seymare weekly کانال رسمی هفتهنامهی منطقهای سیمره اینستاگرام : seymare_ پیامنگار:seymare83@yahoo.com تارنما:www.seymare.com
رنگ نستاری با کلزنون
بهمناسبت زادروز استاد علیاکبر شکارچی
اجرا با کمانچهٔ کاسهکتابی دوپوسته ساختهٔ استاد مازیار کربلایی
@aryatabibzadeh
✅به رسم همهی سالها
چشمهایم را به افقی دور خیره میکنم، آنقدر دور که در میان هالهای از شوق و شادی کودکانه گم میشوم.
در میان درختان زردآلو، گوجهسبز و تمشکهای قرمز و سیاه پرچین باغ بابابزرگ، کنار آبشاری بلند و سترگ که به رود جاری کشکان میریخت تا شاید سیمره همیشه جاری بشود.
نه اشتباه نکنید، کشکان به سیمره نمیریزد، او هم بازی کارون و کرخه میشود تا بهاری سبز بسازد. اما چرا گفتم سیمره تا برسم سر همین سیمره خودمان، هفتهنامهی سیمره همیشه جاری که چند سالی است برای شمارههای آخر اسفندش بهاریه مینویسم و دلخوش به بهاری به رنگ کودکیهای مان!
دکتر کیانوش رستمی مدیر مسئول هفتهنامهی سیمره خواست تا امسال هم یادداشتی بنویسم، چند روزی با خود درگیر بودم که برای کدام بهار بنویسم؟
کدام نوروز بی بابا فیروز باید چیزی نوشت که حداقل از خودت خجالت نکشی برای سفرههای بیهفت سین خانوادههای که در تهیه ابتداییترین امکانات زندگیشان ماندهاند. هی با خودم کلنجار میروم و جرقههای کوچک امید رهایم نمیکند، ندای از درونم مرا به شیشههای پر از ماهیهای رنگی کنار خیابان انقلاب میکشاند.
گم میشوم در میدان آزادی جای که کارگران فصلی و روزمزد میخواهند بهارشان را بیسبزه و سمنو جشن بگیرند. پیرزنی جوراب فروش تمام وجودش را برای فروش چند دست جوراب در کنار خیابان به حراج گذشته تا شاید این روزهای آخر سال را به امید فرداهای روشن برای فرزندانش اسفند را به فروردین برساند.
آه فروردین بیقرار! رنجمویههایم را به کدام رود برزیم تا هیچ مسافر خستهای …خسته نه!
این رود جاری است تا اندوه ما را در خود فرو ببرد و فواره عشق و مهربانی از آن برخیزد.
بهارتان بیاندوه و دلتان شاد.
✍️نویسنده: دکتر عبدالرضا شهبازی | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 766(27 اسفندماه1403)
✅آن مرد در سینه هزار راز دارد
آن مرد آمد آن مرد ساز دارد، در سینه هزار راز دارد. به مناسبت ششم فروردین ماه، زادروز استاد علیاکبر شکارچی
در چنین روزی همزمان با سربرآوردن شقایقها و شکفتن شکوفههای بهاری زاگرس در دامان اشترانکوه، مردی چشم به جهان گشود تا عاشقانه و خستگیناپذیر راه هنر و ادب دیارش را به سوی قلهها بپیماید تا آنجا که در میان استادان بزرگ این عرصه سربروآرد.
بزرگان موسیقی ایران بر او بالیدند و ما نیز بر خود بالیدیم و باورمان آمد که حرفهای بسیار برای گفتن در عرصهی هنر داریم. مردی که همت نمود تا غبار از خوان غنی هنر و ادب دیارمان زدوده شود و سخاوتمندانه مشتاقان را بر این سفره مهمان نمود و با عزمی خستگیناپذیر جایجای زاگرس را کاوید تا گنجینههای پیدا و پنهان آن را باز شناسد تا آشکار شود که در دل افسانهها، موسیقی سور، آوای سوگ و نغمههای کار و تلاش در این دیار چه رمز و رازهای حیرت انگیزی نهفته است.
او بیدریغ هنرمندان و توانمندان عرصهی هنر دیارمان را همراهی و پرچم داری کرد تا هرکدام همچون آسارههای پرفروغ بر سپهر زیبای هنر ایران بدرخشتد و مایهی فخر و مباهاتمان شود. او همچون غواصی چیرهدست مرواریدی چون شامیرزا را از قعر اقیانوس برآورد تا بهرغم تمامی شایستگیهایش، پنهان و گمنام نماند و چنان خوش بدرخشد. او چون گوهرشناسی ماهر ما را یادآور شد که به داشتههای ارزشمندمان ببالیم، آنها را باز شناسیم و قدر بدانیم و همچنین بزرگان شعر، ادب و هنر لکی، لری و بختیاری را بیش از پیش ارج نهیم و پاس بداریم. تلاشها و پژوهشهای استاد موجب گردید که آوازهی نام هنرمندانی چون میرنوروز، علیدوست، علیرضا حسین خانی، همتعلی سالم، پیرولی و … که پیشتر چندان مورد توجه نبودند، بر سر زبانها افتند.
زیبایی منش و خوی ستودنی این مرد بزرگ آنجاست که بهرغم سالها تلاش و دستآوردهای اثربخش و ماندگار بر خلاف برخی هنرمندان که همگی را مدیون خود میدانند او همواره با تواضعی سخاوتمندانه خود را وامدار مردمش میداند، باشد که قدرش را بدانیم و از او بیاموزیم.
✍️نویسنده: نامدار محمدپور | سرچشمه : آوای سیمره
✅هُمالی بیمشت و بیپشت!
تا جایی که یادم میآید «هوز»۱ یاسم با هوز پولاد دشمنی و دلخوری داشتند. هیچ چیزی به اندازه نزاع کهنه زندگی را به نابودی نمیکشانَد.
میگفت نزاع از وقتی آغاز شده که قاسم پسر یاسم، شمشاد دختر پولاد را بعد از ده سال زندگی مشترک با دو بچه رها کرده و افتاده است دنبال یک «خُرْوَتی»۲ پر خط و خال. شمشاد گفته بود همه دردم این است که مرا با یک «دُوْمی»۳ تاخت زده. شمشاد به قدر کافی از زیبایی و زنانگی بهره برده بود. مردمی که هر دو زن را دیده بودند میگفتند دختر خُرْوَتی در زیبایی نوکر نوکرهای شمشاد هم نبوده است. کار نزاع از نق و نفرین گذشت و به پاسگاه و دادگاه کشید.
هوز یاسم همه جا بصورت مویرگی شناس و شهرت داشتند. یاسم آدم شمرده و شناخته شدهای بود. هزار دوست و رفیق و آشنا میان مردم داشت. پنج پسرش اینجا و آنجا به حق یا ناحق برو بیا داشتند. هر جا دستشان میرفت وَردستشان مهیا بود. فرمانی اگر میدادند فرمانبر فراوان میشد. نه بارشان بر زمین میماند و نه کارشان. هم در دعوا دستشان باز بود هم در دیوان و دولت. کافی بود یکی از هوز یاسم رو به جایی یا کسی بگویند «هِشگو»۴ دهها گرسنه و گرفتار پی سیری و سوری هجوم میبردند. هر کاری که میخواستند میکردند. به پشتوانه زور و زر که یکی در مشتشان بود و دیگری در پشتشان.
پولاد غیر از شمشاد فرزندی نداشت. با برادر و برادرزادههایش سر هیچ بگو مگو و قطع رابطه کرده بود. نه زبانش خوش بود و نه رفتارش خوب. دستش خالی بود و دستهاش خلوت. بارش اگر میافتاد و کارش اگر میماند کسی دست یاری به سویش دراز نمیکرد. هیچ کس با دست خالی دار و دسته جمع نکرده است. مگسان بخاطر شیره و شیرینی گرد هم میآیند. چهار آدم درست و حسابی میان رفقا و روابط هوز پولاد وجود نداشت. نه برای دعوا آدم داشتند نه برای دیوان و دولت.
هوز پولاد در فقره شکایت شمشاد با آن که حق داشتند و حسابی میگفتند اما شکایتشان در دیوان و دولت رد شد و راه به جایی نبرد. معلوم بود سر کیسه را شُل کرده و جیب و جام اهل بخیه را پر کردهاند. هوز یاسم وقتی که خیالشان از دولت و دیوان راحت شد روی آوردند به دعوا و دشمنی. از هیچ آزار و اذیتی در حق خانواده پولاد فروگذار نکردند. خاک آوردند و به اندازه تپهای ریختند پشت در خانه پولاد. هوز پولاد تا سه روز نمیتوانستند از خانه بیرون بیایند. روز روشن جلوی چشم همه خرمنهای پولاد را آتش زدند. تراکتور آوردند و زمین کشت شده را شخم زدند و بذر تازه پاشیدند. ابایی نداستند که عربده بکشند و مال و مِلک را بگذارید و بروید. بیچارگی پولاد پایان نداشت. نه مرد داشت و نه «بَرد»۵. بازوی بی زور و تاپوی بی زرّ پولاد را زمین زده بود. نه مرد دشمن شکن داشتند نه مال دار و دسته ساختن. رو به هر جا و هر کس میکرد همراه و همپایش نمیشد. همه آبادی از دست و دستمال یاسم چیزی چشیده و حالا در دار و دسته او بودند.
هوز پولاد پِی و پیوند دوری با مادربزرگ پدرم داشتند. پولاد از سر ناچاری پیگیر ان آشنایی دیر و دور شده و آمده بود پیش پدربزرگ برای چاره ناچاری. پدربزرگ گفت چنین کن گفت نمیشود. گفت چنان کن گفت نمیتوانم. گفت این را بده و آن را بگیر قبول نکرد. گفت بِکُش و برو سکوت کرد. گفت دست یتیم یسیرت را بگیر و بگذار و برو تا آبها از آسیاب بیفتد و بادی در میانه بوزد و زمان زخمها را کور کند جوابی اما نشنید. مرغ پولاد یک پا داشت. هیچ راه حلی را قبول نکرد. پدربزرگ برآشفت و گفت این را قبول نداری، آن را نمیخواهی چکار میتوانی بکنی؟ گفت هیچی نتوانم هُمالی که میتوانم!
پدربزرگ چندی سکوت کرد. دستی به زبری صورتش کشید و گفت هُمالی هم البته نیاز است و شدنی اما، گوش کن تا اَمایَش را برایت بگویم. « ئرا هُمالی یا مِه مِشْتِتْ پِرّ بو یا پِشْتِتْ»۶. با مشت خالی و پشت خالی نمیشود کباده کینه کشید و «هُپَل»۷ هُمالی برداشت. بی مشت و بی پشت به درد داوْ و دشمنی نمیخورد. یا مرد یا مال برای جلوی چشم هُمال!
حال و روز این روزهای ما حال و روز آن روزهای هوز پولاد است. نه مشت داریم و نه پشت اما داوْ دشمنی گرفتهایم و کمان کینه کشیدهایم. نه در اقتصاد مشتمان پر است و نه در رفیق و رابطه پشتمان قُرص اما هُمال همه دنیا شدهایم. البته که بخشی از هوّیت و هستی در هُمالی است اما، هُمالی بی مشت و بی پشت جز حرص و حسرت و هدم و عدم آوردهای نخواهد داشت!
پ.ن
۱، خاندان، مجموعهای از چند خانواده با نیای مشترک. یکی از تقسیم بندیهای ایلی.
۲،غربتی، بی سر و پا.
۳،دوره گرد. بدنام.
۴،صدایی برای تحریک و تشجیع سگ. فرمان حمله.
۵،سنگ.
۶،برای رقابت یا باید مشتت پر باشد یا پشتت.
۷،سنگی که برای پرتاب کردن بزرگ باشد. قلوهسنگ.
نویسنده: ماشا اکبری | سرچشمه : آوای سیمره
✅با درخت اکسیژن بکاریم سلامت برداشت کنیم
✍️صادق سیفی/ سیمره
1-اسفند، با خجستگیِ عنوان درختکاری پیوند خوردهاست، هرچند برای شیفتگان درخت و طبیعت، درختکاری نه روز و ماه میشناسد، نه فصل و سال.
انسانهای سبزی چون مهندس افشار که به درستی بهعنوان «پدر بلوط» شهرتی ملی یافتهاست با الگویی که نه شب دارد و نه روز، نه خاک و نه گلدان، از هر دورریزی بستری فراهم میسازد برای تولید و تولد یک گیاه و اگر پر شمار بودند انسانهایی اینچنین مشتاق، اینک وضع منطقهی مستعد ما چنان نبود که هر سال در کنار کاشت تعدادی نهال، شماری درخت تنومند با شیوههای مختلف از پای درآیند که آفت درختان تنها یکی از عاملهای این بدکارکردیهاست و این همه در حالی است که معلوم نیست برای پایش درختهایی که هر سال میکاریم چه مکانیزمی بهکار میرود و در سازوکارهای نگهداری و نظارت، چقدرشان جان سالم بهدر میبرند.
