ارتباط باادمین کانال @zahra_tamizi
هنگامی که در نیایش برای انسانها؛
آرزوی سعادت میکنی ..
نیروی درونت بـــه تمــامی
انسانهای پاک طینت متصل میشود؛
و راهی میشوی برای عبور تمامی،
دعاهای خیری که از تمامی مردم
فرستاده شده؛ و آنگاه انرژی دعاها،
و برکت انسانهای روی زمین؛
وارد زندگیت می شود!
پس بــرای هــم دعـــای خیر کنیم
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
🔺سومین اهدای عضو نیشابور در سال ۱۴۰۲ انجام شد
🔹معاون درمان دانشگاه علوم پزشكی از انجام عمل پیوند اعضای مرحوم جمشید جازم که بر اثر سکته مغزی دچار مرگ مغزی شده بود خبر داد.
🔹زنده یاد جمشید جازم ۵۷ ساله که در بخش ICU1 بیمارستان ۲۲ بهمن بستری بود پس از تایید مرگ مغزی و کسب رضایت خانواده وی به بیمارستان منتصریه مشهد اعزام و تحت عمل جراحی اهدای عضو قرار گرفت.
🔹کبد، قرنیه ها و پوست مرحوم جمشید جازم اهدا شد که کبد به آقای ۳۰ ساله تهرانی پیوند شده، قرنیه ها به بانک چشم دانشگاه علوم پزشکی مشهد تحویل و قسمتی از پوست آن زنده یاد به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا(ع) ارسال شد.
اخبار نیشابور
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
🔺عمارت و باغ قوامی
🔹عمارت قوامی متعلق به دوره پهلوی دوم و خانه رضا قوامی ملقب به مؤیدالدین و فرزند عبدالحسین قوام الاسلام (نماینده مردم نیشابور در دومین دوره مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۸) است.
🔹عکاس مرتضی امین الرعایایی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صوت_تحدیر جز،🌹 هجدهم🌹 قرآن کریم(بصورت تند خوانی)
از ابتدای صفحه342تا پایان صفحه361
سفالینه نیشابور
در موزه هنر آسیایی سانفرانسیسکو
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
برداشت ریواس در نیشابور
قسمت ۲
با تشکر از جناب آقای حسن برفرازی ساکن روستای میرآباد نیشابور
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای استاد علی دربهشتی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
۱۸ فروردین ۱۴۰۲، روز جهانی بهداشت بر تمام تلاشگران عرصه سلامت و فعالان حوزه بهداشت گرامی باد.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
دل بریدی از من و گفتی: «پی دلداریام»!
از دلم آگاهی و اینگونه میآزاریام؟
گر در آغوشم نگیری، از تو جای شکوه نیست
گل نکارم در تو ای گلدان خاتمکاریام!
حرف این افتاده از پا را نمیفهمد کسی
کفشهای بیزبان گوشهی انباریام!
گوش اگر دارند با من، چشمشان با دیگریست
من اذان ناتمام سفرهی افطاریام
با دل صدپاره میخندم که من هم چون انار
با تمام رنجها سرگرم مردمداریام
هرکه لب تر کرد در این بزم، کامش تلخ شد
کی به من خواهی رسید ای قهوهی قاجاریام؟
#علیرضا_بدیع
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
همراهان عزیز
بافرستادن پیام زیر،دوستان خود را به
کانال شهرمن نیشابور
@shahremanneyshabour
دعوت کنید
✍استادحسین لطف آبادی
بی بی پس از آنکه یک پُک محکم به قلیان زد، با گوشه یِ چارقد سبزِ روی سر اشکهایش را پاک کرد گفت:"دیل کی سُفره نِیَّه(۱) خانووم جان اَدَم پِشِ هر کَس و ناکَس وا کِنَه، شما سالیانَ کی مُو رَ مِشنَسِن، فقط پِش شما و از سرِناچاری سُفره دیلُم را واکیدَم(۲)،شما بُرام عزیزن. مُو صُحُب تا شَو دِ میُونِ بِیَوُنا نَخُن نَخُن مُنُوم(۳)، عرق مِرِزُم تا صنار ده شیی پول حلال بیارُم سرِ سُفرَه تا مینَّتِ این و اون رَ نِکشُم". مادر استکان چایی را گذاشت جلوی بی بی گفت:" بی بی خُب کاری کردی آمدی و این حرفا را گفتی.الان هم ترس و نگرانی به دلت راه نده!خدا بزرگه.." بی بی وسط حرفهای مادر گفت: "مُو از ای قاسیم جُونُوم مَرگ(۴) نِمتُرسُم، فقط از ای مُتُرسُم کی تقی بِفَهمه! او نِمدَنَه پییَر(۵) نامرادش زیندیَه و دِ زندونه".
بی بی رازِ سَر به مُهری را که طی این سالها از همه، حتی تقی پسرش پنهان نگه داشته بود امروز باز کرد؛ رازی پُر درد و غم که روی دلش سنگینی کرده و حالا حاضر شده اول صبحی بیاد پیش مادر و آنرا فاش کند. خیلی دلم برایش سوخت، احساس تنهایی، بی کسی و ناتوانی در نگاه و کلامش پیداست.
او از نصراله،شوهر سابقش و اینکه او زن دیگری داشته وقاسم فرزندهمان زن بوده صحبت کردوگفت:"نصراله معتاد تنه لش بُود، یکسال بعدگُورشَ گُم کید و بِ خبَر از پِشِ مو رفت،چن سالی ازش خبر نِداشتُم تا اینکه شُنُفتُم(۶) اَزَش تریاک گریفتن و دِ زندانه! کاش مِمُرد وخلاصم می کید؛ الانُم ای قاسیم تیر بِ جگر وقت و بِ وقت دور از چشم تقی به دنبالمه، زورکی اَزَم پول میگیره". بغض گلویش نگذاشت که ادامه دهد. مادر بُهت زده با چشمان اشک آلود به بی بی و غصه هایش فکر میکرد.انگار خشکم زده بود، متعجب از حال و روز بی بی که هر وقت میدیدمش، شاد، خوشرو، گرم و با محبت! اما حالا پُر از درد و غصه بود! غصه هایی را که از ما پنهان میکرد! به او و مادرم نگاه میکنم، شاید مادر هم دردها و غصه هایی دارد که در خودش می ریزد و من از آنها بیخبرم!
بی بی نفسی تازه کرد، آهی کشید گفت: "خانووم جان همه یِ اینا را گوفتُم بُرا این بُود که اگر یک وقت مُردُم لااقل شما خبر دُشتَه بَشِن! قضیه یِ چَقُو خوردن جواد هُم کارِ ای قاسیم بُود!تا مُو رَ دِگُور نِکنَه دست وَردار نِیَّه".نفسی تازه کرد گفت: "ای شازده پسر شاهده اُو روز صُحُب پِش از اَفتاو(۷) قاسیم دِ پای تُنُور موُ رَ تهدید کید،گفت هم تو و هم تقی رَ مُکشُم، بعدشُم بُرا اینکه حَرفِشَ بِ کُرسی بِنشَنَه، جواد بچه یِ باجیم رَ چَقُو چَقُو کید و عروسی رَ بِهَم رِخت..."مادر بی طاقت پرسید:"چی ازت خواسته؟برای چی تهدیدت کرد؟ اصلا چرا از اول به مامورا نگفتی؟...". با صدای محکم و پیاپیِ کوبیدنِ درِ حیاط بی بی از جا پرید، ترسید؛ مادر با نگرانی گفت: "مادرجان ببین کیه در میزنه!" بدون معطلی به حیاط دویدم، اصغر نگران و پریشان میانه یِ در، چاقوی بزرگی به دستش ایستاده!ترسیدم جلو بروم، گفتم: "چی شده اصغرآقا؟!" صدایش میلرزید گفت: "مَیگاو(۸)...میگاو...".مادر از پنجره سرش را بیرون آوردگفت: "مَیگاو چی؟ چی شده اصغرآقا؟!".بی بی گالش هایش را به دست گرفت با پایِ برهنه سریع خودش را به اصغر رساند و رفتند؛ مادر و من نگران در پی آنها تا اینکه وارد اسطبلِ پشت حیاط شدیم؛ ماده گاو شکمش باد کرده و روی زمین دراز افتاده. اصغر ترسیده رنگ به چهره ندارد، بی بی دهان ماده گاو را باز کرده مانند یک طبیب باتجربه پس از معاینه گفت: "خانووم جان ای حَیوُو دَم کیده(۹)" برگشت گفت:"حسین آقا بِ زحمت یک خِزبِزُو(۱۰) دو شیشه پیپسی سیاه از مغازه بگیر،بیار".با اشاره مادر سریع راهی مغازه شیخ کاظم میشوم:"سلام!" منتظر جواب نمی مانم و از میان نیم بشکه پُرِ یخ، دو تا پِپسی برمیدارم و به شیخ که با تعجب نگاهم میکندگفتم: "بذارین به حساب، عجله دارم، بعدا میام و بقیه اجناس را هم میبرم".خواست حرفی بزند که من از درِ مغازه زدم بیرون. تو راه به این فکر میکردم که ماده در روستاخیلی ارزش داره! نکند بلایی سرش بیاید.
بی بی دو تا شیشه نوشابه را پشت سرِهم تو دهان گاو خالی کرد،سرِ گاو را بالا گرفت،گفت:"آق اصغر تِکُونِش بده تا وَخِزَه(۱۱)". دُم گاو راکشیدم،اصغر هم زور میزد تا گاو سرپا شود، ساده نبود گاو هیکل مند را از زمین بلندکنیم.به هر کلکی بود حیوان را سرپا کردیم. گاو چشمایش را که باز کرد اصغر نفس راحتی کشید،بی بی به آخور اشاره کرد و به اصغر که هنوز گیج مانده بود گفت: "اُورینجَه(۱۲) زیادی دادی، بقیه شَ از جُلوش وَردار. قوربون بِرُم خدا رَ،یکی میثلِ ای حَیوُو از سِرَیی(۱۳) دَم مِنَه و می میره، یکی میثل مُو از گشنگی و نِداری!".باخنده گفتم:"اگه دَم کردی یک پپسی برات بیارم؟".دیدم مادر لبش را گاز گرفت، فهمیدم باز گند زدم! بی اعتنا به حرفم گفت:"خداخیرت بده بی بی،خوب شد بودی، به موقع به داد این حیوون رسیدی..
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۱۲
بازارسرپوش
بازار تاريخی نيشابور از جمله بازارهای سرپوشيده و منحصربهفرد استان خراسان رضوی است كه خوشبختانه عليرغم عمر حدودا پانصدوپنجاه سالهاش هنوز مورد استفاده و پابرجاست. این بازار تنها بازار سرپوشیده استان خراسان است که هنوز درصد زیادی از آن سالم باقی مانده است. طول این بازار حدود یک کیلومتر است. این بازار، به علت سرپوشیده و مسقّف بودن معبر و راهروی آن، در میان مردم نیشابور، به «بازار سرپوش» معروف است.
این بازار که ورودی شمالی آن از حاشیهی خیابان امام خمینی شهر نیشابور است، در امتداد شمالیجنوبی، به پیچ و خمهایی محسوس به سمت شرق و غرب، به «دروازه عراق» در سمت جنوب منتهی میشود. بخش جنوبی بازار، در پایینتر از دروازه عراق، به خیابان سیمتری میپیوندد و از جانب شرق با فاصلهی چند محله و کوی فرعی، با خیابان ارگ جنوبی و از سمت غرب نیز با خیابان فردوسی جنوبی، همجوار است.
این بازار تنها بخش بهجا مانده از بازار بزرگی در نیشابور قدیم بوده است که از «دروازه مشهد» آغاز و در «دروازه عراق» به پایان میرسیده است. ساخت و گسترش بازار سرپوش نیشابور، در دورههای مختلف، صورت گرفته است؛ قدمت بخش قدیمی بازار که شروع آن از دروازه عراق در جنوب بازار فعلی به سمت شمال است، به دورهی صفویه و ادامهی آن به سمت شمال، در دورههای مختلف زندیه تا پهلوی به آن اضافه شده است. گمان بر این است که نوسازی یا ساختن این بازار از جمله اصلاحاتی بوده که شاه عباس صفوی در مدت اقامت خود در نیشابور انجام داده است.
ویژگیها و تزیینات بازار
تزیینات به کار رفته در این بازار، شامل آجرچینیهای پوششها است که به صورت خفته، رگچین و گلاندازهای آجری برجسته، در برخی از طاقهای شمالی، دیده میشود، همچنین دربهای چوبی با طرحهای گرهسازی و مشبک، در این بازار، چشم را مینوازند. به طور کلی، مجموعه بازار، از سادگی خاصی برخوردار بوده و تزیینات معماری در عناصر وابسته به آن به چشم میخورد. بازار تاریخی سرپوش نیشابور، بهعنوان یکی از مراکز تجاری شهر، بهرهبرداری میشود. از جمله خصوصیات بارز این بازار، وجود عناصر معماری تشکیلدهندهی بازار، طول زیاد گسترهی آن، وجود رستههای مختلف و همچنین بهرهبرداری مفید از آن است
( طول تقریبی بازار ۷۵۰ متر و عرض آن ۳/۴۰ تا ۳/۸۰ متر و ارتفاع از کف تا گنبد ۳/۴۰ تا ۵/۹۰ متغیر است)
از جمله عناصر تشکیلدهندهی بازار نیشابور، راسته بازار، رستههای تجاری مختلف، دالان، سرا، تیم، قیصریه و دکانهای فروش کالا و سایر عناصر مورد نیاز بازار از قبیل قهوهخانه (چایخانه)، سفرهخانه، مسجد، حمام و... است که درسالهای اخیردربعضی بخشهای آن تغییرکاربری ایجادشده است.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی زیبای
استاد علی دربهشتی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
مبارزه ی جناب امیرفضلی
قهرمان ووشو جهان در سالهای۲۰۱۳ و۲۰۱۵
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
عطار
عطار از شعرا و نویسندگان قرن ششم هجری قمری است. نام اصلی او "فریدالدین ابوحامد" بوده است ، تاریخ ولادتش را از سال ۵۱۳ تا ۵۳۷ هجری قمری دانستهاند. عطار دریکی ازروستاهای نیشابوربه نام روستای "کدکن" به دنیا آمد، پدر عطار به شغل عطاری (دارو فروشی) مشغول بوده و "فریدالدین" هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد.
تا روز ملی عطار ۵ روز باقیمانده،آیا کسی از برنامه های این روز در نیشابور خبردارد؟
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سرسبز آن درخت که از تیشه ایمن است
فرخنده آن امید که حرمان
نمی شود..
📸 سرکار خانم رویا پاک نژاد
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
خوشنویسی دعای روز هجدهم ماه مبارک رمضان
✍آقای سید اسماعیل کاهانی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
.
خاطری رنگین تر از مستیِ چشمانِ توام
خلوتی پر اشک از شبهای عصیانِ توام
آسمانی بیکران در بحر شور چشم توست
در نگاهت چون اسیری رام پیمانِ توام
پشت پرچینِ نگاهت قصه ها نظم و ردیف
با ردیف و قافیه اشعار دیوانِ توام
تا شوی لیلی منم مجنونِ افکارت شوم
کوزه ام، در دستِ مجنون، مات و حیرانِ توام
در هوای عاشقی چون شمعِ سوزان میشوی
آتشی بر جان مزن پروانه ی جانِ توام
تا نفس در سینه دارم همدلی کن با دلم
ساکنِ خلوت نشین و خیسِ بارانِ توام
مرغ طوفانم ولی بالم شکسته نازنین
بال پروازم بده گر مرغِ طوفانِ توام
#حسین_طلائی (سفیر نیشابور )
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
ریواس ......با لهجه ی نیشابوری .....خوانش و سرایش امین الرعایا 🌸🌺🌸🌺😊
Читать полностью…برداشت ریواس در نیشابور
قسمت اول
ریواس نیشابور به لحاظ مرغوبیت و کیفیت، بهترین ریواس کشور است که در در فهرست ناملموس کشور به ثبت ملی دانش و فرآوری رسیده است.
این گیاه ترش مزه، توسط کوهپایه نشینان بینالود در روستاهای میرآباد، برف ریز، بوژان، گرینه و شهرهای درود و خرو این شهرستان پرورش مییابد و اواسط بهار به بازارهای مصرف عرضه می شود.
برداشت این محصول همه ساله در فصل بهار، درآمد بسیار خوبی عاید کشاورزان میکند و به سه صورت تازه خوری، شربت و مربا مورد استفاده مردم قرار میگیرد.
کمک به درمان آلزایمر، گردش خون، کاهش وزن، مبارزه با سلول های سرطانی، پیشگیری از پیری زودرس، تقویت استخوانها و تقویت گوارش از خواص درمانی ریواس نیشابور است.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شاعر گویشی نیشابوری
جناب عباسعلی حشمتی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
هی رفیق
دو قشر از مردم همیشه بدبختن :
یکی اونایی که حرف هیچکس رو گوش نمیدن (خودرای)
یکی هم اونایی که حرف همه رو گوش میدن (دهن بین)
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
کانال شهرمن نیشابور
ارتباط باادمین کانال
@zahra_tamizi
/channel/shahremanneyshabour
#کلمات_درگویش نیشابوری
(۱)دیل کی سُفره نِیَّه(dil ki sofra neyyae)
دل که سفره نیست.
(۲) واکیدُم (vakidom)= باز کردم، گشودم.
(۳) :نَخُن نَخُن مُنوم
(Nakhon Nakhon monom)=
ناخن ناخن میکنم، "کنایه از جمع آوری با دست و به زحمت"
(۴) جونوم مرگ (jonom marg)=جوان مرگ
(۵) پییَر (piyar)=پدر، بابا
(۶) شُنُفتُم (shonooftom)= شنیدم
(۷) اَفتاو (aftav)= آفتاب، خورشید
(۸) مَیگاو (maygav)=ماده گاو، گاو مادر
(۹) دَم کیده (dam kidae)= باد کرده، ورم کرده
(۱۰) خِزبِزو (khez bezo)=خیز بردار، سریع بِدُو
(۱۱) وَخِزَه (vakhezae)= برخیزد، بلند شود.
(۱۲) اُورینجَه (orinjae)=یونجه
(۱۳) سِرَیی (serayii)=سیری، شکم پُر
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
قدردان زحمات وتلاش های کادر درمان هستیم
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
#صحیح_بنویسیم
💠✨💠✨
💠
اون کتاب ، ماله منه ❌ نادرست
اون کتاب مال منه ✅ درست
عزیزه دلم ❌ نادرست
عزیز دلم ✅ درست
سلام دوسته خوبم ❌ نادرست
سلام دوستِ خوبم ✅ درست
💠✨حرف " ه " به تنهایی معنای " است " یا "هست میدهد "
💠✨به جای کسره نباید به کلمه ها و واژه ها "ه "
اضافه کرد.
💠✨به معنای ماله توجه بفرمایید!! ماله وسیله
و ابزاری در بنّایی است ! پس کاربرد آن در
چنین جمله هایی به طور کامل غلط است.
گردآوری استاد: مجید ابراهیمی
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
جدال یوز پلنگ و تشی(بزون غوره)
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
سروده ی حلاج نیشابوری
تا کی غـم ایـن چـهـان بـیـهـوده خـوریـم
بـیـهـوده غــم بـوده و نـا بـــوده خوریم
بــهــتــر ز کـبـاب بره و شـیـر و عــسل
آن لــقــمــه نـان خـویش آسوده خوریم
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour
شهر من نیشابور-شماره ۱۱
بی بی شطیطه
بانو شطیطه ازبانوان فاضل نیشابوری است که مورد عنایت خاص امام موسی کاظم (ع) قرارگرفت.
شیعیان نیشابورهدایاوسئوالهای خودرابه فردی به عنوان نماینده خود سپردند بانوشطیطه نیز
مبلغ یک درهم به همراه
یک قطعه پارچه به او داد و گفت: «ای اباجعفر! در حالِ من، از حقِّ امام، این مقدار تعلّق گرفته، این را خدمت امام برسان».امام هدیه شطیطه را برگرفت و مابقی اموال را برگرداند و به نماینده فرمود:
سلام مرا به شطیطه برسان و این کیسه پول( ۴۰ درهم)و همچنین این قطعه پارچه را به او بده و بگو: آن را کفن خود قرار دهد که پنبه این پارچه از مزرعه ماست و خواهرم آن را رشته است.
به اوبگو: از هنگام وصول پول و پارچه کفن، نوزده روز بیشتر زنده نیستی، ۱۶درهم از آنرا خرج کن و ۲۴ درهم آن را جهت صدقه و تدفین خود نگاه دار و بگو«من بر جنازه او نماز خواهم گذارد».
آرامگاه بی بی شطیطه
بنایی چهار گوش، مسقف و کوچک از خشت و گل بوده که در گوشه یک قبرستان قدیمی قرار داشته، اطراف بقعه به یک فضای سبز ومیدان شهری تغییر پیدا کرد و چون آرامگاه در مرکز آن قرار دارد، به میدان بیبی شطیطه شناخته می شود.
از مهم ترین تزئینات این آرامگاه می توان به آینهکاری نمای داخلی گنبد و دو کتیبه کاشیکاری شده در دو طرف در ورودی اصلی، اشاره کرد. تاریخ وفات یا شهادت چهارده معصوم (ع) نیز در کتیبه ای که در قسمت غربی واقع شده ، ذکر شده است؛
تاریخ تولد بانو در کتیبه ای که در سمت شرق آرامگاه وجود دارد به تاریخ هجری قمری نوشته شده است.
کانال شهر من نیشابور
@shahremanneyshabour