاهی، نظارت و مشارکت فعال والدین است »
هوش مصنوعی ، آموزش و مسئولیت های والدین
دکتر حسین معافی/ مدرس دانشگاه و پژوهشگر هوش مصنوعی
* در دنیای پرشتاب امروز که فن آوری با سرعتی بیسابقه در حال گسترش است، والدین با چالشهای گوناگونی در مسیر آموزش و تربیت فرزندان خود مواجه هستند. تغییر سبک زندگی سنتی به سمت زندگی دیجیتال، افزایش حضور کودکان در فضای مجازی، ظهور روشهای جدید آموزش و اهمیت یافتن مهارتهایی نظیر تفکر انتقادی، خلاقیت، و سواد رسانهای، سبب شدهاند تا والدین دیگر نتوانند تنها با تکیه بر تجربیات شخصی گذشته، فرزندان خود را برای آینده آماده کنند.
در این میان، هوش مصنوعی (AI) بهعنوان یکی از تحولات بنیادین قرن حاضر، ابزاری توانمند برای حمایت از خانوادهها در امر آموزش به شمار میرود.
* با تمام مزایای هوش مصنوعی، نباید فراموش کرد که استفاده ناآگاهانه یا بیشازحد از این فن آوری میتواند پیامدهایی منفی داشته باشد. از جمله نگرانیهای مهم میتوان به کاهش تعامل انسانی، افزایش وابستگی به ابزارهای دیجیتال، و خطراتی مرتبط با حفظ حریم خصوصی اشاره کرد. بنابراین، والدین باید در کنار استفاده از ابزارهای هوشمند، تعامل انسانی، گفتوگوی روزمره و ایجاد ارتباط عاطفی با فرزند را فراموش نکنند. همچنین، لازم است کودک تحت نظارت مستمر باشد تا استفاده از فن آوری در مسیر درست هدایت شود.
هوش مصنوعی توانسته است انقلابی در حوزه آموزش ایجاد کند و والدین را در مواجهه با پیچیدگیهای تربیت کودکان در عصر دیجیتال یاری رساند. این فن آوری با ارائه آموزش شخصیسازیشده، تحلیل دادهمحور، پشتیبانی شبانهروزی، و شناسایی زودهنگام مشکلات، افقهای تازهای پیش روی آموزش و پرورش گشوده است.
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25655-/هوش-مصنوعی-،-آموزش-و-مسئولیت-های-والدین
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در نشست خبری رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش :
" رسانه " رکن چهارم " دموکراسی " است ؛ بزرگ ترین چالش مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش عدم توجه به " کیفیت بخشی " است !
صدای معلم گزارش می کند ؛
* وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرد که ساعت کار مدارس اعم از نوبت اول و دوم از ساعت۶ صبح الی۱۳ خواهد بود و تمام امتحانات مذکور در فاصله زمانی ۶ صبح الی ۱۳ برگزار خواهد شد .
« صدای معلم » از نخستین رسانه های رسمی بود که به این تصمیم وزارت آموزش و پرورش اعتراض کرد . ( این جا ) و در نشست خبری امروز هم « تنها » رسانه ای بود که این وضعیت را مورد انتقاد قرار داد .
* « علی پورسلیمان ، مدیر صدای معلم » در این نشست خبری چند پرسش را مطرح کرد و مهم ترین محور پرسش های این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران ؛ خارج شدن این مرکز ارزشیابی از دومین و مهم ترین وظیفه و کارکرد خود یعنی « تضمین کیفیت بخشی » در نظام آموزش و پرورش ایران بود .
مدیر صدای معلم بزرگ ترین چالش مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش را عدم تعریف و ساختاردهی بر اساس ماموریتی دانست که بر اساس آن این بخش مستقل شده و آن توجه به موضوع « کیفیت بخشی » در نظام آموزشی است .
* یکی از نکات مهم و قابل تامل در بازدید خبرنگاران از حوزه امتحانی ، معیوب بودن سیستم صوتی و پخش صدا در سالن بود که این مساله ضمن آزار دانش آموزان و مراقبان جلسه موجب می شود تا دانش آموزان در دروسی مانند زبان انگلیسی که بخشی از آزمون به پخش صوتی ( Audio ) اختصاص پیدا می کند دچار استرس شوند .
البته مدیر صدای معلم در میانه ی نشست به این موضوع اشاره کرد و از رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش پرسید که در صورت ضایع شدن حق دانش آموزان در چنین مواردی چگونه باید دانش آموزان به استیفای حقوق خویش بپردازند که آقای زارعی پاسخ منطقی و یا قانع کننده ای به این پرسش « صدای معلم » ارائه نکرد .
این در حالی است که این واحد آموزشی در رده « مدارس خاص » بوده و اگر وضعیت این مدرسه چنین باشد مشخص نیست وضعیت سایر واحدهای آموزشی چگونه خواهد بود و وجه نظارتی وزارت آموزش و پرورش در کجا و چگونه باید تعریف شود .
* مدیر صدای معلم در ابتدای نشست ضمن اشاره به مناسبت « روابط عمومی » آن را به دست اندرکاران این حوزه تبریک گفت اما در پاسخ به سخنان « رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش » که در ابتدای نشست وظیفه و نقش « رسانه ها و خبرنگاران » را در سطح « روابط عمومی » برای جامعه تعریف کرده بود ؛ نقش « رسانه » را حرکت و تعمیق به عنوان « رکن چهارم دموکراسی » در جامعه بر شمرد .
* پورسلیمان در بخشی از پرسش هایش به سخنان « خسرو ساکی » رئیس پیشین مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش اشاره کرد و به نقل از ایشان گفت که : « تقویت فرهنگ پاسخ گویی در آموزش و پرورش از دیگر اهداف ماست.هر بخش از نظم آموزش و پرورش باید به یک مدیریت عالی پاسخ گو باشد و در مجموع به جامعه و مسئولین پاسخ گویی داشته باشد » .
مشروح پرسش و پاسخ « صدای معلم » و رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش در این رسانه منتشر خواهد گردید .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25652-/رسانه-رکن-چهارم-دموکراسی-است-؛-بزرگ-ترین-چالش-مرکز-ارزشیابی-و-تضمین-کیفیت-نظام-آموزش-و-پرورش-عدم-توجه-به-کیفیت-بخشی-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« شما حق پرواز و اوج گیری معلمان را با تدریس فعال و پویا، از آنان سلب نموده اید و آنان را به مردگانی متحرک تبدیل ساخته اید که بی انگیزه فقط منتظر پایان خدمت خود هستند »
استیضاح وزیر آموزش و پرورش توسط معلمی که نمی تواند منفعل و بی تفاوت بماند !
مینو امامی
* کاش به جای دوستی و ارادت خالصانه با وزیر کشور و دستگاه زیرمجموعه آن به عنوان یک سرباز سردار رادان و نه سرباز وطن ، به وزرای فرهنگ و آموزش عالی ارادت می داشتید تا شاید قادر می شدید نظام آموزشی عهد عتیق رو به سیر قهقرا را نجات دهید. چون معلمان و صد البته دانش آموزان و کلاس ها و کتب درسی ما نیاز شدید به خون و هوای تازه و پاک برای خویشتن یابی دارند.
* وزارت نیرو وظیفه دارد تا برق را تأمین کتد، چون ما جلسات تاریک غیراستاندارد کم نداشته و نداریم.
مدیران کم توانی که حتی پرت پرت لامپ های مهتابی کلاس ها، سالن ها و کرویدورها را قبل از آغاز امتحانات خرداد ماه برطرف نمی کنند. هر چند نور کافی داشته باشیم و هوای مطبوع ؛ پیش کش وزیر نیرو.
* حق داریم چنین بیندیشیم که شما از انجام وظایف این وزارتخانه واهمه دارید و برای پیش گیری از هر نوع آبروریزی اخلاقی یا انضباطی و تقلبی در مدارس، دست به دامن دوست همفکر و توانمند خود شده اید. و گرنه چرا یک وزیر باید حاضر شود اندک استقلال باقیمانده وزارتخانه خود را به وزیری دیگر بسپارد؟
* شما به جای حمایت، پشتیبانی و اعتماد به نیروهای آموزشی خصوصا معلمان و گفت و گو و همراهی آنان، سعی وافر دارید از « کنترل اجتماعی و اجبار اجتماعی » یعنی دو بازوی بازدارنده در علم جامعه شناسی را استفاده کنید. علت این حس انتظام ماندگار در باور شما لابد برخاسته از تحصیل در همان مدارس پادگانی است که 47 سال در نظام آموزشی ما جاری و ساری بوده است.
* همه نیک می دانیم که مسئولان هم زمان با فعالیت شغلی خود با چه کیفیتی تحصیل می کنند. هدف فقط بیان واقعیت است. لابد خود شما نیز به عنوان یک تحصیل کرده، با بیراهه های شایسته سالاری و بوروکراسی مخالفید. چون تحصیل همزمان با اشتغال دولتی منع قانونی دارد.
* نظام آموزشی ایران روز به روز بدحال تر می گردد. حیف است که هر یک از ما سهم اثر منفی خود را بر پیکر آن نادیده بگیریم و کشور عزیزمان ایران را فدای امیال شخصی خود کنیم.
همه ما در هر نقش و جایگاهی، اگر ناتوان هستیم و نمی توانیم باید عرصه را به نیروهای شایسته، توانمند و کارشناس بدهیم.
* و یک تقاضا از ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر پزشکیان؛
امید که فقط شعار نداده اید و قبل از آن که دیرتر از دیر شود به حال و هوای ناترازی نظام آموزشی، فکری اساسی بنمایید. یعنی وعده استفاده از کارشناسان ایرانی و روش های نوین و فعال تدریس در هر جای دنیا را بدون هر نوع تعصب کور.
* این همه همایش تقدیر ، تشکر و همفکری، بعد روی کار آمدن شما برقرار شد، اما کو جلسه ای صمیمانه و بی پرده با معلمانی راهبر تا با رئیس جمهور خود درد دل کنند؟ معلمانی که دردمندند و درد و درمان را می شناسند، مطالبه گرند و اگر میدان داده شود قادر به ایجاد تحول اند. راهکار عملی دارند و پیشرو اهداف متعالی آموزشی اند. توانایی شفاف سازی دارند.
( امید که برای شهره آفاق بودن قدم پیش نگذارند. )
همیشه می گوئیم این نیز گذشت و سال تحصیلی در حال اتمام است. اما از اثرات ماندگار ویرانگرانه هیچ تصمیمی نباید غافل شویم چون اهمیت استقلال آموزش و پرورش کمتر از استقلال سیاسی نیست.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25650-/استیضاح-وزیر-آموزش-و-پرورش-توسط-معلمی-که-نمی-تواند-منفعل-و-بی-تفاوت-بماند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اینکه چه شده که آموزش و پرورش ایران از وزارت و صدارت نخبگانی چون ناتل خانلری به علیرضا کاظمی رسیده، خود قصهای پرغصه است »
از " پرویز ناتل خانلری " تا " علیرضا کاظمی " ؟!
محمد امینی / اصفهان
* 5- اینها همه در حالی است که پیش از این، در این مملکت بزرگانی بر صندلی وزارت آموزش و پرورش کشور تکیه زده اند که خود در حکم نمادها و استوانههای فرهنگ و ادب این مملکت بوده و منشأ خدماتی سترگ به این دیار تاریخی و فرهنگی شده اند.
سرآمد آنان بیشک دکتر «پرویز ناتل خانلری» است که چند سالی به مدد ذهنیت علمی و تخصص و دغدغههای فرهنگی و تربیتی خود بر صندلی این وزارتخانه تکیه زد و صدالبته بدان بها و ابهتی خاص داد و در این راستا منشأ تحولاتی ماندگار شد.
وزیر فرهنگ کابینه اسدالله علم، اداره و مدیریت سازمان پیکار با بیسوادی با عملکردی درخشان، طراح ایده سپاه دانش، تأسیس بسیاری از بنیادهای فرهنگی در سطح کشور و نویسنده آثاری ارزشمند در حوزه ادبیات و تاریخ ایران که همه و همه در رشد و تعالی فرهنگی و اجتماعی و آموزشی ایران زمین نقشی بی بدیل داشته اند.
6- اینکه چه شده که آموزش و پرورش ایران از وزارت و صدارت نخبگانی چون ناتل خانلری به علیرضا کاظمی رسیده، خود قصهای پرغصه است. به قول فردوسی بزرگ یکی داستان است پر آب چشم!
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25649-/از-پرویز-ناتل-خانلری-تا-علیرضا-کاظمی-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اصل مشکل برمیگردد به ساختار تصمیم ساز و تصمیم گیر که ذهنیتی دور از واقعیت های جاری دارد »
تمرکزگرایی در نظام آموزشی به بهانه مدیریت مصرف انرژی ؟
زهرا نجاتی/ دبیر علوم اجتماعی از استان لرستان
* حال باید به این اطلاعیه که از آن بالا بدون در نظر گرفتن شرایط اقلیمی کشور نوشته شده باید بسیار تاسف خورد که چگونه چنین برنامه ای را نوشته اند ؟
* و نکته مهمتر اینکه، تفاوتهای اقلیمی و جغرافیایی باید در سیاستگذاریها و برنامهریزیهای مربوط به آموزش و پرورش مورد توجه قرار گیرد.
بیتوجهی به تفاوتهای اقلیمی و اعمال سیاستهای یکسان آموزشی موجب بیعدالتی و از دست رفتن فرصتهای آموزشی برای دانشآموزان مناطق محروم میشود و عملاً شکاف آموزشی را عمیقتر میکند.
* لازم است نظام آموزشی با در نظر گرفتن شرایط خاص هر منطقه ساعات برگزاری امتحانات را اعلام نماید نه اینکه برای همه کشور به صورت یکسان برنامه ریزی گردد.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25647-/تمرکزگرایی-در-نظام-آموزشی-به-بهانه-مدیریت-مصرف-انرژی-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
علی پورسلیمان مدیرصدای معلم : شما استقلال وزارت آموزش و پرورش را زیر سوال بردید. شما آموزش و پرورش را به عنوان یک دستگاه طفیلی و یک دستگاه بی عرضه و بی کفایت فرض کردید و آن را به جامعه معرفی کردید !
رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش : اگر لازم باشد " سرباز " هم جلوی مدرسه می آید !
صدای معلم گزارش می کند ؛
گروه گزارش/
همان گونه که پیش نیز آمد ( این جا ) ؛ یکشنبه 28 اردیبهشت نشست خبری « محسن زارعی » رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش در یکی از حوزههای برگزاری آزمون واقع در دبیرستان نمونه ی دولتی آرمیتا مصلینژاد ناحیه ۲ شهر ری برگزار گردید .
وزارت آموزش و پرورش اخیرا اعلام کرد که ساعت کار مدارس اعم از نوبت اول و دوم از ساعت۶ صبح الی۱۳ خواهد بود و تمام امتحانات مذکور در فاصله زمانی ۶ صبح الی ۱۳ برگزار خواهد شد .
« صدای معلم » از نخستین رسانه های رسمی بود که به این تصمیم وزارت آموزش و پرورش اعتراض کرد . ( این جا ) و در نشست خبری امروز هم « تنها » رسانه ای بود که این وضعیت را مورد انتقاد قرار داد .
« علی پورسلیمان ، مدیر صدای معلم » در این نشست خبری چند پرسش را مطرح کرد و مهم ترین محور پرسش های این رسانه مستقل و منتقد در حوزه ی عمومی آموزش ایران ؛ خارج شدن این مرکز ارزشیابی از دومین و مهم ترین وظیفه و کارکرد خود یعنی « تضمین کیفیت بخشی » در نظام آموزش و پرورش ایران بود .
مدیر صدای معلم بزرگ ترین چالش مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش را عدم تعریف و ساختاردهی بر اساس ماموریتی دانست که بر اساس آن این بخش مستقل شده و آن توجه به موضوع « کیفیت بخشی » در نظام آموزشی است .