۲-درخت و فضاهای سبز در شهرهایی چون خرمآباد داستانی ویژه دارند:
-یک عضو شورای شهر وقت خرمآباد میگوید: بعد از تصرف باغ کشاورزی برای تبدیل به پارک ملت، بسیاری از آن قطعهقطعه شد و به فروش رسید.(کیهان ویژه ۱۴ تیر۱۳۸۱)
– یک عضو شورای اسلامی شهر میگوید: استانداری لرستان بسیاری از فضاهای سبز را با عجله به افرادی واگذار کردهاست.(کیهان ویژه ۹ مراد ۱۳۸۱)
-یک عضو شورای اسلامی شهر میگوید: سازمان مسکن و شهرسازی بدون رعایت ضوابط و مقررات قانونی کمیسیون ماده ۵، زمینهای دارای کاربری فضای سبز را بهراحتی بهعنوان کاربری مسکونی واگذار میکند. (اطلاعات ۹ مراد ۱۳۸۱)
– داستان تخریب و نابودی باغهای تاریخی خرمآباد با تغییر مسیر رودخانه و زیرِ ساختوساز بردن بخشهای عمدهی کمربند سبز شهر خود حکایتی دیگر دارد و … زنجیرهای از نمونههای پرشمار دیگر!؟
در این حیطه، مدیران عزیز، هرگاه کم آوردهاند دیواری کوتاهتر از این فضاهای حیاتی نیافتهاند تا از آن بالا روند!؟
به تعبیر «مکننیل»: برخی از مدیران با تفکر دو دویی، در واقع تنها از نیمکرهی چپ مغز خود استفاده میکنند در حالی که نیمکرهی راست مغز آنان که طرحهای خلاق را سامان میدهد کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. و بیجهت نیست که مهندس علیقلیزاده شهردار پیشین خرمآباد میگوید: در این شهر، شهر را میفروشند تا با آن، شهر را اداره کنند!؟
برای این دسته از مدیران، درخت و محل کاشت درخت پدیدههای کالایی هستند که در بازار مکارهی زمین و ساختوسازهای بیرویه، جان میدهند برای قربانی شدن. درخت برای آنان نه در بُعد زیباییشناختی و نقشهای بصری و نه بهعنوان پالایشگاهی برای سلامت و تلطیف هوای شهر اهمیت ندارد. چرا که به قول «پوپر»: برای اینکه بتوانیم چیزی را ببینیم، باید بدانیم آنچیز چیست، و این همهی مشکل مدیریت در شهرهای ماست!؟
۳- در جزو هزارویکم جفا به درختهای منطقه، پس از مسئلهی آفتهای جورواجور، عملکرد نامناسب و گاه فاجعهبار است. پیشتر نوشتیم: حکایت مرگ تدریجی و بیشتاب درختان سرزمین آب و درخت، حکایت نگاه فلج به منبعهای بیجایگزین این دیار است، از قلمروهای روستایی و عشایری گرفته تا محدودههای شهری همهجا صدای آژیر، طنینانداز است؛ آژیرهایی بدون وجود آمبولانسهای حامل بیماران در حال موت!؟ هر سال، تبرها و ارهها و شعلههای خانمان برانداز آتش، بیهیچ ابایی، هزاران هکتار جنگل بیجایگزین بلوط را به کپههای خاکستر تبدیل میکنند. در حالی که «بر پایهی برآوردها، ارزش اکولوژیکی هر درخت بلوط، نزدیک به دویستهزار دلار است.»(همشهری، اول اردیبهشت ۹۸)
با وصف این، سیطرهی روندهای تخریبی، تنها به بیرون شهرها محدود نمیشود و بعضی از شهرهای ما نیز در حال پرداخت بهایی گزاف بابت این مدل وندالیستی هستند که قلع و قمع خزندهی چنارهای کهنسال در برخی خیابانهای خرمآباد، هنگام ساختوسازهای بیپایان، نمونهای از آن است و «موزز» بهدرستی گفته است: من راه خود را با ساطور هم شده باز میکنم، شما هم برای توقف کار من هر کاری میخواهید بکنید!؟
۴- در شرایطی که هر ساله دهها تُن انواع آلایندههای منواکسید کربن، اکسید گوگرد، اکسید نیتروژن و ذرات معلق حاصل از سوخت فسیلی و احتراق ناقص این سوختها از طریق شبکهی حمل و نقل در فضای شهر منتشر میشود، درخت و درختکاری از ابتداییترین و ضروریترین نیازهای آن بهعنوان پادزهر این وضعیت است.
برای پاسخگویی به این نیاز باید به الگوی دکتر دهمرده در ایجاد بام شهر روی آورد.
پس از سالها تنگنای ساختاری مدیریت داناییمحور و حکمرانی تفکر ذرهای که نه تنها با تاخیر در بارورسازی پتانسیل های کممانند درهی خرمآباد همراه بوده بلکه اغلب، اتلافهای دهشتناک منبعهای بیبدیلِ طبیعی و تاریخی این دره را نیز یدک کشیدهاست،
متن کامل و ادامهی این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:https://avayeseymare.ir/?p=28053
🔻مغالطه هدایت نقدینگی
✍️حسین سلاحورزی
در ادبیات اقتصادی ایران، سیاستگذاران و برخی کارشناسان بهطور مکرر از مفهوم «هدایت نقدینگی » بهعنوان راهکاری برای رفع چالشهای اقتصادی نام میبرند.
این پیشنهادها با استناد به حجم نقدینگی کشور - که هماکنون به حدود ۹۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده - مطرح میشود و مدعی است که با جهتدهی این حجم مالی به بخش تولید، میتوان سرمایهگذاری مولد را افزایش داد و به رشد اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی دست یافت.
با وجود جذابیت ظاهری این ایده، با کمی بررسی میتوان دریافت که این دیدگاه بر پایهی برداشت نادرستی از مفهوم نقدینگی استوار است و از اینرو، نهتنها از منظر اجرایی امکانپذیر نیست، بلکه از نظر اقتصادی نیز فاقد اعتبار است.
نقدینگی، که در علم اقتصاد تحت عنوان M2 تعریف میشود، مجموع اسکناس و مسکوکات در دسترس عموم، سپردههای دیداری و سپردههای مدتدار بخش خصوصی نزد نظام بانکی را شامل میشود.
در اقتصاد ایران، سهم اسکناس و مسکوکات در این مجموعه اندک (کمتر ۱۰ درصد) است و بخش عمدهی آن را سپردههای بانکی تشکیل میدهند. برخلاف تصور عمومی، این سپردهها انباشتی از وجوه نقد قابلاستفاده نیستند، بلکه عمدتاً نتیجهی فرآیند خلق اعتبار بانکیاند.
به عبارت دیگر، وقتی بانکها وام اعطا میکنند، سپردههای جدیدی در حسابها ایجاد میشود که خود بهعنوان بخشی از نقدینگی ثبت میگردد. بنابراین، نقدینگی نه یک منبع مالی آزاد و قابلتخصیص، بلکه معیاری از تعهدات و جریانهای مالی موجود در اقتصاد است.
برای تبیین این موضوع، میتوان اقتصاد را به یک سیستم محدود تشبیه کرد که تنها ۱۰۰ واحد منبع واقعی (مانند مواد اولیه یا نیروی کار) در اختیار دارد.
حال اگر از طریق سازوکارهای بانکی، اعتباری معادل ۱۰۰۰ واحد ایجاد و در حسابها ثبت شود، حجم نقدینگی به ۱۰۰۰ واحد میرسد. اما این افزایش نقدینگی به معنای وجود ۱۰۰۰ واحد منبع واقعی نیست؛ منابع قابلاستفاده همچنان همان ۱۰۰ واحد اولیه است و نقدینگی صرفاً نشاندهندهی گستردگی تعهدات اعتباری است.
در ایران نیز، رقم ۹۵۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی، بیانگر حجم این تعهدات است و نه وجوهی که بتوان آن را بهطور مستقیم به بخش تولید هدایت کرد.
مغالطهی اصلی در این ایده نهفته است که هدایت نقدینگی میتواند بهطور مستقیم به افزایش سرمایهگذاری و رشد اقتصادی منجر شود.
از منظر اقتصاد کلان، رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) به افزایش تولید واقعی کالاها و خدمات وابسته است که این امر نیازمند سرمایهگذاری در داراییهای حقیقی نظیر زیرساختها، تجهیزات و نیروی انسانی است.
این سرمایهگذاریها از محل پسانداز واقعی اقتصاد - یعنی بخشی از درآمد که به مصرف جاری اختصاص نیافته - تأمین میشوند.
نقدینگی، بهعنوان یک متغیر پولی، تنها نقش واسطهای در جابهجایی این منابع دارد و نمیتواند بهتنهایی منبعی جدید خلق کند. اگر سیاستگذاران با افزایش عرضهی پول یا اعطای وامهای گسترده، نقدینگی را به سمت تولید سوق دهند، این اقدام در غیاب منابع واقعی کافی، صرفاً به افزایش تقاضا و در نتیجه فشار تورمی منجر خواهد شد.
بهعنوان مثال، فرض کنید دولت تصمیم به تأمین مالی یک طرح صنعتی از طریق افزایش نقدینگی بگیرد.
در صورتی که ظرفیت تولید مواد اولیه (مانند فولاد یا انرژی) یا نیروی کار متخصص محدود باشد، تزریق پول جدید تنها قیمت این منابع را افزایش میدهد و پروژه یا ناتمام میماند یا به هزینههای بالاتر و کاهش کارایی منجر میشود.
شواهد تاریخی اقتصاد ایران نیز این الگو را تأیید میکند؛ رشد بیرویهی نقدینگی در سالهای گذشته، اغلب با تورم بالا همراه بوده و تأثیر چندانی بر افزایش تولید واقعی نداشته است.
از اینرو، ادعای امکان افزایش سرمایهگذاری در تولید و تحقق رشد اقتصادی از طریق هدایت نقدینگی سرگردان، از منظر اقتصادی قابل دفاع نیست.
اصطلاح «نقدینگی سرگردان» خود گمراهکننده است، زیرا این نقدینگی نه سرگردان، بلکه بخشی از فعالیتهای مالی پیشین است که در نظام بانکی ثبت شده است
. آنچه اقتصاد ایران برای توسعهی پایدار نیاز دارد، تقویت پسانداز واقعی، ارتقای بهرهوری منابع موجود و رفع موانع ساختاری در بخش عرضه است.
تمرکز بر هدایت نقدینگی، بهجای پرداختن به این الزامات بنیادین، تنها به انحراف سیاستگذاری از مسیر صحیح منجر میشود.
اقتصاد کشور نیازمند راهبردهایی مبتنی
بر واقعیات و اصول علمی است، نه ایدههایی که صرفاً در سطح شعار جذابیت دارند.
نشانی این یادداشت در تارنمای آوای سیمره:
👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28047
سالی بر ما گذشت اما…!

سال ۱۴۰۳ در ایستگاه پایانی است و عنقریب سال نو و نوروز باستانی فرامیرسد.
اهل خانه هم کم و بیش به استقبال رفتهاند و تدارک دیدهاند اما در سینه و گلوی من گویی دردی جانکاه و بغضی کهنه در جنبش و جوش و غلیان است. میدانم و نمیدانم این صاحبمرده چیست که شادی و شور و نشاط بهار و نوروز را در دلم کشته و از چشمام انداخته است! البته، نیمنگاهی امیدوارانه و شکرگزارانه به نوروز دارم که بر حسب ظاهر خانواده در صحت و سلامتاند و کم و بیش گرد هم میآییم و سال نو را تحویل میگیریم اما… ، اما گویی دنیا اصلاً به کام نیست و این دل خوشکُنک هم با آن بغض کهنه و فرو خفته نمیتواند کاری بکند. حد و اندازه و عمق و حجم این بغض را نمیتواتم بیان کنم و به قلم درآورم. همیدانم که مایهی اصلی این بغض و این درد ریشه در اوضاع و احوال نابهسامان جامعه دارد که تصویر و تصور آن هیچ انسان مسئول و متعهدی را لحظهای رها نمیکند و به حال خود وا نمیگذارد. شرح و بسط این ماجرا بماند که به فراخور، از آن آگاهیم و آگاهید. بخش دیگر از این مایهی دلآزاری مربوط به دگرگشت طبیعت و بسته شدن در آسمان به روی سرزمینامان و حیطهی زیستامان است. برای هرکس، بهار و فرارسیدن نوروز در متحول شدن سرور آفرین زادگاهاش و محل نشو و نمایاش مشخص میشود. یکی دو روز پیش از کسی پرسیدم نوروز در زادگاهامان فرارسیده است؟ آب نو در سراب نزدیک خانه قدیمی و خاطرهانگیزامان جاری شده است؟ رقص شاخهها و جوانههای بید و لرزش پونههای نو رسته بر طرف رودخانه و جویبارهایش هست؟ سبزه «چَم»ها بر دمیدهاند؟ «تَم»های باران بر دشت و دمن و کشتزارها هست؟ دستهدسته پرستوها در آمد و شد عاشقانه هستند؟ و…؟! سری تکان داد و خمی به ابرو آورد و آهی کشید و من هم برای هزارمین بار بغض را از گلو به سینه حواله دادم و نیمنفسی بر آوردم از چنین حسادتی که آسمان بر زمین و زمان امان روا داشته است. این بغض کهنه و این درد مرموز البته همهگیر و گسترده است. با این حال، چرخ فلک و روزگار میچرخد و هیچ چیز معلوم نیست. معلوم نیست چه بازیها و حوادثی در راه است. نمیتوان و نباید یکسره غلبهی یاس را پذیرفت و تسلیم شد. خدا را چه دیدید؟! شاید بازی روزگار بر وفق مراد و شفای دردها و رنجها و بغضها قرار گرفت. بنابراین، با همه بیقراریها و ناآسودگیها، امیدوارنه به استقبال بهار و نوروز و سال نو میرویم. رنج اجتماعی و طبیعی و اقلیمی خود و دیگران را فراموش نمیکنیم اما، به استقبال بهار و نوروز میرویم زیرا، عهد و پیمان و رسم نیاکان امان هم بوده است. پیشاپیش فرا رسیدن نوروز کهن و باستانی را به همه دوستان و هموطنان شادباش میگوییم.
نویسنده: دکتر مراد سپهوند | سرچشمه: سیمرهی شمارهی 766(27 اسفندماه1403)
@seymareweekly
انتقاد تند نمایندهی خرمآباد از سیاستهای توسعهی نامتوازن؛
لرستان قربانی سیاستهای نادرست آمایش سرزمینی و فشارهای محلی بر نمایندگان / قانون مالیات بر ارزش افزوده تاثیر منفی بر استانهای کمتر توسعهیافته دارد
سیمره - گروه اجتماعی: دکتر رضا سپهوند، نمایندهي مردم خرمآباد و چگنی در مجلس شورای اسلامی، بیستو ششم اسفندماه 1403 در دیدار با نویسندگان هفتهنامهی سیمره به شدت از سیاستهای توسعهی نامتوازن در کشور و بیتوجهی به مطالبات واقعی مردم انتقاد کرد.
وی با اشاره به مشکلات بیشمار استان لرستان، تاکید کرد:« این استان قربانی سیاستهای نادرست آمایش سرزمینی و فشارهای فزاینده محلی بر نمایندگان مجلس شده است.»
فشار مطالبات شخصی، سد راه ایفای نقش ملی نمایندگان:
سپهوند با انتقاد از حجم بالای مراجعات مردمی با مطالبات شخصی، این موضوع را مانعی جدی بر سر راه ایفای نقش ملی نمایندگان دانست.
وی اظهار داشت: «متاسفانه فرهنگ سفارشمحوری در نظام اداری کشور نهادینه شده و مردم برای حل مشکلات روزمره خود به نمایندگان متوسل میشوند.»
سپهوند افزود:« این حجم انبوه از مطالبات شخصی، وقت و انرژی نمایندگان را تحلیل برده و فرصت کافی برای پیگیری مسائل کلان استان و کشور باقی نمیماند.»
نمایندهی خرمآباد و چگنی همچنین به فشارهای فزاینده برای دخالت در انتصابات اشاره کرد و توضیح داد:«فشارها از جانب اطرافیان، ستادهای انتخاباتی و حتا به صورت قومی و قبیلهای برای انتصاب افراد خاص وجود دارد.»
وی ادامه داد:« نمایندگانی که در برابر این فشارها مقاومت میکنند، متاسفانه با تخریب و انتقادهای ناروا مواجه میشوند. این فشارها، نمایندگان را از تمرکز بر وظایف اصلی خود باز میدارد و موجب اختلاف و عدم همگرایی بین نمایندگان نیز میشود.»
انتقاد از رویکرد تحمیلی در موضوع حجاب:
سپهوند در بخش دیگری از سخنان خود، به موضوع حجاب و قانون اخیر مجلس در این زمینه پرداخت و با انتقاد از رویکرد تحمیلی، تاکید کرد:« باور دینی میبایست در قلب و ذهن افراد نهادینه گردد و تحمیل باورهای دینی از طریق قانونگذاری در مجلس، رویکردی کارآمد و پایدار محسوب نمیشود.»
عضو کیمسیون انرژی مجلس افزود:« مجلس ظرفیت قانونگذاری در حوزههای متنوع و حیاتیتری را دارد و ترویج دینداری باید به متولیان اصلی این امر واگذار گردد.»
نمایندهی خرمآباد و چگنی ضمن تاکید بر اهمیت حجاب و عفاف به عنوان ارزشهای دینی، رویکرد اجباری را مغایر با اصول دین و تجربههای جهانی دانست.
لرستان قربانی توسعهی نامتوازن و بیتوجهی به آمایش سرزمینی:
سپهوند در ادامهی سخنان خود به شدت از توسعهی نامتوازن در کشور و بیتوجهی به آمایش سرزمینی انتقاد کرد و استان لرستان را نمونهی بارز این بیعدالتی خواند.
وی با اشاره به ظرفیتهای بالای استان در بخشهای کشاورزی، دامپروری و ترانزیت، تصریح کرد:«متاسفانه در نظام بودجهریزی و تخصیص منابع ملی، ثروت ملی و بودجه مملکت در هیچ دورهای بر اساس آمایش سرزمینی و ظرفیتهای واقعی مناطق تخصیص نیافته است.»
نمایندهی خرمآباد و چگنی ضمن تصریح کرد:«استان لرستان با وجود پتانسیلهای فراوان، از مزایای موقعیت خود بهرهمند نگردیده و همواره مورد بیمهری و کمتوجهی قرار گرفته است.»
سپهوند با انتقاد از تمرکز بیرویه صنایع آببر در مناطق کمآب، این سیاستها را غیرکارشناسی و موجب هدررفت منابع ملی دانست و افزود: «ایجاد صنایع آببر نظیر پتروشیمی و فولاد در مناطق کمآب، اقدامی غیرکارشناسی است که منجر به تحمیل هزینههای هنگفت، نظیر صرف یکصدوبیستوپنج هزار میلیارد تومان برای انتقال آب شیرین از دریای عمان به اصفهان، میگردد.»
وی گفت:« شایسته است این صنایع در سواحل خلیج فارس و دریای عمان، یعنی مناطق دارای منابع گازی و نفتی، احداث گردند.»
متن کامل و ادامهی این گفتوگو را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28003
🌹🌷💐🌺🪻🥀🌻🌸🌼🌾🪴🪷🪴
نوروز؛ نماد بازآفرینی اجتماعی و آگاهی جمعی
نوروز فراتر از یک تحول طبیعی، عرصهای برای دگرگونی اجتماعی است. تغییر فصلها نهتنها در طبیعت بلکه در ساحت اندیشه و مناسبات انسانی نیز بازتاب مییابد. در بطن این دگرگونی، جامعه فرصتی مییابد تا از رکود به پویایی، از انفعال به کنشگری، و از تکرار به بازاندیشی گذر کند. امید که این نو شدن، رخوت و بیتفاوتی را از ذهنها بزداید و جان تازهای در کالبد تفکر جمعی بدمد و زمینه ساز عقلانیت، تقویت سرمایه اجتماعی و تحکیم پیوندهای انسانی باشد.
در ساختارهای اجتماعی، موانعی نامرئی اما قدرتمند، امکان تغییر را محدود میکنند، روابط سلسلهمراتبی که نقد را سرکوب میکند، تعصباتی که انسجام اجتماعی را تهدید مینماید، خشم و هیجانزدگیای که جایگزین عقلانیت میشود، و سبک زندگی مصرفگرایانهای که سعادت را در تملک فرو میکاهد؛ رهایی از این قیود مستلزم آگاهی، شهامت فکری، مسئولیتپذیری مدنی و دوری از بی تفاوتی اجتماعی است.
زندگی اجتماعی، عرصهی پیوندها و تعاملات معنادار است. در میان هیاهوی روزمرگی، نباید خود را در تصورات قالبی محصور کرد و شرطی شرایط شد. ضروری است که در برابر هژمونی موجود به بازاندیشی در روایتهای مسلط بپردازیم، از نگاههای تکبعدی فراتر رویم و سوژگی خویش را در مناسبات اجتماعی بازتعریف کنیم. شناخت منطقی و سنجیده، نه در قالب داوریهای شتابزده، بلکه در بستر گفتوگوهای نقادانه و همدلانه معنا مییابد.
باشد که در این دگرگونی، بیناییای ژرفتر، شنواییای دقیقتر و زبانی رها از مصلحتاندیشیهای عقیم بیابیم تا جامعهای آگاهتر، آزادتر و همبستهتر بسازیم.
برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم
انجمن جامعهشناسی استان لرستان
@seymareweekly
✅مصدق و ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند
✍️محسن رستمی
روزها و مناسبتهای مختلفی در تاریخ معاصر کشور وجود دارند که هر کدام در زمان خود از اهمیت بهسزایی برخوردارند.
اینها معرف وقایع مهمی هستند و روزشمار و یادآوری آنها خود مصداق و گواهی است از خاص بودن این آیینها که در ذهن و باور مردم ماندگار و حک شده است.
یکی از این وقایع مهم تاریخی کشور به جرئت میتوان آن را از روزهای بسیار مهم و تاریخساز و سرنوشتساز دانست، ۲۹ اسفند۱۳۲۹ است که یادآور روزی بزرگ و فرخنده است که در آن جامعه ایرانی بعد از سالها تحقیر و سرکوب و سلطهی خارجی که توسط ایادی داخلی و خودفروخته شکل گرفته بود که به طبع آن دول استعماری با وضع یک سری قراردادهای ننگین و یک طرفه در جهت مطامع و منافع نامشروع خود دست به چپاول و غارت منابع کشور میزدند و عملا کشور به حیاط خلوت آنان تبدیل شده بود و به بهانه های مختلف و توخالی همچون نبود نیروی متخصص و فنی ویا فقدان ابزارها و تکنولوژیهایی به روز و کارآمد و یا در توجیه موازنه مثبت در جهت خوشایند بیگانگان که از حلقوم خائنین نواخته میشد در حال تاراج منابع کشور از جمله نفت بودیم که در قراردادهای سوری و یک طرفه تا سالیان سال انحصار استخراج نفت را توسط شرکتها و کمپانیهای خود قبضه کرده بودند و در کمال وقاحت و گستاخی خود را در این زمینه محق و ذینفع می دانستند و هیج حق و حقوق برای مردم که صاحبان اصلی این ثروت خدادادی بودند، قائل نبودند.
واز طرفی دیگر هیئت حاکمه و دربار که باید حافظ منافع کشور باشند به راحتی در زد وبندهای فساد آمیز منابع کشور را به بیگانانگان به ثمن بخس واگذار کرده وبه فروش می رساندند که این نوع روش های مفسده آمیز برای بسیاری از شخصیت های ملی و استخوان دار بسیار سخت میبود
و همچون دردی سنگین بر روح وروان آنها عمل می کرد و مسئولیت تاریخی و ملی آنان را در آن شرایط نخوت وانفعال مضاعفتر مینمود
ادامه و متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=27996
@seymareweekly
سیمرهی ۷۶۵ جاری شد…

هفتصدوشصتوپنجمین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز پنجشنبه 23 اسفندماه (1403) به صاحبامتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
-گنجينهي پنهان نئاندرتالها در لرستان/ غار قمري کانوني براي مطالعهي تحولات فرهنگي و زيستي غرب ايران است؟
*سرمقاله:
– آموزش و سرمايهي اجتماعي/ دکتر حسین مهرداد
*یادداشتها:
-مصيبتهاي اولاد آدم!/ ماشا اکبری
-شاهراه توسعهي اقتصادي از کوچهي فرهنگ ميگذرد/ دکتر ساسان والیزاده
-مارين: روستايي در دل کوهستانها/ امیر منصوری
-….انسانم آرزوست / محمدرحیم سهرابی
-نقاشياي که ديگر لول نشد / آزاده امیری
-ديوژن کلبي، فيلسوف متکدي!/ احمد میری
*طنز:
-کارتون سیمره/ یاسر دلفان
-حقوق نجومي و گردوهاي باغ بخش خصوصي! / وحید حاجسعیدی
*پیشخوان سیمره:
-«نقطهچين چشمها» اثري تازه از کوروش همهخاني
*گزارش:
لرستانيشناسي: فريدزاده، شاعر تئاتر لرستان: يادگاري از جنس کلمات و صحنهها
*لرستانپژوهی:
-مستندنگاري ماجراهاي من و سياست/ فصل دوم/ بخش ۸۱ / جعبه سياه خرمآباد(۴)
*اخبار:
– استاندار: ارزش کالاهاي صادراتي لرستان بايد به يک ميليارد دلار برسد
-سرپرست دانشکدهي ادبيات و علوم انساني دانشگاه لرستان منصوب شد
-۳۵ هکتار اراضی طرحهای راکد شهرکهای صنعتی لرستان بازپس گرفته شد
– و ...
@seymareweekly
خیبر خرمآباد از سد چادرملو گذشت؛ بردهای خانگی لرتباران ادامه دارد

در هفته بیست و سوم لیگ برتر فوتبال ایران، تیم خیبر خرمآباد با نتیجهی ۲-۰ میزبان چادرملو یزد بود و توانست سه امتیاز مهم را در خانه به دست آورد.
این پیروزی نه تنها جایگاه خیبر در جدول را بهبود بخشید، بلکه نشان داد که این تیم در بازیهای خانگی خود همچنان قدرتمند و مصمم است. این برد برای هواداران لرتبار خیبر خرمآباد، که در ورزشگاه تختی حضور داشتند، لحظات شادیآفرینی را به ارمغان آورد.
نیمهی نخست: گلزنی سریع و تسلط خیبر
در نیمهي نخست، خیبر خرمآباد با دو گل سریع در دقایق ۳۷ و ۴۰ بازی را به نفع خود تغییر داد. محمدجواد محمدی و امیرحسین جدی گلزنان خیبر بودند که با به ثمر رساندن این گلها، فشار روانی زیادی به تیم چادرملو وارد کردند. این دو گل نه تنها تسلط خیبر بر بازی را نشان داد، بلکه روحیه تیم میزبان را نیز تقویت کرد. چادرملو یزد که در نیمه نخست نتوانست واکنش مناسبی نشان دهد، با نتیجه ۲-۰ به رختکن رفت.
نیمهی دوم: تلاش چادرملو و انکار گل سوم خیبر
در نیمه دوم، چادرملو یزد با تغییر تاکتیک و افزایش فشار به دنبال جبران نتیجه بود، اما دفاع منسجم خیبر و دروازهبانی قوی محمد دیناروند مانع از گلزنی مهمانان شد. در دقیقه ۹۰، امیررضا تیموری موفق شد گل سوم خیبر را به ثمر برساند، اما این گل توسط کمک داور ویدیویی (VAR) رد شد. با این حال، خیبر خرمآباد توانست با همان نتیجه ۲-۰ بازی را به پایان برساند و سه امتیاز مهم را در خانه کسب کند.
تیمها و ترکیبها
خیبر خرمآبادبا هدایت سعید دقیقی و ترکیبی شامل محمد دیناروند، حسین ابرقویینژاد، سیدمحمد احسان حسینی، مسعود محبی، سینا خادمپور، عباسی، علیرضا دغاغله، امیرحسین رنگرز جدی، مهدی گودرزی، محمد صابریپور و محمدجواد محمدی به میدان آمد.
از سوی دیگر، چادرملو یزد با هدایت سعید اخباری و ترکیبی شامل ادسون ماردن، سیروس صادقیان، ویکتور ماتئوس، رودریگز، علی طاهران، رضا دهقان، هادی حبیبینژاد، علی خدادادی، رضا محمودآبادی، سیدعلی یحییزاده و سعید محمدیفر تلاش کرد تا به نتیجه مثبتی دست یابد، اما موفق نشد.
داوری و VAR
سیدرضا مهدوی بهعنوان داور اصلی این دیدار، همراه با کمکداوران بهمن عبدالهی، مرتضی یوسف شهریاری و حسین امیدی، بازی را قضاوت کردند. امیر ایار نیز به عنوان داور VAR و علی احمدی به عنوان کمک VAR در این بازی حضور داشتند. استفاده از VAR در دقیقه ۹۰ و رد گل سوم خیبر یکی از لحظات حساس این دیدار بود.
هواداران و بلیت رایگان
با توجه به شیوهنامهی سازمان لیگ مبنی بر قیمتگذاری حداقل و حداکثر بلیتهای فروشی، مالک باشگاه خیبر خرمآباد تصمیم گرفت بلیت این دیدار را به صورت رایگان در اختیار هواداران قرار دهد. این اقدام نه تنها باعث شد ورزشگاه تختی مملو از هواداران شود، بلکه فضای شاد و پرانرژیای را برای تیم میزبان ایجاد کرد.
جدول و آینده خیبر خرمآباد
پیش از این دیدار، خیبر خرمآباد با ۲۲ بازی، ۶ برد، ۵ تساوی و ۱۱ شکست در رتبهی دوازدهم جدول ۱۸ تیمی لیگ برتر قرار داشت. این پیروزی امتیازات خیبر را به ۲۳ رساند و جایگاه این تیم را در جدول بهبود بخشید. خیبر خرمآباد در هفتهی بیستوچهارم لیگ برتر، روز شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۴، مهمان تیم استقلال تهران خواهد بود. این بازی چالشبرانگیز برای خیبر فرصتی است تا بتواند در بازیهای خارج از خانه نیز عملکرد بهتری از خود نشان دهد.
تحلیل انتقادی: چرا خیبر در خانه قدرتمند است؟
خیبر خرمآباد در بازیهای خانگی خود عملکرد قابل توجهی داشته است. این تیم با تکیه بر حمایت هواداران و استفاده از شرایط زمین خود، توانسته است نتایج مثبتی کسب کند. با این حال، چالش اصلی خیبر عملکرد ضعیفتر در بازیهای خارج از خانه است. برای تثبیت جایگاه خود در لیگ برتر، خیبر باید بتواند در بازیهای خارج از خانه نیز نتایج بهتری کسب کند.
نتیجهگیری
برد ۲-۰ خیبر خرمآباد مقابل چادرملو یزد نه تنها سه امتیاز مهم را برای این تیم به ارمغان آورد، بلکه نشان داد که خیبر در بازیهای خانگی خود همچنان قدرتمند است. با این حال، برای تثبیت جایگاه خود در لیگ برتر، خیبر باید بتواند در بازیهای خارج از خانه نیز عملکرد بهتری از خود نشان دهد. هواداران خیبر امیدوارند که این تیم در ادامه فصل نیز بتواند نتایج مثبتی کسب کند و جایگاه خود را در جدول بهبود بخشد.
@seymareweekly
✅تاملی در نوشتهی «زنان زمینی، مردان مریخی»
✍️احمد میری
تاملی در مورد نوشتار آقای سلمان احمدوند در نشریهی وزین سیمره، شمارهی ۷۶۰ به تاریخ ۲۳ بهمن ۱۴۰۳ با عنوان:«زنان زمینی، مردان مریخی»
نویسنده با استناد به گفتهای از عباس کیارستمی، عشق را یک سوءتفاهم دانسته و معتقد است که تفاهم بین زن و مرد ممکن نیست و شرط دیالوگ پذیرشِ همین حقیقت است.
ایشان با این مقدمه و ذکر پارهای از نمونهها، شواهد و نیز توضیحاتی که به سود مردان و علیه زنان است، تلاش کرده تا تلویحاً اثبات نماید برخلاف تصور رایج، آنکه باید حقش ادا شود، مرد است و نه زن.
و اما از این نقل قولی که نامبرده از عباس کیارستمی ذکر کرده است دو تا «حکمِ مطلق» برداشت میشود:
یکی «بطلانِ مطلقِ تفاهم» و دوم «اثباتِ مطلقِ سوءتفاهم» بین زن و مرد.
به نظرم در مورد «تفاهم»، پرسشهای کلیدی و مهم زیر، قابلِ طرح میباشند و پاسخ به این پرسشها خودبهخود تا حدودی بحث «سوءتفاهم» را نیز بهعنوان نقطهی مقابلِ «تفاهم» روشن میکند:
۱ـ آیا «تفاهمِ» مطلق، کامل و همیشگی، امکانپذیر و مطلوب است؟
بس بعید به نظر میرسد کسی جسارت و شهامت داشته باشد که به این پرسش، جواب مثبت دهد. با پاسخ منفی به پرسش بالا و درنتیجه نسبی و غیردائمی دانستن «تفاهم»، پرسش زیر پیش میآید:
۲ـ «تفاهم» بر سر چه مواردی و با چه شرایطی؟
به نظرم آنچه باب گفتوگو و دیالوگ را میبندد، پاسخ مثبت به پرسش نخست یعنی «باور به تفاهمِ مطلق» است و نه لزوماً «قائل بودن به تفاهم»، زیرا وقتی تفاهم را مطلق، دائمی و کامل بدانیم، درواقع «دو نفر» و در اینجا «زن و مرد» را یکی، یکسان و تکراری، تلقی کردهایم که این ادعایی رمانتیک، خیالی و ایدهآل است و نه واقعی!
چنین ادعایی، تفاوتها را علیرغم واقعی بودنشان انکار میکند! در حالی که دنیا، دنیای تفاوتهاست و همین پذیرش گوناگونیهاست که زندگی را از ملال و پوچی میرهاند و به آن زیبایی میبخشد.
بنابراین پذیرش این اصل که تفاهم، امری نسبی است و نه مطلق، این امکان را به وجود میآورد که زن و مرد با دیالوگ و بازکردن باب گفتوگو و همشنوی، از جدل و جدال بر سر دوگانههای اختلافافکنِ «من ـ تو» یا «فامیلِ من ـ فامیلِ تو» بپرهیزند و به یک مدارا و توافقِ «منطقی ـ اخلاقیِ» دوطرفه برسند.
از منظر روانشناسی، «انتظار و توقع»، ریشهی خشمهاست و چه توقعی بالاتر از این که تفاهم را مطلق بپنداریم؟!
«زن و مرد» با چنین انتظار نادرستی از یکدیگر، مشکلات و واقعیات تلخی را رقم میزنند که نویسنده در نوشتارش پارهای از آنها را بیان کرده و البته به هر دلیل، متاسفانه تمام آنها را به پای همهی زنان و ویژگیهای ذاتی زنانه نوشته و سهم مردان را به نوعی انکار کرده است! در واقع آنچه به نظر قاصرم میرسد این است که اغلب نمونههایی که نویسنده برشمرده نه ویژگیهای منفی و ذاتی خاص زنان بلکه مشکلاتی هستند که همین انتظار نابهجا در ایجادشان چه در زن و چه در مرد مؤثر است.
بنده ضمن پذیرش برخی ویژگیهای فیزیولوژی و روحی ذاتی زنانه، معتقدم پارهای از انتقاداتی که در آن نوشتار بهعنوان ویژگیها و رفتارهای ذاتی زنان مطرح شدهاند ریشه در فرهنگ مردسالارانه و زنستیزانهی جامعهی ما در طول تاریخ این سرزمین دارند و لذا تاثیر فرهنگ، تاریخ و اجتماع را در بخشی از این ویژگیها و رفتارها نمیشود انکار کرد.
بیشک، مردان هم باید سهم قصور و نیز ویژگیها و رفتارهای منفی خویش را بپذیرند و آنها را نقد کنند.
بهعنوان مثال، بعید است بر اساس تحقیقات علمی، آمار مستندی در اختیار داشته باشیم که «زن، دوستار خویشانِ خود است و پذیرای مهربان آنان و از حضور کَسانِ همسر تلخکام»!
یا اینکه «مرد، غمها و غصههایش را در باغچهی قلبش چال میکند و هرازگاه به غارهای درون، پناه میبرد و بیصدا میگرید اما زن مکانیسمهای دفاعی پرشمار نظیر گریستن، درددل کردن و … دارد»!
هر نمونهای که ایشان بهعنوان ویژگی منفی و رفتار نکوهیدهی زن معرفی کرده، مرد را از آن مبرا دانسته و حتا مردان را صاحب نقطهی مقابل آن صفات منفی معرفی کرده است اما واقعیت آن است که دیگران نیز با این روش و با تجارب شخصی خود میتوانند عکس این موارد را به عنوان مدعا و شاهد به نفع زنان و علیه مردان، مطرح کنند و نتیجهی مدنظرشان را بگیرند.
البته زنان جامعهی ما هم نباید دست روی دست بگذارند و ضمن دفاع از خویش ، باب انتقاد را به روی خودشان نبندند و پیش و بیش از مردان به بازسازی هویت خویش همت گمارند.
ادامه و متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=27899
✅نمایندگان لرستان و طرح رفع ممنوعیت سرمایه گذاری دولتی
خواندیم که در حاشیهی استیضاح عبدالناصر همتی و برکناری او ...، حلقهی پایداری مجلس، دام دیگری با عنوان«طومار اجرای قانون عفاف» بر صحن مجلس گسترانیده و ۲۰۹ تن از میان ۲۹۰ نمایندهی مجلس ایران، پای آن طومار را امضا کردهاند!
من هیچ توصیهای به پایداریها ندارم! یعنی روی سخنم با آنان نیست! حلقهی پایداریها جز این نتوانند بود و انتظار از این حلقهی تندرو، همین است که در چشم خلق میآید. طایفهای کوتهبین که جز پیش پای خویش نتوانند دید و در هویتشان بسیاری انگشت به دهن هستند که این سینهچاکان انقلاب و ارزشهای امت اسلام چه میتوانند باشند که رفتار و کردارشان در مسیر گفتارشان نیست و آن کنند که خسارت آورد و درخت وجودشان جز مرارت و رنج برای ایرانیان به بار نیاورد؟
سخن من با آن دسته از نمایندگانی است که در بزنگاهها نشان دادهاند با جریان تندرو زاویه دارند و آنجا که اقتضای عقل باشد، پایبند به اصول عقلانی هستند.
به شکل ویژه روی سخن من به نمایندگان لرستان است که میدانند مشکل جوانان و مردم فلکزدهی لرستان، اجرا نشدن قانون عفاف و حجاب نیست!
نمایندگان لرستان که برخی از آنان را خوب میشناسیم و میدانیم خانواده و فامیل و وابستگان آنان با مردم چون شیر و شکر به هم آمیختهاند و چیزی جدای از مردم ندارند و نیستند، چرا به شکلی عمل کرده اند که انگار سالهاست از این مردم بریدهاند و از ساحات و آنات و دغدغهها و خواستههای مردم لرستان بیخبرند و آگاهی ندارند!؟
اگر پایداریها برای بازی در معادلات سیاسی و بدهبستانهای پنهانی با دولت و نهادهای قدرت، هر ساعتی یک ورق را رو میکنند و گاهی بر ساز استیضاح میکوبند و گاهی دام طومار میگسترانند، چرا باید نمایندگان ما به سادگی در بازی این تندروها قرار بگیرند؟
آیا نمایندگان ما دریافتهاند که خواسته و مطالبات مردم لرستان بهراستی اجرای قانون عفاف نیست؟ آیا نمیدانند که در اصل، لرستانیها برای حفظ حریم و عفت خود، هیچ نیازی به قانون ندارند و قرنهاست این مردم به حریم همدیگر احترام میکنند؟ آیا نباید نمایندگانی که در مجلس برای تارموی زنان طومار امضا نمودهاند، بدانند که ما مردم لرستان به موی زنانمان و به گیس بافتهی مادرانمان سوگند میخوریم و در اصل لرستانیها حساسیتی که تندروها به گیس زنان دارند، ندارند و در این دیار برای موی زنان قداست قائل هستند؟
نمایندگان محترم مردم لرستان شایسته نیست چشم و گوش بسته در دام حلقهی پایداریها بیفتند! بهتر است کیاست داشته باشند و به جای امضای طومار اجرای قانون حجاب، تلاش کنند برای دستیابی به توسعهی متوازن «طرح رفع ممنوعیت سرمایهگذاری دولتی در لرستان و استانهای محروم» را پیگیری کنند!
نمایندگان مردم لرستان اگر به اندازهی ارزنی غیرت و تعصب داشته باشند، میتوانند قصهی فرآیند فقیر ساختن استانهای محرومی مثل لرستان توسط نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی را روایت کنند!
اینان میتوانند بگویند: چطور در زمان جنگ با توجیه نبود امنیت در استانهای مرزی از جمله لرستان، سرمایهگذاری دولتی را ممنوع کردید! و صنایع ملی مادر را به استانهای برخوردار در مرکز و شرق ایران گسیل دادید!؟
نمایندگان لرستان برای همهی نمایندگان کشور روایت کنند که: چطور پس از جنگ لرستان را از اعتبارات بازسازی جنگ محروم ساختید و این استان را که هویزهی ثانی را در دل خود داشت از قلم انداختید!؟
به مجلس و حاکمیت بگویند که در دوران سازندگی که آبها از آسیاب افتاد، چطور توانستید به بهانهی اصل ۴۴ قانون اساسی سرمایهگذاری دولتی را ممنوع اعلام و استانهای نابرخوردار از جمله لرستان را برای همیشه از سرمایهگذاری دولتی محروم کنید؟
نمایندگان لرستان به جای امضای طومار قانون حجاب، بهتر است روایت کنند که چطور مجلسیان، قانون درآمد حاصل از مالیات بر ارزش افزوده را که به خزانهی ملی میریخت و به تساوی بین مردم ایران تقسیم میشد، تغییر دادند و با تصویب قانون شیطنتآمیز بومیسازی درآمدهای مالیاتی، استانهای آسیبدیده را از ثروت ملی محروم ساختند!؟
چطور درآمد مالیات صنایع مادر را که با سرمایهی ملی و با توجیهات جنگ و امنیت در استانهای برخوردار احداث شده بودند به نوعی با زرنگی خصوصیسازی کردند و استانهای نابرخورداری مثل لرستان را از این درآمدهای ملی، محروم ساختند؟
آیا رواست درآمد عمومی استان لرستان ۲هزار میلیارد و اما درآمد عمومی استانهای شما ۳۰۰ هزار میلیارد تومان باشد؟
با این همه نامهربانی که در حق ما روا داشته شده است بهعنوان شهروندان و موکلان لرستانی، به خود حق میدهیم از نمایندگان لرستان گلهمند باشیم و اعتراف کنیم آنان نسبت به خواستهها و دردها و رنجهای اساسی مردم، ناآگاه و یا بی توجه هستند!
نویسنده : علی گودرزیان | سرچشمه : سیمرهی شمارهی 764 (16 اسفندماه 1403)
✅غزلی از مرتضا خدایگان
جنونِ زلفهایت بُرده از من باز، بازی را بیا پایان بده مردانه این گیسودرازی را
بکِش ابرو، بزن چاقو، بده مرهم، خدایی کن
به شدت دوست دارم این مدل بندهنوازی را
تمام پارهخطهای تنم را قطع کن با وصل
بر اندازیم این قانون خطهای موازی را
فقط تو میتوانی قاتل یک شهر باشی، بعد
به یک لبخند برداری کلاه هر چه قاضی را
بیا با اتحادی مزدوج حل شو در آغوشم
که از بنیاد برداریم اضلاع ریاضی را
دهان دائِمالخَمرِ خُمت را بستهتر کن باز
بیا از رو بِبَر یکجا، زکریاهای رازی را
| سرچشمه : سیمرهی شمارهی 762(چهارشنبه 8 اسفندماه 1403)
✅زمین چادر ِسبز در پوشدا
✍️دکتر نصرالله مسعودی
یکی از بنمایههای برانگیزاننده که گاه در ادبیات فارسی موجد آثاری نامیرا بوده و هست، موضوع فرا رسیدن نوروز و رخ نمایی بهار است وُ بهاریهسراییهای شاعران.
عنصر مشترک این بهاریهسراییها همه عشق است وُ بهره برگرفتن از بود ِنمود ِ دو روزهی گل و گیاه و باغ و راغ که مستعجل بودشان ِهمیشه داغ بیقراری میشود. چه شباهتی دارند بهار و شباب ِعمر! دو موضوع ازلی – ابدی که گریز پایی پُرهراسشان، دل دُردانهی شیراز را به ساحتی این سان اندوهزا میکشاند: «صبح است ساقیا قدحی پُر شراب کن/ دور فلک درنگ ندارد شتاب کن» تا آنجا که من خواندهام و بضاعت ناچیزم اجازه میدهد دریافتهام، هر شاعری مستقیم یا غیرمستقیم، زیباییهای بهار را عاشقانه به آغوش کشیده، و با ادراکی تلختر از شوکران، دریغاگوی این دولت زودگذر بوده است. اشارهی به همه بهاریهها، قطعن کتاب حجیمی را طلب میکند که جایش اینجا نیست و اما، واژهی بهار بهعنوان دال و یا عینیت آن به عنوان مدلول، برای من تداعیساز خاطراتی است زیبا و زشت که در جانِ به جان آمدهام غلغله برپا میکنند. از ترانهی آن زیبا صدای زیبا روی سربه هوا «پوران شاپوری» که میخواند:« گل اومد، بهار اومد میرم به صحرا» تا شعرِ فریدون مشیری: که تنگ دلانه سرود: «بهارم دخترم از خواب برخیز / شکر خندی بزن شوری برانگیز / گل ِاقبال ِمن ای غنچهی ناز/ بهار آمد تو هم با او در آمیز»؛ تا شرحه شرحه شدن قالیِ بهارستانِ قصر تیسفون که با تیزی شمشیر وُ قمه وُ هر چه برنده بود و میبرید، از دَم ِهزار تیغ گذشت. در مورد همین قالی، ابوجعفر محمد جریر طبری (۲۵۵- ۳۱۱ ) میگوید: طول قالی ۴۵۰ قدم و عرض آن ۹۰ قدم بوده است. من حتا یادِ بهار میافتم که نام بانوی نازنینی بود دانشور که نه باد، که نشتِ گاز، شبی او را با خود برد. و به رسم تراژدی، بابک و دو فرزندش را در بیپناهی این جهان رها کرد و رفت. و هم یاد بهارِ پراگ( Spring of Prague ) میافتم در چکسلواکی برژنف زده. اینها همه از چهار سو، به سمت وُ سویِ خرابآبادی که منم خیز برمیدارند.
و اما، در این روزها، در این روزهای خوف و رجا که دغل کاری و سیاه بازی آن سیاست بازِ کرملیننشین، که حالی سر خیلِ شیادانِ جهان شده است برآنم که از بهار پراگ بنویسم که مرتبط با عزیزکردگان کا گ ب. از بهارِ برباد رفتهی آزادی بیان. از نشریاتی که در کورههای سفلهپروری وُ پر روی وُ سفاهت، واژه به واژه سوختند.
در طول تاریخ، تمامیتخواهان اگر از خون ابویشان گذشته باشند، اگر با سنگ و آهن و آتش به شیوهی نرمافزاری به تعامل درآمده باشند اما هرگز و هرگز نشده است که در مقابله با آزادی بیان و آزادی نشریات و احزابِ مستقل به اندازهی یک ارزن پس نشسته باشند. در سال ۱۹۶۸ در انتخابات ِکمیتهی مرکزی حزب کمونیست چکسلواکی «آنتونن نوونتی Antonin Novonty» که پادوی بیچون و چرای تفکر ِ استالینی و مجری بیکم و کاست فرامین ِانسانیت کش برژنف بود، در اقلیت قرار گرفت. به جایش الکساندر دوبچک Alexander Dubcek رهبری حزب و کشور ِچکسلواکی را به دست گرفت. طرح و برنامهی دوبچک، عژت و احترام ِ به فردیت خلاق انسان بود؛ و هم و غماش سوسیالیسمی«با چهرهی انسانی». در آن هفت هشت ماه رهبری او، سانسورِ تهوعآور استالینی کاهش یافت. آزادی بیان در دستورِ کار قرار گرفت و به اجرا در آمد. دوبچک مجدانه تلاش کرد چکسلواکی را از قید تک حزبی برهاند و مردم را از تارعنکبوت ِ مترسک مانندگی جدا کند. نشریات فرصت بیشتری پیدا کردند تا به نیازهای اساسی و واقعی مردم بپردازند. دوبچک چون ورود نشریات خارجی را برای ارتقا و تعامل دیدگاهها مفید میدانست، قوانین را به نفع این نوع نگاه تغییر داد. و اما، مگر خودکامگان چنین مواضعِ آگاهیبخشی را برتافتند. حکومتِ برژنف که اساساش بر ناآگاهی مردم و ترسخوردگی آنان استوار بود، چنان کرد که راه و رسم همهی تمامیتخواهان است. و چون ایدئولوژی و فراروایتِ ساختگی حزب را حق مطلق تلقی میکرد، دوبچک را خائن خواند. نهایتن نیروهای نظامی کشورهای پیمان ورشو در ۴ صبح (بهوقت محلی) ۲۱ اگوست سالِ ۱۹۶۸ با ۲۰۰۰ تانک و ۲۵۰ هزار نظامی به پراگ و بهارش حمله کردند تا بهارِ آزادی بیان و بهارِ نشریات را در زیرِ زنجیر ِتانکها نابود کنند. پس از این حملهی هول، ۳۰۰ هزار نفر که اکثرشان از اقشار تحصیلکرده و متخصص بودند به ناگزیر کشورِ خوف زده خودشان را رها کردهاند و با بالِ شکستهی به سوی غربت پر گشودند. و ماند گروهی گوش به فرمان که نظامیان و اربابانِ اسحله، در راس آنها قرار گرفتند. دروغ و تباهی ترس حاکم شد……
متن کامل و ادامهی این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28080
✅دُرج ایران
از لوازم زندگی کوچ نشینان یک صندوق چوبی است. مّشی توران۱ هم یکی از این صندوقها که لانهی مرغ و جوجههایش بود و به آن دُرج میگفت داشت.
غروب هر روز ما بچه ها را صدا میکرد تا چندنفری مرغ و جوجههایش را محاصره کنیم و با تنگ کردن حلقه محاصره و دُرج، دُرج، گفتن جوجه ها را برای استراحت شبانه وارد دُرج کنیم آغاز هر روز هم بازشدن در لانه و خروج مرغ و جوجهها که چون اسیری رها از بند با سرعت و سرو صدا بیرون میجهیدند، پاشیدن دانه برای آنها و تماشای بازیها و دعواهایشان سرگرمی کودکان بود. برای قدرتمندترین جوجه کف میزدیم برای ضعیف ترها دلمان میسوخت و از آنها هواداری میکردیم و به ظالم ناحسابشان حمله میکردیم، از جمله آن کِلّهشیر هورچ مِلرویت۲ که همه، حتا آن «جیجک دمالو»۳ از ظلمش در امان نبودند و ما دور از چشم مّشیتوران تا آخرین سیاهچادر او را برگهکول۴ میکردیم، پاپلیها۵ برای من عزیز بودند و در خوردن آب و دانه برایشان سهمیهای بالای پنجاه درصد قائل بودم! دعوای جوجه ها هنگام خوردن دانه با همدیگر طبیعی بود اما دعواهای بی دلیل زیادی هم داشتند.
هر روز غروب که وارد لانه میشدند توران کل جعبه را با گلیم کهنهای میپوشاند و چند سنگ هم روی جعبه میگذاشت، میگفت:«اگر این سنگها نباشد روباه راهی برای زدن به لانه پیدا میکند.» همیشه به روباه بد و بیراه میگفت! سرانجام هم یک شب، شد آنچه که نباید میشد. اول صبح توران متوجه بر هم خوردن مرز و آغل لانه شده بود با همهمه و بگو مگوی همسایهها من هم خود را به صحنه رساندم دیدم سنگها و گلیم پراکنده و جعبه چند متری جابجا شده بود در ته آن چند جوجهی آشولاش مرده و بیرون از دُرج هم آثار تلف شدن بقیه را پیدا کردند اما از آن کلهشیر ملرویت مغرور که ادعای ریاست داشت پّتهلاری۶ هم پیدا نشد که نشد! دشمن حمله کرده بود بی آنکه برایش مهم باشد چی و کی داخل لانه هست. همسایهها میگفتند یا روباه خیلی زورمند بوده یا توران حساب گرگ را نکرده است.
دُرج در هم شکسته بود و تمام ساکنانش اعم از ملرویت ظالم و پاپلیهای سهمیهدار و دمالون مظلوم! با آن همه هیاهو و جنگ و رقابت با دلیل و بی دلیل در چشم به هم زدنی نیست و نابود شدند و توران به خاک سیاه نشست!
توران همهی ساکنان صندوقش را دوست داشت حتا برای آنها «پاوینک»۷ هم درست کرده بود اما ساده میاندیشید و دشمن خود را فقط روباه میدانست و از دیگر اهریمنان غافل بود!
حادثه و هرج و مرج لانهی مرغ توران در انتظار جهان و لاجرم ایران است. نظامهای سیاسی به سرعت و شدت در حال تغییرند، تعهدها و قول و قرارها بیاعتبار شدهاند. جای ارزشها، دوستیها و دشمنیها عوض شده است. در آنسوی آبها پرچمداران آزادی دیکتاتور شدهاند! روباه مکار گرگ و گرگهای درهی کناری روباه مکار شدهاند، خرس اشکفت بالا سگ شده، سگ هار نمک نشناس! اژدهای معروف مارمولکی موزی شده و سوسمارهای بیابان پایین افعی! و برای هیچ کدام مهم نیست چه کسانی در دُرج ایران هستند و دعوایشان بر سر دانه است یا بیخودی، ملرویت هستند یا پاپلی، پاوینک دار هستند یا دمالو.
برای آنها کل دُرج یک طعمه است.
با این اوصاف باید تدبیری عاقلانهتر از تدبیر مشیتوران برای دُرج ایران اندیشید قبل از آنکه تمام ساکنان دُرج باهم نیست و نابود شوند.
پینویسها:
۱ – مشهدی توران
۲ – خروس ضمخت با گردن بدون پّر
۳ – آخرین جوجه کم توان
۴ – دنبال کردن با پرتاب پی در پی چوب
۵ – مرغی که ساق پایش هم پّر دارد
۶ – باقیمانده جسد
۷ – پابند تزیینی مهرهای
✍️نویسنده : کرم تیموری «گُله گیسبِریا» | سرچشمه : سیمرهی شمارهي 766(27 اسفند ماه 1403)
✅احترام به طبیعت در اندیشه سپهری
✍️دکتر فرزاد حاتمزاده
یاد من باشد کاری نکنم ، که به قانون زمین بر بخورد ( سپهری ، کتاب حجم سبز ، شعر غربت )
مقدمه
سهراب سپهری شاعر نو پردازی است که جذابیت و صمیمیت کلامش معلول ارتباط با عناصر طبیعت است . طبیعت دراندیشه ی سپهری جایگاه بسیار فربهی دارد . او حتی وقتی به سر وقت امر متعالی می رود مظاهر طبیعت از قبیل درخت و باد و باران را نمودی از ساحت قدسی عالم می داند . سپهری پژوهان (ر .ک : دباغ ، سروش «تطور امر متعالی در منظومه سپهری» ، در سپهر سپهری ، تهران ، نگاه معاصر ، ۱۳۹۳) بر این باورند که نگرش سپهری در باب امر متعالی همانند دیدگاه باروخ اسپینوزا (Baruch Spinoza) فیلسوف هلندی است . اسپینوزا قائل به پنتئیسم یا ” همه خدا انگاری ” است (ر.ک : دباغ ، سروش ، “اسپینوزا ، وحی و متن مقدس ” ، غربت و غرابت اسپینوزا ، تورنتو ، نشر سهروردی، ۱۴۰۰، صفحات ۲۲۰-۲۰۷ ) . او از مفهوم خدا /طبیعت (God/nature) برای تبیین رابطه میان طبیعت و فوق طبیعت مدد می گرفت .
سپهری دراین راستا همسو با اسپینوزا در منظومهٔ «صدای پای آب» میگوید :
«و خدایی که در این نزدیکی است :/ لای این شببوها ، پای آن کاج بلند/ روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه»
در سه شعر «نزدیک دورها» ، «وقت لطیف شن» و «هم سطر ، هم سپید» در دفتر «ما هیچ ، ما نگاه» نیز ، مواجههٔ سهراب سپهری با امر متعالی که از نگرش همه خداانگارانه او پرده بر میگیرد ، به تصویر کشیده شده است:
«رفتم نزدیک آبهای مصور ،/ پای درخت شکوفه دار گلابی/ با تنهای از حضور/ نبض میآمیخت با حقایق مرطوب/ حیرت من با درخت قاتی میشد/ دیدم در چند متری ملکوتم .»
و:
«دیدم که درخت ، هست/ وقتی که درخت هست / پیداست که باید بود/ باید بود/ و رد روایت را تا/ متن سپید دنبال کرد.»
و:
«باید بلند شد/ درامتداد وقت قدم زد/ گل را نگاه کرد/ ابهام را شنید/ باید دوید تا ته بودن/ باید به بوی خاک فنا رفت/ باید به ملتقای درخت و خدا رسید/ باید نشست/ نزدیک انبساط / جایی میان بیخودی و کشف.»
در این تلقی ، خدا حالِّ در موجودات هستی است . گویی کل جهان هستی مقدس است و کوچکترین جفای در حق هستی ، بی حرمتی به خدای عالم است .
با این مقدمه به سر وقت ” احترام به طبیعت در اندیشه سپهری ” می رویم .
سهراب یک شاعر نچرالیستیک و اهل طبیعت بود . او از ” خوابیدن در متن عناصر ” سخن می گفت . عناصری چون گل ، گیاه ، باران ، شبنم ، درخت ، اقاقیا ، بانیان (انجیر ) ، بید ، سرو ، سپیدار ، شب بو ، کاج ، گل سرخ ، نیلوفر ، شقایق ، پرستو ، مگس ، کرم ، رود ، دریا ، کوه ، نور و…در شعر سهراب
از بسامد بالایی برخوردارند
متن کامل این مقاله را در تارنمای آوای سیمره بخوانید: 👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28073
✅بهار تا بهار دریغ از بهار! (شادیم یا غمگین)
✍️حمزه فیضیپور/ سیمره
انسانها با نقشآفرینی در نظامها، پدیدهها(مثلا شادی) را بهوجود میآورند و با آنها زندگی میکنند.
این پدیدهها میتوانند آدمها را باحال کنند، آدمهای با حال و هوای شاد هم در یک سیستم هماهنگ، پویا و متعادل و در یک ارتباط اجتماعی صحیح میتوانند آفرینندهی پدیدههای فراگیر شادانگیز باشند. هر اندازه که نظام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی برای پاسخگویی به نیازهای افراد جامعه کارآمد باشد و سیستم در تعامل منظم مجموعهای و کارکرد تامین نیازهای افراد بر محور تعادل کارایی داشته باشد به همان میزان سرمایهی اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند و در این بستر افراد بهعنوان کنشگران، حس «ما بودن» میگیرند و تعلق اجتماعی بیشتری پیدا میکنند. بستری که «فوکویاما»، «هنجارهای همیاری» را شالوده آن میداند و معتقد است که سرمایهی اجتماعی نه مبتنی بر نوعی سازمان رسمی بلکه ناظر بر یک ارتباط اخلاقی است. در این ارتباط اخلاقی- اجتماعی است که میتوان به سه منبع اصلی پدیدههای شاد جمعی اشاره نمود که رهآورد کارآمدی سیستم در تعامل مثبت با کنشگران خود است:
«یک) منبع اجتماعی که همان نوع و شکل ساختار ارتباطی شادیآفرین در جامعه است که با گسترش ارتباطات بین فردی بر مبنای همان هنجارها – هم نوع کمی و هم نوع کیفی آن- حال و هوای روح افزا بر جامعه و روحیات اجتماعی افراد مستولی میشود.
دو) منبع انگیزشی که همان روحیات، احساسات و عواطف برانگیخنه شاد میباشد که متاثر از منبع اولی است.
سه) منبع شناختی که افراد جامعه مانند یک سیستم( ورودی، پردازش، خروجی) اطلاعات و دادههای مثبت محیطی- پیرامونی را دریافت، پردازش و به همان میزان شادی تولید میکنند»
بهار که خود فصل رویش گل و سبزه و نغمه بلبل از ناحیهی حضرت کردگار است و برای انسانها شادی به ارمغان میآورد در پیوندش با فعالیت پر از انرژی این سه منبع به مضاعف میتواند صحنه نمایش شادیهایی باشد که جامعه با آن و با سرزندگی و نشاط بیشتر در مسیر دستیابی به سه هدف «همبستگی اجتماعی»، «امید به آینده» و «اعتماد اجتماعی» حرکت نماید. هر گونه اختلال در عملکرد انرژی بخشی و پویایی سه منبع ذکر شده میتواند اسباب غمگینی اجتماعی، یاس اجتماعی و افسردگی جمعی شود و اعتدال بهار فرح بخش را از مردم بگیرد و این زمانی اتفاق میافتد که نطامهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حالت تعادل کارکردی خود را از دست بدهند و نوع ناهمسویی حرکتی (نااعتدالی) بهوجود بیاید که به دنبال آن، به خاطر عدم رفع مشکلات و تلانبار شدن خواستهها؛ نارضایتی در میان مردم نیز افزایش مییابد. این متن به دنبال یاسآفرینی و یا تخریب عملکرد مثبت هیچ گروه و جریان سیاسی نیست بلکه با الهام از متن وزین نهجالبلاغه و بهطور خاص بخشی از نامهی ۵۳ امام علی(ع) به مالک اشتر که بر «همسویی گرفتن مالیات با عمران و آبادانی زمین تاکید دارند… و تنگدستی را سببِ ویرانی زمین معرفی کرده و این دو را مستقیم و غیر مستقیم ناشی از عملکردِ به تعبیر امروزیِ مجموعه سیستم دانسته است… میخواهد که واقعیتها و اتفاقات جامعه دربهار ۱۴۰۳ تا بهار ۱۴۰۴ و نیز در سالهای گذشته همانطور که هستند، بیان شوند تا که در رسیدن به نقطهی مطلوب و پرهیز از درجا زدن، گذشته چراغ راه آینده شود و با برنامهریزی، اصلاح عملکردی و رفع تنگناها و گرفتاریهای مردم آغازی خوب بر بهار سالهای پیش رو باشد و با تداوم مناسب در مسیر پایان متناسب حرکت نماید. در اینجا این سوال مطرح میشود که آیا سه منبع شاد را داریم یا نه؟ آیا با پایان سال ۱۴۰۳ و سالهای گذشته میتوان ارزیابی مثبتی از پرانرژی بودن منابع شادیبخش اجتماعی داشت؟ در پاسخ؛ ابتدا به این نکته اشاره کنم که پدیدهی زمانِ بهار تا بهار(هرسال) همانند خود پدیدههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگیِ متأثر از هم و مؤثر بر همدیگر(کنش و کنشگری، مدیریت، فعالیت، تعامل، رقابت و …) آغاز و پایانی دارند از جمله:
آغاز بد، پایان بد؛
آغاز بد، پایان خوب؛
آغاز خوب، پایان بد؛
آغازخوب، پایان خوب؛
برای نمونه سال ۱۴۰۳ بهار خوبی را شروع نکرد(سقوط بالگرد، شهادت رییسی و یارانش)، تدوامش(قضایای درون و بیرون کشور) نیز خوب نبود و همچنین به خاطرافزایش گرانیها، تورم، بیکاری و … پایان خوبی برای مردم نداشته است. اگر این شکل و فضا در سال جدید هم تداوم داشته باشد:
متن کامل و ادامه این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
https://avayeseymare.ir/?p=28055
لرستان: سرزمین آبشارهای خروشان، قلعههای اسرارآمیز و تاریخ چند هزارساله / لرستان، با طبیعت بکر و تاریخ غنی، همچنان یکی از زیباترین و مهمترین استانهای ایران، پذیرای میهمانان و دوستداران تاریخ و طبیعت است

استان لرستان، با مرکزیت شهرستان خرمآباد، یکی از غنیترین و زیباترین مناطق ایران از نظر جاذبههای طبیعی و تاریخی است. این استان که در جنوب غرب ایران واقع شده، با مساحتی حدود ۲۸,۳۰۸ کیلومتر مربع، دارای ۱۲ شهرستان و ۲۵ شهر است.
لرستان با کوههای مرتفع، رودخانههای خروشان، آبشارهای دیدنی، غارهای باستانی و آثار تاریخی بینظیر، یکی از مقاصد اصلی گردشگری در ایران به شمار میآید. در این یادداشت، به بررسی برخی از مهمترین جاذبههای گردشگری و تاریخی این استان میپردازیم.
آبشارهای لرستان: عروس طبیعت ایران
لرستان به دلیل وجود بیش از ۶۰ آبشار دائمی و فصلی، به عنوان یکی از زیباترین مناطق طبیعی ایران شناخته میشود. آبشار آب سفید در منطقه ذلقی الیگودرز، با ارتفاع ۶۵ متر و عرض تاج ۸ متر، یکی از معروفترین آبشارهای این استان است. این آبشار که به عروس آبشارهای ایران معروف است، در فصل بهار پذیرای گردشگران زیادی است. پوشش جنگلی و گیاهی اطراف آبشار، زیبایی و طراوت خاصی به این منطقه بخشیده است.
آبشار بیشه نیز یکی دیگر از جاذبههای طبیعی لرستان است که در فاصله ۶۵ کیلومتری شرق خرمآباد واقع شده است. این آبشار از یک سراب دائمی سرچشمه میگیرد و پس از عبور از خط آهن و لا به لای درختان سر به فلک کشیده، از دیوارهای بلند به سمت رودخانه سزار پرتاب میشود. ارتفاع این آبشار ۴۸ متر است و عرض تاج آن ۲۰ متر میباشد. اطراف آبشار بیشه، امکانات گردشگری مانند رستوران، هتل، نمازخانه و بازارچه محلی وجود دارد.

قلعهی فلکالافلاک:نماد تاریخی لرستان
قلعهی فلکالافلاک، بر بلندای تپهای باستانی در مرکز شهر خرمآباد واقع شده است. این قلعه که به عنوان یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران شناخته میشود، دارای هشت برج و دو حیاط مستطیل شکل است. ارتفاع بلندترین دیوار قلعه تا سطح تپه ۲۲.۵ متر و مساحت کلی آن ۵,۳۰۰ متر مربع است. این قلعه در دورههای مختلف تاریخی، کاربریهای سیاسی، نظامی، خزانه سلطنتی، مقر حکومتی و زندان سیاسی داشته است. امروزه، قلعه فلکالافلاک به عنوان موزه باستانشناسی و مردمشناسی مورد استفاده قرار میگیرد
ادامه و متن کامل این گزارش را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:
👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28026
پایتخت نوروز و زبان فارسی

هر سال نزدیک نوروز که میشود تلفن همراهم زنگ میزند، میبینم دکتر کیانوش رستمی است و ناخودآگاه نشریهی سیمره در ذهنم بازیابی میشود!
جناب دکتر رستمی یادداشت ویژهی نوروز میخواهد و من هم بینگفت و مشتاقانه از ایشان زمان کوتاهی را میخواهم تا یادداشت خودم را که طبق معمول برگ سبزی است به ساحت پاک عاشقان نوروز و مشتاقان سیمره، تقدیم کنم!
سال گذشته من برای سیمره یک نامهی کوتاه با پیامی تازه به کشورهای آسیای میانه و حوزهی فرهنگ ایرانشهر داشتم. در این نامه پیشنهاد داده بودم که همهی کشورهای آسیای میانه و ایران و حتا هند و پاکستان که کم و زیاد نوروز ردِ پایی در اقلیمشان دارد و مردم این کشورها نوروز را جشن میگیرند، با هم یک شیوهنامه و آییننامهی نوروزی تهیه کنند و در این آییننامه بندهایی گنجانده شود که هم از این میراث معنوی پاسداری شود و هم این کشورها در سایهی نوروز به منافع مشترک خود برسند!
نگارنده در این نامه دو پیشنهاد هم مطرح کرده بودم از جمله:
نخست این که با همکاری همهی کشورهای حوزهی تمدن ایرانشهری، پرچمی مشترک با عنوان « پرچم نوروز» طراحی شود و در روزهای جشن نوروز، این پرچم در کنار پرچم ملی کشورها به اهتزاز درآید.
دو دیگر پیشنهاد کرده بودم هر سال پایتخت یکی از کشورهای حوزهی تمدن ایرانشهری به عنوان «پایتخت نوروز» به جهانیان شناسانده شود و برای حضور علاقهمندان و گردشگران به پایتخت نوروز، دولتها، زمینهها و تسهیلات کافی و لازم را فراهم کنند و برای شناساندن فرهنگ ایرانشهری و گسترش مفاهیم نوروز به ملتهای جهان، سزاوار است در پایتخت نوروز، جشنوارههای جهانی ادبیات و هنر ایرانشهری و نمایشگاههای بزرگ کتاب، در بارهی نوروز و فرهنگ ایرانشهری برگزار گردد.
این نامه افزون بر انتشار درنشریه سیمره و تمام کانال های تلگرامی استان لرستان ، بعد از عید در فرودین ماه ۱۴۰۳ در روزنامهی سراسری «یادگار امروز» به مدیرمسئولی دکتر حسن نجفوند هم در گسترهی ایران با عنوان «اهتزاز پرچم نوروز راهی برای اتحاد و همدلی کشورها» منتشر شد.
دکتر خدابخشی نمایندهی اهل فرهنگ پیشین شهرستان الیگودرز در اردیبهشت ماه سال جاری، پیشنهاد نگارنده را با نامهای از طرف خود به وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران ارسال نمود.
پیگیریهای ایشان ادامه یافت تا دستور ارجاع نامه و پیشنهاد نگارنده را از وزیر امور خارجه وقت دکتر عبدالهیان گرفت؛ اما البته با وقوع سانحهی چرخبال و شهادت حجتالاسلام رییسی و وزیر امورخارجه عبدالهیان پیگیری ها ناتمام ماند و هنوز هم…
اکنون باز باور دارم وزیر امور خارجه دکتر عراقچی میتواند دستور بدهند و در وزارت امور خارجه پیگیر مراحل اجرایی نامهی دکتر خدابخشی و پیشنهاد نگارند باشند.
دیپلماسی نوروز میتواند موفق ترین و پردستاوردترین دیپلماسی برای منافع ایران و کشورهای همسایه و آسیای میانی باشد! نوروز، فصل مشترک مردم منطقه است پیامدهایی که می تواند نوروز و گرامی داشت این روز خجسته برای منطقه از زاویههای گوناگون اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و از همه مهمتر اجتماعی داشته باشد قابل مقایسه با هیچ توافق جهانی و منطقه ای برای ایران نیست!
نوروز اگر چه فراتر از زبان فارسی در گسترهی نیمی از جهان زبان گویا و رسایی دارد؛ اما از یاد نبریم ما فارسی زبانان در سایهی زبان فارسی هزاران سال است چون زنجیر پولادین به هم پیوستهایم!
زبان فاسی که امروز از جمله کمیابترین زبانهای کلاسیک زندهی دنیاست، سزاوار است به عنوان گرانسنگترین میراث معنوی جهان و حوزه ی ایرانشهر گرامی داشته شود.
زبان فارسی نخ پیوند اقوام ایرانی و حتا کشورهایی است که قلب مردمشان با قلههای بلند ادبیات فارسی از جمله فردوسی و حافظ و مولوی و سعدی و نظامی و رودکی و… میتپد!
پاسداشت زبان فارسی هیچ مغایرتی با پاسداشت زبان های قومی و محلی ندارد. یکی از وابستگان ما سال گذشته در دانشگاه تبریز برای تحصیل در دورهی ارشد پذیرفته شد.
سه ماه بیشتر دوام نیاورد! جریان از این قرار بود که استادان دانشگاه تبریز به زبان ترکی صحبت کرده بودند. زبان فارسی را حتی به عنوان زبان دوم نپذیرفته بودند، اعتراض کرده بود و استاد دانشگاه گفته بود:« زبان ترکی بلد نیستی میتوانی کلاس را ترک کنی!» فامیل ما مجبور شد انصراف بدهد و به خانه برگردد!
برخی از استادان دانشگاه، دقیق نقش بچه کمونیست های دهه ی پنجاه را برای ایران ایفا می کنند!
آنان که به بهانه ی پاسداشت زبان های قومی و محلی، زبان فارسی را تحریم می کنند بهتر است بدانند که به تعبیر دکتر کدکنی زبان فارسی اقیانوس است و اینها میخواهند مردم را به رودخانهها و جویهای کوچکی دلخوش کنند که پایان خوشی نخواهد داشت.
نویسنده: علی گودرزیان | سرچشمه: سیمرهی شمارهی 766(27 اسفندماه1403)
@seymareweekly
مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان لرستان:
۱۲ هزار گردشگر نوروزی از دژ شاپور خواست بازدید کردند/ افزایش ۵۷ درصدی بازدید از جاذبههای گردشگری لرستان
مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان گفت:« ۱۲ هزار و ۸۷۶ گردشگر نوروزی از مجموعه تاریخی دژ شاپور خواست(فلکالافلاک)خبر داد.
عطا حسنپور عصر شنبه(دوم فروردین ماه) در گفتوگو با خبرنگار ما اظهار داشت:« این تعداد گردشگر در روزهای ۲۹ و ۳۰ اسفند و یکم فروردین جاری از مجموعه تاریخی فلکالافلاک خرمآباد بازدید کردهاند.»
وی افزود:« بر اساس آمار، بازدید گردشگران از جاذبههای تاریخی، طبیعی و فرهنگی استان نسبت به مدت مشابه سال قبل از رشد ۵۷ برخوردار است.»
حسنپور ادامه داد:«پیشبینی میشود با راهاندازی موزه باستانشناسی این میزان بازدید افزایش یابد.»
وی تصریح کرد: «همچنین از ۲۳ اسفند ماه تا پایان نخستین روز سال جاری ۸۷ هزار و ۴۴۵ نفر از جاذبههای تاریخی، فرهنگی و توریستی استان بازدید کردهاند.»
مدیرکل میراث فرهنگی لرستان توضیح داد:«: بر اساس آمار تجمیعی استان از ۲۳ اسفند تا اول فروردین میزان اقامت مسافران و گردشگران نوروزی در استان نسبت به مدت مشابه سال قبل با ۴۴ درصدی همراه بوده است.»
نویسنده: گروه دریافت خبر و گزارش | سرچشمه: روابط عمومی ادارهکل میراث فرهنگی لرستان
@seymareweekly
✅سرمایهگذاری در تولید: محالِ ممکن؟
اقتصاد ایران در سالهای اخیر با موانع متعددی روبهرو شده که سرمایهگذاری در بخش تولید را به چالشی غیرقابلحل تبدیل کرده است.
تحریمهای بینالمللی، حضور در لیست سیاه FATF، ضعف محیط کسبوکار و کمبود منابع زیرساختی مانند آب، برق و گاز، عدم احترام به حقوق مالکیت و…مجموعهای از موانع ساختاری را پدید آوردهاند که هرگونه امید به توسعه تولید پایدار را از بین میبرند.
تحریمهای گسترده، دسترسی ایران به بازارهای جهانی و نظام بانکی بینالمللی را قطع کرده است.
گزارش بانک جهانی نشان میدهد که هزینه نقلوانتقال مالی بهدلیل استفاده از واسطهها تا ۲۰ درصد افزایش یافته و تأمین مواد اولیه و تجهیزات برای تولید را به فرایندی پرهزینه و غیرقابل پیشبینی تبدیل کرده است.
در کنار این، حضور ایران در لیست سیاه FATF ، مبادلات مالی را پرریسکتر کرده و اعتماد سرمایهگذاران خارجی و داخلی را از بین برده است. مؤسسه بامداد گزارش داده که این وضعیت، هزینه تأمین مالی را تا ۳۰ درصد بالا برده و دسترسی به اعتبار را تقریباً ناممکن ساخته است.
محیط کسبوکار نیز شرایط را بدتر میکند. رتبه ۱۲۷ ایران در شاخص سهولت کسبوکار بانک جهانی (۲۰۲۰)، نتیجه بوروکراسی پیچیده، قوانین ناپایدار و فساد اداری است. اخذ مجوز تأسیس یک واحد تولیدی در ایران بیش از ۷۰ روز زمان میبرد، در حالی که در کشورهای همسایه این فرایند کمتر از دو هفته طول میکشد. این تأخیرها و هزینههای پنهان، بازده سرمایهگذاری را بهشدت کاهش میدهد.
از سوی دیگر، بحران زیرساختها ضربه نهایی را وارد میکند. قطعی برق صنعتی به بیش از ۴۰۰۰ ساعت در سال رسیده، کمبود آب مناطق کلیدی و شهرک های صنعتی را فلج کرده و عرضه ناپایدار گاز، صنایع انرژیبر را با توقفهای مداوم مواجه ساخته است. این نارساییها، تولید مداوم را غیرممکن و هزینههای اضافی را اجتنابناپذیر میکند.
در چنین شرایطی، ادعای امکان سرمایهگذاری موفق در تولید، پرسشبرانگیز است. شواهد نشان میدهد که بسیاری از این تقاضاها ریشه در دسترسی به تسهیلات بانکی ارزان یا معافیتهای رانتی دارد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس حاکی از آن است که بیش از ۶۰ درصد وامهای کلان در دهه گذشته یا به پروژههای ناکام اختصاص یافته یا صرف فعالیتهای غیرمولد شده است. برخی دیگر از این اظهارات نیز ممکن است صرفاً نمایشی برای جلب توجه مقامات باشد، بدون پشتوانه عملی. این الگوها نشان میدهد که انگیزههای پشت این ادعاها، اغلب اقتصادی نیست.
بهطور خلاصه، تحریمها، انزوای مالی، ضعف ساختاری محیط کسبوکار و ناکافی بودن زیرساختها، سرمایهگذاری در تولید ایران را به امری غیرواقعی تبدیل کردهاند. بدون تغییرات بنیادین در سیاستهای داخلی و خارجی، این حوزه نمیتواند مقصدی امن یا سودآور برای سرمایه باشد. ادعاهای خلاف این، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشند، به انگیزههای رانتجویانه یا سیاسی وابستهاند. تولید در ایران، تا رفع این موانع، رویایی دستنیافتنی باقی خواهد ماند
✍️نویسنده: دکتر حسین سلاحورزی
@seymareweekly
نوروز فرهنگی، فرهنگ نوروزی

نوروز، تنها یک جشن کهن نیست؛ این جشن فراتر از تغییر فصل است.
نوروز آیینهای تمامنمای فرهنگ غنی ایرانزمین است با ریشههایی در اعماق تاریخ و تمدن.
نوروز نه تنها آغاز بهار، بلکه نمادی از زایش دوبارهی امید و آغازی نو است. این جشن، فرصتی است برای نو کردن دلها، زدودن کینهها و پیشواز از روزهایی روشنتر.
سفرهی هفتسین، با چیدمانی هنرمندانه از نمادهای سبزی، باروری، عشق و تندرستی، نه تنها سفرهای زیبا، بل پیامی از آرزوهای نیک برای سالی سرشار از برکت است. دید و بازدیدها و هدیهها، همگی جلوههایی از پیوند ژرف خانوادگی و اجتماعی در این فرهنگ کهن هستند.
نوروز، فراتر از مرزهای جغرافیایی، پلی است میان نسلها و فرهنگها و پیامی است از صلح، دوستی و همبستگی برای جهانیان.
این جشن، یادآور ارزشهای والای انسانی و پاسداشت طبیعت و زندگی است.
نوروز یک فرهنگ کهن و نامیراست به گسترهی ایرانشهر، هرجا نوروز هست ایران هست…
نوروز پیروز را به همهی ایرانشهریان ارجمند، فرخباد میگویم.
سبز باشید و استوار
✍️کیانوش رستمی، مدیرمسئول هفتهنامهی سیمره
@seymareweekly
سیمرهی ۷۶۶ جاری شد…

هفتصدوشصتوششمین شمارهی هفتهنامهی منطقهای سیمره، روز دوشنبه 27 اسفندماه (1403) به صاحبامتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیشخوان دکههای مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارندهی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
*تیتریک:
-زيستن با اميد در زمانهي نااميدي / دکتر حسن اسماعیلنژاد
*سرمقاله:
– نوروز: جستوجوي معنا در عصرِ ديجيتال/ دکتر مجتبا ترکارانی
*یادداشتها:
-سالي بر ما گذشت اما…! / دکتر مراد سپهوند
-بهار تا بهار دريغ از بهار! (شاديم يا غمگين)/ حمزه فیضیپور
موزهي لوور و مفرغهاي لرستان / علیرضا فرزین
-روز نو روح نو.. /ماشا اکبری
-پايتخت نوروز و زبان فارسي/ علی گودرزیان
-گراني چگونه اميد به آينده را ميکُشد؟/ سودابه آزادگان
-چالشهاي يک معلم لُر در سيستم آموزشي سوئد / سعید عسکریعالم
-زمين چادر ِسبز در پوشدا/ دکتر نصرتالله مسعودی
-با درخت اکسيژن بکاريم سلامت برداشت کنيم /صادق سیفی
-نوروز و تداوم ايران/ دکتر مرتضا ادیب
– نشانيِ بهار/ سلمان احمدوند
-بهاریه؛ به رسم همهي سالها/ دکتر عبدالرضا شهبازی
-چمدانهاي تلخ و شيرين / محمدکاظم علیپور
-دُرج ايران / کرم تیموری
-خروج از بيتفاوتي/ سولماز نصرآبادی
-نوروز تبارشناسي ايرانيان است / مهرعلی شرفی
*مقاله:
-از ناسوت کمانچه تا ملکوت مويه(علي اکبر شکارچي؛ آهنگساز و موسيقيپژوه/ بخش نخست/ محمدکاظم عليپور
*طنز:
-کارتون سیمره/ یاسر دلفان
*شعر:
زندهیاد عبدالرضا فریدزاده/ دکتر فتحالله شفیعزاده/ فرخنده بهرامی/ روحالله رویین/ عباس غضنفریامرایی
*گزارش:
لرستان: سرزمين آبشارهاي خروشان، قلعههاي اسرارآميز و تاريخ چند هزارساله
*لرستانپژوهی:
-واکاوي و ريشهيابي کُله وا (کله باد) / دکتر شیرزاد بسطامی
*اخبار:
-غار قمري: پنجرهاي به زندگي نئاندرتالها و رمهداران دورهي مس سنگي در زاگرس
– لرستان در مسير خورشيد: سومين نيروگاه خورشيدي افتتاح ميشود!
-خيبر از سد چادرملو گذشت بردهاي خانگي لرتباران ادامه دارد
– و…
@seymareweekly
✅چرا خبر موافقت وزارت کار با افزایش ۳۵ درصدی دستمزد قابلاتکا نیست؟
خبر منتشرشده مبنی بر موافقت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با افزایش ۳۵ درصدی حقوق کارگران برای سال ۱۴۰۴، به دلایل قانونی و فنی زیر معتبر به نظر نمیرسد و نیازمند تأمل جدی است.
اولین دلیل، ساختار قانونی تعیین مزد در ایران است. طبق ماده ۴۱ قانون کار، حداقل دستمزد کارگران توسط شورای عالی کار تعیین میشود. این شورا یک نهاد سهجانبه با ۱۱ عضو، شامل نمایندگان دولت، کارگران و کارفرمایان است و وزارت کار در آن تنها یک رأی از مجموع آراء دارد. تصمیمگیری در این شورا نتیجه مذاکرات جمعی و توافق میان اعضاست و وزارت کار بهتنهایی اختیار اعلام یا تأیید افزایش حقوق را ندارد. بنابراین، ادعای موافقت یکجانبه وزارتخانه با افزایش ۳۵ درصدی، بدون مصوبه شورا، با سازوکار قانونی همخوانی ندارد.
دومین دلیل، زمانبندی فرآیند تعیین دستمزد است. هنوز جلسه نهایی شورای عالی کار برای تعیین دستمزد سال ۱۴۰۴ برگزار نشده است. این جلسات معمولاً در روزهای پایانی سال ( هفته آینده) و پس از بررسی شاخصهای اقتصادی مانند تورم و سبد معیشت تشکیل میشود. در غیاب برگزاری این جلسه و اعلام رسمی تصمیمات، هرگونه خبر درباره میزان افزایش حقوق صرفاً شایعه یا گمانهزنی است و پشتوانهی حقوقی ندارد.
در نتیجه، این خبر نهتنها با الزامات قانونی ماده ۴۱ قانون کار مطابقت ندارد، بلکه در شرایطی مطرح شده که هنوز مراحل رسمی تصمیمگیری تکمیل نشده است. انتشار چنین اخباری میتواند انتظارات نادرست ایجاد کرده و به بیاعتمادی میان کارگران و کارفرمایان دامن بزند. تا زمان اعلام رسمی مصوبه شورای عالی کار، شایسته است از پذیرش یا ترویج اینگونه اخبار پرهیز شود.
نویسنده: دکترحسین سلاحورزی | سرچشمه: آوای سیمره
برای دوست گرامی، پدر بلوط ایران جناب مهندس مظفر افشار
پیش از تو
خنیاگران زاگرس
مرثیهي بلوط را
به تعزیتی
آواز میدادند
در هبوط آدم
و باد سوگوار
آواز چَمَریانه را
از چکاد سفیدکوه
به قلهی گرین میبرد
با باران مرثیه
تا تو آمدی، نستوه و استوار
و با شور و اشتیاق و ایثار
و اکسیر حیات را، قطره قطره
در جان جام بلوط، نشاندی
تا جنگل سبز شود
درخت بلوط جان گیرد
و زندگی دوباره آغاز گردد
خرمآباد اسفند ۱۴۰۳
سرودهی: دکتر فتحالله شفیعزاده | سرچشمه: سیمرهی شمارهی 762(چهارشنبه 8 اسفندماه)
@seymareweekly
✅ غار قمری، گنجینهی پنهان نئاندرتالها در لرستان/ کشف آثار بینظیر از دوران پارینهسنگی
مدیر کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان، از کشف آثار ارزشمندی متعلق به انسانهای نئاندرتال در غار قمری خرمآباد خبر داد.
عطا حسنپور اظهار داشت:«این یافتهها، غار قمری را به یکی از مهمترین نقاط کانونی مطالعه تحولات فرهنگی و زیستی در لرستان و غرب ایران تبدیل کرده است.»
حسنپور در گفتوگو با خبرنگار ما اعلام کرد:«کاوشهای باستانشناسی اخیر در غار قمری، شواهد قابل توجهی از سکونت انسان در بازه زمانی ۴۰ تا ۸۰ هزار سال پیش و همچنین دورههای اواخر پیش از تاریخ تا دورههای تاریخی پس از آن را آشکار ساخته است.»
وی افزود:«این کاوشها از ۲۴ بهمن ماه سال جاری، با مجوز پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و تحت نظارت فریدون بیگلری از موزهی ملی ایران و سونیا شید رنگ از دانشگاه شهید بهشتی آغاز شده است.»
به گفتهی حسنپور، یافتههای اولیه نشاندهنده توالی فرهنگی بینظیری در این غار است که از دورهی پارینه سنگی میانه تا دورههای تاریخی را شامل میشود. مدیرکل میراث فرهنگی لرستان توضیح داد:«آثار به دست آمده از دوره پارینه سنگی میانه شامل ابزارهای سنگی، استخوانهای حیوانات شکار شده مانند بز کوهی و گوزن، و بقایای اجاق آتش هستند که به احتمال فراوان متعلق به انسانهای نئاندرتال هستند.»
حسنپور گفت:«کشف سفالهای نخودی منقوش و قرمز رنگ از دورهی مس سنگی (بیش از ۵۵۰۰ سال پیش) نیز نشاندهندهی تداوم استفاده از غار توسط دامداران این دوره و توسعه فناوری سفالگری است.»
وی افزود:« علاوه بر این، آثاری از دورههای دیگر مانند عصر آهن، دوره سلوکی و اشکانی نیز در این غار باستانی یافت شده است.»
حسنپور تصریح کرد:«در مجاورت غار، یک پناهگاه صخرهای نیز شناسایی شده است که آثاری از سکونت در دوره پارینه سنگی میانه و دوره مس سنگی در آن به دست آمده است. احتمالاً این پناهگاه همزمان با سکونت در غار مورد استفاده ساکنان قمری بوده است.»
مدیرکل میراث فرهنگی لرستان با بیان اینکه غار قمری پیش از این نیز دو بار مورد کاوش قرار گرفته است؛ توضیح داد:«نخستین بار در سال ۱۳۴۴ توسط فرانک هُل، باستانشناس آمریکایی، و دومین بار در سال ۱۳۹۰ توسط بهروز بازگیر کاوش شدهاست.»
حسنپور تصریح کرد:«یافتههای جدید، به ویژه شواهد غنی از سکونت نئاندرتالها در منطقه، غار را به نقطه کانونی برای مطالعه تحولات فرهنگی و زیستی در لرستان و غرب ایران تبدیل کرده است.»
مدیرکل میراث فرهنگی لرستان ابراز امیدواری کرد که ادامه کاوشها در غار قمری به کشف بقایای استخوانی انسانهای نئاندرتال و دیگر شواهد باستانشناسی از این دوره کم شناخته منجر شود و افقهای تازهای در پژوهشهای پارینه سنگی ایران و خاورمیانه بگشاید.
غار قمری در سال ۱۳۸۰ با شماره ۴۱۴۴ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
نویسنده: گروه خبر و گزارش | سرچشمه : آوای سیمره
@seymareweekly
پنج شعر کوتاه از دکتر نصرتالله مسعودی
۱) اگر آمدی وَ نبودم
حیرت نکن
جایی در گوشهی خیالت گم شدهام.
۲)
با دلتنگیهای دمادمام
ستیزی ندارم
پای تو در میان است.
۳)
پیش از آنکه بادی بیملاحظه
دستهایم را
از پشت ببندد
با زبانِ نسیم
از شانهی گل صدایم کن!
۴)
دیوانهای
که با صدای زنجیر میرقصد
با کائنات نسبتی دارد.
۵)
من وُ باغچهی عریان
سر به سر هم میگذاریم.
هیچ آینهی شکستهای
روشنتر از ما نیست!
| سرچشمه: سیمرهی شمارهی 762(چهارشنبه 8 اسفندماه 1403)
⚫ غممباد
همکار ارجمند جناب آقای عبدالرضا قاسمی
(مدیر پایگاه خبری یافته)
درگذشت همسر گرامیتان را غممباد گفته، ما را نیز در این اندوه شریک بدانید. یزدان بیهمتا به شما و دیگر بستگان شکیبایی دهد.
سودابه آزادگان، مدیر مسئول آوای سیمره
کیانوش رستمی، مدیر مسئول سیمره
@seymareweekly