شب عید و اولِ مهر که میشد آقا مرتضی بچههاشو میبرد لباسفروشی و همهرو نو نوار میکرد. همیشه هم بهترینهارو میخرید.
انصافا بچههاش خوشپوشترین بودن تو مدرسه و فک و فامیل و در و همسایه.
هروقتم تو اون لباسفروشیا بودن و بچهها میگفتن بابا پس خودت چی و یا براش لباس انتخاب میکردن آروم و با لبخند میگفت من از اینجا نمیخرم که. میرم پیش دوستم خسرو خان، میشناسین دیگه، همون کتوشلوار دوزه. ناراحت میشه اگه نرم.
هر دو سه سال هم که لباس میخرید و میومد خونه، سریع میرفت تو حموم و اونارو میشُست. یه بار میگفت کفتر گند زده بهش. یه بار میگفت یکی بهم تنه زد افتاد تو جوب. یه بارم میگفت عید مال بچههاس، زشته منم لباس نو بپوشم. میشورم که نفهمن نوئه و خلاصه همیشه یه بهانه داشت و بچهها هم میخندیدن و میگفتن بابا نمیتونی یه لباستو سالم بیاری، اونوقت به ما گیر میدی. اونم باهاشون میخندید و میگفت آره بابا، بدتر از شماها شدم و همگی میخندیدن.
تو این بین لبخند خانمش فرق داشت و یه نمه کمرنگ بود. چون میدونست بچهها نباید بدونن کُت شلوارِ دست دومو باید حسابی شُست تا بوی تن صاحب قبلیشو نده.
@Shaabizak
گفتم نگران نباش، بیخبری و خوشخبری.
بعدِ چند ثانیه نگاه عاقل اندر سفیه گفت: بیخبری از اونی که دیدن و شنیدن یه لبخند معمولیش میرزه به تمام خبرهای مهم و روزِ دنیا و تورو میبَره وسط احسنالحال، زهر میریزه به هر چی خوشی و دونهدونه چینی گلسرخیهای دلتو لپپَر میکُنه.
@Shaabizak
هرچند عطرها وقتی خاطرات کمر به قتل آدمی میبندند، حکم سلاح گرم را دارند، همانقدر خطرناک، همانقدر کشنده، امّا خوشبختيم كه در خاطرمان عطرِ نان تازه داريم، عطرِ خاکِ باران خورده، عطر بهار نارنج در ارديبهشتِ شيراز، عطرِ گل یخِ باغ ارم، عطر نرگس، عطر دریا، عطرِ آشپزخانهای که در آن ظرف وانیل از دستمان افتاده است، عطر چای تازه دم گیلان، عطر ریحان، عطر هل و عطر آغوشِ همهی آنهایی که بی حد دوستشان داریم. خوشبختیم حتی اگر یک عطر، دستمان را بگیرد و ببرد میانهی گذشتهای که آدمهایش دیگر در بیداریهایمان نیستند. خوشبختیم، بسیار خوشبخت!
Читать полностью…دیوار چیدم دورِ خودم که امن باشه آقای فلانی. دیواری که نه موش داشت و نه گوش. آجر اومد رویِ آجر، از نوع مرغوب. بهمنیِ فرد اعلاء.
معالاسف اول خودم زندانی شدم. بعدم زیادی رفت بالا. خِشت اولشم که خیلی کجکی نهاده بودم و خب خیلی قبلتر از ثریا آوار شد رو سرم.
@Shaabizak
سخته دیدنِ یه سری چیزا و کاری بر نیومدن. کاش حداقل این فرصتو میدادن که به جات پیر شد.
@Shaabizak
پروردگارا
سختیِ حمام رفتن را بر من ارزانی داشتی دَم نزدم، با مشقتِ از حمام در آمدن چه کنم؟ آن را بیاموز!
@Shaabizak
کل سال سُفرهی چرب و چیلیش برای از ما بهترون پهنه، بعد این یه ماه که خبری نیست و همش گشنگی تشنگیه مارو مهمون دعوت میکنه. نخواستیم، اینم بِده همونا.
@Shaabizak
از دیروز چندبار این فیلمو دیدم و هر دفه یه حسی مثل بغض گلومو چنگ میزد. پدر و مادری برای نجات فرزندشون میرن بیمارستان و خوشبختانه کودک از مرگ رهایی پیدا میکنه. بیقراریهای پدری که مثل مرغ سر کنده خودشو به در و دیوار میکوبه و بعد که فرزندش زنده میمونه سجدهی شکر میکنه و به پای اون میفته.
@Shaabizak
اگه الان مدرسه میرفتم بهجای اون موضوع معروف "در آینده میخواهید چه کاره شوید؟" میگفتم: آقا اجازه! اگر زنده ماندم یا بعد از نابودیِ ویروس چینی میخواهم بانک بزنم.
@Shaabizak
کفشدوزکا هم یه نوع سوسک بالدارن. کاش این سوسکای مشهورِ بالدار و مستراحنورد یهخرده از فامیلای شیکپوش و هنرمندشون یاد بگیرن و بفهمن لباس شاد پوشیدن رو دیگران هم تاثیر مثبت میذاره. شاید مشکلاتمون کمتر شد.
از پلاس خدابیامرز
@Shaabizak
انگیزهی شرطی به مفتم نمیرزه. یه روز بهخاطر این؛ یه روز بهخاطر اون. یه روز صاحبش هست میتونیم، یه روز نیست نمیتونیم.
پس کِی بهخاطر خودمون که از همه مهمتریم آقای صاب سرنوشت؟ بهخدا از همه بیشتر آخِی داریم.
@Shaabizak
وقتی کُلی دلیل منطقی تو ذهنته و با خودت کلنجار میری که کاریو نکنی یا چیزیو نگی.
دلت:
@Shaabizak
فصل شکوفههای گیلاس در ژاپن
عکس از توییتر lulu
اگر توییتر هستین این هشتگ رو دنبال کنید #さくら
@Shaabizak
پروردگارا
تا وقتی فسادهام کامل نشده منو از دنیا نبر.
@Shaabizak
قصهی خیلی از اطرافیان با "یکی بود یکی نبود" شروع میشه. با همونم تموم میشه. باز یکی بود یکی نبود.
چه وضعیه آقای قصهگو.
@Shaabizak
یه سری چیزا فقط مال آدم خودشه و فقط باید به همون شخص گفت.
میخواد یه استیکر بفرستی، تکیه کلام همیشگیتو بگی، ایموجی بذاری یا اصلا فحش بدی!
اون آدمش که نباشه، انگار بدل آوردی جای اصل.
آدمش؟ آدم باش و باش!
@Shaabizak
دیگه "پشتِ پا" انداختنها چی بود وقتی ادعا داشتی "از تو حرکت و از من برکت".
@Shaabizak
میخوام تمبر بچسبونم وسط پیشونیم و خودمو پست کنم به مقصدِ تو. آدرس خودمم روش نمینویسم که اگه پیدات نکردن حداقل منو بَرنگردونن اینجایی که هستم و بِرم ناکجا آباد.
ولی خب میترسم. یه بار اینکارو کردم، اما از شانس بدم باباش منو از لایِ در برداشت و فکر کرد اخطار بانکم و پارهم کرد.
@Shaabizak
دزد است، پیش از اینها نبوده احتمالاً، حالا اما دزد است، از آن زبردستها، از آنها که میآیند و همه چیز را به یغما میبرند، شتر شتر یک قافله را. حرف از دل تنها نیست، بیش از اینها برده است، تنها دل اگر بود اینگونه فریاد از جانم برنمیخاست و آه از نهادم. هوشم را ربوده، عقلم را برده است، دقایقم، آه از دقایق و ساعات عمرم که هر بار کنارش به چشم بر هم زدنی میگذرند، بر گردن کلماتم هم افساری انداخته است که تا خودش نخواهد به صف نمیشوند و نظم نمییابند.
دزد نیست کسی که تمام اینها را به نام خودش مینویسد؟
@Shaabizak
خیلیا کشاورزن. دَمِ خواب خیش میبندن تا روانشونو شخم بزنن. بذرشون فکر و خیاله. کودشم ایکاش و چرا و کاشکی. زمینش دیمیزاره، چشمی خیس بشه، دلی خون و آبیاری.
کمرِ شب که شکست وقتِ درو کردنه. خروار خروار بیخوابی.
نگاه کن کلههارو؛ تا چشم کار می کرد سیاهی بود، ولی الان چی؟ همه جو گندمی شدن.، جو گندمیِ پیش از موعد.
حالا با مرغ سحر ناله سر کن که خوشه چین، کجا دست حسرت زند بر دامان.
@Shaabizak
مگه چند نفر نصفه شبها حرف میزنن که اپراتورها این طرحهای مکالمهرو میذارن؟ کاش به جای این مسخرهبازیا به فکر طرح فَساد "افطار تا سحر" باشن. اینجوری دعای چهار تا فاسدِ معتقد هم پشتشونه و یه چی به آخرت نداشهشون اضافه میشه.
@Shaabizak
هر ثانیه از این عمر که قبل دیدن تو گذشت ضرر بود. هر ثانیه بعد دیدن و نبودنت خسران.
جان و جهان به لفی خسر گذشت.
@Shaabizak
شیر های سالم سالم از شرکت کاله 😀😀😀😀
Mamali از توییتر
پ.ن: یه ماشین با آرم محصولات کاله کنار خیابون توقف کردن و توی شیرها آب میریزن
@Shaabizak
وقتی آهنگ میفرستم واست ینی میخام باهات حرف بزنم بهم نگو مرسی.
»وایولت«
@OfficialPersianTwitter
خداروشکر این چند سال هیچ خللی در برنامههای سیزده به در ایجاد نشده. کرونا که سهله؛ سنگ هم بباره ما مراسمو اجرا میکنیم.
فقط حیف نمیدونم تو این اتاق آتیش روشن کنیم و سُفره پهن کنیم یا اون اتاق کنار پنجره.
@Shaabizak
یه جا خوندم
"من می توانم جای سیگار نقاشی بکشم!
با دوغ مست کنم!
با وسایل خانه تمام شب را تانگو برقصم.
و به جای تو بالشتک دوران کودکیام را در آغوش بگیرم.
تو برای فراموش کردن کسی که بینظیر دوستت داشت چه خواهی کرد؟"
از توییتر مهسا
@Shaabizak
صدا نمیمونه، زخمی میکنه. خط میندازه رو گوشِ دل آدم. اصلا صدا خره.
@Shaabizak