سفارش شعر و ترانه پذیرفته میشود. ارتباط با شاعر : @shahrad147 https://zil.ink/shahradmeidary
فهمید که بیصبر و قرارش هستم
پی برد که تشنه ی انارش هستم
گفتم چه صدایت بزنم؟ گفت شراب
بدجنس خبر داشت خمارش هستم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
محو گل بیخار و خسی هست که نیست
پرورده ی ناز نفسی هست که نیست
صندوقچه ی قدیمی خاطره ها
خوشعطر جوانی کسی هست که نیست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به هستی بهترین را آفریده
صدایی دلنشین را آفریده
میاندیشیده به دنیایی از عشق
خدایی که معین را آفریده
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
زلال از شعر من سر رفته نامت
به قصر ماه و مرمر رفته نامت
تو بیهمتای تاریخ جهانی
که از مستی فراتر رفته نامت
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
امیدا که هرگز دلی نگیرد از غمنغمههایی که بوی باران و کاهگل و تنهایی میدهند ؛
امیدا که شانه ی سایه ای نلرزد بر دیوار متروک ترکخوردهی شبسرایی تنها ؛
امیدا که نرفته باشد امیدی از روزنه و سوسویی از ستاره و نامی از نجوای اشتیاق
و امیدا که نور باشد و شور باشد و سپیده باشد و پرنده شادیاش را آواز بپاشد بر پلکهای خوابآلود پنجره و تو دو استکان بلور را عطرآگین از شمیم چای و هل قوری چینی ساخته باشی و مرا از آنسوی جاذبه ی سیب سرخ صدا بزنی و بگویی برخیز که بردمیدن خوشبختی آمادهست...
⚘️❄️⛄️🌲💎🎁☕️🔥🌙⭐️✨📚🎶💚
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای اهورایی بر نورباوران دلسپرده بر روشنای خاوران
مستانه هنگام شادنوشیتان دست در دست یار و
شباهنگ گردش گردونتان به نیکبختی؛
سپاسگزارم که آتشافروز مهرید...
پلکی بگشا مرا صدا کن با عشق
هر آینه را غرق طلا کن با عشق
لبخند بزن به سبک معماری نور
زیبایی تازه ای بنا کن با عشق
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به روی نور خندیدی، شراب از صبح جاری شد
زدی زل در نگاهم، آفتاب از صبح جاری شد
به مژگانهای از خواب خدا برگشته ی نازت
شکفت آیینه و تعبیر خواب از صبح جاری شد
سماع شعر بر روی لبت رقصید خوشنغمه
به جوش آمد دف و چنگ و رباب از صبح جاری شد
یخ دل آب شد از گرمی دستان پرمهرت
چنان که چشمه ی نوشین آب از صبح جاری شد
به پا شد جشن آتش با سلامتباد لب بر لب
چه سرمستانه انگور مذاب از صبح جاری شد
من و گنجشکها نام تو را با شور رقصیدیم
شمیم پونه و عود و گلاب از صبح جاری شد
ورق زد دست خوشبختی به نامت صفحه ای از عشق
هزاران واژه ی بکر کتاب از صبح جاری شد
قلم برداشتم نام تو را با شوق بنویسم
جهان رقصش گرفت و شعر ناب از صبح جاری شد
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahradmeidary7
رقصان شرر اجاق ماهم باشد
روشنگر شبهای سیاهم باشد
من قمری سرما زده ای در برفم
کو گرمی دستت که پناهم باشد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
آواز خوش فرشته هایی شاید
موسیقی ناب کبریایی شاید
باران که از آسمان به خاک آمده ای
گلبوسه ی خوشعطر خدایی شاید
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای بیپایان بر بزرگمنشان والاارج و گرانمایه
برگ برگ دفتر زمستانتان آراسته به زرنگاریها و شررنگاریهای آفتاب پرتوافشان نیکبختی؛
هرجای این جام جهاننما که هستید برایتان مهر و آسایش و شادی روزافزون آرزو دارم
سپاسگزارم از همراهیتان
🌙✨🔥⚘️❄️⛄️☕️🎁🎄📚🎶💚
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایم و سرودهایم گلبرگ بارانند در زر ورق کهربایی نور پیشکش به شما که بهترین شاهکار نگارستان آفرینشید
کلبه ی دلتان در زمستان فرارو گرم از شراره های شور و شادی و امید؛
سپاسگزارم که نام کوچکتان بزرگتر از هفت دریاست.
⚘️❄️⛄️🌲💎🎁☕️🔥🌙⭐️✨📚🎶💚
http://telegram.me/shahradmeidary
از بتکده با نقشه ی گنج آمده است
پرورده ی خورشید و ترنج آمده است
با نام مسیح و مملو از شادی و صلح
سال دو هزار و بیست و پنج آمده است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
نشسته بر کدامین شاخسار بردمیدنی که دستم به آوای پرندگیات نمیرسد؟
شکیب جادوییات راه را بر بهت کدام آینه ی ملکوت ملاحت بسته که در سماع معانی، تکلم الفاظت هوش از سر هزار منظومهی شمسی میپراند؟
تبسم قوس و قزح را بر لبان کدام گل به جشن سمفونی جاودانگی فرا خوانده ای که من و پروانهها هرچه تقویم را ورق میزنیم همچنان عطر سطر سطر بهارینگیات به مشاممان میرسد؟
هرجای این جهان که هستی در پاکتی از ابر و بوسه و دلشدگی برایت شعر میفرستم تا زنگ در خانه ات عطرآگین از شمیم یاس و ریحان نخستین نگاه و آه شود و هوای دامنه های خیس از نم نم باران، به جای من تو را دلی سیر در آغوش بگیرند...
🔥⚘️🌨❄️⛄️🎁🎄🥂🌙✨💕💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر دوستان بازآمده از هزاره ی مهر و بالندگیام
شراب زرجام شاهانه ی خورشیدتان لبالب؛
زمستانتان دلگرم از شراره های شور و شادی و
شال بلند آرزوهایتان دستباف مهربانیهای بیتای یگانه...
سپاسگزارم که همواره بهترینید...
عشق آمده از دور به مهمانیمان
تا پنجره های خیس بارانیمان
بوی خوش دود و آتش هیزم و صبح
دم آمده چایی زمستانیمان
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
کمی زیتون، کمی خرما بیاور
شراب از معبد رویا بیاور
من عیسای تو هستم مریم عشق
مرا از نو شبی دنیا بیاور
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای جاودانه
شب سرد زمستانیتان آتشناک و دلگرم مهر؛
چراغ شادیکدههایتان فروزان و ضربآهنگ هستیتان دلکوک ملودیهای خوشبختی...
سپاسگزار عطر گلواژگانتان هستم.
🌲⛄❄⚘️☕️🔥📚💕🎶🎁💎🕊
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر بزرگمهران و فرزانگان نیکاندیش و والاارج
زادروز استاد معین بیهمتا و دوست داشتنی را به ایشان و همه ی دوستدارانشان شادباش و فرخنده باد میگویم(هرچند با چند روز تاخیر)
سایهسار همایونیشان پاینده و مستدام باد
🙏💙💎🎂🎉
http://telegram.me/shahradmeidary
از صندوقچه ی قدیمی خاطره ها حریر مروارید دوز نام تو را بیرون میکشم و تمام خلوت فیروزهگون هشتی را عطر لبخندهایت برمیدارد؛ آنقدر که این فیلم به عقب بازمیگردد و صدای در میآید و تو به جای رفتن بازمیگردی؛ آنقدر که بارانی و چتر خیست را از چوبرختی آویزان کرده ای و کنار شومینه به شعله های آتش خیره مانده ای و صدای ترق ترق هیزمهای نیمه سوخته با سمفونی اشتیاقت عجیب عجین شده است... قهوه ات را بنوش و بگذار خیره بر خیالت خوش باشم...
نمیدانم با تمام ابرهای جهان بگریم برای تمام روزهای باهم بودنی که گذشت یا اینکه سرریز پیچکهای پروانه به گیس دیوار همسایه بخندم به دنیایی که هیچ وقت پازل خوشبختیاش کامل نبوده و هیچوقت کامل نخواهد شد...
🙏⚘️💎❄️☔️☕️🔥🌤📚🎶💕🕊
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایی برآمده از دل و جان
زمستانه هایتان عطرآگین گل خوشنقش و نگار آفتاب؛
سرمای غم و دلتنگی از بند بند وجودتان به دور باد...
به پاس مهر دیرینه، سپاسهایم را پذیرا باشید.
صبح است و چراغ عشق، روشن شده است
عطر گل یخ، محو شکفتن شده است
در زیر لحاف برف، خوابیده درخت
سرتاسر باغ، غرق "بهمن" شده است
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
شب پاییزی گلپونه ی بم
به رنگ سایه ای تنها و مبهم
به زير آسمان خیس این شهر
دلی غم دارد و غم دارد و غم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای جاوید
پرنیان فیروزهگون زمستانم را به شراره های گلبرگ واژگانتان میآرایم و پریماهیان شناور در طیف رنگارنگ مهتاب را به تماشای قاب فاخر افسونسرای مهرتان فرا میخوانم؛
شکوه و شوکت نامتان را بر بال مرغان آمین مینگارم تا بر فراز مینای مانایی به شور و سرور، نغمه برانگیز و غزلریز عشق شوند...
سپاسگزارم که شادیافزای جان و جهانید...
🔥⚘️🌨❄️⛄️🎁🎄🥂🌙✨💕💎
http://telegram.me/shahradmeidary
نمیدانی در یخبندان این فلات بیحیات قطبی شبزده از پس هزاران چکه اشک قندیل بسته، از چه گل یخهایی گذشته ام تا به گرمای شرارافروز مهرت برسم؛ از گل یخهایی سرد و بیروح و بیاحساس که بکگراند تمام زمستان را پوشانده اند با برگهای برفاندود و گلبرگهای کریستالی تگرگشان؛ گل یخهایی بیعاطفه که چشم دیدن نور را ندارند و با بردمیدن نخستین خوشههای زرین گندمزار آفتاب به تیغههای سیاه داس میاندیشند...
فراسوی این پرشکستگیهای خسته از توفان برودت و انجماد، با هیمههای انحنای لبخندت اجاق مهری برافروز و این سرما زده را به کلبه ی گرم دلت دعوت کن که این قمری تنها دلش از سردمهری زمستان گرفته ست...
🙏⚘️❄️🌲🎁☕️🔥🌤📚🎶💚
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر شما دوستان خوب و بزرگوارم
آفتاب از نگاه شما پرتوافشانی میآموزد و آتش از دستان شما مهرآفرینی فرا میگیرد و زمستان دلگرم از واژگان شما به پیشواز بهار خوشنقش و نگار میرود...
سپاسگزارم که بهترینید.
درودهای بیشمار
شباهنگامتان زلال و بیملال و عطرآگین باران؛
بارانی که شاهکار قلمموی آفرینش است و پر از طراوت تکرار است و سرایندهی شعر جویبار است و دلش آینهی بیگرد و غبار است و آیینش مهرورزی ماندگار است؛
به اندازه ی چکه چکه ی گلبوسه های خدای مهربان که بر زمین میبارد برایتان آرزوی شادمانی و فراوانی و کامیابی دارم...
🌙✨🔥⚘️❄️🌨☕️🎁🎄📚🎶💚
http://telegram.me/shahradmeidary
شراب از برف، جاری میشود باز
سحرگاهم اناری میشود باز
تو خورشیدی و با گلخندهی تو
زمستانم بهاری میشود باز
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
گلی جز یخ شکوفا نیست بی تو
نصیبم غیر سرما نیست بی تو
برایم پست کن آغوش خود را
که شبهایم زمستانیست بی تو
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
گفتمش عشق منی، خندید و گفت از دست تو
بغض کردم، بغض من را دید و گفت از دست تو
گفتم این حرف دلم بود و دلم را برده ای
با ادا و ناز خود چرخید و گفت از دست تو
گفتمش یک پنجره وا کرده بر باران، بغل
زود منظور مرا فهمید و گفت از دست تو
گفتمش بی تو زمستانم جهانم سرد و تار
در نگاهش شعله زد خورشید و گفت از دست تو
گفتمش یک جرعه مستی کاش... ، انگورانه چید
خوشه ای پروینتر از ناهید و گفت از دست تو
دم زدم از بی سر و سامانی خود چون نسیم
شانه زد بر گیسوان بید و گفت از دست تو
گفتم ای دریای من نقشی بزن بر ساحلم
زد رقم نقشی به مروارید و گفت از دست تو
گفتمش این باغ گل پیش تو غیر از خار نیست
خم شد و یک غنچه را بویید و گفت از دست تو
بر لبش تردید بود و عشق در آیینه اش
خط کشید آهسته بر تردید و گفت از دست تو
گفتم از دست چه کس آشفته مویی اینچنین؟
دفتر شعر مرا بوسید و گفت از دست تو
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahradmeidary7
در این سال میلادی(2024) که به پایان رسید بالاترین افتخاری که نصیبم شد، همکاری با دو شاهزادهی ارزشمند قصر موسیقی؛ دو الماس بیبدیل و بینظیر دنیای هنر استاد بیژن مرتضوی عزیز و رامین زمانی دوستداشتنی بود که منجر به آفرینش کار ماندگار "ای جان چه خوب" شد و بابت این رخداد فرخنده و همایون، یزدان مهرآفرین و بیهمتا را بینهایت کرنشگر و سپاسگزارم.
instagram.com/bijan_mortazavi_original
instagram.com/raminzamanimusic
امیدوارم در سال نو میلادی، بهترین و زیباترین گلواژههای فرهنگ لغت هستی سهم تک تک مردم سرزمینم و سهم یکایک مردم جهان شود🙏
با مهر
برادر کوچکتان: شهراد میدری💚⚘️
telegram.me/shahradmeidary
شمیم یاس و ریحان میفرستم
بهاری در زمستان میفرستم
برایت باز هم در پاکت ابر
هوایی خیس باران میفرستم
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درود بر دوستان نیکمنش و آزاد اندیش و مهرآیینم
دو هزار و بیست و پنجمین گشتاگشت زمین بر مدار خورشید از مادر شدن ماریای گلپوش پرستشگاه نور و زیتون و ابریشم میگوید و از پلک گشودن عیسای مسیح اقلیمای تغزل به گاهوارهی حیرت الفاظ دم میزند و از بردمیدن ستاره ی دنباله دار سپهر غرق مهر و طنین انداختن شور و سرور ناقوسهای هفت پهنهی گیتی نغمه میآغازد
بر جهان خجسته و همایون است
بر شما نیز شادباش و فرخنده باد
🔥⚘️❄️⛄️🎅🎁🎄🥂🌙✨💕
http://telegram.me/shahradmeidary
زمستان است و سوز سردمهریها
برایت با محبت شال میبافم
به یخبندان
لبی خندان، دلی از شوق مالامال میبافم
طلوعی از طلای آفتاب مهر را
مثقال در مثقال میبافم
قنارینقش و گرمآوا و زرینبال میبافم
که از سردی رفتاری نیافتد لرز در جانت
که بعد از این نیازارد تو را سوز زمستانت
تمام برفها را دانه دانه سر میاندازم
امید و مهرورزی را
یکی زیر و یکی از رو
گره خورده بههم
تا که شود شالی و جای دست من دستی
به دور گردنت باشد
که بنشیند به روی دوش و گرمای تنت باشد
که شادیبخش و جان افروز صبح روشنت باشد
به رنگ چشمهای دلبر سعدی
به نقش ابروان همدم حافظ
چه خوشبخت و
چه خوشنقش و
چه خوش اقبال میبافم
غزلهایی خرامان از
غزالان لوند سرمهریز قرن خط و خال میبافم
تو نیت کن
دلت را گرم از هرم محبت کن
که من دارم برایت فال میبافم
زمستان است و سوز سردمهریها
تو اما همچنان دلگرمیات افزون
انار گونه ات گلگون
نگارین گیسوان روی دوشت جنگل زیتون
دلت را گرم فردا کن
که من دارم برایت با محبت شال میبافم.
#شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary