صدای معلم یک رسانه مستقل است و به شماره ثبت 78039 از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می کند . هر گونه استفاده از نام و یا لوگوی صدای معلم در کانال ها و گروه ها جرم محسوب شده و پیگرد قانونی دارد . sedayemoallem.ir ارسال مطلب : smiedu1@gmail.com
در نشست خبری مطرح شد ؛
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش : وزارتخانه در باب نگهداشت معلمان بازنشسته با برنامه و صادقانه عمل کرده است . مدیر صدای معلم : خیر ! این طور نیست !
صدای معلم گزارش می کند ؛
گروه گزارش/
آن چه در زیر می آید ؛ مشروح پرسش و پاسخ « صدای معلم » با « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » است که پیش تر در دبستان دخترانه شهید رحمانی منطقه ۱ شهر تهران واقع در شهرک نظامی شهید چمران برگزار گردید .
در گزارش پیشین به برخی نکات و موضوعات مطروحه این نشست اشاره گردید .
مدیر صدای معلم از سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پرسید که مرجع بلاواسطه و پاسخ گو در مورد رتبه بندی و فرآیند آن کیست ؟
مدیر صدای معلم در نشست پیشین به ضرورت تشکیل « سازمان نظام معلمی » اشاره و تاکید کرد اما سخنگوی وزارت آموزش و پرورش با برجسته کردن نقش « هیات های ممیزی » از کنار این موضوع گذشت .
صدای معلم :
روز خبرنگار را خدمت همه تبریک می گویم به خصوص به مقامات و مسئولین پاسخ گو و مسئولیت پذیر.
امیدوارم که امسال وزارت آموزش و پرورش دولت پزشکیان برخلاف دوره ی دولت قبل ( ابراهیم رئیسی ) مراسم درخور و شایسته ای برای خبرنگاران به عنوان چشم و چراغ جامعه تدارک ببیند.
در برنامه پرسشگر گفته بودید:
« حالا چرا این کمبود به صورت یک پیک به این زمان خودش را نشان داد ؟ و حتی برای مهر 1403 می توانست باشد و الحمدالله با روش هایی که عرض کردم تامین شد ...
ورود وزارت آموزش و پرورش بیش تر از دو در نیست بر اساس قانون .
یکی دانشگاه فرهنگیان است و یکی هم دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی .
یک در سوم و یک در مخفی که می شود گفت وجود دارد بر اساس ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان .... »
پرسش من این است که « در مخفی » یعنی چه و چه مولفه هایی دارد ؟ و چند تا از این درهای مخفی در آموزش و پرورش وجود دارند ؟
دوشنبه 26 خرداد 1404 در نشست وبیناری با رؤسا و معاونان رفاه و پشتیبانی استان ها گفته بودید :
« شفافیت و شبکهسازی؛ رمز موفقیت در اجرای برنامههای ادارات رفاه و پشتیبانی است. »
در آستانه ی آغاز سال تحصیلی 1404 ؛ علی باقر زاده رئیس مرکز برنامهریزی منابع و امور اداری وزارت آموزش و پرورش خبر از کمبود 335 هزار نیرو می دهد .
باقرزاده می گوید :
از طریق تجمیع کلاسهای هم پایه و هم نام این موجودی و نیاز را میتوان مدیریت کرد .
چیزی که رئیس مرکز برنامهریزی منابع انسانی و امور اداری وزارت آموزش و پرورش تحت عنوان تجمیع کلاسهای هم پایه و هم نام به آن اشاره می کند نتیجه ای جز افزایش شدید نخواهد داشت. تراکم کلاسی
در واقع ؛ سیاست بر این است که کلاس ها به هر ترتیبی با « معلم » پر شوند و این که تکلیف « کیفیت بخشی » در آموزش چه می شود فعلا در دستور کار نیست .
این که تکلیف قوانین و آیین نامه های شورای عالی آموزش و پرورش در مورد « تراکم کلاس » چه می شود هم مشخص و شفاف نیست .
بر اساس قانون ، تشکیل کلاس درس با تعداد بیشتر از «حداکثر تراکم» تعیین شده، تحت هر شرایطی ممنوع است .
پرسش این است که چرا وزارت آموزش و پرورش خودش به قانونی مصوب کرده احترام و شانی قائل نیست ؟
پرسش « صدای معلم » از وزارت آموزش و پرورش آن است که اگر سیاست جذب « معلمان بازنشسته » برای پر کردن کلاس ها کارآمد و علمی و مفید است ؛ چرا آن معلمان ( کارآمد ) را بازنشسته می کند و یا آن که اگر تشخیص بر این است که این معلم هنوز کارآمد است و می تواند در کلاس مفید باشد ؛ چرا اقدامی برای نگهداشت این معلمان باتجربه انجام نمی دهد و همه چیز در شعار و تبلیغات خلاصه می شود ؟
بیش از یک دهه است که با شروع سال جدید تحصیلی، فریاد کمبود معلم در کلاس های درس توسط این مسئولان سر داده میشود .
پرسش « صدای معلم » آن است که آیا داشتن آمار دقیق داشتن آمار از نیروی انسانی در حوزه های اداری و آموزشی آن هم در عصر فن آوری ارتباطات کار شاق و دشواری است ؟
امروزه، زبان آمار، مهمترین زبان مدیریت روز دنیا می باشد که به نظر می رسد در آموزش و پرورش ایران فاقد جایگاه و شان برای فرآیندهای « تصمیم سازی » و « تصمیم گیری » است .
بارها در رسانه ی « صدای معلم » بیان شده که جایگاه « برنامه » و « مدیریت زمان » در محلی به نام مرکز برنامه ریزی منابع انسانی کجاست ؟
آیا پیش بینی تراز نیروی انسانی در یک بازه زمانی 5 ساله تا 20 ساله و برنامه ریزی بر اساس « نیاز » کار سختی است که هر ساله این بحران کمبود معلم به کرات تکرار می شود ؟
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25956-/سخنگوی-وزارت-آموزش-و-پرورش-وزارتخانه-در-باب-نگهداشت-معلمان-بازنشسته-با-برنامه-و-صادقانه-عمل-کرده-است-مدیر-صدای-معلم-خیر-این-طور-نیست
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« صدای معلم » بر اساس دکترین و پروتکل های حرفه ای خود که همانا تاسیس و تثیبت » تفکر انتقادی » و » فرهنگ گفت و شنود » است این « جوابیه » را منتشر می کند
جوابیه ی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به " صدای معلم " در مورد یک گزارش
صدای معلم منتشر می کند ؛
گروه تشکل ها/
« صدای معلم » گزارشی را به تاریخ 19 مرداد 1404 با عنوان : « اسماعیل عبدی ؛ شبکهای با پوشش " معلمان در خطر " و پرسش از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ؟ » منتشر نمود .
این رسانه ی مستقل و منتقد در حوزه عمومی آموزش ایران ضمن نقل یک گزارش از یک کانال تلگرامی از این تشکل صنفی پرسشی مطرح کرده و درخواست کرده بود تا برای تنویر و اقناع افکار عمومی از محورهای مطروحه شفاف سازی کند .
« صدای معلم » در پایان گزارش خود چنین آورده بود :
« انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند » .
آن چه مهم و قابل تامل در انتشار این گزارش بوده آن است که « صدای معلم » هیچ حکم و یا گزاره ایجابی را در مطلب خود نسبت به هر شخصیت حقیقی و حقوقی منتشر نکرده و همان گونه که ذکر گردید فقط خواهان پاسخ گویی شده است .
اما « شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران » به جای پاسخ و اقناع مطابق روال پیشین خود حتی اتهاماتی را متوجه این رسانه کرده است .
باید به این موضوع اذعان کرد که در تاریخ فعالیت رسانه ای « صدای معلم » و « مدیر مسئول این رسانه » حتی یک مورد نبوده که مسئول و یا مقامی در جمهوری اسلامی ایران چه به صورت رسمی و یا غیررسمی و آن هم به صورت تحکم از یک رسانه رسمی بخواهد که خبر و یا گزارش منتشر شده را حذف کرده و یا حتی آن را سانسور کند .
با این حال ؛ « صدای معلم » بر اساس دکترین و پروتکل های حرفه ای خود که همانا تاسیس و تثیبت » تفکر انتقادی » و » فرهنگ گفت و شنود » است این « جوابیه » را منتشر می کند .
https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25952-/جوابیه-ی-شورای-هماهنگی-تشکلهای-صنفی-فرهنگیان-ایران-به-صدای-معلم-در-مورد-یک-گزارش
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
در هر دو جا، دانشآموزان از کودکی یاد میگیرند که «درس خواندن» به معنای «آماده شدن برای یک روز بزرگ» است
از پکن تا تهران: مافیای کنکور چگونه نفس آموزش را برید
محمد راعی/ معلم
* در نگاه اول، کلاس درس در چین و ایران دو تصویر متفاوت دارد:
در یکی، انبوهی از دانشآموزان با یونیفورم منظم پشت میزهای ردیفشده نشستهاند و چشمشان به تختهای است که پر از فرمول و کلمات انگلیسیست. در دیگری، همان ردیفهاست، همان نگاهها، فقط رنگ لباسها و زبان متفاوت است.
اما اگر کمی دقیقتر شویم، زیر این ظاهر دو کشور، یک روح مشترک نفس میکشد:
آزمون محوری و رقابت فرساینده.
* چین، با جمعیتی سرسامآور، سالهاست که تمام مسیر تحصیلی دانشآموزانش را به آزمون Gaokao (آزمونی همانند کنکور خودمان و به مراتب رقابتی تر و شدید تر ) گره زده؛ آزمونی که نتیجهاش تا حد زیادی آینده دانشگاهی، شغلی و حتی موقعیت اجتماعی فرد را تعیین میکند. ایران هم، هرچند با جمعیتی بسیار کمتر، مسیری مشابه را با آزمون سراسری خود طی میکند. در هر دو جا، دانشآموزان از کودکی یاد میگیرند که «درس خواندن» به معنای «آماده شدن برای یک روز بزرگ» است :
روز موعود و روز کنکور.
* این فشار، به تدریج، فضای آموزشی رسمی را ناکافی جلوه داده است. در هر دو کشور، شبکهای عظیم از کلاسهای خصوصی، آزمونهای آزمایشی و کتابهای کمکی شکل گرفته که فقط یک هدف دارد: شکستن دروازه کنکور. اینجا است که وارد قلمرو آنچه «مافیا» نامیده میشود، میشویم.
* چین در سال ۲۰۲۱ با طرح «کاهش مضاعف» سعی کرد این چرخه را بشکند: کلاسهای خصوصی دروس اصلی ممنوع شد، تبلیغات محدود شد، و موسسات موظف شدند غیرانتفاعی فعالیت کنند. اما نتیجه؟ مافیا فقط زیرزمینی شد. کلاسها به خانهها و پلتفرمهای پیامرسان مهاجرت کردند، قیمتها بالا رفت، و شکاف طبقاتی شدیدتر شد. ثروتمندان همچنان بهترین آموزش را خریدند و فقرا فقط به مدرسه اکتفا کردند.
از این تجربه میشود فهمید که صرفاً محدود کردن یا ممنوع کردن، بدون جایگزین باکیفیت، فقط مافیا را پنهانتر و گرانتر میکند.
* راه برونرفت، نه در تخریب کامل بازار موازی، بلکه در ارتقای آموزش عمومی است:
- مدارس باید همان کیفیت و عمق آموزشی را ارائه دهند که امروز موسسات خصوصی ادعایش را دارند.
- نظام سنجش باید از «یک آزمون سرنوشتساز» به مجموعهای از سنجشهای چندمرحلهای و مهارتمحور تغییر کند.
-آموزش مهارتهای زندگی، تفکر انتقادی و خلاقیت باید جایگزین بخشی از حجم حفظیات بیپایان شود.
متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/آموزش-تطبیقی/item/25950-/از-پکن-تا-تهران-مافیای-کنکور-چگونه-نفس-آموزش-را-برید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« بیشتر معلمان به طور سنتی به تک سخن گویی خود عادت کرده اند »
نگاهی به چیدمان و انواع نحوه نشستن دانش آموزان در کلاس درس ... آیا مهم است ؟
مینو امامی
* موزش و پرورش ایران از آغاز فعالیت خود تاکنون در همان شیوه سنتی ردیفی ثابت قدم بوده است که این امر خود گواهی بر تغییرناپذیری آموزش و پرورش و ایستایی بی ثمر آن طی دهه های گذشته بوده است.
مصداقی بر متکلم الوحده بودن معلمان در کلاس درس و تسرّی یا انتقال تک روش تدریس توسط معلمان در طول تاریخ آموزش و پرورش. یا نشانگر عدم تغییر سیاست های خرد و کلان آموزش و پرورش علیرغم تغییر غیرعادی وزرا به دلیل بی کفایتی و استیضاح زودهنگام برخی از آنان یا ثبات کانال ها و سیاست ها در مراکز تربیت معلم بوده است.
* کار گروهی همه اعضا را به فعالیت وامی دارد. روش بارش مغزی توسط اعضای گروه اجرا می شود. آنان به بررسی و سنجش بهترین پاسخ توسط تک تک اعضا و نهایتا سرگروه می پردازند تا به عنوان نماینده گروه پاسخ سئوال را به همکلاسی ها و معلم انتقال دهند. و معلم با یادداشت پاسخ هر گروه در تخته سیاه یا تخته وایت برد، با نظر خود دانش آموزان به بررسی پاسخ ها و انتخاب بهترین و کامل ترین از بین آن ها می پردازد.
* طراحان مدرسه « بدون کلاس درس » سوئد با ایجاد یک محیط باز که باعث رشد انگیزه، خلاقیت و کنجکاوی فکری میشود، خواستهاند تا با رها ساختن دانش آموزان در یک محیط زیبا، راحت، امن، آزمایشگاهی، تفریحی و ... آنها را تشویق به یادگیری و آموزش کنند. برای این کار نه تنها از هنر طراحی مدرن و دیجیتالی استفاده کردهاند، بلکه از رسانههای دیجیتالی چون لپ تاپ، تلویزیونهای لمسی، بازیهای ویدیویی و... نیز در سالنهای زیبا با طراحی مدرن و فضای کافی برای مطالعه بهره کامل بردهاند.
هوشمندسازی مدارس با مدرسه بدون کلاس درس سوئد که به « ویتارا » و به عنوان « مکتب ویتارا » معروف شده است. اساس کار تحریک کنجکاوی و ایجاد اعتماد به نفس در کودکان با گذاردن آنها در یک فضا و محیطی که دارای طراحیهای انتزاعی ، توپوگرافیها و نوعی کلاسیک خاص دارد، است.
* چیدمان مناسب برای هر درس خاص، به کاهش رفتارهای ناشایست یا اختلالات کنشی و ایجاد یک محیط یادگیری آرام کمک می کند. راحتی فیزیکی دانشآموزان موجب کاهش خستگی ناشی از نشستن طولانی مدت می شود. که صد البته باید در انتخاب نوع صندلی و تناسب قد آن با سن دانش آموزان، نیز دقت کرد. خصوصا در دوره ابتدایی، دانش آموزان قادر باشند پاهای خود را بر زمین بگذارند تا کمتر خسته شوند.
* برخورد با روش ها و شیوه های جدید برای بزرگسالان نیز بیشتر مواقع، غافلگیر کننده است و حتی در برابر آن مقاومت یا اعتراض نیز می کنند. با در نظر داشتن این واکنش طبیعی، باید در قبال برخورد همکاران یا کادر دفتر، دانش آموزان و حتی اولیای آنان به دلیل سر و صدای بیشتر که زائیده نحوه جدید چیدمان کلاس است، زود تسلیم و نومید نشویم و با تقویت جنبه های مثبت که متعاقب آن روش های نوین تدریس نیز ارائه خواهد شد، به همه فرصت بدهیم تا بجای قضاوت عجولانه، صبورانه به درک موقعیت جدید برسند.
* روش تدریس یک معلم؛ لزوما جای پای برف نیست که برای فرو نرفتن در عمق برف، ترجیح دهیم پاهای خود را بر روی جا پاهای از قبل ایجاد شده بگذاریم. روش های نوین تدریس دیگر کشورهای برتر آموزشی صرفا به عنوان یک راهکار برای نظامی است که قابلیت ایجاد کردن شیوه های جدید تدریس را ندارد. اما یک معلم واقعی، یقین بر حسب مقتضای کلاس خود که ترکیبی از درجات گوناگون یادگیری دانش آموزان است، روشی خلاقانه خواهد داشت.
روش تدریس لزوما مسیری پیچیده یا شگفت انگیز نیست. بلکه با تغییر یک حلقه از روال عادی تدریس نیز می توان نتایج مطلوب تری به دست آورد.
https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25946-/نگاهی-به-چیدمان-و-انواع-نحوه-نشستن-دانش-آموزان-در-کلاس-درس-آیا-مهم-است-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
🟢 بنام خدا
🔹در روز بیست ودوم مردادماه ۱۴۰۴، همزمان با روز ملی تشکلها و مشارکتهای اجتماعی، رسانه اختصاصی سازمان معلمان ایران شعبه استان تهران، فعالیت رسمی خود را در فضای مجازی آغاز میکند.
🔹سازمان معلمان ایران همواره بر این اصل پایبند بوده که در راستای تحقق اهداف مندرج در اساسنامه خود گام بردارد و با رعایت اصول تشکیلاتی، مسیر پیشِ رو را بهدرستی طی کند.
سازمان معلمان استان تهران نیز میکوشد با تحلیل عملکرد گذشته و بهرهگیری از تجربیات پیشکسوتان این تشکل فرهنگی، راهبردهای آینده خود را تدوین نماید.
🔹این سازمان در پی جذب همکاران فرهنگی خوشنام و توانمند در حوزه تخصصی است که به فعالیتهای تشکیلاتی علاقهمند باشند، تا با مشارکت این اعضای فرهیخته، مسیر دستیابی به اهدافش را بر اساس واقعبینی طراحی کند.
🔹وجود بیش از ۱۰۰ هزار فرهنگی فرهیخته در استان تهران، با توجه به توانمندیهای فرهنگی و جایگاه اجتماعی آنان، یک ظرفیت ارزشمند انسانی است و
امید است این قشر تأثیرگذار، بتواند تمام توان خود را برای سربلندی ایران عزیز به کار گیرد.
با احترام محمد صیدلو
رئیس شعبه تهران سازمان معلمان ایران
🆔@sokhanemoallem_Tehraan
رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور در نشست خبری : تا کی می خواهیم مملکت را این طوری اداره کنیم ؟ تا کی پارتی ؟ تا کی نامه آوردن ؟
مدیر صدای معلم : آقای میرزاده ! سازمان نظام معلمی چه شد ؟ معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش : نیمه پُر لیوان را ببینید !
صدای معلم گزارش می کند ؛
* میرزاده بر خلاف سایر مسئولان سعی کرد ابتدای نشست را با پرسش و پاسخ با خبرنگاران شروع کند .
معاون حقوقی و امور مجلس وزارت آموزش و پرورش از خبرنگاران پرسید :
به نظر شما خبرنگار باید به دنبال خبر بگردد و یا خبر دنبال خبرنگار ؟ کدام یک ؟
یک سوال همیشه در ذهن من بوده است که روی آن بحث باید بشود :
کجاها خبرنگار باید به دنبال خبر بگردد و اگر خبری هم دید که کسی را ندارد و خبرنگار دنبالش نمی آید بگوید بیا من را بخور . بیا حرفم را گوش کن ...
پس از پاسخ دو خبرنگار ؛ « علی پورسلیمان ، مدیر صدای معلم » در پاسخ بیان داشت که وظیفه « رسانه ( خبرنگار) » ؛ دروازه بانی خبر است .
* میرزاده :
من احساس می کنم بحث « قانون گرایی » یکی از چیزهایی است که واقعا انتظار داشتم از هفته ی گذشته تا به امروز « یک رسانه » ای از من بپرسد .
آیا ما به « قانون » نیاز داریم ؟
آیا « قانون » می تواند فصل الخطاب باشد ؟
تا کی خواهش می کنم ؟
تا کی در اداره ها التماس کنیم ؟
تا کی تو را به خدا ؟
تا کی پارتی ؟
تا کی نامه آوردن ؟
تا کی می خواهیم مملکت را این طوری اداره کنیم ؟
و حتما برای کار جزئی و شماره زدن و دنبال آشنایی گشتن در اداره ؟
و آن سفارش بکند و نامه اش را من بزنم ؟
چه کسی باید از حقوق انسان ها دفاع کند ؟
کرامت انسانی کجاست ؟
این که در قانون ما عالی است .
قانون شکنی تا کی ؟
در برابر چشم و دیدگان رسانه در داخل و خارج خیلی می بینیم و گاهی هم تحمل می کنیم .
و خودمان برخی اوقات هم آتش بیار معرکه شویم !
..... خواهش می کنم برای « قانون گرایی جامعه » اول خود ما خبرنگاران ، خودمان عامل باشیم . گفتم ساعت 9 یعنی ساعت 9 . نه و دو دقیقه ، نه نیست !
دو دقیقه فرق دارد .
از آن گرفته تا چیزهای دیگر .
بعد بیاییم و از قانون دفاع کنیم » .
* میرزاده در بخشی از سخنان خود گفت : « اینجا نیامدهایم فقط سخنرانی کنیم. هر حوزه آموزش و پرورش، انتظارات مشخصی تدوین کرده که پس از اجلاس، ملاک ارزیابی عملکرد مدیران خواهد بود. برای نخستینبار، شاخصهایی عینی برای سنجش تحقق این انتظارات تعریف شدهاند » .
اما در ابتدا و در بخش تبیین به مدت 47 دقیقه سخنرانی کرد .
با وجود آن که موضوع نشست خبری تبیین و تشریح اهداف سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور بود اما میرزاده بارها از جایگاه « معاون حقوقی و امور مجلس » سخن گفت و البته مجری نشست به خبرنگاران تاکید می کرد که حتما پرسش های خبرنگاران منحصرا در این بخش مطرح گردد .
* مدیر صدای معلم خطاب به معاون حقوقی و امور مجلس با بیان این که شعار محوری این اجلاس « کیفیت، عدالت برای ایران، برای مدرسه » است گفت که در همین نشست محدود شما 6 میکروفون دارید و من هیچ میکروفونی ندارم .
پورسلیمان در مورد سخنان میرزاده در مورد توجه ویژه شخص رئیس جمهور به آموزش و پرورش و مسائل آن و بی نظیر خواندن آن پرسید که اگر چنین است چرا آقای پزشکیان در نخستین نشست خبری خود به عنوان رئیس جمهور هیچ دعوتی از رسانه ها و خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش به عمل نیاورد ؟
مدیر صدای معلم با به چالش کشیدن میزان توجه علیرضا کاظمی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت پزشکیان به رسانه ها پرسید که چرا وزیر آموزش و پرورش در این یک سال هیچ نشستی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش نداشته است ؟
این به نظر شما « بی نظیر » نیست ؟!
مدیر صدای معلم خطاب به رئیس ستاد برگزاری سی و هشتمین اجلاس روسا و مدیران آموزش و پرورش کشور گفت که اگر شما انتظار تبیین و همراهی رسانه ها در این حوزه را دارید در نخستین گام برای نشان دادن حسن نیت ؛ از وزیر آموزش و پرورش بخواهید که نشستی با خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش داشته باشد و آقای پزشکیان هم او را همراهی کند .
این می تواند سرآغاز اعتماد من به عنوان یک معلم و روزنامه نگار به شما و دولت پزشکیان باشد .
* حال پرسش من این است که من به عنوان یک روزنامه نگار و معلم چرا و چگونه باید به شما اعتماد کنم در حالی که چیزی به این مهمی را به سرانجام نرساندید ؟
متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25942-/مدیر-صدای-معلم-آقای-میرزاده-سازمان-نظام-معلمی-چه-شد-؟-معاون-حقوقی-و-امور-مجلس-وزارت-آموزش-و-پرورش-نیمه-پُر-لیوان-را-ببینید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« مسئولان به وظیفه اخلاقی و حرفه ای خود عمل کنند »
خودسوزی یک نیروی خدماتی در بجنورد و سکوت آموزش و پرورش ؟!
صدای معلم گزارش می کند ؛
* با گذشت چند روز از این حادثه تلخ، نه گزارش روشنی به افکار عمومی ارائه شده، نه مسئولیتی پذیرفته شده، و نه دلجوییای از خانواده داغدار صورت گرفته است .
* « صدای معلم » ضمن ابراز پیام تسلیت به خانواده این همکار محترم فرهنگی از مسئولان وزارت آموزش و پرورش می خواهد تا ضمن اطلاع رسانی صحیح و مسئولانه در مورد ابعاد و زمینههای بروز این فاجعه و دلجویی و جبران مادی و معنوی برای خانواده داغدار این نیروی خدماتی فقید با مسئولان، مدیران و تمامی عواملی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در ایجاد این وضعیت نقش داشتهاند ، برخورد قانونی و قاطع صورت بگیرد .
https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25934-/خودسوزی-یک-نیروی-خدماتی-در-بجنورد-و-سکوت-آموزش-و-پرورش-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
بیانیه انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران؛
تقویت رسانههای مستقل نه تهدید که تضمینی برای دوام و اصلاحپذیری نظام است
صدای معلم منتشر می کند ؛
* هفدهم مرداد، روز خبرنگار ؛ فرصتی است برای تجلیل از کسانی که حرفهشان را پیمانی پُرمخاطره با «حقیقت» و «مسئولیت اجتماعی» میدانند؛ آنان که با تکیه بر عقل و درایت، همراه با شور و ذوق، استعداد و عشق، در مسیر آگاهیبخشی و روشنگری گام نهادهاند و در میان رخدادها، همواره در کنار مردم ایستادهاند.
* در جهان امروز، ساختار رسانهای در هر نظام حکمرانی، نه تنها ابزاری برای اطلاعرسانی بلکه رکن چهارم قدرت و یکی از پایههای ثبات، شفافیت و سلامت در جامعه است. رسانههای حرفهای و مستقل با افشاگری فساد، تبیین تصمیمات حاکمیتی، پیوند با افکار عمومی و بازتاب صدای جامعه، به اصلاح سازوکارها و افزایش کارآمدی حکومت کمک میکنند.
حال، نظامهایی که از این کارویژهها استقبال کنند و به رسانه به چشم شریک در حکمرانی بنگرند، مسیر توسعه پایدار را هموار میکنند. در مقابل، نادیده گرفتن نقش واقعی رسانه و تکیه بر رسانههای فرمایشی و تبلیغاتی، گرچه در کوتاهمدت، همچون مخدر سکوت و رضایت خاطر میآفریند، اما در بلندمدت مشروعیت، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را فرسوده میکند.
امروز بیش از هر زمان، نیاز به آن است که حاکمیت با بازنگری در رویکرد خود بپذیرد که تقویت رسانههای مستقل نه تهدید که تضمینی برای دوام و اصلاحپذیری نظام است و تا دیر نشده، باید به ساختاری تن داد که صدای حقیقت را پژواک دهد. این مسیری است ممکن، امیدبخش و سازنده، اگر ارادهای برای بازگشت به عقلانیت و ساختار درست نظام رسانهای وجود داشته باشد.
حال، نظامهایی که از این کارویژهها استقبال کنند و به رسانه به چشم شریک در حکمرانی بنگرند، مسیر توسعه پایدار را هموار میکنند. در مقابل، نادیده گرفتن نقش واقعی رسانه و تکیه بر رسانههای فرمایشی و تبلیغاتی، گرچه در کوتاهمدت، همچون مخدر سکوت و رضایت خاطر میآفریند، اما در بلندمدت مشروعیت، سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی را فرسوده میکند.
* رسانهها باید بتوانند، بدون ملاحظهکاریهای رایج، زخمهای مزمن مدیریت کشور را بازگو کنند، زبان مردم باشند و در برابر ناکارآمدی و بیکفایتی، سکوت پیشه نکنند. تحقق این نقش خطیر، نیازمند فضایی است که رسانه را ارج نهد.
* باید بپذیریم که رسانهها، همچون هر نهاد زنده و پویایی، ممکن است اشتباه کنند؛ اما حق اشتباهکردن، جزئی جداییناپذیر از فرآیند یادگیری و رشد اجتماعی است. راه علاج، محدودسازی و کیفر نیست، بلکه اصلاح، تعامل و ارتقای سواد رسانهای است.
* حمایت یکسویه و بیحاصل از رسانههای فرمایشی و تزیینی، تیشه بر ریشه شفافیت، اعتماد عمومی و جریان آزاد اطلاعات زده است. زمان آن فرارسیده است که منابع عمومی به جای تزریق به بنگاههای کممخاطب و وابسته، به تحریریههایی اختصاص یابد که با حفظ استقلال، شرافت حرفهای و رسالت اجتماعی خود، در برابر فشار، سانسور و خریدن قلم ایستادگی کردهاند.
* یکی از آفتهای جدی رسانه در ایران، رشد رسانههاییست که باجخواهی را جایگزین مسئولیت کردهاند؛ رسانههایی که در ازای منافع مالی، به تطهیر مدیران ناکارآمد و تحریف افکار عمومی میپردازند. برخی مدیران نیز با نگاه نادرست، میکوشند با پول، رضایت رسانهها را بخرند.
انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران با هشدار نسبت به این روند خطرناک، از رسانهها میخواهد مراقب سرمایه اعتبار و اعتمادشان باشند و در برابر «باجنیوزها» با هوشیاری و همراهی صنفی بایستند.
* انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، در پایان بار دیگر بر مسئولیت تاریخی خود در دفاع از آزادی مطبوعات، امنیت شغلی خبرنگاران و استقلال رسانهها تأکید میکند و از همه نهادهای مسئول میخواهد که به تقویت آن بیندیشند.
آینده این سرزمین، در گرو صداقت، شفافیت و گفتوگوی آزاد است .
https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25930-/تقویت-رسانههای-مستقل-نه-تهدید-که-تضمینی-برای-دوام-و-اصلاحپذیری-نظام-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
آیا شکایت علیه یک « معلم خبرنگار » و آن هم در آستانه ی « روز خبرنگار » در جهت تقویت کدامین « امید به آینده » و « افزایش اعتماد عمومی » است ؟
شکایت علی حدادی نماینده مجلس علیه مهدی توسلی " معلم خبرنگار " ؟!
صدای معلم گزارش می کند ؛
* علی حدادی نماینده مردم ساوجلاغ، نظرآباد، طالقان و چهارباغ بر اساس ابلاغیه ای که توسط شعبه چهارم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان نظر آباد علیه « مهدی توسلی » مدیر مسئول ماهنامه فراز البرز صادر شده از این « معلم خبرنگار » شکایت کرده است .
عنوان اتهام بر اساس این ابلاغ ؛ « نشر اکاذیب » اعلام گردیده است .
* در پیام تبریکی که این نماینده ی مجلس پیش تر و به مناسبت « روز خبرنگار » صادر کرده بود چنین آمده است :
« امروز جامعه ما بیش از گذشته نیاز به تبیین شفافیت آگاهی و روشنگری دارد. خبرنگاران و اهالی رسانه میتوانند در این عرصه خصوصا در راستای تقویت امید به آینده و افزایش اعتماد عمومی بسیار موثر باشند. آنچه که آنان را در این مسیر موفق میدارد، حق طلبی و حقگویی و دوری از معادلات ناصواب است .
سختیها و رنجهای شغل خبرنگاری و درعین حال مشکلات معیشتی و شغلی این عزیزان برای ما پوشیده نیست. امید است توجه بیش از پیش به این حوزه و تلاش در رفع مشکلات اصحاب رسانه، باعث شود تا خبرنگاران به عنوان چشمهای بیدار در کنار همه ارکان جامعه برای حرکت در مسیر تعالی و توسعه به رسالت خویش عمل کنند » .
* این نماینده ی مجلس پاسخ دهد که به عنوان یک عضو نهاد « تقنین و نظارت » کدامین مشکلات را از پای اصحاب رسانه برداشته است ؟
آیا با این گونه شکایت ها قرار است در جهت کدام مسیر تعالی و توسعه گام برداریم ؟
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25922-/شکایت-علی-حدادی-نماینده-مجلس-علیه-مهدی-توسلی-معلم-خبرنگار-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« در سالهای اخیر، حراست آموزش و پرورش استان اصفهان به جای ایفای نقش نظارتی در چارچوب قانون به ابزاری برای غربالگری جناحی، رد صلاحیت سلیقه ای، پرونده سازی و اخلال در مسیر رشد نیروهای متعهد اما مستقل تبدیل شده بود »
انتقاد صریح و جدی تشکل های فرهنگیان نسبت به عملکرد اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان
صدای معلم منتشر می کند ؛
گروه تشکل ها/
جمعی از تشکل های فرهنگیان اصفهان در بیانیه ای انتقاد و اعتراض جدی خود را نسبت به رویکردها و عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان اعلام کردند .
این بیانیه خطاب به رئیس جمهور ، آقای پزشکیان ؛ وزیر آموزش و پرورش ، آقای کاظمی ؛ استاندار اصفهان ، آقای جمالینژاد و مدیر کل آموزش و پرورش استان اصفهان ، آقای نظریان نگارش گردیده است .
* ما جمعی از تشکلهای اصلاحطلب فرهنگیان استان اصفهان، در آستانه تحول وعده داده شده در آموزش و پرورش، نسبت به برخی انتصابات اخیر که خلاف مسیر عقلانی سازی، تخصصگرایی و هم راستایی با دولت است ؛ اعلام نگرانی و اعتراض جدی خود را اعلام می داریم :
- -در یکی از مهمترین گلوگاههای ساختاری، اداره کل آموزش و پرورش یعنی حوزه حراست با وجود بازنشستگی چهرهای که سالها به واسطه نگاه سلیقهای و امنیتزدهاش مورد نقد گسترده بدنه فرهنگیان بوده، متأسفانه گزینه جایگزین شده فعلی نه تنها ادامهدهنده همان خط فکری است، بلکه در حلقه مشورت و تصمیمسازی همان جریان تثبیت شده عمل میکند.
این انتصاب، بهویژه در دورهای که انتظار میرود حراست با باز تعریف مأموریت خود به نهادی حامی و پشتیبان نیروهای متخصص و تحول خواه تبدیل شود، بهمعنای تائید رویکردی است که سالها مانع از بهکارگیری آزادانه و شایستهسالارانه فرهنگیان شده است.
تداوم این خط، مغایر با وعده اصلاح ساختارها و احیای امید است و پیام خطرناکی به بدنه آموزش و پرورش ارسال میکند.
* - آنچه نگرانکنندهتر است ؛ ادامهدار بودن نفوذ و مداخله جریانهای خارج از آموزش و پرورش که در دوره گذشته نیز با دور زدن شایستهسالاری ؛ فضای انفعال، نفاق و چند صدایی پنهان را بر مدیریت آموزشی تحمیل کرده بودند.
امروز برخی مدیران منصوب، بهدلیل وابستگی بیرونی و فشار سیاسی ناگزیر به سکوت، محافظهکاری یا حتی رفتار دوگانه شدهاند؛ روندی که با هیچ یک از اهداف اصلاحگرایانه هم خوانی ندارد.
* ما امضاکنندگان بیانیه با صراحت و بر اساس مسئولیت صنفی تشکیلاتی و حرفهای، خواهان:
* توقف فوری انتصابات غیرفرهنگی، جناحی و امنیتزده
* باز تعریف مأموریت حراست در چارچوب قانون، با رویکردی تحول خواه و متخصص محور و حامی معلمان
* اصلاح و تغییر هر چه سریع تر اعضای فعلی هیات تخلفات اداری اداره کل آموزش و پرورش استان
* استفاده از ظرفیت نخبگان و نیروهای اصلاحطلب وفادار به آموزش و پرورش
* بهرهگیری از توان مشورتی تمامی تشکلهای اصلاحطلب برای شکلگیری مدیریتی متنوع، تخصصگرا و مردمی ؛
هستیم .
متن کامل بیانیه را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/خبر/item/25920-/انتقاد-صریح-و-جدی-تشکل-های-فرهنگیان-نسبت-به-عملکرد-اداره-کل-آموزش-و-پرورش-استان-اصفهان
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« تعلیم و تربیت محدود به فرد نیست و نقش مهمی در توسعه فرهنگ عمومی و سلامت اجتماعی ایفا میکند »
پایان " مشاجره " مبنایی برای ارتقای رفتار جمعی
زهرا نجاتی/ دبیر علوم اجتماعی از دلفان لرستان
* از دیدگاه اجتماعی ، این نوشته دستورالعملی عملی برای تعامل مطلوب اجتماعی است از جمله: عفو و گذشت، که باعث تلطیف روابط و کاهش تنشهای میان افراد جامعه میشود و همدلی و مهربانی را گسترش میدهد، قدرت حل تعارضات و افزایش سرمایه اجتماعی را به همراه دارد و همچنین ، دعوت به کارهای نیک و ارزشهای پسندیده (امر به عرف)، که به ترویج فرهنگ مسئولیتپذیری، قانونمداری و رواج نیکوکاری در جامعه کمک میکند و مبنای ارتقای رفتار جمعی را شکل میدهد.
و در آخر، بیاعتنایی به رفتار جاهلان که مانع گسترش نزاع و خشونتهای بیثمر شده و مسیر جامعه را به سوی آرامش و رشد اجتماعی هدایت میکند.
* در دنیای کنونی، وقتی در یک مجموعه کاری یا خانوادگی، اعضا به جای تلافی یا جدل، اشتباهات هم را ببخشند یا حتی به جای بحث با افراد ناسازگار، مسیر گفت و گوهای مثبت را انتخاب نمایند ؛ تنشها کاهش مییابد و فضای سالمتر و سازندهتری شکل میگیرد.
* وقتی دانشآموزی اشتباهی انجام میدهد و معلم یا مدیر با مهربانی و گذشت با او صحبت میکند (نه با تنبیه و تحقیر)، هم شرایط روحی دانشآموز بهتر میشود و هم فضای آموزشی صمیمیتر میگردد.
اگر کسی به اشتباه همکاری را ناراحت کند، اما به جای تلافی دو طرف با گفتوگو، عذرخواهی و چشمپوشی مسئله را حل کنند، جوّ همکاری و اعتماد تقویت میشود و بازدهی تیم بالاتر میرود.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25916-/پایان-مشاجره-مبنایی-برای-ارتقای-رفتار-جمعی
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« اعتبار یک دانشگاه آموزشی به وجود هیات علمی متخصص آن است »
بازنشسته کردن اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان و این مدیران بحران ساز ؟!
محمدرضا فرهادی نیا
* مدیریت دانشگاه فرهنگیان در مردادماه 1404بر اساس یک تصمیم غیر منتظره و به ظاهر قانونی، برای تعداد زیادی از استادان پیش کسوت دارای مرتبه مربی و استادیار ابلاغ بازنشستگی صادر کرده است.
* قاطبه استادان متعهد این دانشگاه خود را ملتزم به قوانین جاریه کشور دانسته و از آن تمکین می نمایند اما آنچه مورد اعتراض این جمع قرار گرفته است، بی تدبیری در بازنشستگی اعضای هیات علمی و بی توجهی به ماموریت های تعریف شده دانشگاه ، تفسیر سلیقه ای از قانون و نادیده انگاشتن مصوبه قانونی هیات امنای این دانشگاه است.
* اعتبار یک دانشگاه آموزشی به وجود هیات علمی متخصص آن است. اگر قرار بود چنین اتفاقی بیافتد ؛ آیا بهتر نبود با جذب به موقع اعضا هیات علمی جدید، حداقل آنان 2 سال در کنار قدیمی ها کار آزموده می شدند تا در روند تغییر و تحول، خللی به ساختار آموزشی وارد نگردد ؛ به عنوان مثال با اقدام جدید بسیاری از گروه های آموزشی تخصصی بدون هیات علمی می شوند و برنامه ریزان ، تصمیم دارند خلا به وجود آمده در ترم جدید را با به کارگیری نیروهای حق التدریس جبران نمایند ؛ از طرفی این مدیران به ظاهر نوگرا ، اجرای مصوبه شماره یک از صورت جلسه شانزدهمین نشست دور دوم هیات امنای دانشگاه ( 30/ 01/ 1396) که تاکید می کند اعضای هیات علمی تطبیقی بدون در نظر گرفتن شرط 30 سال سابقه خدمت ، امکان استمرار خدمت تا سن 65 سال را دارند را نادیده انگاشته اند که این مهم بر خلاف اساس نامه و رویه قانونی دانشگاه است.
* ایضا این مدیران بحران ساز، بدون نظر داشت مفاد بند ب سازمان بازرسی کل کشور به دانشگاه فرهنگیان ( کد پیگیری 973998) مبنی بر اصلاح نسبت دانشجو معلم به عضو هیات علمی مطابق با نسبت های مندرج در ماده 66 قانون توسعه و استانداردهای ابلاغی وزارت عتف، دست به چنین اقدامی زده اند؟!
https://sedayemoallem.ir/بازنشستگان/item/25913-/بازنشسته-کردن-اعضای-هیات-علمی-دانشگاه-فرهنگیان-و-این-مدیران-بحران-ساز-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
فرهادی سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در نشست خبری : به معلمانی که استمرار خدمت دهند مثل سال قبل یک ماه پاداش می دهیم
پورسلیمان مدیر صدای معلم : آقای سخنگو ... معلمان انگیزه ای برای ادامه و کار ندارند !
صدای معلم گزارش می کند ؛
« روز خبرنگار » را تبریک می گویم علی الخصوص به مسئولان و مقامات پاسخ گو و مسئولیت پذیر .
امیدوارم در این دولت بر خلاف دولت قبل ( ابراهیم رئیسی ) که رسانه های مستقل و منتقد جایگاهی در برنامه ها و نشست ها نداشتند ؛ وزارت آموزش و پرورش دولت مسعود پزشکیان مراسم در خور و شایسته ای را برای خبرنگاران برنامه ریزی و به اجرا در آورد .
* بر اساس برنامه ی اعلام شده توسط مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش برای عزیمت خبرنگاران ، اتوبوسی در نظر گرفته شده بود اما هنگامی که اعلام شد خبرنگاران سوار وسیله نقلیه شوند خبرنگاران به جای آن که از محل خط کشی شده ویژه عابر پیاده ( کمی بالاتر از ساختمان مرکزی وزارت آموزش و پرورش ) عبور کنند ترجیح دادند تا از همان درب اصلی وزارت آموزش و پرورش عرض خیابان را به سمت اتوبوس پارک شده در آن سوی خیابان طی کنند و این در حالی است که به علت نصب نرده های ضخیم رو به روی وزارت آموزش و پرورش به سختی خود را از میان آن ستون ها رد کردند .
* زمانی که خبرنگار « رستا » پرسشی را در مورد « پروژه مهر » مطرح کرد ؛ « صدای معلم » پرسید که آیا بودجه مستقل و یا قابل توجهی برای اجرای پروژه مهر پیش بینی شده است ؟
پاسخ فرهادی مثبت بود و ایشان تاکید کرد که این اعتبار پیش از آغاز سال تحصیلی در اختیار مدارس کشور قرار خواهد گرفت .
* سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در بخشی از سخنان خود در مورد ثبت نام در مدارس عنوان کرد که دخترش هنوز ثبت نام نکرده است و در بیان چرایی آن گفت که هنوز « جای خوب » برای او پیدا نشده است .
این سخنان سخنگو با اعتراض شدید علی پورسلیمان مدیر صدای معلم رو به رو شد .
پورسلیمان گفت : تعبیر این حرف ها آن است که ما در آموزش و پرورش ، « جای خوب » و « جای بد » داریم و این ظلم و اجحاف در حق همه دانش آموزان و جامعه است .
