ارتباط باادمین کانال @zahra_tamizi
بــُچــهــا پیـرم وپـیــرا رَه فــرَموش مکنِـن .
ای چـراغ موشی یِ دیلارَه خـموش مَکنِـن .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کانال شعر محلی ــ دیل ودیــلــبــر
/channel/HeshmatiPoem
#خاطره
با صدای واق واق سگ لب بام که نیمه شب خانه را روی سرش گرفته بود از خواب پریدم، پدر با نگرانی بیدار شد، رفت لب بام تا به کوچه نگاه کند،زود از روی نردبان خودم را به ماشین مامورا رساندم.کدخدا چراغ انگلیسی را بالا گرفته، سرکار استوار سرش رویِ یادداشتش بود،تندتند می نوشت و گاه پُکی به سیگارش میزد. بی بی معصومه پایِ ماشین التماسِ سرباز درشت هیکلی را میکرد که با اسلحه عقب ماشین مراقب تقی و یوسف بود. تقی سرش را پایین انداخته نگاهش به کفِ ماشین بود، یوسف از پشت شیشه عقب زُل زده بود به کدخدا، مثل بره رام بودند، دستبند روی دستشون تو تاریکی برق میزد. پدر که رسید،سرکاراستوار احترام نظامی بجای آورد گفت:"با اجازتون هر دو مظنون را از مخفیگاه طی عملیات غافلگیری دستگیر کردیم. شبی میبریمشان پاسگاه،مُقُر میان". پدر چند سالی بود که به عنوان فرد معتمد در حوزه نظام وظیفه با ژاندارمری همکاری میکرد. سرکاراستوار با احترام گزارش کوتاهی به پدر داد.بی بی خودش را به پدر رساند، می گریست،بغض در گلو گفت: "حج آقا به جَدُّم قسم ای کارِ تقی نِبُو، مُو بچَمَه خُب مِشنَسُم، بِگُناهه؛ مَگذَرِن بِرَه زندون، دُورُسته کی قَدری شَرَّ، از نفهمیشه؛ اُمبا ای کار اَزَش وَرنِمیَه!". دستمال سبز دوخته شده دعا را داد:"بِ زحمت ای دُعا رَ بِتِن بهش ایمشالا کی جَدُّم یاریش کُنَه".تقی دراز شد تا دعا را از پدر بگیرد، دستش را بوسید و دعا را به روی چشمانش گذاشت؛ سرکار استوار ادای احترام دیگری کرد و ماشین زود در غبار و تاریکی شب فرو رفت.
شیخ کاظم برای بار دوم با چرتکه حساب کرد: "دو تَ صعبون(۱)،دو تَ فاب(۲)،یک بسته چای، نمک، ادویه زُرچُوَه چار میثقال، مگس کُش..."، با شنیدن صدای ماشین از جایش بلندشد به بیرون سرک کشید، همانطور که پشتش به من بود گفت: " اَوُردَن شا" سری تکان داد برگشت دوباره با چرتکه جمع بزند:"لابد حج آقات ضامنش رُفتَه!"، منظورِ شیخ را فهمیدم و برای اینکه ببینم چی شده گفتم:"بی زحمت حساب کنین،بعد میام می برم"؛ با عجله از مغازه زدم بیرون.
جمعیت دور ماشین را گرفته بودند،پدر و کدخدا از ماشین پیاده شدند و بعد هم تقی و یوسف. پیراکبر صدا زد:"لا لنمیری صلوات بِفرس"جمعیت:"صلوات"، مجددا صداشو بالا برد:"حق پیَر صلوات فرست را بیامرزه"، جمعیت:"صلوات"؛ آمد که صلوات سومی رابفرستد، کدخدا صدایش را صاف کرد وگفت:" از کلَه یِ صُحُب(۳) اَخادِ حجی آقا یَک پاما دِ عدلیه و یَک پای دگرما دِ مریض خنه(۴)؛ بِگُردُم دُسگاه عدل خدا رَ، اَدَم بِگُنا تا پای دار مرَه،اُمبا بالایِ دار نِمرَه.دُرُستَه کی ای دو تا رودَه راس دِ شکمشا نِیَّه و مُخشا عیبناکه و کمی تاو دَرَه"، جمعیت میخندند، صورت تقی و یوسف از خجالت سرخ شده، کدخدا ادامه میدهد: "خُلاصه کُلام اینکه دِشنه(۵)جواد دِ مریض خنه به مامورا اسم یارو رَ گُوفته! بعله، تقی ویوسف بِگُناهن، بُرا همین از بَند خُلاصشاکیدن".همه منتظر و چشم به دهان کدخدا که تیر خلاص را بزند و نام ضارب رابگوید،پیراکبر بی تاب می پرسد:"خدا پیَرمارتَ بیامرزه بُرارجان خُلاصما کُن و وَرگُو کار کُدُوم حَرووم لُقمه ای بُو؟".کدخدا سیگار نصفه پشتِ گوشش را به لب گذاشت، آنرا را با چپقِ پیراکبر گیراند و دودش را به هوا داد، خواست حرفی بزند، پدر خندید گفت: "ماشاله کدخدا سینما راه انداخته!باباجان اینا کار زندگی دارن، صحرا دارن، باید به مال و حالشا بِرِسن، لُپِ مطلب..."؛ پیراکبر که تاقتش تاب شده بود پرید وسط حرفهای پدر و گفت:"ایلاهی نور به قبر حج عمو بباره، نُگا،عَین ظُهره! کلی کار رو زمین مونده! وَرگُو دگه".کدخدا دست پیراکبر را گرفت و گفت:"وایسا عموجان! ای کارِ ساده ای کی نِبُو، هر کی دگَر بُو حالاحالاها دِ حبس بُو. فعلا با ضُمانت حجی آقا ای داش غُلُوما رَ وِل کیدن..."، تقی که تا حالا ساکت مانده بود دهان باز کرد چیزی بگوید، کدخدا مانع شد؛ سالار محمد ناراحت، بیلش را با فشار در زمین فرو کرد،گفت:"خدا سَیَیِ حج آقا و شما رَ از سرِ ما جماعت دهاتی کم نِکنه ایمشااله، ولی کدخدا بیا و راست بنشین و راستش رَ وَرگُو او کیه؟" کدخدا رو به سالار کردگفت: "راستش بِرِی مُو و حج آقا دِ پاسگا و عدلیه مَیَه یِ خجَلتَ بود،ما دهاتیا مُردُم بِ آزاری بیَیِم! حالام الحمداله به خیر و خوشی تُمُوم رفت..."سالار آمد که چیزی بگوید کدخدا ادامه داد: "راستش اینکه جواد اسم طرف رَ به مامورا گُوفته، ای دو تا بِگُناهن". سالار:"خُب". کدخدا:"خُب به جمالت سالار".سکوت سنگینی حاکم شد، همه با نگرانی به هم نگاه میکنند،در چشمانشان سوال زیادی موج میزند. بی بی ازخوشحالی میگرید،تقی را بغل میزند. پیراکبر طاقتش تاب شده میپرسد:"اگه کار اینا نبود،پس کار کدوم حروم لقمه ای بود؟".کدخدا به پدر نگاه میکند،انگار چیزی را ازبقیه پنهان کردند،سُرفه ای میکند:"الله اَعلم،خادشا اعلام منن بُرارجان! ایمشالا صُبا(۶)!" (ادامه دارد)
✍استادحسین لطف آبادی
اجرای زیبای تصنیف کلاسیک بهار آرزو
توسط استاد منوچهر اشرف زاده
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
بهترین زمان برای چربی سوزی
امروزه باماشینی شدن سطح زندگی انسان ها وعدم فعالیت بدنی میزان شیوع چاقی افزایش پیدا کرده است.
دراین بین خیلی از افراد دارای اضافه وزن وچاق به دنبال کاهش درصد چربی بدن هستند.
در این راستا مطالعات مختلفی نشان داده اند که تمرینات هوازی صبحگاهی بهترین زمان برای کاهش وزن درصد چربی بدن است.
اما سوال ایجاد می شود چرا؟
یکی از راه های موثر برای کاهش درصد چربی بدن. کاهش سطح انسولین است. هرچقدر بتوان سطح انسولین را کاهش داد در بدن چربی سوزی اتفاق می افتد.
زمانی که یک فرد شب بارژیم غذایی سالم می خوابد تاصبح بین 55تا68درصد از ذخایر کربوهیدراتی خود را می سوزاند.
بنابراین سطح انسولین خون در زمان صبح در کمترین حالت خود میباشد.
واین می تواند یک نکته خیلی مهم برای چربی سوزی باشد.
نکته مهم: اگر خواب کافی نداشته باشید وتمرین صبحگاهی انجام بدهید دچار آسیب دیدگی خواهید شد، بنابراین حداقل 6ساعت خواب شبانه داشته باشید.
استاد امیرقاسم آبادی کارشناس ارشد تغذیه ورزشی 🍏
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۶
کمال الملک
محمد غفاری، ملقب به کمال الملک، نقاش شهیر ایرانی در سال 1224 در کاشان به دنیا آمد.اوازکودکی به نقاشی علاقه وافرداشت.تابلوهای او آنقدر جذاب بودند که بیننده ای را به تحسین وا می داشت .پدر محمد هم در کشیدن منظره و نقاشی و چاپ سنگی استاد بود و بهمین علت استعداد محمد را به سرعت تشخیص داد و او را برای جدی گرفتن نقاشی ،تشویق و راهنمایی کرد
کمال الملک در نوجوانی به تهران رفت ودر سالهای اقامتش در تهران به سفارش ناصر الدین شاه چندین تابلو کشید.یکی ازمعروف ترین آثاراوتالارآیینه می باشد. او چند سالی را در اروپا گذراند و نزد تعدادی از نقاشان اروپایی تحصیل کرد و در موزه های مختلف اروپا به مطالعه آثار نقاشان بزرگ اروپا پرداخت.
کمال الملک در بازگشت به ایران مدرسه "صنایع مستظرفه" را تاسیس کرد و مدیریت آن را عهده دار شد.
او در سال ۱۳۰۷ به حسین آباد نیشابور رفت و دوازده سال آخر عمر خود را در این روستا در انزوا گذراند و در سال ۱۳۱۹ خورشیدی، در سن ۹۵ سالگی درگذشت.
آرامگاه کمال الملک در جوار آرامگاه عطار نیشابوری و در میان باغی در حومه شهر نیشابور واقع است و در سمت غرب آرامگاه خیام و به فاصله دو کیلومتری از آن واقع است. طراح این بنای یادبود هوشنگ سیحون است.
این بنا در نقشه از دو مدول (پیمون) مربعی شکل تشکیل شده است و مستطیلی با تناسب 1 بر 2 را میسازند. اضلاع مربع در نما با یک قوس نیم دایره خود نمایی می کنند؛ حجم بنا از قوسهایی متقاطع که بر روی اقطار مربع زده شده اند پدید آمده که این فوسهای متقاطع، "تاقهای چهاربخش" را که در معماری سنتی ایران بسیار دیده شده اند را تداعی می کنند و احتمالا منبع الهام طراح نیز بوده است. طراح با بهرهگیری خلاقانه از قوس و با پیچشی که در ایده کلی آن ایجاد کرده، به نتیجهای ظاهرا متفاوت با هندسه ای پیچیده دست یافته است. این طرح مبتکرانه به مدد سازه پوستهای بتنی اجرا شده است.
در بنای یادبود کمال الملک دو نوع قوس به شرح زیر دیده می شود.
شش قوس نیم دایره نما که نسبت دهانه به ارتفاع آنها 1 به 2/1 است، چهار قوس متقاطع که بر روی اقطار دیده می شوند.... لازم به ذکر است که در پایین قوسهای اصلی نما از روبرو دو قوس کوتاهتر نیز وجود دارند که در واقع تلاقی قوسهای متقاطع هستند. شاید بتوان گفت حجم کلی بنا از پوستهای سه بعدی در فضا حاصل آمده است که در یک حرکت نرم دو نوع قوس یاد شده را به هم پیوند می دهند.
این قوسها و پوشش آنها در بالا، اشکال هندسی مخروطی شکلی را بوجود آوردهاند که ابتکاری هندسی بوده، اوج خلاقیت معماری را در بهرهگیری از عناصر معماری سنتی ایران در ترکیبی جدید و موزون نشان میدهد. در این بنا نیز همانند آرامگاه خیام هندسه نقشی شایان توجه دارد و پیوند عمیق این بنا را با نظام معماری ایرانی برقرار کرده است.
تزیینات استفاده شده برای آرامگاه کمال الملک کاشی معرق است که نقوش آنها بسیار هنرمندانه بر روی سطوح منحنی نما بکار گرفته شدهاند و به سمت خط تقارن قوسها این نقوش کوچک و کوچکتر میشوند. به گفته طراح، کاشی معرق، معماری کاشان یعنی محل زادگاه کمال الملک را یادآور می شود.
فرم کلی بنا و تزیینات و همچنین رنگ کاشی ها، هارمونی بس عجیب با بنای مجاور یعنی آرامگاه عطار دارد، بطوریکه شاید بازدید کننده در بدو ورود به باغ و در نگاه اول آندو را دو جزء از یک بنا درک کند!
سنگ مزار کمال الملک همچون سایر سنگهای مزاری که سیحون در آرامگاه ظهیرالدوله تهران طراحی کرده است، یکپارچه از سنگ گرانیت و با بافت خشن بوده، در قسمت بالای سنگ که مرتفع و زاویه دار تراشیده شده است، نقش برجستهای از کمال الملک توسط شاگرد ایشان مرحوم استاد ابوالحسن صدیقی حجاری گردیده است.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
💠✨#هفت_خان_رستم
💠✨#هفت_خوان_رستم
رستم برای رسیدن به مقصود
همراه با اسب خود( رَخش)
هفت مرحله را طی مسیر می کند
تا در نهایت به سرمنزل مقصود می رسد .
خوان ....به معنای " سُفره "و مرحله است
" خان " می تواند به معنای خانه هم معنا دهد.
با توجه به این قسمت از "داستان رستم "هر دو
واژه ی ترکیبی صحیح است و البته بیش تر از "
خان " بهره برده اند
💠✨هفت خان رستم ✅ درست
💠✨هفت خوان رستم ✅ درست
گردآوری: استاد مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شعری از اسرارنامه عطارنیشابوری
شنودم من که غولی روستایی
به شهر آمد به دست بی نوایی
ندیده بود اندر ده مَناره
تعجب کرد و آمد در نظاره
یکی را گفت این نیکو درختیست
همانا دست کشت نیک بختیست
بگو تیمار دارِ کار این کیست؟
کجا شد برگ این و بار این چیست؟
جواب او چنین گفتند در حال
که این بارآورد طنگی به هر سال
کسی را دردسر، گرهست و سخت است
همه داروش طنگ این درخت است
بسی بگریست مرد از بی نوایی
که مُرد از دردسر این روستایی
برو گفتند برشو طنک کن باز
که تا بی دردسر گردی سرافراز
سلیم القلب بر روی مناره
روان شد عالمی در وی نظاره
چو نیمی بر شد آن بی پا و بی دست
فرو افتاد و گردن خُرد بشکست
به نادانی چنین پاکیزه استاد
ز بهر درد سر سرداد برباد
ز بس کان بی سر و بُن درد سر برد
سر دردش نبود از دردسر مرد
از آن سر داد بر باد آشکاره
که مسجد بود برتر از مناره
الا ای چون الف افتاده بر هیچ
برونت چون مناره اندرون هیچ
میان بستی چو موری لنگ در راه
که برمویی روان گردی سوی ماه
تورا در راه چندان تفت و بادست
که پیل از وی به گردن برفتادست
چنین بادیت در راه و تو چون مور
به مویی میشوی برمَه زهی کور...
چه جویی، چون نیابی خویش را باز
چه بنشینی، بجوی از خویشتن راز
همه بر تو تو برهیچی زهی کار
بگو چون است بر هیچ این همه بار
تویی و تو، نه ای آن طرفه معجون
نه هیچی تو نه از هیچی توبیرون
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۵
کویراردمه
نزدیکترین منطقه کویری به مشهد منطقه حفاظت شده رئیسی و کویر اردمه می باشد. این منطقه در ۲۵ کیلومتری جنوب نیشابور در مسیر جاده نیشابور به کاشمر قرار دارد.
پوشش گیاهی طاق در کنار رمل های ماسه ای مناظر بسیار زیبایی را پدید آورده است که در محدوده خراسان رضوی بی نظیر است.
با ماشین از طریق جاده نیشابور به سبزوار، به روستای رهن کاریز میرسید و راه را تا نزدیکی کال شور ادامه میدهید. حالا دیگر وقت لذت بردن از کویر است.
پیاده یک کیلومتری در کویر جلو میروید و به اولین تل ماسهای میرسید. وقتی از این تل بالا بروید، چندین تل ماسهای بزرگ دیگر را میبینید. در همین مکان میتوانید یک بازدید دو سه ساعته داشته باشید و از طبیعت لذت ببرید. گاهی در این مکان ماجراجویانی که اقدام به پرواز با پاراگلایدر میکنند را هم میبینید. حالا اگر قصدتان یک کویرنوردی با چشیدن تجربهای جذابتر است، میتوانید به دل کویر بزنید و ۱۰ کیلومتری خودتان باشید و بس…
همچنان که در سکوت آرام جلو میروید، ناگهان از پشت یک تپه ماسهای خانوادهای از خرگوش، آهو یاروباه را خواهید دید که با تعیین جهت باد و استتار سریع میتوانید پناه گرفته و با دوربینتان به شکار لحظهها بپردازید.
همچنین اگر در طول این کویرنوردی خوش اقبال باشید و بارشی رخ داده باشد، در آبگیرهای موجود میتوانید پرندگان مهاجر همچون مرغابی، خوتکا و سایر پرندگان با نام فال روپ، باکاسیل، هوبره، چاخ لقا، سار گبه را که مورد توجه تورهای پرندهنگری نیز هستند را ببینید. اگر نزدیک فصل بهار باشد، به پوشش منطقه که طاقهای گز و نی است گلهای بابونه نیز افزوده میشود و چشم انداز دلنشینی را میآفریند.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
جناب آقای امیرفضلی
قهرمان ووشو جهان
جهانی۲۰۱۳ مالزی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
💠✨اسم هایی مانند :
مصطفی ، مجتبی ، موسی ، عیسی
که به حرف " ی " ختم می شود
در صورتی که بخواهیم صفتی به آن ها
بدهیم، به این شکل نوشته می شود👇
مصطفی.....مصطفای عزیز ✅ درست
مصطفی عزیز ❌ نادرست
مُجتبای مهربان ✅ درست
مجتبی مهربان ❌ نادرست
گردآوری استاد: مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#پیامهای_الهی ❤
و چون بیمار شوم مرا شفا میدهد.
ترجمه ی آیه ۸۰ سوره شعرا،
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سه پهلوان در یک قاب
پهلوان غلامرضا تختی
پهلوان احمد وفادار
پهلوان یعقوبعلی شورورزی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
دکترهای داروساز عزیز
وقتی اشک وجود دارد، شما شانهای برای تسکین هستید
وقتی درد وجود دارد، شما درمانگر هستید
وقتی مصیبت و غم وجود دارد، شما امید هستید
۵شهریور،روز داروساز فرخنده باد
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
چهارم شهریور
روز کارمند
برکارمندان شریف وزحمت کش مبارک باد
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
اجرای سه قطعه خوشنویسی
همراه با تلاوت بخشی از آیه شریفه
امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السو،
توسط:استاد حسن نقیبی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#کلمات در گویش نیشابوری
(۱) صعبون(saboon)=صابون
(۲) فاب (fab)=پودر لباسشویی
(۳) صُحُب (sohb)= صبح
(۴) مریض خنه(mariz khanae)= درمانگاه(مریض خانه)
(۵) دِشنه (dshnae)= دیشب
(۶) صُبا (soba)= فردا صبح
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
علی نعمتی
فوتبالیست نیشابوری
به تیم پرسپولیس پیوست
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی
جناب آقای حسین طلایی(سفیر)
چون که فانوس نگاهت به مسیرم افتاد
از گذر گاه بلا باز گذر خواهم کرد
به حضور تو اگر مفتخرم باز بدان
از تن حادثه ها با تو سفر خواهم کرد
از کویر دل تو رد شدم و می سوزم
باد را در سفر خسته خبر خواهم کرد
بار غم مانده به روی دل و این بار بدان
بی تو در عزلت خود باز به سرخواهم کرد
به امیدی که بیایی به کنارم ای دوست
هر دم از وعده ی تو، شور و شرر خواهم کرد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#پیامهای_الهی ❤
و (باز به خاطر آرید) وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما میافزایم و اگر کفران کنید عذاب من بسیار سخت است.
ترجمه آیه ۷ سوره ابراهیم
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
اثری زیبا
از استاد:مهدی اخویان
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای
سرکار خانم دکتر سیما جوینی پور
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#پیامهای_الهی ❤
و کافران بر تو هیچ مثل (باطل و اعتراض ناحق) نیاورند مگر آنکه ما در مقابل برای تو سخن حق را با بهترین بیان پاسخ آنها آریم.
ترجمه آیه۳۳ سوره فرقان
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای
تاکی به تمنای وصال تو یگانه اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به شب آید شب هجران تویانه؟
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
اثر:سرکار خانم
معصومه قلعه نوی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
تذهیب زیبای
استاد عباس همراه
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
🎵 قسمتهایی از اجرای زنده قطعه «دلم گریه میخواد»
خواننده ی عزیز نیشابوری
جناب حجت اشرفزاده
کنسرت اصفهان
سالن رودکی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره۴
امامزاده محمدمحروق(ع)
آرامگاه محمد محروق، مدفن محمد محروق و ابراهیم بن موسی الکاظم در شهر نیشابور می باشد. طبق اسناد تاریخی، زید فرزند امام زینالعابدین علیه السلام، دارای چهار فرزند بود و محمد بن زید همان امامزاده محمد محروق است که در پی قیامی که ضد خلیفه وقت در خراسان انجام گرفت، به شهادت رسید.
در این قیام و پس از به شهادت رساندن محمد بن زید، پیکر او را به آتش کشیدند و خاکسترش را در محله تلاجرد از محله های قدیم نیشابور به خاک سپردند، به همین دلیل، ایشان به محروق یعنی سوخته شده معروف شدند.
در اواخر همان سال حضرت علی بن موسیالرضا (ع) که به تقاضای مأمون عازم مرو بودند، در نیشابور قبر این امامزاده را زیارت فرمودند که به همین علت این مکان یکی از مهمترین قدمگاههای رضوی در نیشابور است.
ایوان امامزاده به عنوان دومین کاشی کاری نفیس ایران پس از مسجد شیخ لطف الله، به گفته ی برخی از باستان شناسان می باشد. در زمان سلجوقیان، بر روی قبرهای این قبرستان بنایی ساخته شد، که متاسفانه در حمله مغول به نیشابور این بنا از بین رفت و ساختمان کنونی به دستور امیر کمال الدین، یکی از رجال معروف در زمان سلطان حسین بایقرا ساخته شد.
این آرامگاه دارای یک گنبد بزرگ و یک ایوان بزرگ و رفیع رو به شمال با قوس تیزه دار و کتیبه می باشد. به اندازه ی یک پله، کف بنای ایوان از محوطه اطراف بنا بلندتر بوده و در مقابل آن نرده سنگی قدیمی، محکم و کوتاهی قرار دارد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای
جناب آقای احسان شورورزی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی سرکار خانم نرگس کرخی
#مسافر_شرجی_های_شب!
بیراهه ای متروک را له له زنان رفتم
فواره ای معکوس را تا بی کران رفتم
خاموشی ی ویرانه ای درروحِ من پیچید
باخلسه ی ناجور تا پُشتِ زمان رفتم
شاید سکوتی بود از آرامش ِ تُندر
وقتی که لای بارشی تا، آسمان رفتم
باپوستی خاکستری همرنگ ابری سخت
تانقره های بی حسابِ کهکشان رفتم
حتمن شبی درابتدای چشم هایم بود
راهی که با من انتهایی ازنشان رفتم
ناقوس ها در یک طلسم ِخواب وبیداری
همراه من تاپچپچِ گوشِ جهان رفتم
من ، کولباری داشتم از ابرهای خیس
وقتی که شرجی های شب را بی نشان رفتم!
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
عده یی ❌ نادرست
عده ئی ❌ نادرست
عده ایی ❌ نادرست
عده ای ✅ درست
جاده ایی ❌ نادرست
جاده ای ✅ درست
پیمانه یی ❌ نادرست
پیمانه ایی ❌ نادرست
پیمانه ای ✅ درست
گرد آوری استاد:مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور- شماره۳
عطار
عطار از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری قمری است. نام اصلی او "فریدالدین ابوحامد" بوده است ، تاریخ ولادتش را از سال ۵۱۳ تا ۵۳۷ هجری قمری دانستهاند. عطار دریکی ازروستاهای نیشابوربه نام روستای "کدکن" به دنیا آمد، پدر عطار به شغل عطاری (دارو فروشی) مشغول بوده و "فریدالدین" هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد.
روزی عطار در دکان خود مشغول به معامله بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله «چیزی برای خدا بدهید» از عطار کمک خواست، ولی او به درویش چیزی نداد .
درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه می خواهی از دنیا بروی؟
عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا می روی.
درویش گفت: تو مانند من می توانی بمیری؟
عطار گفت: بله
درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمه الله از دنیا رفت.
عطار چون این را دید شدیدا" منقلب گشت و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.
او بعد از مشاهده حال درویش دست از کسب و کار کشید و به خدمت عارف رکن الدین رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود.
اهتمام و علاقه عطار به گردآوری قصص قرآنی، احادیث دینی و حکایات آموزنده که در مثنویها و آثار دیگر وی مشخص است، نیز نشان دهنده شخصیت والا و بلند مرتبه عطار دارد. مولوی درباره عطار و سنایی گفته است:
عطار روح و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار میرویم
و در جای دیگری سروده است:
هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچهایم
ظواهر آثار عطار گواهی میدهد که وی مذهب اهل سنت را داشته است اخلاص و ارادت و نحوه ستایش وی از حضرت علی (ع) موجب شده است که قاضی نورالله شوشتری، وی را شیعه پاک و خالص بداند.
گر چه خیلیها بر این اعتقادند که او سنی بوده ولی اشعاری که در کتاب مظهر العجایب وی درباره ائمه اهل بیت (ع) مخصوصاً حضرت علی (ع) گفته است گویای علاقه او به اهل بیت (ع) میباشد.
مرگ عطار در سال ۶۱۸ هجری قمری به هنگام حملهٔ مغول بود؛ وی در نزدیکی دروازه شهر به دست سربازان مغول کشته شد. علاوه بر این تمام آثار وی سوزانده شد و آثاری که از وی در دست است تنها آثاری است که قبل از حملهٔ مغول، به سایر شهرها برده شده بودند.
آرامگاه عطار نیشابوری بنایی است تاریخی که در دوره تیموری توسط امیر علیشیر نوایی بر روی قبر عطار نیشابوری ساخته شد. در دورههای پهلوی دوم مرمت کامل و دهه ۷۰ نیز مرمت مختصر شد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour