«به نام رفاقت، به کام تشکیلات»
🔸 نقدی بر روند جذب در تشکلهای دانشجویی
▪️دغدغه ورودیها همواره در بین دانشجوها بوده و هست. همیشه کسانی بودهاند که بخشی از زمان خود را به معاشرت با ورودیها و صحبت کردن و مشورت دادن به آنها اختصاص دهند. شاید احساس دِینیست که به کوچکترها دارند تا در عبور آنها از گذرگاه مدرسه به دانشگاه همراهیشان کنند. این رابطه گاهی از این هم فراتر میرود و ورودی به چشم برادر یا خواهر بزرگتر به سالبالاییاش نگاه میکند و در بسیاری از مسائل از او کمک میخواهد. در خوابگاه، در دانشگاه، حتی در تفریح و شادی و غم از همراهیاش استقبال میکند. اما همیشه هم افراد و گروههایی بودهاند که از این آب گلآلود ماهی بگیرند و از ذهن بکر و خالی از شناخت ورودی سوءاستفاده کنند. با ورودی رابطه محبتآمیز میگیرند و با او به تفریح میروند ولی برای اهدافی دیگر.
▪️شاید اگر برخی از ما سالبالاییهای دغدغهمندنما و رفتارهایمان نبودیم، هیچوقت این متن نوشته نمیشد. بحث بر سر ورودیهای ۹۸ از مدتی قبلتر از آمدنشان به دانشگاه و یا حتی قبولیشان در کنکور با محوریت اردوی ورودیها شروع شد. بحثها و جدلهایی که بعضا آدم را یاد دعوای رانندههای تاکسی بر سر مسافرها میانداخت! عدهای بر سر برگزار کنندههای اردو اختلاف داشتند و گروهی نگران تبلیغات سوء علیه انجمنهای علمی. شاید فکر میکردیم دیگر قرار نیست خبری از گروهها و تشکلها در اردو باشد اما تصوراتمان زمانی زخم خورد که اعلامیههایی از تبلیغ «طرح راه مهندسی» در دست ورودیهای یکی از دانشکدهها دیدیم. تن نیمهجان آرمانهایمان برای اردو با حضور دو نفر از نمایندههای یکی از تشکلها در حرم و بعد از آن در اطراف اردوگاه محل اقامت، جان به جانآفرین تسلیم کرد. هرچند که با واکنش به موقع مسئولین اردو از حضور آنها داخل اردوگاه ممانعت شد. اما اتفاقات بد فقط به اردو ختم نمیشود.
▪️با شروع ترم فعالیت گروهها برای ورودیها آغاز شد. بعضی از این اقدامات به حدی فضا را تهوع آور کرده بود که به راحتی میتوان از کنار کلاسهای رفع اشکال و توزیع نمونهسوالات چاپشده گذشت. کمکم به هر بهانهای ورودیها را در تعامل با افرادی از یک تشکل میدیدیم. اعضای تشکل با ورودیهای مختلف ارتباط گرفتند و گاها برنامههای تفریحی با آنها ریختند. همه اینها شاید، اگر به اسم گروه یا تشکلی تمام نمیشد، اتفاق بدی نبود. اما زمانی همه چیز تیرهوتار میشود که میبینیم گروهی آرمانش فدای مسائل تشکیلاتی نظیر #جذب شده است. متأسفانه نمایندگان تشکل در هر دانشکده نقشی اساسی در پیشبرد این آرمانهای تقلبی بازی میکنند. آنهایی که با ورودی ارتباط دارند، با برگزاری برنامههای تفریحی آنها را در تعامل با دیگر اعضای تشکل قرار میدهند. ماجرا آنجا جالبتر میشود که مسئول تشکل، از یکی از نمایندههای آن تشکل در یکی از دانشکدهها سوال میکند که چرا در فلان برنامه تفریحی خارج از دانشگاه که سرگروهها برای ورودیها تدارک دیده بودند، شرکت نکرده است؟!
▪️آری، ورودی مثل طنابی شده که یک سر آن را تمامیتخواهان «گرفتهاند» و میکشند، لکن مخالفین این رویکرد از ترس پاره شدن طناب سر دیگر را «رها کردهاند». ای کاش که جذب کردن گروهها به همین کارها خلاصه میشد اما معالاسف از تخریب و بدگویی پشت سر دیگر کسانی که برای ورودیها فعالیت می کنند هم دریغ نشده است.
▪️امروز نه، ولی فردا روزی، ورودیِ امروز از خود نمیپرسد که چرا گروهی باید نمونهسوال ریاضی ۱، آن هم در دفتر خود توزیع کند؟ بعدها که دیگر ورودی نبود، از این که دیگر خبری از نمونهسوالات دیفرانسیل نیست، تعجب نمیکند؟ آیا برایش سوال نمی شود دانشجوی ارشدی که دبیر یک گروه فرهنگی بزرگ در دانشگاه است، چرا باید به دنبال ارتباطی چنین صمیمی با ورودیهای کارشناسی باشد؟ این سوال برایش به وجود نمیآید که چرا در دانشکدهای مثل دانشکده کامپیوتر که خود سلسلهبرنامهای برای ورودیها و انجمن علمی فعال و پویایی هم دارد، باید گروهی دیگر راهورسم رشته مهندسیاش را به او نشان دهد؟
▪️اما جواب همه اینها روزی برایش روشن میشود. زمان دعوت شدنها به اردوهای تشکیلاتی، برنامههای داخلی، دورهمیهای تشکلی. و آن روز است که از دانشگاه و فعالیتهایش زده میشود. آن زمان است که میفهمد چه کسی از سر دلسوزی به او کمک میکرد و چه کسی در راستای اهداف تشکل. میفهمد چه کسی از کار و درسش کوتاه کرده تا به او کمک کند و چه کسی کارش کمک کردن به ورودیهاست!
▪️ای کاش ورودی را به یک اندازه با همه اضلاع ابنسینا آشنا کنیم. نه تنها همه ابنسینا، بلکه همه دانشگاه. ای کاش با انجمنهای علمی موازی کاری نکنیم و ای کاش فرصت انتخاب زمین فعالیت را از کسی نگیریم.
🖋 #محمدحسین_بهمنی / ورودی ۹۷ مهندسی کامپیوتر دانشگاه صنعتی شریف
📸 bit.ly/2Q4F10e
✅ t.me/siaaheh
«امکان هیئت سیاسی: از فرصت تا تهدید»
بخش ۱/۲
🔸 هیئت در این متن به معنی مجموعه هیئت است و نه مراسم هیئت.
▪️صحبت از سیاسی شدن هیئت، حساسیت افراد بسیاری با سلایق مختلف را برمیانگیزد. از کسی که قائل به جدایی دین و سیاست است گرفته تا خود بچهمذهبیها که چه بسا نظرشان با گروه قبلی قرابتی نداشته باشد اما ورود هیئت به عرصه سیاسی را درگیری آن در بازی های پوچ قدرت میدانند که از میزان خلوص هیئتی بودن میکاهد و انرژی مجموعه هیئت را هدر میدهد. اما به نظر میرسد هر دوی این نگاهها، توأمان این دغدغه را نیز دارند که سیاسی شدن هیئت، مانع حضور طیف وسیع و متنوع دانشجویان در آن میشود که نتیجهاش به انحصار درآمدن آن در انقیاد سلیقهای خاص است.
▪️اما برای طرح بحث درباره این مسئله، ابتدا باید مراد خود از امر سیاسی را روشن کنیم؛ امری که در نظر عامه، تعاریف متفاوتی برایش گفته میشود که البته از تعریف مطلوب آن فاصله دارد. انسان از هنگامی که خود را در میان انسانهای دیگر یافت و هنگامی که ارزشها و غایتی برایش اهمیت پیدا کرد، برای حرکت دادن خود و سایر انسانها به سمت آن غایت تلاش میکند. تلاش او به واسطه روشی است که ما آن را امر سیاسی مینامیم. در این تعریف چه بسا دو نفر غایت یکسانی داشته باشند اما روش متفاوتی برای رسیدن به آن در پیش گیرند و بنابراین مشی سیاسی متفاوتی هم دارند.
▪️یکی از مفاهیمی که در این تعریف اهمیت پیدا میکند «قدرت» است، مفهومی که برای حرکت دادن انسانها به سمت آن غایت مطلوب نقش اساسی دارد (همه ائمه ما برای اصلاح امور دعوی حکومت داشتند) و این یعنی بیدلیل نیست که ما عرصه سیاست را نبرد قدرت بدانیم. اما قدرت در این تعریف غایت نیست بلکه وسیله است و معناداری امر سیاسی به جنبه نرم باطنی آن است و نه بازی قدرت ظاهری. همچنین کسی به طور حقیقی وارد دنیای سیاست شده که به جنبه نرم سیاستی که در حال عملی کردن آن است آگاه باشد؛ و نه اینکه صرفا در ظاهر، درگیر بازی قدرت شده اما به معنا و جهت کار خود واقف نباشد.
▪️با تعریفی که از امر سیاسی ارائه شد، مشاهده میشود که چه میزان سیاست در نگاه کنشگران و ناظران این عرصه از حالت مطلوب آن فاصله دارد و صرفا به جنبه قدرتورزی آن بها داده میشود. خطر گرفتاری به این وضعیت برای هر گروهی که ناخودآگاه وارد این عرصه شود، همواره وجود دارد. خطر بالقوهای که سیاسی شدن هیئت را تهدید میکند، فعلیت یافته همان چیزیست که تقریبا همه گروههای سیاسی دانشگاه گریبانگیر آن هستند: وارد شدن در بازی قدرت درون دانشگاهی و بیرون دانشگاهی با کمترین توجهی به جنبه نرم سیاست. این وارد شدن در بازی قدرت علاوه بر ایجاد نکردن رشد سیاسی برای افراد درگیر با آن، باعث از بین رفتن امکان گفتوگو و شکاف هر چه بیشتر گروههای سیاسی با یکدیگر میشود.
▪️هیئت در این میان گروهی است که افراد با گرایشات فکری مختلف سیاسی را گرد هم جمع میکند و سبب آن میشود که در برنامهای احساسات این افراد به یکدیگر نزدیک شود. اما پس از پایان آن برنامه و بازگشت افراد به روال عادی فعالیت دانشجویی، همچنان همان شکافها و عدم گفتوگوها وجود دارد. با دیدن این وضعیت، «صوری» بودن اجتماع این افراد در ذهن نقش میبندد؛ گویی هیئت نتوانسته کمترین نزدیکی واقعیای بین افراد درگیر با خودش به وجود آورد.
▪️دانشگاه و هر گروه دانشجویی برای بیرون آمدن خود از فضای حاکم بر سیاست و بیرون آوردن دیگران از آن، از امکان ویژهای برخوردار است و امکان هیئت دانشجویی در این میان ویژهتر نیز هست؛ اما از سختی این راه اصلاحی چیزی کم نمیکند. به نظر میرسد که لاجرم اولین قدم در این راه، شکل گرفتن یک هویت سیاسی میان افراد درگیر با هیئت است؛ هویتی که حاصل تأملات و گفتوگوهای درونی این افراد است و جنبه نرم سیاستورزی را شکل میدهد. در گام بعدی گفتوگو با کل دانشگاه در الویت قرار میگیرد. هیئت باید بتواند از جنبه فرهنگی با سایر گروهها وارد گفتوگو شود و نه اینکه صرفا وارد بازی قدرت با آنها گردد. قدرتنمایی در دانشگاه و بیرون دانشگاه را میتوان قدم نهایی این راه اصلاحی در نظر گرفت.
🖋 #سجاد_معینیپور / ورودی ۹۶ مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف
👇#ادامه یادداشت در پست بعد
📷 bit.ly/2EqBfYr
✅ t.me/siaaheh
#مدیر_فرهنگی
#کارشناس_فرهنگی
ساختار معاونت فرهنگیهای دانشگاههای سراسر کشور، بهگونهای است که جدا از معاون فرهنگی، مدیر فرهنگی و کارشناسان فرهنگی داریم؛ اخیرا با انتصاب دکتر امیر نورانی، خلأ مدیر فرهنگی در شریف پر شد؛ اما در معاونت، تنها یک کارشناس فرهنگی داریم (خانم مهرنوش خروارریز). استاندارد کار، وجود کارشناس فرهنگی جداگانه، برای کانونهای فرهنگی، نشریات و انجمنهای علمی است؛ در واقع، خانم خروارریز، همزمان کار سه نفر را انجام میدهند!
البته طبق شنیدهها، چند سال پیش اینگونه نبودهاست و چند کارشناس داشتهایم. حال که با تکمیل مسئولیت مدیریت فرهنگی، یک گام رو به جلو برداشتهایم، خوب است با افزایش کارشناسان فرهنگی، قدم بعدی را محکمتر برداریم.
📻بشنوید: پادکست برنامه این هفته #دایره با عنوان «اردوی زیباکنار؛ طلوعی امیدبخش یا تداوم غروب؟»
🔸هدف از طرح اردوی فعالان فرهنگی موسوم به زیباکنار چه بود و چه شد که به زیباکنار منجر شد؟ آیا گزینهی دیگری مطرح شد؟ این برنامه چه اهدافی را دنبال میکند و چگونه میتواند این اهداف را جامهی عمل بپوشاند؟
👤#جواد_درویش، مشاور معاون فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف، که خود در بطن ماجرا بوده است در مورد طرح این اردو میگوید: «فعالان فرهنگی شهروندان درجهی دو و سهای بودند که این اردو حق آنها است.»
👤#حسام_الدین_میرجلیلی، مدیرمسئول و صاحبامتیاز نشریه «داد»، این اردو را تداوم رویهی پیشین معاونت فرهنگی دانسته و معتقد است ساختار کنونی معاونت فرهنگی نیازمند یک بازنگری جدی است.
در شنوتو بشنوید:
https://b2n.ir/39119
@dadmag
@dadradio
«سخنی با شریف»
❇️ وجود برخی ابهامات در فضای فرهنگی و دانشجویی و شنیدن برخی صحبتها درباره عملکرد مسئولین فعلی و نگرانی بابت زیر سوال رفتن هویت دانشگاه از طریق رفتن مسائل جزئی به بیرون و اعمال فشارهای نامتعارف از طرف نهادهای بیرونی و ایجاد روندهای بدعتآمیز در حل مسائل، ما را بر آن داشت با نگارش این نامه ضمن تشریح و تبیین برخی مسائل از هویت دانشگاه نیز در برابر هرگونه زیادهخواهی و تمامیتطلبی دفاع کنیم.
📝 بخشهایی از متن نامه:
🔹 ارتباط با نهادهای بیرونی برای برکناری یکی از مسئولین دانشگاه، آن هم به خاطر مسائل جزئی و مدیریتی (و نه مسائل مرتبط با منافع ملی یا مصالح انقلاب) حرکتی بیسابقه و البته بدعتآمیز است. بیرون بردن مسائل جزئی دانشگاه، به مسلخ کشیدن هویت دانشگاه است. باید دانست که زمان زیادهخواهی در دانشگاه به سر آمده و در برابر تلاشهای غیرعادی، نامتعارف و زیادهخواهانه این گروه باید ایستاد. البته مطمئن هستیم که بسیاری از دوستان ما در این جریان، تابع ارزشهای الهی و انسانیاند و چنین روشهایی را نمیپسندند و موافق هیچ نوع زیادهخواهی نیستند. بنابراین لازم است این زیادهخواهی نه به حساب بدنه این جریان، بلکه به حساب برخی مسئولین و بزرگان آن نوشته شود که گویا فراموش کردهاند در مرام اسلام و انقلاب، اخلاق و قانون و شرع بالاتر از تصمیمات کوچک ما هستند.
🔹 تمکین به خواسته تغییرات در معاونت فرهنگی در زمانی که ظن دخالت بیرونی در دانشگاه و فشار غیرمعمول برخی جریانها وجود دارد، عملا منجر به شکستن احترام و شأن جایگاه ریاست دانشگاه خواهد بود. همچنین این تمکین قطعاً کار را برای هر فردی که بخواهد در معاونت به کار ادامه دهد، بسیار سخت میکند؛ چرا که او در صورت هرگونه اشتباهی با این اتهام احتمالی مواجه میشود که گزینه دستنشانده طیفی خاص است. علاوه بر این ایجاد تنش در تغییر معاونت میتواند منجر به ایجاد دوقطبی دردناکی در میان فعالین دانشجویی شود و بذر سوءظن به یکدیگر را در میان دانشجویان بپراکند. و در آخر اگر باب دخالتهای بیرونی در دانشگاه بر سر مسائل جزئی باز شود و در بسته نگه داشتن آن تعلل کنیم، ایستادن در مقابل آن و بستنش در آینده هزینهای صدچندان برای دانشگاه و انقلاب خواهدداشت.
🔸 متن کامل نامه را در اینجا میتوانید بخوانید.
🔸 برای پیوستن به امضا کنندگان این نامه از اینجا اقدام کنید.
@Sokhani_ba_sharif
متن حمایت سید محمدحسین قاسمی، دبیرِ دبیران و مدیر شورای هماهنگی کانونهای دانشگاه، در حمایت از نیازِ مُبرم کانون هنرهای تجسمی به افزایش فضای دفتر فعلی:
با سلام و احترام
جناب آقای دکتر حسینی، معاونت محترم فرهنگی و اجتماعی دانشگاه صنعتی شریف
رشد کانونهای فرهنگی در سالیان اخیر، و به همت شخص شما، بسیار ملموس بودهاست. یکی از فعالترین و شادابترین آنها، کانون هنرهای تجسمی است. گرچه همواره این کانون با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم کردهاست و از پررنگترین آنها، میتوان "کمبود فضا" را نام برد.
اینجانب، سید محمدحسین قاسمی، دبیر دبیران کانونهای فرهنگی، بدینوسیله خواستارم تا در صورت امکان، اقدامات لازم را جهت افزایش فضای فعلی دفتر کانون هنرهای تجسمی مبذول فرمایید.
امید است با این اقدام، گامی بزرگ در جهت تعالی این کانونِ تأثیرگذارِ دانشگاه برداشته شود.
سید محمدحسین قاسمی
@VisualArts_Sharif
🎨🎨🎨🎨🎨🎨
#حراست
از عجایب دانشگاه شریف، حراست غیرقابل پیشبینی ماست!
هنگام برگزاری رویدادهای فرهنگی، افرادی از خارج از دانشگاه، برای شرکت در آن برنامه، به شریف میآیند و نیاز به ثبت کد ملی آنها در سامانه است. پیش از این، اموری از این دست، کاغذی صورت میگرفت که با راهاندازی پورتال معاونت فرهنگی، روش الکترونیک جایگزین آن شد که سبب سهولت کار شدهاست؛ اما هنوز، حتی اگر در سامانه، نشان دهد که نامه به دست مسئولان حراست دانشگاه رسیده، نمیتوان مطمئن شد که مدعو شما را به دانشگاه راه میدهند!
زیرا سلسله مراتبی نیز باید در حراست طی شود تا اسامی به درب اصلی دانشگاه تحویل دادهشود...
جدا از این بوروکراسی بیفایده، بهراستی چه چیز در دانشگاه ماست که اینچنین سختگیرانه با ورود غیرشریفیها مخالفت میشود؟ :)
بارها فعالان دانشجویی با هزاران زحمت و تلاش فراوان، فردی مشهور و محترم را به دانشگاه دعوت کردهاند؛ لیکن بهدلیل موارد فوق، برخوردی غیرمحترمانه در بدو ورود، با آنها صورت گرفتهاست.
امید است تجدید نظری در این باب صورت پذیرد تا دغدغهای زائد برای فعالان فرهنگی ایجاد نشود.
#یادداشت
✍ سید عطا ناقدیفر
ماجراهای پیشآمده دیروز و امروز درباره #گروه_کوه، من را بر آن داشت که نکاتی را در این باره من باب #تبیین عرض کنم؛ باشد که اندکی از این فضای #زننده و #پرکینه فاصله بگیریم.
بعد از انتشار فیلم مذکور در اکانت منسوب به دانشگاه، حسب عقیدهام که #بیتفاوتی مقابل اشتباهات اطرافم را مذموم میدانم، توییتی در این مورد منتشر کردم که پاسخهای زیادی را، که غالبا تهاجمی، توهینآلود و غیر منصفانه بود به دنبال داشت(که متاسفانه مولود فضای توییتر است). به همین دلیل لازم میدانم توضیحاتی عرض کنم.
بر خلاف آنطور که برخی رفقا وانمود کردهاند، واضح است که ما نه مشکلی با #کوهنوردی داریم و نه با گروهِ کوهی که افتخار دانشگاه بوده و هست. تنها مشکل ما، فضای #مختلط پیشآمده در قله بود که آن را بر خلاف قانون میدانیم و زاویهدار نسبت به شئونات دینی.
همانطور که عرض کردم، بنای بنده بر #حسن_ظن است و طبق همین مبنا بنایم بر این است که دوستانی که دست هم را گرفتهاند یا محرماند و یا حائل دارند. با این وجود، باز هم کلیتِ این فضا را سازنده نمیدانم. دلایلش نیاز به تبیین مفصل دارد که در این چند توییت نمیگنجد. اگر رفقا مایل باشند، درخدمتشان هستم که دلایل را تبیین کنم.
با اینکه نسبت به این عمل موضع گرفتهام و میگیرم، ولی هیچگاه مشکلی با رفقای گروهِ کوه که دوستانمان هستند، نداشته و ندارم. به عقیده بنده، #حسن_فعلی با #حسن_فاعلی تفاوت دارد. همانقدر که باید نسبت به فعل موضع بگیریم، باید حواسمان باشد که نگاه مثبت به برادران و خواهرانمان را حفظ کنیم(برداشتی که بنده از مجموعهای از روایات ائمه داشتهام)
طی صحبتی که با دبیر محترم گروه کوه داشتم، ایشان به خوبی توضیح دادند که مبنای گروه کوه در همه برنامهها جدابودن است و نظر گروه کوه با نظراتِ افرادی که در پی بهرهبرداری از این اتفاق بودند، تفاوت دارد.
و البته در میان این همه توهین و افترا، رویکرد #تعاملمحور و #همدلانه ایشان برای رفع برطرفشدن سوءتفاهمات، طبیعتاً برای خیلی از رفقا که در پی بهرهبرداری خود بودند، قابل استفاده و الگوبرداری است.
در این بین، متأسفانه خبر و تیتری که خبرگزاری #فارس کار کرده، این اتفاق را بد تصویر کرده و تا حدی چنین وانمود شده که کلِ اردو مختلط بوده. این اقدام خبرگزاری، فرصت را برای برخی از رفقا فراهم کرده که تهمتهایشان را درباره فشار از بیرون دانشگاه، دوباره از سر بگیرند.
بنده فقدان فضای #مفاهمه و #همدلی را، که جز به وسیله #گفتگو فراهم نمیشود، شدیدا در فضای دانشگاه حس میکنم. متأسفانه در رفتار رفقایی که خود را دنبالهرو جناب سید محمد خاتمی، نظریهپردازِ گفتگوی تمدنها میدانند، اصلا چنین رویکردی یافت نمیشود.
در انتها امیدوارم که فعالیتهای مفید گروه کوه، با قوت بیشتر و با اشتباهاتِ کمتری در آینده پیگیری بشود. همچنین امیدوارم بالاخره توفیق شرکت در یکی از برنامههای این گروه برای بنده پیش بیاید:)
در انتها جا دارد این آیه زیبا را مرور کنیم:
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بسيارى از گمانها بپرهيزيد كه پاره اى از گمانها گناه است (سوره حجرات آیه ۱۲)
و حواسمان باشد که یک توییت معیار خوبی برای #قضاوت و #برچسبزدن نیست.
یا علی مدد
#یادداشت
✍ سارا محمودآبادی، دبیر سابق واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی شریف
🔵 ورزش زنان در شریف
با توجه به اهمیت انکارناپذیر ورزش و وضعیت جسمانی دانشجویان دانشگاه، ورزش زنان در شریف بایستی از سوی تربیت بدنی آسیبشناسی و اصلاح گردد. بهطور میانگین دانشجویان زن، دچار کمتحرکی مفرط هستند. با توجه به تجربه بنده در طی این چند سال، ما هرساله از سوی مدیریت تربیت بدنی، بهویژه خانم دکتر روغنی و تبریزی، شاهد تغییرات مثبت و محسوس در ورزش بودیم. بهبود و افزایش امکانات خوابگاه دختران، برگزاری مستمر کلاسهای ورزشی، برگزاری برنامههای یکروزه گردشی و تفریحی از جمله پیادهروی و کوهنوردی، برگزاری مسابقات بیندانشکدهای، مسابقات درونخوابگاهی و بینخوابگاهی و... همه حاکی از توجه ویژه تربیت بدنی به ورزش خوابگاهیان و دانشجویان است. اما متأسفانه همچنان ما شاهد حضور کمرنگ زنان در این کلاسها هستیم. با توجه به گزارش روزنامه شریف در سال گذشته، یکی از این دلایل، برنامهریزی زمانی غلط و ناعادلانه سالنهای مشترک بین مردان و زنان است که جای بررسی و تجدیدنظر دارد. هم چنین تنوع ناکافی رشتهها، و تا، حدودی، عدم توجه به سلایق نیز مشاهده میشود؛ بهطوریکه در نظرخواهی، تعداد زیادی از دانشجویان، خواهان برگزاری کلاسهای رزمی و ورزشهایی چون پیلاتس و زومبا و... بودند. در کنار این انتقادات، بهزعم بنده، سیستم اطلاعرسانی امکانات و کلاسهای ورزشی و طراحی پوستر نیز تاحدودی ایراد دارد. در تمامی این چند سال که از نزدیک با تربیت بدنی در ارتباط بودم، همواره شاهد همکاری، انتقادپذیری و توجه فراوان از مسئولین تربیت بدنی بودم؛ اما تعداد کسانیکه از این امکانات استفاده میکردند، با توجه به تعداد دانشجویان زن، همواره در اقلیت بود؛ لذا بزرگترین مشکل را در عدم مشارکت و تمایل خود دانشجویان میبینم و تعداد زیادی از کلاسها با عدم استقبال مواجه میشود.
از سوی دیگر ما شاهد ممنوعیت دوچرخهسواری برای زنان در دانشگاه هستیم. این مطالبه، سالها در دانشگاه از سوی انجمن اسلامی و تعدادی از دانشجویان پیگیری شدهاست اما همچنان این ممنوعیت، بدون هیچ دلیل قانعکنندهای، از سوی مسئولان دانشگاه، به دانشجویان زن تحمیل میشود. شاید بتوان این ممنوعیت را بزرگترین خلأ ورزش زنان در دانشگاه نامید.
#ورزش_بانوان
در دانشگاه ما، امکانات ورزشی نسبی خوبی برای پرکردن اوقات فراغت دانشجویان وجود دارد. حتی تیم بسکتبال شریف در لیگ بسکتبال بازی میکند و در سالن جباری دانشگاه ورزشهای مختلفی هرروزه توسط استادان، دانشجویان، مسئولان و کارمندان انجام میپذیرد. باشگاه بدنسازی شریف و بهطور کلی ساختمان تربیت بدنی، امکانات خوبی را برای ما مهیا کردهاند.
بهتازگی نشریه ورزشیای نیز در شریف، برای اولین بار آغاز به کار کردهاست و توجه به این حوزه بیشتر شده.
اما یکی از اساسیترین مشکلات، محدودیت ورزش بانوان است و مسائلی که با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ نظیر دوچرخهسواری آنان و یا محدودیت در استفاده از امکانات سختافزاری دانشگاه و خوابگاه.
از تمامی دوستانی که دغدغه این حوزه را دارند، دعوت میکنم تا با مشارکت در نگارش مطلب، نگاه ویژهای به آن داشتهباشند.
#خبر
🔴محکومیت فروغ به ۹ ماه افزایش یافت.
🔸 پس از تشکیل جلسهی امروز، شورای فرهنگی دانشگاه حکم به تعلیق ۹ماههی نشریهٔ فروغ، نشریهٔ واحد حقوق و مطالعات زنان انجمن اسلامی دانشجویان، داد.
🔹 لازم به ذکر است هفتهی گذشته، کمیتهٔ ناظر بر نشریات دانشگاه، حکم تعلیق ۳ماههی این نشریه را صادر کردهبود.
⬅️ گزارش تكميلی شورای فرهنگی در اين رابطه منتشر خواهدشد.
@AnjomanSUT
🚨 پیش از مطالعهٔ متن، بیوی کانال را بخوانید.
«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ»
- بخشی از آیهٔ ۴۸ سورهٔ مائده
❇️ تکثرگرایی در دین مبین اسلام را از پیام آسمانی فوق میتوان دریافت؛ اگر صدای خود را تنها صدای همهٔ جامعه بدانیم، هرگز نمیتوانیم خود را مسلمان حقیقی بشماریم. در بستر این پلورالیسم و تضارب آرا، گفتوگو شکل گرفته و بهتبع آن، رشد و توسعه رخ میدهد.
🟣 انتشار خبر تعلیق سهماههٔ نشریهٔ «فروغ» (نشریهٔ واحد زنان انجمن اسلامی) مصادف شد با ۳ مه؛ روز جهانی آزادی مطبوعات :)
البته از کشوری که در ردهبندی آزادی رسانهها، در رقابتی سخت با کشورهایی چون چین، ویتنام، کرهٔ شمالی و...، در رتبهٔ ۱۷۳ از ۱۸۰ قرار دارد، انتظاری بس بیهوده است که در این زمینه، امید چندانی داشتهباشیم. اما در دانشگاه شریف و دورهٔ معاونت فرهنگی فعلی، این قضیه بیسابقه است.
پیر پرنیاناندیش چه خوش گفت:
یک دم نگاه کن که چه بر باد میدهی
چندینهزار امید بنیآدم است این
🔶 اگر در مقولهٔ دین عملگرایانهتر ورود میکردیم، اینگونه با تابوهای نادرست، در محدودیتهای خودساخته زندگی نمیکردیم. تاریخ پر است از هنجارشکنیهای درستی که تعالی جامعه را در پی داشتهاست (مانند پیامبر اکرم (ص) که زندهبهگورکردن دختران را با درایت خود و تکیه بر وحی الهی، منسوخ کردند)؛ صدر اسلام بر سر پیامبر زباله میریختند و (نعوذ بالله، در قیاسی معالفارق) حال نیز دشنامها را بهسوی فروغ روانه میکنند.
📜 حداقل برای سه ماه، شریف بیفروغ شدهاست؛ خطاب به آنهایی که میتوانستند برای عدم وقوع این موضوع، اقدامی صورت دهند ولی نکردند، با بهرهگیری از «آلبر کامو» میتوان گفت «شیرجههای نرفته، گاه کوفتگیهای عجیبی به جا میگذارند».
🎼 موسیقی زیر را گروه چارتار برای بانوان سرزمینم خواندهاست؛ با هم گوش دهیم.
«گله کن... آن دل رنجیده تویی؛ گله کن!»
@sharifdetails
👆 #ادامه یادداشت از پست قبل
«امکان هیئت سیاسی: از فرصت تا تهدید»
بخش ۲/۲
▪️اما شکلدهی به این هسته نرم نیز پیچیدگیها و ظرافتهای خاص خود را دارد که عدم توجه به آن، ادامه دادن این راه اصلاحی را بیمعنا میکند. شاید مهمترین اصل برای رعایت ظرافت آن، توجه به بها دادن گفتوگو و تضارب آرا بین نگاههای مختلف است که بدین واسطه شیوه فکر کردن و روش تشخیص حق از باطل برای افراد درگیر با هیئت به دست میآید. منابر هیئت نباید صرفا در سیطره یک نوع نگاه به دین باشند و تبلیغکننده آن شوند. منبریها باید از طیفهای مختلف و در موضوعات متنوع دعوت شوند و بر سر صحبتهایشان مداقه صورت گیرد و موارد درگیری و اختلاف به بحث گذاشته شود.
▪️هیئت برای تصمیمگیری جهت قدم گذاشتن در این راه باید در ابتدا تکلیفش را با بعضی موضوعات مشخص کند و اصطلاحا مختصات هویت و فعالیتش در در فضای دانشگاه و جامعه تعیین نماید. تأمل درباره برخی سوالات کلیدی و پاسخ به آنها میتواند نخستین گام برای حرکت در این مسیر باشد و نسبت همگان با هیئت را به طور واضح مشخص نماید.
▪️آیا هیئت دانشجویی شریف میخواهد بر وجه دانشجویی خود تأکید کند یا وجه هیئتی خود؟ یا به عبارت دیگر هیئت دانشگاه هم قرار است مثل یک هیئت محلی یا صنفی فعالیت کند و آمال و آرزوهای فعالین و گردانندگانش، یکی از هیئتهای بزرگ تهران است یا هیئت دانشجویی کارکرد و محتوای متفاوتی برای خود دارد؟
▪️آیا هیئت دانشجویی شریف میخواهد در سطح دانشگاه و کشور بازیگر سیاسی اثرگذاری باشد؟ حوزه و میزان این اثرگذاری تا چه اندازه خواهد بود؟
▪️هیئت و فعالین آن تا چه اندازه مایل هستند بر روی محتوا و جهت سخنرانهای منبر مسجد شریف تأثیر بگذارند؟ آیا صرفا قرار است سخنرانی دعوت شود و حرفی بزند و بعدا هیئت در جایگاه دفاع از آن عمل کند؟
▪️آیا علاقه و اعتقادی به شنیدن دیدگاههای مختلف دینی(چه روشنفکران دینی و چه روحانیون) میان هیئتیها وجود دارد یا صرفا یک نوع نگاه را برحق میدانند و سعی در گسترش ش ترویج آن دارند؟
▪️پاسخ به سوالاتی شبیه به اینها تعیین میکند که چه میزان سیاسی شدن هیئت معنیدار بوده و احتمالا پس از سیاسی شدنش همچنان میتواند طیف وسیعی از دانشجویان را به خود جذب کند؛ و یا اینکه دغدغه مخالفان سیاسی شدن هیئت بهجا بوده است.
🖋 #سجاد_معینیپور / ورودی ۹۶ مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی شریف
📷 bit.ly/2EqBfYr
✅ t.me/siaaheh
#زیباکنار
آخرین پست مربوط به زیباکنار ۲ را به "دستهبندی منتقدان زیباکنار" اختصاص دادهام.
بهطور کلی، میتوان انتقادها را به سه دسته تقسیم کرد:
1) انتقاد مغرضانه
اصولاً در مواجهه با هر پدیدهٔ نوین، گروهی از افراد، منافع خود را در تعارض با آن میبینند و به مخالفت با آن برمیخیزند. نخستین دسته، افرادی هستند که بهدليل عدم توانایی در کنترل و مدیریت کامل این اردو، سعی در تقابل با آن دارند.
2) انتقاد ناآگاهانه
گروه دوم، شامل کسانی است که از جزئیات اردو خبر دقیقی ندارند و براساس شنیدهها، گاه انتقادهای نادرست میکنند؛ نظیر انتقاد از بودجه اردو؛ درحالیکه کل بودجه فرهنگی دانشگاه، معادل ۱۵ روز یارانه غذای سلف است!
و یا مکان اردو؛ که بنابر شواهد، برقراری این اردو در تهران، گرانتر از زیباکنار آب میخورد.
3) انتقاد دلسوزانه
اما افرادی هستند که ساختار کلی اردو، نظیر نحوهٔ انتخاب مسئول اردو، دبیران کارگروهها و محتوای ارائهها را نکوهش میکنند و با اثرگذاری در هر جایی که میتوانند، سعی در بهبود کیفیت اردو دارند.
@sharifdetails
🔷نسخه کمحجم
📻بشنوید: قسمت یک برنامهی #دایره: «اردوی زیباکنار؛ طلوعی امیدبخش یا تداوم غروب؟»
@dadmag
@dadradio
#یادداشت
🔷 قتل فرهنگی
بارها تلاش کردهایم تا نشان دهیم فعالیت فرهنگی در دانشگاه، یک «فوق»برنامه نیست و باید در بطن زندگی هر دانشجو باشد. در همین راستا، معاونت فرهنگی فعلی، درگیرکردن طیف گستردهتری از دانشجویان با فضای فرهنگی را در دستور کار خود قرار دادهاست. این رویه، بهطور کلی مقدس و مبارک تلقی میشود؛ زیرا فعالیت دانشجویی، نباید «انحصاری» باشد. نقص کار اما آنجا هویدا میشود که در صورت عدم پیشبرد قاعدهمند این هدف، کار «فرهنگی»، تا سطح کار «اجرایی» تنزل پیدا میکند و طبقهای از بهاصطلاح فعالان شکل میگیرد که فقط مجری اوامر هستند. یکی از مواردی که ذیل «نافرهنگ» (در مقابل فرهنگ) قرار دارد، «حادثه» است؛ یعنی نهتنها پس از عقبگرد مذکور، از فرهنگ دور میشویم، بلکه بهتدریج، به ضدّ آن دچار میشویم. متعاقباً مشاهده میکنیم که میدان فعالیت دانشجویی، خالی از ایدهپردازی میشود و کنشهای«خلاقانه» رو به زوال میگرایند. در نتیجه، بسیاری از رویدادهای دانشجویی را تنها برای دیدهشدن و کسب «توجه» برگزار میکنیم و «توهم» انجام کار فرهنگی در ما پدید میآید.
«کلاکر» میگوید: «فرهنگ، مفهومی وصفگرایانه بهمعنای گنجینهای انباشته از آفرینندگیهای بشر است»؛ این در حالی است که جایگزینکردن فعالان گروههای اصیل دانشجویی با نیروهای صرفاً اجرایی، به حذف عنصر «آفرینندگی» منجر میشود و دلیل دیگری است بر قتل فرهنگی. دستهای از این افراد که بهواسطۀ مسئولان دانشگاه، وارد فضای فرهنگی شریف شدهاند، چون حیات فرهنگی خود را وابسته به او میپندارند، حتی از نوآوری و اختلاف نظر با رئیس، معاونان و بهطور کلی سران دانشگاه نیز اجتناب میکنند و تکمیلکنندۀ انحطاط موجود هستند. همچنین این عزیزان، با مفهومی به نام تشکیلات –که شالودۀ اصلی گروههای دانشجویی است- آشنایی ندارند؛ زیرا در مدتی اندک و بدون طیکردن سلسلهمراتب، به جایگاهی معادل با فعالان حقوقی دانشگاه رسیدهاند. حال، هنگامیکه در برنامههای کلان فرهنگی دانشگاه که نیازمند سیاستگذاری تشکیلاتی است، نظیر اردوی ورودیها، آنها را در رأس کار قرار میدهیم، موجب افزایش تنشها و خستگی سایر افراد سیستم میشوند.
البته در این جا میتوانیم یک ایراد نیز به گروههای دانشجویی وارد کنیم و آن هم قالبیشدن برنامهها و گرایش کمتر به آفرینش فرهنگی است. پس ما (گروههای فرهنگی) در ابتدا میبایست کوشش کنیم «مخترع» فرهنگی باشیم و در قدم بعدی، با حضور تمامقدرت در سپهر فرهنگی دانشگاه، فضا را پویا نگه داریم؛ در غیر این صورت، صرفاً «اپراتور»هایی میمانند که سبب درجازدنمان در عرصۀ فرهنگ میگردند.
پ. ن: این متن، در شماره امروز روزنامه شریف (827)، تحت عنوان "نامه وارده"، به چاپ رسید.
از #انسداد_فرهنگی میگویند؛ درحالیکه آرزویشان، بازگشت به دوران "ملکی"ها و "سعادت"هاست؛ تا بتوانند در سپهر فرهنگی دانشگاه، یکهتازی کنند.
بهجای حل مسئله (گوشزدکردن مشکلات و تلاش برای اصلاح روندهای نادرست معاونت فرهنگی)، میخواهند با برکناری دکتر حسینی (بنابر شنیدهها، یکی از بهترین معاونان فرهنگی تاریخ دانشگاه)، صورتمسئله را بهنفع خود پاک کنند.
در برههای از تاریخ فرهنگی دانشگاه هستیم که فعالان دانشجویی واقعی میان ارزشینماها و فعالان بیهویت دانشجویی (سوگلیهای مسئولان؛ چه معاونت فرهنگی باشد، چه نهاد رهبری و...) گیر افتادهاند.
در قضیه اردوی امسال هم از دکتر حسینی، انتظار پایمالکردن حقالناس را نداشتم؛ گویا مصلحت آن بوده که سید محمدحسین قاسمی برای دلخوشی حاجآقای طباطبایی و دوستانشان، در اردو نباشد؛ (قربانیکردن حقیقت بهپای مصلحت) و همچنین از سویی دیگر، سرگروهها باب طبع شیخ باشد.
از دیگر ایرادهای روند فعلی معاونت، میتوان به این نکته اشاره کرد که گرچه افزایش تعداد فعالان فرهنگی دانشگاه، با برگزاری جشنوارههایی مثل اقوام بسیار پسندیده است؛ لیکن نبایست منجر به حاشیهرفتن فعالان گروههای دانشجویی گردد. راهحل ما نیز اثرگذاری و حضور پرقدرت در مواقعی است که میتوان در صحنه حضور یافت. پس از قبولکردن جلسه هماندیشی زیباکنار ۳، دعوتشدگان به جلسه، فقط مسئولان قبلی اردو و پیشنهاددهندگان کارگروهها بودند؛ اما دکتر را قانع کردم که دبیران تشکلها، دبیر دبیران کانونهای فرهنگی، دبیر دبیران انجمنهای علمی، دبیر شورای صنفی و نمایندگان کمیته ناظر بر نشریات نیز بهعنوانِ سران فعالیت دانشجویی در جلسه حاضر باشند.
از ماجراهای طرحوبرنامه اردوی امسال هم دیگر نگویم...
اینها گوشهای از اختلاف نظر با معاونت فرهنگی بودند که خب، تفاوت عقیده در طبیعت آدمیان است و در ضمن، هیچ انسانی نیز بی عیب و نقص نیست؛ اما امیدواریم تمامی این موارد با #گفتمان و #تعامل_سازنده حل شوند و پس از گذر از این گردنه حساس و ادامه کار با قدرت کامل، توسط معاونت فرهنگی فعلی، دکتر حسینی، "نقدهای دلسوزانه" را با "کینهورزیهای عنودانه" و "دوستیهای بیخردانه" تمییز دهد و نواقص موجود را با کمک تمامی گروههای دانشجویی برطرف کند.
📜 گزارش عملکرد کانونهای فرهنگی دانشگاه صنعتی شریف در سال تحصیلی 98-97
🍃 با تشکر از تمامی دبیران کانونهای فرهنگی
#فضای_فیزیکی
#کانونهای_فرهنگی
#انجمنهای_علمی
#بسیج
#انجمن_اسلامی_مستقل
از ملزومات اولیه یک کانون، دارابودن فضای فیزیکی مناسب جهت انجام فعالیتهای مربوطه است؛ این مورد حتی در اساسنامه کانونهای فرهنگی مصوب وزارت علوم (ماده ۳۲ تبصره ۱) نیز ذکر شدهاست؛ اما با محدودیت ساختمان شهیدرضایی مواجه هستیم.
هماکنون کانونهای "قرآن و عترت" و "کوثر"، در نیمطبقهٔ ساختمان ابنسینا و گروه "فردای سبز" روبهروی ساختمان انجمن فارغالتحصیلان مشغول به فعالیت هستند و کانونهای "ایرانشناسی و ایرانگردی" و "مجمع مهدویون" حتی دفتر هم ندارند!
در مورد برخی کانونهای دیگر هم مشاهده میشود که فضای آنها محدودتر از مقدار لازم است (مانند کانون هنرهای تجسمی) و یا دو کانون در یک اتاق فعالیت میکنند (مثل "دفتر مطالعات فرهنگی" و کانون "عکس").
علیرغم مشاهده موارد فوق، در ساختمان شهیدرضایی، جدا از کانونهای فرهنگی مستقر در آن، انجمن علمی "محیط زیست"، انجمن علمی "مهندسان نفت (SPE)"، انجمن علمی "مدیریت راهبردی"، انجمن علمی "نانو"، انجمن علمی "نخبگان"، "بسیج" خواهران و خانم "سلطانپناه" دارای اتاق هستند.
قطعاً برای انجمنهای علمی فرادانشکدهای نیز میبایست فضای فیزیکی لازم مهیا گردد؛ اما آیا دیواری کوتاهتر از ساختمان شهیدرضایی نیست؟! آن هم وقتی کانونهای بدون دفتر و یا دو کانون در یک دفتر را شاهد هستیم.
از آن گذشته، چرا بسیج خواهران باید در ساختمان شهیدرضایی دفتر داشتهباشد؟ دو کانون "کنگره شهدای نیستان" و "مهدویت و ميثاق" نیز دو قسمت برادران و خواهران دارند؛ لیکن از یک اتاق بهصورت مشترک و در ساعات متفاوت استفاده میکنند؛ موردی که در بسیج با تجاوز به حریم کانونها نقض شدهاست....
انجمن اسلامی مستقل نیز وضعیتی مشابه بسیج دارد؛ ولی آنها در خود ساختمان ابنسینا دو دفتر جدا دارند و وارد محدودهای که اولویت آن با کانونهاست نشدهاند.
و اما عجیبترین مورد، خانم سلطانپناه!
ما که نمیدانیم مسئولیت ایشان چیست؛ اگر کسی میداند به ما نیز بگوید :)
پیشنهادهایی نظیر اضافهکردن طبقه به شهیدرضایی و یا گسترش کلاسها از طریق تکمیل وبگاه میتواند مفید باشد؛ ولی مؤثرترین راه شاید اولویتبندی است. بهطوریکه اولویت داشتن اتاق بین گروههای فرهنگی در ساختمان شهیدرضایی با کانونهای فرهنگی باشد و در خود کانونها نیز یک نظام ارزیابی ایجاد شود که به سه دسته فعال، نیمهفعال و غیرفعال تقسیمبندی شوند تا متناسب با آن، تخصیص اتاق صورت پذیرد.
#نامه
نامه دکتر حسینی، معاون فرهنگی دانشگاه، به #گروه_کوه، در واکنش به اتفاقات رخداده پس از برنامه سالانه صعود به قله دماوند
واکنش معاونت فرهنگی به اتفاقات رخداده پس از برنامه سالانه صعود به قله دماوند #گروه_کوه
Читать полностью…«خلوصت چند؟»
🔸 نقدی بر اتوبوسهای خط دانشگاه - سازمانهای انقلابی
▪️ «ادوار تشکلمان را میشناسی؟ فلانی که چندسالی اینجا فعال بود، الآن آن خبرگزاری معروف دستش افتاده و دارد میترکاند، بهمانی هم که دغدغه و فکرهای خوبی داشت رفت همین پژوهشکده کناری تا کار انقلاب را پیش ببرد، یکی دیگر هم اخیرا رفته همین سازمان که تازه دست انقلابیها افتاده تا تکانی به آنجا بدهد، بچههای فعال اینجا خیلیهایشان سر از سازمانها و شرکتها و نهادهای انقلابی درآوردهاند و برای خودشان الآن کسی شدهاند و دارند خدمت میکنند.»
▪️ پاراگراف بالا یک مکالمه واقعی (البته با کمی تغییر) بین پدرخوانده یک تشکل انقلابی و یک عضو نسبتا تازهوارد به این تشکل است؛ مکالمهای که احتمالا خاص نبوده و نمونهاش را در گوشه و کنار دانشگاههای مطرح تهران و یا در دفتر سازمانها و نهادهای مختلف میتوان شنید. مکالمهای که همچون علف هرزی به دست و پای فعالیت اصیل دانشجویی میپیچد و اجازه نمیدهد حداقل چندسالی دانشجو بدون مصلحتاندیشی و آیندهنگری برای دل خودش کار کند.
▪️ یک روز با یکی از فعالین سابق تشکلی در یکی از دانشگاههای معروف تهران سر صحبت باز شده بود. میگفت وقتی دانشجو بودم، دانشجوهایی وجود داشتند که اگر یک سینی چای دستشان میدادی که بین جمعیت پخش کنند، انگار دنیا را بهشان داده بودی. چندسال بعد دیدم چندتایی از آنها رفتند وارد حوزه رسانه شدند و هر کدامشان یک سرویس مهم بعضی خبرگزاریهای انقلابی را دارند میگردانند. همینطور است که کوچکها اگر سرشان به کار خودشان باشد و زیاد دستوپاگیر نشوند، میتوانند حسابی بزرگ شوند.
▪️ زمانی بود که فعالیت دانشجویی حسابی برای دانشجو هزینه میتراشید؛ ماندن از درس و کار و زندگی، اخراج از دانشگاه، درج سوء سابقه در پرونده، دستگیری، زندان، شکنجه و ... دانشجو آرمان داشت، ایدئولوژی داشت، ارزشهایی داشت که حاضر بود به هر قیمتی پایشان بایستد و کوتاه نیاید. منفعتی هم برایش در کار نبود و اصلا سفرهای پهن نشده بود که بخواهد چشم طمعی برایش باز کند. اما کمکم که ورق برگشت و نهادها و سازمانها و شرکتهای انقلابی قارچوار در هر کوچه و پسکوچهای اطراف دانشگاه و اینور و آنور سربرآوردند، وضعیت دیگر مثل سابق نبود.
▪️ حالا دیگر از وقتی دانشجوی صاف و ساده قصه ما وارد دفتر تشکل و گروه انقلابی دانشگاه میشود، یک مسیر رشد و تربیت برایش درنظر گرفته شده که باید قدم به قدم آن را طی کند و بعد از اتمام موفقیتآمیز این مسیر روشن در صورتی که یاغی نباشد و طغیان نکند، اینقدر مجموعه و سازمان و شرکت وجود دارد که در هر زمینهای که بخواهد میتواند ورود تخصصی کند و باری را از دوش انقلاب بردارد، اصلا هم مهم نیست در دانشگاه چه درسی خوانده، چرا که تشکل و گروه انقلابی او را برای رسیدن به این جایگاه کاملا آماده کرده است. حتی بعضا برای آنکه در راه پیشرفت توقفی حاصل نشود، قبل از اتمام دوران فعالیت دانشجویی مذاکرات لازم انجام شده و بدون هرگونه فوت وقت دانشجوی آرمانخواه ما میرود سراغ کاری که همه روی آن توافق کردهاند و امضای پدرخواندهها را هم به عنوان ضمانت دارد.
▪️ مدیر آن سازمان و این شرکت هم خیالش از بابت نیروی انسانی حسابی راحت شده، یک نیروی انقلابی و متعهد و بااستعداد را به خدمت میگیرد و برای هدف خودش پرورش میدهد و سودش را به انقلاب میرساند و دیگر مثل بقیه شرکتها و سازمانها نیازی ندارد کلی وقت و هزینه صرف پیدا کردن نیروی مطمئن برای کارش کند. چشم این مدیر حسابی به دانشجوهای صاف و سادهای است که گذرشان به دفتر تشکل و گروه میخورد تا چرخ مجموعهاش خوب بچرخد. بعضی وقتها این چشمچرانی اینقدر شور میشود که صدای دبیر و مسئول تشکل و گروه هم بلند میشود که اجازه دهید چندسالی این جوانها برای خودمان بمانند و بعدا تور برایشان پهن کنید.
▪️ این وسط تنها سرمایه دانشجوست که از بین میرود؛ خلوص و آزادگی، چون میبیند اگر سرش زیادی بالا نباشد و همان کار تشکلیاش را در چارچوبهای تعیین شده از سوی پدرخواندهها به خوبی انجام دهد، وقتی درسش را تمام کرد، به هر سمتی که بخواهد برود چند فرش قرمز برایش پهن شده و نباید نگران نان شبش باشد. حتی دیگر دلی به درس هم نمیدهد و کج دار و مریز کلاسها را میرود و درسها را پاس میکند تا زودتر بتواند به این انقلاب خدمت کند. دیگر دانشجوی فعال تشکلی ما قرار نیست به پای همه بپیچد و به راحتی از کف تا سقف مملکت را به باد انتقاد بگیرد و حسابی از خجالتشان دربیاید، چرا که چند روز دیگر کارش زیر دست آنها گیر است و بهتر است کمی مراعات کند.
🖋 #محمدجواد_شاکر / ورودی ۹۱ مهندسی مکانیک دانشگاه شریف
✅ t.me/siaaheh
این نکته را در ذهن دارم که اگر کسی دیدهی انصاف و مروت باز نکند، بعد از توضیحات من، همچنان بر طبل پوچ خود میکوبد و تاثیر نمیپذیرد اما اعتقاد دارم که این انحصارطلبان و قدرتدوستان، تعداد کمی از فعالین دانشجویی دانشگاه ما را تشکیل میدهند و اگر دیده میشوند به سبب صدای بلندشان است و از صدای بلند ناحق هم باکی نیست.
اعضای ستاد اردوی ورودیها را خودم به تنهایی و بدون کوچکترین دخالت و اعمال نظر معاونت فرهنگی انتخاب کردهام.
از بین این افراد، مرتضی کیانی، وحید احمدی، عسل زاهدیفر و حسن اسماعیلی تا الان حتی یک جلسه هم با دکتر حسینی نداشتهاند و بعید نیست اگر بگویم شاید حتی تا الان با ایشان صحبت دو نفره، جز سلامی و علیکی نداشتهاند.
وحید احمدی پیشنهاد محمدرضا رحمانی، مسئول طرحوبرنامه سال گذشته، به من بود و عسل زاهدیفر نیز توسط مینا اصغرزاده معرفی شد.
مرتضی کیانی و حسن اسماعیلی از همرشتهایهای من در دانشکده صنایع هستند که در همکاری با یکدیگر، تجربیات موفقیتآمیز زیادی داشتهایم.
در ابتدا از سمت معاونت به مینا اصغرزاده پیشنهاد شده بود که مسئول برنامههای تهران باشد اما بعد از اینکه من پیشنهاد مدیریت دختران را به او دادم، مسئولیت تهران را قبول نکرد و با دعوت من، به ستاد پیوست.
قبل از بهزاد خداقلیزاده به امین بهجتی مسئولیت مدیریت سرگروهها را پیشنهاد دادم که قبول نکرد (که الان که نگاه میکنم، به نظرم خوب شد) و بهزاد این مسئولیت سنگین را قبول کرد (که بهتر شد)
سیدمحمدحسین قاسمی نیز در سمت دبیر شورای دبیران کانونهای فرهنگی نیز معرف حضور دوستان است.
این توضیحات برای فردی است که با فکر آزاده و بدون تعبد تشکل و حزبشان، خواهان شفافیت و دیالوگ و اتفاق افتادن بهترینها برای جدیدترینهای دانشگاه است و اگر کسی بعد از این، همچنان بر طبل نفرت و دروغ و دودستگی و انحصارطلبی میکوبد و به طعنه ستاد را وابسته و منصوب میداند، از خداوند برای خودم و او طلب تقوا و انصاف و حریت میکنم.
/channel/SUT_Mehr_98/18