میون فصل گرما
نه شوری بود نه غوغا
به این جهان میومد.
آروم آروم بی صدا
تو خونه ی کاهگلی
اون روز گرم تیرماه
تو دامن مادرش
شبیه یه قرص ماه
یه دختر کوچولو
خوشگل وناز و زیبا
رو دامن مامانش
نگا میکرد به فردا
تواون خونه اونروزا،
شادی وشوری نبود
اما دنیای برا مون
تقطه ی کوری نبود
توگرمای تابستون
بزرگ میشد چه آسون
رو دامن روزگار
پریشون و هراسون
توبازی سرنوشت
هی باید او می جنگید
این دختر کوچولو
اینا رو خوب می فهمید
مادر همه اش منتظر
میون دستای اون
بزرگ میشد خیلی زود
قد میکشید چه آسون
مامان دلش،می لرزید
دلواپس فردا بود
برای ما بچه ها
روی لبش دعا بود
نمی دونست چی میشه
دختر زیبای اون
به تقدیر روزگار
میشد اسیرِ گردون
تابستونا تموم شد
خزون اومد دلگیر شد
تو بازیِ سرنوشت
دلم یه جور اسیر شد
رامش⚘
/channel/shedhch
ماه تیر آمد که در دام نفس گیر آمدم
مثل نقشی از عدم در قاب تصویر آمدم
غنچه ای خندید و نرگس دید روی سرنوشت
مثل آواز قناری ها به تحریر آمدم
نور پاک عرش بودم با شهاب آرزو
نقش بر فرش زمینِ دست و پاگیر آمدم
از صفای من چه غوغایی صفاهان می گرفت
رامش زاینده رود ِ راه تقدیر آمدم
من شراب و شعر و شورم آتشین و خوشگوار
اشک پاکم من که در جامت سرازیر آمدم
رامش💖
/channel/shedhch
تا میان گرمی آغوش او جا شد دلم
من نمی دانم چرا این گونه رسوا شد دلم
پیله تنهایی ام را باز کردم بی درنگ
آسمانی شد دلم همرنگ دریا شد دلم
موج آرام نگاهش صورتم را بوسه زد
باز با هر بوسه اش غرق تمنا شد دلم
غنچه سرخ شرابم چون سکوتش را شکست
گونه اش تبدار و طرح یک معما شد دلم
گوشه ی دل خلوتی بود و دل من سالها
درفراغش می نشست و غرق رویا شددلم
گرمی دستان او وقتی دو دستم را گرفت
همدم پروانه های شاد و شیدا شد دلم
رامش🌸💖
@shedhch
Don't be a parrot in life be an eagle, a parrot talks way too much but can't fly high but an eagle is silent and has the power to touch the sky.
در زندگی طوطی نباش یک عقاب باش، یک طوطی بیش از حد حرف میزند اما نمیتواند زیاد پرواز کند، اما یک عقاب ساکت است و قدرت لمس آسمان را دارد.
🌷🌷🌷🌷
تونمیتونیبهزندگیت،
روزهایبیشتریبدی ولیمیتونی
بهروزهات
زندگیبیشتریبدی!
🌹💗💞✋
@shedhch
از میان سینه اش مهر و صفاآورده بود
عشق خود را با دلی دور از ریا آورده بود
دستهایم یخ زد و قلاب شد در دست او
او برای گرمیم مهرو وفا آورده بود
هرسخن مثل عسل می ریخت از روی لبش
خنده هایش را همه بی ادّعا آورده بود
روی لبهایم هزاران بوسه مانده از لبش
بوسه را مانند ذکری در دعا آورده بود
روی سجاده نشستم دستهایم در قنوت
گوشهء محراب دیدم که ندا آورده بود
یک بغل پاک و زلالی بود اندر سینه اش
از دل پاکش حیایی را عطا آورده بود،
رامش💝
@shedhch
اگر باران هم میبودی
در میان هزاران قطره
تو را مییافتم و میگرفتمت،
میترسیدم،
چرا که خاک
هرچیزی را که بگیرد،
پس نمیدهد...
جمال ثریا - شاعر ترکیهای
برگردان: فرید فرخزاد
Yagmur olsan binlarce damla
Arasinda bulur tutardim seni
Cunku korkardim
Toprak aldigini vermiyor geri…
@shedhch
با خیالت واژه ها در گیر شد
جان من از زندگانی سیر شد
خواستم شعری بگویم وصف تو
عمرمن رفت ودل من پیر شد
تا گشودم دفترم را بی درنگ
جوهر از رقص قلم دلگیر شد
دفترِ شعرم پراز افسوس وآه
شاعری از واژهایش سیرشد
بی تو چشمم ابر پر باران شده
دوری ات آه ای گلم، تقدیر شد
رامش💝
@shedhch
با تو در جنگل و یک کلبه ی زیبا بودم
به خیالم که شبی ،،،،، غرق تمنّا بودم
تو به من خنده زدی حال دلم ریخت به هم
مست آن خنده و آن چشم فریبا بودم
جنگل وسبزه و گل بود و مِه و بیتابی
بی خیال از همه ی چالش دنیا بودم
ساحل امن اگر دامن من بود ولی
موج دریا زد و من ناجی ی رویا بودم
کلبه چوبی و من ،آتش عشقی که ربود
عین من بودی و من عاشق و شیدا بودم
یک نفر مثل خودم بی خبر از وسوسه ها
وای دربزم تو من محو تماشا بودم
جام در دست من و ساقی پیمان شکنی...
شام آخر شد و من راهی فردا بودم
رامش💖
@shedhch
میلاد نور است وجهان در انتظارش
دل در میان سینه هاشد بیقرارش
نرگس به دامانش گلی از عشق رویید
مه در زمین آن غنچه را صدبار بوسید
در آسمان خیل ملائک ذکر گویان
بر آل یاسین صد درودی از دل وجان
پیک ظفر آمد حدیث عشق خواندند
درموکبش مانند سربازی بماندند
میلاد منجی معنی حق بودو باطل
فهمید هرکس دین او گردیده کامل
می آید او تاحق مظلومان ستاند
بر آدم و عالم حدیث عشق خواند
صاحب زمان چشمان ما در انتظارت
مهدی بیا دلها همه شد بی قرارت
بوی گل نرگس بریزد بر دل ما
باران رحمت از وجودت حاصل ما
رامش⚘
@shedhch
💚💚💚💚
السلام علیک یاابا صالح
💚💚💚💚
اهل قلمی واز قلم ها بنویس
از درد وغمِ زمانه خوانا بنویس
از جوهر دل بریز در جان قلم
شاعر شده ای ، کمی توانا بنویس
رامش💖
/channel/shedhch
داغ مولا بر دل کوفه نشست
تیغ خصمی فرقِ مولایم شکست
روی سجاده که باران می چکید
قطره ای نوشید از جام الست
چشم او تر بود از شوق وصال
عهد خود را در میان سجده بست،
آسمان بارید آن شب ،بی امان
ماه در محراب خود گردیده مست
در سحرگه نور در محراب را
دست نامردی شیطان می گسست
تا زمین وآسمان در گردش،است
غربت وغم در میان کوفه هست
۰⚘رامش⚘
/channel/shedhch
هرکسی دست نیازش سوی او
می شود دیوانه تر در کوی او
می برد دستش به سوی آسمان
تا ببیند گوشه ی ابروی او
بر سر سجاده با اخلاص وعشق
می نشیند تا ببیند روی او
گوشه ی سجاده بزم بندگیست
تا ببیند همت بازوی او
چشم ها ی خیس و بارانی به شوق
می شود مست از گل خوشبوی او
می گشاید دستهایش را به خیر
می شود دیوانه تر در کوی او
رامش💖
@shedhch
هرکسی دست نیازش سوی او
می شود دیوانه تر در کوی او
می برد دستش به سوی آسمان
تا ببیند گوشه ی ابروی او
بر سر سجاده با اخلاص وعشق
می نشیند تا ببیند روی او
گوشه ی سجاده بزم بندگیست
تا ببیند همت بازوی او
چشم ها ی خیس وبارانی به شوق
می شود مست از گل خوشبوی او
می گشاید دستهایش را به خیر
می شود دیوانه تر در کوی او
رامش💖
@shedhch
آن قدر جای خالیت اینجاست،
که کنارم دراز می کشد،
برایم قصه میگوید،
سربرشانه ام میگذارد:
وگاه باهم ،گریه می کنیم...
آن قدر به نبودنت،عادت کرده ام،
که اگریک روز بیایی،
دلم برای جای خالی ات تنگ می شود،
دلم برای دلتنگی ات،
دلم برای آوازهایی،
که جای خالی ات می خواند...
هم دوست دارم که بیایی
هم میترسم که بیایی...
#چیستا_یثربی
🌸🌺🌼🌻
@shedhch
شبنمی از عطر گل ها گشت مست
نرم و آهسته به رویِ گل نشست
بوی او دیوانه کرده حالِ گل
او طلسم عشق را با گل شکست
با لطافت بوسه زد بر روی گل
جاودانه عهد خود را بست بست
گل به رقص آمد از این حال خوشش
عشق شبنم تار و پود گل گسست
غنچه ها از اشک شبنم باز شد
باز شبنم سوی گل ها برد دست
آفتاب این دلبری هایش که دید
روی گل را بوسه زد شبنم شکست
شبنم آهسته نشیند پای گل
اشکِ شبنم باز گل را کرد مست
رامش💖
@shedhch
🍁 🍁
.
"زن که باشی"
مهربانی ات دست خودت نیست !
خوب می شوی حتی با آنان که چندان با تو خوب نبوده اند ؛
دلرحم می شوی حتی در مقابل آنهایی که چندان رحمی به تو نداشته اند
"زن که باشی"
دربارهات قضاوت میکنند؛
در بارهی لبخندی که بیریا نثار هر احمقی کردی!
دربارهی زیباییات... که دست خودت نبوده و نیست!!!
دربارهی تارهای مویت...
که بیخیال از نگاه شکآلودهی احمقها از روسری بیرون ریختهاند...
دربارهی روحت، جسمت، دربارهی تو و زن بودنت،
عشقت، قضاوت میکنند !!!
#فروغ_فرخزاد
قلب من از نو نیاز و راز کرد
ماه رحمت عاشقی آغاز کرد
دل پی عاشق شدن در جستجو
هرکسی دست نیازش سوی او
دل نیازش را به رمز و راز گفت
با اذان از باور پرواز گفت
ربنای عشق کوکش ساز شد
دل نیازش روی لب ابراز شد
سفره ی خوانِ کرم گسترده شد
عاشقانه دلبری بی پرده شد
گوشه ی محراب دل بیتاب او
بر سر افطار دل در جستجو
دست پرمهرش که دستم راگرفت
عشق در جان و تنم معنا گرفت
دست هایم با قنوتی بی ریا
بر لبم ذکر و دعا و ربنا
ربنای عاشقی دل را ربود
می روم بهر نیازم در سجود
رامش💝
@shedhch
با بوی فرودین جهان معنا گرفته
گویی تمام عشق در آن جا گرفته
وقتی بهار ان می رسد با عشوه وناز
زیبایی از رنگ بهاران پا گرفته
هم کوچه وهم کوی و برزن با خیالش
این فکر خوش در جان او ماوا گرفته
هر بوسه ای روی تن گل می نشاند
او بوسه هایش را بسی زیبا گرفته
بر شاخه ی سبز گیاهان گل بروید
رقص شکوفه دامن صحرا گرفته
رامش💐
@shedhch
فقط با اقراء ی، خواندی حدیث مهربانی را
که می خواندی به جان من، پیام جاودانی را
به نجوایی به گوش تو ملائک از چه می گفتند!؟
که از بر خوانده بودی آن کتاب آسمانی را
چه گفته !؟ جبرئیل ازخلقت انسان و دانایی
که آوردی هزاران آیه آیه زندگانی، را
کتاب و اهل بیت تو چراغِ روشنایی شد
به الطاف خدا هر دم بنوش این کامرانی را
رسول خاتم مرسل ،تو ای احمد هدایتگر
به سکانت هدایت کن تو امواجِ جهانی را
پر از شق القمر بودی!، ملائک نور پاشیدند
که از صبح تو می جویند طاق آستانی را
رامش💝
@shedhch
صد کتاب برتر تاریخ جهان...
1. بابا لنگدراز : جین وبستر
2. زن خوب ايالت سچوان : برتولت برشت
3. سنگ صبور :صادق چوبك
4. دخمه : خوزه ساراماگو
5. عشق در زمان وبا : گابریل گارسیا مارکز
6. سال مرگ ریکاردو ریش : خوزه ساراماگو
7. عاشق : مارگاریت دوراس
8. شازده احتجاب : هوشنگ گلشیری
9. كيمياگر : پائولو كوئيلو
10. پاییز پدرسالار : گابریل گارسیا مارکز
11. صد سال تنهایی : گابریل گارسیا مارکز
12. فرنی : جی.دی. سالینجر
13. طبل حلبی : گونترگراس
14. آخرين وسوسه مسيح : نيكوس كازانتزاكيس
15. پیرمرد و دریا : ارنست همینگوی
16. بازی : ساموئل بکت
17. ۱۹۸۴ : جورج اورول
18. طاعون : آلبر کامو
19. قلعه حیوانات : جورج اورول
20. شازده کوچولو : آنتوان دو سنت اگزوپری
21. بیگانه : آلبر کامو
22. جان کلام :گراهام گرین
23. دایی جان ناپلئون : ایرج پزشکزاد
24. بانو در آیینه : ویرجینیا وولف
25. به سوی فانوس دریایی : ویرجینیا وولف
26. سالها : ویرجینیا وولف
27. آمریکا : فرانتس کافکا
28. قصر : فرانتس کافکا
29. خانم دالوی : ویرجینیا وولف
30. محاکمه : فرانتس کافکا
31. شيطان و خدا : ژان پل سارتر
32. جوانی : جان کوئتزی
33. ادب مرد به ز دولت اوست : ایرج پزشکزاد
34. تصویر دریان گری : اسکار وایلد
35. ماجراهای هاکلبری فین : مارک تواین
36. سو و شون : سیمین دانشور
37. سمفونی مردگان : عباس معروفی
38. جنایت و مکافات : فئودور داستایوسکی
39. آرزوهای بزرگ : چارلز دیکنز
40. مادام بواری : گوستاو فلوبر
41. ديويد کاپرفیلد : چارلز دیکنز
42. کنت مونت کریستو : الکساندر دوما
43. داستان دو شهر : چارلز دیکنز
44. گوژپشت نوتردام : ویکتور هوگو
45. سرخ و سیاه : استاندال
46. رابینسون کروزوئه : دانیل دفو
47. تهوع : سارتر
48. انا کارنینا : تولستوی
49. جنگ و صلح : تولستوی
50. خوشه های خشم : جان اشتاین بک
51. هزارتوهای بورخس : بورخس
52. مرگ و پرگار : بورخس
53. بیشعوری - خاویر کرمنت
54. قصه ما به سر رسید : محمدعلی جمالزاده
55. کلیدر : محمود دولت آبادی
56. خوشه هاي خشم : جان اشتاين بك
57. یرما : فدریکو گارسیا لورکا
58. عقاید یک دلقک : هاینریش بل
59. بارون درختنشین : ایتالو کالوینو
60. وداع با اسلحه : ارنست همينگوي
61. فاوست : يوهان ولفگانگ فون گوته
62. هزارتوهاي بورخس : خورخه لويس بورخس
63. بوف کور : صادق هدایت
64. كوري : ژوزه ساراماگو
65. مجموعه داستانها : صمد بهرنگی
66. جنس دوم : سیمون دوبوار
67. همه می میرند : سیمون دوبوار
68. تفنگ هاي ننه كارار : برتولت برشت
69. ابشالوم ابشالوم : ويليام فاكنر
70. نامهٔ یک زن ناشناس : اشتفان تسوایک
71. مسافر روزگار : هاراکی موراکامی
72. چنین گفت زرتشت : نیچه
73. فراتر از بودن : کریستین بوبن
74. خشم و هياهو : ويليام فاكنر
75. خنده در تاریکی : ولادیمیر ناباکوف
76. خداحافظ گاری کوپر : رومن گاری
77. لیدی ال : رومن گاری
78. هملت : ويليام شكسپير
79. بهشت گمشده : جان میلتون
80. کرگدن ها : اوژن یونسکو
81. تشنگی و گشنگی : اوژن یونسکو
82. دن آرام : میخاییل شولوخف
83. یازده دقیقه : پائولو کوئیلو
84. زنگها براي كه بصدا در مي آيند: ارنست همينگوي
85. سفر به دیگر سو : کاستاندا
86. پرندگان مرده : گابريل گارسيا ماركز
87. ابدیت یک بوسه : پابلو نرودا
88. قطعه گمشده : سيلور استاين
89. جاي خالي سلوچ : محمود دولت آبادي
90. آیوانهو : سروالتر اسکات
91. لبه تیغ : سامرست موآم
92. پدرو پالرمو : خوان رولفو
93. ژرمینال : امیل زولا
94. مجموعه داستانها : چخوف
95. صد خطابه : ميزا آقاخان كرماني
96. حاجي آقا : صادق هدايت
97. ماجراهای شگفت انگیز : ادگار آلن پو
98. پایان حکم خداوند : آنتونن آرنور
99. بينوايان : ويكتور هوگو
100. ميمون برهنه : دزموند موريس
@shedhch
چون که می اید هزاران شور بر پا می شود
بوی گل می پیچدو صد غنچه دل وا می شود
ماه رویی تاج بر سر می کند در محفلی
خانه ی دل با وجودش غرق رویا می شود
مثل دُرّی می درخشد چشمهای ناز او
گوهر دردانه ام دنیا چه زیبا می شود
روی چشمانم قدم بگذار ای جانان من
از وجودت شادمانی در دلم جا می شود
رامش💝
تقدیم به دردانه ام
صدای پایش می اید💖💖💖💝💝🥰
@shedhch
آن قدر جای خالیت اینجاست،
که کنارم دراز می کشد،
برایم قصه میگوید،
سربرشانه ام میگذارد:
وگاه باهم ،گریه می کنیم...
آن قدر به نبودنت،عادت کرده ام،
که اگریک روز بیایی،
دلم برای جای خالی ات تنگ می شود،
دلم برای دلتنگی ات،
دلم برای آوازهایی،
که جای خالی ات می خواند...
هم دوست دارم که بیایی
هم میترسم که بیایی...
#چیستا_یثربی
🌸🌺🌼🌻
@shedhch
هرگز آرزوي
افتادن كسي يا چيزي را نكرده ام ..
اما حالا ميگويم
الهي بيفتدبه زودي
زيباترين اتفاق زندگيتان...
🤲🌺🤲🌺🤲
@shedhch