چشمانت مرفین
لبانت عسل
بگذار در قوسِ گردنت اتراق کنم
دست به گیسوانت
فرو برم
و با جزر و مدِّ نگاهت
بالا و پایین بروم...
#شهاب_شهابی
شیطنت چشمهایت
در این روزگار بی خودی
آدم را یاد
شکوفه های گیلاس
در فصل سرد زمستان می اندازد
که چه زود
تسلیم خواهش زمین شدند
#حسین_خلیفه
امشب،،،
انگشتانم را
در پستی و بلندیِ گیسوانت
جای می دهم ...
آن هنگام که یک جُفت شاتوتِ سرخ
تاب میخورد با نگاهی خیره
درونِ حوضچه ی عشق
تاشلاقِ لبی
تازیانه وار
پرتاب شود روی لبانت
#شهاب_شهابی
جوانم
بی تجربه
و نابلد .....
سرگردان در بیابانِ اندامت
نمی دانم از سنگلاخهای تن ات
چگونه عبور دهم قلابم را
در دو راهی پاهایت
راه اسطبل هایت
از کدام سمت است بانو
صدای شیهه ی اسبِ تشنه می آید.
دره ی داغِ پاهایت را
نشان ده
و از چشمه هایت بنوشان
بگذار فروکش کند این عطش و تشنگی
تا سیراب شود این
وحشی بی رنجیر
#شهاب_شهابی
شب که میشود
موج علاقه ات غرق می کند مرا در آغوشت
و من قربانی نگاهت میکنم
عشق را
#زهرامحمدی
من بوسه میخواهم
من بوسه میخواهم
زیر برج ایفل
من بوسه میخواهم
میان میدان اصلی نوفل لوشاتو
روی رودخانه های ونیز
زیر برف های مسکو
زیر آفتاب ریو دو ژانیرو
من بوسه میخواهم
وسط بیابان،کنار اهرام ثلاثه
من بوسه میخواهم
کنار برج آزادی
عشق اگر عشق باشد
محصور به مختصات جغرافیایی نخواهد بود
در عین حال که زندانی یک آغوش است
#حامد_رجب_پور
بيا زندگى را شعر باشيم
سخت نيست ؛
تنها بايد گره ىِ
اشتها به تناول عشق را
با دسرِ تكه ترانه يى ناب
باز كنيم
بعدهرچه حس بر سطحِ تنهاى مان
ريخت را
باقلم موى آبرنگ تغزل
رنگ آميزى كنيم
تا شاهكارِ
من و تو نقش بندد ؛
بر امتداد روزهاى زندگيمان...
#ادیبحیدربیگی
ارتش های جهان
برای دزدیدن من با هم رقابت می کنند
از وقتی که فهمیده اند
بوسه هایم
از هزار فرسنگی
درست روی لب های تو
فرود می آیند
هنوز نفهمیده اند
راز این دقت
در لب های توست
خودت را پنهان کن...
#افشین_یداللهی
#تاریخ_فراموشش_نخواهد_کرد
جغرافیا را نمی فهمم
وقتی وسعت خواستنم
آغوش توست
تنها به تاریخ داشتنت می اندیشم
واین تنها معدله جبربست
که به اختیار
به ان تن داده ام
#علی_قنبری_بی_دل
عجب لحظه ی پاک
و مقدسی خلق می شود
آنگاه که سر بر روی شانه هایت بگذارم
و منتظرِ صحنه ی پیوندی که
تو را در آغوش بگیرم و با
خیره بر چشمانت به تو بگویم:::
هستی ام
هم نفسم
دوستت دارم
#شهاب_شهابی
هی لعنتی....!
عشق در پیچ و تاب گیسوانت
پنهان شده است
و من شبیهِ آلبالوی رسیده ی
درخت حیاطمان
آویزانم از شاخه ی گیسوانت....
خشابِ لبانت را
پر از بوسه کن
بگذار تفنگِ نگاهت
تیر بارانم کند
و من در
جوخه ی اعدامِ لبانت
جان بسپارم
#شهاب_شهابی
جراحتی شیرین
بدنم را
با رد بوسه های تیشه
بر بیستون
به تاول می اندازد
در یک بام و دو هوای اینروزها
رد اشکی گذرا
مثل نور شهاب
بر گونه هایم میگذرد
دست و پا میزنم و
دم بر نمی اورم
#مریم_امینی
نمی دانم
زنی از تو رفته است
یا مردی در من مرده
که دیگر
آغوشت گرمای سابق را ندارد
شاید هم دارد
و من حس نمی کنم
آغوشت
چقدر سرد است
آدم برفی
#ابوطالب_اسلامی
تو طلایه دار عاشقانه های منی
و امتدادِ خواستنت در من
همیشگی است
بگذار ،،،
همچون پیچکی از اندامت بالا بروم
و با بوسه بر لبانت
علاقه و دوست داشتنم را
بر گیسوانت
سنجاق بزنم
#شهاب_شهابی
می ایی
با هم پرواز کنیم،،
دو تایی
تا انتها،،
تا اوج دنج خاطره ها،،،
آنجا که،،،،،
صدای عشق
باشد و نوازش بوسه هایت.......
#ملیح_شفیعی_صبا
چراغ خاموش
عریان شو
بگذار در گردنه ی حیرانت
با تصادفِ جاده های فراز و نشیبت
واژگون گردم
#شهاب_شهابی
بغلِ گوشم
آرام نفس بکش تا تمامِ احساسم
به احترامِ نفسهای داغت
قیام کنند....
#شهاب_شهابی
یک نفر هست که قلبم دیوانه ی اوست
و زیبایی نگاهش
همچون دریایی است که
در قلب من همواره جاری است
انگار کسی جز او
به چشمانم نمیآید هرگز
#شهاب_شهابی
نفست را
در میان موهایم جا گذاشته ای
و همچنان
موج میزند در خیالم...
دریای عشق ات...
#زهرامحمدی
امروز میخواهم تورا
میهمان بهترین صبحانه عالم کنم
هزاران بوسه ی آبدار
و نان داغ آغشته
به خامه ی لبانت
بیدار شو دلبندم
بگذار چشمانت غزل عشق را
به نام صبح
بر نگاهم جاری کند
#شهاب_شهابی
#طلوعخورشیدمبارکصبحتونبعشقیار
خاطرات تو
همچون نوازش عاشقانه ای است
که هر شب
پنجره ی چشمانم را
خیس می کند
#زهرامحمدی
صورتی بپوشم پیدام میکنی؟
یا سبز بپوشم توی آغوشت گم شوم؟
چرا هیچ رنگی به چشمم نمیآید؟
چرا لباسهایم به تنم زار میزنند؟
چرا نمیتوانم تصمیم بگیرم؟
چرا نیستی جلوی چشمهایت بپوشم و دربیاورم؟
چرا توی آینه نیستی؟
آقای من!
کجا دنبال نگاهت بگردم؟
#عباس_معروفی