سفارش شعر و ترانه پذیرفته میشود. ارتباط با شاعر : @shahrad147 https://zil.ink/shahradmeidary
درودهایم پیشکش به تو که هزاران سال است "او"یی و نمیدانی که میدانم این راز مگو را
راستش را بگو در کدام کهکشان پشت شیشههای پنجره به نمنمهای باران زلال زل میزنی؟
من که هنوز در کهکشان راه شیریام و هنوز دارم منظومهی شمسی را ورق میزنم و گاهی به آهی شعری میخوانم...
میدانم تو هم مثل من گاه و بیگاه دلت برای تمام گذشته ها تنگ میشود؛
گذشته هایی که شیرین مثل شکلاتهای کافه بود؛
گذشته هایی که شیرین همچون انگبینهای کاخ مرمر بالابلند عهد عتیق بود؛
اما افسوس که باهم بودن عاشقانه مان زود به پایان رسید...
این بار که به کافه رفتم و سفارش دو فنجان قهوه دادم به جای خالیات بگو بیشتر با دیوانگیهایم گرم بگیرد...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهای شایان و بیپایان بر تک تک دوستان ارزشمند و ورجاوندم
شباهنگام مهرماهیتان مهرآگین پاییز دلانگیز هزار برگ گالری شگفتی و شیفتگی؛
دولت خوشابختیتان پاینده و پرچم شادیهایتان همواره رقصنده باد...
سپاسگزار همراهیتان هستم.
خورشید دلآرای تو را "صبح" ندارد
ابریشم موهای تو را "صبح" ندارد
برخیز و بزن آینه در آینه لبخند
گلخنده ی زیبای تو را "صبح" ندارد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
بگستر قالی ابریشم از شعر
بچین با نقش لبخندت غم از شعر
گل باران شو و در باغی از ابر
معطر کن هوا را نم نم از شعر
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
خیس از نم و خوشنقش و نگار من و توست
یادآور مهر ماندگار من و توست
در باغ طلای برگها وقت غروب
پاییز قدم قدم کنار من و توست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای زرین و دیرین
بر دوستان سراچه ی کهن
که مهر شاهانیشان
خوشه خوشه
انگور غوغاخانه های دوستیست
و بودنشان به "سلامتباد" مستی میکشاند
واژه واژه های دفتر چامه و چکامه ی امپراتوری عشق را...
هزار امیدا که پاییز غزلریزتان
خیس از نم نم باران شراب باشد و
هلهله گر رقصا رقص برگهای زرین چون آفتاب باشد
هزار امیدا که مهر ماه زیبایتان
لبالب از پرسه های عاشقانه و
شادیارمغان مرغکان نشسته بر شاخساران باغ تر ترانه هاله هاله طیف نور بگسترد شاهراه آرزوهای دیرینتان را..
هزار سپاس که در روزگار پاییزی دلهای سردمهر و زردمهر کنونی هنوز ساز خوشنواز دلتان سنتی پرداز مهربانیهای عهد عتیق هزاره های زیتون و زمرد و ابریشم و عود و عبیر است...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
بردار مداد و نمنم ریز بکش
صد برگ طلا صبح دلانگیز بکش
برگرد به خاطرات و خوشبختی را
در دفتر نقاشی پاییز بکش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
افسوس به بغض بی امان خواهد خورد
هاشور به رگبار خزان خواهد خورد
دستی به خداحافظی "شهریور"
هر برگ به شاخه اش تکان خواهد خورد
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهایم پیشکش به پنجرهی گشوده بر هوای تازهی یکایک شمایان که ارمغان آور نورید و غوغاگر شورید و نوشا و نیوشای باغهای مستانه دل چامه و چکامه و انگورید
شباهنگام شهریوریتان خوشآهنگ دف نوازی های مهتاب و رامشگر و خرامشگر نغمه های ستارگان دنباله دار کهکشان راه مهربانی...
سپاسگزارم که انسان فرشتهی عرشیای فیروزه تا فرش زمرد نقش زمینید...
💎🍁🍂⚘️🌙✨⭐️🎶🦋🍇💚
http://telegram.me/shahradmeidary
به "شهریور" بگو از آن ما باش
شراب ناب تابستان ما باش
اگرچه میرسد پاییز از راه
تو اما همچنان مهمان ما باش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
من که هستم؟ هیچکس، اهل ِ کجا؟ جایی که نیست
باز دلتنگ ِ تو میآیم به دنیایی که نیست
خیس ِ نمنمهای ِ باران میرسم در میزنم
میگشایی در به روی ِ مرد ِ تنهایی که نیست
با سلامم گونه هایت گُل میاندازد به ناز
خانه عطرآگین ِ گلبرگ ِ شکوفایی که نیست
مات و مبهوت ِ نگاهت میتکانم چتر را
محو ِ دیدار ِ تو و شوق ِ بفرمایی که نیست
از تو میپرسم تو هم دلتنگ چون من بوده ای؟
مینشیند بر لبت لبخند ِ حاشایی که نیست
آشنا هست این سکانس و این دیالوگها چقدر
قبلن اینجا بوده ام مهمان ِ رویایی که نیست
شرشر ِ فواره و حوض و حیاط ِ اطلسی
نرده نرده پیچک ِ رفته به بالایی که نیست
قوری از ما با سماور باز گرم ِ گفتگو
باز هم لبخند و قند و سینی ِ چایی که نیست
ذوق و شوق ِ قل قل ِ قلیان ِ خوشنقش ِ بلور
باز میپیچد شمیم ِ "سیب نعنا"یی که نیست
باز ساعت می پراند مستی ِ خواب از سرم
میگشایم پلک را محو ِ تماشایی که نیست
زندگی مجموعه ای از "هست"ها و "نیست"هاست
یاد ِ دیروزی که هست و وهم ِ فردایی که نیست
این غزل، یادآور ِ عشق است و من این عشق را
میدهم هدیه به تو با نام و امضایی که نیست
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahrad_meidary
شیوایی شعر ناب هم اینهمه نیست
افسون خیال و خواب هم اینهمه نیست
گیرایی چشمهای تو صد در صد
مستانگی شراب هم اینهمه نیست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
باران بزند، هوا دل انگیز شود
رقصندگی برگ، طلا ریز شود
دل توی دل کلاغها نیست که کی
شهریورمان نرفته پاییز شود
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
به برگ، ارژنگ مانی میشود باز
به نم، رنگین کمانی میشود باز
چه زیبا آخر شهریور شهر
دل از مهرت خزانی میشود باز
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
آرام جهان و غرق آشوب توام
دلداده ی نسخه ی طلاکوب توام
ای چشم تو شاه بیت دیوان غزل
شیرازتر از همیشه مجذوب توام
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
هزاران زخمه بر تار من و توست
فقط در فکر آزار من و توست
زده بر آرزوها رنگ حسرت
جهان عمری بدهکار من و توست
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
آخرین باری که باهم قهوه خوردیم "او" نبود
میز بود و صندلی بود و کسی آنسو نبود
محو ِ نمنمهای ِ پشت ِ پنجره، غرق ِ خیال
گویی اصلن با من ِ دلتنگ رودررو نبود
وصف ِ موی ِ او و روی ِ او فراتر از بهار
سنبل اینگونه خرامان، گل چنین خوشبو نبود
"سعدی" ِ شیراز در زیباییاش بیتی نداشت
وصف ِ او در شعرهای ِ "خواجه" و "خواجو" نبود
مثل ِ چشمش کهربا نه، یشم نه، فیروزه نه
اینچنین گنجینه ای در معبد ِ هندو نبود
بس که آن زن/بور بود آن شهد و آن شیرین لبی
شک ندارم جرعه ای در طاقت ِ کندو نبود
از پری مهتابتر، جذابتر، نایابتر
گرچه افسون بود و افسانه ولی جادو نبود
ماه بود و چشمهایش چون دو دریاچه شراب
مست چون مژگان ِ نازش رقص ِ بال ِ قو نبود
"ماه" بود و "دلبر" و "آهو"ی ِ کرمانشاه ِ عشق
گرچه نامش اختصاری "میم. دال/آهو" نبود
سایه روشن بود و با من بود و از من دور ِ دور
آنقدرها دووووور که نزدیکتر از او نبود
کافه چی من را صدا زد، گفت وقت ِ رفتن است
چشم وا کردم کسی جز "هیچکس" آنسو نبود
این غزل جا مانده بود از عهد ِ عشقی گمشده
قصر بود و شاه ِ شاهان بود و شهبانو نبود ...
عاشقانه های #شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
instagram.com/shahradmeidary7
درود بر دوستان نازنین و فرهیخته و بزرگوارم
شب پاییزیتان آراسته از طلا برگ ستارگان کوچهباغ رویاهای دیرین؛
سپاسگزارم از همراهی ارزشمندتان؛
در پیشگاه مهر، پاینده و همواره سربلند باشید
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️💎🙏
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر هرکه هنوز دلش برای غروب و نسیم و پارکهای پاییزی این دور و بر غنج میرود
درود بر هرکه بوی خوب نمنم باران و برگهای رنگ در رنگ و آواز کلاغهای چنار نشین را با تمام وجود استشمام میکند و ریه هایش را از اکسیژن لذت سرشار میسازد...
چای شعرتان تازه دم و قهوهی شیداییتان خوشنوش و پرسههای پسینگاهیتان عاشقانه...
این بار که از سنگفرشهای نمور گذشتید اگر درختان برگ برگ، جای گامهایتان را بوسه زدند تعجب نکنید چون
من و پرنده ها به زیباترین فصل سال گفته ایم که چقدر دوستش دارید...
📚🎨🎶🔥☕️🧡🍁🍁🍂☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
جانشیفتهی شوق سحرخیزی باش
رقصان به طلوع شمس تبریزی باش
با خش خش برگ و باد و یک دنیا عشق
آغازگر هفته ی پاییزی باش
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
و من هنوز هم
با شعرهایم گریه میکنم
برای تو
برای خودم
و برای تمام روزهایی که گذشت
و من هنوز هم
غمگینترین شاعر جهانم
وقتی که پشت پنجرهی خیس از نستعلیق باران
به مینیاتور برگهای پاییزی خیره میمانم
و صدای قار قار خشدار کلاغها را
با قهوه ی تلخم مینوشم
و من هنوز هم
آرام ندارم
قرار ندارم
تاب ندارم
درخت ندارم
سیگار برگ ندارم
و تله کابینی برای فرشتگان دریاچهی موسیقی ندارم
اما هنوز هم میان همهی این نداشتنها
تو را دارم
که هزار سال است با پرستوها رفته ای...
کاش دنیا را زیباتر میساختند
تو را مهربانتر
مرا صبورتر
و سمفونی عشق را پرشر و شورتر...
این بار که راهت را کج کردی و
یکراست به خوابم آمدی
با پیراهن گلهای بنفشه و
با لبخندهای غبار نگرفته ی کودکانه ات بیا
و با کفشهایی که بوی نرفتن میدهد
میخواهم پای دیوار شب
دو دست کوچکت را برایم قلاب بگیری
که بالا بروم
و آنقدر خوشه های نوبر ستاره بچینم
و آنقدر نور به تمام مردمان زمینی ببخشم
که بعد از این
شب هیچ دیوانه ای
چون شبهای تنهایی من
اینهمه
تیره و خیره به نیمهی تاریک مااااه نماند...
#شهراد_میدری
telegram.me/shahradmeidary
facebook.com/shahradmeidary
نمنم باران گاه و بیگاه این روزها هم شهریورانه بیتاب بازآمدن پاییز برگریز دلانگیز مهرگستر کیمیاگر ارمغانآور سرتاسر کوچه باغهای شعر و شور و شیداییست؛ درست مثل من که بیتاب بازآمدن توام...
هوا خوششمیم نسیم بازآمده از باغهای انگور و شلیل شمس و گلابی و نارنگیست و برگهای نیمه زرد و نیمه نارنجی و نیمه خردلی درختان پارکهای دور و برمان به فکر افتادن بر سنگفرش نمور پیاده روها هستند و من هنوز دارم به تو فکر میکنم که رفته ای با یک سبد بابونه و آویشن و رنگین کمان برگردی و هنوز خبری از بازگشت پروانه های روی پیراهنت نیست؛
پاییز جهان همین روزهاست که با مهر آغاز شود برخلاف پاییز من که با بیمهری تو زودتر از برگهای تقویم، برگ برگ شادیهای مرا بر باد داده است...
درودهای خیس از نمنم بوسههای ملکوت ملاحت و فصاحت بر شما که سرتاسر سال بهارید و سبزه نگارید و گلرخسارید و سنبلآبشارید
واژه واژهتان را میبوسم که چشمه چشمه مهرید و زلال آمده از بلندای سپهرید
سپاسگزارم که نیکمنشیهایتان همیشگیست...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
غنچه ها خواب تو دیدند و شکفتند همه
بلبلان، نغمه گر از شوق تو گفتند همه
شد قرار اینکه بیایی و چنان فرش طلا
برگها بر سر راه تو بیافتند همه
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
در کوچهی ابر و آفتاب آمادهست؟
بر برگ طلا به پیچ و تاب آماده ست؟
شهریورمان تمااام شد اهل دلان
انگور شراب و شعر ناب آمادهست؟
#شهراد_میدری
@shahradmeidary
درودهای زرنگار و ماندگار بر آنان که بر پر پروانه ها نامه دارند و گلبرگ گلبرگ ادامه دارند هنوز
درودها بر لبخند و پاکی و نیکمنشی و انساندوستیشان؛
آنان که نگاهشان روشن از آفتاب است و لبانشان نجواگر جاودانه های ناب است و قلبشان گلستانی بهارینه از خوبی و بند بند وجودشان دریا دریا مهر و مهر و مهر...
میستایم و میسرایم بودن ارزشمندتان را...
📚🎨🎶☕️🧡🍁🍁🍂🌤🌈☔️🦋⚘️💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود و مهر
واپسین روزهای تابستانی امسالتان را سرشار از شهریورانه هایی ناب؛ آراسته به نقش قلمموی عشق میخواهم؛ امیدوارم پاییزی که از راه میآید فصل رسیدنتان به آرزوهای دیرینه باشد...
⚘️💎☕️🌈🌤🕊📚🎶🍁🍁🍂💚
http://telegram.me/shahradmeidary
شما را نمیدانم اما کلاغهای کاجنشین این حوالی دل توی دلشان نیست که تقویم زودتر ورق بخورد و خزان طلاریز با مهر همیشگیاش خش خش به چشم اندازهای شور و شیداییمان برگردد
شما را نمیدانم اما درختان این گستره، دفتر هزار برگشان را آمادهی نقاشی و رنگ آمیزی کرده اند تا زنگ نم نم باران که خورد باد از راه برسد و برگها را به گالری سنگفرشهای نمور دعوت کند
شما را نمیدانم اما من و واژه ها داریم ثانیه ها را با تپشهای دل عاشق و بیتابمان میشماریم برای بازگشتن پادشاه فصلها والاحضرت پاییز دلانگیز شررخیز...
درودهای شایانم و سپاسهای بیپایانم پیشکش به تک تکتان که شورافزا و سرورافزای سمفونی عشقید...
💚📚🎨🎶☕️☔️🌈🌤🍁🍁🍂🦋💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایم بر تو که غوغای جهان در نگاهت ریخته
حال پنجره ات چگونه است؟
گاه و بیگاه آغوشی به هوای تازه میگشاید یا نه؟
کفشهایت کیفشان کوک است؟
راه و بیراه، دلشان هوای پرسه های عاشقانه میکند یا نه؟
راستی تا یادم نرفته بگویم خودت را برای پاییز دلانگیز هزار رنگ و قرارهای خیسمان آماده کن؛
کم کم چتر و شال و کلاه و ژاکتت را از کمد بیرون بکش و با آهنگ "شد خزان" فنجانی قهوه به خودت تعارف کن...
خدا را چه دیده ای
شاید این پاییز، بهار ماندگار عاشقان باشد
بهار ماندگار من و تو....
💚📚🎨🎶☕️☔️🌈🌤🍁🍁🍂🦋💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درودهایم و سرودهایم خلوت نشین آلاچیقی در کنارههای جنگل مه و جویبار و ترانگی، نغمهخوان آرامشند که بر بال نسیم عطرآگین بابونه و بیدمشک و نمنمهای باران به نشانی مهرکدهی جاودانگیتان فرستاده میشوند
سپاسهایم را پذیرا باشید که آفتاب را زرکوب روشنای نام خویش ساخته اید.
💚📚🎨🎶🌈🌤🌸🌺🌼🍀🪻⚘️🦋💎
http://telegram.me/shahradmeidary
درود بر دوستان خوب و مهربانم
خیلی ساده و بی پیرایه بگویم برایم بسیار عزیز و ارزشمندید و امیدوارم غمهای جهان هرگز زنگ در خانهی دلهای مهربانتان را به صدا درنیاورند؛
خوشبختی همیشگیتان آرزوی دیرین من است
سپاسگزارم برای تمام لحظه های بودنتان
از کوکب پرنیان شب رقصانتر
از ماه پرند نقره شورافشانتر
هر صبح، شکوفه میزنی ای گل ناز
از پرتو خورشید جهان رخشانتر
#شهراد_میدری
@shahradmeidary