پایگاه مرجع آموزش نویسندگی و تولید محتوا ⭐️الهامگاه شیفتگان نوشتن مسئول: شاهین کلانتری نویسنده و سخنران Shahinkalantari.com Madresenevisandegi.com 🔻ارتباط: @nevisandeganim اینستاگرام: instagram.com/shahinkalantary instagram.com/madresenevisandegi_com
معجزهی نوشتن
یک روز معمولی در اتاقم با قلم و کاغذی در دست نشسته بودم. انگار قلمم خشکیده بود. ھیچ چیز برای نوشتن به ذھنم نمیآمد. زل زده بودم به دیوار روبرو. ھمان دیوار معروفی کھ ھمهی قلمبهدستان روزی به آن زل زدهاند. با اینکه از این وضعیت راضی نبودم اما دلم خوش بود این یک رابطهی دوطرفه است و ھمانطور که من به او زل زدهام او ھم به من زل زده است. پیش از آنکه دیوانه شوم و کار به جاھای باریک بکشد صدای مادرم که داشت ماجرایی را برای زن ھمسایه تعریف میکرد مرا به خود آورد. از آنجا که به قصهھای قدیمی خیلی علاقه دارم، وقتی متوجه شدم یک قصهی واقعی است گوشھایم تیز شد.
مادرم میگفت: «مادربزرگ مادریام زن باخدایی بود و ھمیشه وضو داشت. با وجود سختیھای زندگی، ھمیشه توکلش به خدا بود. پسری داشت که با ھمسرش از ھم جدا شده بودند و یک بچهی طفل معصوم که تازه به دنیا آمده بود، روی دستشان مانده بود. مادربزرگ بچه را به خانه آورد. بچه گرسنه بود و مدام گریه میکرد.
ھمسایهھا جمع شده بودند و ھر کسی چیزی میآورد. اما او ھیچ چیز برای خوردن قبول نمیکرد. به بچهی تازه به دنیا آمده ھم که نمیتوان ھر چیزی را خوراند. کسی از نزدیکان ھم نبود که تازه بچهدار شده باشد و بتوانند بچه را برای شیردادن پیش او ببرند. مادربزرگ ھم که پیر بود و دیگر از موقع بچهداریاش گذشته بود، کلافه بود و نمیدانست با گریهھای او چکار کند. ناگھان لباسش را بالا زد و سینهی خودش را در دھان بچه گذاشت. ھمه تعجب کردند. بعد ھم خندیدند و گفتند این چه کاری است. مگر تو در این سن شیر داری. اصلا مگر بچه داری که شیر داشته باشی. مادربزرگ گفت: «نه. معلوم است که ندارم. ولی طاقت گریهی سوزناک بچه را ھم ندارم. چیزی نمانده از گرسنگی تلف شود. شاید با این کار کمی آرام شود. ھر چند از این فریب بیشتر دلم میگیرد. اما چاره چیست. باید صبر کنیم. خدا بزرگ است. من مطمئنم که مخلوقش را بیروزی نمیگذارد.»
ھمینطور که مشغول صحبت بودند توجهشان به بچه جلب شد که دیگر گریه نمیکرد. برای لحظهای ترس برشان داشت که چرا صدایی از بچه نمیآید. نکند خدای نکرده نفس نمیکشد. خوب که به چهرهی بچه نگاه کردند، دیدند سینهی مادربزرگ را به دھان گرفته و مشغول مکیدن است. اشک در چشم مادربزرگ حلقه زد و از اینکه بچه را فریب داده بود، صورتش سرخ شد. میگفت: «جگرم آتش گرفته که بچه اینطور با اشتھا سینهی خالی از شیرم را میمکد.»
لحظاتی گذشت و بچه از شدت بیحالی به خواب رفت. مادربزرگ همانطور که سینهاش را از دھان بچه میگرفت، به چهرهی معصومش نگاه میکرد. ناگھان شروع کرد به فریاد زدن: «شیر، شیر، از سینهام شیر می آید...» ھمینطور فریاد میزد و به قطرات شیری که از نوک سینهاش کنار دھان بچه ریخته بود، اشاره میکرد. زنھا دورش جمع شده بودند و فریاد میزدند: «معجزه، معجزه شده.» بچه شیرش را خورده و راحت خوابیده بود. مادربزرگ بچه را در لحاف پیچید و روی زمین گذاشت. بعد در حالیکه گریه میکرد سجدهی شکر به جا آورد.»
مادرم ھنوز داشت تعریف میکرد و من در اتاقم میشنیدم. به اینجا که رسید با حیرت از جا بلند شدم و پیش آنھا رفتم. مو به تنم سیخ شده بود. به مادرم گفتم: «فکر میکنی چی دلیل این معجزه بود؟» مادرم گفت: «نمیدانم. معجزه کار خداست. خودش بھتر میداند. اما روزی رساندن به بچهی بیگناه، ایمان و توکل مادربزرگ، شدت باور بچه به وجود شیر در سینهی خالی پس از تجربهی یک دوره گرسنگی عمیق؛ شاید اینھا دلیلش باشد.»
به اتاقم برگشتم و به فکر فرو رفتم. با خودم گفتم دلیل این معجزه ھر چه که باشد، اما اگر مادربزرگ سینهی خالی را در دھان بچه نمیگذاشت و یا بچه سینه را نمیمکید، ھیچ وقت معجزه اتفاق نمیافتاد. انجام این عمل راه را برای وقوع معجزه باز کرد. پس نیت ما ھر چه که باشد در صورت انجام عمل است که به عینیت میرسد و گاھی خود عمل عین نیت است.
