تجاوزات اسرائیل پایانی ندارد...
پایگاه خبری «فلسطین الان» خبر داد اشغالگران صهیونیست از صبح جمعه تا بامداد شنبه به نمازگزاران فلسطینی در محوطه مسجد مبارک الاقصی و «باب العامود» و «الشیخ جراح» حمله کرده و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
اشغالگران صهیونیست همچنین با یورش به هزاران نمازگزار فلسطینی در نزدیکی «باب المغاربه»، آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند و به سوی نمازگزاران بمبهای صوتی شلیک کردند.
نظامیان ارتش رژیم اشغالگر همچنین درصدد منع ورود نمازگزاران فلسطینی به مسجد الاقصی برآمدند که در پی این تجاوزات، درگیریهایی میان نظامیان اسرائیلی و فلسطینیان صورت گرفت که در جریان آن، دهها نفر از فلسطینیان زخمی شدند.
هلال احمر فلسطین بامداد امروز در بیانیهای اعلام کرد که در حمله نظامیان صهیونیست به فلسطینیان در محوطه مسجد الاقصی، الشیخ جراح و باب العامود، ۲۰۵ نفر مجروح شدند.
@SerajArchive
✨روزه در کلام مولوی
این دهــان بستی دهــانی باز شـــد
کـو خـورندهی لــقمـه های راز شـــد
لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوی خوان آسـمــانی کن شـــتاب
گـر تــو این انبان ز نـان خــالی کـــنی
پـر زگـــوهــــر هـــای اجــــلالی کـــنی
طــفل جـان از شـیر شــیطان بــاز کن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلک انـــباز کــن
چند خوردی چرب و شیرین از طـعــام
امـــتحـــان کــن چـــند روزی در صــیام
چــند شــب ها خواب را گشتی اسیر
یــک شـــبی بــیدار شــو دولـــت بـگیر
@SerajArchive
اندیشه سیاسی فمینیسم
ریشه تاریخی فمینیسم در فردگرایی و اومانیسم است و پیشینه آن با تاریخ تحولات مدرنیته در غرب هماهنگ است. اندیشه سیاسی فمینیسم نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست..
فلسفه سیاسی فمینیسم در سده اخیر بدون توجه به واقعیتهای تکوینی و اجتماعی زنان، پرشتاب در پی تحقق و تطبیق مفهوم "انسان مدرن" بر زوایای زندگی اجتماعی زنان بوده است. جنبش زنان در آغاز، واکنشی در مقابل شرایط نابهنجار و تبعیضآمیز زنان بود. زنان تا آواخر قرن نوزدهم در اروپا و آمریکای شمالی از حقوق اولیه سیاسی و اجتماعی محروم بودند و تعیین سرنوشت آنان همچنان بدست مردان رقم میخورد، با این حال، از آغاز تا کنون، فمینیسم در حوزه سیاست هیچ طرح مستقلی برای توزیع عادلانه قدرت و شیوههای مشارکت سیاسی زنان ارائه نکرده و صرفاً به واگویی همان آرمانها و ارزشهای سیاسی در مکتبهای رایج پرداخته است. اندیشه سیاسی زنان را تا چند دهه پیش به طور کامل میتوان در دستهبندیهای متداول جای داد؛ لیبرالیسم، مارکسیسم، سوسیالیسم و اگزیستانسیالیسم مهمترین گفتمانهای سیاسی بودند که هر کدام بخشی از ظرفیت اجتماعی زنان غرب را به خود مشغول داشتند.. از این رو طرفداران حقوق زنان، از ارائه طرح و تئوری تازه بازماندند.
حتی نگرشهای انتقادی در میان فمینیستها چیزی جز همان نزاعهای متداول در بین مکاتب یاد شده نبود. از سوی دیگر، ادبیات حاکم بر گفتمان سیاسی زنان همه حاکی از نگرش استقلالجویانه به زن و برخاسته از اصل ستیز و تقابل با مردان بود.
آنها ناخواسته و نادانسته از طریق مشارکت سیاسی به تحمیل الگوهای مردانه بر جامعه زنانه مشغول بودند؛ اما از چند دهه به این سو، فمینیسم سیاسی به واکاوی و بازنگری در عقاید و ارزشهای پیشین خویش پرداخت و در جستجوی الگویی متعادل و مطابق با ویژگیهای جامعه زنان برآمد. این بازاندیشی عموماً متاثر از دو عامل اساسی بوده است. از یک سو غرب از آغاز قرن بیستم در همه ابعاد علمی، اجتماعی و اقتصادی در معرض تحولات شگرف و چالشهای بنیادین قرار گرفت و تبعاً این بحرانها در حوزه زنان نیز بازتاب یافت. تحولات فرهنگی و اجتماعی یکی پس از دیگری نشان داد که آرمانهای مدرنیته و پروژه یکسانسازی انسانها، سرابی خوش، اما توام با تحقیر و از خودبیگانگی برای بشر معاصر به همراه آورده است و بویژه زنان از این شرایط چنان طرفی نبستهاند و شکاف میان زنان و مردان در عرصه سیاست و قدرت همچنان پایدار باقی مانده است.
از سوی دیگر فمینیسم تحت تاثیر بازاندیشیها و گمانهزنیهای پست مدرنیسم قرار گرفت. در برابر مدرنها که به همسانانگاری پدیدههای جهان و همسانسازی زنان و مردان میاندیشند، پستمدرنها به نفی هرگونه معنای ثابت، حقیقت مطلق و هویت عقلانی مشترک پرداختند. در سه دهه آخر قرن بیستم، یکی از اساسیترین مفاهیم کلاسیک مدرن؛ یعنی "خود با مَنِ عقلانی رها از سلطه" آماج حملات و انتقادات پستمدرنها قرار گرفت. این رویکرد بویژه در دهه هفتاد و هشتاد، جنبشهای فمنیستی را سخت تحت تاثیر قرار داد، ولی بهتدریج معلوم شد که این اندیشه نه تنها برای آرمانهای فمینیستی چندان سودمند نیست، بلکه مشکلات تئوریک فراوانی را فراروی این جنبش قرار میدهد.
هر نظریه سیاسی قبل از هر چیز باید دارای دو ویژگی باشد:
اول اینکه به لحاظ نظری قدرت تبیین پدیدهها و تحلیل ریشهای مسائل را در یک نظام جامع داشته باشد..
دوم اینکه از نظر علمی، کارآمدی خود را در شرایط عینی جامعه به اثبات رساند.
📚رابرت بورک، در سراشیبی بهسوی گومورا، لیبرالیسم مدرن و افول آمریکا، فصل "جنسیت و سیاست" (انتشارات حکمت، ۱۳۷۸).
ادامه دارد...
@SerajArchive
فمینیسم اسلامی
در دهههای اخیر، اصطلاح "فمینیسم اسلامی" به ادبیات فمینیستی راه یافته است. البته طرح مباحث فمینیستی در جهان اسلام، از اواخر قرن نوزدهم و در پی نفوذ فرهنگ مدرن در کشورهای اسلامی صورت گرفت و اولین اثر مکتوب مهم و تاثیرگذار در این موضوع با عنوان "تحریرالمراه" که توسط نویسنده مصری قاسم امین به رشته تحریر درآمد، مربوط به واپسین سالهای قرن نوزدهم است.
طرح مباحث زنان در ایران نیز به اوایل مشروطه باز میگردد اما تبدیل مباحث زنان به یک جریان ممتاز که نگاه خود را از اصلاحات موردی به گسترش برابری در عرصههای مختلف و به نقد فرهنگ اسلامی از درون و بر اساس فرهنگ مدرن معطوف کرده است به دوران اوج اسلامگرایی در خاورمیانه از یک سو و رواج دیدگاه تفکر در اندیشه فمینیستی از سوی دیگر بازمیگردد..
