seymareweekly | Unsorted

Telegram-канал seymareweekly - seymare

431

seymare weekly کانال رسمی هفته‌نامه‌ی منطقه‌ای سیمره اینستاگرام : seymare_ پیام‌نگار:seymare83@yahoo.com تارنما:www.seymare.com

Subscribe to a channel

seymare

سقوط هشت عضو یک خانواده کوهدشتی در چاه کشاورزی

فرماندار کوهدشت گفت: هشت عضو یک خانواده در بخش کونانی کوهدشت در چاه کشاورزی به عمق ۵۰ متر سقوط کردند و تاکنون یک نفر نجات یافته است.
 مراد ناصری اظهار کرد: با اعلام حادثه، هماهنگی با آتش‌نشانی شهرداری رومشکان برای اعزام تیم‌های امداد و نجات مجهز به طناب‌های بلند، دستگاه‌های تنفسی و کپسول اکسیژن به منطقه انجام شد.
وی گفت: هم‌چنین یک کد امدادی از منطقه بلوران و چهار آمبولانس از شهرستان‌های کوهدشت و رومشکان در حالت آماده‌باش قرار گرفتند.
فرماندار کوهدشت افزود: تاکنون یک نفر از هشت نفر گرفتار در چاه، توسط تیم‌های امدادی بیرون کشیده شده‌ و این فرد پس از انجام اقدامات اولیه به بیمارستان کوهدشت منتقل و تحت مراقبت‌های ویژه قرار دارد.
 طبق گفته‌های افراد محلی ابتدا یک کودک به درون چاه سقوط کرده و سپس به‌ترتیب پدر، برادر و دیگر اعضای خانواده برای نجات او وارد چاه شده‌ و در این زنجیره نجات، اعضای خانواده نیز یکی پس از دیگری دچار حادثه می‌شوند.

طرهانی‌نژاد، خبرنگار حاضر در صحنه به سیمره گفت:« هر هشت نفر به بیمارستان اعزام شده‌اند چون برخی از آن‌ها علایم حیاتی داشتند امیدواریم زنده بمانند.»

Читать полностью…

seymare

https://avayeseymare.ir/?p=28488

Читать полностью…

seymare

مدیرکل منابع طبیعی لرستان، یک خبرنگار را روانه‌ی زندان کرد

اکبر شیرخانی کلواری، مدیر مسئول پایگاه خبری لرستان نگار با شکایت مدیرکل منابع طبیعی لرستان بازداشت شده است.
وی در سال‌های گذشته نیز از مدیران فضای مجازی اصلاحات نیوز بوده است. این اتفاق در حالی صورت گرفته که پیش‌تر معاون اول رییس جمهور در نامه‌ای به دستگاه‌های اجرایی تاکید کرده بود هیچ شکایتی از رسانه‌ها نباید انجام شود.
شیرخانی یکی از معدود رسانه‌نگارهایی بود که در ایام انتخابات ریاست جمهوری به شکل علنی از پزشکیان حمایت کرد.
بازداشت شیرخانی،  به‌واسطه‌ی شکایت یک مدیر دولتی، نمایشی تلخ از وارونگی اولویت‌ها و بیگانگی با ارزش های دولت مسعود پزشکیان در ساختار اداری لرستان است.
چگونه می‌توان از دولتی که وعده‌ی حمایت از رسانه‌ها را داده، انتظار داشت که در برابر چنین رفتارهایی سکوت کند؟

🌐سرچشمه‌ی اصلی خبر: پایگاه خبری بلوطستان

Читать полностью…

seymare

تو راست می‌گفتی( برای علی‌اکبر شکارچی)

برای پدرم آفتاب
و افسانه‌های او را در میان نور و روشنی
برای مادرم زمین
و لالایی‌های او
و شیری که در جانم می‌ریخت
بهاران که می‌آمد
با باد با نسیم
با رگبارهای تند باران
در لابلای سبزه‌ها و علف‌ها
و آوای سیرسیرک‌ها و چکاوک‌ها
تابستان‌ها و رسیدن‌ها
گندم‌زارها و روشنی مهتاب
فصل فصل درو
خزان رنگ رنگ که از راه می‌رسید
برگ‌ریزان
کوچ پرستوها
اندوهی که کم‌‌کمک‌ بر دلم می‌نشست
آن شب من به تلخی گریستم
و زمستان بود
من از سرما و درختان خشک و یخ‌زده
در هراسم
یاد توده‌ها
که پناهی برای گریز از تباهی ندارند
من تو را دوست دارم
تو راست می‌گفتی…
دانه‌های برف که رقصیدن را به خود می‌گیرند
شادمانی‌های کودکی‌ام از راه می‌رسند.

سروده‌ی: دکتر حسنعلی طغیانی

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

https://avayeseymare.ir/?p=28431

Читать полностью…

seymare

بازارِهیچ

مهارت‌ات حالا دیگر
بی‌مهار، می‌گریزد از هر مهارت!
خود را غرقه کن در نگفتنِ هیچ
اما یادت را روی ریلی نگهدار
که چپ بزنی به راستِ کلمات!
نوک سیم‌های خار دار را
با روبان‌های سبز وُ سرخ وُ آبی
به ناگهان ببر تا
چکه کند از تیزی ابتدای سیم
سرودهایی بافته از پرنیان ِرنگین کمان.
خالی را ببند به کمر
تا حرفی زده باشی برای حرف
و حدیث تو بشود
بابا طاهر ِفرو رفته در زمستانِ حوض
و حاشیه بنوس بر خودت و خودش
تا آن‌های که از زاویه‌ی لو انگِل
برای هیبت‌ات بالا نگر شده‌اند
با صدای صندلی غش کنند
اگر شد پای سه چهار کلمه‌ی فرانسوی وُ انگلیسی را هم وسط بکش تا
تا دود کُند کله‌های از توو کَل ِ
دل‌باختگانِ پسا پروست وُ پسا کارل پوپر.
و به گاه لنگیدنِ عیارِ اندیشه
سی چهل واژه را
به گردونه‌ی هوش مصنوعی بسپار
تا شعر و نقد ات بشود چراغ جادو.
نکند یادت را نباشد نحو جمله را
از پا آویزان کنی
تا خلاقیت‌ات
چون باغِ معلق بابِل
دهان‌ها را بیضی بسازد چون غارِ لاسکو
یا همین کَلدَرِ خودمان
معنا را چنان رُفت وُ روب کن
که انگار کسی برای بازدید می‌آید
و کسی نمی‌خواهد چشم التماس اش
از پهنای میز کَنده شود.
فرم ما که نشد پای کار باشد
اما در سو که باد دستان ِبسته‌ای دارد
تو صورت ببند
انتزاع ِتیزی ِآفتاب را با تندی بی‌تاب باران.
می‌خواهم که ونگوگ وُ گوگن ِشعر شده باشی
بی یک هاشور ِ کور ِزیادی!

سروده‌ی: دکتر نصرت الله مسعودی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 769( یکم اری‌بهشت

Читать полностью…

seymare

اعلام دیرهنگام تعطیلی برخی مدارس در لرستان

 امروز چهارشنبه در حالی مدارس برخی شهرستان‌های لرستان در نوبت عصر تعطیل شد که بسیاری از دانش‌آموزان در راه رفتن به مدرسه بودند.
روز گذشته اداره کل حفاظت محیط زیست لرستان اطلاعیه ای مبنی بر ورود ریزگردها به آسمان استان و آلودگی هوا و لزوم خارج نشدن گروه های سنی حساس را در رسانه ها و فضای مجازی منتشر کرد اما خبری مبنی بر تعطیل نشدن مدارس از سوی اداره کل آموزش و پرورش برای روز جاری اعلام نشد.
امروز در حالی خبر تعطیلی مدارس برخی شهرستان های استان در نوبت عصر در ساعات ظهر منتشر شد که بسیاری از والدین و دانش آموزان به علت بی اطلاعی در راه رفتن به مدرسه بودند.

تعطیلی مدارس شیفت عصر
روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش لرستان در اطلاعیه ای اعلام کرد: به اطلاع می‌رساند با توجه به آلودگی هوا و افزایش میزان گرد و غبار، تمام مدارس شیفت عصر در نواحی یک و ۲ خرم‌آباد، شهرستان‌های کوهدشت، پلدختر، رومشکان، چگنی و معمولان و همچنین مناطق طرحان، کوهنانی،عشایری، ویسیان، پاپی، زاغه و بیرانشهر در همه مقاطع تحصیلی امروز چهارشنبه تعطیل می‌باشند.
تعطیلی مدارس یک و ۲ نواحی خرم آباد نیز در حالی اعلام شد که مشخص نیست آیا مدارس مناطقی همچون گلدشت و ماسور و سایر مناطق جنوبی شهر ( ناحیه ۳)، با پدیده آلودگی هوا مواجه هستند یا خیر؟!!

| سرچشمه : خبرگزاری ایرنا

Читать полностью…

seymare

https://avayeseymare.ir/?p=28394

Читать полностью…

seymare

رقصیدن در گردونه‌ی خورشید


✍️محمدحسین آزادبخت

هزاران سال است که آدمیان بر روی این سیاره‌ی ناآرام، در چرخه‌ی هستی، از گذرگاه‌های تاریخ عبور کرده و به راه‌های بی‌بازگشت رفته‌اند.
گویی همه‌ی آنان در زیر پشته‌های تلنبارشده‌ی غبار زمان دفن گردیده و به فراموشی سپرده شده‌اند. ما هنوز نمی‌دانیم بسیاری از آن گم‌شدگان در تاریخ، چگونه می‌اندیشیده‌اند و چگونه می‌زیسته‌اند. اما گاهی آن گم‌شدگان، نشانه‌هایی از خود در راه‌هایی که رفته‌اند، بر جای گذاشته‌اند تا ما ردِ گذر آنان را دنبال کنیم. یافتن تراشه‌هایی از سنگ، ما را واداشته است تا بپنداریم اولین ابزار آن آدمیان، تیغه‌های تیز چخماق بوده است و هزاران سال با آن ابزار در دوران پارینه‌سنگی، به دشواری زندگی کرده‌اند.
آن آدمیان هرگاه از عصری به عصر دیگر گذر می‌کرده‌اند، تکه‌هایی هم‌چون سفال‌های شکسته و قطعاتی استخوان بر جای گذاشته‌اند تا ما با چیدن آن‌ها در کنار هم، به راز چگونه زیستن آنان پی ببریم. همان گم‌شدگان در تاریخ، وقتی که در عصر مفرغ زندگی می‌کرده‌اند، برای ما نشانه‌های بسیاری بر جای گذاشته‌اند. آنان روایت جهان‌بینی و چگونه زیستن خود را در اشیایی مفرغی که امروزه در موزه‌های معتبر جهان نگهداری می‌شوند، متجلی ساخته‌اند.
آن آثار بر جای مانده، متعلق به آدمیان بوده‌اند که در زاگرس میانی می‌زیسته‌اند. عصر مفرغ، طلایی‌ترین دوران رونق خود را در جغرافیایی که امروز ما آن را لرستان می‌نامیم، به اوج رسانده است.
یکی از شاه‌کارهای هنرهای تجسمی باستان، شیئی مفرغی است که در کناره‌های رودخانه‌ی سیمره در هلیلان به دست آمده است. این شی مفرغی هم‌اکنون به نام «سرِ پرچم مشبک مفرغی لرستان» در موزه‌ی لوور در پاریس نگهداری می‌شود. این سرِ پرچم از دو بخش اصلی متصل به هم تشکیل شده است: قسمت پایین این شی مفرغی، پایه‌ی نگهدارنده برای آن و قسمت فوقانی‌اش حلقه‌ای بزرگ است که از اتصال شش دایره‌ی متحدالمرکز شکل گرفته است. باستان‌شناسان این‌گونه حلقه‌ها را که در سایر اشیای مشابه مفرغی مشاهده کرده‌اند، به عنوان گردونه‌ی خورشید می‌شناسند.
«گردونه‌ی مهر یا گردونه‌ی خورشید، نماد نشان‌واره‌ی بسیار کهن‌سالی است که به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می‌دهند. این نشان‌واره از نمادهای آیینی مهر و میترائیسم بوده است؛ آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته است.»
در فضای خالی و مرکزی گردونه‌ی خورشید، چهار پیکره‌ی انسانی به شکل بسیار ماهرانه‌ای با ترکیب چلیپا‌گونه، دست در دست هم در حال اجرای رقصی هیجانی هستند. لابد ساز و آواز خنیاگرانی باستانی، آن انسان‌های اولیه را واداشته است تا در گردونه‌ی خورشید این‌گونه شورانگیز و پای‌کوبان برقصند. فرم رقصیدن آن انسان‌های باستانی همانند نوعی رقص به نام «هَل‌پَرکه» است که هنوز در نواحی لرستان امروز اجرا می‌شود.
بر تارک این گردونه‌ی خورشید، پیکره‌ی با ابهت قوچی لم داده است. در دو طرف چپ و راست این قوچ، شش مرغابی با سرهای برگشته به عقب که بر روی آب شناور هستند، شکل گرفته‌اند. فرم این مرغابی‌ها را به همین شکل با عنوان «مَل‌چِفته»، یکی از موتیف‌های شاخص گلیم‌بافی‌های هرسین می‌شناسیم. در گورستان‌های نورآباد و کوهدشت، سنگ‌گورهایی با نقش چهار و یا شش مرغابی که در پیرامون یک حوض آب نقش شده‌اند، دیده می‌شود. این گورها متعلق به درگذشتگانی هستند که پیرو آیین یارسان بوده‌اند.
در آیین یارسان، مفهومی به نام «دون به دون» هست که پیروان این آیین به نوعی تناسخ و حلول روح از جسمی به جسم دیگر، باور دارند. پیروان یارسان می‌گویند هر روح انسانی باید در زمانی محدود، سیری را برای تکامل خود طی کند؛ از کالبدی به کالبدی دیگر حلول کند و به رستگاری مظهر ذات تجلی بیابد. بر همین باور، آنان مرگ را پایان هستی نمی‌دانند. همان‌گونه که اگر مرغابی در آب غوطه‌ور شود و از عمق آب بیرون نیاید، نباید بپنداریم غرق شده است، حتماً آن مرغابی از جایی دیگر که ما نمی‌بینیم سر در می‌آورد. بر اساس همین روایت، در کلام اهل حق، ابیات مفهومی بسیاری سروده شده است. نمونه‌ای از آن ابیات این تک‌بیت است:
یاران مَترسِن وی سیاسَته / مُردن یارسان چوی قویته بَطه (معنی: یاران از عاقبت مردن نترسید، مردن یارسانی‌ها مانند غوطه‌خوردن مرغابی در آب است.)
نمادها و نشانه‌هایی از این جهان‌بینی که هنوز در لرستان پیروان بسیاری دارد، به شکل حیرت‌آوری در این سرِ پرچم مفرغی تجلی یافته است.
هنگامی که این‌جانب، نگارنده‌ی این متن، مشغول ساختن تندیسی بزرگ‌نمایی‌شده از این شی مفرغی برای باغ مفرغ شهر خرم‌آباد بودم، متوجه شدم در پایین‌ترین قسمت این شی، شش زائده به ظاهر تزیینی هست. دریافتم این زوائد، کله‌های مرغابی‌هایی هستند که از استوانه‌ی قاعده‌ی شی بیرون زده‌اند.

متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید: 👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28280

Читать полностью…

seymare

مدیرکل میراث فرهنگی لرستان ابقا شد

سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، با صدور حکمی عطا حسن‌پور را به‌عنوان مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان ابقا کرد.
در بخشی از حکم وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آمده است: انتظار می‌رود در راستای قانون اساسی، اهداف سند چشم‌انداز و قانون برنامه پنچ ساله هفتم پیشرفت و منشور اخلاقی دولت چهاردم در جهت تحقق اهداف و ماموریت‌های وزارت‌خانه، با برنامه ریزی دقیق و ساماندهی مناسب و بهره‌گیری از توان صاحب‌نظران و کارشناسان به عمل آورید.
حسن‌پور از نهم اَمُرداد۱۴۰۱ تا کنون مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی لرستان بوده است.
@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

موسیقیِ رنج، آوای مقاومت (خوانشی نو بر آلبوم «موسیقی خلق لُر»)

آلبوم موسیقی خلق لُر نتیجه‌ی تلاش موسیقی‌دانِ اندیشمندِ لرستانی...، علی‌اکبر شکارچی، و گروه عارف به سرپرستی حسین علی‌زاده در تابستان ۱۳۵۸ است.
اعضای گروه عارف که در خلق این اثر مشارکت داشتند، عبارت بودند از: حسین علی‌زاده (سرپرست و نوازنده‌ی تار)، علی‌اکبر شکارچی (خواننده و کمانچه‌نواز)، پرویز مشکاتیان (سنتور)، ناصر فرهنگ‌فر (تمبک)، جمشید عندلیبی (نی و دهل)، محمد فیروزی (عود)، و فرخ مظهری (تارباس). آن‌چه در ادامه می‌آید، تحلیلی از شرایط اجتماعی، طبقاتی و تاریخی آلبوم موسیقی خلق لُر است.
عشق و اندوه به‌مثابه استعاره‌ی اجتماعی
متن اشعار این آلبوم سرشار از مؤلفه‌هایی است که در بستر تاریخی، طبقاتی و اجتماعی قابل بررسی هستند. در سه بخش اصلی این اشعار – عشق و اندوه، مبارزه‌ی اجتماعی، و حماسه‌ی ایل- می‌توان مبارزه‌ی طبقاتی، سِتم اجتماعی و آرمان‌های رهایی‌بخش را مشاهده کرد.
بخش نخست اشعار بیانگر درد و رنجی است که می‌تواند در چارچوب شرایط اجتماعی و اقتصادی طبقات فرودست معنا یابد. شکایت از ناتوانی در تحمل فراق، همراه با بیداری زودهنگام و حس فداکاری، استعاره‌ای از کار روزمره‌ی طاقت‌فرسای طبقات محروم است. این عشق نه صرفاً یک احساس فردی، بلکه بازتابی از فداکاری و رنج در جهانی است که طبقات کارگر در آن برای بقای خود مجبور به ایثار و تحمل مشقت‌اَند.
مبارزه‌ی اجتماعی و امید به تغییر
دوبیتی‌های میانی اشعار را می‌توان به‌عنوان بیانگر آگاهی طبقاتی تحلیل کرد. در بیت «برادر، درد ما درمان پذیرد، درخت آرزویمان میوه گیرد،» امید به آینده‌ای بهتر و تغییر شرایط دیده می‌شود. چسباندن «شانه به شانه» در برابر دشمن، اشاره‌ای آشکار به ضرورت همبستگی طبقاتی برای مقابله با ظلم و سِتم است. اندیشه‌ی این مضمون درباره‌ی اتحاد طبقه‌ی فرودست در برابر فَربه‌گان جامعه هم‌خوانی دارد.
در ادامه، متن به نقد تقدیرگرایی می‌پردازد: «چه می‌گویی که تقدیر الهی‌ست؟ تو آن تشنه‌لَبی کز کوزه عاطل.» این بیان نوعی مبارزه‌ی فکری علیه ایدئولوژی‌های محافظه‌کارانه‌ای است که سعی در توجیه اوضاع ناعادلانه دارند. در این‌جا، انسان به‌عنوان کنش‌گری فعال معرفی می‌شود که نباید به سرنوشت ازپیش‌تعیین‌شده تَن دهد، بلکه باید خود به‌دنبال تغییر و رهایی باشد.
حماسه‌ی ایل و مقاومت در برابر استثمار
بخش سوم اشعار که در وصف اُشتران‌کوه و ایل جنگی بختیاری است، بیانگر روحیه‌ی مقاومت و پایداری است. «وا کو بغل سی شیران جنگی» (آغوش باز کن برای شیران جنگی) استعاره‌ای از پای‌بندی ایل به مبارزه و آزادی است. این ابیات نمایانگر تاریخی‌اَند که در آن عشایر، به‌عنوان نیرویی مستقل، همواره در برابر استثمار حکومت‌های مرکزی و ساختارهای سِتم‌گر مقاومت کرده‌اَند.
صداهای موسیقی و ناله‌ی تفنگ در متن نمادی از سنت حماسی مبارزه‌اَند. در این بخش، عنصر طبقاتی آشکارتر می‌شود: «دِل یارُ درد گِرِت، سی ناله‌ی تفنگی» (دل هم‌رزمان برای صدای تفنگ به‌درد آمده). این بیت اشاره‌ای به مبارزه‌ی مسلحانه‌ی مردم در برابر ظلم دارد. در نهایت، بیت «کی می‌آید روز شادی، روز پیروزی تو؟» آرزوی رسیدن به پیروزی و تحقق جامعه‌ای عادلانه‌تر را بازتاب می‌دهد.
در نگاهی کُلی، این آلبوم را می‌توان خوانشی از مبارزه‌ی طبقات محروم و تلاش برای رسیدن به رهایی دانست. هم عشق و اندوه فردی، هم امید به تغییر اجتماعی و هم روحیه‌ی مقاومت جمعی در برابر استثمار، در دل این آلبوم موسیقیایی نهفته است. این اشعار نه‌تنها شکایت از سِتم، بلکه دعوتی به کنش‌گری و مقاومت علیه ساختارهای نابرابر است و نشان می‌دهد که چگونه موسیقی می‌تواند بیانگر تجربه‌ی سِتم طبقاتی و مبارزه‌ی اجتماعی باشد. آلبوم موسیقی خلق لُر نه فقط اثری هنری، بلکه پژواکی از مقاومت مردمی و آرمان‌های رهایی‌بخش است که در دوره‌ی مشخصی نمی‌گنجد و به مثابه شمعی برای تاریکی‌هاست.

نویسنده : امین ماسوری | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 768(سه‌‌شنبه 26 فروردین 1404)
@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

لرستان و باخت چهارم

✍️علی زیودار

باخت اول را زمانی دادیم که حاکمیت، پول نفت را به مناطقی گسیل کرد که مردمشان قدرت سیاسی و رانتِ امضا و تصمیم‌گیری داشتند و ما لرنشین، از صنعت و اشتغال حاصل از سرمایه گذاری پول نفت محروم شدیم. آن‌ها حتا آب خودمان را هم از ما دریغ کردند.

باخت دوم را زمانی دادیم که حاکمیت عایدی ملی از مالیات ارزش افزوده را به همان مناطقی اختصاص داد که پیشتر کارنجات و صنایع و آب را گسیل کرده بود. یعنی برای مناطقِ موصوف ثروت و سود مرکب و برای لرستان زیان و فلاکت مضاعف.

باخت سوم را زمانی دادیم که به‌واسطه‌ی محروم شدن از سرمایه‌گذاری و صنعت و آب خودمان، در صدر فهرست فلاکت قرار گرفتیم و صد سال بعد از تخت قاپوی رضاخانی، در جستجوی لقمه ای نان، ناگزیر به کوچ و مهاجرت اجباری به همان مناطقی شدیم که آب و پول نفت و عایدی ملی رفته بود. جمعیت لرستان تا بیست سال پیش «دو و نیم درصد جمعیت ایران» بوده و در بیست سال اخیر با اینکه میزان رشد جمعیت لرستان از میانگین کشوری بالاتر بوده اما جمعیت لرستان به «دو درصد جمعیت ایران» کاهش پیدا کرده؛ معنای مستقیم و آماری این کاهش نیم درصدی یعنی حدود «چهارصد و پنجاه هزار نفر» از لرستانِ فلاکت زده، به همان مناطقِ پروار شده کوچ کرده اند.

و باخت چهارم … باخت چهارم ما به زودی روی اسکوربورد مجلس نمایش داده خواهد شد. بخوانید:

اول: طبق اصل شصت و چهارم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «عده نمایندگان مجلس شورای اسلامی دویست و هفتاد نفر است و از تاریخ همه‌پرسی سال یک‌هزار و سیصد و شصت و هشت هجری شمسی پس از هر ده سال، با در نظر گرفتن عوامل انسانی، سیاسی، جغرافیایی و نظایر آن‌ها حداکثر بیست نفر نماینده می‌تواند اضافه شود…» با این حال، از سال ۱۳۷۸ که تعداد نمایندگان به ۲۹۰ نفر افزایش یافته، تغییری در تعداد کرسی‌های مجلس صورت نگرفته است.

دوم: در اسفندماه ۱۴۰۳ مجلس شورای اسلامی طرح «ساماندهی وضعیت حوزه‌های انتخابیه و تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی» را به تصویب رساند. این طرح در جلسه‌ی روز چهارشنبه اول اسفندماه، در مجلس تصویب شد و به تایید شورای نگهبان نیز رسید. بر اساس این طرح، تعداد ۴۰ نماینده به ترکیب مجلس اضافه می شود.

سوم: یکی از گلوگاه‌هایی که مجلسی‌ها، یقه‌ی دولت‌ها را می‌چسبند و از آن‌ها قول و وعده برای امور استانشان می‌گیرند، در بزنگاهِ «رای اعتماد» به وزراست. برای کسب رای اعتماد یکی از مهمترین لابی های وزرای معرفی شده، با مجمع نمایندگان استان‌هاست. وزرا برای کسب رای اعتماد، علاوه بر حمایت جریان‌های متبوع سیاسی، به آرای منطقه‌ای هم نیاز دارند؛ و چون نیاز دارند لاجرم وعده های بزرگ‌تر هم باید بدهند و می‌دهند. این وعده‌ها به مجمع نمایندگان کم‌شماری مثل لرستان، عمدتاً وعده‌های زیرسبیلی است، در حالی که وعده‌ی وزرا به مجمع نمایندگان استان‌هایی که کرسی‌های دورقمی دارند وعده‌های صادق است. چرا؟ بند چهارم را بخوانید.

متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید: 👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28326

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

سه ویروشه برای علی‌اکبر شکارچی

#ایرج_رحمانپور

ویروشه‌ی یکم:
گویی همین الان آن‌جا نشسته‌ام، مهر ماه سال 50 سر کلاس چهارم دبیرستان در مدرسه‌ی تازه‌تأسیس کورش بزرگ خرم‌آباد، در خیابان علوی فعلی؛ با دو نفر دوست شده‌ام؛
سیروس کسراییان و حسن نقدی، محمدحسین آزادبخت در دبیرستان بهار، ادبیات می‌خواند، و ما زیست‌شناسی، سر جمع می‌شویم چهار دوست جانی جانی، اهل کتاب و عاشق هنر. آدمک روی پرده است. حسین را واله و شیدا کرده است. خسرو هریتاش غوغا کرده، فیلم تکان دهنده است، کار به این جا ختم نمی‌شود. دبیر یکی از درس‌های ما سه نفر، که ما هم با آدمک انگشت به دهان شده‌ایم، کلاس درس را تعطیل و آقای میرمظفری یک هفته را به تحلیل فیلم آدمک اختصاص می‌دهند. یک روز در میان به دیدن فیلم می‌رویم و او پای تخته به حالتی غریب، فیلم را از هر زاویه بررسی می‌کند. افسر وظیفه است و در اختیار آموزش و پرورش. سیروس و حسن فیلم را عاشق‌اند، من گرفتاری دیگری هم دارم. در موسیقی متن فریدون فروغی خوانده است. من می‌شوم (دیوانه منِ)۵ فروغی یادشان می‌گیرم، برای چهاریار دبیرستانی به خوبی می‌خوانمشان، می‌خوانم از کودکی، حالا دیگر ۱۷،۱۸ ساله شده‌ام، دنبال چیزی هستم اما نمی‌دانم چیست، کجاست؟ کی بدان دست می‌یابم؟

ویروشه‌ی دوم:
دهه‌ی دوم ۵۰ است، حالا دیگر کله‌های ما بوی قورمه سبزی می‌دهند؛ برای ما به دروغ روایت کرده‌اند که معلمی را در تبریز زیر آب کرده و به قتل رسانده‌اند. ما هم به خیل هزاران جوانی پیوسته‌ایم که به خون‌خواهی قهرمان ساختگی‌مان، صمد بهرنگی، دربه‌در شده‌ایم؛ ولی از خوش‌شانس‌ترین آدم‌های روزگاریم. برادر بزرگ‌های سیروس در هیاهوی امام‌زاده زید بن علی، جنب خیابان بروجردی‌ها، یک کارگاه نقاشی در طبقه‌ی دوم یکی از ساختمان‌های مشرف به بازار را راه انداخته‌اند و آن‌جا شده است مأمن حسین، من و حسن نقدی و سیروس، که باید آن‌جا می‌بود. هر روز ساعت‌ها آن‌جا، در مزرعه گل‌های آفتابگردان ون‌گوگ، مشغول بازی‌گوشی بودیم و در سایه روشن کارهای رامبراند، قایم باشک‌بازی می‌کردیم. گاهی هم دنبال گوش بریده ون‌گوگ لای پرده‌ها، زیر میزها می‌گشتیم؛ گاه همراه می‌شدیم با قایقرانان رود ولگا و به کمک پوشکین، هُلش می‌دادیم. گم می‌شدیم در پیچ و تاب‌های رد دست میکل آنژ بر صخره‌های مرمرین، که حالا دیگر همه آدم بودند و نفس می‌کشیدند و زندگی می‌کردند. سربزرگی می‌کردیم که حالا می‌دانیم کوبیسم چیست؟ امپرسیونیست‌ها چه می‌گویند؟ سعی می‌کردیم بدانیم دادائیست‌ها چه می‌گویند و در حوزه‌ی سیاست، فاشیسم را بفهمیم. جنگ ویتنام، بوپاشا بانوی مبارز الجزایری، شعر «امه سه زر سیاه پوست» و شاعر فلسطینی معروف که با همه اشتهارش نامش از خاطرم رفته؛ و از آن‌جا، غوطه می‌خوردیم در اقیانوس جنگ سرد، دو اردوگاه و خود را که ضد امپریالیست و عاشق اردوگاه سوسیالیسم می‌دانستیم. هرچند لای کتاب‌های کارگاه نقاشی ون‌گوگ، نیچه را دیدم که داشت می‌گفت: «چنین گفت زرتشت»؛ ولی هنوز دنبال چیزی بودم که نمی‌دانستم چیست، و کی با آن روبه‌رو می‌شوم؟