آن چه در زیر می آید ؛ بخش سوم از گزارش « صدای معلم » از این نشست خبری است .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25691-/رئیس-مرکز-ارزشیابی-و-تضمین-کیفیت-نظام-آموزش-و-پرورش-اگر-لازم-باشد-سرباز-هم-جلوی-مدرسه-می-آید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« سرایت ناترازی عقل به همه سطوح ! »
آقای دکتر ! خانم دکتر ! ( بخوانیدش نهایت ابتذال و بی مایگی )
سیدکاظم موسوی جراحی
* مصاحبه تمسخر آمیز یکی از ورزشکاران صاحب نام در رشته فوتبال مبنی ادعای تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه یاسوج و تکذیب سریع روابط عمومی دانشگاه و بازتاب گسترده این ادعا و تکذیبیه متعاقب آن در فضای رسانه ای و مجازی یک بار دیگر افکار عمومی را به کیفیت تحصیل و نحوه گرفتن مدارج دانشگاهی توسط بعضی از خواص را برجسته کرد .
این که صحبت های کدام طرف ماجرا مقرون به صحت است را به خودشان وامی گذاریم و می گذریم ؛ فقط می توان گفت که نظام آموزش عالی در هیچ دوره ای از دوران حیات خود این گفت و شنودهای نازل را در حوزه دانشگاه ، دانشجو و تحصیل و ... را به خود ندیده است .
اما اینکه چرا در سال های اخیر بسیاری از مسئولان و سلبریتی ها به هر قیمتی سعی می کنند که دکتر دیده و خوانده شوند جای بحث و تامل فراوان دارد.
* در این گفت و گوها آن قدر عنوان پرطمطراق دکتر بین طرفین مبادله می شود که به قول مرحوم شریعتی طرفین فکر می کنند که دکتر قسمتی از نام شناسنامه ای او از دوران کودکی شان است و این در حالیست که به موجب یک قرارداد نانوشته در همه محافل علمی دنیا ، در محاورات و گفت و گو های رسمی فقط پزشکان با پیشوند و عنوان دکتر مورد خطاب واقع می شوند و در سایر رشته های علمی نیز صرفا از استادان و بزرگانی به عنوان دکتر و پروفسور یاد می شود که دارای سابقه طولانی کار و تدریس و از آن مهمتر دارای تالیفات و تحقیقات متعدد در رشته تخصصی خود باشند و اتفاقا بیشتر این شخصیت های بزرگ علمی فروتنانه اصراری بر یدک کشیدن عناوین دکتر و استاد و غیره را ندارند .
* در عوض اکثر افرادی که اصرار بر دکتر نامیدن خود در مجامع و محافل دارند افراد و مدیرانی هستند که درست در زمان اشتغال با داشتن مسئولیت سنگین مدیریتی و اداری بدون گرفتن مرخصی تحصیلی و فاصله خدمتی ، هم زمان ادامه تحصیل داده و معلوم نیست با چه کیفیتی و چگونه موفق به اخذ مدرک شده اند آن هم بدون داشتن حتی یک تالیف و یا مقاله علمی.
راستی چگونه است که گرفتن مدرک دکترا در رشته های مختلف و متنوع این قدر سهل و آسان شده است ؟
* این روزها در بعضی از مکاتبات اداری که با امضای دکتر فلان دیده می شود نه تنها اشتباهات فاحش نگارشی بلکه غلط های املایی هم به وفور دیده می شوند .
در متون و جمله بندی بعضی از بیلبوردهای تبلیغاتی شهرداری ها و سازمان ها وضع از این هم بدتر است ؛ راستی ، چرا ؟
آیا نتیجه همان تساهل و تسامح در حراج مدارج علمی و دانشگاهی چه پولی و چه رانتی از طرف بعضی از دانشگاه ها نیست؟
شوربختانه بعضی از همین « دکتر » ها در کنار شغل اداری ، ساعات فراغت خود را با گرفتن تدریس در بعضی از دانشگاه ها پر و فارغ التحصیلان شبیه خود را تکثیر می کنند .
* نمی دانم در کجا در خاطرات مرحوم مهندس بازرگان می خواندم که نوشته بود در یکی از جلسات هفتگی دانشکده فنی ، استادی که به خاطر ترحم به یکی از دانشجویان بیست و پنج درصد نمره او را اضافه کرده بود تا دانشجو مشروط نشود طوری از طرف رئیس گروه مورد عتاب و خطاب قرار گرفت که استاد مربوطه ضمن عذر خواهی از شدت ناراحتی لبش چنان را گاز گرفت که خون جاری شد.
در حال حاضر اما آیا این حساسیت در دانشگاه های کشور دیده می شود؟ یا خدای ناکرده بعضی از دانشگاه ها تبدیل به پرینتر های چاپ مدارج دانشگاهی بدل شده اند ؟
* به قول دوستی ؛ شاید وجود این همه ناترازی در برق و آب و گاز و ...به خاطر تراکم همین مدیرانی است که خود را در بسته بندی پر رنگ و لعاب « دکتر » جا زده و در ادارات و نهادها و در کل در بدنه مدیریت کشور جا خوش کرده اند.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25689-/آقای-دکتر-خانم-دکتر-بخوانیدش-نهایت-ابتذال-و-بی-مایگی
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« و خیلیها که در مدرسه ماندند، فقط یاد گرفتند که باید بمانند. نه چرا باید ماند، نه چگونه باید رفت »
بیانیه ای برای زیستن : " عاقبت مدرسه رفتن بدون پرسش " ؟
محمد راعی/ معلم
* چه اتفاقی افتاده؟
ما در جهانی زندگی میکنیم که روایتهای رسمی دربارهی «موفقیت» و «سعادت»، دیگر آن اقتدار گذشته را ندارند. مدرسه، برای نسلهای قبل، نه فقط نهاد آموزش، بلکه پل ورود به طبقهی متوسط بود. نرفتن به مدرسه، برابر بود با محرومیت.
اما حالا چطور؟
مدرسه هنوز هست، اما قدرت تضمینکنندگیاش را از دست داده. دیگر «مدرک» بهتنهایی هویت نمیسازد. دانشآموزی که با هزار اضطراب کنکور میدهد، شاید بعدها برای یافتن شغل، صف بایستد کنار همان کسی که «فرار کرده از مدرسه»، اما دستبرقضا وارد بازار شده، زرنگ بوده، یا فقط خوششانس.
در واقع، آنچه در پشت یک ماشین لوکس با جملهای طعنهآمیز دیده میشود، فقط یک شوخی شخصی نیست؛ یک بیانیه است. بیانیهای علیه ساختار آموزش رسمی. علیه آنچه «باید» بود اما «نیست» و این، دقیقاً همان نقطهایست که جامعهشناسی باید بایستد:
در شکاف میان وعدههای سیستم آموزشی مان و واقعیت زیستهی افراد.
* اینجاست که سوال ما باید عوض شود. نه اینکه: «چه میشود اگر مدرسه نروی؟» بلکه: «اصلاً مدرسه، چه چیزی را برای زندگی آماده میکند؟ برای چه نوع زندگی؟ برای چه نوع انسانی؟»
* و آنوقت، این جمله نه یک هشدار، که یک دعوت باشد: به تأمل، به بازنگری، به اینکه این نهاد مقدسِ مدرسه، چگونه میتواند دوباره معنا داشته باشد؛ برای زیستن، نه فقط برای امتحان دادن.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25675-/بیانیه-ای-برای-زیستن-عاقبت-مدرسه-رفتن-بدون-پرسش-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« با سه عنصر « شناخت، درک و فهم » می توان به تفاهم رسید و مانع رفتارهای ناپسند بسیاری شد »
تناسب بین شخصیت ، فهم و شعور اجتماعی
مینو امامی
* اگر یک فرد درک کند هر آنچه که می فهمد یا درمی یابد لزوما درست نیست، یا واقعیت و حقیقت آن غلافی است که در ورای آن معنا و مفهومی دیگر تعبیه شده است و فهم یا ادراک فرد قادر به سنجش یا تشخیص آن نیست، زندگی برای هر کس شفاف تر می شد.
* وقتی به تناسب تیپ شخصیتی طرف مقابل خود، رفتار نمی کنیم یا او را همچنان که هست قبول نمی کنیم و قصد تغییر او را داریم درگیری لفظی و گاه فیزیکی آغاز می شود. نوجوانی که تیپ شخصیتی لمسی دارد در تعامل با والدین یا معلمی با تیپ شخصیتی بصری، کمتر به توافق یا تفاهم می رسد. دیگرانی هم که ما را نمی شناسند و با ویژگی های ما هماهنگ نیستند نیز در برقراری رابطه سالم با ما دچار مشکل می شوند.
انتظار نمی رود دو فردی که یک گروه را تشکیل می دهند حتما با یکدیگر هم تیپ باشند و حتی احتمالی سخت محتمل است، اما اینجاست که با سه عنصر « شناخت، درک و فهم » می توان به تفاهم رسید و مانع رفتارهای ناپسند بسیاری شد. انسان ها دوست دارند کنار هم به آرامش و خوشی و سعادت برسند. وقتی با تشکیل هر نوع گروهی به این مهم نمی رسیم، کج فهمی و درگیری و خشم اجتناب ناپذیر می گردد.
* بهتر است اینجا به یک واقعیت تلخ دیگری نیز اشاره شود که بیشتر ما درگیر آن هستیم ؛ ما اغلب زندگی نمی کنیم بلکه عمرمان را ناخواسته و علیرغم میل باطنی سپری می سازیم. سازش یا سازگاری در زندگی با کسی که روح و زبان ما را نمی فهمد. درک نمی کند. به خاطر بچه ها، به خاطر حفظ آبرو، به خاطر رضایت پدر و مادر پیر، از سر ناچاری یا عدم تأمین. کنار هم اما بی هم یک عمر سال ها را سپری می کنند اما زندگی نمی کنند.و چون همدیگر را نمی شناسیم و درک نمی کنیم پس از زندگی کردن لذت هم نمی بریم. از کنار هم بودن معنا یا فرکانس مثبتی دریافت نمی کنیم. شاید همان داستان روزمرگی ناخواسته اما تثبیت شده ای که برای ما معقول و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
اگر خواهان لذت و موفقیت و حس خوشایند زندگی هستیم اول تیپ شخصیتی خود را بشناسیم. روی ضعف و قوت آن بیشتر محک بزنیم تا شاید قدری خالص شویم. سپس تلاش کنیم با تیپ شخصیتی طرف مقابل نسبی یا سببی خود آشنا شویم و در نهایت با همفکری و همکاری بهترین راه سعادتمندی را ترسیم سازیم. اما با هم، نه به تنهایی.
هنگام معرفی خود به شریک زندگی، دوست، همکار و دانش آموز، ویژگی های شخصیتی خود را بیان کنیم و آنان را نیز تشویق کنیم تا به شناخت درون خود پرداخته و تک تک آنها را بیان کنند تا به درک مشترک و تفاهم برسیم. امر شناخت خود و دیگری در روابط اجتماعی تا این درجه مهم هست و به تلاش همه نه فقط من، نیازمند است. با شناخت یکدیگر، توقعات و انتظارات از همدیگر معقول تر و امکان تحقق آنها بیشتر می گردد. رسیدن به فهم درست یا مشترک، به فداکاری تک تک افراد در گروه نیاز دارد.
این که کسی قوانین اجتماعی را بدون هر نوع « کنترل اجتماعی یا اجبار اجتماعی » و با میل شخصی و رغبت، رعایت می کند و فردی قانونمند است بدان دلیل است که می فهمد، درک می کند و دارای شعور اجتماعی است. چون فهم و شعور همدیگر را تکمیل می کنند.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25673-/تناسب-بین-شخصیت-،-فهم-و-شعور-اجتماعی
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« امیدواریم خَیّرین محترم، نهضت توالتعمومیسازی را کلید بزنند »
تنها حوزه بیپدر در ایران "توالت عمومی" است !
دکتر نظام بهرامیکمیل
* ایرانیان عطش شدید و عجیبی برای ماندگاری نام شان دارند. اگر امکان و فرصتش را داشته باشند خود را به درجه پدریِ جایی و چیزی میرسانند ؛ اگر هم وسع شان نرسد نامشان را روی آثار باستانی و تنه درختان حکاکی میکنند. ( 1 )
* خلاصه تا آنجا که من جست و جو کردم، تنها حوزه بیپدر در ایران « توالت عمومی » است. چیزی که انسان بعد از نفس کشیدن و آب و غذا بیش از هر چیز به آن نیاز دارد، توالت است. بهخصوص جامعهای که به سمت سالمندی حرکت میکند و بیماری دیابت در آن رکورددار است و در شهرهای بزرگش مسافران زیاد و ترافیک سنگین حاکم است، به توالت عمومی بیش از هر چیز دیگری نیاز دارد.
* امیدواریم استانداران، فرمانداران، شهرداران و شهروندان از توالتعمومی ساختن خجالت نکشند؛ از این که روز به روز گوشه خیابان و کنار کوچههای شهرشان به توالت عمومی تبدیل شود، خجالت بکشند. از این خجالت بکشند که چرا درِ توالتِ مترو و مسجد و پاساژ و پمپ بنزین را به روی مردم بستهاند؟
* امیدواریم خَیّرین محترم، نهضت توالتعمومیسازی را کلید بزنند.
https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25672-/تنها-حوزه-بیپدر-در-ایران-توالت-عمومی-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« حلقه ای که بتواند بین اجزای نظری ، حقوقی و اجرایی عدالت آموزشی ارتباط برقرار کند غایب است »
عدالت آموزشی در ایران فاقد یک نگاه نظری و حقوقی منسجم است
سید هادی عظیمی/ عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی معلمان ایران
* مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان : « تحلیل عوامل بازماندگی از تحصیل و ارائه راهکارهای سیاستی » به یکی از مهم ترین شاخصهای عدالت آموزشی یعنی سطح پوشش تحصیلی کودکان و میزان دسترسی به آموزش عمومی پرداخته است . این گزارش در تاریخ 15 اردیبهشت 1404 به صورت عمومی منتشر شده است . از منظر راهکارهای اجرایی ، مسئله بازماندگی از تحصیل را مورد توجه قرار میدهد و به سیاستهای اجرایی مرتبط با آن می پردازد .
گزارش مزبور به مواردی همچون قانون گذاری صریح در خصوص سن و گستره تعلیمات اجباری ، فراهم آوردن مستلزمات اجرایی آن ،اتخاد رویکرد پیشگیرانه با انسداد مبادی بیسوادی و رفع علل و ریشههای بازماندگی از تحصیل به مسئله عدالت آموزشی اشاره مینماید .
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس یک نوع رویکرد به مسئله عدالت آموزشی است که از منظر تقسیم کار ملی به وظایف نهادهای مختلف از جمله وزارت آموزش و پرورش برای حل مسئله بازماندگی از تحصیل توجه مینماید.
گزارش فوق نوعی نگرش به مسئله عدالت آموزشی را نشان میدهد. نگرشی که بیشتر از منظری کاربردی و اجرایی به مسئله عدالت آموزشی و اجزای مختلف آن از جمله بازماندگی از تحصیل می پردازد.
این نگرش می کوشد مسئله را در سطحی اجرایی نگه دارد ولی از پاسخ به این سوال که چرا علیرغم همه برنامهها و قوانین موجود همچنان عدالت آموزشی یک مسئله مهم است بازمیماند.
* پیش از انقلاب اسلامی دو قانون آموزش و پرورش عمومی اجباری و مجانی مصوب 1323 و قانون تحصیل امکانات تحصیل اطفال و جوانان ایرانی مصوب 1353 با تاکید بر توسعه عدالت آموزشی به تصویب رسیدهاند .
* توجه ویژه برنامههای توسعه به مباحث عدالت آموزشی بیش از هر چیز نشانه آنست که علی رغم همه تکالیفی که در این مورد برای دولتهای مختلف تعیین شده است همچنان عدالت آموزشی تحقق نیافته است .
* با وجود همه تلاش های انجام شده ، آمارهای موجود نشان می دهد که شرایط عدالت آموزشی چندان مناسب نیست .
* دی ماه 1401 گزارشی با عنوان «بررسی روند ترک تحصیل و بازماندگی از تحصیل در آموزش و پرورش (1400- 1393)» از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر شد که مهمترین چالش آموزش و پرورش در سالهای اخیر، بهویژه پس از فراگیری بیماری کرونا را مورد بررسی قرار میداد.
بر اساس گزارش فوق بیش از 911 هزار نفر در سال تحصیلی 1400- 1399 از تحصیل بازماندهاند و 279 هزار دانشآموز نیز ترک تحصیل کردهاند. همچنین این گزارش نشان میدهد طی سالهای 1394 تا 1399 بالاترین نرخ جذب کودکان بازمانده از تحصیل 3 / 5 درصد است، به این معنا که در بهترین شرایط 7 / 94 از کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش بازنگشتهاند.
فرهنگستان علوم نیز دهم تیر 1401 گزارشی منتشر نموده بود و ضمن بیان دیدگاههای خود در ارتباط با برنامه پنجساله توسعه اقتصادی، اجتماعی، اجتماعی و فرهنگی به وضعیت فعلی آموزش و پرورش نیز پرداخت. براساس گزارش فرهنگستان علوم حدود 30 درصد از جمعیت 18 تا 24سال تحصیلات متوسطه دوم ندارند و بر اساس آخرین سرشماری عمومی (1395) 56درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه بودهاند .
* علی رغم همه تاکید هایی که بر مسئله عدالت آموزشی می شود سالهاست که مدارس به صورت خودگردان اداره می شوند و دولت از تامین هزینه های مدارس دولتی استنکاف می ورزد و با وجود تاسیس قرارگاهها و ستادهای متفاوت همچنان دستگاه تعلیم و تربیت با مسئله عدالت آموزشی رو به رو است .
* قانون اساسی جمهوری اسلامی یک نگرش انسان گرایانه و منصفانه به امر آموزش دارد که در قوانین و برنامه مورد بیتوجهی قرار میگیرد. همین فقدان نظریه و نگاه منسجم ؛ لزوم نگرش متفاوت به عدالت آموزشی را لازم و ضروری می نماید .
این نگرش لزوما به معنای حذف مدارس غیردولتی نیست بلکه با برداشتن گامی فراتر، آموزش را از سطح یک خدمات به یک حق ارتقا می دهد . این نوع نگرش در قوانین و برنامه ها کمتر مورد توجه قرار گرفته است .
جریان های سیاسی نیز در نگاه خود به مسئله آموزش نسبت به این نوع نگرش غفلت می کنند.
اصلاح طلبان که تباری عدالت خواه دارند نیز در متون رسمی خود به آموزش به مثابه یک حق توجه چندانی نمیکنند.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25668-/عدالت-آموزشی-در-ایران-فاقد-یک-نگاه-نظری-و-حقوقی-منسجم-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
«علی رغم میل باطنی و درونی ام که به رسانه و کارکرد آن باور دارم و زحمات و تلاش هایی که من و سایر همکاران محترم برای تاسیس و استمرار فعالیت سایت صدای معلم کشیده ایم با ادامه روند فعلی ، احتمال تعطیل شدن این رسانه چندان بعید نخواهد بود»
درخواست همیاری برای ماندن صدای معلم
* « از زمانی که این رسانه فعالیت خود را آغاز کرده است سعی کرده ایم تا تریبونی برای انعکاس مطالبات و مشکلات فرهنگیان و نیز برخورد کارشناسی و ریشه ای با چالش ها و مشکلات عدیده آموزش و پرورش باشیم .
در سال های گذشته رسانه های قابل توجهی تاسیس شدند اما بسیاری از آن ها تعطیل شده و از ادامه فعالیت بازماندند .
« صدای معلم » همان گونه که در شناسنامه خویش تاکید کرده است وابسته به هیچ جریان و یا گروه سیاسی ، اقتصادی و... نیست .
این رسانه از هیچ گونه کمک و یارانه دولتی ، شبه دولتی ، رانت و... استفاده نمی کند و سعی کرده است تا همواره استقلال رسانه ای خویش را حفظ کند .
نوع همکاری در این رسانه داوطلبانه بوده و بر خلاف خبرگزاری ها و برخی رسانه ها نه کادر ثابت دارد و نه بودجه ای که به آن اختصاص یابد ؛ با این حال هزینه های اداره سایت مانند پشتیبانی ، سرور ، امنیت و... بالا بوده و حقوق معلمی مدیر این رسانه چه بسا آن را کفایت نکند . »
* در نشست های رسانه ای و در جلسات مختلف همواره سعی کرده ام که به شان حرفه ای و استقلال رسانه ی صدای معلم خدشه و آسیبی وارد نشود .
آمار بازدید کنندگان این رسانه در چند سال اخیر به صورت تصاعدی افزایش یافته به گونه ای که منابع و ظرفیت کنونی سایت دیگر پاسخ گوی نیازها و تقاضای مخاطبان نیستند .
به همین علت راهی جز ارتقای اساسی در بخش سخت افزار و نرم افزار این سایت نداریم . اما گرانی های کمرشکن و تورم خسته کننده به این حوزه هم سرایت کرده و هزینه های نگهداری و ارتقای صدای معلم چند برابر شده که از توان من دیگر خارج شده است .
www.sedayemoallem.ir/خبر/item/22308-/درخواست-همیاری-برای-ماندن-صدای-معلم
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
علی پورسلیمان مدیر صدای معلم در نشست خبری رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش : آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟ آیا این پاسخ گویی می تواند بلاواسطه باشد ؟
زارعی : در مورد "سال نامه سنجش ( گزارش ملی آموزش و پرورش ) " و " تقویت فرهنگ پاسخ گویی " از آن مسئولان قبلی سوال کنید !
صدای معلم گزارش می کند ؛
گروه گزارش/
همان گونه که پیش نیز آمد ؛ یکشنبه 28 اردیبهشت نشست خبری « محسن زارعی » رئیس مرکز ارزشیابی و تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش در یکی از حوزههای برگزاری آزمون واقع در دبیرستان نمونه ی دولتی آرمیتا مصلینژاد ناحیه ۲ شهر ری برگزار گردید .
آن چه در زیر می آید ؛ بخش دوم از گزارش « صدای معلم » از این نشست خبری است .
* صدای معلم:
روز « روابط عمومی » را تبریک می گویم .
آقای زارعی اشاره ای کردند به نقش رسانه ها در جامعه و برای « رسانه » نقش روابط عمومی را تعریف کردند که من با « این نگاه » مخالفم.
رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی کارکرد خودشان را دارند.
در مورد زمان آغاز به کار مدارس مدتی که توسط وزرات آموزش و پرورش ابلاغ شده است اعتراضات زیادی در سطح جامعه نسبت به این تصمیم ابراز شده چه در داخل آموزش و پرورش و چه در بیرون از آموزش و پرورش اما تغییری در این رویه داده نشده است.
با توجه به این که یکی از کارکردهای مهم زیرمجموعه دایره شما تضمین کیفیت نظام آموزش و پرورش کشور است ؛ این زمان آموزش و زمان شروع آزمون ناقض کارکرد این زیر مجموعه شماست.
آقای خسرو ساکی در بهمن 1399 گفته بودند:
« اهداف مرکز سنجش آموزش و پرورش را ناظر بر شفافسازیِ عملکرد اجزا و عناصر آموزشی و نیز شناسایی نقاط قوت و تهدید های نظام آموزشی دانست و افزود: تقویت فرهنگ پاسخ گویی در آموزش و پرورش از دیگر اهداف ماست.هر بخش از نظم آموزش و پرورش باید به یک مدیریت عالی پاسخ گو باشد و در مجموع به جامعه و مسئولین پاسخ گویی داشته باشد .
وی خودتنظیمی در زیر نظام های سند تحول و افزایش کارایی نظام آموزشی و نیز اطمینان بخشی به ذی نفعان را از دیگر کارکردهای مرکز مورد مدیریت خود برشمرد و گفت: بر این اساس برای روشن کردن اهداف، نظام آموزشی را تقسیم بندی کرده ایم .
آقای زارعی
در جهت تغییرات ساختاری متناسب با تحولات اجتماعی و مطالعات تطبیقی کاری انجام داده اید ؟
آیا مرکز سنجش و پایش می تواند گزارشی جامع از همه بخش های این وزارتخانه به افکار عمومی ارائه کند ؟
آیا این پاسخ گویی می تواند بلاواسطه باشد ؟
3-آقای عبدالرسول عمادی پیش از آن چنین بیان کرده بودند :
روز اول که به دعوت آقای دکتر فانی آمدم به ایشان گفتم که این بخش مرکز سنجش پیشرفت تحصیلی بوده است اما ماموریت اصلی این بخش باید سنجش همه مولفه ها باشد . باید ساختار جدید مناسب با ماموریت را پیش بینی کنیم و مرکز مطالعات در آن باید گنجانده شود .
شورایی تشکیل دادیم و ماموریت راهبردی را مورد مطالعه قرار دادیم و این مرکز باید همه جای وزارت آموزش و پرورش را مورد سنجش قرار دهد .
در حال حاضر ، مرکز آمار و فن آوری کار آمار را انجام می دهد . بیش از 60 مورد سامانه آماری در وزارت آموزش و پرورش وجود دارد که 22 مورد آن در مورد دانش آموز است . همان گونه که سامانه آماری داریم باید " سالنامه سنجش " هم داشته باشیم . آمار و داده ها باید معنی دار شود و این داده های آماری باید عملیاتی شوند .
در جامعه ، آموزش و پرورش را از صفر تا صد تجزیه و تحلیل می کنند . هر کس در مورد آموزش و پرورش نظری دارد و این وضعیت نشان می دهد که آموزش و پرورش چیزی از خودش ندارد و ارزیابی واقعی از بخش های مختلف خودش ندارد . سالنامه سنجش و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " نیاز مبرم ماست . ما نیازمند این گزارش ملی هستیم . آمار باید از روایی برخوردار باشد . مرکز فن آوری و آمار می گوید که هر 10 روز یک بار اطلاعات به روز می شود اما اطمینانی در مورد منشا این داده ها وجود ندارد .
ما باید در یک برش ملی ، عملکرد آموزش و پرورش را در قسمت های مختلف تجزیه و تحلیل کنیم . باید یک نظام گزارش گیری داشته باشیم و سرجمع آن « گزارش ملی سالانه » شود .
سوال من این است که کار سال نامه سنجش و یا " گزارش ملی آموزش و پرورش " به کجا رسیده است و آیا اساسا در این زمینه فعالیتی صورت گرفته است ؟
بررسی وضعیت عملکرد مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش نشان می دهد که این مرکز تاکنون جز صدور بخشنامه های تکراری و کلیشه ای در مورد برنامه امتحانات کار خاص دیگری انجام نداده است .
بقیه در لینک زیر :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25664-/زارعی-در-مورد-سال-نامه-سنجش-گزارش-ملی-آموزش-و-پرورش-و-تقویت-فرهنگ-پاسخ-گویی-از-آن-مسئولان-قبلی-سوال-کنید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« این اعتماد از دست رفته و این تنفری که از قِبَل آن سیاست ها و اقدامات در اجزای سیستم و فرهنگ سازمانی آن نهادینه شده چگونه قابل بازسازی و احیاء هستند ؟ »
گزارشی از نشست با مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش در دولت مسعود پزشکیان
علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم
* حداقل در یک دهه ی گذشته بنا بر دعوت مسئولان وقت در حوزه های مختلف سعی کرده ام با حضور و هم اندیشی و بیان دیدگاه ها ؛ گامی در جهت آسیب شناسی مسائل و ارتقای وضعیت داشته باشم .
* موضوع و محور اصلی نشست « هم فکری » و یا به قولی تشکیل « هیات اندیشه ورز » در این بخش برای بهبود و ارتقای امور بود .
مسائل مختلفی مطرح شد اما موضوع اصلی و کانونی سخنان « معلمان منتقد » حول عملکرد و رویکرد علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش بود .
سوال کردم چرا کاظمی در این 9 ماه که وزیر آموزش و پرورش شده است نباید حتی یک نشست خبری بگذارد ؟ چنین چیزی سابقه نداشته است .
آیا ترسی از رو به رو شدن با خبرنگاران دارد ؟
قرار بر این شد که در « روز خبرنگار » آقای وزیر نشستی با رسانه ها با همراهی معاونین اش برگزار کند .
* در نشست به ضعف های روابط عمومی اشاره کردم .
دو بحران و چالش عمده در حال حاضر روابط عمومی و آموزش و پرورش عبارتند از :
1- بحران اعتماد
2- بحران اقناع
شکاف میان ستاد و صف و یا همان اداره و مدرسه به ویژه پس از دولت سیزدهم ( رئیسی ) به حد نهایت خود رسیده است و معلمان اعتمادی به وزارت آموزش و پرورش و تصمیمات آن ندارند .
در نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش که بعضا برگزار می شوند ؛ بیشتر جنبه « رفع تکلیف » دارد و مسئولان مربوطه در پی اقناع خبرنگاران و ارائه پاسخ های واقعی و جامع به پرسش های آنان نیستند .
مقامی هم این مسئولان را در این موارد مورد حساب رسی و بازخواست قرار نمی دهد .
* در ادامه ؛ بازدیدی از « میز شفافیت » و یا همان « استودیو الفبا » داشتیم .
در این مورد چند یادداشت در « صدای معلم » نوشته ام .
صادقی رئیس مرکز روابط عمومی می گفت وقتی که به این جا سر زده بود مخروبه ای بیش نبوده و به یک انباری تبدیل شده بود .
صادقی می گفت تمام سعی و اهتمام او این بوده که این جا را احیا کند .
در وزارت بطحایی محلی برای تشکلی فرهنگیان تحت عنوان « هیات های اندیشه ورز » راه اندازی شد .
بنا بر گفته ی دوستان اکنون این ساختمان بسته شده و آن محل هم به مخروبه ای تبدیل شده است .
* به یاد دارم در دولت روحانی و در اتاق معاون رسانه ، بنری از اسامی رسانه های فعال در حوزه آموزش و پرورش نصب شده بود . به محض آن که دولت رئیسی آمد و رئیس روابط عمومی و معاون رسانه عوض شدند ؛ این بنر برداشته شد .
واقعا قصد و نیت آنان از این اقدام چه بود ؟
البته از اقدامات مهم و فراموش نشدنی آن ها حذف نام « صدای معلم » از نشست های خبری بود .
حال باید از آن « رفتگان » پرسید که نتیجه این گونه اقدامات چه بوده است ؟
آیا حال آموزش و پرورش خوب شد ؟
آیا بر همدلی و مهربانی و اخلاق فزود ؟
* سیاستی که تحت عنوان « انتشار اخبار خوب » با شدت و حدت در دولت قبل و در این حوزه طراحی و پی گیری می شد ؛ تا چه حد بر اعتماد معلمان به ستاد و حاکمیت افزود ؟
سیاست « حذف رسانه های مستقل و منتقد » تا چه میزان به رشد حرفه ای آموزش و پرورش و بالندگی آن کمک کرد ؟
* چگونه می شود مسئول روابط عمومی در یک اداره آموزش و پرورش منطقه محروم ( بندر خمیر - آقای علی زینلی) را فقط به خاطر آن که در « صدای معلم » مطلبی نوشته او را به دستور رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش یعنی مصطفی بابایی معلق کرد ؟ و نام آن را هم « مدیریت جهادی » نهاد ؟
* این ضربه ای که بر پیکر تعلیم و تربیت از ره آورد مدیریت کوتوله ها و مدیران بی سواد و مستبد وارد و عارض گشته چگونه قابل جبران و بازیابی خواهد بود جز حسرت و تاسف بر آن چه که باید انجام می شد و نشد و آن چه نباید می بود و اما شد .
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25662-/گزارشی-از-نشست-با-مرکز-اطلاع-رسانی-و-روابط-عمومی-وزارت-آموزش-و-پرورش-در-دولت-مسعود-پزشکیان
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« به ندرت مربیان سؤالاتی در این باره میکنند که چگونه مدارس میتوانند دانش آموزان را آماده کنند تا تبدیل به شهروندانی آگاه شوند، یا چگونه میتوانند تخیل مدنی را در آنان پرورش دهند یا به آنان یاد دهند که در مورد مسائل عمومی و جهانی که در آن زندگی میکنند، تعمق کنند » ( 2 )
پل ارتباطی وزیر آموزش و پرورش ... کدام مدیران و کدام معلمان ؟!
علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم
« فریره به جای ارزش قائل شدن برای بی طرفی کاذب، بر این باور بود که تعلیم و تربیت انتقادی شامل شناخت این است که زندگی انسان شرطی است، تعیین نشده است، و همچنین ضرورت مهم، نه تنها قرائت انتقادی جهان، بل مداخله در نظم اجتماعی به منزله بخشی از مسئولیت یک شهروند آگاه است.
فریره کاملاً آگاه بود که آنچه تعلیم و تربیت انتقادی را برای بنیادگرایان ایدئولوژیک، نخبگان حاکم، افراط گرایان مذهبی و ملی گرایان راست گرا در سراسر جهان بسیار خطرناک میکند، این است که در مرکز تعریفش این رسالت نهفته است که دانش آموزانی تربیت کند که هر یک به عاملی انتقادی بدل شوند و به طور فعالانه روابط بین تئوری و پراتیک، تحلیل انتقادی و عقل سلیم، و یادگیری و تغییرات اجتماعی را مورد پرسش و مذاکره قرار دهند.
تعلیم و تربیت انتقادی فضایی باز میکند که دانش آموزان بتوانند قدرت خود را به منزله شهروندانی که مرتب درگیر انتقاد هستند، بیازمایند ... »
بازاندیشی آموزش به مثابه پراتیک آزادی: پائولو فریره و نوید آموزششناسی انتقادی
هنری ژیرو / ترجمه: ف. دشتی
* فرض بگیریم که شورای عالی آموزش و پرورش در این زمینه قانون و یا آیین نامه و دستور العملی تصویب کرد .
چه کسی و کدام نهاد می خواهد بر چگونگی اجرای « قانون » نظارت کند ؟
اساسا آیا شورای عالی آموزش و پرورش تاکنون به صورت رسمی گزارش کرده است که کدام مصوبات اش اجرا نشده اند و یا با خاطیان از قانون چه برخوردی شده است تا آینه ای برای سایرین شود ؟
به عنوان مثال ؛ آیا شورای عالی آموزش و پرورش می داند که آیا آیین نامه اجرایی مدارس اجرا می شود ؟ و یا در نمونه ی کوچک تر ؛ خبری از برگزاری « شورای معلمان » در مدارس دارد ؟
در زمان وزارت « رضامراد صحرایی » ؛ 20 هزار مدیر مدرسه اخراج شدند .
واکنش شورای عالی آموزش و پرورش که اتفاقا دبیر کل فعلی آن که هم چنان در مصدر کار است نسبت به این اقدامات چه بود ؟
* « صدای معلم » در گزارش خود پرسیده بود :
« اما در این میان تمثیل وزیر آموزش و پرورش به عنوان مسئول در امور تعلیم و تربیت و واگذاری نقش « چوپان » به معلمان و به تبع آن تعریف نقش « گوسفند » برای دانش آموزان نهایت بد سلیقگی و ابتذال است .
پرسش « صدای معلم » آن است که در میان آن همه « معلم نمونه » آن هم در سطح کشوری کسی نبود که در آن نشست به سخنان وزیر آموزش و پرورش واکنش نشان دهد ؟
نمونه بودن یعنی چه و در کجا باید مصداق پیدا کند ؟
معلمی که خود را « نمونه » می خواند اما شهامت و جسارت دفاع منطقی از جایگاه خود را در فرایند « تفکر انتقادی » ندارد و یا به آن واقف نیست ؛ قرار است کدام الگوی رفتاری و اندیشگی را به دیگران و جامعه هدف انتقال دهد » .
* این همه ملاحظه کاری و تعارف و رو در بایستی از کجا نشات می گیرد و چه زمانی قرار است فرهنگ ارتباطات میان فردی و فرهنگ سازمانی در ایران به سوی تحول و واقعی شدن پیش برود ؟
* زمانی من از مصوبه ی « انتخابی شدن مدیران مدارس توسط معلمان » که در زمان وزارت مرتضی حاجی و توسط شورای عالی آموزش و پرورش مصوب شد دفاع می کردم و بر احیای آن پافشاری .
اما مشاهده فرهنگ سازمانی مدرسه و نیز فرهنگ جامعه که مطالبه ای برای احیای « دموکراسی » و « ارزش های آن » ندارد ؛ مرا به این باور رسانده که مدرسه ایرانی در نظام آموزشی فعلی اصولا به دنبال چنین مسائل و موضوعاتی نیست .
* اعمال نفوذ و مهندسی مدیر مدرسه برای انتخاب نماینده ی معلمانی که کاملا با او هماهنگ باشد و در کنار آن سکوت و همراهی معلمان حاضر در آن واحد آموزشی که هر یک از قطب نمای منافع شخصی خود موضوعات را رصد می کنند ؛ نشان از تشکیل « مافیا » های خُرد دراین مقیاس دارد .
* فرهنگ سازمانی غالب در مدرسه ایرانی «سکوت » است و انعکاس بیرونی آن در آن نشست ها و جلسات با مدیران و مقامات کاملا قابل مشاهده و اثبات است .
تا مطالبه گری تعریف نشود و فرهنگ مطالبه گری فرهنگ غالب و جاری نشود ؛ هیچ تحولی در مدرسه و سایر ارکان رخ نخواهد داد و فقط باید شاهد بدتر شدن اوضاع باشیم .
متن کامل این یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25657-/پل-ارتباطی-وزیر-آموزش-و-پرورش-کدام-مدیران-و-کدام-معلمان-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اگر جمعی چنان دیوانه شوند که عناصرِ دیوانگیِ خود را مقدّس بِدانند ، هر عاقلی را دیوانه خواهند شمرد »
داستان پایان نامه یِ دکترایِ جامعه شناسی : دیوانگی و آسیب های آن
ودود فتحعلی زاده/ دبیر زبان و ادبیات پارسی
* محمّدحسین بَدر دانشجوی سال آخر دکترای جامعه شناسی بود . استاد راهنمایش موضوع پایان نامه یِ او را « دیوانگی و آسیب های آن » تعیین کرده بود . قبل از شروع به نوشتن پایان نامه دوستانش به آقای بَدر پیش نهاد کردند برایِ کوه نوردیِ دو سه روزه به قلّه یِ سبلان بِروند .
مقدمات فراهم شد و با چند نفر از دوستانش صبحِ یک روز که هنوز هوا گرگ و میش بود حرکت کردند و چون تیمِشان بارها به کوه های مختلف رفته بودند ظهر نشده به قله یِ سبلان رسیدند.
ساعتی در کنار دریاچه استراحت کردند و راهِ باز گشت را در پیش گرفتند ....
* لطف الله هم همین کار را کرد و در آنجا به مرد محترم و محبوبی تبدیل شد ، به گونه ای که آقای بَدر در چند روز اقامت در خانه یِ کدخدا فهمید علاوه بر راه انداختن مراسم مذهبی شان هنجار هایی را به مردم آنجا یاد داده است که هر یک با گذشت زمان ارزشی شده اند تغییر نیافتنی !
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25654-/داستان-پایان-نامه-یِ-دکترایِ-جامعه-شناسی-دیوانگی-و-آسیب-های-آن
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
پروفسور دونالد هوستون، استاد دانشگاه بیرمنگام انگلستان :
نقشههایی که در مدارس، رسانهها و کتابها استفاده میشوند، میتوانند ذهنیت مردم را درباره اهمیت کشورها و قارهها تغییر دهند
* وی با معرفی نقشه جایگزینی به نام «پترز» که اندازه واقعی کشورها را نشان میدهد، توضیح داد: اگرچه این نقشه دقیقتر است، اما چون با نقشههای رایج تفاوت دارد، مردم آن را نادرست میدانند.
پروفسور هوستون همچنین اشاره کرد نقشههای دیگری هم در تاریخ وجود داشتهاند که جهان را از زاویه دید متفاوتی نشان میدادند و ادامه داد: برای مثال، جغرافیدان مسلمان «الادریسی» در قرن 12، نقشهای کشید که در آن جنوب بالا قرار داشت و عربستان در مرکز بود. یا در نقشهای که در قرن 17 توسط یک مبلغ ایتالیایی برای چین کشیده شد، چین در مرکز جهان قرار داشت.
او گفت: «اینکه شمال بالا باشد یا اروپا در وسط قرار بگیرد، هیچ پایه علمی ندارد. این فقط یک قرارداد است که ما به آن عادت کردهایم».
https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/25651-/نقشههایی-که-در-مدارس،-رسانهها-و-کتابها-استفاده-میشوند،-میتوانند-ذهنیت-مردم-را-درباره-اهمیت-کشورها-و-قارهها-تغییر-دهند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« شما حق پرواز و اوج گیری معلمان را با تدریس فعال و پویا، از آنان سلب نموده اید و آنان را به مردگانی متحرک تبدیل ساخته اید که بی انگیزه فقط منتظر پایان خدمت خود هستند »
استیضاح وزیر آموزش و پرورش توسط معلمی که نمی تواند منفعل و بی تفاوت بماند !
