من و چشمی که با یادِ تو بستم
من و شوقی که کرده نیمه مستم
خیالت را نوازش کردم و باز
گرفته عطرِ موهایِ تو دستم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
با آمدنت غنچه به بار آمده است
باران به حریر سبزه زار آمده است
در کوچه ی اسفند، شکوفا شده گل
آنقدر که انگار بهار آمده است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به دیوانِ غزل، وا کرده ام فال
میانِ سبزه هایِ خوش خط و خال
معطر از گلِ نازِ وجودت
چه اسفندی شده پایانِ امسال
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای تابنده چونان خورشید
دلتان گرم از مهرافروزی شادی و امید؛
آدینه تان ماندگار و آیینه تان بی غبار باد...
سپاسگزارم که بر زیبایی های جهان می افزایید.
⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💕
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاویدان بر هرکه دلش دریاست و در نگاهش باران ترانه میخواند و بر لبانش جویبار "دوستت دارم" جاریست و دستانش هنوز هم چشمه سار مهربانی هزار دهکده ی آن سوی شالیزارهاست
همراهی تان را سپاسگزارم به مهر
پاینده و برازنده ی بهترین ها باشید
⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💕
http://telegram.me/shahradmeidary
نشاط انگیز و جان افروزِ عشق است
به دیبایِ غزل، گُلدوزِ عشق است
کدامین روزِ تقویمش مهم نیست
برایم دیدنِ تو روزِ عشق است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
گفتی تا تو چشم بگذاری و خش خش برگها را بشماری من میروم و با رنگین کمان پروانه ها برمیگردم؛
پای همان بلوط کهنسال چشم گفتم و چشم گذاشتم و چشم به راه باز آمدنت ماندم که ماندم
آنقدر که خیس نت های ملودی باران شدم
آنقدر که سینه سرخها بر شاخسار تنهایی دستانم آشیان ساختند و ساز دلتنگی نواختند
اما تو نیامدی که نیامدی..
پاییز رفت و عطر باران رفت و برگهای خیس دفتر شعر خدا بر سنگفرش نمور ورق خوردند و هوا سرد شد و زمستان به بلندای قله های برف پوش قد کشید اما باز هم هرچه پشت شیشه های پنجره، قهوه ی تلخ ریختم و شعر خواندم و با بغض صدایت زدم باز هم نیامدی که نیامدی..
چیزی به روزهای آخر زمستان نمانده است اما نمیدانم که با پرستوهای بهار بازمیگردی یا نه
حتا اگر برنگردی هم خوب میدانم روزی دلت برای این مرد تنها و مهربانی هایش تنگ خواهد شد و به خود میگویی یادش بخیر چه شاعر خوشخیال و دیوانه ای بود...
🙏🌸⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💚
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جهانتاب
زمستانتان گرم از شکوفه های آتش؛
رویین دل از چشمه سار شادبختی جاوید باشید
سپاسگزارم که مهرافروز دل و جانید...
تو رقصان و خرامان، ساز با من
تو لب تر کن، شبِ آغاز با من
هوایِ عاشقیِ بعدِ باران
سلام از تو، پرِ پرواز با من
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
آشوب و پریشانی من بی تو گذشت
دلتنگی پنهانی من بی تو گذشت
دلگرم پیامی و سلامی نشدم
شبهای زمستانی من بی تو گذشت
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درود بر هر که دلش برای این سرزمین کهن آریایی و برای این آب و خاک پر فر و شکوه و برای این مرز و بوم دیرین اهورایی میتپد
پیروزی رخش سواران آفتاب افروز ایرانی شادباش و فرخنده باد
تا باد چنین بادا
پاینده و بالنده و همواره تابنده باد ایران و ایرانی
http://telegram.me/shahradmeidary
✌️💎💚🤍❤️🇮🇷☀️🔥🥂🏆🎊
از خاکِ نمور و عطرِ باران چه خبر؟
از غنچه یِ برف بر درختان چه خبر؟
شومینه به راه است و غزل میخوانی؟
از آخرِ هفته یِ زمستان چه خبر؟
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
اتاقی نیمه گرم و دلبخواه است
دو فنجان عشق و لبخندی که ماه است
به عطر دود و رقص شعله ی شعر
زمستان با تو خوشبختی بهراه است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
پلِ خواجویِ بی زاینده رودم
گرفته نقشِ حسرت، تار و پودم
از اینجا رفته ای و من به یادت
غمِ تلخی نشسته در وجودم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به من خندیدی و چرخیدی و باز، مرا بی تاب کردی، واقعن که
هزار آیینه را محوِ بلوری چنین جذاب کردی، واقعن که
تو با استایلِ مرمرگونِ گنگت، تو با چشمانِ بیرحمِ پلنگت
تو با رخسارِ بیش از حد قشنگت، دلم را آب کردی، واقعن که
به تو گفتم فقط مالِ خودم باش، غزالِ خوش خط و خالِ خودم باش
️تو نشنیدی و خود را غرقِ مهتاب، چه عالمتاب کردی، واقعن که
به رقصآهنگِ بالِ مخملِ قو، به طرحِ پرنیانِ نقشِ جادو
خودت را قرصِ ماهِ نقره ریزِ شبِ تالاب کردی، واقعن که
️سلامتبادِ آغوشی که وا ماند، سلامتبادِ دل که مبتلا ماند
لبانت را به گیراییِ بوسه، شرابِ ناب کردی، واقعن که
از آن روزی که رقصیدی به آواز، شده کارِ تمامِ دختران ناز
امان از دستِ تو با این کرشمه، چه رسمی باب کردی، واقعن که
به تو گفتم گُلِ یکدانه ام باش، بهارِ ماندگارِ خانه ام باش
تو مغرورانه در پاسخ به سویم، گُلی پرتاب کردی، واقعن که
غزل خواندی و رقصاندی جهان را، گشودی بند بندِ گیسوان را
امان از دلبری هایت که تا صبح، مرا بی خواب کردی، واقعن که
خیالت بود و گفتم با چه حالی، مرا کشتی خود اما بیخیالی
به من گفتی تو هم آخر مرا رام به شعری ناب کردی، واقعن که
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahrad_meidary
درودهای بی پایان
شبانه ی بهمنی تان دلگرم از مهر و امید؛
دنیا دنیا شادی و لبخند و فراوانی
از آن امروز و هرروز زیباکده ی زندگی تان؛
سپاسگزار همراهی ارزشمندتان هستم.
🕊🌺🌸⚘️❄️🌲🎁☕️🔥✨📚🎶💚
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای ناب
دانه دانه ی اسفندانه های رقصان بر آتشدان مهرتان عطرناک واپسین روزهای دلپسند سال؛
روزهایی که بوی خانه تکانی و مهربانی و رایحه ی گلدانهای نوشکفته ی شمعدانی پای حوض فیروزه ی خیس از نوازشگری فواره های گلاب میدهند؛
روزهایی که دل توی دلشان نیست و پچ پچه ی پیچک های سرریز از دیوار همسایه را با پروانه های پر کشیده تا پنجدری خانه ی مادربزرگ در میان میگذارند؛
روزهایی که در دستگاه موسیقای شور، نور و سرور و ترانه به جان هشتی خاطرات خاطرنواز میریزند؛
روزهای شیرینی که آماده میشوند تا باز فرهاد "بوی عیدی" بخواند و پاورچین و پاورچین با نرده به نرده های سبزه آرا به استقبال بهار بروند...
هرجای جهان که هستید دلتان شاد و خرم و لبانتان شکوفا به زیباترین گلهای اسفندی که هیچ از فروردین کم ندارد...
سپاسگزارم که یادگار روزگار مهرید...
⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💕
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای تابنده چونان آفتاب الماس نشان قصر مهربانی
اسفند ماهتان را سرشار از عطر غنچه های نوشکفته و خوشه های نودمیده و سبزه های نورسته ی خیس از بوسه های باران و مملو از نغمه ی پرستوهای بازگشته از سرزمین های دور آرزو دارم؛
امیدا درختان که از خواب زمستانی بیدار میشوند جوانه جوانه ی امید و شکوفه شکوفه ی شادی تعبیر خوابهایشان باشد
پاینده و یابنده ی صندوقچه ی جواهرات آرزوهایتان باشید، سپاسگزارم از مهرتان
⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💕
http://telegram.me/shahradmeidary
عطرِ گُلِ آفتاب در گنجه یِ توست
ایوانِ طلا محوِ قدم رنجه یِ توست
با جاذبه یِ مشرقیِ باغِ ترنج
گلفرشِ سپیده نقشِ سرپنجه یِ توست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
چون جنگل و دریاچه ای از تصنیف است
هم سبز و هم آبی، چه بلاتکلیف است
چشمانِ تو شاهکاری از زیبایی ست
آنجا که هنر فراتر از توصیف است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای زلالتر از سمفونی باران
پیشاپیش فرا رسیدن روز دلدادگان و دلبران، روز دلشدگان و دلداران، روز دل از کف دادگان و دل به یغما بران بر هرکه در چهار فصل تقویم خیس از نم نم بارانهای دلتنگی و نجواگر پرسه بر برگهای دفتر تنهایی است و بر هرکه در قفس سینه اش پرنده ای هنوز بی تابانه نغمه خوان شیدایی ست و بر هرکه دستش در دست مستانه ای یکدانه ای جانانه ای افسونگر است فرخنده و همایون باد
🙏🌸⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💚
http://telegram.me/shahradmeidary
آفتابم با طلوعِ خود صفا آورده ای
صبح را با چشمهایِ کهربا آورده ای
پرنیانِ آبیِ روشن طلایی رنگِ توست
اینهمه زیبا شدن را از کجا آورده ای؟
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
شعر از غمِ برگ و باد خواهی آورد
تقویمی از انجماد خواهی آورد
دلتنگِ تمامِ فصل هایی که گذشت
یک روز مرا به یاد خواهی آورد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای جاودانه
زمستانتان گرم از گلخنده های آفتاب مهر و شادی و امید؛
امیدا هرجای گستره ی این جهان که هستید حال و فال دلتان خوب باشد...
سپاسگزارم که هنوز هم گهگاهی به مهر برای گنجشککان سرما زده دانه و ترانه میپاشید...
🙏🌸⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚🕊💚
http://telegram.me/shahradmeidary
غوغاگر و شادابی و برمیخیزی
مست از غزلی نابی و برمیخیزی
هر صبح به نقش گل لبخند و به شوق
خورشید جهانتابی و برمیخیزی
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درود بر بزرگواران نازنین و مهرآیین
پایان هفته ی زمستانی تان خاطره انگیز و خوش نقش و نگار گلبرگهای باران و شکوفه های برف...
سپاسگزار همراهی آفتابینه و گرمابخشتان هستم.
🙏🌸⚘️❄️☔️☕️🔥🎼💎📚💚
درود و مهر
فکرش را بکن تو باشی و او باشد؛
اویی که تیک و تاک ساعت قلبت به نفسهایش بند است
اویی که دستهای سردت هنوز عطر موهایش را میدهد
اویی که باران پشت پنجره هنوز نامش را در گوش ترانه هایت زمزمه میکند...
فکرش را بکن تو باشی و او باشد
نه نه خیالش را نمیگویم عزیز
منظورم خودش است
خود خودش
واااای خدای من
حتا تصور حضورش شعله های شومینه را به رقص وا میدارد...
پس یادت باشد وقتی از آن سوی برفها برگشت
به پیشواز چنین زمستان عاشقانه ای نابترین شعرهایت را برایش بخوانی و آغاز هزاره ی خوشبختی ات را دست در دستش جشن بگیری...
http://telegram.me/shahradmeidary
🌸⚘️❄️⛄️🌲💎☕️🔥🌙✨📚🎶💚
درودهای شایان و بی پایان
شباهنگام زمستانی تان گرم از شراره های مهر؛
سپاسگزارم که انسان فرشته ی پردیس دوستی های جاویدانید.
گفتم دلم برایت تنگ میشود
بغض کردی و گفتی من هم همینطور
اما چه میشود کرد؛
آن سوتر از سوسوی فانوسهای این حسرتکده
درناهای مهاجر بر فراز دریاچه ی اشک بال گشوده اند و دارند صدایم میزنند و باید بروم...
تا آمدم باز چیزی بگویم با نم نم های باران، پشت شیشه های پنجره "خداحافظ" نوشتی و رفتی...
و حالا من هزار سال است که نبودنت را با عود و دود و خاکستر آه میکشم...
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر بزرگواران والامنش
شبتان خاطرنواز و زمستانتان به دور از اندوه و دلتنگی؛
سپاسگزارم که آینه در آینه بازتاب نیکی و مهرید...
درودهایم و واژه واژه ی سرودهایم رخشش ستارگان سبزآبی نقره دوز بر مخمل شبانه های زمستانند که از لابهلای ابرناکی سپهر بالا بلند، پیشکش نگاه پرمهرتان میشوند
کلبه ی دلتان همواره گرم به شراره های شادی و امید؛
سپاسگزارم که نام کوچکتان به بزرگی هفت دریاست.
http://telegram.me/shahradmeidary
🌸⚘️❄️⛄️🌲💎🎁☕️🔥🌙⭐️✨📚🎶💚
خانه، عطرِ خوشِ اسپندِ تو را میخواهد
نازِ بشکوهِ دماوندِ تو را میخواهد
همدمِ پنجره شو تا که بتابد خورشید
صبحِ سردم گُلِ لبخندِ تو را میخواهد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
از عطر شکوفه های یخ، جا نخوری
لرزان نشوی و در خودت تا نخوری
حالا که زمستان شده و تنهایی
باید بغلت کنم که سرما نخوری
#شهراد_میدری
@shahradmeidary