فمینیسم اسلامی برایند فعالیت دو گروه است:
🔹گروه اول: افرادی هستند که توجه به اسلام را به عنوان یک سیاست راهبردی برای توسعه مفاهیم فرهنگی غرب و مقابله با اصولگرایی در کشورهای اسلامی برگزیدهاند. در جوامع اسلامی که ادبیات فمینیسم رادیکال و لیبرال به شکل عریان، مقبولیت نمییابد به کار گرفتن ادبیات دینی در طرح دیدگاههای فمینیستی و اعمال تعدیل در این دیدگاهها تنها راه دفاع از آموزههای فمینیستی و ایجاد جنبشهای زنانهای است که مقابله با اصولگرایی اسلامی را در دستور کار خود قرار میدهند. بسیاری از زنانی که در پی پیروزی انقلاب اسلامی، از ایران خارج شدند، پس از چند سال به این نتیجه رسیدند که مقابله با نظام اسلامی راهحل سیاسی از نوعی که تا آن زمان مورد توجه آنان بود، ندارد و باید به فعالیتهای فرهنگی دراز مدت دل بست. از این رو بسیاری از این زنان به جای فعالیت در گروههای سیاسی به ایجاد تشکلهای زنانه و شرکت در رشته مطالعات زنان اقدام کردند.
🔹گروه دوم: دستهای از روشنفکران مسلمان هستند که آشنایی با فرهنگ مدرن، آنان را با یک چالش اساسی درباره رابطه میان تجدد و سنت مواجه ساخته است. آنان از یک سو بدلیل داشتن پیوند عاطفی با دین و از سوی دیگر، به دلیل پذیرش بنمایههای فرهنگ مدرن به عنوان محصول عقل بشری، اصلاحات در دین را با ترازوی فرهنگ مدرن، ضروری میدانند. بدین ترتیب ادبیات انتقادیای با عاریت گرفتن از مفاهیم بنیادین فرهنگ مدرن، چون آزادی، برابری، فردگرایی و عرفیگرایی شکل گرفت.
ضرورت تفکیک گوهر دین از متون و گزارههای دینی، عرفی شدن دین در عرصه اجتماع، ضرورت تحول در احکام شریعت، جداسازی قرآن از سنت و ضرورت اجتهاد در مبانی، از جمله مباحثی است که این گروه از روشنفکران به آن توجه دارند.
این مباحث مستلزم نفی روشمندی اجتهادی، یعنی بازشناسی مستمر متون دینی بر اساس مبانی عقلایی و شرعی و تفکیک میان حوزه عمومی و خصوصی است.
ورود این گروه به هسته مطالعات زنان، ادبیاتی در دفاع از زنان ایجاد کرد که با انتقاد از دیدگاههای تند فمینیستی(فردگرایی و حمله به نهاد خانواده)، برابری زن و مرد را از اهداف دین میشمرد و نابرابریها را در احکام شریعت، یا ناشی از سیاست دین در اصلاحات مرحلهای میدانست که از زمان پیامبر اسلام(ص) با هدف حذف تدریجی تفاوتها آغاز و متاسفانه در نیمه راه متوقف مانده است یا از نگاه مردسالارانه حاکم بر فقه میشمرد.
تاریخی شمردن خانواده که لازمه عصری شدن احکام خانوادگی اسلام است، مقید کردن احکام به "عدالت عرفی"، عدم تاثیر تفاوتهای طبیعی زن و مرد در مقررات حقوقی و برنامههای اجتماعی، از جمله مباحث مطرح شده از سوی آنان بود.
ادامه دارد...
📚فمینیسم و دانشهای فمینیستی،
ترجمه، تحلیل و نقد مجموعه مقالات دایرهالمعارف روتلیج.
مترجمان: عباس یزدانی، بهروز جندقی، صص، ۲۹....۲۶.
@SerajArchive
در حالی این سطرها را مینگارم که میدانم ابراز مجرد عیبهای افکار و افراد پنجرهای است که مُشرِف بر دو خانه است: نصیحت و سرزنش... و در بسیاری از این تلاشها آثار تبعیتِ پنهان است که نفس را بیآنکه بداند با خود میبرد. اما من چیزی را نمینویسم مگر با آگاهی از فرجامش و کنار نمیگذارم مگر با کنار گذاشتن کامل طَمَع نفس و هوس از خیر آن، اگرچه دیگران را به سویش مایل یابم. با این حال خود را مکلف نمیسازم مگر به آنچه در توانم هست و کسی را مکلف به آنچه نوشتهام نمیسازم مگر آنکه راه پاسخ را برایش هموار کرده باشم چرا که سهولت راه و هموار ساختنش حقی است برای خواننده بر عهدهٔ نویسنده، اما پای رفتن و سلامتش وظیفهٔ خواننده است، اگر بخواهد وارد این راه میشود و اگر نخواهد خیر. اگر بخواهد میتواند این مسیر را ترک گوید و راه دور و دراز را بهانه کند، از این رو آنکه سینه سالم ندارد به هدف این کتاب دست نیازد، چرا که طبعها ضعیف است و پابند بسیار.
از مقدمهٔ کتاب
روزهداری در مارشمالو!
آزمایش مارشمالو استنفورد ( Stanford marshmallow experiment) یا به تعبیر رایج تر تست مارشمالو یا تست “قدرت اراده و خویشتن داری” یکی از مشهورترین تستهای روانشناسی است، والتر میشل این تست را در دههٔ ۱۹۶۰ شروع کرد...
هدف از آزمایش شیرینی یا مارشمالو این است که توانایی کنترل کودکان بر خودشان سنجیده شود، و در آن، تعدادی کودک ۴ یا ۵ ساله را که به صورت داوطلبانه به دانشگاه استنفورد دعوت شدند، در یک اتاق و در جلوی میزی می نشاندند که روی آن یک شیرینی یا پاستیل پفی یا یک بیسکویت قرار داشت.
به کودکان مورد آزمایش گفته می شود می توانند شیرینی یا بیسکویت را همان موقع میل کنند یا ۱۵ دقیقه صبر کنند و دوتا دریافت کنند.
یک پنجم بچه ها توانستند در برابر وسوسه ی شیرینی مقاومت کنند و ۱۵ دقیقه صبر کنند تا دو تا دریافت کنند. اما یک پنجم بچهها حتی ۱ دقیقه هم نتوانستند مقاومت کنند و شیرینی را همان موقع می خوردند.
بعد از چند دهه، همچنان نتایجی که این کودکان پیش دبستانی بعد از بالغ شدن و ورود به اجتماع های بزرگ به دست آورده بودند نیز آمارگیری میشد. نتایج حیرت آور بود:
کودکانی که توانسته بودند در آزمایش مارشمالو موفق شوند و ۲ مارشمالو جایزه بگیرند دقیقا در تمام جنبه های زندگی شان نیز موفقیتهایی به دست آورده بودند؛ آن ها دوستان بیشتری داشتند، شادتر بودند، روابط اجتماعی موفقی داشته و در امتحانات دانشگاهی نمرات بهتری کسب کرده بودند. اهدافشان را دنبال می کردند و احتمال رو آوردن آن ها به مواد مخدر کمتر بود...
▪️این آزمایش اهمیت اراده فردی در موفقیت و سلامت روانی را نشان میدهد. همچنین در طراحی آزمایش دقیقا از روش روزهداری استفاده شده است: اجتناب خودخواسته از خوردن و نوشیدن.
حال بهتر میتوانیم بفهمیم خداوند چرا هدف روزهداری را تقوا معرفی میکند: "لعلکم تتقون"
توضیح اینکه اولا تقوا به معنی خودداری از گناه است، با وجود اینکه بر انجام آن توانایی داریم. بنابراین تقوا عبارتست از «اراده و کنترل فردی» بر عدم انجام گناه؛
ثانیا روزه تمرینی است بر افزایش همین اراده( که البته آن هم به توفیق الهی است). چرا که فرد روزهدار به اختیار خود، از خوردن و نوشیدن اجتناب کرده و به این ترتیب اراده خود را تمرین داده و این امر سبب افزایش کنترل او بر عملکردش میشود. شخصی که یک ماه در اردوی شخصیتسازی، تمرین روزهداری کرده باشد، راحتتر قادر است از گناهان دوری کند. او با اراده پولادین حاصل از خودداری هشیارانه، به جنگ نفسانیات رفته و خود را از آلودگی به گناهان دور نگه میدارد. و این همان تقوایی است که از طرف خداوند به عنوان هدف از تشریع روزه بیان شده است:
یا ایها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم "لعلکم تتقون"...
«ای کسانی که ایمان آوردهاید، روزه را بر شما واجب گرداندیم، همانگونه که بر امتهای قبل از شما واجب گردانده بودیم ---» تا شاید تقوا پیشه کنید.»
در آزمایش مارشمالو هم دیدیم افرادی که تعمدا از خوردن اجتناب میکردند، انسانهایی شدند که دارای موفقیت فردی بیشتر و از نظر روانی سالمتر بودند و بر ابعاد زندگی خود کنترل بیشتری داشتند.
ابراهیم سوری
@SerajArchive
چه کسی از بهشت و جهنم برگشته؟!
فارغ از ایرادات این سوال، تجارب نزدیک به مرگ پاسخی نسبی به این پرسش فراهم میکنند.
یکی از تجربهکنندگان هاوارد استون، دانشمند ملحدی است که در تجربه نزدیک به مرگ خود، صحنههای عذاب شخصیت الحادی خود را میبیند.
موارد مشابه بسیاری وجود دارند که تجربه کنندگان وقایعی را نقل میکنند که عینا در آیات و احادیث مورد اشاره قرار گرفتهاند!
مواردی همچون سلولهای تنگ عذاب، تناسب عذاب با اعمال بد، کندن پوست، سوختن و بازسازی دوباره پوست جهنمیان، حقیقت داشتن تجارب آنجهانی و پوچی دنیا در برابر آن، مقدر بودن تمام وقایع زندگی، غیرقابل وصف بودن تجارب آنجهانی و ...
@SerajArchive
"امام" بودن تورات برای زمان قبل از بعثت پیامبر ص بود. بعد از نزول قران دیگر هیچ امامی جز قران وپیامبر وجود ندارد. نه موسی ع ونه تورات ونه ... همان ایهای که اوردید در دنباله فرموده است:
قبل از پیامبر اسلام ص تورات امام بود. وپس از امدن قران هرکس قىان ىا قبول نكند جهنمی است. این هم نص صریح ایه:
أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ
وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَى إِمَامًا وَرَحْمَةً أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ 👈وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الأحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُه👉ُ فَلا تَكُ فِي مِریَةٍ مِنه
وپیامبر ص صراحتا فرمود که دستوراتش بسیار کامل ووافی بوده واگر موسی ع زنده بود جز تبعیت از ایشان چیز دیگری جایز نبود. این هم نص صریح سخن ایشان:
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ:
«لَقَدْ جِئْتُكُمْ بِهَا بَيْضَاءَ نَقِيَّةً وَلَوْ كَانَ مُوسَى حَيًّا 👈ما وَسِعَهُ إِلَّا اتِّبَاعِي👉»[رواه البيهقي في شعب الايمان (ش175) باسناد حسن]
وپیامبر ص فرمود بعد از بعثت من دیگر هیچ دینی از کس دیگری قبول نیست. این هم نص صریح سخن ایشان:
قال ابوهریره رضی الله عنه:
عَنْ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَنَّهُ قَالَ: «وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ، لَا يَسْمَعُ بِي أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ يَهُودِيٌّ، وَلَا نَصْرَانِيٌّ، ثُمَّ يَمُوتُ وَلَمْ يُؤْمِنْ بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ، 👈إِلَّا كَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ👉
ووقتی پیامبر ص پادشاه مسیحی روم را به دین اسلام دوعت کرد به وی فرمود اگر مسلمان شوی دو اجر داری ورستگار هستی واگر مسلمان نشوی حتی گناه کشورت هم بر عهده توست. این هم نص صریح سخن ایشان:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، مِنْ مُحَمَّدٍ عَبْدِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى هِرَقْلَ عَظِيمِ الرُّومِ: سَلاَمٌ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الهُدَى،
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّي أَدْعُوكَ بِدِعَايَةِ الإِسْلاَمِ، 👈أَسْلِمْ تَسْلَمْ، يُؤْتِكَ اللَّهُ أَجْرَكَ مَرَّتَيْنِ، فَإِنْ تَوَلَّيْتَ فَإِنَّ عَلَيْكَ إِثْمَ الأَرِيسِيِّينَ👉 (رواه البخاری (ش7)
- دکتر سید زکریا حسینی
🍃 @SerajArchive
قلب اگر در معرض طوفان فتنهها قرار گیرد منقلب میشود، از این رو برای پایداری باید به دیوار ایمان و علم پناه ببرد. در حدیث آمده است که: "مثال قلب همانند پَری است در دشتی پهناور که بادها آن را زیر و رو میکند".
(تخریج کتاب السنة آلبانی: ۲۲۷)
- عبدالعزيزطريفى
🍃 @SerajArchive
✨چند تفاوت بنیادین نواندیشان با علما؛
▪️علما وقتی تعارضی بین دو نص میبینند، آنها را «حل» میکنند، ولی نواندیشان هر دو را «منحل» میکنند!
▪️علما مفهومی را که درک نمیشود، به علم الهی ارجاع میدهند ولی نواندیشان آن را انکار میکنند!
▪️منبع استنباط احکام نزد علما نصوص وحیانی است، اما نزد نواندیشان متون بشری!
▪️علما نقل را عقل کل الهی میدانند، اما نواندیشان پذیرش آن را تقلید!
▪️علما حریم الهی را مقدس میدانند، نواندیشان حریم بشری را!
ادامه دارد...
🖋ابراهیم سوری
@SerajArchive
ابتکار روز جهانی حجاب با عنوان «تاج زرین» در هلبجه، کوردستان عراق
جهت همدلی با بزرگترین جهاد خواهران ایمانی در عصر ظلمت که لومه لوائم خودی و غیر خودی، از هر طرف بر سرشان میبارد #رسانه شوید
#روز_جهانی_حجاب_1_فوریه
@SerajArchive
به فرض اینکه اسطورگی مفاهیم دینی مورد ادعای مدعیان روشنفکری را بپذیریم، اما آیا شکوفایی علم و تکنولوژی در جهان مدرن، توانسته انسان را از دنیای اسطورهای رها کرده و وارد زندگی عقلانی کند؟
«هوركهايمر» در مقاله مشهورش با عنوان «نظریه سنتى و انتقادى»، كه بعدها به مانيفست ۱۹۳۷.م يا مانيفست مكتب فرانكفورت مشهور شد، وضعيت فلسفه و علوم اجتماعى در جامعه علمى و دانشگاهى آلمان آن زمان را بررسی کرد و با تأكيد بر سيطره نگرش علوم طبيعى، بهويژه سيطره روششناسى پوزيتيويستى (تحصلى) بر عرصه علوم و سیر تسرى اين جريانها، جامعهشناسى و علوم اجتماعى و فلسفه اجتماعى را ابزارى در خدمت وضع موجود و نيروهاى حاكم بر جامعه دانست و آنها را نقد کرد و ضمن تفكيک ميان دو نوع نظريه سنتى و نظريه انتقادى، اظهار نمود كه نظريه سنتى در واقع همان نگرش علوم طبيعى مدرن است كه در فلسفه مدرن، در قالب پوزيتيويسم و تجربىگرايى (امپرسيسم) سر برآورده است و اعتقاد دارد كه اين نظريه در حال تسرى به علوم انسانى و علوم اجتماعى است.
از سوى ديگر، نظريه سنتى تحت سيطره پوزيتيويسم و رويكرد علمگرايانه محض آن، سرانجام سبب تعهدزدايى، سلب جهتگيرىهاى سياسى و اجتماعى و بالاخره انتقال و تسليم مىشود. پس مكتب فرانكفورت در تحليل اجتماعى و انسانى با رويكرد پوزيتيويستى و تجربى محض مخالف است.
سرآغاز تحليل آنان به رابطه انسان و طبيعت و نيز انسان و انسان بازمىگردد و اندیشمندان آن پس از اثبات سلطه علم و تكنولوژى بر انسان معاصر و ازخودبيگانگى انسان و شیء شدگى او، نظريات خود را درباره فرهنگ و هنر بیان میکنند و در اين باره مىگويند: «سلطه و خشونت تنها منحصر به جهان اسطورهاى نبود؛ در جهان مدرن نيز ما شاهد سلطه علم و تكنولوژى بر انسان هستيم و خردباورى سرچشمه بحران حاضر است».
اين خردباورى نتايج پيشبينى نشدهاى را به بار مىآورد كه به جنبه عقل يا خرد ابزارى مربوط است. «آدورنو» و «هوركهايمر» معتقدند كه خردباوران میکوشیدند انسان را از انديشه اسطورهاى-دينى رها كنند، اما از آنجا كه خردباورى نه به اخلاق و عقل عملى، بلكه به عقلابزارى رسيد، نتوانست خود را از بند اسطوره رها كند؛ از اين رو، خود از عقل، اسطورهاى ساخت كه بر آن حاكم شد. آنها معتقدند كه مدرنيته و جهان مدرن نيز به نوعى اسطوره است و معتقدند كه جهان مدرن به سوی اسطوره باز میگردد نه تاراندن جهان مدرن از اسطوره...
@SerajArchive
▪️خشونتتراشی، برای اسلامهراسی!
حدود ۱۰۰۰ حمله به مسلمانان، فقط در یک سال گذشته و فقط در کشور آلمان، در سکوت خبری رسانهها و مراجع مرتبط؛
p.dw.com/p/3p4GY
این تنها یک طرف قضیه است. بگذارید کمی با خودیها همکلام شویم؛ متاسفانه خودباختگی عوام سطحینگر مسلمانزاده، در اثر مغزشویی رسانهها به حدی است که اغلب خودزنی کرده و شب و روز از جنایات و تندروی مسلمین شاکی هستند و هیچ واکنشی در برابر چنین اخباری ندارند.
عدهای طوری از جنایات فقه و فقها سخن میگویند که ناظر منفعل تصور میکند مسلمین و فقها، که تراث عظیم و البته خاکخورده اسلامی بهترین گواه بر تاریخ درخشان فکری آنهاست، رتبه نخست رنکینگ خشونت جهانی را دارند.
چه کسی اسم کارتل لوس زتان مکزیک، خشنترین مافیای موادمخدر را شنیده که به راحتی سر میبرند و سلاخی میکنند، اما رییس جمهور مکزیک تروریست خواندن انها را مداخله در امور داخلی کشورش میداند؟!
هیچ کس چنین گروههای مافیایی قاچاق مواد مخدر و قاچاق انسان، دولتهای استعماری، سازندگان سلاحهای جنگی، تروریسم بینالمللی و دولتی، زندانهای مالامال از جنایتکاران و مجرمان و... را به یاد نداشته و هر زمان از خشونت بحث میشود، نوک پیکان اتهام به سوی هر آنچه نشانی از دین دارد، میرود.
آری جرم اینان تنها اینست که برای اعتلای لا اله الا الله میکوشند...
البته کسی منکر خطاهای انسانی و همچنین تاثّر برخی فقها از خردهفرهنگهای اشتباه نیست، اما خردهگیریها به همین مقدار بسنده نمیکند. اینان قطع دست سارق، جهاد فی سبیل الله و تمام احکام قرآنی، نبوی و فقهی را خشن میدانند.
به نام دین، خود دین را ذبح کردهاند.
فقاهت را طوری معرفی کردهاند که تنها جنبههای خشن احکام برجسته میشود؛ خشونتی که لازمه اجرای برخی احکام بوده و تلخی آنها شفابخش است و در هر کتاب قانون و هر دیوان عدالتی نظیرشان یافت میشود.
اما این واقعیتها فراموش شده و گویی انسانها همگی فرشتگانی بر بهشت زمین هستند؛ هیچ بزهکاری در دنیا وجود نداشته و احکام اسلامی نعوذ بالله به خاطر عقدههای سادیستی طرح شدهاند!
هیچ خبری از پشتکار ستودنی و نبوغ سرمایههای انسانی درخشانی همچون شافعی، ابوحنیفه و ابن تیمیه و ... نیست که اگر در بلاد غربی بودند، ایدههایشان انقلابی و خودشان انسانهایی دورانساز به شمار میآمدند!
اما تصویری که رسانهها و این خودیها، از بزرگان ترسیم میکنند و به خورد عوام میدهند، با واژه «تئوریسینهای خشونت» همخوانی بیشتری دارد تا فقیهان و متفکران برجسته!
این چه تصویری است که از دین خدا ساختهاید و تبلیغ میکنید؟
چرا شعارهای روبنایی غرب شما را فریفته و زیربناهای کفرآمیز و واقعیت کف خیابانهایشان را فراموش کردهاید؟
با کدام عقلانیت خشونت و بزهکاری مجرمان را فراموش کردهاید و از خشونت احکام دم میزنید؟!
آیا این رویه نتیجهای جز ترویج خشونت و بزه دارد و خدمت به آن تلقی نمیشود؟
اگر گمان میکنید با برچیدن زندانها و آزاد ساختن دزدان، رفع حکم قصاص و ... خشونت را برمیچینید، اشتباه است، با این کار تنها خشونت را از زندانها و از دست مجریان احکام به کف جامعه میآورید!
اگر دنبال ترویج جهانی عاری از خشونت هستید، باید جلوی خشونت کنشگرانه را بگیرید، نه خشونت پاسخگویانه را!
اما قبل از آن گریبان سازندگان سلاحهای کشتار جمعی را بگیرید، توطئههای جهانی را برملا سازید و علیه دیکتاتوریهای هوشمند مسلط بر اذهان جهانیان مبارزه کنید...
ایرادی ندارد اگر میخی خشن در کاهدان تراث اسلامی یافتید و راستش کردید، اما کوه جمجمههای مدفون مبارزان الجزایری در موزههای شیک فرانسه را نیز به عنوان تراث تمدن غرب به یاد جهانیان آورید!
اگر دنبال نقد معرفت بشری هستید، احدی پس از پیامبر فرانقد نیست و حرکت بسیار مبارک و افتخارآمیزی خواهد بود. قرآن و سنت را نصبالعین خود قرار دهید تا نه در برابر شما، بلکه پشت سر شما حرکت کنیم. اما دریغ از نقدی منصفانه و حرکتی شریعتمدارانه!
به جای خشونت فکری و تخریب شخصیتهای تاریخی، بر شانههای بزرگان بایستید و با قلم متاثر از قرآن و سنت، دوردستها را تسخیر کنید تا دیگرباره تمدنی همهجانبه، یادآور تمدنی که آنان ساختند، بسازید.
به جای تبعیت از اصول فکری غربی، اصول مستقل و الهی خود را بر مدار دین بنا نهید و مفتخر به سرقافلگی بشر شوید نه شرمسار از تقلید!
آتش نقد و عقل را بر فتیله بزنید و به جای سوزاندن راه، آن را روشن کنید.
- ابراهیم سوری
@SerajArchive
نگاه جنسی به زنان و نگاه ابزاری به انسان؛
بنیصدر، اولین رییس جمهور ایران، واقعیتِ ورای تبلیغات غرب را افشا میکند:
میشل فوکو دیکتاتوری جنسی را بدترین نوع دیکتاتوری میداند.
کنترل اجتماعی در این دیکتاتوری ذهنی است نه عینی؛
زنان برای کسب موقعیت اجتماعی، شغل و همسر باید جاذبههای جنسی خود را خرج کنند.
به زنان بالای پنجاه سال وام نمیدهند!!
میزان خشونت خانگی در فرانسه و امریکا جزو بالاترین آمارها است.
ناموس به زن منزلت و کرامت بخشیده و با افزایش سن، به محافظی برای او بدل میشود. چیزی که در جوامع غربی وجود ندارد؛
در قرن ۱۸ انسان بما هو انسان وارد غرب شد ولی در قرن بیستم به عنوان شیء از آن خارج شد!
وقتی از انسان به نیروی انسانی در سیستم تولید و توزیع کالا تعبیر و ارزشگذاری میشود، انسان به صورت ابزاری در کنار سایر ابزارهای تولید درمیآید و این یعنی انسان شئواره!
بنابراین زنان غربی نمیتوانند الگوی مناسبی برای زنان جامعه ما باشند.
@SerajArchive
مادامی که امت به اصطلاح اسلامی! تارک الجهاد باشند؛
مادامی که در برابر اشغالگری نظامی صهیونیستها به صدور بیانیه کشورهای عربی اکتفا کنند که خود در دست سران سکولار و ناسیونالیستی هستند که بر مردار سایکسپیکو قد علم کرده و عمال همان استعمارگران کهنه هستند؛
مادامی که به اعلامیههای بی روح سازمانهای حقوق بشری و نهادهای بینالمللی که نورچشمی صهیونیسم جهانی بوده و تنها برای حفظ ظاهر و از سر اکراه ایراد شده، دلخوش شوند، وضعیت چنین فلاکتبار نخواهد ماند، بلکه روز به روز بدتر خواهد شد...
و این سرنوشت قومی است که به جای شمشیر دم گاوهایشان را در دست گرفتند!!!
@SerajArchive
پشیمانی و توبه، ماموستا «سامان سنگاوی» یکی از نواندیشان کردستان عراق، در ماه مبارک رمضان، که چندین کلیپ از او در مواردی همچون رد عذاب قبر و ... در کانالهای کردستان پخش شده بود.
جالب اینجاست که پس از این هدایت، بر خلاف جاهلیت گذشتهاش، خدمت به اسلام را مقدم بر خدمت به ملیتش میدارد.
الحمدلله این از برکات ماه رمضان است.
«وقتى که رمضان فرا میرسد در نخستین شب آن شیاطین و جنیان سرکش به غل و زنجیر بسته مىشوند و درهاى جهنم بسته می ىشوند و هیچ درى از آنها باز نمیماند و درهاى بهشت باز می شوند و هیچ درى از آنها بسته نمی ماند، هاتفى ندا سر میدهد که اى جوینده خیر و نیکى به پیش! و اى جوینده شر و بدى دست نگهدار! خداوند بندگان آزاد شدهاى از آتش جهنم دارد و این کار در همه شبهاى رمضان انجام مىگیرد». (الترمذی ۶۸۲)
زبان: کوردی
@SerajArchive
حتی اگر بپذیریم که انگارههای سیاسی فمینیستها در در چند سده اخیر برخاسته از تجربه واقعی و مشترک زنان در صحنه زندگی بوده و کارایی آن در عمل به اثبات رسیده است، اما از منظر تئوریک، جنبش فمنیستی هنوز نتوانسته است در باب موقعیت سیاسی زنان و شیوه مشارکت زنان در عرصه قدرت به یک نظریه روشن دست یابد. تنوع و تضاد دیدگاههای فمینیستی در سده اخیر، خود نشان از ناکامی نظری فمینیسم در این عرصه دارد. هر چند اعتراض و نگرش انتقادی فمینیستها به مفروضات سنتی در عرصه سیاست، در نهایت به گسترش و تعمیق مطالعات سیاسی/ اجتماعی کمکهای موثری رسانده است، ولی با این حال فمینیسم همچنان در ایجاد یک اجماع نسبی برای شکل بخشیدن به آموزهها و اهداف خود به ویژه در جایی که به شکل "ایجابی" طرح میشوند دچار مشکلات جدی است.
شاید همین مشکلات بود که اوریانا فالاچی، نویسنده و خبرنگار زن ایتالیایی را واداشت که پس از گشتوگذار بسیار در دنیای زنان در نقاط مختلف جهان، سرانجام نتیجه بگیرد که ورای شعارهای "استقلال" یا "پیسرفت" در هیچجا زنان راه نیکبختی حقیقی را تشخیص ندادهاند..
به هر حال برخی از فمینیستها و غیر فمینیستها اخیراً دریافتهاند که رویکرد سیاسی مدرن و پستمدرن هیچکدام در عمل نمیتواند به افزایش قدرت سیاسی زنان در جامعه کمک کند، بلکه ارتقای شان اجتماعی زنان تنها در سایه به رسمیت شناختن هویت زنانه و کار ویژه زنان در ساختار نظام اجتماعی و در همگامی و هماهنگی کامل و عادلانه با نقشهای مردانه است.
این رویکرد به تعاریف جدیدی از عدالت، آزادی و مشارکت زنان چشم دوخته است که با تصورات گذشته تا حدودی متفاوت و متمایز است. این گرایش هرچند هنوز به صورت یک فلسفه سیاسی مستقل پدیدار نگشته است، ولی طلیعههای ظهور آنرا از هماکنون میتوان مشاهده کرد.
به نظر میرسد که این گفتمان جدید زمینه بهتر و بیشتری را برای گفتوگو و تعامل میان فمینیستها و دیگران فراهم میسازد.
📚رابرت بورک، در سراشیبی بهسوی گومورا، لیبرالیسم مدرن و افول آمریکا، فصل "جنسیت و سیاست" (انتشارات حکمت، ۱۳۷۸).
@SerajArchive
دو گروه یاد شده با وجود زمینههای متفاوت، برنامههای کم و بیش یکسانی پی گرفتند که میتوان آنرا در "بومی کردن مدرنیسم غربی" خلاصه کرد.
ویژگی مهم مباحث مطرح شده توسط آنان، فقدان روشمندی علمی و عدم استناد به متون دینی بود. آنان به مخاطبان خود آموختند که میتوان مباحثی را به نام اسلام طرح کرد که از هیچ استناد روشنی به متون وحیانی برخوردار نباشد.
