👈 کانال تخصصی شعر و موسیقی سنتی ایرانی: حاوی #اشعار و #تصانیف ارزنده و معتبر تصانیف همراه با شعر و شناسنامه👉 https://t.me/joinchat/AAAAAD7WkRP2qHn3bsitKA پل ارتباطی با مدیر: @e_ghassemi لینک کانال: @sher_o_asal
مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی
از تشنگان گریه مستانه ایم ما
چون خواب اگرچه رخت اقامت فکندهایم
تا چشم می زنی به هم، افسانه ایم ما
#صائب_تبریزی
تو در میان خلایق به چشم اهل نظر
چنان که در شب تاریک پاره نوری
#سعدی
«موج »
من موج در به درم
از دنیا بیخبرم
بحر خروشان منزل من
سیلی طوفان حاصل من
بر لب آید نفسم
چون بر ساحل برسم
سنگ جفا کوبد به سرم
میکند از نو در به درم
من هم سوی دریا نالهکنان برگردم
سوی همدردانم از دل و جان برگردم
بیتاب و زار و لرزان برگردم
بیتاب و زار و لرزان برگردم
بار دگر غمزدهتر بروم ز ساحل غم سوی دریا من
میکِشد و میکُشدم بنگر امید دلم چه کند با من
من طفل طوفان شدهام
موجم سرگردان شدهام
آه که بوَد شب من طوفانی
در شب من نبوَد پایانی
زندهام از بیآرامی
ترسم که بمیرم چو بیاسایم
جز در دل طوفان نبوَد جایم
من عشقی جانفرسا میخواهم
دریایی طوفانزا میخواهم
من طفل طوفان شدهام
موجم سرگردان شدهام
صدا #بانودلکش
ترانه #اسماعیل_نوابصفا
آهنگ #پرویز_یاحقی
دستگاه #شور
اجرا سال ۱۳۳۸
«هستیسوز »
عاشق صادق بلا خواهد
درد و بلا از خدا خواهد
دل نبوَد آن دل
کز تو وفا خواهد
نرسیده به کامم، میِ مانده به جامم
رِند نظرپاکم، عاشق بیباکم
عشق آموزم، هستی سوزم، بگذشتم ز جهان
ناکامی را، گمنامی را، خواهم از سر جان
من کی از تو وفا خواهم
رنجم ده که تو را خواهم
چون پرورده دردم من
کی درمان و دوا خواهم
بر آتش میرقصم، نه من کم از سپندم
دلشادم آزادم، اگر اسیر بندم
خدایا عاشقم عاشقترم کن
سراپا آتشم خاکسترم کن
یا رب ، یا رب
یا رب ، یا رب
فزونتر کن جور ما هم را
از این سوزانتر کن آهم را
فزونتر کن جور ما هم را
از این سوزانتر کن آهم را
صدا #بانودلکش
ترانه #اسماعیل_نوابصفا
آهنگ #قاسم_نیکپو
تنظیم و رهبر ارکستر #علی_تجویدی
مایه #ابوعطا
اجرا سال ۱۳۳۷
«صلای عشق»
آهنگی جالب و زیبا که به تازگی برای عموم شنوندگان منتشر میشود. این آهنگ در برنامه شما و رادیو اجرا شده که خود #بانودلکش پیرامون اثر توضیح میدهد و از #کمالالدین_مستجابالدعوه مجری برنامه میخواهد تا نوازندگان را معرفی کند. اینجا بهجاست اشاره کنیم که دلکَش در نیمه دوم دهه سی به طور مرتب در شما و رادیو صبح جمعه برنامههای مفصلی اجرا میکرد و این گنجینه کاملاً از برنامههای نیمساعتهاش که یکشنبهها اجرا و پخش میشد، جدا و متفاوت بود.
گر که بشنوی ترانهام
سرود عاشقانهام
به جز به خاطر من و به یاد من
نتابی ای ستاره مراد من
در این خزان چو نوگل خزانیَم
کجایی ای بهار جاودانیَم
باز
گویم دلا غم مخور غمگسار آید
فصل خزان بگذرد نوبهار آید
نوبهار آید آنجا که دلدار آید
باز
خلوت وی
نغمه نی
ساغر می
گر مرا بوَد
کجا بوَد
در این جهان
دگر خزان
خوشا آن دل که باشد آشنای عشق
جهان خالی مبادا از نوای عشق
بشنو با گوش جان ای دل صلای عشق
در این خزان چو نوگل خزانیَم
کجایی ای بهار جاودانیَم
ترانه #اسماعیل_نوابصفا
آهنگ #مجید_وفادار
مایه #دشتی
اجرا سال ۱۳۳۷
۱۹ فروردین سالروز درگذشت #اسماعیل_نوابصفا
محقق،نویسنده و شاعر و ترانه
خط بین که فلک بر رخ دلخواه نبشت
بر برگ گل و بنفشه ناگاه نبشت
خورشید خطی به بندگیش میداد
کاغذ مگرش نبود بر ماه نبشت
#مهستی_گنجوی
دزدی بوسه عجب دزدی خوش عاقبتی است
که اگر بازستانند، دو چندان گردد!
#صائب_تبریزی
همچو گل
بر چمن از باد میفشان دامن
زانکه در پای تو دارم سر جانافشانی
بر مثانی
و مثالث بنواز ای مطرب
وصف آن ماه که در حسن ندارد ثانی
#حافظ
#سلام_روزتون_بخیر
#فرهنگ_شریف:
از نظر خلاقیت آهنگسازی هنوز مردم آهنگ های قبل از انقلاب رو زمزمه و بازخوانی می کنند ، چون اون موقع آهنگساز و شاعر و خواننده با عشق خاصی کار می ساختند و اصالت داشت و عملا پولی هم نمی گرفتن اما در زمان حال یک آهنگ جدید که ورد زبان مردم باشه نمی شنوید و در آن زمان همه ی خوانندگان و نوازندگان و آهنگسازان هر کدام برای خود سبک خاصی داشتند اما بعد از انقلاب تنها صدایی که از رادیو شنیده می شد صدای #شجریان بود و آن سبک و مکتب های مختلف موسیقی از بین رفت و همه می خواهند مثل شجریان بخوانند اما آن زمان شورای موسیقی رادیو اجازه نمی دادند خوانندگانی که مثلا مثل #ایرج و #ویگن و... بخوانند وارد رادیو شوند چون بهترینش رو داشتیم و کسی که می خواست تقلید کند را به رادیو راه نمی دادند ...
بخشی از مصاحبه با فرهنگ شریف در خارج از کشور، دهه ۱۳۸۰
نگاهی فراتر از شعر به راز های زندگی #پروین_اعتصامی
Читать полностью…بارید ابر بر گل پژمردهای و گفت
کاز قطره بهر گوش تو آویزه ساختم
از بهر شستن رخ پاکیزهات ز گرد
بگرفتم آب پاک ز دریا و تاختم
خندید گل که دیر شد این بخشش و عطا
رخسارهای نماند، ز گرما گداختم
ناسازگاری از فلک آمد، وگرنه من
با خاک خوی کردم و با خار ساختم
ننواخت هیچگاه مرا، گرچه بیدریغ
هر زیر و بم که گفت قضا، من نواختم
تا خیمهٔ وجود من افراشت بخت گفت
کاز بهر واژگون شدنش برفراختم
دیگر ز نرد هستیم امید برد نیست
کاز طاق و جفت، آنچه مرا بود باختم
منظور و مقصدی نشناسد به جز جفا
من با یکی نظاره، جهان را شناختم
۱۵ فروردین سالروز درگذشت #پروین_اعتصامی
بیاض دیدهٔ یعقوب اشارتی دارد
که سیر ما کن و تفسیر نقرهکار نویس
#بیدل_دهلوی
صد جاست قلم خوردهٔ مژگان تغافل
آن نامه که خوبان به من زار نویسند
#بیدل_دهلوی
تَرک آن زیبا رخ فرخنده حال
از مَحال است از مَحال است از محال
#نیما_یوشیج
ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد؟
به جفا سازد و صد جور برای تو کشد
#وحشی_بافقی
«داغ لاله»
اجرا اواخر دهه ۲۰
انتشار صفحات اولیه شهرزاد
در میان دهها اثر مشترک #بانودلکش و #استادخالدی که تاکنون شناسایی کردهایم، این تنها اثرشان در #چهارگاه با ترانه #اسماعیل_نوابصفا است و دلکَش هم آن را با قدرت اجرا کرده است. از اثر نامبرده تاکنون تنها همین یک اجرا شنیده شده است.
ای فلک تا به کی خون به جام ما میکنی
از چه با بیدلان این همه جفا میکنی
نی ز جور تو ناله سر کرد
داغ لاله را تازهتر کرد
این همه سوز و ساز نی را
حیلههای تو پُراثر کرد
لالهسان جام می
از جفایت دلش بوَد خون
از چه رو تیره شد
روز لیلی چون بخت مجنون
تا سوزی خشک و تر را
سوزد پروانه پر را
شمع سوزد پا تا سر را
در چمن بوَد گل به دست خار
خصم من بوَد چشم مست یار
سنبل چون گل، گل چون بلبل
از فراق یار روزشان بوَد همچو شام تار
ای فلک خون به جام ما کن
ای فلک فتنهها برپا کن
تا «صفا» با دلی پر از خون
دارد لبی خندان چو جام
میستاند دیگر داد خود از ساغر مُدام
«روز بیفردا»
چو خاطر آرم غم جدایی
شوم پشیمان از آشنایی
به سینه لرزد دل اسیرم
که باشدم روز بیفردایی
در این دشت بیکران
زار و ناتوان روز و شب روان
وه که خسته جان در پی سرابم
چو باد و طوفان در اضطرابم
محنتکِش زمانه منم
اندوه بیکرانه منم
بهر غمت بهانه منم
دنیای التهابم
زیبای جاودانه تویی
غارتگر زمانه تویی
عشق مرا نشانه تویی
چون تو دگر نیابم
صدا #بانودلکش
ترانه #اسماعیل_نوابصفا
آهنگ #انوشیروان_روحانی
دستگاه #چهارگاه
اجرا شده میانه دهه ۴۰
به مناسبت سالروز درگذشت #استاداسناعیل_نوابصفا
بر آن شدیم تا به یکی از نخستین و محبوبترین ترانههایش بپردازیم. کمتر پیش میآید اثری در نخستین روزهای پخش از رادیو چنان فراگیر شود که در همان دوران توسط چند خواننده به صورت رسمی اجرا گردد؛ البته که در این میان نقش آوای #دلکش و آهنگ #استادمهدی_خالدی بسیار پررنگ است.
صحبت از ترانه «رفتی» است که سال ۱۳۲۶ ساخته و با صدای #بانودلکش از رادیو پخش گردید. این اثر همان سال توسط #شمس که خواننده تازهکاری بود ضبط شد، مدتی بعد یک نسخه با صدای دلکَش روی صفحه عرضه شد و چندی نگذشت که #زهره هم آن را در بدو آغاز فعالیتش خواند. در سالهای اخیر این اثر را بارها با صدای ایرج نیز شنیدهایم.
همه اینها همراه جزئیات بیشتر در این ویدئو بیان شده است.
آنی بود، درها وا شده بود .
برگی نه ، شاخی نه، باغ فنا شده بود .
مرغ مکان خاموش، آن خاموش، این خاموش ،خاموشی
گویا شده بود.
آن پهنه چه بود:
با میشی گرگی همپا شده بود .
نقش صدا کم رنگ ، نقش ندا کم رنگ ، پرده مگر تا شده بود.
من رفته ، او رفته ، ما بی ما شده بود .
زیبایی تنها شده بود.
هر رودی دریا
#هر_بودی_بودا_شده_بود.
#سهراب_سپهری
#مثنوی_شور ۱۳۳۴
آواز: #ادیب_خوانساری
نی : #حسن_کسایی
تار: #لطفالله_مجد
تنبک: #حسین_تهرانی
پروژه گلستان
می شود دانه انگور به مهلت می ناب
مهر طاقت به لب پر گله می باید زد
#صائب_تبریزی
شعر «مست و هشیار» با نام «محتسب و مست» از #مولانا است ، #پروین_اعتصامی این شعر را به صورت یک مناظره بسیار زیبا سروده است.
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت ای دوست، این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: می باید تو را تا خانهی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهی خمار نیست
گفت: تا داروغه را گوئیم، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کار درهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بی کلاهی عار نیست
گفت: می بسیار خوردی، زان چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار مردم، مست را
گفت: هوشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست
صدا #همای_مستان
تار #آزاد_میرزاپور
نقد و بررسی فیلم #پروین
داستان زندگی #پروین_اعتصامی
#پروین، فیلمی از #محمدرضا_ورزی است که در جشنواره فجر ۱۴۰۲ اکران شد و به روایت بخشی از زندگی شاعر بزرگ معاصر #پروین_اعتصامی میپردازد. #مارال_بنیآدم ، برای ایفای نقش پروین اعتصامی، برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فجر شد. در ویدئوی بالا، برشی از نشست خبری عوامل این فیلم و گفتگوهایی کوتاه با یوسف صیادی، ملیکا شریفینیا، آزیتا حاجیان، محمدرضا مقدسیان و گزارشی از نادر سهرابی را میبینید.
ای دل، اول قدم نیکدلان
با بد و نیک جهان، ساختن است
صفت پیشروان ره عقل
آز را پشت سر انداختن است
ای که با چرخ همی بازی نرد
بردن اینجا، همه را باختن است
اهرمن را بهوس، دست مبوس
کاندر اندیشهٔ تیغ آختن است
عجب از گمشدگان نیست، عجب
دیو را دیدن و نشناختن است
تو زبون تن خاکی و چو باد
توسن عمر تو، در تاختن است
دل ویرانه عمارت کردن
خوشتر از کاخ برافراختن است
#پروین_اعتصامی
ای دل به صبر کوش که هر چیز بگذرد
زین حبس هم مرنج که این نیز بگذرد
فرهاد گو به تلخی غم صبر کن که زود
شیرینی تعیُّشِ پرویز بگذرد
دوران رادمردی و آزادگی گذشت
وین دورهٔ سیاه بلاخیز بگذرد
ما و تو نیستیم و به خاک مزار ما
بسیار این نسیم فرحبیز بگذرد
این است پند من که ز خوب و بد جهان
نه غرّه شو، نه رنجه؛ که هر چیز بگذرد
صبح نشاط خندد و آید «بهار» عیش
وین شام شوم و عصر غمانگیز بگذرد...
#ملک_الشعرا_بهار
باید که حدیث من دیوانه ی سرمست
ارباب خرد بر دل هشیار نویسند
#خواجوی_کرمانی
رنجم شفا بود چو تو باشى طبيب من
دردم دوا شود چو تو درمان من شوى
#خواجوى_كرمانى