مدیر صدای معلم ، وجود این نوع نگاه و نگرش را در بین مسئولان « خطرناک » و غیر قابل قبول و انتظار دانست . این مساله ناقض صریح عدالت آموزشی است .
* مدیر صدای معلم از سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پرسید که مرجع بلاواسطه و پاسخ گو در مورد رتبه بندی و فرآیند آن کیست ؟
فرهادی معاونت خودش را معرفی کرد .
پورسلیمان در پاسخ گفت با توجه به آن که معاونت پشتیبانی با کمیت و پول سر و کار دارد اما رتبه بندی مقوله ای کیفی است و تا زمانی که انجام این مهم در این معاونت صورت بگیرد ، نباید انتظار معجزه ای در زمینه « کیفیت بخشی آموزش » داشت .
مدیر صدای معلم تصریح کرد که رتبه بندی باید توسط یک مرجع علمی با استقلال سازمانی و حرفه ای طراحی و انجام شود .
مدیر صدای معلم در نشست پیشین به ضرورت تشکیل « سازمان نظام معلمی » اشاره و تاکید کرد اما سخنگوی وزارت آموزش و پرورش با برجسته کردن نقش « هیات های ممیزی » از کنار این موضوع گذشت .
« اگر سیاست جذب « معلمان بازنشسته » برای پر کردن کلاس ها کارآمد و علمی و مفید است ؛ چرا آن معلمان ( کارآمد ) را بازنشسته می کند و یا آن که اگر تشخیص بر این است که این معلم هنوز کارآمد است و می تواند در کلاس مفید باشد ؛ چرا اقدامی برای نگهداشت این معلمان باتجربه انجام نمی دهد و همه چیز در شعار و تبلیغات خلاصه می شود ؟ »
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش در بخشی و در پاسخ به این پرسش عنوان کرد که همانند سال قبل به معلمانی که استمرار خدمت دهند یک ماه به عنوان « پاداش » تعلق خواهد گرفت .
پورسلیمان از سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پرسید : آیا از برخوردهای توهین آمیز و سخیف حتی در هنگام بازنشستگی معلمان پس از سال ها خدمت آن هم در ادارات آموزش و پرورش خبر دارد ؟ حتی « ضوابط و شرایط بازنشستگی و استمرار خدمت سال 1404 که توسط دایره تحت مدیریت شما به مناطق ارسال شده حاوی تناقض بوده و در جهت تکریم واقعی آنان نیست .
نمی شود از یک طرف از معلمان سابقه دار و در آستانه بازنشستگی به عنوان گنجینه و سرمایه ی آموزش و پرورش نام برد و از آنان تعریف و تمجید کرد اما در عمل به گونه ای دیگر عمل کرد .
این به واقع ؛ تمسخر آنان است .
پورسلیمان به صراحت عنوان کرد که با دلخوری و رنجش آموزش و پرورش و کلاس و مدرسه را ترک کرده است و این گونه مشوق ها هم به نوعی توهین به جامعه ی معلمان و نوع کار آنان است و مشکل را به صورت ریشه ای حل نمی کند .
متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25911-/پورسلیمان-مدیر-صدای-معلم-آقای-سخنگو-معلمان-انگیزه-ای-برای-ادامه-و-کار-ندارند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
" ابوالفضل مدیر روستا " دانشآموز مدالآور المپیاد جهانی اقتصاد در گفت و شنود با " صدای معلم " :
دلی پُر از آموزش و پرورش کشور دارم ؛ می خواهم برای ادامه تحصیل راهی دیار آرزوهایم شوم
گزارشگر : رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم
* گرچه مدال طلای جهانی المپیاد ریاضی آقاجانلوی زنجان با مدال نقره جهانی المپیاد اقتصاد مدیر روستای البرز دو مقوله متفاوت است ولی برای اولی، شخص رئیسجمهور ورود کرده و یک باب آپارتمان اهدا نمود در حالی که برای دومی یک بنر صاف و ساده نیز از سوی مسئولین و مدیریتشهری نصب نشده است.
* مدیر روستا که دو روزی است از المپیاد نفسگیر جهانی اقتصاد باکو فارغ شده است سینهای گشاده و دلی پُر از آموزش و پرورش جاری کشور داشته و شفاف و عریان چالشهای مترتب بر دستگاه تعلیم و تربیت را روی میز مدیر دومینو میکند.
* برای المپیادیها، کنکور آب خوردن است ؛ متاسفانه وقتم برای کنکور تلف شد.
اگر کنکور نداشتم مدال طلای المپیاد جهانی را شکار میکردم. امسال تراز خوبی در کنکور دارم. میخواهم لیسانس اقتصاد را در ایران خوانده و برای ادامه تحصیل راهی دیار آرزوهایم شوم.
* سیستم فشل و به درد نخورِ آموزش و پرورش ایران، دانشآموزان را در باتلاق آزمونهای پیدرپی و فشارهای روحی و روانی تست و تراز و کنکور زمینگیر کرده است.
ما در مدرسه مهارتهای زندگی، تفکر انتقادی، فوت و فن کار گروهی، شگردهای حل و فصل تعارضات و ارائه دادن دانستههای خود را نیاموختهایم.
به نظرم تجدید نظر اساسی در سیستم شکست خورده آموزش و پرورش ضروی است. اکثریت دانشآموزان معطوف به طبقه متوسطِ درسی در ایران رها و بلاتکلیف هستند.
* همه چیز با هم جمع نمیشوند. برای رسیدن به موفقیت باید برخی چیزها را فدا کرد.
به بچههای سمپادی توصیه میکنم در کنار درس و المپیاد از زندگی کردن و مطالعه کتب مختلف از شعر و رمان تا برنامهنویسی غافل نباشند.
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25909-/دلی-پُر-از-آموزش-و-پرورش-کشور-دارم-؛-می-خواهم-برای-ادامه-تحصیل-راهی-دیار-آرزوهایم-شوم
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
خطا کردن میتواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه حلهای جدید باشد
خطا کردن امروز کودکان فرصتی برای رشد و ظهور فردایی که ما قادر به ساختن آن نبوده ایم !
مینو امامی
* وقتی کودکان در محیطی امن و حمایتکننده اشتباه میکنند و مورد سرزنش قرار نمیگیرند، یاد میگیرند که اشتباه کردن بخشی از زندگی است و به آن ها اجازه میدهد تا با اعتماد به نفس بیشتری در برابر چالش ها قرار بگیرند. کودکان حضور والدین را در کنار خود نقطه عطفی برای امنیت بیشتر، حس می کنند پس با جسارت و بی باکی هر چه تمام، چندین راه مختلف را برای انجام و نتیجه گیری در یک کار خاص، امتحان می کنند. حمایت والدین در داشتن فرصت آزمون و خطا، کودکان را به نتایج مطلوب یا دلخواه می رساند.
* اگر می خواهید کودکان شما در بزرگسالی فردی مفید برای جامعه باشند پس مسئولیت بر دوش آنان بگذارید. وقتی والدین با اشتباهات کودکان به درستی برخورد میکنند، به آنها کمک میکنند تا مسئولیت اعمال خود را بپذیرند، این امر به آنها کمک میکند تا در آینده تصمیمات بهتری بگیرند و مسئولیتپذیری بیشتری در قبال رفتار خود داشته باشند. ترساندن کودکان با کلمات واهی و حتی تنبیه فیزیکی یا سرزنش کردن، آنان را به انکار و دروغ سوق می دهد. او می گرید و مدام به دروغ می گوید من نکردم. تنبیه کردن علاوه بر آسیبهای جسمی، تأثیرات مخربی بر سلامت روانی کودک دارد و میتواند منجر به کاهش اعتماد به نفس، اضطراب، افسردگی، و مشکلات رفتاری در بزرگسالی شود.
* خطا کردن میتواند فرصتی برای تفکر انتقادی و پیدا کردن راه حلهای جدید باشد. وقتی کودکان در مواجهه با خطاهای خود، تشویق به یافتن راه حل میشوند، مهارتهای حل مسئله در آنها تقویت میشود. کودک هنگام شکست در یک مسیر یا تجربه، با همراهی و برخورد معقول والدین خود به راه حل های دیگری می اندیشد. هدف او حل مسأله و اثبات توانایی خود است. پس با آزمون طرق دیگر تا رسیدن به پاسخ یا هدف نهایی، تلاش می کند. در غیر این صورت، او همیشه دنبال لقمه آماده و بارش تفکر دیگران خواهد بود.
او برای خود چنین نتیجه گیری خواهد کرد: به جای من بیندیش. بجای من عمل کن. بجای من اعتراض کن. هر وقت به نتیجه مطلوب رسیدی من سهم خود را می گیرم.
* در این بین نکته قابل توجه و تأمل مدت طولانی آموزش است و باید بررسی شود آیا حضور کودکان در فضای غیراستاندارد عاطفی، ساختاری و عملکردی، بیش از حد نیست؟! چون آموزش یا ادعای تعلیم و تربیت نیز می باید حدودی برای خود داشته باشد. چون طولانی بودن مدت آموزش، نوع ساختار و محتوای آموزشی و همچنین سیاست های غیرمقبول اما رایج آموزشی، از جمله دلایل عدم ثبت نام برخی از کودکان در مدارس است که بنا به تصمیم تعدادی از اولیا برای دوری از آموزش به اصطلاح رسمی صورت می گیرد. ظاهرا از سوی مراجع قانونی نیز برای این دوری، مخالفت یا منعی وجود ندارد و حتی چشم های خود را بر روی این دریچه تازه ایجاد شده و شگردهای آنان در ثبت نام صوری بدون حضور فیزیکی دانش آموز در مدرسه، بسته اند تا شاید بار مسئولیت آموزش و پرورش ولو ناچیز، قدری کمتر شود!
* کودکان خمیرِ بازی نیستند که خانواده یا مدرسه بخواهد او را به شکل دلخواه خود درآورد. کودکان فرصتی برای فردایی هستند که امروز ما قادر به ساختن آن نبوده ایم. پس اجازه دهیم کودکان با توان خود خطا کنند، تجربه کنند، مهارت کسب کنند و زندگی و دنیا را بشناسند و بسازند. امروز زندگی و دنیا، متعلق به کودکان است، با اعتماد به توان و ذکاوت کودکان، شرایط یادگیری پایدار را برای آنان فراهم سازیم.
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25907-/خطا-کردن-امروز-کودکان-فرصتی-برای-رشد-و-ظهور-فردایی-که-ما-قادر-به-ساختن-آن-نبوده-ایم
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« هدف اصلی تربیت فن آورانه، آماده کردن افراد برای زندگی در دنیای پیچیده و در حال تحول فن آوری است »
تربیت فن آورانه چیست ؟
حسین معافی/ دکتری برنامه درسی و مدرس دانشگاه فرهنگیان
* رشد توانمندی افراد جامعه در راستای فهم و درک دانشهای پایه و عمومی، کسب مهارت دانشافزایی، بهکارگیری شیوه تفکر علمی و منطقی، توان تفکر انتقادی، آمادگی بروز خلاقیت و نوآوری و نیز کسب دانش، بینش و تفکر و تربیت فن آورانه برای بهبود کیفیت زندگی، در قلمرو این ساحت است.
* تربیت فن آورانه مفهومی چندوجهی است که تعاریف و تفاسیر مختلفی برای آن ارائه شده است. به طور کلی، تربیت فن آورانه به فرآیندی اطلاق میشود که در آن به افراد دانش، مهارتها و نگرشهای لازم برای درک، استفاده و خلق فن آوری به طور مسئولانه و خلاقانه آموزش داده میشود.
* در دنیای امروز که به سرعت در حال تحول و پیشرفت تکنولوژی است، تربیت فن آورانه به یک ضرورت اساسی تبدیل شده است. دلایل متعددی برای این موضوع وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
* آمادگی برای مشاغل آینده
* مشارکت مدنی
* ترویج نوآوری
* کاهش نابرابر
* توانمندسازی افراد
* آمادگی برای زندگی در دنیای دیجیتال
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25953-/تربیت-فن-آورانه-چیست-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آنچه به فکرمان خطور نمی کند بازگشت از اشتباه و قطع ریشۀ مشکلات است ! »
تصویرهای ناخوش و اندیشۀ رکیک [1]
علیرضا کاشفی
*وقتی ناقص می شنویم، ناقص می خوانیم و ناقص حرف می زنیم نه الزاماً غلط، چون نقص بهره ای از حقیقت دارد، فریب خورده و می پنداریم درست اندیشیده ایم. لذا در ارائۀ طرحی نو، با هزاران واژۀ اخته بر لب مواجه می شویم و به دو دلیل دوست نداریم نظر مخالفی بشنویم :
1- بسط راحت طلبی در جامعه؛
2- ترس از تزلزل اعتقاداتِ بت شده در اذهان؛
* این ترس یک دلیل واهی در مقابل عدم مطالعه در اذهان متبادر می کند . می گویند در کتاب ها افکار ضد و نقیض وجود دارند لذا مطالعه آرام و قرار ما را به هم می زند. این اوهام کور، شم سیاسی و تاریخی را در جامعه تنزل داده است. سیاست و تاریخ به مثابۀ علم نه با نگاه متحجری که یکی را بی پدر و مادر می داند و دیگری را نوشتۀ فاتحان. با واژگانی مثل گوزن و کرگدن و گاو گویی که شاخ دارند[2] حماقت شان را دست بر دهانت می نهند[3] و می گویند :
« تو که نمی توانی جهان را تغییر دهی. »
* نتیجۀ نقص در شنیدن و خواندن و حرف زدن، ما را به جایی رسانده که به قول شادروان دکتر منوچهر مرتضوی : « اگر قاعده و شیوه ای از روی جهالت یا به قصد خیانت در یکی از امور زندگی بر ما تحمیل شود و بدانیم نتایج و آثارش زیان بار و ناروا است، به جای اینکه بی درنگ آن را ملغا کرده و خط بطلان بر آن ابتکار موهوم و قاعدۀ مذموم کشیده از شرش رها شویم، آن شیوه و قاعدۀ مضر را که خود ساخته و پرداخته و چون طوق بردگی و اسارت به گردن انداخته ایم قاعدۀ مقدس و تغییر ناپذیر پنداشته و در چنگال غول خود آفریده اسیر و گرفتار می مانیم و برای رهایی از عواقب و نتایج اشتباه خود با تدوین و تنظیم مقررات و آییننامههای گوناگون و سلسلۀ نامتناهی تعبیرها و تفسیرها و اضافات و الحاقات، پیچیده را پیچیده تر و طلسم را ناگشودنی تر و ناشکستنی تر می سازیم و آنچه به فکرمان خطور نمی کند بازگشت از اشتباه و قطع ریشۀ مشکلات است . . . »
* پنج ستون هویت ملی ایرانیان که مهمترین نقش را در استقلال ملت و حفظ فرهنگ خودی در برابر استیلای فرهنگ بیگانه ایفا کردهاند و به گفتۀ سعدی آن را آخرالزمانی کرده اند[7] و در یک کلام راز جاودانگی ملت هستند عبارتند از :
- تاریخ مشترک بیش از ده هزار سال
- زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران، فراتر از زبان رسمی
- جشن های ملی
- عرفان ایرانی
محوری که ریشه در تاریخ و فرهنگ هزاران سالۀ ایران دارد و پاسدار این چهار بند و تمامیت ارضی ایران است.
* گرچه این اصول در دوره های گوناگون فراز و فرودهایی داشتند، امروز آنها بر چکاد هویت ایرانی برافراشته اند و ستون های اصلی و تغییر ناپذیر روح ملی و کیان معنوی هر ایرانی هستند. در این روزگار وانفسا نباید آنها را با معیارهای جهان وطنی، فدای رویاپردازی های خود کنیم و با عجز و طمع و حماقت، تمدن با ریشه و با گوهر ایران را به تباهی بکشانیم.
متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25951-/تصویرهای-ناخوش-و-اندیشۀ-رکیک-1
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« چگونه سیستمی که خود را متولی تربیت میداند، در برابر چنین رفتارهایی تا این حد منفعل است و از ابزارهای بازدارندهٔ مؤثر استفاده نمیکند ؟ »
تحلیلی بر مشکلات مدیریتی آموزش و پرورش : از مقیاس شهرستان جم تا چشمانداز ملی
کاظم مظفری/ بوشهر
* سه سال پیش که کارم را بهعنوان معلم آغاز کردم، با اولین نشانههای بحران روبهرو شدم. از یک کلاس تقریباً سینفرهٔ رشتهٔ ریاضی، تنها هفت یا هشت نفر توانستند پس از امتحانات نهایی دیپلم بگیرند. میانگین نمرهٔ یکی از دروس تخصصی در همان کلاس حدود ۳ بود؛ درحالیکه همین درس در مدرسهای با شرایط ثبتنام سختگیرانهتر، میانگین ۷ داشت. سال بعد اوضاع اندکی بهتر شد، اما هنوز در کلاسهایی تدریس میکردیم که میانگین نمرات نهایی دانشآموزانشان در هیچ درسی به ۹ نمیرسید.
* چگونه میتوان پذیرفت دانشآموزی که سالها مفاهیم اندازهگیری را خوانده، هنوز واحد حجم (لیتر) را با واحد طول (متر) اشتباه میگیرد؟
* جدای از بحث آموزشی، با مسائل رفتاریای مواجهیم که شاید خطرناکتر باشند. در دورهٔ متوسطهٔ اول، گرایش دانشآموزان به مصرف سیگار، مشروبات الکلی و حتی مواد مخدر، پدیدهای رایج شده است. در سالی که در این مقطع تدریس میکردم، بهگفتهٔ مدیر و معاونان، در یکی از کلاسها حداقل نیمی از دانشآموزان سابقهٔ مصرف الکل داشتند و چندین بار از دانشآموزان موادی مانند ماریجوانا کشف شد. در همان سال، یکی از والدین که به دلیل رفتارهای پرخطر فرزندش به مدرسه فراخوانده شده بود، با مسئولان مدرسه درگیر شد و به اموال مدرسه آسیب رساند. مدیر آن مدرسه که خود را در برابر چنین حوادثی بیدفاع میدید، سال بعد از ادامهٔ مدیریت انصراف داد.
* هنگامی که در پایهی هفتم تدریس میکردم، از گستردگی اطلاعاتی که دانشآموزان دربارهٔ انواع مشروبات الکلی داشتند شگفتزده میشدم. به نظر میرسید برخی والدین در منزل و در حضور فرزندانشان الکل مصرف میکنند. این مسئله این نگرانی جدی را پیش میآورد که مدرسه، محیطی که باید امنترین فضا برای آموختن باشد، خود به بستری برای آشنایی با انواع مواد مخدر و محرک و گرایش به آنها تبدیل شده است. این مشاهدات محدود به آن مقطع نبود؛ در دورهٔ متوسطهٔ دوم نیز در سال گذشته چندین بار از دانشآموزان سیگار الکترونیک گرفته شد و حتی یک دانشآموز در کلاس و در حضور دبیر از آن استفاده کرد.
* در یکی از اردوهای راهیان نور که با ادارهٔ آموزش و پرورش همراه بودم، شاهد رفتارهای نگرانکنندهای از سوی دانشآموزان برخی مدارس، بهویژه یک هنرستان کار و دانش، بودم؛ از پرتاب ترقههای خطرناک گرفته تا شکستن درِ خوابگاهها و سیگارکشیدنِ بیپروا در مقابل مسئولان.
* ناتوانیِ دانشآموزان در سنین ۱۶ یا ۱۷ سالگی در رعایت آداب اولیهٔ کلاس درس، یکی دیگر از این چالشهاست. بسیاری از آنها پس از ورود به دورهٔ متوسطهٔ دوم، همچنان نمیدانند چگونه باید در کلاس بنشینند یا با معلم خود سخن بگویند؛ گاهی در کلاس راه میروند و گاهی بهراحتی صحبتهای معلم را قطع میکنند. همانطور که بسیاری از همکارانم تأیید میکنند، بخش زیادی از انرژی ما بهجای پرداختن به محتوای درس، صرف یادآوری آداب بدیهیِ حضور در کلاس میشود.
* مقطع متوسطهٔ اول، به دلیل ویژگیهای سنیِ نوجوانان، دورهای بحرانی است، اما مشکلات ساختاری، این بحران را عمیقتر میکند. ضعف مدیریتی در بسیاری از مدارس مشهود است؛ مدیران توانمندی که بتوانند اصول رفتاری را به دانشآموزان بیاموزند، کمیاباند.
* از سوی دیگر، نمرات غیرواقعی که برخی دبیران برای دانشآموزانِ ضعیفتر ثبت میکنند، دانشآموز و خانواده را دچار خطای محاسباتی میکند. این روند در سال نهم، با وجود نهاییبودن امتحانات، همچنان ادامه دارد و این دانشآموزان با کارنامههایی غیرواقعی، وارد رشتههای نظری میشوند و با اولین امتحانات جدی، دچار سرخوردگیِ شدید تحصیلی و روحی میشوند.
* چرا اوضاع بهتر نمیشود؟
در چنین نظامی، مدیران به «آمارگرایی» پناه میبرند؛ آمار بهترین دستاویز برای کسانی است که میخواهند کارنامهٔ موفقی از خود به نمایش بگذارند. برای یک مدیر آموزش و پرورش ؛ ویترین موفقیت، تعداد قبولشدگان کنکور است، نه اینکه چند دانشآموز از آسیبهای اجتماعی نجات یافتهاند یا از مسیر تحصیلی خود رضایت دارند؛ فارغ از اینکه این موفقیتِ آماری حاصل تلاش مدرسه بوده یا سرمایهگذاری والدین.
متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25947-/تحلیلی-بر-مشکلات-مدیریتی-آموزش-و-پرورش-از-مقیاس-شهرستان-جم-تا-چشمانداز-ملی
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« پاسخ نامه های محدود، دانش آموزان پرتلاش را قربانی اختلاف برداشت می کند؛ راه حل فقط تنوع و انعطاف در کلید تصحیح است »
تصحیح امتحانات جامعه شناسی باید تخصصی شود
زهرا نجاتی / معلم جامعهشناسی متوسطه دوم
* متاسفانه درس جامعه شناسی نه خلاصه در چند واژه است و نه در یک خط؛ اما هنوز پاسخ نامه های سوالات نهایی فقط یک جواب را معیار قرار میدهند و با این کار حق خیلی از دانش آموزان ضایع می شود.
معلم ها نگاه تخصصی خودشان را دارند و برداشت های منطقی و مختلف از مفاهیم دارند ؛ پس چرا باید دانش آموز صرفاً به خاطر ننوشتن عین جمله کتاب نمره از دست بدهد؟
* وقتی برداشت معلمان تخصصی متنوع است، نباید دانش آموزان صرفاً به خاطر اختلاف تعبیر یا نوشتن پاسخی صحیح اما غیرکلمه به کلمه با پاسخ نامه، بی دلیل نمره از دست بدهند. تنها راه حفظ عدالت آموزشی این است که پاسخ نامه ها جامع تر و منعطف تر باشند تا همه ی پاسخ های معقول و علمی، هرچند با ادبیات متفاوت، پذیرفته شوند.
اینکه دانش آموز به جای « تبیینی » بنویسد « اثبات گرایی » یا به جای «فرهنگی» بنویسد «دیدگاه دوم» نباید باعث ضایع شدن حقش شود فقط چون مصحح تخصص ندارد یا پاسخ نامه خشک و محدود نوشته شده است.
* تصحیح برگه ها وقتی به مدیر یا معلم غیرمرتبط یا بازنشسته سپرده میشود، یعنی تجربه و علم معلم های متخصص عملاً نادیده گرفته می شود و زحمت دانش آموزان هم پایمال میشود.
آیا انصاف است تدریس و سوال مفهومی باشد اما تصحیح، کلیشه ای؟
چرا حق الزحمه مصحح تخصصی آنقدر پایین است که هیچ رغبت و انگیزه ای باقی نمی ماند ؟
https://sedayemoallem.ir/دانش-آموز/item/25945-/تصحیح-امتحانات-جامعه-شناسی-باید-تخصصی-شود
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
نشست صمیمی و البته انتقادی خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش با رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی در باشگاه فرهنگیان تهران به مناسبت « روز خبرنگار » برگزار گردید
خبرنگاران حوزه آموزش و پرورش : معاونت ها و دوایر پاسخ گو نیستند . وزیر می گوید من رسانه ای نیستم !
صدای معلم گزارش می کند ؛
* می توان گفت که اکثریت قریب به اتفاق خبرنگاران حوزه ی آموزش و پرورش نارضایتی خود را از « عدم پاسخ گویی » مسئولان ستادی به ویژه معاونت های این وزارتخانه اعلام کردند .
بیشترین انتقاد در این نشست حول عملکرد « علی فرهادی ؛ سخنگوی وزارت آموزش و پرورش » و « رضوان حکیم زاده ، معاون آموزش ابتدایی » می چرخید .
برخی از این خبرنگاران بر این ایده متفق بودند که سخنگوی وزارت آموزش و پرورش توان و وقت کافی برای پاسخ گویی به خبرنگاران را ندارد و نمی تواند تعامل لازم و کافی را با « رسانه ها » داشته باشد . حتی پیشنهاد گردید که ایشان از سمت سخنگویی کنار گذاشته شود . یا این سمت حذف شده و وظایف آن به مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش محول شود و یا فردی برای تصدی این سمت انتخاب شود که کارش فقط سخنگویی باشد و به خبرنگاران و رسانه ها پاسخ گو باشد .
* صادقی وقتی که در برابر انتقاد خبرنگاران مبنی بر عدم برگزاری نشست رسانه ای علیرضا کاظمی وزیر آموزش و پرورش از ابتدای وزارتش قرار گرفت به اصحاب رسانه اعلام کرد که وزیر آموزش و پرورش گفته من رسانه ای نیستم .
این سخن وزیر آموزش و پرورش در مورد رسانه ای نبودن اش در حالی بیان می شود که ایشان در زمان تصدی مدیر کلی در اداره کل آموزش و پرورش خراسان رضوی و هنگامی که معاونت پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش را در اختیار داشته نشست های خبری با رسانه ها داشته است .
* در بخشی از این نشست ؛ « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » به ارائه دیدگاه های خود پرداخت .
مدیر صدای معلم گفت :
« پرتال وزارت آموزش و پرورش ، ویترین این نهاد است .
در دولت قبل و به طور مشخص در زمان ریاست فردی که از شهرداری به آموزش و پرورش آمد ، ما در روابط عمومی دچار عقب گرد شدیم .
ایشان به دلایل کاملا نامشخص و من درآوردی پرتال را تغییر داد .
مسئولان قبلا اعلام می کردند که آموزش و پرورش باید به سمت « مردمی سازی » حرکت کند و صحبت از مشارکت واقعی و هدف مند می شد .
در سال های اخیر این مردمی سازی به چیزهایی مانند مشارکت خیرین مدرسه ساز در مدرسه سازی و یا افزایش بی دلیل و فاقد منطق « مدارس هیات امنایی » صرفا برای توجیه و دور زدن قانونی برای گرفتن پول از مردم محدود شده است .
در موضوع « مردمی سازی » در بخش پرتال وزارت آموزش و پرورش کاملا به صورت « معکوس » عمل شد .
بخش هایی مانند : « با رسانه ها » و یا پاسخ به رسانه ها ؛ بخش « دیدگاه » ؛ اخبار و رویدادهای منتخب ادارات کل استان ها و شهرستان ها که صورت دائم به روز آوری می شد ؛ همه و همه از پرتال حذف شدند .
« استودیو الفبا » که با ابتکار آقای « مرتضی نظری » راه اندازی شد به مرور حذف شده و یا لوث گردید .
همه این ها باعث شده که آموزش و پرورش ما از « مردمی بودن » فاصله گرفته و مهم تر از آن فاصله و شکاف « ستاد و صف » در این سال ها تشدید شود .
البته کاهش اقتدار و جایگاه روابط عمومی از زمان وزارت « محمد بطحایی وزیر پیشین » و به بهانه « چابک سازی و یا کوچک سازی » کلید خورد در حالی که در « صدای معلم » و در همان زمان به عواقب این کار غیرکارشناسی اعتراض و هشدار داده شد و اکنون آثار و عوارض آن ها را به طور محسوس مشاهده و حس می کنیم .
برای کارآمدی سیستم ما به دو مولفه مهم و راهبردی نیاز داریم :
نخست ؛ ساختار کارآمد و دوم مدیر کارآمد .
وقتی حتی یکی از این دو نباشد ؛ ما دچار افول و حتی سقوط می شویم و این امری کاملا محتمل و طبیعی است .
ما در این قرن ؛ تئوری « حداقلی » را در روابط عمومی ها داریم .
این تئوری می گوید سازمان باید اطلاعات لازم و کافی را در اختیار مخاطبان قرار دهند حتی اگر این داده ها و اطلاعات بر خلاف منافع سازمان باشد .
این تئوری بر اساس سه عنصر « شفافیت » ؛ « صداقت » و « پاسخ گویی » بنا گردیده است .
اما در آموزش و پرورش ما وضعیت چگونه است ؟
مشکل ما این است که در داخل این نشست ها خبرنگاران انتقاد می کنند اما انگار در بیرون با مسئولان تعارف دارند و همین نقدها معمولا در خروجی این خبرگزاری ها و رسانه ها قرار نمی گیرد ».
متن کامل را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25944-/خبرنگاران-حوزه-آموزش-و-پرورش-معاونت-ها-و-دوایر-پاسخ-گو-نیستند-وزیر-می-گوید-من-رسانه-ای-نیستم
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو باشند »
اسماعیل عبدی ؛ شبکهای با پوشش " معلمان در خطر " و پرسش از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ؟
صدای معلم گزارش می کند ؛
* در این گزارش آمده بود :
« اسماعیل عبدی دبیر کل پیشین کانون صنفی معلمان ایران را به مقصد آلمان ترک کرد .
چندی پیش این فعال صنفی توسط هیات های رسیدگی به تخلفات اداری وزارت آموزش و پرورش اخراج گردید که مورد واکنش و اعتراض « صدای معلم » قرار گرفت .
این رسانه در گزارش خود با عنوان : « چه کسی می گفت اجازه نمی دهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند ! » چرا اسماعیل عبدی و فعالان صنفی را اخراج می کنید ؟ » نوشت :
« و اکنون پرسش صریح « صدای معلم » از آقای پزشکیان آن است که آیا از آن چه در آموزش و پرورش می گذرد خبر دارید ؟
آن حرف ها و قول ها کجا رفت ؟
تعدادی از معلمان به شما اعتماد کردند و بر اساس همین سخنان به شما رای دادند و دیگران را هم تا حد امکان به مشارکت سیاسی ترغیب کردند .
آیا پاسخ اعتماد همین بود ؟
آیا پاسخ این بود :
وزیر آموزش و پرورشی برگزینید که نه تنها از گرامی داشت « روز جهانی معلم » طفره می رود اما در عوض چنین احکامی تحت وزارت ایشان برای معلمان منتقد صادر می شود ؟ و شما هم سکوت کنید ؟
مطالبه گری که می گفتید همین بود ؟ »
* عبدی در مصاحبه با رسانه های خارجی گفته است :
«نمیتوانم بگویم خوشحالم یا ناراحت. مجبور به ترک آب و خاک سرزمینم شدم اما خوشحالم کنار خانوادهام هستم. اخیرا سپاه پاسداران از من شکایتی کرد که منتظر بودم پروندهای که به دیوان عالی کشور رفته، مورد بررسی قرار بگیرد و من آزاد شوم. اما متاسفانه پرونده به دادسرای امنیت برای تغییر کیفر خواست برگردانده شد. برای همین چون هم پرونده جدید تشکیل شده بود و هم به جای تبرئه، پروندهام را به دادسرا برگشت دادند .
احساس کردم که بازداشت جدیدی در راه است. تصمیم گرفتم برای ادامه فعالیتهای خود در امنیت و همدوش خانوادهام باشم، از ایران خارج شدم.
تاکنون این رخداد انعکاسی در کانال ها و گروه های کانون های صنفی معلمان کشور نداشته است » .
* به تازگی و در یک کانال تلگرامی ؛ « غزال مدیریان » مطلبی را در مورد اسماعیل عبدی و تعدادی از فعالان صنفی معلمان منتشر کرده است .
فدراسیون جهانی آموزش بینالملل (E I) که دفتر اصلی آن در بلژیک قرار دارد، در یک گزارش رسمی اعلام کرده است که ۶ نفر از رهبران انجمن صنفی معلمان ایران به همراه اعضای خانوادهشان، با حمایت این نهاد به اروپا پناهنده شدند:
- اسماعیل عبدی
- اسکندر لطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- شعبان محمدی (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- تحسین مصطفی (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- مسعود نیکخواه (انجمن صنفی معلمان مریوان)
- پیروز نامی (انجمن صنفی معلمان استان خوزستان)
طبق این گزارش، فدراسیون جهانی آموزش بینالملل (E I) اسپانسر خروج این افراد و خانوادههایشان از ایران و پناهندگی در یک کشور امن اروپایی بوده است؛ شامل هماهنگی با سفارتخانهها، اخذ ویزا، تأمین محل اقامت و هزینههای زندگی.
مسیر خروج این افراد از طریق اربیل (کردستان عراق) انجام شده است.
در همین گزارش، احمد صبر، رئیس اتحادیه معلمان کردستان عراق گفته است:
«ما مسئولیت خود را به عنوان یک اتحادیه کارگری میپذیریم. معلمان ایرانی برای صدای معلمان مبارزه کردهاند و صداهای آزادی را در کشور بلند کردهاند.»
* تاکنون اسماعیل عبدی و شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران به این موضوع واکنشی نشان نداده اند .
* اما پرسش « صدای معلم » از شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران آن است که به طور شفاف توضیح دهد چرا هزینهای که طبق اسناد منتشر شده از اتحادیه معلمان، با عنوان «بودجه آموزش» دریافت میشود، بهجای صرف در مناطق محروم یا حمایت از معلمان آسیبدیده صرف هزینه در امور دیگری شده است ؟
* انتظار می رود این تشکل های صنفی همان گونه که حاکمیت جمهوری اسلامی را در حوزه های مختلف مورد پرسش و چالش قرار داده و خواهان شفافیت و پاسخ گویی در مورد حکمرانی و اصول آن هستند ؛ در مورد خودشان و عملکردشان هم پاسخ گو بوده و در این زمینه برای افکار عمومی فرهنگیان ابهام زدایی کنند .
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25935-/اسماعیل-عبدی-؛-شبکهای-با-پوشش-معلمان-در-خطر-و-پرسش-از-شورای-هماهنگی-تشکلهای-صنفی-فرهنگیان-ایران-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« آقای مدیر کل ! آیا آن شبِ بیپایانِ نادانی هنوز به پایان نرسیده است ! »
چرا وزیر آموزش و پرورش دولت مسعود پزشکیان نسبت به عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان بی اعتناست ؟!
صدای معلم گزارش می کند ؛
گروه گزارش/
مسعود پزشکیان در رقابت های انتخاباتی :
« ما با هم می توانیم مملکت را درست کنیم. ما با هم می توانیم کاری را انجام بدهیم که بشود کارستان.
قطعا آن چیزی که در اختیار ماست اجازه نخواهم داد در مدرسه به هیچ معلمی بی احترامی شود یعنی به هیچ معلمی بی احترامی شود .
چهل سال است که داریم در این مملکت شعار می دهیم ولی کاری نکردیم. من نمی خواهم برای شما شعار بدهم می خواهم قول بدهم که هر چه بتوانم و در اختیارم باشد دنبال کار و مشکلات و گرفتاری های شما باشم. اگر شما خوب باشید .
شما مطالبه گرید. مطالبه گری یعنی آدمی بیاید و شما پشت او بایستید و بتواند مطالبات شما را پیگیری کند.
مطالبه گر باشید ولی کسی را نداشته باشید که بتواند حرف شما را در بالا بزند آن وقت با شما با باتوم و زندان برخورد می شود!
من می توانم این وعده را به شما بدهم که اجازه ندهم نیروهای امنیتی و یا حراستی در مدارس بتوانند از آن رفتارهایی کنند که الان انجام می دهند. اگر شما بیایید می توانید این صحنه را تغییر بدهید. البته می توانید ادعا کنید ولی در کف خیابان هم می شود این ادعا را کرد بعد ممکن است آن رفتارهای ناشایست پیش بیاید. نتیجه و آینده کشور با مشکل مواجه خواهد شد.
با هم اگر دست به دست هم بدهیم ؛ اگر با هم باشیم ؛ اگر این وعده هایی که می دهیم وعده های دروغین نباشد ... یک عمر وعده می دهیم و این وضعیت را به وجود آوردیم !
اگر بخواهیم اینها را درست کنیم حتما باید به صحنه بیایید و دیگران را هم به صحنه بکشانید .
به ما کمک کنید.
من می توانم اینها را برای شما فراهم کنم و این را قول می دهم » .
* به تازگی ؛ چند تشکل فرهنگی در بیانیه ای اعتراض و انتقاد خود را نسبت به عملکرد مدیر کل آموزش و پرورش اصفهان اعلام داشته اند .
اما گویی اصلا چنین بیانیه ای نوشته نشده است .
سکوت و سکوت و سکوت .
مشخص نیست در ادارات کل آموزش و پرورش و در این « اصفهان » چه می گذرد و واحدی به نام « روابط عمومی » دقیقا به چه کاری مشغول است ؟
* بارها و بارها در « صدای معلم » بیان شده که تنها مسیر برای خروج از این بن بست بی اعتمادی و سوء ظن ؛ پاسخ گویی مسئولانه و موثر و اتخاذ رویه « صداقت » در برخورد با افکار عمومی است والا بیش از 4 دهه است که کار مسئولان شده است دادن شعارهای رنگارنگ و بی پشتوانه و خالی از واقعیت بدون آن که گشایش و توسعه ای در روندها و فرآیندها شکل بگیرد و حداقل در جامعه ، « امید به آینده » به معنای واقعی نضج و قوت بگیرد .
* در دولت سیزدهم ( ابراهیم رئیسی ) رسانه های مستقل و منتقد تحت انواع تضییقات و فشارها قرار گرفتند که از جمله ی آن محرومیت بیش از سه ساله حضور « صدای معلم » در نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش بود .
در اصفهان هم « نرگس کارگری خبرنگار صدای معلم » فقط به دلیل انتشار چند گزارش نقادانه نسبت به عملکرد اداره کل آموزش و پرورش اصفهان حتی تا مرز اخراج از آموزش و پرورش و حرفه ی معلمی پیش رفت .
* انتظار می رفت با آمدن دولت پزشکیان و قول و وعده هایی که در موضوع « آزادی بیان » و رفع « فرهنگ امنیتی » به معلمان داده بود ؛ این وضعیت بهبود یابد .
اما آسمان در اصفهان به رنگ دیگری است و به نظر می رسد آقای مدیر کل گوشی برای شنیدن و تغییر رویه و اصلاح ندارد .
* در نشست کوتاهی که هفته پیش از این ، « علی پورسلیمان ؛ مدیر صدای معلم » با حسین صادقی رئیس مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش داشت ؛ قرار شد که وضعیت تغییر کند اما تا کنون روال سابق همچنان استمرار داشته است .
نکته قابل تامل و طنز ماجرا در پیامی هایی که است که این گونه مسئولان سر می دهند و صادر می کنند .
* پرسش « صدای معلم » از آقای نظریان آن است که واقعا به این چیزهایی که می نویسد و بیان می کند ، باوری دارد و یا صرفا بر حسب شرایط و اضطرار و هم سویی با دیگران آن ها را انجام می دهد ؟
آیا ادامه محرومیت حضور خبرنگار « صدای معلم » در نشست های خبری از مهمترین رسالتهای هر انسان آزاده و خردمند محسوب میشود ؟
آیا بیان نقد صریح در مورد عملکرد مسئول و مخالفت با گسترش فضای ایدئولوژیک به محیط آموزش و تربیت از نظر آقای مدیر کل :
« پلی میسازد باشد میان دیدهها و نادیدهها » ؟
متن کامل گزارش « صدای معلم » را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25933-/چرا-وزیر-آموزش-و-پرورش-دولت-مسعود-پزشکیان-نسبت-به-عملکرد-اداره-کل-آموزش-و-پرورش-اصفهان-بی-اعتناست-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« چرا تغییر ساختار بیمارگون نظام آموزشی ایران فرضی محال گردیده است؟ »
درس " آمادگی دفاعی " را حذف کنید و به جای آن " معرفی مشاغل " و " آداب و معاشرت " را قرار دهید !
مینو امامی
* شاید شما هم در پیرامون خود با افرادی بیکار و حتی تحصیل کرده یا یکی از نزدیکان برخورد داشته اید که به جای انجام کاری بر اساس مهارت و رشته تحصیلی خود، درگیر « شغل کاذب » شده اند. این افراد در ظاهر دارای درآمد و شغل هستند اما چون نتیجه فعالیت آنان در نظام اقتصادی مفید شمرده نمی شود به آنان « بیکار پنهان » می گویند.
* عدم تعادل و نا به سامانی در جامعه ما به دلیل نبود ثبات اقتصادی و اجتماعی بسیار است. جامعه هر روز آبستن زائیده های اضافی ناخوشایندی است که بر پیچیدگی معضلات قبلی اضافه می شود. یکی از دردهای بی درمان جامعه ما ارزش و اهمیت قائل نشدن به پول ملی و نبود قانون برای کنترل نقدینگی است.
* ناآگاهی عده ای در انجام چنین فعالیت کاذبی، موجب ایجاد عدم تعادل در جامعه می شود. مشاغلی که هیچ ارزش اقتصادی ندارند و فقط منافع معدود افرادی را برطرف می کنند اما در ساختار اقتصادی، آفت محسوب می شوند. دستفروشانی که تردد مردم در پیاده روها را مختل و چهره شهرها را کریه المنظر می سازند.
آنان فقط به منفعت شخصی و آنی خود می اندیشند و به عواقب یا بازخورد نتایج کار خود نمی اندیشند.
* به نظر می رسد جای واحد درسی « معرفی مشاغل » در مدارس ما خالی است. هر چند به طور نمایشی و جلب رضایت ساده باورانه، معرفی مشاغل در هفته اول اردیبهشت ماه هر سال در مدارس برگزار میشود، اما هرگز نمی توان به اهداف این هفته، یعنی آشنایی دانشآموزان با انواع مشاغل و کمک به آنها در انتخاب رشته تحصیلی و شغلی مناسب رسید. چون زمان و محتوای برنامه، با توجه به ذهن کنجکاو نوجوانان جهت انتخاب رشته تحصیلی به عنوان پل رابط با شغل آینده، پاسخ گویی مناسب نیست.
* در کشورهای برتر آموزشی، برای تحقق این هدف طبق برنامه ای مشخص، پدران و مادران دانش آموزان هر کلاس از دوره ابتدایی، به معرفی شغل خود می پردازند. حسن این کار ، شکستن قباحت برخی از مشاغل در باور عامه است. دانش آموزان بدین طریق می فهمند که وجود هر شغلی در جامعه ضروری است و هر فرد بر اساس علایق و استعداد یا شرایط اجتماعی و اقتصادی خود برای انتخاب رشته تحصیلی و شغل آینده تصمیم می گیرد.
* وقت آن رسیده است که تغییرات اساسی در تعداد و عناوین کتب درسی داده شود.
باید قبول کرد که با ساز و کار فعلی به ناکجاآباد هم نمی رسیم.
* انتظار چیست؟
حداقل مسئول روابط عمومی آموزش و پرورش اهمیت موضوع و حساسیت آن را به گوش وزیر برساند. یا آموزش و پرورش یک واکنش مثبت - منفی نسبت به این پیشنهادات که حاصل یک عمر تجربه و دلسوزی برای آینده سازان و آینده ایران است از خود نشان بدهد. این همه بی تفاوتی نهایتا منجر به Overdose مکتب، ایدئولوژی و دین در مدارس می شود که نتیجه آن افت تحصیلی یا رسوایی آموزشی است.
* ظاهرا یک تفکر دگمی در عرصه آموزش و پرورش حاکم است که کتاب های درسی موجود را برای تحقق توسعه پایدار آموزشی لازم و کافی می داند. اما واقعیت آن که نتایج امتحانات نهایی و بین المللی ثابت می کند که آموزش و پرورش علیرغم تمامی تلاش های خود به بن بست رسیده است. آموزش و پرورش در نگارش اهداف، از فن نویسندگی بهره می جوید اما در عملیاتی کردن آن اهداف از فوت و فن و مهارت علم مدیریت، بی بهره است.
* ما که سپری شدن 20 سال زمان را برای نواندیشی در محتوای کتب درسی، کم یا غیرلازم می دانیم. تازه بعد از دو دهه، فقط چند پاراگراف، عکس و یا عنوان کوچکی در کتاب درسی خاص عوض می شود و از تغییرات کلی خبری نیست.
آموزش و پرورش می باید تابوزدایی کند و در به وجود آمدن یا تداوم و تثبیت هر نوع تابویی که منجر به فوبیای گفت و گو می شود پرهیز کند.
https://sedayemoallem.ir/آموزش-نوین/item/25923-/درس-آمادگی-دفاعی-را-حذف-کنید-و-به-جای-آن-معرفی-مشاغل-و-آداب-و-معاشرت-را-قرار-دهید
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« واقعیت آن است که در اغلبِ موارد نزد مدیرانِ ارشد و تصمیمسازِ حوزههای کلیدی و حیاتی کشور، به طور خاصّ، و نزدِ عمومِ افراد جامعه به طورِ عام، تعریف و تفسیر و درکِ درستی دربارهی بسیاری از مفاهیم وجود ندارد »
فراتر از واژهها؛ بُحرانِ حُکمرانیِ غیرِعلمی در جَهانی پیچیده
مهدی آقابالی/ معلِّم و پَژوهشگرِ ریاضی
* گُسترهی همهگیریِ یکنواخت و همنَسَقِ یک سَبکِ خاصّ از زندگیِ مردمان جامعه و گرایشِ ناگهانی، به یکباره و همگانیِ ایشان به مُدلی دیگر از زندگی و همچنین اِنگارههایِ تولید، رَواج و فراگیریِ موسِمیِ واژگانِ تُهی از معنا و عمل و التیام و در نهایت مُدلِ توسّلِ دیوانهوار به پدیدهها، نظریهها و تکنولوژیهای نوظهورِ آن سویِ مرزها و جلوههای پُر زَرق و برق جذّاب و فریبای آنها نمونههایی آشکار و در دسترس از شواهد و مصادیقی در اثباتِ سردرگُمی، سرگردانی و درماندگی در سطح جامعه هستند.
* راست این است که ما مُتحیّر و مَدهوش در آرزوی زیستن در یک دنیای قشنگِ خیالی هستیم، که با اجزاء و ارکان و تاریخچه و بهای پرداختشده و منطق و کارکرد و پیچیدگیِ دینامیسمِ تکامل و تداوم و پیوستگیِ بنیادِ آن بیگانهایم و از دریچهی باریکِ خیالِ خود وجوهی سهلالوصول، صوری، سطحی و به قیاسِ خود مُنفصل و گُسَسته از آن را برگُزیده و در کَمالِ اِنفِعال طلب میکنیم.
* در اغلبِ این حوزهها برای حلِّ بُحرانهای موجود بهنُدرت تاکتیک و استراتژیِ عِلمی و بلندمدّتی از سوی مدیران و سیاستگذارانِ ارشدِ سازمانها و نهادهای مربوطه اتخاذ شده است، که اگر چه یک دلیل عُمده برای رویکردهای گَهبهگاهی که صرفا موجبِ تاخیر در بُروزِ ابرچالشها شدهاند، عافیتجوییهای آنی و شخصی و عدم دلبستگی و باورِ عمیق به عاقبتبهخیری جمعی است، اما باید حلقهی مفقوده و شاهکلیدِ تغافُل در طراحیِ یک برنامهی جامع را عدمِ وجودِ نگاهِ علمی و مُبتنی بر پَژوهش به مسائل برشُمُرد.
* واقعیت آن است که در اغلبِ موارد نزد مدیرانِ ارشد و تصمیمسازِ حوزههای کلیدی و حیاتی کشور، به طور خاصّ، و نزدِ عمومِ افراد جامعه به طورِ عام، تعریف و تفسیر و درکِ درستی دربارهی بسیاری از مفاهیم وجود ندارد و برخی واژگان بر اساسِ میزانِ گِرایه و تکرار در جلسات و مجامع و محافل و رسانهها وزن پیدا میکنند و در قامتِ کلیدواژهای فاخر، به عُنوانِ نمادی و اثباتی بر شخصیتِ فرهیختهی گوینده به استخدام گرفته میشوند.
* فَرهنگِ پَژوهش از چه مولفههایی برخوردار است و بر چه اساسی این مولفهها مُعرّفِ فَرهنگِ پژوهش هستند؟ آیا اشاعهی فَرهنگِ پَژوهش با شیوههای دستوری و یا با برگزاری کارگاههای آشنایی نسلهای جوانتر با این مقولهها قابل استحصال است؟ یا اینکه اساسا مکانیسم انتقال و توسعهی فَرهنگ از جُمله اخلاق، مسئولیتپذیریهای اجتماعی، شوق و شورِ تجلیّاتِ انسانی، توجّه به مخاطراتِ محیط زیستی، هوشیاری و هوشمندی عصری و نَسلی با الگوسازیهای اصیل و قاعدهمند در قالبی غیرمُستقیم تجربهی موّفقتری را رقم خواهد زد؟
https://sedayemoallem.ir/پژوهش/item/25921-/فراتر-از-واژهها؛-بُحرانِ-حُکمرانیِ-غیرِعلمی-در-جَهانی-پیچیده
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« متاسفانه " رسانه " در ایران رکن چهارم دموکراسی نیست . خبرنگار به معنای واقعی باید تجسم و نماد مسئولیت پذیری باشد وگرنه میرزابنویسی بیش نخواهد بود »
رسانه ، خبرنگار ، تفکر انتقادی و آموزش و پرورش ... و چرا جامعه ایران هم چنان در جا می زند ؟
علی پورسلیمان/ روزنامه نگار و مدیر صدای معلم
- نوشتن و پی گیری روال معمول آن هم پس از رفتن پدری که مسئولیت پذیری ، پشتکار و اعتماد به نفس را مرهون و مدیون او هستم ؛ کاری سخت و طاقت فرساست .
- « امیرعباس ( هویدا ) روز 15 مارس ( 24 اسفند 57 ) خطاب به قضات نقابدار خود گفته بود :
" ما همگی درون یک سیستم زندگی می کردیم و من هم خود را درست به همان اندازه مقصر می دانم که شما مقصرید . زیرا همه آن سیستم را پذیرفته بودیم .... " »
* با روی کار آمدن دولت سیزدهم ( ابراهیم رئیسی ) همان گونه که انتظار می رفت از شرکت در نشست های خبری وزارت آموزش و پرورش به مدت بیش از 3 سال محروم شدم .
یک بار ندیدم و یا نشنیدم که خبرنگاری در نشست های مرتبط به این موضوع اعتراض و یا انتقادی داشته باشد . هر چند برخی از آن ها از این که « صدای معلم » دیگر حضور نداشت ؛ شادمان هم بودند .
نشنیدم که حتی یک خبرنگار در حوزه آموزش و پرورش به این مساله اعتراض کند که چرا باید مسئول روابط عمومی در وزارتخانه بزرگی مانند آموزش و پرورش از شهرداری تحمیل شود ؟
* در واقع در نشست خبری ؛ پرسش های خبرنگاران به دو نوع « عمومی » و « خصوصی » تبدیل شده و جالب آن که برخی اوقات زمان صرف شده برای پاسخ مسئول به پرسش های به اصطلاح « خصوصی » از خود نشست خبری بیشتر می شود .
از همین جا می توان به وضعیت « کار جمعی » و « کار گروهی » آن هم در میان کسانی پی برد که داعیه ساختن جامعه ی مدنی و حرکت به سوی توسعه پایدار به عنوان « رکن چهارم دموکراسی » را دارند .
* شاید هم برای ایرانی ها « زمان » معنا و ارزشی ندارد که بخواهند در مورد آن پرسشی کنند و یا مهم تر از آن خود را در میان « جمع » به اصطلاح « تابلو » کنند .
* این حجم از تعارف و ملاحظه و رو در بایستی در این فرهنگ از کجا می آید ؟
وقتی یک خبرنگار و یا هر فردی در کسوت « شهروند » ؛ تحقیر ، توهین و یا اجحافی را می بیند نباید از کنار آن به راحتی و به سادگی عبور کند با توجیهاتی از این دست که « انتقاد بی اثر است» ؛ « ارزشش را ندارد » و ....
و یا سکوت خود را این گونه تئوریزه و یا توجیه کند که : « به من چه ارتباطی دارد » ؛« جلسه مدیر و مجری دارد و خودش باید برخورد کند » و یا در مقیاس کلان تر مطرح کرد که وظیفه حکومت است که با این تخلفات و خلاف ها و خطاها برخورد کند .
استمرار بی رویه و بیمارگونه چنین فرآیندی ما به آن جایی می رساند که هم اکنون ایستاده ایم و می توان آن را « نقطه بی برگشت » خواند .
* وقتی گفته می شود « رسانه رکن چهارم دموکراسی است » به تبع آن خبرنگار و یا روزنامه نگار باید که حامی سرسخت و غیر قابل انعطاف در برابر « ارزش دموکراتیک » باشد و نه آن که خود را در میان توده و جمع « استحاله » کند و به دست خود ، خویش و جایگاه مرجعیت اجتماعی خود را به لجن و نابودی بکشاند .
* برای دفاع از « قراردادهای اجتماعی » گاهی باید روابط شخصی را به مخاطره افکند و افق و چشم انداز را دید و نه فقط نوک دماغ و حال را .
بی توجهی های مکرر به « قرارداد اجتماعی » در نهایت به وضعیتی می انجامد که از آن تحت عنوان « فساد سیستماتیک » ، « مافیای فراگیر » و « قانون شکنی نهادینه شده » نام می بریم و به قول نخست وزیر شاه ، همه جزئی از « یک سیستم » می شوند .
* « خلاصه داستان آن است که در فرهنگ ایران، حجم نامتعارفی از «تعارف»، «تملق» و «دو رویی» وجود دارد. این صفات در هماهنگی ارگانیک با یکدیگر هستند و سیستمی را میسازند که از دل آن استبداد میروید » .
* « مسئولیت پذیری » باید به یک فرهنگ عمومی و نرم هنجاری و رفتاری در میان همه ایرانی ها تبدیل شده و « بی تفاوتی » به تمام معنا تقبیح گردد ؛ البته با در نظر گرفتن تمایز و تفکیک میان دو مفهوم « حریم شخصی » و « حوزه عمومی » . هر چند ایرانی ها عموما تلاشی برای فهم و تمایز میان این دو حوزه منفک از خود نشان نمی دهند و یا در صورت فهم آن ، الزامی مسئولانه برای رعایت و پای بندی به آن از خود نشان نمی دهند .
* یک بار در آزمون « سواد رسانه ای » از دانش آموزان پرسیده بودم :
چرا با وجود حضور بیش از 40 میلیون کاربر در شبکه های اجتماعی ، جامعه ی ایران هم چنان فاقد « دموکراسی » و « ارزش های دموکراتیک » می باشد .
متن کامل را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25919-/رسانه-،-خبرنگار-،-تفکر-انتقادی-و-آموزش-و-پرورش-و-چرا-جامعه-ایران-هم-چنان-در-جا-می-زند-؟
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« امروز، ما همه چیزِ فرهنگ خود را به طور سطحی و شگفت انگیز تغییر داده ایم »
قبرستان هم شاخص فرهنگ است !
مینو امامی
* فاصله طبقاتی فقط این جهانی نیست و در قبرستان های ما نیز بیداد می کند. آرامگاه خانوادگی بیش از سه میلیارد تومان، قبر معمولی بیش از 50 میلیون تومان. در جاهای پر فراز و نشیب یا پرت قبرستان، قیمت قبر نسبتا ارزان می شود تا قشر کم درآمد هم جایی برای دفن خود بیابند.
* به نظرم بهتر است آموزش و پرورش که این همه به آخر و عاقبت اعمال معلمان ابتدا با گزینش و سپس طی خدمت در زیر ذره بین، می اندیشد و وضعیت وخیم آموزشی را رها می سازد، بهتر است برای دفن بازنشستگان خود قبر رایگان دهد. هم ثواب است و هم از فشار دنیوی که نکاسته حداقل از فشار اخروی برهاند. چون با حق کفن و دفنی که داده می شود قبری نمی توان خرید. هزینه مراسم مختلف هم هست اغلب تا چهلم متوفی!
در سال 1404، حق کفن و دفن برای شاغلین و بازنشستگان، معادل حداقل دستمزد ماهانه سال فوت است. با توجه به حداقل دستمزد 10 میلیون و 737 هزار تومانی در سال 1404، مبلغ کمک هزینه کفن و دفن نیز همین مقدار خواهد بود.
* حتی قبر اعیان و اشراف، میراث شمرده می شود و میراث ما جز قلم و اندیشه چیست؟
* این همه زیباگریزی از بهر چیست؟
مگر فقط به دلیل وجود باور مذهبی آزاد بودن روح مردگان از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه و رواج مراسم تعزیه در همین روز هفته، با تعطیلی روز پنجشنبه موافقت و با تعطیلی روز شنبه مخالفت نشد تا تجار و بازرگانان و اقتصاد ایران بیشتر از سه روز در هفته نتوانند با اقتصاد دنیا در مبادلات تجاری و بازرگانی تعاملی فعال داشته باشند؟ یعنی یک نه بزرگ به رشد و توسعه اقتصادی و فرهنگی. چشم ها را باید شست جور دیگر باید دید...
https://sedayemoallem.ir/یادداشت/item/25915-/قبرستان-هم-شاخص-فرهنگ-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
پورسلیمان مدیر صدای معلم در نشست خبری : به جز تعدادی ؛ معلم در مدارس غیردولتی در تنظیم لیست نمره عملا اختیاری ندارد و اگر بخواهد مستقل عمل کند سال بعد عذرش خواسته می شود
محمودزاده رئیس سازمان مدارس و مراکز غیر دولتی : معلم در مدارس غیردولتی اختیار دارد . معلم اگر اختیار نداشته باشد که معلم نیست!
صدای معلم گزارش می کند ؛
* با وجود آن که محمود زاده در 7 دی 1400و در زمان وزارت یوسف نوری در دولت ابراهیم رئیسی به عنوان سرپرست سازمان مدارس غیردولتی انتخاب شد ؛ اما در این دوره تقریبا 4 ساله این نخستین بار بود که « صدای معلم » در دولت مسعود پزشکیان به این نشست خبری دعوت گردید .
* قرار بر این بود که نشست در ساعت 30 / 9 صبح آغاز شود اما به علت حضور کم تعداد خبرنگاران با حدود 40 دقیقه تاخیر شروع شد .
این مساله در ابتدای طرح پرسش توسط « علی پورسلیمان مدیر صدای معلم » به عنوان نخستین خبرنگار پرسش گر بیان گردید .
پورسلیمان گفت :
ما معمولا در این نوع نشست ها به حضور همراه یا تاخیر مسئولان انتقاد می کنیم و این در حالی است که امروز وضعیت بر عکس است .
مدیر صدای معلم با اشاره به نقش رسانه به عنوان رکن چهارم دموکراسی و نیز جایگاه مهم خبرنگاران که باید الگوی دیگران در جامعه باشند از رسانه ها خواست که به رعایت حقوق شهروندی پای بند باشند .
بعدا این تذکر با واکنش خبرگزاری ایسنا رو به رو گردید .
خبرنگار این خبرگزاری عنوان کرد که برگزاری این نشست با نشست دیگری با عنوان « جایزه معلم » مقارن بوده است و قصوری متوجه خبرنگاران نیست .
البته ایشان به روال معمول به پرسش های تفصیلی مدیر صدای معلم ایراد گرفت و این که مدیر صدای معلم پی گیر گرفتن پاسخ پرسش های خود تا حصول نتیجه و اقناع است .
مدیر صدای معلم در پاسخ گفت که این گونه هماهنگی ها باید توسط مرکز اطلاع رسانی و روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش صورت گیرد و بهتر است نوک انتقاد خود را متوجه این بخش کنند که قادر به هماهنگی نشست های خبری نیست و البته این مساله توجیه گر رفتار غیر حرفه ای خبرنگاران نمی تواند و نباید که باشد .
* همان گونه که انتظار می رفت پرسش های غالب خبرنگاران حول محور « شهریه مدارس » مطرح گردید .
در این راستا یکی از خبرنگاران پرسشی را در مورد « شهریه » مطرح کرد .
توضیحات رئیس سازمان مدارس و مراکز غیر دولتی و توسعه مشارکت های مردمی وزارت آموزش و پرورش آن قدر به طول انجامید که حتی با تذکر مجری نشست رو به رو گردید .
این در حالی است که مدیر صدای معلم ، چهار پرسش مطرح کرد و با وجود آن که یکی از موضوعات نشست در مورد « پروژه مهر » و نیز یکی از پرسش های صدای معلم بود اما پاسخ های محمودزاده به عنوان رئیس این سازمان کوتاه و البته قانع کننده نبود .
* مدیر صدای معلم در یکی از پرسش های خود چنین گفت :
« جایگاه حرفه ای و اختیارات معلم در مدارس غیردولتی کجاست ؟
به جز تعدادی از مدارس برند اما گفته می شود که معلم در تنظیم لیست نمره عملا اختیاری ندارد و اگر بخواهد مستقل عمل کند و به نظرات مدیر مدرسه توجهی نکند و نمرات واقعی را تنظیم کند ؛ سال بعد عذرش خواسته می شود .
در واقع ؛ مدیر و یا معاون در مدارس غیرانتفاعی لیست نمره را تنظیم می کنند و معلم فقط آن را امضا می کند .
نقش شما در این زمینه و نظارت بر مدارس تحت مدیریت تان چیست ؟
* محمود زاده در پاسخ گفت :
نظارت ما هم نمی گویم حتما یک نظارت کافی و وافی است. نظارت جدی هم در درون مدرسه اتفاق می افتد هم از طریق منطقه شکل می پذیرد و هم توسط استان این کار اتفاق می افتد و هم توسط کشور و حوزه های مدیریتی در حوزه ی معاونت های تخصصی و رصد هم می شود . خود بنده در مدارس غیر دولتی که می فرمایید نمره را معلم می دهد که به این خاطر می گویم : صدای معلم ها و این توهین است به معلمان. این که معلم استقلالش را در مدرسه هست و به او توهینی داشته باشیم ظاهرا خیلی مناسب نیست.
* صدای معلم:
پس شما معتقدید در مدارس غیر دولتی معلم کاملا اختیار دارد ؟
محمودزاده:
بله .
معلم اگر اختیار نداشته باشد ؛ معلم نیست .
* صدای معلم :
من اگر به واقعیت ها اشاره کردم ؛ توهین کردم و شما دارید در این جا از وضعیت معلمان در مدارس غیردولتی دفاع و حمایت می کنید ؟
* در این نشست و به مناسبت « روز خبرنگار » تقدیرنامه هایی میان خبرنگاران توزیع شد که هر یک فاقد نام بودند و البته این امر مورد انتقاد « مدیر صدای معلم » قرار گرفت .
مشروح این پرسش و پاسخ در صدای معلم منتشر می شود .
متن کامل گزارش را در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25912-/محمودزاده-رئیس-سازمان-مدارس-و-مراکز-غیر-دولتی-معلم-در-مدارس-غیردولتی-اختیار-دارد-معلم-اگر-اختیار-نداشته-باشد-که-معلم-نیست
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
از او سوال نمودم؛ از خاطرات در طول خدمت از چه چیزی بیشتر رنجیدی؟ می گوید: « از رفتارهای متناقض بسیاری از اطرافیان و عدم صداقت آنان »
معلم، علی پورسلیمان، صدای معلم
محمدرضا خورشیدی پاجی/ معلم بازنشسته و فعال فرهنگی
* معتقد است تربیت نسل، پیچیدگی هایی دارد که چند منشوری و شما از روی تیغ راه می روید، آن گاه که دسته گل ها بزرگ می شوند ؛ تازه اشتباه و انحراف، همه ی جامعه را تسخیر می کند و کار از کار گذشته است.
* همه ی معلمان به جز استثنا، یک بار بازنشسته می شوند اما او دوبار، نه از سر مهر، بلکه از سر اجبار و عقده و پدیده ی ذات معیوب، این که هر نقادی را باید با «آزار» «خاموش» کرد تا عبرت دیگران شود بازنشست کردند که با مقاومت رو به رو شدند و چنین شد که :
با خاطره ی خوش اولین روز معلمی بدو استخدام و بدترین خاطره در پایان آخرین روز معلمی، شغل شریف و دوست داشتنی اش را ببوسد و دفترش را ببندد.
* به میل و انتخاب خودم آمدم و تصمیم گرفتم ادامه بدهم و به میل خود اکنون از خدمت در آموزش و پرورش خداحافظی می کنم . در این راه، دیگران هم بودند که باید با آنها کار کرد، اما گاهی نمیشود و این دفتر معلمی ام به پایان رسید.
* اما از دوران تربیت معلم اواخر دهه شصت و از الگوی خود اساتید تاثیر گذار حرفه و زندگی اش آقای چینه کش ، معلم اجتماعی ، آقای مافی معلم معارف و آقای وحدت نیا معلم ریشههای انقلاب یاد می کند.
هنوز سخنان آنان در کلاس آویزه گوشش است که می گفتند : « بدانید چرا به این جا آمدید؛ بودن یا نبودن شما در سیستم باید فرق کند ، اگر برای تغییر آمده اید خوشا به حال تان و اگر نه این حرفه را رها کرده به شغل دیگری بپردازید .
اگر کسی فکر می کند که نمی تواند در کلاس و جامعه تأثیر گذار باشد به درد حرفه معلمی نمی خورد و آن را رها کند و دنبال شغل دیگری برود » .
او می گوید: معلم باید نقد پذیر باشد و آن را به شاگردانش بیاموزاند، معلم نباید در سیستم حل شود .
خطاب به معلمان با تاکید می گوید: هیچ گاه اسیر روزمرگی و تقلید نشوید، خودتان باشید.
متن کامل یادداشت را در « صدای معلم » و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/دیدگاه/item/25910-/معلم،-علی-پورسلیمان،-صدای-معلم
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« کاش میتوانستیم دستانی که تو را آزردهاند، از تو دور کنیم »
در سوگِ خبات امینی، حمید مرادی و چیاکو یوسفی نژاد ؛ سه نگهبان سبزی که دل به آتش زدند تا گلوی سوخته آبیدر را نجات دهند
زهرا نجاتی/ دبیر علوم اجتماعی شهرستان دلفان استان لرستان
* شجاعت تان را همه می دانستند. چیاکو کولە ش را نامزدش آماده می کند از کانی ژینگه به بعد چیاکوی محجوب آهنگ رزازی می خواند .
خبات را می دیدی در فرود از صعود کوله اش سنگین تر بود . او زباله ی کوه را جمع می کرد . حمید آن وکیل خوشنام به هر بهانه ای کلاس آموزش حفاظت از طبیعت می گذاشت.
کوه فرزندان کوه را به شهر پس نداد.
* کردستان، همیشه از شجاعت خواهد سرود
در هر نسیم، نامتان زمزمه خواهد شد.
* شعله ها نتوانست صدای سبزشان را خاموش کند،
درختان، کوه و رود برای همیشه داغدارشان اند.
سوگ از دست دادن عزیزان محیط زیست، داغی است که بر دل طبیعت و هر انسان دلسوزی سنگینی میکند. این غم، غم از دست دادن زیباییها، آرامش و فرصتهای حیاتی است که طبیعت به ما ارزانی میداشت.
یادشان سبز، خاطره شان تا همیشه جاودان.
https://sedayemoallem.ir/محیط-زیست/item/25908-/در-سوگِ-خبات-امینی،-حمید-مرادی-و-چیاکو-یوسفی-نژاد-؛-سه-نگهبان-سبزی-که-دل-به-آتش-زدند-تا-گلوی-سوخته-آبیدر-را-نجات-دهند
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw
« صدای معلم » از حضور گرم و محبت آمیز همکاران محترم فرهنگی در مجلس یادبود سوم و هفتم « محمد اسماعیل پورسلیمان ( پدر علی پورسلیمان مدیر صدای معلم ) تشکر و قدردانی می کند
گزارشی از مراسم یادبود مرحوم " محمداسماعیل پورسلیمان " : صدای معلم جارچی تفکر انتقادی است
گزارشگر : رضا قاسم پور / خبرنگار صدای معلم
* عصر جمعه دهم مرداد ۴۰۴ حسینیه ی دیزج خلیلی های شبستر در مرکز تهران، میزبان مراسم هفتم پدر بزرگوار استاد علی پورسلیمان (مدیر محتشم پایگاه خبری صدای معلم) بود. استقبال از مراسم بالا بوده و چندین بار حسینیه معظم پُر و خالی گردید. حضور پر رنگ جامعه فرهنگیان در کنار اقوام و همولایتیها چشم گیر بوده و برخی از مسئولین وزارتی و اداره کل شهرستانها و استان تهران در مراسم حی و حاضر بودند.
* روحیه رواداری و تساهل و تسامح
پورسلیمان شخصا با قلمی روان و حوصلهای وافر، یادداشتها و گزارشات مستند و بلند و بالایی مینویسد . وی فردی وفادار به تساهل و تسامح حداکثری بوده و واجد رواداری مثال زدنی حتی با مخالفین و منتقدین خویش است به طوری که حتی مطالب انتقادی مخالفین خود را نیز سانسور نکرده و در « صدای معلم » منتشر مینماید. انتشار مطالب اساتید « شیرزاد عبدالهی » و خانم « دکتر سحر بیات » از منتقدین صدای معلم نمونهای از این رواداریهاست.
* پورسلیمان؛ معلمی شجاع و سلحشور
کار رسانه در جامعه ایران راه رفتن روی لبه تیغ بوده و هر لحظه ممکنست پای نویسنده لغزیده و مدیرمسئولِ رسانه سر از دادگاه و زندان درآورد. یادداشتهای منتشره در صدای معلم چندین بار پای پورسلیمان را به محاکم قضایی باز کرده و حداقل در یک مورد احتمالا منجر به حبس شدهاند. به عبارتی کار رسانه مستقل،سخت و طاقتفرسا بوده و تنور آگاهی بخشی و مشعل پرتو افکنی بر تاریکخانه اشباح جز با هیزم عشق و علاقه گُر گرفتنی نیست.
* صدای معلم؛ رسانهای تخصصی
به جرائت میتوان گفت آن قدر که مسئولین آموزش و پرورش در چهارگوشه کشور و همچنین اهالی وزارتخانه از مطالب تند و تیز صدای معلم واهمه دارند از خالق نمیترسند. این اقتدار و اتوریته محصول استقلال صدای معلم و معطوف به عدم وابستگی و ارتزاق از پولهای کثیف و البته چشم نداشتن در پست و مقام دولتیست. برای ساکت کردن پورسلیمان بارها پستها و موقعیتهای دندان گیری به وی پیشنهاد شده است ولی پورسلیمان استقلال و شرافت معلمیش را در بوقچه امانات پرودگار بایگانی کرده است.
* در پایان قطعه شعری که سال ۷۳ در سوگ پدرم سرودهام را به استاد پورسلیمان و پدر آسمانیش تقدیم میکنم.
آرزی گولو
آرزیلار گولونو شاختا ووراندا
تاپشیردیق تورپاغا یورغون بدنی
اَییلدین هر صاباح اونیئدی روکعت
قاپسادی توپراق آخیردا سنی...
قیریلیر تسبیح چئوریلیر ناماز
سیزلاییر قلم سنی یازاندا
یاپیشدیم الیندن قووزاماق ایچون
گوج گلدی منه ازلی توپراق
آرزیلار مزارین قوجاقلایاندا
تسلّی وئریرلر گلیب گئدنلر
آغاران ساچلار یورغون بدنلر ...
متن کامل گزارش را در « صدای معلم » به همراه تصاویر و در لینک زیر مطالعه فرمایید :
https://sedayemoallem.ir/گزارش-گفت-گو/item/25906-/گزارشی-از-مراسم-یادبود-مرحوم-محمداسماعیل-پورسلیمان-صدای-معلم-جارچی-تفکر-انتقادی-است
https://t.me/joinchat/AAAAADu4dHJZbt42l9eLGw