درودهایم را به نسیم میدهم که برگ تا برگ و شاخه تا شاخه در هوایتان مستانگی میکند؛
به عطر باران میدهم که نه پنجره میشناسد و نه در و نه دیوار؛ به هرچه برسد دم از نم نم نگاهتان میزند و دل از تمام بهت نشینان تماشا میبرد
به سینه سرخان شالیزار سبز آنسوی جنگلهای مه و ابریشم و دلبرانگی میدهم که نغمههایشان را کوک آرامشکدهی سمفونی خیالتان سر میدهند و پر میدهند...
پاینده و فزایندهی زیباییهای جهان جاودان هستی باشید
سپاسگزار مهرتانم...
🌙⭐️✨🎶📚🌺🌸🪻⚘️🦋💚🕊💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر تک تک دوستان بوستان برازندگی و نوازندگی، زلالینگان بازآمده از طراوت باران و چشمه تباران و نجوا جویباران و بلندا آبشاران و دریا نگاران بیکرانه مهر؛ نازنینان و یاسمینان و مه جبینان و خوشه چینان و شورآفرینان و پردیس نشینان؛ چکاوکان چامه نیوش و چکامه سروش و چتر گل به دوش...
در برابر شمایانی چنین سترگ و بزرگ، واژهی "سپاس"
بسیار ناچیز است...
🌙⭐️✨🎶📚🌹🌺🌸⚘️🦋💚🎶🕊💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودا نازگامان و نازکخرامان گلکدهی بهار آرزوها
دمانتان پدرام و نوشین چشمهسار مهر
امیدوارم پنجرهتان گشوده آغوش بر رقص قاصدکهای خوشخبر دامنه های انار و دلبرانگی باشد...
خدای مهر نوازندهی ساز خوشبختیتان باد...
🌈🌤🥂🌹🌺🌸🪻⚘️🌱🦋💚🎶💎🕊
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای بیشمار بر شاهزادگان و ماهرخساران هفت گسترهی فروزانبختی!
شاهنشاهی جاویدان عشق به نامتان هزاران سکهی زرین ستاره تابانده و نمایانده و به خزانهی آسمان شبهای جهان ارزانی داشته تا شوکتمند و دولتمند، چامهخوان دلدادگیهای پیروزبخت و امیتیس باغهای زیتون باژگونهی بابل تا گلکدههای افسون آپادانا باشید و شره شره مستی جام جهان را به دل و جان بریزید و شیهه شیهه اسبهای پریشان یال را در هزارههای راه شاهیتان تا فراسوی آرزوها بدوانید...
سپاسهایم به همراه سبد سبد رزهای آبی بارانخورده با روبانی از رنگین کمان پر پروانهها پیشکش به آستان مهرتان...
🌙⭐️✨🎶📚🌺🌸⚘️🦋💚🎶👑💎
http://telegram.me/shahradmeidary
رقصان به دف و ترانه برمیخیزیم
خوشعطر گل و جوانه برمیخیزیم
مستانه دل از هوای صبحیم و هنوز
با نام تو عاشقانه برمیخیزیم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
از شب، گله پیش ِ روی ِ ماه آوردم
عطر ِ گُل ِ باران به نگاه آوردم
دلتنگتر از همیشه در خاطره ها
با بغض به شانه ات پناه آوردم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
خبر دارم که با نازت چه با آیینه ها کردی
زدی برهم دو پلکت را و غوغایی به پا کردی
بنازم نازِ شستت را و چشمِ نیمه مستت را
بگو با راه و رسم الخطِ ابرویت چها کردی
شدم مجذوبِ پاورچین و پاورچینِ مهتابت
همان شب که مرا از باغِ خوشبختی صدا کردی
نفس در سینه شد حبس و دل از شادی به لرز آمد
برایم بس که بی رحمانه خود را دلربا کردی
تعجب می کنم با گوشه یِ چشمی و لبخندی
چگونه در دلِ تنگم خودت را خوب جا کردی
برایم خواستی نسخه بپیچی قرصِ ماهت را
تب و تابِ مرا دیدی و من را مبتلا کردی
چه غوغا تخته سنگِ مرمرِ خیس از شرابی شد
بر و دوشی که بر آن آبشارت را رها کردی
تو و دف دف نوازی ها، من و دیوانه بازی ها
امان از شورِ شیرینی که با رقصت به پا کردی
برای این که دنیا بعد از این مستِ غزل باشد
مرا با طعمِ شیرینِ لبانت آشنا کردی
نوشتم زیر شعرم: سوخت جانم، چاره ای کن عشق
به لبخندی و آهی و نگاهی اکتفا کردی
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
اجرا : #حسن_پیلتن
telegram.me/sedapayam
به خط ِ ابروان ِ شاهکارت
به مژگان ِ خراسانی تبارت
مرا بردهست تا مستی ِ خیام
شراب ِ ناب ِ لبهای ِ انارت
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
میگذارم دوباره سر به سرت، که ببین من چهکار خواهم کرد
یک شب آخر تو را به بیخبری با دو بوسه شکار خواهم کرد
چرخها میزنی در آیینه، با همان عشوههای ِ دیرینه
خنده بر لب به ناز میگویی: تا بیایی فرار خواهم کرد
آه آهو فرار یعنی چه، جستن از چنگ ِ یار یعنی چه
من پلنگم پلنگ، میفهمی؟ که تو را تار و مار خواهم کرد
هر قدر هم گریزپا بشوی، شر و شیطانک و بلا بشوی
بیمحابا تو را به یک بوسه، تشنه و بیقرار خواهم کرد
تا بیافتی میان ِ آغوشم، تا که نجوا کنی در ِ گوشم
شک نکن که تو را به جاذبه ام مثل ِ سیبی دچار خواهم کرد
دست در گیسوان ِ یلدایت، لب به لب محو ِ دلبریهایت
سهم ِ شیرین ِ با تو بودن را دانه دانه انار خواهم کرد
با قلممویی از شراب و عسل، خیره بر تو که ماندهای به بغل
نه فقط شب، طلوع ِ فردا را غرق ِ نقش و نگار خواهم کرد
عشق ِ تو شعر ِ ناب یادم داد، گنجی از آفتاب یادم داد
آفتابی که واژه واژه به آن، ماه را بیعیار خواهم کرد
پله پله غزل که حرف ِ دل است، پیش روی ِ من عاقبت "نوبل" است
آن زمانی که میروم بالا، به تو من افتخار خواهم کرد
روزی از من اگر جهان خواهی، آتش ِ عشق ِ جاودان خواهی
من به تو جرعه جرعهی ِ مستی، این غزل را نثار خواهم کرد
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahrad_meidary
از زمزمهی ِ رود ِ غزلخوان چه خبر؟
از رامش ِ بید ِ گیسو افشان چه خبر؟
از عطر ِ شکوفه های ِ گیلاس و نسیم
در حال و هوای ِ بعد ِ باران چه خبر؟
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
مستانگی کمانچه و تنبور است
گیرایی شعر ناب نیشابور است
موهای رهای تا کمر ریختهات
مینیاتور آبشاری از انگور است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به رقصآهنگ ِ گیتارت بیاییم
به حس ِ ناب ِ اشعارت بیاییم
کنار ِ پنجره بنشین که با شوق
من و باران به دیدارت بیاییم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
از پشت پنجره و از پشت چپرهای سکوت، آوای دلآرای نمنم باران میآید؛ عطر خاک پاک نم خورده که با غمآواز خیس فاختهای در دوردست انتظار درهم آمیخته؛ هوا هنوز بوی کوچه باغهای بنفشه و اقاقیا میدهد و من هنوز از اینسوی پنجره با فنجانی قهوهی تلخ دارم به ترانهای مغموم میاندیشم که هرگز بر لبان هیچ گرامافون دلتنگی نجوا نشد و به تصویری موهوم مینگرم که هرگز در هارمونی رنگ هیچ تابلویی جا نگرفت...
🌹🪻🌺🌸🌼⚘️🌦🌈🌱🦋💚🎶💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاوید
پایان هفتهتان امیدبخش و دلنواز ؛
سپاسگزارم که با مهرتان آرامشافزای خاطر پروانههایید.
کمی ناز و کمی ساز و کمی سوز
مژه جنگل، نظر دریا و مرموز
هوای ِ گرگ و میش ِ چشمهایت
بلاتکلیفی ِ محض ِ شب و روز...
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
قرار بود بیقراریام به چله نشینی سکوت بسنده کند؛ به سکوتی که ننواخته هزار سمفونی دلتنگی را در خود جای داده؛ سکوتی که حرفهای فراوانی برای نگفتن دارد اما مگر میتوان همچنان لب فرو بست و نشست و چکه ای از آنهمه بیکرانگی زلال نگفت؟
مگر میتوان اینهمه سال از هلهلهی موجهای برگشته از دور به دور بود و از خلیج نقره ایرنگ صدف و مروارید و مرجان و شاهماهی حرفی نزد؟ مگر میتوان با شعر زاده شد و با شعر نفس کشید و با شعر زندگی کرد و از دوبیتیهای سوزناک فایز و مفتون و از خیام خوانیهای غرق در جنون صحبتی به میان نیاورد؟
خلیجی که شبیه چشمهای مهآلود دختران زیبا و نجیب جنوبی نغمه خوان غمی ژرف است؛ دختران پریوار شرمناک پاک آفتاب و شعر ناب و حناهای نکوبیده و سرمههای ناز مژه نکشیده که لبخند دلبرانگیشان را در پستوی خانه به دست صندوقچههای عطرآگین و رازنگهدار آبنوس سپرده اند...
🌧☔️🌈🌤🌺🌸🌼🌹🪻⚘️🦋💚🎶💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاویدانم پیشکش به مهرسرای پایندگیتان
شبانگاه هفت گنبد گردونتان مهتاب آرا و ستاره آذین؛
سپاسگزارم که هستید و هستی را زیبایی میبخشید...
احساس ِ زلال و بیریایی که گذشت
مستانگی ِ حال و هوایی که گذشت
گیرا به شراب ِ ناب ِ لبخند ِ تو بود
پایان ِ تمام ِ هفتههایی که گذشت
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
آرامش ِ بی نهایت ِ جانی و بس
تصنیف ِ خوش ِ هزار دستانی و بس
هرچند نگفته ام به تو راز ِ دلم
اندوه ِ مرا فقط تو میدانی و بس
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
چه خوش این راز، افشا کرده بر تو
به لب، غنچه شکوفا کرده بر تو
تو رویاییترین تصویر ِ عشقی
که هر قابی بغل وا کرده بر تو
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
امواج ِ بلا به ساحلم ریخته ای
طوفان زده در مقابلم ریخته ای
با موی ِ پریشان ِ رها بر دوشت
مستی ِ جهان را به دلم ریخته ای
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
شانه ات هنوز عطر پیچکهای خیس باران خورده را میدهد که پذیرای نغمه های دلتنگی فاختههای تنهاست و من هنوز وقتی دلم بهانهی لبخندهای شیرینتر از آبنباتهای چوبیات را میگیرد کودکانه به شوق دیدنت تا کوچهی خاطرهها برمیگردم.
کاش اینبار که در بازی قایمباشک آن روزها چشم میگذارم تو نرفته برگردی و دستهای کوچکت را برایم قلاب کنی تا من باز هم شیرینترین گیلاسهای حیاط همسایه را سهم نقطه سر سطرهای مهربانیات کنم.
🌙⭐️✨🎶📚🌺🌸🪻⚘️🌱🦋💚🎶💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاویدان
شبانهی نیمهبهاریتان عطرآگین کوکبهای نوشکفتهی باغ آسمان؛ چراغ امیدتان فروزان و فردایتان روشن از گلبوسههای آفتاب عشق و نیکبختی...
سپاسگزار مهرتانم.
درودهایم رهسپار ابریشم نگاه دوستان بوستان سروینهخرامان گل بهدامان مهرورزیهای جاوید
بهرامشیدتان نگارینکدهی چامه و چکامهی شادنوشی زلالینههای چشمهسار نیکبختی؛
باغ پرند و دیبای زیبای آرزوهایتان آراسته به سیب یاقوت و ترنج زمرد و انگور مروارید؛
باشندگیتان پایا به سور و سرور...
سپاسگزارم که شاهکار ماندگار قلمموی آفرینشید...
🌈🌤🥂🌹🌺🌸🪻⚘️🌱🦋💚🎶💎🕊
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر دوستان فرهیخته و زیبااندیش و بزرگوارم
رخشنده و بخشندهی مروارید آفتابید و گلبرگ گلبرگ رنگین کمان خیس باران خورده به کرانه های شعر و شیدایی میبخشید...
سپاسگزار همراهی ارزشمندتان هستم و واژه واژهی مهرآگینتان را در سرورکدهی قلبم به یادگار میگذارم.
🎼🌺🌸🌼⚘️🕊🌿🌤🌈🌱🦋💚🎶💎
http://telegram.me/shahradmeidary
آنسوی متن مه گرفتهی جنگل رنگ در رنگ پروانگی، غرق شگفتی و شیفتگی گنج مهرتان، ترنج آفتاب را بر قالی ابرناک ابریشم نقش زده ام تا خیره بر تالار آینهی الماس آرا بر تخت طاووس کاخ گلستان بنشینید و اسبان سپید شیهه تصنیف نقره نعل سیمگون یال راه شاهی خیال از الیاف کهربایی نور و سروری فراسوی تاریخ برایتان هزار صندوقچهی ترمه و طراوت به ارمغان بیاورند...
🙏🕊🌿🌹🌺🌼🌸⚘️🦋💚🎶✨💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای بیکرانهتر از اقیانوس مهربانی
شباهنگام خاوری و روزدمان باختریتان مهرنوش و شادیانگیز و فره ارمغان
هرکجای این جهان جادو و جاویدید یادتان باشد که بینهایت دوستتان دارم و تا دمی و دمانیست به شوقتان غزل میسرایم.
بس که به راه ابریشم مهرتان پیله کرده ام واژگانم پروانههای خوشنقش و نگار طاقه طاقه رنگینکمانند و برآمده از فرهمندی و فرحناکی دل و جانند و غرق در ترانه و ترنم اغوای ارغنون و ارغوانند که دلشده از نسیم بهارین گلنگارههایتان شورافشان و سرورافشانند و جهان را دفادف به منظومهی رقص میکشانند...
و من چه خرمدل و خرمدمان و شادمانم از همراهی تک تکتان که عطر دوستیهای ناب هزارههای بیدمشک و کمانچه و خلخال میدهید؛
دوستتان دارم که بهترینید و شایستهی بهترینهای هفت شهر عشقید...
🦢🌺🪻🌸🌼⚘️🌤🌈🦋💚🎶💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای زلال همچون خنکای چشمه سار و خوشبو همچون نسیم کوچه باغهای بهار پیشکش به آستان پرمهر تک تک شما دوستان خوب و بزرگوارم که عزیز دل و جانید و روشنابخش نگارخانهی خاورانید و شورآفرین و نازنین و مهربانید...
گنجینهی شاهانهی همراهیتان را هزاران سال است که سرسای بلندای سپهر فیروزهآرایم.
🙏🕊🌿🌹🌺🌼🌸⚘️🦋💚🎶✨💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایم را پذیرا باش
آن دم که دلسپرده به رقصآواز قوهای سپید غنوده در قاب تالاب، پنجره را به شوق هوای تازهی خیس از نمنمهای حیرتکدهی تماشا میگشایی و اتاقت را از اکسیژن شعر و خوشبختی لبریز میکنی...
عطردان نقره آذینت رشک برانگیز نسیم،
تاقچهی بلند دلت آینهتاب و شمعدان آرا،
نازبالش حریرت گلنقش بهار رویاهای دیرین و
فرداهایت روشنا یاب پرتو مهرافشانی آفتاب لبخندی که بوی دوست داشتنهای ناب هزارههای دورتر از عهد عتیق و عقیق میدهد...
🌙✨💫🌹🌺🌸🪻⚘️🌱🦋💚🎶💎
http://telegram.me/shahradmeidary
شب رفته و صبح ِ جلوهگر در پیش است
لبخند ِ خلیج تا خزر در پیش است
چون غنچه، شکوفا شو و شادی کن که
یک هفتهی ِ ناب و خوشخبر در پیش است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
تقویم به باغ ِ برگ و بادم رفته
تا بغض ِ غریب ِ خانه زادم رفته
دلتنگ چنانم که جهانم ابریست
آنقدر که آفتاب یادم رفته
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
گلبرگ سحرخیز بهارم باشی
قند عسل و شهد انارم باشی
صبحانهی آفتاب در آلاچیق
میچسبد اگر تو هم کنارم باشی
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
هماحساس ِ جنوبم باشی ای کاش
خلیج ِ نقره کوبم باشی ای کاش
به دیدارت میایم زیر ِ باران
دلیل ِ حال ِ خوبم باشی ای کاش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary