ارتباط با ادمین کانال 09128940901
✅دیالکتیک ادراکی
(Perceptual dialectics)
دیالکتیک یعنی گفتگو ، مکالمه، مناظره یا مباحثه میان دو نگرش متضاد که کنشی خردمحور میان آنها سبب مبادلهی افکار و شکلگیری نگرگاهی جدید میشود. در محاورات افلاطون سقراط میان دو نگرش متضاد، به واسطهی عقل پاسخی منطقی، حکیمانه و بخردانه ارائه میکرد که حاصل دیالکتیک میان آنها بود.
گاهی دیالکتیک به مناظره تا برتری یک از طرفین پیش میرفت گاه به مجادله میکشید و گاه بحث نتيجه به درخوری ختم نمیشد.
اما در دیالکتیک ادراکی که بر مبنای تضاد میان دو نگرش شکل نگرفته، بلکه در زیر بنا، تمام تضادها در وحدت هستند. دیالکتیک ادراکی بر اساس پدیدارشناسی انضمامی در مکتب اصالت کلمه شکل گرفته است که ارتباط بیواسطه با همه چیز برای ادراک بیشتر و بهتر در آن مرکزافزایانه است. یعنی تلاش میکند از زوایای مختلف به امور بنگرد. و از آنها به ادراک برسد.
ادراک و شناخت با یکدیگر متفاوتاند. شناخت مستلزم احاطه و تسلط بر موضوع مورد نظر است. اما ادراک، ارتباط بیواسطه با ساحتی از موضوع است که در دسترس حواس پنجگانهی کلمهمحور در انواع خودآگاهها و ناخوداگاههای جمعی_فردی هفتگانه میباشد.
دیالکتیک ادراکی به قضاوت نمیپردازد. زیرا قضاوت مشمول شناخت همهجانبه از موضوع است.
دیالکتیک در یونان باستان بر اساس انواع مغالطات شکل گرفته بود اما دیالکتیک ادراکی امری همافزا برای رسیدن به درک بیشتر است نه برتری، قضاوت کردن.
#کلید_واژههای_مکتب_فرائیسم
#دیالکتیک_ادراکی
#نیلوفر_مسیح
#شعر_دال
#فرائیسم
#اندیشکده_جهانی_کلمه_گرایان_ایران
#آرش_آذرپیک
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#غزل_مینی_مال
#غزل
#غزلواژه
#مکتب_ادبی_کرمانشاه
#فرائیسم
#فرازن
#فرامتن
#فراشعر
#شعر_زبانه
#غزل_مینی_مال
#مکتب_اصالت_کلمه
#واژانه
#چارانک
چارانکسرایی- انواع بدعتها و بدایع در ژانر رباعی
https://www.jpll.ir/article_183184.html
نمود جنسیتگرایی، ناجنسیتگرایی و فراجنسیتگرایی در شعر فروغ فرخزاد
نویسندگان:
استاد #آرش_آذرپیک
#نیلوفر_مسیح
https://www.jpll.ir/article_182176.html
✅کارگاه مکتب اصالت کلمه
موضوع: شعر زبانه
مدرس: #نیلوفر_مسیح
🔶🔶شعر زبانه دارای سه لخت یا قسمت است
قسمت ذهن
قسمت عین
و قسمت زبان
🔸یعنی شعر حاصل همافزایی این سه ساحت است ، و اثر دارای یک ساحت رئال و عینی است
دارای یک قسمت ذهنی
و یک قسمت زبانی است
به عنوان مثال
🔻🔻باد وزید
لای رختهای کهنه
جای چند گلوله
بر روسریهای سپید
سپیدیهای متن را سرخ
چند واژهی وامانده کلاغ پر میروند
در باد
که به آرامی
چند قاصدک زخمی را
لای بالهایش قائم کرده بود🔻🔻
این اثر هر چند کوتاه دارای سه ساحت لست
🔻🔻باد وزید
لای رختهای کهنه
جای چند گلوله
بر روسریهای سپید 🔻🔻
🔶هیچ تخیل یا عنصر ادبی یا فضای ذهنی ندارد . یعنی نویسنده همانند یک دوربین به شکار واقعیتها پرداخته البته واقعیتی که جوهرهی شعری دارد🔶
🔶در لخت دوم یا ساحت دوم که
ساحت زبانی اثر است
گلولهای که بر روسری برخورد کرده بود
سپیدیهای متن را سرخ کرده
و چند واژه در باد کلاغپر میروند
🔸این یک فضای زبانی است که کلمات در آن زندهاند و واکنش های پویا دادند
🔶در ساحت سوم که ساحت ذهنی
شاعر تخیل کرده و به باد تشخص بخشیده
و باد چند قاصدک زخمی را لای دستهاش قایم کرده
🔸ساحتی غیر رئال و کاملا ذهنی است
🔸🔸این نوع شعر که سه ساحت ذهن و عین و زبان به همافزایی رسیدهاند. شعر زبانه است
#شعر
#زبانه
#فرائیسم
#نحو_و_دستوریشدگی_زبانی_در_ژانر_واژانه
نویسندگان:
#استاد_آرش_آذرپیک
#نیلوفر_مسیح
کنفرانس بینالمللی علوم روانشنلسی، علوم اجتماعی و علوم انسانی #سیدنی #استرالیا
#واژانه
#دستوری_شدگی
#نحو
تحلیل و تطبیق ساختار روایی قطعات ابن یمین فریومدی و غزل قطعههای آرش آذرپیک بر اساس الگوی کنشی گریماس
نويسندگان:
#نیلوفر_مسیح
#دکتر_زینب_نوروزعلی
https://journals.iau.ir/article_704021.html
#فصلنامه_مطالعات_ادبیات_تطبیقی
#علمی_پژوهشی
#دانشگاه_آزاد_اسلامی
https://youtube.com/shorts/OLUJq0kxzVQ?si=XJcLP7H8VFqsk9m8
در یوتیوپ با ما همراه باشید
با قابهای مینیمال فلاسفه
ترانه و ملودی
#بابک_قادری
با صدای
#علیرضا_مرادی
🍂🍁🍂
" نامهای برای تو"
سلام بابا خورشید عزیز
هوای سینهام ابریست
باران میبارد
بر گوری که
هرگز نبوده است
و گلسرخهای تازه را
باد پراکنده
شبیه شاپرکی که از پاییز عبور کرده
متورم شده
کلمهی پرواز
در جنوب چشمهای بیدریا
که بادهای اقیانوسی در آن
هوای فتح بهشت ونجلیس را زمزمه میکنند
مثل هوای بی تو
وقتی که باد را آشیانهام برده
مثل دیواری که سنجاق شده
بر بالهای پروانگیام
میبینی بابا خورشید
جهان وارونهام
چشمهای واقعی میریزد
بر اشکهای من
و تو
تخیلیترین امر واقع منی
که در و دیوار
بیتو مرا آغوش میشود
#نیلوفر_مسیح
#باژک
#فرائیسم
مژده به عاشقان #فلسفه و ادبیات آکادمیک
تنها #مکتب_فلسفی_ادبی_جهانشمول جهان مشرق زمین تقدیم می کند:
مراسم زادانه #مکتب_اصالت_کلمه همراه با
رونمایی از دو کتاب :
#مبانی_فلسفی_فرائیسم از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۴۰۰ (شرح اندیشه های عالیجناب #آرش_آذرپیک ) به قلم استاد #زرتشت_محمدی
۲_ #مبانی_ادبی_فرائیسم از سال ۱۳۷۴ تا ۱۴۰۰ ( شرح اندیشه های عالیجناب آرش آذرپیک )
به قلم استاد زرتشت محمدی
#کرمانشاه _ ۳۰ /مرداد / ۱۴۰۲
✅کارگاه آموزش مکتب اصالت کلمه( فرائیسم)
موضوع: خود و دیگری
مدرس: #نیلوفر_مسیح
🔹برای بیان اصطلاح دگر سوژه ابتدا باید با چند اصطلاح دیگر آشنا شوید
از جمله
سوژه
ابژه
فاعل شناسا
تابع شناسا و...
🔹سوژه، موجودی است که نسبت به جهان اطراف و دیگر هستیمندان آگاهی دارد.معمولا از قدرت مشاهده و استدلال بر خوددار است
🔹تمام چیزهایی که توسط موجود اندیشنده درک و دریافت میشود
و سوژه آنها را مشاهده میکند ابژه هستند ابژه معمولا مشاهده شونده هستند
🔻به عنوان مثال ما به دریا مینگریم
ما به عنوان فاعل ادراک دریا را مشاهده میکنیم و دریا مشاهدهشوند است
لذا ما سوژه و دریا ابژه است
🔻تقابل سوژه _ابژه از زمان دکارت در فلسفه شکل گرفت و تداوم پیدا کرد.ابژه فاعل شناسا نیست معمولا ادراک میشود
و از خود آگاهی ندارد باید آن را بیاندیشند
🔻بنابراین سوژهها همیشه فاعل شناسا هستند یعنی فاعل و انجامدهندهی کاری که قوهی نطق و اندیشه و کسب آگاهی دارد
🔹در مکتب اصالت کلمه و نگرش فراساختارگرایی در هر ساختاری دو دسته موجودات وجود دارند
🔻آنهایی که فاعلشناسا هستند و از قوهی آگاهی بر آگاهی برخوردارند
و آنهایی که تابعشناسا هستند
تابعینشناسا بیچون و چرا هنجارها، سنت، قوانین اجتماعی، قوانین سیاسی و ... را میپذیرند.یعنی تابع بیچون و چرای ساختارها هستند.
در واقع اغلب مردم تابع شناسا هستند . زیرا نسبت به هنجارها و قوانین کنش فراساختاری انجام نمیدهند.
🔹معمولا نسبت به ساختارها فاعلین شناسا چندین کنش دارند.
۱_یا ساختارها را میشکنند و ساختار جدیدی به وجود میآورند .مثلا رومانتیستها ساختار پیشین را شکستند و خود ساختار نوینی به وجود آوردند.
که نگرش و هم نوع نگارش خیل عظیمی از جهان را تغییر داد
۲_اصلاح درون ساختاری هنجارها .عدهای دیگر هم به اصلاح ساختارها میپردازند.مثلا نقاط ضعف ساختارها را شناسایی میکنند و راهکارهایی برای رهایی از آنها ارائه میدهند
۳_و عدهای هم از ساختارها فراروی میکنند.
🔹هر ساختاری ساحتی از لوگوس را کشف کرده است در فراروی از ساختارها کشف لوگوسیک ارزشمند است و آن را حفظ میکنند اما از چهارچوبههایی که سبب نگاههای افراطی_انحطاطی_انحصاری میشوند فراروی میکنند
🔻گفتیم که فراروی به معنای انکار و نادیده گرفتن و حذف نیست
بلکه ارائه نگاهی بالاتر و تکاملیافتهتر و ژرفنگرانهتر است
🔻یکی از موضوعاتی که در ساختاری به نام اگزیستانسیالیسم مطرح شد مسئلهی خود و دیگری بود .در فلسفهی اگزیستانسیالیسم
خود یا من فاعلشناسا و دیگر پدیدارها دیگریهایی به شمار میفتند که سبب میشدند فرد وجودش را آشکارتر بنمایاند
🔻و لذا دیگری حکم همان ابژهی دکارتی داشت با اندکی تغییرات.
🔹در فلسفهی اگزیستانسیالیسم
دیگری میل به قدرت، میل به شهرت، میل به شجاعت ، میل به زیبایی ، میل به خرد و... را شعلهور میساخت و آشکار میکرد
🔻بنابراین " دیگری" موجودات دیگری اعم از انسانها یا سایر موجودات است که سبب میشود خود یا فاعلیت شناسابودن در فرد نمایان و آشکار شود.
🔻مثلا دیگری ترسو میل به شجاعت را در فاعلشناسا یا خود برجستهتر میساخت
🔹یکی از شاخههای مکتب ادبی فلسفی اگزیستانسیالیسم
شاخهی فمینیستی است که سیمون دوبوار آن را بنابر فلسفهی اگزیستانسیالیسم تبیین کرد. و عنوان کرد که مرد "خود" یا فاعل شناساست و زن دیگری و ابژه است. در واقع همهچیز بر اساس و بر محور خود شکل میگیرد
🔻این نگرش هستی را به دو دسته تقسیم میکند: خود و دیگری
🔻دیگری همیشه تابع شناسات و از خود قوهی درک و شناخت ندارد. همیشه مورد شناخت واقع میشود و ابژه است ابزار است و تا سطح اشیاء نازل در هستی اهمیت دارد
اما آیا در هستی و در جهان واقع حقیقت به همین منوال است؟؟
مسلما خیر
🔹در دستگاه فلسفی مکتب اصالت کلمه
موجودی با عنوان ابژه وجود ندارد. زیرا تمام جهان چهار بعدی تحت تسلط فراسوژه است
🔻و فراسوژه از طریق انواع خودآگاهها و ناخودآگاههای جمعی فردی هفتگانه در هستی اعمال نفوذ و قدرت میکند
در این سیستم چه زن و چه مرد
تابع شناسا هستند. و میتواند با فراروی از ساختارها تبدیل به فاعل شناسا شوند
پس در این سیستم چیزی با عنوان ابژه وجود ندارد .
🔹و تمام افراد نسبت به یکدیگر دگرسوژه هستند. یعنی چه زن و چه مرد میتوانند به فاعل شناسا تبدیل شوند
چون هر یک از لوگوس سهم_وجودی_موجودی یکسان دارند
🔻تنها با توجه به شرایط برخی میتوانند این ظرفیتهای وجودی را به امکانات موجودی تبدیل کند
✅فراروی (underhand )
🔹فراروی یعنی محدود و محصور نکردن خود به یک ساختار، بدین معنا که هر ساختاری ساحتهای افراطی_انحطاطی_انحصاری دارد که سبب میشود فرد به عنوان یک تابع شناسا عمل کند.
🔹در فرایند فراروی فرد هیچ یک از سیستمها و ساختارهای پیشین را رد و نفی نمیکند بلکه تنها خود را به چهارچوبه افراطی_انحطاطی_انحصاری آن ساختار محدود نخواهد کرد.
رئالیسم =ساختار
چهارچوبهی افراطی_انحطاطی_انحصاری= نوشتار بر اساس تنها واقعیت، نفی تخیل، نفی فراواقعیت
رومانتیسم = ساختار
چهارچوبه افراط_انحطاطی_انحصاری=
نوشتار بر اساس تخیل و احساس، نفی و رد واقعیت و نفی نگارش بر اساس نگرش کلاسیسم و...
فراروی=فراساختاری عمل کردن و فرارفتن از چهارچوبههای افراطی_انحطاطی_انحصاری، در هر ساختاری اصالت دادن به کشف لوگوسیک
🔹فرا( fara) در فراروی و فراساختارگرایی به معنای post, ultra, neo, meta و ... که به معنای، پس از، در پس ، ماورا، جدید و نوین و مافوق بالاتر نیست
🔹بلکه به معنای نوعی نگرگاه هستیشناختی است که با دریافت کشف لوگوسیک سیستمها و ساختارهای متعدد خود را به چهارچوبههای افراطی_احطاطی_انحصاری (ساختار) محدود نمیکند. لذا سیستمی جدید یا بالاتر از سیستمهای قبلی یا پس از آنها ایجاد نکرده است بلکه یک سیستم باز است که آغوش خود را به تمام ساحات لوگوسیک گشوده است
#underhand
#کلیدواژههای_مکتب_فرائیسم
___
** چون underhand معنا و معادل کاملی از فراروی ارائه نمیدهد Fara یک پیشوند نوین در زبانشناسی محسوب میشود
✅تطور «essentism» از آغاز تا اکنون
نویسندگان:
استاد #آرش_آذرپیک
#نیلوفر_مسیح
🖊 چکیده: جوهر یکی از مفاهیم بنیادین فلسفه است، که از تالس تا زمان اکنون دستخوش تطورات سیستماتیک شده است.
🔻در ابتدا فلاسفه به دنبال مادهالمواد بنیادین هستی بودند و هر یک مادهای را با مستندات به خصوص پیشنهاد میکردند.
🔻تا اینکه افلاطون با طرح ایدۀ (مُثُل) و ارسطو با عنوان جوهر قائم به ذات این شاخۀ تفکری را تکوین بخشیدند. و از زمان ارسطو تا امروز جوهر به مثابۀ ذات هر پدیداری شناخته شده است.
🔻جوهر، جنس نخستین و بنیادین هر چیز است که برای بودن به هیچ چیز دیگری متکی و نیازمند نیست. فلاسفۀ قدیم جوهر را به پنج گونه؛ عقل، نفس، ماده و صورت تقسیم کردهاند.
🔻در فلسفۀ غرب و اسلامی جوهر به عنوان موجودی یاد میشود، که قائم به خود است. برخلاف عرض که به موجود دیگری نیازمند است.
🔻 عقلگرایان و تجربهگرایان نیز مفهوم جوهر را گسترش دادند.
🔶🔶در این نوشتار مفهوم جوهر از نظر فلاسفۀ پیشاسقراط، عقلگراها، تجربهگراها و اندیشههای معاصر بررسی شده است. و در نهایت تفاوت و تشابه آنها را نسبت به هم بیان و در نتیجه به تعریف جوهر و خصوصیات آن از منظر تفکر فلسفی مکتب اصالت کلمه خواهیم پرداخت.
🔸 که برمبنای عمیقگرایی (که هستی را در دو ساحت محدود ثابت و با حفظ و همراهی آن ساحت بیپایان متغییر تبین کرده است) نه مطلق (ذات=غیرتاریخیگرایی) و نه نسبی (قرارداد=تاریخیانگاری) شکل گرفته است؛ که در تقابل با تعریف ارسطو که بنیانروایت جهان سنت و حتّی بسیاری از نحلههای مدرنیسم است، بر بنیانروایت عمیقگرایی نگرشی نوین را نسبت به مفهوم جوهر تبیین میکند.
#تطور_essentism_از_آغاز_تا_اکنون
#جوهر
#عرض
#افلاطون
#ارسطو
#آذرپیک
#امکانات_وجودی
#فصلنامه_نقد_ادبی_و_زبانی
#رخسار_زبان
#شعر_دههی_هفتاد_در_آینهی_نقد_عمیقگرا
نویسندگان:
استاد #آرش_آذرپیک
#آریو_همتی
#نیلوفر_مسیح
#دومین_کنفرانس_بین_المللی_روانشناسی_علوم_اجتماعی_علوم_تربیتی_علوم_انسانی
محل برگزاری: #سیدنی_استرالیا
نمایه شده در :
بانک مقالات بینالمللی #سیویلیکا
https://civilica.com/doc/1680353/
✅کارگاه آموزش مکتب اصالت کلمه
مدرس: #نیلوفر_مسیح
🔹موضوع:چگونگی تحلیل و نقد یک اثر
به منظور تحلیل یک اثر باید به مولفههای متعددی دقت داشته باشیم
از جمله:
فرم
محتوا
ساختار
زبان
عاطفه
تصویر
و اینکه آیا آن شاعر تقلیدگرا است یا احیاگرا، ابداعگرا یا بدعتگرا
🔹🔹فرم به معنای شکل است
و برخی آن را مجموعهای از عناصر شعری دانستهاند که در جهت ارائهی محتوا با همدیگر ارتباط برقرار کردهاند
🔻در فرم اثر شکل نوشتار بیرونی
و فرم ذهنی اثر مورد نظر است
🔻فرم بیرونی اثر توسط عناصری از جمله
کانکریت کردن
سطر بندی
استفاده از اشکال در آثر
🔻برجسته نوشتن قسمتی از شعر
یا به زبان دیگر نوشتن کلماتی در شعر
یا شعر را به صورت خاصی مثلا پرنده در آوردن
🔻حضور واژانه در آثر سبب تنوع فرم میشود چون سبب برجسته سازی یا آشنایی زدایی در شکل نوشتار میشود
🔹🔹محتوای یک اثر به نوع نگرش نویسنده وابسته است
آیا یک نویسنده به اجتماع و جهان رئال توجه دارد
یا به ذهن و امور انتزاعی و فراواقعیت ؟
آیا یک نویسنده در طول اثر به امور احساسی توجه دارد و یک فرد عارف مسلک است
یا یک فرد عقل گراست و تابع نگرش کلاسیکهاست در نگرش و نوع نگارش
🔻محتوا موضوعات خاصی را در بر میگیرد
عاشقانه و رمانتیک
اجتماعی سیاسی
جنگ و ادبیات پایداری
یا درونیات و امور سورئال
و روانشناسانه
🔹🔹ساختار ارتباط بین اجزای یک اثر است
اثر باید چنان مستحکم و منظم و دارای چفت و بست محکمی باشد که نتوان جزئی را حذف و اضافه و یا جابه جا کرد
هر عنصری در متن باید جایی کاربرد داشته باشد .اگر کاربرد نداشته باشد حذف شود بهتر است
🔸مثلا در شعر توصیفات فراوان و تکراری ساختار اثر را دچار تزلزل میکند
چون اگر این توصیفات نباشند به اثر لطمهای وارد نمیشود
🔹🔹زبان یک اثر هم تابع چند عامل است
اول موسیقی که انواع وزن را شامل میشود و انواعی دارد از جمله موسیقی درونی یا معنایی ، موسیقی بیرونی دارد
وزن شعر هم انواعی دارد
وزن سالم
وزن شکسته
وزن نیمایی
سپید
حسی_هندسی و...
و در زبان اثر میتوان با انواع بازیهای زبانی ایجاد آشناییزدایی کرد
🔻مثلا تکرار یک کلمه یا جمله
🔻ساخت یک ترکیب یا خلق یک نماد
🔸یکی از برجستگی آثار شعرای صاحب نام به دلیل استفاده از زبان خاص خودشان است
🔻جابهجا کردن ارکان جمله و ایجاد آشنایی زدایی نحوی
🔻استفاده از کلمات باستانی و کهنه در آثر
🔻استفاده بیش از حد از حروف اضافه و ربط
🔻تبدیل اسم به فعل و بالعکس
🔻جمع بستن کلماتی که جمع بسته نمیشود
🔹🔹عاطفه هم در آثر انواعی دارد. پرداختن به عواطف شخصی یا همان من خصوصی
🔻در سطحی گسترده تر نسبت به اجتماعی که در آن هستیم احساس مسئولیت کردن
و نسبت به جهان اطراف بی توجه نبودن که من اجتماعی را رقم میزند
من اجتماعی نسبت به درد جامعه و مردم احساس همدردی میکند
🔻در سطحی گستردهتر علاوه بر اجتماع نسبت به دیگر انسانها در دیگر کشورها همدردی و همذاتپنداری کردن
و نهایت نسبت به کارت انسانها همدری کردن ما را با من انسانی مواجه میکند
🔻در یک سطر گستردهتر شاعر میتواند فراگرایانه یعنی فراتر از اجتماع و کشور فراتر از زمان و مکان، فراتر از جنسیت، فراتر از نژاد و مذهب و قومیت، اشعاری بسراید که در آن با نوع انسان همدردی و همذاتپنداری میکند
و درد نوع انسان را بیان میکند که در جلسات بعدی بیشتر تشریح خواهد شد
🔸در مورد تصویر در شعر هم مکتب اصالت کلمه تعاریف نوینی ارائه کرده است و به فرا تصویر معتقد است که در جلسهی بعدی بیشتر بحث میکنیم در این مورد
🔹🔹اما در نقد عمیقگرا یک شاعر از لحاظ اینکه نسبت به رویکرد گذشتگان چه عکس العملی داشته است به چند دسته تقسیم میشود ..
🔻اگر یک شاعر رویکرد گذشتگان را در پیش گرفته باشد و تابع بیچون و چرای بنیان روایت گذشتگان در شعر باشد. میگوییم رویکرد شاعر تقلیدگرایانه است
🔻به طور کلی
اگر یک شاعر رویکرد گذشتگان را که به دست فراموشی سپرده شده را دوباره از نو احیا و زنده کند. احیاگرا سنت و یا کلان روایت گذشتگان است
🔻اما اگر شاعری با حفظ سنت و بنیان روایت گذشته یک پیشنهاد نوی در ادبیات دهد و نحوهی نگارش و نگرش جدیدی ارائه دهد
ابداعگرا شمرده میشود
🔻اما اگر یک شاعر یا نویسنده کل سنت و بنیان روایت گذشتگان را انکار کند و خود بخواهد سنتی نو بما نهاد
بدعتگرا محسوب میشود
#ساختار
#فرم
#محتوا
#زبان
#عاطفه
#تصویر
#مکتب_نقد_عمیق_گرا
پا میگذاری وسط یک ترانهی غمگین
و روی نتها راه میروی
صدا میشوی
میپراکنی
در متن
صدا و باد
کلمات سراسیمه
نتهای مردد
زل میزنی به خودت
رِ
می
فا
به فرض که ب..یا...ی...د
صدا مردد
نشست وسط متن
کنار مردی غمگین
کنار زنی غمگینتر
وسط دو پرانتز
که پیش از این دو کبوتر را در خود
که پیش از این دو مبارز را در خود
که پیش از این گیسوان خیابان را در خود
که پیش از این...
سه نقطهها
سطرهای مهآلود را
و صدا
سطر به سطر
میافتد از دهان ترانه
به گوشهی شعر
که دهان یک نقطهی ولگرد است
#نیلوفر_مسیح
#شعر_دال
#فرائیسم
#شاعران_کورد
#مکتب_ادبی_کرمانشاه
#مکتب_اصالت_کلمه
#فرازن
#جنس_سوم
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
پیام عالیجناب #آرش_آذرپیک به بهانه زادانه عالیجناب #علی_باباچاهی :
شعر پسامدرنیسم در زبان دلربای فارسی اگرچه با #خطاب_به_پروانه_ها ی دکتر#رضا_براهنی رسما آغاز شد اما نگرش براهنی غالبا معطوف به حیطه ی ماتریالیک زبان بود برای استعمال دیگرگون و به شدت نامتعارف صرفی_نحوی آن؛
اما در شعر دهه هفتاد کتاب تاریخ ساز دیگری در جهان شعر زبانی زایش یافت بانام خنیامندِ (#نم_نم_بارانم) از علی باباچاهی که تقدس زدایی از گفتمان ها و تبدیل کردن پارادایم ها به وضعیت ها را اصل نگرش خویش قرار داد.
و وضعیتی دیگر را در ادبیات قرن ۱۴ ایران رقم زد که توانست جسارت زبانی را بی خسارت زبانی نمودی هنری ببخشد.
انکار علی باباچاهی یعنی انکار ساحتی دانشورانه از هستی شناسی شعر که در کالبدی زبان ورزانه به تقدس زدایی هنرمندانه از اقتدار گفتمان ها و کالاشدگی زبان در دربار شاهانه ی آنها پرداخت.
#علی_باباچاهی از راهبران نسل بشکوهی ست که زیبایی شناسی هنر را در شکستن قانون دانسته اند ؛ برای برهم زدن سلطه ی زبان به عنوان بستر هر گفتمان در جهانی که قانون ها را فقط نهادهای قدرت وضع و شعر را به مثابه قرص مسکن و بلبل بارگاه خویش تعریف کرده اند.
به هر روی هر کس علی باباجاهی را نخواند نمی تواند نام شاعر معاصر بر خود نهد.
امروز زادانه ی فرامردشعر پسامدرنیستی ایران عالیجناب علی باباچاهی است که طلوع این برکت مینویی را هم به حضرت ایشان و هم به شعور و شعر وکلمه و نیز ما و آیندگان این سرزمین اورمزدی فرخنده باد می گوییم.
باعشق
خاک پای تمام بزرگان هنر سرزمینم
#آرش_آذرپیک
#اندیشکده_جهانی_کلمه_گرایان_ایران
■■
#شعر_وضعیت_دیگر
#وضعیت_دیگر
#شعر
#شعر_پست_مدرن
#شعر_پسانیمایی
#پسانیمایی
#شعر_زبان
#شعرنو
#شعرامروز
#شعر_امروز
#شعر_امروز_ایران
#شعرمعاصرايران
#شعر_معاصر
#شعرکوتاه
#شعر_سپید
#شعرآزاد
#شعر_آزاد
#شعرفارسی
#واژانه
#فراشعر
#چارانک
#شعر_کلاسیک
#شعر_فارسی
#شعر_پارسی
✅کارگاه مکتب اصالت کلمه
موضوع: ساحتهای ثابت و متغییر تعریف شعر
مدرس: #نیلوفر_مسیح
🔹🔹گفته شد شعر یک نگرگاه هستیشناسانه است. که در انواع خودآگاهها و ناخوداگاههای جمعی_فردی هفتگانه دارای تشکیک مادرمائیک است..
لذا میتوان گفت شعر یک حقیقت عمیق است
که دارای ساحتهای ثابت است و با حفظ و همراهی هموارهی این ساحات ثابت بینهایت ساحت متغییر میپذیرد ...
🔻در تشریح این توضیحات باید گفت شعر چندین ساحت ثابت مانند
اندیشگی
تخیل
عاطفه
تغزل و...دارد .که در سیستمهای کاهشی _افزایشی منجر به شکلگیری سبکها و مکتبهای ادبی میشود .یا ساحات دیگری کشف میشود یا این ساحتها کاهش یا افزایش مییابد
🔸مثلا شعر نیمایی
آیا عاطفه و اندیشگی و تصویر و تخیل را در شعر حذف کرد ؟؟؟؟
🔸مسلماً خیر !هیچ یک را انکار و نفی نکرد. بلکه با حفظ و همراهی هموارهی این ساحت، ساحتهای دیگری را کشف کرد و نمود بخشید
🔸آیا شعر سپید ساحتهای ثابت شعر را نفی و رد کرد؟؟؟ باز هم جواب منفیست
🔶شاملو علاوه بر حفظ و همراهی ساحات ثابت شعری یعنی تخیل، عاطفه، اندیشگی، تصویر ساحت دیگری را نمود بخشید
🔻یعنی با حفظ این موارد زبان ارگانیک و باستانگرایی را در شعرش افزایش داد .در واقع زبان شعرش را تقویت کرد
🔻براهنی چطور؟؟ آیا براهنی ساحتهای ثابت شعر را نفی کرد ؟؟
🔻آیا رویایی ساحتهای ثابت شعری را نفی کرد و حجمگرایی خلق کرد .باز هم پاسخ منفیست
🔹خوب حالا به زمان حال نظر میکنیم
شعر پدیدار
باژک
دال
واژانه
زبانه
زبانک انیمه و ... غیره چطور؟؟؟
🔻هیچ نوع نگارشی بنیانها و ساحتهای ثابت شعر را نفی و رد نمیکند بلکه با حفظ و همراهی هموارهی تخیل، عاطفه، اندیشگی، تصویر و.. ساحتهای دیگری از جوهرهی شعری را نمود بخشیدهاند
🔻یک متن ابتدا باید جوهرهی شعری را دارا باشد و سپس با حفظ و همراهی این ساحتها، پتانسیل نوینی اضافه کند
🔻🔶یک توضیح کوتاه در مورد سیستمهای کاهشی_افزایشی
🔻برخی مکاتب ادبی ساحتهایی را برای خلق هنر کاهش دادهاند مثلا واقعگراها، تخیل را کاهش دادهاند. سورئالیستها، واقعیت را کاهش دادهاند و به تخیل و فراواقع نگاری اصالت دادهاند
🔻شعر زبان پست مدرن
به زبانورزی اصالت داده
🔻در مقابل رومانتیستها به احساس و عاطفه و بیان آن اصالت دادهاند
🔹🔹در مورد شعر دال نیز ساحت کلمه_کاراکتری با حفظ و همراهی هموارهی ساحتهای ثابت شعری مانند تخیل، عاطفه، تندیشگی، تصویر و ... درصدد خلق متنی آوانگارد است
🔹🔹در شعر باژک، وارونه نویسی با حفظ و همراهی هموارهی ساحتهای ثابت درصدد نوآوری است
🔻در واقع یک شاعر به علت آوانگارد بودن
بینیاز از گذشتهی ادبی نیست.
🔹🔹پس وقتی گفته میشه جوهرهی شعری یا شعریت منظور حفظ آن ساحتهای ثابت شعری است
🔹یک شاعر زبانه نویس با حفظ و همراهی هموارهی ساحتهای ثابت شعری ذهن و عین و زبان را به همافزایی میرساند
🔹🔹چند نکته در مورد شعر دال
🔻سیستم سوژه_ابژه
شاعر را در مقابل جهان قرار میداد
🔻شاعر سوژه بود و جهان ابژه
🔻اما در دگرسوژهگرایی مکتب_اصالت_کلمه
ما از سیستم سوژه_ابژه فراروی میکنیم و جهان و هستی را به عنوان یک دگرسوژه میپذیریم نه اشیایی صرف که درمقابل ما هیچ کنش و توانشی ندارند
🔻به همین دلیل در شعر دال
ما با حضور دگرسوژهها روبه رو هستیم به همین دلیل که در شعر دال شاعر فقط یک راوی بیطرف و تنها نقلمیکند
🔻و اجازه میدهد به کلمات به عواطف به تصاویر به زبان تا خودشان خود را بیان کنند
🔻حرف اضافهی را دگرسوژهی شاعر در متن است افعال و اسما همه دگرسوژهاند
🔹🔹بنابراین کلمات دیگر ابزار شاعر نیستند
که تابع او باشند بلکه مانند دیگر افراد در جهان متن دارای کنش و نسبت به رخدادها فعل و انفعال دارند.
#شعر
#حقیقت_عمیق
#ساحت_ثابت
#ساحتهای_متغییر
#جوهرهی_شعری
#دال
#دگرسوژه
✅کارگاه مکتب اصالت کلمه
موضوع:شعر دال
مدرس: #نیلوفر_مسیح
🔷همونطور که میدانید با انتشار کتاب جنبش ادبی ۱۴۰۰ چندین ژانر کوتاه نویسی که هر کدام بر پتانسیل خاصی تاکید دارند معرفی شد
از جمله شعر دال
پدیدار
شعر سبز
شعر پدیدار
شعر زبانه
زبانک
و ...
و در کتب دیگر شعر باژک
کاریکلماتور و ...مطرح شد
🔹شعر دال بر کلمه_کاراکتر بودگی کلمات و درون ارجاعی و فراارجاعگرا بودن تکیه و تاکید دارد
🔹کلمه_کاراکتر
یعنی کلمات مانند کاراکترهایی در متن کنشها و واکنشهای انسانی انجام میدهند
نفس میکشند
حرف میزنند
راه میروند
🔷🔷رادیو روشن میشود
صدای گلوله
وسط متن
و ناگهان به چند پرانتز برخورد میکند
که درون آن پرندهایست
با آواز خاکستری
پرنده مینشیند روی پرانتز
و به گلولهها نوک میزند🔹🔹
شعر دال
ایجاد فضای دال
🔷خلق شعر دال صرفا کاربرد کلمات شعر و سطر و متن نیست
🔷بلکه ایجاد فضایی است که علاوه بر فراارجاع گرا بودن
درون متن رخ دهد
🔹در این نمونه
مرجع گلوله صدای رادیو است
که به پرانتزها برخورد میکند
و رخدادها متعلق به متن است نه خارج از متن
و در واقع میتواند تمثیلی از جهان بیرون هم باشد
🔹🔹۱_پس در شعر دال کلمهها جان دارند
زندهاند
و کتشهای انسانی دارند
۲_با ارایه ادبی تشخیص بیشتر اصالت داده است
۳_ارایهی تشخیص فقط در یک رکن اتفاق نمیافتد بلکه تا انتهای متن گسترش و بسط مییابد و نوعی تشخیص بسیط است
🔷🔷و دیگر اینکه شعر دال ، شعر زبان نیست .چون در شعر زبان کلمات وسیله و شیء و ابزارند و جان ندارند .اما در شعر دال کلمات زنده و پویا و کاراکترها هستند.
🔷🔷جنگ بی مقدمه
متن را به آتش کشید
جنگ در این سطرها تشخص پیدا کرده و همانند یک کاراکتر
کنشهایی از خود نشان میدهد
مطمئنا جنگ موجود زنده نیست
و پس از آن نتیجهی به آتش کشیدن را مشاهده میکنیم
🔻به عنوان اولین تجارب شعر دال و یک تمرین در جهت ارتقاء فضاسازی ها نمونهی قابل قبولیست ولی فضا سازی بسط پیدا نکرده و تشخیص فقط در کلمهی جنگ متوقف شده است🔻
🔷🔷نقطه
پایان داد
بر دلتنگیهایم
آمدی
مشتاق شدن
دوید تمام سطرها را
تمام شادیهای این لحظه را ضرب کند
در ثانیههای عمرم🔷🔷
متن آغاز خوبی دارد
آمدی
نقطه تشخص پیدأ کرده و فعل و انفعالاتی از او سر میزند
و آن پایان دادن به دلتنگی هاست
آمدی
و مشتاق شدن
دوید
مشتاق شدن دوید
تشخص دوم است
در این سطر مشتاق شدن دارای افعال انسانی است
و آین دو نقطهی عطف متن هستند
که اگر از لحاظ فضاسازی گسترش پیدا میکرد تصاویر زیباتری خلق میشد
🔷🔷راوی فریاد شد
چه تفاوتی دارد
سانسور با امضای تو
یا نانوشتههای خود ؟؟
نقطه کنار کشید
بارش ننوشتهها بر متن 🔷🔷
🔷راوی فریاد شد نخستین تشخیص متن است
که سبب شده راوی به عنوان شخصیت وارد متن شده و دارای دیالوگ و کنش و واکنش شود
نقطه کنار کشید
تشخص دوم که سبب شده است نقطه افعال انسانی پیدا کند
و در متن تداوم یابد
و تداوم تشخص کلمه حضور نانوشته ها بر متن است. در این آثار عناصر زبانی و کلمات حضوری پویا و زنده در متن دارند
#شعر_دال
#فرائیسم
اپیستمولوژی ورزش به مثابه: جنگ زندگی بخش :
به قلم عالیجناب #آرش_آذرپیک
متن کامل در کانال تلگرامی 👇
@Maktabe_Oryanism
https://youtu.be/nJeJLJqJrdY?si=JoZRCyKcBf3hgSJ9
Читать полностью…ترانه سرا و ملودی
#بابک_قادری
با صدای علیرضا مرادی
🍂🍁🍂
۱_ پیشا اومانیسم _ مکاتب خراسانی ،عراقی ،هندی ،آذربایجانی و وقوع
۲_ دوران اومانیستی _مدرنیستی با عالیجناب نیما یوشیج تا پیشا دهه هفتاد
۳_ دوران اومانیستی پست مدرنیستی با عالیجناب رضا براهنی نیمه اول دهه هفتاد
۴_ عریانیسم _Orianism _با عالیجناب آرش آذرپیک آغازگر عصر فرااومانیسم ادبیات شامل مکتب اصالت کلمه و ژانر های چهل و چند گانه زیر مجموعه آن از نیمه دوم دهه هفتاد تا اکنون
____
_____
****
#آریو_همتی
✅استعاره در وضعیت فراساختارگرایی
#نویسندگان
#استاد_آرش_آذرپیک
#نیلوفر_مسیح
🖊چند اشکال بر مبانی معنیشناسی شناختی:
🔹4_ساخت معنایی مفهومسازی است. براساس این نگرش زبان معنا را رمزگذاری نمیکند، بلکه این واژهها و سایر واحدهای زبانی هستند که انگیزۀ ساختن معنا به شمار میروند بر طبق این دیدگاه، معنا در سطح مفهومی ساخته میشود و ساختن معنا معادل مفهومسازی است.
🔻 بنابراین معنا چیزی جدا نیست که توسط زبان بستهبندی شود بلکه یک فرایند است. (همان)
🔻با توجه به مراحل نمود جوهرۀ معنایی و تصور و تصدیق میتوان نتیجه گرفت که بازنمای این مراحل در زبان را میتوان با زبان تک کلمهای کودک (مرحلۀ واژانهای)، و مرحلۀ دوم زبانآموزی کودک را به مرحلۀ دو یا چند کلمه (یا مرحلۀ پدیداری) و مرحله جملهسازی کامل در کودک را به دستوریشدگی یا نحو نسبت داد.
🔻این مراحل نشان میدهد که معنا امری پیشینی، فراساختار و مفهوم پسینی و ساختارمند است. و تا ساختار و بافتاری وجود نداشته باشد ما با مفاهیم روبهرو نیستیم.
🔻 لذا نمیتوان گفت که ساخت معنایی مفهومسازی است. در این نگرش مرحلۀ درک معنا پس از مفهومسازی در ساختار و بافتار تصور شده است.
🔻 در حالی که مفهومسازی فرایندی است که بر پایۀ ارتباط کلمه_پدیدارها و تشکیل نقشهای ثانویهای (فاعل، فعل، مفعول، متمم) شکل میگیرد.
🔻 یعنی کنش و واکنش بین ساحات متغییر و ثابت معنایی کلمه_پدیدارها. چیزی که در نگرش زبانشناسی شناختی به حاشیه رفته است. و تمرکز به جای کلمه بر مفهوم قرار گرفته است.
🔹🔹ساحت متغییر معنایی یا استعارۀ مفهومی؟:
🔻با توجه به آنچه گفته شد استعاره دارای یک بنیانروایت است که از دوران کلاسیک تا پیشا زبانشناسی شناختی مبتنی بر قیاس، تشبیه، همآنی، تعامل و... تعریف شده بود که همگی ماهیت استعاره را کلمه میدانند.
🔻اما در نگرگاه زبانشناختی شناسی لیکاف و جانسون کانون استعاره را بر اساس مفهوم تعریف میکنند.
🔻در واقع از نگاه آنها «بنیان استعاره نه براساس شباهت، که بر پایۀ ارتباط قلمروهای متقاطع همزمان در تجربۀ انسان و درک شباهتهای این حوزهها شکل گرفه است. همچنین بخش عمدۀ نظام مفهومی ما استعاری است... (lakoff&Johnson,1980: 244)
🔹🔹لذا میتوان بر نگرگاه لیکاف و جانسون چند اشکال گرفت:
🔻1_اول اینکه ماهیت استعاره را صرفاً مفهومی میداند و زبان را دایرۀ گستردهای از مفاهیم استعاری فرض میکند و لذا کلمه را که محل ریزش و بارش و زایش انواع معانی، استعاری، مجازی، کنایی و .. است، نادیده میگیرد.
در نگاه لیکاف و جانسون استعارۀ مفهومی جدا از کلمه در نظر گرفته میشود. در حالی که استعاره ساحتی از کلمه است.
🔻2_دوم اینکه لیکاف و جانسون به جای گسترش مفهوم استعاره، حوزۀ تعریف آن را تغییر دادند، و بر مفهوم تأکید بسیار دارند. درواقع آنها صورت مسئله را عوض کردند. و با اشاره به انواع ساحات متغییر معنایی کلمه، که با حفظ و همراهی همواره ساحات ثابت معنایی در بافتارها و ساختارهای مختلف _در هرم مشکک مادرمائیک انواع خودآگاهها و ناخودآگاههای جمعی_فردی هفتگانه_ انواع بازیهای زبانی را متحمل میشوند استعاره را تعریف میکنند. بنابراین میتوان گفت میان ساحات متغییر معنایی و تعریف استعارۀ مفهومی خلط مبحث وجود دارد. (آذرپیک،1399(الف):orianism.com )
#استعارهی_مفهومی
#استعاره
#فراساختارگرایی
#آرش_آذرپیک
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژه_های_جهان
#لیکاف
#جانسون
#زبانشناسی
#معنی_شناسی
#شناخت_شناسی
مژده به عاشقان #فلسفه و ادبیات آکادمیک
تنها #مکتب_فلسفی_ادبی_جهانشمول جهان مشرق زمین تقدیم می کند:
مراسم زادانه #مکتب_اصالت_کلمه همراه با
رونمایی از کتاب:
#مبانی_فلسفی_فرائیسم از سال ۱۳۷۴ تا سال ۱۴۰۰ (شرح اندیشه های عالیجناب #آرش_آذرپیک ) به قلم استاد #زرتشت_محمدی
#کرمانشاه _ ۳۰ /مرداد / ۱۴۰۲
✅کارگاه آموزش مکتب اصالت کلمه
موضوع: تحلیل شعر باژک
مدرس: #نیلوفر_مسیح
روی تخته سیاه سپید
نام تو را نوشتم بر آن
دانشآموزان غر میزنند:
"خانم معلم چیزی ننوشتهاید"
دانشآموزان نمیدانند
روی اولین نیمکت
کسی نشسته شبیه تو
که آموزگار است من را
شبیه روزگار
دستور میدهی و پاک میکنم
تخته سیاه را
مدرسه پاک میشود
کلاس پاک میشود
دانشآموزان پاک میشوند
و دامنم
و یکباره کنار درختی هستیم
درختی که اولین قرارمان است
نجار پیر می خندد: " دانشآموزان چموش
این درخت جان میدهد برای تخته سیاه شدن"
#رابعه_شمس
#شعر_باژک
#فرائیسم
همان طور که قبلا گفتیم برای تحلیل یک اثر باید آن را از زوایای متعددی چون فرم، ساختار، محتوا، زبان ، عاطفه ، تصویر و ... بررسی کرد
🔻🔻فرم
🔹برای ایجاد فرم نو در شعر راههای فراوانی وجود دارد
کانکریت کردن
سپید نوشتن
بهرهبردن از یک ژانر دیگر در شعر
مثلا بهره بردن از واژانه و..
ناتمام گذاشتن پایان
یا آغاز شعر را از وسط ماجرا شروع کنیم
سینمایی نوشتن
بهره بردن از دیالوگ و مونولوگ
حضور اشکال در شعر
و....
🔹با نگاهی کلی به این اثر روایتمند بودن اثر و دیالوگها آن را متمایز کرده است.
🔹و میتوان گفت روایتمند بودن و حضور دیالوگ در اثر یک شاخصه فرمی است
یعنی با هم افزایی از ساحت شعر به سمت ساحت داستان و بهرهبردن از پتانسیلهای داستانی ساحت فرمی اثر را وسعت بخشیده است
🔹نکتهی دیگر آنکه فرم ذهنی اثر یعنی روایتمندی سبب شده ارتباط عمودی سطرها انسجام بیشتری داشته باشد
🔶چه عناصری سبب انسجام عمودی روایت یا فرم ذهنی شدهاند؟؟
تخته سیاه
دانشآموزان
نیمکت
آموزگار
کلاس
مدرسه
و ... همه فضایی کلاس درس را متجلی می سازند.
به گونهای که اثر "درباره" کلاس درس نیست
🔹بلکه به گونهای پدیدارشناسانه ( پدیدارشناسی انضمامی) کلاس درس رخدادی شده است که خود از طریق خود خود را آشکار میسازد
🔹عریاننویس در جایگاه سوژه قرار نگرفته است که کلاس درس ابژهی او باشد ..
بلکه کلاس درس تبدیل به دیگری آگاه و مستقل شده و نویسنده در آن یک ناظر است که رخدادها را مشاهده میکند. و رخ داد اتفاق میافتد و شعر دربارهی آن اتفاق نیست .
🔹یکی دیگر از مظاهر فرم در این اثر
حضور آشناییزداییها و هنجارگریزیها است.
از ابتدای متن
با یک ترکیب هنجارگریز مواجه هستیم
تخته سیاه سپید
حضور دو عنصر متقابل سیاه و سفید در کنار هم که ترکیبی باژگونه است
نام تو را نوشتم
دانش آموزان غر میزنند چیزی ننوشته ای...
دو فضای متضاد و باژگونه که یکی نفس دیگری است و در جهان واقع امری ناممکن میباشد
روی اولین نیمکت کسی نشسته شبیه تو که آموزگار است مرا
آموزگار اشاره میکند که خود شاگرد است.
با پاک شدن تخته سیاه
همه چیز پاک میشود تخته سیاه
مدرسه
همه چیز حتی دامن آموزگار
🔹در این سطرها با ارجاع درون متنی مواجه هستیم .. و شاعر درصدد است بگوید که شعر تصنعی است و ما درون یک متن قرار داریم
🔹یعنی شعر باژک از پتانسیل شعر دال بهره برده است تا فرم اثر را غنیتر سازد و با فراروی از ارجاعگرایی در متن که مابین متن و جهان واقع در آمد و شد است به سمت فراارجاعگرایی فراروی کرده است...
🔶چرا فراارجاعگرا؟؟
چون کلاس درس در جهان واقع نمود عینی و بیرونی یافته است
و با فلاش بک به عقب که یک مولفهی داستان نویسی است به قبل از حضور این متن و کلاس درس و تختهسیاه سفید فراارجاعگرایانه ارجاع داده است
🔻🔻ساختار
ارتباط اجزای متن تشکیل ساختار میدهد
در این اثر اجزایمتن
کلاس
دانش آموزان
آموزگار
تخته سیاه و ... است
که سبب شده ذهن شاعر از پراکنده گویی سوژهگرا فراروی شود
🔹لذا ساختار متن قوی و منسجم است . به گونه ای که به ندرت میتوان جملهای را حذف کرد یا جملهای را جایگزین کرد...
🔻🔻محتوا
🔹مضمون و موتیف اصلی این متن بیان عشق و محبت یک آموزگار به آموزگار خودش میباشد که پیرکودکانه و در دل زمان حرکت کرده و به دانشآموزی سر کلاس درس حضور یافته است.
🔹در شعر نمود عشق و محبت که مضمون اصلی متن است را میتوان سطور زیر دانست
کسینشسته شبیه تو
که آموزگار است من را
و یا در سطرهای پایانی
درختی که اولین قرارمان است
🔹موتیف فرعی متن پرداختن به کلاس درس است. تا از ورای تصاویر باژیکال و وارونه روایت متن بیان شود
🔹از زاویهای دیگر پدیدارشناسانه رخ داد تبدیل شدن درخت به تخته سیاه را به تصویر کشیده است . و بی آنکه رخ داد را به قضاوت بنشیند یا دربارهی آن پیشفرضی ارائه دهد . آن را ارائه کرده است
🔶🔶در شعر دال دو جهان وجود دارد
جهان متن
و جهان واقع
🔹در جهان متن ارجاع درون متنی وجود دارد یعنی رویدادها و وقایع درون متن اتفاق میافتد و خارج از آن نیست
کلمه بود
کلمه تنها بود
و دهانی که خود را در سکوت میفسرد
باد آمد
سیمهای برق وحشی شدند
و تلوزیون پر شد از خیابان
خیابان پر شد از انبوه دهانها
از انبوه چشمها
که وحشت زده
حجم انبوهِ بودن را بر دستهاشان
نقاشی میکردند
خیابان از تلوزیون خالی شد
دیوارها از شهر
شهر از مکان
ما مکانهای متحرکی بودیم
که کلمهی تازهای کشف کرده بود
لبریز از طغیان آزادی
کلمات
کلمات
کلمات
این خطوط کج و معوج
که بسیار گوش میدادند
و رویاهای هنوز متولد نشده را
در جنبشی راکد
با وقاحت زندگی میکردند
در خطوط معرب فراموشی
خنده از دهان چرخ زنان
دور شد
تا از مرگ متولد شود
در خیابانی که از تلوزیون سرخ شده بود
#نیلوفر_مسیح
#مکتب_اصالت_کلمە
#باژک
#فرائیسم
#آرش_آذرپیک_امپراطور_واژههای_جهان
#فروغ_فرخزاد
#رضا_براهنی
#شعر_کرمانشاه
✅کارگاه آموزش مکتب اصالت کلمه
مدرس: #نیلوفر_مسیح
موضوع : خودآگاهها و ناخودآگاه جمعی فردی هفتگانه
👤جلسهی گذشته در مورد لوگوس
و هستی_کلمه صحبت کردیم
🔹گفتیم که تاثرات دریافت شده در درونگاه آدمی سبب تداعی مفهوم و معنایی با توجه به جنس، رنگ، بود، شکل، کمیت، کیفیت و ...در ذهن میشود
چون جنس ذهن و حواس پنجگانه انسان از کلمه است و کلمه محور است ادراک ما انسانها از پدیدار کلمهمحورانه است .
🔹ارتباط این تاثرات توسط شاکلهای به نام جوهر با معنا و مفهوم برقرار میشود و تصورات یا کلمه_پدیدارها به وجود میآیند
🔹بنابراین کلمه و پدیدار رابطه متقابلی با همدیگر دارند
🔹پس از هستیمند شدن کلمه_پدیدارها
هفت کانال تشکیک مادرمائیک به نام خودآگاهها و ناخودآگاههای جمعی_ فردی هفتگانه در هستی وجود دارد که سبب میشود کلمه_پدیدارها جریان یابند
🔹این هفت خودآگاه و ناخودآگاه جمعی فردی عبارتند از
خودآگاه و ناخودآگاه جمعی _فردی هفتگانه زبانی
مکانی
زمانی
نژادی
اندیشگانی و مذهبی
روانشی_جنس_جنسیتی
و رسانه ای
🔹🔹خودآگاه و ناخودآگاه جمعی_ فردی هفتگانه مکانی
در هرم تشکیک مادرمائیک
به این صورت است که
در این هرم اولین مکان تن آدمی ست
سپس شهر یا روستایی که متولد میشود
شهر به صورت مادرمائیک در شهرستانی واقع است
شهرستان در منطقهای مثلا منطقه غرب ایران
ایران در نیمکرهی جنوبی عربی قاره آسیا
آسیا در زمین
و....
🔸🔸هفت خودآگاه و ناخودآگاه جمعی_ فردی هفتگانه در هستی
به صورت خودافزا_همافزایانه و به صورت طولی_عرضی عمل میکنند
🔸یعنی علاوه بر اینکه در جهت استقلال و خودافزایی خود حرکت بسیط و همه جانبه دارند
نسبت به دیگر خودآگاهها و ناخودآگاههای جمعی_ فردی هفتگانه در هستی به صورت همافزا عمل میکنند
🔸ما برای سهولت و سادگی آنها را جدا از هم تصور کردهایم و لی به هم کاملا مرتبطاند و رابطهی همافزا دارند
🔹🔸هر مکانی نسبت به مکان دیگه به علت شرایط زیستی و آب و هوایی متفاوت خواهد بود . لذا خودآگاه جمعی_فردی هر منطقه نسبت بهمنطقه دیگه کاملا متفاوت است
🔻🔻به عنوان مثال زن سبزهای که در روستای علی آباد کتول زندگی میکند از همه لحاظ با زنی که در مرکز اصفهان زندگی میکند ،دارای خواستهها و تمایلات و خلق و خو و آداب و اخلاق متفاوتی است
از لحاظ رنگ پوست
عادات غذایی
نوع پوشش
فرهنگ
نوع سلوک مذهبی
نوع گویش
از همه لحاظ متفاوت آست.
🔸🔸 و نمیتوان آنها را هم سنگ و مساوی هم قرار داد
بنابراین میگوییم در هرم تشکیک مادرمائیک مکانی واقع شده است
🔻🔻این فرد با انتقال به منطقهی دیگر تحت تسلط خودآگاه جمعی آن مکان تازه قرار خواهد گرفت ..
🔻🔻به طور مثال زنان شهرستانی که به شهرهای بزرگتر مهاجرت میکنند تحت تاثیر خلق و خو و آداب و رسوم و روانگاه وجودی آن مکان قرار خواهد گرفت.
🔹🔹از لحاظ خودآگاه و ناخودآگاه جمعی_ فردی زمانی نیز نمیتوانیم زن ۱۰۰ سال پیش را با زن امروزی همسان تصور کنیم
حتی نمیتوان زن دههی ۶۰ را با دختران دهه هشتادی مقایسه کرد
🔻چون هر دو متعلق به دو زمان با خودآگاه و ناخودآگاه جمعی فردی متفاوت هستند.
🔻بر دختران دههی ۶۰ شور انقلاب مستولی بود و بر دختران امروز
شور وجوگرایی فردی
🔹🔹نکتهی دیگر آنکه
یک زمان کلی بر موجودات نمی گذرد.
بلکه ما زمانهای متفاوت و متکثر داریم
🔻در واقع میتوان گفت
زمان یک حقیقت عمیق است
که ابعاد ثابت و بینهایت بعد متغییر دارد
🔻ساحت ثابت حقیقت عمیق زمان
همان زمان کلی است که سبب میشود انتقال یک شی از وضعیت a به وضعیت b میشود
🔻🔻بنابراین زمانی که بر یک ویروس میگذرد با زمانی که بر یک فیل میگذرد قابل قیاس نیست و نمیتوان گفت بر یکی ظلم شده و دیگری در نعمت است
لذا زمانی که بر انسانها هم در هرم تشکیک مادرمائیک میگذرد نیز کاملا متفاوت و متمایز است
🔻🔻و نمیتوانیم بگوئیم مردان سال ۱۴۰۰ با مردان ۱۲۹۹ یک خلق و خو و دارای یک روانگاه هستند. حتی از لحاظ وجودی نیز با همدیگر متفاوتاند
چون مردان ۱۲۹۹ توانستهاند ظرفیتهای موجودی به خصوصی را هستیمند سازند
و مردان ۱۴۰۰ ظرفیتهای موجودی دیگری را هستیمند نمودهاند
🔻در واقع هستیشناسی آنها با هم متفاوت است.
🔹🔹مهمتر از همه از لحاظ خودآگاه و ناخودآگاه روانشی_جنس_جنسیتی
انسانها در هرم تشکیک مادرمائیک قرار دارند
#آرش_آذرپیک
#هرم_تشکیک_مادرمائیک
#هم_افزایی
#جوهر
#تاثر
#تصور
#کلمه_پدیدار
#کلمه_محور
#خودآگاهها_و_ناخودآگاههای_جمعی_فردی_هفتگانه
#زمان
#مکان
#زبان
#روانشی_جنس_جنسیتی
#اندیشگانی_مذهبی
#رسانهای
#نحو_و_دستوریشدگی_در_ژانر_واژانه
نویسندگان:
استاد #آرش_آذرپیک
#نیلوفر_مسیح
#دومین_کنفرانس_بین_المللی_روانشناسی_علوم_اجتماعی_علوم_تربیتی_علوم_انسانی
محل برگزاری: #سیدنی_استرالیا
نمایه شده در :
بانک مقالات بینالمللی #سیویلیکا
https://civilica.com/doc/1680354/
https://aparat.com/v/iOtkU
📌 با ما در کانال آپارات «و آنگاه ژیژک باژک نوشت» همراه باشید.
پارت اول
🔹آیین رونمایی از کتاب «و آنگاه ژیژک باژک نوشت»، آفرینهی آریو همتی
🔸 با سخنرانی استاد آرش آذرپیک
🔹مکان برگزاری: اندیشکدهی جهانی فراگرایان ایران/ تهران/ ستارخان
🔸مشخصات کتاب:
مشخصات کتاب:
دفتر فرامتن آریو همتی
چاپ شده در بهار ۱۴۰۲
انتشارات امید سخن
دیباچه: استاد #آرش_آذرپیک
پیشگفتار: #ستی_سارا_سوشیان
پسگفتار: #منیژه_سپیدبری
تهیه از سایت ناشر بوک
꧁꧁꧁꧂꧂꧂
از طلیعهی تمدن بشری، شیوهای از متون هنری در بافتار زبان و جهان اندیشگانی تمام ملل و نحل زایش یافت؛ با تدقیق و تحقیق در نبشتههایی که در این وادی به نسل و دست ما رسیده است، به آسانی میتوانیم دید آثاری گرانسنگ و زرین و از نگرگاه ادبیت در اوج زیبایی و والایی آفرینش یافتهاند، اما اگر موشکافانه از دیدمان تمامی مقولهبندیهای علمی، سیستماتیک، آکادمیک نگریسته شوند خواهیم دید، دارای مقولهبندی متعین و مشخص در ساختاری پیشینی نیستند. اینگونه آثار با تمام پختگی و سختگی هنری نه در مقولهبندیهای شعری جایگاهی دارند و نه در مقولهبندیهای داستانی؛ زیرا در گوهر وجودی خویش فراخنایی دلبرانه ساخته، پرداخته و گستریدهاند که هرگونه پیشفرض شعری و داستانی دربارهی آنها پیشاپیش محکوم به بریدن انگشتهای پا برای جا گرفتن در کفش مورد نظر ماست و یا در مثالی دیگر ساختن یک آسمانخراش بر زمین و زمینهای که مدام در حال رانش است.