قلمم را برداشتم و گفتم باید اجازه بدھم کاغذ، نوک قلمم را بمکد. شاید معجزهای اتفاق بیفتد. شروع به نوشتن کردم و معجزه اتفاق افتاد.
نوشتن روی کاغذ سفید، معجزهای است که باید به آن اجازهی وقوع بدهیم. حتا اگر قلممان خشکیده باشد.
لیلا ناصری
@leilanaseriee
▶️ یادآوری وبینار نویسندهساز
اطلاعات بیشتر:
👇
/channel/nevisandehsaz/4
🔗لینک ورود به وبینار:
https://www.skyroom.online/ch/madresenevisandegi/nevisandesaz
✅کلاس اصلی و پایهی مدرسه نویسندگی
☯️ ۶۸مین دورهی آنلاین نویسندگی خلاق
🗓 شروع دورهی جدید نویسندگی خلاق از یکشنبه ۷ اردیبهشت، ساعت ۱۹:۳۰
✉️ تبدیل نوشتن به
کلبهیی برای خلوتنشینی
گلخانهیی برای روییدن
آشپزخانهیی برای ایدهپزی
کافهیی برای گفتوگو
ساحلی برای نگریستن
موزهیی برای خاطرات
پناهگاهی برای خودبازیابی
معبدی برای نیایش
زایشگاهی برای اندیشه
ایستگاهی برای درنگیدن
کوچهباغی برای گامیدن
🔹۸ جلسه کلاس+نقد و بررسی مداوم نوشتهها
🔴آنلاین (تمامی جلسات به صورت صوتی و تصویری ذخیره هم میشود.)
❤️شرکت در این کلاس فقط پس از پذیرش در مصاحبهی تلفنی با مدرس دوره (شاهین کلانتری) امکانپذیر است.
🔴برخی از سرفصلهای دوره:
اصول نویسندگی
شیوههای گسترش متنهای داستانی و غیرداستانی
تمرینهای روزانه برای تبدیل نوشتن به عادتی خدشهناپذیر
افزایش خلاقیت و تبحر در ایدهیابی
شخصیتپردازی و ایجاد همذاتپنداری
خلق سبک خودويژه برای هر نوشته
راهاندازی رسانهی شخصی
طراحی دقیق شروع، میانه و پایان داستان
درستنویسی و زیبانویسی
⭐️شهریه: با تخفیف ویژه به طور موقت، یک میلیون و نهصد هزار تومان
🔴لینک جزئیات و سرفصلهای دوره در سایت رسمی مدرسه نویسندگی:
madresenevisandegi.com/195
🔴همچنین میتوانید نظرات شرکتکنندگان دورههای قبلی را در لینک زیر بخوانید:
https://shahinkalantari.com/yadegari
◀️برای درخواست ثبتنام، نام و نام خانوادگی و شمارهی تماستان را برای تیم پشتیبانی مدرسه نویسندگی ارسال کنید:
⬇️
@nevisandeganim
✈️ #هفت_کانال_روز
✅ ناعمه سجادی
t.me/procheasta
✅ سایه کیانی
t.me/DelneveshtehSaye
✅ الهام آجودانی
/channel/ElhamAjoodani
✅ حجت کاسبی
/channel/hojatkasebi1
✅ نغمه فاطمی
/channel/nebeshtaninaghmeh
✅ فاطمه صادقی
/channel/ekhterapajoh
✅ طاهره خادمی
http://t.me/taherehkhademi
🔗معیارهایی برای یک کانال حرفهای در پیوند زیر:
/channel/shahinkalantari/11883
😊 «دارم مىنويسم. نمىدانم داستان بلند است يا رمان. خبر ندارم مرا با خودش تا كجا مىبرد، نوشتنش چند سال طول مىكشد، اصلا تمام مىشود يا ناتمام مىماند. فقط مىدانم با قصهاى همراه شدهام و با آن تا هرجا كه خواست مىروم.
نوشتن مثل عشق است، با آن مىروى، هرچند نمىدانى به كجا.»
-گیتا گرکانی
⭐️ #گزارش_رشد
جمعه ۲۹ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
✈️ #هفت_کانال_روز
✅ فاطمه قاسمی
http://t.me/fatemeghasemi50
✅ نازک امی
/channel/dokane_kalamaat
✅ زهرا علیپور
/channel/zehn_neveshte1403
✅ مرضیه سماواتیان
http://t.me/asemangar
✅ زهرا رییسی
/channel/ManBodegi
✅ افسانه امامجمعه
http://t.me/afsaneh112
✅ مهناز روحانی
/channel/mahro1402
🔗معیارهایی برای یک کانال حرفهای در پیوند زیر:
/channel/shahinkalantari/11883
✈️ #هفت_کانال_روز
✅ پانتهآ روزبه
/channel/pnta_rh
✅ عفت عزیزی مهر
/channel/effatazizi
✅ زهرا شفق
/channel/yak_mosht_negah_22
✅ نیل امیری
/channel/Vazhekhaneh
✅ ساحل خسروی
/channel/sahelshkh
✅ بهنام پازانی
/channel/Paazaaniibs
✅ ریحانه ربانی
/channel/seaofwriter
🔗معیارهایی برای یک کانال حرفهای در پیوند زیر:
/channel/shahinkalantari/11883
😊 «هر که فرهنگ نورزد،
به چه ارزد؟»
-نصیحةالملوک، فرزانگان، ص ۸۲
⭐️ #گزارش_رشد
چهارشنبه ۲۷ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
چه مینویسی در این یک ساعت؟
کمتر سراغ نوشتههای پیشینم میروم، جز برخی مقالههای آموزشیَ که نوعی احساسِ وظیفهی شیرین محرکِ بازنویسیشان است.
باری، امروز وسط «یک ساعت نوشتن» هوس کردم نگاهی بیندازم به تجربهیی شیرینی در یک سال و یک ماه پیش؛ نوشتاری ۳ هزار کلمهیی که بیدرنگ در ۲ ساعت نوشته شد و در همان لحظه منتشر.
حالا که با فاصله به آن مینگرم حس میکنم نمونهی مناسبیست از آزادنویسی. پارهیی از متن:
«آیا در روزهای آتی هم میتوانم بهطور منظم همینطور پُر و آزاد بنویسم؟ اما نه نباید اشتباه کنم. شاید اگر این کار به تکلیفی روزانه تبدیل شود دیگر اینگونه لذتزا نباشد. و صدای دیگری در درونم میگوید: نه، هست. باور کن هست. اصرار بر نوشتن همیشه جواب میدهد. فقط کم نوشتن است که بد است. و برای آنکه بتوانی بسیار بنویسی نباید صداهایی که مانع این کار میشوند سرکوب کنی بلکه باید همانها را بکنی سوژهی نوشتن. نوشتن وقتی مؤثر است که سراسر آن گفتوگویی بیپرده و آزاد برای همهی بخشهای ذهنت باشد.»
برای مطالعهی متن کامل روی لینک زیر کلیک کنید:
۳ هزار کلمه تا بازکشف نوشتن
بهگمانم مشتاقانِ نویسندگی اگر تنها یکبار طعم این نوع پیوستهنویسی را بچشند دیگر هرگز از نوشتن دست نمیکشند.
شاهین کلانتری
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
☝️دانلود رایگان نسخهی الکترونیکی کتاب «نویسندهساز» نوشتهی شاهین کلانتری
⭐️اگر مشتاق تهیهی نسخهی چاپی هم هستید، از راه پیوند زیر اقدام کنید:
🔽
/channel/shahinkalantari/12806
@nevisandehsaz
@shahinkalantari
🗣️«اندیشیدن سپاسگزاری است، بدون از خود متشکر بودن.»
-مارتین هایدگر، فرهنگ نوین گفتهها، ص ۴۶
🔥دورهی آنلاین سگالینه: نگارش تحلیلی
(معنی سگال: اندیشه و فکر)
❌شروع از همین هفته
مدرس: شاهین کلانتری
🙏برخی سرفصلها:
چگونه با نوشتن تفکر نقادانه بیاموزیم و بیاموزانیم؟
چگونه نوشتههایمان را گسترش بدهیم و جذابتر کنیم؟
چگونه با خلق اندیشههای نو متمایز شویم؟
چگونه نقد کتاب بنویسیم؟
چگونه از کتاب لذت بیشتری ببریم؟
چگونه اثربخشتر مطالعه کنیم؟
چرا نگارش تحلیلی از ما داستاننویس بهتری هم میسازد؟
📌برخی از کتابهای مورد بررسی در دوره:
خوانش دیالوژیک از لین پییرس
زبان سرخ از م. ف. فرزانه
عطر روان از فروید تا لکان از برژانت جزنی
پیچیدگی و سادگی از فردریک نیل جانسون
چند جستار دربارهی ادبیات داستانی از سعید هنرمند
درسی از افلاطون از غلامحسین خیر
درخششهای تیره از آرامش دوستدار
نگرشی دیگر بر حافظ از دکتر حسن مکارمی
دیالوگ از پیتر ومک
دکارت تا دریدا از پیتر سجویک
درآمدی بر اسطورهشناسی از دکتر بهمن نامور مطلق
سنگهای روح از سون اریک لیدمن
علم عقبماندگی از کورش مرشد
نقد ادبی و نوعیت متن از عبدالعلی دستعیب
مسئولیت روشنفکر از محمداحمد الأمری
وسوسهی عاشقی از محمد دهقانی
کار روشنفکری از بابک احمدی
باورهای بد از نیل لوی
روانشناسی تکاملی از دیوید باس
کرانهها از حسن شکاری
دربارهی ازدواج از مهدی اخوان
مرگ موریانه از مدیا کاشیگر
شهریه: ۱ میلیون تومان
⭐️مزیت ثبتنام زودهنگام:
عضویت در گروه سگالینه و تمرین نگارش نقاد با مدرس دوره
برنامهی دوره:
۵ هفته
چهارشنبهها ساعت ۲۰
شروع از چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
⚡️امتیاز ویژهی این دوره: نقد و بررسی کامل نوشتههای اعضای دوره
🧠فایل ضبط شدهی جلسات هم برای همهی شرکتکنندگان ارسال میشود.
✅برای شرکت در کارگاه شهریه را به کارت زیر واریز کنید و سپس رسید را برای پشتیبانی مدرسه نویسندگی بفرستید تا اطلاعات ورود به دوره را برایتان ارسال کنیم:
🔽6274121181110032
6274121181110032
به نام شاهین کلانتری
نشانی پشتیبانی مدرسه نویسندگی:
@nevisandeganim
☝️
⭐چکلیست وبینار نویسندهساز
نسخهی ۰۲
🔴 اطلاعات ورود به وبینار در کانال زیر:
🔽
@nevisandehsaz
🔵برای تماشای وبینارهای قبلی به کانال اهل نوشتن بپیونید:
🔽
@ahleneveshtan
🗣️«اندیشیدن سپاسگزاری است، بدون از خود متشکر بودن.»
-مارتین هایدگر، فرهنگ نوین گفتهها، ص ۴۶
🔥دورهی آنلاین سگالینه: نگارش تحلیلی
(معنی سگال: اندیشه و فکر)
❌شروع از همین هفته
مدرس: شاهین کلانتری
🙏برخی سرفصلها:
چگونه با نوشتن تفکر نقادانه بیاموزیم و بیاموزانیم؟
چگونه نوشتههایمان را گسترش بدهیم و جذابتر کنیم؟
چگونه با خلق اندیشههای نو متمایز شویم؟
چگونه نقد کتاب بنویسیم؟
چگونه از کتاب لذت بیشتری ببریم؟
چگونه اثربخشتر مطالعه کنیم؟
چرا نگارش تحلیلی از ما داستاننویس بهتری هم میسازد؟
📌برخی از کتابهای مورد بررسی در دوره:
خوانش دیالوژیک از لین پییرس
زبان سرخ از م. ف. فرزانه
عطر روان از فروید تا لکان از برژانت جزنی
پیچیدگی و سادگی از فردریک نیل جانسون
چند جستار دربارهی ادبیات داستانی از سعید هنرمند
درسی از افلاطون از غلامحسین خیر
درخششهای تیره از آرامش دوستدار
نگرشی دیگر بر حافظ از دکتر حسن مکارمی
دیالوگ از پیتر ومک
دکارت تا دریدا از پیتر سجویک
درآمدی بر اسطورهشناسی از دکتر بهمن نامور مطلق
سنگهای روح از سون اریک لیدمن
علم عقبماندگی از کورش مرشد
نقد ادبی و نوعیت متن از عبدالعلی دستعیب
مسئولیت روشنفکر از محمداحمد الأمری
وسوسهی عاشقی از محمد دهقانی
کار روشنفکری از بابک احمدی
باورهای بد از نیل لوی
روانشناسی تکاملی از دیوید باس
کرانهها از حسن شکاری
دربارهی ازدواج از مهدی اخوان
مرگ موریانه از مدیا کاشیگر
شهریه: ۱ میلیون تومان
⭐️مزیت ثبتنام زودهنگام:
عضویت در گروه سگالینه و تمرین نگارش نقاد با مدرس دوره
برنامهی دوره:
۵ هفته
چهارشنبهها ساعت ۲۰
شروع از چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
⚡️امتیاز ویژهی این دوره: نقد و بررسی کامل نوشتههای اعضای دوره
🧠فایل ضبط شدهی جلسات هم برای همهی شرکتکنندگان ارسال میشود.
✅برای شرکت در کارگاه شهریه را به کارت زیر واریز کنید و سپس رسید را برای پشتیبانی مدرسه نویسندگی بفرستید تا اطلاعات ورود به دوره را برایتان ارسال کنیم:
🔽6274121181110032
6274121181110032
به نام شاهین کلانتری
نشانی پشتیبانی مدرسه نویسندگی:
@nevisandeganim
☝️
یعنیها
از این گونه «یعنیها» توی گفتار و نوشتار روزمره بسیار است، با هر «یعنی» لغتی از واژهنامهی شخصیمان را معنی میکنیم.
از ارتکابات من:
نوشتن یعنی کوهنوردی در اتاق.
نوشتن یعنی تمرین نوشتن.
آزادنویسی یعنی خلق فرصتی برای گفتوگوی خردمندانه با خود.
آرامش یعنی اطمینانِ نسبی از انتخاب درستِ عادتها.
خوشبختی یعنی اطمینان از دوام خوشبختی.
تمدن یعنی تبدیل شبهای تهدیدآمیز به روزهای تهدیدآمیزتر.
خیالبافی یعنی به جای اصل کار به نتیجهی کار و دستاوردهایش فکر کنی.
برندسازی شخصی یعنی خلق نوعی تمایز که سبب میشود به انتخاب اول جامعهی هدفمان تبدیل شویم.
نوشتن یعنی رفتن و نرسیدن، بیذرهیی احساس باخت.
نثر نارایج یعنی ذوقورزی با واژهها و ساختارها.
نثر نارایج یعنی بهانهیی برای خلق تازگی با کهنهها.
بچگی یعنی بازی و بازی یعنی زندگی
یادگیری یعنی تکرار.
نوشتن یعنی وجدآفرینی با زبان.
نوشتن یعنی دیدن دنیا از گوشههای گوناگون.
عشق یعنی حرکت؛ احساسیست که تو را به حرکت وامیدارد.
نوشتن یعنی راحت نوشتن.
و از دیگران:
«خاندن یعنی دوباره خاندن»
-ولادیمیر ناباکوف
«سیاست یعنی نفی جنگ»
-موریس دورورژه
«خوشبختی یعنی نظم در مغز یا کنترل لحظه به لحظهی خودآگاهی»
-فرهنگ هلاکویی
«عشق یعنی بخشیدن همهچیز به یکدیگر. همه چیز.»
-میلان کوندرا
«عشق یعنی خنده در عمق نگاه یاسها.»
-ناشناس
«عصبانیت یعنی تنبیه خود به خاطر اشتباه دیگران.»
-ناشناس
«پختگی انسان یعنی کشف دوبارهی همان جدیتی که در کودکی به هنگام بازی داشته است.»
-نیچه
«داستان یعنی تعریفِ حرکت.»
-احمد محمود
«داستان یعنی یک آدم، چند واقعه، کمی احساس.»
-مصطفی مستور
«نوشتن یعنی زندگی با "دیگری"»
-احمد اخوت
«شعر، یعنی نگاه بر لبِ سیب
شعر، یعنی نسیم بر گلِ توت
شعر، یعنی سکوت، یعنی ماه
شعر، یعنی تو
میرسی
از راه.»
-منصور اوجی
شاهین کلانتری
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
کدام حرف اسم شما؟
در آثار قدما گاه خودِ حروف مایهی مضمونپردازیست.
جمالی دهلوی سروده:
بر جمالی تا میمش شد عیان
بر سرش بنشست جیم جاودان
میم نامش هر که جا در خود نداد
همچو میم مرده دایم مرده باد
میم نام او به نام ما بس است
هم به نام او کلام ما بس است*
بهله. شاعر صفا میکند با دومین حرف نامش که میم است و مشترک با مرادش.
به اسمم که مینگرم هـِ دو چشم را چشمگیرتر میبینم، که در هر دو اسمم، اسم درونخانوادگی (شاهرخ) و اسم رسمی (شاهین)، مشترک است.
حالا نه به خاطر اسم خودم، ولی هـ دو چشم گرافیکخورش ملس است، حتا کتابی هم چاپ شد سالها پیش که مجموعهیی مفصل از طرحهای گوناگون از هـ بود.
شما چی؟ کدام حرف اسمتان را بیشتر دوست دارید؟
شاهین کلانتری
*مرآتُالمعانی، نشر حقیقت، ص ۳۰
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
😊 « خدایا! شکرت که شاعرم کردی*
به شهری از کلماتت مسافرم کردی
سوار باد به روز نخست بردی و در
شکوه خلقت هر واژه حاضرم کردی
به راهم از کلماتت بتی تراشیدی
چه حیله بود کز آغاز کافرم کردی
بتی که ماه شد و آفتاب و سنگ و مدام
اسیر جاذبهی این مناظرم کردی
زلال عشق به لطفت فرا گرفت مرا
چو روح آب در این چشمه، طاهرم کردی
و بعد من، تو، او، ما، شما، چهقدر چنین
محل کشمکش این ضمایرم کردی
خدایا! شکرت که در پی غم و عشق
به چارگوشهی ملکت مهاجرم کردی
مرا به شعر رساندی و عاشقم کردی
مرا به عشق سپردی و شاعرم کردی»
*اشکال وزن آگاهانه است
-سیدمحمدضیاء قاسمی، باغهای معلق انگور، ص ۳۴
⭐️ #گزارش_رشد
یکشنبه ۳۱ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
به سوی پیامکنامهی نویسندهساز
به هیجانواژههای زندگیتان اندیشیدهاید؟
نمیگویم کلمات محبوب، چون واژگان هیجانانگیز لزومن مثبت نیستند؛ میتوان هیجانواژههایی را برشمرد که خشم و اندوه برمیانگیزند.
یکی از هیجانواژههای من «جمله» است، که در فهرست لغات محبوبم نیز جای دارد.
گاهی برای ایدهیابی، دربارهی چراییِ علایقم از خودم سؤال میکنم. حالیا، چنین کنم:
چرا «جمله» را هیجانواژه میپندارم؟
خاستم بگویم «آجر» ولی پشیمان شدم. سنگ قشنگتر است. پس برویم به گذشتههای نیاکانمکان که سرپناهِ سنگی میساختند.
جمله امکان ساختن میدهد. برای ساختن خودش باید کلمه جمع کنی و برای ساختن هر متنی باید جملهها را بچینی کنار هم. جمله میسازیم و با جملهها معنا. جملهها «سنگهای روح»اند.
جمله هیجانواژهی من است چون بارها تکجملهیی شده تابلوی راهنمای زندگیام.
جمله از اضطراب نوشتن میکاهد. بارها به قصد نوشتنِ یک جمله قلم دست گرفتهام و دست آخر با صدها جمله از پشت میز برخاستهام.
سالهاست که وسوسهی راهاندازیِ خبرنامهیی پیامکی رهایم نمیکند، نه برای پُرکردن گوشی دیگران از تبلیغات، بلکه برای جملهرسانی؛ جملههایی برای نیرو بخشیدن به اهل نوشتن.
باری، شاید دست به کار شویم و همین روزها «پیامکنامهی نویسندهساز» را هوا کنیم.
🟡اگر بنا باشد عضو این پیامکنامه باشید دوست دارید چه جور جملههایی دریافت کنید؟
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
😊 «رابطهی نویسنده با کلمه قدری با بهکار برندهی عادی آن فرق دارد، مانند رابطهی نقاش است با رنگ. کار نویسنده آن است که نیرو و طنین کلمه را از درونش بیرون بکشد و از آن یک حالت زنده پدید آورد. مانند طنین جام است. جامِ شکسته طنین ندارد. جابجا کردن هر کلمه که به دقت قرار گرفته، به مجموعیت اثر لطمه میزند. به همین سبب است که کلام در بعضی از تمدنها «مقدس» شناخته شده و از آن انتظارِ اعجاز، گشودن طلسم و شفای بیمار میرفته.»
-محمدعلی اسلامی ندوشن، مرزهای ناپیدا، ص ۱۰۶
⭐️ #گزارش_رشد
شنبه ۳۰ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
امتحان ریاضی در شهربازی
انگار بچهیی را ببری شهربازی و ازش بخاهی ریاضی بخاند برای امتحان. گاه حس میکنم همین بلا را سر خودم میآورم؛ وقتهایی که آزادنویسی میکنم تا حتمن چیزی بیابم برای انتشار. کاش از این یک ساعت نوشتن هیچ توقعی نداشته باشم؛ دنبال ایده برای یادداشت کانالم نباشم؛ داستان یا پروژهی دیگری را پیش نبرم. فقط بنویسم. نوشتنبازی کنم. نیچه گفته بود:
«پختگی انسان یعنی کشف دوبارهی همان جدیتی که در کودکی به هنگام بازی داشته است.»
شاهین کلانتری
#تردیدار
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
پیرهن پوش پوش میکندم
(پیوند فصل ۱)
(پیوند فصل ۲)
(پیوند فصل ۳)
فصل ۴:
«نیست در نیست را نیست که را/که را نیست در که را نیست در/در که را نیست در را که نیست/نیست که/که نیست از/نیست که از...»
بقیهش را چرا تایپ کنم؟ حرصدرآر است. همین تکه بس. کتاب که چه بگویم انگار دفترچه یادداشت یک بابای خُلوضع و وسواسی است که بدجوری از شکلهایِ تکراریِِ حروف در زمانهی خودش کلافه شده و یک سری کلمه و نیمجملهی رمزآلود نوشته که بخش زیادیش هم تکراریست و همه صرفن به خاطر نوشتن یک حرف به ده-بیست شکل جورواجور. مثلن نوشته:
«حرف شود حرف شود حرف شود از که تو/از که شود حرف تو...» فقط برای عشقبازی با ح.
تا مدتها نق میزدم که لیلا چرا به خاطر چنین اراجیفی چنان برافروخته شد. حالا اما خیال میکنم از دل هذیانهای توی کتاب میشد جملههای درست و حسابی هم بیرون کشید. چند صفحهاز کتاب رونویسی از این بیت بود:
«مبادا «بیدل» آن گنجی که میگویند من باشم/مرا هم روزگاری شد که با ویرانه میسازم» گوشه و کنارش یک سری تفسیر عرفانی هم نوشته بود، هر جا هم از شکل حرفی در واژهیی خوشش آمده بود دستکم دهبارِ تکرارش کرده بود و همین شعرگونگیِ خاصی به متن داده بود و بعدها که بیشتر شعر خاندم و دفترکی هم چاپ کردم و هدیه دادم به برخی رفقا، مثل او تهِ تکرار حروف و کلمات را درآوردم. اولین شعر کتابم این بود:
«شعری به من بده که/شعر به من/منی به شعر من/به زبان نمیآید این زبان/شعری که در خاب توام/که نرسیدم و دست خالی از/شعری به من بده که گریزانم از گریختن/تو که/تو که نمیدانمت/نمیتوانمت گفت/نفسی که هنوزی به/شعری به من/که فرو میریزدم میخوردم ریز ریز/شعری به من که نفرت از کهنگی کلمهام/منی به شعر بده/سینهام باش و سادگیام باش و بسایانم/آنقدر شعر شدیم که سوختیم/آنقدر سوزاندیم که زوزه شدیم زاده کشیدیم/به همهی مستکلافگیها/بر میداری. برمیداریام. برمیدارانیام/منصور گفت/بپوش. پوش پوشِ این لباس/پیرهن پوش پوش میکندم/که بپوشمش/پیاده راه بیفتم/پی پیشانیِ واژه/که بر آن کتابی نوشتهست/از نوشتن و شدن/نوشتن و داشتن/نوشتن و رسیدن/نوشتن و پوشیدن/پوشپوشیدن»
نمیدانم چطور روم شد چاپش کنم. البته بیان حسم بود و همین هم از هیچی بهتر است. بهانهیی بود تا به هر صفحه مثل پوستر نگاه کنم و عملن نمونهکاری شد برای سفارشگرفتن.
رفتم توی وایبر پروفایل لیلا را باز کردم. مردد بودم پیام بدهم. عکس پروفایلش جدید نبود. چیزی هم از چهرهاش پیدا نبود. صد متر دورتر از عکاس تکیه داده بود به دیواری آجری و موهای فرفرو و بلندش اگر نبود اصلن تشخیص نمیدادی خود لیلاست. گفتم هر چه باداباد. براش نوشتم:
«سابیلیک. شترموتوری؟ میدونم که ریدم و آب قطع بود و... . الان آب وصله ولی ریدن بی ریدن. اصلن ببین اینو یه جور گهخوردمنامه فرض کن. گهخوردمنامهی دوباره. امیدوارم شامل عفو به خاطر مرور زمان شده باشم و اینا. حوصله داری بیای یه سر بیای لمیز؟ تو فکر یه فونتم و دیدم جز تو رو هیشکی دیگه نمیتونم حساب کنم.»
یک هفتهیی منتظر ماندم و ندید که ندید. دست آخر زنگ زدم. سرد جواب داد. گفتم تو وایبر پیام فرستادهام و لطف میکنی اگر ببینی. گفت فعلن سرکار است و شب که برسد خانه میبیند. اهل کار تو شرکتمرکت نبود و از اتاقش بهزور بیرون میآمد. شب جواب داد و گفت آخر هفته اگر مأموریتش لغو شود و فرصت کند بهم خبر میدهد. حسابی کارمند شده بود و دل تو دلم نبود ببینم چه شکلی شده.
ادامه دارد...
#تردیدار #پاورقی
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
😊 «جواب این که «چگونه میتوان نویسندهی خوبی شد؟» چندان مفصل نیست.
نخست باید نیاز نوشتن را در خود کشف کرد و بعد باید زبان خود را به خوبی آموخت؛ زیرا زبان وسیلهی کار نویسنده است. اما قبل از هر چیز باید نویسنده «چیز لازمی» برای گفتن داشته باشد.»
-احمد شاملو، کتاب شعر: احمد شاملو، ص ۱۴۱
⭐️ #گزارش_رشد
پنجشنبه ۲۸ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
پیازین واژهها
#کلمات_هفته عنوان بخشی از ستون #تردیدار است که هفتهیی یک بار هوا میشود؛ برگزیدهیی از واژههاییست که اینسووآنسو دیدهام و پسندیدهام، همراه با شاهد مثال. با هدف تشویق به تمرین کلمهبرداری (تمرین مؤثری برای گسترش دایرهی واژگان که آدابش را میتوانید در اینجا بخانید.).
😊فهرست هفته:
پیازینوار
«ای بسته تودرتو، بر گرد من دیوار/یک روز خواهم رست از این پیازینوار»
-سیمین بهبهانی، خطی ز سرعت و از آتش
شبنورد
«آوازهخوان شبگذر از کوچه باغها/در دل چه درد داشت و در جان چه آرزو؟/با آسمان چه رازی و با شب چه گفتگو/داند چه کس نشانی آن شبنورد را؟»
-ژاله اصفهانی، نقش جهان، ص ۲۵
بدبختیبار
«در روزگاری که هر سال صدها و بلکه هزارها واژهی تازهساز به زبانهای زندهی جهان افزوده میشود این طرز فکر وامانده و بدبختیبار چه اندازه هم خندهدار و هم گریهدار است.»
-محمد مقدم، آینده زبان فارسی، ص ۸
بلندنگاه
«روشندل و بلندنگاه و شکفتهرو/افسوس آن رشید خجستهگهر بمرد»
-رئیساحمد نعمانی، سرمه اعتبار، ص ۱۹۱
سوختبار
«در این بنبست کج و پیچ سرما/آتش را/به سوختبار سرود و شعر/فروزان میدارند»
-احمد شاملو، ترانههای کوچک غربت، ص ۳۱
کامشکن
«با سهوشان/من سهو میخرم/از حرفهای کامشکنشان/من درد میبرم»
-نیما یوشیج، قایق
زندهمیری
«در جوانی علاج پیری کن/مرد و مردانه زنده-میری کن»
-بهاءالدین خرمشاهی، زنده-میری، ص ۴۱
🩷 کدامیک را بیشتر میپسندید؟
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
⭐شروع از ساعت ۲۰ امشب
🗣️«اندیشیدن سپاسگزاری است، بدون از خود متشکر بودن.»
-مارتین هایدگر، فرهنگ نوین گفتهها، ص ۴۶
🔥دورهی آنلاین سگالینه: نگارش تحلیلی
(معنی سگال: اندیشه و فکر)
❌شروع از همین هفته
مدرس: شاهین کلانتری
🙏برخی سرفصلها:
چگونه با نوشتن تفکر نقادانه بیاموزیم و بیاموزانیم؟
چگونه نوشتههایمان را گسترش بدهیم و جذابتر کنیم؟
چگونه با خلق اندیشههای نو متمایز شویم؟
چگونه نقد کتاب بنویسیم؟
چگونه از کتاب لذت بیشتری ببریم؟
چگونه اثربخشتر مطالعه کنیم؟
چرا نگارش تحلیلی از ما داستاننویس بهتری هم میسازد؟
📌برخی از کتابهای مورد بررسی در دوره:
خوانش دیالوژیک از لین پییرس
زبان سرخ از م. ف. فرزانه
عطر روان از فروید تا لکان از برژانت جزنی
پیچیدگی و سادگی از فردریک نیل جانسون
چند جستار دربارهی ادبیات داستانی از سعید هنرمند
درسی از افلاطون از غلامحسین خیر
درخششهای تیره از آرامش دوستدار
نگرشی دیگر بر حافظ از دکتر حسن مکارمی
دیالوگ از پیتر ومک
دکارت تا دریدا از پیتر سجویک
درآمدی بر اسطورهشناسی از دکتر بهمن نامور مطلق
سنگهای روح از سون اریک لیدمن
علم عقبماندگی از کورش مرشد
نقد ادبی و نوعیت متن از عبدالعلی دستعیب
مسئولیت روشنفکر از محمداحمد الأمری
وسوسهی عاشقی از محمد دهقانی
کار روشنفکری از بابک احمدی
باورهای بد از نیل لوی
روانشناسی تکاملی از دیوید باس
کرانهها از حسن شکاری
دربارهی ازدواج از مهدی اخوان
مرگ موریانه از مدیا کاشیگر
شهریه: ۱ میلیون تومان
برنامهی دوره:
۵ هفته
چهارشنبهها ساعت ۲۰
شروع از چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴
⚡️امتیاز ویژهی این دوره: نقد و بررسی کامل نوشتههای اعضای دوره
🧠فایل ضبط شدهی جلسات هم برای همهی شرکتکنندگان ارسال میشود.
✅برای شرکت در کارگاه شهریه را به کارت زیر واریز کنید و سپس رسید را برای پشتیبانی مدرسه نویسندگی بفرستید تا اطلاعات ورود به دوره را برایتان ارسال کنیم:
🔽6274121181110032
6274121181110032
به نام شاهین کلانتری
نشانی پشتیبانی مدرسه نویسندگی:
@nevisandeganim
☝️
😊 «انسان وقتی مینویسد تعمدی ندارد که چگونه و چطور بنویسد. فضایی که بر آدمی حاکم است نویسنده را به دنبال خود میکشد..»
-غلامحسین ساعدی، کتاب «ساعدی: از او و درباره او»، ص ۱۲
⭐️ #گزارش_رشد
سهشنبه ۲۶ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
پایبندی به تصمیمها بدون درد و خونریزی
بهفرض تصمیم میگیری که هر روز لغتنامه را ورق بزنی و چند واژه برگزینی و بیاوری توی یادداشت روزانهات. چند روزی هم به این کار ادامه میدهی، اما با تمرین دیگری آشنا میشوی و همین سبب میشود ناخاسته از تمرین قبلی دور شوی... و چندی بعد درمییابی در دور باطلی گرفتار شدهیی: با شوق و امید تصمیم میگیری و میدانی در درازمدت اثربخش خاهد بود، اما نمیتوانی به تصمیمهایت متعهد باشی، و کارهای ناتمام روانت را میفرسایند.
چه باید کرد؟
در میان انواع روشهایی که آزمودهام -از تغییر محیط بگیر تا تعیین جریمه و پاداش و...- یک راهکار (لااقل برای من) بسیار مؤثرتر بوده است: تعهد عمومی. یعنی دیگرانی را در جریان بگذاری و اگر شد، همراهانی همهدف بیابی.
نمونهاش همین «چکلیست نویسندهساز» که سبب شده با لذت و جدیت بیشتری در جهت تقویت عادتهایم بکوشم.
بنابراین یک مزیت عمدهی ساختن و پروردن رسانهیی شخصی آن است که میتواند فضایی جمعی برای پایبندی به تصمیمها فراهم کند؛ اگر صبور باشیم و برای جذب مخاطب، پیوسته به خلق محتوای ارزشآفرین بپردازیم.
شاهین کلانتری
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
😊 «داستان را باید عین سرکه بگذاری در خمره بماند تا خوب جا بیفتد.»
-شون اوفاولین
⭐️ #گزارش_رشد
دوشنبه ۲۵ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
گسترش نوشته، گسترش نویسنده
به شکلهای گوناگون طرح میشود:
چطوری به نوشتههایم شاخوبرگ بدهم؟
چگونه متنهایم را بسط و گسترش بدهم؟
چجوری به ایدههایم پروبال بدهم؟
چه شکلی به تراوشاتم آبوتاب بدهم؟
پرسشی بزرگ که پاسخی به وسعت هنر نویسندگی میطلبد.
چاره آن است که نخست به گسترش شخصیت خودمان بپردازیم. پس میتوان پرسید:
چگونه شخصیت خودم را گسترش بدهم؟
گسترش شخصیت با کوشش برای «درک حضور دیگری» آغاز میشود. اما دیگری کیست یا چیست؟
دیگری را با تبحر در پرسشگری و ژرفشنویِ پاسخها میتوان شناخت.
ولی گمان نکنیم که درک حضور دیگری تنها با دیدار فیزیکی و گفتوگوی شفاهی شکل میگیرد؛ این شاید بهترین راهش هم نباشد. جز این است که اغلب بسیار میگوییم بیکه ذرهیی از درونگویههایمان را به زبان آورده باشیم؟
اینجاست که اهمیت کتاب آشکار میشود.
البته که کتاب جایگزین ارتباط چشماچشم با دیگران نیست؛ اما انواعی از کتابخانی، هیچ کم از گفتگوی مؤثر ندارند.
کجا مانند یک رمان خوب میتوان با ژرفترین لایههای درون انسان آشنا شد؟ پارههایی از آدمی که اصلن در رسانههای دیگر امکان بروز و ظهور نمییابند.
پس میخاهیم نوشتههایمان را بهتر بگسترانیم؟ نخست خود را بگسترانیم؛ حضور دیگری را دریابیم؛ دیگری را در کتابها بشناسیم: گفتوگوی مؤثر با کتابها را بیاموزیم؛ آنگاه شاید در گفتوگوهای بیرون از کتاب نیز بهتر عمل کنیم.
چهبهتر که سبدی از انواع کتابها فراهم کنیم:
رمان
داستان کوتاه
نمایشنامه
فلسفه
هنر
شعر
علم
جامعهشناسی
روانشناسی
نقد ادبی
کلاسیک
زندگینامه
کودک و نوجوان
لغتنامه
دانشنامه
گزینگویه
فیلمنامه
سفرنامه
نثر ادبی
طنز
تاریخ
اسطوره و افسانه
کسب و کار
آموزش نویسندگی
جستار و مقاله
از این هفته بناست در وبینارهای سهشنبهی نویسندهساز در هر یک از نمونههای فهرست بالا کتاب معرفی کنیم.
🧡 در این فهرست با کدام موارد کمتر آشنایید؟
شاهین کلانتری
✅ @shahinkalantari
➕ shahinkalantari.com
😊 «وااااای! چقدر کتاب خوب نخوانده هست. دلم میگیرد اگر شاهکاری نوشته شود، و من دیگر نباشم که بخوانم.»
-عباس معروفی
⭐️ #گزارش_رشد
یکشنبه ۲۴ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
😊 «کلمه در کنارم
بار میاندازد
تا شکل تازهای از تو
روی همین سطرها
دوباره آغاز میشود
غیبتی اگر باشد
هجای نام تو
کافی است»
-منصور خورشیدی، تا جزیرهی خاکستر، ص ۱۷۳
⭐️ #گزارش_رشد
یکشنبه ۲۳ فروردین
⭐ جریان یک ساعت نوشتن:
هر روز یک ساعت مینویسیم، آزاد و رها اما پیوسته و بیوقفه و متمرکز.
سپس در اینجا به هم گزارش میدهیم.
😊برای آشنایی با فلسفهی یک ساعت نوشتن این فایل صوتی را بشنوید.
❤️ اگر شما هم امروز یک ساعت نوشتهاید، یک عدد یک بگذارید این پایین.
🔽
🗣️ «هر اتفاقی برای هر کسی در هر کجا میافتد، در واقع برای رماننویس میافتد.»
-فیلیپ راث
✅ تجربهنگاری حضور در اولین جلسهی کارگاه آنلاین رمانجا
✅شما هم میتوانید به رمانجا بپیوندید. با پشتیبانی مدرسه نویسندگی در تماس باشید: @nevisandeganim
⭐ نظرات همسفران کارگاه را این پایین ببینید:
🧡