زمستان است و سوز سردمهریها
برایت با محبت شال میبافم
به یخبندان
لبی خندان، دلی از شوق مالامال میبافم
طلوعی از طلای آفتاب مهر را
مثقال در مثقال میبافم
قنارینقش و گرمآوا و زرینبال میبافم
که از سردی رفتاری نیافتد لرز در جانت
که بعد از این نیازارد تو را سوز زمستانت
تمام برفها را دانه دانه سر میاندازم
امید و مهرورزی را
یکی زیر و یکی از رو
گره خورده بههم
تا که شود شالی و جای دست من دستی
به دور گردنت باشد
که بنشیند به روی دوش و گرمای تنت باشد
که شادیبخش و جان افروز صبح روشنت باشد
به رنگ چشمهای دلبر سعدی
به نقش ابروان همدم حافظ
چه خوشبخت و
چه خوشنقش و
چه خوش اقبال میبافم
غزلهایی خرامان از
غزالان لوند سرمهریز قرن خط و خال میبافم
تو نیت کن
دلت را گرم از هرم محبت کن
که من دارم برایت فال میبافم
زمستان است و سوز سردمهریها
تو اما همچنان دلگرمیات افزون
انار گونه ات گلگون
نگارین گیسوان روی دوشت جنگل زیتون
دلت را گرم فردا کن
که من دارم برایت با محبت شال میبافم.
#شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
آخر پاییز با یلدا قراری میگذارم
پیش پایش با کمانچه، رقص تاری میگذارم
️تا بهشت کوچکم رخشان شود زیباتر از پیش
️سیب ماه نقره گون بر شاخساری میگذارم
️گوشه ای پایینتر از آن، غرق در اکلیل و پولک
️اختر زرینپر دنباله داری میگذارم
️میکشم از گنجه بیرون، خاطرات رفته ام را
دستمال ترمه بر گرد و غباری میگذارم
دلخوش گرمای شهدآمیز لبخندی قدیمی
️پای کرسی هندوانه با اناری میگذارم
️آری آری با اناری دانه دانه غرق گلپر
️بر سرانگشتان شب نقش و نگاری میگذارم
️تا گل یخ بشکفد بر پرنیان ناز برفی
️بر سپند لحظه ها شور و شراری میگذارم
️میگشایم باز هم دیوان حافظ را پر از شوق
️بوسه بر شاخه نبات و لعل یاری میگذارم
️تا شوم مست از شراب ناب رویا، در بساطم
️خمره ی چله نشین خوشگواری میگذارم
️با سلامت/باد و برگ شعری از پاییز رفته
راز دل را در میان با رازداری میگذارم
عاشقی هست و همین رسم خوش شب زنده داری
️در شبی که دست در دست نگاری میگذارم
️جشن میگیرم سرآغاز زمستان را به یلدا
این غزل را هم به رسم یادگاری میگذارم
#شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahradmeidary7
پیش دل من بمان و دیوانه نباش
نجواگر "بدرود" غریبانه نباش
سردم شده پاییز عزیزم، لطفن
امسال به فکر کوچ از این خانه نباش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
در باغ طلا چه دلنشین افتاده
با ناز هزار آفرین افتاده
شعریست که تقدیم تو کردهست خزان
هر برگ که بر روی زمین افتاده
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
ای ماهی در تنگ شراب افتاده
ای طرح تنت به پیچ و تاب افتاده
سرمست تماشای تو در قاب طلا
تاج از سر شهر آفتاب افتاده
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
غروب و کوچه باغ و پرسهی رنگ
نسیم و نمنم و شعری غمآهنگ
هوا خیس و تمام برگها خیس
من و یاد تو و پاییز دلتنگ
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
بهارین عطر گیسوی تو باشند
نگارین نقش جادوی تو باشند
خدا پروانه ها را آفریده
که رقصان از گل روی تو باشند
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
با خشخش برگ و تب و تاب آمدهای باز
در خاطره ها گوشهی قاب آمدهای باز
شهزادهی پاییزی و از باغ اقاقی
خیس از نم باران گلاب آمدهای باز
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
"ای جان چه خوب"
آوا : #بیژن_مرتضوی
موزیک: #رامین_زمانی
غزل: #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
نازنین دخت "نظامی"، ای که در سر شور داری
ای که ابروی طلا و گیسوان بور داری
زیر نمنمهای باران آمدم تا شهر "گنجه"
تا به رویم در گشایی و مرا مسرور داری
تا بپرسی کیستی و من بگویم در جوابت
میهمانی سرزده از قرنهای دور داری
میهمانی همزبانی نغمه خوانی بینشانی
از بخارا یا که شاید شهر نیشابور داری
در گشودی؟ وای بر من، این تو بودی؟ وای بر من
روز روشن قرص ماهی، نغمه از ماهور داری
شاهکار قرن شش در دورهی سلجوقیانی
ای که با زیبایی خود جذبه ای ناجور داری
شوکت باغ ترنج "پنج گنج"، ای جان بابا
هیچ میدانی که بابایی چنین مشهور داری؟
مادرت "آفاق بانو" پخته نانهای تنوری؟
تا مرا مهمان عطر سفره ای از نور داری
سنگ هم مجنون شد از یک جرعه لیلی نگاهت
ای که در چشمان نازت مستی انگور داری
خسته دل از قرن تنهایی به قرنت پا نهادم
نه! نمیخواهم به برگشتن مرا مجبور داری
"مخزن الاسرار" من شو، بعد از اینها یار من شو
تا هزاران سال غم را از دل من دور داری
این غزل آغاز جشن نیکبختی من و توست
از شبی که در کنارم بر سر خود تور داری
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
Facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahradmeidary7
با خشخش موسیقی گام من و تو
در دفتر شوق ناتمام من و تو
بر برگ طلا به خط باران زلال
پاییز سند خورده به نام من و تو
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
مستانه شبی ناب و دلانگیز بیا
چون برگ به رقص آی و شررخیز بیا
با آذر آذرخش و باران شراب
تا حسن ختام فصل پاییز بیا
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
برگ از سر راه خیس نم بردارم
از نغمه ی هر کلاغ، غم بردارم
انگار دلش گرفته پاییز، ای کاش
با خاطره ات کمی قدم بردارم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهایم بر تو که عصاره ی عطرناک عشقی و بالا بلایی و آیینه ی پاییزان را جلا و گنجینه ی طلا میبخشی؛
این روزها غروبهای خزانیام با بوی باران و عطر خاک نم خورده و رایحه ی برگهای زرد و خردلی و نسکافه ای و آواز خش دار کلاغهای نشسته بر شاخسار چنارهای این حوالی درهم آمیخته و هوایم هوای دو نفره ست؛ هوای منی که هستم و تویی که آرزو دارم باشی و بپاشی نور ماهت را بر شبانه های شور و شیداییام...
این شعر را هم برای تو دیوانگی کرده ام و به زودی دفتر سروده هایم را به نشانیات پست میکنم تا تک تک برگهایش را بو بکشی و سطر سطر عاشقانههایم را بخوانی و بدانی خدا من و تو را برای هم و در هوای هم آفریده تا جهان را با بودنمان زیباتر از پیش کنیم.
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙✨⭐️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاویدانم بر همگامان و همجامان شرارافروز هزاره های ارغنون و ارغوان
مهرتان زبانزد تمام صدفهای مروارید پرور خلیج شور و شیداییست و زلالینگیتان بلندای آسمان را به جشن ژرفناهای مرجان و کرشمه و موسیقی فرا میخواند... سپاسگزارم از ترنم ترانه ی طره و طراوتی اینچنین که هزار قصر طلاکار آینه را دف دف به رقص وا میدارد...
درود بر تو که از تبار ماهی و از نژاد آهویی و غرور پلنگانه ات دل بیستون تا چهلستون را میلرزاند؛
تو که بازتاب نگاه نقره فامت را گلهای کوکب باغ سپهر، کرشمه ریز شباهنگام تنهایی منند به گاه تماشای آینه ی بالابلند باشکوه مینای مانایی؛
دلم برایت تنگ شده و این کوتاهترین جمله ی خبری جهان است که بی خبری من از تو را با ابرهای نمنم در میان میگذارد..
هرچند ناچیز اما عطر هزار گلواژه ی عاشقانه تقدیم به پنجره ی اتاقت...
هرجای نقشه ی جغرافیا که هستی مراقب آرامشت باش.
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙✨⭐️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر دوستان راستین قامت و راستین پندارم که هزار سال است ریشه در ژرفای ابریشم شعر دارند و شاخه در کهکشان حریر نور؛
شب پاییزیتان آراسته به رقص شعله های شوق و شراره های امید؛
فنجان جانتان لبالب از قهوه ی شادکامی
و برگ برگ دفتر خاطره هایتان خاطرنواز...
درود و مهر
شمیم واپسین برگهای زرد و نارنجی ریخته بر زمین با رایحهی نم خاک و بوی کوچه باغهای بارانخورده درهم آمیخته تا سمفونی رفتن پاییز دلانگیز و بازآمدن زمستان غزلریز را زیباتر سازد..
"یلدا" بالابلندترین شب عاشقانهی سالتان؛ این شاهبیت خوش نشسته در دیوان زرکوب فالتان فرخ و فرخنده باد
💕🌺🌸🍃🍁🍂❄️🌙✨🍉
http://telegram.me/shahradmeidary
پاییز عزیزم باور کن هنوز پیاده روهای نمور زیادی مانده که باهم قدم بزنیم؛ هنوز برگهای زرد زیادی مانده که باد پیش پایمان فرش کند و با خشخششان آواز بخوانیم و هنوز نمنمهای باران زیادی مانده که مست از شراب ناب بوسه ی ابرهای آسمان شویم...
پاییز عزیزم خودت هم خوب میدانی که چقدر من و خرمالوهای گس و انارهای ملس تو را دوست داریم؛
خودت هم خوب میدانی که بعد از تو من و کلاغها چقدر سردمان میشود؛
پس لطفن امسال حرف از خداحافظی نزن و این بار کوتاه بیا و ما را به بلندای شب یلدا نسپار...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر بزرگمهران و بزرگاندیشان فرهیخته و فرزانه
تلالو برگ برگ طلای واپسین پاییزانه هایتان طلایه دار مهر و امید؛ چلچراغ آرزوهایتان نوربخش و سروربخش..
سپاسگزارم که جهان را با مهرتان زیبایی میبخشید...
درود بر شما مهرکیشان و نیکاندیشان که آیینه به دست مست هزار بید گیسو پریشانید
باران با خط نستعلیق شکسته اش بر هر برگ پاییز نشسته بر زمین، چکامه ای نگاشته پیشکش به شما که شایان و شایسته ی زیباترینها و شیواترینهایید...
واپسین روزهای خزان، آذرنوش زلالینگی نگاهتان...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙⭐️⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایم بر شما که دلتان مهرکدهی زلالیهاست و باز آمده از هفت پشت باران، نامتان دریاست و در زیر چتر اساطیری پر و بال سیمرغ افسانه و افسون، کهن دیار زادگاهتان سومین حرف عشق را شکوهمندانه با هزار سلسلهی تاریخ در میان میگذارد؛
شما که نجواگر شاهنامهی دوستیهای جاویدید و سوار بر رخش رخشندهتر از نور، بخشندهتر از هزارهی ابریشم و شعر و شراب ناب انگورید...
واپسین برگهای طلای پاییزتان شادیانگیز و بیاندوه...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙⭐️⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
سرریز اقاقی لب آب آمده ای
تا گنجه ی خوشعطر گلاب آمده ای
ای صبح سپیده دم دمت گرم که باز
نجواگر شعر آفتاب آمده ای
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهایم بر تو که نیمتاجی از گلهای مخمل بر گیسوان ابریشمین زده ای و بر تخت بخت نشسته ای و به لبخندی دل از دل پروانه های کوچه باغ رنگینکمان برده ای؛ تو که بر درگاه ابدیت به بلندای نور، قامت افراشته ای و با رسایی و شیوایی شاه بیت چشمانت منظومهی عشق تازه ای بنا نهاده ای؛
نبض پاینده ی هستی در طرح اسلیمی لبخند توست؛ لبخند بزن و باز هم در شریانهای جان و جهانم شراب ناب دلبرانگی بریز...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای بیپایان بر دوستان فرهیخته و گرانسنگم
واپسین برگهای پاییزی امسالتان خوشنقش و نگار نمنمهای باران سپهر غرق مهر و آیینهی ایوان طلاکارتان آراسته به گلخندههای جاوید و تابنده چون خورشید...
سپاسگزارم که بهترینید...
غم از ویرانه ی شوشم بگیری
غبار از نقش تنپوشم بگیری
در این باران، بغل وا کن خدا جان
که میخواهم در آغوشم بگیری
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درود بر دوستان خوب و فرهیخته و بزرگوارم
سپاسگزارم که دریا دریا مهرید و زلالیتان زبانزد تمام صدفهای مرواریدپرور کرانههای جاودانگیست...
درودهایم بر شما که از سلالهی نورید و مهرافشان عطردان شوق و شورید؛ شما که نشسته بر شوکت قالیچهی پرنده، نقش و نگار ابر و ابریشم میزنید و غنچه غنچه باران میشکوفانید و آینه و شمعدان بر تاقچهی دل میتابانید... ترنم موزون غرق در افسون واژگانتان مژدهگر و خوشخبر هزار بهارستان نعنا و پونه و گل سرخ و ارمغان آور برگ برگ خاطرات خاطرنواز است... نوشخند مهر هزار چشمهسار پیروزبختی پیشکش نگاه فروزنده ی مشرقیتان...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌙⭐️⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای جاوید و تابنده به سان هزار خورشید
گردش گردونه ی هستی بر مدار ماندگار آرزوهایتان؛
خزانه ی خزانتان لبریز از تلالو برگهای طلا و نمنمهای نقرهی باران؛
سپاسگزارم که شادیافزای زیباکدهی جان و جهانید.
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️💎🥂
http://telegram.me/shahradmeidary
دلشدگیهایم سیب سرخ سمرقندند رقصان و غلتان به دست جویبار هزار بار ترانه و طراوت؛
مگر جریان در شریان پر پیچ و تاب شراب ناب با هلهلهای مدام به کرانههای چین به چین دامن تو برساندشان و تو جاذبهی دلبرانگی و پروانگیات را به بلندای هزارهی راه ابریشم با لبخندی پیروزمندانه بر اورنگ هفت رنگ و بر سریر حریر آذینت جشن بگیری...
هرکجای تاریخ که ایستاده ای درودهای جاویدم ارزانی شوکت بشکوه تو...
📚🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌈🌤⚘️💎👑
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای بارانوشم بر برگ برگ طلای واژگان پاییزیتان
کوچه باغ آذرتان خوشآهنگ نغمههای مرغان آمین؛
شادینگر رنگ و درنگ نگارخانهی هستی باشید.
درود بر آنان که عطر پروانگیهای مدام میدهند؛
آنان که گل از واژگانشان و لبانشان و جهانشان سرریز شکفتن است به هنگام شوکت و شکوه؛
آنان که آفتابند و فروزنده اند و زنده اند به مهر و برازنده اند به کهکشان دوست داشتن؛
آنان که جای دوری نمیرود نامشان و سلامشان و کلامشان و همین جایند؛ همین جا در منظومه ی آینه ی بالا بلندی که حیرتش محو تماشای خوبیهای شماست...
سپاسهای جاویدم را پذیرا باشید...
📚🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂🌈🌤⚘️💎👑
http://telegram.me/shahradmeidary
به روی نور خندیدی، شراب از صبح جاری شد
زدی زل در نگاهم، آفتاب از صبح جاری شد
نسیم از شوق، گندمزار مویت را نوازش کرد
جهان رقصش گرفت و شعر ناب از صبح جاری شد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
نت موسیقی باران چه زیباست
و هر برگی از آن رقصان چه زیباست
نسیم و یاکریم و نغمه و شعر
جهانم با تو در آبان چه زیباست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
دل خورده ترک مثل اناری از عشق
غم زخمه نواز شب تاری از عشق
اینجا خبری نیست به جز دلتنگی
آنجا که تویی خبر چه داری از عشق؟
#شهراد_میدری
@shahradmeidary