از اینجا میتوان دریافت که پسوند "اسلامی" پس از واژه "فمینیسم" نشانگر تفسیری فمینیستی از اسلام است نه تلاش برای دفاع از حقوق زنان بر اساس آموزههای اسلامی، چنانکه یکی از فمینیستهای اسلامی به صراحت به این نکته اشاره کرده است: "فمینیسم اسلامی، اصطلاحی است که در سالیان اخیر به ادبیات دفاع از حقوق زنان راه یافته و در برخی از کشورهای اسلامی، همچون ایران دنبال شده است. این گرایش، شاخهای از فمینیسم است که به تفسیر زنمدارانه از اسلام میپردازد و از آنجا که دین را نافذترین و مهمترین رکن فرهنگ در کشورهای اسلامی میبیند در این کشورها دستیابی به اهداف تساویطلبانه خویش را در گرو همسویی و همراهی با فرهنگ دینی میپندارد.
از این رو آرمانها و راهکارهای خود را در حال و هوای مباحث دینی و از زاویهای دروندینی پی میگیرد، هر چند اساس اندیشه و راهکار خود را برآمده از آموزههای دینی نمیداند.
به عبارت دیگر، در این انگاره، ادبیات دینی بستر طرح مباحث فمینیستی قرار میگیرد نه آنکه تفکر دینی، منشا حرکت دفاع از حقوق زنان باشد، چنانکه در تعریف فمینیسم اسلامی آنرا تلاشهای نظری، علمی و سیاسی خواندهاند که در این مقطع از تاریخ جنبش زنان ایران، نوگرایی، اصلاح و حتی شالودهشکنی را از زاویه دروندینی نمایندگی میکند".
بر اساس آنچه گفته شد میتوان پاسخ این پرسش را دریافت که آیا میتوان بر اساس الگوی دینی، نظریهای فمینیستی تولید کرد؟
اگر فمینیسم را نه صرفاً دفاع از شخصیت و حقوق زنان، بلکه نظریهای که برابری میان زن و مرد را در عرصههای مختلف حیات بشری پیمیگیرد، بدانیم، در این صورت ترکیب میان "اسلام" و "فمینیسم" پارادوکسی ایجاد میکند که جز با بازتفسیر مجدد اسلام بر اساس آموزههای غربی و به قیمت تفسیر به رای متون دینی و تحریف در آن، قابل رفع نیست.
البته بازشناسی متون دینی و استفاده از ظرفیتهای نهفته دین در دفاع از زنان به معنای پذیرش مولفههای فرهنگ بیگانه و قبول ادبیات فمینیستی در دفاع از زنان نیست.
📚فمینیسم و دانشهای فمینیستی،
ترجمه، تحلیل و نقد مجموعه مقالات دایرهالمعارف روتلیج.
مترجمان: عباس یزدانی، بهروز جندقی، صص، ۲۹....۲۶.
@SerajArchive
📗 عنوان کتاب: منطق لیبرال، در تصنیف عقل و توصیف نقل
📝 نویسنده: عبدالعزیز الطریفی
🖊 ترجمه: احمد معینی
📑 تعداد صفحات: ۳۳۲ صفحه
✅ نُه آرزوی انسان در قرآن، بعد از مرگ:
1⃣ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! خاک میبودم
(ﺳﻮﺭة النبأء 40)
➖➖➖
2⃣ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! (در دنیا) برای (این) زندگیام (چیزی از) پیش فرستاده بودم.( ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ 24 )
➖➖➖
3⃣ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! نامه اعمالم برایم داده نمیشد.(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ 25)
➖➖➖
4⃣ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم (ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 28 )
➖➖➖
5⃣ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را میکردیم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ 66)
➖➖➖
6⃣ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب میکردم
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 27)
➖➖➖
7⃣ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! من هم با آنها میبودم حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ 73)
➖➖➖
8⃣ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! با رب خود کسی را شریک نمیآوردم.(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ 42)
➖➖➖
9⃣ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ! راهی برابر شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانیهای رب خود را انکار نکنیم و از جمله مومنین شویم
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ 27)
➖➖➖
@SerajArchive
روزهداری در مارشمالو!
آزمایش مارشمالو استنفورد ( Stanford marshmallow experiment) یا به تعبیر رایج تر تست مارشمالو یا تست “قدرت اراده و خویشتن داری” یکی از مشهورترین تستهای روانشناسی است، والتر میشل این تست را در دههٔ ۱۹۶۰ شروع کرد...
توضیحات در پست بعدی
@SerajArchive
هوشیاری و آگاهی فرایندی مغزی یا روحی؟
شواهد معتبر و کلینیکی از تجارب نزدیک به مرگ (NDE)، به اثبات فرامادی بودن هوشیاری و روح میپردازند.
_ تجربه مشترک هزاران نفر از سراسر جهان، با فرهنگها و عقاید مختلف؛
_ هوشیاری فراتر از حالت بیداری تجربهکنندگان با وجود اینکه فعالیت مغزی آنها صفر شد!
_ شوکه شدن جراحان متخصص قلب و مغز از اینکه بیماران به کما رفته، جزئیات وقایع اطراف خود را با دقت بسیار بازگو میکنند، در حالی که فرد در آن لحظات، هیچ راه ارتباطی با بیرون ندارد!
_ برخی تجربهکنندگان با وجود اینکه کور مادرزاد بودهاند، به وقایع اطراف خود هنگام کما اشراف داشتهاند!
_ توجه بیشتر افراد به مسائل دینی و اخلاقی پس از این تجربه عمیق.
همراه با صحبتهایی از پژوهشگران بینالمللی NDE
@SerajArchive
تصور کن که داری در راهی حرکت میکنی...
به یکباره چشمت به تابلویی میافتد که روی آن نوشته شده:
«پیشروی ممنوع .. میدان مین»
در این هنگام در وجود خود نسبت به کسی که این تابلو را آنجا گذاشته و به تو گفته: "ممنوع" خشمگین نمیشوی و از او کینه به دل نمیگیری، بلکه از وی تشکر نیز خواهی کرد و به این فکر نمیافتی که این تابلو، مانع آزادی تو شده...
همین گونه فرق و تفاوت زیادی هست میان کسی که فهم او از حدود شریعت چنین است که باعث سلب آزادی اوست و میان کسی که چنین میفهمد که این حدود، ضامن سلامتی اوست.
«وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ»
{و هر کس که از حدود و مقررات الهی تجاوز کند به خویشتن ستم می کند}.
🍃 @SerajArchive
مقتضیات تشریعی لَاإِلهَإِلَاالله
تخصیص حق قانونگذاری به خداوند (که در مقابل آن حق تعیین باید و نبایدها به غیر خداست)، یکی از امور سهگانهی «عقیده»، «عبادت» و «قانونگذاری» (تشریع)» است. این سه مورد هر سه از مقتضیات اساسی و اصلی «لَاإِلهَإِلَاالله» را تشکیل میدهند، مقتضیاتی که نقض یکی از آنها یا کوتاهی در هر یک از آنها نقض «لَاإِلهَإِلَاالله» به شمار میآید.
در مدت سیزده قرن ابتدایی که از عمر این امت گذشت، امکان نداشته که مسلمانی حق قانونگذاری را به غیرخدا داده باشد اما همچنان در دایرهی اسلام باقی مانده باشد و یا با آگاهی کامل و با کمال رضایت شریعت غیرخدا را پذیرفته باشد و با این وجود همچنان مسلمان باشد.
اما در قرون اخیر بسیاری از امور این امت تغییر کرده است و این تغییر به گونهیست که کمتر کسی متوجه آن میشود.
مسیر انحراف در خلال قرون اخیر همچنان سیر صعودی خود را ادامه میدهد و امت اسلامی از حقیقت دین و آئینی که زمان بسیار طولانی با آن زیستهاند، کم کم دور میشوند. علیرغم عدول و انحراف در تمام زمینهها، دو زمینهی «نماز» و «حق حاکمیت شریعت الهی» در میان امت اسلامی همچنان حرف نخست را میزنند و دارای چنان اهمیتی هستند که ممکن نیست فردی در یکی از این زمینهها دچار انحراف شود اما همچنان مسلمان و در دایرهی اسلام قرار داشته باشد.
در قرن اخیر، وقتی عدول و انحراف امت از دین خدا از یک طرف و فشارهای دشمنان در زمینههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و یا تهاجم فکری روز به روز رو به افزایش است، (در چنین وضع و احوالی) آنچه دامن امت اسلامی را گرفته است، هرگز به خیال کسی خطور نمیکرد. هرگز کسی چنین تصور نمیکرد که این امت از دو نقطهای که بدان متمسک بودند و برای آنها اهمیت ویژهای قائل بودند یعنی «اقامهی شریعت خدا» و «ادای نماز»، فاصله گرفته و شیاطین نیز این فاصله را برایش تزئین کنند.
در چنین وضعیت و احوالی بود که شیاطین به امتی که بهره و نصیب خود را از دیناش فراموش کرده بود، گفتند: به اروپا بنگرید، آنها پیشرفت نکردند مگر بعد از خارج کردن دین از صحنهی زندگی و عدم دخالت آن در مسائل روزمره، و شما نیز اکنون با این فاصله به پلههای پیشرفت صعود خواهید کرد.
همچنین شیاطین به امت گفتند: چگونه دینی که چهارده قرن پیش نازل شده است میتواند بر قرنی حکومت کند که با گذشته هیچ وجه اشتراکی ندارد؟ آیا دنیا تغییر نکرده است؟ پس باید شریعت و برنامهی زندگی نیز تغییر کند تا با زندگی جدید، هماهنگی و تناسب داشته باشد.
بسیاری از این امت خود را کمتر از آن دیدند که در مقابل این اراجیف و اباطیل بایستند و با دشمنانشان مناقشه و مجادله کنند.
انحرافی که در زمینههای عقیدتی و ایمانی دامن مسلمانان را گرفت باعث شد که امت اسلامی، والایی و استعلاء ایمانی خود را که خداوند به آنها وحی کرده و فرد مؤمن اگرچه در میدان جنگ در مقابل دشمناناش هم شکست بخورد آن را احساس میکند، از دست دهد:
«وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (آلعمران: ۱۳۹)
{سست و زبون نشوید و غمگین و افسرده نگردید و شما برتر از دیگران (هستید اگر براستی مؤمن باشید)}.
«وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ» (منافقون: ۸)
{عزت و قدرت از آن خدا و فرستاده او و مؤمنان است}.
همچنین عقبماندگی نظامی، علمی، اقتصادی، فنی و تکنولوژی که نتیجهی عقبماندگی عقیدتی و ایمانی است، باعث شد که مسلمانان خود را در تمام زمینهها در مقابل پیشرفتهای غربی سرکوب کنند و خود را کمتر از آن بدانند که در مقابلشان بایستند و با آنها مبارزه کنند. آنها چنان احساس شکست کردند که هیچ مسلمانی به خود این جرأت را نداد که (حتی در نهانی هم) با خود نجوا کند و بگوید: غرب الگویی صالح و نیکو نیست، یا حداقل برای ما الگویی غیرصالح است. مگر ممکن است که کوچکاندامی از عظیمالجثهای انتقاد کند؟ این چنین انتقادی جرأت است یا دیوانگی؟!
- محمد قطب
@SerajArchive
▪️ روز جهانی حجاب
این روز هر ساله در ۱ فوریه (۱۲ بهمن) در ۲۷۶ کشور جهان برگزار میشود.
نظمه خان، زن پاکستانی که در کودکی به ایالات متحده امریکا مهاجرت کرده است، با استفاده از روز جهانی حجاب که در سال ۲۰۱۳ برای نخستین بار مطرح گردید، تلاش نمود همچنان از طریق شبکه های اجتماعی با هشتک #WordHijabDay زنان مسلمان را به هم نزدیک نماید.
استدلالاش این است که حجاب حفاظت میکند، هویت خلق مینماید و با پوشش بدن زن، آزادی و حرمت به او اعطا میگردد.
@SerajArchive
#pdf
قرآن کتابی شگفت انگیز
نویسنده : گری میلر
مترجم : صلاحالدین توحیدی
بیان واقعیتهای علمی و تاریخی در قرآن و مقایسه آن با یافتههای نوین بشری است. نویسنده در این اثر، شگفتیهایی از قرآن را معرفی میکند که چندین قرن بعد بشر موفق به کشف و فهم آنها شد. این موارد، که همگی دال بر آسمانی بودن قرآن و اتصال آن به منبع لایزال حکمت هستند، برای آن ذکر شدهاند تا خواننده منکر را دقایقی به تفکر در آیات الهی واداشته و بدین صورت، وی را به راه حقیقت رهنمون شوند. نویسنده یافتههای یک متخصص جنینشناسی را پس از مطالعه آیات قرآن در باره نحوه شکلگیری فرزند انسان نقل میکند و سپس به دریافتهای دیگر دانشمندان غربیِ غیر مسلمان درباره آیات قرآن و نحوه انعکاس وقایع علمی در آنها اشاره کرده و سپس انگیزه ها و نحوه تشرف آنان را به اسلام شرح میدهد.
@SerajArchive
بررسی اشارات علمی در قرآن، ما را به چند نکته ساده اما مهم رهنمون میشود؛
۱) به دلیل خطاپذیری گزارههای علمی که اوج اعتراف بدانها را میتوان در رویکردهای جدید علمی که از پوزیتیویسم به ابطالگرایی روی آورده ردگیری کرد، بحث از تعارض تئوریهای علمی با قرآن، موضوعیت خود را از دست دادهاند.
چرا که اشارات علمی قرآنی نیز در نهایت یکی از حالات ممکنه بوده که در صورت تعارض با تئوریهای ابطالپذیرِ موجودِ علمی، امکان تطبیق آنها با تئوریهای اصلاح شده در آینده وجود دارد.
اما بنظر میرسد در حوزه "مشاهداتِ مستقیم" بتوان به بررسیهای نسبتا متقنی دست یافت. چرا که اساس تئوریهای علمی_تجربی، مشاهدات مستقیم و نتیجهگیری بر مبنای آن مشاهدات است. هر چند در مقوله مشاهدات مستقیم هم بحث خطاهای ابزار مشاهده پیش میآید اما به قدری ناچیز است که قابل چشمپوشی است.
نمونههایی که در بحث جاری نیز مشهود بود، هفت طبقه آسمان، که حداقل با ابزارهای امروزین قابل مشاهده نیست، و نیز مراحل خلقت آسمانها و زمین که به لحاظ بازه زمانی که در آن به وقوع پیوسته، غیر قابل دسترسی است، مصادیقی از نتیجهگیریهاییست که به دلیل خطاپذیری علمی، بحث در مورد تعارض دین و علم بر سر آنها، بلاموضوع است.
اما اشاراتی نیز موجودند که با ابزارهای امروزی قابل مشاهدهاند؛
مراحل خلقت جنین با رصدهای میکروسکوپی،نیز مراحل تشکیل تگرگ با پرواز بر فراز ابرها و دادههای آماری هواشناسی و همچنین دریاهای هممرزی که با هم مخلوط نمیشوند، نمونههای چشمگیری هستند که قابل مشاهده بوده و کشف آنها در امروز دلیلی قاطع بر اعجز علمی قرآن است.
بنابراین اگر موافق باشید بحث را تنها در سطح "مشاهدات طبیعی" نگهداریم و نه تئوریهای علمی.
۲) در سطح مشاهدات نیز، علمی بودن گزارهها دردسرساز است. چرا که قرآن با ادبیات علمی سخن نمیگوید. حتی مشاهدات را هم از دید یک ناظر زمینی و با ادبیاتی عامیانه بیان میکند. پس ناچاریم بر پدیدههای طبیعی قید دیگری بیفزاییم بنام "زاویه دید انسان عوام".
نمونهای بارز از این ادبیات، داستان ذوالقرنین در سوره کهف است:
حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ...
تا به غروبگاه آفتاب رسید؛ احساس کرد که خورشید در چشمه تیره و گلآلودی فرو میرود...
این قسمت از روایت کاملا بیانگر دید ناظر عوامانه است. وگرنه خورشید چگونه در چشمه تیره فرومیرود؟!
۳) نظر به اینکه زبان پدیدهایست تختهبند زمان و مکان، باید ادبیات دوران نزول وحی را نیز مدنظر داشت و با معناتراشی کلمات و عبارات قرآنی با آن معانی که بر وفق علم روز است، درصدد تطبیق قرآن و علم نبود.
چرا که در این صورت خطای انسانی که تاکنون متوجه علم بود، متوجه دین شده و معرفت دینی را دچار خلل میکند. نتیجه آنکه در نهایت بجای خدمت به دین، وجهه آن را مخدوش میکند.
بعنوان نمونه با همین روش خطا، عدهای مدعی بحث از سیاهچاله در قرآن شدهاند!
انبوهی از خطاهای معرفتی را میتوان یافت که به جهت رعایت اختصار به دو نمونه مشهور، خلاصهوار اشاره میکنم؛
جاذبه زمین: عدهای از این اشاره قرآنی که "آسمانها را برافراشتیم بدون ستونهایی که شما آنها را ببینید" نتیجه میگیرند که در قرآن اشاره به جاذبه زمین شده است! در حالی که اشاره به آسمانها جهت برانگیختن تحیر بشر و اعتراف به قدرت الهی است که اتفاقا بر مبنای یک مشاهده طبیعیِ عوامانه است و ارتباطی با جاذبه ندارد. چرا که بینهایت فرضیه را میتوان از این مشاده مطرح کرد که تنها یکی از آنها جاذبه و گرانش است! مثلا آسمان هم لایهای جامد باشد که ستارهها بر آن میخ شدهاند!
از طرفی قائلین به این اعجاز خطای بسیار آشکارتری مرتکب شدهاند و آن اینکه در خود قرآن گفته نشده با ستونهایی که آنها را نمیبینید، بلکه گفته شده بدون ستونهایی که آنها را ببینید، و از این عبارات عدم وجود ستون نتیجه میشود نه وجود ستون!
اشتباه دیگر مربوط به نتیجهگیری کروی بودن زمین از اشاره به مشارق و مغارب است! در حالی که بینهایت حجم فضایی، منجمله مکعب، هرم، شکل سیب، اصلا شهابسنگهای بی شکل را میتوان برای زمین متصور شد که برای همه آنها مشارق و مغاربی قابل تصور است. هرچند در این مورد لااقل میتوان گفت که این بیانات از یک طرف با کروی بودن زمین سازگار است و ثانیا مخالف مسطح بودن آن است. همچنین کروی بودن زمین با آیات دیگری قابل تطبیق است.
بنابراین گرچه معجزاتی علمی در قرآن وجود دارند که با مشاهدات تجربی سازگارند، اما باید مواظب بود در دام معجزهتراشی نیفتاد و هر آیهای را که از زمین و آسمان سخن میگوید، واجد معجزهای معرفی نکرد.
- ابراهیم سوری
@SerajArchive
#خبر
🔴بیش از ۹۰۰ حمله و عمل مجرمانه علیه مسلمانان در سال ٢٠٢٠ فقط در کشور آلمان
همچنین فقط در سال ٢٠٢٠ و فقط در کشور آلمان، ٧٧ مورد سوءقصد، رنگپاشی و تخریب مساجد ثبت شده است. در طی این حملات، دو مسلمان کشته و ۴٨ نفر نیز مجروح شدهاند.
اولا یلپکه، کارشناس امور داخلی حزب چپها، در مورد آمار ارائه شده از سوی وزارت کشور آلمان میگوید: «ما تنها با نوک کوه یخ سروکار داریم. بسیاری از مسلمانانی که هدف این حملات قرار گرفتهاند یا از روی شرم یا دوریگزینی از نهادهای رسمی، اعلام جرم نکردهاند.» و آمار واقعی بسیار بیشتر از این آمار ثبت شده است.
خانم یلپکه تأکید کرد، با اینکه به دلیل محدودیتهای کرونایی در سال گذشته امکان کمتری در فضای عمومی برای این گونه خشونتورزی وجود داشته است، اما ما با افزایش اعمال مجرمانه روبهرو هستیم!
p.dw.com/p/3p4GY
🔹فقط فرض کنید این حملات از سوی مسلمانان با ظاهر اسلامی میبود، رسانهها چه هیاهویی به پا میکردند؟
سریع در سرتیتر خبرها با عنوان خبر فوری، نیم ساعت بعد از حادثه آن را اعلام میکردند و بارها پخش میشد و برایش سالگردها میگرفتند.
#مغزشویی دیگر رسانهها که اسلامستیزی و اسلامهراسی (اسلام فوبیا) را تبلیغ میکنند این است که در این خبرها گفته شده «حملات نژادپرستانه» اما اگر حملهکنندهها مسلمان باشند، میگویند «حملات تروریستی»!! انتخاب عمدی و هدفدارِ کلمات در خبرها، که در بلند مدت ذهنیتها را شکل میدهد، بصورت کاملا روانشناسانه است.
🔸همچنین نشر این خبرها هم به نوعی است که حمله به مسلمانان را بصورت فلهای منتشر میکنند یعنی میگویند ٩٠٠ حمله در سال گذشته، صد حمله در ماه گذشته و... اما خبر کشتهشدن تنها یک معلم در فرانسه یا حمله یک مسلمان را بصورت شبانهروزی منتشر میکنند.
🔻آیا وقتش نرسیده تا بیدار شویم و بفهمیم که رسانههای جهانی بصورت برنامهریزی شده درحال ایجاد تنفر نسبت به اسلام و هر کسی که بدنبال زنده کردن شعایر اسلام باشد، هستند؟
صهیونیسم جهانی سالهاست با خرجهای میلیارد دلاری در حال تبلیغ علیه اسلام در تمام جهان با انواع وسایل و رسانههای جمعی است و متاسفانه مسلمانانِ خودباختهی زیادی هم، تسلیم این تبلیغاتِ شبانهروزی آنها شده و هویت خود را باختهاند و تفکر و شعور خود را در اختیارشان قرار دادهاند تا هر طوری که آنها بخواهند آن را شکل دهند.
✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾
@no_atheism | رد شبهات ملحدین
معجزات انبیا، اسطوره یا واقعیت؟!
تیمی از دانشمندان و باستانشناسان حرفهای شامل موریس بوکای، مأمور تحقیق در مورد آثار به جا مانده از «شکافته شدن بحر احمر با عصای موسی» میشوند.
نتایج حیرتانگیزی که این تیم بدست آورده، حقانیت این معجزه را آشکار کرده و منجر به یک کشف تاریخی میشود.
علاوه بر این صدق اخبار قرآن در مورد این واقعه بیشتر آشکار میشود.
@SerajArchive