مینو امامی
* کاش به جای دوستی و ارادت خالصانه با وزیر کشور و دستگاه زیرمجموعه آن به عنوان یک سرباز سردار رادان و نه سرباز وطن ، به وزرای فرهنگ و آموزش عالی ارادت می داشتید تا شاید قادر می شدید نظام آموزشی عهد عتیق رو به سیر قهقرا را نجات دهید. چون معلمان و صد البته دانش آموزان و کلاس ها و کتب درسی ما نیاز شدید به خون و هوای تازه و پاک برای خویشتن یابی دارند.
* وزارت نیرو وظیفه دارد تا برق را تأمین کتد، چون ما جلسات تاریک غیراستاندارد کم نداشته و نداریم.
مدیران کم توانی که حتی پرت پرت لامپ های مهتابی کلاس ها، سالن ها و کرویدورها را قبل از آغاز امتحانات خرداد ماه برطرف نمی کنند. هر چند نور کافی داشته باشیم و هوای مطبوع ؛ پیش کش وزیر نیرو.
* حق داریم چنین بیندیشیم که شما از انجام وظایف این وزارتخانه واهمه دارید و برای پیش گیری از هر نوع آبروریزی اخلاقی یا انضباطی و تقلبی در مدارس، دست به دامن دوست همفکر و توانمند خود شده اید. و گرنه چرا یک وزیر باید حاضر شود اندک استقلال باقیمانده وزارتخانه خود را به وزیری دیگر بسپارد؟
* شما به جای حمایت، پشتیبانی و اعتماد به نیروهای آموزشی خصوصا معلمان و گفت و گو و همراهی آنان، سعی وافر دارید از « کنترل اجتماعی و اجبار اجتماعی » یعنی دو بازوی بازدارنده در علم جامعه شناسی را استفاده کنید. علت این حس انتظام ماندگار در باور شما لابد برخاسته از تحصیل در همان مدارس پادگانی است که 47 سال در نظام آموزشی ما جاری و ساری بوده است.
* همه نیک می دانیم که مسئولان هم زمان با فعالیت شغلی خود با چه کیفیتی تحصیل می کنند. هدف فقط بیان واقعیت است. لابد خود شما نیز به عنوان یک تحصیل کرده، با بیراهه های شایسته سالاری و بوروکراسی مخالفید. چون تحصیل همزمان با اشتغال دولتی منع قانونی دارد.
* نظام آموزشی ایران روز به روز بدحال تر می گردد. حیف است که هر یک از ما سهم اثر منفی خود را بر پیکر آن نادیده بگیریم و کشور عزیزمان ایران را فدای امیال شخصی خود کنیم.
همه ما در هر نقش و جایگاهی، اگر ناتوان هستیم و نمی توانیم باید عرصه را به نیروهای شایسته، توانمند و کارشناس بدهیم.
* و یک تقاضا از ریاست محترم جمهوری جناب آقای دکتر پزشکیان؛
امید که فقط شعار نداده اید و قبل از آن که دیرتر از دیر شود به حال و هوای ناترازی نظام آموزشی، فکری اساسی بنمایید. یعنی وعده استفاده از کارشناسان ایرانی و روش های نوین و فعال تدریس در هر جای دنیا را بدون هر نوع تعصب کور.
* این همه همایش تقدیر ، تشکر و همفکری، بعد روی کار آمدن شما برقرار شد، اما کو جلسه ای صمیمانه و بی پرده با معلمانی راهبر تا با رئیس جمهور خود درد دل کنند؟ معلمانی که دردمندند و درد و درمان را می شناسند، مطالبه گرند و اگر میدان داده شود قادر به ایجاد تحول اند. راهکار عملی دارند و پیشرو اهداف متعالی آموزشی اند. توانایی شفاف سازی دارند.
( امید که برای شهره آفاق بودن قدم پیش نگذارند. )
همیشه می گوئیم این نیز گذشت و سال تحصیلی در حال اتمام است. اما از اثرات ماندگار ویرانگرانه هیچ تصمیمی نباید غافل شویم چون اهمیت استقلال آموزش و پرورش کمتر از استقلال سیاسی نیست.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25650-/استیضاح-وزیر-آموزش-و-پرورش-توسط-معلمی-که-نمی-تواند-منفعل-و-بی-تفاوت-بماند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« و این هم قلم چی نسل ما بود »
نمایشگاه بین المللی کتاب ، قلم چی و صف ساندویچی و پیتزا !
علی مرادی مراغه ای
* امروز رفته بودم به نمایشگاه بین المللی کتاب که مانند سال های اخیر چندان پر رونق نبود . با برخی ناشران صحبت کردم که هیچ کدام از فروش شان راضی نبودند . طبق معمول اوضاع و قیافه بعضی از ناشران افسرده و ژولیده مانند تابلوی عاقبت نسیه فروش بود .
البته آن بیرون صف ساندویچی و پیتزا و...پر رونق بود، بلندگو هم مدام می گفت یک پسربچه ۵ ساله گم شده و یا قلم چی در غرفه فلان و بهمان و کنکور....
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25648-/نمایشگاه-بین-المللی-کتاب-،-قلم-چی-و-صف-ساندویچی-و-پیتزا
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« در هیچ یک از اصول قانون اساسی به نمایندگان مجلس شورای اسلامی اجازه داده نشده است که در امور اجرایی دخالت نمایند »
نامه دریافتی : آسیب شناسی وضعیت اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران : یوسف بهارلو در برابر 5+ 1 ؟!
امیر طالقانی/ دبیر آموزش و پرورش و فعال فرهنگی
گروه استان ها و شهرستان ها/
آن چه در زیر می آید ؛ متن شکوائیه یکی از فرهنگیان در انتقاد از دخالت نمایندگان مجلس شورای اسلامی در عزل و نصب های اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های استان تهران می باشد .
* از ابتدای دی 1403 که یوسف بهارلو با حکم وزیر آموزش و پرورش سکان اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های تهران را در اختیار گرفت تا امروز پنج ماه می گذرد . در این مدت بهارلوی تنها ؛ نتوانسته است نیمی از روسای ادارات شهرستانها و مناطق تابع خود را تغییر دهد . این تغییرات کُند موجب انتقاداتی در میان فعالان فرهنگی ستادهای انتخاباتی شده است . چرایی کندی این روند و پرداختن به دلایل آن نه تنها مربوط به وضعیت اداره کل آموزش و پرورش شهرستان های تهران است که آسیب شناسی وضعیت وزارت آموزش و پرورش نیز محسوب میشود.
* تحولات جمعیت فوق مناسبات اجتماعی و فرهنگی شهرستانهای تهران را کاملا متحول داده است و در حال حاضر هر کدام از شهرستان های اطراف تهران با معضلات مختلف و پیچیده ای رو به رو هستند که آموزش و پرورش را نیز تحت تاثیر قرار داده است.
عموم شهرستان های تهران مشکل کمبود فضای آموزشی دارند. مدارس شهری دو شیفته و کیفیت آموزش پایین است .
آمارهای مربوط به بازماندگان از تحصیل و تارکین تحصیل نیز نشان میدهد که شهرستانهای تهران در وضعیت بحرانی به سر میبرند .
با توجه به موارد یاد شده ؛ نسبت بین نمایندگان مجلس و مشکلات شهرستان های تهران مشخص نیست. نمایندگان مجلس به جای پرداختن به مسائل اصلی مناطق حوزه انتخابیه خود و واکاوی این که چرا نمیتوانند رای بالایی را کسب کنند، بر دخالت در نصب و عزل های مدیران به ویژه آموزش و پرورش تمرکز نموده اند. این دخالت بیشتر موارد در جهت نگاه تخصصی به آموزش وپرورش نیست بلکه تلاش می شود تا افراد نزدیک به نماینده در جایگاههای مدیریتی قرار گیرند .
نمایندگان مجلس شورای اسلامی بر اساس اصل شصت و هفتم قانون اساسی به قرآن کریم سوگند یاد کرده اند از قانون اساسی دفاع کنند و در گفته ها و نوشته ها و اظهار نظرها ، استقلال کشور و آزادی مردم و تامین مصالح آنها را مد نظر داشته باشند.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25645-/نامه-دریافتی-آسیب-شناسی-وضعیت-اداره-کل-آموزش-و-پرورش-شهرستان-های-استان-تهران-یوسف-بهارلو-در-برابر-5-1-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw