شرر نوشین ِ جامی ماندگاری
طلاکوب ِ کلامی ماندگاری
به خط ِ نور بر فیروزه ی ِ شعر
تو در تاریخ، نامی ماندگاری
#شهراد_ميدرى
@shahradmeidary
تراش ِ مرمر ِ روم ِ قدیمی
ژکوند ِ غنچه خند ِ خوش شمیمی
ونیزی چشمی و ابرو فلورانس
که در زیبایی ِ دنیا سهیمی
#شهراد_ميدرى
@shahradmeidary
کاش میدانستی دلم چقدر برایت تنگ شده؛
برای نگاهت، برای صدایت، برای خنده هایت
و برای دستانت که بوی دریا و صدف و آویشن میدهد...
همهی کوچه باغهای برگریزان پاییز بو برده اند که این روزها حال دلم خوش نیست؛ حتا اگر گاه در گالری پروانهها قلم مویی بردارم و با رنگهای شادش، نقش رنگین کمان لبخندی بازی کنم.
هنوز هم عاشق خیس شدن در زیر نتهای موسیقی بارانم و پشت ویترین هیچ فروشگاهی به چترهای نیلوفرانه اش خیره نمیشوم.
این روزها که رفته ای سیب آفتاب بچینی نبودنت را در گوشه ای از این شهر غریب دودآلود به صفحه ی گوشی خیره میشوم و نامت را دلتنگترین پرندهی کنج قفس نغمه ای ساز میکنم در دستگاه شور و دلشوره؛ پرنده ای که از آنسوی میله ها دلش برای آخرین خاطرهی باهم بودن پر میکشد...
📚🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙✨⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر دوستان بزرگوار و والامنش و نیکاندیشم
بیست و نهمین برگ پاییزیتان آراسته به نمبوسههای باران گلاب و شعر ناب؛
نغمههایتان دلکوک آرزوهای زرینی که روشنیبخش فرداهایند...
درودهای پارسایان پارسی هزاره های دور پیشکش به شما نازنینان و مهرپروران پرسیای کهن...
سرمه دان سیمین دلبرانگی یگانه یار و زیبانگارتان نستعلیقنگار؛
آیینه ی نهشته بر تاقچه ی بالا بلند دلتان ماه آذین و خورشید نشان؛
پایایی و پویاییتان آرزوی هزار فرشتهی سپید پر پردیس زیتون و زمرد و جاودانگی...
سپاسگزار شوکت شاهانه ی همراهی بشکوهتانم...
📚🎶🔥🧡🍁🍁🍂⚘️🌈🌤🍷👑💎
http://telegram.me/shahradmeidary
وا کنم پنجره بر نور، چه میفرمایی؟
بزنم بر دف و سنتور، چه میفرمایی؟
به حضور تو شرفیاب شود یا نشود؟
آفتاب آمده، دستور چه میفرمایی؟
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به شاخه شاخه اش نارنج ِ فانوس
به تختش فرشی از پرهای ِ طاووس
دو فنجان قهوه و موسیقی ِ آب
غروب و "باغ رستوران" ِ چالوس
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهایم بر تو که نازدار و نازنینی
بخت مژگان برهم افتاده ی ابریشمینت بلند
نازبالش مخملینت نرمینه پر قوهای دریاچه ی مهتاب
بستر حریرت برگدوز پاییز آرامشانگیز زرینکار
گوهر نیکاختر سبزآبی شبچراغت فروزان
شباهنگامت ناب و خوابهایت شهدآمیز...
📚🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙✨⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر پاییز از سفر برگشته ای که با "مهر" قرار میگذارد
با "آبان" همپرسه ی نمنمهای زلال و بیملال عاشقانه میشود
و با "آذر" در خلوتکده ای آنسوی برگها قهوه نوش شعر و شیداییست...
درود بر تک تک شما دوستان مهرآیین و مهرآگین و مهرآذینم
گرد و غبار غم از شیشه ی پنجره ی دلهایتان باران باران زدوده باد
سپاسگزارم که آینه در آینه بازتاب عشقید...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایم پیشکش به تو که هزاران سال است "او"یی و نمیدانی که میدانم این راز مگو را
راستش را بگو در کدام کهکشان پشت شیشههای پنجره به نمنمهای باران زلال زل میزنی؟
من که هنوز در کهکشان راه شیریام و هنوز دارم منظومهی شمسی را ورق میزنم و گاهی به آهی شعری میخوانم...
میدانم تو هم مثل من گاه و بیگاه دلت برای تمام گذشته ها تنگ میشود؛
گذشته هایی که شیرین مثل شکلاتهای کافه بود؛
گذشته هایی که شیرین همچون انگبینهای کاخ مرمر بالابلند عهد عتیق بود؛
اما افسوس که باهم بودن عاشقانه مان زود به پایان رسید...
این بار که به کافه رفتم و سفارش دو فنجان قهوه دادم به جای خالیات بگو بیشتر با دیوانگیهایم گرم بگیرد...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای شایان و بیپایان بر تک تک دوستان ارزشمند و ورجاوندم
شباهنگام مهرماهیتان مهرآگین پاییز دلانگیز هزار برگ گالری شگفتی و شیفتگی؛
دولت خوشابختیتان پاینده و پرچم شادیهایتان همواره رقصنده باد...
سپاسگزار همراهیتان هستم.
خورشید دلآرای تو را "صبح" ندارد
ابریشم موهای تو را "صبح" ندارد
برخیز و بزن آینه در آینه لبخند
گلخنده ی زیبای تو را "صبح" ندارد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
بگستر قالی ابریشم از شعر
بچین با نقش لبخندت غم از شعر
گل باران شو و در باغی از ابر
معطر کن هوا را نم نم از شعر
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
خیس از نم و خوشنقش و نگار من و توست
یادآور مهر ماندگار من و توست
در باغ طلای برگها وقت غروب
پاییز قدم قدم کنار من و توست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای زرین و دیرین
بر دوستان سراچه ی کهن
که مهر شاهانیشان
خوشه خوشه
انگور غوغاخانه های دوستیست
و بودنشان به "سلامتباد" مستی میکشاند
واژه واژه های دفتر چامه و چکامه ی امپراتوری عشق را...
هزار امیدا که پاییز غزلریزتان
خیس از نم نم باران شراب باشد و
هلهله گر رقصا رقص برگهای زرین چون آفتاب باشد
هزار امیدا که مهر ماه زیبایتان
لبالب از پرسه های عاشقانه و
شادیارمغان مرغکان نشسته بر شاخساران باغ تر ترانه هاله هاله طیف نور بگسترد شاهراه آرزوهای دیرینتان را..
هزار سپاس که در روزگار پاییزی دلهای سردمهر و زردمهر کنونی هنوز ساز خوشنواز دلتان سنتی پرداز مهربانیهای عهد عتیق هزاره های زیتون و زمرد و ابریشم و عود و عبیر است...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
بردار مداد و نمنم ریز بکش
صد برگ طلا صبح دلانگیز بکش
برگرد به خاطرات و خوشبختی را
در دفتر نقاشی پاییز بکش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
افسوس به بغض بی امان خواهد خورد
هاشور به رگبار خزان خواهد خورد
دستی به خداحافظی "شهریور"
هر برگ به شاخه اش تکان خواهد خورد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهایم را که میدانی
بی پایان است
هوایم را که بو برده ای
عطرآگین نم نمهای باران است
نگاهم را که خبر داری
شکوفه آرا و گلافشان است
بیا به هم قولی بدهیم
تو با گلخنده هایت قصر آیینه ها را زیباتر کن
من هم تمام مردم دنیا را
دلداده ی پروانه های صورتی دفتر شعرم میکنم
دفتری که
هر سروده اش در وصف دلبرانگیهای توست...
📚🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌈🌤⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاودانه
برگ برگ آبان ماهتان خوشنقش و نگار ماندگار تالار خاطرهها؛
سپاسگزارم که مهر تقویم به پایان رسید اما مهر شما همچنان ادامه دارد...
با نسیم عاشقی، شوق فراوان دیدنیست
پیش پایت برگهای زرد رقصان، دیدنیست
پرسه ی پاییزیات در کوچه باغ رنگها
"صبح" وقتی میرسد با عطر باران، دیدنیست
#شهراد_ميدرى
@shahradmeidary
هر واژه به چشم من چه بیرنگ شده
همناله ی مرغان شباهنگ شده
این شعر به یادگار از من،
امضا
آنکس که دلش برای تو تنگ شده
#شهراد_ميدرى
@shahradmeidary
کو لحن و بیانی که تو را وصف کنم
کو جوهر جانی که تو را وصف کنم
قرص قمر و شمسه ی دیبا هم نه
زیباتر از آنی که تو را وصف کنم
#شهراد_ميدرى
@shahradmeidary
درودهای بیشمار بر دوستان مهربانم
شب مهرماهیتان پرمهر و آرام و دلنواز؛
امیدوارم برگ برگ دفتر خاطره هایتان آراسته به شادی و لبخند باشد
سپاسگزارم برای بودنتان...
📚🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌙
با پیغامها و نگاشته ها و نگاره های "شادباش" شادیبخش و "فرخندهباد" فرخپی شما خوبان و بزرگواران و نیک اندیشان، زادروز پاییزیام (بیستم مهر) گلآذین از بهار ماندگار مهربانی و عطرآگین از گلستان دوستیهای جاوید شد...
تک تک واژگان مهرآمیز و ارزشمند و فرابهایتان را بهسان الماس کوهسار نور در ماناکدهی قلبم به یادگار میسپارم و در این روزگار سرد مهر و بیعاطفه و بیاحساس ماشینی از داشتن شما دوستان و همراهان آفتابگون و مهرآیین و زلال و دریا دل و بزرگمنشم دلگرم بیش از پیش گستره ی جان و جهانم.
با مهر
برادر کوچکتان: شهراد میدری
📚🎶🔥🧡🍁🍁🍂⚘️🥂🌤🌈🎁🎂💎
http://telegram.me/shahradmeidary
غزال ِ خوشخرام ِ مشکبیزم
النگو پیچک ِ
گُل سینه ریزم
به روی ِ بستری از مخمل ِ برگ
شب ِ پاییزیات زیبا عزیزم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
ای نابترین فصل دلانگیز قشنگ
ای سمفونی کلاغ و جالیز قشنگ
با خش خش برگ و نم نم بارانت
"مهر"ت به دلم نشسته پاییز قشنگ
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
آخرین باری که باهم قهوه خوردیم "او" نبود
میز بود و صندلی بود و کسی آنسو نبود
محو ِ نمنمهای ِ پشت ِ پنجره، غرق ِ خیال
گویی اصلن با من ِ دلتنگ رودررو نبود
وصف ِ موی ِ او و روی ِ او فراتر از بهار
سنبل اینگونه خرامان، گل چنین خوشبو نبود
"سعدی" ِ شیراز در زیباییاش بیتی نداشت
وصف ِ او در شعرهای ِ "خواجه" و "خواجو" نبود
مثل ِ چشمش کهربا نه، یشم نه، فیروزه نه
اینچنین گنجینه ای در معبد ِ هندو نبود
بس که آن زن/بور بود آن شهد و آن شیرین لبی
شک ندارم جرعه ای در طاقت ِ کندو نبود
از پری مهتابتر، جذابتر، نایابتر
گرچه افسون بود و افسانه ولی جادو نبود
ماه بود و چشمهایش چون دو دریاچه شراب
مست چون مژگان ِ نازش رقص ِ بال ِ قو نبود
"ماه" بود و "دلبر" و "آهو"ی ِ کرمانشاه ِ عشق
گرچه نامش اختصاری "میم. دال/آهو" نبود
سایه روشن بود و با من بود و از من دور ِ دور
آنقدرها دووووور که نزدیکتر از او نبود
کافه چی من را صدا زد، گفت وقت ِ رفتن است
چشم وا کردم کسی جز "هیچکس" آنسو نبود
این غزل جا مانده بود از عهد ِ عشقی گمشده
قصر بود و شاه ِ شاهان بود و شهبانو نبود ...
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahradmeidary7
درود بر دوستان نازنین و فرهیخته و بزرگوارم
شب پاییزیتان آراسته از طلا برگ ستارگان کوچهباغ رویاهای دیرین؛
سپاسگزارم از همراهی ارزشمندتان؛
در پیشگاه مهر، پاینده و همواره سربلند باشید
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️💎🙏
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر هرکه هنوز دلش برای غروب و نسیم و پارکهای پاییزی این دور و بر غنج میرود
درود بر هرکه بوی خوب نمنم باران و برگهای رنگ در رنگ و آواز کلاغهای چنار نشین را با تمام وجود استشمام میکند و ریه هایش را از اکسیژن لذت سرشار میسازد...
چای شعرتان تازه دم و قهوهی شیداییتان خوشنوش و پرسههای پسینگاهیتان عاشقانه...
این بار که از سنگفرشهای نمور گذشتید اگر درختان برگ برگ، جای گامهایتان را بوسه زدند تعجب نکنید چون
من و پرنده ها به زیباترین فصل سال گفته ایم که چقدر دوستش دارید...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
جانشیفتهی شوق سحرخیزی باش
رقصان به طلوع شمس تبریزی باش
با خش خش برگ و باد و یک دنیا عشق
آغازگر هفته ی پاییزی باش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
و من هنوز هم
با شعرهایم گریه میکنم
برای تو
برای خودم
و برای تمام روزهایی که گذشت
و من هنوز هم
غمگینترین شاعر جهانم
وقتی که پشت پنجرهی خیس از نستعلیق باران
به مینیاتور برگهای پاییزی خیره میمانم
و صدای قار قار خشدار کلاغها را
با قهوه ی تلخم مینوشم
و من هنوز هم
آرام ندارم
قرار ندارم
تاب ندارم
درخت ندارم
سیگار برگ ندارم
و تله کابینی برای فرشتگان دریاچهی موسیقی ندارم
اما هنوز هم میان همهی این نداشتنها
تو را دارم
که هزار سال است با پرستوها رفته ای...
کاش دنیا را زیباتر میساختند
تو را مهربانتر
مرا صبورتر
و سمفونی عشق را پرشر و شورتر...
این بار که راهت را کج کردی و
یکراست به خوابم آمدی
با پیراهن گلهای بنفشه و
با لبخندهای غبار نگرفته ی کودکانه ات بیا
و با کفشهایی که بوی نرفتن میدهد
میخواهم پای دیوار شب
دو دست کوچکت را برایم قلاب بگیری
که بالا بروم
و آنقدر خوشه های نوبر ستاره بچینم
و آنقدر نور به تمام مردمان زمینی ببخشم
که بعد از این
شب هیچ دیوانه ای
چون شبهای تنهایی من
اینهمه
تیره و خیره به نیمهی تاریک مااااه نماند...
#شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
نمنم باران گاه و بیگاه این روزها هم شهریورانه بیتاب بازآمدن پاییز برگریز دلانگیز مهرگستر کیمیاگر ارمغانآور سرتاسر کوچه باغهای شعر و شور و شیداییست؛ درست مثل من که بیتاب بازآمدن توام...
هوا خوششمیم نسیم بازآمده از باغهای انگور و شلیل شمس و گلابی و نارنگیست و برگهای نیمه زرد و نیمه نارنجی و نیمه خردلی درختان پارکهای دور و برمان به فکر افتادن بر سنگفرش نمور پیاده روها هستند و من هنوز دارم به تو فکر میکنم که رفته ای با یک سبد بابونه و آویشن و رنگین کمان برگردی و هنوز خبری از بازگشت پروانه های روی پیراهنت نیست؛
پاییز جهان همین روزهاست که با مهر آغاز شود برخلاف پاییز من که با بیمهری تو زودتر از برگهای تقویم، برگ برگ شادیهای مرا بر باد داده است...
درودهای خیس از نمنم بوسههای ملکوت ملاحت و فصاحت بر شما که سرتاسر سال بهارید و سبزه نگارید و گلرخسارید و سنبلآبشارید
واژه واژهتان را میبوسم که چشمه چشمه مهرید و زلال آمده از بلندای سپهرید
سپاسگزارم که نیکمنشیهایتان همیشگیست...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
غنچه ها خواب تو دیدند و شکفتند همه
بلبلان، نغمه گر از شوق تو گفتند همه
شد قرار اینکه بیایی و چنان فرش طلا
برگها بر سر راه تو بیافتند همه
#شهراد_میدری
@shahradmeidary