instagram: sharr_text_graphy . که رمز ماست ایستاده مُردن .
درست گفت سعدی.
"ببین و بگذر و خاطر به هیچ کس مسپار".
@shar_text_graphy
که حالِ غرقه در دریا، نداند خُفته بر ساحل
@shar_text_graphy
غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم ؟
فرض کن کوهِ شنی طعنه ی طوفان خورده !
@shar_text_graphy
گفتیم زمان لازمه، میگذره درست میشه
نگذشتن زمان شد مشکل بعدی!
@shar_text_graphy
زیر آوار بی صدا جان داد
آنکه نانش همیشه آجر بود
#طبس
@shar_text_graphy
تمام زندگی من شرم بود. من از انسان بودن شرمگین بودم. حتی از اینکه انسان نامیده شوم خجل بودم.
میتوانستم درک کنم که چرا مردم مرا نمیخواهند. حتی وقتی سعی میکردم بخندم، نمیتوانستم از ته دل این کار را بکنم، چون میدانستم که هیچ کس نمیتواند مرا واقعاً بفهمد.
تنهایی، مثل یک سایه، همیشه همراهم بود. هر چه بیشتر از مردم فرار میکردم، بیشتر به عمق این تنهایی فرو میرفتم، تا جایی که دیگر نمیتوانستم خودم را درک کنم .
📚دیگر انسان نیست
@shar_text_graphy
پنجشنبهست
یادی هم کنیم از کسایی که هستن
ولی بودنشون مفت هم نمیارزه
@shar_text_graphy
و تو باز هم بیگانه ای را دوست خواهی داشت
بیگانه ای که خودت بوده ای.
شراب و نانش بده
و قلبت را بازپس ده،
به بیگانه ای که تو را دوست می دارد
کسی که در تمام عمرت، به خاطر دیگری
دست رد بر سینه اش کوفته ای،
همان که تو را با قلبش می شناسد.
نامه های عاشقانه ،
عکس ها
و یادداشت های روزهای نومیدی را از قفسه ی کتاب ها بردار،
تصویرت را از آینه بیرون بکش.
بنشین و برای زندگی ات جشن بگیر.
@shar_text_graphy
کم کم بوی پاییزو حس میکنم..
@shar_text_graphy
زندگی خواسته هامونو نداد هیچ
تو داشته هامونم رید !
@shar_text_graphy
بزرگترین دستاورد تابستون امسالم
این بود که خودم رو نکشتم...
@shar_text_graphy
ای زنبق وحشی
که در کوهستانی به نام انتظار
روییدهای
آیا تو نیز کسی را در این پاییز
وعده دیدار دادهای؟
شعر از اُنو نو کوماچی
@shar_text_graphy
همین که اول پاییز رفته ای ..
@shar_text_graphy
میگه که وقتی سگها کار اشتباهی می کنند،
سرشون رو میندازن پایین
ولی مارها مستقیم تو چشمهات نگاه می کنند ؛
دوباره بخون!
@shar_text_graphy
هر چند وقت یکبار چک کنید
شبیه آدمایی که ازشون بدتون میاد نشده باشین :)
@shar_text_graphy
همه چیز خراب اندر خراب است.
زندگی، هوا، کشتنِ وقت، همه چیز.
هیچ معلوم نیست که چه خواهد شد.
توضیح جزئیات جز دردسر نتیجهای ندارد...
@shar_text_graphy
تنها بودن در رنجها را میتوانستم تحمل کنم؛ اما من در علایقم نیز تنها بودم. با شگفتی در جزئیات چیزی غرق میشدم؛ اما زمانی که سر بر میآوردم تا درباره آن با کسی حرف بزنم، چیزی جز جهانی خالی و ساکت پیش رویم نبود.
-اتاق پدربزرگ در امارت اجدادی
@shar_text_graphy