ویروشه‌ی سوم:
سال‌ها به سرعت برق و باد می‌گذرند. ما حالا چهار تا جوانیم، عاشق آرمان‌های سوسیالیستی و گوش به زنگ.(گوش به زنگ بچه‌های بالا) تنها راه ارتباط‌مان برادربزرگ‌ترهای سیروس بود. در سیاهکل اتفاقی افتاده بود. بیژن جزنی و مسعود احمدزاده و حالا دیگر عیب است اگر جوانی گرایش [سیاسی] نداشته باشد و پُز ندهد که هوادار این یا آن جریان مثلاً چریکی در ایران است. شوق چه‌گوارا شدن در همه آتش برپا کرده بود و سر از پا نشناخته به دنبال جواب سؤال‌هایمان بودیم. همه تنها یک جواب داشت: کوبا، بولیوی و در نهایت نشستن زیر درخت پدربزرگ همه، استالین، در کرملین.
ولی من هنوز در کنار همه‌ی این تلاش‌ها آواز می‌خوانم؛ خوب هم می‌خوانم. از همه‌ی خواننده‌های بنام می‌خواندم؛ عشقم فرهاد و فریدون فروغی‌ست. ولی سرریز می‌کند در وجود من شیفتگی به موسیقی هایده، این اسطوره خنیای زن ایرانی و محفلی نیست که من به ضرب آهنگ «شیرین شیرین» او به پای‌کوبی‌شان وادار نکنم. بانوی دیگری غوغا کرده است، پیر فرزانه، پریسا، دیوانه‌ام می‌کند و من بقیه را با آن به نهایت لذت درونی می‌رسانم.
اما هنوز گمشده‌ی من، حیرانیِ مرا صد چندان کرده است. سال‌هاست دریافته‌ام وارث ادبیاتی شفاهی به سترگی سلسله جبال زاگرس هستم و به موازات آن موسیقی سینه‌به‌سینه‌ای که با جهان برابر است؛ موسیقی‌ای که حداقل از ۴۰۰۰ سال پیش می‌شود ردش را گرفت و با آن گریست یا دست‌افشان و پاکوبان شد؛ می‌دانستم باید کاری کرد.

متن کامل و ادامه‌ی این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید: 👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28298

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

غم‌مباد

دوست ارجمند جناب آقای دکتر شیرزاد بسطامی

درگذشت برادرزاده‌ی گرامیتان ما را نیز اندوهگین کرد؛ در این غم جانکاه، شریک‌تان هستیم؛ یزدان بی‌همتا به شما و دیگر بستگان شکیبایی دهد.

کیانوش رستمی- مدیر هفته‌نامه‌ی سیمره

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

سیمره‌ی ۷۶۹ جاری شد…

هفت‌صدو‌شصت‌‌ونهمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی منطقه‌ای سیمره، روز دوشنبه‌ 1 اردی‌بهشت‌‌‌ماه (1404) به صاحب‌امتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیش‌خوان دکه‌های مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارنده‌ی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
 
*تیتریک:
– از سيمره تا سزار:  سفري به قلب طبيعت و فرهنگ لرستان/ کیانوش رستمی
 
*سرمقاله:
–  لرستان و باخت چهارم/ علی زیودار
 
 *یادداشت‌ها:
-بزرگ‌داشت‌هاي محلي: نمادي از شکستن تمرکزگرايي فرهنگي/ دکتر مجتبا ترکارانی
-فضاي مجازي جولانگاه اسامي غيرشفاف /حاجیعلی شرفی
-هواپيماي مستعمل، افتخار موهوم: اين است حال ايران ما! دکتر سلاح‌ورزی
-بزرگي يک شرم کوچک…./ کرم تیموری
-مشق عشق / لقمان زرین‌قلم
-«دردهاي وافر، زبان‌هاي قاصر» / احمد میری
-دانشگاهيان و ظرفيت‌هاي دنياي مجازي(۱)/ دکتر محمدرضا روزبه
-درباره‌ي فيلم رها /محمدصالح فصيحي
-سفره‌هاي بي‌برکت / سلمان احمدوند
-گران شد، ارزانه، نايابه، شايد…/ زمان شهاوند
-دين و مليت تعارضي با هم ندارند/ دکتر محمدجعفر محمدزاده
-مشاهده‌ي تغييراتي چند در جامعه/ احمد لطفی
-يل بي‌بديل روزگار جواني‌ام/ محمدحسین آزادبخت
-فرهنگ‌سازيِ گفت‌‌وگو و گفتمان، چگونه خانواده‌اي موفق به وجود مي‌آورد! / دکتر زهرا نجاتی
 
*مقاله:
-بهاران در گلستان/ دکتر احمد کنجوری
-از ناسوت کمانچه تا ملکوت مويه/علي اکبر شکارچي؛ آهنگ‌ساز و موسيقي پژوه(بخش سوم و پایانی)/ محمدکاظم علی‌پور
 
*شعر پارسی:
-دکتر نصرت‌الله مسعودی/ فرخنده بهرامی/ مهتاب میرقاسمی
 
*بومی سرود:
-مرتضا خدایگان
 
*لرستان‌پژوهی:
-حفره‌هاي زماني در تک‌بيت‌هاي لرستان(۳۲)/ دکتر شیرزاد بسطامی
-مستندنگاري ماجراهاي من و سياست/ فصل دوم/ بخش ۸۳/ بازديد از شهرستان‌ها و مناطق/ علی ‌گودرزیان
 
*اخبار:
-پزشکيان: دولت مصمم به تحول زيرساختي در لرستان با رويکردي متوازن و عادلانه است
-۲ ووشوکار لرستاني به اردوي تيم ملي جوانان دعوت شدند
-با حضور وزير ميراث فرهنگي؛ بانوي کنش‌گر لرستاني تجليل شد
-وعده‌ي «بازوند» براي تکميل چهارخطه خرم‌آباد – کوهدشت
-مديرکل آموزش و پرورش لرستان:
مدرسه مجازي استان تا مهرماه راه‌اندازي مي‌شود
-بزرگداشت سعدي، در دانشگاه لرستان برگزار شد
-کارگاه آموزش خبرنويسي در اليگودرز برگزار شد
– و

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

عبارت کنایه‌آمیز دکتر حسین سلاح‌ورزی:
«یه سوزن به ماینرها بزنید ده‌تا جوالدوز به صنایع!»

Читать полностью…

seymare

https://avayeseymare.ir/?p=28520

Читать полностью…

seymare

پنج‌شنبه‌ها در استان لرستان تعطیل شد

معاون توسعه مدیریت و منابع انسانی استانداری لرستان گفت:« بر اساس مصوبه کارگروه مدیریت مصرف انرژی و ستاد بحران استان، تمامی دستگاه‌ها و ادارات دولتی، بانک‌ها و مراکز آموزشی روزهای پنج‌شنبه تا پایان شهریورماه تعطیل خواهند بود.»
حمید کشکولی روز چهارشنبه(هفدهم اردی‌بهشت) اظهار کرد: «تعطیلی پنج‌شنبه تا پایانه شهریور ماه امسال ادامه دارد و ساعت کاری کارکنان استان از شنبه تا چهارشنبه ۶ تا ۱۳ است.»
وی با اشاره به مصوبه‌ی شورای برنامه‌ریزی و توسعه استان، هدف از این تصمیم را مدیریت مصرف انرژی عنوان کرد و ادامه داد: تعطیلی پنج‌شنبه‌ها در استان از فردا ۱۸ اردیبهشت اجرایی می شود.
معاون توسعه مدیریت و منابع استانداری لرستان ابراز امیدواری کرد که با اجرای این طرح، گامی موثر در راستای مدیریت مصرف انرژی برداشته شود./ ایرنا

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

سیمره‌ی ۷۷۱ جاری شد…

هفت‌صدو‌هفتادو یکمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی منطقه‌ای سیمره، روز سه‌شنبه‌ 16 اردی‌بهشت‌‌‌ماه (1404) به صاحب‌امتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیش‌خوان دکه‌های مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارنده‌ی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
 
*تیتریک:
– درآمدهاي ملي؛ کلي‌نگري يا بخشي‌نگري؟ / دکتر مصطفا شکری
 
  *سرمقاله:
–  لرستان هم‌چنان در امن و امان، اوضاع محيط زيست هم وخيم نيست! / دکتر مراد سپه‌وند
 
 *یادداشت‌ها:
-هفت اثر تحريم‌ها بر جامعه‌ي کارگري ايران / دکتر سلاح‌ورزی
-«حادثه‌‌هاي گران» و «جان‌هاي ارزان»! (نگاهي به فاجعه‌ي انفجار در بندر شهيد رجايي) / احمد میری
-درباره‌ي فيلم آویختگی /محمدصالح فصيحي
-ما خوزستاني‌ها با نااميدي فاصله‌اي نداريم/ زمان شهاوند
-آيا از نَمَد انتصابات جديد، کُلاهي نصيب مردم مي‌شود؟!/ خداداد ابراهيمي
-پنج ويژگي يک استاندار خوب / دکترمحمدعلي محبي
-مديران دولتي، ستارگان کم‌فروغ سپهر اقتصاد / وحید حاج‌سعیدی
-سوگ‌نامه / اسد آزادبخت
-آخرين درسي که مردم چم‌سنگر آموختم / علی‌اکبر شکارچی
-بزرگ‌داشت استاد شکارچي: تجلي عشق و فرهنگ در دامان طبيعت لرستان/ ابراهیم موسوی‌نژاد
 
*مقاله:
-لرزشِ معنا در شعري از نسرين جافري / روح‌الله رويين
 
*شعر پارسی:
-دکتر نصرت‌الله مسعودی/ / مرتضا خدایگان/ اکبر بهداروند/ اکبر رشنو
 
*بومی سرود:
-رمضان پروردت
 
*طنز:
کارتون سیمره/ یاسر دلفان
فانتزي واژه‌ها(۶۹) / صافی لرستانی
 
*لرستان‌پژوهی:
-حفره‌هاي زماني در تک‌بيت‌هاي لرستان(۳۳)/ دکتر شیرزاد بسطامی
-مستندنگاري ماجراهاي من و سياست/ فصل دوم(نامه‌ي کارشناس پاسخ وزير) / بخش ۸۴/ / علی ‌گودرزیان
 
*گزارش:
در هفتمين نشست «ايوار» مطرح شد؛ داستان‌نويسي در لرستان: نجات ادبيات مکتوب از مهجوري/ راهي سخت و پرپيچ‌وخم: آسيب‌شناسي داستان‌نويسي در لرستان
 
*اخبار:
-مديرعامل ايرنا: رسانه نيازمند بازنگري در کارکرد و رويکرد است
-۹۳۶ مدرسه لرستان در نهضت توسعه‌ي عدالت فضاهاي آموزشي احداث مي‌شود
-نماينده‌ي پل‌دختر: سد معشوره به آثار باستاني تبديل مي‌شود
-با حضور وزير ميراث فرهنگي؛ بانوي کنش‌گر لرستاني تجليل شد
-حضور ناشر کوهدشتي با ۵۲ عنوان کتاب در نمايشگاه سي‌وششم
-انتقادات تند نماينده‌ي اليگودرز از وضعيت آب و بي‌توجهي به لرستان؛
قُم‌رود براي ما غَم‌رود شده است
-مديرکل ميراث‌فرهنگي لرستان: جهاني شدن ورشو بروجرد مطالبه عمومي است
-هشتمين نمايشگاه کتاب خرم‌آباد آغاز به کار کرد
-راه‌يابي نمايش هنرمندان لرستاني به جشنواره‌ي ملي تئاتر محلات
-رييس سازمان حفاظت محيط زيست: خشکيدگي و زوال جنگل‌هاي بلوط بايد به دغدغه‌ي ملي تبديل شود
-استاندار لرستان: هجوم ريزگردها، طبيعت لرستان را تهديد  مي‌کند
-دستگيري عنصر مخرب نفاق در لرستان

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

بزرگ‌داشت‌های محلی: نمادی از شکستن تمرکزگرایی فرهنگی

برگزاری رویداد فرهنگی سال‌روز تولد استاد علی‌اکبر شکارچی در روستای چم‌سنگر، زادگاه ایشان، توسط مردم محلی و با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر لرستان و اقشار مختلف جامعه، پدیده‌ای بسیار خجسته و قابل تأمل است.
اهمیت این رویداد از آن جهت است که نشان می‌دهد جامعه محلی به سطحی از خودآگاهی و ظرفیت رسیده که می‌تواند چهره‌های فرهنگی خود را شناسایی کرده، با امکانات ساده و به صورت خودجوش برای آن‌ها مراسم بزرگداشت برگزار کند و دیگران را نیز به این گردهمایی صمیمانه دعوت نماید. این اقدام، ضمن ایجاد ساعاتی مفرح برای مردم منطقه و اهالی فرهنگ، می‌تواند به معرفی و تقویت سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی این دیار به ساکنانش کمک کند. بنابراین با بیان ضرورت این رخداد به واکاوی آن ازمنظر جامعه‌شناختی می‌پردازیم:
زمینه‌های تاریخی و اجتماعی رشد: روستای چم‌سنگر به واسطه‌ی احداث راه‌آهن سراسری در دهه‌های گذشته، از نخستین روستاهای استان لرستان بود که با مظاهر مدرنیته و ارتباطات نوین آشنا شد. ورود افراد با فرهنگ‌های مختلف و نهادهای جدید از طریق راه‌آهن به این روستا، زمینه‌ساز شکل‌گیری و پویایی فرهنگی در این منطقه گشت. از این منظر، طبیعی است که چنین بستری توانست زمینه‌ساز رشد و تعالی افرادی چون استاد شکارچی در دهه‌های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ خورشیدی باشد. برگزاری بزرگ‌داشتی این‌چنین، یادآور این نکته مهم است که جامعه‌ی ما، به‌رغم دشوارتر شدن فرایندهای رشد و پیش‌رفت در دوران کنونی، هم‌چنان قادر به پرورش استعدادهای کم‌نظیری در همه زمینه‌هاست و این خود، الگویی امیدبخش برای نسل امروز و فردا محسوب می‌شود.

*نشاط اجتماعی و سرمایه فرهنگی در شرایط دشوار:
حضور اقشار مختلف و فرهیخته از سراسر لرستان در این مراسم و ایجاد فضایی مفرح و شاد که توسط مردم محلی و با امکانات ساده سازماندهی شده بود، گواهی بر ظرفیت‌های عظیم انسانی و فرهنگی جامعه ماست. این رویداد نشان داد که به‌رغم وجود برخی موانع، نگرش‌های بدبینانه یا حتا کارشکنی‌هایی که گاه در مسیر برگزاری چنین مراسم‌هایی قرار می‌گیرد، جامعه سرشار از پتانسیل برای تولید شادی و نشاط اجتماعی است. این شادی و نشاط جمعی، به‌ویژه برای جامعه‌ای که تحت فشارهای اقتصادی و اجتماعی قرار دارد، می‌تواند به مثابه سپری محافظ عمل کرده و تاب‌آوری اجتماعی را در برابر مشکلات افزایش دهد.

*اهمیت رویدادهای فرهنگی محلی و غیررسمی:
عموماً مراسم‌های فرهنگی در ایران، در شهرهای بزرگ، توسط نهادهای دولتی یا سازمان‌های مردم‌نهاد بزرگ و غالباً بر اساس مناسبت‌های رسمی برگزار می‌شوند. در مقابل، کمتر شاهد برگزاری مراسم‌های غیررسمی، خودجوش و مردمی در شهرها و روستاهای کوچک هستیم. این خلاء باعث شده است که این مناطق نتوانند ظرفیت‌های فرهنگی بومی خود را به درستی شناسایی، فعال و شکوفا نمایند. بنابراین، ضروری است که هم جوامع محلی در این زمینه فعال‌تر عمل کرده و خود مبتکر برگزاری رویدادهای خلاقانه فرهنگی باشند و هم دولت با کاهش رویکرد امنیتی نسبت به این‌گونه تجمعات مردمی، نقش تسهیل‌گر را ایفا کند. این امر می‌تواند به بازگرداندن امید، نشاط، سرزندگی فرهنگی و توانمندسازی جوامع محلی در شهرها و روستاهای کوچک بسیار موثر باشد.
در پایان، باید تأکید کرد که برگزاری رویدادهایی مانند بزرگداشت استاد شکارچی، نه فقط تجلیل از چندین دهه تلاش و کوشش سرمایه‌های گران‌قدر اجتماعی و فرهنگی جامعه ماست، بلکه فراتر از آن، می‌تواند به ساکنان این جوامع امید بخشد.
این امید که حتا در کنار مشکلات، امکان‌هایی برای رشد و تعالی فردی و جمعی وجود دارد. چنین اقداماتی به تقویت امید و خودباوری جمعی در این جوامع کمک کرده و با توزیع فضایی رویدادهای فرهنگی، نه تنها شادی و نشاط را در گستره وسیع‌تری از کشور پراکنده می‌سازد، بلکه ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی را فعال نموده و فضایی برای بروز استعدادها، رشد و توانمندسازی مردم محلی فراهم می‌آورد.
امید است با تلاش مردم محلی، نگاه مثبت سیاست‌گذاران فرهنگی و همکاری بیش‌تر سازمان‌های مردم‌نهاد شهری، شاهد گسترش و رونق هرچه بیش‌تر چنین مراسم‌های ارزشمندی در لرستان و سراسر ایران عزیزمان باشیم.

نویسنده: دکترمجتبا ترکارانی | سرچشمه: سیمره‌ی شماره‌ی 769( یکم اری‌بهشت1404)
@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

مشق عشق

کمانچه‌ای که در بزرگ‌داشت جناب استاد شکارچی تقدیم ایشان شد، حدیث عشق بود.
آن‌گونه که در نی نامه مولانا، نی حدیث عشق مجنون کرد. شکارچی در دوران کودکی با سازی ساده مشق عشق را آغاز کرد. او بر اثر آموزنده و بسیار ارزنده هفتاد نغمه در برابر باد ترانه مریم مریم را عاشقانه و در بیات اصفهان معرفی می‌کند. ترانه‌ای که اولین بار بدون استاد و راهنما یاد گرفت و نواخت. سیر سلوک منازل عشق را فرهیختگان صاحب نام در زندگی نامه استاد شرح داده‌اند. از ترانه‌ی «مریم مریم» تا هوای جنگ با ارباب، بازتاب مسائل اجتماعی، حماسه‌ی خونین‌شهر، اثر ماندگار بهارباد که در آن کله باد یخ های زمهریر زمستان را آب می‌کند و گل‌های رنگارنگ بهاری مجال رشد و جلوه می یابند.و تا حال که وقتی با او هم سخن می‌شوی انگار با نگاه و گاه با اشاره‌ای دوستانه به تو می گوید.ای دوست قصه‌ای از محبت بگو
که طفلم به طبع و طالب افسانه‌ام هنوز
افسانه محبت که بیش از هر زمان جامعه ما سخت نیازمند آن است.
اما به طنز برای استاد نوشتم بازسازی کمانچه کودکی شما در شرکتی زنجیره‌ای با نظارت محمدحسین و من انجام گرفت. دسته‌ی آن با چوب جنگلی شمال در کارگاه مبل سازی رضا جلالوند در شهر بومهن،کاسه آن توسط مهندس سجاد همتی با طراحی لیبل روی قوطی نباتی شاه پسند همانند ۶۵ سال پیش در تهران انجام گرفت. پوست و سیخ آن در کارگاه ویولن سازی فرشید میرزایی و آرشه و سیم آن که از سیم ترمز موتور است و مونتاژ و تست صدای آن را آقای میلاد علی‌پور در کارگاه کمانچه‌سازی‌اش انجام داد و ما در پایان به این نتیجه رسیدیم که اگر دست در دست هم دهیم به مهر عشق را می‌سازیم و صدای دل‌نواز آن را می‌شنویم.
 
نویسنده : لقمان زرین‌قلم | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 769( یکم اری‌بهشت1404)

Читать полностью…

seymare

مدیرعامل ایرنا در جمع فعالان رسانه‌ای لرستان:
رسانه نیازمند بازنگری در کارکرد و رویکرد است

مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، در جمع فعالان رسانه‌ای این استان، با اشاره به وضعیت کنونی رسانه در کشور، بر لزوم بازنگری در کارکردها و رویکردهای رسانه‌ای تاکید کرد.
به گزارش آوای سیمره، حسین جابری انصاری با بیان این‌که انتظار از رسانه برای انجام “تبلیغ مستقیم” رویکردی ناکارآمد است، اظهار داشت: «در علم ارتباطات، تبلیغ مستقیم به عنوان بدترین، غیرموثرترین و غیرمفیدترین نوع تبلیغ شناخته می‌شود، چرا که به سرعت برای مخاطب آشکار شده و منجر به دل‌زدگی و رویگردانی او می‌شود.»
جابری انصاری با تشبیه رسانه موفق به یک منبری موفق، افزود:« همان‌طور که منبری موفق کسی است که صحن مسجد و حسینیه‌اش مملو از جمعیت می‌شود و حرفش بر جان مخاطب می‌نشیند، رسانه موفق نیز رسانه‌ای است که مخاطب دارد و پیامش مورد پذیرش و تاثیرگذاری قرار می‌گیرد.»
وی تصریح کرد:« اگر رسانه‌ای مخاطب نداشته باشد و تنها برای خود و گروهی خاص تولید محتوا کند، در واقع شکست خورده است.»
مدیرعامل ایرنا وضعیت فعلی رسانه در کشور را یک “مسئله” و “مشکل” خواند که نیازمند شناخت و حل ریشه‌ای است.
وی با اذعان به این‌که “مخاطبان ما زیاد نیستند”، بر لزوم پرهیز از انکار این واقعیت و پذیرش مسئله تاکید کرد.
جابری انصاری گفت:« پاک کردن صورت مسئله و انکار آمارها، نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند، بلکه آن را متراکم‌تر و حل‌ناپذیرتر می‌سازد.»
وی علت‌یابی و شناخت بسترها و زمینه‌های این مشکل را گام بعدی دانست و افزود:« یکی از پاسخ‌ها به این مسئله – که البته تنها پاسخ نیست – این است که کارکردی که برای رسانه تعریف کرده‌ایم، منطبق با مقتضیات و لوازم رسانه مدرن نیست.» مدیرعامل ایرنا تصریح کرد:«رسانه ابزاری مدرن با ضرورت‌ها و چارچوب‌های خاص خود است و نمی‌توان از آن انتظار تبلیغ مستقیم داشت و سپس از عدم تاثیرگذاری آن گلایه کرد.»
جابری انصاری تاکید کرد:« کار رسانه این است که هسته مرکزی پیام انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را در “بسته‌بندی‌های زیبا، حرفه‌ای و رسانه‌ای” به مخاطب ارائه دهد، همانند منبری توانمند که مطالب را به گونه‌ای ارائه می‌کند که مخاطب با عشق پای سخنش می‌نشیند.»
وی ضعف کنونی را در این دانست که رسانه‌های داخلی تمایل دارند تنها خوبی‌ها را منعکس کنند، در حالی که مردم در زندگی واقعی با مشکلات و مصائب روبه‌رو هستند.
جابری انصاری افزود:«این رویکرد باعث می‌شود مخاطب، دستاوردها را نیز باور نکند.»
وی یادآوری کرد:« یک رسانه حرفه‌ای در کنار بسته‌بندی موفقیت‌ها و دستاوردها، مشکلات، مصائب و نابسامانی‌ها را نیز شناسایی، دسته‌بندی و در بسته‌های حرفه‌ای به مخاطب ارائه می‌دهد.»
مدیر عامل ایرنا افزود:« اگر مشکلات گفته شود، دستاوردها نیز به جان مخاطب می‌نشیند، چرا که واقعی هستند و ساختگی نیستند.»
وی در پایان سخنان خود با بیان این‌که “ما حق خودمان را نمی‌توانیم خوب بسته‌بندی کنیم”، در حالی که “دشمنان ما باطل خودشان را خوب بسته‌بندی می‌کنند و به خورد جامعه ایران می‌دهند”، این تفاوت را ناشی از عدم باور به مقتضیات رسانه و عدم رعایت ضرورت‌های آن دانست و تاکید کرد :« رسانه‌های حرفه‌ای دشمن با استفاده از فنون رسانه‌ای و تبلیغ غیرمستقیم، پیام‌های خود را به گونه‌ای به مخاطب ایرانی منتقل می‌کنند که حتا متوجه دشمنی آن نمی‌شود.»

نویسنده : گروه خبر و گزارش | سرچشمه : آوای سیمره
@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

فاجعه‌ی بندرعباس: وقتی ریسک نادیده گرفته می‌شود

انفجار دلخراش و غم‌انگیز اسکله شهید رجایی در بندرعباس، نه تنها قلب تجارت دریایی ایران را به لرزه درآورد، بلکه ملت ایران را در سوگ و اندوهی عمیق فرو برد.
این فاجعه تلخ، که احتمالاً ریشه در دپوی غیرایمن مواد شیمیایی خطرناک دارد، جان‌های عزیزی را گرفت، بسیاری را مصدوم کرد و خسارات جبران‌ناپذیری به بار آورد.
مردم ایران، متأثر و عزادار، بار دیگر شاهد تکرار تراژدی‌ای بودند که می‌توانست با تدبیر و پیشگیری، هرگز رخ ندهد.
این حادثه، زنگ خطری دوباره برای مدیریت بحران در کشور بود و نشان داد که غفلت از مدیریت ریسک و بی‌توجهی به درس‌های تلخ گذشته، همچنان قربانی می‌گیرد.
اسکله شهید رجایی، به‌عنوان یکی از مهم‌ترین دروازه‌های اقتصادی ایران، باید الگویی برای رعایت بالاترین استانداردهای ایمنی باشد، اما این انفجار پرده از واقعیتی تلخ برداشت: هشدارهای مکرر درباره مخاطرات دپوی مواد پرخطر در این بندر، نادیده گرفته شده‌اند.
چرا از فاجعه‌ای مانند انفجار بندر بیروت در سال ۲۰۲۰، که شباهت‌های تکان‌دهنده‌ای با این حادثه دارد، درس نگرفتیم؟
بی‌توجهی به ریسک‌های آشکار، از نبود نظارت دقیق بر انبارهای مواد خطرناک تا فقدان پروتکل‌های ایمنی کارآمد، ریشه‌ای ساختاری دارد که قلب هر ایرانی را به درد می‌آورد.
این غفلت ساختاری، با واکنش‌های نمایشی پس از فاجعه، مانند دستور رسیدگی و تشکیل کارگروه‌های بررسی که اغلب به فراموشی سپرده می‌شوند، تکمیل می‌شود.
چنین رویکردی نه تنها گره‌ای از مشکلات باز نمی‌کند، بلکه اعتماد عمومی را که در سایه این سوگ سنگین بیش از پیش شکننده شده، مخدوش‌تر می‌سازد. مردم ایران، که هنوز داغدار این فاجعه‌اند، شایسته پاسخگویی شفاف و اقدامی قاطع‌اند، نه وعده‌های تکراری و بی‌فرجام.
تا زمانی که مدیریت بحران در ایران به جای پیشگیری فعال و مسئولانه، به واکنش‌های مقطعی و ظاهری بسنده کند، چرخه این سوانح مرگبار ادامه خواهد یافت و هر بار، داغی تازه بر دل ملت خواهد گذاشت.
برای پایان دادن به این چرخه معیوب، بازنگری اساسی ضروری است: تقویت نظارت بر تأسیسات پرریسک، اجرای استانداردهای بین‌المللی، شفافیت کامل در اطلاع‌رسانی و پاسخگویی بی‌چون‌وچرا.
انفجار اسکله شهید رجایی نباید تنها به یک خاطره غم‌انگیز دیگر در تاریخ ایران بدل شود؛ باید نقطه عطفی باشد برای پایان دادن به غفلت از ریسک و بی‌اعتنایی به درس‌های گذشته، تا دیگر شاهد چنین فجایع متأثرکننده‌ای نباشیم و ملت ایران بیش از این عزادار نشود.

نویسنده : دکتر حسین سلاح‌ورزی | سرچشمه : آوای سیمره
@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

سیمره‌ی ۷۷۰ جاری شد…

هفت‌صدو‌هفتادمین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی منطقه‌ای سیمره، روز شنبه‌ ششم اردی‌بهشت‌‌‌ماه (1404) به صاحب‌امتیازی سودابه آزادگان و مدیرمسئولی کیانوش رستمی، چاپ شد و روی پیش‌خوان دکه‌های مطبوعاتی قرار گرفت.
به گزارش آوای سیمره؛ این شماره در بردارنده‌ی مطالب و مقالات متنوعی است از جمله:
 
*تیتریک:
-بلوط زاگرس، کشته و زارِ ميدان بي‌کفايتي! / دکتر مراد سپه‌وند
 
*سرمقاله:
–  «ظاهرِ مدني»«باطنِ بَدَوي»/ احمد میری
 
 *یادداشت‌ها:
-تجارت کشاورزي: کليد گشايش مالي / دکتر حسین سلاح‌ورزی
-ايرج فراتر از ايرج است/ اسد آزادبخت
-دانشگاهيان و ظرفيت‌هاي دنياي مجازي(۲)/ دکتر محمدرضا روزبه
-ادراک و خوش‌بختي / ایرج احمدی
-اي آسمان باران کو / ولی‌اله آزادبخت
-اي کوهدشتِ زخم‌خورده‌ام، اي خسته‌يِ سربلند! / دکتر مرتضا ادیب
-۴۰ ميليارد تومان براي سخن‌راني يا نجات زاگرس؟ / جعفر ساکی
 
*مقاله:
-جامعه‌شناسي تاريخي لرستان فيلي؛ از اجتماع تا طبيعت / دکتر ابراهيم خدايي
-ايرج رحمان پور: «نوآوري برمحور نوستالژيک و تراژديک»/ عابدین پاپی
 
*گزارش:
-سدهاي دست خالي!
 
*شعر پارسی:
-عباس‌خان غضنفری امرایی
 
*لرستان‌پژوهی:
-مستندنگاري ماجراهاي من و سياست/ فصل دوم/ بخش ۸۴/ بازديد از شهرستان‌ها و مناطق/ علی ‌گودرزیان
 
*اخبار:
-هشدار فعالان محيط زيست: جنگل‌هاي بلوط لرستان در معرض نابودي/ درخواست اقدام فوري از سران قوا
-رييس سازمان حفاظت محيط‌زيست کشور به لرستان مي‌آيد
-مديرکل ميراث فرهنگي لرستان ابقا شد
-«بوي عشق» بر بوم هنر: تجلي اشعار سعدي در خطوط خوش‌نويسان اليگودرز
-مديرکل آموزش‌وپرورش لرستان: برنامه‌هاي هفته‌ي معلم در لرستان باشکوه و هدفمند اجرا شوند
-بروجرد قهرمان مسابقات کشتي آزاد نونهالان لرستان شد
-لرستان مستعد تبدیل به پایتخت گیاهان دارویی کشور است
– و…

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

شکارچی، نماد پیوند:«حق زادگاه»، هویت و توسعه

✍️دکتر مجتبا ترکارانی

استاد شکارچی از برجسته‌ترین چهره‌های فرهنگی و هنری لرستان در سطح ملی است که سال‌هاست با فعالیت‌های فرهنگی، آموزش و تولید سبک‌های مختلف موسیقی، تأثیر بسزایی در رشد و ارتقای موسیقی ایران داشته است.
ایشان در طول فعالیت هنری‌اش، همواره دغدغه فرهنگ و موسیقی زادگاهش را داشته و کوشیده است با اجرای ترانه‌های محلی لری، نواختن کمانچه و معرفی سبک‌ها و مقامات موسیقی این دیار، فرهنگ لرستان را در سطح ملی بشناساند. مردم لرستان نیز همواره به او افتخار می‌کنند، چرا که شکارچی در اوج شهرت، پیوند خود را با زادگاهش حفظ کرده است.
گرچه تخصصی در موسیقی ندارم و علاقه‌ام به آثار استاد محدود به شنیدن است، اما از منظر جامعه‌شناسی توسعه، مراسم بزرگداشت ایشان در زادگاهش، روستای چم‌سنگر، پرسش‌هایی را برانگیخت: سرمایه‌های فرهنگی مانند استاد شکارچی که پس از رشد در زادگاه خود، در مناطق دیگر به جایگاه برجسته‌ای دست یافته‌اند، چه وظیفه‌ای نسبت به خاستگاه خود دارند؟ همان‌طور که این چهره‌ها از هم‌تباران خود انتظار قدردانی و افتخار به جایگاهشان را دارند، این نخبگان چه وظیفه متقابلی در قبال زادگاه خود احساس می‌کنند؟ و سرانجام، پیامد این تعامل دوسویه میان مردم و نخبگان برخاسته از میانشان، برای توسعه اجتماعی و فرهنگی زادگاه چیست؟ به‌ویژه اگر زادگاه منطقه‌ای کمتر توسعه‌یافته باشد و توجه نخبگان بتواند الهام‌بخش و راهگشا باشد؟
لازم به ذکر است که زادگاه صرفاً یک مکان جغرافیایی نیست؛ مهد هویت اولیه، خاطرات، تجربیات شکل‌دهنده و نخستین شبکه‌های اجتماعی فرد است. فرهنگ، زبان، ارزش‌ها و جهان‌بینی اولیه فرد در بستر زادگاه شکل می‌گیرد. بسیاری از چهره‌های برجسته چون استاد شکارچی، الهام و بن‌مایه آثار خود را از همین بستر گرفته‌اند. از این رو، پیوندی عاطفی و هویتی عمیق میان فرد و زادگاهش شکل می‌گیرد که می‌تواند حس دِین و مسئولیت را در قبال آن برانگیزد. «حق زادگاه» در اینجا به معنای به رسمیت شناختن این پیوند و تلاش برای ادای این دین معنوی است.
«حق زادگاه» در این نگاه، نه مفهومی حقوقی و رسمی، بلکه نوعی قرارداد اجتماعی نانوشته یا هنجاری اخلاقی-اجتماعی است که فرد موفق را بر آن می‌دارد تا پس از دستیابی به جایگاه و سرمایه (به‌ویژه سرمایه نمادین)، بخشی از دستاورد خود را به جامعه‌ای که در آن ریشه دارد، بازگرداند. این بازگشت می‌تواند به شکل‌های مختلفی باشد:
بازگشت فیزیکی: حضور موقت یا دائم در زادگاه که سرمایه انسانی، دانش و تجربه را مستقیماً منتقل می‌کند.
بازگشت نمادین: معرفی زادگاه در عرصه‌های گوناگون، انعکاس دغدغه‌های آن، یا بهره‌گیری از عناصر فرهنگی‌اش در آثار هنری و علمی.
بازگشت سرمایه: سرمایه‌گذاری اقتصادی، فرهنگی یا آموزشی در زادگاه، مانند تأسیس نهادهای عام‌المنفعه، حمایت از استعدادهای محلی یا مشارکت در طرح‌های توسعه‌ای.
بازگشت دانش و تجربه: انتقال مهارت و تخصص به زادگاه از طریق آموزش، مشاوره یا شبکه‌سازی.
بنابراین، «حق زادگاه» یکی از عرصه‌های مهم مسئولیت اجتماعی نخبگان را تعریف می‌کند. فرد برجسته با بازگرداندن بخشی از توانمندی و نفوذ خود به زادگاه، نه تنها به آن منطقه یاری می‌رساند، بلکه نقش مسئولیت‌پذیر خود را در سطح کلان جامعه نیز ایفا می‌کند. البته این رابطه دوسویه است. همان‌طور که فرد به توسعه زادگاهش یاری می‌رساند، زادگاه نیز می‌تواند منبع الهام، هویت و حمایت عاطفی برای او باشد. بازگشت و خدمت به زادگاه، برای خود فرد نیز می‌تواند معنابخش، رضایت‌بخش و تقویت‌کننده جایگاهش باشد.

متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28334

Читать полностью…

seymare

از سیمره تا سزار: سفری به قلب طبیعت و فرهنگ لرستان/گزارش ویژه‌ی سیمره از جشن زادروز استاد علی‌اکبر شکارچی در چم‌سنگر

✍️کیانوش رستمی

*صبح پنج‌شنبه ۲۸ فروردین 1404: آقای حاجیعلی شرفی با تماسی صبحگاهی، مقدمات حرکت به سمت چم‌سنگر را هماهنگ می‌کند.
آقای شرفی دقیق است و وقت‌‌شناس و اهل برنامه‌ریزی. همراهان این سفر فرهنگی، گروهی از هنرمندان و فرهیختگان لرستان از شهرهای مختلف هستند:
– کوهدشت: محمدحسین آزادبخت (تندیس‌ساز پیش‌کسوت)، لقمان زرین‌قلم (موسیقی‌شناس) و نامدار محمدپور
– خرم‌آباد: دکتر مجتبا ترکارانی (جامعه‌شناس)، علیرضا تهماسبیان و مهیار صادقی
– گروه دوم شامل علیرضا فرزین (عکاس و پژوهشگر) و دکتر فتح‌الله شفیع‌زاده که بعداً به ما می‌پیوندند.
محسن رستمی هم با چند تن از دوستانش با ما هماهنگ می‌کنند که در مسیر چم‌سنگر یک‌دیگر را ببینیم.
ساعت ۱۰:۴۰: حرکت از خرم‌آباد به سمت چم‌سنگر آغاز می‌شود. وارد جاده‌ی ازنا سگوند می‌شویم. مسیر پیچ‌درپیچ این جاده‌ با تمام خطراتش، چشم‌اندازهایی خیره‌کننده دارد: جنگل‌های بلوط سرفراز، دشت‌های سرسبز، ابرهای نقاشی‌شده بر آسمان آبی، رودخانه‌های خروشان و… که هر یک بخشی از شکوه طبیعت لرستان را به نمایش می‌گذارند.
هرچه از خرم‌آباد دورتر می‌شویم به طبیعت رؤیایی و نادر منطقه نزدیک‌تر می‌شویم. مناظر چنان مسحورکننده‌اند که روح آدمی را سبک‌بال می‌کنند. اما افسوس که این گنجینه طبیعی آن‌گونه که شایسته است، مورد بهره‌برداری و معرفی قرار نگرفته است!
برای ناهار غذایی مختصر آماده می‌کنیم. دوستان درباره‌‌ی موسیقی لرستان و نقش بی‌بدیل استاد علی‌اکبر شکارچی در اعتلای آن گفت‌وگو می‌کنند.
محمدحسین آزادبخت، تندیس‌ساز پیش‌کسوت، با دغدغه‌ای پدرانه، تندیسی را که با زحمت بسیار ساخته، در دست نگه داشته و نگران است که مبادا آسیبی به آن برسد. این تندیس قرار است امروز به استاد شکارچی تقدیم شود. آزادبخت هم‌چنین سورپرایزی ویژه دارد: طرح کمانچه‌ای که لقمان زرین‌قلم، پیر موسیقی کوهدشت، با عشق و هنر طراحی کرده است. داستان این کمانچه در یادداشتی با عنوان «مشق عشق» به قلم زرین‌قلم در شماره جاری سیمره منتشر شده است (رجوع کنید به صفحه ۴ سیمره‌ی ۷۶۹).
همه همراهان از زیبایی‌های طبیعت مبهوت‌اند: رنگ‌ها، ابرها، کوه‌ها، آب‌ها و جنگل‌های بلوط استوار، هرکدام بخشی از این شکوه بی‌پایان را به تصویر می‌کشند. در کنار جاده می‌ایستیم، لختی می‌آساییم. شگفتی مناظر چنان است که آدمی را به حیرت وا می‌دارد. دوربین‌ها تنها گوشه‌ای از این زیبایی را ثبت می‌کنند. در این لحظه، بیتی از سعدی به ذهنم می‌آید و زمزمه‌اش می‌کنم:
«به زیورها بیارایند وقتی خوب‌رویان را
تو سیمین‌تن چنان خوبی که زیورها بیآرایی»
چند عکس به یادگار می‌گیریم و به مسیر ادامه می‌دهیم. من که پشت فرمان هستم، نمی‌توانم با دقت به اطراف بنگرم، اما از شور و احساسات دوستان، حال و هوای طبیعت را حس می‌کنم. نامدار محمدپور با صدای خوشش آوازی می‌خواند و همه را به وجد می‌آورد. گاهی هم لطیفه‌ای می‌گوید و خستگی را از تن‌مان به در می‌کند.
 
*توقف در دره اناران
(بهشت گمشده‌ی لرستان):
به پیشنهاد دکتر ترکارانی ناهار را در «دره اناران» می‌خوریم. دره اناران گویی تکه‌ای از بهشت است که از آن جا کنده شده و به زمین آمده‌است … گردشگران زیادی این‌جا اتراق کرده‌اند. از خودرو پیاده می‌شویم. عقربه‌های ساعت از ۱۲ ظهر گذشته است. آفتاب، میانه‌ی آسمان است. نور و تابش آن نه تنها آزار نمی‌دهد بلکه شیرین است و روح‌افزا، ایستاده‌ای درجا، حیران و شگفت‌زده دور خودت می‌چرخی و می‌چرخی، به هر سو می‌نگری جلوه‌گری طبیعت است.
بیتی از مولوی بزرگ به سراغم می‌آید:
«صد هزاران هم‌چو ما در حسن او حیران شود
کاندر آن جا گم شود جان و دل حیران ما»
بیتی دیگر می‌آید:
«ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما
ای از تو آبستن چمن و ای از تو خندان باغ‌ها»
بیتی از خواجه‌ی شیراز هم می‌آید:
نوبهار است در آن کوش که خوش‌دل باشی
که بسی گُل بدمد باز و تو در گِل باشی
..
درخت بلوط پیرسالی با شاخ و برگ گشن، میهمان خانوادگی است که زیر سایه اش آرمیده‌اند. کودکان و جوانان سرگرم طناب بازی‌‌اند.‌

ویژگی‌های منحصر به فرد دره اناران:
– طبیعت بکر و دست‌نخورده
– پوشش گیاهی متنوع
– چشم‌اندازهای پانورامیک
– مناسب برای اکوتوریسم و گردشگری پایدار

ادامه و متن کامل این گزارش را در تارنمای آوای سیمره بخوانید: 👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28328

@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

۴۰ میلیارد تومان برای سخن‌رانی یا نجات زاگرس؟

همایش بین‌المللی حمایت پایدار از جنگل‌های زاگرس که قرار است در تاریخ ۸ تیر ماه ۱۴۰۴ در تهران با حضور شخص ریس جمهور و معاونان و مقامات ارشد کشوری و بین‌الملل برگزار شود، با هدف بررسی راه‌کارهای پایدار برای حفاظت از جنگل‌های زاگرس برنامه‌ریزی شده است.
هزینه‌ای بالغ بر ۴۰ میلیارد تومان برای این همایش در نظر گرفته شده، اما آیا این مبلغ هنگفت، زمانی که جنگل‌های زاگرس در حال مبارزه با بحران مرگ‌بار ناشی از آفت کرم برگ‌خوار بلوط هستند، به درستی به کار گرفته می‌شود؟ امروز، جنگل‌های زاگرس، به‌ویژه بلوط‌های ارزشمند لرستان، نیازمند توجه فوری و اقدامات عملی هستند. هر برگ بلوطی که سقوط می‌کند، هشداری است برای از دست دادن میراث طبیعی و زیست‌بوم‌های حیاتی کشورمان. این جنگل‌ها، خانه‌ی زندگی هزاران گونه جانوری، زیستگاه حیاتی اکوسیستم منطقه، و منبع امید و حیات برای مردم زاگرس هستند. اما اکنون، در دل این بحران، شاهد برگزاری یک همایش پرهزینه در پایتخت هستیم، دور از واقعیت تلخ جنگل‌های در حال نابودی.
فعالان محیط زیست ازمسئولان و دولت‌مردان درخواست دارند که این همایش را به میان جنگل‌های لرستان، جایی که صدای درختان به فریاد بلند شده است، منتقل کنند. باید عمق بحران از نزدیک دیده شود، زیرا کلمات و نشست‌های رسمی، هرگز جای اقدامات عملی و مؤثر را نمی‌گیرند. این صدای مردم است، صدای کسانی که برای حفظ این میراث طبیعی ارزشمند، هر روز با چالش‌های فراوانی روبه‌رو هستند. جنگل‌های زاگرس نمی‌توانند منتظر بمانند هر لحظه‌ای که هدر می‌رود، نابودی بیش‌تر را به دنبال دارد. از رییس‌جمهور و مسئولان ارشد درخواست می‌کنیم که به جای آیین‌های پر زرق و برق، نیرو و منابع خود را به میدان عمل ببرند. بیایید این بودجه‌ی عظیم را به جای هزینه‌های نمادین، به نجات زاگرس اختصاص دهیم.
جنگل‌های بلوط لرستان و سایر نقاط زاگرس، نیازمند حمایت راستین هستند؛ حمایتی که نه تنها در حرف و شعار، بلکه در عمل و نتیجه، معنا پیدا کند. امروز، بیش از هر زمان دیگر، زاگرس به اقدام عملی و عزم ملی نیاز دارد. امیدواریم که ندای دلسوزان این سرزمین به گوش مسئولان برسد و شاهد تشکیل ستاد بحران برای نجات زاگرس و لرستان باشیم؛ زیرا این ما هستیم که به درختان نیاز داریم، نه درختان به ما. تا دیر نشده، برای زاگرس، اقدامی کنید.

✍️نویسنده: جعفر ساکی  | سرچشمه: آوای سیمره
@seymareweekly

Читать полностью…

seymare

https://avayeseymare.ir/?p=28320

Читать полностью…

seymare

 به خاطر مرگ اسماعیل قبادی
یل بی‌بدیل روزگار جوانی‌ام

ناگهان عکسش را بر دیوار دیدم . رو در رو به من نگاه می‌کرد.
خبر نداشت دیگر در میان ما نیست. اشکی را که به خاطر مرگش در چشمانم حلقه زده بود؛ از نگاهش پنهان می‌کردم.
هنوز با قامتی پا برجا همانند بقایای سر ستونی سنگی و باستانی که بر آن باران‌های بسیار باریده باشد و تند بادها بر آن وزیده باشند؛ بر پای ایستاده بود. هاشورهایی که چهره‌ی مردانه‌اش را خراشیده بود، از هیبت او چیزی نکاسته بود.
او همان اسماعیل‌بگ؛ یل بی‌بدیل روزگار جوانی‌های ما بود. آن روزها اگر پناهت می‌داد؛ دلت قرص می‌ماند و می‌توانستی مانند صخره‌ای به او تکیه کنی.
اما اکنون دریافته بودم آن صخره‌ی ستبر فرو ریخته است.

Читать полностью…

seymare

رقصیدن در گردونه‌ی خورشید

✍️محمدحسین آزادبخت

هزاران سال است که آدمیان بر روی این سیاره‌ی ناآرام، در چرخه‌ی هستی، از گذرگاه‌های تاریخ عبور کرده و به راه‌های بی‌بازگشت رفته‌اند.
گویی همه‌ی آنان در زیر پشته‌های تلنبارشده‌ی غبار زمان دفن گردیده و به فراموشی سپرده شده‌اند. ما هنوز نمی‌دانیم بسیاری از آن گم‌شدگان در تاریخ، چگونه می‌اندیشیده‌اند و چگونه می‌زیسته‌اند. اما گاهی آن گم‌شدگان، نشانه‌هایی از خود در راه‌هایی که رفته‌اند، بر جای گذاشته‌اند تا ما ردِ گذر آنان را دنبال کنیم. یافتن تراشه‌هایی از سنگ، ما را واداشته است تا بپنداریم اولین ابزار آن آدمیان، تیغه‌های تیز چخماق بوده است و هزاران سال با آن ابزار در دوران پارینه‌سنگی، به دشواری زندگی کرده‌اند.
آن آدمیان هرگاه از عصری به عصر دیگر گذر می‌کرده‌اند، تکه‌هایی هم‌چون سفال‌های شکسته و قطعاتی استخوان بر جای گذاشته‌اند تا ما با چیدن آن‌ها در کنار هم، به راز چگونه زیستن آنان پی ببریم. همان گم‌شدگان در تاریخ، وقتی که در عصر مفرغ زندگی می‌کرده‌اند، برای ما نشانه‌های بسیاری بر جای گذاشته‌اند. آنان روایت جهان‌بینی و چگونه زیستن خود را در اشیایی مفرغی که امروزه در موزه‌های معتبر جهان نگهداری می‌شوند، متجلی ساخته‌اند.
آن آثار بر جای مانده، متعلق به آدمیان بوده‌اند که در زاگرس میانی می‌زیسته‌اند. عصر مفرغ، طلایی‌ترین دوران رونق خود را در جغرافیایی که امروز ما آن را لرستان می‌نامیم، به اوج رسانده است.
یکی از شاه‌کارهای هنرهای تجسمی باستان، شیئی مفرغی است که در کناره‌های رودخانه‌ی سیمره در هلیلان به دست آمده است. این شی مفرغی هم‌اکنون به نام «سرِ پرچم مشبک مفرغی لرستان» در موزه‌ی لوور در پاریس نگهداری می‌شود. این سرِ پرچم از دو بخش اصلی متصل به هم تشکیل شده است: قسمت پایین این شی مفرغی، پایه‌ی نگهدارنده برای آن و قسمت فوقانی‌اش حلقه‌ای بزرگ است که از اتصال شش دایره‌ی متحدالمرکز شکل گرفته است. باستان‌شناسان این‌گونه حلقه‌ها را که در سایر اشیای مشابه مفرغی مشاهده کرده‌اند، به عنوان گردونه‌ی خورشید می‌شناسند.
«گردونه‌ی مهر یا گردونه‌ی خورشید، نماد نشان‌واره‌ی بسیار کهن‌سالی است که به قوم آریا و سرزمین ایران نسبت می‌دهند. این نشان‌واره از نمادهای آیینی مهر و میترائیسم بوده است؛ آیینی که پیش از ظهور زرتشت در ایران رواج داشته است.»

👈ادامه و متن کامل این یادداشت را در تارنمای آوای سیمره بخوانید:👇👇👇
https://avayeseymare.ir/?p=28280

Читать полностью…
Subscribe to a channel