seymare weekly کانال رسمی هفتهنامهی منطقهای سیمره اینستاگرام : seymare_ پیامنگار:seymare83@yahoo.com تارنما:www.seymare.com
هفته نهم لیگ برتر | دقیقه ۷۵
خیبر خرمآباد ۲-۱ استقلال تهران
زننده گل:
🟢مهرداد قنبری(۱۰)
🟢مسعود محبی(۵۸)
🔵رامین رضاییان(۵۵)
@seymareweekly
دومین استاندار بومی لرستان و چالشهای پیش رو با کدام برنامه؟

در طول ۵۱ سال، از مهرماه سال ۱۳۵۲ که لرستان، استان شد تا مهرماه سال ۱۴۰۳ تعداد ۲۴ استاندار منصوب شدهاند.
از این تعداد ۵ تَن مربوط به پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ و ۱۹ تَن پس از آن انقلاب آمدهاند. به عبارتی ۲۳ استاندار، دوران صدارت خود را براین استان سپری نموده و دورهی بیستوچهارمی آغار شدهاست. از این تعداد بهجز دوتَن ( آقایان فرهاد زیویار و سید سعید شاهرخی) بومی، مابقی غیربومی بودهاند. بنابراین لرستان هم دراین نیمقرن به لحاظ داشتن تعداد استاندار با مشکلی روبهرو نبوده است.
براین پایه، باگذشت ۵۱ سال از عمر استانداری لرستان بهرغم فراز و فرودها، همچنین تفاوتهایی درعملکردشان، شاهد اوضاع چندان مناسبی به لحاظ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، حداقل به مانند برخی دیگر استانها در ایران که از توسعهیافتگی و بهرهگیری بیشتر از سرمایه و منابع ملی هستند، نیستیم. ازاین رو، استان لرستان برای سالهای متمادی در سطح کشور، در رتبههای فقر و فلاکت جا خوش کرده است و جابهجایی کارگزاران دولتی درهر مقام و منصبی، بومی یا غیر بومی تا کنون چندان کارساز نبودهاند.
بنابراین، تا زمانی که نگاه کلان درسطح کشور نسبت به هدررفت سرمایه و ثروت ملی تغییر نکند بهویژه برخی استانها از جمله لرستان، همچنان از نظر تبعیض در تقسیم سرمایه، بودجهبندی، فراهم نشدن زیرساختها و فرصتهای برابر در رنج به سر میبرند؛ حتا اگر نیرویی کارآمدتر براین صندلیها تکیه بزنند.
ازاین منظر، در میان بخشی از افکار عمومی این پرسش مطرح است که آیا با منصوب شدن این همه استاندار یا سایر مسئولان و همچنین انتخاب نمایندگان دورههای مختلف مجلس و شوراهای شهر، دراین استان، کارکرد هر دوره مدیریت باعث کاهشی معنادار از تعداد بزهکاران، خودکشیها، اعتیاد جوانان و نوجوانان، شاخصهای بیکاری و فقر و فلاکت، افت کیفیت آموزش و تحصیل، مشکلات سطح بهداشت و درمان همگانی، تعداد دستفروشان و شغلهای کاذب، زبالهگردها، تکدیگری، تخریب محیط زیست، تخریب و از بین رفتن مراتع و جنگلها، مهاجرتهای معیشتی، ناهماهنگی درمدیریت شهرها، کمانگیزگی نیروی کار در بخشهای دولتی و خصوصی، نا امنی و سرقتهای ریز و درشت روزافزون، گرانی لجام گسیخته، کماهمیتی و بیاهمیتی به جایگاه نهادهای مدنی صنفی و مردمنهاد غیردولتی، و مواردی دیگر منجر شده است؛ یا بر عکس بهجای کاهش، سال به سال افزوده شدهاند؟
تردیدی نیست که این مشکلهای نهادینه شده بهعنوان چالشی اساسی پیش روی این استاندار هم هستند که به خاطر بومی بودنش با آنها آشنایند. آیا ایشان همانند استانداران و سایر مسئولان پیشین جز در موارد جابهجایی بخشی از کارکنان و مدیران اداری آن هم با عملکردی کم و بیش مشابه ادامه کار روی میآورند ؟ یا دارای توانمندی و برنامهای جدی است که درهمین آغاز کار ازطریق رسانهها میبایست به افکارعمومی برای برونرفت از این نابسامانیها اعلام نماید، متکی خواهند شد تا درپایان کارش بتوان بر میزان موفقیت یا عدم موفقیت اجرای برنامهای که ارایه دادهاند قضاوت و ارزیابی ازسوی رسانهها و افکار عمومی قابل اندازهگیری و سنجش باشد؟
البته نباید از نظر دور داشت هرچند که در استان لرستان میزان محرومیتها و ناهنجاریها یکسان نیستند و از شدت و ضعف برخوردارند؛ اما چنانچه تا کنون در بعضی زمینهها استان دارای رشدی بوده است چون این رشد در درجهی نخست کمتر کیفیت دارد و وانگهی این رشد به توسعهی متوازن تبدیل نشده است تا به تحول در ارتقای سطح رفاه، آرامش و سبک نوین زندگی برای همگان به ویژه اقشار فرودست قابل دسترسی باشد، از این رو، همچنان محرومیت و چالشها تداوم دارند و راه برونرفت از آنها به سبک تا کنونی بدون تغییری بنیادی از دست دادن زمان و فرصتهایی است که چه زود دیر خواهند شد.
سوم آبان ۱۴۰۳
✍️نویسنده: حاجیعلی شرفی | سرچشمه : آوای سیمره
✅برای یک اعلامیه مینویسم
شاید برای شما هم این عنوان «برای یک اعلاميه مینویسم» عنوان ناخوشایندی باشد، چرا که اولین چیزی که با این عنوان به ذهن خواننده متبادر میگردد، مرگ است و نیستی!
نمیدانم چرا چند وقتی است به هر واژه و کلمهای که فکر میکنم، ناخودآگاه حس ناکامی و مرگ آن کلمه در ذهنم تجسم پیدا میکند.
برای نمونه چند تا از این کلمات را مینویسم و در مورد آنها صحبت میکنم:
کلماتی مانند «خرد جمعی، توسعه، همدلی، عمران، فرهنگ، سیاست و …»
برای ناکامی هرکدام از این مفاهیم و کلمات میتوان نمونههای عینی فراوانی از رفتار اجتماعی ما را به نمایش گذاشت.
کافی است کمی منتقدانه به خودمان و رفتاری که انجام میدهیم، نگاه کنیم.
اگر به پر قبای کسی بر نمیخورد باید عرض کنم که همهی ما در مقام تئوری آدمهای توسعهیافتهای هستیم، در مقام حرف و سخن آری ولی وقتی نوبت به عمل به آن سخن میرسد، فاصلهی زیادی داریم.
کافی است نگاهی به رفتاریهای فرهنگی و سیاسی خودمان بیندازیم، چرا لرستان منجر به توسعه نمیشود؟
آیا تا کنون این پرسش را بهطور جدی از خود، گروه یا حزبی که به آن وابستهایم، پرسیدهایم؟
علت توسعهنیافتگی در این استان چیست؟
محققان، پژوهشگران، افراد صاحب اندیشه و دانشگاهی ما برای این پرسش چه پاسخی دارند؟
در این یادداشت بهدنبال نسخهنویسی نیستم، چراکه کار از تسکین این درد گذشته و به دمل چرکینی تبدیل شدهاست که نیاز به جراحی دارد.
جراحی سیاسی فارغ از نگاه قومیتی!
جراحی فرهنگی فارغ از نگاه متعصبانه!.
جراحی اقتصادی فارغ از نگاه منفعتطلبانه فردی!
میخواهم برای نمونه چند مثال ملموستر بزنم.
چرا اکثریت کارخانهها و شرکتهای تولیدی در لرستان ناموفق و کمبهره هستند؟
علت این که همدلی و وحدت در میان نیروهای سیاسی استان لرستان برای توسعهی همهجانبه نیست، کجاست؟
حالا چرا این عنوان را انتخاب کردم، کلنجاری بود با خودم و مفاهیمی که از آنها در سطرهای نخستین این یاداشت نام بردم.
مفاهیمی چون: فرهنگ، سیاست، اقتصاد، خرد جمعی، توسعه، عمران و….
شاید کمی بدبینانه باشد ولی من مدتی است اعلامیه این مفاهیم را روی دیوارهای شهر میبینم و تابوتشان را بر روی شانههای نحیف و فقیر مردم استانی که تاب بیشتر زخمخوردن را ندارد نظارهگرم.
لرستان به وحدت و همدلی بیشتر نیاز دارد، فارغ از هر نگاه سیاسی و قومیتی!
✍️نویسنده: دکتر عبدالرضا شهبازی | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 742 (یکشنبه 22 مهر ماه1403)
@seymareweekly
سیمرهی ۷۴۳ جاری شد…

هفتصدوچهلو سومین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز سهشنبه یکم آبانماه (1403) به صاحبامتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
-استاندار جديد: هشدارها و انتظارات/ گروه اجتماعی
*سرمقاله:
– اقتصاد نحيف و شکنندهي رسانهها / کیانوش رستمی
*یادداشتها:
-بوموسي؛ جزيرهي ايراني خليج فارس/دکتر محمدجعفر محمدزاده
-دستورهاي دولتي؛ مُسکني براي بورس يا زخم عميق اقتصادي؟ / دکتر حسين سلاحورزي
-خالصسازي و بازگشت به تنظيمات کارخانه/ دکتر سهراب دلانگیزان
-آقاي پزشکيان! خيلي وقت نداري/ مصطفا داننده
– ما شش نفر بوديم….(بخش دوم) / ماشا اکبری
– به بهانهي آتشسوزي در بام خرمآباد و عيادتهاي نمادين! / حاجیعلی شرفی
– برنامهي توسعهي چهارساله لرستان يک ضرورتِ مغفول / علی زیودار
– زمينِ دوزخيان / سلمان احمدوند
– «وفاق ملي» به معني توافق بالاييها براي تقسيم قدرت نيست! / علي گودرزيان
– مردي که اسطوره را خوب ميفهميد / محمد محمودزاده
– نبرد دانش و خردمندي با جهل و خرافه / عسگر موسوی
-جايگاه پيمانکاران فضاي سبز در بدنهي شهرداري خرمآباد / جعفر ساکی
*طنز:
-کارتون سیمره: یاسر دلفان
*شعر فارسی:
دکتر نصرتالله مسعودی
*گزارش:
-رييس پليس آگاهي لرستان: هوشمندسازي باعث شده جرايم خشن کاهش يايد امنيت مردم خط قرمز پليس است
*اخبار:
-امام جمعهي خرمآباد: جايگاه نيروي انتظامي نبايد تضعيف شود
-درخشش دانشآموزان لرستاني در مسابقات کشوري کشتي آزاد
-سومين تغيير در کادر فني خيبر/ دقيقي سرمربي لرتباران شد
–سيامين آيين نکوداشت بيمهي سلامت در لرستان برگزار شد
– و
@seymareweekly
✅پدیدهی اجتماعی خودکشی؛ ضرورتهای روششناختی
✍️دکتر حسن اسماعیلزاده- جامعهشناس
پژوهش علمی بهعنوان فرایندی سؤال محور، مسئله محور و حتی ایده محور، به طور جدی با فرایند تصمیمسازی عجین است.
حال اینکه چرا پژوهشها در فرایند تصمیمسازی جامعه، نقشآفرینی فعال با رویه علمی ندارند، نیاز به آسیبشناسی دارد. این نوشتار با نگاهی انتقادی به پژوهشهای مرتبط با خودکشی به دنبال دستیابی به این هدف است. خودکشی کنش عمدی و آگاهانه نابودسازی انسان به دست خویش است این پدیده به عنوان یک کنش فردی، مساله ای اجتماعی و تاریخی است که از گذشتههای دور در سطح جهانی مطرح بوده است؛ اما به توجه به گسترش فزاینده آن در شرایط کنونی، مساله اجتماعی بودن آن، مبرهن و وجود آن سبب اختلال در نظم اجتماعی و در نهایت موجب ایجاد شرایط نامطلوب در جامعه میشود. در بررسی و تحلیل این پدیده از تقابلهای کاذب معرفتی همچون عینی و ذهنی، خرد و کلان، روانشناختی و جامعهشناختی، سنتی و مدرن و … باید اجتناب کرد و رابطه متقابل و دیالکتیکی بین آنها را در نظر گرفت. به عنوان مثال تکیه صرف بر مباحث روانشناختی در پژوهشها که از آن به عنوان روانشناسیگرایی نام میبرند، باعث میشود در حل مسائل اجتماعی از هرگونه اقدام ریشهای و ساختاری اجتناب شود. چرا که راهحل تمامی مسائل را در فرد جستجو میکند. در چنین حالتی دیگر خبری از بیعدالتی، فساد، تبعیض، تورم، فقر، بیکاری، فقدان شایستهسالاری و … در تحلیلها و تفاسیر پدیدهها نیست.
متأسفانه جامعهی علمی ما بیشتر با یک نوع علم و آنها علم اثباتی ارتباط داشته و دارد؛ ولی این ارتباط تکبعدی، دلیلی بر نفی و یا نبودن دیگر ابعاد علم نیست. در واقع یکی از آسیبهای جدی در پژوهشهای علوم اجتماعی در ایران، توجه نکردن به منطق تحقیق علمی است؛ که نتیجه آن نبودن شناخت دقیق و رعایت نشدن سلسله مراتب معرفتی و حدود و ثغور پارادایمی در این پژوهشهاست. مرور مطالعات، تبیینها و پژوهشهای مرتبط با خودکشی، نشان دهندهی رعایت نکردن سلسلهمراتب معرفتی در این زمینه است.
دو عنصر هستیشناسی و معرفتشناسی حاکم بر پارادایمها، تعیینکننده هویت و راهگشای ورود علم به واقعیت و دنیای اجتماعی است. در هر معرفت علمی پیشفرضهای فلسفی و پارادایمی معین هستیشناسی و معرفتشناسی علم، وجود دارد که بر اساس آن، شیوه ورود به واقعیت و خروج از آن روشن میشود و هویت پژوهش بر آن مبانی استوار است. به طور مثال پژوهشهای مبتنی بر پارادایم اثباتی بیشتر تلاش برای توصیف، تبیین، کشف روابط علی بین پدیدهها و آزمون نظریهها است. چیزی که ما در بررسی مطالعات صورت گرفته در زمینه خودکشی در جامعه شاهد آن هستیم. ولی پارادایم تفسیری بیشتر سعی بر کسب معرفت از لایههای زیرین واقعیت، اکتشاف و نظریهپردازی از واقعیتهای تجربه شونده در هر برهه یا سازمان اجتماعی است و این همان هدف مهمی است که در مطالعات مربوط به خودکشی باید مدنظر قرار گیرد و ما متاسفانه از آن غافل ماندهایم...
🌐ادامه و متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=25668
✅گذار از گفتمان عاطفی با گفتمان علمی و انسجامبخش در زاگرس
✍️دکتر مجتبا ترکارانی/ سیمره
در ادامهی مبحث قبلی در بارهی علل قرار نداشتن مسایل زاگرس در دستور کار ملی در نشریهی وزین سیمره در این قسمت به راهکارهایی میپردازیم که میتواند به حل این مشکلات کمک کند.
در سطح کلان: ما در سطح کلان به رویکردی در توسعه و برنامهریزی کشور نیاز داریم که توسعه را به صورت متوازن ببیند و تلاش کند که شکافها و نابرابریهای توسعهای بین مناطق مختلف ایران را کاهش دهد. این شکافها لزوماً با برنامهریزی آمایش سرزمین و دیدگاه فضایی مبتنی بر واحدهای استانی قابل حل نیستند و به واحدهای فراتر از استان نیاز دارند چراکه بسیاری از مسایل مشترک این مناطق را نمیتوان با اختیارات اداری و سازمانی در سطح یک استان حل نمود. علاوه بر آن در هر استان ی،مدیران استانی و حتا نمایندگان مجلس برای حل مشکلات خود، مطالبات محلی را چنان برجسته میکنند که به تفرق و پراکندگی بیشتر حتا در سطح استانی هم دامن میزند و امکان تحقق مشکلات توسعهای مشترک در سطح مناطق بهویژه زاگرس را بسیار دشوار میکند. بنابراین در کنار ضرورت وجود نوعی نگاه توسعهی متوازن در برنامههای توسعه و اجبار به داشتن پیوست عدالت برای طرحهای توسعهای، باید در سازمانهای متولی توسعه مانند سازمان برنامه و بودجه نوعی نهادهای توسعهی منطقهای ایجاد نمود که با اختیارات وسیعتر فراتر از استانها بتواند مستقیماً متولی رفع مشکلات منطقهای در ایران باشد. چنین نگاهی را میتوان نه فقط برای زاگرس بلکه برای مناطق مختلف ایران که در خوشههای مشابهی قرار میگیرند، پیاده نمود.
در سطح میانه و در استانها و نواحی زاگرسنشین نیز انجام اقدامات زیر پیشنهاد میشود:
۱-گذر از گفتمان عاطفی و هویتگرا و رسیدن به گفتمان ادغام کننده و علمی: به این معنا که در زاگرس بهویژه زاگرس میانی در گفتمان مردم عادی و نخبگان و مسئولان در بیان مطالباتشان، گفتمان عاطفی و هویتگرا مبتنی بر هویت قومی بسیار شایع است و این گفتمان هویتی مبتنی بر قومی، نه فقط توان تبدیل مطالبات به پویشهای اجتماعی گسترده را نداشته بلکه نوعی تفرقهگرایی را بین اقوام و گروههای زبانی ایجاد کرده و هویتهای متکثر موجود در این مناطق را وارد نزاعهای فرسایشی و بیحاصل میکند و انرژی آنها را تحلیل میبرد. تاجاییکه هویتهای قومی لر، بختیاری، لک، کُرد، بویراحمدی و.. هرکدام خواهان هویت مستقل بوده و با جمع شدن زیر یک هویت واحد قومی مقاومت میکنند. بنابراین هرگونه گفتمانی در طرح مسایل زاگرس که بر مبنای محوریت هویت قومی خاصی حرکت کند ناکام است و به گفتمانهای ادغام کننده و انتگرال نیاز است که این هویتها را زیر یک نام جامع و مورد توافق جمع نموده و در جهت طرح مطالبات و پیگیری آنها بسیج کند و در عین حال هویت مستقل قومی زیرمجموعه را به رسمیت بشناسد و وارد جدالهای هویتی نشود. همچنین با وجود ظلمهای تاریخی که بر زاگرس رفته ولی نیاز است از گفتمان احساسی و عاطفی مبتنی بر مرثیهسرایی و مظلومنمایی برای زاگرس پرهیزنمود
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=25634
✅فروسیلیس؛ منافع کم و مضرات بسیار! / روند توسعهی پایدار کوهدشت در خطر است
✍️دکتر مصطفا شکری
در خبرها خواندم که بناست با همت یک شرکت چینی، یک کارخانهی تأمین خمیرمایهی فروسیلیس در شهرستان کوهدشت با ظرفیت اشتغالزایی حدود 120 نفر، احداث شود.
اولاً دغدغهی مسئولان گرامی برای توسعهي شهرستان کوهدشت و تلاش جهت اشتغالزایی، جای خوشحالی دارد. از این بابت از این عزیزان سپاسگزاریم. اما انتخاب صنعتی چون «فروسیلیس» که از زنجیرههای چدن یا فولاد آلیاژی است، پرسشهای را ایجاد کرده است. زیرا که این صنعت از جمله صنایع آببر و انرژیبر محسوب شده و آلایندگی بالایی نیز درپی دارد.
در خبر آمده بود که استاندار محترم فرمایش کردهاند این شرکت موارد مشابهی در استانهای زنجان و قزوین و شهرستان ازنا نیز انجام دادهاند. به همین دلیل فرصت را غنیمت شمرده و با یکی از دوستان فاضل و ارجمندم (معاون سابق استانداری زنجان که هماکنون هم معاون سازمان مدیریت و برنامهریزی این استان است)، تماس گرفتم و در مورد شرکت مزبور پرسیدم. دل پری داشت. گفت: در زمان معاونت اقتصادی استانداری جلوی توسعهی شرکت «فروسیلیس» را بهخاطر استهلاک منابع آبی و همچنین آلایندگی بسیار و بیبهرگی مردم استان زنجان از منافع آن، گرفتهام.
همچنین افزود: این صنعت به شدّت آببَر است و چون زنجان آب جاری (رودخانه) ندارد به همین دلیل این صنعت با حفر چاه عمیق، منابع آب زیرزمینی زنجان را ته کشیده است. از طرف دیگر اشتغالزاییاش نیز تخصصی است. صرفاً چند نگهبان و خدمه را از استان زنجان استخدام کرده و مابقی نیروهای فنی و متخصص (مانند مهندسان آلیاژ، مهندسی خوردگی فلزات و …) همه غیر بومی هستند و از سایر استانها به زنجان آمدهاند. نکتهی جالبش این بود که حتا مالیات این شرکت فروسیلیس نیز سهم استان زنجان نمیشود و در دفتر مرکزی در تهران پرداخت میشود! خلاصه تماس این بود: میزبانی از این صنعت، هیچ خیری برای استان زنجان نداشته و در عوض منابع آبی را مستهلک و چون انرژیبر نیز هست در گیر واگیر کمبود برق در کشور، در تقسیم بندی و جیرهبندی سهمیهی برق به ضرر استان زنجان تمام شده و حاصلخیزی خاک منطقهی همجوار کارخانه نیز به چالش کشیده شده است.
حال شایسته است استاندار محترم لرستان در مورد ابهامات ایجاد شده، روشنگری کنند و از یک تیم متخصص و فنی بخواهند تا با مطالعه و تحقیق، منافع و مضرات صنعت نامبرده را تحلیل نمایند. در این بین تأمل بر روی موارد ذیل، خالی از لطف نیست:
۱-صنعت فروسیلیس یکی از صنایعی است که به آب بسیار نیاز دارد. آیا کوهدشت از نظر منابع آبی در وضعیتی قرار دارد که بتواند میزبان این صنعت باشد؟ در شهرک صنعتی کوهدشت رودخانه یا آب جاری وجود ندارد، لذا بهناچار باید با حفر یک چاه عمیق، آب این صنعت تأمین شود. شهرستان کوهدشت که هماکنون یکی از دشتهای ممنوعه است و خطر فرونشست آن، تهدیدی جدی بهشمار میرود. آیا این موضوع مورد تأمل قرار گرفته است؟ آیا احداث این کارخانه موجب کوچ اجباری مردم کوهدشت و روستاهای اطراف آن نمیشود؟ مگر نه این است که همین تابستان گذشته بسیاری از مناطق کوهدشت، در طول شبانه روز حتا در تأمین آب شرب مشکل داشتند؟!
۲-فرآیند تولید مادهی اولیه فروسیلیس در دمای بالای ۲۵۰۰ درجه سانتیگراد و در کورههای بلند یا کورههای قوس الکتریکی انجام میگیرد. این یعنی این صنعت انرژی بر است و بهشدّت به مصرف برق وابسته است. آیا شهرک صنعتی کوهدشت توانایی میزبانی از این صنعت با این همه مصرف برق را دارد؟ شهرک صنعتی کوهدشت که هماکنون با کمبود برق مواجه است. چه فکری برای تأمین برق این صنعت صورت گرفته است؟ آیا حضور این صنعت موجب کاهش رفاه اندک صنایع فعال در شهرک صعنتی کوهدشت و همچنین مصرف برق خانوارهای شهری نمیشود؟ چه تمهیداتی در این زمینه اندیشیده شده است؟
۳-دمای بالای ۲۵۰۰ درجه یعنی تا شعاع چندین کیلومتر، خاک حاصلخیزی اش را از دست بدهد. آیا این موضوع مورد تأمل قرار گرفته است؟ (برخی مطالعات علمی نشان دادهاند که برای یک کارخانهی ذوب آهن، خاک منطقه بعضاً تا شعاع ۵۰ کلیومتری، حاصلخیزیاش را از دست میدهد.)
۴-از هماکنون مشخص است که دفتر مرکزی این شرکت چینی، در تهران است. این بدان معنی است که حتا مالیات و حسابرسی این شرکت در تهران صورت میگیرد و نفع مالیاتی برای کوهدشت یا استان لرستان نخواهد داشت. در ثانی بدیهی است که برای این صنعت، به نیروی متخصص با مهارت بالا نیاز است و این ۱۲۰ نفر اشتغالزایی که مطرح شده است یعنی اشتغالزایی برای سایر مناطق و صرفاً تعداد محدودی نگهبان و خدمه، سهم اشتغالزایی مردم کوهدشت و استان لرستان خواهد شد. ...
🌐متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=25620
اصلاحطلبان ایران هنوز هم سر درگماند

رهبری اصلاحات در ایران دههی هفتاد قرن سیزدهم به دست سید محمد خاتمی افتاد.
ایشان فردی روحانی بود و تنها در حوزهی علمیه کسب دانش کردهاند. خودش در پاسخ پرسش یک خبرنگار گفتند: «من اعداد و ارقام بلد نیستم.» حرف حق را گفتند.
دنیای امروزه فارغ از دورهی حیات سیاسی گاندی و نهرو و محمدعلی جناح و چگوارا و لنین و مائوتسه تونگ و احمد کسروی و سید ضیا بسیاری دیگر فعالان و انقلابیون است، چون آن زمان مسائل اقتصادی هنوز پیچیدگی امروزی را نداشت، تنها سرلوحهی مبارزان واژهی آزادی بود و موضوعات و فرمولهای اقتصادی ذیل تفکرهای سیاسی و بعضاً مذهبی خودنمایی میکردند.
پیچیدگی صنعت و ادغام صنعت و الکترونیک و الگوریتمهای حسگر و برنامههای هوشمند امروزین شرایطی ایجاد کرده است که همهی گزینههای مؤثر در زندگی مردمان را به زیر دست اقتصاد و محاسبات و روشها و سیاستگزاریهای اقتصادی رانده است.
تحرکات سیاسی کشورهای مسلمان عربی در تعامل با اسرائیل و ایران و روسیه و چین و اروپا و ایالات متحده آمریکا نمونهی بارز ارجعیت نقش اقتصاد در روند ایده پردازی و تصمیمگیریهای کلان آن کشورهاست که دین و مذهب و آداب و سنن و بهطور کلی فرهنگ ممالک اسلامی عربی را دچار تحول بنیادین کرده است و صدرنشینی اقتصاد در امور سیاسی را به نمایش گذارده است.
این در حالی است که جامعهی اصلاحطلب ایران هنوز تکلیف خود را با روشهای اقتصادی جاری در کشور تعیین و تعریف نکرده است، از این روست که تمام ظرفیت خود را در سبد انتخابات قرار داده است و همواره دست به دعا نشسته تا حکومت و اقشار عمومی مردم اقبال نشان دهند و چند صباحی مدیریت حوزهی اجرایی داخلی کشور را بهدست گرفته و دلخوش به این پیروزی نه چندان کار آمد باشد.
اصلاحگران باید بدانند با چنین نگرشی نمیتواند در بین اقشار اجتماعی جوان جامعه جا باز کند، مشارکت در انتخاباتهای اخیر گویای آن است که عمدهی طرفداران گفتمان اصلاحطلبی همانند طرفداران اصولگرایی قشر مسن و سالخورده جامعه هستند و متولدین دهههای شصت تا نود حاضر نشدند وارد بازی سیاسی سر درگم جریانهای موجود بشوند.
چون دغدغهی آنها شعائر و گفتمان آزادی لخت و عریان نیست، بلکه آنها منتظر ظهور اندیشههای جدیدی هستند که حوزهی اقتصادی کشور را وارد عرصهی قافلهی جهان بکند، چون در چنان فضایی است که آزادیهای سیاسی -اجتماعی فرهنگی معنا پیدا میکنند و امید به زندگی همگام با سایر ملل را تقويت مینمایند.
اقتصاد سوسیال دموکراسی در ممالک شمالی اروپا بهدور از تزهای کمونیست قرن بیستم باعث ثبات نسبتاً رضایتبخشی در آن جوامع شده است، همچنین اقتصاد لیبرال دموکراسی در ژاپن و سنگاپور و آمریکا و جنوب اروپا راه خود را پیش میبرد و آزادیهای سیاسی، فرهنگی و احتماعی را طبق تعاریف خود ارائه داده و موفقیتهای چشمگیری در عرصهی زندگی بشر ایجاد کرده است، هرچند که ظهور انواع مافیاهای اقتصادی دنیای لیبرال سرمایهداری را با چالش جدی مواجه کرده است.
در کشورهایی همانند ایران و روسیه چندگانگی سیاست اقتصادی از جمله اقتصاد دستوری باعث شده است که شکاف طبقاتی وحشتناک و فوق وحشتناک ایجاد شود که جالبتر از همه این است که اقلیت بسیار کمجمعیت که عمدهی منابع اقتصادی را در دست خود دارند تا میتوانند داراییهای جاری منجمله پول را به خارج از کشور هدایت کرده و اقتصاد این کشورها را روزبهروز کوچکتر میکنند و این در حالی است که اقشار عمومی انتظار دارند اپوزسيون داخل و خارج راه برونرفت از چالشهای پیش روی اقتصاد را سرلوحهی مبارزات خود قرار بدهند.
حال اگر اندیشهی اصلاحات نتواند یک برنامهی منسجم و فراگیر اقتصادی غیردولتی را وارد مبارزات مدنی کند به یقین که باید به نا توانی خود تمکین کند و ادوار بعدی وارد عرصه رقابتهای انتخاباتی نشود.
باید توجه داشته باشیم که اکثریت قریب به اتفاق جامعهی ایرانی انتظار دارند اندیشهی اصلاحات داخلی این وظیفه خطیر را تقبل کند و نمونههای موفق اقتصادی تاریخی و یا روشهاي نوین مدیریت و منابع را وارد عرصهی سیاستگزاری خود کنند.
این در حالی است که رهبری اصلاحات و عمدهی افراد نزدیک به وی تحصیلکردهی حوزهی علوم انسانی و سیاستهای فرهنگی اجتماعی هستند و هنوز گفتمان قابل توجه اقتصادی از آنها به درون جامعه منتشر نشده است؛ همین پاشنهی آشیلی است که اصولگرایان را به حاشیه رانده و بهزودی اصلاحطلبان را هم به پایین میکشاند.
تحرکات و گفتمان اقتصادی سالهای اخیر در حوزهی دانشگاهی کشور پیامهایی را به جامعه میفرستد که عمدهی مخاطب آنها اصلاحطلبان هستند تا شاید به این جنبش نو ظهور بپیوندد.
✍️نویسنده : تهماسب کرمیچگنی | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 741 (16 مهر 1403
@seymareweekly
«مونولوژیست»

نشسته است به نشخوارش تاریک
و هر سکوتی را به حاشیهاش میرانَد
ماه
پیاله
پیاله
کم میشود از خودش
و تو هماهنگ با سرنوشتی زنگ زده
خواب روزهای دیگری میبینی
ولی از آن قلب یخزده
– که از زمهریر قطب میوزد –
نمیپرهیزی
و زمان
در خساخس لحظههای فلزیاش
جاری ست
تبریز: شهریور ۴۰۳
سرودهی: روحالله رویین | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 741 (16 مهر 1403)
@seymareweekly
آدمی در عالم خاکی نمیآید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت وز نو آدمی
مهمترین هنر حافظ همساز کردن ناهمسازهاست.
روز حافظ، حافظ اندیشهی ایرانزمین فرخباد!
@seymareweekly
⚫اسطورهشناس و پژوهشگر لرستانی درگذشت
محمدرضا محمودزاده، شاعر، اسطورهشناس و پژوهشگر حوزهی فرهنگ و ادبیات جان به جانآفرین داد.
آیین خاکسپاری زندهیاد محمودزاده فردا بیستم مهر ساعت سه و نیم عصر از درِ غسالخانه صالحین به طرف گورستان صالحین برگزار میشود.
هفتهنامهی سیمره درگذشت این فرهیختهی ارجمند را به خانوادههای گرامی محمودزاده، آذربانی و معینی چاغروند غممباد میگوید.
@seymareweekly
سیمرهی ۷۴۱ جاری شد…

هفتصدوچهلو یکمین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز دوشنبه 16 مهر (1403) به صاحبامتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
– عبور از هياهو/ درنگي بر درد بزرگ بازماندن از تحصيل/ گروه دریافت خبر و گزارش
*سرمقاله:
– گذار از گفتمان عاطفي با گفتمان علمي و انسجامبخش در زاگرس/ دکتر مجتبا ترکارانی
*یادداشتها:
– براي روناک / کیانوش رستمی
-هويت ايراني و شاهنامه/ دکتر مرتضا ادیب
— نقش مردم و حاکميت در مديريت بحران / دکتر حسینسلاحورزی
– سرمايهاي که بر باد رفت… / کرم دوستی
-براي افزايش اشتغال و کاهش نرخ تورم؛ شهرکهاي صنعتي را رونق دهيد / دکتر مصطفا شکری
– رسم شادي/ سلمان احمدوند
– آدمهاي نخواستني / ماشا اکبری
– اصلاحطلبان ايران هنوز هم سر درگماند / تهماسب کرمی
– معضل ترافيک خرمآباد / جعفر ساکی
– افغانها و نُقل محافل اين روزها! / امین بیرانوند
– جستوجوي خوشبختي در اعماق زمين! / وحید حاجسعیدی
*مقاله:
-از دغدغهي نوشتن تا سوداي صدارت؛ لرستان همهچيز او بود/ حميد ايزدپناه، شاعر، تاريخپژوه و باستانشناس(بخش یازدهم) / محمدکاظم علیپور
– زبان خودش زبان دارد! / بخش چهارم/ امیرهوشنگ گراوند
*طنز:
-کارتون سیمره: یاسر دلفان
*شعر پارسی:
روحالله رویین/ ميثم متاجي/ هوشنگ رئوف/ سيروس اميريزنگنه /مهرعلی شرفی
*شعر بومی:
– عزیز نادری
*داستان:
– اسرا/ ساحل آزادی
*لرستانپژوهی:
-مستندنگاري ماجراهاي من و سياست/ فصل دوم/ بخش ۶۰ انتخابات مجلس ششم / ترهان ۴/ علیگودرزیان
*پیشخوان سیمره:
– اي کاش زندگي شبيه تو بود!
*فرهنگ عامه:
– زن در فرهنگ عامه مردم لرستان /سعادت خودگو
– تاتَه روئاه (عمو روباه)/ فرزاد سیاهپوش
*اخبار:
– معاون دادگستري لرستان:۱۹۳ شعبهي بانکي بدون ضريب امنيتي لازم در لرستان وجود دارد حمايت از توليدات فيلمسازان بومي
– اشياي تاريخي هزاره قبل از ميلاد در دلفان لرستان کشف شد
– جدال يک امتيازي خيبر و گلگهر در ليگ برتر فوتبال
– انجمن علمي دانشجويي نانو دانشگاه لرستان در کشور برتر شد
– چکيدهي فعاليتهاي دانشگاه آيتالله بروجردي
– نمايش «جلجتاي اروند» در کوهدشت
– ۱۰۰ مدرسه کانکسي در لرستان ساماندهي ميشود
و...
@seymareweekly
هفته نهم لیگ برتر | دقیقه ۹۰
خیبر خرمآباد ۳-۱ استقلال تهران
زننده گل:
🟢مهرداد قنبری(۱۰)
🟢مسعود محبی(۵۸)
🟢محسن سفیدچغایی(۹۰)
🔵رامین رضاییان(۵۵)
@seymareweekly
هفتهی نهم لیگ برتر | دقیقهٔ 10
خیبر 1 - 0 استقلال
🟢⚽️: مهرداد قنبری (۹)
پوشش لحظه به لحظه آخرین اخبار خیبر
@seymareweekly
✅عوامل مؤثر برخودکشی در استان لرستان
✍️دکتر فرهاد طهماسبی
خودکشی در دورهی کنونی یکی از مهمترین چالشهای جهان بشری است.
در هر سال حدود ۱ میلیون نفر بر اثر خودکشی از بین میروند. در ۴۵ سال گذشته نرخ خودکشی در جهان ۶۰ درصد افزایش یافته است. خودکشی یکی از ۳ عامل اصلی مرگ و میر افراد ۱۵ تا ۴۴ سال است. نرخ اقدام به خودکشی ۲۰ برابر نرخ خودکشی موفق است.
علل خودکشی در جوامع مختلف و با توجه به روابط اجتماعی و سنتهای حاکم متفاوت است. اگر بخواهیم خودکشی را یک بیماری روانی بدانیم باید اذعان داشته باشیم که درحقیقت علل اساسی بسیاری از بیماریهای روانی ناشناخته است و یا کاملاً مفید نشده است پس ضروری است که ما تمام عواملی که ممکن است بتواند نقش در ایجاد هر اختلال روانی ناشی از کشتن متقابل شخص (شخصیت) با عوامل متعهد سازنده و آشکار کننده می باشندرا در نظربگیریم. در این نظر فرض براین است که:
۱- عوامل مستعدسازنده آنهایی هستند که شخصیت را آماده و آسیبپذیر ساخته و مدتی طولانی به صورت تحت بالینی وجود دارند.
۲- عوامل آشکار کننده؛ حوادثی هستند که پیش از آغاز بالینی اختلال روی میدهند.
۳- شدت(عوامل مستعدسازنده) معیار آسیب پذیری یا آمادگی شخص در مقابل (عوامل آشکار کننده) میباشد.
۴- عوامل آشکارکننده با شدتهای متفاوت، در افرادی که آمادگی قبلی خفیفی دارند ممکن است باعث ایجاد اختلال شود.
۵- عوامل مستعد سازنده در تمام طول زندگی فرد تداوم دارند. این عوامل ممکن است گاهی بر روی هم انباشته یا با هم مربوط شوند. عوامل تسریع کننده در طول زندگی شخص به طور متناوب اتفاق میافتد. این عوامل ممکن است با تکالیف خاص مربوط به رشد مربوط باشد. حقیقت امر این است که رفتار انسان در هر زمانی با حالت ذهنی وی و با ظرفیت تطابق او با محیط بلافصل وی درآن لحظه معین میشود.
برخی از جامعهشناسان پنج عامل زیر را دروقوع خودکشی مؤثر میدانند:
۱- شخصیت و تجربههای اولیه دوران کودکی؛
۲- عوامل فرهنگی؛
۳- یگانگی یا همبستگی اجتماعی؛
۴- شرایط اقتصادی؛
۵- تجدد طلبی؛
نتایج تحقیقانجامشده درلرستان نشان میدهد:
کاهش پایبندی به اعتقادات مذهبی، کاهش روحیهی همبستگی اجتماعی فرد با دیگران ( میزان گرایش به ارتباط با دوستان )، کاهش روحیهی مشارکت در مراسم شادیآشنایان و اطرافیان، فزایش افسردگی و احساس انزواطلبی و پوچی و بیهدفی، کاهش روابط خویشاوندی، کاهش وابستگی اجتماعی اعم از وابستگی عاطفی، نیازمندی به کمک مالی و تعلق شغلی، کاهش مشارکت در امور عامالمنفعه، افزایش محرومیت نسبی ( ازدواج ، اشتغال ، عشق ، مقام و ثروت و کسب تحصیلات و خرید وسایل)، افزایش احساس وجود بن بست برای رسیدن به خواستههای عاطفی، روانی و رفاهی، افزایش حس بدبینی نسبت به زمان حال و گذشته باعث و افزایش حس بی اعتمادی به مسئولان در رفع نیازهای جوانان از عوامل تاثیرگذار بر افزایش میزان خودکشی در استان است
🌐آدام و متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=25675
✅خودکشی در جغرافیای لرستان؛ علل، زمینهها و ارائهی راهکار
✍️دکتر رحمتالله موسویفر
قتل بهعنوان یک پدیدهی همراه و همزاد نوع بشر بوده، از اول خلقت بشر تا کنون وجود داشته است.
قتل ممکن است از دو جنبه، بیرونی و درونی مطرح شود؛ از جنبه بیرونی یک انسان ممکن است انسان و همنوع دیگری را به قتل برساند، قتل دیگران از جنبهها و زوایای مختلفی قابل بحث است که در این مجال بررسی آن امکانپذیر نیست؛ اما قتل و کشتن خود و جان خود را ستادن در اینجا مورد توجه قرار میگیرد. پدیدهي مذکور که تحت عنوان خودکشی معروف شدهاست و بهعنوان پدیدهای رایج در جوامع امروزی به شمار میرود در اینجا از نظر فضایی مورد بحث قرار میگیرد.
خودکشی بهعنوان یک پدیدهی رایج در سطح جهان از سطوح تحلیل مختلف و از ابعاد مختلف بررسی شده است. خودکشی به یک سطح و یا مقیاس جغرافیایی اختصاص ندارد، بلکه این پدیده در تمام سطوح و مقیاسهای جغرافیایی مطرح میشود. جدای از سطح تحلیل بحث، این پدیده از ابعاد فردی، اجتماعی، فرهنگی، امنیتی و روانشناختی مورد بحث قرار گرفته است؛ به نظر میرسد در اینجا ما نیازمند دیدی بینارشتهای به مقوله خودکشی میباشیم، امری که بتواند زمینهی اتصال نگاهها به این مقوله را فراهم نماید؛ در نتیجه، ضرورت دارد این مقوله از جنبه روابط و مناسبات فضایی مورد بحث قرار گیرد زیرا فضا، بستر تحلیل تمام رشتههاست و تمام رشتهها را تحت تاثیر قرار میدهد.
بدون شک، جغرافیا یک متغیر مهم در بحث خودکشی به شمار میرود، وجود رابطهی معنادار بین میزان خودکشی و جغرافیا به معنای عام و جغرافیای جنوبغرب کشور بهطور خاص، خود گویای این واقعیت به شمار میرود. در این مجال کوتاه پدیده خودکشی را از جهت فضایی مورد بحث قرار داده، در این مطلب به چند وجه از این پدیده از منظر روابط و مناسبات فضایی میپردازیم.
از نظر شیوهی تولید؛ شیوهی تولید یکی از راههای تولید هژمونی بهشمار میرود که به صور مختلف فضا را تحت تاثیر قرار میدهد و همواره با تولید فضا عجین بوده است. شیوهی تولید، فضاساز بوده که نقش زمینهای در فعالیت انسان به شمار میرود که در برخی مکاتب، بهعنوان زیربنای فعالیت انسان تلقی میشود. شیوهی تولید در زاگرس و جغرافیای لرستان بر کشاورزی، خردهمالکی و دامداری استوار است. در این ساخت زنان دوشادوش و همپای مردان تحت ساختی مردسالار به ایفای نقش میپردازند؛ زنان علاوه بر نقش مادری، به ایفای نقش همکاری در امور اقتصادی نیز میپردازند؛ نقش اقتصادی زنان نقشی مازاد بر نقش آنان تلقی میگردد و تأثیری بر کاهش نقش مادری و خانوادگی آنان تلقی نمیشود؛ ولیکن شیوهی زیست مذکور فشار زیادی بر روح و روان وارد میکند. در چنین شیوهی زیستی، انسان در مواجهه با فشارها و ناملایمات زندگی تمایل دارد که راهی برای رهایی پیدا کند....
🌐ادامه و متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=25678
✅سرمایهای که بر باد رفت…
ده دوازده سال پیش در منطقهی داودرشید «ده خسرو» کوهدشت، دولت چندین هکتار از منابع ملی را به عنوان «محل احداث دانشگاه» در میان نارضایتی مردم که نگران چراگاهشان بودند، تصرف نمود.
خیلی سریع مهندس و معمار و ماشینآلات عازم منطقه شدند و دانشگاهی در سه طبقه و محوطهای که تا چشم کار میکند، ساخته شد.
یک سالن ورزشی سرپوشیدهی چندمنظوره به فاصلهی حدود چهل متر از ساختمان اصلی ساخته شد. همه منتظر بودند که این دانشگاه شروع به کار کند و حال و هوای منطقه، چهرهای دانشگاهی به خود بگیرد، همه به نشانه ورود استاد و دانشجو و ایاب و ذهاب پیشرفته و فضای سبز آنچنانی کلاه خود را به نشانهی شکرانه به هوا پرتاب میکردند و از نارضایتی خود قبل از ساخت دانشگاه احساس گناه و پشیمانی میکردند.
منتظر بودند بعضیشان در همانجا کارگر، رفتگر و یا نگهبان شوند و خلاصه منتظر بودند و منتظر بودند.
ساختمان سه طبقه با بهترین مصالح، مرغوبترین سنگنما و در و پنجرههای دوجداره امروزی ساخته شد و کار آنگونه که باید و شاید به پایان رسید اما نه از آغاز به کار دانشگاه خبری بود و نه از تحصیل و تدریس و مدرک.
این ساختمان شیک و پیک و این سالن وسیع و زیبا ده دوازده سالی است که پناهگاه حیوانات اهلی، لانهی کبوتران، مکان امن معتادان و محوطه چند هکتاریاش چراگاه گوسفندان شده، شیشههای در و پنجره شکسته و نمایی دوزخی از آن پیش چشم رهگذران خودنمایی میکند.
مردم شهر و روستا هم از خود و هم از دیگران میپرسند:
چرا این زمین هموار و وسیع اشغال شد؟
چرا سریع و آسیمهسر ساخته شد؟
چرا پس از چندین سال بلا استفاده مانده؟
چرا نگهبان ندارد و اصلا برای چه ساخته شد؟
یادم هست کدخدایان قدیم که خانهشان از خانهی دیگران تا حدودی بزرگتر و تر و تمیزتر بود، خالی میکردند و منزل مسکونی خود را در اختیار سپاهیان دانش قرار میدادند تا روستا از نعمت سواد بیبهره نماند.
یادم هست ورود معلمان «پیکار با بیسوادی» چه نعمات و برکاتی برای روستا نشینان به ارمغان آورد و اکنون در قرن بیست و یکم دانشجویان شهرستان ما به خاطر نبودن بعضی رشتههای تحصیلی در کوهدشت آوارهی شهرهای بزرگتر میشوند.
بنده هم مثل سایر مردم یک پرسش دارم ،« این ساختمان بزرگ و باکلاس در منطقه ما برای چه ساخته شده»
یا اجارهاش بدهید تا کشاورزان و دامداران آن را انبار علوفه کنند، یا تخریبش کنید که مصالحاش صرف ساختن یک زیربنا در تهران و اصفهان شود و یا یک مسئول برای مردم توضیح بدهد و عذر تقصیر بخواهد.
به عنوان کسی که سی سال تدریس و در دانشگاهها تحصیل کردهام و در سالنهای عمومی و آمفی تئاترهای بزرگ در همایشهای مردمشناسی شرکت داشتهام، باید بگویم ساختمانی به این وسعت و عظمت در کمتر جایی دیدهام.
آیا گوش شنوایی یافت میشود که در این مورد حاضر به شنیدن این حرف حق باشد؟ باز منتظر میمانیم.
✍️نویسنده : کرم دوستی- روزنامهنگار و کوشندهی مدنی | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 741(دوشنبه 16 مهر 1403)
سیمرهی ۷۴۲ جاری شد…

هفتصدوچهلودومین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز یکشنبه 22 مهر (1403) به صاحبامتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
– فروسيليس؛ منافع کم و مضرات بسيار / روند توسعهي پايدار کوهدشت در خطر است/ دکتر مصطفا شکری
*سرمقاله:
– چرا قانونمندي در اين کشور جرم است؟ / دکتر کیانوش رستمی
*یادداشتها:
– نوستالژی/ یادنامه از نگاه حافظ/ دکتر محمدجعفر محمدزاده
-چرا حافظ مهم است؟/ دکتر مرتضا ادیب
– ارکان پنجگانهي توسعه / دکتر سهراب دلانگیزان
-پيشنهادهاي غير کارشناسي، ممنوع / احمد لطفی
– لقمهي لعنت/ ماشا اکبری
-جنگ نفرتانگيز است / زمان شهاوند
«وفاق» همان «همبستگي ارگانيکي» است / حمزه فیضیپور
-براي يک اعلاميه مينويسم / دکتر عبدالرضا شهبازی
-اصلاح الگوي مصرف برق مناطق گرمسير لرستان / جلیل جمشیدی
– مرد «سالهاي بيقراري» آرام گرفت/ کیانوش رستمی
– استانداري و ظرفيتهاي بومي استانها / وحید حاجسعیدی
-زياده عرضي نيست! نه خير، طنز نيست: رسايي واقعاً رييس کميتهي هنر و رسانه و فضاي مجازي شده!
*مقاله:
-از دغدغهي نوشتن تا سوداي صدارت؛ لرستان همهچيز او بود/ حميد ايزدپناه، شاعر، تاريخپژوه و باستانشناس(بخش دوازدهم) / محمدکاظم علیپور
– زبان خودش زبان دارد! / بخش پنجم و پایانی/ امیرهوشنگ گراوند
*گفتوگو:
رييس پيشين اتاق بازرگاني ايران: پيمانهاي بينالمللي با وجود تحريمها آورده اقتصادي ندارد
*گزارش:
– نارضايتيهاي ناتمام والدين لرستاني از سرويسهاي مدارس
*طنز:
-کارتون سیمره: یاسر دلفان
-کاریکلماتور ۶۴: صافی لرستانی
*شعر پارسی:
روحالله رویین/ ليلا باقريطولابي/ مهتاب ميرقاسمي
*شعر بومی:
– دکتر کیانوش زهراکار
*لرستانپژوهی:
-مستندنگاري ماجراهاي من و سياست/ فصل دوم/ بخش ۶۱ انتخابات مجلس ششم / ترهان ۵/ علیگودرزیان
*پیشخوان سیمره:
– معماران کلام، منتشر شد
*اخبار:
– رييس کل دادگستري لرستان: هدف دادگاههاي صلح توسعهي صلح و سازش است
-مديرکل ميراثفرهنگي لرستان: خانهي تاريخي شهيد بروجردي در فهرست آثار ملي قرار گرفت
–رييس دانشگاه آيتالله بروجردي: اعتبارات طرحهاي بروندانشگاهي به ۵ ميليارد افزايش يافت
– معاون علوم پزشکي لرستان: تشخيص بهموقع بيماريها ازمرگوميرهاي ۳۰ تا ۷۰ سال پيشگيري ميکند
-رييس دانشگاه جامع علمي کاربردي لرستان: تعداد دانشجويان دانشگاه علمي کاربردي لرستان ۲٫۵ برابر شد
– مرکز کنترل و پايش تصويري شهر خرمآباد راهاندازي شد
– فيلمساز لرستاني برگزيدهي جشن مهر سينماي ايران شد
@seymareweekly
⚫ غممباد
جناب آقای دکتر مرادیفر
درگذشت پدر گرامیتان را غممباد گفته ما را نیز در اندوه خویش شریک بدانید.
صاحب امتیاز، مدیر و هییت تحریریه هفتهنامهی سیمره
@seymareweekly
✅هویت ایرانی و شاهنامه
حال و روز ایران خوب نیست. ایرانِ گرامی، ایرانِ کهن، ایرانِ شکوهمند حال جسم و دلش خوب نیست.
وضعیت اسفبار اقتصادی (جسم ایران) و فضای فکری و روحیه و انگیزهي ایرانی (دل ایران) شرایطی سخت را بهوجود آورده است. خبرهای بد از در و دیوار به گوش میرسد.
اما ایران در درازنای تاریخ خود چنین شرایطی را ( و بسا شرایطی حتا تلختر و تیرهتر) تجربه کرده است. و هر بار شکسته و تکیده و رنجور شده، و هر بار آتش بیخردی و بیداد شاهان درونی یا مهاجمان بیرونی، کشتزار ایران را خاکستر کرده، اما از این خاکستر، باز ایران سر بر آورده و زنده مانده است. هر چند زخمخورده، هر چند خسته، اما ادامه داده است. شاید بدترین شرایط زمانی بوده که مغولها به ایران حمله کردهاند. دورانی سخت مهیب و جگرسوز. ایران پیش از حمله مغول اینگونه بوده است: «خراسان نیمه دوم قرن دهم میلادی مرکز جهانی داد و ستد و میعادگاه بازرگانان بوده است. ساکنان خراسان ثروتمندترین مردم بودهاند» (تاریخ غزنویان، باسورث). منظور خراسان بزرگ است که شامل سمرقند و بخارا و بلخ و … بود. پس از حمله مغول، شهرها با خاک یکسان شد و مردم برخی از شهرها به کلی کشته شدند. ترس و وحشت و ناامیدی نسبت به آینده، هوای ایران را مسموم کرده بود. حمله اسکندر و اعراب و غزها و تیمورلنگ و افغانها و … هر بار کمر ایران میشکست، اما ایران از پا ننشست.
از هزارههای دور، با هزار نشان زخم و با هزاران درد و زجر، هویت ایران برقرار مانده است. هویت ایرانی حاصل باورهای مشترک ملی(اساطیر ملی)، زبان مشترک و محدودهی فرهنگی-سرزمینی مشترک است. این هویت پیش از اسلام، توسط شاهان و دبیران ایرانی پاسداری میشد. پس از حمله اعراب، گسستی عمیق در فضای فکری-فرهنگی ایران پدیدار شد. یکپارچگی سرزمینی-جغرافیایی از میان رفته بود، یکپارچگی سیاسی فرو پاشیده بود، و رفته رفته اساطیر و زبان و فرهنگ هم میرفت تا به فراموشی سپرده شود.
فردوسی دقیقاً در زمانهی گسست شاهنامه را سرود. او با خلق اثری به نظم(شعر بهتر در حافظهها باقی میماند و سادهتر منتقل میشود و جذابتر است) از اسطورههای ملی در زبانی مشترک، فرهنگ ایرانی را در تمام ایرانِ فرهنگی زنده کرد و به همین دلیل او را احیا کننده هویت ایرانی میدانند. مهمترین اثر اجتماعی – فرهنگی شاهنامه در «تداوم» بخشیدن به هویت ایرانی است. تداوم ایران بسته به شاهنامه بوده است. چنانکه میدانیم پس از ساسانیان تا حدود ۵۰۰ سال، حکومتی فراگیر و متمرکز در ایران وجود نداشته است. پراکندگی و پریشانی در شرایط سیاسی- اجتماعی ایران برقرار بوده است. گسستی ۵۰۰ ساله به راحتی هویت ایرانی را از میان میبرد، اما فردوسی فرهنگ و نگرش ایرانی را «تداوم» بخشید.
به یاد داشته باشیم که ایران از پیچهای سخت و درههای صعب، جان سالم به در برده است. شرایط امروز ایران پیچیده و پریشان است. اما وظیفهی ما، شهروندانی که دل در گرو ایران داریم، حفظ و بزرگداشت و تداوم هویت ایرانی است. خودمان شاهنامه، مثنوی، حافظ، سعدی، عطار و … بخوانیم و برای بچههای خود هم بخوانیم. فرزندان آینده این سرزمین را با تاریخ و فرهنگ خودشان عمیقاً آشنا کنیم. سوای تقصیر حکومت در فراموشی هویت ایرانی، ما هم مقصریم. باید با این پشتوانه فرهنگی و فکری شگرف آشنا بود. این استوانههای جهان فکری ایرانی، هم آسودگی در برابر شرایط تلخ روزگار، هم شناخت و حل مسائل سیاسی – اجتماعی ایران که ریشه در تاریخ دارند و هم حکمت زندگی و هنر زیستن را به ما میآموزند. ما در شناخت ریشه خود کوتاهی نکنیم.
✍️نویسنده : دکتر مرتضا ادیب | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 741 (16 مهر 1403)
@seymareweekly
⚫مرد «سالهای بیقراری» آرام گرفت
از شمار دو چشم، یک تن کم
وز شمار خرد، هزاران بیش
🔹محمدرضا محمودزاده، آذرماه ۱۳۲۶، در خرمآباد متولد شد. پدرش، کارمند ادارهی ثبت اسناد بود. خانوادهی مادریاش، خانوادهای تحصیلکرده بودند.
🔹خانوادهی محمودزاده، از روزگار مشروطه به این سو، دو- سه نسلی معلم سرخانه بودند. پدربزرگِ مادرش، سالها بعد به سبب آشناییاش با درسهای جدید، معلم و مدیر دبستان شد.
🔹زندهیاد محمودزاده، به واسطهی خانواده پدریِ مادرش، به کتاب و خواندن روی آورد. عمویی داشت که معلم بود و با آنها زندگی میکرد و کتابخانهی کوچکی داشت، آن هم در آن روزگار که در شهری چون خرمآباد حتا کتابخانهی عمومیای هم وجود نداشت.
🔹محمدرضا از کلاس دهم بود که به مطالعه روی آورد. سال آخر دبیرستان بود که «کمدی الهیِ» دانته را خواند. در همین سال بود که «غرب زدگیِ» جلال آلاحمد را نیز خواند و بعد هم با اشعار «لامارتین» آشنا و شیفتهی نثر عاشقانه و رمانتیک وی شد. رفتهرفته به شعر گرایش پیدا کرد و به سبب آن که شعر زیاد حفظ میکرد، به میرزابنویسِ دوستان جوان خود تبدیل شد و نامههای عاشقانه برایشان مینوشت. در همین سالها بود که با آثار فروغ، شاملو و چوبک آشنا شد. مجلهی فردوسی را هم دنبال میکرد. نقدهای براهنی روی آثار چوبک به مذاقش خوش آمد و سرانجام بهواسطهی حسین حریری و عبدالحسین آذرنگ به سمت فلسفه کشیده شد. در دوران دانشجویی در اصفهان با جُنگ اصفهان ارتباط برقرار کرد. در همین ایام است، که عاشقانهی شاهنامه را میخواند.
🔹کتابِ «گامی در اساطیر» وی را نشر «بابکِ» اصفهان و در تیراژ ۲۰۰۰ نسخه، در اول شهریور (۱۳۵۵) و در ۸۷ صفحه چاپ کرد. رهیافت این علاقهمندی بهاسطوره و اسطورهشناسی بود که با نام محمدرضا و فامیلی مستعار درویش چاپ شد. فامیلی درویش را به سبب گرایشی که به عرفان و مولانا داشت و دوستانش او را با این نام میخواندند، روی کتاب گذاشت.
در سالهای اخیر نیز دو کتاب در زمینهی «بازخوانی بوف کور» و «افراسیاب» از ایشان چاپ شده است.
در دوران دبیرستان، در رقابت با یکی از دوستان همکلاسی و زیر تأثیر محمد مسعود، روزنامهنگارِ تندروی عصر مصدق و نگرش انتقادی او قرار میگیرد. در همین ایام دبیرستان است که ذهن او آمادهی سیاستورزی شده و با خواندن مقالات محمد مسعود و سپس جلال آلاحمد وارد فعالیتهای سیاسی میشود.
🔹آن روزها شعر نو، به قول شاملو به سلاح خلق تبدیل شده بود و بنایش را بر روی سیاست میگذاشت. در ادبیات داستانی هم نگرش غالب با سیاست بود و همین آشنایی رفته رفته او را با مسائل سیاسی علاقهمند نموده و وارد فعالیتهای سیاسی میکرد.
محمودزاده، اما با پدیدهی غافلگیرکننده و شگفتِ انقلاب ۵۷، متوجه میشود که سیاست امری گذرا و زودگذر است و همین درک و دریافت باعث میشود تا دوباره به ادبیات و سرچشمههای اصلیاش بازگردد. گرچه میدانست، بنمایههای کار ادبی و فرهنگی در آن روزگار کار سیاسی است.
🔹محمدکاظم علیپور، شاعر و منتقد ادبی دربارهی روانشاد محمودزاده در سیمره مینویسد:« محمدرضا محمودزاده، اهل خرمآباد است و سالهاست در قائم شهر زندگی میکند. نامش را در پیشانی برخی مقالات که در مجلات ادبی- فرهنگی خطهی شمال چون «فروردین» چاپ میشد، دیده بودم؛ اما نمیدانستم که نویسندهی آن مقالات که دربارهی فرهنگ و اساطیر ایرانی، به ویژه شاهنامهی فردوسی، بزرگمرد زبان و ادبیات فارسی بود، خرمآبادی است.»
🔹برای آشنایی بیشتر با نوشینران محمودزاده به مقالهی آقای علیپور(سالهای بیقراری (محمدرضا محمودزاده، شاعر و اسطورهپژوه)) چاپ شده در سیمرهی ۶۵۵ و ۶۵۶ بهمن ماه ۱۴۰۱ مراجعه کنید.
🔹آیین خاکسپاری زندهیاد محمودزاده فردا بیستم مهر ساعت سه و نیم عصر از درِ غسالخانه صالحین به طرف گورستان صالحین خرمآباد برگزار میشود.
🔹هفتهنامهی سیمره درگذشت این فرهیختهی ارجمند را به خانوادههای گرامی محمودزاده، آذربانی و معینی چاغروند غممباد میگوید.
نویسنده : کیانوش رستمی | سرچشمه : آوای سیمره
سفر در سیاهی

کژدمی در جوانی انگشت مادربزرگ را نیش زده بود.
جوشگاه آن نیش روی دست مادربزرگ مانده بود. بعضی روزها مادربزرگ جای نیش کژدم را میخاراند و میگفت: «یارو ها مَهجُویلی»۱. مادربزرگ معتقد بود هر وقت آن کژدم که انگشتش را نیش زده است حرکت میکند و میجنبد، محل گزش روی دستش مور مور میکند و خارش میگیرد.
خاطرهها با ما همان کاری را میکنند که وول خوردن آن کژدم با دست مادربزرگ میکرد. هر خاطرهای همانند کِرمی در زیر پوست ما نشت و نفوذ میکند. جوشگاهی میشود در جسم یا جان ما. وقتی که آن کرم یا کژدم وول می خورد و راه میافتد خوی و خاطر ما به هم میریزد. رفتار و روش ما باژگونه و دگرگونه میشود.
اول مهر یکی از آن خاطرههای رسوب کرده در ذهن و ضمیر من است. جوشگاه زخمی که بر هفت سالگی من نشست و جایش در جان من هنوز درد میکند. روحم را میسوزاند. روانم را میآزارد. هر بار که مهر از راه میرسد کژدمی در جایی تکان میخورد و نیشش به جان من مینشیند. هر سال پاییز که میشود چیزی زیر پوست من شروع میکند به وول خوردن! جای یک نیش قدیمی جانم را به جنون و جهنم میکشاند. مهر هیچگاه با من مهربان نبوده است. هنوز هم نیست!
همه چیز بر میگردد به آن غروب لعنتیِ چهل و اندی سال پیش. ساعت آفتاب نشینی که من از کودکی برای همیشه کوچ کردم. غروبی که هوا در هراس و هَروَله بود. گردبادها، بادهای بخیل سر به بلندای آسمان برده و پا برگرده دشت هُرّو میکوبیدند. گردبادها، بادهای غارتگر بر مازها و ماهورها میدویدند و خاکها و خارها را به تارّ و تاراج می بردند. گَمال دُمها و کَنگِلاشِگها در تنوره باد تاب میخوردند. قاصدکها، پیامبران پریشانی به هر سوی در تاز و تاخت بودند. کلوخها در کلوخستان خاک آرمیده. شیار شخمها بر تن زمین همانند زخمهای قدیمی برجا مانده بود. آخرین تهماندهی کاههای خرمنجا به غارت بادها میرفت. هراس از هر سوی در هجوم بود که با پدربزرگ راهی راه بیبرگشت شدم. سفر در سیاهی.
کودکی بهشت عمر است. خود خوشبختی است. دلخواهی و دلپذیری دنیاست کودکی. بختیاری و بهبختی است. چهل و چند سال پیش اوّل مهر من از بهشت خوب و دلخواهم رانده شدم. تاج و تختم را گرفتند و برج و بارویم را بردند. اوّل مهر بود که مرا از کودکیام کوچ دادند. اوّل مهر روح من پر میشود از «پیرّوش»۲ پریشانی. کژدمی همه رگهایم را میگردد و زهرش روزهایم را به رنج مینشاند.
پینویس:
۱- یارو دارد حرکت می کند.
۲- زائده زخم، پارگی زخم، خراشیدگی.
نویسنده : ماشا اکبری | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 739 (شنبه 7 مهر 1403)
@seymareweekly