ارتباط باادمین کانال @zahra_tamizi
تابلوی معرق فلز
اثر استاد:منصور غفاریان
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
جناب آقای حمید عم رضا
طراح نشان ملی سیمرغ فیروزه ای
(نفرسمت چپ)
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای
سرکار خانم:دکتر سیما جوینی پور
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شعری از منطق الطیر عطار نیشابوری
عابدی کز حق سعادت داشت او
چار صد ساله عبادت داشت او
از میان خلق بیرون رفته بود
راز زیر پرده با حق گفته بود
هم دمش حق بود و او همدم بس است
گر نباشد او و دم، حق هم بس است
حایطی بودش درختی در میان
بر درختش کرد مرغی آشیان
مرغ خوش الحان و خوش آواز بود
زیر یک آواز او صد راز بود
یافت عابد از خوش آوازی او
اندکی انسی بدمسازی او
حق سوی پیغامبر آن روزگار
روی کرد و گفت، با آن مرد کار
میبباید گفت، کاخر ای عجب
این همه طاعت بکردی روز و شب
سالها از شوق من میسوختی
تا به مرغی آخرم بفروختی
گرچه بودی مرغ زیرک از کمال
بانگ مرغی کردت آخر در جوال
من ترا بخریده و آموخته
تو ز نااهلی مرا بفروخته
من خریدار تو، تو بفروختیم
ما وفاداری ز تو آموختیم
تو بدین ارزان فروشی هم مباش
همدمت ماییم، بی همدم مباش
دیگری گفتش دلم پر آتش است
زانک زاد و بود من جای خوش است
هست قصری زرنگار و دلگشای
خلق را نظارهٔ او جان فزای
عالمی شادی مرا حاصل ازو
چون توانم برگرفتن دل ازو
شاه مرغانم در آن قصر بلند
چون کشم آخر درین وادی گزند
شهریاری چون دهم کلی ز دست
چون کنم بی آن چنان قصری نشست
هیچ عاقل رفت از باغ ارم
تا که بیند در سفر داغ و الم
گفت ای دون همت نامرد تو
سگ نه گلخن چه خواهی کرد تو
گلخنست این جملهٔ دنیای دون
قصر تو چندست ازین گلخن کنون
قصر تو گر خلد جنت آمدست
با اجل زندان محنت آمدست
گر نبودی مرگ را بر خلق دست
لایق افتادی درین منزل نشست
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
تذهیب زیبای
استاد عباس همراه
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی جناب آقای حسین شاه بیگی
از دست غم زمانه آواره دلم
خونِ دلِ بی قرار فواره دلم
آتشکده ی فارس مرا می فهمد
از شدت سوز و ساز بیچاره دلم
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی
جناب آقای حسین طلایی(سفیر )
با موج گیسویت شبی حل کن معما را
در دام خود افکنده ای آهوی زیبا را
آتش زدی چون بر دلم، یارا تماشا کن
با چشم خود روشن بکن، ای یار فردا را
چشمم، به راهت می نشیند، تا که باز آیی
با دوری ات دلخور مکن این خاطرِ ما را
زنجیر دنیا را بریدم، تو مزن بر پا
بر هم بزن رسم، نبودن هایِ دنیا را
آئینه ی صاف خیالت را هویدا کن
با زلف چون زنجیر خود وا کن گره ها را
کرده اسیرم، عشق نافرجام زیبایت
بر آب و آتش می زنم این قلبِ شیدا را
زیبا رخت، صد طعنه بر مه میزند هر دم
با دست خود زیبای من، پر کن تو مینا را
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
نقاشی با مداد
تصویر استاد کمال الملک
اثر: استاد محمد علی فضلی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای
استاد:علی دربهشتی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سید حسن میرفانی شهردارنیشابورشد
آقای میرفانی دانشجوی دکتری مهندسی عمران گرایش سازه و دارای کارشناس ارشد راه و ساختمان است. وی شهردار اسبق شاهرود است و عضویت در دوره های سوم و چهارم شورای شهر شاهرود را نیز در کارنامه دارد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
افتخاری دیگر برای نیشابور
انتخاب جناب آقای
حمید رضا توزنده جانی
سنگنورد وآتش نشان نیشابوری
به عنوان مربی تیم ملی سنگنوردی کشور
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
رو به رو ❌ نادرست
روبرو ✅ درست
حضرتعالی ❌ نادرست
حضرت عالی ✅ درست
بنام خدا ❌ نادرست
(بنام به معنای معروف و مشهور است )
به نام خدا ✅ درست
گردآوری استاد:مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
امید زیباترین اسلحه ای است
که انسان با داشتن آن
می تواند در زمینِ پراز مصائب،
از خودش محافظت کند.
حال که دنیا بسرعت به سوی
دو قطبی شدن پیش می رود!!
یک قطب، با حفظ مفهوم اصیل خانواده، انسانیت، همنوع دوستی
و تعهد و پاکی...
قطب دیگر با
اصالت دادن به ثروت اندوزی،
زیاده خواهیِ خواص و
گناه، فساد به پیش می رود.
تو انتخاب کرده ای با
عملکِردِ صحیح، در آن صف بایستی.
پس ناامید و دلسرد نباش.
شاید شرایط کرونا، تورم و
سایه شوم جنگ بر سر همسایه،
همه امتحانی ست برای ما.
تو زنده باش...
امید داشته باش.
تنها راه سعادت واقعی انسان،
امید است که از درون او
می گذرد.
عکس و ✍
#شهلا_ناظران
@shahlaNazeran
خوشنویسی زیبای
حیف است طایری چو تو در خاکدان غم
زین جا به آشیان وفا میفرستمت
در روی خود تفرج صنع خدای کن
که آیینه خدای نما میفرستمت
ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت
بادرد صبر کن که دوا میفرسمت
اثر:سرکار خانم معصومه قلعه نوی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#مصیبت_نامه_عطارنیشابوری
«حکایت موسی و دعای بُرخ سیاه در خشکسالی»
بود اندر عهد موسایِ کلیم
بُرخ اسود، بیدلی با دل دو نیم
آن چنان سر سبزیی در بُرخ بود
کز سوادش چهره ی دین سرخ بود
شد تَبَه بر آل اسرائیل کار
زانکه آمد خشک سالی آشکار
سایه می افکند قحطی سهمناک
خواستند افتاد خلقی در هلاک
خلقی آمد پیش موسی سر به سر
تا به استسقا برون آید مگر
رفت موسی سوی صحرا بی قرار
خواست باران ازخدای کامکار
هم به استسقا نماز آغاز کرد
هم ید بیضا دعا را باز کرد
گرچه بسیاری دعا گفت آن زمان
هیچ اثر پیدا نیامد در جهان
رفت موسی بعد ازان یک بار نیز
برنیامد کار، دیگر بار نیز
خواست شد خلقی در آن تنگی هلاک
رفت موسی گفت ای دانای پاک
چیست دارو تا شود درمان پدید
چیست فرمان، تا شود باران پدید
حق تعالی گفت با موسی به راز
گر به باران است قومت را نیاز
بنده ای دارم که او گوید دعا
از دعای او شود حاجت روا
موسی آمد باز جُست آن بنده را
بُرخ دید آن بنده ی فرخنده را
بُرخ را گفت ای لطیف نامدار
چون جهان را قحطی آمد آشکار
سوی صحرا رنجه شو فردا پگاه
وز خدا از بهر باران ابر خواه
زانکه گر زین سان بماند خشک سال
عمر بر خلق جهان آید زوال
روز دیگر بُرخ آمد سوی دشت
پس جهانی خلق بروی گرد گشت
گفت یا رب خلق را در خون مکش
هر زمان در رنج دیگر گون مکش
خلق را از خاک چون برداشتی
گرسنه آخر چرا بگذاشتی
یا نبایست آفریدن خلق را
یا نه بی شک لقمه باید حلق را
لطف کم شد یا کرم گویی نماند
وان همه اِنعام و نیکویی نماند؟
آن همه دریای بخشش کان توراست
می نبخشی، می نریزی، آن کجاست؟
گر تو، زان می آوری این قحط سال
تا دهی خَلقان خود را گوشمال
بعد ازین ترسی که نتوانی همی
بل توانی کرد بآسانی همی
لطف کن این خلق حیران را بدار
جان چو دادی نان ده و جان را بدار
تا بگفت این فصل را بُرخ سیاه
مَردبالا گشت از باران گیاه
جمله ی عالم ز باران تازه شد
دل خوشی خلق بی اندازه شد
روز دیگر موسی عمران مگر
دید ناگه بُرخ را بر رهگذر
گفت ای موسی بدیدی آن زمان
با خدای تو چه گفتم آن چنان
گرمی من دیدی و گفتار من
مردی من دیدی و هَنجار من
زین سخن موسی چنان در تاب شد
کاتش خشم آمدش، وز آب شد
جوش می زد خشم او چون بحر ژرف
خواست تا او را برنجاند شگرف
تا چنین شوریده ای نه سر نه بُن
این چنین گستاخ چون گوید سَخُن
جبرئیل آمد که ای موسی متاب
پس مرنجان بُرخ را از هیچ باب
زانکه حق می گوید این بُرخ سیاه
هست ما را بنده ای از دیرگاه
لطف ما را او به هر روزی سه بار
می بخنداند چو گلبرگ بهار
لطف ما را خنده از گفتار اوست
کار تو نیست این و لیکن کار اوست
هر کسی خاصیتی یافت از اله
بود این خاصیت بُرخ سیاه...
#مصیبت_نامه_عطارنیشابوری
*بُرخ اسود=نام برده ی سیاه پوستی درزمان موسی ع که می گویند مستجاب الدعوه بوده.
*استسقا= طلب باران و آب
*مردبالا=به اندازه قد مرد
*نه سر نه بن=بی سرو پا
گردآوری استاد:خدابخش صفادل
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#پیامهای_الهی ❤
بزرگوار است پاک خداوندی که فرقان(قرآن=جداکننده ی حق از باطل) را بر بنده خاص خود نازل فرمود تا (به اندرزهای وی) اهل عالم را متذکر و خدا ترس گرداند.
ترجمه ی آیه ۱ سوره فرقان
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
سپاسگزارم ✅ درست
سپاسگذارم ❌ نادرست
نمازگزار ،شکرگزار ( #امور_معنوی) و احترام و تشکر با #گزار نوشته میشود.
گردآوری استاد:مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
استاد علیرضا همراه
داور و مربی رسمی فدراسیون ووشو ایران
در حال تمرین در معبد شائولین
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۱۰
شادیاخ
شادیاخ یا شادی کاخ یکی از محله های شهر کهن نیشابور بوده است که از اوایل سدهٔ سوم هجری مسکونی شده و تا سال ۶۶۹ هجری قمری که زمین لرزه آن را در هم درنوردیده، اهمیت ویژه ای داشته است. این محله به سبب کاخی که عبدالله بن طاهر به نام شادیاخ در آن بنا نهاد به این نام شهرت یافت. این محله یکی از محله های اشراف نشین نیشابور در گذشته و محل سکونت و زندگی امیران پادشاهان هنرمندان و نویسندگان درباری بوده. به طوری که امیران سلسله های طاهریان و سلجوقیان مرکزشان در نیشابور این کاخ معروف بوده است. ویرانی این کاخ هم زمان حمله مغول به نیشابور بود و با زلزله ۱۲۸۱ دیگر کاملاً متروک و مدفون شد. شادیاخ نام کاخ محله باغ اطراف این منطقه در نیشابور نیز بوده است.این مکان اکنون یکی از مراکز باستان شناسی در نیشابور است که بخشی از بقایای شهر کهن نیشابور در این محل نهفته است.این محوطه، در شمار آثار تاریخی ملی ایران به شمار می رود و شادیاخ از دو واژه «شادی» و «اخ» تشکیل شده است که به معنای شادی آفرین می باشد. این محل همچنین به صورت های «شادکاخ»، «شادجهان» و «شادمهر» نیز نامیده شده کاخ شادیاخ، مدت ها مرکز و مقر حکمرانان خراسان بود و تا ۶۱۸ که شادیاخ مانند دیگر محله های نیشابور در حملهٔ مغول با خاک یکسان شد، محله ای آباد و زیبا بود.یعقوب لیث که در سال ۲۹۵ هـ. ق وارد نیشابور شد، دستور داد تا باغ های بزرگی در شادیاخ احداث کنند که به مرور همهٔ آن ها جای خود را به خانه های مسکونی دادند.در دورهٔ سامانیان و غزنویان، نیشابور مرکز و مقر سپهسالار خراسان بود و کاخ شادیاخ، محل رسیدگی به امور بود و در اختیار سپهسالار قرار داشت.طغرل اول سلجوقی – پس از پیروزی بر سلطان مسعود- وارد نیشابور شد (۴۲۹ هـ. ق) و در کاخ شادیاخ تاجگذاری کرد. الب ارسلان – دومین سلطان سلجوقی و بردارزادهٔ طغرل- نیز دستور داد تا کاخ شادیاخ را تعمیر کنند. وی جشن عروسی پسرش –سلطان محمد (ملکشاه)- با دختر خاقان را در همین کاخ برپا نمود.در حملهٔ مغول، شادیاخ –مانند دیگر مناطق و محله های نیشابور- ویران گردید و از آن امروزه خرابه هایی بر جای مانده است.کاوش های باستان شناسی در کاوش های باستان شناسی که در سال ۱۳۷۹ در این محل انجام گرفت و شماری از بناهای معماری آن زمان مانند تالار عام، اندرونی و خانه های ویژه شراب سازی، آهنگری، سفالگری و شیشه گری و همچنین در آن منطقه پیدا شد. افزون بر بناها از مکشوفات آن کاوش می توان شماری اسکلت که زیر آوار زلزله مانده بوده اند و همچنین ظرف ها و لوازم فرهنگی مانند سازه های سفالی و شیشه ای و گچبری ها، نام برد. بخشی از بقایای باستانی آن منطقه و همچنین عکس هایی از اکتشافات به دست آمده در آن جا در موزه شادیاخ، که در نزدیکی همان مکان است، نمایش داده می شود.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
دوستان وهمراهان عزیز کانال شهر من نیشابور
ازاین پس می توانید نظرات و پیشنهادات خود را در زیر هر پست بنویسید
با تقدیم احترام _ زهرا تمیزی
چرا امام چهارم شیعیان، «سجاد» لقب یافت؟
امام باقر علیه السلام فرمود: پدرم، هیچ یک از نعمت های الهی را یاد نمی کرد، مگر آنکه سر به سجده می نهاد. هیچ حادثه ناگواری از او رد نمی شد، جز آنکه سجده می کرد.هیچ نیرنگ حیله گری از او دفع نمی گردید، مگر آنکه سر به سجده
می نهاد. از هیچ نماز واجبی فراغت
نمی یافت، مگر اینکه به سجود
می رفت.هرگز موفق به اصلاح و آشتی بین دو نفر نمی شد، جز آنکه سجده شکر به جای می آورد. بنابراین نشانه های سجود در تمام اندام سجده اش آشکار بود از این رو ایشان را «سجاد» نامیدند.
شهادت امام سجاد(ع) تسلیت باد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
💠#بی_خود/ #بیخود
بی خود نمی گویم ❌ نادرست
بیخود نمی گویم ✅ درست
بی چاره ❌ نادرست
بیچاره ✅ درست
بی نوا ❌ نادرست
بینوا ✅ درست
بی جا نمی گویم ❌ نادرست
بیجا نمی گویم ✅ درست
گردآوری استاد:مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۹
رباط شاه عباسی
شاه عباس صفوی در زمان حکومت خود کاروانسراهای زیادی را در شهرهای مختلف ایران درست کرد که امروز نمونه ای ارزشمند از معماری تاریخی اند و به جاذبه گردشگری تبدیل شده اند. یکی از آن ها کاروانسرای شاه عباسی نیشابور است که به رباط شاه عباسی معروف است و امروز موزه شده و گردشگران زیادی در سفر به نیشابور از آن دیدن می کنند. این بنا در گذشته در خارج از دروازه شهر ساخته شده بود اما امروز با توسعه و رشد شهر در مرکز نیشابور جای گرفته و برای بازدید از آن باید به بخش شرقی بافت مرکزی شهر و حاشیه جنوبی خیابان امام خمینی و نزدیک به میدان خیام بروید. قدمت این کاروانسرا به زمان شاه عباس صفوی برمی گردد و قسمت های مختلف آن شامل دیوارها، ایوانها و سقف غرفهها از آجر و با ملات گچ و ماسه درست شده و تا به حال روکار آن بارها مورد مرمت قرار گرفته است.
کاروانسرا از نوع چهار ایوانی با پلان مربع شکل به ابعاد ۶۹ در ۶۸ متر می باشد و با حدود ۴۹۰۰ مترمربع مساحت از کاروانسراهای نسبتا بزرگ است. بنا یک حیاط مرکزی دارد و ۲۴ حجره در گرداگرد آن به چشم می خورد. در قسمت پشت حجره ها اصطبل هایی ساخته شده که چارپایان و احشام در آنجا نگهداری می شدند و سکوهایی در آنجا ساخته شده تا بار و وسایل مسافران بر روی آن ها قرار بگیرد. در گذشته در قسمت جلوی کاروانسرا آب انباری وجود داشت که دارای دو بادگیر بود اما امروز اثری از این آب انبار وجود ندارد.
کاروانسرای شاه عباسی نیشابور در دوره قاجار مدتی محل نگهداری یتیمان و فقیران بود و در دوره پهلوی هم تبدیل به پادگان نظامی ژاندارمری شده بود تا اینکه در نهایت در سال ۱۳۶۷ در اختیار میراث فرهنگی قرار گرفت و بعد از چند سال بازسازی در سال ۱۳۷۴ به عنوان مجموعه فرهنگی و موزه فعالیت خود را آغاز کرد.
در مرکز بنا حیاطی مربعی شکل قرار گرفته که در احاطه چهار ایوان و بیست و چهار ایوانچه می باشد.
ورود به کاروانسرا از قسمت مرکزی ضلع شمالی انجام می شود.
امروز غرفه های ضلع شرقی کاروانسرا تبدیل به «موزه نیشابور» شده اند، موزه ای که شامل سه بخش باستان شناسی، مردم شناسی و بخش ویژه می باشد.
قسمت باستان شناسی: این بخش محل نمایش آثار تاریخی مثل ظرف های سفالی دوران تاریخی و اسلامی، سکه های قبل از اسلام تا دوره تیموری، انواع ظرف های شیشه ای و فلزی، و اشیاء سنگی شده است.
قسمت مردم شناسی: این بخش قسمت هایی از زندگی روزانه مردم این منطقه را به نمایش گذاشته است.
بخش ویژه: در این بخش اشیایی مثل تعدادی سنگ قبرتاریخی، مجسمههای دوران تاریخی و قبل از آن، ماکت شهر قدیم نیشابور در عصر تیموری، تعدادی ضریح چوبی و تاریخی منبت کاری شده، لوحه استوانه ای بدلی منشور آزادی متعلق به کوروش هخامنشی به خط میخی، تعدادی اسناد خطی و… نمایش داده شده است.
ضلع غربی این رباط مخصوص سالن اجتماعات و محل دائمی نمایشگاه آثار هنرهای دستی و کارگاه آموزشی می باشد و دیگر حجرههای گرداگرد حیاط مرکزی مخصوص تولید محصولاتی مثل صنایع دستی و سنتی نظیر گیوه بافی، حصیربافی، قالی بافی، غربال سازی، سفالگری، کارگاه مرمت سفال و … می باشد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی حلاج نیشابوری
این خانه که صد کـلـیـد بر در دا رد
صد طاق واطاق وتخت وبستردارد
مغـرور مباش تا ابدخانه تـو اســت
بعد از تو دوصد صاحب دیگردارد
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
✍ذبیح خراسانی
برخی از مردم زلالند مثل قطرات باران صبحگاهی، گوارا به مانند آب چشمه ای که از دل کوهی استوار به راه می افتد تا تشنگان را سیراب کند ،برایش فرق نمی کند حیوان بخورد و یا چوپان، او حرکت می کند تا دستان نیازمند را بفشارد ولبخند گوارای شادی را سخاوتمندانه بر گونه آنها بنشاند،اوحرکت می کند تا برسد به دریا ، اوهدف دارد، باید برود ، تا به دریا برسد
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
روز جهانی داور را به استادبزرگ کاراته نیشابور
جناب آقاي امیر منصور غازی
تبریک می گوییم
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۸
آبشاربار
شهربار در بخش مرکزی شهرستان نیشابور و در دره های رشته کوه بینالود قرار گرفته است و فاصله این شهر تا نیشابور ۵۵ کیلومتر می باشد. رودخانه بار در کنار آن قرار دارد. شهر بار دارای آبشاری زیبا و جذاب است که در میان کوه و در بین باغهای گردو واقع شده است. از میوه های موجود در این شهر می توان به سیب، هلو، گردو، گلابی، زردآلو و آلو اشاره کرد.
ارتفاع شهر بار از سطح دریا ۱۶۷۰ متر است که سبب شده آب و هوایی کوهستانی با تابستان های معتدل و زمستانهای سرد داشته باشد. ارتفاعات بینالود در این قسمت تبدیل به آهکهای کارستی میشود که همچون یک اسفنج آب را به درون خود میکشند و به آرامی آن را پس میدهند اما در این بخش از میانه ستیغ کوه آب بیرون میزند و آبشاری با طول بالغ بر ۳۰۰متر را می آفریند که در دامان کوه رها و یک واحه جنگلی پدید می اورد.
آبشار بار پلکانی است و نمی توانید ارتفاع آن را یک باره ببینید. دره های باز، باغ های متنوع، پوشش گیاهی متنوع و .. چشم انداز زیبایی را به وجود آورده است که بازدید کنندگان را به خود جذب می نماید. وجود باغات همچنین به سرسبزی بیشتر منطقه و اعتدال آب و هوا نیز کمک کرده است.
به دلیل قرار گرفتن باغات میوه در گرداگرد شهر و تنوع رنگ های طبیعی در باغات در فصل های مختلف سال، منظره هایی طبیعی و بی بدیل خلق شده است. همچنین ارتفاعات اطراف شهر از گیاهان دارویی و مرتعی پوشیده شده است که سبب جذب کوهنوردان در فصل های مختلف سال می گردد.
شهر بار، در مسیر حرکت ایل توپکانلو واقع شدهاست. ایل توپکانلو در اوایل فروردین ماه در ییلاقات منطقه سرولایت نیشابور مستقر میشود، در تیر ماه به «میان بند» نقل مکان میکند و در مهر ماه به سمت قشلاق (منطقه سرخس و کاشمر) رهسپار میشود. بنابراین از دیگر جاذبه های گردشگری بار می توان به استقرار چادرهای عشایری، زنان و مردان عشایر در حال کار یا در حال کوچ بهاری یا پاییزی نیز اشاره کرد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی
جناب آقای حسین طلایی(سفیر)
در میان شور شهری از صدا افتاده ام
باز در جمع هِجا، از واژه ها افتاده ام
زخمی از هر آشنا دارم به دل ای نازنین
از نیستان بی نفس در سینه ها افتاده ام
حرفها نی میزند، اما تو گویی بی صداست
آشکارا دم زند، گوید جدا افتاده ام
حال نی از بلبلِ آشفته دل خواهی چرا
حال نی از من بجو چون در بلا افتاده ام
غرق در افکار خود آشفته از اعمال خود
کوششم بیهوده از چشمِ خدا افتاده ام
رنج و غم در سینه ام گویی بریده این نفس
موج و دریا پر خطر، بی ناخدا افناده ام
خُفته در طوفان شن شد، هیرمند ای آشنا
هور و هوتک از عطش، من از بقا افتاده ام
چشم کارون پر عطش، پر از ترک لبهای او
این صدا خاموش شد، در انزوا افتاده ام
در مصاف رود و دریا گر شدم کارون خشک
گر که تدبیری نباشد من ز پا افتاده ام
غربتی در جان فتاده، زخم دل چرکین شده
در میان این حوادث بی دوا افتاده ام
گندمش را خورد آدم از بهشتش رانده شد
عرش اعلا داده ام در نا کجا افتاده ام
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سارا دیدار
فوتبالیست خوش آتیه نیشابوری به اردوی تیم ملی بانوان دعوت شد
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۷
فضل بن شاذان
فضل بن شاذان بن خليل ازدي نيشابوري، مشهور به ابن شاذان و فضل بن شاذان و شاه فضل، از دانشمندان، عالمان، محدّثان و بزرگان قرنسوّم هجريقمري، بود.
او در اواخر قرندوّم هجري در نيشابور متولّدشد و نزد پدرش شاذان كه يكی از فقه های بزرگ عصر خود بود كسب علم نمود.
ابن شاذان، برای كسب علوم بالاتر به نزد امامجواد(ع)، امامهادی(ع) و امامحسن عسكری(ع) رفت و جزو اصحاب آن بزرگواران گرديد.
از فضل بن شاذان در کتاب «علل الشرایع» بسیاری از علل و فلسفة احکام و اصول شرعی نقل شده و در پایان فضل بن شاذان هم تصریح دارد که همه را از حضرت رضا(ع) شنیده و حفظ کرده است. این امر، شاهد واضحی بر هوشمندی، قدرت فهم، کسب اعتماد معصوم و ظرفیت بالای اوست که امام رضا(ع) وی را لایق دانسته و بسیاری از فلسفة احکام را به او آموخته است.
عبدالله بن طاهر، به واسطه سخن چينان، ابن شاذان را از نيشابور به بيهق تبعيد كرد، ولي چندي بعد ابن شاذان به علت طغيان خوارج در خراسان از بيهق راهي زادگاهش نيشابور شد و به علت بيماري به سال 260هجري در اين شهر درگذشت.
هماكنون مقبره وي در حدود 7 كيلومتري، جنوبشرقي شهرستان نيشابور، نزدیک آرامگاه خیّام، واقع شده که سالانه صدها هزار نفر برای زیارت به آنجا می شتابند.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour